نام پژوهشگر: مهتاب پیرباوقار

بررسی ساختار و بررسی تغییرات گستره جنگل در زاگرس شمالی با استفاده از تصاویر ماهواره ای spot5 (مطالعه موردی: جنگل های بانه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان 1388
  رستگار مرادی   لقمان قهرمانی

این تحقیق با هدف بررسی قابلیت تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی بالا در بررسی تغییرات جنگل در یک دوره زمانی 50 ساله صورت گرفته است. منطقه اجرای تحقیق با سطحی معادل 9177 هکتار در جنگلهای منطقه آرمرده شهرستان بانه واقع شده است. داده های ماهواره ای مورد استفاده شامل پنجره ای از تصویر سنجنده hrg ماهواره spot5 است که مربوط به تاریخ 18 تیر ماه 1384 شمسی می باشد و فاقد هرگونه خطای هندسی و رادیومتریکی بوده است. بالاترین نتیجه مربوط به طبقه بندی 2 کلاسه ای و طبقه بندی کننده حدأکثر احتمال بود عکس های هوایی به تعداد 6 قطعه، با خطای ریشه میانگین مربعات کمتر از یک پیکسل با استفاده از تصویر ماهواره ای و نقشه های رقومی زمین مرجع گردیدند و موزاییک عکس ها از قسمت مرکزی عکس ها تهیه گردید. مرز جنگل و غیر جنگل بر روی موزاییک عکس ها تفکیک و به عنوان نقشه جنگل اول دوره از آن استفاده گردید. پدیده ها به 7 کلاسه تقسیم بندی شدند که شامل جنگل، زراعت، زراعت در زیر اشکوب جنگل، مناطق لخت، اراضی بایر، گردوهای طبیعی و جنگل کاری بود. این کلاسه ها با توجه به تفکیک پذیری آنها ابتدا به 4 کلاسه و در نهایت به 2 کلاسه جنگل و غیر جنگل تفکیک شدند. طبقه بندی به دو روش نظارت شده و رقومی صورت گرفت که در روش نظارت شده طبقه بندی با خوارزمی های حدأکثر احتمال، متوازی السطوح (جعبه ای) و حدأقل فاصله از میانگین انجام گرفت.بالاترین نتیجه مربوط به طبقه بندی 2 کلاسه ای و طبقه بندی کننده حدأکثر احتمال بود که صحت کلی معادل 87/43% و ضریب کاپای برابر 0/656 را بدست آورده بود. در روش تلفیقی بهترین نقشه حاصل از روش نظارت شده با تجربه مفسر و سایر اطلاعات کمکی ویرایش قرار گرفت. این روش صحت کلی و ضریب کاپای به ترتیب معادل 94/98% و 0/855 را کسب نمود. این صحت بالا نشان دهنده قابلیت مناسب تصاویر spot5 در بررسی تغییرات و تهیه نقشه جنگل در مناطق با تراکم پایین می باشد. نقشه حاصل از روش تلفیقی به عنوان نقشه آخر دوره جهت بررسی تغییرات استفاده شد. بررسی تغییرات با استفاده از روش تفاضل تصویر انجام گرفت و نتایج حاصل نشان دهنده کاهش سطح جنگل به میزان 6/62% (502 هکتار) سطح اولیه جنگل بود.

تهیه نقشه تراکم تاج پوشش جنگل با استفاده از داده های سنجش از دور (مطالعه موردی: بخشی از جنگل های مریوان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان 1390
  عبدالرسول بزرافکن   مهتاب پیرباوقار

تحقیق حاضر با هدف بررسی قابلیت داده های سنجنده liss iii ماهواره irs-p6 در تهیه نقشه تراکم تاج پوشش جنگل در شهرستان مریوان استان کردستان صورت گرفت. تصحیح هندسی داده ها با خطای rmse کمتر از یک پیکسل صورت گرفت. شاخص های گیاهی مناسب برای کاهش اثر بازتاب خاک و باندهای مصنوعی از طریق تجزیه مولفه های اصلی ایجاد شدند. نقشه واقعیت زمینی نمونه ای از طریق روش تصادفی سیستماتیک و با شبکه ای به ابعاد 400×250 متر و با سطح قطعات نمونه 50×50 متر تهیه گردید. ترکیب باندی مناسب برای طبقه بندی به کمک نمونه های تعلیمی و با استفاده از شاخص واگرایی تبدیل شده صورت گرفت. طبقه بندی داده ها به روش نظارت شده و با استفاده از خوارزمی های متوازی السطوح، حداقل فاصله از میانگین، حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی در ابتدا با 5 طبقه تراکم تاج پوشش(1- 5، 5-10، 10-25، 25-50 و 50 < درصد) انجام و با نقشه واقعیت زمینی مورد ارزیابی صحت قرار گرفت. به دلیل تفکیک پذیری کم بین برخی طبقه ها، این طبقات با هم ادغام شدند. در نهایت طبقه بندی با 3 طبقه تراکمی تاج پوشش (تنک، نیمه انبوه و انبوه) انجام شد و بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب معادل 47/78 درصد و 66/0 با روش حداکثر احتمال به دست آمد. در پایان جهت مقایسه تحقیق حاضر با سایر تحقیقات انجام شده در زاگرس، طبقه بندی با 2 طبقه تراکمی تاج پوشش (نیمه انبوه تا انبوه و تنک) انجام شد و بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب معادل 57/90 درصد و 80/0 با روش شبکه عصبی مصنوعی به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان دهنده قابلیت مناسب داده های سنجنده liss iii ماهواره irs-p6 برای کارهای اجرایی در طبقه بندی 2 و 3 طبقه ای می باشد.

پراکنش مکانی تیپ های جنگلی در ارتباط با عوامل فیزیوگرافی و انسانی (مطالعه موردی: حوزه آرمرده بانه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  هوار مدرس گرجی   مهتاب پیرباوقار

پراکنش جغرافیایی تیپ های مختلف پوشش گیاهی در ارتباط نزدیک با عوامل فیزیوگرافی است. علاوه بر این، پوشش گیاهی نتیجه کنش متقابل فرایندهای طبیعی گذشته و اخیر و همچنین دخالت های انسانی است. در جنگل های حوزه آرمرده بانه کمبود زمین های زراعی و کوهستانی بودن منطقه، مردم این منطقه را وادار کرده است که نیازهای کشاورزی و دامداری خود را تا جایی که امکان پذیر است با بهره مندی چند جانبه از طبیعت تامین کنند و به همین دلیل سال هاست که زادآوری جنسی در توده های جنگلی مستقر نشده است. به منظور توسعه و احیاء این جنگل ها، اطلاع از شرایط رویشگاهی تیپ های تشکیل دهنده آن لازم به نظر می رسد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط پراکنش مکانی تیپ های جنگلی با عوامل فیزیوگرافی (شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا و فاصله از آبراهه) و عوامل انسانی (فاصله از مناطق مسکونی و جاده) و همچنین تعیین رویشگاه های مناسب تیپ های مختلف بر اساس متغیرهای فیزیوگرافی و انسانی از طریق مدل سازی با روش رگرسیون لجستیک است. تعیین و طبقه بندی تیپ های جنگلی منطقه بر مبنای درصد آمیختگی درختان تعداد 448 قطعه نمونه 1/0 هکتاری دایره ای شکل بر اساس روش گرجی- بحری انجام گرفت. هشت تیپ جنگلی شناسایی شدند. نقشه تیپ بندی با نقشه طبقه بندی شده عوامل مورد بررسی (متغیرهای فیزیوگرافی و انسانی) همپوشانی داده شد تا چگونگی پراکنش تیپ های مختلف با تغییرات هر یک عوامل مورد بررسی شناسایی شود. مدلسازی و اعتبارسنجی مدل های بدست آمده، بر اساس تعداد نمونه هایی که به طور مساوی برای مناطق حضور و عدم حضور هر تیپ به شکل کاملا تصادفی تهیه شده بود با روش گام به گام (نسبت احتمال) و انتخاب 70% از نمونه ها برای مدلسازی و 30% نمونه ها جهت اعتبار سنجی مدل ها انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیونی مدل ها نشان داد که رابطه قوی میان پراکنش مکانی تیپ ها با عوامل فیزیوگرافی وجود دارد؛ به طوریکه جهت شیب مهمترین عامل و عوامل ارتفاع از سطح دریا و درصد شیب به ترتیب با توجه به حضورشان در مدل ها، از عوامل موثر بعدی شناخته شدند. در تیپ هایی که عوامل انسانی و فیزیوگرافی با هم وارد معادله شدند تاثیر عوامل فیزیوگرافی بیشتر از عوامل انسانی بوده است. بر اساس چگونگی رابطه فزاینده یا کاهنده حضور هر تیپ با متغیرهایی که وارد مدل لجستیک شده اند و میزان همخوانی آن با نتایج حاصل از همپوشانی نقشه تیپ بندی با عوامل مورد بررسی و نیز تحقیقات مشابه قبلی، می توان گفت که رگرسیون لجستیک روش مناسبی برای بررسی تاثیر عوامل مختلف بر پراکنش مکانی تیپ های مختلف است.

بررسی فرآیند زغال گیری و ارزیابی پیامدهای آن در جنگل ( مطالعه موردی: جنگل های گمارلنگ شهرستان مریوان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  رحمت نامداری   لقمان قهرمانی

زغال گیری یک الگوی دیرینه در نظام معیشتی مردمان گمارلنگ در زاگرس شمالی است. این مطالعه به منظور فراهم کردن اطلاعات پایه ای مورد نیاز برای حل این مساله در مدیریت روستای جنگل انجام شده است. مکان یابی برای زغال گیری در این منطقه بر پایه ی سه نمایه ی گونه ی درختی، فراوانی درختانی که به قطر برداشت رسیده و مالکیت عرفی انجام می شود. در این بررسی، مطالعه ی کار بر اساس آموختن با کارکردن و زمان سنجی به صورت پیوسته انجام شده است. در آخرین گام، دو توده ی زغال گیری نشده و زغال گیری شده که در شرایط رویشگاهی مشابهی قرار گرفته اند؛ برای ارزیابی پیامدهای زغال گیری اندازه گیری شدند. این بررسی نمایان کرده که هریک از کوره ها در یک گستره ی 5 روزه و با کارایی 37 درصد برپا می شوند. همچنین توده های بهره برداری-شده دارای رویه ی زمینی کمتری هستند که به منظور مدیریت مستمر جنگل، می توان برداشت را با یک چرخه ی 13 ساله انجام داد.

بررسی امکان برآورد زیتوده روی زمینی جنگل با استفاده از داده های سنجنده spot hrgو آلگوریتم های مختلف روش نزدیکترین همسایه وزن دار (مطالعه موردی: سری 1 جنگل آموزشی-پژوهشی دارابکلا)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده منابع طبیعی 1392
  سوران امینی بانه   اصغر فلاح

شناسایی منابع موجود، نظارت بر روند تغییرات و دسترسی به آمار و اطلاعات به هنگام از عوامل کلیدی در برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها و مدیریت در هر زمینه می باشد. در این مطالعه، امکان برآورد میزان زیتوده روی زمینی جنگل با استفاده از تصاویر ماهواره ای spot-hrg مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار تعداد 100 پلات 900 مترمربعی به صورت خوشه های 5 تایی در جهت شمالی، توده های راش سری 1 جنگل دارابکلا واقع در شهرستان میان درود (مازندران) پیاده شد. ابتدا میزان حجم درهکتار برای هر پلاته محاسبه و در نهایت با استفاده از معادلات برآورد زیتوده با استفاده از دانسیته و حجم میزان زیتوده درهکتار برای هر پلات محاسبه شد. پیش پردازش ها و پردازش های مناسب جهت حذف و کاهش خطای هندسی و اتمسفری و همچنین بارزسازی تفاوت های مشخصه کمی توده ها بر روی داده-های طیفی انجام گرفت. در این تحقیق لایه های مناسب جهت مدل سازی مورد بررسی قرار گرفت. در میان تمام باندهای اصلی و مصنوعی، از لایه هایی که ضریب همبستگی در بین آنها کمتر و با مشخصه کمی مورد مطالعه دارای بیشترین ارتباط بودند استفاده کردیم. از روش نزدیکترین همسایه وزن دار و الگوریتم ههای مختلف آن جهت ارزیابی و مدل سازی استفاده شد. 70 درصد داده ها برای مدل سازی و 30 درصد باقی مانده جهت ارزیابی استفاده شد که درصد rmse برای الگوریتم های euclidean و euclidean squared و cityblock و chebychev روش نزدیکترین همسایگی به ترتیب برابر: 26/052 و 26/126 و 26/156 و 25/75 و همچنین میزان اریبی به درصد به ترتیب برابر با: 1/437- و 1/441- و 1/391-و 1/910- بود. نتایج حاصل از ارزیابی داده ها و مقایسه آن با سایر کارهای انجام شده در این زمینه نشان داد که سنجنده spot-hrg قابلیت برآورد زیتوده را با دقت مناسبی دارد و استفاده از روش نزدیکترین همسایه در برآورد مشخصه زیتوده روی زمینی مفید و کاربردی است.

قابلیت تصاویر tm در تشخیص جنگلهای سوخته (مطالعه موردی: منطقه قوری قلعه در استان کرمانشاه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  حبیب اله رحیمی   مهتاب پیرباوقار

هر ساله سطوح زیادی از جنگلهای منطقه زاگرس در غرب ایران، دستخوش آتش سوزی شده و از بین می رود. گستردگی و توزیع آتش سوزیها، کوهستانی و صعب العبور بودن غالب مناطق جنگلی زاگرس، توانایی مدیران را برای دستیابی به اطلاعات کمی قابل اعتماد در مورد اندازه قطعات سوخته شده، سطح خسارت و همچنین ارائه آمار و اطلاعات منطبق بر واقعیت، با مشکل مواجه نموده است. بهره گیری از داده ها و تصاویر ماهواره ای مناسب و در دسترس، می تواند اطلاعات مفیدی را درباره شرایط قبل و بعد از آتش سوزی عرصه های جنگلی، برای ما فراهم نماید. در این راستا، این تحقیق با هدف آگاهی از کارایی و قابلیت داده های سنجنده tm ماهواره landsat در تشخیص، ارزیابی و تهیه نقشه جنگلهای سوخته منطقه زاگرس، به اجراء درآمد. به این منظور پس از تهیه تصاویر مورد نیاز، آتش سوزی اتفاق افتاده در سال 1389 در جنگلهای منطقه قوری قلعه (استان کرمانشاه) با بهره گیری از اصول و مبانی سنجش از دور و انجام پردازشهای لازم، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد، باند 4 سنجنده tm و ترکیب باندیm2 ،m1،b437 به ترتیب با صحت کلی 90 و 92.75 درصد و ضریب کاپای 0.8 و 0.86 از قابلیت و کارایی مناسبی در تشخیص و تمایز جنگلهای سوخته شده در این مناطق برخوردار هستند. همچنین نتایج این بررسی نشان داد که شاخص ndvi اطلاعات مناسبی را در خصوص تأثیر آتش سوزی و روند تغییرات پوشش گیاهی در اختیار قرار می دهد.

پهنه بندی مناطق جهت توسعه گردشگری طبیعت در منطقه عباس آباد بانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  هیرو صالحی   مهتاب پیرباوقار

اکوسیستم¬های جنگلی که با گذشت زمان به صورت فعلی درآمده¬اند نقش موثری در تعادل و حفظ برقراری موازنه طبیعت دارند. بهره¬گیری از این منابع باید با مطالعه دقیق شرایط و خصوصیات رویشگاه و تعیین توان اکولوژیک آن¬ها صورت پذیرد. از این اکوسیستم¬ها استفاده¬های مختلفی می-شود که یکی از آن¬ها گردشگری می¬باشد. گردشگری فرآیندی است که از دیرباز به شکل¬های مختلف به منظور تأمین نیازهای روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انسان¬ها وجود داشته است. یکی از شاخه¬های رو به رشد این صنعت، گردشگری طبیعت می¬باشد که برای پایدار بودن آن می-بایست ضوابط خاصی را در نظر گرفت. در همین راستا گزینش پهنه¬های مناسب گردشگری طبیعت از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی توان محیطی و پهنه¬بندی منطقه عباس¬آباد به¬منظور تعیین مناطق مناسب جهت توسعه گردشگری طبیعت با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی است. ارزیابی توان گردشگری طبیعت منطقه مورد مطالعه در سه مرحله صورت گرفت. در مرحله اول مهمترین گروه¬نمایه¬ها، نمایه¬ها و نشانه¬های موثر در ارزیابی توان گردشگری منطقه مورد مطالعه تعیین شدند و سپس با توجه به نظرات کارشناسان این گروه¬نمایه¬ها، نمایه¬ها و نشانه¬ها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی وزن¬دهی شدند. در مرحله دوم نقشه جغرافیایی مربوط به نمایه¬ها و نشانه¬های موثر در ارزیابی توان گردشگری با استفاده از توانایی¬های gis تهیه شد. در مرحله آخر هر کدام از این نقشه¬ها در محیط gis با وزن¬های متناظر خود که در مرحله اول این مطالعه به¬دست آمدند، تلفیق شدند و نقشه نهایی توان گردشگری طبیعت منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که به ترتیب 15/15 و 26/61 درصد از سطح منطقه دارای توان طبقات یک و دو برای تفرج است که نشان¬دهنده توان بسیار مناسب این مناطق برای توسعه گردشگری طبیعت است. همچنین نتایج نشان داد که 18/23 درصد از سطح منطقه دارای توان طبقه سه، 39/0 درصد دارای توان طبقه چهار یا توان ضعیف و 02/0 درصد دارای توان طبقه پنج یا توان بسیار ضعیف برای توسعه گردشگری طبیعت است.

پهنه بندی خطر کاهش گستره جنگل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و فازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  شیدا رحیمی   هدایت غضنفری

چکیده آشکارسازی و بررسی تغییرات کاربری اراضی از جمله ابزارهای مدیریت منابع طبیعی و ارزیابی تغییرات اکوسیستم، به ¬شمار می¬آید. تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کاهش سطح جنگل و پهنه بندی خطر کاهش گستره جنگل با تلفیق روش¬های تصمیم¬گیری چند معیاره مکانی (تحلیل سلسله مراتبی و فازی) و سامانه اطلاعات جغرافیایی در جنگل¬های باغان شهرستان مریوان واقع در زاگرس شمالی با مساحت 05/2686 هکتار صورت گرفت. به منظور تهیه نقشه تغییرات کاهش گستره جنگل طی سال¬های 1368 تا 1390 از تصاویر سنجنده tm ماهواره لندست استفاده شد. سپس نمایه¬های مؤثر بر کاهش گستره جنگل از جمله فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از مناطق زراعتی و باغی، فاصله از جاده¬ها، فاصله از آبراهه¬ها، شیب، جهت و ارتفاع در این تحقیق در نظر گرفته شدند. با ترکیب نظرهای کارشناسان، انجام مقایسه¬های زوجی در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و همچنین استفاده از متغیرهای کلامی در روش فازی وزن نهایی هر کدام از نمایه¬ها استخراج شد. پس از تهیه نقشه¬های مربوط به هر یک از نمایه¬ها، با استفاده از تکنیک ترکیب خطی وزن¬دار وزن¬ها در هر نمایه تأثیر داده شد و نهایتاً در محیط جی¬آی¬اس روی¬هم¬گذاری شدند. بدین ترتیب نقشه نهایی پهنه¬بندی مناطق مستعد وقوع تخریب در پنج طبقه با خطر بسیار زیاد، خطر زیاد، خطر متوسط، خطر کم و خطر خیلی کم در دو روش تحلیل سلسله مراتبی و فازی تهیه و استخراج شد. نتایج ارزیابی صحت نشان داد که در روش تحلیل سلسله مراتبی 55/81 درصد و در اعداد قطعی شده، کمینه، میانه و بیشینه فازی به ترتیب 61/80، 01/81، 61/80 و 96/79 درصد از مناطقی که مورد تخریب قرار گرفته¬اند، در نقشه¬های پهنه¬بندی حاصله در مناطق با خطر بسیار زیاد و خطر زیاد قرار دارند. این میزان صحت، کارایی روش¬های تحلیل سلسله مراتبی و فازی در پهنه-بندی خطر کاهش گستره جنگل را مورد تأیید قرار می¬دهد. واژهای کلیدی: خطر کاهش گستره جنگل، سامانه اطلاعات جغرافیایی، تحلیل سلسله مراتبی، فازی، ماهواره لندست

ارزیابی پارک جنگلی توس نوذر با رویکرد جنگلداری شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  سحر کریمی   هدایت اله غضنفری

پارک های جنگلی و فضای سبز شهرها عناصر اصلی شهرها به شمار می آیند که دارای پوشش گیاهی بوده و به عنوان لایه های تنفسی شهرها، با هدف های زیباسازی، تعدیل کننده شرایط محیطی و محل گذران اوقات فراغت نقش ایفا می کنند. این پژوهش با هدف بررسی توان ها و تنگناهای گردشگری پارک جنگلی توس نوذر، تعیین موقعیت راهبردی آن و دستیابی به راهبردها و راهکارهای مناسب اصلاح وضع مدیریتی جهت جذب بیشتر گردشگران و ارائه برنامه های مدیریت زیست محیطی پارک انجام شد. از روش پرسش نامه و نظرخواهی از گردشگران و مسئولان مرتبط با گردشگری پارک جنگلی توس نوذر به بررسی قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. جهت تعیین جایگاه راهبردی منطقه مورد مطالعه، ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی منطقه مورد مطالعه تنظیم و با تشکیل ماتریس سوآت راهبردهایی پیشنهاد گردید. نتایج حاصل از بررسی منطقه با استفاده از مدل سوآت نشان داد که هفت قوت، هفت ضعف، پنج فرصت و ده تهدید عمده وجود داشته که برهم کنش آنها در ماتریس داخلی و خارجی نمایانگر آن است که این پارک در موقعیت حفظ و نگهداری وضع موجود قرار دارد. بنابراین به دلیل غلبه قوت ها و تهدیدها در منطقه شایسته می داند راهبردهایی (راهبردهای رقابتی) ارایه گردد تا با اتکای بر قوت ها‏‏، پیامدهای ناشی از تهدیدات خارجی را کاهش دهد. راهبردهای ارائه شده در منطقه نیز با ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی اولویت بندی شد و در نهایت راهبرد استفاده از ظرفیت سرمایه گذاری های بخش خصوصی و دولتی جهت توسعه زیربنایی و ایجاد و بازسازی زیرساخت ها و تهیه طرح جامع گردشگری منطقه با توجه به توان پارک به عنوان تأثیرگذارترین راهبرد مطرح شده است. نقشه های مطلوبیت مناطق تهیه و بنابراین برنامه ریزی هایی براساس خواسته های مردمی که همانا توسعه امکانات رفاهی در منطقه می باشد در مناطق مطلوب که سطح بیشتری را به خود اختصاص می دهند، صورت گرفت.

شناسایی جنگل های آلوده به پروانه جوانه خوار بلوط با استفاده از سنجش از دور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  لیلا گوشبر   جمیل امان اللهی

با توجه به طغیان آفات به جنگل¬های زاگرس و خسارت قابل توجهی که این آفات به خصوص آفت پروانه جوانه خوار بلوط، به دلیل تغذیه از برگ¬ها و جوانه¬ها، به جنگل¬های بلوط وارد می-آورد، شناسایی مناطق آفت¬زده و مبارزه با آن ضرورت می¬یابد. استفاده از تصاویر سنجش از دور در مطالعه خسارات آفت و مرگ و میر ناشی از شیوع بیماری، به طور گسترده¬ای مورد استفاده قرار گرفته است که البته توانایی این تصاویر در تشخیص خسارت، به درجه آسیب به شاخ و برگ نیز بستگی دارد. استفاده از تصاویر لندست برای تشخیص شیوع و خسارت حشرات در مناطق بسیاری مورد استفاده قرار گرفته است، در این راستا استفاده از شاخص¬های گیاهی مختلف به ویژه شاخص ndvi حاصل از نسبت گیری¬ طیفی باندهای سنجنده¬های این ماهواره، بسیار مورد توجه است. هدف از این تحقیق، بررسی امکان شناسایی مناطق آسیب دیده ناشی از پروانه جوانه خوار بلوط، با استفاده از تصاویر ماهواره لندست می¬باشد. برای این منظور تصاویر مربوط به قبل از توسعه آفت، سال¬ 2002 و سال¬های بعد از بروز آفت، 2007 و 2014 در جنگل¬های شهرستان مریوان، در دو منطقه قرق شده و قرق نشده، مورد استفاده قرار گرفت. تصحیحات اتمسفری لازم بر روی تصاویر انجام شد و شاخص ndvi مربوط به هر تصویر بدست آمد. با توجه به اینکه تصاویر استفاده شده مربوط به دو ماهواره لندست 8 و لندست 5 می¬باشند و به دلیل اختلاف در دامنه طیفی باندهای قرمز و مادون قرمز نزدیک سنجنده¬های این ماهواره¬ها، شاخص ndvi حاصل از این دو سنجنده متفاوت است، در گام نخست مدلی جهت هماهنگ¬سازی و مقایسه دو شاخص ارائه شد. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده با ضریب همبستگی 928/0r2=، میانگین ریشه مربعات خطای 05/0 و مقدار اریبی 03/0، قابل استفاده می¬باشد. در گام نهایی، شاخص ndvi مربوط به سال¬های مختلف طبقه-بندی شد و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مقایسه حاکی از کاهش چشمگیر شاخص ndvi در سال¬های 2007 و 2014 می باشد. تجزیه و تحلیل آماری داده¬ها نشان داد که تفاوت ndvi بین سال¬های 2002 و 2007 و همچنین بین سال¬های 2007 و 2014 چه در منظقه قرق شده و چه در منظقه قرق نشده در سطح احتمال پنج درصد معنی¬دار است. با توجه به در نظر گرفتن تغییرات اندک بارندگی و دما، کاهش این شاخص را می¬توان به حضور و خسارت پروانه جوانه خوار بلوط نسبت داد.