نام پژوهشگر: فرید مر
زینب باورصاد شانکیان فرید مر
وجود چشمه های نفتی در منطقه نفت خیز مسجدسلیمان و ورود پسابهای شهری و صنعتی به آبراهه اصلی مسجدسلیمان، و در نهایت رودخانه تمبی موجب آلودگی این رودخانه شده است. از آبراهه اصلی مسجدسلیمان برای شرب دام استفاده می شود و از سوی دیگر رودخانه تمبی از نظر گردشگری و تفریحی دارای اهمیت ویژه ای در منطقه است، درنتیجه آلودگی آن می تواند اثرات قابل توجهی بر زیست بوم سامانه های منطقه بر جای بگذارد. در این پژوهش غلظت فلزات بالقوه سمناک، اکسیژن خواهی شیمیایی و زیست شناختی، میزان نیترات، نیتریت و آمونیاک، آنیونها، کاتیونها و هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقه ای(pah) در نمونه های آب اندازه گیری شدند. علاوه بر این، غلظت فلزات بالقوه سمناک، درصد کربنات، دانه بندی، ph، کل ترکیبات نفتی کل (tph)، کربن آلی کل (toc) و هیدروکربنهای آزاد (s1) در نمونه های رسوب تجزیه شدند. برای تعیین مهمترین فاز انتقال دهنده رسوبات از روش استخراج ترتیبی استفاده شد. همبستگی بین فلزات و ترکیبات نفتی و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی رسوب و گسترش آلودگی تعیین، و منابع احتمالی نیز ارائه شده است. در نهایت، غلظت آلاینده ها با غلظت اثر آستانه(tec)، و غلظت اثر احتمالی(pec) مقایسه شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دست کم بخشی از هیدروژن سولفید موجود در منطقه ناشی از فعالیتهای زیستی است. بررسی ضرایب غنی شدگی نشان داد بیشترین غنی شدگی فلزات در رسوبات منطقه دره خرسان است. بررسی غلظت فلزات بالقوه سمناک موجود در رسوب، به روش استخراج ترتیبی نشان می دهد که آهن، کروم، مس و روی، بیشتر در فاز باقی مانده تجمع یافته اند. کادمیم، نیکل، کبالت و سرب، دارای بیشترین زیست دسترس پذیری و درنتیجه بیشترین خطر زیست محیطی هستند. همچنین ترکیبات pahبه طور منفرد، در برخی موارد و در مناطقی خاص آلودگی نشان می دهند.
عطا شاکری فرید مر
غلظت فلزات سنگین در نمونه های آب زیرزمینی و سطحی، خاک و رسوبات محدوده شهرک صنعتی شیراز برای بررسی آلودگی ناشی از استقرار صنایع، فعالیت های کشاورزی و شهرنشینی مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه برداری از خاک در سه عمق متفاوت صورت گرفت. عناصر ni، as، mo، cu، pb و zn غنی شدگی بیشتری را در عمقهای a و c در مقایسه با عمق b نشان می دهند. بررسی ضریب آلودگی و ضریب آلودگی اصلاح شده بر اساس غلظت زمینه خاک، آلودگی متوسط را برای pb، zn، co، ni و as و آلودگی قابل توجه را برای pb نشان می دهد. نتایج ضریب غنی شدگی نشان داد که ni،co و mo نمونه های خاک در مقایسه با سایر عناصر سنگین، دارای مقادیر بالاتری می باشند. بررسی ضریب آلودگی در رسوبات s1 برای 8 عنصر انتخابی آلودگی متوسط، در رسوبات s2 برای عناصر cu، zn و pb آلودگی قابل توجه و برای مولیبدن آلودگی بالا را نشان می دهد. محاسبه ضریب غنی شدگی بیانگر بالا بودن مقدار mo و as در رسوبات s1 و zn، cu، mo و pb در رسوبات s2 است. نتایح تحلیل مولفه اصلی (pca) برای نمونه های رسوب و خاک نشان می دهد که هیدروکسیدهای fe و al و مقدار رس نقش مهمی در جذب و توزیع فلزات سنگین دارند. بررسی کیفیت آب سطحی و زیرزمینی بیانگر نامناسب بودن آب بیشتر نمونه ها برای مصارف شرب و کشاورزی می باشد. نتایج نشان می دهد که فرایندهای انحلال کانی، نفوذ آب شور، آب برگشتی کشاورزی و فعالیت های انسانزاد کنترل کننده ترکیب شیمیایی آب سطحی و زیرزمینی در محدوده شهرک می باشد. تحلیل مولفه اصلی در نمونه های آب برای عناصر cu، pb، zn، as و mo بیشتر منشا انسانزاد و برای ni و co منشا زمین زاد را نشان می دهد. برای حفظ و بهبود کیفیت خاک، رسوب و آب نیاز است که مواردی مانند احداث سیستم جمع آوری و تصفیه پساب، مدیریت پسماند، بهینه سازی مصرف کودهای شیمیایی و پمپاژ مناسب آب در دشت قره باغ صورت گیرد.
ساره کارگر فرید مر
یکی از راه های ورود فلزات سنگین بالقوه سمناک به محیط زیست و بوم سامانه خاک، کارخانه های ذوب کانسنگ های فلزی هستند. واحدهای فراوری و ذوب کانسنگ روی معمولا باعث ورود فلزات بالقوه سمناک از قبیل کادمیم به صورت ذرات معلق به جو و حمل آن تا مسافت های طولانی می شود. در این مطالعه غلظت فلزات سنگین ,as cd ,cr ,cu ,ni ,pb و znدر خاک اطراف کارخانه ذوب کانسنگ روی در جزیره قشم بررسی شد. با توجه به قرار گرفتن کارخانه ذوب روی جزیره قشم در نزدیکی ساحل خلیج فارس، ارزیابی آلودگی فلزات سنگین ناشی از فعالیت این کارخانه بر محیط زیست پیرامون آن ضرورت می یابد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص های زیست محیطی نشان می دهد که خاک اطراف کارخانه نسبت به فلزات سنگین به ویژه فلزات as, cd, pb و zn به شدت آلوده شده است. میزان آلودگی خاک به فلزات سنگین cr ,cu و ni در محدوده آلودگی کم تا متوسط قرار می گیرد. با افزایش فاصله از کارخانه در جهت غالب وزش باد از میزان آلودگی فلزات آلاینده کاسته می شود. محاسبه شاخص خطر بوم شناختی برای فلزات سنگین در نمونه-های خاک، آلودگی بسیار بالا، و در نتیجه افزایش خطر بوم شناختی در منطقه را نشان می دهد. بر اساس نتایج، بیشترین میزان آلودگی مربوط به نمونه هایی است که در مجاورت کومه باطله برداشت شده اند. غلظت فلزات سنگین در نمونه های مجاور کومه باطله در خلاف جهت باد غالب نیز بالا است، که مربوط به شستشوی این فلزات توسط رواناب سطحی و حمل آن به محیط اطراف می باشد. بر اساس نتایج حاصل از محاسبه آزمون تحلیل مولفه اصلی فلزات as, cd, pb و zn دارای منشا انسان زاد، فلزات cu و ni دارای منشا انسان زاد و زمین زاد، و فلز cr دارای منشا زمین زاد هستند. نتایج حاصل از این مطالعه نقش کارخانه ذوب کانسنگ روی در آلودگی خاک منطقه را نشان می دهد.
الهام ساجدیان فرید مر
معدن سرب و روی دره زنجیر در ?? کیلومتری جنوب غرب یزد، قرار دارد. این محدوده بین طولهای جغرافیایی ???- ?? و ??- ??? و عرض های جغرافیایی?? ? -?? و ?? ? - ?? واقع شده است. کانی سازی سرب و روی عمدتاً کربناتی بطور عمده بصورت کربنات سرب و روی )سروزیت و اسمیت زونیت (وسولفات روی(آنگلازیت)و کا لامین)همی مورفیت ( همراه با سولفیدهای سرب و روی )گالن و اسفالریت( و سولفید آهن(پیریت) است که بصورت رگچه های نازک قطع کننده و یا پرکننده حفرات در سنگ میزان دولومیتی قرار گرفته اند. گسل تراستی دره زنجیر با توجه به شرایط زمین ساختی، کنترل کننده کانی سازی می باشد. فرایندهای جانشینی به فراوانی در کانسنگ دولومیتی مشاهده می گردد. طبق مطالعات زمین شیمیایی بخش اعظم دولومیت ها ی تشکیل دهنده سازند تفت از نوع استویکیومتریک است. به علاوه، جهت حرکت سیال در طول دیاژنز از فاصله دور به سمت کان توده بوده است. همچنین، سنگ های آهکی و دولومیتی سازند تفت در یک سامانه دیاژنزی نیمه بسته شکل گرفته اند. بر اساس مطالعات میانبار های سیال، کان سنگ ها نتیجه سیالاتی گرمابی سرشار از nacl-mgcl2-fecl2-h2o می باشند و درجه شوری سیالات کانه زا، از 86/7تا 72/24 wt.% nacl متغیر است و دمای همگن شدگی ، از 80 تا 187 درجه سانتی گراد بدست آمده است. همچنین، در حین کانه زایی کاهش فشار و محیط باز ناشی از عملکرد گسل دره زنجیر، باعث رخداد پدیده جوشش و ازدست رفتن فاز بخار و در نتیجه افزایش شوری و چگالی سیال شده است. باور بر این است که پدیده آمیختگی سیالات نیز در شکل گیری این ذخیره دخالت داشته است. کانسار حداکثر تا عمق 80 متری در زیر سطح زمین کشیده شده است. بر اساس مطالعات ایزوتوپی، دیاژنز جوی و دیاژنز منطقه هوازده بر دولومیت های سازند تفت تاثیر گذاشته است. این دولومیت ها در محیط های دیاژنزی کم عمق تا عمیق یعنی در دو مرحله دیاژنزی اولیه وتاخیری تشکیل شده اند. کربنات های آب شیرین و دیگر سنگ های رسوبی احتمالا منشا سیالات کانه زا می باشند. این ویژگی های کانسار دره زنجیر با خصوصیات ذخایر تیپ دره می سی سی پی همخوان است.
مینا شورانگیز محمدعلی رجب زاده
امواج ریلی امواج سطحی به شمار می روند که در محیط لایه ای پاششی اند. این امواج در محیطی ایده آل و همگن، همراه با ویژگی های الاستیکی ثابت، هیچ گونه پاششی از خود بروز نمی دهند در حالی که با تغییر در چگالی و جنس مواد دچار پاشش می شوند. از آنجا که پاشش امواج ریلی تابعی از خواص الاستیکی، چگالی، ضخامت و جنس مواد می باشد بنابراین برای دستیابی و درک خصوصیات پوسته ایران در جهات متفاوت از ویژگی پاشش امواج ریلی و محاسبه سرعت گروه و سرعت فاز بر حسب پریود (دوره) استفاده کردیم. در این تحقیق کاربرد سرعت امواج سطحی زلزله (امواج ریلی) در بررسی ساختار و ضخامت پوسته که از اهمیت بالایی برخوردار است و بر اساس گفته aki در 1961 با استفاده از نمودار عمق _سرعت موج برشی می توان به ضخامت و چگالی پوسته منطقه مورد مطالعه با تبدیل سرعت موج ریلی به سرعت موج برشی دست یافت پرداخته شده است نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که : - با استفاده از سرعت فاز امواج ریلی می توان به ضخامت یک منطقه پی برد و تطابق بین ساختار و سن تکتونیکی با الگوهای در دسترس بررسی گردد. در کل سرعت فاز اطلاعات دقیق تر و بیشتری را نسبت به داده های سرعت گروه در اختیار ما قرار می دهد. - در حالی که سرعت گروه تنها اطلاعات اندکی راجع به وضعیت هموژنیتی پوسته به ما می دهد چون سرعت گروه یک سیر نزولی را طی می کند که ناشی از کاهش انرژی با افزایش مسافت است و بر اساس تغییرات سرعت گروه به قدیمی یا جدید بودن لیتوسفر یک منطقه پی می بریم.
امیر مهدوی بتول تقی پور
معدن فلدسپار بیداخوید در جنوب غرب شیرکوه یزد، به فاصله 70 کیلومتری شهر یزد قرار گرفته است. این منطقه از لحاظ موقعیت زمین شناختی در زون ایران مرکزی و بخشی از کمربند آتشفشانی ارومیه-دختر قرار دارد. معدن فلدسپار بید اخوید در مجاورت سنگ های گرانیتی شیرکوه و آهک های سازند جمال به سن پرمین واقع شده است. با توجه به مطالعات پتروگرافی سنگ های غالب این معدن ترادف ماسه سنگ و آرن های گرانیتی می باشند که در رده بندی فولک در محدوده لیت آرنایت و آرکوز قرار می گیرند. کانی های اصلی سازنده این ماسه سنگ ها شامل کوارتز، آلبیت، مسکوویت، ایلیت، ژوراسیت، ارتوکلاز، تورمالین و کلریت می باشد. گردشدگی و جورشدگی ضعیف در ماسه سنگ ها نشان دهنده نزدیک بودن این ماسه سنگ ها به نیز وجود این کانی ها را در این ماسه سنگ ها تایید می xrd سنگ منشا می باشد. نتایج حاصل از مطالعات نماید . با توجه به شواهد صحرایی، مطالعات پتروگرافی و مقایسه ترکیب کانی شناسی ماسه سنگ ها با گرانیت شیرکوه، به نظر می رسد تنها توده گرانیتی شیرکوه نقش مهمی را در خاستگاه خاک صنعتی بید اخوید داشته است. بررسی های زمین شیمیایی نشان داده است که ماسه سنگ ها ترکیب کوارتز آرنایت دارند. ماسه سنگ های فلدسپاری بیداخوید از دیدگاه محیط زمین ساختاری در محدوده زون فرورانش قرار میگیرد. براساس نمونه های موجود دارای دگرسانی متوسط تا زیاد می باشند نمودار سه تایی (cia) اندیس دگرسانی شیمیایی حضور درصد بالایی از پتاسیم در ماسه سنگ ها را تایید می کند که درصد بالای پتاسیم cao:na2o:k2o نشان دهنده کاهش یا افزایش برخی ،xrf منشا پوسته ای این سنگ را مشخص می کند. بررسی نتایج آنالیز عناصر موجود در ماسه های دگرسان شده نسبت به گرانیت شیرکوه است. بیشترین میزان تغییرات مربوط به می باشد، فراوانی این عناصر در نمونه های رسوب بیشتراز نمونه های گرانیتی است. fe و al و si و k عناصر الگوی بهنجار شده تغییرات عناصر نادر خاکی نمونه های ماسه ها و گرانیت ها نشان دهنده غنی شدگی شدید می باشد، الگوی این تغییرات در ماسه ها و گرانیت های میزبان hree ها و تهی شدگی در lree در بر روی 3مورد از نمونه های ماسه ای و ? d و ? o مشابه می باشد. همچنین مطالعات ایزوتوپ پایدار 18 2مورد از نمونه های گرانیت شیرکوه نشان دهنده نقش غالب آب های جوی در ماسه های بیداخوید است.
ریحانه روشنک فرید مر
چرخه زیست زمین شیمیایی عناصر با سنگ آغاز می گردد، بنابراین زمین شناسی و زمین شیمی سنگ و فرسایش خاک بیشترین نقش را در توزیع و تمرکز عناصر بالقوه سمناک در هر بوم سامانه ایفا می کند. از این روی، در این پژوهش به بررسی آلودگی، منشاء عناصر در محیط های سنگ، خاک و رسوب، کانی شناسی، پتروگرافی و زمین ریخت شناسی نهشته های تراورتن در محور قروه-تکاب پرداخته شده است. با استفاده از نتایج تجزیه ایزوتوپی 18o و 13c، سنگ رخساره (lithofacies) تراورتن ها تعیین شد. همچنین تراورتن های منطقه در رده گرمازاد (thermogene) رده بندی، و منشاء co2 موجود در آب چشمه های تراورتن ساز، ماگمایی تعیین شد. یکی از علل افزایش مقدار ایزوتوپ کربن در این نهشته ها، وجود ریزاندامگان هایی (microorganism) نظیر جلبک ها می باشد که حضور آن ها در تصاویر میکروسکوپ الکترونی (sem) تایید شد. ریخت شناسی تراورتن های منطقه، از سه نوع پشته های شکافه ای، تپه ای و لایه ای جریانی همراه با انکویید (oncoed) می باشد. با بررسی مقاطع نازک و تصاویر sem ، تراورتن ها از لحاظ ریزبافتاری (microfabric) و درشت بافتاری (mesofabric) بررسی شد. در بررسی زمین شیمیایی، غلظتهای بالایی از فلزات سنگین در نمونه های تراورتن یافت شد که در این میان، آرسنیک غلظت بسیار بالایی (بیش از 10000ppm) را نشان داد. چگونگی حضور آرسنیک در ساختار تراورتن ها بررسی شد و با تلفیق نتایج کانی شناختی و زمین شیمیایی، یکی از علل اصلی غلظت بالای آرسنیک در این نهشته ها، حضور کانی های آرسنیک دار می باشد. به منظور تعیین ارتباط عناصر، ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه خوشه ای در نمونه ها تعیین شد. شاخص های زیست محیطی شامل ضریب غنی شدگی (ef)، ضریب آلودگی (cf)، بار آلودگی جمعی (pli) و خطر بوم شناختی بالقوه (ri) برای نمونه ها محاسبه شد و بیشتر نمونه ها در رده آلودگی بسیار شدید جای گرفتند. عامل اصلی وجود چنین غلظت های بالایی از آرسنیک، در محیط های زمین شیمیایی این منطقه را می توان، وجود تعداد زیادی چشمه های تراورتن ساز باقیمانده از مراحل پسین فعالیت های آتشفشانی، دانست.
اعظم توفیقی محمد علی رجب زاده
هدف از انجام این پژوهش تعیین گونه پذیری و قابلیت تحرک فلزات بالقوه سمی در محیط های رسوب و خاک مرتبط با معدن مس دره زار با استفاده از روش تفکیک شیمیایی چند مرحله ای می باشد. روشهای تفکیک شیمیایی انتخاب شده در گروه تعیین گونه پذیری بر اساس شرایط عملیاتی تعریف شده قرار می گیرند. در این پژوهش، غلظت برخی از فلزات بالقوه سمی در آب، رسوبات و خاک منطقه دره زار بررسی شد. نتایج ضریب همبستگی بین کمیتهای مختلف در نمونه های آب نشان می دهد که نمونه های با ph پایین دارای غلظتهای بالایی از سولفات و فلزات سنگین هستند. محاسبه ضریب غنی شدگی و شاخص زمین انباشت نشان می دهد که رسوبات از فلزات گوگرد، مس و مولیبدن غنی می باشند. همچنین نتایج حاصل از تجزیه نمونه های خاک، غلظتهای بالایی برای عناصر مولیبدن، مس و سرب نشان می دهد. بیشتر نمونه های خاک با غلظت بالای مولیبدن با گوسان همراه می-باشند که ظاهرا دلیل آن انحلال ناپذیر بودن مولیبدن در محیط خاک است. بر اساس نتایج حاصل از روش استخراج ترتیبی گومز- آریزا، عناصر مس، کبالت، کادمیم و منگنز دارای بیشترین پتانسیل تحرک در محیط آب- رسوب می باشند. در حالیکه تحرک عناصر مولیبدن، سرب، کروم، آنتیموان، نیکل، روی، آرسنیک و آهن بدلیل جذب آنها توسط عوامل جاذب طبیعی و یا حضورشان در اجزاء غیر زیست دسترس پذیر (منشأ زمین زاد) به مراتب کمتر از عناصر گروه قبل می باشد. بدلیل شرایط اقلیمی منطقه، انواع ترکیبات کانی شناختی ثانویه مانند هالیت، ژیپس، ژاروسیت، هماتیت و کلسیت در محیط رسوب و خاک شناسایی شدند. نتایج حاصل از bcr اصلاح شده نشان می-دهد که عناصر مس، کبالت، نیکل، منگنز، کادمیم، روی، و سرب در برخی از نمونه های خاک در 3 فاز اول غنی شدگی دارند که نشان دهنده منشأ انسانزاد آنهاست. نتایج حاصل از bcr اصلاح شده نشان می دهد که عناصر مس، کبالت، نیکل، منگنز، کادمیم، روی، و سرب در برخی از نمونه های خاک در 3 فاز اول غنی شدگی دارند که نشان دهنده منشأ انسانزاد آنهاست.
سامان خبازی فرید مر
از میان آلودگی های انسانزاد در محیط زیست، مواد آلی پایدار مثل pah (polycyclic aromatic hydrocarbons)، tph (total petroleum hydrocarbon)، dioxins، furans، و سموم ارگانوکلره و ارگانوفسفره اهمیت ویژه ای دارند که در این مطالعه این ترکیبات در محیط های آب، رسوب و خاک در شعاع 60 کیلومتری از مرکز کلان شهر اصفهان بررسی شدند. در نمونه های آب و پساب بالاترین غلظت ترکیبات pah در نمونه پساب کارخانه فولاد مبارکه وجود دارد. منشاء احتمالی ترکیبات pah با استفاده از نسبت های ایزومری تعیین شد که pahاکثر نمونه ها دارای منشا مرکب می باشند و از سوختن ترکیبات نفتی منشاء گرفته اند. در عمده نمونه های آب و پساب مجموع pahهای سرطان زا نسبت به pahهای غیرسرطان زا دارای غلظت بالاتری هستند. ضریب هم ارز سمناکی (teq) نیز مقدار بسیار بالاتری نسبت به دیگر مناطق جهان دارد. از میان ترکیبات pah، ایزومرهای با تعداد حلقه های یکسان همبستگی بالایی با یکدیگر دارند. پایین تر بودن غلظت سموم ارگانوکلره از حد آشکار سازی می تواند بیانگر عدم آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه مطالعاتی به این ترکیبات باشد. آفت کش های ارگانوفسفره اندازه گیری شده در تمام نمونه های آب سطحی و زیرزمینی اصفهان، به جز دو آفت کش diazinon و alachlor، مقدار کمتر از حد آشکارسازی دارند. در نمونه های رسوب، بیشینه غلظت تمام ترکیبات pahs در نمونه رسوب رودخانه زاینده رود، بعد از ورودی تصفیه خانه صفائیه می باشد و منشاء احتمالی نفت زاد دارد که بالاترین مقدار teq نیز مربوط به این نمونه است. در اکثر نمونه های رسوب مجموع pahهای غیرسرطان زا نسبت به سرطان زا دارای غلظت بالاتری هستند. همچنین غلظت pahs? با وزن مولکولی پایین و بالا تعیین شد. در نمونه های خاک سطحی، میانگین و بیشینه غلظت pahs? به ترتیب 2000.56 و11730.08 میکروگرم در کیلوگرم می باشد. بیشینه غلظت و بالاترین مقدار teq مربوط به نمونه ورودی ذوب آهن می باشد. آلودگی خاک های سطحی به ترکیبات pahs بر اساس رده بندی maliszewska- kordybach بررسی شد که 42.3% از 52 نمونه در رده به شدت آلوده قرار دارند. منشا احتمالی pahs موجود در خاک، از سوختن نفت و ترکیبات نفتی (عمدتا اگزوز اتومبیل ها) و همچنین منشاء نفت زاد ( نفت خام یا نفت و فراورده های نفتی سوزانده نشده) می باشد. در اکثر نمونه ها غلظت ترکیبات غیر سرطان زا بیشتر از ترکیبات سرطان زا می باشد. از بین آفت کش های ارگانوکلره، متابولیت های ترکیب ddt ( dde و ddd) به علت نیم عمر بالا در نمونه های خاک یافت شد. از بین آفت کش های ارگانوفسفره، ترکیبات dursban، diazinon، trifluralin، dactal و bromopropylate در بعضی نمونه ها غلظت بالایی را نشان دادند. میانگین و بیشینه مقدار teq ترکیبات دیوکسین و فوران در 10 نمونه خاک سطحی، به ترتیب 5.1 و 9.43 نانوگرم بر کیلوگرم می باشد که این مقدار در مقایسه با دیگر مناطق جهان نسبت بالاتری دارد و بیانگر خطر سمناکی و بروز ابتلا به سرطان در این منطقه است. pahها در نمونه های آب، خاک و رسوب براساس فراوانی حلقه ها به ترتیب شامل 4حلقه ای ،3حلقه ای ،5 و 6 حلقه ای و 2حلقه ای می باشند. کارخانه های ذوب آهن و فولاد مبارکه و همچنین سوختن ناقص ترکیبات نفتی از مهمترین علل آلودگی این منطقه به مواد آلی می باشند.
امین محیط قیری فرید مر
بررسی زمین شیمی فلزات سنگین، همچنین تعیین میزان آلودگی و منشأ این فلزات در سه محیط زمین شیمیایی آب، خاک و گیاه در روستای عبدالله در استان یزد می باشد. به این منظور، تعداد 8 نمونه آب، 14 نمونه خاک و سه نمونه گیاه از منطقه مورد مطالعه برداشت شد و غلظت فلزات سنگین در آن ها اندازه گیری گردید. تیپ غالب آب های منطقه سولفاته – سدیک، سولفاته- کلسیک و کلروره- سدیک است، و بر اساس یون های محلول کیفیت پایینی برای آشامیدن دارند، نتایج تجزیه شیمیایی نشان داد که غلظت اکثر فلزات در آب کمتر از حد استاندارد است و تعدادی از فلزات از جمله آرسنیک غلظت های بالا نشان می دهد که منشأ آن انحلال از سازندهای منطقه است. در نمونه های خاک منطقه (کشاورزی و غیر کشاورزی) به طور کلی عناصر آرسنیک، نیکل، سرب و روی غلظت های بالاتر از میانگین طبیعی نشان می دهد و سایر عناصر در بیشتر نمونه ها غلظت های طبیعی دارند که محاسبه ضریب غنی شدگی، ضریب آلودگی و شاخص زیست انباشت این موضوع را به خوبی نشان می دهد. لازم به ذکر است که نتایج محاسبه شاخص بار آلودگی برای 10 عنصر که بیشترین ضریب آلودگی را داشتند، نشان می دهد که تمام نمونه های خاک منطقه آلوده هستند بنابراین تحت تاثیر غلظت های غیرطبیعی قرار گرفته اند.
نعیم نیک اقبال سی سختی مجید هاشمی تنگستانی
کوه سفید توتک در 30 کیلومتری شرق شهرستان بوانات ، بخشی از زون سنندج- سیرجان جنوبی است که در چهارگوش اقلید و ورق سوریان واقع شده است. در این منطقه ، کوه سفید به صورت یک تاقدیس ظاهرشده که در بخش هسته آن کمپلکس توتک و در قسمت یال آن کمپلکس سوریان قرار دارند. لیتولوژی کمپلکس توتک از هسته به طرف خارج و ترتیب شامل میکاشیست های سیاه رنگ ، تناوب مرمر با شیست سبز و آمفیبولیت و در نهایت مرمرهای کوه سفید با لایه بندی ضخیم است که وجه تسمیه این تاقدیس به خاطر رخنمون قابل توجه این واحد مرمری سفید رنگ می باشد. واحدهای آهن دار کمپلکس توتک در تنگه ورودی کوه سفید از سمت شمال قرار دارد که به نام معدن قدیمی دست علی معروف است. لیتولوژی کمپلکس سوریان هم شامل اسلیت، فیلیت، کوارتزیت، شیست سبز و میکاشیست می باشد. بر اساس مطالعات چینه و فسیل شناسی ، میکاشیست های سیاه رنگ بخش پایینی کمپلکس توتک با شیل های گراپتولیت دار زاگرس و سازند نیور البرز به سن سیلورین معادل است. مرمرهای کوه سفید توتک هم سنی از دونین تا اوایل کربونیفر نشان می دهند. بارزسازی و تفکیک واحدهای سنگی به منظور اکتشاف منابع معدنی سالهاست مورد توجه بوده است، اما در مورد سنگهای دگرگونی کارهای کمی صورت گرفته است.هدف از این تحقیق بارزسازی و تفکیک واحدهای آهن دار کمپلکس دگرگونی توتک با استفاده از داده های aster و etm+ ،در منطقه بوانات فارس است. در این تحقیق باندهای vnir ، swir و tir سنجنده آستر، برای بارزسازی واحدهای سنگ شناختی کمپلکس دگرگونی توتک مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت . با توجه به اینکه سنجنده etm+ توان تفکیک طیفی بالاتری در محدوده ی مرئی دارد و کانیهای آهن دار در این محدوده سیمای جذبی شاخصی دارند از داده های etm+ نیز استفاده خواهد شد. از آن جا که کانی ها و سنگ های دگرگونی رفتارهای طیفی متفاوتی در محدوده های مختلف طیف الکترومغناطیس از خود نشان می دهند سعی بر این است که از راه اجرای فرآیندهای پردازش پیشرفته که در مراحل کار نام برده شده اند، واحدهای آهن دار این منطقه را از سنگهای اطراف و دربرگیرنده تفکیک کرد.
صفیه اسکندری بتول تقی پور
کانسار کوه سورمه در120 کیلومتری جنوب شیراز قرار دارد. این محدوده بین طول های??26 °52 و??39 °52 شرقی و عرض های??28 °28 و ?34 °28 شمالی واقع شده است. از مهمترین واحدهای زمین شناسی منطقه مورد مطالعه می توان به رخساره سیلتستونی، ماسه سنگی، کربناتی (شامل دولومیکرایت، دولومیکرواسپارایت، دولواسپارایت و دولومیت زین اسبی) و رخساره تبخیری (ژیپس وانیدریت) اشاره کرد. سنگ دربرگیرنده ماده معدنی، دولومیت های بخش پایینی سازند دالان، به سن پرمین فوقانی است. رخساره دولومیت زین اسبی، رخساره کانه دار اصلی بوده و ماده معدنی غالب سرب و روی می باشد. کانی شناسی کوه سورمه شامل پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن است. کانی های باطله ازجمله کلسیت، دولومیت، ژیپس و باریت می باشند. سیستم کانه زایی با توالی دولومیت – پیریت – اسفالریت - گالن آغاز می شود و در پایان با کانی سازی باریت خاتمه می یابد. پیریت زایی پیش درآمد کانه زایی می باشد. ماده معدنی به صورت افشان، حفره پرکن و جانشینی دیده می شود و در مواردی برشی می باشد. گسل تراستی سورمه کنترل کننده کانه زایی است که در امتداد این گسل کانه زایی صورت گرفته است. طبق مطالعات زمین شیمیایی، غلظت سدیم در دولومیت های کانسار کوه سورمه، بسیار بالا است. میزان غلظت سدیم در دولومیت ها، با توجه به حضور گنبد نمکی جهانی در جوار تاقدیس کوه سورمه و تاثیر آن در انتقال سیالات گرمابی با شوری بالا به طرف تاقدیس طبیعی است. زمین دماسنج بر اساس نسبت گالیم به ژرمانیوم در اسفالریت کانسار کوه سورمه 39/0 می باشد و دمای فروشست 210 درجه سانتی گراد را نشان می دهد. بررسی های زمین شیمیایی بر روی واحدهای سنگی مختلف در این ناحیه نشان داد که هیچکدام از واحد های سنگی به اندازه واحد شیلی سازند زردکوه، از فلزات پایه غنی شدگی ندارند. بنابراین فلزاتی چون سرب و روی از آبشویی واحد شیلی خارج شده و در واحد کربناتی دالان زیرین نهشته شده است. بر اساس مطالعات ریزدماسنجی میانبار های سیال کانی کلسیت، دمای همگن شدگی سیالات کانه زا بین 72- 145 درجه سانتی گراد و شوری آن ها از 13 تا 5/22 درصد وزنی nacl و چگالی سیال از 1 تا 1/1 گرم بر سانتی متر مکعب تغییر می کند. با توجه به دمای همگن شدگی و شوری متوسط سیال، منشا سیال کانه زا احتمالا آمیختگی شورابه های حوضه ای با سیالات جوی در نظر گرفته شده است. کمپلکس های غالب در حمل لیگاندهای کانسار، کمپلکس های سولفیدی بوده است. عمق تقریبی کانسار کوه سورمه حدود 200 متر تخمین زده می شود که نشان دهنده محیط تشکیل پوسته ای برای کانسار کوه سورمه است. مطالعات ایزوتوپی گوگرد حاکی از برتری فرایند کاهیدگی گرماشیمیایی سولفات، برای تامین گوگرد کاهیده مورد نیاز این کانسار بوده و به نظر می رسد که گوگرد مورد نیاز از طریق کاهیدگی سولفات های موجود در گنبد نمکی جهانی تامین شده باشد. بر اساس مطالعات ایزوتوپی دو نوع دیاژنز جوی و تدفینی بر دولومیت های کانسار تاثیر گذاشته است. همچنین شکل گیری دولومیت ها توسط آمیختگی دو سیال مختلف صورت گرفته است. سیال اصلی مربوط به شورابه های گرمابی عمیق تر یا از منابع حوضه ای مربوط به سنگهای نمکی پرکامبرین که از طریق گسل ها، در حین نفوذ گنبد نمکی صعود کرده اند است و دومین سیال مربوط به آبهای جوی فرو رو است. شورابه های حوضه ای به عنوان مهمترین منبع منیزیم برای دولومیتی شدن پیشنهاد شده است. مطالعات میدانی، کانی شناسی، پتروگرافی و ایزوتوپی نشان داده که کانسار کوه سورمه با کانسار تیپ دره می سی سی پی مطابقت دارد.
مریم انصاری بهنام کشاورزی
اطلاع از ترکیب غذا برای پی بردن به اثرات، نابهنجاریها و بیماریهای حاصل از افزایش یا کمبود عناصر، طی چرخه های زیست زمین شیمیایی ضروری میباشد. در این مطالعه، غلظت عناصر در خاک و گیاهان خوراکی شهر اصفهان(تا شعاع 50 کیلومتری) تعیین شد. نتایج تجزیه نمونه های خاک نشان می دهد که غلظت عناصر mn, co, zn, as, ni و cu در بیشتر نمونه ها، غلظتی بیش از غلظت میانگین خاکهای جهان دارد. ph خاکهای منطقه در محدوده قلیایی، و درصد مواد آلی خاک، پایین است. cec خاک، متوسط و بافت غالب خاک منطقه، در محدوده دانه درشت قرار دارد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی، تحلیل خوشه ای و تحلیل مولفه اصلی با هم مطابقت دارند و عناصر al, k, cr, na در یک گروه،fe, ni, co در یک گروه mg, sr, s در یک گروه، mo, sb, as, mn در گروهی دیگر و zn, cd, pb, cu, ca, p نیز در یک گروه قرار گرفته اند. با توجه به نتایج محاسبه ضرایب غنی شدگی و زمین انباشت، بیشتر نمونه ها در مورد تمام عناصر در رده غنی شدگی کم و متوسط قرار می گیرند. در نمونه های گندم، عناصر سرب، جیوه، روی، کروم و منگنز، نسبت به مقادیر استاندارد، بیشبود دیده می شود. آرسنیک و سرب در نمونه سبزیجات، سمناکی بیشتری را نسبت به سایر عناصر نشان می دهد. از میان گیاهان، بیشترین شاخص زیست انباشت در جعفری و تربچه دیده شد، و کرفس برای بیشتر عناصر، کمترین میزان شاخص زیست انباشت را نشان داد. با محاسبه شاخص جذب روزانه عناصر، مشخص شد که در برنج، عناصر کروم، مولیبدن و منگنز، و در گندم، عناصر آهن، مس، منگنز و مولیبدن، بیشترین مقدار جذب روزانه را در منطقه دارند. محاسبه شاخص خطر نشان میدهد که عناصر منگنز و آرسنیک در دانه گندم و برنج، دارای بالاترین خطر غیرسرطانی، به ویژه در کودکان هستند.
وحید معینی نجف آبادی فرید مر
چکیده ندارد.
مینا جمشیدیان فرید مر
چکیده ندارد.
آیدا چهارده چریک فرید مر
چکیده ندارد.
محمد جمعه امینی فرید مر
کانسارهای فرومنگنز کوه سفید توتک ، در بیرون زدگی کمپلکس توتک که در شرقو شمال شرق روستای مزایجان در منتهی الیه شرق دره سوریان در شهرستان بوانات قرار دارد، گسترش یافته است . منطقه توتک در محدوده جغرافیایی 47 53 تا 54 طول شرقی و 12 30 تا 30 عرض شمالی قرار دارد. این منطقه دروزن سنندج-سیرجان قرار دارد و دارای روند عمومی شمال غرب -جنوب شرق می باشد. دو گیل عمده منطقه مورد مطالعه را محدود ساخته است . در شمال تاقدیس ، گسل بزرگی میان کمپلکس سوریان و آبرفتهای جوان واقع گردیده است . گسل برزگ جنوب بین کمپلکس سوریان و تشکیلات ژوراسیک قرار دارد. کمپلکس توتک از واحدهای گرانیت یا ارتوگنیس ، میکاشیست های سیاه رنگ و مرمرهای سفید رنگ تشکیل شده است . بررسی های انجام شده نشان می دهد که واحدهای سنگ شناختی شیست های سیاه رنگ و مرمر تحت تاثیر فاز دگرگونی سیمرین پیشین دگرگون گردیده اند. همزمان با دگرگونی منطقه ماکمای فلسیک به داخل منطقه نفوذ کرده است . به دلیل همزمانی نفوذ ماکمای فلسیک و دگرگونی ناحیه ای، اثرات دگرگونی مجاورتی به خوبی دیده نمی شود. کانه زایی رد مرمرهای m2 اتفاق افتاده است . سیالات گرمابی (هیدروترومال) حمل و ترکز کانه ها مکنتیت و هماتیت را بر عهده داشته اند. سیالات حاصل از درون زمین از طرق گسل های موجود در منطقه به سنگ میزبان کربناته راه یافته و کانه زایی را صورت داده است . بنابراین بطور خلاصه می توان گفت شواهد نشان می دهند که کانه زایی آهن-منگنز در کوه سفیذ توتک از نوع گرمابی (هیدروترمال) است . پیشنهاد می گردد که مطالعات دقیق تری از نظر سنگ شناختی و زمین شیمی بر روی توده گرانیتی توتک انجام شود در حد امکان سن دقیق آن بوسیله سن سنجیهای ایزوتوپی مشخص گردد. بررسی های ایزوتوپی بر روی کانسنگ آهن-منگنز می تواند خاستگاه سیالات گرمابی را که کانه زایی را صورت داده اند، مشخص کند. مطالعات دقیق تر زمین شناسی در زمینه رخدادهای ساختاری مانند اثرات فازهای کوهزایی بر روی منطقه، می تواند در تفسیر دقیق تر تاریخچه رویدادها کمک شایانی نماید. از سوی دیگر مقایسه کانه زایی در کمپلکس توتک با سایر اندیس های معدنی در منطقه بوانات و زون سنندج-سیرجان، نتایج خوبی را بدست خواهد داد.
عطا شاکری فرید مر
معدن طلای باغو در 400 کیلومتری شرق تهران و 100 کیلومتری جنوب - جنوب شرق دامغان واقع شده است . این معدن از نوع رگه ای، رگچه ای و پلاسری است که رگه های کانه زایی، اساسا"در راستای شمال شرق - جنوب غرب بوده و در سنگ میزبان دیوریتی - گرانودیوریتی گسترش دارند. در این مطالعه، زمین شیمی و پتروگرافی توده نفوذی، زمین شیمی و کانی شناسی کانسنگ و دگرسانی مرتبط با کانه زایی مورد بررسی قرار گرفته و مدلی برای کانه زایی ارائه گردیده است . همچنین در این مطالعه، بررسیهای اکتشافی جهت میزان عیار و ذخیره طلا در دشت پلاسری باغو صورت گرفته است .
حسین بساکی فرید مر
کانشار آهن سه چاهون در دشت سه چاهون به فاصله تقریبی 50 کیلومتری شمال شرغق بافق قرار دارد. کانسار سه چاهون شامل دو آنومالی x و xi دارای مختصات جغرافیایی 31 درجه و 53 دقیقه شمال و 55 درجه و 40 دقیقه شرق و آنومالی xi دارای مختصات چغرافیایی 31 درجه 55 دقیقه شمال و 55 درجه و 41 دقیقه شرق است . از نظر چینه شناسی، سنگ میزبان کانسار سه چاهون، سری ریزو متعلق به اینفراکامبرین است . سری ریزو یک سیری آتشفشانی - رسوبی شامل سه بخش است : بخش پایینی و بالایی رسوبی و بخش میانی آتشفشانی - رسوبی است که کانسنگهای آهن نیز در همین بخش جای دارند. در این مطالعه شواهد صحرایی، پتروگرافی، مینرالوگرافی و ژئوشیمی کانسار شامل کانسنگ و سنگ میزبان بررسی شده و مدلی برای کانه زایی ارائه گردیده است . برای دستیابی به این اهداف نمونه برداری از کانسنگ ، سنگ میزبان و همبریها از عمقهای مختلف و از سطح و همچنین نمونه های دستی و مغزه های حفاری انجام شد. مطالعات نشان می دهد که مگنیت کانه اصلی و غالب در کانسار است . مطالعات ژئوشیمیایی و پتروگرافی بیانگر این مطلب است که سنگهای میزبان کانسنگ مگنتیتی و ترکیب حدواسط تا اسیدی دارند و از دیوریت ، داسیت ، آندزیت ، سینیت و مونزونیت تشکیل می شوند. مرز تماس تیز بین کانسنگ و سنگ میزبان رویت است . همچنین وجود حالت گدازه ای در کانسنگ می تواند حاصل بالا آمدن مذاب توسط مواد فرار و گازها یا بخار آب در توده قبل از سرد شدن و انجماد باشد. بررسیهای ژئوشیمیایی نشان می دهد که مقدار عناصر جزئی موجود در مگنتیت با مقدار این عناصر در مگنیتهای ماگمایی قابل مقایسه است ، بویژه مقدار بالای تیتانیم و وانادیم که از نشانه های ماگمایی بودن کانسنگ مگنیتی سه چاهون قلمداد شده است . پاراژنز مشاهده شده در کانسنگ شامل مگنیت ، آپاتیت ، آمفیبول و پلاژیوکلاز است . نمودارهای ژئوشیمیایی در مورد کانسنگ مگنتیتی سه چاهون نشان می دهد که این کانسنگ در محدوده کانسنگ آهن آیاتیتی قرار می گیرد. زاویه بین دانه های مگنتیت در مرز تماس 120 درجه است . این مطلب و همچنین وجود تیغه های ایلمنیت درون مگنتیت که از یک مذاب حاصل می شود بیانگر ماگمایی بودن کانسنگ مگنتیتی سه چاهون است . در کل بررسیهای انجام شده نشان می دهد که رخداد کانسار سه چاهون با گسلهای عمیق و قدیمی موجود در منطقه و بالا آمدن ماگما در طول شکستگیهای عمیق و رخنمون آن در محل تقاطع شکستگیهای طولی و عرضی و ایجاد کانسنگ توسط یک مذاب کانسنگی غنی از آهن و تا حدودی فسفر و مواد فرار همراه با یک بخش سیلیکاته با ترکیب حدواسط دیورتی در ارتباط است .
زهرا بنیادی فرید مر
هدف از انجام این مطالعه، تعیین منشا و رخداد نهشته فرومنگنز ناریگان واقع در 30 کیلومتری شمال شرق بافق یزد بوده است . به منظور دستیابی به این عدف ، مطالعات پتروگرافی، انواع سینرالوگرافی و ژئوشیمیایی بر روی کانسار انجام شد. در مطالعات پتروگرافی، انواع مختلف سنگهای پیرامون کانسار، شامل توفهای ریولیتی، گرانیت ، سنگ آهک ، شمیل و دایکهای دیابازی شناسایی، و بررسی گردیدند. در مطالعات سینرالوگرافی نیز کانیهای آهن و منگنزدار، به روشهای مختلف شناسایی و ارتباط پارانتیکی آنها با هم بررسی گردید. در مطالعات ژئوشیمیایی، به بررسی توزیع عناصر اصلی و ناچیز، عناصر نادر خاکی، اورانیوم و توریم در کانسنگ های فرونمگنز و سنگهای دربرگیرنده پرداخته شد. مجموعه اطلاعات بدست آمده، نشان می دهد که کانسار و سنگهای پیرامون آن در نواحی کم عمق و سکوی قاردار، تشکیل شده است . مطالعات ژئوشیمیایی نشان داد که این نهشته بر اثر فعالیت فرآیندهای گرمایی شکل گرفته و در بعضی موارد نیز تا حدودی به مواد خاگزاد آلوده شده است . مطالعات صحجرایی و پتروگرافی کانسنگ ها و سنگهای دربرگیرنده، منجر به تشخیص دو مرحله فعالیت گرمایی گردید: (1) کانه زایی اولیه بصورت رسوب ژلهای اکسیدی و هیدروکسیدی آهن و منگنز و تبلور بعدی آنها و (2) حرکت محلولهای گرمایی ثانویه، از مناطقی باشرایط احیایی بهسمت مناطق اکسیدان و انتقال آهن و منگنز به این مناطق و رسوب آنها. بعلاوه، مطالعات پتروگرافی بر روی کلیه سنگهای فوق نشان داد که در زمان تشکیل کانسار، پدپده کافتش در منطقه رخ داده و باعث تشکیل حجم وسبعی از ماگمای فلسیک و قلیایی گردیده است . همزمان با وقوع این پدیده، محلولهای گرمایی که محتوای خود را مستقیما از ماگمای مذکور، و یا بصورت غیر مستقیم از آبشویی توفهای ریولیتی بدست آورده اند. بصورت یک محلول بروندمی وارد بستر حوضه شده، و پس از پیمودن مسافتی در دریا، فلزات محلول در خود (بویژه آهن و منگنز) را بصورت distal ته نشین کرده و موجبات تشکیل کانسار فرومنگنز را فراهم آورده اند.
عبدالمجید عزیزی فرید مر
کانسار مس خونگاه در 75 کیلومتری شمال غرب شهرستان یاسوج قرار دارد. کانیهای سولفیدی و کربنات این کانسار شامل کلکوپیریت ، بورنیت ، کلکوسیت ، اسفالریت ، دیجنیت ، جورلیت ، گالن، مالاکیت و آزوریت می باشد. این کانسار در، پایین ترین بخش از سازنده میلا و در زاگرس مرتفع قرار دارد. سنگ میزبان دولومیت است و کانی زائی به صورت رگه در گچه و تحت کنترل گسلهای منطقه است . کانه زائی سولفیدی در نتیجه 2 فاز گرمایی و یک رخداد اکسیداسیون و غنی شدگی سطحی صورت گرفته است . فاز اول با کانه زائی بورنیت و کلکوپریت و فاز دوم با کانه زائی اسفالریت ، گالن، کلکوسیت مشخص شده است . غنی شدگی سولفیدی ثانویه باعث تکشیل دیجنیت و جورلیت و اکسیداسیون منجر به پیدایش مالاکیت و آرزویت شده است و منشاء سیالات کانه دار آبهای فسیلی وجودی و منبع تامین شوری و فوگاسیته بالای اکسیژن و گوگرد احیائی، نمکهای سازنده هرمز می باشد. توده های نمک هرمز از مسیرهای گسلی و در زاگرس مرتفع به صورت خط واره هائی بال آمده و بیگانه سنگهای مافیک موجود در بین نمکها و سنگهای زیرین مس دار واقع در سکانسهای قدیمی تر به احتمال زیاد تنها منابع تامین فلزات بوده است . حرارت لازم برای فعال کردن سیالات مزبور از اصطحکاک ناشی از رو راندگیهای مکرر و بالا رفتن طبیعی شیب زمین گرمایی در طول همین مناطق و در نتیجه فعالیتهای کوهزائی می باشد. نهشت کانسار در نتیجه کاهش فشار، جوشش و واکنش با سنگ دیواره دولیتی و بوده و نهایتا اینکه حضور یک چنین کانسارهای اپی ترمال با ارزش اقتصادی کم در زاگرس مرتفع می بایست امری رایج باشد.
افشین قشلاقی فرید مر
فلوریت پیناوند که این پژوهش بر روی سه رخداد از 7 رخداد اصلی آن انجام شده است ، اساسا یک مجموعه رگه ای با ویژگی کنترل ساختاری و شیمیایی است . این مجموعه ظاهرا بخشی از پهنه کانه زایی شده به نسبت بزرگی است که طیفی از کانیهای غیرفلزی ( فلوریت ، باریت ) و کانیهای فلزی ( گالن ، اسفالریت ..) را در بخش باختری اردستان و شمال خاوری اصفهان تشکیل داده است . از دیدگاه زمین ساختی ، پیناوند و نواحی اطراف آن ، در باختر زون ایران مرکزی و در زیرنوار آتشفشانی سهند - بزمان قرار دارند. از نظر چینه شناختی نیز واحدهای رسوبی تریاس بالایی تا کوارترنر در منطقه گسترش داشته و واحدهای قدیمی تر از تریاس رخنمون ندارند. توالیهای عمدتا آهکی و دولومیتی تریاس و کرتاسه زیرین ، سنگ میزبان مناسبی را برای انواع کانه زایی مهیا کرده اند . کانه زایی در معادن فلوریت پیناوند به صورت جانشینی در ژرفای زیاد و عمدتا درون واحدهای تریاس و در سطوح بالاتر به صورت شکافه پرکن ( رگه ای ، رگچه ای ، عدسی شکل و برشی ) درون واحدهای کرتاسه زیرین رخ داده است . زایش و چگونگی تشکیل معادن فلوریت پیناوند مبهم است . با مقایسه مجموع اختصاصات معادن فلوریت پیناوند با ذخایر مشابه دنیا و مبنا قراردادن وجوه تشابه آنها ، دو مدل زایشی برای پیناوند قابل تصور است : 1 - مدل رسوبی غیرهمزاد. 2 - مدل گرمابی
مجید هاشمی تنگستانی فرید مر
در این مطالعه از سه روش تحلیل مولفه اصلی به نامهای انتخابی، انتخابی بهبود یافته یا کروستا، و استاندارد، برای نقشه برداری هاله های دگرسانی پیرامون نفوذیهای پورفیری منطقه میدوک استان کرمان، استفاده شده است. مقایسه این فنها به طور عمده بر تحلیل نتایج مشاهدات صحرایی و چشمی مبتنی بوده است. روش انتخابی تحلیل مولفه های اصلی با استافده از باندهای 5 و 7 سنجیده tm ، هاله های دگرسانی را در تصویر pc2 نمایان می کند، اما پوشش گیاهی نیز در این تصویر نمایان شده و با دگرسانی ها تداخل می کند. اجرای روش انتخابی بهبود یافته بر روی باندهای 1، 4، 5 و 7 دگرسانی های هیدروکسیدی را بدون بارز شدن پوشش گیاهی در تصویر pc4 نمایان می سازد. اجرای روش کروستا بر روی باندهای 1، 3، 4 و 5 داده های tm ، آلودگیهای اکسید آهن را در pc4 نمایان می کند، اما این نواحی بیشتر با واحدهای رسوبی منطقه همپوشانی دارد. بنابراین، برای نقشه برداری دگرسانی اطراف توده های نفوذی پورفیری منطقه پیشنهاد می شود که از روش کروستا در بارزسازی دگرسانیهای هیدروکسیدی استفاده شود. افزون بر آن، داده های زمین شناختی شامل هاله های دگرسانی، سنگ شناسی، فاصله از خطواره های شرقی - غربی، نابهنجاریهای زمین شیمیایی و زمین فیزیکی، در یک سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) درونداده شده، و از مدل های تلفیق منطق بولین (boolean logic) پوشش راهنما (index overlay) ، مناطق فازی (fuzzy logic)، تابع اطمینان دمپستر - شفر (dempster -shafer belief funciton) و وزن های شاهد (weights of evidence) برای تولید نقشه پتانسیل مس پورفیری در منطقه مطالعاتی استفاده شد. نتایج حاصل نشان می دهد که مناسبترین مناطق در هریک از نقشه های بروندادشده، بر ذخایر مس پورفیری میدوک و سارا و در موارد کمتر، بر رخداد آبدر، منطبق می باشند. هدف های جدید اکتشافی بطور عمده پتانسیل متوسطی داشته و در اطراف ذخایر شناخته شده، یا در نواحی شرقی و جنوبی منطقه واقع شده اند. با توجه به اینکه رهیافت وزن های شاهد از داده های آماری برای شناساند همراهی مکانی بین ذخایر شناخته شده و الگوهای نقشه استفاده کرده، و وزن یک لایه شاهد را تعیین می کند، برای بکارگیری این روش، منطقه مطالعاتی باید از نظر ذخایر مورد نظر، خوب شناخته شده باشد. بطور کلی، بیشتر نواحی ایران و همچنین کمربند ماگمایی ارومیه - دختر، به خوبی اکتشاف نشده و در هر ناحیه اکتشافی، تنها تعداد اندکی از ذخایر و رخدادهای معدنی شناخته شده اند. بنابراین نتیجه گیری می شود که روش وزن های شاهد نمی تواند رهیافتی دقیق و مناسب برای نقشه برداری پتانسیل مس در منطقه میدوک و مناطق مشابه آن در ایران باشد. از سوی دیگر، رهیافت های دانش پایه (knowledge- based) مانند منطق فازی و مدل دمپستر - شفر برای این منظو رمناسب تر می باشند، چرا که داده های مورد نیاز آنها بر آماز ذخایر و رخدادهای کشف شده استوار نیست.
رضا محرمی فرید مر
منطقه مورد مطالعه در استان آذربایجان شرقی، شهرستان اهر، بخش خروانق قرار دارد. در این تحقیق مسیر رودخانه میوه رود و آبراهه های اطراف آن از شمال روستای میوه رود در سمت جنوب منطقه تا محل تلاقی این رودخانه با رودخانه حاجیلر چای (خالجیر چای) در قسمت شمالی منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه کوهستانی و با پستی و بلندی خشن بوده و بیشتر آبراهه ها، دارای شیب تند بوده و گسلیده هستند. حوضه آبریز این رودخانه از واحدهای متنوع زمنی شناخیت سرچشمه می گیرد، که عمدتا شامل واحدهای رسوبی پالئوسن و همچنین فعالیتهای آتشفشانی پلیو-کواترنرو رسوبات کواترنر می باشد که بر اثر توده نفوذی زیر سطحی سنگهای رسوبی پالئوسن به هورنفلس و اسکارن تبدیل شده اند و کانه زائی در آنها صورت گرفته است. این مطالعه در رسوبات محدوده مورد نظر و بر روی کانیهای سنگین جهت بررسی پتانسیل احتمالی رسوبات به عنوان معدن ونیز پی بردن به منشا کانیها و فلزات با ارزش، مخصوصا طلا صورت گرفته است. با توجه به مطالعات انجام گرفته مشخص گردید که منطقه مذکور از لحاظ فلزات پایه و باارزش به ویژه طلا حائز اهمیت است و مطالعات و اکتشافات زمین شیمیایی دقیق تری را می طلبد.
نادر تقی پور فرید مر
معدن مس جیان در 180 کیلومتری شمال شرق شیراز و در زون سنندج - سیرجان واقع شده است. این کمپلکس به سن دونین فوقانی- کربونیفر زیرین شامل سنگهای آواری - آهکی، آتشفشانی، دگرگونی و عدسی های کوارتزی است. شیست ها و عدسی های کوارتزی کمپلکس سوریان، سنگ میزبان کانه زایی در معدن مس جیان هستند. شیست های سولفیدی شامل نازک لایه های غنی و فقیر از سولفید می باشد. پیریت کانی اصلی سولفیدی شیست ها است که در جهت برگوارگی این سنگها دیده می شود. در نازک لایه های غنی از سولفید، بلورهای پیریت بافت تنش آوارزی (کاتاکلستیک) از خود بروز داده و با زاویه 120 در کنار هم قرار گرفته، و بافت الحاق سه گانه که نشاندهنده رشد همزمان با دگرگونی است، را تشکیل می دهند. عدسی های کوارتز نیز در درون شیست ها قرار داشته و از برگوارکی این سنگها تبعیت می کنند. پیریت و کالکوپیریت کانیهای اصلی سولفیدی هستند. پیریت عدسی های کوارتزی نیز بافت تنش آوری دارد و در اثر بازبلورش، بلورهای پیریت با زاویه 120 در کنار هم قرار گرفته و بافت الحاق سه گانه را تشکیل داده اند. کالکوپیریت یک کانی نرم و انعطاف پذیر است به همین دلیل شکستگیهای داخل پیریت را پر کرده و یا بصورت سایه فشاری در اطراف بلورهای پیریت دیده می شود.با توجه به اینکه میزان کانی کوارتز شیست ها بیش از 50% و میزان کانیهای میکا بیش از 25% است این سنگها احتمالا از دگرگونی سنگهای غیرآذرین بوجود آمده اند. با مطالعه عناصر نادر خاکی هنجاریده در شیست های معدن مس جیان، و با توجه به شباهت الگوی پراکندگی این عناصر با الگوی پراکندگی عناصر نادر خاکی هنجاریده 26 نمونه شیل بعد از آرکئن استرالیا، به نظر می رسد که این شسیت ها از دگرگونی شیل ها بوجود آمده اند. مطالعه پتروگرافی شیست های سولفیدی نشان می دهد که پیریت های داخل شیست ها بوسیله برگوارگی احاطه شده و سایه فشاری کوارتز در اطراف آنها وجود دارد. این مطالب موید حضور کانی پیریت پیش از رخداد دگرگونی است. در زمین دماسنجی میانبارهای سیال عدسی های کوارتزی سولفیدی، با توجه به نمودار یکنواخت شدگی میانبارهای سیال در کانسال مس جیان می توان استنباط نمود که دمای محلولهای پدیدآورنده عدسی های کوارتزی و کانه های درون آنها حداقل بین 250 - 300 سانتیگراد داشته اند. بافتهای تنش آواری و بافت الحاق سه گانه در پیریت های شیست های سولفیدی و عدسی های کوارتزی سولفیدی، بافت سایه فشاری کالکوپیریت و پرشدن شکستگیهای پیریت بوسیله کالکوپیریت در عدسی های کوارتزی همه نشاندهنده تاثیر تحرک مجدد در محلیطهای دگرگونی ناحیه ای هستند. در کل می توان گفت که معدن مس جیان از دگرگونی یک شیل کانه دار بوجود آمده و کانه های درون شیل نیز تحت تاثیر همین دگرگونی، در جهت برگوارگی شیست ها و داخل عدسی های کوارتزمی جای گرفته اند.
فریبا کهن پور فرید مر
فرآیندهای دگرسانی غالبا با فرآیندهای گرمابی کانه ساز همراه می باشند. از آنجا که کانسارها در سطح زمین بیرون زدگی ندارند، از فن سنجش از دور معمولا برای آشکارسازی سنگها، کانیها و ساختارهای همراه با توده کانسار استفاده می شود، و زونها دگرسانی بدلیل دارا بودن کانیهای خاص و الگوهای چند طیفی با استفاده از باندهای سنجنده tm قابل شناسایی می باشند. هدف این تحقیق تخمین قابلیتهای طیفی سنجنده tmدر بارزسازی هاله های دگرسانی در منطقه میدوک، استان کرمان می باشد. منطقه مورد مطالعه در شمال شهربابک و در بخ جنوب کمربند آتشفشانی ارویمه - دختر قرار دارد ذخایر عمده در منطقه، ذخایر مس پورفیری میدوک و سارا، ذخیره رگه ای چاه مسی و ذخیره چند فلزی آبدر می باشد. مهمترین واحدهای سنگ شناسی منطقه کمپلکس رسوبی - آتشفشانی ائوسن تحتانی شامل سنگهای آندزیت - بازالتی و فلیشهای ائوسن می باشد.در این مطالعه به منظور شناسایی کلی منطقه و مشخص نمودن واحدهای سنگ شناسی از ترکیب رنگی 1-4-7 استفاده شد. در این تصویر واحدهای سنگ شناسی به طور مناسبی از یکدیگر متمایز شدند. به منظور بارزسازی دگرسانی از فن های نسبت گیری، ترکیب رنگی نسبتبه تجزیه و تحلیل مولفه اصلی استفاده شد. در نسبت گیری باندها از نسب برای مشخص کردن کانیها رسی، میکاها و کربناتها و از نسبتهای ، ، و برای بارزسازی مناطق حاوی اکسید آهن استفاده شد. بهترین ترکیب رنگی نسبت، در مشخص نمودن مناطق دگرسانی ترکیب رنگی نسبتهای ، و در رنگهای قرمز، سبز و آبی می باشد که مناطق دگرسانی در آن با رنگ زرد مشخص گردید.تحلیل مولفه اصلی به مقدار زیادی برای نقشه برداری دگرسانی در ایالتهای فلزی مورد استفاده قرار می گیرد. در روش استاندارد از 6 باند لندست tm استفاده می شود. در pc5 مناطق هیدروکسیدی با رنگ تیره و در pc2 منطقه وسیعی به صورت آلودگیهای اکسید آهنی بر روی رسوبات و همچنین مناطق دگرسانی آشکار گردید. در روش pca انتخابی از باندها 5 و 7 برای آشکارسازی هیدروکسیدها و باندها 5 و 1 و باندهای 7 و 1 برای آشکارسازی اکسید آهن استفاده شد. روشهای آشکارسازی اکسید آهن در بارزسازی مناطق دگرسانی اهمیت چندانی ندارند و فقط تصویری از شدت آلودگیهای اکسید آهنی را در منطقه ارائه می دهند اما روشهای بارزسازی هیدروکسید در نقشه برداری دگرسانی مناسب می باشد. در نهایت پنج منطقه عمده دگرسانی در مناطق میدوک، سارا، آبدر، قاسم آباد و تزرج شناسایی شد.برای مشخص نمودن گلسها و خطواره ها در منطقه از فیلتر آشکارسازی حاشیه بعد از افزایش کنتر است و ترکیب رنیگ 1-4-7 استفاده شد و خطواره های عمده در منطقه شناسایی شدند. خطواره ها بدلیل زاویه کم خورشید، نبود جزئیات مکانی مزاحم و پوشش ناحیه ای در تصاویر لندست قابل شناسایی می باشند. برای کنترل پردازش داده های ماهواره ای، مناطق دگرسانی مورد کنترل صحرایی قرار گرفتند. پس از تهیه مقاطع نازک از نمونه های دگرسان در هر منطقه و مطالعات آزمایشگاهی - مشخص گردید که مناطق دگرسانی دارای کانیها ثانویه سریزیت، کلسیت و کانیهای رسی به همراه اکسید آهن به دلیل دارا بودن جذب در tm7 و بازتابس بالا در tm5 به راحتی بوسیله پردازش داده های رقمی قابل شناسایی می باشند.