نام پژوهشگر: رضا موسوی حرمی
سمانه کیانپور رضا موسوی حرمی
منطقه مرزی صفحات همگرا بین پلیتهای اورازیا و دریای فیلیپین به عنوان نانکای تراف شناخته شده است.حوضه نانکای بیشتر متشکل از سیلت استون و مادستون با لایه بندی مسطح و گاه همراه با لایه های خاکستر است که در اعماق بیشتر مادستون با مقدار زیادی از لایه های ضخیم ماسه سنگ وجود دارد. تجمع مقادیر زیاد هیدرات متان باعث تشکیل قشرهای گسترده کربناته (carbonate crust) در بستر حوضه رسوبی شده این درحالیست که در رابطه با نهشت کانی های اتوژنیک دیگر مثل پیریت نیز تأثیر گذار است. نمونه ها از رسوبات دریائی عهد حاضر جنوب غرب توکیو و جنوب ناگویا توسط مغزه گیر پیستونی (piston corer) از رسوبات کف دریا و از اعماق حدود 910 تا 2033 متری نسبت به سطح آب دریا بدست آمده است. رسوبات بدست آمده از این حوضه عمدتاً ریز دانه و در حد سیلت و رس (mud) بوده و به رنگ خاکستری تیره است. بررسی های میکروسکوپی و آنالیز xrd نشان دهنده وجود کانی های کوارتز، فلدسپات (عمدتاً آلبیت)، کلسیت، کانی های رسی (عمدتاً کائولن و ایلیت)، گلاکونیت و پیریت است. مشاهدات مقاطع میکروسکوپی نشان دهنده وجود دانه های کوارتز و پلاژیوکلاز به اندازه سیلت، در زمینه دانه ریزتر حاوی ذرات رس و مواد آلی است که گاه بصورت بیوفیلم میکروبی در منافذ موجود دیده میشوند. کربنات غالب در رسوبات آنالیز شده کلسیت است که به صورت سیمان میکریتی در فضای بین ذرات ماسه و سیلت رسوب کرده است. پیریت در این مقاطع به شکلهای framboidal واتوژنیک قابل مشاهده است، که بیانگر شرایط احیایی حاکم بر رسوبات می باشد.کربناتها به اشکال کنکرسیون، قشرهای کربناته و میکریت در برخی مغزه ها دیده می شود.داده های ایزوتوپی کربن و اکسیژن از مغزه های بدست آمده از منطقه مورد مطالعه بر اکسیداسیون بی هوازی متان توسط میکروارگانیسمها دلالت می کند. در سطح مشترک رسوب-آب (در یک محیط آنوکسیک) h2s توسط باکتریهای اکسید کننده سولفور اکسید شده و یون سولفات از طریق این واکنش تولید میشود. در اعماق بیشتر رسوبات و در یک محیط آنوکسیک فعالیت باکتریهای احیاء کننده سولفات منجر به افزایش ph شده، و همچنین -hs تولید شده منجر به افزایش بیشتر ph و افزایش آلکالینیتی تا چند برابرشده و در نتیجه کلسیت ته نشست مینماید. باکتریهای احیاء کننده سولفات در شرایط احیایی باعث احیاء یون سولفات و تولید s2- میگردند در چنین حالتی یونهای آهن به شکل فرو هستند و باعث تشکیل پیریت اتوژنیک در چمبرهای فرامینیفرا و یا در زمینه رسوبات میشوند.
آزاده بردبار محمد نبی گرگیج
نهشته های کرتاسه پسین در شمال غرب نهبندان( برش بصیران) شامل کنگلومرا ، تناوب کنگلومرا - ماسه سنگ ، تناوب سنگ آهک ماسه ای- مارن، مارن آهکی، مارن با میان لایه هایی ازسنگ آهک - آهک ماسه ای و سنگ آهک متوسط لایه- توده ای به ضخامت 275 متر می باشد. این توالی رسوبی در حاشیه شرقی بلوک لوت نهشته شده است. مرز زیرین توالی های مورد نظر با نهشته های ژوراسیک ( تناوب ماسه سنگ و شیل ) و در برخی مناطق با نهشته های کرتاسه زیرین بصورت فرسایشی ( نا پیوسته) و مرز بالایی آن بطور دگر شیب و نا پیوسته به کنگلومرای پالئوسن- ائوسن ختم می شود. براساس مطالعات لیتواستراتیگرافی برش بصیران را می توان به 6 واحد سنگی تقسیم بندی نمود. بر اساس مطالعات سیستماتیک 14 جنس و18گونه فرامینیفرای بنتیک و 8جنس و16 گونه از فرامینیفرای پلاژیک در برش بصیران شناسایی گردید. بر اساس تحلیل های انجام شده بر روی جنس های اربیتوئید فرم اربیتوئیدس، لپیداربیتوئیدس و اومفالوسیکلوس برای نهشته های کربناته این برش دو بایوزون پیشنهاد می شود. - زون تجمعی a: orbitoides megaloformis ,orbitoides.gruenbachensis و lepidorbitoides socialis نشان دهنده سن کامپانین پسین -ماستریشتین پیشین است. - زون تجمعیb: orbitoides apiculata ، lepidorbitoides socialis و omphalocyclus macroporus نشان دهنده سن ماستریشتین پسین است. توالی کربناته برش بصیران عمدتا از فرامینیفرای بنتیک بزرگ (orbitoides, siderolites, omphalocyclus, lepidorbitoides)، به همراه ذرات اسکلتی و غیر اسکلتی دیگر تشکیل شده است. در این برش بر مبنای فراوانی و توزیع فرامنیفرا و دیگر اجزا موجود در رخساره های مختلف، عمق حوضه رسوبی و در نتیجه نوع زیر محیط رسوبی قدیمه (sub- palaeoenviroment)، تعیین گردیده است. بررسی رخساره ها منجر به شناسایی 11ریز رخساره میکروسکوپی مربوط به 5 کمربند رخساره ای پهنه جزرومدی، لاگون، سد، دریای باز کم عمق و دریای باز عمیق گردید. . تغییر تدریجی رخساره های آب های کم عمق ، عدم وجود موجودات ریف ساز، کربناتهای دوباره نهشته شده ،کمبود کورتوئید، آنکوئید و دانه های آگرگات (خاص شلف های لبه دار) نشان می دهد که توالی کربناته برش بصیران در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هوموکلینال نهشته شده اند. همچنین بدلیل فراوانی و تنوع زیاد انواع مختلف فرامینیفرای بنتیک در این برش می توان از اصطلاح "سیستم رمپ کربناته با فراوانی روزن داران کف زی"(foram dominated carbonat ramp system) استفاده نمود. بررسی های صحرایی، آنالیز رخساره های میکروسکوپی و مطالعات چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی 4 سکانس رسوبی رده سوم در برش بصیران شده است. سکانسهای شناسایی شده توسط مرز های سکانسی نوع 1 (مرز زیرین سکانس رسوبی اول و مرز بالایی سکانس رسوبی چهارم) و 2 از یکدیگر تفکیک می شوند. سکانس رسوبی اول در بردارنده بخش هایlst, tst و hst است. این سکانس شامل ریز رخساره های اینتراتایدال، لاگون، سد، دریای باز کم و دریای باز عمیق می باشد. مرز زیرین آن از نوع sb1 است. سکانس رسوبی دوم و سوم شامل بخش های tst,hst است و دربردارنده ریز رخساره های دریای باز کم عمق و سد می باشد. این سکانسها توسط مرز سکانسی sb2 از یکدیگر جدا می شوند. سکانس رسوبی چهارم، در بردارنده بخش های tst,hst می باشد. مرز بالایی آن از نوع sb1 و با یک ناپیوستگی مشخص به کنگلومرای پالئوسن ختم می شود.
طیبه بلوکی محمد حسین محمودی قرایی
* نهشته های میوسن در برش مورد مطالعه، بطور هم شیب روی رسوبات الیگوسن (شیل با بین لایه های ماسه سنگ و کنگلومرا) و با کنتاکت گسله از نوع رورانده در زیر رسوبات دونین (سازند بهرام) قرار گرفته اند. ضخامت این نهشته ها 5/582 متر است و متوسط شیب لایه ها 20 درجه به سمت شمال شرق و امتداد لایه ها شمال غربی- جنوب شرقی است. * این نهشته ها بر اساس خصوصیات سنگ شناسی به سه واحد تقسیم شده اند. واحد زیرین شامل رخساره گلسنگی است. در این واحد خرده هایی از کانی تبخیری وجود دارد که بصورت فرسایش یافته در رخساره گلسنگی پراکنده شده اند. ضخامت این واحد 5/24 متر است. واحد میانی شامل تناوب کنگلومرا، ماسه سنگ و گلسنگ با چندین سیکل ریز شونده به سمت بالا ست. ضخامت این واحد 460 متر است. در این بخش از توالی ضخامت لایه های کنگلومرایی به سمت بالا افزایش می یابد. در ابتدای این واحد، چهار لایه آگلومرایی به ضخامت 5/1 تا 2 متر وجود دارد. واحد بالایی شامل کنگلومرا با میان لایه های ماسه سنگی به ضخامت 97 متر است. قسمت اعظم این واحد را کنگلومرا به خود اختصاص داده است به طوری که افق های ماسه سنگی بین لایه ای به سمت بالای این واحد از بین می روند. * آنالیز رخساره های سنگی و عناصر ساختاری با توجه به مطالعات بافتی و ساختارهای رسوبی این نهشته ها در صحرا منجر به شناسایی سه مجموعه رخساره سنگی آواری شامل رخساره های کنگلومرایی (gcm, gmg, gmm, gci, gh, gp)، ماسه سنگی (sm, sh, sl, sp, st, ss)، گلسنگی (fm, fl) و یک رخساره غیرآواری (p) و پنج عنصر ساختاری شامل ff, ch, sb sg, gb شده است. * با توجه به شواهدی همچون سیکل های به سمت بالا ریز شونده، قاعده تحتانی فرسایشی در هر سیکل، وجود ساختمان های رسوبی یک جهتی، نوع رخساره های سنگی و عناصر ساختاری، محیط رسوبی این نهشته ها رودخانه بریده بریده با بستر گراولی است که به سمت غرب در جریان بوده است. * مطالعات پتروگرافی نشان می دهد که کنگلومراها از پبل های ماسه سنگی (کوارتز آرنایت، ولکانیک آرنایت فلدسپاتی و آرکوز)، آهکی (گرینستون، پکستون- گرینستون، وکستون، مادستون) و آذرین (بازالتی وآندزیتی) تشکیل شده اند. پبل های مذکور با نسبت های مختلف در هر لایه کنگلومرایی در زمینه ای ماسه ای، سیلتی و گلی قرار گرفته و توسط سیمان کلسیتی به هم متصل شده اند. لذا از نظر ترکیب، این کنگلومراها از نوع پلی میکتیک اند. اجزای تشکیل دهنده ماسه سنگها شامل کوارتز، فلدسپات و خرده سنگ است. کوارتزها اغلب از نوع مونوکریستالین و به مقدار کمتر پلی کریستالین هستند. فلدسپاتها شامل ارتوکلاز، میکروکلین و پلاژیوکلاز می باشند. از خرده سنگها می توان به خرده های ولکانیکی، کربناته و مقادیر کمی خرده چرتی، شیلی و دگرگونی اشاره کرد. اجزای فرعی ماسه سنگها را کانیهای سنگین اپاک (هماتیت) و شفاف (تورمالین، زیرکان، روتیل و آمفیبول)، میکاها (مسکویت و بیوتیت) و گلاکونیت تشکیل می دهد که درصد کمی را به خود اختصاص می دهند. در گلسنگ ها نیز دانه های کوارتز در حد سیلت و ندرتا دانه هایی در حد ماسه خیلی ریز شامل کوارتز، خرده های شیلی و کربناته و کانیهای اپاک مشاهده می شوند که توسط سیمان اکسید آهن و مقادیر ناچیزی سیمان کربناته به هم متصل شده اند. پس از درصدگیری اجزای تشکیل دهنده، سه پتروفاسیس ماسه سنگی (ساب لیتارنایت، لیتارنایت و لیتارنایت فلدسپاتی) و دو پتروفاسیس گلسنگی (شیل گلی و سیلتستون) شناسایی شده است. * فرایندهای دیاژنزی در ماسه سنگ ها شامل فشردگی فیزیکی، سیمانی شدن، دگرسانی، انحلال و جانشینی، شکستگی و پرشدگی رگه ها است. تفسیر توالی پاراژنتیکی ماسه سنگها موید این است که فرایندهای دیاژنتیکی در سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز، رسوبات را تحت تاثیر قرار داده اند. به طوری که فشردگی فیزیکی، تشکیل سیمان کلسیتی و سیمان اکسیدآهن در مرحله ائوژنز، فرایندهایی همچون تشکیل سیمان کلسیتی جانشین شده به جای دانه های آواری و سیمان سیلیسی، آلتراسیون، انحلال فلدسپات، کوارتز و چرت و جانشینی آنها توسط سیمان کلسیتی در مرحله مزوژنز و در نهایت تشکیل بخشی دیگر از سیمان اکسیدآهن و شکستگی و پر شدگی رگه ها در مرحله تلوژنز اتفاق افتاده است. * تلفیق داده های حاصل از مطالعات پتروگرافی و آنالیز ژئوشیمیایی نشان می دهد که سنگ منشاء این رسوبات، آذرین، رسوبی و دگرگونی بوده است و ناحیه منشاء از نظر تکتونیکی در موقعیت کوهزایی با چرخه مجدد قرار گرفته و آب و هوای ناحیه منشاء خشک تا نیمه خشک بوده است. * آنالیز چینه نگاری سکانسی این رسوبات نشان می دهد که این نهشته ها بین دو مرز نوع اول (sb1) و مرز گسله محصور شده و از دو دسته رخساره hast و last تشکیل شده اند. دسته رخساره hast، قسمت گلسنگی زیرین را شامل می شود که می تواند نشان دهنده کمتر بودن فعالیت تکتونیکی باشد که این امر خود می تواند منجر به بالا آمدن سطح اساس رودخانه و افزایش فضای رسوبگذاری شود. سیکلهای به سمت بالا ریزشونده که بخش اعظم این نهشته ها را تشکیل می دهند و در انتهای توالی به رخساره کنگلومرایی ختم می شوند، به دسته رخساره last تعلق دارند. این نهشته ها می توانند نشان دهنده فعالیت تکتونیکی و ورود رسوب زیاد به حوضه باشند که منجر به پایین افتادگی سطح اساس و بنابراین فضای رسوبگذاری کم می شود.
حسنیه برکشاهی اسداله محبوبی
چکیده رسوبات آواری میوسن در برش برف ریز بخشی از زون بینالود در شمال شرق ایران در شمال نیشاور قرار گرفته است سنگ های سیلیسی آواری میوسن در این برش شامل کنگلومرا، ماسه سنگ و گل سنگ است که بر اساس سنگ های به سه واحد زیرین، میانی و فوقانی تقسیم می شوند. مرز زیرین این رسوبات با رسوبات مارنی و آهکی ائوسن به صورت رانده و رسوبات آهکی دونین به صورت رانده بر روی رسوبات سیلیسی آواری میوسن قرار گرفته اندرخساره های سنگی در این رسوبات شامل رخساره های کنگلومرایی (gt, gmm, gcm, gh) ، رخساره های سنگی ماسه ای شامل ((sm, st, sp, sh و رخساره های سنگی دانه ریز شامل (fm, fl) و رخساره غیرآواری p است. رخساره های گراولی توده ای، لایه بندی مورب تراف و افقی بوده و از خرده سنگ های ولکانیکی (بازالت و آندزیتی)، رسوبی (کربناته و ماسه سنگی) در اندازه های مختلف تشکیل می شود. رسوبات کنگلومرایی دارای جورشدگی ضعیف هستند. رخساره های سنگی ماسه ای ولکانیک ارنایتی و فلدسپاتیک ولکانیک آرنایتی بوده و از خرده سنگ های ولکانیکی (بازالت و آندزیتی) مقادیر کمتر خرده سنگ رسوبی (کربناته و شیلی) و دگرگونی (اسلیتی) همراه با کانی های ورقه ای میکایی، هورنبلند و کانی های سنگین تشکیل شده است. بر اساس رنگ قرمز رسوبات، نبود فسیل های دریایی، وجود ساختمان های رسوبی یک جهتی طبقه بندی مورب مسطح و عدسی شکل در سیکل های به طرف بالا ریز شونده و توالی درشت شونده به طرف بالا این سنگ های رسوبی در محیط مخروط افکنه، محیط رودخانه بریده بریده و پلایا نهشته شده اند. بر اساس داده های پتروگرافی و ژئوشیمیایی منشا این رسوبات سنگ های آذرین فلسیک و حدواسط با چرخه مجدد کوهزایی است. فرایندهای دیاژنزی در این رسوبات شامل: فشردگی مکانیکی، انحلال، دگرسانی، جانشینی و سیمانی شدناست. در بخش ابتدایی مجموعه رخساره ای شامل گل سنگ های حاوی تبخیری نشان دهنده فضای رسوبگذاری زیاد در نتیجه بالا بودن سطح اساس رودخانه است. مجموعه رسوبی دوم شامل رسوبات کانالی (تناوب ماسه سنگ و کنگلومرایی) است و نشان دهنده یک توالی درشت شونده به طرف بالا است. این توالی درشت شونده نشان دهنده فضای رسوبگذاری پایین حاصل از افزایش انرژی و بالا بودن سطح اساس رودخانه است. بر اساس داده های ژئوشیمیایی و تعیین عناصر اصلی و فرعی و استفاده از اکسیدهای اصلی منشا این رسوبات حاشیه فعال قاره ای تعیین می گردد. همچنین با استفاده از داده های ژئوشیمیایی و پتروگرافی منشا این رسوبات سنگ های آذرین حد واسط و اسیدی تعیین شده است. با استفاده از برخی عناصر غیر متحرک مانند al, rb, … و استفاده از ضرایب cia, pia, icv نشان داده شد که این رسوبات تحت تاثیر هوازدگی شیمیایی متوسط قرار گرفته اند. داده های پتروگرافی و ژئوشیمیایی نشان می دهند آب و هوای میوسن در هنگام ته نشست این رسوبات گرم و نیمه خشک تا گرم و خشک بوده است.
خدیجه ایمانی شهمیری رضا موسوی حرمی
ناحیه شهمیرزاد در دامنه های جنوبی کوه های البرز مرکزی و در 25 کیلومتری شمال سمنان واقع شده است. منطقه شهمیرزاد از لحاظ موقعیت جغرافیایی در بین عرضهای? 40 ?35 تا ? 36 شمالی و طول جغرافیائی ? 53 تا? 30? 53 قرار گرفته است. به منظور انجام این مطالعه دو برش چینه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است برش اول (ده صوفیان) در مسیر شهمیرزاد به فولاد محله در روستای ده صوفیان واقع در 6 کیلومتری شهمیرزاد برداشت و نمونه برداری شده است. ضخامت این برش در ناحیه ده صوفیان 460 متر است. سازند الیکا در این برش از سه قسمت سنگ آهک ورمیکوله دار، دولومیت متوسط تا ضخیم لایه و سنگ آهک واحد ورسک با میان لایه های از آهک دولومیتی قابل تقسیم است. برش دوم در مسیر جاده شهمیرزاد به چاشم واقع شده است. به دلیل اهمیت واحد ورسک در کارستی شدن در مطالعه برش دوم فقط به این واحد پرداخته شده است. ضخامت توالی مورد مطالعه در این برش 190متر است که 20متر از واحد میانی سازند الیکا و 170متر از واحد ورسک سازند الیکا اندازه گیری شده است. مطالعات سنگ شناسی انجام شده بروی 215 مقطع نازک میکروسکوپی منجر به شناسایی سه مجموعه رخساره ای شده است که عبارتند از: مجموعه رخساره ای a (a1 :مادستون دولومیتی شده، : a2برشهای ریزشی، a3: استروماتولیت های دولومیتی شده، a4: پلت، اینتراکلست، بیوکلاست پکستون تا گرینستون)، مجموعه رخساره ای b (رخساره های b1: اینتراکلست، پلت، بیوکلاست وکستون تاپکستون،b2 : اینتراکلست، اووئید، پلت، بیوکلاست پکستون تاگرینستون) و مجموعه رخساره ای c ( رخسار های c1: اینتراکلست، پلت، بیوکلاست گرینستون،c2 : اینتراکلست، پلت، اووئید، بیوکلاست گرینستون) است. این مجموعه های رخساره ای در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ کربناته بسیار کم شیب و به ترتیب در زیر محیط های پهنه جزرومدی، لاگون و پشته سدی نهشته شده اند. از فرآیند های دیاژنزی تاثیر گذار در واحد میانی- بالایی سازند الیکا می توان میکریتی شدن، سیمانی شدن، تراکم، نئومورفیسم، انحلال، دولومیتی شدن، ددلومیتی شدن، شکستگی، سیلیسی شدن، هماتیتی شدن و پیریتی شدن را نام برد که در محیط های دیاژنتیکی دریایی، متئوریکی، تدفینی و در هنگام بالا آمدگی گسترش یافته اند. آنالیز عنصری و ایزو توپی سنگ آهک واحد ورسک سازند الیکا شرایط دیاژنز متئوریکی و تدفینی را تایید می کند. همچنین رابطه بین نسبت های sr/ca در برابر mgنشان دهنده سیستم دیاژنتیکی نیمه بسته است. مطالعات چینه نگاری سکانسی نشان دهنده وجود سه سکانس رسوبی با مرز های سکانسی نوع اول (sb1) و دوم (sb2) در برش مورد مطالعه است که در دو سوپر سیکل رسوبی به نام های uaa2و uaa3قرار می گیرد. اشکال ژئومورفولوژی کارستی (کارن، چشمه های کارستی، غار) در واحد ورسک سازند الیکا بیشتر از واحد دولومیت میانی مشاهده شده است اما اشکال ژئو مورفولوژی پیشرفته کارست مانند حفره های فرو کش، پولژه و غیره در منطقه تشکیل نشده است. بررسی نمودار های بارندگی و دبی در مقابل زمان نشان می دهد که دبی چشمه ها تا حدود زیادی تحت تاثیر بارندگی است و این می تواند به این مفهوم باشد که کارستی شدن تا اعماق زیاد پیشرفت نکرده و بیشتر سطحی است که یکی از دلایل آن را می توان شیب زیاد لایه های آهکی دانست. الگوی ساختاری گسل های منطقه و نمودار گلسرخی مربوطه روند گسلهای غالب منطقه را شمال غربی - جنوب شرقی نشان می دهد که با جهت غالب درزه ها یکسان است. این شکستگیها باعث نفوذ آبها در همین جهت شده و در طی فرآیند کارستی شدن، پدیده های کارستی نیز در همین جهت ایجاد می شوند. با توجه به دیاگرام پایپر رخساره آب چشمه از نوع بیکربنات کلسیم منیزم است که نشان دهنده تغذیه از ارتفاعات آهکی واحد ورسک و تا حدی از واحد دولومیت میانی سازند الیکا است.
محمد خانه باد اسداله محبوبی
ایران از نظر ایالت ساختاری به چندین حوضه رسوبی- زمین ساختی تقسیم شده است که ایران مرکزی به شکل مثلث یکی از ایالت های ساختاری است که از شرق به غرب به سه واحد ساختاری به نام های بلوک لوت، طبس و یزد تقسیم شده است. بلوک طبس حاوی نهشته های فانروزئیک بوده که رسوبات کربونیفر آن بدلیل اینکه تاکنون بطور تفضیلی از دیدگاه رسوب شناسی مورد مطالعه قرار نگرفته است برای درک بهتر جغرافیای دیرینه این دوره در ایران انتخاب شده است. برای رسیدن به این اهداف از مطالعات صحرایی، میکروسکوپی، کاتدولومینسانس، میکروسکوپ الکترونی، ایزوتوپ های پایدار، آنالیز عنصری، فلورسانس اشعه x و دیفراکسیون اشعه x استفاده شده است. رسوبات کربونیفر در این ناحیه از سازندهای شیشتو2 (در برش حوض دوراه با ضخامت 264 متر)، سردر ( به ترتیب در برش های حوض دوراه، نیاز و زلدو با ضخامت 584، 656 و 322 متر) و گچال (معادل با سازند شیشتو 2 و سردر، با ضخامت 325 متر در برش راهدار) تشکیل شده است. سازند سردر در کوه های شتری (برش های حوض دوراه و نیاز) دارای رخساره سیلیسی آواری با میان لایه هایی از سنگ آهک بوده در حالیکه به سمت شمال در بلوک طبس (برش زلدو) و غرب حوضه (برش راهدار) رخساره آن غالباً آهکی بوده و از ضخامت آن نیز کاسته شده است. بر اساس مطالعات صحرایی و شواهد رخساره های میکروسکوپی، رسوبات سازند شیشتو2 (کربونیفر پیشین) در بلوک طبس در یک رمپ کربناته فاقد سد و در یک محیط دریای باز نهشته شده است. با ورود بیش از حد رسوبات سیلیسی آواری، شرایط رسوبگذاری تغییر کرده و رسوبات آواری- کربناته در نواحی جنوب منطقه مورد مطالعه و رسوبات کربناته در نواحی شمالی آن نهشته شده اند (سازند سردر). سازند سردر با سن کربونیفر پیشین تا کربونیفر پسین با سنگهای سیلیسی آواری و کربناته (با رخساره های دریای باز، سد، لاگون و جزر مد) در یک رمپ دارای مخلوطی از رسوبات سیلیسی آواری و کربناته نهشته شده اند. وجود تناوب کنگلومرا، ماسه سنگ (مچور تا ساب مچور) وشیل، ساختمان های رسوبی از قبیل ریپل مارک های تداخلی و موجی زبانه ای و نیز اثرفسیل های phycodes, lockeia, gordia rusophycus, و planolites در ماسه سنگ های سازند سردر، وجود آثار فسیل گیاهی از قبیل آنولاریا و پکوپتریس به سن اواخر پنسلوانین (کربونیفر پسین) در شیل های بالایی سازند سردر، وجود سیکل های به سمت بالا کم عمق و درشت شونده (از شیل های پرودلتا به ماسه سنگ بخش های جلویی دلتا) بیانگر نهشته شدن رسوبات سیلیسی آواری سازند سردر در یک محیط دلتایی-ساحلی است که این رخساره ها در نواحی جنوبی منطقه مورد مطالعه مشهودترند. در دیاگرام های سه تایی qfr و دیاگرام ترکیب شیمیایی ماسه سنگها، ماسه سنگهای سازند سردر اغلب از نوع کوارتزآرنایت، ساب لیتارنایت، و ساب آرکوز بوده و برخاستگاه زمین ساختی آنها با استفاده از نمودارهای qt f l و qm f l+qp حاصله از آنالیزهای مودال، کراتون و کوهزایی با چرخه مجدد رسوبی و موقعیت تکتونیکی سنگهای رسوبی سیلیسی آواری با توجه به دیاگرام k2o/na2o در برابر sio2، موقعیت تکتونیکی حاشیه غیر فعال(passive margins) را نشان می دهند. در این کراتون پایدار، ماسه های کوارتزی احتمالاً از پی سنگ های گرانیتی-گنایسی و یا از سنگ های چرخه مجدد منشأ گرفته اند. اندیس هوازدگی شیمیایی (cia) بالای شیل ها و ماسه سنگ های سازند سردر، بیانگر هوازدگی نسبتاً شدید در ناحیه منشأ رسوبات است. بعلاوه، بدلیل اتصال ایران مرکزی به صفحه عربی و تشکیل یک پلت فرم پایدار در ایران مرکزی این احتمال وجود دارد که شرایط آب و هوایی در حاشیه غیر فعال تکتونیکی در ایران مرکزی نسبتاً مرطوب بوده است. فرایندهای دیاژنزی موثر بر ماسه سنگهای سازند سردر شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی ، سیمانی شدن (سیلیسی، کربناته و هماتیتی) دگرسانی ، تشکیل رگه های کلسیتی و ایلیتی شدن و فرایندهای دیاژنزی موثر بر سنگ های آهکی ناحیه مورد مطالعه شامل میکریتی شدن، نئومورفیسم، سیمانی شدن (رشته ای، گرانولار، هم بعد، بلوکی، دروزی و رورشدی)، فشردگی فیزیکی و شیمیایی، دولومیتی شدن (اولیه و ثانویه)، سیلیسی شدن، پیریتی شدن، انحلال، شکستگی و پرشدن رگه هاست که در مراحل دیاژنزی ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز رسوبات کربونیفر ناحیه مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار داده اند. مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی خرده های اسکلتی مرجان، براکیوپود و کرینوئید در رسوبات آهکی ناحیه مورد مطالعه حاکی از نهشته شدن این رسوبات دریک رمپ کربناته با شوری نرمال است. روند تغییرات ایزوتوپ اکسیژن 18 در برابر ایزوتوپ کربن 13 در این خرده های فسیلی بیانگر تاثیر دیاژنز تدفینی است بطوریکه تغییرات وسیع در میزان ایزوتوپ اکسیژن و تغییرات جزئی تری در میزان ایزوتوپ کربن دیده می شود. با توجه به شواهد به دست آمده می توان چنین اظهار داشت که از نظر جغرافیای دیرینه، رسوبات سیلیسی آواری به احتمال زیاد از جنوب منطقه مورد مطالعه و نیز از صفحه عربی سرچشمه گرفته است. از آن جایی که ایران مرکزی به فرم پلت فرمی پایدار در حدود 25 درجه جنوب خط استوا قرار داشته است شرایط آب و هوایی برای تشکیل کربناتها، بویزه در مناطق شمالی بلوک طبس، حکم فرما بوده و بطور کلی رسوبگذاری در یک حاشیه غیر فعال تکتونیکی انجام شده است.
آرش امینی حمید لاهیجانی
خلیج گرگان با مساحت حدود450 کیلومتر مربع درتراز ارتفاعی 5/26- متر از سطح دریا، درجنوب شرقی دریای خزر قرار دارد و با توسعه سیستم سدی ساحلی میانکاله در ابتدای هولوسن تشکیل شده است. مطالعات رسوب شناسی در منطقه مورد مطالعه توسط بررسی422 نمونه از رسوبات سطحی و زیر سطحی ( مغزه و ترانشه) انجام شده است. هدف اصلی از این مطالعه بررسی فرایندهای رسوبگذاری در رسوبات هولوسن خلیج گرگان و مکانیسم شکل گیری سیستم سدی ساحلی میانکاله بوده است. معیار اصلی برای انتخاب محل مغزه ها و ترانشه ها بر اساس نتایج به دست آمده از پیمایش 8 نیمرخ رادار نفوذکننده زمین (gpr) در حاشیه جنوبی و شرقی خلیج گرگان و 12 نیمرخ رادار نفوذ کننده زمین در میانکاله به طول کل 5/4088 متر و در راستای موازی و عمود بر خط ساحلی است. آزمایش های دانه سنجی بر روی 122 نمونه ماسه ای و 300 نمونه گلی به وسیله lazer particle sizer انجام گردید. کلسی متری و اندازه گیری مقدار کربن آلی کل(toc) برای تمام نمونه ها انجام شده در حالیکه آزمایش های ژئوشیمی رسوبی با استفاده از روش xrf و xrdو شناسایی فرم و نحوه ارتباط و جنس دانه ها به وسیله sem مجهز به edx در نمونه های منتخب انجام گردید. ماکروفسیل های اصلی منطقه در قالب 5 گونه گاستروپود و4 گونه دوکفه ای شناسایی شد و سن مطلق توسط 6 عدد نمونه به روش کربن 14تعیین شد. نتایج به دست آمده از بررسی تپه های ماسه ای ساحلی میانکاله نشان می دهد تپه های ماسه ای سهمی شکل بیشترین فراوانی را داشته واز زیرگروه های این نوع تپه های ماسه ای از نظر شکل به ترتیب تپه های ماسه ای هلالی 45 %، تپه های ماسه ای نیم دایره ای 30 %، تپه های ماسه ای شن کش مانند 15 % و هر کدام از تپه های ماسه ای آشیانه ای و تپه های ماسه ای مدل سنجاق مو با 5 % فراوانی گسترش دارند. آنالیز دانه سنجی رسوبات تپه های ماسه ای ساحلی در یال های خلاف جهت باد و جهت باد در مناطق مختلف میانکاله نشان می دهد آنها از جور شدگی بسیار خوب ، کج شدگی مثبت و کشیدگی لپتوکورتیک برخوردار می باشند. معدل شاخص آلتراسیون شیمیایی (cia) در تپه های ماسه ای ساحلی میانکاله 95/63 است که نسبت به سایر تپه های ماسه ای ساحلی در دنیا بالاتر است که این مورد را می توان به اقلیم گرم و مرطوب و محتوای کانی شناسی منطقه مرتبط دانست. درصدfe2o3 ،tio2و mgo در نمونه های تپه های ماسه ای سیستم سدی ساحلی میانکاله از غرب به شرق کاهش می یابد که تاییدی برتاثیر جریان های به موازات ساحل از غرب به شرق و رسوب کانی های سنگین تر در نزدیکی منشاء می باشد. 31 نبکا در 4 ناحیه واقع در سیستم سدی ساحلی میانکاله بر مبنای تمرکز نبکا در واحد سطح، درصد پایداری و استقرار نبکا، ارتفاع نبکا و پوشش گیاهی غالب در آنها طبقه بندی شده است. اندازه گیری پارامترهای بافتی مانند میانگین، جورشدگی، کج شدگی و کشیدگی نبکاهای مورد مطالعه دلالت بر شباهت آنها با تپه های ماسه ای سهمی شکل منطقه دارد. بررسی مورفومتری نبکاهای مورد مطالعه نشان می دهد که همبستگی بین طول محورهای کوتاه و بلند قابل توجه است (78/0 r=). همچنین همبستگی قابل قبولی بین ارتفاع و محور بلند در نبکاهای اندازه گیری شده منطقه وجود دارد(63/0 r=). نیمرخ رادار نفوذ کننده زمین (gpr) شماره های 18 و 19 به طول 370 متر در حاشیه جنوبی و شرقی خلیج گرگان و نیمرخ های شماره 12،13،14، 15،17، 26،29و30 به طول 2361متر در سیستم سدی میانکاله مناسب ترین نیمرخ ها برای تعبیر و تفسیر زمین شناسی و تعیین رخساره های رادار در منطقه هستند. این در حالی است که ریز بودن رسوبات، فراوانی رس و همچنین بالا بودن سطح آب زیر زمینی باعث شده که استفاده مطلوب از برخی نیمرخ ها امکان پذیر نباشد. بررسی طولانی ترین نیمرخ رادار نفوذ کننده زمین در کل محدوده مطالعه ( نیمرخ خادملو) به طول 1480 متر از دریای خزر تا خلیج گرگان و حفاری 6 مغزه کوتاه و 3 ترانشه بر روی آن منجر به شناسایی 8 رخساره و 6 زیر رخساره راداری در منطقه شده است. شیب به سمت ساحل بازتاب ها در بیشتر رخساره های رادار و مشاهده توالی های درشت شونده به طرف بالا در 7 مغزه و ترانشه مورد مطالعه نشانه وجود پیشروی سیستم سدی ساحلی به سمت دریا ( سدهای پیشرونده )دارد. وجود رخساره رادار کنده شدگی و پرشدگی( cut and fill) به همراه رخساره رادار swash bar در مقطع غرب آشوراده و نیمرخ شماره 29 و مشاهده الگوی کلی بازتاب ها به سمت خشکی رخساره راداری و تفاوت آن با الگوی کلی رخساره های رادار در سایر بخش های میانکاله احتمالا به این دلیل است که این بخش در گذشته به صورت یک جزیره منفصل از میانکاله با رژیم هیدرودینامیکی متفاوت و تحت تاثیر شدید امواج بوده است که شکل گیری این جزیره با بررسی نقشه های جغرافیایی دیرینه منطقه تایید می شود. نتایج به دست آمده از تغییرات رخساره ای ( بافت ، ساختمان، رنگ و محتوای فسیلی )رسوبات هولوسن خلیج گرگان در قالب سه مغزه بلند نشانه تناوبی از رسوبگذاری رسوبات دریایی کم عمق، رودخانه ای، دریاچه ای، مردابی و سیستم سدی ساحلی در منطقه است. این در حالی است که مغزه های قره سو و شاه کیله کاملا با یکدیگر قابل انطباق هستند ولی در مغزه جنوب نیروگاه نکا، الگوی رسوبگذاری متفاوت بوده و تعیین سن انجام شده در انتهای مغزه در فاصله 17/19 متر از سطح زمین 2225 سال را نشان می دهد که تنها هولوسن فوقانی را در بر می گیرد و با دو مغزه دیگر قابل انطباق نیست. سیستم سدی ساحلی میانکاله با توجه به وِیژگی های زمین شناسی مانند مشاهده توالی های درشت شونده به طرف بالا، فراوانی ماسه های دانه ریز، وضعیت ژئومورفولوژی و خصوصا رخساره های رادار شناسایی شده براساس طبقه بندی های مختلف جزوگروه سدهای پیشرونده (progradational barriers) ،پشته های ساحلی پیچیده(beach ridge complex) و دماغه سدی پیچیده (( barrier spit complex قابل طبقه بندی هستند. شواهد ژئومورفولوژیکی و زمین شناسی وجود 8 فاز رشد را از ابتدای هولوسن تا به حال برای تکامل سیستم سدی ساحلی میانکاله تاییدمی نمایدکه با فرض ثابت بودن رسوب انتقالی توسط جریان های به موازات ساحل در طول هولوسن ( 58000 متر مکعب در سال )، این سیستم در طی 13071 سال معادل 790944660 مترمکعب رسوب را در خود ذخیره نموده است. از دیدگاه زمین شناسی، بسته شدن خلیج گرگان و تغییرات سریع سطح دریای خزر دو سناریویی است که به شدت آینده خلیج گرگان را تهدید می نماید. همچنین احداث بندر امیر آباد و توسعه موج شکن ها و تاسیسات بندری آن در دهه گذشته باعث فرسایش پذیری و تغییر مکان خط ساحلی شده که نتیجه آن به از بین رفتن بخشی ازتپه های ماسه ای ساحلی شرق بندر امیر آباد منجر شده است که پیشنهاد می شود با ارایه الگوهای مدیریتی به سرعت از گسترش تخریب در مناطق مجاور جلوگیری شود.
یعقوب نصیری اسداله محبوبی
سازند امیران به سن کرتاسه بالایی- پالئوسن واقع در زون زاگرس در سه برش کمالوند، الگو و پیرشمس الدین، شامل نهشته های سیلیسی آواری-کربناتی است. ضخامت این سازند در برشهای کمالوند، الگو و پیرشمس الدین به ترتیب 530، 890 و 920 متر است. بر اساس مشخصه های بافتی و ترکیب کانی شناسی سه مجموعه پتروفاسیس کنگلومرایی، ماسه سنگی و گل سنگی در این سازند شناسایی شده است. بررسی پتروگرافی نمونه های ماسه سنگی سازند امیران نشان می دهد که ترکیب این ماسه سنگ ها اساساً از خرده سنگ های رسوبی با مقدار خیلی ناچیزی از فلدسپار، کوارتز و کانی فرعی (اساساً گلاکونیت و کانی های سنگین) تشکیل شده است. ماسه سنگ های سازند امیران از لحاظ کانی شناسی و بافتی دارای مچوریتی پایینی هستند. بررسی های صحرایی و پتروگرافی سازند امیران، منجر به تشخیص 18 مجموعه رخساره میکروسکوپی کربناته و 7 رخساره سنگی سیلیسی آواری گردید. این رخساره ها، به انضمام ایکنوفاسیس های موجود، نشان می دهد که محیط رسوبی نهشته های مورد نظر یک رمپ کربناته- مخروط زیردریایی بوده است. همچنین، بررسی های صحرایی ساخت های رسوبی زیستی سازند امیران، منجر به تشخیص 5 مجموعه ساب ایکنوفاسیس (1) ophiomorpha rudis subichnofacies (2) ophiomorpha rudis-paleodictyon subichnofacies (3) paleodictyon subichnofacies , (4) nereites subichnofacies (5) nereites -paleodictyon subichnofacies . گردید. این مجموعه های رخساره ای همراه با پتروفاسیسهای آواری موجود، محیط رسوبی نهشته های مورد نظر را مخروط زیر دریایی معرفی می کند. مطالعات پتروگرافی نشان دهنده وجود موقعیت تکتونیکی کمپلکس فرورانش بالاآمده و آب و هوای گرم و خشک است. فرآیندهای دیاژنتیکی موثر در سازند امیران فشردگی مکانیکی و شیمیایی همراه با سیمانی شدن بوسیله اکسید آهن و کربنات ها، انحلال و جانشینی، شکستگی و پر شدن رگه ها، نئومورفیسم، فابریک ژئوپتال هستند.
سیده زهرا پورحیدر اسدا.. محبوبی
سازند کربناته مزدوران در غرب حوضه رسوبی کپه داغ، در شمال باختری جاجرم، متشکل از دولومیت در قاعده و همچنین بالای برش، و سنگ آهک های مادستونی تا گرینستونی در بخش های میانی برش است. این سازند در چاه قزل تپه2 از لایه های متناوب آهک و شیل تشکیل شده است. مهمترین دانه های اسکلتی شامل فرامینیفر، جلبک سبز، دوکفه ای و استراکود،و گروه اصلی ذرات غیر اسکلتی اینتراکلست و پلوئید هستند. در نهشته های این سازند مجموعه ای از فرامینیفرهای بنتیک، کالپیونل ها و جلبک ها مشاهده گردیده است که بر اساس این مجموعه فسیلی می توان سن این نهشته ها را آکسفوردین تا والانژینین زیرین دانست که از سن ارائه شده در برش تیپ جوان تر است. دیاژنز در مقاطع میکروسکوپی مورد مطالعه شامل شش فرایند اصلی سیمانی شدن، میکریتی شدن، نئومورفسیم، انحلال، فشردگی، دولومیتی شدن و فرایندهای دیگری مانند ددولومیتی شدن، ایجاد شکستگی و درزه، هماتیتی شدن، سیلیسی شدن و پیریتی شدن می باشد که در سه محیط دیاژنزی دریایی، متئوریک و دفنی صورت گرفته است. اگرچه دولومیتی شدن، گسترده ترین فرایند دیاژنزی در این سازند به شمار میرود ولی انواع سیمان کربناته نیز به خوبی قابل مشاهده است.در نمونه های گرینستونی، انواع سیمان های هم ضخامت،هم محور حاشیه ای، بلوکی، دروزی، رادی اکسیال و موزاییکی در فضای بین آلوکم ها تشکیل شده اند. براساس مطالعات پتروگرافی (اندازه دانه و فابریک) در سازند مزدوران چهار گروه دولومیت شاملدولومیکریت، دولومیکرواسپاریت، دولواسپاریت و دولومیت درشت بلورتشخیص داده شده اند که به جز مورد اول، بقیه ثانویه هستند. مطالعات رخساره ای این سازند منجر به شناسایی چهار کمربند رخساره ای (دریای باز، سد، لاگون و پهنه جزرومدی) شامل پانزده رخساره کربناته و دو رخساره آواریشده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که این سازند در مناطق مورد مطالعه به احتمال زیاد در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ تک شیب بر جای گذاشته شده است. بررسی های چینه نگاری سکانسی به شناسایی پنج سکانس رسوبی رده سوم در برش چشمه خان و چهار سکانس رسوبی در چاه قزل تپه2 انجامید.منحنی مربوط به تغییرات سطح آب دریا در توالی های مورد مطالعه، با منحنی تغییرات جهانی سطح آب دریا قابل مقایسه است.مرز زیرین سکانساولومرزبالایی سکانسآخر از هر دو برش مورد مطالعه،مرز سکانسی نوع اول ودیگرمرزها، نوع دوم هستند.
نجمه پوراسمعیلی محمد حسین محمودی قرایی
به منظور شناسایی محیط رسوبی، فرآیندهای دیاژنز و چینه نگاری سکانسی نهشته های دونین میانی- بالایی، دو برش هوتک به ضخامت 257 متر و برش شاهزاده محمد (گریک) به ضخامت 5/211 متر در شمال غرب کرمان مورد مطالعه قرار گرفتند. شواهد صحرایی باعث تفکیک 4 واحد کربناته زیرین، سیلیسی آواری زیرین، کربناته فوقانی و سیلیسی آواری فوقانی در برشهای مورد مطالعه شد. براساس مطالعات پتروگرافی 200 مقطع نازک میکروسکوپی،17 رخساره رسوبی شناسایی شد که در 1 مجموعه رخساره آواری (t) و4 مجموعه رخساره کربناته (a, b, c, d) قرار می گیرند. رخساره های آواری به 3 رخساره میکروکنگلومرا، ماسه سنگ (شامل 2 زیررخساره کوارتزآرنایت و کالک لیتایت) و گلسنگ (شامل 2 زیررخساره شیل و سیلت استون) تقسیم می شوند، مجموعه رخساره های آواری در محیط ساحلی و پهنه جزرو مدی قرار می گیرند. رخساره های کربناته در 4 محیط جزرو مد، لاگون، سد و دریای باز واقع شده اند. مجموعه رخساره دولومیتی a (شامل 3 رخساره دولومیت ماسه ای، دولومیت و دولومادستون) در پهنه جزرو مد واقع شده است ، مجموعه رخساره ای b(شامل رخساره های وکستون- پکستون بیوکلستی، پکستون پلوئیدی دارای بیوکلست، گرینستون پلوئیدی دارای بیوکلست، گرینستون اینتراکلست دار و گرینستون انکوئیددار) در محیط محصور لاگون قرار می گیرد، مجموعه رخساره ای c (شامل رخساره های باندستون استروماتوپوروئید، باندستون مرجانی دولومیتی شده و گرینستون اائیددار) در محیط سدی واقع شده و مجموعه رخساره ای d (شامل رخساره های گرینستون بیوکلستی فسفریت دار، گرینستون دارای اکینودرم و پکستون- گرینستون دارای براکیوپود و اکینودرم) مربوط به محیط دریای باز است. مدل رسوبی نهشته های دونین میانی- بالایی در نواحی مورد مطالعه یک پلاتفرم کربناته کم عمق از نوع رمپ ارائه شد. فرآیندهای دیاژنتیکی موثر بر سنگهای کربناته مورد مطالعه شامل سیمانی شدن (حاشیه ای هم ضخامت، بلوکی، موزائیک هم بعد، سین تکسیال رورشدی، گرانولار)، میکریتی شدن، فشردگی (فیزیکی، شیمیایی)، نئومورفیسم، دولومیتی شدن، فسفاتی شدن، هماتیتی شدن، شکستگی ها و رگه های کلسیت و انحلال است که سنگهای مذکور را در 5 محیط دیاژنتیکی (دریایی، متئوریک، مخلوط آب شیرین و شور، دفنی وبالا آمده) تحت تاثیر قرار داده اند. ماسه سنگها نیز در 4 محیط دیاژنتیکی (دریایی، متئوریک، دفنی وبالا آمده) تحت تاثیر سیمانی شدن (کربناته، اکسیدآهن) و فشردگی قرار گرفته اند. براساس مطالعات چینه نگاری سکانسی برشهای هوتک و شاهزاده محمد, 3 مرز سکانسی، 6 دسته رخساره رسوبی (شامل 3 دسته رخساره tst و 3 دسته رخساره hst) و 3 سکانس رسوبی ds1، ds2 و ds3 در رسوبات مورد مطالعه شناسایی شده است که نشان می دهد برش شاهزاده محمد نسبت به برش هوتک در عمق بیشتری قرار دارد و شیب حوضه به سمت شمال است. امید است که نتایج این مطالعه بتواند در بازسازی وضعیت ساختاری و جغرافیای دیرینه نهشته های دونین میانی- بالایی در ناحیه کرمان مفید واقع شود.
مجتبی کاویانپور سنگنوء اسدالله محبوبی
به منظور دستیابی به حداکثر برداشت ذخایر هیدروکربونی از مخازن نفت و گاز نیاز به شناخت و تعبیر و تفسیر مدل ها و سکانس-های رسوبی است. منابع اصلی داده های زیر سطحی برای تعبیر و تفسیر ویژگی های زمین شناسی میادین هیدروکربنی، داده های مغزه، نمودار های چاه پیمایی و اطلاعات لرزه ای هستند. با تلفیق داده های حاصل از نمودارهای چاه پیمایی و داده های حاصل از مطالعات سنگ شناسی رسوبی مدلی از ساختار فضاهای خالی که کنترل کننده خواص پتروفیزیکی است بدست میآید که خود نتیجه فرآیندهای رسوبگذاری و دیاژنزی است. مشخص کردن، توصیف و مطالعه شاخص های مهم زمین شناسی باعث می شود که امکان ارزیابی دقیق پتروفیزیکی از مدل های زمین شناسی مخازن هیدروکربنی صورت گیرد. واضح است که مطالعه ارتباط بین فابریک سنگ های کربناته و خواص پتروفیزیکی در سنگ های کربناته، از مهمترین کارهایی است که بایستی در این مسیر انجام گیرد. از آنجا که سازند آسماری به عنوان مهمترین و جوان ترین سازند مخزنی در ایران به شمار می رود، در این مطالعه به بررسی و مطالعه سازند آسماری در میدان نفتی منصوری پرداخته شده است. سازند آسماری در این میدان در توالی عمودی از تنوع لیتولوژی بالایی برخوردار است و شامل سنگ آهک، دولومیت، ماسه سنگ و شیل است. به منظور تعیین عوامل موثر در کیفیت مخزن و تعیین مدل پتروفیزیکی از داده های مغزه و مطالعات مقاطع نازک حاصل از مغزه در سازند آسماری تعداد 192 مقطع نازک از چاه های 47 و 48 موررد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت. در مطالعات میکروسکوپی فرایندهای دیاژنزی شامل، میکریتی شدن، سیمانی شدن از نوع کلسیتی- دولومیتی و انیدریتی، دولومیتی شدن، انحلال، فشردگی شیمیایی و فیزیکی، نئومورفیسم، جانشینی و آشفتگی زیستی شناسایی شده است. جهت تعیین پارامترهای کیفیت مخزن و استخراج نمودار پتروفیزیکی لوسیا، 12 میکروفاسیس و 2 پتروفاسیس شناسایی شد که در 6 گروه سنگی قرار گرفته و بررسی شده است. جهت تعیین الکترو فاسیس در سازند آسماری داده های حاصل از چاه پیمایی چاه های 13، 17، 22، 26، 47، 48، 50 و 72 توسط نرم افزار geologr 6.7.1 و روش خوشه بندی چند کیفیتی بر پایه نمودار (mrgc) در هر یک ازچاه ها مورد استفاده قرار گرفت. این داده های چاه پیمایی عبارت است از (gr, cgr, sgr, dt, rhob و (nphi. رخساره های الکتریکی در چاه های 47 و 48 با داده های حاصل از مغزه مقایسه و تفسیر شده است. در این بررسی به انطباق بین رخساره های حاصل از داده های تخلخل و تراوایی و رخساره های لاگ و همچنین رخساره های لاگ و رخساره های سنگی پرداختیم که جملگی ارتباط بسیار خوبی با یکدیگر نشان دادند. هر یک از رخساره های مخزنی فوق دارای پتانسیل مخزنی خاص خود هستند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با استفاده از مفهوم رخساره لاگ، گروه های سنگی و رخساره های سنگی را در چاه هایی که فاقد مغزه هستند گسترش داد. در چاه های 13، 17، 22، 26، 50 و 72 تنها از طریق رخساره های الکتریکی به تفسیر ویژگی های مخزنی در آنها پرداخته شد. ?
عبدالمجید نادری بنی اسدالله محبوبی
دریای خزر بزرگترین توده ی آبی محصور در خشکی است که به دلیل وسعتش آن را دریا می نامند. این دریا از حدود سه میلیون سال پیش، از دریاهای جهان منفصل شد و از همان زمان، نوسانات تراز آن به عنوان بخشی از ماهیت دریاچه ای آن در رسوبات خزر ثبت شد. در این مطالعه، بخش جنوب شرق خزر برای بررسی این نوسانات در طی هولوسن و پاسخ ساحل به آنها انتخاب شد. منطقه ی مورد مطالعه در جنوب شرق دریای خزر از دلتای گرگان رود در جنوب تا منطقه ی مرزی ایران و ترکمنستان در شمال (خلیج حسن قلی)، در امتداد ساحل دریای خزر انتخاب شد. این منطقه با توپوگرافی هموار و آب و هوای گرم و خشک از سایر سواحل خزر جنوبی متمایز است. این ناحیه، یکی از مهمترین مناطق مرزی سرزمین ایران در گذشته و از مناطق جمعیتی و تمدنی در تاریخ ایران به شمار می آمده است. با توجه به هموار بودن زمین های این ناحیه و نبود رخنمون مناسب، برای بررسی های رسوب شناسی هولوسن، از نیمرخ های رادار فروزمین (gpr) و مغزه گیری به روش ارتعاشی استفاده شد. در عین حال برای بررسی وضع موجود، از فنون پردازش تصاویر ماهواره و نمونه برداری از رسوبات سطحی تالاب و سد ماسه ای گمیشان استفاده شد. در مجموع تعداد 9 نیمرخ ژئوفیزیکی به طول بیش از بیست کیلومتر و تعداد 12 مغزه ی رسوبی به طول متوسط 5 متر و در مجموع بیش از 60 متر، در امتداد نیمرخ های ژئوفیزیکی برداشت گردید. موقعیت مغزه ها به کمک gps و ارتفاع مطلق محل نمونه برداری به کمک داده های ماهواره ای و نقشه های توپوگرافی منطقه ، با خطای کمتر از 80 سانتیمتر، مشخص شد. تعداد 22 نمونه ی سطحی نیز از محیط سیستم سدی-مردابی گمیشان برداشت شد تا وضعیت امروز پراکندگی رسوبات در ساحل مورد بررسی قرار گیرد. نمونه های مغزه پس از انتقال به آزمایشگاه موسسه ملی اقیانوس شناسی، به کمک دستگاه سنجش ضریب مغناطیس پذیری، با فواصل 2 سانتیمتری، اندازه گیری شدند. آنالیز پایه ی رسوب شناسی نیز در همان آزمایشگاه، شامل تعیین میزان کربنات کلسیم، ماده ی آلی و دانه بندی به روش لیزری بر روی تعداد 926 نمونه ی رسوب سطحی و زیر سطحی به انجام رسید. مجموعه ی فسیل های موجود در نمونه ها برای تشخیص محیط رسوبی مورد شناسایی قرار گرفت. تعداد 22 نمونه فسیل کامل دوکفه ای از افق های گوناگون، برای سن یابی مناسب تشخیص داده شد که از این میان تعداد 7 نمونه برای تعیین سن به روش رادیوکربن به آزمایشگاه رادیوکربن پوزنان لهستان ارسال شد. تعداد 44 نمونه ی رسوب نیز بر اساس رفتار مغناطیسی مغزه ها، از چهار مغزه که معرف تمامی ناحیه ی مورد مطالعه باشد، انتخاب و برای آنالیز xrf مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به پیشینه ی تاریخی منطقه، مدارک تاریخی این ناحیه و سایر سواحل دریای خزر برای هزاره ی اخیر به دقت بررسی و شواهد نوسانات تراز آب دریا از آن ها استخراج گردید. نتایج نشان داد که ناحیه ی مورد مطالعه به لحاظ بافتی در سه رخساره ی سیلت، سیلت ماسه ای و ماسه ی سیلتی قرار می گیرد که بیشترین فراوانی مربوط به رخساره ی سیلت ماسه ای است. به طور متوسط رسوبات منطقه حاوی 19.32 درصد ماسه، 77.63 درصد سیلت و 3.2 درصد رس می باشند. مقادیر کربنات کلسیم رسوبات بین 3.47 درصد تا 65.96 درصد متفاوت است و مقدار متوسط آن برابر با 14.03 درصد است. ماده ی آلی نیز بین 2.5 تا 21 درصد متغیر است که مقدار متوسط آن حدود 7.33 درصد است. از میان فسیل های مطالعه شده تعداد 10 گونه ی شکم پا، سه گونه ی دوکفه ای و دو گونه ی فرامینیفرا شناسایی شد و به همراه آثار لانه ی لارو حشرات و اوستراکود برای تفسیر محیط رسوبی مورد استفاده قرار گرفت. ضریب مغناطیس پذیری مغزه ها نشان داد که این مقادیر از -1.29x10-5 تا مقادیر بیش از 1.21x10-3 متغیر است و مقدار متوسط آن برای مغزه های اندازه گیری شده برابر با 2.7x10-4. است. بر اساس ویژگی های گوناگون، شش رخساره ی اصلی در منطقه ی مورد مطالعه تشخیص داده شد که شامل رخساره ی آبرفتی-دلتایی، رخساره ی لاگون، جبهه ی ساحلی، تبخیری، رخساره ی دریایی و رخساره ی خاک سطحی است. رخساره ی آبرفتی دلتایی عمدتاً از سیلت ماسه ای تشکیل یافته، میزان کربنات کلسیم و ماده ی آلی آن متغیر و فاقد فسیل است و بیشترین مقادیر ضریب مغناطیس پذیری در این رخساره مشاهده شد. بیشترین مقادیر ماده ی آلی در رخساره ی لاگونی مشاهده شد و بیشترین تنوع فسیلی نیز به همین رخساره مربوط می باشد. بیشترین مقادیر کربنات کلسیم و درشت ترین دانه ها مربوط به رخساره ی جبهه ی ساحلی است. رخساره ی تبخیری کمترین میزان ضریب مغناطیس پذیری و ریز دانه ترین رخساره ی مشاهده شده است. رخساره ی دریایی واقعی فقط در یک افق مشاهده شد که با مقادیر کربنات کلسیم بالا و ماده ی آلی کم ولی مقادیر بالای ضریب مغناطیس پذیری مشخص شد. بررسی ضریب همبستگی آماری نتایج xrf نشان داد که عناصر اندازه گیری شده در نمونه های مورد مطالعه به چهار گروه قابل تقسیم هستند. گروه عناصر معرف کانی های آلومینوسیلیکات شامل عناصر si, al, ti و na به همراه عناصر فلزی cu, zn, ni و cr که منشأ قاره ای دارند، در رخساره هایِ معرفِ رسوبات آواری دارای ضریب همبستگی بالاتر و مقادیر مطلق بیشتری هستند. عناصر ca,sr با یکدیگر همبستگی نشان داده و در رخساره های مرتبط با فعالیت زیستی (رخساره های لاگونی و جبهه ی ساحل) مقادیر افزون تر و همبستگی بیشتری نشان می دهند و در همین حال عناصر s و sr نیز در رخساره ی تبخیری دارای همبستگی و مقادیر مطلق بیشتری هستند. مطالعات نشان داد که رسوبات منطقه ی مورد مطالعه به لحاظ شیمیایی، هوازدگی زیادی را تحمل نکرده اند. بررسی نیمرخ های ژئوفیزیکی نشان داد که به لحاظ ریخت شناسی تحت الارضی شش رخساره ی راداری در منطقه قابل شناسایی است که بر اساس انطباق آنها با داده های رسوب شناسی مغزه، شامل رخساره ی آبرفتی-دلتایی، رخساره ی دریایی، رخساره ی لاگونی، کانال پرشده، رخساره ی سالینا (تبخیری) و رخساره ی پشته ی ساحلی هستند. بر همین اساس منطقه ی مورد مطالعه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد که در بخش شمالی رخساره ی سالینا و در بخش جنوبی فراوانی رخساره ی جبهه ی ساحلی و کانال پرشده از ویژگی های منحصر به فرد آن هاست. بر اساس مطالعات کتاب شناسی و تاریخی تعداد یازده نقطه در سواحل جنوب خزر در برهه های مختلف هزاره ی اخیر شناسایی شد که از اطلاعات آن ها برای رقومی نمودن تراز آب دریا در هر برهه استفاده شد. نتایج حاصل به همراه داده های سن سنجی و ارتفاعی برای بازسازی نوسان تراز دریا در هزاره ی گذشته مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که داده های تاریخی دارای ارزش بسیاری برای بازسازی گذشته ی منطقه هستند. با تلفیق تمامی نتایج، نوسان تراز آب دریای خزر در طی 2500 سال گذشته بازسازی شد. بر این اساس هشت دوره ی بالاایستایی اصلی در خزر در طی 2500 سال اخیر شناسایی شد. نتایج نشان می دهد که این بالاایستایی ها با میزان فعالیت خورشیدی (و در نتیجه تابش خورشیدی) ارتباط کاملاً معکوس دارند؛ به این معنی که با افزایش فعالیت خورشیدی تراز آب خزر کاهش یافته و با کاهش فعالیت خورشیدی تراز آب خزر افزایش می یابد. ریخت شناسی سطحی و زیرسطحی منطقه نشان داد که منطقه ی مورد مطالعه به دو بخش قابل تقسیم است: بخش جنوبی تحت سیطره ی رودها و نوسانات خزر و بخش شمالی با تأثیرپذیری از نوسان تراز آب دریا و تشکیل حوضه ی تبخیری تحول یافته اند. نکته ی مهم در نحوه ی تحول منطقه ی جنوب شرق خزر توپوگرافی ملایم منطقه و کم انرژی بودن این ناحیه است که موجب تشکیل سیستم سدی-مردابی در این ناحیه شده و با نوسانات تراز خزر به شکل پلکانی موجب توسعه ی دشت ساحلی در این ناحیه شده است.
محمدرضا ارجمند رضا موسوی حرمی
محدوده مورد مطالعه بخش غربی دشت مشهد میباشد که در فرادست و فرو دست جاده مشهد – چناران بین طولهای جغرافیایی "8/46 5 ° 59 تا "4/10 27 °59 و عرض های : "4/48 23 °36 تا "09/7 48 °36 واقع شده است . دشت مشهد حوضه ای فرو افتاده با کشیدگی شمال غرب - جنوب شرق می باشد که در حد فاصل رشته ارتفاعات بینالود درغرب و جنوب غربی و سلسله جبال هزار مسجد (کپه داغ) در شمال و شمال شرق قرار گرفته است . زون بینالود روند شمال غرب- جنوب شرق داشته و واحدهای سنگی آن شامل مجموعه ای از سنگ های رسوبی، آذرین و دگرگونی می باشد که طی دوران های اول ، دوم و سوم زمین شناسی تحت تاثیر حرکات تکتونیکی قرار گرفته اند . زون کپه داغ روند شمال غرب- جنوب شرق داشته و واحدهای سنگی آن شامل سنگ های رسوبی به سن ژوراسیک زیرین تا کواترنر می باشد . هدف از این تحقیق ، بررسی و شناخت کامل تری از وضعیت دانه بندی و بافت رسوبی آبخوان آبرفتی دشت مشهد در محدوده مطالعاتی می باشد لذا برای رسیدن به این منظور ، از نتایج داده ها و اطلاعات حفاری 43 حلقه از چاههای آب استفاده گردیده و سپس با استفاده از نرم افزار arc map gis مختصات utm چاههای مذکور بر روی نقشه 250000 :1 زمین شناسی مشهد جانمایی گردید و نقشه های مختلفی نظیر نقشه پراکندگی ذرات رسوبی ، ضخامت نهشته های آبرفتی، سنگ کف و ضریب قابلیت انتقال و تخلخل تهیه گردید . لذا بر اساس این نتایج مشخص گردید که در مناطق غربی دشت مشهد ضخامت نهشته های آبرفتی بیشتر از سایر مناطق دشت می باشد ( بیش از 25 متر ) و لایه های آبرفتی در این مناطق عمومأ از ذرات درشت دانه گراولی (4 میلیمتر تا 8 سانتیمتر) تشکیل شده که از نظر گرد شدگی نیمه زاویه دار تا زاویه دار بوده و دارای تخلخل و نفوذ پذیری بالایی ( باضریب قابلیت انتقال 2 تا 3 هزار متر مربع در روز ) می باشند و از توان آبدهی مناسبی نیز برخوردارند ( بیش از 30 لیتر بر ثانیه ) . لیکن به تدریج با دور شدن از ارتفاعات جنوبی ( ارتفاعات بینالود ) و نزدیک شدن به قسمتهای مرکزی از اندازه قطر ذرات رسوبی کاسته شده ( 075/0 میلیمتر تا 2 میلیمتر ) ، به طوری که با نزدیک شدن به ارتفاعات شمالی دشت ( ارتفاعات کپه داغ ) ضمن کاهش بیشتر اندازه قطر ذرات ( کوچکتر از 075/0 میلیمتر ) ، تخلخل و نفوذ پذیری آنها کم شده (ضریب قابلیت انتقال 50 تا 250 متر مربع در روز ) و نهایتأ آبدهی چاهها در این مناطق در حد کمتر از ( 15 لیتر بر ثانیه ) می باشد .
حامد زندمقدم اسدالله محبوبی
سازند پادها به سن دونین زیرین- میانی متشکل از سنگهای سیلیسی آواری، دولومیتی و تبخیری است و از این میان سنگهای سیلیسی آواری از گسترش بیشتری برخوردار هستند. جهت بررسی تاریخچه رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری این نهشته ها در ایران مرکزی، شش برش ازبک کوه و دهنه کلوت (شرق ایران مرکزی واقع در شمال طبس)، سراشک، گزوئیه و شمس آباد (جنوب شرق ایران مرکزی واقع در شمال کرمان) و نچفت ( غرب ایران مرکزی واقع در شمال اصفهان) انتخاب و به ترتیب ضخامت های 492، 320، 297، 306، 109 و 149 متر اندازه گیری شده است. آنالیز رخساره های سازند پادها در این برش ها سبب تشخیص 27 لیتوفاسیس شده که در شش دسته رخساره کنگلومرایی(gcm, gms, gp, gh, gf) ، ماسه سنگی (st, sp, sh, sl, sr, sm, se)، حدواسط ماسه سنگی- گلسنگی (sr(fl), sr/fl, fl(sr))، گلسنگی (fl, fm)، دولومیتی (dl, ds, dm)، حدواسط ماسه سنگی- دولومیتی (sr/dl)، دولومیتی- چرتی (dcl, dcs) و تبخیری (el, efl, efm, edl) تقسیم بندی شده اند. از این میان رخساره های کنگلومرایی (به استثناء لیتوفاسیس gf) و دولومیتی- چرتی در شرایط قاره ای و به ترتیب مربوط به محیطهای آبرفتی و دریاچه ای هستند. مابقی رخساره ها اغلب در محیطهای ساحلی و در زیر محیطهای ساب تایدال-اینترتایدال و سوپراتایدال-سبخایی راسب شده اند. با این وجود در برش های گزوئیه و نچفت می توان به تاثیر جریانهای رودخانه مئاندری و محیطهای دلتایی اشاره کرد. مطالعات پتروگرافی نشان می دهد که سنگهای کنگلومرایی سازند پادها اغلب پلی میکتیک (شامل خرده سنگهای ریولیت، ریوداسیت، توف، چرت، دولومیت)، پاراکنگلومرا تا ارتوکنگلومرا و برون سازندی هستند. ماسه سنگهای سازند پادها اغلب از دو پتروفاسیس کوارتزآرنایت و ساب تشکیل شده اند. از سایر پتروفاسیس ها می توان به چرت آرنایت و ولکانیک آرنایت و کالک لیتایت اشاره کرد که از فراوانی اندکی نسبت به دو پتروفاسیس پیشین برخوردار هستند. مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی دولومیتهای سازند پادها نشان دهنده سه نوع دولومیت اولیه (pd)، جانشینی (rd) و پر کننده حفرات و رگه ها (vd) است. از مهمترین ویژگیهای دولومیتهای اولیه می توان به بلورهای ریز (کوچکتر از 20 میکرون)، بدون شکل تا نیمه شکل دار، فقدان فسیل، حضور ترک های گلی v شکل، فابریک فنسترال، حضور کانی های تبخیری، پراکندگی دانه های کوارتز آواری و لومینسانس تیره تا مات اشاره کرد. دولومیتهای نوع جانشینی به دو صورت جانشینی در زمینه و جانشینی در پوسته های فسیلی مشاهده شده و از لومینسانس نارنجی تا قرمز برخوردار هستند. دولومیتهای جانشینی اغلب بی شکل تا نیمه شکل دار و در اندازه ای بزرگتر از 20 میکرون هستند. دولومیتهای حفره و رگه پرکن درشت بلور و نیمه شکل دار تا شکل دار بوده و بر اساس شدت و زونینگ لومینسانسی به شش پتروتیپ تقسیم شده اند. آنالیز عنصری و ایزوتوپی در دولومیتهای pd و rd نشان دهنده پراکندگی تقریباً یکسان داده های ژئوشیمیایی در این دو نوع دولومیت است و چنین به نظر می رسد که دولومیتهای جانشینی به احتمال زیاد از تبلور مجدد یا جانشینی دولومیت های اولیه (pd) در عمق کم و تحت شرایط احیایی اندک به وجود آمده اند. این دولومیتها بر اساس داده های ایزوتوپ اکسیژن به ترتیب در دمای c?44 و c?59 تشکیل شده اند و دمای تشکیل دولومیت های نوع vd c?82 محاسبه شده است که در تعامل کامل با دمای به دست آمده از سیالات درگیر (c?83) است. مدل دریایی موثرترین مدل برای تشکیل دولومیتهای سازند پادها محسوب می شود که سبب ته نشینی گسترده دولومیتهای اولیه شده است. دولومیتهای جانشینی و پرکننده حفره و رگه ها نیز در طی دیاژنز و در مراحل مختلف تدفین تشکیل شده اند. مطالعات دیاژنتیکی در پتروفاسیس های مختلف ماسه سنگی بیانگر فرایندهای همچون فشردگی فیزیکی، سیمانهای دولومیتی فراگیر و سیمانهای هماتیتی (مربوط مرحله ائوژنز)، فشردگی شیمیایی و استیلولیتی شدن، سیمان شدگی سیلیسی، کربناته و رسی، دگرسانی فلدسپاتها و خرده های ولکانیکی، انحلال سیلیس و خرده های چرتی و به دنبال آن جانشینی کربنات (مربوط به مرحله مزوژنز)، شکستگیها و رگه های پر شده با کلسیت (مربوط به مرحله تلوژنز) است. آنالیز چینه نگاری سکانسی نیز نشان دهنده دو سکانس رسوبی کامل و دو سکانس رسوبی ناقص در برش های مورد مطالعه است. به استثناء برش نچفت، مرز سکانسها در سایر برش ها از نوع اول مشخص شده است که منطبق بر افق هایی از خاک دیرینه و لایه های کنگلومرایی است. بررسی سکانس های رسوبی و دسته رخساره های سازند پادها منعکس کننده عمیق شدن محسوس حوضه رسوبی به سمت شمال و غرب است. مطالعات برخاستگاه بیانگر سنگ مادر پلوتونیکی و بعضاً دگرگونی با ماهیت اسیدی برای اغلب ماسه سنگهای سازند پادها است. ناحیه برخاستگاه دارای هوازدگی نسبتاً شدید و در شرایط آب و هوای نیمه مرطوب تا مرطوب قرار داشته و رسوبات فرسایش یافته در طی چرخه های مجدد رسوبی و در شرایط مرزهای غیر فعال قاره ای راسب شده اند. بررسی جغرافیای دیرینه زمان دونین زیرین- میانی نشان می دهد که تاریخچه رسوبگذاری نهشته های مورد مطالعه در ارتباط با بازشدگی اقیانوس پالئوتتیس و تبدیل حوضه ریفتی به حاشیه غیر فعال قاره ای است. نهشته های سازند پادها در راستای قطعات بالا آمده و فرورفته و در حاشیه جنوبی اقیانوس پالئوتتیس و تحت شرایط غالباً ساحلی برجای گذاشته شده اند. با توجه به شدت تاثیر گسلهای نرمال و قطعه بالا آمده در حاشیه ریفتی پالئوتتیس، رسوبات سازند پادها می توانند از نهشته های همزمان با ریفت (اردوویسین- سیلورین) و قبل از ریفت (قبل از اردوویسین) ایران مرکزی و ناحیه زاگرس نشات گرفته باشند. چرخش بلوک های ایران مرکزی نیز سبب پیچیدگی در الگوی پراکندگی رخساره های سازند پادها در محدوده مورد مطالعه شده است.
سهیلا محمودی مهدی نجفی
حوضه کپه داغ در شمال و شمال شرقی ایران قرار دارد و سازند های نیزار و کلات با سن کرتاسه فوقانی از مهمترین واحدهای صخره ساز این حوضه می باشد. بخش فوقانی سازند نیزار با ضخامت 37.5 متر شامل شیل و ماسه سنگ و بخش تحتانی سازند کلات با ضخامت 86 متر شامل ماسه سنگ و آهک بایوکلاستی در برش تنگ چهچهه می باشد. مطالعات زیست چینه نگاری انجام شده در این برش منجر به شناسایی 34جنس و 32 گونه از فرامینیفرهای پلانکتونیک و بنتیک شده است که 30 جنس و 27 گونه از آنها متعلق به فرامینیفرهای بنتیک است. براساس تجمع و پراکندگی فرامینیفرهای بنتیک و با توجه به عدم حضور فرامینیفرهای پلانکتونیک زون ساز، بایوزون تجمعیomphalocyclus – siderolites (assemblage zone) ، که مطابق با بایوزون تجمعی شماره 37 وایند (1965) می باشد، شناسایی گردیده است. بنابراین بر مبنای این بایوزون، سن توالی مورد مطالعه در منطقه، ماستریشتین پسین تعیین گردید. همچنین در این پژوهش 10جنس و 6 گونه متعلق به دو راسته سیکلوستوماتا و کلیوستوماتا از فونای بریوزواها شناسایی شده است که این بریوزواها (به ویژه جنس okamurae chiplonkarina ) تایید کننده سن ماستریشتین پسین برای رسوبات مورد مطالعه است. براساس بافت رسوبی، ویژگیهای سنگ شناسی و فونای موجود، 14 رخساره سنگی( 3 رخساره آواری و 11 رخساره کربناته) در بخش فوقانی سازند نیزار و بخش تحتانی سازند کلات شناسایی شده است. با توجه به مطالعه رخساره ها، توالی مورد مطالعه در سیستم رسوبگذاری مخلوط آواری- کربناته نهشته شده است که رخساره های آواری آن در محیط جزایر سدی لاگونی و رخساره های کربناته در محیط رمپ کربناته هموکلینال(رمپ داخلی) رسوبگذاری کرده اند. مطالعات چینه نگاری سکانسی نیز منجر به شناسایی 2 سکانس رسوبی و بخشی از سکانسی رسوبی رده سوم شده است. همچنین قابل ذکر است مرز بین سازند نیزار به کلات دراین برش با توجه به مطالعات قبلی صورت گرفته، به صورت ناپیوستگی فرسایشی همراه با یک لایه خاک دیرینه می باشد. تطابق نسبتا خوب منحنی تغییرات سطح آب به دست آمده در این مطالعه با منحنی جهانی نشان دهنده تاثیر بیشتر عامل ائوستازی نسبت به دیگر عوامل محلی در منطقه مورد مطالعه است.
آزیتا حسنی عروس محله مهدی نجفی
حوضه رسوبی کپه داغ، در شمال شرق ایران، به صورت یک حوضه درون قاره ای و پس از بسته شدن اقیانوس پالئوتتیس و در طی تاثیر کوهزایی سیمرین پیشین در زمان تریاس میانی شکل گرفته است. توالی های ماستریشتین فوقانی و پالئوسن زیرین در شرق حوضه رسوبی کپه داغ، از رسوبات کربناته (سازند کلات) و آواری (سازند پسته لیق) تشکیل شده است. به منظور مطالعه بخش بالایی سازند کلات و بخش زیرین سازند پسته لیق، برش تنگ چهچهه واقع در 108 کیلومتری شمال شرق مشهد انتخاب شده است. در این منطقه مرز بالایی سازند کلات با ماسه سنگ ها و شیل های قرمز رنگ سازند پسته لیق هم شیب و فرسایشی می باشد. براساس مطالعات سنگ چینه نگاری، توالی رسوبی مورد نظر عمدتا از شیل، سنگ آهک بایوکلستی و ماسه سنگ تشکیل شده است. بر اساس مطالعات زیست چینه نگاری، 27 جنس و 31 گونه از فرامینیفرهای بنتیک و پلانکتونیک در سازند کلات شناسایی شده اند. به دلیل تنوع و فراوانی کم فرامینیفرهای پلانکتونیک زون ساز، در بخش بالایی سازند کلات، و با توجه به جامعه فسیلی و حضور گونه های contusotruncana contusa و orbitoides media سن ماستریشتین به ویژه ماستریشتین پسین برای بخش بالایی سازند کلات در برش مورد مطالعه پیشنهاد می گردد. برای سازند پسته لیق نیز، با توجه به عدم وجود فسیل در مقاطع مورد مطالعه و تنها بر مبنای موقعیت چینه شناسی، سن پالئوسن پیشین در نظر گرفته می شود. مطالعه اثرفسیل های موجود در بخش بالایی سازند کلات منجر به شناسایی 4 اثرجنس و 5 اثرگونه گردید. بر پایه این اثرفسیل ها بخشی از ایکنوفاسیس گلوسی فانجیتس شناسایی شد. نتایج حاصل از مطالعه بخش فوقانی سازند کلات و بخش تحتانی سازند پسته لیق، در برش مزبور منجر به شناسایی 17 رخساره سنگی شده است. این رخساره ها در دو گروه کربناته و آواری قرار دارند. رخساره های متعلق به بخش بالایی سازند کلات در یک پلتفرم کربناته (نوع رمپ) و به ترتیب در محیط های پهنه جزرومدی، لاگون محصور، لاگون نیمه محصور، پشته سدی و دریای باز کم ژرفا تشکیل شده اند. در صورتی که رخساره های آواری متعلق به بخش زیرین سازند پسته لیق، در یک سیستم رودخانه ای برجای گذاشته شده اند. تحلیل چینه نگاری سکانسی، نشان می دهد که سازند کلات در ضخامت برداشت شده شامل دو سکانس رسوبی کامل و بخشی از یک سکانس رسوبی متعلق به لایه های زیرین می باشد. در این برش مرز بالایی سازند کلات با رسوبات قاره ای سازند پسته لیق، مرز سکانسی نوع یک می باشد در صورتی که مرزهای سکانسی درون این سازند از نوع دو می باشند. مقایسه منحنی سطح آب دریا در ماستریشتین پسین با منحنی جهانی نشان می دهد که مرزهای سکانسی نوع یک با یکدیگر قابل انطباق است، اما برخی اختلاف-ها احتمالا در ارتباط با شرایط زمین ساختی حوضه کپه داغ بوده که در اثر فرونشینی در امتداد گسل های طولی منطقه ایجاد شده است. در سازند پسته لیق نیز می توان آغاز مرحله lst از اولین سکانس رسوبی را شناسایی کرد.
حسین جمال رضا موسوی حرمی
محصولات نفتی به عنوان مهمترین سوخت رایج در کشورمان دارای اهمیت فراوانی می باشند، لذا نیاز است تا محل تجمع های مقرون بصرفه ی این ذخایر با ارزش همواره با کمترین هزینه مشخص گردد. در این راستا تعیین موقعیت شکستگی از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد، به همین دلیل نیاز است تا با بررسی تکامل چین خوردگی های موجود در منطقه به بررسی شکستگی ها و متعاقباً محل ذخایر نفتی دست یافت. در تحقیق جامعی که بر روی میدان نفتی کوپال صورت پذیرفته، با تفسیر داده های لرزه ای سه بعدی به بررسی مدل های هندسی، حرکتی و نیز شکل ساختارهای موجود در این میدان پرداخته ایم. سپس از تلفیق داده های حفاری با اطلاعات بدست آمده، موقعیت شکستگی های وابسته به چین خوردگی و گسلش پی سنگ در منطقه مشخص گردید. در نهایت پس از تفسیر داده-های مربوط به شکستگی های حاصل از نمودارهای چاه پیمایی و روی هم گذاری تمامی اطلاعات، نتایج نهایی بدست آمد. مطابق نتایج بدست آمده تاقدیس کوپال در اغلب بخش های خود از نوع مشابه بوده و دارای محوری در راستای عمومی n53w است. هرچند که وضعیت ساختاری این تاقدیس با مدل های ساختار رویشی بدست آمده از روابط بزیر سازگاری نداشته و افزایش ضخامت آن در یال جلویی کمتر از پیش بینی مدل های ارائه شده است. ولی تکامل چین خوردگی و گسلش در این تاقدیس همزمان بوده و سیستم غالب چین خوردگی آن انتشار گسلی است. این تاقدیس دارای شکستگی های فشارشی و کششی به ترتیب در یال های جلویی و پشتی می باشد و در ناحیه لولاشکستگی های آن مربوط به خمش چین خوردگی هستند، بیشترین شکستگی ها در بخش شمالی این تاقدیس و در یال جنوبی آن با جهت شیبی به سمت شرق، تمرکز یافته اند. همچنین عمق سطح جدایش برای این تاقدیس در حدود 8/5کیلومتر زیر رأس آسماری است.
مهدی جعفرزاده رضا موسوی حرمی
سازند زیوه (الیگو –میوسن) در منطقه مغان، شمال غرب ایران، متشکل از سنگ های سیلیسی آواری کنگلومرایی، ماسه سنگی و گل سنگی می باشد. در این مطالعه سه برش سطحی تولون-گرمی، پاراقشلاق و دیگداش در شرق و مرکز مغان انتخاب و اندازه-گیری شده است. علاوه بر این برش زیرزمینی قیردره-1 نیز در شرق مغان مورد بررسی قرار گرفته است. ضخامت برش تولون-گرمی، پاراقشلاق و دیگداش به ترتیب 2650، 496 و 1710 متر اندازه گیری شده است. بررسی رخساره های سنگی سازند زیوه سبب شناسایی 13 لیتوفاسیس در 4 گروه لیتوفاسیس های دانه درشت (gmm, gcm, gt, gp)، دانه متوسط (sm, sh, st, sp, sl, sr)، دانه ریز (fm, fl) و شیمیایی و بیوشیمیایی (c) شده است. این لیتوفاسیس ها در 5 مجموعه رخساره سنگی دسته بندی شده اند. تغییرات مجموعه رخساره های سنگی در طول ستون سازند زیوه نشان دهنده محیط رودخانه ای بریده بریده و دشت دلتایی در بخش های جنوبی و محیط دشت دلتایی تا جلوی دلتا در بخش های شمالی می باشد. مطالعات پتروگرافی نیز نشان می دهد که کنگلومراهای سازند زیوه اغلب پلی میکتیک از نوع پترومیکت، پارا کنگلومرا و ارتوکنگلومرا می باشند. ماسه سنگ-های سازند زیوه شامل 6 پتروفاسیس ولکانیک آرنایت، ولکانیک گری وک، آرکوز، لیتیک آرکوز، فلدسپاتیک وک و فلدسپاتیک لیتارنایت هستند و سنگ های دانه ریز سازند زیوه نیز شامل 3 پتروفاسیس سیلتستون، گل سنگ آهکی، گل سنگ لامینه ای می-باشند. مطالعات دیاژنتیکی در پتروفاسیس های مختلف ماسه سنگی سازند زیوه نشان دهنده تاثیر فرایندهای مختلف دیاژنزی در طی زمان است. مهم ترین فرایندهای مرحله ائوژنز در ماسه سنگ های سازند زیوه شامل فشردگی فیزیکی، سیمانی شدن (شامل سیمان های سیلیسی بی شکل، کلسیتی ائوژنزی و رسی اسمکتیت)، تشکیل پیریت فرامبوئیدال و پیریت شکل دار می باشد. در مرحله مزوژنز بر روی ماسه سنگ های سازند زیوه فرایندهای فشردگی شیمیایی، تشکیل سیمان های سیلیسی شکلدار، کربناته مزوژنزی، رسی مخلوط لایه اسمکتیت-کلریت و کلریتی، سیمان های زئولیتی آنالسیم و لامونتیت، سیمان اکسید تیتانیوم و اکسید آهن می باشد و در عین حال دگرسانی فلدسپات ها و خرده سنگ های آتشفشانی، آلبیتی شدن پلاژیوکلازها و فلدسپات های پتاسیم دار و انحلال کانی ها و سیمان ها نیز در مرحله مزوژنز و تدفین صورت گرفته است. در طی بالاآمدگی و تلوژنز شکستگی ها و به دنبال آن سیمان شدگی کلسیتی صورت گرفته است. به منظور مطالعات خاستگاه و جایگاه تکتونیکی در سازند زیوه روش-های مختلفی استفاده شده است که شامل مطالعات پتروگرافی بر روی ماسه سنگ ها و کنگلومراهای سازند زیوه، ژئوشیمی کل سنگ بر روی ماسه سنگ ها و شیل ها، جداسازی کانی های سنگین ماسه سنگ ها و ژئوشیمی بر روی کانی های سنگین می باشد. مطالعات پتروگرافی در ماسه سنگ های سازند زیوه تایید کننده وجود مقادیر زیاد فلدسپات و خرده سنگ ها در مقابل کوارتز می-باشد. فلدسپات های پتاسیم دار اغلب از نوع ارتوز و پلاژیوکلازها شامل لابرادوریت و آلبیت هستند. خرده سنگ ها اکثرا از نوع آتشفشانی و به میزان کمتر رسوبی می باشند. خرده سنگ های آتشفشانی نیز اکثرا میکرولیتیک و توفالی و به میزان کمتر از نوع فلسیک می باشند و خرده سنگ های رسوبی نیز بیشتر شامل خرده های کربناته و ماسه سنگی هستند. قطعات موجود در کنگلومراهای سازند زیوه در برش تولون گرمی اکثرا دارای ترکیب آذرین آتشفشانی از نوع آندزیتی و تراکیتی می باشند اما به میزان کمتر قطعات داسیتی و توف نیز مشاهده شده است. ژئوشیمی ماسه سنگ های سازند زیوه نشان دهنده مقدار عددی پایین نسبت لگاریتم sio2/al2o3 در این ماسه سنگ ها و ترکیب گریوکی برای آنهاست. با مقایسه عناصر نادر خاکی ماسه سنگ ها، سیلتستون ها و شیل های سازند زیوه با مقادیر کندریت مشخص می شود که کلیه نمونه های سازند زیوه الگوی نسبتاً مشابهی را از عناصر نادر خاکی نشان می دهند. مجموعه کانی های سنگین جداسازی شده از ماسه سنگ های سازند زیوه شامل کلینوپیروکسن، آپاتیت، زیرکن، گارنت، آمفیبول و اپیدوت می باشد که میزان کلینوپیروکسن و آپاتیت فراوان تر از سایر کانی ها است. نسبت مجموع کوارتز به میزان فلدسپات و خرده سنگ (qt/f+rf) در مقابل کوارتز پلی کریستالین و چرت بر روی فلدسپات و خرده سنگ (qp/f+rf) در این ماسه سنگ ها بسیار کم است. میزان اندیس دگرسانی شیمیایی (cia) برای ماسه سنگ های سازند زیوه به طور متوسط 53 و برای شیل ها و سیلتستون های سازند زیوه به ترتیب بطور متوسط 70 و 61 بدست آمده است. اکثر نمونه های سازند زیوه مقادیر th/u زیر 8/3 دارند. کلینوپیروکسن و آپاتیت هر دو از کانی های ناپایدار در شرایط هوازدگی سطحی می باشند، لذا وجود مقادیر فراوان این کانی ها در ماسه سنگ های سازند زیوه نشان دهنده تاثیر کم هوازدگی بر روی آنها و فاصله کم حمل و نقل و یا آب و هوای خشک می باشد. فراوان تر بودن میزان خرده سنگ ها و فلدسپات ها نسبت به کوارتز، پایین بودن میزان اندیس دگرسانی شیمیایی و نسبت th/u بر اساس مطالعات ژئوشیمی ماسه سنگ ها و شیل ها و فراوان بودن میزان کلینوپیروکسن ها در میان مجموعه کانی های سنگین، نشان دهنده آب و هوای نیمه خشک و فاصله حمل کم برای رسوبات سازند زیوه می باشد. با توجه به درصد خرده سنگ های آتشفشانی شناسایی شده در ماسه سنگ های سازند زیوه و با استفاده از دیاگرام مثلثی lvf lvmi lvl مشخص می گردد که سنگ مادر این رسوبات اکثراً سنگ های آتشفشانی حدواسط و مافیک و به میزان بسیار کمتر سنگ مادر آتشفشانی فلسیک می باشد. قطعات تشکیل دهنده کنگلومراهای سازند زیوه نیز اکثراً سنگ های آتشفشانی حدواسط و مافیک را به عنوان لیتولوژی منطقه خاستگاه پیشنهاد می نماید. نتایج حاصل از ژئوشیمی از جمله نسبت al2o3/tio2 در ماسه سنگ های سازند زیوه که اکثراً بالاتر از 19 و در شیل های سازند زیوه بین 18 تا 25 می باشد نشان از مشتق شدن آنها از سنگ مادرهای حدواسط تا اسیدی می باشد. با توجه به مقادیر اندیس شیمیایی هوازدگی (cia) و اندیس تنوع ترکیبی (icv) نمونه-های ماسه سنگی سازند زیوه اکثراً روند هوازدگی از سنگ های حدواسط آندزیتی تا اسیدی را نشان می دهند. اما نمونه های گل-سنگی و سیلتستونی بیشتر روند هوازدگی از سنگ های حد واسط تا بازیک را نشان می دهند. با استفاده از دیاگرام دوتایی la/sc در مقابل co/th ، بیشتر نمونه های سازند زیوه مقادیر کم co/th بین 3/0 تا 3 را نشان می دهند که مربوط به سنگ مادرهای اسیدی تا حدواسط می باشد. نمونه های شیلی و سیلتستونی نسبت به نمونه های ماسه سنگی ترکیب سنگ مادر را بیشتر آذرین حدواسط نشان می دهند. میزان روبیدیوم در اکثر ماسه سنگ ها و شیل های سازند زیوه بالاتر از 40 می باشد که مشتق شدن اکثر این نمونه ها از سنگ مادر های حدواسط تا اسیدی را نشان می دهد. با توجه به دیاگرام های مثلثی qmflt و qtfl مشخص می-گردد که ماسه سنگ های سازند زیوه در هر سه برش با توجه به کم بودن میزان کوارتز در آنها در محدوده کمان های فرسایش نیافته و کمان های حدواسط قرار گرفته اند. با توجه به مقادیر لانتانیوم، توریوم و اسکاندیوم در ماسه سنگ های سازند زیوه، این نمونه ها اکثراً در محدوده جزایر کمانی قاره ای قرار می گیرند. نسبت eu/eu* (آنومالی یوروپیوم) در ماسه سنگ های برش های مورد مطالعه از سازند زیوه از 8/0 تا 08/1 تایید کننده جایگاه تکتونیکی جزایر کمانی برای این ماسه سنگ های سازند زیوه می-باشد. با توجه به مقادیر بالای کلینوپیروکسن ها در ماسه سنگ های سازند زیوه، مشخص می شود که بیشتر ماسه سنگ های زیوه در محدوده جزایر کمانی قرار می گیرند. با توجه به نتایج حاصل از مطالعات مربوط به خاستگاه و بررسی جغرافیای دیرینه منطقه مغان، این رسوبات از فرسایش بازالت پشتاسر در جنوب منطقه مغان و به میزان کمتری از سازند های پالئوسن تا ائوسن حوضه تالش و همچنین از سنگ های آذرین آندزیتی-داسیتی مربوط به ایالت جنوبی قفقاز حاصل شده اند.
طیبه گل افشانی رضا موسوی حرمی
سازند شوریجه به سن کرتاسه زیرین واقع در حوضه رسوبی کپه داغ در برش آبگرم، شامل نهشته های سیلیسی آواری- کربناتی است. مطالعه نهشته های سازند شوریجه منجر به تشخیص ساختمان های رسوبی و برداشت 170 نمونه و تفکیک سازند به چهار واحد گردید: یک واحد آواری در زیر، یک واحد آواری- کربناته- تبخیری، یک واحد آواری- کربناته و یک واحد آواری در بالا تشکیل شده است. ساختمان های رسوبی موجود طبقه بندی مورب مسطح و تراف، لامیناسیون موازی و ریپل مارک های موجی و تداخلی می باشد. بررسی پتروگرافی نمونه های ماسه سنگی سازند شوریجه نشان می دهد که ترکیب این ماسه سنگ ها اساساً از دانه-های کوارتز (مونوکریستالین و پلی کریستالین) با فلدسپات، قطعات لیتیک و کانی فرعی (اساساً میکا و کانی های سنگین) تشکیل شده است. دانه های کوارتز تخریبی به صورت ریز تا متوسط دانه و خوب جورشده و از لحاظ گردشدگی به صورت نیمه گردشده می باشند. ماسه سنگ های سازند شوریجه از لحاظ کانی شناسی و بافتی دارای مچوریتی نسبتاً بالایی می باشند. بررسی های صحرایی و پتروگرافی سازند شوریجه، منجر به تشخیص 2 مجموعه رخساره آواری شامل: رخساره های قاره ای و دشت ساحلی و نیز دو رخساره کربناته مرتبط با دشت ساحلی گردید. رخساره های مذکور، به انضمام داده های ژئوشیمیایی نمونه های ریزدانه (شیلی) محیط رسوبی نهشته های مورد نظر را قاره ای- حدواسط (دشت ساحلی) معرفی می کند. وارد نمودن نتایج حاصل از نقطه شماری نمونه های مورد مطالعه بر روی نمودار فولک (folk, 1980) ترکیب این ماسه سنگ ها را ساب لیت آرنایت، فلدسپاتیک لیت-آرنایت و تا حدی لیت آرنایت، نشان می دهد. نتایج حاصل از آنالیزهای مودال نمودارهای (qm61% f7% lt32%) و (qt75% f7% l18%)برخاستگاه زمین ساختی این ماسه سنگ ها را کوهزایی با چرخه مجدد دلالت می کند. تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی عناصر اصلی 27 نمونه از ماسه سنگ ها و شیل های سازند شوریجه و پلات داده ها بر روی دیاگرام های تقسیم بندی سنگ های آواری ترکیب آنها را ساب لیت آرنایت و تا حدی لیت آرنایت نشان می دهد. همچنین، استفاده از دیاگرام های تفکیکی، دوتایی و مثلثی، جایگاه زمین ساختی حاشیه غیرفعال قاره ای را برای این نهشته ها تداعی می نماید. داده های مذکور پیشنهاد کننده سنگ مادر رسوبی کوارتزی (حاصل از چرخه مجدد رسوبی) و سنگ آذرین حدواسط تا اسیدی برای سنگ های سیلیسی آواری است. به علاوه، استفاده از اندیس cia، میزان هوازدگی این نهشته ها را در منطقه منشأ، نسبتاً بالا معرفی می کند. این امر با نتایج پتروگرافی ماسه سنگ ها و رخساره ای مبنی بر وجود شرایط آب و هوای نیمه مرطوب تا نیمه خشک همخوانی دارد. بررسی های پتروگرافی و تصاویر sem سنگ های سیلیسی آواری و کربناته سازند شوریجه نشان می دهد که فرآیندهای دیاژنتیکی این سنگ ها در سه رژیم ائوژنیک، مزوژنیک و تلوژنیک متأثر ساخته است. این فرآیندها در سنگ های سیلیسی آواری شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، سیمانی شدن (اکسید آهن، کربناته، سیلیسی و رس)، هماتیتی شدن، دگرسانی، انحلال و جانشینی فلدسپات، ایجاد شکستگی و پرشدگی رگه می باشد. در سنگ های آهکی مورد مطالعه فرآیندهای دیاژنتیکی شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، میکریتی شدن، آشفتگی زیستی، سیمانی شدن کلسیتی و دولومیت شدن، نئومورفیسم، پیدایش شکستگی و پرشدگی رگه می باشد.
راهله عقیقی رضا موسوی حرمی
سازند آیتامیر (آلبین- سنومانین) از شرق تا غرب حوضه رسوبی کپه داغ گسترش دارد. در این تحقیق دو برش آرتنج با ضخامت 345 متر و قرقره با ضخامت 174 متر در ناحیه بزنگان مورد مطالعه قرار گرفته است. در این ناحیه سازند آیتامیر به صورت تدریجی بر روی سازند سنگانه و به طور ناپیوسته در زیر سازند آب دراز قرار گرفته است. این سازند از ماسه سنگ، شیل، سیلتستون و چندین لایه کربناته تشکیل شده و به دو واحد زیرین و فوقانی تقسیم می گردد. ماسه سنگ ها از کوارتز (عمدتاً منوکریستالین)، فلدسپات، چرت، میکا، کانی های سنگین، پوسته های فسیلی و گلاکونی تشکیل شده اند. سنگ های کربناته نیز از پوسته های دوکفه ای، بریوزوئر، براکیوپود، اکینودرم، جلبک قرمز، کرم حلقوی، گاستروپود و فرامینفر، دانه های آواری و گلاکونی تشکیل شده اند. سیمان در ماسه سنگ ها و سنگ های کربناته عمدتاً از کلسیت تشکیل شده است. دو مجموعه رخساره سنگی سیلیسی آواری و کربناته در این سازند شناسایی شده است. رخساره های سنگی آواری شامل 4 رخساره سنگی ماسه ای (sm, st، sp و sh) و 2 رخساره سنگی گلی (fm و fl) است. رخساره های سنگی کربناته شامل 3 مجموعه رخساره ای c1، c2 و c3 است. بر اساس مطالعات پتروگرافی ماسه سنگ ها شامل دو پتروفاسیس ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، دانه متوسط، مچور، حاوی گلاکونی (ss1) و ساب آرکوز تا ساب لیت آرنایت، خیلی دانه ریز تا متوسط، مچور تا ساب مچور، حاوی گلاکونی و پوسته های فسیلی (ss2) هستند. گل سنگ ها نیز شامل دو پتروفاسیس شیلی (sh) و سیلتستونی (z) است. سنگ های کربناته شامل سه رخساره فلوتستون ماسه ای حاوی دوکفه ای و گلاکونی (c1)، رودستون ماسه ای حاوی دوکفه ای، براکیوپود، گاستروپود، جلبک قرمز و گلاکونی (c2) و رودستون حاوی جلبک قرمز، اکینودرم، براکیوپود و دوکفه ای (c3) است. براساس مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی رسوبات آواری این سازند در محیط های دریای باز، حاشیه ساحل، سد و لاگون نهشته شده اند و رسوبات کربناته نیز در محیط های دریای باز، حاشیه ساحل و سد برجای گذاشته شده است. دو نوع ایکنوفاسیس کروزیانا و گلوسی فانجیتس نیز شناسایی شده است. اثر رخساره ای گلوسی فانجیتس در شرایط با انرژی بالاتری نسبت به اثر رخساره ای کروزیانا تشکیل شده است. فرآیندهای دیاژنتیکی در ماسه سنگ ها شامل فشردگی مکانیکی و شیمیایی، سیمانی شدن، دگرسانی، انحلال و جانشینی، گلاکونی شدن، پیریتی شدن، حفاری رسوبات نرم و سخت ، شکستگی و تشکیل رگه کلسیتی است. در سنگ های آهکی فرآیندهای دیاژنتیکی موثر شامل میکریتی شدن، فشردگی مکانیکی و شیمیایی، سیمانی شدن، گلاکونی شدن، نئومورفیسم، حفاری رسوبات نرم و سخت و شکستگی و تشکیل رگه کلسیتی است. این فرآیندها در سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز سنگ های آواری و کربناته را تحت تأثیر قرار داده اند. کانی گلاکونی یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده در تمام رخساره های این سازند است. گلاکونی های این سازند از نظر منشاً به دو دسته درجازا و نیمه برجا تقسیم می شوند. درجه تکامل این گلاکونی ها نیز از چهار نوع نوظهور، کمی تکامل یافته، تکامل یافته و خیلی تکامل یافته در تغییر است. تحلیل رخساره ها و چینه نگاری سکانسی این سازند منجر به شناسایی 4 سکانس رسوبی در برش آرتنج و قرقره شده است. در برش های مورد مطالعه مرز سکانسی زیرین احتمالاً درون سازند سنگانه قرار دارد و مرز بالایی با سازند آب دراز از نوع sb1 است. فراوانی و رسیدگی دانه های گلاکونی و فراوانی سیمان کلسیتی در دسته رخساره پسرونده به سمت بالا کاهش، در دسته رخساره پیشرونده به سمت بالا افزایش و در سطوح حداکثر غرقابی به حداکثر می رسند. مقایسه منحنی تغییرات سطح آب دریا در برش های مورد مطالعه با منحنی جهانی تا حدودی قابل انطباق بوده و اختلافات موجود ناشی از رخدادهای محلی است.
مرضیه علامه رضا موسوی حرمی
سازند آیتامیر (آلبین-سنومانین) یکی از واحدهای چینه سنگی حوضه رسوبی کپه داغ است. این سازند از ماسه سنگ، سیلتستون، شیل و چند افق¬ کربناته تشکیل یافته و در تمام برش¬ها به دو واحد زیرین و بالایی تقسیم شده است. در این پژوهش برش¬های باغک و شوریجه (در شرق حوضه رسوبی کپه داغ و شمال آق دربند) به ترتیب شامل ??0 و ??? متر ضخامت اندازه¬گیری و نمونه برداری شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، ماسه سنگ¬ها از کوارتز (بیشتر منوکریستالین و کمتر پلی کریستالین)، فلدسپات (اورتوکلاز، میکروکلین و پلاژیوکلاز)، خرده سنگ (بیشتر از نوع چرت و به ندرت آذرین)، میکا (بیوتیت و مسکویت)، کانی¬های سنگین (زیرکان و تورمالین و اکسید آهن)، گلاکونی و در برخی از نمونه¬ها از خرده¬های فسیلی تشکیل شده و توسط سیمان کلسیتی و گاهی اکسید آهن به یکدیگر متصل شده¬اند. از نظر اختصاصات بافتی ریز تا متوسط دانه، دانه¬ها بی¬شکل تا نیمه¬شکل¬دار، دارای جورشدگی ضعیف تا متوسط و نیمه زاویه¬دار تا نیمه گردشده¬اند. سنگ¬ آهک¬ها از انواع خرده¬های فسیلی دوکفه¬ای، براکیوپود، گاستروپود، بریوزوئر، اکینوئید، آمونیت، جلبک قرمز و فرامینیفر همراه با دانه¬های آواری کوارتز و گلاکونی تشکیل شده¬اند که توسط سیمان کلسیتی و در بعضی نقاط اکسید آهن به یکدیگر متصل شده¬اند و دارای جورشدگی ضعیف هستند. رخساره¬های سنگی شناسایی شده در صحرا شامل رخساره¬های سیلیسی آواری و کربناته است. رخساره¬های سیلیسی آواری شامل رخساره¬های ماسه سنگی (sm، st، sp و sh) و رخساره¬های گل سنگی (fm و fh) است. همچنین رخساره¬های کربناته شامل (c1، c2 و c3) می¬باشد. پتروفاسیس¬ها و میکروفاسیس¬های شناسایی شده شامل پتروفاسیس¬های ماسه سنگی (a1: ساب لیتارنایت تا ساب آرکوز فاقد فسیل، a2: ساب لیتارنایت تا ساب آرکوز دارای فسیل و a3: ساب لیتارنایت تا ساب آرکوز سیلتی)، پتروفاسیس¬های گل سنگی (b1: سیلتستون ¬و b2: شیل¬) و میکروفاسیس¬های (c1: رودستون¬ ماسه¬ای بیوکلستی حاوی گلاکونی¬ و طبقه¬بندی مورب، c2: رودستون ماسه¬ای بیوکلستی حاوی گلاکونی و c3: فلوتستون¬ ماسه¬ای بیوکلستی حاوی آمونیت و گلاکونی) است. این رخساره¬ها بر اساس شواهد موجود در ? محیط لاگون، سد، حاشیه ساحل و دریای باز نهشته شده¬اند. بر اساس نوع و تغییرات عمودی و جانبی رخساره¬ها، چینه نگاری سکانسی این سازند در ناحیه مورد مطالعه تفسیر شده است. آنالیز چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی ? سکانس رسوبی در هر دو برش مورد مطالعه شده است. تمامی مرزهای سکانسی به استثنای مرز سازند آیتامیر با سازند آبدراز که ناپیوسته (sb1) است، به صورت تدریجی و پیوسته (sb2) است. بررسی تغییرات سطح آب دریا در ناحیه مورد مطالعه با منحنی جهانی نشان-دهنده تفاوت¬هایی است که احتمالا به دلیل نرخ تامین رسوب متفاوت، توپوگرافی و فعالیت¬های تکتونیکی است. فرایندهای دیاژنزی تاثیرگذار درماسه سنگ¬ها و سنگ آهک¬های این دو برش شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، سیمانی شدن، انحلال، جانشینی، دگرسانی، شکستگی و پرشدگی، پیریتی شدن، آشفتگی زیستی، گلاکونیتی شدن، میکریتی شدن و نئومورفیسم است. کانی گلاکونی در این سازند به دو صورت برجا و نیمه برجا قابل مشاهده است. از نظر اختصاصات بافتی در ناحیه مورد مطالعه، گلاکونی¬ها دارای جورشدگی متوسط و نیمه گردشده تا خوب گردشده¬اند. از نظر درجه بلوغ از نارس تا بسیار رسیده در تغییرند. انواع برجای آن در دانه¬های مختلف نظیر کوارتز، فلدسپات، خرده سنگ چرتی، میکا، خرده¬های اسکلتی و سیمان کربناته جانشین شده است.
معصومه خاکستری اسدالله محبوبی
سازند تیرگان به سن بارمین- آپتین یک سازند کربناته با میان لایه های شیلی و مارنی است که به طور هم شیب بر روی سازند شوریجه و زیر سازند سرچشمه در حوضه رسوبی کپه داغ قرار دارد. به منظور مطالعه چینه نگاری سکانسی این سازند چهار برش باغک (15.4متر)، آق دربند (15.5متر)، شوریجه (10.5متر) و شوراب (19.5متر) از شمال آق دربند (جنوب سرخس) انتخاب و نمونه برداری شده است. مطالعات پتروگرافی منجر به شناسایی 10 رخساره کربناته شامل 3 مجموعه رخساره l, t و s و 2 رخساره آواری شده است که در 3 کمربند رخساره ای پهنه جزر و مدی، لاگون و سد برجای گذاشته شده اند. آنالیز چینه نگاری سکانسی این سازند نیز منجر به شناسایی 2 سکانس رسوبی رده سوم در برشهای مورد مطالعه شده است که با مرزهای سکانسی نوع sb2 از یکدیگر تفکیک می شوند. مقایسه منحنی تفسیری تغییرات سطح دریا در این توالی ها با منحنی های جهانی نشان دهنده انطباق نسبی این منحنی ها با منحنی های جهانی در زمان بارمین- آپتین است. برخی اختلافات می تواند ناشی از رویدادهای محلی باشد. مهم ترین فرایندهای دیاژنتیکی در سنگ آهک های سازند تیرگان شامل میکریتی شدن، سیمانی شدن، تراکم، انحلال، نئومورفیسم سیلیسی شدن، پیریتی شدن، هماتیتی شدن، شکستگی و پر شدگی رگه ها است که در چهار محیط دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، دفنی و بالا آمدگی این رسوبات را تحت تأثیر قرار داده اند. بر اساس مطالعات پتروگرافی انواع اائیدهای شعاعی، متحدالمرکز، شعاعی- متحدالمرکز، شکسته، سربروئید، مرکب، نامتقارن، سطحی و تغییر شکل یافته شناسایی شده اند که نوع شعاعی بالاترین فراوانی را دارد. با وجود اائیدهای شعاعی فراوان، سالم بودن فابریک اائیدها، نبود تخلخل قالبی، پایین بودن مقدار استرانسیوم و نسبت 1000sr/ca کانی شناسی اولیه اائیدهای سازند تیرگان به احتمال زیاد از نوع کلسیت پرمنیزیم (hmc) بوده است.
افشین زهدی علی معلمی
در منطقه بندرعباس، سازند جهرم واحد کربناته¬ای با سن ائوسن است، که به طور هم¬شیب بر روی سازندهای گورپی و پابده قرار داشته و در بالا نیز به طور هم¬شیب توسط ماسه¬سنگ¬ها و کنگلومرای قرمز رنگ سازند رازک پوشیده شده است. در این تحقیق، به منظور شناسایی محیط رسوبگذاری، دیاژنز، چینه¬نگاری سکانسی و جغرافیای دیرینه سازند جهرم، از چهار رخنمون سطحی در تاقدیس¬های فینو و فراقون در شمال منطقه، تاقدیس¬های گنو و خوش در جنوب منطقه، به همراه یک برش تحت الارضی از سازند جهرم در میدان گازی سرخون (چاه سرخون شماره - 14)، با ضخامتی در حدود 500 متر در هر یک از برش¬ها، مورد مطالعه قرار گرفته است.
ئارام بایت گل رضا موسوی حرمی
چکیده در این مطالعه بازنگری مجدد خصوصیات چینه سنگی نهشته¬های کامبرین-اردویسین البرز به نام سازند میلا صورت گرفته است. بر اساس خصوصیات چینه سنگی سازند میلا به چند سازند به نام فشم (ابتدای کامبرین میانی)، ده-صوفیان (کامبرین میانی)، ده-ملا (کامبرین بالایی) و لشکرک (اردویسین زیرین تا بالایی) بر مبنای قوانین بین المللی کمیته چینه شناسی تقسیم شده است. در این مطالعه انطباق واحدهای چینه سنگی گروه میلا در ایران با دیگر واحدهای هم سن در دیگر قسمت های گندوانا از لحاظ خصوصیات زیست چینه نگاری و چینه نگاری سکانسی مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی تاریخچه تغییرات نسبی سطح آب دریا از گروه میلا در ایران و مقایسه آن با دیگر مطالعات در نهشته¬های کامبرین-اردویسین در دیگر سرزمین¬های گندوانا و تغییرات جهانی سطح آب دریا هم¬خوانی و مطابقت نزدیکی را نشان می¬دهد. سازند فشم حاوی ساختارهای رسوبی جزرورمدی همچون دسته¬های جزرومدی، سطوح دوباره فعال شده و پوشش¬های گلی است که طرح برانبارش و الگوی ساختارهای رسوبی حاکی از ته نشینی در یک خلیج دهانه¬ای تحت تاثیر جزرومد است. تغییرات جانبی و عمودی انواع لیتوفاسیس¬ها و توالی¬های رخساره¬ای شناسایی شده در نهشته¬های سازند ده-صوفیان به انضمام پروفیل رسوبی و طرح تدریجی توالی¬های رخساره¬ای حاکی از ته نشینی سازند ده-صوفیان در یک رمپ کربناته کم عمق با شیب ملایم از محیط-های سوپراتایدال تا بخش های پایینی ساب تایدال تحت تاثیر نوسانات امواج است. چهار کمربند رخساره¬ای در رمپ کربناته سازند ده-صوفیان شناسایی شده است که شامل محیط¬های عمیق حوضه¬ای، رمپ خارجی (توالی های ساب تایدال عمیق)، رمپ میانی (توالی های ساب تایدال کم عمق و بخش پایینی اینترتایدال) و رمپ داخلی (توالی های سد، لاگون، بخش بالایی اینترتایدال و سوپراتایدال) است. فراوانی آشفتگی زیستی و وجود فسیل¬های پیکره¬ای حاکی از ته نشینی در یک رمپ با شرایط زیستی مناسب است. توالی¬های رخساره¬ای نهشته¬های سازند فشم و ده-صوفیان در مجموعه چرخه¬های کوچک مقیاس شناسایی شده اند که شامل چرخه¬های پری¬تایدال، ساب تایدال کم عمق و ساب تایدال عمیق است. 6 سکانس رسوبی رده سوم در نهشته¬های سازند فشم و ده-صوفیان با توجه به طرح برانبارش چرخه های رده چهارم و پنجم شناسایی شده است. سکانس های شناسایی شده به طور غالب از دسته رخساره های پیشرونده و پسرونده تشکیل شده اند. سکانس های رسوبی شناسایی شده در این سازندها انطباق مثبتی را با نوسانات جهانی سطح آب دریا نشان می¬دهند. تحلیل رخساره¬ای نهشته¬های سازند ده-ملا نشان می¬دهد که در طول ته نشینی این سازند مورفولوژی پلتفرم از یک رمپ کربناته کم شیب در سازند ده-صوفیان به دلیل افزایش فعالیت های بیولوژیکی ناشی از افزایش اسفنج¬های ریف ساز در کامبرین بالایی به یک پلتفرم لبه دار در سازند ده-ملا تغییر می¬یابد. سازند ده-ملا می تواند به عنوان یک پلتفرم کربناته با سطح مسطح تعریف شود که به تدریج به سمت حاشیه بوسیله باندستون های اسفنجی و بخش های دامنه شیب همراه با کلینوفرم¬های پرشیب احاطه شده است. غالب این کلینوفرم¬ها با شیب بالا از نهشته¬های اسکلتی منشا گرفته از بخش داخلی پلتفرم ساخته شده اند که به سمت بخش های دامنه شیب پایینی و حوضه همراه با کلسی توربیدایت ها و برش¬ها دیده می¬شوند. طرح های برانبارش پیشرونده، پسرونده و برهم افزایی مجموعه رخساره های سازند ده-ملا حاکی از تاثیر تغییرات سطح آب دریا بر روی مورفولوژی پلتفرم لبه دار ده-ملا است. ریف های سازند ده-ملا غالبا از اسفنج های anthaspidellid و کلسی میکروب های همچون ژیروانلا و رنالیس به عنوان تثبیت کننده چارچوب ساخته شده اند. سه سکانس رسوبی رده سوم با توجه به طرح برانبارش مجموعه رخساره¬های شناسایی شده در پلتفرم لبه دار سازند ده-ملا شناسایی شده است. طرح برانبارش هر سکانس شامل یک ترکیب از مجموعه رخساره های پیشرونده، پسرونده و برهم افزایی است که به طور غالب از توالی های رخساره ای حاشیه، سد، دامنه شیب بالایی و دامنه شیب پایینی ساخته شده است. ادغام داده های رسوب شناسی و ایکنولوژیکی نهشته¬های سیلیسی آواری سازند لشکرک از گروه میلا در نهشته¬های خلیج دهانه¬ای تحت تاثیر امواج و دریایی باز این سازند منجر به شناسایی انواع رخساره ها و تاثیر فرایندهای امواج، جزرومد و رودخانه بر روی این نهشته¬ها شده است. با توجه به خصوصیات رخساره¬ای و مورفولوژی هر رخساره، توالی های سیلیسی آواری سازند لشکرک به دو مجموعه رخساره دور از ساحل-حاشیه ساحلی تحت تاثیر امواج و خلیج دهانه تفکیک شده است. بررسی خصوصیات رخساره و طرح برانبارش در این سازند منجر به شناسایی 3 سکانس رسوبی رده سوم شامل مجموعه پاراسکانس های رده چهارم و پنجم شده است. نهشته¬های رودخانه¬ای تراز پایین در دره های فرسایشی در طول سکانس یک این سازند تشکیل می¬شوند. این نهشته-های رودخانه ای بوسیله نهشته¬های خلیج دهانه ای و ساحلی کم عمق در طول گستره تراز پیشرونده پوشیده می¬شوند. یک تغییر مشخص از شرایط خلیج دهانه ای پسرونده به نهشته های دریایی باز با الگوی رخساره ای پیشرونده در طول گستره تراز بالای سکانس یک مشاهده شده است. اندازه، ضخامت و گسترش جانبی توالی های رخساره ای در طول سکانس یک سازند لشکرک حاکی از تشکیل دره فرسایشی قاعده این سازند در طول پایینی افتادن سطح آب دریا است. نهشته¬های سکانس 2 و 3 سازند لشکرک از دسته رخساره های پیشرونده و پسرونده تشکیل شده اند که حاکی از تغییرات سطح آب دریا و تاثیر تغییرات فضای تجمع رسوبی در نتیجه تغییرات جهانی سطح آب دریا است. بنابریان این سکانس های به عنوان چرخه های پیشرونده-پسرونده ای در طول اردویسین در نظر گرفته می شوندکه در انطباق با سطح جهانی آب دریاها در طول اردویسین می¬باشند. سازند شیرگشت در ایران مرکزی به طور غالب از نهشته های کربناته و سیلیسی آواری تشکیل شده اند که در محیط های رسوبی متنوعی از پهنه های جزرومدی، لاگون، حاشیه ساحلی-سد، دور از ساحل-شلف و رمپ کربناته ته نشینی شده اند. با توجه به خصوصیات رخساره¬ای، طرح برانبارش، شکل هندسی لایه ها، توالی آواری موجود به 5 مجموعه آواری و 4 کمربند رخساره¬ای کربناته تفکیک می¬شود. چهار سکانس رسوبی در نهشته های رسوبی سازند شیرگشت بر اساس طرح برانبارش رخساره¬ای و سطوح اصلی چینه نگاری شناسایی شده است. طرح برانبارش رخساره¬ها در این سازند حاصل ارتباط متقابل بین تکتونیک ناحیه حاصل از گسل پی سنگی کلمرد و تغییرات جهانی سطح آب دریا در طول اردویسین است. سازند شیرگشت از دسته رخساره های گستره تراز پیشرونده و پسرونده تشکیل شده است که در نتیجه تاثیرات تکتونیکی حاصل از گسل پی سنگی کلمرد ایجاد شده است. فعالیت گسل کلمرد در این سازند به صورت تغییر در دسته رخساره ها، طرح برانبارش رخساره ای و سطوح چینه شناسی سکانسی نشان داده شده است. پتروگرافی و ژئوشیمی ماسه¬سنگ¬ها و شیل های سازند لشکرک و شیرگشت در ناحیه مورد مورد مطالعه نشان می دهد که این نهشته¬ها در بخش داخلی یک کراتون یا در حاشیه قاره ای غیرفعال ته نشنین شده اند و به طور غالب دارای منشا گرانیتی یا فلسیک هستند. نهشته های سازند لشکرک و شیرگشت روند مشابهی با دیگر نهشته های موجود در سپر عربستان و شمال آفریقا در حاشیه غربی گندوانا دارند. با این وجود بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که بخش بالایی سازند لشکرک در یک حاشیه قاره ای فعال ته نشین شده است. این نتایج پیشنهاد می کند که در طول کامبرین- اردویسن غالب نهشته¬های ایران مرکزی و البرز در یک حاشیه قاره ای غیرفعال ته نشین شده اند و در طول اواخر اردویسین حادثه ریفتی شدن صورت می¬گیرد که همراه با شروع باز شدن اقیانوس پالئوتتیس در ایران در حاشیه غربی گندوانا مشابه دیگر سرزمین¬های گندوانا بوده است.
انسیه قربان پور دستجرد رضا موسوی حرمی
شناسایی پارامترهای مخزنی نقش بسیار مهمی در ارزیابی اقتصادی و توسعه مخزن دارد. به دلیل در دسترس نبودن داده های مغزه برای تمام چاه ها در یک میدان، امروزه مطالعه داده های زیرسطحی مانند لاگ های پتروفیزیکی و شناسایی رخساره های الکتریکی و برآورد پارامترهای مخزنی مانند تخلخل و تراوایی به یکی از کاربردی ترین روش های مطالعات مخزن تبدیل شده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی تخلخل و تعیین نوع تخلخل و هم چنین شناسایی رخساره های الکتریکی برای چاه های مخزنی سازند سروک در یکی از میادین نفتی جنوب غرب ایران است. به منظور تعیین رخساره های الکتریکی، لاگ های dt, gr, nphi, rhob به عنوان داده های ورودی انتخاب شدند. برای خوشه بندی داده ها از روش mrgc استفاده شد و فاصله بین بردار داده ها با استفاده از روش اقلیدسی تعیین گردید. به این ترتیب مدل 6 رخساره ای با حد تفکیک خوب به عنوان مدل اصلی انتخاب شد و در کل چاه انتشار داده شد. تخلخل اولیه، کل، ثانویه و مفید با استفاده از لاگ های تخلخل (dt, nphi, rhob) و حجم شیل محاسبه گردید. با توجه به مقادیر به دست آمده برای تخلخل به ویژه تخلخل مفید می توان گفت سازند سروک در این میدان از تخلخل خوبی برخوردار بوده و در نتیجه کیفیت مخزنی بالایی دارد. آنالیز رخساره های الکتریکی براساس مقادیر فراوانی نمودار gr و نمودارهای تخلخل اولیه، ثانویه، کل و مفید و حجم شیل در این رخساره ها نشان می دهد رخساره 6 بهترین کیفیت مخزنی را دارد. با تلفیق نمودارهای تخلخل، نمودار انحراف سرعت به دست آمد و زون های با انحراف سرعت مختلف (مثبت، صفر و منفی) تعیین گردید. بر این اساس در چاه های شماره 1، 2 و 3 زون غالب، زون با انحراف صفر است. در این زون ها تخلخل غالب از نوع بین ذره ای می باشد و دارای تروایی بالایی نیز هستند و در نتیجه از کیفیت مخزنی خوبی برخوردارند. در نهایت بر اساس رخساره های الکتریکی و لاگ انحراف سرعت، چاه های میدان مورد مطالعه با هم انطباق داده شدند و تعداد 11 زون برای چاه ها تعیین شد. در این بین، زون شماره 1 بالاترین میزان متوسط تخلخل مفید و در نتیجه بالاترین کیفیت مخزنی را داراست.
امیر کریمیان طرقبه رضا رضایی
چکیده: مصرف گاز طبیعی در جهان به سرعت رو به افزایش است و تقاضا برای انرژی از مخازن عادی در اینده ای نزدیک با مشکل مواجه خواهد شد. فعالیت ها در زمینه مخازن غیر عادی به صورت جهانی به منظور متعادل کردن افزایش تقاضا برای انرژی، در حال افزایش است. شیل گاز دار به عنوان مخزن غیر عادی برای تولید گاز در نظر گرفته می شود. چندین سازند غنی از مواد ارگانیک در حوضه رسوبی پرت تولید کننده نفت و گاز هستند. هدف از این مطالعه بررسی و تحقیق پیرامون سازند های کاکاته ا با سن پرمین پسین- تریاس اغازین و کارینجینیا با سن پرمین اغازین به عنوان مهم ترین پتانسیل ها برای شیل گاز دار در حوضه رسوبی پرت است. داده های انالیز ژئوشیمیایی از قبیل مجموع کربن الی و داده های راک اول همراه با مطالعات تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی و بررسی الکتروفاسیس ها برای ارزیابی سازنده های مورد نظر در حوضه رسوبی پرت به کار برده شد. سازند کاکاته ا در حوضه رسوبی پرت در 39 چاه مورد مطالعه تمایلی از افزایش بلوغ از شمال به سمت جنوب در نزدیک مرکز حوضه دارد. این سازند به بلوغ حرارتی بین 6/0 تا 2 درصد از نظر انعکاس ویترینایت رسیده است که در زون گازی ترموژنیک خشک و مرطوب قرار دارد. مواد الی ترکیبی از کروژن های نوع دوم و سوم هستند. میانگین مجموع محتوای کربن الی بین 02/0 تا 64/12 درصد وزنی متغیر است. مقدار tmax بین 395 تا 488 و tti از 2 تا 1700 متغیر است. ضخامت سازند به طور میانگین 337 متر، پارامتر موثر دیگری برای در نظر گرفته شدن به عنوان پتانسیل شیل گاز دار است. داده ها از روش های ذکر شده و پلات مشخص کننده محدوده شیل گازدار نشان می دهد که سازند کاکاته ا دارای پتانسیل برای اکتشاف و استخراج به عنوان شیل گاز داردر استرالیای غربی است. سازند کارینجینیا، در 32 چاه مورد مطالعه در حوضه رسوبی پرت، روند افزایش بلوغ از شمال به جنوب حوضه را نشان می دهد که نزدیک مرکز حوضه مطلوب ترین شواهد ان مشاهده می شود. این شیل ها دارای بلوغ بین 59/0 تا 9/1 درصد انعکاس ویترینایت هستند که در زون گاز خشک و مرطوب ترموژنیک قرار دارند. مواد ارگانیک مخلوطی از کروژن های نوع دوم و سوم هستند. داده های tmax بین 425 تا 523 تغییر می کند. همچنین داده های tti از 5 تا 1550 تغییر می کند. مجموع محتوای کربن الی بین 66/0 تا 15/14 متغیر است و میانگین ضخامت این سازند حدود 31/189 متر است. مطالعات تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی و ترسیم پلات مشخص کننده محدوده شیل گاز دار، در نظر گرفته شدن سازند کارینجینیا به عنوان پتانسیل شیل گاز دار را در استرالیای غربی تایید می کند. بازسازی تاریخچه تدفین و حرارتی دو مرحله اصلی ریفتینگ را در زمان های پرمین پسین و کرتاسه اغازین در حوضه ریفتی پرت نشان می دهد. مشخص کردن الکتروفاسیس در مخازن نقش بسیار مهمی را در بین لایه های حاوی هیدروکربن ایفا می کند. در این مطالعه، الکتروفاسیس سازندهای کاکاته ا و کارینجینیا در حوضه رسوبی پرت بوسیله روش انالیز خوشه ای تعیین شده است. در حدود 341 چاه در حوضه رسوبی پرت وجود دارد که از میان انها 187 چاه در سازندهای کاکاته ا و کارینجینیا نفوذ کرده اند اما بعد از مطالعات دقیق تر که شامل بررسی لاگ ها، گزارش چاه ها، و همچنین نبود داده های مغزه، شش چاه برای سازند کارینجینیا و ده چاه برای سازند کاکاته ا انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند که بر اساس مطالعات تاریخچه تدفین و حرراتی این چاه ها به سه گروه شامل تولید کننده گاز، نفت و غیر تولید کننده تقسیم می شود. در این روش برای تعیین الکتروفاسیس ها، فواصل بین داده ها در ابتدا محاسبه شده و سپس با استفاده از توابع ارتباطی، به یکدیگر مرتبط شده اند. تابع دندروگرام برای ترسیم درخت خوشه ها روی منطقه مورد مطالعه استفاده شده است. لاگ های ورودی شامل لاگ صوتی (dt)، اشعه گاما (gr)، مقاومت (ind) و پتانسیل خود زا (sp) است که منجر به تشخیص 5 الکتروفاسیس برای سازند کاکاته ا و 4 الکتروفاسیس برای سازند کارینجینیا شده است. این روش برای ارزیابی نمونه های شیل گاز دار بر اساس الکتروفاسیس می تواند مورد استفاده قرار بگیرد.
احمد میرمرقابی رضا موسوی حرمی
سازند آسماری به سن الیگو- میوسن مهم¬ترین سنگ مخزن میدان نفتی مارون (کربناته- ماسه¬سنگی) در فرو¬افتادگی دزفول در جنوب غربی ایران بوده، که در حوضه فورلندی کمربند کوهزایی زاگرس نهشته شده است. هدف از این مطالعه تفسیر محیط رسوبی، چینه¬نگاری سکانسی و بررسی فرآیند های دیاژنزی و تأثیر آن ها بر کیفیت مخزنی زون های پایینی سازند آسماری (زون¬های 50، 80/40 و 40) در چاه¬های شماره 281، 292، 339، 330، 323، 342 و 312 میدان نفتی مارون بر¬اساس تغییر در روند شکل نمودار گاما، نقشه¬های هم سنگی، خصوصیات پتروگرافی و تغییرات ریز¬رخساره¬ای است. همچنین تهیه نقشه¬های هم¬سنگی و بررسی گسترش رسوبی ماسه سنگ ها برای تعداد 215 حلقه چاه صورت گرفته است. بررسی دقیق مقاطع نازک میکروسکوپی منجر به شناسایی 7 ریز¬رخساره کربناته گردیده، که در چهار محیط دریای باز، سدی، لاگون و پهنه جزرومدی در یک رمپ هموکلینال (شامل رمپ خارجی، میانی و داخلی) نهشته شده¬اند. از نظر پتروگرافی ماسه¬سنگ های زون 50 و 40 میدان نفتی مارون به ترتیب در محدوده کوارتز¬وکی (همراه با گلاکونیت و شیل های حاوی فرامینیفر¬های پلاژیک) و کوارتز¬آرنایت با سیمان کلسیتی، دولومیتی، تبخیری و اکسید¬آهن قرار می¬گیرند. نقشه¬¬های هم سنگی (حدود 215 حلقه چاه) ترسیم شده برای زون¬های ماسه سنگی مورد نظر نشان می¬دهد که جهت ورود ماسه سنگ¬ها به میدان از سمت جنوب و جنوب غربی بوده، که به سمت شمال شرقی یک روند کاهشی را نشان می¬دهند و به خطوط کانتوری صفر می¬رسند. همچنین از سمت شمال غربی میدان به سمت مرکز بر مقدار ماسه سنگ افزوده شده و دوباره یک روند کاهشی را به سمت جنوب شرقی طی می¬کنند. بر مبنای اشکال شناسایی بر روی نمودار اشعه گاما رسوبات مورد مطالعه در محیط دریایی نهشته شده و به حالت¬های زنگوله¬ای دندانه¬دار، قارچی دندانه¬دار، واگنی به سمت چپ، دندانه¬دار، واگنی به سمت راست، سیلندری شکل و متقارن دیده می¬شوند. به¬طور¬کلی بر اساس شواهد پتروگرافی، مغزه¬های چاه¬پیمایی (ساخت رسوبی و ایکنو¬ فسیل)، نقشه¬های هم¬سنگی و نمودار چاه پیمایی گاما محیط رسوبی این زون¬ها به محیط¬های دور از ساحل و کانال¬های زیر دریایی (زون 50)، دلتایی (زون 80/40)، ساحلی و پهنه جزرومدی (قسمت های پایینی زون 40) و دلتایی- دهانه خلیجی (قسمت¬های بالایی زون 40) نسبت داده می¬شوند. به¬طور کلی رسوبات ماسه سنگی زون¬های پایینی سازند آسماری میدان نفتی مارون توسط سیستم دلتایی در طول حاشیه جنوب غربی حوضه گسترش پیدا کرده و دائماً تحت تأثیر تغییرات سطح آب دریا بوده¬اند. فرآیند¬های دیاژنزی اصلی که سازند آسماری را در چاه¬های مورد مطالعه تحت تأثیر قرار داده¬اند شامل تراکم فیزیکی و شیمیایی، انحلال، سیمانی شدن، دولومیتی شدن، انیدریتی شدن، هماتیتی شدن، پیریتی شدن، گلاکونیتی شدن و کانی¬های رسی بوده، که انحلال با ایجاد تخلخل حفره¬ای و دولومیتی شدن باعث افزایش کیفیت مخزنی (زون40) و سیمانی شدن، تراکم و پیریتی شدن (زون 50) باعث کاهش کیفیت مخزنی شده¬اند. بر مبنای پتروگرافی از مهمترین تخلخل¬های شناسایی شده در زون¬های ماسه سنگی می¬توان به تخلخل بین دانه¬ای، حفرات خیلی بزرگ، شکافی و ریز تخلخل اشاره کرد، که ارتباط خوبی را از نظر حجمی با گسترش زون¬های ماسه سنگی نشان می¬دهند. به طور کلی با کاهش زون¬های ماسه سنگی از سمت جنوب غربی به سمت شمال شرقی میدان کیفیت مخزنی نیز کاهش می¬یابد. به طور کلی آنالیز چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی سه سکانس رسوبی رده سوم (ds1 ،ds2 و ds3 ) در چاه های مورد مطالعه شده است.
محمدعلی صالحی رضا موسوی حرمی
سازند سیلیسی آواری آبحاجی به سن ژوراسیک پیشین در شرق ایران مرکزی بر روی بلوک¬های یزد، طبس و لوت گسترش دارد. جهت مطالعه این سازند هفت برش در کوه راهدار (منتهی الیه لبه غربی بلوک طبس یا بلوک کلمرد)، سیمین سپاهان، معدن پروده (شمال و شرق بلوک طبس)، کوه شیسویی (غرب بلوک لوت)، راور-دره آبکوه، زرند-دره چناروئیه و زرند-معدن اشکلی (جنوب بلوک طبس) و همچنین سه چاه اکتشافی a، b و c در محدوده معدن زغالسنگ پروده انتخاب شده است. سازند آبحاجی در برش¬های سطح الارضی به ترتیب 82، 347، 75، 220، 683، 702 و 402 متر ضخامت داشته و در برش¬های تحت الارضی 5/82، 63 و 62 متر ضخامت دارد. این سازند عمدتاً از ماسه سنگ، سیلتستون و شیل تشکیل شده و کنگلومرا و رگه¬های نازک زغال در آن ناچیز است. آنالیز رخساره¬های سنگی در برش¬های مورد مطالعه منجر به شناسایی دو رخساره دانه درشت (gcm, gt)، هشت رخساره دانه متوسط (st, se, sl, shc, shs, sr, sh, sp)، سه رخساره دانه ریز (fm, fc, fl)، دو رخساره حدواسط دانه متوسط و ریز (sr/fl, fl(sr)) و یک رخساره زغالی (c) شده است. تفسیر محیط رسوبگذاری نهشته¬های سازند آبحاجی در ناحیه مورد مطالعه بر مبنای تفکیک رخساره¬های سنگی و بررسی تغییرات عمودی و جانبی آنها انجام شده است. نهشته¬های قاره¬ای سازند آبحاجی در برش¬های سیمین سپاهان و معدن پرورده در سیستم رودخانه¬ای مئاندری بر جای گذاشته شده¬اند. نهشته¬های حدواسط در این سازند شامل رسوبات دلتایی است که در برش¬های کوه راهدار، راور-دره آبکوه و زرند-دره چناروئیه غالب هستند. بخشی از نهشته¬های سازند آبحاجی در برش¬های کوه شیسویی و زرند-معدن اشکلی علاوه بر محیط دلتایی در محیط دریایی کم عمق آواری رسوبگذاری کرده¬اند. به طور کلی در این سازند از سمت غرب به شرق حوضه و به سمت رأس توالی، روند عمیق شوندگی وجود دارد. بررسی رخسارهای الکتریکی و مطالعه روند تغییرات نمودار گاما نیز منجر به شناسایی و تفکیک نهشته¬های رودخانه مئاندری در چاه¬های اکتشافی محدوده معدن زغالسنگ پروده گردیده است. آنالیز چینه نگاری سکانسی در برش¬های مورد مطالعه و انطباق سکانس¬ها نشان دهنده چهار مرحله پسروی و پیشروی در زمان نهشته شدن سازند آبحاجی در شرق ایران مرکزی شده است. در برش¬های جنوبی بلوک طبس به علت قرار گرفتن در بخش¬هایی از حوضه که میزان فرونشینی بالا بوده است بیشترین تعداد سکانس رسوبی (سه سکانس رسوبی کامل و یک سکانس ناقص) حفظ شده¬ است. در صورتی که در برش¬های شمال بلوک طبس و بلوک کلمرد به علت حضور در نواحی مرتفع غالباً شرایط فرسایش و عدم رسوبگذاری حاکم بوده و یا نهایتاً در برخی برش¬ها تنها یک سکانس رسوبی تشکیل شده است. در برش¬های مختلف انواع دسته رخساره¬های lst، tst و hst در سازند آبحاجی بر اساس تغییرات رخساره¬ها و سطوح سکانسی کلیدی و همچنین الگوی انباشتگی چینه¬ها شناسایی گردیده¬اند. مطالعات پتروگرافی نشان می¬دهد که سنگ¬های کنگلومرایی سازند آبحاجی عمدتاً پلی میکتیک و پاراکنگلومرا هستند. همچنین این مطالعه منجر به شناسایی چهار پتروفاسیس ساب لیتارنایت، چرت آرنایت، ماسه سنگ/شیل آرنایت و فیلارنایت در ماسه سنگ¬های سازند آبحاجی شده است. مطالعات دیاژنتیکی در پتروفاسیس¬های مختلف ماسه سنگی بیانگر فرایندهایی نظیر تشکیل پوشش های هماتیتی و رسی در اطراف دانه¬های آواری، فشردگی فیزیکی شامل تماس¬های نقطه¬ای، مماسی و طولی و همچنین خمیدگی دانه¬های ناپایدار (در مرحله ائوژنز)، فشردگی شیمیایی شامل تماس¬های محدب-مقعر و مضرس، سیمان¬های سیلیسی و دولومیتی، دگرسانی فلدسپات¬ها، کلریتی شدن، کائولینیتی شدن و ایلیتی شدن (در مرحله مزوژنز)، شکستگی و پرشدگی (در مرحله تلوژنز) است. آنالیز ژئوشیمیایی عناصر اصلی و فرعی نمونه¬های ماسه سنگی و شیلی و همچنین داده¬های پتروگرافی ماسه سنگ¬های سازند آبحاجی نشان می¬دهد که رسوبگذاری این سازند در موقعیت حاشیه قاره¬ای غیر فعال، چرخه¬های مجدد کوهزایی و بعضاً کراتون صورت گرفته است. این مطالعات نشان می¬دهد که سنگ¬های منشأ سازند آبحاجی عمدتاً از نوع رسوبی و با چرخه مجدد، پلوتونیک و دگرگونی درجه پایین تا بالا بوده است. نتایج پتروگرافی و ژئوشیمیایی همچنین حاکی از هوازدگی نسبتاً شدید ناحیه برخاستگاه در شرایط آب و هوایی نیمه مرطوب تا مرطوب است. بررسی جغرافیای دیرینه زمان ژوراسیک پیشین نشان می¬دهد که نهشته¬های مورد مطالعه در یک محیط تکتونیکی از نوع بلوک¬های گسل خورده و مایل شده و در ادامه یک حوضه کششی قاره¬ای پشت کمانی (extensional continental back-arc basin) تشکیل شده¬اند که عامل ایجاد این شرایط تکتونیکی فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس در لبه جنوبی بلوک ایران بوده است. الگوی مشاهده شده از تغییرات ضخامت، رخساره¬ها، محیط رسوبی و سکانس¬های رسوبی سازند آبحاجی از سمت غرب به شرق بر روی بلوک¬های لوت، طبس و یزد با مدل تکتونیکی حوضه¬های کششی با بلوک¬های گسل خورده و مایل شده همخوانی دارد. نتایج حاصل از مطالعه برخاستگاه حاکی از این است که نهشته¬های آواری بالغ قبل از ژوراسیک و سنگ¬های پلوتونیک و دگرگونی رخنمون یافته بر روی بخش¬های بالاآمده بلوک پشت بادام و یزد مهمترین سنگ منشأهای سازند آبحاجی در غرب حوضه بوده است. این در حالی است که نهشته¬های آواری بالغ قبل از ژوراسیک رخنمون یافته بر روی بخش¬های بالاآمده شرق بلوک طبس (بالاآمدگی شتری) تنها و مهمترین تأمین کننده رسوبات آواری برای سازند آبحاجی در شرق حوضه بوده است. با توجه به سنگ منشأ غالب نوع رسوبی و با چرخه مجدد در سازند آبحاجی، به نظر می¬رسد فرایند چرخه مجدد رسوبی سبب تغییر در ترکیب ماسه سنگ¬ها و نشان دادن ویژگی ماسه سنگ¬های موقعیت تکتونیکی حاشیه غیر فعال برای این سازند گردیده است. رخداد اصلی کوهزایی سیمرین (main cimmerian event) در مرز تریاس-ژوراسیک با افزایش یکباره اندازه دانه رسوبات آواری در قاعده سازند¬ آبحاجی در ایران مرکزی، سازند آلاشت از گروه شمشک در البرز و توالی¬های رسوبی معادل در بینالود همراه است. می¬توان عامل این تغییر در اندازه دانه را جدا شدن و رها شدن پوسته اقیانوسی فرورانش یافته (slab break-off) به زیر بلوک ایران در نظر گرفت که منجر به بالاآمدگی یکباره پوسته قاره¬ای و فرسایش شدید شده است. بازسازی نحوه جهت¬یابی بلوک¬های لوت، طبس و یزد در زمان ژوراسیک پیشین، با اعمال چرخش °135 درجه¬ای در جهت عقربه¬های ساعت، نشان می¬دهد که موقعیت¬های مناطق منشأ و جهت¬های حمل و نقل رسوبات در زمان نهشته شدن سازند آبحاجی روند شمالی-جنوبی داشته¬اند.
زهرا رفیعی فرج اله فیاضی
به منظور بررسی لیتواستراتیگرافی و تعیین پدیده¬های دیاژنتیکی و بررسی محیط رسوبی نهشته¬های سازند قم، برش ابوزید آباد واقع در یال شمالی طاقدیس نواب انتخاب شد.نهشته های سازند قم در این برش با پیشروی دریا در اکیتانین- بوردیگالین با ناپیوستگی فرسایشی بین سازندهای قرمز زیرین و قرمز بالایی قرار گرفته است. ضخامت نهشته¬های سازند قم در این برش 5/215 متر و با کنگلومرای پیشرونده با سیمان دریایی آغاز شده است. نهشته¬ها از سنگ آهک، سنگ آهک ماسه ای، مارن، ماسه سنگ، مارن ژیپس دار، شیل و کنگلومرا تشکیل شده اند. تطابق با نزدیکترین برش¬های موجود مشخص کرد حوضه به سمت جنوب عمیق تر بوده است. مطالعه 90 نمونه سنگی برداشت شده از این برش با تطابق مطالعات میکروسکوپ پلاریزان، مطالعات کاتدولومنیسانس و sem منجربه شناسایی تمامی پدیده های دیاژنتیکی( سیمانی شدن، فشردگی، انحلال، فعالیت¬های زیستی، دولومیتی شدن، نئومورفیسم) شد، در این میان بیشترین تاثیر را محیط¬های دفنی و جوی روی رسوبات گذاشته¬اند. در ادامه مطالعات پتروگرافی سیزده میکروفاسیس قابل مقایسه با میکروفاسیسهای استاندارد فلوگل (flugel, 2004) و دو لیتوفاسیس متعلق به یک محیط شلف کربناته لبه دار شناسایی شد، که میکرو فاسیس¬ها در لاگون محصور، لاگون دریای باز، سد، ریف¬های حاشیه ای و ابتدای شیب نهشته شده اند، لیتوفاسیس¬ها در کانال نهشته شده اند.
سهیلا قلعه نویی محمد خانه باد
حوضه آبریز صدخرو در شمال روستای صدخرو واقع در غرب سبزوار دارای طول و عرض به ترتیب 19/21 و 3/44 و مساحت66/321کیلومتر مربع و به شکل کشیده در یک منطقه کوهستانی قرار گرفته است. این حوضه در زون ساختاری سبزوار و در بالای گسل درونه واقع شده است و واحدهای سنگی منطقه شامل افیولیت ملانژهای کرتاسه پسین ، سنگ آهک ائوسن، ماسه سنگ، شیل و مارن و ژیپس الیگومیوسن و کنگلومرا پلیوسن است. به منظور بررسی تغییرات اندازه ذرات و عوامل موثر بر ریزشوندگی 54 نمونه رسوب از کانال اصلی رودخانه مذکور برداشت و آنالیز شده و براساس آن مشخص گردید و مشخص شد روند تغییرات اندازه ذرات به سمت پایین دست کاهش می یابد. دو عامل جورشدگی هیدرولیکی و سایش فاکتورهای اصلی در ریز شوندگی هستند. همچنین براساس مطالعات رسوب شناسی مشخص شد هر چه به سمت پایین دست پیش برویم رسوبات رودخانه صدخرو عمدتا به صورت جورشدگی و کشیدگی بهتر و نیز کج شدگی مثبت هستند. در رودخانه صدخرو رسوبات براساس اندازه ذرات در سه گروه گراول، ماسه و گل قرار می گیرند و براساس مشاهدات صحرایی هشت رخساره رسوبی شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت که شامل گراول ماتریکس پشتیبان (gmm)، گراول دانه پشتیبان (gcm)، گراول با طبقه بندی مسطح (gp)، ماسه توده ای (sm)، ماسه با طبقات مورب مسطح (sp)، ماسه با طبقه بندی مورب عدسی (st)، گل لامیناسیون دار (fl) و گل توده ای (fm) هستند. رخساره های موجود در چهار عنصر ساختاری کانال (ch)، جریان گراویته (sg)، بار گراولی و اشکال لایه ای (gb) و رسوبات ریز خارج از کانال (ff) شکل گرفته اند. براساس مجموعه های رخساره ای و عناصر ساختاری، مدل رسوبی رودخانه مورد مطالعه بریده بریده با بار گراولی است. برای بررسی و برآورد تولید رسوب و شدت فرسایش در حوضه آبریز مورد مطالعه از روش gis و مدل اصلاح شده mpsiac استفاده شده است که نتایج حاصل از اینها نشان می دهد میزان تولید رسوب و فرسایش در این حوضه نسبتا بالا بوده و یکی از عوامل اصلی در این خصوص حساس بودن سنگها به عوامل فرسایشی است. نتایج حاصل از مدل mpsiac نشان می دهد که بیشتر مساحت حوضه مربوط به محدوده کلاس iv می باشد. انواع اشکال فرسایشی موجود در منطقه شامل فرسایش سطحی، شیاری، آبراهه ای، واریزه ای و کناری است.
رحیم کدخدائی ایلخچی رضا موسوی حرمی
ماسه سنگ¬های مخزنی عمیق میدان ویچررنج به عنوان دسته¬ای از مخازن نامتعارف سهم مهمی از مخازن گازی کم تراوا را در حوضه پرت واقع در استرالیای غربی شامل می¬شوند. توالی مخزنی این ماسه سنگها که مربوط به سازند ویلسپی با سن پرمین پسین است متشکل از واحدهای ماسه¬ سنگی اصلی در تناوب با واحدهای سیلتستون، شیل و لایه¬های نازکی از زغال است که¬ در یک سیستم محیط رودخانه با پیچش کم تا متوسط با زیرمحیط¬های کانال و حاشیه کانال¬، دشت سیلابی و محیط دریاچه¬ای/تالابی نهشته شده¬اند. بررسی ماسه سنگهای مخزن بر اساس داده¬های پنج چاه حفاری¬شده در میدان مورد مطالعه در این تحقیق با هدف ارزیابی دوباره ویژگیهای مخزنی آنها نشان می¬دهد که مشخصه¬های رخساره¬ای (بافت و ترکیب رسوبی) و عوارض دیاژنزی این ماسه سنگها نقش مهمی در کنترل سیستم منافذ و رفتار تولید آنها در میدان دارند. این ماسه سنگها به لحاظ بافتی از ماسه سنگهای دانه¬ریز تا خیلی دانه¬درشت و گراولی متغیرند و به لحاظ ترکیب کانی¬شناسی جزء ماسه سنگهای فلدسپاتی بوده و متشکل از اجزاء اصلی کوارتز، فلدسپاتها و خرده سنگها به همراه مقادیر کمتری میکا و گارنت هستند. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق مشخص می¬شود که فرآیندهای دیاژنزی مانند تراکم فیزیکی قابل¬توجه در حین تدفین سریع و سیمانی شدن توسط سیمان رورشدی کوارتز، سیمان رسهای درجازا و سیمان کلسیتی طی مراحل اولیه تا تدفینی دیاژنز، این ماسه سنگها را به شدت متاثر ساخته و بافت متراکم با چارجوب سیمانی¬شده را در آنها ایجاد نموده است. بررسی ویژگیهای مخزنی این ماسه سنگها بر اساس مفهوم واحدهای جریانی هیدرولیکی و الکتروفاسیس¬های مخزن منجر به تفکیک سه تیپ اصلی ماسه سنگی شامل ماسه سنگهای نیمه تراوا (تراوایی بیشتر از 1 میلی دارسی)، ماسه سنگهای کم تراوا (تراوایی 1 تا 1/0 میلی دارسی) و ماسه سنگهای خیلی کم تراوا (تراوایی کمتر از ¬1/0 میلی¬دارسی) گردید. با بررسی دقیق¬تر این تیپ های ماسه سنگی بر اساس ویژگیهای بافتی، عوارض دیاژنزی و مشخصه¬های پتروفیزیکی (ویژگیهای سیستم منافذ) آنها، تعداد 8 گونه سنگی مخزنی تفکیک شدند. نتایج نشان می¬دهد که سیستم منافذ در تمام گونه¬های سنگی تفکیک¬شده تحت تاثیر فرآیندهای دیاژنزی مانند تراکم و سیمانی شدن به شدت تخریب شده است و بخش عمده تخلخل در آنها دارای منافذ با ارتباط ضعیف است. اما تاثیر این فرآیندها با توجه به مشخصه¬های بافت و محیط رسوبی اولیه رخساره¬ها در هر گونه¬سنگی متفاوت است. چنانچه در رخساره¬های دانه¬درشت و گراولی عمدتا مرتبط با کانال رودخانه علی¬رغم تاتیر فرآیندهای دیاژنزی، بخشی از سیستم منافذ بصورت بین دانه¬ای اولیه باقی مانده است. این رخساره¬ها که سهم قابل توجهی را در توالی سنگ شناسی چاههای ویچررنج 1 و 4 دارند جزء ماسه سنگهای نیمه¬ تراوای مخزن طبقه¬بندی می¬شوند. در¬مقابل در رخساره¬های دانه¬ریز و غنی از میکا و اجزاء شکل¬پذیر که تاثیر فرآیند¬های دیاژنزی بویژه تراکم قابل توجه است سیستم منافذ با ارتباط بسیار ضعیفی بوده و در گروه ماسه سنگهای خیلی کم تراوا تا کم تراوای مخزن قرار می¬گیرند. در نهایت، بررسی نحوه توزیع رخساره¬ها و پارامترهای مخزنی (تخلخل و تراوایی) در میدان ویچررنج با استفاده از مقاطع لرزه¬ای دو بعدی و مدل¬سازی سه بعدی مخزن نشان می¬دهد که اگرچه فرآیندهای دیاژنزی کنترل قابل توجهی بر ویژگیهای سیستم منافذ و کیفیت مخزنی ماسه¬سنگهای مخزن داشته¬اند بطوری که این ماسه سنگها در گروه مخازن گازی کم¬تراوا قرار می¬گیرند اما نحوه توزیع ویژگیهای مخزنی اساسا از ویژگیهای بافت رسوبی و الگوی محیط رسوبی اولیه ماسه سنگهای مخزن در میدان تبعیت می¬نماید. چنانچه بخش عمده زونهای مخزنی در میدان مورد مطالعه در بخشهای فوقانی سازند متمرکز هستند و این زونها عمدتا منطبق بر ماسه سنگهای دانه درشت و ضخیم کانالی هستند. همچنین درصد زونهای با کیفیت مخزنی مناسب به سمت چاههای ویچررنج 1 و 4 افزایش می¬یابد که این موضوع در توافق با مشخصه¬های رخساره¬ای و داده¬های تولید در این چاهها است. نتایج حاصل از این تحقیق می¬تواند به عنوان چارچوبی در جهت اهداف توسعه میدان ویچررنج مد نظر واقع شود و با تعمیم به دیگر میادین گازی کم تراوا در حوضه پرت در جهت اکتشاف و بهره برداری بهینه از این ذخایر گازی¬ مورد استفاده قرار گیرد.
حامده اسدزاده محمد خانه باد
از جمله مطالعاتی که در حوضه های اکتشافی حائز اهمیت است، شناسایی سنگ های مخزن و بررسی کیفیت مخزنی آنهاست. درک مناسب و دقیق خواص مخزنی نیازمند مطالعه ی جامع ویژگی های دیاژنتیکی و رسوبی سنگ های مخزنی و ادغام این مطالعات با داده های پتروفیزیکی است. از آنجایی که سازندهای سروک و ایلام از جمله مهم ترین مخازن نفتی ایران هستند، هدف اصلی این مطالعه، بررسی و مقایسه ی کیفیت مخزنی زون d سازند سروک با زون های c2 و c3 سازند ایلام در بخش شرقی میدان نفتی اهواز با استفاده از داده های مغزه و چاه پیمایی است. بدین منظور مطالعات پتروگرافی تعداد 450 مقطع نازک در زون d سازند سروک در چاه های شماره 184، 383، 351، 217، و 6 منجر به شناسایی 7 رخساره ی کربناته و در زون های c2 و c3 سازند ایلام در چاه های شماره 354، 37، 383، 298 و 347 منجر به شناسایی 6 رخساره ی کربناته شده است. رخساره های زون های مورد مطالعه از هر دو سازند سروک و ایلام در سه محیط لاگون، پشته و دریای باز بر روی یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ هوموکلینال نهشته شده اند. بر اساس مطالعات پتروگرافی می توان گفت رخساره های زون d سازند سروک عمدتاً در محیط های کم عمق، و رخساره-های زون های c2 و c3 سازند ایلام عمدتاً در محیط های عمیق تر نهشته شده اند. رخساره های زون های مورد مطالعه ی سازندهای سروک و ایلام در محیط های دیاژنزی دریایی، متئوریک و تدفینی و در طی بالاآمدگی تحت تأثیر فرآیندهای دیاژنتیکی مختلفی از قبیل میکریتی شدن، فشردگی، سیمانی شدن، نئومورفیسم، انحلال، شکستگی و جانشینی (دولومیتی شدن، هماتیتی شدن و پیریتی شدن) قرار گرفته اند، و این فرآیندها کیفیت مخزنی زون های مورد مطالعه را دستخوش تغییراتی کرده اند. مهم ترین تخلخل-های شناسایی شده ی موثر بر کیفیت مخزنی زون های مورد مطالعه ی سازندهای سروک و ایلام، تخلخل های حفره ای مرتبط، شکستگی و کانالی هستند، که این تخلخل ها نقش زیادی در تغییرات کیفیت مخزنی زون های مورد مطالعه داشته اند. در این مطالعه با هدف ارزیابی بهتر کیفیت مخزنی، رخساره های الکتریکی تعیین و مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از روش خوشه بندی mrgc در زون d سازند سروک یک مدل 6 رخساره ای و در زون های c2 و c3 سازند ایلام یک مدل 5 رخساره ای تعیین شده است. به طور کلی بر اساس مطالعات پتروگرافی و پتروفیزیکی صورت گرفته می توان گفت زون c3سازند ایلام نسبت به زون d سازند سروک در بخش شرقی میدان نفتی اهواز از کیفیت مخزنی بهتری برخوردار است، که علت آن را می توان در ارتباط با رخساره های رسوبی و فرآیندهای دیاژنزی به ویژه فرآیندهای سیمانی شدن، انحلال و شکستگی دانست. به طوریکه در زون های c2 و c3 سازند ایلام به علت گسترش و تأثیر زیاد فرآیندهای انحلال و شکستگی و ایجاد تخلخل های حفره ای مرتبط و کانالی، تخلخل و تراوایی و در نتیجه کیفیت مخزنی افزایش یافته، در حالیکه در زون d سازند سروک فرآیند سیمانی شدن نسبت به فرآیندهای انحلال و شکستگی تأثیر بیشتری داشته و بنابراین موجب کاهش کیفیت مخزنی این زون شده است. همچنین در سازند ایلام زون c2 نسبت به زون c3 از کیفیت مخزنی بهتری برخوردار است.
فاطمه دبیری محمد خانه باد
در این مطالعه، چگونگی گسترش رسوبی بخش ماسه سنگی اهواز و تعیین کیفیت مخزنی در سازند آسماری در میدان آغاجاری، مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس مطالعه 400 مقطع نازک از چاه های 30 ، 64 و 149 و ویژگی های مشاهده شده در این مقاطع 7 رخساره رسوبی در ارتباط با چهار زیر محیط ساحلی (عمدتاً جزرومدی)، لاگون، سد و دریای باز شناسایی گردید که در قسمت داخلی و میانی یک رمپ هموکلینال نهشته شده اند. این رسوبات تحت تاثیر فرآیندهای دیاژنزی میکریتی شدن، انحلال، سیمانی شدن، شکستگی، فشردگی، نئومورفیسم و جانشینی در محیط¬های دیاژنزی متئوریک، دفنی و بالاآمدگی قرار گرفته اند. نتایج این مطالعات نشان داده است که انحلال و دولومیتی شدن و شکستگی با ایجاد فضاهای بیشتر باعث افزایش و سیمانی شدن و فشردگی با کم کردن فضاهای خالی باعث کاهش کیفیت مخزنی در سازند آسماری شدند. در چاه شماره 64 بر خلاف سایر چاه ها، دولومیت به فرم سیمان باعث کاهش کیفیت مخزن شده است. تخلخل های بین دانه ای ، بین بلوری، شکستگی، حفره ای، درون دانه ای و قالبی، مهم ترین تخلخل های مشاهده شده در این سازند است که از نظر کمی تخلخل حفره ای و شکستگی بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داده اند. انطباق داده های چاه پیمایی چاه های مورد مطالعه نشان داد که با افزایش میزان ذرات آواری کیفیت مخزن نیز افزایش می¬یابد. همچنین با استفاده از داده های لاگ nphi، dt وgr و روش mrgc ، 9 رخساره الکتریکی تعیین گردید که رخسارهای 1 تا 4 به علت مقدار بالای nphi و dt و مقدار پائین gr بهترین کیفیت مخزنی و رخساره های 8 و 9 بدترین کیفیت مخزنی را دارا هستند. البته با ادغام داده¬های لاگ و سنگ شناسی در کل میدان آغاجاری، مشاهده می شود که رخساره الکتریکی 4 به علت دولومیتی شدن گسترده بهترین کیفیت مخزنی را دارد. بر اساس انطباق رخساره¬های الکتریکی در میدان آغاجاری چاه¬های شمال غربی میدان از کیفیت مخزنی بهتری برخوردار هستند.
شهرام آورجانی اسدالله محبوبی
در این تحقیق، سازند آسماری در هشت چاه از میدان های نفتی مارون (mn#68، mn#281، mn#292 و mn#312)، کوپال (kl#40 و kl#49) و هفتکل (hk#28 و hk#55) واقع در فروافتادگی دزفول شمالی در حوضه ی رسوبی زاگرس از نظر چینه نگاری زیستی، تاریخچه ی رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری، برخاستگاه و موقعیت تکتونیکی ماسه سنگ ها، چینه نگاری سکانسی و کیفیت مخزنی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. براساس مطالعات چینه نگاری زیستی سن سازند آسماری در میدان مارون روپلین-بوردیگالین، در میدان کوپال شاتین-بوردیگالین و در میدان هفتکل آکی تانین-بوردیگالین تعیین شده است. بر اساس مطالعات سنگ نگاری و توصیف مغزه, 9 رخساره ی کربناتی غالب و 1 رخساره ی سیلیسی-آواری غالب (با 3 زیر رخساره) شناسایی شده که در یک رمپ کربناتی هموکلینال شامل زیر محیط های رمپ داخلی، میانی و خارجی نهشته شده اند. فرایندهای دیاژنزی میکریتی شدن، نئومورفیسم، آشفتگی زیستی، دولومیتی شدن، انحلال، سیمانی شدن، فشردگی مکانیکی و شیمیایی و شکستگی در مراحل دیاژنزی ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز رسوبات سازند آسماری در میدان های نفتی مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار داده اند. مطالعات ژئوشیمیایی حاکی از این است که ترکیب کانی شناسی اولیه ی سنگ های کربناتی سازند آسماری آراگونیتی است. براساس مطالعات ایزوتوپی اکسیژن و کربن و تجزیه ی عنصری (عناصر اصلی و فرعی)، سازند آسماری بیشتر تحت تأثیر دیاژنز جوی قرار گرفته است و روند j وارون تأثیر این نوع دیاژنز را تایید می کند. همچنین سامانه ی دیاژنتیکی از نوع بسته تا نیمه بسته برآورد شده است. در دیاگرام های سه تایی qfr و دیاگرام ترکیب شیمیایی ماسه سنگ ها، ماسه سنگ های سازند آسماری عمدتاً کوارتزآرنایت و تا حدی ساب آرکوز بوده و برخاستگاه زمین ساختی آن ها با استفاده از نمودارهای qtfl و qmfl+qp حاصل از آنالیزهای مودال، کراتون پایدار و کوهزایی با چرخه مجدد رسوبی و موقعیت تکتونیکی آن ها با توجه به دیاگرام k2o/na2o در برابر sio2، حاشیه ی غیر فعال قاره ای است. در این کراتون پایدار، ماسه سنگ های کوارتزآرنایتی احتمالاً از پی سنگ های گرانیتی-گنیسی و یا از سنگ های چرخه ی مجدد منشأ گرفته اند. اندیس هوازدگی شیمیایی ماسه سنگ ها بیانگر هوازدگی نسبتاً شدید در آب و هوای گرم و مرطوب است. توصیف مغزه ها، رخساره های رسوبی و الگوی برانبارش آن ها، آنالیزهای ژئوشیمیایی، استفاده از نرم افزار سیکلولاگ و بررسی های چینه نگاری سکانسی منجر به شناسایی مرزهای سکانسی، سطوح حداکثر پیشروی آب دریا و دسته رخساره ها شده است. بر این اساس شش سکانس رسوبی رده ی سوم در چاه های 281، 292 و 312 میدان مارون، پنج سکانس رسوبی رده ی سوم در چاه های 68 میدان مارون و 40 و 49 میدان کوپال و سه سکانس رسوبی رده ی سوم در چاه های 28 و 55 میدان هفتکل شناسایی شده است. تطابق بین سکانس های شناسایی شده در منطقه ی مورد مطالعه انجام شده است. براساس داده های چینه نگاری زیستی، چهارچوب چینه نگاری سکانسی منطقه ی مورد مطالعه با سایر مناطق فروافتادگی دزفول، زون ایذه، صفحه ی عربی و حوضه ی اروپا مقایسه گردید. بررسی کیفیت مخزنی انواع رخساره ها منجر به شناسایی 17 گروه سنگی پتروفیزیکی مختلف در رسوبات سازند آسماری در میدان های نفتی مورد مطالعه گردید. این گروه های سنگی براساس نوع رخساره ها، میزان و نوع تخلخل، تراوایی، فرایندهای دیاژنزی تأثیر گذار و در مجموع کیفیت مخزنی از هم متمایز شده اند. بطور خلاصه نتایج به دست آمده نشان می دهند که هر دو عامل رخساره و محیط رسوبی و فرایندهای دیاژنزی در کنترل کیفیت مخزن موثر بوده و خود متأثر از یکدیگرند. اگرچه مواردی نظیر دولومیتی شدن و گسترش انیدریت در مخزن تحت کنترل بافت رسوبی عمل کرده اند، اما درجه ی تأثیر این دو عامل با توجه به هتروژنیتی بودن مخازن کربناتی و از جمله مخزن آسماری در میدان های مورد مطالعه در بخش های مختلف آن، متفاوت است.
زهره نوروزی اسدالله محبوبی
برخلاف گسترش زیاد سازند نیور در بخش های مختلفی از ایران، این سازند تا کنون از دیدگاه رسوب شناسی مورد مطالعه قرار نگرفته است. بدین منظور و همچنین درک بهتر جغرافیای دیرینه ایران در زمان سیلورین، در مطالعه پیشرو رخساره ها (کربناته، سیلیسی- آواری و کربناته- سیلیسی آواری) و محیط رسوبی، پترولوژی و برخاستگاه سنگ های سیلیسی آواری، ژئوشیمی، دیاژنز و در نهایت چینه نگاری سکانسی و جغرافیای دیرینه سازند نیور (سیلورین) در سه منطقه ایران مرکزی (برش های دهنه کلوت و ازبک کوه)، کپه داغ (برش بجنورد) و بینالود (برش نیشابور) مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات چینه سنگی نشان می دهد که واحد های رسوبی سازند نیور عمدتاً دارای تنوع سنگ شناسی زیادی بوده و تفاوت های زیادی از لحاظ ضخامت در برش های مختلف دارند. مطالعات میکروسکوپی و تعیین اجزای تشکیل دهنده بیش از 500 مقطع نازک از نهشته های سازند نیور در 4 برش مورد مطالعه، گستردگی شدید فرایند دولومیتی شدن را در سنگ های کربناته سازند نیور نشان می دهد که مانع از تشخیص رخساره های میکروسکوپی در دو برش ازبک کوه و نیشابور شده است.
مریم تاج بخشیان اسدالله محبوبی
پالایشگاه گاز شهید هاشمی نژاد درkm 165 شمال شرق مشهد و km 3? جنوب سرخس، در طول جغرافیایی "7/?1 ?0°60 شرقی و عرض "4/6 28 °36 شمالی و در زیرحوضه گنبدلی واقع در حوضه رسوبی کپه داغ قرار گرفته است. جهت بررسی آلودگی های زیست محیطی ناشی از بازیافت گوگرد در این پالایشگاه و اثر آن بر آب و خاک منطقه، تعداد 18 نمونه آب از منابع سطحی، چشمه ها و چاه ها، 5 نمونه از پساب های این واحد صنعتی و هم چنین 22 نمونه خاک از مناطق داخل و مجاور آن در بهمن و اسفند ماه سال 1392 برداشت شد. پارامترهای صحرایی نمونه های آب و پساب از قبیل ph، ec و دما در محل اندازه گیری شد و غلظت آنیون ها و کاتیون های اصلی شامل کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم، سولفات، کلراید، کربنات و بیکربنات در آزمایشگاه شیمی تجزیه دانشکده علوم دانشگاه فردوسی مشهد اندازه گیری شد. هم چنین، پارامترهای کیفی شامل کدورت، bod، cod، tds و آنیون فسفات نیز در آزمایشگاه شیمی تجزیه پالایشگاه گاز شهید هاشمی نژاد اندازه گیری شدند. آنالیزهای انجام شده بر روی نمونه های خاک مورد مطالعه شامل تعیین بافت، اندازه گیری ph، ec، مواد آلی، کربنات کلسیم، کاتیون های کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم، آنیون های کربنات و بیکربنات، استخراج فازهای سولفات محلول در آب، جذب شده، متصل به کربنات ها و آلی، استخراج سولفات مجموع و در نهایت تعیین فلزات سنگین (نیکل، کروم، کبالت، کادمیم، سرب و روی) می باشد. مطالعات هیدروژئوشیمیایی بر روی نمونه های آب تیپ و رخساره غالب سدیم سولفاته و سدیم کلروره و تکامل نسبی را نشان داد. کانی های کلسیت، دولومیت و آراگونیت در تمام منابع آب حالت فوق اشباع، هالیت و انیدریت تحت اشباع و ژیپس حالت های فوق اشباع، تحت اشباع و تعادل داشتند. سازندهای کربناته و تبخیری مهم ترین نقش را در ترکیب شیمیایی منابع آب منطقه و تعیین غلظت یون هایی مانند سولفات، کلراید، کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم داشته و علاوه بر این موارد، سازندهای حاوی سیلیکا نیز توانسته اند بر محتوای یونی این منابع تأثیر داشته باشند. از نظر بلوغ، منابع آب منطقه جزء آب های نابالغ محسوب شده که عدم تعادل با سنگ میزبان خود را نشان دادند. هم چنین، مهم ترین مکانیسم کنترل کننده ترکیب شیمیایی منابع آب، عامل تبخیر تشخیص داده شد که با توجه به دمای بالای هوا و کمبود بارندگی در منطقه این موضوع قابل توجیه است. تمامی منابع آب منطقه از نظر پارامترهای کیفی و هم چنین حضور فلزات سنگین برای مصارف آشامیدن مناسب نیستند و براساس اغلب پارامترهای مربوط به مصارف کشاورزی، به ویژه املاح محلول بالا، نمونه های آب و پساب مورد مطالعه کیفیت مطلوبی نداشتند، اما خاک منطقه جهت مصارف کشاورزی کیفیت مناسبی نشان داد. نمونه های آب و پساب به علت خاصیت خورندگی و رسوب گذاری شدید برای مصارف صنعتی نیز فاقد کیفیت مناسب بودند. نمونه های آب سطحی دارای غلظت بالاتری از آنیون سولفات بودند که علاوه بر عوامل طبیعی و ماهیت سازندهای منطقه، ته نشینی اتمسفری دی اکسید گوگرد نیز می تواند در آن دخالت داشته باشد. بیشترین غلظت سولفات مجموع در نمونه های برداشت شده از داخل پالایشگاه به دست آمد که تفاوت قابل توجهی نسبت به سایر نمونه های خاک نشان داد. هم چنین، کم ترین میزان این آنیون در نمونه مربوط به شمال پالایشگاه مشاهده شد که می تواند نشان دهنده تأثیر جهت وزش بادهای غالب در منطقه باشد که در اکثر مواقع سال از شمال به سمت جنوب می وزد. حضور سولفات و نقش آن در ایجاد محیط اسیدی، تأثیر قابل توجهی بر روی افزایش و یا کاهش غلظت کاتیون ها و آنیون ها و هم چنین فلزات سنگین در آب و خاک منطقه نداشته است. اما عمده ترین اثر حضور سولفات را می توان بالا بردن میزان هدایت الکتریکی در منابع آب و خاک و هم چنین کاهش ph به ویژه در خاک داخل پالایشگاه و پساب های تولیدی در آن تعبیر نمود.
روح اله شب افروز حسین وزیری مقدم
در این مطالعه، نهشته های کربناته سازند آسماری به سن الیگوسن-میوسن جهت بررسی تاریخچه رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری درچهار رخنمون سطحی در جنوب یاسوج تا شمال شرق گچساران (جنوب شرق زون ساختاری ایذه) و چهار برش زیرسطحی از میادین گچساران و بی بی حکیمه (جنوب شرق فروافتادگی دزفول) مورد بررسی قرار گرفته است.
میثم پریمی رضا موسوی حرمی
منطقه مورد مطالعه در 35 کیلومتری جنوب دامغان درطول جغرافیایی10°,54 تا30, °54 و عرض جغرافیایی 45, °35 تا 00, °36 قرارگرفته است. بررسی رسوب شناسی رسوبات تپه های ماسه ای برخانی و نبکا نشان می دهد که میانگین جورشدگی آن ها به صورت متوسط خوب جور شده است وکج شدگی آن ها به سمت ذرات دانه درشت می باشد. باد غالب منطقه از شمال غرب می وزد و شکل تپه های ماسه ای و موقعیت مکانی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. بررسی مورفومتری تپه های ماسه ای و نبکاها نشان می دهد درتپه های ماسه ای طول دامنه پشت به باد و قله بهترین متغیرها برای محاسبه ارتفاع و در نبکاها دو متغیر ارتفاع و طول محور کوتاه برای تعیین طول محور بلند مناسب می باشند.
امیر کریمیان رضا موسوی حرمی
چکیده حوضه رسوبی کپه داغ در جنوب شرق منطقه کاسپین بزرگ یکی از حوضه های دارای پتانسیل هیدروکربنی می باشد که بعد از کوهزایی تریاس میانی و بسته شدن اقیانوس تتیس شکل گرفته است. توالی های ماستریشتین فوقانی و پالئوسن زیرین در مرکز حوضه رسوبی کپه داغ از رسوبات کربناته (سازند کلات) و اواری (سازند پسته لیق) تشکیل شده است. سه برش در منطقه درگز (کپه داغ مرکزی) شامل برش های درگز، شمسی خان و کارناوه برای مطالعه انتخاب شده اند. سازند کلات در منطقه مورد مطالعه از اهک های متوسط تا ضخیم لایه تشکیل شده است. در این ناحیه سازند کلات به طور تدریجی بر روی سازند نیزار و با مرز فرسایشی در زیر سازند پسته لیق قرار گرفته است. بر اساس مطالعات لیتواستراتیگرافی، توالی کربناته در سازند کلات را می توان به سه بخش (کالکارنایتی، کلسی لوتایتی و کالکارنایتی ماسه ای) تقسیم کرد. بر اساس مطالعات پتروگرافی، 9 میکروفاسیس کربناته تشخیص داده شده است که با توجه به تغییرات عمودی و جانبی لیتوفاسیس ها، ساختمان های فیزیکی، بیولوژیکی، این توالی در چهار کمربند رخساره ای (a-b) شکل گرفته است و در چهار محیط رسوبی شامل جزرومدی، لاگونی، پشته بایوکلستی و دریای باز در رمپ هوموکلینال قرار گرفته اند. فرایندهای دیاژنتیکی در ماستریشتین فوقانی شامل تراکم، سیمانی شدن، دولومیتی شدن، نئومورفیسم، اشفتگی زیستی، میکریتی شدن و شکستگی می باشد که در محیط های دیاژنتیکی دریایی، متئوریک، زون مخلوط و بالاامدگی شکل گرفته اند .انحلال و دولومیتی شدن تخلخل مفید را در این لایه ها ایجاد کرده است. بر اساس تغییرات عمودی و جانبی در لیتوفاسیس ها و ساختارهایشان دو سکانس رسوبی برای توالی ماستریشتین فوقانی تشخیص داده شده است که بوسیله مرز سکانس نوع دوم در قاعده و بوسیله مرز سکانس نوع اول در بالا احاطه شده اند. این سکانس های رسوبی از دسته رخساره های پیشروی و تراز بالای اب تشکیل شده اند. پنج اثر فسیلی و دو ایکنوفاسیس در این توالی تشخیص داده شده است که شامل اثار thalassinoides suevicus, ophiomorpha isp. diplocraterion paralellum, rhizocoralium jenese در ایکنوفاسیس کروزیانا و psilonichnus quietis در ایکنوفاسیس پسیلونیکنوس می باشد. توزیع اثار فسیلی با تنوع لیتوفاسیس ها وابسته به شرایط عمق و انرژی، کمربندهای رخساره ای و مطالعه چینه نگاری سکانسی را تایید می کند. در یکی از برش های اندازه گیری شده تنوع اثار فسیلی (دیپلوکراتریون-افیومورفا) در یک رخساره واحد (دریای باز) تنوع در عمق و انرژی را پیشنهاد می کند و سطح حداکثر سیلابی در بالای اثر فسیلی عمیق تر (دیپلوکراتریون نسبت به افیومورفا) دراین رخساره واحد می تواند در نظر گرفته شود. طبقات قرمز پالئوسن زیرین در حوضه رسوبی کپه داغ در شرایط رودخانه ای شکل گرفته اند که در فاز پسروی اصلی از پنج سوپرسکانس این حوضه شکل گرفته است. سازند پسته لیق در برش های اندازه گیری شده از کنگلومرا، ماسه سنگ و گل سنگ تشکیل شده است. در این ناحیه سازند پسته لیق، سازند کلات را با مرز فرسایشی می پوشاند و به طور تدریجی به سازند چهل کمان تبدیل می شود. مطالعات لیتواستراتیگرافی 4 قسمت مشخص را نشان می دهد که شامل قسمت های ماسه سنگ و کنگلومرای تحتانی، شیل تحتانی، کنگلومرا و ماسه سنگ فوقانی و شیل فوقانی در برش درگز و قسمت های ماسه سنگ تحتانی، شیل تحتانی، ماسه سنگ فوقانی و شیل فوقانی در دو برش دیگر می باشد. بر اساس بافت و ساختارهای رسوبی، سه لیتوفاسیس اواری شامل لیتوفاسیس های گراولی (gmm, gcm, gt)، ماسه ای (sm, sp, st, sh)، گلی (fm) و پنج عنصر ساختاری sg, gb, sb, ch, of تشخیص داده شده است. الگوی رودخانه ای بر اساس عناصر ساختاری و ارتباط های عمودی و جانبی لیتوفاسیس ها به صورت رودخانه بریده بریده دائمی کم عمق و عمیق (sg, gb, sb, ch) و رودخانه ماندری دانه ریز (of) تشخیص داده شده است. فرایندهای دیاژنتیکی در طبقات قرمز رنگ ماسه سنگی پالئوسن زیرین شامل تراکم، سیمانی شدن، التراسیون، انحلال و شکستگی می باشد. این فرایندها در محیط های ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز صورت گرفته اند. انحلال و سیمانی شدن اولیه منجر به ایجاد تخلخل مفید شده است. بر اساس مطالعات چینه نگاری سکانسی توالی پالئوسن زیرین از دو سکانس رسوبی تشکیل شده است. فاز تراز پایین (le) با رسوبات غالب کنگلومرایی و ماسه سنگی (رودخانه بریده بریده) و فاز معادل پیشروی (te) با شیل سیلتی (رودخانه ماندری) تشخیص داده شده است. سیکل های رسوبی به وسیله فازهای تکتونیکی و تغییرات سطح اساس در این حوضه شکل گرفته اند. بر اساس ترکیب کانی شناسی و بافتی پتروفاسیس های کنگلومرایی (پلی میکتیک و الیگومیکتیک) و ماسه سنگی (لیتارنایت و ساب لیتارنایت) تشخیص داده شده اشت. داده های پتروگرافی نشان می دهد که منشا رسوبات احتمالا کوهزایی چرخه مجدد بوده است. بنابراین توالی کربناته سازند کلات در مرحله پیشروی در ماستریشتین فوقانی شکل گرفته و تحت تاثیر تغییرات سطح جهانی اب دریاها بوده است و همچنین سازند پسته لیق در مرحله پسروی در پالئوسن زیرین شکل گرفته است که تحت تاثیر فازهای تکتونیکی و تغییرات سطح اساس بوده است.
شکیبا رمضانی رضا موسوی حرمی
چکیده حوضه رسوبی کپه داغ در پهنه شمالی ایران و در حاشیه جنوبی ابرقاره اوراسیا واقع است. این حوضه درون قاره ای پس از بسته شدن اقیانوس هرسینین و در طی کوهزایی سیمرین پیشین در زمان تریاس میانی تشکیل شده است. سازند پسته لیق به سن پالئوسن زیرین از رسوبات قاره ای شامل شیل قهوه ای، ماسه سنگ، کنگلومرا و مقادیر تبخیری تشکیل شده است. بمنظور مطالعه رخساره های رسوبی و تاریخچه رسوبگذاری و پس از رسوبگذاری سازند پسته لیق، دو برش تنگ نیزار و چهل کمان به ضخامت های 337 و 5/221 متر در شرق حوضه رسوبی کپه داغ مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات پتروگرافی دو پتروفاسیس کنگلومرایی و ماسه سنگی (کوارتزآرنایت، ساب لیت آرنایت و لیت آرنایت) شناسایی شده است. همچنِن فرآیندهای دیاژنتیکی شناسایی شده در طی سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز عمل نموده که شامل فشردگی (فیزیکی و شیمیایی)، سیمانی شدن(اکسیدآهن، سیلیس و کلسیت)، دگرسانی، جانشینی، انحلال، شکستگی و رگه های پرشده است. مطالعات بافتی و ساختارهای رسوبی سازند پسته لیق منجر به شناسایی سه مجموعه لیتوفاسیس آواری کنگلومرایی (gcm) ، ماسه ای(sl ,sr, sh, st, sp, sm)، گلسنگی(fl, fm) و رخساره تبخیری و همچنین 5 عنصر ساختاریch, la, ff, cr وcs شده است. مطالعات پترولوژیکی، رخساره های سنگی، عناصر ساختاری و جهت جریان دیرینه منعکس کننده محیط رسوبگذاری این نهشته ها در یک محیط رودخانه ای مئاندری با بستر گلی و ماسه ای و همچنین رسوبات خارج از کانال و محیط سالینا است. مطالعات پتروگرافی بیانگر موقعیت تکتونیکی کوهزایی برخوردی و کوهزایی چرخه مجدد ناحیه منشاء در رسوبات است. همچنین آنالیز جهت جریان دیرینه نشان می دهدکه جهت جریان از سمت جنوب شرق بطرف شمال غرب جریان داشته است. آنالیز چینه نگاری سکانسی این رسوبات بیانگر ته نشست آنها در طی افت سطح نسبی دریا در زمان پالئوسن زیرین است و شامل دو سکانسی رسوبی است که سه دسته رخساره lst, hst وtst در آنها تفکیک شده است.
محمود ذهبی رضا موسوی حرمی
نمودارگیری از چاهها و یا چاه پیمایی یکی از رشته های مهم و بسیار تخصصی در اکتشاف و استخراج مواد معدنی می باشد که در حدود شصت سال پیش ابتدا به صورت دستگاه نمودارگیری الکتریکی به صنایع نفت جهان معرفی شد از آن زمان تاکنون دستگاههای متنوع و مختلف نمودارگیری اختراع و مورد استفاده قرار گرفه است که تعداد آنها بیشتر از سی دستگاه می باشد. در این تحقیق از گمانه هایی که در منطقه پروده حفر گردیده 50 گمانه در پنج پروفیل مورد مطالعه قرار می گیرد برای این پروژه از چهار نوع نمودار استفاده شده است که شامل نمودارهای گاماگاما (gamma-gammalog) گامای طبیعی (gamma-gamma log) و مقاومت ویژه الکتریکی (resistivity) و گرمانگاشت (thermometry) می باشد. ابتدا برای تفسیر نمودارها (log) از نمودارهای با مقیاس 200ˆ1 استفاده شده است و برای افزایش دقت در تفسیر، مغزه (core) های مربوط به هر نمودار در سرچاه مورد بررسی قرار گرفته است و برای تعیین نوع سنگها چند نمودار با هم مقایسه شده است برای تفسیر هر بخش (member) زغالدار نمودارها با مقیاس 50ˆ1 نیز بکار رفته و برای تطابق چاه ها (correlation) نمودارهای گامای طبیعی (gammaloy) مورد تاکید قرار گرفته است برای این هدف از چند لایه کلیدی (key-bed) استفاده شده است شامل : ماسه سنگ بالای بخش زغالدار اصلی است و در گمانه هایی که این لایه فرسایش یافته از لایه زغال c1 و b1 استفاده شده است . بدین ترتیب با استفاده از پتروفیزیک محیط سه بخش شناخته شده است ، الف : بخش زغال دار اصلی که لایه های زغالی b1 و b2 و c1 و c2 و d را در بر می گیرد. این بخش با رسوب یک لایه ماسه سنگ که تقریبا" در تمام گمانه ها مشاهده می شود، پایان می پذیرد. ب - بخش بالای زغالها که دارای تناوبی از رس سیلت - ماسه سنگ و گاهی آهک است هرچه به قسمت فوقانی این بخش نزدیک می شویم چگالی افزایش می یابد و گامای طبیعی کاهش پیدا می کند این لایه تقریبا" دارای شیب حرارتی یکسانی است . ج - بخش قاعده ژوراسیک که با یک سطح فرسایش شروع می شود و دارای یک لایه میکرو (گراولیت) می باشد در این بخشی نمودار گامای طبیعی سرعت کاهش پیدا میکند و نمودار گامای مصنوعی کاهش شدیدی دارد و مقاومت ویژه الکتریکی افزایش پیدا می کند برای بررسی تکتونیک منطقه از نقشه های زمین شناسی 250000ˆ1 و عکس های هوایی استفاده شده است . با مطالعه آثار ظاهری گسل ها روی زمین امتداد و محل عبور این گسل ها با استفاده از تغییر خواص پتروفیزیک لایه ها تعیین شده است . با بررسی خصوصیات پتروفیزیک و رسوبات منطقه پرورده i ، (rhaetian- norian) به این نتیجه رسیدیم که این رسوبات رخساره تخریبی دارد و در حوضه حد واسط یا دلتایی در چند انشعاب رودخانه ای رسوب کرده است و مواد رسوبی آواری از طرف جنوبغربی وارد محیط رسوبی گردیده است .
علیرضا جهان پناه رضا موسوی حرمی
رسوبات مخزنی سری چلکن به سن پلیوسن زیرین-میانی دارای رخنمونهای متعددی در سلسله جبال البرز می باشد. این سری ، سنگ مخزن نفت و گاز مناسبی را در زیر زمین ایجاد و یکی از مخازن اصلی در حوضه جنوبی دریای خزر می باشد.