نام پژوهشگر: محمدجعفر چمنکار

بررسی روند قدرت گیری حکام و قبایل محلی و تضعیف حاکمیت سیاسی ایران در خلیج فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  فاطمه بیژنی   محمدجعفر چمنکار

چکیده: خلیج فارس همواره از مناطق بسیار حساس، سوق الجیشی و تجاری خاورمیانه بوده است، از این رو، در طول تاریخ منشأ تحولات متنوعی شده است. از مسائل بسیار مهم و قابل بحث در خلیج فارس، بررسی روند قدرت گیری حکام و قبایل محلی در خلیج فارس و کرانه های ساحلی آن به ویژه کرانه های تحت حاکمیت ایران می باشد. بعد از فروپاشی دولت صفوی، اعراب جنوبی سواحل خلیج فارس مهاجرت خود را به سمت سواحل شمالی خلیج فارس آغاز نمودند. در دوره افشاریه این قبایل توانستند یک یا چند جزیره و بندر را تحت نفوذ سیاسی و نظامی خود قرار دهند. در دوره زند کمربند قدرتمند قبایل و طوایف در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس شکل گرفت. به همین جهت کریم خان بخشی از درگیریهای خود را در این مناطق گذراند. در ابتدای زمامداری قاجارها بدلیل درگیری و جنگ با روسها در شمال، زمامداران قاجار از امور سواحل و بنادر خلیج فارس غافل ماندند که این مسئله آزادی عمل کافی را برای اعمال سیاست های دولت انگلیس با همکاری روسای قبایل فراهم کرد. قدرت گیری امام مسقط، به همراه شکل گیری روز افزون قدرت آل عتوب در کرانه های خلیج فارس و اقتدار طایفه قواسم در مبادلات دریایی، باعث استقلال طلبی و افزایش قدرت قبایل محلی در خلیج فارس شد. همین امر بر حساسیت موقعیت خلیج فارس نزد انگلیسی ها افزود و گسترش فعالیت انگلیسی ها، چالش تازه ای برای اقتدار ایران به شمار می آمد. در این پژوهش، چگونگی روند قدرت گیری این حکام و قبایل و تضعیف قدرت سیاسی ایران در کرانه های خلیج فارس از اواخر حکومت صفوی تا اوایل حکومت قاجاریه تحلیل و بررسی می شود. مسئله و هدف اصلی پژوهش، بررسی چگونگی قدرت یابی قبایل و اعراب محلی در منطقه خلیج فارس است.

مرجئه در قرن اول و دوم هجری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1393
  خالد اسماعیل حمد   حبیب ارجمندزاده

فرقه مرجئه، گروهی بودند که در سده ی اول هجری در عصر عبدالملک بن مروان در واکنش خوارجیان بوجود آمدند سپس چند گروه و فرقه شدند از فرقه مرجئه خوارج و مرجئه جبریه و مرجئه قدریه و مرجئه خالصیه ... که هر فرقه ای صاحب عقیده و اندیشه مختص به خود بودند در عقایدشان، این باورها تأثیر زیادی بر ایمان و باور مسلمانان گذاشت و چندین نفر مثل جعد بن درهم و جهم بن صفوان، غیلان دمشقی که از پیشگامان این عقیده و این گروه بودند و نظریات و عقایدی مطرح کردند و حمایت از خلیف ها اموی کردند و علاوه بر این دشمن عقیده ی معتزله بودند و چندین علمای سنی و شیعی درباره ی آن ها صحبت کردند و بعدها به خاطر حمایشان از دولت اموی در زمانی که عباسیان بوجود آمدند رفته رفته به سوی نابودی رفتند و در بین گروه های دیگر حل شدند.

روابط سیاسی و نظامی ایران و عثمانی از دوره صفویان تا دوره قاجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - پژوهشکده ادبیات 1393
  محمدطاهر سنجاقی   محمدجعفر چمنکار

با تأسیس سلسله صفوی در سال 709 قمری، عثمانیها آن را به عنوان رقیبی تلقی کردند که موجودیت آنان را تهدید میکرد و بیش از دو سده حاکمیت صفویه، بین آنها کشمکش دامنه داری ایجاد کرد که پی آمدهای ناگواری را برای دنیای اسلام به بار آورد. امپراتوری عثمانی، دشمن مشترک و خطرناک ایران و اروپا محسوب میشد و هم دردی بین آنان، عاملی برای پیدایش این اندیشه گردید که هم گرایی میان ایران و اروپا و جنگهای های صفویان با شدید و فرساینده هم زمان و مشترک با عثمانی، سبب شکست آن خواهد گردید. بیشتر جنگ عثمانی تا پایان سلطنت شاه عباس اول روی داده است. در دوره جانشینان شاه عباس اول، و بنا بر معاهده ذهاب روابط دو دولت دوستانه و صلح آمیز بوده است. با سقوط اصفهان در سال 3311 ه.ق توسط افغانها، اقتدار جامعه ای قرار گرفت در چنین شرایطی نادر توانست اداره ایرانی عصر صفوی از میان رفت. ایران در وضعیت آشفته ای تازه از حیات سیاسی و اجتماعی ایران رقم زند. با مرگ نادر اوضاع ایران بار امور را در دست بگیرد و دوره ها بین ایران و عثمانی در دوره دیگر آشفته شد و حکومت مرکزی برای چند سال در ایران وجود نداشت. کشمش افشار و زندیه کمتر به نسبت دوره اولیه صفویه بود. واژگان کلیدی: روابط سیاسی، نظامی، صفویان، عثمانی، افشار، زندیه