نام پژوهشگر: بابک عبدالهی مندولکانی
سمانه عابدی رضا درویش زاده
گل جالیز (.pps orobanche) پارازیت ریشه ی طیف گسترده ای از گیاهان زراعی می باشد. بررسی تنوع درون و بین جمعیت های عوامل بیماری زا در برنامه های گزینش، جهت شناسایی منابع مقاومت، و نیز در راهبردهای اصلاح برای مقاومت علیه پارازیت اهمیت فراوانی دارد. در این تحقیق بررسی تنوع ژنتیکی 11جمعیت گل جالیز، جمع آوری-شده از نواحی مختلف شمال غرب ایران، با استفاده از 20 آغازگر issr انجام گرفت. آغازگرهای مورد استفاده در مجموع 261 باند تولید نمودند که 245 باند (94%) چند شکل بودند که بیانگر تنوع ژنتیکی بالای جمعیت های مورد مطالعه می باشد. تعداد باند چند شکل در هر آغازگر بین 4 ((ag)8t) تا 17((ac)8g) با میانگین 12 بود. ماتریس تشابه ژنتیکی برای افراد با استفاده از ضریب تشابه جاکارد تشکیل شد. همچنین فاصله ی ژنتیکی نی برای جمعیت ها محاسبه گردید. از بین نمونه های مورد مطالعه، بیشترین تشابه (71/0) بین نمونه های "عبداله هچی 26" و "عبداله هچی 38" هر دو از بوکان و کمترین تشابه (33/0) بین نمونه های "مهاباد1-1" و "ساری بگلو" به ترتیب از مهاباد و ارومیه بدست آمد. در هیچ کدام از جمعیت ها باند اختصاصی دیده نشد. بر اساس نتایج تجزیه کلاستر با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و الگوریتم upgma افراد مورد بررسی در 6 گروه اصلی قرار گرفتند. با توجه به نتایج بدست آمده تفاوت منطقه ی جغرافیایی تاثیر چندانی بر تنوع ژنتیکی نمونه ها نداشته است؛ به طوری که توده های مربوط به مناطق جغرافیایی بسیار نزدیک در گروه های مجزا قرار گرفتند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس مولکولی، میزان تنوع ژنتیکی درون جمعیت ها 99% محاسبه شد. این نتایج پتانسیل کاربرد نشانگر issr جهت جداسازی افراد و جمعیت-ها را نشان می دهد. با توجه به سطح بالای تنوع ژنتیکی درون جمعیت های مورد مطالعه، گل جالیز از تهدیدات جدی کشاورزی در منطقه ی شمال غرب ایران محسوب می شود. این مساله، ضرورت توجه به تنوع پارازیت در طراحی پروژه های اصلاحی، جهت ایجاد مقاومت در گیاهان میزبان را نشان می دهد.
سهیلا قلی زاده بابک عبدالهی مندولکانی
چکیده جنس nicotiana شامل 64 گونه می باشد که دو گونه ی tabacum و rustica به صورت گسترده ای در جهان کشت می شوند. توتون تیپ ویرجینیا یا flue-cured tobacco از گونه ی tabacum و تنباکوهای بومی ایران از هر دو گونه ی tabacum و rustica می باشند. در این تحقیق تنوع ژنتیکی 72 ژنوتیپ توتون تیپ ویرجینیا و 13 ژنوتیپ تنباکوی بومی ایران که از مرکز تحقیقات توتون ارومیه تهیه شده بودند در پژوهشکده زیست فناوری ارومیه مورد بررسی قرار گرفتند. از 278 جفت آغازگر ssr تست شده روی توتون های تیپ ویرجینیا و تنباکو تنها 30 آغازگر توانستند چند شکلی dna بین ژنوتیپ ها را مشخص نمایند. با استفاده از 30 جفت آغازگر ssr انتخاب شده برای انگشت نگاری ژنوم توتون های تیپ ویرجینیا، 104 آلل تولید شد. میانگین تعداد آلل ها برای هر مکان 467/3، میانگین تعداد آللهای موثر 358/2 و هتروزیگوسیتی موردانتظار در دامنه ای از 29/0 تا 75/0 با میانگین 54/0 بود. ماتریس تشابه ژنتیکی برای توتون های تیپ ویرجینیا با استفاده از ضریب تشابه جاکارد تشکیل شد. تشابه ژنتیکی بین این ژنوتیپ ها که دامنه ای از 08/0 تا 84/0 را شامل می شد، تنوع ژنتیکی بالایی را بین ژنوتیپ ها نشان داد. تجزیه کلاستر به روش upgma انجام گرفت و همه ژنوتیپ ها به جز ژنوتیپ glustinusa rasht در 3 گروه مجزا قرار گرفتند. با توجه به فاصله ژنتیکی و دندروگرام حاصل، الگوی هتروتیک واضحی بین ژنوتیپ ها وجود داشت که امکان بهره گیری از هتروزیس در توتون آشکار می نماید. با انگشت نگاری ژنوم تنباکوهای ایرانی، 100 آلل در 30 مکان مورد بررسی شناسایی شد. میانگین تعداد آلل ها برای هر مکان 300/3، میانگین تعداد آلل های موثر 402/2 و هتروزیگوسیتی موردانتظار در دامنه ای از 219/0 تا 785/0 با میانگین 535/0 بود. ماتریس تشابه ژنتیکی برای ژنوتیپ های تنباکو با استفاده از ضریب تشابه جاکارد تشکیل شد. تشابه ژنتیکی بین این ژنوتیپ ها در دامنه 13/0 تا 60/0 بود. تجزیه کلاستر به روش upgma انجام گرفت و ژنوتیپ ها در 4 گروه مجزا قرار گرفتند که ژنوتیپ esfahani2 و borazjan به تنهایی و به ترتیب در گروه 4 و3 قرار گرفتند. با توجه به فاصله ژنتیکی و طبقه بندی دندروگرام به دلیل تنوع متوسط بین ژنوتیپ ها و بومی بودن ژنوتیپ ها باید در حفظ ژرم پلاسم این ژنوتیپ های بومی اقدامات اساسی انجام گیرد.
سحر داشچی بابک عبدالهی مندولکانی
آگاهی از میزان تنوع ژنتیکی ذخایر توارثی گونه های گیاهی در برنامه های اصلاحی از اهمیت خاصی برخوردار است. به این منظور تنوع ژنتیکی 101 رقم و لاین گندم نان ) (triticum aestivum l. با استفاده از نشانگرهای issr مورد بررسی قرار گرفت. 23 آغازگر مورد استفاده 267 مکان قابل امتیاز بندی تولید کردند که از این تعداد 225 مکان چندشکل بودند. بیشترین درصد مکان های چند شکل مربوط به آغازگرهای 441،a12 و 820 ubc (100 درصد) و کمترین آن متعلق به آغازگر ubc808(54 درصد) بود. میانگین مقادیر هتروزیگوسیتی مورد انتظار (he)برای آغازگرهای مورد استفاده برابر با 36/0 بود، بیشترین و کمترین مقدار آن به ترتیب برای آغازگر, a12 441 (48/0) و ubc808،a14 و ubc827(26/0) محاسبه شد. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای به روشcomplete linkage مبتنی بر ضرایب فاصله ژنتیکی دایس، ژنوتیپ ها را در چهار گروه اصلی قرار داد. he و شاخص شانون (i)در لاین ها بیشتر از ارقام بود. متوسط میانگین ضرایب تشابه دایس 85/0 بود. با توجه به فاصله ی ژنتیکی دو لاین 151و 121 ،این دو لاین می توانند در برنامه های اصلاحی به عنوان والدین بالقوه جهت ایجاد هیبریدهای برتر بیشتر استفاده شوند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تنوع ژنتیکی ارقام و لاین های مورد مطالعه زیاد نبوده و بایستی نسبت به توسعه پایه ژنتیکی ذخایر توارثی گندم اقدام شود.
زینب محسنی بابک عبدالهی مندولکانی
papaver از بزرگترین و مهمترین جنس خانواده ی papaveraceae با بیش از 80 گونه می باشد. دو گونه ی p. bracteatum با دارا بودن تبائین فراوان و p. somniferum با برخورداری از انواع آلکالوئید از اهمیت دارویی ویژه ای برخوردار هستند. در این تحقیق تنوع دو گونه ی مذکور با استفاده از صفات کاریوتیپی و نشانگرهای issr مورد ارزیابی قرار گرفت. برای هر گونه ویژگی های کاریوتیپی شامل طول کروموزوم، طول بازوهای بلند و کوتاه، نسبت بازوها و طول نسبی هر کروموزوم اندازه گیری شد. همچنین جهت تعیین وضعیت تقارنی کروموزوم ها، پارامترهای مرتبط با سنجش تقارن محاسبه گردید. نتایج نشان دادند هر دو گونه دیپلوئید بوده، اما تعداد کروموزوم های پایه بین دو گونه متفاوت بوده بطوریکه p. bracteatum دارای 7x= و p. somniferum دارای 11x= می باشد. فرمول کاریوتیپی در گونه ی p. bracteatum بصورت m5sm+2 و در گونه ی p. somniferum بصورت m1+st1+sm9 می باشد. براساس جدول دو طرفه یstebbins گونه ی p. bracteatum در کلاس a3 و گونه ی p. somniferum در کلاس b3 قرار می گیرد. بین دو گونه به لحاظ ویژگی های کاریوتیپی و وضعیت تقارن کروموزوم ها تنوع وجود داشت. برای ارزیابی تنوع ژنتیکی در سه جمعیت از دو گونه ی مذکور papaver از 15 آغازگر issr استفاده گردید. 135 مکان قابل امتیازدهی تکثیر گردید که 117 مکان چندشکل بود (6/86%). تعداد مکان های چندشکل تولیدشده از 1 تا 12 می باشد. بیشترین مکان چند شکل توسط آغازگر ubc885 (12 باند) تولید شد. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای بین گونه ها (64%) در مقایسه با درون گونه ها وجود دارد. همچنین ضریب شانون (i) و هتروزیگوسیتی مورد انتظار (he) در p. bracteatum بیشتر از p. somniferum محاسبه گردید. تجزیه کلاستر بر مبنای ضریب تشابه جاکارد و روش upgma جمعیت های مربوط به دو گونه را ازهم متمایز نمود. pcoa نتایج مشابهی را نشان داد. نتایج مطالعه نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای در هر دو گونه وجود دارد و می توان از این نشانگرها در راستای حفاظت و اصلاح این گونه ها استفاده نمود.
سکینه عبدی مهدی تاجبخش
ایران جزو مناطق خشک و نیمه خشک جهان دسته بندی می شود و از جمله مسائل مهم این مناطق، کمبود آب آبیاری، شوری و کمبود مواد آلی خاک می باشد. بنابراین متداول کردن استفاده از کود سبز برای رفع این مشکلات ضروری به نظر می رسد. در همین راستا، پژوهشی در دو بخش آزمایشگاهی و مزرعه ای (سال های 1388 و 1389) در آزمایشگاه بذر و مزرعه تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه طراحی و اجرا گردید. برای مطالعه آزمایشگاهی ده گیاه، متعلق به سه خانواده لگومینوزه (شبدر قرمز (trifolium pratense) ، شبدر سفید (t .repens)، شبدر برسیم (t. alexandrinum)، ماشک (vicia sativa)، گاودانه (vicia peregrine) و اسپرس (onobrychis viciaefolia))، گرامینه (ارزن مرواریدی (panicum miliaceum)، یولاف (avena sativa) و سورگوم علوفه ای (sorghum bicolor) و خانواده براسیکاسه (منداب (eruca sativa)) در قالب سه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. القای شرایط شوری و خشکی در محیط آزمایشگاه با استفاده از محلول کلرور سدیم با پتانسیل اسمزی 9/0- مگا پاسکال و پلی اتیلن گلیکول با پتانسیل 5/1- مگا پاسکال انجام شد و صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و کلئوپتیل و وزن تر و خشک گیاهچه اندازه گیری گردید. از میان گیاهان مورد مطالعه، پنج گیاه شبدر سفید، ماشک، گاودانه، سورگوم علوفه ای و منداب به عنوان گیاهانی با حساسیت کمتر نسبت به تنش شوری و پنج گیاه شبدر سفید، اسپرس، ارزن مرواریدی، سورگوم علوفه ای و منداب به عنوان گیاهانی با حساسیت کمتر نسبت به تنش خشکی انتخاب و وارد مرحله مزرعه ای تحقیق گردید. آزمایش مزرعه ای در قالب سه طرح جداگانه (بدون تنش، تنش شوری و کم آبی) به صورت بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. نمونه برداری از خاک برای اندازه گیری صفات مورد نظر همزمان، یک، سه و پنج ماه بعد از اختلاط بقایا با خاک انجام گرفت. در حالت بدون تنش گیاهان شبدر سفید، شبدر قرمز، شبدر برسیم، اسپرس، ماشک، گاودانه، سورگوم علوفه ای، ارزن مرواریدی، یولاف و منداب به عنوان کود سبز مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو سال اجرای تحقیق بیشترین مقدار کربن آلی مربوط به پنج ماه بعد از اختلاط بقایای سورگوم علوفه ای و ارزن مرواریدی به خاک بود. بیشترین مقدار نیتروژن کل خاک در سال 1388، پنج ماه بعد از استفاده از بقایای شبدر سفید به عنوان کود سبز حاصل شد (23/0 درصد)، در حالی که در سال 1389 مربوط به نمونه برداری سوم (34/0 درصد) ماشک بود. کمترین نسبت c/n در سال 1388 در مورد شبدر سفید، یک ماه بعد از اختلاط بقایای آن مشاهده شد. بیشترین مقدار فسفر خاک در سال 1388 به چهارمین نمونه برداری شبدر سفید (mg/kg 00/34) و در سال 1389 مربوط به ماشک بود. مقدار نیتروژن آمونیومی خاک تحت تاثیر نوع کود سبز قرار گرفت و بیشترین مقدار نیتروژن نیتراتی سه و پنج ماه بعد از برگرداندن بقایای ماشک به خاک حاصل شد. با توجه به نتایج حاصل از این بخش از تحقیق گیاهان شبدر سفید و ماشک به دلیل داشتن نسبت c/nپایین، افزایش میزان فسفر، نیتروژن کل و معدنی قابل استفاده برای گیاه بعدی، می توانند به عنوان بهترین کود سبز در بین گیاهان مورد مطالعه معرفی گردند. در آزمایش مزرعه ای با تنش شوری گیاهان شبدر سفید، ماشک، گاودانه، سورگوم علوفه ای و منداب به عنوان کود سبز در شرایط شوری طبیعی حاصل از آب دریاچه ارومیه (شوری خاک در حدود 7/2-2 دسی زیمنس بر متر) کشت شدند که بیشترین میزان وزن تر و خشک اندام های هوایی و ریشه ها و در نهایت عملکرد کل (kg/ha 4/6870) در اثر برگرداندن بقایای سورگوم علوفه ای در خاک مشاهده شد. همچنین بیشترین درصد کربن آلی در مورد سورگوم علوفه ای و در سال های 1388 (85/41 درصد) و 1389 (525/41 درصد) بدون وجود اختلاف معنی دار بین این دو سال مشاهده شد و ماشک در سال اول (275/37 درصد) و دوم (00/37 درصد) بدون اختلاف معنی دار با یکدیگر در مرتبه بعدی قرار گرفت. شبدر سفید در این مورد کمترین درصد کربن آلی را به خود اختصاص داد. در حالی که بیشترین میزان نیتروژن کل سه و پنج ماه بعد از استفاده از شبدر سفید (09/0 و 11/0 درصد) و گاودانه (09/0 و 10/0 درصد) به عنوان کود سبز حاصل شد. در سال دوم تحقیق، بیشترین درصد نیتروژن کل (28/0 درصد) در نمونه برداری چهارم از خاک بعد از افزودن بقایای ماشک حاصل شد. کمترین میزان نسبت c/n، سه و پنج ماه بعد از برگرداندن گیاهان شبدر سفید، ماشک و گاودانه در خاک مشاهده گردید. میزان نیتروژن آمونیومی گاودانه در فاصله پنج ماه بعد از برگرداندن به خاک بیشترین مقدار را داشت، در حالی که بیشترین میزان نیتروژن نیتراتی پنج ماه بعد از برگرداندن بقایای گیاهان گاودانه، ماشک و شبدر سفید به خاک مشاهده گردید. بیشترین مقدار پتاسیم سه ماه بعد از برگرداندن بقایای شبدر سفید و ماشک حاصل شد. با توجه به نتایج حاصل، گیاهان سورگوم علوفه ای، شبدر سفید و ماشک به ترتیب به دلیل عملکرد و بیوماس بالا و افزایش مواد آلی خاک، داشتن c/n پایین و افزایش میزان نیتروژن کل و معدنی قابل استفاده برای گیاه بعدی می توانند به عنوان بهترین کود سبز در بین گیاهان مورد مطالعه در شرایط تنش شوری معرفی شوند. در آزمایش مزرعه ای تحت شرایط تنش کم آبی گیاهان شبدر سفید، اسپرس، ارزن مرواریدی، سورگوم علوفه ای و منداب به عنوان کود سبز در نظر گرفته شدند. واحد های آزمایشی در 50 درصد آب ظرفیت زراعی آبیاری شدند. در هر دو سال اجرای تحقیق بیشترین مقدار کربن آلی خاک بر اثر تجزیه بقایای ارزن مرواریدی حاصل شد. نسبت c/n خاک در ماههای اول، سوم و پنجم بعد از اختلاط بقایای گیاهان اسپرس و شبدر سفید با خاک، کاهش معنی داری نشان داد. نیتروژن نیتراتی نیز بیشترین مقدار را بعد از افزودن بقایای اسپرس و شبدر سفید داشت. میزان پتاسیم، سه و پنج ماه بعد از اختلاط بقایای گیاهان کود سبز در خاک بیشترین مقدار را داشته و در بین گیاهان مورد آزمایش مقدار پتاسیم خاک بر اثر استفاده از اسپرس در سال 1388 و اسپرس و سورگوم علوفه ای در سال 1389 بیشترین مقدار را داشته است. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق گیاهان شبدر سفید و اسپرس به دلیل افزایش نیتروژن کل و معدنی قابل استفاده برای گیاه بعدی، می توانند به عنوان بهترین کود سبز در بین گیاهان مورد مطالعه معرفی گردد.
اشکان بصیرنیا بابک عبدالهی مندولکانی
چکیده رتروترنسپوزون ها عناصر رایج ژنوم گیاهان می باشند. فعالیت زیاد، توزیع وسیع و فراوانی رتروترنسپوزون ها در سراسر ژنوم گیاهی، آن ها را به نشانگرهایی مفید بدل کرده است. ما از چند شکلی تکثیر شده نواحی بین رتروترنسپوزون ها (irap) ، و چند شکلی تکثیر شده رتروترنسپوزون ها و ریزماهواره ها (remap) برای بررسی سطوح تنوع ژنتیکی و فعالیت رتروترنسپوزون های ltr در 105 لاین خالص و 1 گونه وحشی آفتاب گردان (helianthus annuus l.) استفاده نمودیم. سپس برای بررسی تغییر ژنتیکی و جریان ژنی بین، و درون مراکر تحقیقات اصلاح آفتاب گردان، 96 ژنوتیپ از کل ژنوتیپ ها را، بر اساس مراکز تحقیقاتی به هفت گروه تقسیم نمودیم به طوری که در هر گروه حداقل 4 ژنوتیپ موجود باشد. همچنین از نشانگر های irap جهت بررسی تغییر ژنتیکی و فعالیت رتروترنسپوزون ها و جریان ژنی بین و درون 10 توده بومی آفتاب گردان های آجیلی کشور استفاده نمودیم. نتایج نشان داد که رتروترنسپوزون های ltr موجود در ژنوم آفتاب گردان فعال هستند و درون یکدیگر و همچنین نزدیک نواحی ریزماهواره ادغام شده اند. در لاین های خالص آفتاب گردان، در کل و به ترتیب 128 و 120 مکان با استفاده از 14 آغازگر irap و 14 آغازگر remap تکثیر شد که تعداد نشانگرهای چند شکل به ترتیب برابر با 118 و 113 بودند. آزمون مانتل همبستگی معنی داری بین ماتریس های کوفنتیک irap با remap نشان نداد. تجزیه های خوشه ای 106 ژنوتیپ آفتاب گردان را با استفاده از داده های ترکیب شده (irap + remap) بر پایه آلگوریتم upgma و ضرایب تشابه دایس به 9 گروه هتروتیک تقسیم نمود. ضرایب تشابه دایس بر پایه داده های ترکیب شده بین 34/0 تا 93/0 به ترتیب بین لاین های 11×12 &) (f1250/03 و (ha335b &tmb51) متغییر بود. آنالیز واریانس مولکولی بر اساس داده های ترکیب شده 94% تنوع ژنتیکی را درون مراکز تحقیقاتی و 6 % تنوع را بین مراکز نشان داد. در توده های بومی تعداد مکان های تکثیر شده و چندشکل با استفاده از 11 آغازگر irap به ترتیب برابر با 116 و 110 بود کمترین تشابه ژنتیکی با استفاده از ضرایب نئی، 768/0 (همدان و مشهد) و بیشترین آن 879/0 (مرند و اصفهان) بود. تجزیه خوشه ای با استفاده از آلگوریتم upgma توده های بومی را در 3 گروه اصلی قرار داد و آنالیز واریانس مولکولی 87 % تنوع ژنتیکی را درون توده ها و 13% آن را بین توده ها نشان داد.
معصومه عموزاده بابک عبدالهی مندولکانی
در این مطالعه جمعیتی شامل 99 لاین اینبرد نوترکیب (ril) که از تلاقی بین دو لاین pac2 و rha266 حاصل شده بودند برای مکان یابی ژن های مقاومت به بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی یقه ساقه آفتابگردان مورد استفاده قرار گرفت. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با سه تکرار تحت شرایط کنترل شده انجام گرفت. لاین های خالص نوترکیب و والدینشان به وسیله جدایه ( (sskh41از قارچ s. sclerotiorum با قدرت بیماری زایی متوسط آلوده شدند. مقاومت به بیماری با اندازه گیری درصد ناحیه نکروز شده طوقه سه روز پس از آلودگی ارزیابی شد. مکان یابی با استفاده از یک نقشه پیوستگی نشانگرهای ssr و snpصورت گرفت. تجزیه واریانس تفاوت معنی داری بین لاین ها برای مقاومت به بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی طوقه آفتابگردان نشان داد (p ? 0.05). توزیع فراوانی لاین های اینبرد نوترکیب و والدینشان برای مقاومت به بیماری الگوی پیوسته ایی را نشان داد. با استفاده از روش cim، 5 مکان ژنی روی گروه های لینکاژی 1، 3، 8، 10 و 17 برای درصد ناحیه نکروز شده شناسایی شد. به منظور بررسی مقاومت جزئی اختصاصی و غیر اختصاصی جدایه برای پوسیدگی اسکلروتینیایی طوقه، داده های فنوتیپی داور و همکاران (2010) همراه با داده های حاصل از این آزمایش همزمان مورد تجزیه qtl قرار گرفتند. 11 جایگاه ژنی بر روی 11 گروه پیوسته برای مقاومت جزئی به هر دو ایزوله شناسایی شد. 5 جایگاه ژنی روی 5 گروه پیوسته 1، 3، 8، 10 و 17 برای مقاومت نسبی به جدایه sskh41 و 9 جایگاه ژنی بر روی 9 گروه پیوسته 1، 2، 8، 9، 11، 14، 15، 16 و 17 برای مقاومت نسبی به جدایه ssu107 شناسایی شد. از میان 14 qtl شناسایی شده 6 qtl مشترکا برای هر دو جدایه شناسایی شد که روی گروه های پیوسته 1، 8، 17 قرار گرفته بودند. نتایج این مطالعه نیاز به بررسی بیماری زایی جدایه های مختلف قارچ اسکلروتینیا بر روی آفتابگردان در اجرای برنامه های اصلاح مقاومت به این بیماری را تایید می کند.
زهرا آقاعلی بابک عبدالهی مندولکانی
رتروترنسپوزون ها فراوانترین و رایج ترین عناصر قابل جا به جایی در ژنوم یوکاریوت ها هستند. به علت گستردگی، پوشش ژنومی و چند شکلی درجی بالا استفاده از آن ها به عنوان نشانگر مولکولی بسیار مناسب است. در این تحقیق از نشانگر های چند مکانی irap و remap برای مطالعه چند شکلی ادغامی آغازگر های مبتنی بر خانواده های رتروترنسپوزونی care1 (از cicer arietinum)، tms1 ret1 (از medicago sativa)، tps12a و tps19 (از pisum sativum)، lore1 و lore2 (از lotus japonicus) در 64 توده نخود زراعی (cicer arietinum) استفاده شد. تمام خانواده های مورد مطالعه به جز tps19 و lore2 در ژنوم نخود فعال بوده و توانستند الگوی باندی چند شکل و قابل امتیاز دهی تولید کنند. 129 مکان با استفاده از 3 آغازگر منفرد irap و 15 ترکیب آغازگری remap به دست آمد که از این تعداد، 88 مکان (34/64) چند شکل بودند. دامنه تشابه ژنتیکی بین توده ها از 843/0 (توده های 642 و 375) تا 987/0 (توده های 120 و 109) متغیر و میانگین آن 934/0 بود. تجزیه خوشه ای بر اساس ضریب تشابه ژنتیکی dice و الگوریتم complete linkage توده های مورد مطالعه را در 5 گروه اصلی قرار داد. معیار های he (هتروزیگوسیتی مورد انتظار)، i (شاخص شانون)، ne (تعداد آلل های موثر) در جمعیت ارومیه بیشتر از سایر جمعیت ها بود. نتایج این تحقیق نشان داد که نشانگر های مبتنی بر خانواده های رتروترنسپوزونی care1، tms1 ret1 و tps12a می توانند به عنوان نشانگر های مولکولی برای مطالعات تنوع ژنتیکی و نقشه یابی صفات مهم زراعی در برنامه های اصلاحی نخود استفاده شوند.
سعیده غلامزاده خویی ایرج برنوسی
رتروترنسپوزون ها عناصر متحرک رایج در ژنوم گیاهان بوده که گستردگی، توزیع یکنواخت و قابلیت جابه جایی، استفاده از آن ها را به عنوان نشانگرهای مولکولی ایده آل می سازد. در این مطالعه نشانگرهایirap و remap، جهت مطالعه تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی 88 فرد خربزه (cucumis melo l.) از 11 جمعیت مختلف (8 گیاه از هر جمعیت)، و برخی هیبریدها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که خانواده های رتروترنسپوزونی مورد استفاده در ژنوم خربزه از لحاظ جابه جایی فعال می باشند. در کل با استفاده از 5 ترکیب آغازگری irap و 15 ترکیب آغازگریremap به ترتیب 94 و 262 مکان ژنتیکی تکثیر شد که تعداد مکان های چندشکل برای آغازگرهای irap و remap به ترتیب برابر 90 و 244 بود. مقایسه تعداد مکان های چندشکل، هتروزیگوسیتی موردانتظار (he)، تعداد آلل های موثر (ne) و شاخص شانن (i)، برای خانواده های رتروترنسپوزونی native و non-nativeنشان داد که تفاوت چندانی بین این دو وجود ندارد که نشان می دهد رتروترنسپوزون های non-native در ژنوم خربزه فعال هستند. آزمون مانتل بین ماتریس های فاصله irap و remap معنی دار نبود (26/0=r)، بنابراین تجزیه کلاستر جمعیت ها بر اساس نشانگرهای irap+remap، جمعیت های مورد مطالعه را در 5 گروه قرار داد. فاصله ژنتیکی بین جمعیت ها از 102/0 (خاقانی مادری و جلالی 87) تا 246/0 (زیوری شاهرود و مینو) متغیر بود و میانگین آن برابر 174/0 بود. تجزیه واریانس مولکولی، تنوع ژنتیکی زیادی را در درون جمعیت ها (67 درصد) نسبت به بین جمعیت ها (33 درصد) نشان داد. میانگین هتروزیگوتی جمعیت ها نیز از 147/0 (زیوری شاهرود) تا 233/0 (هیبریدها) متغیر بود و میانگین آن برابر 171/0 بود. تجزیه کلاستر بر اساس 334 نشانگر چندشکل irap و remap و ضریب فاصله ژنتیکی nei و الگوریتم upgma، 100 فرد خربزه را به پنج گروه اصلی تقسیم کرد که افراد مربوط به گروه های مختلف می توانند به عنوان والدین تلاقی در برنامه های اصلاحی خربزه مورد استفاده قرارگیرند.
راهله نوروزی قره تپه امیر فیاض مقدم
به منظور بررسی ساختار و تنوع ژنتیکی 77 فرد از 8 توده مختلف گیاه دارویی کلپوره (teucrium polium l.) از نشانگر های issr استفاده شد. 18 آغازگر مورد استفاده 198 مکان قابل امتیازبندی تولید نمودند که از این تعداد 184 مکان در بین و درون جمعیت ها چند شکل بودند. آغازگرهای 816، 880 و ubc836 بیشترین تعداد مکان را تولید نمود. کمترین درصد چند شکلی مربوط به آغازگر های 808 و ubc834 (80 درصد) بود. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای به روش upgma مبتنی بر ضرایب فاصله ژنتیکی نی، جمعیت ها را در سه گروه اصلی قرار داد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های مهریز یزد و بافق یزد (234/0) و کمترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت های مهریز یزد و بوشهر (076/0) بود. متوسط میانگین هتروزیگوسیتی در جمعیت های مورد مطالعه 239/0 و از 203/0 ( توده خوربیابانک اصفهان) تا 268/0( h2 ارومیه) متغیر بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مولکولی (amova)، تنوع ژنتیکی بالایی را در درون جمعیت ها (77 درصد) در مقایسه با بین جمعیت ها (23 درصد) نشان داد تجزیه خوشه ای بر اساس روش upgma مبتنی بر ضریب تشابه dice ژنوتیپ های مورد مطالعه را در سه گروه اصلی قرار داد. جمعیت ها یا افراد از گروه های مختلف می تواند به طور بالقوه به عنوان والدین تلاقی در برنامه های اصلاحی کلپوره استفاده شوند. همچنین نتایج نشان داد که نشانگرهای issr ابزار مناسبی برای تمایز و گروه بندی جمعیت های مختلف گیاه کلپوره می باشند.
ساسان رحمان پور مرتضی قدیم زاده
گونه های مختلف خانواده کدوئیان بویژه انواع ملون (cucumis melo l.) از مهمترین منابع غذایی بشر می باشند که گسترش جهانی دارند. از مهمترین عوامل محدودکننده تولید ملون ها، بیماری های ویروسی مانند ویروس zymv می باشد که گاهی تا 100 درصد عملکرد را از بین می برد. به منظور شناسایی ژنوتیپ های مقاوم و مکان های مرتبط با مقاومت به این ویروس، میزان مقاومت 32 توده و 12 رقم هیبرید ملون نسبت به ویروس zymv با روش das-elisa ارزیابی شد. نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری (در سطح یک درصد) بین ژنوتیپ های مورد مطالعه به لحاض غلظت ویروس وجود دارد. رقم هیبرید pi414723 فاقد آلودگی ولی رقم charantaio t بیشترین میزان حساسیت و غلظت ویروسی (867/1) را نشان داد. همچنین تنوع ژنتیکی 11 توده و 12 رقم ملون با استفاده از 20 آغازگر issr بررسی شد. آغازگرهای مورد استفاده 311 مکان تولید نمودند که 26/52 درصد آنها چند شکل بودند. بیشترین (135/0) و کمترین (031/0) میزان هتروزیگوسیتی (he) و بیشترین (23/1) و کمترین (058/1) تعداد الل های موثر (ne) به ترتیب مربوط به آغازگرهای ubc820 و ubc857 بود. میانگین هتروزیگوسیتی کل ارقام و توده ها 155/0 بود. متوسط هتروزیگوسیتی ارقام هیبرید بیشتر از توده ها بود. تجزیه خوشه ای بر مبنای ضریب تطابق ساده و روش upgma توده ها و ارقام مورد مطالعه را در 7 گروه قرار داد. در بررسی ساختار جمعیت بوسیله نرم افزار structure 2.3.1 نیز، میزان 7k= به عنوان بهترین k برای گروه بندی دندروگرام تعیین شد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین توده درگزی و هیبرید durango و کمترین فاصله ژنتیکی بین توده های درگزی و خاتونی بود. مکان یابی ارتباطی برای ویروس zymv با استفاده از نشانگرهای issr و روش mlm نشان داد که مکان های 855l، 867n و 885i (دارای بیشترین r2 و مقدار p-value کمتر از 1 درصد) احتمالا بیشترین ارتباط را با صفت مقاومت به ویروس zymv دارند. استفاده از این نشانگرها، امکان مکان یابی دقیق مقاومت به این ویروس را فراهم خواهد ساخت.
زلیخا طالب زاده رامین مناف فر
هپاتیت b به عنوان یک بیماری عفونی، یکی از مشکلات عمده سلامتی در جهان است. با وجود واکسن های سالم و موثری که در بیست سال گذشته استفاده شده اند، تقریبا 2000 میلیون نفر در دنیا به این ویروس آلوده اند. هزینه های بالای خرید و محدودیتهای توزیع در بسیاری از کشور های در حال توسعه وجود دارد. بنابراین ساخت واکسنهای ارزان و موثر برای پیشگیری و درمان این بیماری امری ضروری می باشد. آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت b (hbsag) یک عامل موثر برای ساخت و توسعه واکسن است. سستمهای بیانی مختلفی مانند مخمر، سلولهای حشرات، لاینهای سلولی پستانداران و گیاهان برای بیان این آنتی ژن بکار گرفته شده اند. میکروجلبکها با داشتن سیستم بیانی همانند گیاهان و ارزانتر نسبت به آنها می توانند به عنوان یک فتوبیوراکتور برای بیان آنتی ژنهای واکسن استفاده شوند. در تحقیق حاضر ریزجلبکهای dunalilla salina و tertiolecta dunalilla برای بیان آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت b استفاده شد. کاست بیانی دارای راه انداز 35sx2ecamv35s و توالی پایان دهنده vspb به همراه عامل انتخابی برای ژن bar، با دو روش تراریختی glass beades و agrobacterium tumefaciens-mediatedtransformation به میکروجلبکها انتقال داده شد. آنالیزهای لکه گذاری نقطه ای و rt-pcr نیمه کمی، تراریختی لاینهای مورد بررسی و بیان رونوشت تراژن را تایید نمودند. همچنین تجمع آنتی ژن به دو شکل گلیکوزیله و غیر گلیکوزیله آن با آنالیز لکه گذاری وسترن نشان داده شد.
محمدقاسم کشاورزخوب اسد معصومی اصل
شناخت تنوع ژنتیکی گیاه انگور به تحقیقات به نژادی این گیاه کمک می نماید. هدف از این مطاالعه بررسی تنوع ژنتیکی 25 رقم مختلف انگور با استفاده از داده های مورفولوژیکی، نشانگرهای رتروترانسپوزونی remap و irap و همچنین نشانگر issr بود. به منظور انجام این تحقیق، نمونه-برداری و ارزیابی صفات مورفولوژیکی در تابستان سال 1391 از مرکز تحقیقات شهرستان شاهرود و باغات شهر سی سخت انجام شد. در این مطالعه، 14 صفت مورفولوژیک مربوط به شکل برگ، خوشه و حبه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بخش مولکولی از 21 آغازگر رتروترانسپوزونی و issr استفاده شد. براساس میزان تشکیل باند، چندشکلی و نیز تکرار پذیری باندها، از بین 21 آغازگر مورد استفاده، تعداد 15 آغازگر انتخاب شدند. 15 آغازگر مذکور مجموعا 156 باند تولید کردند که 144 باند چندشکلی قابل قبولی نشان دادند. تعداد قطعات تکثیر شده با آغازگرهای مختلف متفاوت بود، بیشترین تعداد قطعه تکثیر شده 16 عدد و مربوط به آغازگرهای 825 و 840 و کمترین آن 6 عدد و مربوط به ترکیب آغازگری vine1fa+ ms3 (remap) و آغازگر 857(issr) بود. تعداد متوسط باندهای پلی مورف برای هر آغازگر 6/9 باند بود. بیشترین مقدار ضریب تنوع شانون و هتروزیگوسیتی مشاهده شده مربوط به آغازگر gret1fa از سری آغازگرهای irap بود که مبین این است که احتمالا نشانگر irap نسبت به دو نشانگر دیگر تنوع بین ارقام مورد مطالعه را بهتر نشان می دهد. تجزیه کلاستر نیز با استفاده از الگوریتم upgma و ماتریس تشابه جاکارد انجام شد. نتایج این پژوهش، مبین وجود تنوع مولکولی و مورفولوژیکی در بین ارقام انگور بوده و بیانگر کارآمدی نشانگرهای رتروترانسپوزونی remap و irap و همچنین نشانگر issr در تعیین تنوع ژنتیکی ارقام انگور مورد مطالعه می باشد.
معصومه فرخ نیا حامد دولتی بانه
رتروترنسپوزون ها فراوانترین و رایج ترین عناصر جابجا شونده در ژنوم یوکاریوت ها هستند. به علت گستردگی، پوشش ژنومی و چند شکلی درجی بالای این عناصر در ژنوم گیاهان استفاده از آن ها به عنوان نشانگرهای مولکولی بسیار مناسب است. به منظور بررسی فعالیت خانواده های رتروترنسپوزونیtvv1، edel، vine1، gentilو huben، نسخه مرجع هر عنصر از بانک های اطلاعاتی ذخیره و با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رتروترنسپوزون tvv1 قدیمی ترین عنصردر بین خانواده های مورد مطالعه می باشد. سپس آغازگرهای مناسب براساس نواحی ltr این عناصر طراحی و در قالب نشانگرهای irap و remap جهت مطالعه تنوع ژنتیکی 67 رقم انگور (vitis vinifera l.) مورد استفاده قرار گرفت. از بین خانواده های رتروترنسپوزونی مورد استفاده در ژنوم انگور، آغازگرtvv1 هم به صورت منفرد و هم ترکیبی الگوی باندی چند شکل و قابل امتیازدهی تولید نمود. در کل 103 مکان با استفاده از 2 آغازگر منفرد irap و 13ترکیب آغازگری remap تولید شدکه از این تعداد، 83 مکان (58/80 درصد) چند شکل بودند. میزان هتروزیگوسیتی (he) برای آغازگرها از صفر (آغازگرgentil-a7) تا 38/0 (آغازگر tvv1-808) متغیر بود. میانگین هتروزیگوسیتی کل ارقام 27/0 بود. دامنه ضرایب تشابه ژنتیکی بین ارقام از57/0 (رقم h6 با دسترچین) تا 1 (رقم رشه اصل با سیاه معمولی) متغیر و میانگین آن 78/0 بود. تجزیه خوشه ای بر اساس ضریب تشابهdice و الگوریتم upgma ارقام مورد مطالعه را در 6 گروه اصلی قرار داد، و ارقام زراعی و نمونه های وحشی را از هم متمایز نمود هر چند که در گروه انگورهای زراعی چند ژنوتیپ انگور وحشی نیز قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که نشانگرهای مبتنی بر خانواده-های رتروترنسپوزونی مورد استفاده به ویژه tvv1 می توانند به عنوان نشانگر مولکولی برای مطالعات نقشه یابی و تنوع ژنتیکی در برنامه های اصلاحی انگور مورد استفاده قرار گیرند
چنور محمدی بابک عبدالهی مندولکانی
گردوی ایرانی (juglans regia l.) جزو درختان چند منظوره بوده و از نظر اقتصادی بسیار ارزشمند می باشد. مصارف مختلف گردو باعث افزایش بهره برداری از آن شده که این دخالت ها منجر به کاهش تنوع ژنتیکی گونه ها بویژه در رویشگاه اصلی آن ها می شود. بنابراین مدیریت و پایش مناسب ژنتیکی در بحث جنگلکاری و استقرار گونه ها باعث حفاظت از ذخایر ژنتیکی می شود. به دلیل اهمیت و نقش تنوع ژنتیکی در حفاظت از گونه ها، در این تحقیق تنوع ژنتیکی توده های طبیعی و دست کاشت گردو با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره، مقایسه شد. جهت انجام این مقایسه سه توده طبیعی در مناطق دره خان، دوستک و پل نژدره و سه توده دست کاشت در نزدیکی توده های طبیعی در جنوب شرق شهرستان ارومیه انتخاب شد و تنوع ژنتیکی آن ها با استفاده از 10 جفت آغازگر ریزماهواره ارزیابی گردید. شاخص های تنوع ژنتیکی شامل: تعداد آلل، تعداد آلل موثر، شاخص شانون، هتروزیگوتی مشاهده شده، هتروزیگوتی مورد انتظار، تعادل هاردی - واینبرگ، ضریب تولید مثل درون گروهی و جریان ژن در این توده ها محاسبه شد. رسم دندروگرام upgma با استفاده از ضریب تشابه dice جهت گروه بندی جمعیت ها و نیز بررسی معنی دار بودن تفاوت ژنتیکی توده های طبیعی و دست کاشت بوسیله آزمون t انجام شد. تعداد آلل های مشاهده شده در توده های طبیعی برابر با 119 بود که از دو آلل برای مکان های wga71 و wga276 تا هفت آلل برای مکان wga9 متغیر بود. میانگین هتروزیگوتی مشاهده شده در این توده ها 29/0 می باشد. در میان توده های طبیعی جمعیت پل نژدره بیشترین مقدار شاخص شانون و آلل موثر را دارا بوده و تنوع ژنتیکی بالاتری را نشان داد. در کل 101 آلل در توده های دست کاشت مشاهده شد که از دو آلل برای مکان های wga321 و wga276 تا پنج آلل برای مکان های wga202 و wga9 متغیر می باشد . میانگین هتروزیگوتی مشاهده شده در این توده ها برابر با 21/0 می باشد. بررسی تفاوت ژنتیکی توده-های دست کاشت نشان داد توده b دارای بیشترین میزان تنوع ژنتیکی در میان این توده ها می باشد. نتایج گروه بندی جمعیت ها نیز جمعیت های طبیعی و دست کاشت را از یکدیگر تفکیک نکرد. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، تنوع ژنتیکی توده های طبیعی و دست کاشت اختلاف چندانی نشان نداد.
فریبا قادری بابک عبدالهی مندولکانی
نقشه¬های ژنتیکی با تراکم و پوشش بالای ژنومی نقش بسزایی در تحقیقات پایه¬ای و کابردی ژنتیک ایفا می-کنند. در دهه¬های اخیر با پیدایش نشانگرهای dna تحول عظیمی در تهیه و اشباع نقشه¬های ژنتیکی در گیاهان مختلف به وجود آمده است. به منظور تعیین موقعیت ژن¬های کنترل کننده صفات کمی و سایر ژن¬های مفید، اشباع هرچه بیشتر نقشه¬های ژنتیکی ضروری می¬نماید. در این تحقیق از نشانگرهای irap و remap مبتنی بر رتروترنسپوزون¬ها و نشانگرهای issr جهت اشباع نقشه ژنتیکی جو در 150 فرد هاپلوئید مضاعف حاصل از تلاقی دو والد clipper و sahara استفاده گردید. از چهارچوب نقشه ژنتیکی این جمعیت به عنوان نقشه پایه در تجزیه و تحلیل¬های بعدی استفاده شد. از 120 آغازگر به¬کار رفته، 6 آغازگر irap، 7 آغازگر remap و 3 آغازگر issr بین والدین چندشکلی نشان دادند که از این میان 11 باند چندشکل برای نشانگر irap، 8 باند چندشکل برای نشانگر remap و 4 باند چندشکل برای نشانگر issr بدست آمد. در کل 18 نشانگر چندشکل در جمعیت تفرق نشان دادند. که از این تعداد 12 نشانگر به هفت گروه لینکاژی جو منتسب شدند. تعداد 2 نشانگر از نسبت مندلی 1:1 مندلی انحراف نشان دادند. بیشترین تعداد نشانگرها به گروه لینکاژی دوم منتسب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که نشانگرهای رتروترنسپوزونی می¬تواند بطور موثری جهت اشباع نقشه ژنتیکی جو مورد استفاده قرارگیرند.
رخساره رحمانی اصل بابک عبدالهی مندولکانی
گندم نان ((triticum aestivum l. به عنوان اولین غله و مهم¬ترین گیاه دنیا شناخته می شود و به طور وسیع درالگوی مصرف 75 درصد ازجمعیت جهان قراردارد .به منظور بررسی تنوع مورفولوژیکی و تعیین همبستگی¬ بین عملکرد دانه و برخی از صفات مورفولوژیک در لاین¬های گندم، 99 لاین که از نقاط مختلف ایران جمع¬آوری شده بودند در قالب یک طرح بلوک¬ کامل تصادفی با 3 تکرارمورد ارزیابی قرار گرفتند. با استفاده از تجزیه خوشه¬ای و بر اساس صفات مورفولوژیک 99 لاین گندم نان در 4 گروه اصلی قرار گرفتند. ضریب همبستگی بین عملکرد دانه و بیشتر صفات مورد مطالعه مثبت و معنی¬دار بود. هم¬چنین، تنوع ژنتیکی 97 لاین و 50 رقم گندم نان با استفاده از 20 مکان ssr بررسی شد. از20 جفت آغازگر ssr، 19 آغازگر بین گیاهان چند¬شکلی نشان دادند. در مجموع 61 آلل در 149 لاین و رقم مشاهده شد. تعدا آلل در هر لوکوس بین 1 (xgwm 44) تا 7 (47xgwm) متغیر و میانگین آن 40/3 بود. بیشترین مقدار میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار (70/0) و مشاهده شده (86/0) و هم¬چنین بیشترین میزان شاخص اطلاعاتی شانون (2/1) مربوط به مکان¬های ssr، xgwm149 و xgwm160 بود. میانگین مقادیر هتروزیگوسیتی مورد انتظار (he)، مشاهده شده (ho) و شاخص شانون (i) به ترتیب برای ارقام 46/0، 39/0، 75/0 و برای لاین¬ها 48/0، 42/0، 82/0 بود. تجزیه خوشه¬ای بر اساس 19 مکان ssr، به روش upgma و ضرایب تشابه تطابق ساده، 149 لاین و رقم را در 5 گروه اصلی قرارداد. تنوع ژنتیکی نسبتا بالا در ارقام مورد مطالعه شاید به این دلیل است که ارقام و لاین¬¬ها از مناطق مختلف جغرافیایی ایران است. ارقام و لاین¬هایی که در گروه¬های مختلف قرار گرفتند می¬توانند در برنامه¬های بعدی گندم بطور بالقوه به عنوان والدین تلاقی در نظر گرفته شوند.
نشمیل مرزنگ بابک عبدالهی مندولکانی
رتروترنسپوزون ها عناصر متحرک رایج در ژنوم گیاهان بوده که گستردگی، توزیع یکنواخت و قابلیت جابه¬جایی، استفاده از آن ها را به عنوان نشانگرهای مولکولی ایده آل می سازد. در این مطالعه نشانگرهایirap و remap، مبتنی برخانواده¬های رتروترنسپوزونی ltr دار (گندم و جو) جهت مطالعه تنوع ژنتیکی 94 لاین و رقم بومی گندم دوروم (triticum turgidum l.) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشتر خانواده¬های رتروترنسپوزونی در ژنوم گندم دوروم به لحاظ انتقالی فعال می¬باشند. در کل 204 مکان با استفاده از 6 آغازگر irap و 15 آغازگر remap تولید شد. متوسط تعداد مکان¬های چند شکل برای آغازگرهای irapو remap به ترتیب 5 و 8/4 بود. درصد چندشکلی برای آغازگرهای irap و remap به ترتیب 64/47 درصد و 53 درصد بود. میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار (he)، تعداد الل¬های موثر (ne) و شاخص شانن برای نشانگرهای remap نسبت به نشانگرهای irap اندکی بالاتر بود. میزان هتروزیگوسیتی، شاخص شانون و تعداد آلل¬های موثر در کل جمعیت مورد مطالعه به ترتیب برابر 215/0 و 310/0 و386/1 بود. همبستگی بین ماتریس¬های کوفنتیک حاصل از نشانگرهای irap و remap معنی دار نبود . تجزیه کلاستر بر اساس نشانگرهای irap+remap و ضریب تشابه دایس و الگوریتم complete linkage، 94 ژنوتیپ گندم دوروم را در 9 گروه اصلی قرار داد. افراد مربوط به گروه های مختلف می توانند به عنوان والدین تلاقی در برنامه های اصلاحی گندم دوروم مورد استفاده قرار گیرند.
آیدا طاهری بابک عبدالهی مندولکانی
چوب مرغوب و میوه عالی گردو هر دو از لحاظ اقتصادی دارای ارزش بالایی هستند. به همین دلیل این گونه درختی از گذشته تا امروز به شدت مورد بهرهبرداری قرار گرفته تا جایی که در قانون حفاظت از جنگلها و مراتع تحت عنوان گونه حفاظت شده معرفی شده است. عملکرد گونههای گردو، به ویژه j. regia در سال مرطوب افزایش و در سال خشک کاهش مییابد. تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیر زیستی نقش مهمی در کاهش تولیدات گیاهی در جهان دارد. از این رو توجه به شاخصهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی جهت اصلاح مقاومت به خشکی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی نهالهای گردو و شناسایی نشانگرهای مرتبط با صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی در شرایط نرمال و بعد از تنش در گردوی ایرانی از نشانگرهای ssr استفاده شد. ده مکان ssr در مجموع 53 آلل تولید کرد. همه مکانهای ssr در جمعیت مورد مطالعه انحراف معنیداری (p?0.01) از تعادل هاردی-واینبرگ نشان دادند. دندروگرام حاصل از روش neighbour-joining، 62 نهال گردو را در 4 گروه عمده قرار داد. بررسی ساختار جمعیت با نرمافزار structure 2.3.1، دو زیر جمعیت احتمالی (2k=) را شناسایی نمود. به منظور شناسایی نشانگرهای مرتبط با برخی صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی تجزیه ارتباط (association mapping) به روش mlm (mixed liner model) انجام گرفت. نتایج تجزیه ارتباط نشان داد که در شرایط نرمال مکانهای wga9 و wga69 با صفات رسانایی روزنه، تعرق و فتوسنتز و تعداد برگ سبز سالم مرتبط میباشند. بعد از اعمال تنش ارتباط معنیداری بین مکان wga1 و صفات غلظت co2 اتاقک زیر روزنه وجود داشت. مکان wga1 در شرایط تنش با r2=0.75 بیشترین تغییرات مربوط به صفت غلظت co2 اتاقک زیر روزنه را توجیه مینمود. نتایج حاصل از تجزیه ارتباط نشان داد که مکان ژنی wga1 مرتبط با غلظت co2 اتاقک زیر روزنه در شرایط تنش میتواند به عنوان یک توالی ژنومی خاص جهت انتخاب و تولید واریتههای مقاوم به خشکی انتخاب شود.
آناهیتا پنجی ناصر فرخی
رتروترنسپوزون ها فراوان ترین و رایج ترین عناصر قابل جابجایی در ژنوم یوکاریوت ها به ویژه گیاهان هستند. توزیع گسترده رتروترنسپوزون ها در ژنوم گیاهان استفاده از آن ها را به عنوان نشانگر مولکولی ایده آل ساخته است. در این تحقیق از چند شکلی تکثیر شده نواحی بین رتروترنسپوزون-ها(irap) و چند شکلی تکثیر شده رتروترنسپوزون ها و ریزماهواره ها(remap) برای بررسی سطوح تنوع ژنتیکی و فعالیت رتروترنسپوزون هایltr در 23 رقم زردآلو استفاده شد. در این مطالعه از 16 ترکیب پرایمری مورد بررسی، 9 ترکیب آغازگر بر اساس میزان تشکیل باند، چند شکلی و نیز تکرار-پذیری باند ها انتخاب شد. 9 آغازگر مذکور، مجموعا 168 باند تولید کردندکه همگی چند شکلی قابل قبولی ایجاد کردند. تعداد قطعات تکثیر شده با آغازگر های مختلف، متفاوت بود. بیشترین تعداد قطعه تکثیر شده 26 عدد مربوط به remap(ltr6+p9) و کمترین آن 11 و مربوط به پرایمر ltr10 بود. بیشترین مقدار ضریب شانون و هتروزیگوسیتی مشاهده شده مربوط به آغازگر ltr23 از سری آغازگر-های irap بود که مبین این است که نشانگر irap نسبت به remap تنوع بین ارقام مورد مطالعه را بهتر نشان داده است.
ابراهیم بروکی میلان فاطمه خردمند
چکیده ریحان یکی از مهمترین گیاهان دارویی متعلق به خانواده نعناعیان است که به عنوان سبزی تازه و ادویه استفاده می شود. متیل جاسمونات یک تنظیم کننده ی رشد مهم درگیر در تنظیم پاسخ های دفاعی و القای دامنه ی وسیعی از مسیرهای بیولوژیکی در بسیاری از گونه های گیاهی می باشد . به منظور مطالعه ی تاثیر متیل جاسمونات بر روی میزان بیان ژن های اوژنول-o - متیل ترانسفراز ( eomt) ، فنیل آلانین آمونیالیاز( (pal ، فعالیت آنزیم های کاتالاز (cat)،پلی فنل اکسیداز (ppo) ، فنیل آلانین آمونیالیاز (pal) و میزان پروتئین کل در رقم کشکنی لولو گیاه ریحان، یک طرح کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. متیل جاسمونات با سه غلظت صفر،1/0 و 5/0 میلی مولار در مرحله ی پیش گلدهی استفاده شد. میزان بیان ژن های مورد نظر و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت در صفر، 24 ، 48 و 72 ساعت پس از محلول پاشی متیل جاسمونات اندازه گیری شد. میزان نسبی بیان ژن های موردنظر با تکنیک real time pcr و به روش سایبرگرین بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین میزان پروتئین کل و فعالیت آنزیم کاتالاز مربوط به غلظت نیم میلی مولار متیل جاسمونات می باشد. همچنین فعالیت آنزیم کاتالاز 48 ساعت پس از محلول پاشی به حداکثر میزان خود رسید. بیشترین میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز مربوط به غلظت 1/0 میلی مولار متیل جاسمونات بود. بیشترین میزان فعالیت آنزیم pal در غلظت 5/0 میلی مولار متیل جاسمونات و زمان 72 ساعت بعد از محلول پاشی حاصل شد. نتایج نشان داد که میزان بیان ژن های eomt و pal 48 ساعت پس از محلول پاشی با غلظت 5/0 میلی مولار متیل جاسمونات به حداکثر مقدار خود می رسد ولی میزان بیان ژن pal بعد از آن به طور معنی داری کاهش یافت نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد خارجی متیل جاسمونات بر روی آنزیم های آنتی اکسیدانت و بیان ژن های pal و eomt اثر معنی دار دارد و می تواند به عنوان الیسیتور در گیاه ریحان جهت افزایش بیان ژن های دخیل در سنتز فنیل پروپانوئیدها استفاده شود.
راحله ابراهیمی یالقوزآغاجی مرتضی قدیم زاده
گیاه scrophularia deserti یکی از گیاهان مهم دارویی متعلق به خانواده scrophulariaceae می¬باشد. این گیاه به طور طبیعی در قلمروی گیاهی ایرانو تورانی از جمله ایران یافت می¬شود. تحقیقات فارماکولوژیک نشان داده است که عصاره این گیاه دارای خواص کاهش دهنده قند خون، تقویت کننده قلب، ادرارآور و ضدسرطانی می¬باشد. این گونه منبع با ارزشی از ترکیبات فعال بیولوژیکی، مخصوصا گلیکوزیدهای ایروئیدی و فلاونوئیدها است. به طور طبیعی متابولیت¬های ثانویه در یک گیاه در مقادیر کمی تولید می¬شوند، بنابراین القا ریشه¬های مویین می¬تواند تولید آنها را افزایش دهد. در این تحقیق برای القا ریشه¬های مویین از سویه a13 آگروباکتریوم رایزوژنز استفاده شد. تأثیر ریزنمونه¬های مختلف (گیاهچه، کوتیلدون و برگ) جدا شده از سنین مختلف (10، 18، 25، 50 و 72 روزه) گیاهچه¬های درون شیشه¬ای در 3 زمان مختلف تلقیح (5، 15 و 30 دقیقه) برای کارآیی القا ریشه مویین مورد بررسی قرار گرفت. حداکثر تعداد ریشه¬های مویین (33/22 ریشه در هر ریزنمونه) در ریزنمونه¬های گیاهچه 18 روزه تلقیح شده با باکتری به مدت 5 دقیقه حاصل شد. تأیید تراریختی ریشه¬های مویین بوسیله آنالیز مولکولی pcr با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن¬های rola و rolb انجام گرفت. برای انتخاب بهترین ریشه¬های مویین، لاین¬های مختلف در محیط کشت msبدون تنظیم کننده رشد گیاهی کشت داده شدند. لاین h بیشترین زیست توده (mg 17/16 در ml 30 محیط کشت) را بعد از 4 هفته کشت تولید کرد که 7/2 برابر میزان زیست توده در ریشه غیرتراریخته بود. برای تعیین محیط کشت مناسب برای رشد بهینه ریشه¬های مویین، دو لاین g و h در چهار محیط کشت مختلف: ms،ms ½، b5 و pgob کشت شدند. نتایج نشان داد که محیط ms بهترین محیط کشت برای افزایش زیست توده ریشه¬های مویین می¬باشد. تأثیر غلظت¬های مختلف سه عامل محرک شامل متیل جاسمونات (meja)، کیتوسان (cs) و نانوذرات نقره (ag np) در سه زمان در معرض گذاری مختلف (h 72، 48، 24) بر میزان رشد لاین h مورد بررسی قرار گرفت. عوامل محرک بعد از 18 روز کشت ریشه¬ها به محیط کشت اضافه شدند. meja و cs در همه غلظت¬ها در هر کدام از زمان¬های معرض گذاری باعث کاهش رشد ریشه¬های مویین شدند، در حالی که رشد ریشه¬ها در زمان معرض گذاری 24 ساعت، با افزایش غلظت نانوذرات نقره تغییر معنی¬داری در مقایسه با شاهد نشان ندادند، ولی با افزایش زمان معرض گذاری، کاهش در میزان زیست توده مشاهده شد. همه عوامل محرک به طور کارآمد بیوسنتز فلاونویید¬ها را افزایش دادند و اثر تحریک کنندگی وابسته به غلظت آنها و زمان در معرض گذاری بود. با کاربرد meja (µm 100)، cs (mg/l 100) و agnp (ppm 150) در کشت ریشه¬های مویین در زمان معرض گذاری 72 ساعت، محتوی فلاونویید کل به ترتیب 84/5، 63/3 و 31/4 برابر نسبت به شاهد افزایش یافت. بین عصاره¬های حاصل از ریشه¬های مویین تیمار شده با عوامل محرک، عصاره ریشه مویین تیمار شده با meja (µm 100) حداکثر (24/65%) فعالیت آنتی¬اکسیدانی را در مقایسه با ریشه غیر تراریخته (21/8%) نشان داد. ریشه¬های مویین پرمحصول از نظر زیست توده و الگوهای سینتیک رشد و الیسیتیشن بدست آمده در این مطالعه می¬توانند برای تولید متابولیت¬های ثانویه گل میمونی بیابانی مورد استفاده قرار گیرند.
طاهر منصور کشتیبان محمد رضا زردشتی
برای بررسی اثرات محلول¬پاشی سایکوسل و اسید¬هومیک، بر روی صفات فیزیولوژیک و مورفولوژیک آفتابگردان روغنی (helianthus annus l.)، در شرایط قطع آبیاری در مراحل انتهایی رشد، آزمایشی بصورت اسپیلت پلات بر پایه طرح بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان ارومیه اجرا شد. فاکتور اصلی در 3 سطح شامل: عدم آبیاری از مرحله شروع گلدهی تا برداشت ، عدم آبیاری از پر شدن دانه تا برداشت و آبیاری کامل، و فاکتور فرعی شامل محلول پاشی سایکوسل، اسید هومیک و مصرف همزمان سایکوسل و اسیدهومیک و شاهد بود. سایکوسل با غلظت 1000 میلی گرم در لیتر و اسیدهومیک با غلظت 250 میلی گرم در لیتر محلول پاشی شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که قطع آبیاری تاثیر معنی¬داری بر روی عملکرد، وزن¬ هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، قطر طبق، قطر ساقه، عملکرد روغن و نسبت پوست به مغز دانه، پتاسیم، سدیم، میزات قند محلول، کلروفیل کل و پرولین دارد. محلول¬پاشی با ترکیبات استفاده شده نیز بر روی عملکرد، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، قطر ساقه، قطر طبق، عملکرد روغن، پتاسیم، قند محلول، سدیم، پرولین و کلروفیل تاثیر معنی داری داشت ولی بر روی ارتفاع ساقه، درصد روغن، نسبت پوست، تعداد دانه در طبق و شاخص برداشت تاثیر معنی داری نداشت. همچنین اثر متقابل تنش خشکی و محلول¬پاشی اثر معنی¬داری بر سدیم برگ داشت. بیشترین عملکرد روغن در هکتار در آبیاری کامل با مصرف مخلوط سایکوسل و اسیدهومیک حاصل شد.
لیلا حسنی کردکندی رضا درویش زاده
ریحان(ocimum basilicum l.) از گیاهان دارویی تیره نعناع و سرشار از ترکیبات فنیل پروپانوئیدی است. در این تحقیق به منظور مطالعه تأثیر متیل جاسمونات بر بیان ژن های چاویکول-o-متیل ترنسفراز(cvomt) و سینامات چهار هیدروکسیلاز (c4h) (ژن های کلیدی دخیل در بیوسنتز فنیل پروپانوئیدها) و آنزیم های آنتی اکسیدانت آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز در گیاه ریحان رقم کشکنی لولو، آزمایشی بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار آماری در گلخانه اجرا شد. از متیا جاسمونات برای محلول پاشی روی برگ ها استفاده شد. توالی ژن های مورد مطالعه از بانک اطلاعاتی ذخیره شد. برای طراحی آغازگرها از نرم افزارهای fast pcr، oligo7 و gene runner استفاده شد. مطالعه بیان ژن های مورد نظر با روشreal time pcr انجام گرفت. میزان فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز نیز مطالعه شد. تجزیه واریانس داده ها با در نظر گرفتن زمان به عنوان عامل فرعی به صورت طرح اسپیلت پلات انجام شد.
سعید حق نظری مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.