نام پژوهشگر: محمودرضا هیهات
سکینه صمیمی ابراهیم غلامی
چکیده: پهنه ی گسلی چهکند در جنوب باختری شهر بیرجند و در بخش باختری دامنه ی شمالی رشته کوه باقران واقع شده است. از نظر ساختاری بخش باختری گسل جنوب بیرجند (f2) با راستای کلی wnw- ese با شیبی به سمت ssw را در بر می گیرد و از نظر ویژگی های سنگ شناسی شامل بخش هایی از آمیزه ی افیولیتی می باشد. این محدوده مشتمل بر مجموعه ای از برگه های راندگی (f1 و f2 و f3 و f4 با شیب به سمت sw) و پس راندگی ها (با شیب به سمت ne) است. در پیمایش از جنوب به شمال و در راستای عمود بر کوهستان، کاهش شیب گسل ها، رخنمون پریدوتیت ها و میزان دگرشکلی به سمت شمال همگی ترتیب توالی گسلش و رشد برگه های راندگی از کوهستان به سمت دشت (f4 قدیمی ترین و f1 جوانترین) را نشان می دهد. شواهد ساختاری همچون موقعیت هندسی صفحات گسلی (مانند گسل f2)، خطواره های لغزشی و ساخت های s-c بر معکوس بودن مولفه ی اصلی همراه با مولفه ی کوچک امتدادلغز راستگرد برای صفحات گسلی با راستای کلی nw-se و سازوکاری معکوس با مولفه ی کوچک امتدادلغز چپگرد برای صفحات گسلی با راستای کلی e-w دلالت دارد. میانگین موقعیت هندسی گسل f2 n64w,54sw با r=84se است که سازوکاری معکوس با مولفه ی امتدادلغز راستگرد را نشان می دهد. گسل مذکور سبب رانده شدن واحدهای افیولیتی بر روی رسوبات جوان شده است که این فعالیت همراه با رخنمون پریدوتیت ها در سطح و توسعه ی چین های انتشار گسلی با راستای محور wnw-ese در بخش شرقی منطقه شده است. در بخش میانی منطقه و به سمت غرب فعالیت گسل های پس راندگی موجب شکل گیری چین خوردگی های مرتبط با گسلش از نوع خم گسلی، جابه جایی لایه ها در چین خوردگی های از قبل موجود و در نهایت ایجاد بالا جستگی(pop up) شده است. در بخش غربی منطقه نیز فعالیت گسل های پس راندگی (با شیب به سمت ne) با تشکیل ناودیس های فرو دیواره ای، برگوارگی های همراه با راندگی، ریز چین های پلانژدار و برخاستگی منطقه همراه بوده است. بررسی فرایند ترانهش، میزان چین خوردگی رگه ها، بررسی آثار حرکات متفاوت بر روی صفحات گسلی، وجود پس راندگی ها، چین خوردگی های مرتبط با گسلش و دوپلکس ها، نشان دهنده ی افزایش مولفه ی تنش کمینه (3?) از شرق به غرب منطقه می باشد که همگی این شواهد تائید کننده ی دگرشکلی پیشرونده ی حاکم بر منطقه است که از سمت شرق به غرب در حال افزایش می باشد. کلمات کلیدی: گسل چهکند، راندگی، چین انتشار گسلی، دگرشکلی فشارشی، بیرجند، خاور ایران
هاشم منصوری محمودرضا هیهات
منطقه آرک در شمال غرب شهرستان بیرجند و شمال شهرستان خوسف واقع شده است.واحدهای رسوبی این منطقه شامل کنگلومرا،ماسه سنگ،آهک،شیل،توف و. . .می باشد.در این منطقه چندین اثر محوری با راستاهای مختلف(شمال شرقی-جنوب غربی، شمال غربی-جنوب شرقی،شرقی-غربی) تشخیص داده شده است و تحلیل هندسی-جنبشی نشان داد که کرنش های متعددی در منطقه رخ داده است.تحلیل کرنش به وسیله مقاطع میکروسکوپی،سه پهنه فشاری- برشی را در منطقه مشخص کرد.اندازه گیری نسبت کرنش مقاطع میکروسکوپی و همچنین موازنه مقاطع عرضی چین-خوردگی های منطقه،نشان داد که روند شمال شرقی-جنوب غربی(یعنی روند عمود بر روند ناودیس-های معلق در منطقه) بیشترین کوتاه شدگی را متحمل شده است.در نهایت نحوه تکامل تکتونیکی منطقه بدین صورت ارائه شد که در تشکیل چین خوردگی های منطقه، سه مرحله کرنش رخ داده است که در هر مرحله پهنه برشی نسبت به راستای قبلی چندین درجه به صورت پادساعت گرد چرخیده و همین امر هم سبب چرخش عناصر ساختاری و پیدایش روندهای متفاوت گردیده است.
فاطمه گله داری ابراهیم غلامی
چکیده: پهنه ی گسلی دهنو در جنوب غربی شهر بیرجند و در بخش غربی دامنه ی شمالی رشته کوه باقران واقع شده است. این منطقه از نظر ویژگی های سنگ شناسی شامل بخش هایی از آمیزه ی افیولیتی می باشد. در این مطالعه با بررسی ساختاری بخش های شرقی، میانی و غربی پهنه ی دهنو، از دشت (ne) به سمت کوهستان (sw) گسل های اصلی f1 (گسل دهنو)، f2 و f3 با فاصله تقریبی 1.5 تا 2 کیلومتر نسبت به یکدیگر و با راستای کلی ne-sw و nw-se و با شیبی به سمت se و sw به عنوان گسل های اصلی کنترل کننده ی دگرشکلی این پهنه شناخته شده اند. نتایج حاصل از تحلیل استریوگرافیک این گسل ها سازوکاری معکوس همراه با مولفه ی امتدادلغز چپگرد در بخش شرقی و سازوکار امتدادلغز چپگرد همراه با مولفه ی قائم معکوس در بخش میانی و غربی را نشان می دهد که بیانگر افزایش مولفه ی برشی از بخش شرقی به سمت بخش غربی می باشد. همچنین کاهش شیب گسل ها به سمت دشت و میزان دگرشکلی در راستای هرکدام از این گسل ها، نشان دهنده ی ترتیب توالی گسلش می باشد که در اینجا f3 قدیمی ترین و f1 جدیدترین گسل در این پهنه-ی گسلی می باشد. بدین ترتیب می توان گفت رشد از سمت کوهستان به سمت دشت صورت می گیرد. همچنین بررسی موقعیت هندسی و نحوه ی رشد چین ها در راستای عمود بر پهنه ی گسلی نیز تأیید کننده ی این موضوع می باشد. وجود چین های ایستاده و شیبدار ، چین های نامتقارن با میل به سمت پیش بوم و پس بوم و همچنین تشکیل چین های تداخلی، در هرسه بخش شرقی، میانی و غربی همگی نشان دهنده ی تغییرات پیشرونده ی الگوی استرین در یک گوه ی کوهزایی در حال رشد می باشد. کلمات کلیدی: پهنه گسلی دهنو، آمیزه ی افیولیتی، پیش بوم و پس بوم، گوه ی کوهزایی.
مصطفی مژدی محمودرضا هیهات
بخش مهمی از مطالعات در ساختگاه سدها قبل از مرحله اجرایی، شامل بررسی های ساختاری است. در این مرحله وضعیت ساختگاه سد، مخزن و تکیه گاه ها از نظر وجود عناصر ساختاری مورد بررسی قرار می گیرد. منطقه مورد مطالعه در استان خراسان رضوی و در 65 کیلومتری جنوب غرب شهرستان سبزوار در موقعیت جغرافیایی ?42 ?35 تا ?50 ?35 عرض شمالی و?18 ?57 تا ?34 ?57 طول شرقی قرار دارد. در این منطقه، مطالعات مرحله اول طرح احداث تاسیسات آبی بر روی رودخانه رودآب توسط شرکت مهندسین مشاور مهارآب در حال انجام است و در راستای مطالعه دقیق ساختار های تکتونیکی، خصوصاً سیستم شکستگی های محدوه ساختگاه و مشخص نمودن تاثیر هریک از آنها بر آبگذری سد رودآب، مطالعات ساختاری کاملی با همکاری این شرکت صورت گرفته است. به دلیل قرار گیری منطقه در حاشیه کوهستان کوه همایی، ساختگاه سد رودآب تحت تاثیر تنش های تکتونیکی ناشی از کوهزایی قرار گرفته است و عناصر ساختاری مختلفی شامل درزه ها، گسل ها و چین ها ایجاد شده اند. نتایج نشان می دهند مشخصات هندسی درزه های تکیه گاه راست و چپ با یکدیگر متفاوت است و این موضوع منجر به تفاوت آبگذری از تکیه گاه ها می شود. بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی آماری درزه ها مشخص شده است که درزه های تکیه گاه راست از پتانسیل آبگذری بیشتری نسبت به تکیه گاه چپ برخوردارند. بررسی های انجام گرفته بر روی گسل های نزدیک به محور سد نشان می دهند ساختگاه سد رودآب تحت تاثیر پهنه ای از گسل های معکوس با جهت شیب به سمت پایین دست قرار دارد. بر اساس برداشت های صحرایی، بررسی تصاویر ماهواره ای و مطالعات سنجش از دور، نمودار گل سرخی مربوط به خطواره های تکتونیکی و الگوی آبراهه های منطقه مشخص شده است که درّه ی رودخانه رودآب در امتداد یک گسل امتداد لغز با شیب نزدیک به قائم تشکیل شده است. نتایج حاصل از تحلیل هندسی چین خوردگی منطقه نشان می دهند ساختگاه سد رودآب بر روی منطقه ای خرد شده در پیشانی کوهستان و نزدیک به هسته ی یک تاقدیس قرار دارد، که منطقه ای محصور شده بین گسل مظفرآباد-گرآب و شاخه های فرعی آن است. نتایج آزمایش های ژئوتکنیک در ساختگاه سد رودآب به همراه گمانه های آرتزین که فقط از دیدگاه ساختاری قابل توجیه می باشند، تأیید کننده وجود شاخه های فرعی گسل مظفرآباد-گرآب در بستر رودخانه و در نزدیکی ساختگاه است. در یک جمع بندی کلی می توان گفت احتمال مواجهه با مشکلاتی در طول ساخت و آبگذری سد رودآب پس از ساخته شدن آن وجود دارد. کلمات کلیدی: مطالعات ساختاری، سیستم شکستگی، آبگذری، سد رودآب، سنجش از دور، ژئوتکنیک
مهدی میرعلایی موردی غلامرضا میراب شبستری
نتایج این تحقیق نشان می دهد که، عوامل مهم تشکیل و تحول اشکال کارستی در منطقه، وجود سنگ های کربناته مناسب، عملکرد زمین ساخت شدید و پیچیده در کل محدوده و حاکمیت شرایط اقلیمی مناسب در گذشته نسبت به زمان کنونی بوده است. اما مناسب نبودن شرایط اقلیمی عهد حاضر و عدم تکامل پدیده کارستی شدن، موجب شده است که منابع قابل توجهی از آب های کارستی در این منطقه ایجاد نگردد. همچنین بررسی شواهد لیتولوژی، تکتونیکی و هیدرولوژی حاکم بر منطقه، مانند جنس و ضخامت توالی کربناته، شرایط ساختاری، تعداد و میزان دبی چشمه ها، چاه ها و قنوات نشان می دهد که پیشرفت کارست، در تمام قسمت های منطقه یکسان نمی باشد. در قسمت شرقی و شمالی و همچنین ارتفاعات منطقه مورد مطالعه کارست از توسعه بهتری برخوردار بوده است. دره های خشک، ریل کارن ها و رین پیت ها، دره های کور، گرایک ها و کارن های پله ای از مهمترین اشکال کارستی موثر در مطالعات و محاسبات هیدرولوژیکی منطقه هستند.
حیدر جلیلیان محمودرضا هیهات
چکیده: در شمال آرین شهر و در منطقه ی روم واحدهای آذرین و رسوبی به سن پالئوسن و ائوسن دچار چین خوردگی و گسلش شده اند. از لحاظ زمین شناسی این منطقه به حوضه ی فلیش شرق ایران تعلق دارد. چین خوردگی های این منطقه دارای سطوح محوری با شیب متوسط تا پرشیب می-باشند. محور چین ها به سمت غرب و جنوب غرب تمایل نشان می دهد. مطالعات ساختاری نشان می دهد که این چین ها در یک رژیم تکتونیکی فشاری- برشی تشکیل شده اند. میزان دگرشکلی از جنوب به طرف شمال منطقه افزایش می یابد. به طوریکه در همین راستا، زاویه بین یالی چین ها، میل محور چین ها و افزایش می یابد و رده چین ها از 1a به 1b و سپس 1c تغییر پیدا می کند. براساس امتداد سطح محوری چین ها راستای کوتاه شدگی کلی شمال غرب- جنوب شرق بدست آمد، مطالعه ی برش های نازک سنگی جهت دار نیز راستای کوتاه شدگی بدست آمده را تأیید می-کنند. نسبت کرنش منطقه از روی برش های نازک سنگی جهت داربه میزان 1.6 اندازه گیری شد. سازوکار تشکیل چین ها بر اساس مطالعات پتروفابریکی از نوع خمشی- برشی است
لیلا کثیرلو ابراهیم غلامی
منطقه مورد مطالعه در زمین درز بلوک لوت و سیستان قرار دارد. اکثر ساختارهای منطقه دارای روند شمال غرب – جنوب شرق می باشند. در این پژوهش با برداشت ساختارهای منطقه در 17 روز و بررسی داده های حاصله با مدل های موجود چین های منطقه مورد تحلیل قرار گرفتند. راندگی اصلی منطقه(109, 27ne) سازوکار راستگرد معکوس دارد که از آن پس راندگی مشتق شده است. سطح محوری چین ها هم راستا با راندگی اصلی است؛ اما شیب سطح محوری چین ها تحت تأثیر راندگی اصلی و پس راندگی ها در دو جهت شمال شرقی و جنوب غربی می باشد. روند کلی رگه های منطقه شرقی- غربی تا شمال شرقی- جنوب غربی است که هم راستا با راندگی اصلی است. راستای اصلی تنش با بررسی گسل ها و چین های موجود، شمال شرقی- جنوب غربی برآورد شد. چین های منطقه مطالعاتی، مرتبط با گسل و از نوع چین های انتشار گسلی هستند. چین خوردگی های منطقه را می توان از نوع چین های انتشار گسلی در نظر گرفت که یال پیشانی آن ها پر شیب تر از یال خلفی بوده و نشان دهنده ایجاد خیز اولیه در عمق کم است. کوتاه شدگی در راستای غربی-شرقی از شرق به غرب افزایش می یابد. میزان کوتاه شدگی برای پیشانی راندگی 22درصد برآورد شد.
مرتضی گلچین محمودرضا هیهات
ناودیس حاتم آباد در 40 کیلومتری شمال قاین واقع شده است و گستردگی آن 190 کیلومتر مربع است. در این پژوهش، تحلیل هندسی جنبشی این ناودیس برای بررسی پیوند ساختاری آن با گسل فعال دشت بیاض، انجام شده است. قرارگرفتن ناودیس حاتم آباد در محل gap قطعات گسلی دشت بیاض و شکل s مانند این ناودیس، که حاکی از تاثیرپذیری از یک حرکت راستالغز چپگرد است سوالات زیادی را در مورد احتمال تاثیر گسل چپگرد دشت بیاض بر آن ایجاد می کند. تحلیل هندسی مقاطع ساختاری، راستای کرنش حداکثر 221 یا 41 درجه را برای ناودیس حاتم آباد تعیین کرد که با راستای تنش گسل دشت بیاض تطابق خوبی نشان میدهد. همچنین سازوکار گسل محمدآباد علم، به همراه راستای تنش 217 یا 37 درجه که بروش دووجهی عمود برهم (right dihedral method)، بدست آمده است؛ شکل s مانند ناودیس حاتم آباد را توجیه می کند. با توجه به این موارد، مشخص شد ناودیس حاتم آباد در اثر قرار گرفتن در یک زون ترافشارشی (transpression zone) چپگرد، بین گسل چپگرد با مولفه ی معکوس دشت بیاض و گسل محمدآباد علم با سازوکار معکوس با مولفه ی امتدادلغز چپگرد دچار تغییر شکل شده است.
بهنام زابلی محمودرضا هیهات
تفسیر عکس¬های هوایی همراه با پردازش داده¬های ماهواره¬ای دلالت بر جهت¬گیری شکستگی¬ها و عمده ساختارها به ترتیب در دو راستای مهم ne-sw و nw-se در منطقه را دارد. بررسی عناصر ساختاری موجود در منطقه از قبیل گسل¬ها، رگه¬های منیزیت و پهنه¬های برشی گویای یک رژیم فشارشی در منطقه بوده که پهنه¬های برشی موجود در منطقه، تحت تاثیر یک سیستم برشی- فشاری چپگرد فعالیت داشته، به گونه¬ای که تاثیر پهنه¬های ترافشارشی چپگرد در امتداد گسل¬های راستالغز چپگرد، سبب ایجاد فضای کششی و در پی آن نفوذ محلول¬های هیدروترمال کانه¬دار و التراسیون گسترده و ایجاد رگه¬های منیزیتی در این فضاها شده است. جهت آخرین تنش¬های اعمال شده به منطقه از سمت جنوب غرب (تقریبا s40w) می¬باشد. رگه های منیزیت اکثرا در راستای 1? و در گسل¬ها، شکستگی¬های کششی و بازشدگی¬ها در جهت عمود1? تشکیل شده¬اند که تقریبا روند کلی این رگه¬ها در منطقه مطالعاتی در جهت شمال¬شرق- جنوب¬غرب (حدوداn45e) است. همچنین نیز جهت¬گیری کلی رگه¬های کرومیتی در جهت شمال¬شرق- جنوب¬غرب (n30e) است به¬ طور کلی می¬توان گفت که این منطقه چهار نسل دگرشکلی¬های شکننده - شکل¬پذیر و شکل پذیر را متحمل شده است. جایگیری رگه¬های کرومیتی در منطقه عمدتا مربوط به نسل¬های سوم و چهارم دگرشکلی می¬باشد. در منطقه مطالعاتی واتنش به حدی بوده است که نوع دوم و تا حدی نوع سوم ماکل بندی را ایجاد کرده ¬است. طبق نمودارهای رسم شده در نمونه¬های مرتبط با گسل و چین خورگی نمونه¬ها در محدوده واتنشی 3 تا 5/8 درصد و محدوده دمایی170 تا 250 درجه سانتیگراد قرار گرفته¬اند.
اعظم حبیبی راد محمودرضا هیهات
ناحیه ایذه بخشی از زاگرس چین¬خورده است که در شمال¬شرق استان خوزستان واقع شده است. آهنگ لرزه¬خیزی در گستره استان لرزه زمین¬ساخت زاگرس پیوسته و بیشتر از دیگر مناطق ایران بوده و در کل ناحیه به شکلی همگن و به صورت وقوع زمین¬لرزه¬هایی با بزرگای کوچک تا متوسط و در ژرفای کم در هر سال است. از سویی زمین¬لرزه¬های بزرگ در زاگرس الزاماً با گسیختگی سطحی همراه نمی¬باشند. سازوکار چیره زمینلرزه ها در گستره مورد مطالعه از نوع فشاری بوده و بر روی راندگی¬هایی که به موازات روندعمومی زاگرس قرار گرفته¬اند روی می¬دهند. دو سازوکار رویدادهای 08/ 07/ 2002 و 12/03/2004 به ترتیب با فعالیت گسلهای پس¬رانده آوردگان (قطعه شمالی گسل دوپلان) و پس¬راندگی تاقدیس لپه ارتباط دارند. در مورد توجیه ایجاد ¬ پس¬راندگی آوردگان و پس¬راندگی تاقدیس لپه، میتوان نقشه لایه جدایشی سازند هرمز، و برای سایر گسل¬های پس رانده ناحیه از جمله پس راندگی آلگی و تنگ کُرد نقش جدایشی سازند گچساران را موثر دانست. براساس مطالعات لرزه خیزی و لرزه زمین¬ساختی مهمترین چشمه لرزه¬زا نسبت به ساختگاه سد صیدون، گسل پنهان تنگ چویل می¬باشد که با توان لرزه¬زایی 3/6 ms ، در فاصله سطحی کمتر از یک کیلومتری (نزدیک¬ترین فاصله مستقیم سطحی تا ساختگاه) از ساختگاه سد قرار گرفته است.
نغمه کریمی منش محمودرضا هیهات
مطالعه درزه¬ها و گسل¬ها در بسیاری از مطالعات مهندسی ضرورت دارد. درزه¬ها عوارض بسیار مهمی در کنترل پروسه¬های هیدروژئولیکی جریان آب¬های زیر زمینی هستند. قبل از احداث سد¬ها نیز مطالعه درزه¬ها وگسل¬های منطقه ضروری است. درزه¬ها به شکل¬های مختلفی بر جریان آب زیرزمینی تاثیر می-گذارند و در یک محیط با پراکندگی درزه¬هایی با امتداد و شیب¬های مختلف، مقادیر متفاوتی از ضریب نفوذپذیری در جهت¬های مختلف دیده می¬شود. بنابراین، چگونگی پراکنش درزه¬ها در ساختگاه سدها، از پارامترهای مهم در بررسی خصوصیات تکتونیکی ساختگاه آنها بوده که تاثیر زیادی در نفوذپذیری و فرار آب از تکیه¬گاه¬ها و پی سد دارد. از این رو مطالعات درزه نگاری بخش مهمی از مطالعات در ساختگاه سدها را شامل می¬شود که می¬تواند نقش بسزایی در کاهش هزینه¬ها و اتلاف زمان و طراحی صحیح پرده آب¬بند داشته باشد. در این پژوهش به بررسی الگوی شکستگی¬های مخزن سد سیاهو و تاثیر آنها در روند نشت و فرار آب پرداخته¬ایم.محاسبه اندیس¬های مورفومتریکی همچنین الگوی فرکتالی آبراهه¬ها و بعد فرکتالی توزیع شکستگی¬ها نشانگر این موضوع است که تکیه¬گاه چپ سد از لحاظ تکتونیکی فعال¬تر از تکیه¬گاه راست می¬باشد. مطالعه آماری شکستگی¬های مخزن سد بیانگر وجود سه دسته درزه در تکیه¬گاه راست و چپ می¬باشد. امتداد غالب درزه¬های تکیه¬گاه راست n75e/80nw بوده و شیب غالب آنها از 40 تا 90 درجه متغیر می¬باشد. میانگین فاصله¬داری 62 سانتیمتر و میانگین بازشدگی درزه¬ها نیز 13 میلیمتر است. در تکیه¬گاه چپ امتداد غالب درزه¬ها s85e/80ne بوده و شیب غالب آنها نیز از 60 تا 90 درجه متغیر است. میانگین فاصله¬داری درزه¬ها 46 سانتیمتر و میانگین بازشدگی آنها نیز 9.5 میلیمتر می¬باشد. درزه¬های تکیه¬گاه چپ عموما عمود بر روند تکیه¬گاه (n-s) بوده و شیب بیشتری نسبت به درزه¬های تکیه¬گاه راست دارند. با مطالعه الگوی نشت و فرار¬آب با استفاده از روش hc-system، دبی نشت آب برای هر دو تکیه¬گاه در سه تراز آبگیری حداقل، میانگین و حداکثر محاسبه شد. نتایج حاصله نشان¬دهنده این است که مقدار نشت آب در تکیه¬گاه چپ در هر سه تراز آبگیری مخزن، از تکیه¬گاه راست بیشتر است. با افزایش تراز آبگیری، مقدار دبی نشت نیز افزایش می-یابد که احتمالا به دلیل افزایش سطح تماس آب با سطوح هوازده و خرد شده و همچنین افزایش فشار ستون آب می¬باشد. مقاطع رسم شده برای تغییرات عدد لوژن نشانگر نفوذپذیری بیشتر در تکیه¬گاه چپ می¬باشد. با بررسی تغییرات عدد لوژن با عمق و معادلات بدست آمده، عمق پرده آب¬بند برای تکیه¬گاه راست 25 تا 35 متر و برای تکیه¬گاه چپ 70 تا 80 متر پیشنهاد می¬گردد.