نام پژوهشگر: حسین مددی

واکنش تابعی و پارامترهای دموگرافیک کفشدوزک hippodamia variegata نسبت به شته های aphis gossypii و acyrthosiphon pisum
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  عماد مهاجری پاریزی   حسین مددی

چکیده: با توجه به سرعت تولید مثل شته ها، دوره رشدی کوتاه و نیز احتمال بروز مقاومت در شته ها نسبت به حشره کش ها استفاده از عوامل بیولوژیک برای کنترل آنها در محیط های مختلف پیشنهاد شده است. کفشدوزک ها از جمله مهم ترین دشمنان طبیعی شته ها در محیط های طبیعی محسوب می شوند. یکی از گونه های معروف آنها کفشدوزک hippodamia variegata (goeze) است. از آزمون هایی که می تواند به تشخیص پتانسیل این کفشدوزک برای کنترل شته ها کمک کند، تعیین مقادیر پارامترهای زیستی و پارامترهای واکنش تابعی می باشد.برای محاسبه پارامترهای زیستس این کفشدوزک 70 عدد لارو سن اول همسن با تغذیه از شته جالیز و 70 لارو همسن دیگر با تغذیه از شته نخود فرنگی استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش جک نایف تجزیه و تحلیل شدند. شرایط محیطی کنترل شده و شامل دمای 1 25 ، رطوبت نسبی 10 60 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی بود.آزمایشات به مدت 24 ساعت و در 10 تکرار انجام شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) به ترتیب 03/0 و 14/0 روی شته های جالیز و نخود فرنگی تعیین گردید. طول مدت زمان هر نسل (t) با تغذیه از شته جالیز و شته نخود فرنگی به ترتیب62/33، 33/33 روز،نرخ خالص تولید مثل (grr) به ترتیب 3، 49/118 ماده / ماده / نسل بود. همچنین مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) روی شته جالیز و شته نخود به ترتیب 79/15، 81/4 روز محاسبه گردید. نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) برای کفشدوزک نیز محاسبه شد که به ترتیب روی شته جالیز و نخود فرنگی 03/1 و 15/1 بدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده میانگین تعداد نتاج ماده به ازای هر ماده در هر روز (mx) نسبت به شته جالیز و شته نخود به ترتیب 52/1 و 48/4 عدد بود. در این تحقیق، واکنش تابعی لاروهای سن سوم، چهارم و حشرات کامل ماده کفشدوزک نسبت به پوره های سن چهارم شته جالیز روی دیسک برگی و گیاهچه کامل خیار، و نسبت به پوره سن چهارم شته نخود فرنگی درون پتری ارزیابی شد. نوع واکنش تابعی سنین سوم، چهارم و حشرات کامل ماده با نوع دوم مطابقت داشت. مقادیر قدرت جستجو گری و زمان دستیابی نسبت به شته جالیز روی دیسک برگی به ترتیب برای لارو سن سه 0961/0 و 0499/0، برای لارو سن چهار 1206/0 و 0601/0 و حشرات کامل ماده 0936/0 و 1115/0، نسبت به شته جالیز روی گیاه کامل خیار به ترتیب برای لارو سن سه 0327/0 و 0743/0، برای لارو سن چهار 0387/0 و 0231/0 و برای حشرات کامل ماده 0660/0 و 0744/0، نسب به شته نخودفرنگی به ترتیب برای لارو سن سه 0340/0 و 0198/0، برای لارو سن چهار 0382/0 و 00483/0 و برای حشرات کامل ماده 0988/0 و 00608/0 برآورد گردید.

پویایی جمعیت و درصد پارازیتیسم پارازیتوئیدهای شته کلزا در منطقه دستجرد استان همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  بهاره امینی   حسین مددی

شته مومی کلم یکی از آفات مهم خانواده کلمیان می باشد. این آفت در حال حاضر در استان همدان با استفاده ازآفت کش ها کنترل می شود ولی به علت مصرف بی رویه و نامطلوب آفت کش ها این شته نسبت به سموم مقاوم شده است. بنابراین امروزه کاربرد دشمنان طبیعی به عنوان روش کنترل بیولوژیک مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق پارازیت ها و هیپرپارازیت های شته مومی کلم شناسایی شده و درصد پارازیتیسم آنها روی کلزا محاسبه گردید. علاوه براین پویایی جمعیت شته و دشمنان طبیعی نیز بررسی شد. نمونه برداری ها از فروردین تا خرداد 1389 از مزارع کلزای سم پاشی نشده (رقم اکاپی) واقع در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی در منطقه دستجرد و مزرعه ای در شهرستان نهاوند هر یک به مساحت حدود 1000 متر مربع انجام شد. هر هفته تعداد 30 گیاه به صورت تصادفی انتخاب شد و هر نمونه در کیسه پلاستیکی جداگانه قرار گرفته و به آزمایشگاه منتقل شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه ها تا زمان پارازیتوئیدهای بالغ نگهداری شدند. نسبت جنسی پارازیتوئیدها نیز تعیین شد. در این تحقیق یک گونه پارازیتوئید (mc’intosh) diaeretiella rapae و سه گونه هیپرپارازیتوئید pachyneuron aphidis (bouche)، alloxysta fuscicornis (ashmead) و asaphes suspensus (nees) تشخیص داده شد. برطبق مشاهدات تغییرات جمعیت شته و پارازیتوئید در طول فصل نوسانات مشابهی را نشان دادند ولی جمعیت هیپرپارازیت ها در اوخر فصل افزایش یافت. میانگین درصد پارازیتیسم d. rapae در دو کشت آبیاری بارانی و غرقابی منطقه دستجرد و شهرستان نهاوند به ترتیب 65/5، 6/4 و 5/3 درصد به دست آمد. میانگین درصد هیپرپارازیتیسم p. aphidis 97/1، 59/1 و 03/6 درصد و برای a. fuscicornis 04/0، 06/0 و 008/0 درصد به ترتیب در دو کشت آبیاری بارانی و غرقابی منطقه دستجرد و شهرستان نهاوند ثبت شد. نسبت جنسی نیز با افزایش نرخ رشد به نفع ماده ها افزایش یافت. بنابراین با توجه به پایین بودن درصد پارازیتیسم شته مومی کلم در زراعت کلزا در منطقه می توان اینگونه بیان کرد که برای کنترل شته در کنار حفظ و حمایت از عوامل مفید باید مجموعه ای از روش های پیشگیری و کنترل نظیر استفاده از حشره کش های انتخابی و ارقام مقاوم به شته مومی کلم در چارچوب برنامه مدیریت انبوهی آفت (ipm) می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی بعضی از ویژگیهای گلوکوزیدازهای گوارشی سوسک برگ خوار سیب زمینی leptinotarsa decemlineata
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  فهیمه دهقانی خواه   حسین مددی

سوسک کلرادو مهمترین آفتی است که تولید سیب زمینی در ایران و جهان را به طور جدی تهدید می کند. جمعیت کنترل نشده این حشره می تواند به طور کامل گیاه سیب زمینی را بی برگ نموده و موجب کاهش شدید راندمان محصول شود. بنابراین با توجه به زیان آفت، مطالعه آنزیم های گوارشی آن امری ضروری است. هدف از تحقیق حاضر بررسی برخی از ویژگی های بیوشیمیایی آنزیم های آلفا و بتاگلوکوزیداز موجود در معده میانی سوسک برگ خوار سیب زمینی به منظور درک بهتر فیزیولوژی گوارش آنهاست. گلوکوزیدازها آنزیم-هایی هستند که نقش مهمی در گوارش نهایی کربوهیدرات های موجود در رژیم غذایی حشرات را برعهده دارند. با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق میزان فعالیت ویژه ی آنزیم آلفاگلوکوزیداز با استفاده از سوبسترای اختصاصی پارانیتروفنل آلفا دی گلوکوپیرانوزید در معده میانی سنین سوم و چهارم لاروی و حشرات کامل آفت به ترتیب u/mg 29/3، u/mg 14/5 و u/mg48/6 بود. میزان این فعالیت برای آنزیم بتاگلوکوزیداز با استفاده از سوبسترای اختصاصی پارانیتروفنل بتا دی گلوکوپیرانوزید درمعده میانی سنین سوم و چهارم لاروی و حشرات کامل سوسک برگ خوار سیب زمینی به ترتیب u/mg59/4، u/mg 48/5 و u/mg 68/6 بود. در دامنهph بین 8-2 مناسبترین ph برای فعالیت آنزیم آلفاگلوکوزیداز در سنین سوم و چهارم لاروی 4 و در حشرات کامل 5/4 بدست آمد. این در حالی است که مناسبترین ph برای فعالیت آنزیم بتاگلوکوزیداز معده میانی در محدوده ph بین 5/5-4 بود. هر دوی این آنزیم ها بین 8-3 ph به مدت 2 و 8 ساعت پایداری مناسبی داشتند. در دمای 70-5 درجه ی سلسیوس مناسبترین دما برای فعالیت آنزیم آلفا و بتاگلوکوزیداز به ترتیب 45 و 50 درجه ی سلسیوس اندازه گیری شد. در این تحقیق همچنین میزان پایداری آنزیم ها در 3 دمای 5 ، 26 و 50 درجه ی سلسیوس به مدت 8 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که در دمای 50 درجه ی سلسیوس پایداری هر دوی این آنزیم ها درطول هشت روز کاهش یافته است. درآزمایش دیگری اثر برخی ترکیبات بر فعالیت این آنزیم ها مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های حاصل نشان داد که ترکیبات منیزیم کلراید، تریس و اوره اثر بازدارندگی متوسط و ترکیب سدیم دودسیل سولفات اثر بازدرندگی شدیدی بر فعالیت این آنزیم ها داشتند. افزایش غلظت های مختلف کلسیم کلراید فعالیت آلفاگلوکوزیداز معده میانی را افزایش داد در حالیکه همین غلظت ها سبب کاهش فعالیت بتاگلوکوزیداز شد. مطالعات بیوشیمیایی بر روی این آنزیم ها نشان داد که در معده میانی سوسک برگ خوار سیب زمینی آنزیم های آلفا و بتاگلوکوزیداز به ترتیب دارای یک و سه ایزوفرم می باشند.

اثر نماتدهای بیماریزای حشراتsteinernema carpocapsae، steinernema feltiae و heterorhabditids bacteriophora علیه مراحل مختلف رشدی تریپس پیاز در شرایط آزمایشگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  تهمینه صفاری   حسین مددی

نماتودهای بیمارگر حشرات خانواده های heterorhabditidae و steinernematidae و باکتری های همزیست آنها،photorhabdus و xenorhabdus به دلیل پتانسیل کنترل بیولوژیک علیه آفات خاکزی و به ویژه آفاتی که در زیستگاه های مخفی واقع شده اند، دردهه اخیر بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته اند. به منظور تعیین مشخصات این گروه عوامل کنترل بیولوژیک در استان همدان، 100 نمونه خاک از مناطق مختلف شهرستان همدان در سال 1389 (ماه های مهر و آبان) جمع آوری گردید. بررسی نمونه ها به روش تله گذاری با لارو پروانه موم خوار galleria mellonella منجر به جمع آوری 30 جمعیت از جنس steinernema گردید. تعیین مشخصات اولیه بوسیله داده های مرفولوژیک و مرفومتریک نشان دهنده وجود سه جدایه موسوم به hamedan1، hamedan2 و hamedan 3 متعلق به گروه گونه ای "feltiae" بود. مطالعه توالی ناحیه ژنی its1-5.8s-its2 نشان داد که این جمعیت ها به گونه s. feltiae شباهت دارند. بررسی بیماریزایی جدایه s .feltiae hamedan1 (h1) و دو جدایه خارجی گونه های heterorhabditis bacteriophora و s. carpocapsae در غلظت های 4000، 6000، 8000 و 10000 (لارو بیمارگر نماتود در میلی لیتر) علیه مراحل مختلف رشدی تریپس پیاز thrips tabaci (thys.: thripidae) (لارو سن دوم، پیش شفیره و شفیره) در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. مرگ و میر پس از 24 و 48 ساعت ارزیابی گردید. در مدت 24 ساعت، بیشترین تلفات در پیش شفیره (62%) تحت تأثیر گونه h. bacteriophora و کمترین تلفات در لارو سن دوم (5/12%) به وسیله s. carpocapsae ایجاد شد. افزایش غلظت نماتودها از (ijs/ml)4000 - 10000 تأثیر قابل ملاحظه ای در افزایش تلفات پیش شفیره و شفیره نداشت در صورتی که تلفات لاروهای سن دوم به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرد. در پایان مدت زمان آزمایش (پس از 48 ساعت)، بیشترین تلفات لارو سن دوم (74%) بوسیله s. feltiae h1 ایجاد شد، درحالی که هر سه گونه نماتود تأثیر مشابهی در مرگ و میر شفیره ها داشتند. در مطالعه توان تولید مثل نماتودهای بیمارگر حشرات در بدن تریپس پیاز، مشخص شد که شرایط حفره عمومی بدن تریپس پیاز جهت تکثیر و تولید مثل نماتودها مناسب نمی باشد. در مجموع، نتایج بررسی حاضر موید آن است که شهرستان همدان زیستگاه مناسبی برای نماتودهای بیمارگر حشرات می باشد و جدایه بومی s. feltiae h1 از پتانسیل خوبی برای کنترل مراحل خاکزی و برگ زی تریپس پیاز برخوردار است، درحالی که دو گونه دیگر بیشترین تأثیر را روی مراحل خاکزی تریپس پیاز دارند.

اثر سطوح مختلف نیتروژن بر پارامترهای زیستی سفیدبالک گلخانه روی گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  رویاسادات حسینی   حسین مددی

نیتروژن یکی از مهمترین عناصر موجود در چرخه زندگی است زیرا نقش مهمی در فرآیندهای متابولیکی موجودات زنده دارد.نیتروژن با تغییر کیفیت گیاه باعث تغییر عملکرد حشرات گیاهخوار می شود. تحقیقات نشان می دهد که نیتروژن می تواند روی بقاء، تکامل و زادآوری تاثیر گذار باشد. در این مطالعه اثر چهار سطح مختلف نیتروژن (173،240،310،380 پی پی ام) روی گیاه گوجه فرنگی رقم فالکاتو بر پارامترهای جدول زندگی سفید بالک گلخانه trialeorodes vaporariorum (westwood) بررسی شد. سطح 240 پی پی ام که مناسبترین سطح ازت برای پرورش گوجه فرنگی است به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. دو سطح 310 و 380 پی پی ام به عنوان سطوح بالا و سطح 173 پی پی ام نیز به عنوان سطح پایین نیتروژن مورد استفاده قرار گرفتند. طبق این مطالعه با افزایش سطح نیتروژن زمان تکامل پیش از بلوغ کاهش یافت به طوری که تیمار اول با 269/0±08/7 روز طولانی ترین زمان تکامل را داشت. همچنین کوتاهترین زمان تکامل نیز مربوط به تیمار سوم با 12/0±98/5 روز بود. متوسط طول عمر حشرات کامل نر و ماده ارتباط مثبتی با افزایش میزان نیتروژن نشان داد به طوری که در تیمار سوم بیشترین طول عمر حشرات نر و نیز حشرات ماده مشاهده شد و حداقل طول عمر حشرات نر و ماده نیز مربوط به تیمار اول بود. میزان نرخ تکثیر ناخالص(grr) از سطوح نیتروژن تاثیری نگرفته بود. نرخ تکثیر خالص (r0) از افزایش سطوح نیتروزن تاثیر گرفت. میزان آن در تیمار دوم و سوم در یک گروه بندی قرار گرفته و بیشتر از گروه بندی دیگر یعنی تیمار اول و شاهد بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت نیز در تیمار اول کمترین میزان خود (006/0±592/0 ماده بر روز) و در تیمار سوم بالاترین میزان خود (005/0±886/0 ماده بر روز) را داشت. در این مطالعه نرخ متناهی افزایش جمعیت نیز رابطه مثبتی با سطح نیتروژن نشان داد به طوری که کمترین میزان آن در تیمار اول با 007/0±061/1 و بیشترین میزان آن در تیمار سوم با 005/0±092/1 بدست آمد.

واکنش عددی کفشدوزک hippodamia variegata نسبت به شته سیاه باقلا aphis fabae
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  فاطمه مختاری   حسین مددی

کنترل بیولوژیک از جمله مسائلی است که امروزه به علت مضرات بیش از حد سموم شیمیایی، در کنترل آفات جایگاه ویژه ای یافته است. لذا درک بهتر از زیست شناسی و اکولوژی دشمنان طبیعی و همچنین شکارگران می تواند ما را در بکارگیری کنترل بیولوژیک بیشتر یاری نماید. در این تحقیق به بررسی واکنش عددی کفشدوزک hippodamia variegata goeze با تغذیه از شته سیاه باقلا (aphis fabae scopoli) پرداخته شد. جمع آوری کفشدوزک و شته سیاه باقلا به ترتیب از مزارع یونجه منطقه امزاجرد همدان و مزارع چغندر شهرستان صحنه کرمانشاه انجام شد. آزمایش ها درون پتری دیش های 9 سانتی متری دارای تهویه، با شش تیمار که شامل تراکم های 16، 32، 64، 96 و 128 عدد پوره شته جهت تغذیه کفشدوزک بود، انجام شد. هر یک از تیمار ها دارای 15 تکرار بودند. تمامی مراحل پرورش و آزمایش هم در شرایط ثابت (دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره نوری16ساعت روشنایی و8 ساعت تاریکی) انجام گردید. میزان تغذیه در دوران لاروی کفشدوزک با افزایش تراکم شکار، افزایش یافت ولی طول دوره زندگی پیش از بلوغ با افزایش تراکم رابطه معکوس داشت. واکنش عددی کفشدوزکh. variegata با تغذیه از شته a. fabae ازنوع غیر خطی وابسته به تراکم تاخیری بود. به عبارت دیگر میزان تخم گذاری کفشدوزک با افزایش تراکم شکار افزایش داشت ولی این افزایش در یک سطح مشخص به مقدار ثابتی میل می کرد. همچنین افزایش تغذیه کفشدوزک روی وزن، تعداد دسته های تخم، و اندازه تخم اثر مثبت و معنی داری دارد. نتایج بدست آمده رابطه بین تراکم شکار مصرف شده و تعداد نتاج تولید شده در کفشدوزک h. variegata را نشان داده و حاکی از این مطلب است که این کفشدوزک بدلیل دارا بودن فاکتورهای زیستی مورد نیاز شامل تکمیل دوره رشد و نمو مراحل مختلف رشدی، تخم گذاری منظم و زیاد حشرات ماده با تغذیه از طعمه مورد نظر، انتخاب مناسبی برای پرورش گونه مورد نظر کفشدوزک می باشد.

اثرات ارقام مقاوم و حساس گندم نسبت به شته روسی روی پارامترهای زیستی کفشدوزک hippodamia variegata
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  لیلا زنگنه   مجید کزازی

دو روش اولیه برای کنترل آفات بدون استفاده از سموم، شامل استفاده از ارقام مقاوم و رها سازی و ازدیاد دشمنان طبیعی است. استفاده همزمان از دشمنان طبیعی و کنترل بیولوژیک می تواند در مدیریت آفات نتایج متفاوتی داشته باشد. استفاده از گیاهان مقاوم ممکن است توانایی دشمنان طبیعی در کنترل حشرات آفت را افزایش یا کاهش دهد. به منظور بررسی وجود یا عدم وجود مقاومت در ارقام امید و سرداری نسبت به شته روسی گندم جدول زندگی ویژه باروری شته روسی گندم روی هر یک از ارقام مذکور، به صورت جداگانه تشکیل شد. پارامترهای اصلی جدول زندگی باروری شامل نرخ خالص تولید مثل ( )، نرخ ذاتی افزایش جمعیت ( )، میانگین مدت زمان نسل (t)، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) تعیین و با استفاده از روش چی و لیو (سن- مرحله، دو جنسی) تجزیه شد. خطای استاندارد پارامترهای رشد جمعیت با استفاده از روش bootstrap محاسبه گردید. تعداد مشخصی بذر از هر یک از ارقام درون ظروف پلاستیکی کاشته شد. پس از 5 روزگی گیاهچه ها، 5 عدد شته روسی گندم بالغ پرورش یافته روی رقم امید، روی هر گیاه کاشته شده از هر دو رقم امید و سرداری و درون قفس گیره ای قرار داده شد و پس از 12 ساعت، تنها یک عدد پوره سن یک روی هر گیاه گذاشته و سایر پوره ها و شته های بالغ حذف گردید. تا زمان ظهور شته های بالغ، هر روز مراحل رشدی پوره ها ثبت شد و پس از بلوغ نیز پوره زایی به صورت روزانه ثبت گردید. پارامترهای زیستی شته روسی گندم در رقم امید شامل rm، r0، t، ? و grr در رقم امید، به ترتیب 0131/0±0051/0-، 238/0±9/، 791/1±16/21، 0130/0±995/0 و 908/2±34/13 و در رقم سرداری به ترتیب 0069/0±159/0، 538/0±9/6، 263/0±14/12، 0081/0±173/1 و 22/1±73/12 به دست آمد. مقایسه rm شته روسی در دو رقم امید و سرداری نشان دهنده مقاوم بودن رقم امید نسبت به رقم سرداری در برابر شته روسی گندم بود. همچنین بررسی پارامترهای زیستی کفشدوزک hippodamia variegata با تغذیه از شته روسی گندم پرورش یافته روی ارقام امید و سرداری، روی نسل سوم کفشدوزک، به منظور تشکیل جدول زندگی کفشدوزک انجام پذیرفت. تعداد 120 تخم از هر گروه از کفشدوزک های پرورش یافته با شته روسی گندم، از ارقام امید و سرداری در مدت 4 ساعت گرفته شد. هر یک از تخم ها به صورت جداگانه داخل یک پتری 3 سانتی متری با استفاده از قلم موی نرم، ظریف و مرطوب قرار گرفت. پس از تفریخ تخم ها، هر روز تعدادی شته روسی گندم و به میزان مازاد بر مصرف در اختیار لاروها قرار گرفت. زمان پوست اندازی و مرگ و میر لارو ها، طول دوره شفیرگی و زمان خارج شدن حشره بالغ از پوسته شفیرگی در هر دو گروه و برای هر تکرار به صورت مجزا بررسی و ثبت گردید. به صورت تصادفی یک کفشدوزک ماده در کنار یک کفشدوزک نر درون پتری هایی با قطر 9 سانتی متر گذاشته شده و دوره پیش از تخم ریزی برای هر جفت مشخص و ثبت شد. با شروع دوره تخم ریزی، تعداد تخم های گذاشته شده در هر روز توسط کفشدوزک های ماده تا مرگ آخرین کفشدوزک ثبت شد. کلیه مراحل آزمایشات درون انکوباتور در دمای 1 ± 25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5 ± 60 و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. پارامتر های زیستی کفشدوزک h. variegataشامل rm، r0، t، ? و grr در رقم امید به ترتیب 0056/0±2419/0، 246/51±282/396، 287/0±687/24، 0071/0±274/1 و 568/75±547/323 و در رقم سرداری 0059/0±203/0، 915/34±552/220، 412/0±478/26، 0072/0±226/1 و 446/67±51/400 محاسبه شد. نرخ افزایش جمعیت بالاتر کفشدوزک h. variegata در رقم مقاوم امید، بیانگر مناسب تر بودن کیفیت شته های تغذیه کرده روی این رقم برای تولید مثل و بقای کفشدوزک است. نتایج نشان می دهند که رقم مقاوم امید نه تنها اثر سویی روی دوره زیستی کفشدوزک شکارگر نمی گذارد، بلکه برای کفشدوزک مناسب تر بوده و تلفیق کنترل بیولوژیک و مقاومت رقم مقاوم، دو روش با هم سازگار است.

تعزیرو نقش آن در پیشگیری از جرم از منظر فقه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1392
  حسین مددی   محمد جواد حیدری خراسانی

ازجمله مواردی که در طول تاریخ سهم بسزایی در کاهش و پیشگیری جرم داشته، اعمال مجازات است. مجازات در احکام کیفری اسلام به سه بخش حدود، قصاص و تعزیرات تقسیم می شود. در این میان تعزیرات که عبارت از کیفرهای نامعین شرعی است، به دلیل اینکه جرایم دارای حد و همچنین جنایت بر نفس و اعضا که مشمول مجازات قصاص هستند اندک اند، می تواند نقش موثرتری در پیشگیری از جرم ایفا نماید. پژوهش حاضر ضمن ارائه ی سیمای کلی تعزیرات از لحاظ معنا و مفهوم، مصادیق، کمیّت و کیفیّت و دیدگاه های عمده در مورد آنها، جرایمی که حاکم می تواند نسبت به آنها اقدام به تعزیر متخلفین کند، را بیان نموده و در ادامه با توجه به فلسفه ی مجازات در اسلام و مقایسه ی تطبیقی آن با مکاتب کیفری غرب نقش تعزیر را در پیشگیری از جرم تبیین می نماید. در پایان نظر به رویکرد عدالت محور و اصلاحی و تربیتی اسلام در خصوص اعمال مجازات نتیجه گرفته شده که تعزیر نقش عمده ای در پیشگیری از جرم دارد. هدف از این پژوهش آشنایی با تعزیر به عنوان یکی از مجازات های مقرر در فقه و حقوق جزای اسلام و شناخت و درک عمیق نسبت به فلسفه ی مجازات در اسلام است.

واکنش تابعی کفشدوزک hippodamia variegata نسبت به شته روسی گندم diuraphis noxia
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  طاهره به نظر   حسین مددی

کفشدوزک ها از جمله مهم ترین دشمنان طبیعی شته ها در محیط های طبیعی محسوب می شوند. یکی از مهم ترین گونه-های این خانواده کفشدوزک hippodamia variegata goeze است که دارای پراکنش جهانی می باشد. یکی از معیارهایی که در بررسی کارایی شکارگران مورد استفاده قرار می گیرد، واکنش آنها به تغییر تراکم میزبان (واکنش تابعی) است. در این مطالعه واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده، لارو سن سوم و چهارم این شکارگر در شرایط آزمایشگاهی دمای 1c?±25، رطوبت نسبی 5±65 و دوره نوری16:8 (تاریکی:روشنایی) و با تغذیه از شته روسی گندم diurapphis noxia mordvilko روی دو رقم گندم بک کراس و سرداری نسبت به پوره سن چهارم شته روسی گندم بررسی و مقایسه شد. آزمایش درون پتری و روی گیاهچه گندم در 20 تکرار انجام شد. بعد از 24 ساعت تعداد شته های خورده شده شمارش شد. نتایج نشان داد، که واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده، لارو سن سوم و چهارم کفشدوزک hippodamia variegata در رقم سرداری و بک کراس نسبت به تراکم های مختلف شته روسی گندم با مدل واکنش نوع دوم به خوبی مطابقت دارد. برای تعیین پارامترهای قدرت جستجو(a) و زمان دستیابی (th) از معادله راجرز استفاده شد. پارامترهای اشاره شده به ترتیب در محیط پتری روی رقم سرداری برای لارو سن سوم 0223/0 بر ساعت و 0/0375 ساعت، برای لارو سن چهارم 0/0658 بر ساعت و 0/00418 ساعت، برای حشرات کامل نر 0/0620 بر ساعت و 0/0319 ساعت و برای حشرات کامل ماده 0/0884 بر ساعت و 0/0416 ساعت و روی رقم بک کراس به ترتیب برای لارو سن سوم 0/0367 بر ساعت و 0/0371 ساعت، برای لارو سن چهارم 0/0637 بر ساعت و 0/0357 ساعت، برای حشرات کامل نر 0/0527 بر ساعت و 0/00535 ساعت و برای حشرات کامل ماده 0/0754 بر ساعت و 0/0266 ساعت و در گیاهچه گندم برای رقم سرداری برای لارو سن سوم 0/0285 بر ساعت و 0/00791 ساعت، برای لارو سن چهارم 0/0404 بر ساعت و 0/00472 ساعت، برای حشرات کامل نر 0/0412 بر ساعت و 0/0173 ساعت و برای حشرات کامل ماده 0/059 بر ساعت و 0/0168 ساعت و روی رقم بک کراس برای لارو سن سوم 0/0475 بر ساعت و 0/0782 ساعت، برای لارو سن چهارم 0/0753 بر ساعت و 0/0529 ساعت، برای حشرات کامل نر 0/045 بر ساعت و 0/00604 ساعت و برای حشرات کامل ماده 0/0516 بر ساعت و 0/00772 ساعت برآورد گردید.

نوسانات فصلی و تغییرات جمعیت کفشدوزک های coccinella septempunctata، hippodamia variegata و زنبور پارازیتوئید dinocampus coccinellae در منطقه دستجرد استان همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  صفورا سلیمانی   حسین مددی

در این تحقیق تغییرات فصلی جمعیت دو گونه کفشدوزک h.variegata و c.septempunctata و میزان پارازیتیسم آنها به وسیله ی زنبور d.coccinellae در مزارع یونجه همدان بررسی شد. نمونه برداری ها از فروردین ماه، تا اوایل آبان ماه سال های 91 و 92 از مزارع یونجه (medicago sativa l. var. hamedani) واقع در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی در منطقه دستجرد به مساحت حدود 5/2 هکتار انجام شد. حشرات کامل شکارگر با استفاده از تورزنی به صورت تصادفی در 400 تور جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شدند. تعداد شته ها نیز به ثبت رسید. . شته های نخود فرنگی اوج فعالیت خود را در دو سال متوالی 91 و 92 به ترتیب در ماه های شهریور و اردیبهشت نشان دادند. البته در سال 92 نیز مجددا افزایش جمعیت شته تا نزدیک به نقطه ی اوج در شهریور ماه روی داد، که این وضعیت نیز بعد از گرمای شدید مرداد ماه وخنکی دما روی داد. نتایج اوج جمعیت کفشدوزک c.septempunctata را در سال 92 به ترتیب در 18 اردیبهشت ماه و در15 شهریور ماه نشان داد. همچنین اوج جمعیت این شکارگر در سال 91 نیز در شهریور ماه رخ داد که می تواند به دلیل کاهش دمای هوا و افزایش تولید مثل در شته ها و به تبع آن حضور بیشتر شته ها باشد. همچنین اوج جمعیت شکارگر h.variegata در دوسال متوالی نیز به ترتیب در نیمه تیر ماه سال 91 و در سال 92 در نیمه شهریور ماه رخ داد. که البته در سال 92 در نیمه تیرماه هم جمعیت این کفشدوزک تا نزدیک به اوج پیش رفت اما به حد شهریور ماه نرسید. نسبت جنسی در این کفشدوزک ها هم در هر دو گونه به نفع ماده ها بوده است. فراوانی و ظهور زمانی و مکانی شته های یونجه و دشمنان طبیعی آن ها در فصول مختلف متفاوت بود اما می توان به وضوح بیان کرد که جمعیت دشمنان طبیعی آفت کم و بیش با جمعیت آفت در ارتباط است. از جمله نکات قابل توجه اینکه جمعیت شته ها به طور موثری توسط برداشت یونجه، تغییرات آب و هوایی و دشمنان طبیعی تحت تاثیر قرار می گرفت. رطوبت نسبی و میزان بارندگی نیز اثر مثبت یا منفی قابل توجهی روی جمعیت های مورد نظر نداشت. علت اصلی زیاد بودن شته ها در این دو سال متوالی را می توان به علت کمبود بارش و دمای بالا در این دو سال نیز نسبت داد چرا که بارندگی از طریق شستن و غرق کردن شته ها باعث کاهش جمعیت آن ها می گردد. مهمترین دشمن طبیعی کفشدوزک های نامبرده شده زنبور پارازیتوئید d.coccinellae می باشد که میزان پارازیتیسم آن طی دو سال متوالی برای هر دو گونه ی کفشدوزک از (20-0) درصد متغیر بوده است. در واقع اینطور به نظر می رسد که این زنبور پارازیتوئید تاثیر چندان زیادی بر کاهش جمعیت کفشدوزک ها نداشته است. بیشترین مقدار پارازیتیسم نیز مربوط به کفشدوزک های ماده بود که بیشتر مورد حمله قرار می گرفتند چون شرایط مناسبی را از نظر تغذیه ای برای لاروهای این زنبور فرآهم می کردند. هم چنین مراحل بالغ این شکارگرها بیشتر از مراحل نابالغ به صورت انتخابی مورد حمله این پارازیتوئید بود. در مواقعی که کفشدوزک های c.septempunctata که از نظر جثه در مزرعه نسبت به گونه ی دیگر بزرگتر هستند حضور داشتند بیشتر مورد توجه این زنبور قرار می گرفتند. بنابراین باتوجه به حضور تقریبا دائمی این کفشدوزک ها در مزارع یونجه و نقش کاهنده آن ها روی جمعیت شته نخود و آسیب ناشی از آن ، لزوم حمایت از جمعیت گونه های بومی احساس می شود.

مدلسازی پراکنش آلودگی هوای کارخانه ذوب مس خاتون آباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  علی اکبریان   حسین مرادی

با صنعتی شدن جوامع، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه غلظت آلاینده های اولیه و ثانویه در اتمسفر افزایش یافته و این امر مساله آلودگی هوا را تبدیل به معضل روبه رشد کرده است. امروزه توسعه فعالیتهای صنعتی و انتشار آلاینده های حاصل از آنها به دغدغه مهمی برای مردم و محیط زیست مبدل شده است. علاوه بر آلودگی هایی که از طریق احتراق سوخت به منظور تهیه انرژی برای گردانیدن چرخ صنایع به هوا وارد می شود، مواد زائد و احیانا سمی تخلیه شده به هوا بوسیله صنایع مختلف بنوبه خود سهم بزرگی در افزایش آلودگی هوای اجتماعات بخصوص در مراکز صنعتی دارد. از جمله مهمترین ضرورت انجام این پروژه نزدیکی مناطق مسکونی و جمعیتهای انسانی به این کارخانه می باشد و اثراتی که آلاینده های حاصل از فعالیتهای کارخانه روی جوامع انسانی منطقه میگذارد. همچنین وجود باغات کشاورزی، جنگلهای پسته کوهی و بادام کوهی موجود در منطقه ضرورت مطالعات زیست محیطی را افزایش میدهد. نرم افزار aermod، یکی از نرم افزارهای مورد تایید epa می¬باشد که در دسته مدل¬های ارحج قرار دارد.در این پژوهش، پراکنش گازهای اکسیدهای نیتروژن، دی اکسید گوگرد و ذرات معلق ناشی از دودکش های کارخانه ذوب مس خاتون آباد با استفاده از نرم افزار aermod viewtm در منطقه ای به شعاع 25 کیلومتر شبیه سازی شده است. در این مطالعه شبیه سازی برای بازه های زمانی 1ساعته، 3 ساعته، 8 ساعته، 24 ساعته، ماهانه و سالیانه انجام شده است. غلظت های شبیه سازی شده با استانداردهای سازمان محیط زیست مقایسه شده است. نتایج نشان داد که بیشینه غلظت شبیه سازی شده برای دی اکسید گوگرد و ذرات معلق(pm10) در تمام بازه ها بیشتر از حد استاندارد موجود است و غلظت های پیش بینی شده برای اکسیدهای نیتروژن در حد استانداردهای موجود است.

پیش بینی لایه بندی حرارتی و یوتریفیکاسیون مخزن سد مارون با استفاده از مدل ce-qual-w2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  سارا احمدی   نوراله میرغفاری

امروزه دسترسی به آب با کیفیت مناسب، یکی از مهم ترین نگرانی های مردم در سراسردنیا می باشد. آب خروجی از مخازن سدها نسبت به آب ورودی به آن، به دلیل افزایش زمان ماند، تغییر کیفیت می دهد. لایه بندی حرارتی و یوتریفیکاسیون، از مهم ترین پدیده هایی هستند که می توانند بر کیفیت آب تأثیر گذارند. در دو دهه گذشته، استفاده از مدل های ریاضی برای شبیه سازی پارامترهای کیفی و تغییرات حرارتی آب های سطحی، بسیار رواج یافته است. هدف از مدل سازی، پیش بینی تحولات، تحت تأثیر تغییرات مختلف در آینده می باشد تا در صورت پیش بینی مشکلات زیست محیطی، اقدامات لازم در زمان مناسب صورت گیرد. به منظور شبیه سازی لایه بندی حرارتی و پارامترهای کیفی آب از جمله نیترات و نیتریت، فسفات، آمونیاک،tds و do، در مخزن سد مارون از مدل دوبعدی ce-qual-w2 استفاده گردید. داده های ورودی به سیستم شامل هندسه مخزن، داده های هواشناسی، دبی ورودی و خروجی و غلظت پارامترهای کیفی آب بود. کالیبراسیون مدل براساس پروفیل قائم دما و حجم مخزن صورت گرفت. پس از ترسیم تصویر کلی از شرایط لایه بندی حرارتی، مشاهده گردید که در ماه های مرداد، شهریور و مهر، لایه بندی حرارتی در مخزن اتفاق می افتد و مخزن سد مارون از لحاظ لایه بندی حرارتی، جزء دسته مونومیکتیک گرم می باشد. بررسی پدیده یوتریفیکاسیون حاکی از آن است که یوتریفیکاسیون در شهریورماه در مخزن سد اتفاق می افتد که در این ماه وضعیت مخزن در مرحله مزوتروفیک قرار دارد.

مطالعه قارچهای بیمارگر حشرات و اثر بیوکنترلی آنها روی پروانه آرد ephestia kuehniella
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سارا عظیمیان   دوستمراد ظفری

سالانه حدود 12% از محصولات کشاورزی دنیا در اثر خسارت ناشی از حشرات و کنه ها از بین می روند. با وجود این که استفاده از سموم شیمیایی خسارات مربوط به آفات را کاهش می دهد، منجر به بروز عوارض ناخواسته زیست محیطی ایجاد مقاومت در آفات و بروز خطرات جدی برای انسان می شود. امروزه عوامل کنترل بیولوژیک به عنوان یکی از اجزای مهم مدیریت تلفیقی آفات مورد توجه قرار گرفته اند. در این میان علاقه فراوانی به قارچها به عنوان آفت کشهای بیولوژیک وجود دارد. قارچهای زیادی به عنوان انگل حشرات شناسایی شده اند که. بدون تردید شناسایی گونه های مختلف این قارچها گام نخست در راستای تحقق این هدف به منظور کاهش استفاده از سموم شیمیایی است. در این بررسی با هدف جداسازی قارچهای بیمارگر حشرات در بهار و تابستان سال های 90 و 91 با مراجعه به مزارع، باغات، گلخانه ها و محلهای دیگر فعالیت حشرات اقدام به جمع آوری حشرات مشکوک به آلودگی قارچی شد. نمونه ها پس از انتقال به آزمایشگاه و ضدعفونی، روی محیط کشت، کشت داده شدند و بدین ترتیب جداسازی قارچها انجام شد. در مرحله بعد نمونه های خالص شده به کمک خصوصیات ریخت شناسی شامل شکل و رنگ پرگنه قارچ، سرعت رشد میسلیوم، شکل و اندازه کنیدیوم ها و و سلول های کنیدیوم زا، نحوه آرایش آنها در زنجیر اسپوری، وجود یا عدم وجود کلامیدوسپور و سایر اختصاصات گونه ای با استفاده از کلید های شناسایی ، مورد شناسایی قرار گرفتند. از مجموع 52 جدایه قارچی، هشت جنس و 12 گونه قارچ جداسازی و شناسایی شدکه عبارتند از simplicillium obclavatum، lecanicillium psalliotae، l. dimorphum، l. muscarium، haptocillium glocklingiae، beauveria bassiana fusarium tricinctum، acremonium strictum،a. murorum، ،paecilomyces sp، trichoderma harzianum و t. atroviridae، برای شناسایی سایر ویژگیهای جدایه ها توالی نواحی its (its1، its2 و ژن 5.8s) از dna ریبوزومی تعیین شد. از بین گونه هایی که در این بررسی شناسایی شدند، گونه-های s obclavatum، h. glocklingiae، l. dimorphum، و a. murorum برای فلور قارچی ایران جدید هستند؛ ضمن اینکه گونه های مذکور به علاوه f. tricinctum در دنیا برای اولین بار از روی حشرات گزارش می شوند. بررسی اثر بیماری زایی گونه های، l. dimorphum و l. muscarium درهفت غلظت (108 -102 اسپور بر میلی لیتر) از سوسپانسیون اسپوری آنها روی لاروهای 25 تا 30 روزه شب پره مدیترانه ای آردephestia kuehniella در شرایط دمایی 2±25 درجه سلسیوس و رطوبت 5± 75 درصد نیز بررسی شد و نتایج به دست آمده نشان داد گونه l. muscarium با غلظت کشندگی 50% برابر 105×3/7 اسپور بر میلی لیتر از اثر کنترل کنندگی بالاتری نسبت به l. dimorphum برخوردار بوده و مرگ و میری حدود 72 درصد روی جمعیت حشره میزبان ایجاد می کند. . با توجه به اینکه توانایی کنترل کنندگی l. muscarium روی آفات گلخانه ای در موارد بسیاری بررسی شده لازم است که در زمینه اثر بیوکنترلی آن روی آفات انباری مطالعات بیشتری صورت گیرد.

تعیین نرخ شکارگری و ترجیح غذایی nabis pseudoferus (hem.: nabidae) با تغذیه از tuta absoluta (lep.: gelechidae) و aphis gossypii (hem.: aphididae)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  طیبه السادات مهدوی   حسین مددی

نرخ شکارگری و ترجیح غذایی ، یکی از پدیده هایی است که در بررسی کارایی و انتخاب دشمنان طبیعی، باید مورد توجه قرار گیرد. زمانی که به یک شکارگر حق انتخاب بین دو یا چند گونه داده می شود، اغلب یکی از آن ها را نسبت به دیگری ترجیح می دهد.nabis pseudoferus remane، یکی از شکارگران مهم شب پره مینوز گوجه فرنگی و تعداد زیادی از شته ها می باشد. در این تحقیق، نرخ شکارگری و ترجیح غذایی سنین سوم، چهارم و پنجم پورگی و حشرات کامل نر و ماده سن شکارگر n. pseudoferus با تغذیه از تخم، لارو سن اول و سن چهارم tuta absoluta meyrick و aphis gossypii glover در قالب طرح کاملا تصادفی در آزمایشگاه، با شرایط دمایی ? ± ?5 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی ?0 ± 60 درصد و دوره نوری ?6 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی، بررسی شد. نتایج نرخ نسبی شکارگری نشان داد که در مراحل پورگی سن سوم تا پنجم، حشره کامل نر و ماده با هم با تغذیه از تخم مینوز گوجه فرنگی، 9/0 ± 05/40، ?/? ± 8/58، ?/? ± 85/75، ?/? ± 55/?03 و 1/? ± 7/7?، با تغذیه از لاروسن اول شب پره مینوز به ترتیب، 6/0 ± 6/??، 7/0 ± 55/?7، ?/? ± 5/54، 8/0 ± 45/67 و 1/? ± 65/73 و با تغذیه از لارو سن چهارم شب پره مینوز به ترتیب، 09/0 ± ?/?، ?/0 ± 95/?، 3/0 ± 3، ?/0 ± 65/3 و 45/0 ± 55/3 و با تغذیه از شته جالیز ? /? ± 8/?3، ? ± ?5/39، 5/0 ± ?/49، 4/0 ± 9/60 و 4/1 ± 54 حاصل شد. نرخ کل شکارگری برای همان مراحل زیستی از سن شکارگر، به ترتیب با

اثر تراکم شته سیاه باقلا بر شکارگری درون رسته ای بین بالتورسبز chrysoperla carnea و کفشدوزک hippodamia variegata
thesis دانشگاه بوعلی سینا - همدان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  مریم زارعی   حسین مددی

شکارگری درون رسته ای زمانی رخ می دهد که دو گونه ی شکارگر برای شکار مشترک رقابت می کنند و یکی از آن-ها از رقیب خود تغذیه می کند. وقوع پدیده ی شکارگری درون رسته ای در میان گونه های شته خوار می تواند به طور جدی کارایی کنترل بیولوژیک را کاهش دهد. عوامل مختلفی از جمله تراکم شکار خارج رسته (آفت هدف) بر شدت وقوع این پدیده اثر می گذارند. در این تحقیق اثر تراکم های مختلف (50، 150 و 400) شته ی سیاه باقلاscopoli aphis fabae به عنوان شکار خارج رسته بر شدت وقوع شکارگری درون رسته ای ارزیابی شد. مراحل زندگی انتخاب شده شکارگرها، لاروهای سنین دوم و سوم بالتوری سبز stephen chrysoperla carnea و لاروهای سنین سوم، چهارم و حشره کامل ماده کفشدوزکgoeze hippodamia variegata بودند. آزمایشات در مقیاس های دو بعدی (ظروف ساده) و میکروکاسم (نیمه طبیعی) انجام شد. نگه-داری کلنی ها و انجام آزمایشات تحت شرایط آزمایشگاهی (دمای 0c1±25، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره ی نوری 16:8 تاریکی و روشنایی) صورت گرفت. هر یک از تیمارها دارای ده تکرار بود. پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت تعداد شته های کشته شده در هر ترکیب از مراحل مختلف زندگی شکارگرها ثبت شد. نتایج نشان داد که تراکم شکار خارج رسته، واحد آزمایشی و مرحله ی زندگی شکارگرها اثر معنی داری در میزان مصرف شته ی سیاه باقلا دارند. در هر دو محیط آزمایش، اثر افزایشی شکارگری در تراکم های بالای شته سیاه باقلا مشاهده گردید. بالاترین شدت شکارگری درون رسته ای در هر دو محیط ساده و میکروکاسم در غیاب شکار خارج رسته و در ترکیب لارو سن سوم c. carnea با سن سوم h. variegata (به ترتیب %80 و %50) مشاهده شد. تراکم بالای شکار خارج رسته شدت شکارگری درون رسته ای را کاهش داد و پایین ترین شدت روی داده، در تراکم 400 عدد شته سیاه باقلا در هر دو محیط بود. نتایج نشان داد که در غیاب شکار خارج رسته ، شکارگری درون رسته ای نامتقارن و به جز در ترکیب های لارو سن دوم c. carnea با لارو سن چهارم و حشره کامل h. variegata به نفع لارو بالتوری c. carnea بود. عدم تقارن برهمکنش ها نیز در حضور شته کاهش یافت. تفاوت در نتایج بدست آمده به اثر حضور شته، تفاوت در اندازه و گونه و نسبت شکارگری هر شکارگر نسبت داده شد. تراکم های بالای شته همچنین بقای شکار درون رسته را افزایش داد. نتایج پژوهش حاضر اثر تراکم شکارخارج رسته (شته سیاه باقلا) در کاهش شدت شکارگری درون رسته ای را بین c. carnea و h. variegata تایید کرد.

بررسی تنوع ساپونین دریونجه های(medicago sativa l.)حساس، نیمه حساس و مقاوم به لارو سرخرطومی برگ یونجه (hypera postica gyll.) با کمک تکنیک کروماتوگرافی لایه نازک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سحر بختیاریان   حجت حجت اله مظاهری لقب

این پژوهش به صورت مطالعات مزرعه ای وآزمایشگاهی صورت پذیرفت. هدف از مطالعه مزرعه ای، گروه بندی مقاومت به آفت در یونجه های زراعی (medicago sativa l.) بود, صفات مختلف در 30 ژنوتیپ یونجه غربال شده از ژرم پلاسم، در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه واریانس تنوع ژنتیکی قابل توجهی در بین ژنوتیپ ها برای صفات مورد بررسی در شرایط زمانی حمله آفت را نشان داد. اثرات ژنوتیپ ها با درجات متفاوتی از مقاومت در ارتباط با صفات تعداد لارو، عملکرد علوفه تر، عملکرد علوفه خشک، ارتفاع زمان برداشت در سطح 1% و میزان خسارت در سطح 5% معنی دار بود. تعداد لارو با میزان خسارت در سطح 5% همبستگی مثبت و معنی دار داشت. تجزیه همبستگی بین صفات بر اساس میانگین داده های چین اول معلوم کرد که میزان خسارت و سبزینه برگ با تعداد لارو رابطه معنی دار در سطح5% داشتند. عملکرد علوفه خشک با ارتفاع گیاهان در زمان خسارت و عملکرد علوفه تر رابطه معنی دار در سطح 1% داشتند. در رگرسیون گام به گام، درصد خسارت به عنوان متغیر تابع و سایر صفات به عنوان متغیرمستقل در نظر گرفته شدند. نتیجه-نشان داد که تعداد لارو، سبزینه برگ و ارتفاع در زمان خسارت با ضریب تبیین تجمعی 01/30 بیش ترین تغییرات درصد خسارت را توجیه نمود. با توجه به متغیر درصد خسارت و مقایسات میانگین سایر صفات، ژنوتیپهای یزدی35 ومائوپا102 با داشتن کم ترین تعداد لارو، کم ترین درصد خسارت و همچنین بالاترین ارتفاع زمان خسارت، مقاوم ترین ارقام و ارقام تک بوته 92 و محلی میاندواب با داشتن بالاترین تعداد لارو، درصد خسارت و همچنین کم ترین ارتفاع زمان خسارت به عنوان حساس-ترین ژنوتیپها نسبت به حمله سرخرطومی شناخته شدند. تجزیه کلاستر به روش upgma، یونجه های مختلف را در 4 گروه متفاوت قرار داد. آنالیز بای پلات، ژنوتیپ های یونجه را در چهار ناحیه قرار داد. در ناحیه اول ژنوتیپ ها بر اساس صفات عملکرد علوفه تر و عملکرد علوفه خشک و ارتفاع زمان خسارت، در ناحیه دوم براساس درصد ماده خشک، در ناحیه سوم بر اساس میزان سبزینه برگ و درناحیه چهارم ژنوتیپ ها بر اساس درصد خسارت و تعداد لارو و ارتفاع زمان برداشت تقسیم بندی شدند. ژنوتیپ های ناحیه چهارم از لحاظ مقاومت به آفت سرخرطومی برگ یونجه، جزء حساس ترین ها بودند. بررسی های آزمایشگاهی برای شناسایی تنوع ساپونین در ژنوتیپ های با مقاومت های مزرعه ای متفاوت، نشان داد که ژنوتیپ ها در سه سطح کلی مقاوم، نسبتا مقاوم و حساس مورد گزینش واقع می شوند. ارقام مقاوم شامل تبریز8 واهر3 ، ارقام نسبتا مقاوم دیوپوی و زنجان 10 و ارقام حساس شامل افغانی و کالیورد 321588 بودند. عمل نمونه گیری در مرحله آغاز غنچه دهی انجام شد. سپس، استخراج ساپونین ها و عمل خالص سازی آن ها طی سه مرحله و بعد از هر مرحله، تفکیک و آنالیز ساپونین ها با استفاده از روش کروماتوگرافی لایه نازک (tlc) صورت گرفت. نتایج نشان داد که در الگوهای نواری روی پلیت های سیلیکاژل تفاوت های کیفی وجود دارد. ژنوتیپ های افغانی و کالیورد321558 تعداد باندهای ساپونینی محدودی را نمایش دادند. ژنوتیپ تبریز 8 در سه مرحله از استخراج ساپونین بیشترین مقدار باند را در کروماتوگرافی لایه نازک نشان داد. از رسوب گذاری با دای اتیل اتر این نتیجه به دست آمد که هر چه گیاه نسبت به آفت مقاوم تر باشد، از مقدار بالاتری ساپونین برخوردار است.

بررسی علل تقاضای طلاق زوجین (دیدگاه اقتصادی-اجتماعی) در شهرستان اراک در نیمه دوم سال 1378
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1380
  حسین مددی   حسین فکرآزاد

ازدواج عامل پیدایی خانواده است و خانواده از دیدگاهی یک نشان یا نهاد اجتماعی شمرده می شود. و برآیند یا انعکاس از کل جامعه است و از دیدگاه دیگر معیار شناخت و سنجش آسیبهای اجتماعی است و از سوی دیگر، آنگاه که طلاق رو به فزونی می رود، کشمکشهای درونی خانواده، اوج می یابد و فرزندان در سنین نوجوانی به ورطه آلامی چون اعتیاد، بزهکاری ، ... گرفتار می آیند. نظر به اینکه در شهرهای صنعتی آسیبهای اجتماعی شایعتر می باشند و شهرستان اراک نیز از جمله شهرهای صنعتی و مهاجرپذیر می باشد و حاشیه نشینی در آن در سالهای اخیر رشد سریعتر پیدا کرده و نرخ طلاق در آن رو به ازدیاد است . عمده ترین دلایل تقاضای طلاق در این تحقیق: 1 - عدم تفاهم . 2 - عدم علاقه. 3 - اعتماد زوج . 4 - بیکاری. 5 - ازدواج اجباری بوده است .