نام پژوهشگر: احمد اصغرزاده
شیوا خالص رو امیر قلاوند
چکیده با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول که ناشی از مصرف بی رویه نهاده های شیمیایی است، روز به روز بر اهمیت توجه به کشاورزی جایگزین افزوده می شود. در کشاورزی متداول اگرچه به کمک کودهای شیمیایی در کوتاه مدت می توان به عملکردهای بالایی دست یافت ولی پایداری حاصلخیزی خاک و سلامت محیط زیست در این سیستم ها مورد تردید است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر نهاده های جایگزین بر عملکرد کمی و کیفی گیاه دارویی انیسون (pimpinella anisum l.) و خصوصیات خاک انجام شد. برای بررسی اثر تیمارهای ورمی کمپوست (در سه سطح صفر، 5 و 10 تن در هکتار)، زئولیت (در دو سطح 0 و 5/4 تن در هکتار) و ترکیبی از سه گونه باکتری azotobacter chroococum، azospirillum lipoferum و pseudomonas fluorescens (در دو سطح عدم تلقیح و تلقیح) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار طی سال های 1387 و 1388 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سنندج به اجرا درآمد. هم چنین این تیمارها با یک تیمار کود شیمیایی نیتروژنی (n: 90 کیلوگرم در هکتار) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد کاربرد ورمی کمپوست سبب افزایش معنی دار اجزاء عملکرد، عملکرد و شاخص برداشت گیاه انیسون در دو سال آزمایش گردید. بیشترین عملکرد دانه انیسون در سال اول (9/1037 کیلوگرم در هکتار) و دوم (3/1139 کیلوگرم در هکتار) تحت تأثیر کاربرد سطح سوم ورمی کمپوست حاصل گردید و کمترین مقادیر مربوط به آن نیز در اثر کاربرد سطح اول ورمی کمپوست به دست آمد. تیمار تلقیح با باکتری نیز موجب افزایش معنی دار ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در دو سال تحقیق شد اما اثر معنی داری بر وزن هزار دانه و شاخص برداشت نداشت. اثر زئولیت بر خصوصیات مورفولوژیک و عملکرد کمی انیسون مشابه تأثیر تلقیح با باکتری بود. بالاترین میزان عملکرد بیولوژیک (2/3181 کیلوگرم در هکتار) در اثر کاربرد تیمار حاوی زئولیت، سطح سوم ورمی کمپوست و تلقیح با باکتری در سال دوم تحقیق به دست آمد. کاربرد 10 تن در هکتار ورمی کمپوست با بهبود عملکرد کیفی گیاه موجب حصول بالاترین درصد اسانس، عملکرد اسانس، درصد آنتول و درصد متیل کاویکول در دو سال آزمایش گردید. بر اساس نتایج تحقیق سودمندی تلقیح با باکتری بر کیفیت گیاه و هم چنین میزان عناصر نیتروژن و فسفر دانه نسبت به تیمار عدم تلقیح مشاهده شد. اثر مثبت بر هم کنش تلقیح با باکتری و ورمی کمپوست بر صفات مزبور ناشی از افزایش فعالیت های میکروبی خاک تحت تأثیر این تیمارها بود، به طوری که در سال دوم آزمایش بیشترین میزان بیوماس میکروبی، تنفس میکروبی و کربن آلی از بر هم کنش تیمارهای تلقیح با باکتری و سطح سوم ورمی کمپوست حاصل گردید. هم چنین کاربرد تیمارهای آزمایش موجب افزایش عناصر غذایی موجود در خاک گردید. بر هم کنش تیمارهای تلقیح با باکتری، کاربرد زئولیت و سطح سوم ورمی کمپوست موجب افزایش معنی دار مقدار نیتروژن خاک و حصول بالاترین میزان آن در سال دوم آزمایش شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که صفات مورد مطالعه از جمله مقدار عملکرد دانه، درصد اسانس و عملکرد اسانس تحت تأثیر تیمار برتر که حاصل از بر هم کنش تلقیح با باکتری، کاربرد زئولیت و سطح سوم ورمی-کمپوست بود، مقادبر بالاتری را نسبت به تیمار کود شیمیایی به خود اختصاص دادند. هم چنین برتری تیمار مزبور نسبت به تیمار کود شیمیایی در مورد صفات خاک از جمله کربن آلی خاک، تنفس میکروبی و بیوماس میکروبی خاک مشاهده شد. بنابراین کاربرد ترکیب 10 تن در هکتار ورمی کمپوست، 5/4 تن در هکتار زئولیت و تلقیح با باکتری علاوه بر تأمین عملکرد کمی و کیفی مطلوب در گیاه دارویی انیسون سبب حفظ حاصلخیزی و باروری خاک نیز می گردد. کلمات کلیدی: انیسون، کود بیولوژیک، ورمی کمپوست، زئولیت، عملکرد، اسانس، خصوصیات خاک
امین صالحی امیر قلاوند
مطالعات انجام شده درباره گیاهان دارویی گویای آن است که به کارگیری نظام کشاورزی پایدار به دلیل تطابق با شرایط طبیعی و اصالت کیفیت محصول، بهترین شرایط را برای تولید این گیاهان فراهم می آورد و حدأکثر ماده موثره در چنین شرایطی تولید می گردد. به همین دلیل رویکرد جهانی در تولید گیاهان دارویی به سمت سیستم های کشاورزی پایدار و بکارگیری روش های مدیریتی آنها می باشد. از مهم ترین گیاهان دارویی می توان به بابونه آلمانی (l. matricaria recutita) اشاره کرد که با توجه به اهمیت اسانس آن، استفاده از نهاده های زیستی برای تأمین عناصر غذایی مورد نیاز، نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت اسانس خواهد داشت. در همین راستا به منظور ارزیابی تأثیر ورمی کمپوست، زئولیت و باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد گیاه عملکرد کمی و کیفی و خصوصیات خاک بر گیاه دارویی بابونه، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در دو سال زراعی 1387 و 1388 انجام شد. عوامل مورد بررسی شامل: ورمی کمپوست (v) در سه سطح (0v1=، 5 v2=و 10v3= تن در هکتار)، زئولیت (z) طبیعی کلینوپتیلولایت (clinoptilolite) در دو سطح (0= z1و 9= z2 تن در هکتار) و کاربرد باکتری های ریزوسفری محرک رشد گیاه (azetobacter، azospirilium و pseudomonas) (b) در دو سطح (عدم تلقیح= b1و تلقیح با بذر= b2) بودند. همچنین یک کرت به عنوان شاهد شیمیایی برای مقایسه با سایر تیمارهای آزمایش در هر تکرار قرار داده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که مصرف ورمی کمپوست تأثیر معنی داری بر بیشتر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک از جمله وزن مخصوص ظاهری (bd)، کربن آلی، میزان نیتروژن، فسفر، پتاسیم، ph، ec، تنفس و بیوماس میکروبی نشان داد. زئولیت تأثیر معنی داری بر میزان نیتروژن و پتاسیم خاک داشت. باکتریهای ریزوسفری افزاینده رشد گیاه باعث افزایش معنی داری در تنفس و بیوماس میکروبی خاک شدند. همچنین میزان نیتروژن و فسفر خاک در اثر تلقیح با باکتریهای ریزوسفری خاک افزایش یافت. مصرف باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد گیاه و زئولیت تأثیر معنی داری بر ph، ec و bd نداشت. همچنین اثر متقابل مثبت و معنی داری نیز در بین عوامل بر روی برخی صفات مذکور در خاک در سال دوم مشاهده شد که از آن جمله می توان به اثر متقابل ورمی کمپوست و باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد گیاه بر کربن آلی خاک و بیوماس میکروبی خاک و اثر متقابل ورمی کمپوست و زئولیت بر میزان پتاسیم خاک و اثر متقابل بین هر سه عامل بر میزان نیتروژن خاک اشاره کرد. مقایسه تیمار شاهد و تیمارهای کود زیستی نیز مشخص نمود که تیمار کود زیستی شامل مصرف 10 تن ورمی کمپوست، 9 تن زئولیت و تلقیح با باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد گیاه دارای برتری قابل ملاحظه ای از نظر میزان کربن آلی و بیوماس میکروبی نسبت به شاهد بود. همچنین نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بیشترین عملکرد گل، درصد اسانس، عملکرد اسانس، غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم، میزان کامازولن و آلفابیسابلول اکسید a در هر دو سال با کاربرد 10 تن ورمی کمپوست بدست آمد. زئولیت تأثیر معنی داری بر تمام صفات یاد شده بجز فسفر و کامازولن داشت. همچنین بیشترین عملکرد گل، درصد اسانس، عملکرد اسانس، غلظت نیتروژن، فسفر، میزان کامازولن و آلفا بیسابلول اکسید a در تلقیح با کود زیستی در هر دو سال بدست آمد. اثر متقابل مثبت و معنی داری نیز در بین عوامل روی برخی صفات مذکور در گیاه بویژه در سال دوم مشاهده شد که از آن جمله می توان به اثر متقابل ورمی کمپوست و باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد گیاه بر عملکرد اسانس، میزان آلفابیسابلول اکسید a و اثر متقابل ورمی کمپوست و زئولیت بر میزان نیتروژن در سال دوم اشاره کرد. مقایسه تیمار شاهد و تیمارهای زیستی و آلی نیز مشخص نمود که تیمار زیستی شامل مصرف 10 تن ورمی کمپوست، 9 تن زئولیت و تلقیح با باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد گیاه دارای برتری قابل ملاحظه ای از نظر عملکرد گل، میزان اسانس و کیفیت اسانس نسبت به شاهد بود. مطابق نتایج بدست آمده به نظر می رسد کاربرد تیمار 10 تن ورمی کمپوست، همراه با تلقیح با باکتری های ریزوسفری افزاینده رشد و مصرف 9 تن زئولیت با بهبود شاخص های کیفیت خاک از جمله افزایش کربن آلی، بیوماس میکروبی و میزان نیتروژن خاک بهترین شرایط را برای دستیابی به بالاترین عملکرد گل، میزان اسانس و عملکرد اسانس بابونه آلمانی در راستای دستیابی به یک سیستم پایدار فراهم نموده است.
علیرضا توسلی غلامرضا صالحی جوزانی
گیاهان لگوم همزیستی سه جانبه با قارچهای میکوریز آربوسکولار (amf) و باکتریهای rhizobium دارند. قارچهای میکوریز همزیست اجباری ریشه گیاهان هستند که نقش مهمی در واکنشهای اکولوژیکی دارند. لگومها از جمله گیاهانی هستند که با باکتریهای rhizobium همزیستی برقرار کرده و اندامی به نام گره تشکیل میدهند که محل تثبیت نیتروژن میباشد. تثبیت کننده های همزیست نیتروژن و قارچهای میکوریز آربوسکولار شباهتهایی در برقراری همزیستی و تغییرات مورفولوژیکی در ریشه دارند. یکسری از ژنها مشخص شده اند که برای تشکیل گره های rhizobium و همزیستی am عمومی می باشند. در این تحقیق گیاهان نخود (cicer arietinum l. cv. ilc482) با گونه های قارچ میکوریز و جدایه های باکتری مزوریزوبیوم سیسری بصورت فاکتوریل و در یک طرح بلوک تصادفی در سه تکرار مایه زنی شدند. تیمار قارچی شامل سه گونه از قارچهای میکوریز آربوسکولار شامل (gi) glomus intraradices ، (gm) g. mosseae و (ge) g. etunicatum بود، یک تیمار بدون قارچ، و یک تیمار مخلوط سه گونه قارچی در مجموع 5 تیمار قارچی را تشکیل دادند. برای تیمارهای gi، gmو geبه ترتیب مقادیر100، 150 و 50 گرم از زادمایه قارچی بر اساس پتانسیل mpn محاسبه شده (به ترتیب240، 160 و 480 پروپاگول به ازاء هر سانتیمتر مکعب از زادمایه) برای هر کیلوگرم ماسه به گلدانهای مربوطه (هر گلدان 2 کیلوگرم) اضافه و با بستر شنی مخلوط گردیدند. برای تیمار کشت مخلوط قارچها نیز به ترتیب مقادیر 33، 50 و 17 گرم از زادمایه قارچی با همدیگر مخلوط و به ازاء هر کیلوگرم ماسه به گلدانهای مربوطه اضافه و با بستر شنی مخلوط شدند. 6 جدایه باکتری همزیست نخود، 1 تیمار مخلوط 6 جدایه و 1 تیمار بدون باکتری در نظر گرفته شد، که در مجموع 8 تیمار باکتری را شامل شدند. از سوسپانسیون باکتری به میزان 10 میلی لیتر با جمعیت 108 سلول در هر میلی لیتر به هر گلدان اضافه گردید. گیاهان بعد از 8 هفته برداشت گردیدند. گیاهان مایه زنی شده با قارچ و باکتری بطور کلی در مقایسه با شاهد ماده خشک بیشتری تولید کردند. قارچ گونه ge گونه موثرتری در تولید ماده خشک گیاهی نسبت به سایر گونه ها بود. زادمایه های مجزا قارچی موثرتر از مخلوط زاد مایهها بودند. تیمارهای باکتری تاثیر افزایشی بر کلنیزاسیون قارچی توسط گونه های gi، gm و مخلوط قارچها داشتند. نتایج نشان داد مایه زنی همزمان قارچ میکوریز و باکتریrhizobium موجب افزایش مقدار نیتروژن، فسفر، آهن، روی، مس و منگنز در گیاه میشود ولی این اثرات افزایشی بین تیمارهای قارچ و باکتری متفاوت هستند. روشهای میکروسکپی بطور معمول برای تعیین حضور اندامهای قارچی در گیاهان مورد استفاده قرار می گیرند ولی این روشها قادر نیستند چند گونه قارچ میکوریز را در یک قطعه ریشه و گره لگوم مشخص کرده و همچنین کمی نیز نمیباشند. این دو فاکتور در مطالعات لگومها جایی که این اثرات مورد بررسی قرار میگیرند مهم می باشند. این تحقیق روش quantitative real-time pcr (qrt-pcr) را به عنوان یک سیستم تعیین کمی در این خصوص مورد بررسی قرار میدهد. استفاده از این روش qrt-pcr توانست نشان دهد که قارچهای میکوریز توانایی کلنیزه کردن گره های نخود را در کشت مخلوط gi + gm دارند. نسبت مولکولی و تراکم gi بیشتر از gm در ریشه و گره نخود بود. این نسبت و تراکم در گره سه برابر ریشه بود. همچنین ما دریافتیم جدایه های مختلف باکتری مزوریزوبیوم سیسری تاثیر متفاوتی بر گره زایی باکتری و کلنیزاسیون قارچی در ریشه دارند.
عاطفه کریمی غلامرضا خداکرمیان
بیماری پژمردگی فوزاریومی گوجه فرنگی که عامل آن قارچ fusarium oxysporum f. sp. lycopersici است، یکی از مهمترین بیماریهای خاکزاد این گیاه است . تعداد 150 استرین باکتری از خاک های گردآوری شده از مناطق مختلف ایران به روش تهیه سری رقت (serial dilution) روی محیط کشت hicrome bacillus agar جدا شد. در ارزیابی توان بازدارندگی استرین های باکتریایی به روش کشت متقابل با قارچ بیماری زا، تعداد هشت استرین توانایی بالایی نشان دادند. با بررسی ویژگی های فنوتیپی این استرین ها مشخص شد که تعداد پنج استرین متعلق به bacillus subtilis ، یک استرین متعلق بهb. pumilus و یک استرین متعلق بهb. megaterium هستند. اثر بازدارندگی تعدادی از این استرین ها به همراه یک استرین pseudomonas fluorescens و یک استرین azotobacter chroccocum علیه fusarium oxysporum f. sp. lycopersici در شرایط گلخانه، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 12 تیمار و 8 تکرار بررسی شد. شاخص ها شدت بیماری و وزن تر و خشک گیاه پس از گذشت سه ماه اندازه گیری شد و داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت . نتایج نشان داد که تیمارهای مورد بررسی اختلاف معنی دار(01/0p= ) دارند. استرین های (b. subtilis 4(bs4 وb. subtilis 5 (bs5) بیشترین تأثیر را روی وزن خشک ریشه (به ترتیب 46/44 و 47/8 % (. و استرین هایazotobacter chroococcum(ac) ،bacillus, subtilis5(bs5) و pseudomonas fluorescens ( p21) بیشترین تأثیر را در کنترل بیولوژیک عامل بیماری نشان دادند (به ترتیب 42/71، 85/42 و42/31%).
احمد اصغرزاده فردین علیخواه
هر پژوهشی معمولاً با پرسشی بنیادین آغاز می شود که در طی پژوهش تلاش می گردد تا پاسخ آن نمایان شود. سوالی که محقق در این پژوهش به دنبال پاسخ آن بوده، نقش رسانه های جدید در سیاسی کردن یک تیم ورزشی همچون تراکتور سازی است. در این راستا محقق با بهره گیری از نظریه های مربوط به نقش رسانه های جدید در جنبش های اجتماعی به بررسی این موضوع می پردازد. برای مطالعه هواداران در این تحقیق از روش مصاحبه عمیق و همچنین مشاهده استفاده شده است. نتایج تحقیق، که در سال 1391 از 26 نفر از هواداران تیم تراکتور صورت گرفته، حاکی از آن است که حمایت از این تیم از سوی هواداران تناسبی با فوتبال ندارد. حرکت ها و فعالیت های هواداران را باید بروز نارضایتی های انباشته شده ای دانست که در طول چندین سال شکل گرفته و اکنون به صورت حمایت از یک تیم نمایان می شود. با توجه به عصر حاضر که عصر اطلاعات و ارتباطات مجازی و عصر زوال فاصله ها از طریق فناوری های مدرن است، اینترنت و قابلیت های آن از قبیل شبکه های اجتماعی، و همچنین شبکه های ماهواره ای نقش عمده ای در گسترش، سازماندهی و بسیج اعتراضات در این عصر ایفا می کنند. بر این مبنا، بررسی اعتراضات و حرکت های نمادینی که در ورزشگاه و خارج از ورزشگاه از هواداران تیم تراکتور سر می زند، نشان می دهند که انگیزه اصلی این اعتراضات، ابراز هویت و اصلاح تصویر ذهنی از گروه های قومی و مطالبات فرهنگی است.
اعظم رومانی سید محمدرضا احتشامی
به منظور بررسی تأثیر باکتری های ازتوباکتر و سودوموناس و سطوح مختلف کود شیمیایی بر کمّیت و کیفیت علوفه شلغم علوفه ای(brassica rapa l.) آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در مزرعه ی پژوهشی موسسه ی تحقیقات برنج کشور (رشت) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 14 تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد (بدون کود و بدون تلقیح)، کود کامل شیمیایی و بدون تلقیح، تلقیح با azotobacter chroococcum strain 12 + بدون کود نیتروژن، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + 50% کود نیتروژن، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + 75% کود نیتروژن، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + 100% کود نیتروژن، تلقیح با pseudomonas fluorescens strain 41 + بدون کود فسفر، تلقیح با p. fluorescens strain 41 + 50% کود فسفر، تلقیح با p. fluorescens strain 41 + 75% کود فسفر، تلقیح با p. fluorescens strain 41 + 100% کود فسفر، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + p. fluorescens strain 41 + بدون کود نیتروژن و فسفر، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + p. fluorescens strain 41 + 50% کود نیتروژن و فسفر، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + p. fluorescens strain 41 + 75% کود نیتروژن و فسفر، تلقیح با a. chroococcum strain 12 + p. fluorescens strain 41 + 100% کود نیتروژن و فسفر بودند. طبق نتایج حاصل از آزمایش مشخص گردید که کودهای زیستی تأثیر معنی داری بر تمامی صفات اندازه گیری شده به جز درصد ماده ی آلی داشت. به علاوه سودمندی کاربرد تلفیقی باکتری های محرک رشد گیاه و سطوح مختلف کودهای شیمیایی فسفر و نیتروژن بر عملکرد و کیفیت گیاه و هم چنین میزان عناصر مس، آهن، منیزیم، منگنز و فسفر شاخساره و غده نسبت به تیمار شاهد (بدون کود و بدون تلقیح) مشاهده شد. بیش ترین میزان شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته، رنگ دانه های فتوسنتزی، میزان ماده ی تر و خشک برگ و غده (در سه مرحله اوایل گل دهی، گل دهی کامل و غده بندی)، عملکرد تر و خشک علوفه، شاخص های کیفی و عناصر معدنی موجود در شاخساره و غده گیاه شلغم علوفه ای در کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی به ویژه تیمار تلفیقی ازتوباکتر + سودوموناس + 50% کود شیمیایی فسفر و نیتروژن به دست آمد. در نهایت می توان تأمین نیتروژن و فسفر مورد نیاز گیاه از طریق سیستم تلفیقی کودهای زیستی و 50% کودهای شیمیایی را به عنوان تیمار برتر و گامی در راستای کاهش مصرف نهاده های شیمیایی و تحقق اهداف کشاورزی پایدار معرفی نمود.
منیر ده مرده عیسی خمری
به منظور بررسی تأثیر کود دامی و کودهای زیستی بر عملکرد و اجزای عملکرد جو، آزمایشی در مزرعه آموزشی- پژوهشی پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال زراعی 92-1391 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح مصرف کودهای دامی شامل شاهد (بدون کود دامی)، 20 و 30 تن در هکتار و 4 سطح مصرف کود زیستی شامل شاهد (بدون مصرف کود زیستی)، آزوسپیریلیوم، ازتوباکتر و آزوسپیریلیوم + ازتوباکتر بودند. بر پایه نتایج بدست آمده سطوح مختلف مصرف کود دامی بر ارتفاع بوته، ارتفاع سنبله و تعداد سنبله در گیاه تاثیر معنی داری داشت. اثر تیمارهای کود زیستی بر ارتفاع بوته، ارتفاع سنبله، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در گیاه، عملکرد اقتصادی و بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار بود. بررسی اثر متقابل تیمارها نیز نشان داد که بیشترین مقدار عملکرد اقتصادی به میزان63/2 تن در هکتار با مصرف توام 20 تن در هکتار کود دامی و مخلوط کود زیستی آزوسپیریلیوم + ازتوباکتر بدست آمد که نسبت به تیمار شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد. نتایج این آزمایش نشان داد که مصرف تلفیقی کودهای دامی و زیستی، نسبت به مصرف جداگانه آنها می تواند در افزایش عملکرد، اجزاء عملکرد و پروتئین جو نقش موثری را ایفا کند. واژه های کلیدی: کود دامی، عملکرد ، کیفیت دانه، باکتری های محرک رشد
زهرا سلیمانپور نقیبی مهدی راستگو
به منظور بررسی تاثیر بقایای برخی از علف کش های سولفونیل اوره بر رشد، گره زایی و تثبیت نیتروژن در نخود(l.(cicer arietinumآزمایش هاییگلدانی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. عوامل مورد بررسی در آزمایش اول شامل علف کش ها در سه سطح (نیکوسولفورون، فورام سولفورون و ریم سولفورون)، باقیمانده علف کش در هشت سطح (0،1، 5/2، 5، 10، 15، 20، 30 درصد مقدار توصیه شده هر یک از علف کشها) و ژنوتیپهای نخود در پنج سطح (هاشم، ای ال سی 482، کاکاو توده محلی کرمانشاهی) بودند.پس از حصول اطلاعات اولیهای در ارتباط با واکنش ژنوتیپهای نخود به بقایای علف کش های بکار گرفته شده، آزمایش دومی بصورت فاکتوریل و مشابه آزمایش اول انجام شد که عوامل مورد بررسی در آزمایش دوم شامل علف کشها در دو سطح (نیکوسولفورون و فورام سولفورون) و باقیمانده علف کشها در پنج سطح 0، 05/0، 1/0، 25/0 و 5/0 درصد مقدار توصیه) و ژنوتیپها نیز در چهار سطح مذکور در آزمایش اول بودند. پس از اختلاط علف کش ها با خاک، کشت انجام و گیاهان تا ابتدای مرحله زایشی نگهداری شدند. بر اساس نتایج حاصل در آزمایش اول، بقایای علف کشهای نیکوسولفورون و ریم سولفورون به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر منفی را بر روی ژنوتیپهای نخود داشته اند. با این حال کمترین سطح (1 درصد) از باقیمانده علف کش فورام سولفورون در خاک، گره زایی تمام ژنوتیپها بغیر از کاکا و رشد اندام هوایی ژنوتیپهای کاکا و ای ال سی 482 را تحریک نمود. بر اساس شاخص 50edزیست تودهاندام هوایی، ژنوتیپهای هاشم(20/11 میکروگرم در کیلوگرم خاک) و کاکا (04/4میکروگرم در کیلوگرم خاک) به ترتیب متحملترین و حساسترین ژنوتیپ به بقایای علف کش فورام سولفورون در خاک بودند. نتایج در آزمایش دوم نشان داد که رشد، گره زایی و میزان نیتروژن تثبیت شده همه ژنوتیپهای نخود در پاسخ به تمام سطوح باقیمانده از علف کش نیکوسولفورون کاهش یافت؛ و بر اساس شاخص 50edزیست توده اندام هوایی، ژنوتیپهای ای ال سی 482 (073/0میکروگرم در کیلوگرم خاک) و هاشم (118/0 میکروگرم در کیلوگرم خاک)به ترتیب حساسترین و متحملترین ژنوتیپ به باقیمانده علف کش نیکوسولفورون در خاک بودند. سطوح بقایای علف کش فورام سولفورون در خاک در این آزمایش منجر به تحریک رشد، گره زایی و مقدار نیتروژن در برخی از ژنوتیپهای ( ای ال سی 482، هاشم) نخود شد. با این وجود؛ سطح 5/0 درصد از باقیمانده علف کش مذکور بیشترین تاثیر منفی را بر رشد ژنوتیپهای نخود داشته است. به نظرمیرسد بقایای علف کش ریم سولفورون در خاک، تاثیر منفی بر رشد نخود ندارند و این امکان وجود دارد که بتوان از آن به عنوان یک علف کش انتخابی در نخود استفاده کرد. اما علف کشهای فورام سولفورون و نیکوسولفورون اثرات سوئی حتی در بقایای اندک آنها در خاک بر رشد نخود بدنبال دارند.
مرضیه صفری احمد اصغرزاده
استفاده طولانی مدت از کود ها بویژه کودهای فسفری در مزارع گندم به دلیل وجود کادمیم در این کودها، منجر به آلودگی خاک شده است. به همین دلیل این تحقیق به منظور بررسی امکان کاهش سمیت کادمیم در دو نوع گندم (نان و دوروم) با استفاده از باکتری های محرک رشد انجام شد. این تحقیق شامل سه آزمایش جداگانه بود که در سال های1390 و 1391 در دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس اجرا گردید. آزمایش اول، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با استفاده از دو سویه باکتری سودوموناس (فلورسنس و پوتیدا) و غلظت های کادمیم (5، 15، 25 و 35 میلی گرم در لیتر) در ph های مختلف (5/5، 6، 5/6، 7 و 5/7) در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که حداکثر میزان جذب کادمیم در phهای 6 و 7 و غلظت 5 میلی گرم در لیتر به ترتیب توسط سودوموناس فلورسنس و پوتیدا (13/79 و 93/75 درصد) حاصل شد. در آزمایش دوم، اثر باکتری و عنصر روی بر جوانه زنی بذرهای گندم نان و گندم دوروم تحت شرایط غلظت های مختلف کادمیم در آزمایشگاه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در 4 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. باکتری در 4 سطح (تلقیح با سویه پوتیدا، تلقیح با سویه فلورسنس، تلقیح با باکتری اکسین منفی و بدون تلقیح) و عنصر روی در 3 سطح (صفر، 15 و 30 میلی-گرم در لیتر) و غلظت کادمیم در 5 سطح (صفر، 5، 15، 25 و 35 میلی گرم در لیتر) در هر یک از دو گونه گندم نان (پیشتاز) و گندم دوروم (dm87) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم از میزان فعالیت بتاآمیلاز کاسته شد. آنزیم بتاآمیلاز در اثر تلقیح گندم دوروم با سویه فلورسنس در سطوح مختلف کادمیم و عنصر روی نسبت به سایر تیمارهای باکتریایی، در مقایسه با گندم نان فعالیت بیش تری داشت. در اغلب صفات اندازه گیری شده در آزمون جوانه زنی گندم دوروم نسبت به گندم نان برتری نشان داد. تلقیح دو گونه گندم با سویه فلورسنس نسبت به سایر تیمارهای باکتریای منجر به افزایش فعالیت آنزیم بتاآمیلاز و در نتیجه سرعت جوانه زنی گردید، این در حالی بود که تلقیح با باکتری ها تأثیری در افزایش وزن خشک ساقه چه و ریشه چه نداشت. آزمایش سوم شامل بررسی کاربرد باکتری و سولفات روی در کاهش اثر سمیت کادمیم در دو گونه گندم در شرایط گلدان بود. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل آزمایشی در سه تکرار انجام شد. غلظت های به کار رفته برای کادمیم صفر، 10 و 9/29 میلی گرم در کیلوگرم خاک و غلظت عنصر روی به میزان صفر و 58/11 میلی-گرم در کیلوگرم خاک بود. بذور مورد استفاده گندم نان و دوروم قبل از شروع آزمایش با مایه تلقیح سویه سودوموناس پوتیدا و سودوموناس فلورسنس و آب دیونیزه به عنوان کنترل تلقیح شدند. مقایسه میانگین اثرات متقابل نشان داد که درصد کادمیم باقی مانده در خاک گلدان های گندم دوروم در هر دو سویه باکتری و شاهد پایین تر از گندم نان بود. همراه با افزایش عنصر روی به خاک، درصد کادمیم باقی مانده در خاک کاهش نشان داد. درصد کادمیم درون اندام هوایی با کاربرد سودوموناس پوتیدا و سودوموناس فلورسنس در دو گونه گندم و در دو سطح کاربردی عنصر روی به طور معنی داری کاهش نشان داد. همسو با افزایش غلظت کادمیم، محتوی کلروفیل، کارتنوئید و وزن خشک در دو گونه گندم نان و دوروم کاهش و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز افزایش -یافت. حضور سویه های باکتری و عنصر روی سبب کاهش اثر تنش شدند. استفاده ترکیبی از سویه های باکتری و عنصر روی به منظور کاهش اثر تنش کارایی افزایشی از خود نشان داد. اگرچه در هر دو نوع گندم در شرایط تنش کادمیم با افزایش عنصر روی فعالیت آنتی اکسیدانتی کاهش و در مقابل وزن خشک گیاه افزایش یافت، با این وجود گندم دوروم از این نظر برتری داشت. گندم نان در تمامی صفات فنولوژیک مورد بررسی نسبت به گندم دوروم برتری داشت که این نشانگر طولانی تر بودن طول دوره رشدی در این گندم است، گندم نان از این افزایش طول دوره رشد در جهت افزایش وزن خشک در اندام های مختلف خود و همچنین تعداد بیش تر برگ تولیدی سود جسته است.
محمد جواد اسداله زاده امیرحسین خوشگفتارمنش
چکیده دفع ضایعات لاستیک تایر یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی در بسیاری از کشورها است. این ضایعات جامد شامل گوگرد، اکسید روی، اسید استایریک، کربن سیاه، افزودنی های خاص و سیم های مفتولی هستند. تکنولوژی جدید امن برای بازیافت ضایعات لاستیک تایر، استفاده از آن ها به عنوان یک منبع موثر و ایمن کود روی بدون خطر آلودگی کادمیم در زمین های کشاورزی است. مشاهده شده که تلقیح میکروبی لاستیک تایر بر تسریع تخریب لاستیک و افزایش روی قابل عصاره گیری با dtpa در خاک های آهکی موثر است. در اولین بخش از مطالعه حاضر (بخش آزمایشگاهی)، ما برای اولین بار توانایی سودوموناس پوتیدا و سویه های مختلف تیوباسیلوس ها را به تنهایی یا در ترکیب با باکتری های سمیت زدای لاستیک (رودوکوکوس اریتروپلیس و اسینتوباکتر کالکوستیکوس) در تخریب لاستیک تایر و رهاسازی روی به خاک مورد بررسی قرار دادیم. در بخش دوم مطالعه (آزمایش گلدانی)، اثر همزیستی اندوفایت بر تسریع رهاسازی روی از لاستیک تایر به خاک و جذب آن به وسیله گیاه مورد بررسی قرار گرفت. دو نسبت لاستیک تایر (صفر و یک گرم بر کیلو گرم) با یک خاک آهکی دچار کمبود روی ترکیب شدند. نمونه های لاستیک قبل از اضافه شدن به خاک با 24 تیمار میکروبی شامل: no inoc (بدون تلقیح میکروبی)، af (ا. فرواکسیدانس ptcc 1647)، tt (ت. تیوپاروس ptcc 1668)، mt (مخلوط تیوباسیلوس ها)، p1 (س. پوتیدا p41)، p2 (س. پوتیدا p168)، ra (ر. اریتروپلیس ptcc 1767+ ا. کالکوستیکوس ptcc 1318)، p1+af، p1+mt، p1+tt، p2+af، p2+tt، p2+mt، ra+af، ra+tt، ra+mt، ra+p1، ra+p2، ra+p1+af، ra+p1+tt، ra+p1+mt، ra+p2+af، ra+p2+tt و ra+p2+mt تلقیح شدند. ph خاک و غلظت روی و آهن قابل عصاره گیری با dtpa بعد از 1، 3، 6 و 10 هفته اندازه گیری شد. در تمام تیمارهای میکروبی ph خاک به شکل معنی داری کاهش یافت؛ اگرچه این کاهش در تیمار ra+p2+mt بیشتر بود. در حضور لاستیک تایر ph خاک در هفته دهم همچنان به شکل معنی داری کمتر از ph ابتدایی خاک بود. در تیمارهای تلقیح میکروبی لاستیک، غلظت آهن قابل جذب تا هفته سوم افزایش یافت و پس از آن کاهش یافت؛ اگرچه غلظت آهن قابل عصاره گیری با dtpa همچنان بیشتر از غلظت اولیه این فلز در خاک بود. ra+p2+mt و ra+p2+tt موثرترین تیمارهای میکروبی در افزایش قابلیت دسترسی آهن در خاک تیمار شده با لاستیک تایر بودند. در شرایط کاربرد لاستیک تایر غلظت روی قابل عصاره گیری با dtpa تا هفته ششم افزایش یافت و پس از آن در هفته دهم کمی کاهش یافت یا بدون تغییر باقی ماند. در شرایط کاربرد لاستیک تایر، بیشترین افزایش غلظت روی قابل عصاره گیری با dtpa در حضور تیمار میکروبی ra مشاهده شد. با استفاده از آنالیز کلاستر تیمارهای میکروبی بر اساس ph و غلظت آهن و روی در 8 گروه طبقه بندی شدند. کمترین مقدار ph و بیشترین غلظت قابل عصاره گیری با dtpa آهن ( به طور متوسط 92/6 میلی گرم بر کیلوگرم) و روی ( به طور متوسط 67/2 میلی گرم بر کیلو گرم) در گروه 8 مشاهده شد. در آزمایش گلدانی اول، ریشه های ارقام گندم نان (triticum aestivum cv. roshan) و دوروم (triticum durum cv. durum) تحت شرایط تلقیح و بدون تلقیح با قارچ اندوفایت piriformospora indica و دو نسبت لاستیک تایر (صفر و 284 میلی گرم بر کیلوگرم) یا 15 میلی گرم بر کیلوگرم سولفات روی بودند. لاستیک تایر و سولفات روی به شکل تلقیح شده و بدون تلقیح با ra و ra+p1+tt به خاک اضافه شدند. کاربرد لاستیک تایر در خاک وزن خشک شاخساره ارقام گندم را بیشتر از سولفات روی تجاری افزایش داد. تلقیح میکروبی لاستیک تایر منجر به افزایش معنی دار وزن خشک شاخساره و غلظت روی در هر دو رقم گندم شد. در آزمایش گلدانی دوم، از دو ژنوتیپ فستوکا (arundinacea cvs. 75b and 75c) با و بدون قارچ اندوفایت (neotyphodium sp.) و تیمار میکروبی ra+p2+mt استفاده شد. کاربرد لاستیک تایر تلقیح شده با تیمار میکروبی منجر به افزایش عملکرد وزن خشک ریشه و شاخساره گیاه فستوکا شد. با توجه به نتایج بدست آمده، ra و ra+p1+tt موثرترین تیمارهای میکروبی در افزایش روی قابل عصاره گیری با dtpa خاک و افزایش جذب روی به وسیله گیاه گندم بودند. در حالی که p2 و ra+p2+mt موثرترین تیمارها در کاهش ph و افزایش غلظت آهن خاک بودند. کلمات کلیدی: ضایعات لاستیک های فرسوده، تجزیه زیستی لاستیک، خاک آهکی، کود روی، رودوکوکوس اریتروپلیس، اسینتوباکتر کالکوسیتکوس، سودوموناس پوتیدا، تیوباسیلوس
نیاز راهداری مهدی دهمرده
به منظور بررسی تأثیر کود دامی و کود زیستی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم، آزمایشی در مزرعه آموزشی- پژوهشی پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال 1391 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح مصرف کودهای زیستی شامل شاهد (عدم تلقیح و تلقیح با سودوموناس فلورسنت) و 5 سطح مصرف کود دامی شامل شاهد، 10، 20، 30 و 40 تن در هکتار کود دامی می باشد. بر پایه نتایج بدست آمده سطوح مختلف مصرف کود دامی بر ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد سنبله، عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد پنجه و تعداد دانه در سنبله تاثیر معنی داری داشت. اثر تیمارهای کود زیستی بر کلیه صفات مورد بررسی معنی¬دار بود. بررسی اثر متقابل فاکتورها نشان داد که بیشترین مقدار عملکرد اقتصادی به میزان 3300 کیلوگرم در هکتار با مصرف توام 20 تن در هکتار کود دامی و مخلوط کود زیستی سودوموناس فلورسنت بدست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد که مصرف تلفیقی کودهای دامی و زیستی، نسبت به مصرف جداگانه آنها می¬تواند در افزایش عملکرد و اجزاء عملکرد گندم نقش موثری را ایفا کند.
محمد بهمنی احمد اصغرزاده
تحقیق پیشرو با هدف بهبودصفات رویشی نهال استبرق (calotropisproceraait) نسبت به تنش های غیر زیستی با استفاده از میکروارگانیسم های میکوریزا و سودوموناس پوتیدا در شرایط گلخانه در دو آزمایش مجزا انجام شده است. آزمایش تنش خشکی با چهار سطح تلقیحی (عدم تلقیح، میکوریزی آربسکولار glomusintraradices ریزوباکتریاییs169pseudomonasputidaو تلفیقی (g.intraradices+p.putida s169))و شش سطح تنش خشکی (3، 6، 9، 12، 15 و 18 روز دور آبیاری) درطول 180روزو آزمایش تنش شوری هم با چهار سطح تلقیح فوق الذکر و تحت شش سطح شوری نمک nacl(0، 5، 10، 15، 20و 25 دسی زیمنس بر متر) به مدت 150روز،هر یک در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار شکل گرفته است. اغلب صفات رویشی نهال پاسخ معنی داری به اثرتلقیح تحت شرایط خشکی و شوری نشان دادند .طوری که با افزایش سطح تنش خشکی وشوری اغلب صفات مورفو-فیزیولوژی وبیوشیمیایی نهال روندکاهشی را نشان دادند. اما با تلقیح میکوریزی وریزوباکتریایی نهال منجر به بهبود و افزایش عملکرد تحت شرایط تنش شد.ازطرفی، درصد کلنیزاسیون ریشه ای با کاهش شرایط تنش نیز افزایشیافتبه طوری کههمه سطوح خشکی و شوری تلقیحتلفیقیتاثیر چشمگیریدر بهبودکلنیزاسیون ریشه ای نهال ایجاد کرد. نهال های تلفیقی تا سطح خشکی 15 روز 4/24درصد و شوری 25دسی زیمنس بر متر 16/63درصد زنده مانی داشتند. درحالی که هیچ نهالی از شاهد در سطح خشکی 15 و 18روز و در سطح شوری 20 و 25 دسی زیمنس بر متر زنده نماندند.بنابراینباتوجهبهاثرگذاری و کارایی موثر این گونه میکروارگانیسم ها در این تحقیق، پیشنهاد می شود که از این تکنیک به عنوان یک رهیافت نوین در طرح های مطالعاتی و اجرایی احیاء پوشش مناطق خشکبوم، به ویژه درختچه صنعتی استبرق در سطح نهالستانی و عرصه ای مورد استفاده واقع گردد.
نسیم صحرایی احمد اصغرزاده
چکیده ندارد.
ابوالفضل لطفی غلامعلی رنجبر
چکیده ندارد.
جلال جلیلیان علی محمد مدرس ثانوی
کودهای زیستی در تلفیق با کود های شیمیایی راهبرد مناسبی برای تغذیة گیاهان، افزایش حاصلخیزی خاک و تولید محصول در کشاورزی پایدار می باشند. برای بررسی ویژگی های کمی و کیفی آفتابگردان در واکنش به کود های زیستی (ازتوباکتر و آزوسپیریلوم) و سطوح مختلف کود نیتروژنه (اوره)، آزمایشی در دو سال زراعی (1385y1=و 1386y2=) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسلام آباد غرب، استان کرمانشاه، به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. کرت های اصلی، رژیم آبیاری با 3 سطح شامل آبیاری در 85 درصد ظرفیت زراعی (i1)، آبیاری در 70 درصد ظرفیت زراعی (i2) و آبیاری در 55 درصد ظرفیت زراعی ((i3) و کرت های فرعی، تیمار کودی با 6 سطح شامل شاهد(c)، کاربرد 100 درصد کود نیتروژنه توصیه شده (125 کیلوگرم اوره در هکتار) (n) ، مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم(aa)، مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم + 100 درصد توصیه کودی نیتروژنه (aa100)، مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم + 75 درصد توصیه کودی نیتروژنه (aa75) و مایه زنی بذر با ازتوباکتر و آزوسپیریلوم +50 درصد توصیه کودی نیتروژنه (aa50) در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تمامی ویژگی های مورد بررسی تحت تأثیر تیمار های آزمایشی قرار گرفتند. تنش خشکی سبب زودرسی گیاهان گردید و بجز صفات درصد پروتئین، میزان اسید های چرب اشباع، پرولین، کربوهیدرات های محلول و فلورسانس پایه، بقیه صفات را به طور معنی داری کاهش داد. ترکیب کود های زیستی با اوره سبب طولانی شدن مراحل مختلف رشدی آفتابگردان و افزایش ارتفاع بوته، قطر ساقه، قطر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین، عملکرد روغن، اسید های چرب غیر اشباع، رنگیزه های فتوسنتزی، fv/fm، پرولین و کربوهیدرات های محلول گردید. بیشترین و کمترین وزن هزار دانه به ترتیب در تیمار های y1i1aa و y2i3c مشاهده شد. تیمار کودی aa100 در شرایط آبیاری مطلوب (i1) بیشترین عملکرد دانه (24/4 تن در هکتار) را دارا بود در حالی که کمترین میزان آن (01/3 تن در هکتار) در تیمار شاهد (c) و در شرایط تنش خشکی i3 به دست آمد. بیشترین مقدار عملکرد دانه (1/4 تن در هکتار) در تیمار کودی aa75 و در سال اول و کمترین میزان آن (2/3 تن در هکتار) در تیمار شاهد و در سال دوم مشاهده شد. بیشترین درصد روغن (58/46%) در سال اول و در رژیم آبیاری i1 و کمترین میزان آن (29/42%) در سال دوم و در تیمار i3 بدست آمد. میزان روغن تحت تأثیر تیمار کودی قرار گرفت به گونه ای که بیشترین میزان آن (48/45%) در تیمار کاربرد کود زیستی مشاهده شد. تیمار کودی aa100 تحت شرایط تنش خشکی (i3) بیشترین درصد پروتئین را در بذور آفتابگردان، در سال دوم و تیمار شاهد در شرایط مطلوب آبیاری کمترین میزان آن را در سال اول آزمایش دارا بودند. میزان اسید پالمتیک بذور آفتابگردان تحت تأثیر اثر متقابل رژیم آبیاری × تیمار کودی قرار گرفت به گونه ای که گیاهان موجود در تیمار های i3c و i1aa به ترتیب بیشترین و کمترین میزان اسید پالمتیک دارا بودند. بیشترین میزان پالمتیک (91/9%) و استئاریک اسید (08/4%) در سال دوم و در تیمار کودی شاهد حاصل شد و در مقابل کمترین میزان پالمتیک (7/7%) و استئاریک اسید (68/2%) در سال اول و در تیمار کودی aa بدست آمد. بیشترین (43/3%) و کمترین (88/2%) میزان استئاریک اسید به ترتیب در بذور گیاهان تحت شرایط تنش خشکی و شرایط مطلوب آبیاری مشاهده شد. تنش خشکی سبب کاهش 1/2 درصدی میزان اسید اولئیک بذور آفتابگردان در مقایسه با شرایط مطلوب آبیاری شد. گیاهان موجود در تیمار های تلفیق کود های زیستی با اوره بیشترین میزان اسید اولئیک را در مقایسه با دیگر تیمار های کودی دارا بودند. بیشترین مقدار لینولئیک اسید (54/63%) در تیمار کودی aa75 و در سال اول بدست آمد در حالی که کمترین میزان آن (15/60%) در تیمار کودی شاهد (c) و در سال دوم حاصل شد. به طور کلی، کودهای زیستی سبب 50% صرفه جویی در مصرف اوره در ارتباط با عملکرد بیولوژیک، عملکرد روغن، درصد پروتئین و رنگیزه های فتوسنتزی و 25% صرفه جویی در مصرف نیتروژن در ارتباط با قطر ساقه و قطر طبق گردیدند. تنش خشکی کارائی تیمارهای مختلف کودی و کیفیت بذور آفتابگردان را کاهش داد و کاربرد کود های زیستی عملکرد کمی و کیفی آفتابگردان را افرایش دادند. در بین تیمار های آزمایشی، تیمار کودی aa75 در شرایط تنش ملایم خشکی و در ارتباط با اغلب صفات موثرترین تیمار کودی بود.
محمدحسن ملکی محمدعلی تاجیک قنبری
آنزیمها در مصارف بیوتکنولوژیک متعدد مانند کشاورزی ، صنایع غذایی ، تصفیه پسابها و موارد دیگر کاربردهای گوناگونی دارند. آنزیم پکتیناز از جمله آنزیمهای مهم صنعتی میباشد که در کشاورزی برای تجزیه ضایعات پکتینی، در صنایع غذایی برای کاهش پکتین مواد اولیه غذایی و شفاف سازی آبمیوه ها، در صنایع کاغذسازی برای نرم کردن چوب و در مصارف مختلف دیگر کاربرد دارد. در تحقیق انجام شده فعالیت پکتینازی تعدادی از جدایه های قارچ های خاکزی شامل جنسهای fusarium ، mucor ، absidia ، rhizomucor ، rhizopus ، trichoderma ، cunninghamella ، botrytis ، aspergillus، thamnidium ، metarhisiumو rhyzoctonia مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از محیط کشت اختصاصی پکتین برای تولید آنزیم پکتیناز استفاده شد. سه روز پس از تلقیح قارچ ها در محیط کشت به کمک معرف ها میزان قندهای احیا شونده حاصل از تجزیه پکتین و پروتئین های ترشحی قارچ مورد سنجش قرار گرفتند. نمونه گیری هر دو روز یک بار و به مدت بیست و یک روز انجام و نتایج حاصل با نرم افزار sas تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که از بین تمامی ایزوله های مورد بررسی بیشترین میزان تولید قند احیا شونده مربوط به جدایه های botritys cinerae ، rhizomucor pusillus ، mucor rasemosus ، fuzarium moniliform ، و بیشترین میزان تولید پروتئین های ترشحی مربوط به جدایه های mucor hiemalis f. silvaticus ، thrichoderma hamatumو rhizoctonia solani می باشد. در ادامه مطالعات ، آنزیمهای پکتیناز مترشحه توسط جدایه های برتر درمحیط، با استفاده از غلظت هشتاد درصد نمک سولفات آمونیوم و دیالیز کردن تغلیظ شدند. پروتئین های حاصل از تغلیظ محیط کشت برای بررسی ph و دمای بهینه فعالیت آنزیم و همچنین بررسی خصوصیات الکتروفورتیک آنزیم پکتیناز، مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بررسی ph و دمای بهینه فعالیت آنزیم های استخراجی از جدایه های برتر نشان داد که در اکثر این آنزیم ها بیشترین فعالیت مربوط به 5=ph و دماهای 35 تا 45 درجه سانتیگراد می باشد. همچنین وزن مولکولی پکتینازهای تولیدی در جدایه botritys cinerae ، 70 و80 کیلودالتون، در جدایه rhizomucor pusillus ، 47 و63 کیلودالتون، در جدایه mucor rasemosus ، 40 و 51 کیلودالتون، در جدایه thrichoderma hamatum ، 71 و 87 کیلودالتون، در جدایه fuzarium moniliform ، 37 و48 کیلودالتون مشاهده شد.
راضیه پرستان محمدمهدی فیض آبادی
انتروککها امروزه بعنوان عامل مهم عفونتهای بیمارستانی ظاهر شده اند. این باکتریها دارای ژنهای اکتسابی مقاومت به آنتی بیوتیکها هستند و آنها را به باکتریهای دیگر انتقال می دهند. جهت مطالعه خصوصیات فنوتیپی و ارتباطات ژنتیکی سویه های انتروکک ایران، 50 نمونه انتروکوکوس فکالیس و انتروکوکوس فاسیوم بررسی شدند. این سویه ها از سه بیمارستان تهران(لبافی نژاد، شریعتی و چمران) جمع آوری شدند.
احمد اصغرزاده مهدی حسینی مزینانی
نخود با نام علمی cicer arietinumسومین لگوم دانه ای جهان و اولین لگوم دانه ای ایران است. سطح زیر کشت این محصول 590هزار هکتار و تولید سالیانه آن 240 هزار تن می باشد. اثر متقابل ریزبیوم همزیست با این گیاه در تثبیت ازت مولکولی آن بسیار موثر است . از این رو مطالعه این همزیستی از اهمیت زیادی برخوردار است. تحقیق حاضر در طول سالهای 1375-1380 انجام گرفت.