نام پژوهشگر: محمدامجد زبردست

بررسی خودکارآمدی مدیران مدارس متوسطه استان گیلان و ارتباط آن با اثربخشی رهبری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  رقیه نصرتی سرایدشتی   ناصر شیربگی

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه خودکارآمدی با اثربخشی رهبری در بین مدیران مدارس استان گیلان در سال تحصیلی 88-1387 بود. روش انجام پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، شامل کلیه مدیران و دبیران مدارس دولتی متوسطه استان گیلان بود. نمونه به تعداد 230 نفر مدیر و 690 نفر دبیر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه محقق ساخته شامل 49 سؤالی خودکارآمدی و 48 سؤالی اثربخشی رهبری بود. با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ ، پایایی 0/87 برای پرسشنامه ی خودکارآمدی و 0/86 برای پرسشنامه اثربخشی رهبری به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج نشان داد که همبستگی معناداری بین خودکارآمدی مدیران متوسطه استان گیلان و اثربخشی رهبری وجود دارد. در خصوص، خودکارآمدی مدیران نتایج نشان داد که از لحاظ جنسیت تفاوت معناداری بین آنان وجود ندارد. اما از لحاظ سابقه مدیریت آنها تفاوت معناداری وجود داشت. به علاوه، نتایج نشان داد در خصوص اثربخشی مدیران با توجه به جنسیت آنان تفاوت معناداری وجود ندارد. و همچنین اثربخشی مدیران با توجه به سابقه مدیریت آنان نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن بود که تفاوت معناداری بین خودکارآمدی مدیران و رشته تحصیلی و منطقه محل خدمت وجود دارد.

بررسی وضعیت رفتار شهروندی سازمانی دبیران استان کردستان و ارتباط آن با رفتار حرفه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  کوکب محمودی   محمدامجد زبردست

رفتارهای شهروندی سازمانی، رفتارهای بسیار سودمند و فراتر از شرح شغل افراد است که بخاطر اثربخشی ویژه ای که دارند، مورد توجه سازمان ها از جمله سازمان های آموزشی و مدارس قرار گرفته اند. در این پژوهش هدف ما تعیین وضعیت رفتارهای شهروندی سازمانی دبیران، مولفه های آن و ارتباط آن ها با رفتار حرفه ای می باشد. رویکرد این پژوهش کمی و از روش های توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی استفاده شد. جامعه آماری دبیران و مدیران شاغل در دبیرستان های استان کردستان در سال تحصیلی 90-89 بودند. نمونه گیری از نوع تصادفی طبقه ای خوشه ای بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی و رفتار حرفه ای بود که با استفاده از آلفای کرونباخ پایایی آن ها بترتیب 85/0 و 78/0 به دست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری آزمون t مستقل، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل تشخیص استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین دیدگاه دبیران و مدیران در مورد رفتار شهروندی سازمانی دبیران تفاوتی وجود ندارد. رفتار شهروندی سازمانی دبیران با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت و در هیچکدام تفاوت معناداری ملاحظه نشد. بین مولفه های رفتار شهروندی سازمانی رابطه متوسط و مثبتی وجود دارد. بین مولفه های رفتار شهروندی سازمانی و رفتار حرفه ای نیز رابطه مثبت وجود داشت. نهایتاً مولفه های رفتار شهروندی سازمانی پیش بینی کننده ی خوبی برای رفتار حرفه ای بودند.

بررسی راهکارهای تقویت ارتباط میان نظام آموزش عالی و بازارکار: مطالعه موردی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کردستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی 1391
  زهرا سالاروند   نعمت اله عزیزی

دراین تحقیق ازروش مطالعه کمی (توصیفی- پیمایشی) وکیفی (مصاحبه)باانجام یک مطالعه موردی برروی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشددانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه کردستان وهمچنین اساتیدمربوطه ومدیران مراکزتولیدی شهرسنندج استفاده شده است.نمونه آماری بااستفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 196نفربرای دانشجویان، برای نمونه گیری از اساتید و مدیران مراکز تولیدی با استفاده از روش نمونه گیری نظری هدفمند 6نفر از اساتید و4 نفر از مدیران مراکز تولیدی انتخاب گردید. ابزارجمع آوری داده هاپرسشنامه محقق ساخته ومصاحبه نیمه ساختمندبود.روایی پرسشنامه ازطریق روش روایی صوری محتوایی وتوسط گروهی ازمتخصصان مربوطه موردبررسی قرارگرفت وبااستفاده ازضریب آلفای کرونباخ موردآزمون مقدماتی قرارگرفت وضریب به دست آمده 94% محاسبه گردید. بهمنظورتجزیهوتحلیلدادههایحاصلازپرسشنامهازمیانگین، انحراف استاندارد،tمستقل،تحلیلواریانسیکراهه،آزمونفریدمن،یومانویتنی،کروسکال- والیسوبرایتحلیلیافتههایحاصلازمصاحبهازتحلیلمحتوااستفادهشدهاست. یافتههایپژوهشنشانداد: از نظر دانشجویان، برای تقویت ارتباط میان نظام آموزش عالی و بازارکار علوم انسانی از بعد سیاستگذاری آموزشی، ایجادارتباط وهماهنگی میان برنامه ریزی نیروی انسانی دربخش اشتغال وبرنامه ریزی آموزشی، از بعد مدیریتی-اجرایی، اطلاع رسانی درست وبه موقع درزمینه وضعیت اشتغال رشته های مختلف تحصیلی به تصمیمگیران آموزشی و از بعد آموزشی،متناسب،روزآمدوکارآمدوکاملبودنمحتوایکتبدرسیبانیازمندیهایبازارکار، بالاترین اولویت را دارند.همچنین از نظر اساتید و مدیران مراکز تولیدی بایدبین نظام آموزش عالی ومسولین اشتغال کشوریک هماهنگی برقرارشودتابراساس نیازسنجیهای صورتگرفته برنامه ریزی شود که می توان گفت نظرات آنان با نظرات و دیدگاههای دانشجویان یکسو وهماهنگ است. دراین تحقیق،ازجمله مهمترین راهکارهایی که درجهت بهبودوضعیت اشتغال دانش آموختگان علوم انسانی به دست آمدعبارت بودنداز: راهکار اصلاح سیاستگذاری ومدیریت آموزش عالی،راهکار بهبود برنامه ریزی ورشته های تحصیلی،راهکارتقویت تعامل دوجانبه دانشگاه وبازارکار،راهکار ارتقاءمنابع وامکانات آموزشی،راهکاربهبود شیوه اجرایی آموزش وتدریس دردانشگاه.

تهیه و برازش مدلی برای بررسی حساسیت اخلاقی و رابطه ی آن با تدریس مراقبتی معلمان شهر کامیاران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  ایران ابراهیمی   خلیل غلامی

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه ی علی بین حساسیت اخلاقی و تدریس مراقبتی معلمان به منظور تهیه و برازش مدلی برای رابطه ی بین حساسیت اخلاقی و تدریس مراقبتی بود. با استفاده از رویکرد کمی، از جامعه تمام معلمان شهر کامیاران در استان کردستان تعداد 242 نفر (54درصد را مردان و 46درصد را زنان) مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه در دو مقیاس حساسیت اخلاقی و مقیاس تدریس مراقبتی جمع آوری و با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری تحلیل گردید. بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس ها، نتایج نشان داد که همه ی ابعاد حساسیت اخلاقی و تدریس مراقبتی مورد تأیید قرار گرفت. همچنین برای درک روابط بین این متغیر ها، نتایج نشان داد که در میان چهار بعد حساسیت اخلاقی، بعد مراقبت از راه ارتباط با دیگران تاثیر معنی داری روی تدریس مراقبتی نداشت بنابر این از مدل حذف شده و سه بعد پذیرفتن دیدگاه دیگران، درک مسایل اخلاقی و شناسایی عواقب عمل و انتخاب بر ابعاد تدریس مراقبتی تأثیر مثبتی داشته اند.

بررسی چالشهای آموزشی درس عربی در مقطع دبیرستان (نمونه موردی شهرستان سروآباد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  محمد دلسوز احمدی   احمد نهیرات

«این پژوهش به منظور بررسی چالش های آموزشی درس عربی در شهرستان سروآباد ازدیدگاه دانش آموزان و دبیران دوره ی متوسطه صورت گرفته است». جامعه ی آماریِ این پژوهش شامل دبیران و دانش آموزان دختر و پسردوره‎ی متوسطه ی شهرستان سروآباد می باشد که تعداد دبیران 11 نفر و تعداد دانش آموزان1246نفرتشکیل می باشند؛ که برای انجام این پروژه با دبیران شاغل در اداره آموزش وپرورش شهرستان سروآباد ملاقات نموده و به صورت مصاحبه ای سوالات پرسش نامه ها از آن ها پرسیده شده و با توجه به اظهاراتشان گزینه ی مناسب را انتخاب نموده‎اند. حجم نمونه‎ی به دست آمده برای دانش¬آموزان از طریق فرمول کوکران تقریباً برابر تعداد 293 نفر بوده است (293n=). حجم نمونه نهایی بعد از حذف پرسشنامه های ناقص برابر 280 نفر بوده است. ابزارجمع آوری اطلاعات، پرسش نامه هایی مجزای بود که برای دبیران و دانش آموزان مطرح گردید. پرسش نامه دبیران دارای27سوال ِ5گزینه ای و پرسش نامه دانش آموزان دارای 31 سوال 5 گزینه ای بوده است. در این تحقیق به منظور گردآوری داده ها، از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه استفاده شده است. در این تحقیق میزان علاقه ی دانش-آموزان به درس عربی به عنوان متغیر وابسته بوده که با متغیرهای مستقل چهار متغیر زمینه ای و شش متغیر مفهومی دیگر رابطه دارد. چهار متغیر؛ نمره ی عربی پارسال، پایه ی تحصیلی، رشته تحصیلی و مدرسه به عنوان متغیرهای زمینه ای و شش متغیر میزان علاقه دبیر به تدریس در رشته عربی از دید دانش آموز، روش تدریس، محتوای آموزشی، امکانات آموزشی، حمایت محیطی و کاربردی دانستن زبان عربی به عنوان متغیرهای مستقل مفهومی، موردبررسی قرارگرفته اند که چالش های پیش روی آموزش زبان عربی با توجه به تحقیق عبارت اند از: چالش های موجود در نظام دانش آموزی، چالش های موجود در نظام معلمی، چالش‏های موجود در نظام آموزشی و مدرسه و امکانات آموزشی، چالش های موجود در آزمون ها و ارزشیابی ها، چالش های موجود در جامعه و برنامه ریزان و مسوولین و چالش های موجود در کتاب های درسی عربی.

تأثیر سبک رهبری توزیعی مدیران بر اثربخشی مدارس از طریق انگیزش معلمان و خوش بینی تحصیلی آنان در مدارس متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی 93-92
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  سمیه نعمتی   محمدامجد زبردست

هدف از این پژوهش، بررسی الگوی ساختاری اثر سبک رهبری توزیعی مدیران بر اثربخشی مدارس با شاخص های انگیزش شغلی و خوش بینی تحصیلی معلمان بود. پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. به منظور اجرای این پژوهش، از تمامی دبیران متوسطه ی شهر سنندج نمونه ای به حجم 480 نفر انتخاب شد که از این تعداد 375 نفر، پرسشنامه ها را به صورت کامل عودت دادند. ابزار گردآوری داده ها شامل: 4 پرسشنامه ی با طیف پنج گانه ی لیکرت بود که عبارت بودند از: 1-پرسشنامه ی 25 سوالی غلامی و صحرانورد(1390) بود که در این پژوهش پایایی آن 93/0 به دست آمد.2- پرسشنامه ی 11سوالی هوی و برد(2009) بود که پایایی آن در این پژوهش بر حسب آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد.3- پرسشنامه ی 24 سوالی هرزبرگ(1960) با پایایی 91/0 بود و پرسشنامه ی 9 سوالی اثربخشی هوی(2009) با پایایی 90/0 به کار برده شد. با توجه به اینکه جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد، لذا جهت افزایش اعتبار، تمامی پرسشنامه ها، مورد تحلیل عاملی تأییدی قرارگرفتند که نهایتا به حذف برخی از سوالات منجرشد و مولفه های مورد تأیید به عنوان متغیرهای مشاهده شده، جهت اندازه گیری متغیرهای نهفته و بررسی روابط علّی میان آنها، وارد مدل ساختاری شدند. در پاسخ به سوال اول مبنی بر بررسی رابطه ی بین رهبری توزیعی و اثربخشی مدارس نتایج نشان داد، اگر این رابطه به طور مستقیم سنجیده شود، معنی دار نخواهد بود، زیرا وزن رگرسیونی رهبری بر اثربخشی،(27/0-) می باشد که در سطح(p<0/13) قابل قبول نبود. پس می توان عنوان کرد که این نتیجه، از طرف بسیاری از نتایج به دست آمده از تحقیقات گذشته(لیثوود و همکاران،2010؛ هک و هالینگر،1996 و 1998؛ عباسیان و همکاران،1391؛ دی و همکاران،2009، لوین و لیثود،2005؛ ویتزر و همکاران،2003 و 2008 و...)، که نشان از عدم رابطه ی مستقیم رهبری با پیشرفت و اثربخشی مدارس دارند، حمایت می شود. لازم به ذکر است که، رابطه ی غیر مستقیم رهبری توزیعی بر اثربخشی مدارس، به معنی عدم این رابطه نیست. بلکه به صورت دقیق تر این گونه می توان عنوان کرد که مسیر غیرمستقیم، اثرات رهبران را بهتر و بیشتر به هسته ی فنی مدارس(فرایند یادگیری- یاددهی) که ملاک اثربخشی است، انتقال می دهد. در صورتیکه، مسیر مستقیم، بدون در نظر گرفتن مسیرهای غیرمستقیم مقدار قابل توجهی از این اثرات را انتقال خواهد داد که معنی دار هم می باشد. اما در صورت رسم مسیرهای غیرمستقیم، و انتقال اکثر تأثیرات از این طریق، منجر به عدم معنی داری مسیر مستقیم، می گردد. در پاسخ به سوال شماره ی دو مبنی بر وجود رابطه ی غیرمستقیم و کلی رهبری توزیعی براثربخشی مدارس و رابطه ی مستقیم رهبری توزیعی بر دو متغیر میانجی خوش بینی تحصیلی و انگیزش شغلی معلمان، همان طور که در جدول (4-17) آمده است، نتایج نشان داد که رهبری توزیعی، به طور غیرمستقیم و کلی از طریق دو متغیر میانجی تحقیق (94/0=?،p<0/001) براثربخشی مدارس اثرگذار خواهد بود. و نیز 83/0 درصد از واریانس اثربخشی، توسط مدل نهایی تبیین می شود( 83/0= r^2) و 17/0 درصد باقی مانده از واریانس اثربخشی، مربوط به متغیرهای خارج از مدل می باشد. به بیانی دیگر، 83/0 از تغییرات اثربخشی توسط مدل قابل پیش بینی می باشد. همچنین انگیزش شغلی معلمان( 49/=.? ،(?p<0/001?^ بر اثربخشی مدارس اثر مستقیم دارد. به این معنی که، با افزایش یک انحراف معیار در انگیزش معلمان، اثربخشی مدارس به مقدار 49/0افزایش می یابد. از طرفی دیگر، خوش بینی تحصیلی معلمان نیز، بیش از( 78/=.? ،(?p<0 /001?^ بر اثربخشی مدارس وزن رگرسیونی دارد که نشان می دهد، با تغییر یک انحراف معیار در خوش بینی تحصیلی معلمان، به میزان 78/0 اثربخشی مدارس تغییر خواهد کرد. در پاسخ به سوال شماره سه، مبنی بر برازش مدل فرضی تحقیق، با نگاهی به میزان شاخص های نیکویی برازش در جدول(4-16)، باید چنین بیان کنیم که با توجه به انجام تحلیل عاملی تأییدی مدل های اندازه گیری تحقیق و اصلاحات صورت گرفته(همان گونه که در بالا شرح داده شد)، شاخص های الگوی مفروض(x^2=2/84،=2/73 x^2/df،068/0 rmsea= ؛ gfi=0/95 ،0/97 cfi ، ifi=0/97 ، nfi=0/96) برازش بالایی داشتند و نشان دادند که الگو با داده های گردآوری شده برازش مطلوبی دارد. میزان بالای 95/0 شاخص های نسبی نشان می دهد، مدل مفهومی پژوهش حاضر، به مدل مطلوب بسیار نزدیک می باشد و به همان میزان از مدل استقلال فاصله دارد و مبین این مطلب است که جایگاه و نقش متغیرهای مورد پژوهش در مدل تا حد زیادی صحیح و واضح می باشد. در ادامه باید چنین عنوان کرد که: مسیرهای مشخص شده در مدل فرضی مورد تأیید قرار گرفتند. بجز مسیر مستقیم رهبری توزیعی براثربخشی که معنی دار نبود و از مدل حذف گردید. بقیه ی مسیرها دارای وزن های رگرسیونی بالایی بوده که در سطح001/0 p> معنی دار بودند. نتایج این پژوهش اهمیت توجه به اثر غیرمستقیم رهبری توزیعی با توجه به متغیرهای میانجی را براثربخشی مدارس نشان می دهد.

گرایش به ویژگی های خودبهسازی رهبر و ارتباط آن با انگیزش و مهارت خودتنظیمی در میان مدیران مدارس متوسطه شهر سنندج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  سعادت امانی   ناصر شیربگی

خود-بهسازی" توسعه ی آگاهانه از مهارت ها، خودآغازی، هدایت و کنترل رهبری توسط مدیران برای مدتی طولانی" است. این فرایند می تواند رسمی یا غیر رسمی، درحین کار یا خارج از ساعات کار باشد. عنصر کلیدی در این است که افراد مسئولیت شناسایی و هدایت چرایی، محتوا، مکان، زمان و چگونگی رشد و بهسازی خود را برعهده دارند. هدف این مطالعه بررسی میزان گرایش مدیران مدارس متوسطه پسرانه و دخترانه شهر سنندج به ویژگی های خود- بهسازی رهبر است. نمونه مطالعه 105 نفر از مدیران مدارس متوسطه شهر سنندج بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه60 گویه ای متشکل از مولفه های درگیری شغلی، منبع کنترل، تعهدسازمانی، خود-کارآمدی و فراشناخت که ضریب پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تأیید گردید، جمع آوری شد. درتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان، و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان داد پیرامون ارزیابی وضعیت متغیرهای تعیین کننده گرایش به خودبهسازی رهبر شامل منبع کنترل، درگیری شغلی، تعهد سازمانی، فراشناخت، خود-کارآمدی، انگیزش و خود- تنظیمی مدیران و نیز بررسی روابط بین این متغیرها رابطه معنی داری وجود دارد و در نهایت مدل بکار گرفته شده در پژوهش با آزمون تحلیل مسیر تایید شد.