نام پژوهشگر: محمدرضا اردکانی
محمدرضا اردکانی مهدی غفاری
به منظور بررسی تأثیر گیاهان پوششی بر کنترل علف های هرز، عملکرد، اجزاء عملکرد، خصوصیات رشدی سیب زمینی رقم آگریا و برخی از ویژگی های فیزیکی خاک، آزمایشی در سال زراعی 88-1387 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا به اجرا در آمد. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و 10 تیمار انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: شاهد (بدون گیاه پوششی و بدون کنترل شیمیایی)، شاهد (بدون گیاه پوششی و با کنترل شیمیایی)، جو، تریتیکاله، کلزا و چاودار هر کدام با دو تراکم کاشت معمول و سه برابر معمول به عنوان گیاه پوششی. وزن خشک گیاهان پوششی و وزن خشک، تراکم و تنوع علف های هرز زمستانه قبل از برگرداندن گیاهان پوششی به خاک، تعیین شد. نمونه برداری از علف های هرز تابستانه در کلیه ی تیمارها از 15 روز پس از سبز شدن سیب زمینی آغاز و هر 30 روز یکبار انجام شد. نمونه برداری از خاک جهت تعیین درصد ماده آلی و وزن مخصوص ظاهری خاک طی 2 مرحله، قبل از کاشت گیاهان پوششی و قبل از برداشت سیب زمینی انجام شد. جهت تعیین دمای خاک، نمونه برداری از روز کاشت تا 90% سبز شدگی کرت ها به صورت روزانه و در زمان معین انجام شد. به منظور بررسی شاخص های رشد گیاه زراعی، نمونه برداری از 15 روز پس از سبز شدن سیب زمینی با فاصله 15 روز یکبار صورت گرفت. نتایج نشان داد که در بین تیمارهای آزمایشی، چاودار و جو با تراکم سه برابر حداکثر و کلزا با تراکم معمول حداقل ماده خشک را در طول دوره رشد تولید کردند. تیمارهای با تراکم کاشت سه برابر در مقایسه با تراکم معمول کنترل بهتری بر علف های هرز زمستانه داشتند که از این بین تیمارهای چاودار و جو با تراکم سه برابر، کمترین آلودگی را به علف های هرز نشان دادند. ترکیب علف های هرز تابستانه موجود در مزرعه شامل 11 گونه بود. گیاهان پوششی بر تعداد بوته و وزن خشک علف های هرز به طور معنی دار اثر گذار بودند، طی 3 مرحله نمونه برداری علف هرز تیمارهای تراکم معمول و سه برابر هر گیاه پوششی اختلاف معنی دار از نظر کنترل علف های هرز نشان ندادند. اما از این بین تیمارهای چاودار با تراکم معمول وسه برابر و جو با تراکم سه برابر در مرحله اول (15 روز پس از سبز شدن)، چاودار و جو با تراکم سه برابر در مرحله دوم (45 روز پس از سبز شدن) و چاودار و کلزا با تراکم معمول 75 روز پس از سبز شدن بیشترین کنترل علف های هرز را دارا بودند. تیمارهای چاودار و جو با تراکم سه برابر به همراه تیمار چاودار تراکم معمول دارای حداکثر ماده آلی و حداقل وزن مخصوص ظاهری خاک بودند. در مورد دمای خاک تیمار چاودار با تراکم سه برابر، بالاترین میزان مجموع دمای موثر خاک را دارا بود. تیمارهای چاودار و جو با تراکم کاشت سه برابر حداکثر سرعت سبز شدن بوته را به خود اختصاص دادند. از نظر ویژگی های رشدی گیاه زراعی، تیمارهای کلزا و چاودار با تراکم کاشت معمول دارای حداکثر شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک کل و سرعت رشد محصول بودند. از نظر سرعت رشد غده نیز تیمارها تفاوت معنی دار نشان دادند. تیمارهای تراکم کاشت معمول و سه برابر هر گیاه پوششی از نظر عملکرد نهایی غده اختلاف معنی دار نشان ندادند. از این بین تیمارهای کلزا و چاودار با تراکم کاشت معمول به ترتیب بیشترین عملکرد نهایی غده را دارا بودند و عملکرد غده را از 5/43 تن در هکتار در تیمار شاهد (بدون کنترل) به 2/67 و3/65 تن در هکتار افزایش دادند. تیمار جو با تراکم سه برابر حداکثر تعداد غده در متر مربع را دارا بود. تیمارهای کلزا و چاودار با تراکم معمول بیشترین میانگین وزن غده را دارا بودند. طی این پژوهش مشخص شد در صورتی که هدف از کاشت گیاه پوششی بهبود شرایط خاک باشد استفاده از تراکم کاشت سه برابر گیاهان پوششی مطلوب تر است. که از بین تیمارها، تیمار چاودار تراکم سه برابر از نظر بهبود شرایط خاک برترین تیمار بود. اما هنگامی که هدف از کاشت گیاهان پوششی کنترل علف های هرز و افزایش عملکرد باشد، استفاده از تراکم کاشت معمول گیاهان پوششی بهتر است، چرا که ضمن کاهش هزینه بذر مصرفی، علف های هرز سیب زمینی را در حد تراکم های سه برابر کنترل کرده و حتی عملکرد بالاتری داشتند. از این نظر در میان تیمارها چاودار وکلزا با تراکم معمول گزینه های مناسب تری به عنوان کشت گیاه پوششی قبل از سیب زمینی می باشند.
سیده ساناز میرزاپور رضایی محمدرضا اردکانی
چکیده : به منظور بررسی و مطالعه اثرات شوری بر صفات رشدی و فیزیولوژیکی گندم رقم طبسی و سه لاین جهش یافته آن، آزمایشی در دو مرحله به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در سال 88- 1387 در پژوهشکده تحقیقات کشاورزی، پزشکی و صنعتی کرج اجرا گردید. مرحله اول شامل قرار دادن بذور ژنوتیپهای گندم (طبسی، t-67-60، t-66-58-8، (t-65-7-1 در معرض سه سطح شوری و شاهد ((آب آبیاری با هدایت الکتریکی 7/0 ) ،5 ، 10 و 15 دسی زیمنس بر متر) بود که در آزمایشگاه و در پتری دیش انجام گرفت. شوری کلیه صفات مورد آزمایش از جمله سرعت جوانه زنی، درصد جوانه زنی، طول برگ اولیه و ریشه چه و وزن خشک ریشه چه را کاهش داد اما در وزن خشک برگ اولیه تغییر معنی دار مشاهده نشد. مرحله دوم آزمایش در گلخانه ودر گلدانهای پلاستیکی به قطر دهانه 25 سانتیمتر پر شده از خاک مزرعه با ترکیب (رس 30%و سیلت29%و شن41%) و با همان تیمارهای مرحله قبل در مرحله برداشت انجام گردید. در این مرحله با اعمال شوری با آب ابیاری با هدایت الکتریکی 15 دسی زیمنس جوانه زنی صورت نگرفت و این سطح شوری از آزمایش حذف شد. سطوح مختلف شوری، صفات رشدی شامل طول، سطح و تعداد برگ، طول ساقه، ریشه، سنبله، وزن تر و وزن خشک و محتوی نسبی آب گیاه و وزن هزار دانه را در تمامی ژنوتیپها کاهش داد و در مورد صفات رویشی عملکرد شاهد بهتر از سایر ژنوتیپها بود. همینطور در بررسیهای فیزیولوژیکی مقدار کلروفیل کل و پتاسیم و پروتئین دانه تحت تاثیر تنش شوری کاهش نشان دادند ولی میزان پرولین، میزان پروتئین برگ ، میزان کاروتنوئیدها، فعالیت آنزیمها و میزان سدیم و میزان مالون د آلدئید افزایش معنی داری مشاهده شد. با این بررسیها عملکرد ژنوتیپ t-66-58-8 بهتر از سایر جهش یافته ها بود و مقاومت بیشتری نسبت به شوری نشان داد.
محدثه محمودی احمد غلامی
امروزه به دلیل مشخص شدن عوارض جانبی داروهای شیمیایی، رویکرد عمومی به مصرف داروهای گیاهی روز به روز درحال افزایش است. از طرفی استفاده از سیستم¬های زراعی کم¬نهاده و ابداع شیوه¬های نوین مدیریت بهره¬برداری از منابع به منظور دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار اهمیت ویژه¬ای پیدا کرده و از همین رو، استفاده از کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش عملکرد گیاهان یک مسئله مهم در جهت حرکت به سمت کشاورزی پایدار می-باشد. کودهای زیستی در حقیقت ترکیبی شامل انواع مختلف ریز موجودات آزادزی بوده که توانایی تبدیل عناصر غذایی اصلی از فرم غیرقابل دسترس به فرم قابل دسترس طی فرایندهای بیولوژیکی را دارا می¬باشند. این آزمایش به منظور بررسی اثر ورمی¬کمپوست، قارچ میکوریزا آرباسکولار و ازتوباکتر بر عملکرد و اسانس گیاه نعناع فلفلی (mentha piperita l.) بدون استفاده از کودهای شیمیایی به صورت اسپیلت پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بر روی گیاه نعناع فلفلی صورت گرفت. تیمارهای مورد بررسی شامل ورمی¬کمپوست به عنوان فاکتور اصلی در 3 سطح v0(عدم¬مصرف ورمی¬کمپوست)، v1(مصرف 3 تن ورمی¬کمپوست در هکتار) و v2(مصرف 6 تن ورمی¬کمپوست در هکتار) و ترکیبات تیماری قارچ میکوریزا آرباسکولار و باکتری ازتوباکتر به عنوان فاکتورهای فرعی، که میکوریزا آرباسکولار در 2 سطح m0(عدم¬مصرف میکوریزا) و m1( مصرف میکوریزا) و ازتوباکتر هم در دو سطح a0( عدم¬مصرف ازتوباکتر) و a1( مصرف ازتوباکتر) بودند، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در شهرستان ماهدشت انجام پذیرفت. نتایج آزمایش نشان داد که اثر ساده ورمی¬کمپوست بر صفات کلونیزاسیون و درصد اسانس در سطح 5% معنی¬دار شد. بررسی میانگین¬ها نشان می¬دهد که مصرف 6 تن در هکتار ورمی¬کمپوست بهترین عملکرد را برای صفاتی که ورمی¬کمپوست برای آنها معنی¬دار بدست آمد داشته است که باعث افزایش 22/58 و 19/25 درصدی به ترتیب برای کلونیزاسیون و درصد اسانس نسبت به شاهد گردید. دلیل این امر را اینگونه می¬توان بیان کرد که ورمی کمپوست به دلیل بهبود خصوصیات میکروبی و بیولوژیکی محیط کشت و نیز تنظیم ph آن و افزایش معنی¬دار ظرفیت نگهداری آب باعث عملکرد بهتر گیاه می¬شود. اثر ساده قارچ میکوریزا آرباسکولار هم فقط برای صفت کلونیزاسیون در سطح 1% معنی¬دار بدست آمد و باعث افزایش 24/19 درصدی کلونیزاسیون نسبت به شاهد شد. باکتری ازتوباکتر هم برای مقدار منتون اسانس نعناع فلفلی در سطح 5% معنی¬داری از خود نشان داد؛ ولی بر خلاف تصور باعث کاهش 32/47 درصدی منتون نسبت به شاهد گردید. اثرات متقابل میکوریزا آرباسکولار و ازتوباکتر و همچنین ورمی¬کمپوست و ازتوباکتر به ترتیب برای صفات کلونیزاسیون(در سطح 1%) و مقدار منتون اسانس نعناع فلفلی (در سطح 5%) معنی¬دار بدست شد.
مهرداد احمدی محمدرضا اردکانی
چکیده ندارد.