نام پژوهشگر: محسن جلالی
نجمه احمدی محمدزینلی محسن جلالی
کاربرد فلزات سنگین در خاک فراهمی این عناصر را برای گیاه و همچنین پتانسیل آبشویی آنها را به ویژه در خاک های دارای ظرفیت بافری کم افزایش می دهد. قابلیت تحرک و سرنوشت فلزات سنگین در محیط خاک به طور مستقیم به توزیع آنها در فاز جامد و محلول خاک بستگی دارد. این پژوهش به منظور ارزیابی اثر کاتیون های معمول، لجن فاضلاب و کمپوست زباله بر جذب کادمیوم (cd)، مس (cu)، نیکل (ni) و روی (zn) در لایه سطحی ده خاک آهکی در همدان، غرب ایران انجام گرفت. شش محلول پیش زمینه با غلظت 10 میلی مول در لیتر در این پژوهش به کار گرفته شد که عبارت بودند از kcl، kno3، kh2po4، ca(no3)2 و nh4no3. معادلات لانگمویر و فروندلیچ به طور دقیق به داده های جذب برازش شدند. ماکزیمم جذب لانگمویر، ثابت انرژی پیوند و ضریب توزیع فروندلیچ در جذب فلزات سنگین، برای این فلزات و پیش زمینه های یونی مختلف، متفاوت بودند. یون های آمونیوم و پتاسیم هر دو به یک میزان و یون کلسیم جذب کادمیوم، نیکل و روی را کاهش دادند، در حالیکه نتایج عکسی برای سدیم به دست آمد. استفاده از آمونیوم نگه داری مس در خاک را افزایش داد. استفاده از یون کلسیم نگه داری مس را در همه خاک ها کاهش داد. یون های سدیم و پتاسیم هر دو به یک میزان بر جذب مس تاثیر داشتند. استفاده از یون پیش زمینه h2po4- ، جذب همه فلزات را کاهش داد، در حالی که یون های نیترات و کلر جذب فلزات سنگین را افزایش دادند. به طور کلی جذب کادمیوم، مس و روی با افزودن اصلاح کننده های آلی افزایش پیدا کرد، اما جذب نیکل کاهش یافت. در بین بقایای آلی، کمپوست زباله جذب بالاتری در همه محلول های پیش زمینه در خاک ها نشان داد که بیانگر پتانسیل بیشتر بقایای آلی برای نگه داری و کاهش آلودگی آب های زیرزمینی در خاک های آهکی آلوده است. در بیشتر محلول های یونی پیش زمینه، ph، کربنات کلسیم و cec به طور معنی داری با پارامتر های جذب همبستگی داشتند. این اطلاعات در مورد جذب فلزات سنگین در اثر کاربرد بقایای آلی و آب های زیر زمینی با کیفیت متفاوت در خاک های آهکی آلوده، برای ارزیابی پیامد های زیست محیطی کوتاه و طولانی مدت مفید است.
سمانه سجادی تبار محسن جلالی
آلودگی خاک ها به فلزات سنگین یکی از مهم ترین مشکلات محیط زیست است که سلامتی انسان ها را به خطر می اندازد. ترکیبات آلی محلول موجود در مواد آلی ممکن است تحرک فلزات سنگین را افزایش دهند. این پژوهش به منظور بررسی اثر کاربرد لجن فاضلاب و مانده های گیاهی بر جزءبندی و رهاسازی سرب (pb)، کادمیم(cd)، روی(zn)، مس(cu) و نیکل(ni) در10 خاک آهکی آلوده همدان انجام شد. پنج تیمار شامل مانده های گیاهی (آفتابگردان، سیب زمینی، مخلوط میوه و گندم) و لجن فاضلاب به میزان 2 درصد وزنی به خاک ها اضافه شد و به مدت دو ماه در انکوباتور در دمای 25 درجه سانتی گراد و رطوبت ظرفیت زراعی انکوباسیون شدند. پس از انکوباسیون خاک ها به روش عصاره گیری متوالی به اجزای محلول بعلاوه تبادلی (exch)، آلی(om)، کربناته (carb) و باقیمانده(res) جزء بندی شدند. مانده های آلی انتقال فلزات سنگین را بین فازهای مختلف خاک تحت تأثیر قرار دادند. به طور کلی در اثر افزودن اصلاح کننده های آلی اجزای تبادلی و آلی که ضعیفترین پیوندها را با اجزای خاک و مواد آلی دارند افزایش یافتند، و کاهش متناظری در دو جزء دیگر که پیوندهای قوی تری دارند مشاهده شد. در بخش دوم پژوهش، آزمایشات به منظور تعیین سینتیک رهاسازی pb، cd، zn، cu و ni در خاک های آلوده با عصاره گیرهای edta، اسید مالیک و کلرور کلسیم 01/0 مولار انجام شد. به طور کلی اجزای تمام فلزات عصاره گیری شده با edta بیشتر از عصاره گیرهای اسید مالیک و کلرور کلسیم بود. سرعت رهاسازی فلزات سنگین در تمام خاک های مورد بررسی ابتدا زیاد بود و به تدریج کاهش یافت و معادله های سینتیکی تابع توانی و مرتبه اول بهتر آن را توصیف کردند. در بین فلزات، به طور میانگین مس بیشترین درصد رهاسازی را در خاک ها?و در تمام عصاره گیرها داشت. بنابراین این فلز پتانسیل بالاتری برای آبشویی و آلودگی آبهای زیرزمینی در خاک های آهکی آلوده را دارد. پارامترهای مدل های سینتیکی در تمام عصاره گیرها با رس و سیلت خاک همبستگی معنی داری داشت. اطلاعات انتقال و رهاسازی فلزات سنگین، به سبب کاربرد مانده های آلی در این خاک های آهکی آلوده به منظور تعیین پیامدهای زیست محیطی کوتاه مدت و بلند مدت مفید است.
امیر خسروی افوسی محسن جلالی
آلودگی خاک بوسیله فلزهای سنگین یک مشکل زیست محیطی بسیار جدی است و اثرات مهمی را بر سلامتی انسان دارد. خاک های شور و سدیمی قسمت زیادی از اراضی ایران را در بر گرفته اند. با وجود اینکه اثرات مضر شوری و سدیمی شدن در خاک ها و گیاهان بطور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است ولی توجه کمتری به اثرات شوری و سدیمی شدن خاک و یا آب آبیاری بر تحرک فلزات سنگین، مبذول شده است و تحقیقات کمتری به منظور بررسی اثر شیمی محلول خاک بر تحرک فلزهای سنگین در این خاک ها صورت گرفته است. آزمایش های آبشوئی ( ستون های آبشوئی) و آزمایش های جذب (ایزوترم های جذبی)، برای بررسی تحرک فلزهای سنگین (سرب، مس، روی، نیکل و کادمیوم)، در محلول های زمینه متفاوت از چهار غلظت کلرید کلسیم (0/1، 0/5 ، 0/10 و 0/15 میلی مولار، بطور جداگانه برای هر فلز) و سه مقدار متفاوت از نسبت جذبی سدیم (0/5، 0/15 و 0/45 (mm0.5)، در حضور پنج عنصر)، انجام شدند. دو خاک آهکی ( خاک ازندریان و خاک بهار)، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. فاکتور دیرآیی (rf) بدست آمده از منحنی های رخنه آبشوئی برای تخمین تحرک فلزهای سنگین در آزمایش های آبشوئی مورد استفاده قرار گرفت. در تمامی موارد هر دو معادلات فروندلیچ و لانگ مویر به خوبی بر داده های هم دماهای جذب برازش داده شدند و ضرایب توزیع بدست آمده از معادله فروندلیچ (kd) برای بررسی تحرک فلزهای سنگین در تیمارهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که افزایش غلضت کلرید کلسیم به عنوان الکترولیت زمینه، مقادیر ضرایب توزیع و فاکتور دیرآیی را برای تمامی فلزهای سنگین در دو نمونه خاک کاهش داده است. افزایش مقدار نسبت جذبی سدیم باعث افزایش معنی دار مقادیر فاکتور دیرآیی و ضریب توزیع در آزمایش های آبشوئی و جذب شده است. در غلظت های متفاوت کلرید کلسیم توالی های فاکتور دیرآیی و ضریب جذب به ترتیب شامل pb>cu>zn>ni>cd و cu>pb>ni>cd>zn بودند. در مقادیر مختلف نسبت های جذبی سدیم توالی های فاکتور دیرآیی و ضریب جذب به ترتیب شامل pb>cu> ni>zn>cd و pb>cu>zn>ni>cd بودند. خاک بهار با مقادیر بیشتر کربنات کلسیم، ماده آلی و رس در قیاس با خاک ازندریان ، فلزهای سنگین را به مقدار بیشتری جذب کرده است.
اکرم فاطمی قمشه کامبیز بازرگان
پتاسیم دومین عنصر پر مصرف ضروری برای رشد و نمو گیاهان است. این تحقیق به منظور بررسی علل واکنش یا عدم واکنش گیاهان به کودهای پتاسیمی بر اساس ارزیابی قدرت عرضه پتاسیم خاک طراحی گردید. بدین منظور نمونه ها به گونه ای انتخاب شدند که از نظر مقدار پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم در سه گروه کم با مقدار پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم (کمتر از 110 میلی گرم بر کیلوگرم)، متوسط (110-200 میلی گرم بر کیلوگرم) میلی گرم بر کیلوگرم، و زیاد (بیشتر از 200 میلی گرم بر کیلوگرم) قرار گیرند تا میزان عرضه پتاسیم خاکها مقایسه گردد. مطالعات کانی شناسی جزء کوچکتراز 002/0 میلی متر خاک ها نشان داد کانی های غالب جزء رس در اکثر خاک های مورد بررسی میکای آبدار، ورمی کولیت و کلریت بودند. نتایج بررسی روابط کمیت- شدت (q/i) در خاکها نشان داد که اگرچه سه گروه خاک از نظر میزان پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم تفاوت زیادی با یکدیگر داشتند، رفتار منحنیهای q/i آنها تفاوت کمتری را نشان داد. تغییرات پتاسیم قابل جذب خاک براساس مطالعات تثبیت در غلظتهای 0، 60 و 120 میلی گرم در لیتر پتاسیم بررسی گردید. آزمون تجزیه واریانس بین میانگین تثبیت پتاسیم در تیمار صفر با 60 و 120 میلی گرم در لیتر و نیز بین تیمارهای 60 و 120 میلی گرم در لیتر بین گروههای خاک اختلاف معنی داری نشان نداد. سینتیک آزاد شدن پتاسیم با استفاده از محلول تترا فنیل بران سدیم در فاصله زمانی 083/0 تا 192 ساعت مطالعه و معادله های مرتبه ای، دیفیوژن پارابولیکی، الوویچ و تابع توانی برای توصیف سینتیک آزاد شدن پتاسیم خاک مقایسه گردیدند. تجزیه و تحلیل های آماری بین میانگین مقدار پتاسیم آزاد شده پس از 192 ساعت گروه های خاک اختلاف معنی داری در سطح 1 درصد نشان داد. معادلات مرتبه اول، دیفیوژن پارابولیکی و تابع توانی به عنوان بهترین معادلات برای توصیف سینتیک آزاد شدن پتاسیم خاک انتخاب گردید. میزان و سرعت عرضه پتاسیم توسط خاکهای مختلف به ریشه های گیاه ذرت، در آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار بررسی شد. فاکتوراول شامل 5 نمونه خاک براساس میزان پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم نرمال و خنثی و فاکتور دوم دو سطح کود پتاسیمی صفر و 150 میلی گرم بر کیلوگرم از منبع کلرور پتاسیم بود . سرعت جذب پتاسیم توسط مدل nst3.0 تعیین گردید. آزمون تجزیه واریانس نشان داد اثر خاک بر سرعت جذب پتاسیم توسط گیاه معنی دار بود. به منظور بررسی اثر جذب گیاهی بر توازن پتاسیم قابل جذب در خاک، فاکتوری به نام تغییرات پتاسیم قابل جذب (?k) بررسی شد. مقادیر ?k در تیمار شاهد خاکهای گروه کم و متوسط منفی بود و نشان دهنده استفاده گیاه از پتاسیمی است که ابتدا در خاک به صورت غیرقابل استفاده وجود داشته است. در حالی که در تیمارهای شاهد و کودی خاکهای گروه زیاد و همچنین در تیمار کودی خاکهای گروه کم?k مثبت و نشان دهنده تثبیت پتاسیم بود. براین اساس عدم واکنش خاکهای گروه کم به آزادسازی پتاسیم غیر تبادلی و عکس العمل گیاه در خاکهای با مقدار پتاسیم قابل جذب زیاد به تثبیت پتاسیم در این خاکها نسبت داده شد. تجزیه و تحلیل مولفه های اصلی بر روی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک به منظور شناخت بهتر روابط درونی شان و کاهش متغیرهای آزمایشی انجام شد. نتایج نشان داد 4 مولفه اصلی استخراج شده 40/86 درصد واریانس مجموعه داده ها را توضیح دادند. مولفه 1 ممکن است متغیر قابلیت دسترسی پتاسیم و مولفه 2 توانست یک متغیر شیمیایی را نشان دهد. بزرگترین بار مولفه در مولفه 3 مربوط به کربنات کلسیم معادل و ph بود. تفسیر مولفه 3 چندان ساده نیست. مولفه 4 نیز یک متغیر شیمیایی را نشان می دهد. آزمون کلاستر خاکها نشان داد نمونه های خاک به پنج کلاستر طبقه بندی می شوند.
فهیمه مرادی محسن جلالی
چکیده: کاتیون های فلزات سنگین می توانند از طریق کاربرد کود های شیمیایی، لجن فاضلاب، کمپوست ها و دیگر مواد و ضایعات صنعتی و شهری به خاک های کشاورزی راه یابند. بنابراین واکنش های فلزات سنگین با خاک و ضریب توزیع بین فاز جامد و فاز محلول خاک در تعیین فراهمی زیستی و سرنوشت نهایی این فلزات در محیط مهم هستند. به منظور ارزیابی جذب رقابتی و توالی انتخابی جذب فلزات کادمیوم، مس، منگنز، نیکل، سرب و روی و تعیین اثرات ویژگی های خاک بر جذب، آزمایشات بسته تعادلی با استفاده از مخلوط محلول فلزات و نمونه های 65 خاک با ویژگی های فیزیکی و شیمیایی مختلف انجام شد. در سیستم جذب رقابتی هم-دماهای جذب فلزات در شکل هم دما و مقدار جذب دارای تفاوت بودند. نتایج نشان داد که معادله فروندلیچ می تواند جذب فلزات مورد بررسی را بهتر از سایر معادلات جذبی توصیف کند. همچنانکه غلظت کاربردی افزایش می یابد جذب مس و سرب افزایش می یابد در حالیکه جذب کادمیوم، منگنز، نیکل و روی کاهش می یابد. ضرایب توزیع خطی و فروندلیچ که نشان دهنده تمایل جذبی فلزات برای فاز جامد خاک است، برای هر خاک و هر کاتیون فلزی سنگین بدست آمد. توالی جذب براساس ضریب توزیع خطی، ضریب توزیع فروندلیچ و ماکزیمم جذب عناصر برآورد شد. این پارامتر ها برای کاتیون های فلزات سنگین به صورت آشکاری توسط ویژگی های خاک ها تحت تاثیر قرار می گیرند. توالی غالب جذب به صورت cu > pb> cd > zn > ni> mn می باشد که این توالی تقریبا ترتیب الکترونگاتیویته کاتیون های فلزی را دنبال می کند. همچنین توالی جذب 65 خاک مورد بررسی نیز با استفاده از پارامتر ضریب توزیع مشترک محاسبه شد. ضریب توزیع مشترک نشان داد که خاک با ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، محتوای رس و ظرفیت تبادل کاتیونی کم و هدایت الکتریکی بالا و محتوای بالای آهن قابل عصاره گیری با اگزالات (خاک شماره 2 خاک آلوده در این بررسی) ظرفیت جذب کمتری برای فلزات سنگین دارد که در نتیجه این حالت منجر به خطرات زیاد آلودگی با فلزات سنگین می شود. نتایج نشان داد که در خاک های با ظرفیت بالای جذب کاتیون ها، رقابت بیشتر است از آنجایی که مکان های قابل دسترس تقریبا برای همه کاتیون های فلزی در کمپلکس جذبی وجود دارد. در خاک های با ظرفیت کم برای جذب و نگه داشت فلزات رقابت بین فلزات سنگین خیلی قوی است که این شرایط منجر می شود که کادمیوم، منگنز، نیکل و روی از کمپلکس جذبی خارج شده و مس و سرب جایگزین آنها شوند. آنالیز های همبستگی ساده و آنالیز های رگرسیونی چند گانه بین ضریب توزیع خطی، فروندلیچ و ماکزیمم جذب فلزات و ویژگی های خاک ها انجام شد. همبستگی بالای معنی دار بین ضریب توزیع خطی و فروندلیج و ماکزیمم جذب فلزات و مواد آلی، کربنات کلسیم معادل، محتوای رس و ظرفیت تبادل کاتیونی نشان داد که این پارامتر ها فاکتور های کلیدی کنترل کننده حلالیت و جذب فلزات در خاک های مختلف هستند. در بررسی قابلیت دسترسی عناصر سنگین به وسیله عصاره گیر کلرید کلسیم 01/0 مولار نتایج نشان داد که خطرات فلزات سنگین در خاک ها به ویژگی های خاک وابسته است. آنالیز های رگرسیونی نشان داد که منابع قابل دسترس فلزات اندازه گیری شده با کلرید کلسیم 01/0 مولار می تواند تخمین خوبی از قابلیت دسترسی فلزات کادمیوم، منگنز، سرب و روی ارائه دهد در حالیکه در مورد مس و نیکل نیاز به بررسی های بیشتر می باشد.
مهدی لطفی نوایی حامد ساجدی
بررسی کارایی تحریک شکل موج های تحریک مختلف به منظور انتخاب تحریک بهینه در دوره های زمانی مختلف می تواند در بهینه سازی میکروسیستم های قابل کاشت موجود مفید باشد. از سوی دیگر، طراحی مدارات مربوط به میکروسیستم قابل کاشت بویژه بخش انتقال توان و دیتا بصورت بیسیم و همچنین مدارات تولیدکننده شکل موج های تحریک برای قضاوت جامع تر ضروری به نظر می رسد. در این پروژه ابتدا دو نوع سیستم انتقال دیتا و توان بیسیم قابل استفاده در میکرو سیستم های قابل کاشت ارائه شده است. یکسوساز ولتاژ، محدود کننده فرکانس بالا، تنظیم کننده ولتاژ با افت ولتاژ پایین و همچنین دمدولاتور ask از مهمترین بخش های تشکیل دهنده دو میکروسیست می باشند. سیستم اول بر اساس مدارات متداول موجود در میکروسیستم های قابل کاشت طراحی شده است. این سیستم با دریافت سیگنال ask با ضریب مدولاسیون 5% با فرکانس حامل 12 mhzقادر است بطور همزمان دیتا را با سرعت حدود 1 mbps و ولتاژ تغذیه 3.3 v را با تنظیم خط (line regulation) و تنظیم بار (load regulation) حدود 30 mv/v و 25 mv/ma استخراج کند. نتایج خروجی سیستم اول نشان دهنده این است که این سیستم قابل رقابت با میکرو سیستم های موجود می باشد. این در حالی است که در میکرو سیستم دوم با صرف توان کمتر ( نصف مصرف توان سیستم اول در حدود 35 میکرو وات) و همچنین مساحت اشغالی بسیار کمتر ( به صورت تمام مجتمع و مساحت اشغالی حدود 0.26 mm2 ) خروجی مشابهی با میکرو سیستم اول تولید می کند. این امر نشان از بهبود محسوس میکرو سیستم دوم دارد. علاوه بر اینها در میکرو سیستم دوم یک دمدولاتور کم مصرف جدید به منظور استفاده در میکرو سیستم های قابل کاشت یا کارت های rfid معرفی و پیاده سازی شده است. جدا از مصرف توان پایین، در ساختار این دمدولاتور از یک تقویت کننده پوش جدید بسیار کم مصرف استفاده شده است بطوریکه دیگر نیاز به استفاده از مقایسه گر و یا اشمیت تریگر نباشد. فضای اشغالی کم، 3744 um2، مصرف توان پایین در حدود 35 uw و درعین حال کارایی بالا از ویژگی های بارز این دمدولاتور می باشد. دمدولاتور پیشنهادی قادر است با ضریب مدولاسیون بین 5 تا 100 درصد دیتا را تا سرعت 1 mbps استخراج کند. در گام بعدی، ما با داشتن مدل sef حلزونی گوش، کارایی بار، توان، انرژی و همچنین نرخ تحریک موثر شکل موج های مربعی، مثلثی، شیب افزایشی و شیب افزایشی-نمایی کاهشی را دردوره های زمانی مختلف بررسی کرده ایم. مدارات تولید کننده هر یک از این مدارات نیز طراحی شده است.
امیر معیاری محسن جلالی
آلودگی خاک و محصولات کشاورزی به عناصر سنگین به علت پیشرفت سریع صنایع و استفاده ی نادرست کودهای شیمیایی و دامی در زمین های کشاورزی باعث نگرانی های زیادی شده است. این مطالعه به گونه ای انجام شد تا غنی شدن خاک ها با عناصر سنگین، انتقال عناصر از خاک به گیاهان مختلف و خطر این عناصر برای سلامتی انسان در اثر مصرف گیاهان غنی شده با این عناصر را مورد بررسی قرار دهد. برای تشخیص روابط عناصر سنگین در سیستم خاک و گیاه، 59 جفت نمونه خاک و سیب زمینی، 62 جفت نمونه گندم، 33 جفت نمونه سیر، 76 جفت نمونه سبزیجات برگی و 66 جفت نمونه خاک و گیاهان مرتعی از مناطق مختلف استان همدان به منظور آنالیز عناصر سنگین، نمونه برداری شد. غلظت کل عناصر سنگین (کادمیوم، مس، آهن، منگنز، نیکل، سرب و روی) در نمونه خاک-ها نشان داد که غلظت کادمیوم (8/1 میلی گرم بر کیلوگرم) و سرب (4/25 میلی گرم بر کیلوگرم) به ترتیب در خاک های سیر و مرتع بیشتر از دیگر خاک های کشاورزی بود. همچنین کمترین مقدار سرب (1/16) و مس (5/11 میلی گرم بر کیلوگرم) به ترتیب در خاک های سیب زمینی و مرتع مشاهده شد. در کل یک روند کاهشی در غلظت کل عناصر سنگین در خاک ها به صورت: fe> mn> zn> ni> cu> pb> cd بدست آمد. مقادیر میانگین عناصر سنگین در خاک ها به غیر از کادمیوم و سرب بیشتر از مقادیر گزارش شده برای خاک های غیرآلوده می باشد. آنالیز گیاهان نشان داد که اختلاف معنی داری در غلظت عناصر سنگین بین گیاهان وجود دارد. به طور کلی میانگین غلظت عناصر سنگین در سبزیجات برگی بیشتر از دیگر گیاهان می باشد. نتایج نشان داد که غلظت سرب و کادمیوم به ترتیب در غده های سیب زمینی و سبزیجات برگی از دیگر گیاهان بیشتر می باشد. کمترین غلظت سرب (2/1) و کادمیوم (29/0 میلی گرم بر کیلوگرم) به ترتیب در دانه های گندم و گیاهان مرتعی مشاهده شد. در همه گیاهان مورد نظر غلظت کادمیوم از محدوده ی مجاز عناصر در گیاهان بالاتر بود. یک روند کلی در مقادیر فاکتور انتقال برای عناصر به صورت: دانه های گندم: cd > cu> zn> ni < mn > pb > fe، در غده های سیر: cu > cd > pb > zn > mn > fe > ni، در گیاهان مرتعی: cu > pb > cd > zn > mn > ni > fe، در سبزیجات برگی: cd > pb > zn > cu > mn = ni > fe و در غده های سیب زمینی: cd > pb > cu > zn > ni > mn > fe مشاهده شد. همچنین مقدار شاخص خطر پذیری سلامتی برای کادمیوم در غده سیب زمینی، دانه ی گندم و سبزیجات برگی از محدوده مجاز (>1) بیشتر می باشد. مقادیر بالاتر این شاخص برای سرب در غده سیب زمینی، گیاهان مرتعی و سبزیجات برگی مشاهده شد.با توجه به اینکه مقدار شاخص خطر پذیری برای دو عنصر سرب و کادمیوم بیشتر از 1 می باشد، این دو عنصر با پتانسیل بیشتری می توانند به عنوان خطر برای سلامتی انسان محسوب شوند. کمترین مقادیر شاخص خطر پذیری برای عناصر در گیاه سیر مشاهده شد. مقادیر این شاخص برای روی و نیکل در همه نمونه های گیاهی پایین تر از 1 می باشد. بنابراین، خطر برای سلامتی در اثر مصرف سیب زمینی و سبزیجات برگی دارای بیشترین نگرانی در این مطالعه می باشد و باید توجه ویژه ای به این موضوع مخصوصاً به پتانسیل در معرض قرار گیری عناصر سنگین در سبزیجات برگی و سیب زمینی به ویژه برای عناصر سرب و کادمیوم در طول دوران زندگی مردم در ناحیه ی مورد نظر پرداخته شود
نرگس همتی متین محسن جلالی
سطوح زیاد فلزات سنگین معمولا در خاک های کشاورزی تجمع می یابند و تحت تاثیر کودهای شیمیائی، خصوصیات فلزی، و انتشارات ناشی از تردد ماشین ها قرار دارند. مقدار هفت فلز سنگین (کادمیوم، مس، آهن، منگنز، نیکل، سرب، و روی) و اجزاء شیمیائی آن ها در 28 نمونه خاک سطحی (20-0 سانتی متری) استان اصفهان، به عنوان منطقه ای با کشاورزی شدید، تعیین شدند. همچنین غلظت های فسفر کل، فسفر السن، فسفر-cacl2، فسفرمحلول و اجزاء شیمیائی آن بررسی شد. فراوانی فلزات در خاک ها به ترتیب آهن (4/1240 میلی گرم بر کیلوگرم)> منگنز (7/95 میلی گرم بر کیلوگرم) > سرب (6/51 میلی گرم بر کیلوگرم) > روی (8/23 میلی گرم بر کیلوگرم) > نیکل (4/13 میلی گرم بر کیلوگرم) > مس 00/7 میلی گرم بر کیلوگرم) > کادمیوم (8/2 میلی گرم بر کیلوگرم) بودند. آهن، منگنز، نیکل، سرب و روی در خاک های شالیزار عمدتا در جزء اکسیدی (به ترتیب 6/53%، 2/65%، 4/40%، 8/40%، 8/40%، 3/53%)، در حالی که جزء کربناتی کادمیوم و باقی مانده مس در به ترتیب (1/36%) و (4/41%) قرار داشتند. اجزاء متحرک و قابل دسترس (تبادلی و کربناتی) کادمیوم، مس، آهن، منگنز، نیکل، سرب، و روی در خاک های شالیزار به ترتیب برابر 2/51%، 8/20%، 79/0%، 2/29%، 5/28%، 1/41%، و 8/24% می باشد که احتمالا تحرک و قابلیت دسترسی آنها به ترتیب کادمیوم > سرب > منگنز ? نیکل > روی > مس >> آهن می-باشند، که نشان می دهد عمده کادمیوم منشاء فعالیت های انسانی دارد. بیشتر فسفر در خاک های شالیزار فسفر عصاره گیری شده با hcl (87/88%)بود، که عمدتا فسفر همراه با کربنات می باشد. جزء فسفر محلول و تبادلی با فسفر کل، فسفر السن، فسفر-cacl2، فسفرمحلول، رس و cec همبستگی داشت. با توجه به درصد بالای قابلیت دسترسی کادمیوم در خاک های مورد مطالعه، جذب و تجمع آن در گیاه نگران کننده می باشد. چنانچه کادمیوم در خاک براحتی توسط گیاه از طریق سیستم ریشه جذب و تجمع یابد، غلظت کادمیوم می تواند از نظر سلامتی نگران کننده باشد.
زهرا کلاه چی محسن جلالی
امروزه نگرانی روز افزونی در ارتباط با هدرروی عناصر غذایی از خاک های کشاورزی بوجود آمده است. خروج عناصر غذایی از خاک، امکان آلودگی منابع آبهای زیرزمینی و سطحی را افزایش می دهند. این نگرانی در مورد خاک های با بافت سبک بیشتر است. فسفر یکی از عناصر غذایی ضروری مورد نیاز گیاهان زراعی می باشد. این عنصر از طریق کودهای شیمیایی، دامی، فاضلاب های شهری و صنعتی به خاک افزوده می شود. مصرف کودهای فسفری بیش از کودهای پتاسیمی است و مصرف بی رویه آن منجر به تجمع بیش از حد فسفر در خاک های زراعی ایران شده است. در کشورهای توسعه یافته نیز افزایش مصرف کودهای فسفری منجر به افزایش مقدار فسفر در خاک های کشاورزی شده است. چرخه فسفر در خاک تحت تاثیر فرآیندهای مختلف شیمیایی و بیولوژیکی کند و سریع قرار دارد و رهاسازی فسفر به محلول خاک به طور عمده ناشی از انحلال کانی ها و تجزیه مواد آلی خاک می باشد. فرآیند انتقال که از آن تحت عنوان آبشویی نامبرده می شود، در چرخه فسفر فرآیند فعالی است و منجر به انتقال فسفر در سیستم های کشاورزی محیط زیستی می شود. معمول ترین عملیات مدیریتی کشاورزی که منجر به حرکت عمودی فسفر به میزان قابل توجهی می شود، استفاده طولانی مدت از ضایعات آلی و معدنی شامل جامدات زیستی، پساب فاضلاب، ضایعات کارخانجات،کودهای دامی و کودهای تجاری می باشد. بقایای محصولات کشاورزی ماده اولیه ای برای جبران ماده آلی خاک و منبع مهمی برای عناصر غذایی گیاهان می باشند. اضافه کردن بقایای گیاهی و همچنین دامی، یکی از روش های تعدیل کننده مشکلات مربوط به مقدار اضافی فسفر معدنی است. ماده آلی در خاک ها با فسفر برهمکنش دارد و میزان فسفر محلول خاک را تحت تاثیر قرار می دهد. درک مکانیسم های انتقال فسفر در خاک می تواند به فرمول بندی عملیات مدیریتی در ارتباط با کاربرد اصلاح کننده های آلی (صنعتی، گیاهی و جانوری) در خاک کمک کند که در نتیجه از آلودگی آبهای زیرزمینی به فسفر جلوگیری بعمل خواهد آمد. پیچیدگی سیستم خاک و تعداد زیاد متغیرهای تنظیم کننده فرآیندهای خاک اجازه نمی دهند تا مکانیسم های اصلی فیزیکو شیمیایی را برای همه خاکها بسط داد. بنابراین، نیاز به اطلاعات بیشتری در مورد آبشویی و حرکت فسفر در خاکهای آهکی در تماس با اصلاح کننده ها و خصوصا" خاکهای درشت بافت برای برنامه ریزی مدیریتی صحیح جهت حفاظت خاکها و منابع آبهای زیرزمینی حساس از لحاظ مسائل اکولوژیکی، وجود دارد. برآورد میزان تحرک عنصر غذایی فسفر در خاک و همچنین غیرقابل دسترس شدن آن در محیط ریشه و خارج از محیط ریشه تحت تاثیر اصلاح کننده های آلی و معدنی مختلف، از لحاظ تغذیه و پرورش گیاهان از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین موفقیت در پیشگویی حرکت فسفر درخاک توسط مدل های انتقال آب و املاح میتواند در شرایط مشابه در خاکهای زراعی مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی بررسی پتانسیل حرکت فسفر در خاک و انتقال آن به آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی و ارتباط مستقیم آن با پدیده غنی شدگی و تبعات آن از دیدگاه زیست محیطی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین به منظور بررسی تاثیر اصلاح کننده های فسفر افزوده شده در خاکهای با کاربریهای مختلف، در این مطالعه اهداف زیر دنبال شدند: 1) بررسی حرکت فسفر در خاکهای دست خورده با خصوصیات متفاوت فیزیکی و شیمیایی و کاربری اراضی متفاوت تحت شرایط اشباع در آزمایش های ستونی آبشویی و تعیین گونه های شیمیایی فسفر در زهآب خروجی توسط برنامه های کامپیوتری. 2) بررسی حرکت فسفر در خاکهای آهکی با کاربری اراضی متفاوت با استفاده از آزمایش های ستونی آبشویی در خاکهای دست خورده و در شرایط غیر اشباع و تعیین گونه های شیمیایی فسفر در زهآب خروجی توسط برنامه های کامپیوتری. 3) بررسی جزء بندی فسفر خاکهای تحت تاثیر کاربریهای متفاوت، قبل از انجام آزمایش های آبشویی ستونی و پس از اتمام آزمایش های آبشویی ستونی. 4) مشاهده تاثیرپذیری کانی های خاک های تحت آبشویی پس از انجام آزمایش های ستونی آبشویی. 5) پیشگویی و شبیه سازی منحنی های رخنه فسفر در خاکها با استفاده از مدلهای حرکت املاح در خاک. 6) بررسی پتانسیل رهاسازی فسفر و تاثیر رهاسازی سایر عناصر غذایی بر آن از بقایای آلی مختلف در شرایط بسته و بدون حضور خاک. 7) بررسی تاثیر افزودن بقایای آلی در خاک در حضور بازدارنده های هدرروی فسفر در شرایط غیر اشباع در ستونهای آبشویی ستونی. 8) بررسی امکان تعیین کانی های کنترل کننده حرکت فسفر در خاک توسط تکنیکهای پراش اشعه ایکس و تصویر برداری میکروسکوپی.
مرتضی فیضی محسن جلالی
فلزات سنگین و فسفر، امروزه از آلاینده های اصلی در محیط زیست به حساب می آیند. روش های متعددی به منظور حذف این آلاینده ها از منابع آب و خاک ها استفاده شده است. فرآیند جذب زیستی، فرآیند نوینی می باشد که در آن از زیتوده گیاهی و جانوری به منظور جذب آلاینده ها از محلول های آبی و خاک ها استفاده می شود. در این پژوهش، از بقایای گیاهی آفتابگردان، سیب زمینی، کلزا و پوست گردو به منظور جذب فلزات سنگین (کادمیوم، مس، نیکل، روی، منگنز و آهن) و فسفر از محلول های آبی و خاک استفاده گردید. حذف فلزات سنگین و فسفر از محلول های آبی به روش بسته صورت گرفت. در این مطالعه همچنین اثرph و زمان مورد بررسی قرار گرفت. ماکزیمم جذب فلزات سنگین توسط جاذب-های مختلف در دامنه ph 8-4 صورت گرفت. همچنین زمان بهینه جذب فلزات در دامنه 600-20 دقیقه بدست آمد. phzpc آفتابگردان، سیب زمینی، کلزا و گردو به ترتیب 06/6، 8/6، 15/6 و 85/5 بدست آمد. میانگین ماکزیمم جذب کادمیوم توسط جاذب ها، 4/80 میلی گرم بر گرم بدست آمد که نسبت به سایر فلزات، بیشتر و تفاوت معنی داری داشت. در میان جاذب ها، آفتابگردان با میانگین جذب 8/50 میلی گرم برگرم مقدار بیشتری از فلزات را جذب کرد. اصلاح شیمیایی بقایا توسط هیدروکسید سدیم موجب افزایش جذب نیکل گردید. در جذب رقابتی، میزان جذب فلزات نسبت به حالت تک-جزئی کاهش پیدا کرد. ph بهینه جذب فسفر توسط آفتابگردان، سیب زمینی، کلزا و گردو، به ترتیب 5، 3، 5 و 5/3 بدست آمد. ماکزیمم جذب فسفر توسط بقایای گیاهی در دامنه 3/4-8/2 میلی گرم بر گرم قرار گرفت. اصلاح شیمیایی بقایای گیاهی توسط اوره، کلرید آهن و کلرید کلسیم موجب افزایش phzpc بقایا و جذب فسفر گردید. معادله لانگ مویر با ضریب تعیین بالایی، جذب فسفر و فلزات را توصیف کرد. همچنین معادله شبه درجه دوم توانست به خوبی داده های سینتیکی جذب فلزات و فسفر را برازش دهد. تصاویر sem نشان داد که اصلاح جاذب ها موجب ایجاد میکروفیبرها و افزایش سطح متخلخل با بافت فیبری درشت شده است و این مساله افزایش شمار گروه های عاملی را بر روی سطح جاذب موجب شده است. در بخش دوم آزمایشات، بقایای گیاهی اصلاح شده توسط هیدروکسید سدیم (حاوی نیکل) و بقایای اصلاح شده توسط اوره، کلرید آهن و کلرید کلسیم (حاوی فسفر) به میزان 4 درصد به طور جداگانه به دوخاک با بافت متفاوت اضافه شدند. سینتیک رهاسازی فسفر در خاک ها از معادلات تابع توانی و الویچ پیروی کرد. خاک های تیمار شده با بقایا و خاک شاهد در جذب نیکل رفتار متفاوتی را نشان دادند. انکوباسیون خاک ها پس از 60 روز، موجب کاهش نیکل در بخش تبادلی و محلول گردید. سرعت رهاسازی فسفر در خاک های تیمار شده با بقایای اصلاح شده حاوی فسفر نسبت به خاک شاهد بیشتر بود. سینتیک جذب فسفر از معادلات تابع توانی و پارابولیک پیروی کرد. جذب فسفر در خاک های تیمار شده با بقایای حاوی فسفر متفاوت بود. بخش بندی فسفر بعد از 60 روز انکوباسیون نشان داد که غلظت فسفر در اشکال غیر قابل دسترس افزایش یافت. ترتیب غلظت فسفر بر حسب درصد در بخش های مختلف خاک های تیمار شده در هردو زمان انکوباسیون به صورت زیر بود: کربناته> باقیمانده> اکسیدی> محلول و تبادلی.
محبوبه ضرابی محسن جلالی
تا کنون مطالعات اندکی در مورد سرعت و پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در ترکیبات آلی با نسبت c/n متفاوت و آبشویی شکل های مختلف نیتروژن از خاک های آهکی مناطق خشک و نیمه خشک تیمار شده با انواع ترکیبات آلی انجام شده است. از طرفی اطلاعات کمی در ارتباط با توانایی ترکیبات آلی و معدنی مختلف در جذب آمونیوم از محلول های آبی وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی 1) سرعت و پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در ترکیبات آلی به تنهایی و مخلوط شده با خاک، 2) آبشویی شکل های مختلف نیتروژن از خاک های آهکی طبیعی و تیمار شده با انواع ترکیبات آلی، 3) توانایی ترکیبات آلی و معدنی مختلف در جذب آمونیوم از محلول های آبی و 4) پیشگویی آبشویی نیترات در بعضی از خاک های آهکی می باشد. ثابت سرعت معدنی شدن نیتروژن در دامنه 0217/0 بر هفته در بقایای کلزا تا، 2223/0 بر هفته در کود مرغی بدست آمد. پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در دامنه 2425 تا 43688 میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب در بقایای کلزا و کود مرغی قرار داشت. ثابت سرعت معدنی شدن در دو خاک تیمار شده با ترکیبات آلی در دامنه 0137/0 بر هفته در کمپوست زباله شهری تا 1229/0 بر هفته در کود مرغی بدست آمد. پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در دامنه 995 تا 9542 میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب در کمپوست زباله شهری و کود مرغی بدست آمد. در خاک های تیمار شده با بقایای گندم و آفتابگردان فرایند غیر-متحرک شدن نیتروژن رخ داد. در شرایط اشباع بین 4 تا 36 میلی گرم بر کیلوگرم نیتروژن نیتراتی از خاک های آهکی آبشویی شد. مقدار نیتروژن آمونیومی و نیتریتی آبشویی شده به ترتیب در دامنه 85/0 تا 7/4 میلی گرم بر کیلوگرم و 01/0 تا 2/1 میلی گرم بر کیلوگرم بدست آمد. شدت آبشویی نیتروژن در شرایط اشباع در دامنه 162/0 تا 511/0 میلی گرم بر کیلوگرم در پوروالیوم قرار داشت. تاثیر نوع خاک بر آبشویی نیتروژن نیتراتی بسیار معنی دار بود. غلظت اولیه نیتروژن نیتراتی در خاک همبستگی مثبت و معنی داری با اوج غلظت و کل نیتروژن نیتراتی آبشویی شده نشان داد. مقدار تجمعی نیتروژن نیتراتی و آمونیومی آبشویی شده در دو نوع خاک آهکی تیمار شده با 3 درصد از کودمرغی، بقایای سیب زمینی وکمپوست زباله شهری به ترتیب در دامنه 5/39 تا 2/222 کیلوگرم بر هکتار و 3/2 تا 3/454 کیلوگرم بر هکتار بدست آمد. بین کاتیون های بازی با نیتروژن نیتراتی و آمونیومی آبشویی شده از خاک های تیمار شده همبستگی معنی دار و مثبت بدست آمد. شدت آبشویی نیتروژن نیتراتی در خاک های شنی لومی و رسی تیمار شده به ترتیب در دامنه 022/0 تا 030/0 و 012/0 تا 060/0 بر روز بدست آمد. حداکثر ظرفیت جذب آمونیوم در ترکیبات معدنی در دامنه 48/7 (کائولینیت) تا 56/14 (زئولیت) میلی گرم بر گرم بدست آمد. در ترکیبات آلی این ضریب در دامنه 13/2 (مخلوط میوه) تا 49/10 (کلزا) میلی گرم بر گرم قرار داشت. ضریب انرژی پیوند در ترکیبات معدنی و آلی در دامنه 0008/0 (مخلوط میوه) تا 0105/0 (زئولیت) لیتر بر میلی گرم بدست آمد. تفاوت معنی داری بین نیتروژن نیتراتی آبشویی شده از خاکی که لجن فاضلاب به سطح آن اضافه شده بود با سایر خاک های تیمار شده بدست آمد. نیتروژن آمونیومی آبشویی شده از خاکی که در آن لجن فاضلاب کاملا" با خاک مخلوط شده بود، تفاوت معنی داری با سایر خاک های تیمار شده نشان داد. زئولیت به مقدار قابل ملاحظه ای آبشویی نیتروژن نیتراتی و آمونیومی را کاهش داد. نتایج آبشویی نیترات نشان داد که رس وکربنات کلسیم معادل خاک از جمله عوامل مهم و تاثیر گذار در آبشویی نیترات از خاک های آهکی می باشند. بین رس و کربنات کلسیم معادل با نقطه اوج نیترات همبستگی معنی داری بدست آمد. همچنین منحنی های رخنه با استفاده از مدل مکانیستیک phreeqc شبیه سازی گردیدند. نتایج نشان داد منحنی های شبیه سازی شده در بعضی از خاک ها بر مقادیر اندازه گیری شده به خوبی منطبق می باشند. بطور کلی نتایج نشان داد، امکان آبشویی نیتروژن نیتراتی و آمونیومی از خاک های آهکی وجود دارد و اضافه نمودن ترکیبات آلی موجب افزایش آبشویی نیتروژن نیتراتی و آمونیومی از خاک ها خواهد شد. همچنین می توان با استفاده از مدل مکانیستیک phreeqc اطلاعات مفیدی را در رابطه با حرکت نیترات در خاک های آهکی بدست آورد.
فهیمه رجبی محسن جلالی
بور یکی از عناصر ضروری برای رشد گیاه است. در این پژوهش از جاذب های معدنی نظیر بنتونیت، کائولینیت، زئولیت و پساب کلسایتی و همچنین جاذب های آلی از قبیل بقایای پوست گردو، گندم و برنج استفاده گردید. اثر پ هاش و زمان تماس به منظور داشتن بیشترین جذب بور از محلول توسط جاذب ها بررسی گردید. ماکزیمم جذب بور برای جاذب های معدنی در پ هاش 9 و برای بقایای برنج و پوست گردو در پ هاش 7 و برای بقایای گندم 5/8 بدست آمد. زمان تعادل بهینه برای جاذب های معدنی 24 ساعت و برای جاذب های آلی 48 ساعت تخمین زده شد. میزان phzpc بنتونیت، پساب کلسایتی، زئولیت و کائولینیت قبل از اصلاح به ترتیب؛ 7/8، 6/9، 2/9 و 8 و میزان phzpc بقایای پوست گردو، گندم و برنج قبل از اصلاح به ترتیب؛ 2/7، 4/8 و 8 تخمین زده شد. تصاویر sem نشان داد که اصلاح جاذب های آلی موجب ایجاد میکروفیبرها و افزایش سطح متخلخل با بافت فیبری درشت شده است و این مسئله افزایش شمار گروه های عاملی را بر روی سطح جاذب موجب شده است. بالاترین جذب بور از محلول های آبی بواسطه جاذب های معدنی توسط پساب کلسایتی و بالاترین جذب بور از محلول های آبی بواسطه جاذب های آلی توسط بقایای برنج حاصل شد که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. اصلاح شیمیایی جاذب های معدنی با آهن و اصلاح شیمیایی جاذب های آلی با اوره منجر به افزایش جذب بور توسط جاذب ها گردید. مدل لانگ مویر جذب بور را بهتر توصیف کرد. مدل برتر سینتیک رهاسازی بور از جاذب ها، مدل تابع توانی و پخشیدگی پارابولیک شناخته شد. مطالعات آبشویی بور نشان داد که تقریباً تمام جاذب ها یکسان عمل می نمایند. با این تفاوت که در بین جاذب های معدنی پساب کلسایتی و در بین جاذب های آلی بقایای پوست گردو و برنج تا حدی آبشویی بور را به تاخیر می-اندازند.
محمد حسن سقا محسن جلالی
در این تحقیق سعی شده مداری مناسب جهت بازیابی کلاک و داده ارائه شود که هم دارای سرعت نسبتاً بالایی بوده و هم نسبت به مدارهای موجود تا آنجا که ممکن است بهینه و مصرف توان پایین تری داشته باشد. لذا از روش درونیابی فاز استفاده کردیم که با توجه به عدم استفاده از نوسان ساز در آن، می تواند مصرف توان پایینی داشته باشد. روش استفاده شده در این تحقیق به گونه ای است که برخلاف روشهای موجود، که معمولاً از لبه ی کلاک برای نمونه برداری از داده استفاده می شود، از قله ی کلاک برای این کار استفاده شده است. بطوریکه سیستم بازیابی کلاک، کلاکی تولید می کند که قله هایش با لبه های داده ورودی تنظیم شده اند و در نهایت داده ی ورودی با استفاده از یک مدار لچ که با سطح خاصی از کلاک کار می کند، بازیابی می شود. برای داشتن یک مدار بازیابی کلاک و داده ی مناسب، تمام بلوکهای این مدار (از جمله مدار لچ و مدار نمونه گیر )، مورد بررسی قرار گرفت و سعی شد با بکارگیری روش های جدید در طراحی آنها، مدارات مناسب تر و با سرعت بالاتری ارائه شود. در نهایت مدار بازیابی کلاک و داده ی پیشنهادی، با فناوری 0.18 µm طراحی شد و با مصرف توان 10.12 mw توانست به نرخ داده ی 5 gbps دست یابد.
محمد حسین اکبری محسن جلالی
این پایان نامه ابتدا به بررسی مدلهای مداری ای می پردازد، که به منظور پیش بینی رفتار آشکارسازهای نوری ارائه شده اند. سپس با بررسی نقاط ضعف و ویژگهای آنها، یک مدل مداری پیشنهاد می کند که قادر است، جریان خروجی را تحت تاثیر اثر نویز موجود در قطعه، برای آشکارسازهای نوری نازک بخوبی پیش بینی کند. در این مدل سازی با در نظر گرفتن اثر پیشینه یونیزاسیون نفوذپذیر و طول فضای مرده سعی درارائه بیانی درست و جامع از رفتار این دسته از قطعات بوده است. در همین رابطه فضای ناحیه تکثیر تحت تاثیر میدان الکتریکی غیر یکنواخت قرار می گیرد که برای بررسی بهتر، این میدان به شکل پلکانی تقریب زده خواهد شد. این مدل بر اساس محاسبه گین ناحیه تکثیر ابتدا جریان خروجی و فاکتور نویز اضافی را شبیه سازی می کند، سپس نویز قطعه را پیش بینی خواهد کرد. در آخر برای ارائه مدل نهائی، با اضافه کردن نویز محاسبه شده به مدل اولیه رفتار قطعه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد، که خروجیهای مدل ارائه شده برای گین، جریان خروجی، فاکتور نویز اضافی و نویز تطبیق مناسبی با نتایج تجربی داشته است.
شاهد عاشوری کیسمی محسن جلالی
در این پایان نامه، گیرنده ی نوری مادون قرمز در فناوری um0.18، مناسب برای استاندارد giga-ir با نرخ بیت 1 گیگابیت بر ثانیه طراحی شده است. در این طرح جهت رسیدن به پهنای باند و بهره ی لازم از روش هایی استفاده شده است که کمترین هزینه را داشته باشند. بدین منظور از شیوه ی gm-boosting از نوع تزویج انطباق برای افزایش بهره و کاهش نویز در پیش تقویت کننده استفاده شده است. همچنین این پیش تقویت کننده قابلیت حذف نور محیط بدون استفاده از مسیر فیدبک را دارا می باشد. در طراحی تقویت کننده ی محدود کننده از روش خنثی سازی خازن ها برای حذف اثر میلر و ایجاد خازن منفی برای دستیابی به پهنای باند بیشتر، بدون افزایش جریان مصرفی و نویز استفاده شده است. جهت کنترل دامنه ی سطح خروجی نسبت به تغییرات جریان ورودی، طرحی که شامل طراحی یک کنترل کننده ی بهر ه ی خودکار می باشد را طراحی کردیم. در نهایت با تغذیه ی 1.8 ولت توانستیم یک تقویت کننده ی فوق کم مصرف با توان مصرفی کمتر از mw2 طراحی کنیم.
محسن جلالی مهرزاد مینویی
قیمت خدمات و محصولات به عنوان یکی از ابزارهای رقابتی سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است. برای تعیین قیمت محصول و خدمت در ابتدا می بایست قیمت تمام شده ی تولید خدمت یا محصول را محاسبه کرد و بر اساس آن قیمت فروش محصول یا خدمت را تعیین نمود. با توجه به پیشرفت تکنولوژی و شرایط جدید محیط کسب و کار، میزان نسبت هزینه های سربار به هزینه های مستقیم تولید افزایش یافته است. این پدیده نیاز به روش های جدید هزینه یابی را که با استفاده از آن ها هزینه های سربار با دقت بالایی تخصیص داده شوند را افزایش داده است. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از اجرای مدل «هزینه یابی بر مبنای فعالیت زمانگرا» (tdabc) در یک سازمان خدماتی (بانک)، طرحی برای محاسبه قیمت تمام شده خدمات بانکی ارائه شود و قیمت تمام شده خدمات بانکی محاسبه شود. برای جمع آوری اطلاعات لازم برای اجرای مدل از مصاحبه با کارکنان نمونه و پرسش نامه استفاده شده است. پس از اجرای مدل، قیمت تمام شده هر فعالیت اصلی و هر خدمت محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که در حدود 40 درصد از زمان عملی کارکنان بخش مورد مطالعه بلااستفاده است و در واقع 40 درصد از هزینه های سازمان به هدر می رود. همچنین بر اساس نتایج قیمت تمام شده خدمت تنها به تعداد تکرار فعالیت ها و حجم تولید وابسته نیست و به زمان تولید و نرخ هزینه ظرفیت دپارتمان نیز وابسته است.
سمیه یوسفی محسن جلالی
در این پایان نامه، به طراحی بخش رادیویی کارت هوشمند بدون تماس در تکنولوژی 0.18 میکرومتر cmos بر اساس استاندارد 14443-2 iso/iec پرداخته شده است. این طراحی در دو بخش اصلی، شامل بلوک تأمین کننده توان و بلوک استخراج داده انجام شده است. بلوک تأمین کننده توان شامل مدارات یکسو کننده، محدود کننده، تنظیم کننده ولتاژ و مدار مرجع ولتاژ و بلوک استخراج داده شامل مدار دمدولاتور ask می باشد. در این پایان نامه، طرح هایی نو برای مرجع ولتاژ cmos با مصرف جریان در حد نانوآمپر با قابلیت حذف نویز تغذیه (psrr) بسیار زیاد پیشنهاد شده است. دمدولاتور ask پیشنهادی در مد جریان عمل کرده و با تکیه بر کاهش مصرف توان و سطح تراشه طراحی شده است و قادر است با اندیس مدولاسیون بین 5 تا 100 درصد داده را تا سرعت kbps800 استخراج کند. همچنین مدار تنظیم کننده ولتاژ دارای psrr مناسب بوده و به طور کامل برای شرایط متفاوت بار جبران سازی شده است. صحت عملکرد کلیه بلوک ها در کنار هم و در شرایط کاری مختلف جهت پوشش کارت های type-a و type-b از استاندارد مربوطه بررسی شده است.
صدیقه باقری محسن جلالی
کمبود آب موجب گردیده پساب نیروگاه برق شهید مفتح جهت آبیاری زمین های زراعی منطقه مورد استفاده قرار گیرد. استفاده نادرست و طولانی مدت از این پساب باعث بروز مشکلات زیست محیطی در این مناطق گردیده است. پراکنش مکانی پارامترهای حاصلخیزی خاک و اجزاء عناصر سنگین جهت بهبود عملیات کشاورزی و اجرای مدیریت های خاص در منطقه، مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور پس از انجام نمونه برداری شبکه ای از خاک های سطحی (cm 30-0)، خصوصیات شیمیایی از جمله اسیدیته، هدایت الکتریکی، کاتیون های محلول و تبادلی در تعداد 108 نمونه خاک اندازه گیری شد. همچنین جزء بندی شیمیایی 6 عنصر سنگین آهن، منگنز، مس، روی، نیکل و کادمیوم انجام گرفت. پراکنش مکانی داده ها از طریق ترسیم و محاسبه تغییرنما و روش درون یابی کریجینگ بلوکی به کمک نرم افزار gs+ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل-های زمین آماری نشان داد توزیع تمامی متغیر های مورد مطالعه همسانگرد بوده و بیانگر این واقعیت است که تغییرپذیری این متغیرها در جهات مختلف یکسان است. بررسی نقشه های پراکنش مکانی نشان دادند علاوه بر ویژگی های ذاتی خاک عوامل آنتروپوژنیک همچون پساب نیروگاه برق، تغییرپذیری مکانی برخی از متغیرهای مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار داده است. به طور کلی به دلیل کم بودن مقادیر فاکتور های اعتبارسنجی، کریجینگ بلوکی در مورد متغیر هایی که نقشه کریجینگ آن ها ترسیم شده، تخمین مناسبی را انجام داد. مقادیر غلظت کل عناصر آهن، مس، منگنز و روی در خاک های منطقه مورد مطالعه در محدوده طبیعی قرار داشت ولی غلظت کل عناصر نیکل و کادمیوم بیشتر از حد مجاز بود. در تمامی فلزات سنگین مطالعه شده جزء باقی مانده بیـشترین فراوانی و جزء تبـادلی کمترین فراوانی را داشت. زهاب نیروگاه برق پراکنش مکانـی نیکل، کادمیوم، نسبت جذب سطحی سدیم و هدایت الکتریکی را نسبت به بقیه متغیرهای مورد مطالعه، بیشتر تحت تأثیر قرار داده است.
زهره وفایی محسن جلالی
جذب آلاینده ها یکی از مکانیسم های کلیدی در کنترل انتقال فلزات می باشد. اکثر مطالعات جذب در نسبت های خاک به محلول ثابت انجام شده است. در حالیکه نسبت جاذب/ جذب شونده در یک سیستم بسته بر جذب و جذب شونده اثر می گذارد. اثرات متفاوت نسبت جاذب به جذب شونده های غیرآلی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. از طرف دیگر پی اچ خاک نقش مهمی در جذب فلزات سنگین دارد. پی اچ به صورت مستقیم قابلیت حلالیت هیدروکسید های فلزی و همچنین کربنات های فلزی و فسفات را کنترل می کند. به منظور ارزیابی اثر نسبت خاک به محلول و پی اچ بر جذب فلزات کادمیوم (cd)، مس (cu)، نیکل (ni) و روی (zn)، آزمایشات بسته برای دو خاک با برقراری نسبت های خاک به محلول متفاوت (1:2، 1:5، 1:10، 1:50، 1:100) در پی اچ های مختلف (3، 4، 5، 6، 7، 8) انجام شد. آزمایشات همدماهای جذب در حالت های تک عنصری و رقابتی انجام شد. نتایج نشان داد که جذب فلزات با افزایش نسبت خاک به محلول کاهش یافت، در حالیکه با افزایش پی اچ جذب فلزات افزایش یافت. بطوریکه در سیستم تک عنصری ماکزیمم جذب cd در نسبت 1:100 در پی اچ 7 (4553 میلی گرم بر کیلوگرم)، ماکزیمم جذب cu در نسبت 1:100 در پی اچ 6 (4974 میلی گرم بر کیلوگرم)، ماکزیمم جذب ni در نسبت 1:100 و در پی اچ 7 (4610 میلی گرم بر کیلوگرم )و ماکزیمم جذب zn در نسبت 1:100 در پی اچ 7 (4942 میلی گرم بر کیلوگرم) صورت گرفت. در سیستم رقابتی توالی غالب جذب فلزات سنگین برای نسبت های خاک به محلول مختلف در پی اچ های متفاوت براساس بیشترین میزان جذب (میلی گرم بر کیلوگرم) در این پژوهش به صورت cu > zn ? cd > ni بود. این توالی براساس ترتیب الکترونگاتیویته عناصر است. در سیستم رقابتی در همه پی اچ ها در نسبت خاک به محلول بالا ، از 1:2 تا 1:10 میزان جذب عناصر تفاوت چندانی با هم ندارد اما با کاهش نسبت خاک به محلول توالی جذب بصورت cu > zn ? cd > ni می باشد. در نسبت های خاک به محلول بالا(1:2 و 1:5) با افزایش پی اچ از 3 به4 میزان جذب cd، ni و zn افزایش می یابد، به تدریج با افزایش پی اچ شیب افزایش جذب کاهش یافته و ثابت می شود. اما در مورد جذب مس، شیب افزایش جذب با تغییر پی اچ ثابت است و نسبت به سایر عناصر جذب مس بالاتر است. هم دماهای جذب فلزات با معادله فروندلیچ برازش بهتری داشته و از ضریب تعیین بالاتری برخودار بود.
سپیده حیدری محسن جلالی
پتاسیم یکی از عناصر ضروری برای گیاهان محسوب می شود. مطالعات زیادی در مورد آلودگی از طریق نیتروژن، فسفر و فلزات سنگین انجام شده است. اما سرنوشت پتاسیم کمتر مورد توجه قرارگرفته است. کاربرد گسترده کود های شیمیایی در ایران مشکلات جدی زیست محیطی را به وجود می آورد. نوع کاتیون-ها و آنیون های موجود در کود های شیمیایی برآبشویی پتاسیم تاثیر می-گذارند. آزمایشات آبشویی و سینتیک رهاسازی پتاسیم با استفاده از نمک های nh4cl، nh4)2hpo4)، nh4no3، nh4oac، اوره، cacl2، ca(no3)2، nano3 با غلظت 01/0 مولار انجام شد. در آزمایش آبشویی، از هر یک از نمک ها به عنوان محلول آبشویی به مدت 20 روز (15 پور والیوم) استفاده گردید. همچنین جهت بررسی اثر بقایای آلی بر آبشویی پتاسیم، از هر یک از بقایای سیب زمینی، گندم و کود مرغی و دامی به مقدار 5 درصد به خاک اضافه شد و از آب مقطر به عنوان محلول آبشویی استفاده گردید. بیشترین مقدار آبشویی پتاسیم به دلیل کاربرد آمونیوم و کلر به عنوان محلول آبشویی مشاهده شد. بقایای سیب زمینی و گندم به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را در آبشویی پتاسیم داشتند. بعد از اتمام آزمایشات آبشویی جزءبندی پتاسیم با استفاده از روش عصاره گیری مرحله ای صورت گرفت. مشاهده شد آبشویی خاک ها در حضور نمک-های محلول و بقایای آلی، توزیع پتاسیم را در جزء های مختلف خاک تغییر می-دهد. بیشترین رهاسازی پتاسیم در حضور کاتیون آمونیوم گزارش شد. نتایج، روند رهاسازی پتاسیم توسط آنیون های مختلف را به ترتیب به صورت no3-> cl- > hpo42- > oac > h2po4- نشان می دهد. معادلات مرتبه اول، تابع توانی، الوویچ ساده شده و پخشیدگی پارابولیک رهاسازی پتاسیم را بهتر توصیف کرده اند.
میلاد امیری محسن جلالی
در این پایان نامه یک گیرنده ی رادیویی جدید معرفی شده است که قادر به دریافت چند باند به صورت همزمان و تطبیق پذیر می باشد. مدار تطبیق امپدانس خاصی که در lna این گیرنده به کار رفته است قادر است دو باند متفاوت را به طور همزمان دریافت کند. این مدار از یک ترانسفورماتور دارای کوپلینگ ساخته شده است به طوری که سیم پیچ های اولیه و ثانویه از نظر فرکانسی با خازن تنظیم شده اند. در حالی که یک باند همواره ثابت است، باند دوم در حالتی شبه همزمان با باند اول، قابلیت تغییر و انطباق با باند جدید دیگری را دارد. هیچ گونه سوئیچی در این طرح به کار نمی رود. میکسر استفاده شده در این طرح از نوع اکتیو است که به همراه دو نوسان ساز وظیفه ی انتقال سیگنال ورودی به باند میانی را بر عهده دارند. در طرح معرفی شده، باند ثابت 0.9ghz برای استاندارد gsm و باندهای انطباق پذیر 1.57ghz برای استاندارد gps و 2.4ghz برای استانداردهای wlan/bluetooth در نظر گرفته شده اند. پارامتر s21 در این باندها بیشتر از 10db و s11 نیز بهتر از -15db است. نویزفیگر در تمامی باندها کمتر از 4db است.
هاجر مریخ پور محسن جلالی
هدف این مطالعه تعیین خصوصیات جذبی بنتونیت، زئولیت و کائولینیت طبیعی ایرانی و هم چنین پسماند صنعتی کلسیت حاصل از نیروگاه برق بوده است. بدین منظور حذف سرب، کادمیوم، مس و نیکل از محلول های آبی و کاهش آبشوئی آن ها از خاک با استفاده از جاذب های مذکور مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایشات بسته به عنوان تابعی از پی اچ، مقدار جاذب، غلظت اولیه و زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه مطالعات جذب، آزمایشات واجذب انجام شد و معادلات تعادلی و سینتیکی بر داده های بدست آمده برازش داده شد. نتایج نشان داد که جاذب ها پتانسیل جذب بالایی دارند و حداکثر ظرفیت جذب فلزات در پی اچ بالا تر از 3 مشاهده شد. کمترین واجذب سرب در تیمار های بنتونیت، کائولینیت و زئولیت و مس در تیمار پسماند صنعتی کلسیت دیده شد. در ادامه، مدل پخشیده دوگانه توسط نرم افزار minteq 3.2 به داده های آزمایشگاهی برازش داده شد. فرم های اصلاح شده رس ها به روش های مختلف شامل اشباع با کاتیون سدیم، فعال سازی با اسید، فعال سازی با اسید و دما، اضافه کردن اسید هومیک و افزودن نانوذرات al2o3، fe3o4 و tio2 تهیه گردید. حداکثر ظرفیت جذب کادمیوم، مس و نیکل به ترتیب در تیمار های بنتونیت اصلاح شده با نانوذره tio2، زئولیت اصلاح شده با نانوذره al2o3 و کائولینیت اصلاح شده با نانوذره tio2 مشاهده گردید.در آزمایشات جزء بندی، خاک غیر آلوده تحت تاثیر نمک های کلرید کادمیوم، مس و نیکل به مقدار 200 میلی گرم بر-کیلوگرم، به صورت جداگانه، قرار گرفت. خاک آلوده شده با بنتونیت، زئولیت، کائولینیت، پسماند صنعتی کلسیت و بنتونیت، زئولیت و کائولینیت اشباع شده با سدیم و حاوی نانوذرات al2o3، fe3o4 و tio2 به مقدار 5 درصد تیمار گردید. نمونه ها در انکوباتور در دمای ثابت قرار گرفتند و در زمان های 1، 30 و 60 روز در شرایط کنترل شده رطوبت و دما از آن ها نمونه برداری به عمل آمد. نتایج جزء بندی فلزات نشان داد که فلزات سنگین در جزء های با پیوند ضعیف (تبادلی) کاهش یافته و در سایر اجزاء با پیوندهای قوی تر، افزایش یافته اند. آزمایشات آبشوئی ستونی برای مطالعه کارآیی جاذب ها در بهبود جذب کادمیوم و نیکل در خاک انجام شدند. همچنین از برنامه phreeqc برای مدل سازی آبشوئی عناصر در ستون های خاک استفاده شد. نتایج نشان داد که حضور جاذب ها در خاک باعث کاهش حرکت کادمیوم و نیکل در ستون های خاک نسبت به خاک شاهد و تیمار نشده شده است. فاکتور تأخیر بیشتر کادمیوم نسبت به نیکل بیانگر سرعت انتقال بیشتر نیکل در تیمار های مورد مطالعه نسبت به کادمیوم بوده است. برازش مدل بر داده های آزمایشگاهی با راندمان بالای 0/90 بیانگر تطابق نسبتا خوب پیشگوئی مدل با داده های آزمایشگاهی بود.
شهریار مهدوی محسن جلالی
فلزات سنگین برای گیاهان و انسان سمی می¬باشند. فلزات سنگین به دلیل عدم تجزیه پذیری در محیط دوام و پایداری دارند. بنابراین نیاز به روشهایی برای حذف فلزات از منابع آب و خاک توجه زیادی را به خود جلب نموده است. اما فقط تعدادی از این روش ها کاربردی و مقرون به صرفه می باشند. در میان این روشها، جذب شیمیایی یکی از کاربردی ترین آنها است. در دهه اخیر، ذرات نانو به دلیل ظرفیت جذب و سطح ویژه بالا، سطوح اشباع نشده، اندازه کوچک و کاربرد آسان به عنوان جاذب جدید مطرح میباشند. لذا آنها می توانند به عنوان یک حذف کننده موثر در خاک و آب مورد ارزیابی قرار گیرند. به منظور بررسی اثر ذرات اکسیدی نانوی: آهن (fe)، آلومینیوم ) (al، تیتانیوم ) (ti، مس (cu)، روی (zn) و منیزیم (mg) در حذف فلزات سنگین از آب و خاک، این تحقیق در 3 بخش کلی طراحی شد. در بخش اول جذب فلزات سنگین کادمیوم، مس، نیکل و سرب از محلولهای آبی توسط ذرات نانوی مذکور با تغییر شرایط آزمایشگاهی شامل: پ هاش، وزن جاذب، زمان تماس، ایزوترمهای جذب و تکنیکهای دستگاهیsem ،tem و xrd انجام گردید. همچنین بر اساس شرایط آزمایشهای مجاورتی، ارزیابی ظرفیت جذب از طریق ایزوترم های جذبی در محلولهای ساده و رقابتی فلزات سنگین مطالعه گردید. میزان حداکثر جذب (4 فلز) برای ذرات اکسیدهای منیزیم، روی، مس، آلومینیوم، آهن و تیتانیوم در محیط های آبی به ترتیب: 0/594، 6/360، 6/114، 5/114، 0/73 و 4/49 میلی¬گرم در گرم جاذب تعیین شد. معادله فروندلیچ در غالب موارد به جزء سرب بر داده¬های جذب برازش یافت. مدل های سینتیکی جذب مرتبه اول و شبه مرتبه دوم توانست داده های سرعت جذب را توجیه کند. همچنین توسط مدل minteq اثر پ هاش در جذب فلزات سنگین در حالت غیر رقابتی شبیه سازی گردید. نتایج نشان داد که مدل غشاء مضاعف پخشیدگی تا حدودی و به ویژه در پ هاش های بالا توان شبیه سازی اثر پ هاش را در جذب داراست. مطالعات sem-edx قبل و بعد از تیمار با فلزات سنگین و همچنین شاخص اشباع اکسید منیزیم و روی بدست آمده از مدلminteq نشان داد که بخشی از مکانیزم جذب برای فلزات سنگین شامل جذب سطحی و رسوب می باشد. در حالیکه در بقیه جاذب ها مکانیزم بیشتر جذب سطحی است. از بین جاذب های مذکور اکسید منیزیم و روی به دلیل ظرفیت بالای جذب به عنوان بهترین جاذب پیشنهاد شدند. در مرحله دوم تحقیق، سطوح ذرات اکسید روی و آلومینیوم را توسط هومیک اسید (zn-h و al-h )، عصاره پوست گردو (zn-w وal-w) و ماده شیمیایی 1 و 5 دی فنیل کاربازون (zn-c و al-c) اصلاح نمودیم. سپس خصوصیات ذرات اصلاح شده مجددا توسطedx ،sem ، xrd وft-ir مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمامی ذرات دارای قطر کمتر از 100 نانومتر بودند. سپس در شرایط مجاورتی میزان جذب در محلولهای ساده و رقابتی فلزات کادمیوم، مس و نیکل مورد ارزیابی قرار گرفت. مطالعات جذب نشان داد معادله مناسب در اکثر موارد لانگ مویر می باشد. در خصوص معادلات سینتیکی نیز معادله شبه مرتبه دوم به خوبی بر داده¬ها برازش یافت. تجزیه های اسپکتروسکوپی همانند sem-edx و شاخص اشباع نشان داد که بخشی از مکانیزم جذب مس در کلیه ذرات اصلاح شده روی (zn-h،zn-w و zn-c) علاوه بر جذب سطحی، رسوب نیز می باشد. در میان جاذب های اصلاح شده، جاذب zn-w به عنوان جاذب اختصاصی کادمیوم و جاذب های zn-h و zn-c به ترتیب به عنوان جاذب اختصاصی نیکل و مس در حالت غیر رقابتی مشخص گردیدند. در مرحله سوم تحقیق ذرات 8 گانه زیر جهت مطالعات مجاورتی به منظور تثبیت شیمیایی فلزات سنگین در محلول های ساده و رقابتی فلزات مذکور در یک خاک لومی شنی انتخاب شدند. در ایزوترم های جذب، معادله فروندلیچ در اکثر تیمارها روند جذب را توجیه نمود. در مطالعات انکوباسیون در دامنه زمانی 56 روز ، در آغاز (24 ساعت) و پایان انکوباسیون (56 روز) در حضور ذرات نانو در مقایسه با نمونه شاهد، تغییرات قابلیت آبشویی و زیست فراهمی بررسی گردید. تغییرات قابلیت آبشویی و زیست فراهمی از طریق تست های pbetوtclp مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد در اکثر تیمارهای اصلاحی هم اثر تیمار و هم گذشت زمان موجب کاهش قابلیت آبشویی و زیست فراهمی گردید. همچنین در آزمون جزء بندی گذشت زمان و اصلاح کننده ها در بیشتر موارد باعث کاهش جز تبادلی، آلی و کربناتی و افزایش جز اکسیدی و باقیمانده گردیدند. در مطالعات ستونی فاکتور تاخیر rf)) به منظور تخمین سرعت حرکت مواد محلول از طریق منحنی های رخنه، ضریب توزیع و مدل phreeqcمحاسبه شدند. در میان 4 ذره اصلاح کننده (zn، zn-h ، mg و mg-h) در داخل ستونهای خاک و با فلزات سنگین کادمیوم و نیکل در حالت محلول ساده و رقابتی کمترین rf و بیشترین تحرک فلزات مربوط به اصلاح کننده zn-h در حالت رقابتی کادمیوم و نیکل بود. به طور کلی پدیده جذب در ستون های آبشویی میتواند به جذب اختصاصی، غیر اختصاصی و پدیده رسوب مربوط باشد. لذا این اصلاح کننده ها به ویژهmg و mg-h به دلیل ظرفیت بالای جذب دارای پتانسیل اصلاح کنندگی مطلوبی بودند. ضمنا با استفاده از مدل phreeqc منحنی های رخنه فلزات سنگین تیمار شده با ذرات نانو شبیه سازی گردید. نتایج نشان داد در اکثر موارد به جزء نیکل و اکسید منیزیم منحنی های مذکور با شرایط آزمایشگاهی هم پوشانی خوبی داشتند
محمدرضا حسینی محسن جلالی
در این پایان نامه یک گیرنده نوری شامل تقویت کننده امپدانس انتقالی و تقویت کننده محدودکننده در فناوری cmos 180nm برای نرخ داده2.5gb/s طراحی شده است. در بخش تقویت کننده امپدانس انتقالی، یک روش فیدبک فعال جدید با استفاده از یک تضعیف کننده فعال با بهره منفی، جهت افزایش پهنای باند پیشنهاد شده است. با فرض پذیرش 7% پیک در پاسخ فرکانسی، 20% افزایش توان مصرفی و افزایش ناچیز سطح تراشه این روش می تواند حدود 160% موجب بهبود پهنای باند شود. در بخش تقویت کننده محدود کننده، پهنای باند لازم با استفاده از خازن منفی بدست آمده است. این روش حدود 50% بهبود در پهنای باند را نتیجه داده است به طوری که هزینه پرداختی برای آن افزایش حدود 20% در توان مصرفی و 80% در سطح تراشه بوده است. مساحت سطح تراشه کل 0.016mm مربع بدون در نظر گرفتن پدها می باشد و توان مصرفی کل (بدون در نظر گرفتن جریان بافر خروجی) حدود 14 میلی وات اندازه گیری شده است.
سمیه محرمی محسن جلالی
یکی از نگرانی¬های زیست محیطی، هدرروی فسفر از خاک¬های کشاورزی و وارد شدن آن به آب¬های سطحی می¬باشد. روش¬های متعددی به منظور حذف این آلاینده از منابع آب استفاده شده است. از میان این روش¬ها، جذب سطحی بعنوان یکی از مؤثرترین روش¬ها برای حذف فسفر در غلظت¬های پایین توصیه شده است. در این بررسی از جاذب¬های معدنی (بنتونیت، کلسیت، کائولینیت و زئولیت) و نانو ذرات (tio2، al2o3 و fe3o4) به منظور حذف فسفر از محلول¬های آبی و کاهش آبشویی آن از خاک استفاده گردید. حذف فسفر از محلول¬های آبی به عنوان تابعی از ph، مقدار جاذب، دما و زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه مطالعات جذب، آزمایشات واجذب انجام شد و معادلات سینتیکی به داده¬های بدست آمده برازش داده شد. با توجه به نتایج حاصله، زمان تماس بهینه برای جاذب¬های معدنی 24 ساعت و برای نانو ذرات 180 دقیقه بدست آمد. مقدار بهینه بنتونیت، کائولینیت و زئولیت 3 گرم بود. در حالیکه برای کلسیت و نانو ذرات به ترتیب این میزان 2/5 و 05/0 گرم بدست آمد. ماکزیمم مقدار فسفر جذب شده توسط کلسیت،کائولنیت و نانو ذرات (به جزء al2o3) در ph برابر با 2 رخ داد. مدل dlm برای شبیه¬سازی جذب فسفر توسط جاذب¬ها به کار رفت. همبستگی بالایی میان داده¬های اندازه¬گیری شده با داده¬های حاصل از مدل بدست آمد. نمک¬های nacl، cacl2 و fecl3 برای اصلاح جاذب¬های معدنی و عصاره پوست گردو، عصاره بقایای گندم، کیتوزان، کربوکسی متیل سلولز و اسید مالیک برای اصلاح جاذب¬های معدنی و نانو ذرات بکار رفتند. جاذب¬های معدنی اصلاح شده با یون fe و جاذب¬های معدنی و نانو ذرات اصلاح شده با کیتوزان بیشترین ظرفیت جذب فسفر را در میان دیگر جاذب¬های اصلاح شده داشته¬اند. در بررسی اثر زمان بر جزءبندی فسفر، خاک غیر آلوده تحت تأثیر نمک kh2po4 به مقدار 1000 میلی¬گرم بر کیلوگرم قرار گرفت. خاک آلوده با 10% از جاذب¬های معدنی و 3% از نانو ذرات تیمار گردید. نمونه¬ها در انکوباتور در دمای ثابت قرار گرفتند. در زمان¬های 1 روز و 8 هفته از آن¬ها نمونه برداری صورت گرفت. نتایج جزءبندی نشان داد که کاربرد جاذب¬های معدنی و نانو ذرات موجب انتقال فسفر از جزء کربناته به جزء¬های باقیمانده و اکسیدی می¬شود که نشان دهنده این است که با گذشت زمان قابلیت دسترسی فسفر در خاک کاهش می¬یابد. آزمایشات آبشویی برای مطالعه کارآیی جاذب¬ها در بهبود جذب فسفر در ستون¬های خاک انجام شدند. همچنین از برنامه phreeqc برای مدل-سازی آبشویی فسفر در ستون¬های خاک استفاده گردید. نتایج نشان داد که تیمار¬ها تأثیر مثبت بر کاهش سرعت انتقال فسفر نسبت به خاک شاهد داشته¬اند.
معصومه وکیلی ازغندی محمدرضا نصیری
حدود 30 تا 40 درصد از ناباروری ها در جنس نر به دلایل ناشناخته است. مشخص شده است که ژنتیک در اختلال روند اسپرماتوژنز سهم دارد و درمیان عوامل مورد مطالعه، ریزحذف های کروموزوم y یکی از شایع ترین آن هاست. مطالعات بر روی ریزحذف های نواحی azf کروموزوم y نتایج بسیار متفاوتی را نشان داده است. در این مطالعه، به منظور بررسی مقایسه ای نواحی ژنومیazf وsry در کروموزوم y انسان و دام(شامل گاو و گوسفند) و تشخیص ناباروری به کمک sts (sequence-tagged sites) مارکرها از نمونه خون 45 مرد نابارور و 5 راس دام نابارور استفاده شد. پس از استخراج dna، جهت مطالعه وجود ریزحذف های کروموزوم y در نمونه های انسانی و دامی، pcr ابتدا به صورت uniplex برای هر شش جفت پرایمر و سپس به صورت مولتی پلکس بهینه سازی شد. نتایج نشان داد که sts مارکرهای طراحی شده برای کروموزوم y انسان قادر به تکثیر جایگاهی در کروموزوم y دام نبوده و نمی تواند برای تشخیص ناباروری در دام بکار گرفته شود. از میان نمونه های انسانی، میکرودلیشن در سه مورد از افراد مورد مطالعه مشاهده گردید در دو مورد از نمونه های دامی و یک مورد از نمونه های انسانی حذف ژن ddx3y وجود داشت. هیچ کدام از افراد سالم و نمونه های کنترل، حذفی را در نواحی azf نشان ندادند. بطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که بررسی ژن های موثر در ناباروری موجود در ناحیه azf می تواند در تشخیص ناباروری در دام نیز استفاده شود.
مهین معجری محسن جلالی
تحقیقات کمی در ارتباط با نقش پارامترهای خاک در جذب و رها سازی کبالت (co) در خاکهای آهکی مناطق خشک و نیمه خشک انجام شده است. جذب و دفع کبالت با استفاده از روش بسته در تعدادی از خاکهای آهکی به عنوان تابعی از خواص فیزیکی شیمیایی خاک مورد مطالعه قرار گرفت? رفتار جذب و دفع کبالت تا حد زیادی دربین خاکهای مورد مطالعه متفاوت بود.?مقدار حداکثر جذب، به هنگام اضافه نمودن 5 ?و 200?میلی گرم کبالت به نمونه ها، به ترتیب از 3/92% به 2/97% و از 0/51 % به 8/71% متغیر بود. منحنی های جذب کبالت به خوبی با مدل خطی، لانگ موئر ?و فروندلیخ ?برازش داده شدند. مقادیر ضرایب توزیع برای کبالت از 171 لیتر درکیلوگرم تا8450 لیتر در کیلوگرم متفاوت بودند. نتایج مدل سازی ژئوشیمیایی نشان داد که حتی در مقادیر کم کبالت اضافه شده (5 میلی گرم در لیتر) خاک ها عمدتا" نسبت به?co(oh)2(am) co(oh)2(c), co3(po4)2(s), cocl2(s), cohpo4(s), cocl2:6h2o(s), coo(s) اشباع و نسبت به coco3(s) غیر اشباع بودند. در حالیکه در مقادیر بالای کبالت اضافه شده (200 میلی گرم در لیتر) خاک ها عمدتا" نسبت بهco(oh)2(am), cocl2(s), cocl2:6h2o(s), cohpo4(s), coo(s) غیر اشباع بوده و رسوبcoco3(s), co(oh)2(c), co3(po4)2(s) رخ داد. داده های آماری نشان داد که جذب و دفع کبالت در خاک تحت تاثیر درصد کربنات کلسیم، شن و??پی اچ قرار دارد.?جزء بندی کبالت قبل و بعد از آزمایشات ایزوترم صورت گرفت نتایج نشان داد که جزء باقی مانده و کربناته اجزاء غالب در خاک ها می باشند. در بخش دیگری از مطالعات، روند رهاسازی کبالت در 10 نمونه خاک آلوده شده با 200 میلی گرم بر کیلوگرم کبالت توسط دو عصاره گیر (edta و cacl2) در مدت 2084 ساعت بررسی گردید. سرعت رهاسازی کبالت در تمام خاک ها ابتدا سریع بود و سپس با گذشت زمان کاهش یافت. نتایج نشان داد که مقدار رهاسازی کبالت توسط محلول 01/0 مولار cacl2 به طور معنی داری کمتر از مقدار کبالت آزاد شده توسط محلول 01/0 مولار edta بود. محاسبات نیز نشان داد که عصار گیری توسط cacl2 و edta، با معادلات مرتبه اول، الوویچ، پخشیدگی پارابولیک و تابع توانی دارای ضریب تعیین بیشتر و خطای استاندارد کمتری بوده ودر نتیجه رهاسازی کبالت را بهتر توصیف کرده اند.
حمیده امیری محسن جلالی
در این پایان نامه، به بررسی و طراحی مدارهای بخش تامین توان در کاربردهایی که توان به صورت بی سیم فراهم می شود، در فناوری 0.18 میکرومتر cmos پرداخته شده است. این بخش از چهار بلوک مداری اصلی شامل محدود کننده، یکسوساز ولتاژ، مرجع ولتاژ و جریان و تنظیم کننده ی ولتاژ تشکیل شده است. یک محدود کننده ی کاملا متقارن برای کاهش ولتاژهای زیاد در دو سر آنتن پیشنهاد شده است، که از افزایش بیش از حد سیگنال ورودی در هر دو نیم سیکل مثبت و منفی جلوگیری می کند. یکسوساز کاملا ترانزیستوری مورد استفاده که با مقایسه گر کنترل می شود، با افت ولتاژ کم و بازده زیاد، از سیگنال حامل القایی به آنتن یک ولتاژ تقریباً dc را تهیه می کند. در طرحی جدید، با ایده ی استفاده از اختلاف ولتاژ گیت-سورس ترانزیستورهای nmos سه ولتی و دو ولتی بایاس شده در ناحیه ی زیر آستانه، ولتاژ مرجعی با وابستگی بسیار کم به دما، کرنر و منبع تغذیه، توسط مداری خود بایاس با ساختاری بسیار ساده و موثر تولید می شود. سپس ملاحظاتی برای پایدار سازی و بهبود psrr مدار مرجع اعمال شده است. در نهایت تنظیم کننده ای بدون نیاز به خازن پایدارساز بزرگ خروجی معرفی می گردد و با اعمال تغییراتی در جبرانسازی آن، پهنای باند حلقه بسته ی مدار افزایش داده می شود که منجر به بهبود psrr مدار تنظیم کننده در فرکانس های بالا شده است.
سروناز نجفی محسن جلالی
مطالعه حلالیت فلزات سنگین تحت تأثیر پی اچ و در حضور اسید های آلی، اطلاعاتی را پیرامون فراهمی و تحرک فلزات در خاک ها فراهم می نماید. تأثیر پی اچ خاک بر حلالیت چهار فلز سنگین کادمیوم، مس، نیکل و روی در دو خاک آهکی غیر آلوده و آلوده شده، ارزیابی گردید. همچنین، اثر پی اچ بر حلالیت کاتیون های اصلی کلسیم، منیزیم و پتاسیم، بررسی شد. در آزمایش دیگری، جذب/دفع کادمیوم و مس در غلظت های مختلف اسید های آلی مطالعه گردید. اسید های سیتریک، مالیک و اگزالیک به عنوان اسید های آلی رایج در ریزوسفر خاک انتخاب شدند. در خاک های غیر آلوده، حلالیت همه فلزات سنگین تحت تأثیر پی اچ، دارای الگوی "v" شکل بوده و مقادیر قابل توجهی رهاسازی در پی اچ های 4 و 10 (خاک شماره یک) و 5 و 11 (خاک شماره دو)، مشاهده گردید. حلالیت فلزات اضافه شده، با کاهش پی اچ افزایش یافت. به طور کلی، با افزایش غلظت اسید های آلی، درصد جذب کادمیوم و مس کاهش یافت.
سمانه طاهروند محسن جلالی
تأثیر پی اچ خاک بر رفتار جذب و واجذب مس، روی، کادمیوم، نیکل و آهن در چهار خاک آهکی و خاک های اصلاح شده با جاذب های مختلف (بنتونیت، کلسیت، کائولینیت و زئولیت) با استفاده از آزمایشات بسته بررسی شد. با افزایش پی اچ، جذب عناصر در خاک های اصلاح نشده و اصلاح شده افزایش یافت. جذب عناصر در خاک های اصلاح شده نسبت به خاک های اصلاح نشده افزایش یافت، در حالی که واجذب آن ها کاهش یافت. به طور کلی حداکثر جذب عناصر در خاک اصلاح شده با بنتونیت مشاهده شد. در حالی که واجذب همه عناصر در خاک اصلاح شده با زئولیت بیشترین مقدار بود. توالی جذب عناصر به صورت: آهن > مس > روی > نیکل > کادمیوم بود. لگاریتم ضریب توزیع (kd) مس، روی، کادمیوم و نیکل رابطه خطی مثبت با پی اچ داشت اما در مورد آهن این رابطه به صورت چند مجهولی بود.
فرانک رنجبر محسن جلالی
? ذرات معدنی بنتونیت و زئولیت و بقایای کشاورزی ارزان قیمت و قابل دسترس کارایی مناسبی در حذف سدیم، کلسیم، منیزیم و پتاسیم از محیطهای آبی داشتند. ? ارزیابی آماری و گرافیکی نشان داد که برنامه phreeqc با استفاده از مدل تبادل کاتیونی و ضرایب انتخاب پذیری گینز و توماس توانست بطور موفقیت آمیزی همدماهای جذب کاتیونهای اصلی را در سه سیستم مختلف در محیط آبی و همچنین همدماهای جذب سدیم و آمونیوم را در محیط خاک شبیه سازی نماید. ? تلفیق مدلهای مکانیسمی کمپلکس سطحی ddlm و wham در برنامه phreeqc قادر به شبیه سازی همدماهای جذب بور در خاکهای مورد مطالعه بود. ? تلفیق معادله یک بعدی انتقال املاح و مدل تبادل کاتیونی در برنامه phreeqc توانست روند آبشویی کاتیونها و تغییرات درصد سدیم تبادلی خاکها را به ازای عبور هر حجم منفذی از محلول آبشویی کننده شبیه سازی نماید. ? قابلیت برنامه phreeqc در محاسبه تعادلات شیمیایی، اختلاط آبها و واکنش بین فازهای جامد، محلول و گاز نشان داد که قرار دادن محصولات دیم در تناوب زراعی و تغییر کیفیت آب آبیاری، بطور قابل توجهی ترکیب فازهای محلول و تبادلی خاکها را در بلند مدت تحت تأثیر قرار داد. ? نقشه های پهنه بندی نشان دادند که بخشی از خاکهای منطقه مورد مطالعه در تجرک به دلیل کیفیت نامناسب آب آبیاری مشکل شوری و سدیمی بودن داشتند. نتیجه شبیه سازی بلند مدت نشان داد که تغییر کیفیت آب آبیاری تأثیر قابل توجهی بر اصلاح این خاکها در بلند مدت داشت. ? نتایج بدست آمده در این رساله نشان دادند که برنامهphreeqc به دلیل داشتن قابلیتهای متعدد می تواند بطور کارآمد و گسترده در شبیه سازی فرآیندهایی مانند تبادل کاتیونی، کمپلکس سطحی و انتقال املاح مورد استفاده قرار گیرد و از اینرو، ابزار سودمندی در زمینه مدیریت آب و خاک، ارزیابی آلودگی و عملیات اصلاحی محسوب شود.
محمدرضا پناهی علیرضا حسین پور
چکیده ندارد.
حامد پاشا مختاری علیرضا حسین پور
چکیده ندارد.
حکیمه استوارزاده محسن جلالی
چکیده ندارد.
فریبرز دندانمزد علیرضا حسین پور
چکیده ندارد.
محسن جلالی علی فتوت احمدی
چکیده ندارد.
فرانک رنجبر محسن جلالی
چکیده ندارد.
نیکو نیکبخت علی اکبر صفری سنجانی
چکیده ندارد.
لادن کرم نژاد محسن جلالی
چکیده ندارد.
لیلا روستایی محسن جلالی
چکیده ندارد.
حامد ارفع نیا محسن جلالی
چکیده ندارد.
آزاده خجسته محسن جلالی
چکیده ندارد.
زهرا لطیفی محسن جلالی
چکیده ندارد.
مرجان پدیدار علیرضا حسین پور
چکیده ندارد.
عبدالرضا نبوی محسن جلالی
در این پایان نامه، یک مبدل زمان به دیجیتال با دقت 23 پیکوثانیه بر اساس ساختار مبدل های آنالوگ به دیجیتال dual-slope با تکنولوژی 0/5 mcmos دیجیتال طراحی شده است. در این طرح جهت رسیدن به دقت بالا از بلوک های جمع کننده جریان با ضریب بسط زیاد استفاده شده است. این بلوک ها طوری طراحی شده اند که وضعیت آنها کاملا نسبت به یکدیگر متقارن باشند تا اثر منابع خطا کمینه گردد. همچنین در طراحی هر یک از بخشهای سیستم سازگار بودن آن با تکنولوژی دیجیتال کاملا در نظر گرفته شده است.مدار مدل با نرم افزار hspice و با استفاده از مدل شبیه سازی bsim3v3 (level 49) برای ترانزیستورهای mos شبیه سازی شده است. گستره اندازه گیری مبدل 5 نانو ثانیه بوده و برای شمارش پالس خروجی از یک پالس ساعت با فرکانس 200 مگاهرتز استفاده شده است. توان مصرفی مبدل در این شرایط با ولتاژ تغذیه 3/3 ولت، 4 میلی وات اندازه گیری شده است.