نام پژوهشگر: صفیه مرادخانی
مریم طالبی محمدرضا روزبه
فمینیسم واژه ای فرانسوی به معنی « طرفداری از حقوق زن » و « جنبش آزادی زنان » است که اگرچه با معنای کنونی واژه ای نوین است ، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نظرات فمینیست ها به صورت های مختلف به ادبیات راه یافت و موجب ظهور ادبیات فمینیستی شد که راهی برای ارائه ی نظرها و دیدگاه های مختلف زنان بود. در ایران این نهضت با رویکرد اسلامی، از دوره ی مشروطیت آغاز شد و هم زمان با آن نویسندگان مرد و زن زیادی درباره ی آن مطلب نوشتند . با توجه به اینکه در ادبیات مردانه ی ایران اکثراً به زن از دریچه ی نگاه مردان نگریسته می شد؛ ولی در دو دهه ی اخیر زنان توانستند مهره های بازی را به نفع خود بچینند و رنگ و لعاب تفکر مردانه را عوض کنند . نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر ( زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده ( چهره ی ارائه شده از زن در آثار نویسندگان ) بررسی کند . محور و گرایش اول با عنوان « نقد زنان » و گرایش دوم با نام « جلوه های زن » مطرح شده است . در این پایان نامه به نقد فمینیستی و بررسی چهره ی زن در آثار پنج نویسنده ی زن دهه ی 70 و 80 ؛ یعنی « منیرو روانی پور » ، « فرخنده آقایی » ، « فریده خرمی » ، « شیوا ارسطویی » و « شیوا مقانلو » پرداخته شده است . در همین راستا ابتدا در دو فصل نخست فمینیسم و زنانه نویسی مطرح شده اند ؛ آنگاه در فصل سه بعد از ذکر خلاصه ای از داستان ها، داستان ها از دو دیدگاه مذکور نقد شدند. ضمن نقد این مجموعه ها در می یابیم که آثار مذکور گواه دغدغه ی زنانه ی نویسنده ی آنهاست. مضمون داستان ها مسائل عاطفی ـ اجتماعی زنان در برابر مردان و جامعه است . محور اغلب موضوعات بدون هیچ تردیدی زن ، مسائل زنان و محدودیت هایشان می باشد . گاه اندیشه ی زن محور نویسنده سبب خلق و ظهور ایده هایی مرد ستیز گشته است .
مریم نوری زاده علی حیدری
چکیده داستان رستم و سهراب اثر فردوسی، یکی از بهترین نمونه های داستان های حماسی غم انگیز است، که در ادبیات بیشتر ملت ها، داستان هایی شبیه به آن دیده می شود. یکی از آنها « نمایشنامه ی کوهولین» اثر ویلیام باتلرییتز است. مضمون این دو داستان در مورد دو پهلوان است که با دستان خود، ندانسته فرزندان خویش را می کشند. هدف ما در این رساله بررسی تطبیقی این دو اثر است؛ لذا این رساله در شش فصل طبقه بندی شده است. در فصل اول آن تعاریف و کلیات تحقیق آمده که شامل: ادبیات تطبیقی و تاریخچه ی آن و حماسه، عناصر و ویژگی های آن است؛ همچنین اسطوره، تراژدی، نام پوشی، رجز خوانی، پورکشی و... در این فصل به تفصیل شرح و بیان شده است. در فصل دوم خلاصه ی حماسه ی «رستم و سهراب» و حماسه های شبیه به آن در ملتهای دیگر، به خصوص داستان کوهولین از افسانه های باستانی ایرلند، شاهنامه و اهمیت آن و مختصری در مورد ویلیام باتلرییتز نگاشته شده و در فصل سوم به تحلیل پاره ای از مباحث مربوط به حماسه شامل: عقده ی ادیپ، قضا و قدر، شخصیت پردازی و ... در دو داستان پرداخته شده است. فصل چهارم به بیان شباهت های دو اثر مورد بحث اختصاص داده شده و در فصل پنجم هم تفاوتهای این دو اثر ذکر شده است و در نهایت فصل ششم مربوط به نتیجه گیری است. پس از بررسی و تحلیل جزیی دو داستان این نتیجه به دست آمد که تفاوت های این دو اثر در مقایسه با اشتراکات آنها بسیار ناچیز است؛ یعنی بیشترین تشابه و کمترین تفاوت را در ساختار و مضمون دارند و همین امر گواه بر این است، که دو اثر از میراث مشترکی برخوردارند. اگر چه این فرضیه که ویلیام باتلرییتز صد در صد از فردوسی متأثر شده و هسته ی اصلی قصه ی خود را از او گرفته باشد، در مظان شک است، ولی تردیدی نیست که دو روایت هم مأخذ و دارای خاستگاهی مشترکند و این احتمال وجود داردکه ویلیام باتلرییتز با عنایت به تقدم زمانی فردوسی، مضمون داستان را از او اقتباس کرده و با ادغام آن با اساطیر قدیم ایرلند، این نمایشنامه را آفریده باشد. ولی به طور قطعی نمی توان گفت که او از فردوسی تأثیر پذیرفته است. واژه های کلیدی : ادبیات تطبیقی، فردوسی، ویلیام باتلر ییتز، حماسه، اسطوره
سید مصطفی ساداتی ابدالی صفیه مرادخانی
یکی از خصیصه های بارز و قابل تأمل در شعر نوبنیاد نیما، ابهام است؛ ابهامی که به گونه های مختلف در سروده های وی خود را نشان داده و می تواند خود عاملی باشد تا مخاطب شعر به راحتی نتواند با این اشعار مأنوس شود. با توجه به این مسأله ضرورت داشت این جنبه از شعر نیما، مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گیرد. ابهام در شعر نیما را می توان در سه حوزه ی معنا، نحو و واژگان مورد توجه قرار داد. در زمینه ی معنا، ابهام، حاصل عواملی مختلفی چون: تصاویر تازه ی شعری، مسأله ی بوم واقلیم، و نگرش تازه و دیگرگون نیما به جهان است. شعر نیما در حوزه ی نحو زبان، به دلیل تلاش برای دستیابی به زبانی تازه و گریز از قواعد و هنجارهای زبان، دچار پیچیدگی و ابهام شده است. حذف، حشو، انواع جابه جایی، مشخص نبودن نقش دستوری و... از عوامل ابهام زای شعر نیماست. علاوه بر موارد فوق، شعر نیما گاه با واژگانش مبهم می شود. واژگانی که به سبب دارا بودن ویژگی های خاص خود نیازمند تأمل وتعمقند. این واژگان، به انواع واژگان بومی و محلی، واژگان و ترکیبات تازه، واژگان کهن و واژگان محاوره ای قابل تقسیم و ارزیابی اند. هریک از این موارد به میزانی، شعر نیما را مبهم و دشوار کرده است. واژگان کلیدی: ابهام، ابهام واژگانی، ابهام نحوی، ابهام معنایی
آمنه رستمی صفیه مرادخانی
رساله ای که پیش روی شماست ، پژوهشی است ، راجع به ادبیات شفاهی لکی در منطقه هرسین و بررسی و تحلیل این بخش از ادبیات مردم در دو بخش نظم و نثر. ضرورت توجه و پرداختن به فرهنگ و خرده فرهنگ ها برای شناخت بیشتر اقوام و پی بردن به تاریخ و باورهای اقوام، به ویژه مردم لک، ما را به این سمت کشانده که گامی را هرچند ناچیز، در این راه بر داریم . مردم منطقه هرسین به گویش لکی صحبت می کنند و دو نوع گویش مرسوم به لکی هرسینی و کاکاوندی در بین آن ها رواج دارد، در ادبیات مردم منطقه، گونه های ادبی مختلفی در حوزه ادبیات شفاهی وجود دارد .این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول مشتمل بر دو فصل1-کلیات 2- تعاریف، است. بخش دوم که شامل پژوهش های عملی و تجزیه و تحلیل آن هاست و قسمت اصلی و عمده ی کار را تشکیل می دهد، درپنج فصل تنظیم شده که به ترتیب عبارتند از:1 –چل سرو 2- لالایی 3- قصه 4- چیستان 5- ضرب المثل در بخش نظم به ترانه های چل سرو و لالایی ها و در بخش نثر به قصه ، چیستان و ضرب المثل ها پرداخته ایم و آن ها را تحلیل نموده و مورد دقت قرار داده ایم .ادبیات منظوم هرسین (چل سرو، لالایی و...) در حفظ و نگهداری بخشی از اندوخته های زبانی و ایجاد ارتباط و همبستگی بین مردم ، بسیار تأثیر گذار است . موضوع اشعار و ترانه های منطقه، مسائل مذهبی، اعتقادی، امور اخلاقی، عشق ، سور و سوگ می باشد.لالایی ها بیشتر برای نوزاد پسر سروده شده اند و فقط چند لالایی معدود به نوزاد دختر اختصاص دارد. در بخش قصه ها با بررسی آن ها در می یابیم که قصه های عامیانه لکی که بیشتر با هدف سرگرم کنندگی به وجود آمده اند ، همگی دارای طرح و انسجام هستند. در بخش چیستان ها نیز توجه به طبیعت و عناصر آن دیده می شود. ضرب المثل ها که اکثر به نثر هستند در دوحوزه ی اجتماعی و اخلاقی به مسائل مختلفی می پردازند. به طور کلی بعد از تحلیل اشعار و متون، این نکته بر ما معلوم می شود که ادبیات منطقه ی مورد مطالعه ، دارای ارزش ادبی و محتوایی والایی است. واژه های کلیدی: ادبیات شفاهی- هرسین- چل سرو-لالایی- پاچا-چیستان –ضرب المثل
سوسن خسروی طاهره صادقی تحصیلی
چکیده کثرت شاعران زن در دوره ی قاجار، از هموار شدن راه شاعری زنان ( که تا پیش از آن با محدودیت ها و ممنوعیت های جدی رو به رو بودند) حکایت می کند. در بررسی سبک شناسانه اشعار چهارده تن از شاعران زن دوره ی قاجار پی می بریم که از نظر فکری مضمون برخی از اشعار آنان عاشقانه است که معمولاً هیچ یک از مباحث هستی شناختی و ممیزه های جنسیتی زن را در حیطه ی حسی و عاطفی در بر نمی گیرد که در اشعار مستوره، والیه و تاج الدوله چنین مضامینی منعکس شده است.در اشعار گوهر قاجار و خانم کوچک نیز مولفه های دینی تجلی یافته و رگه هایی از عرفان در شعر گوهر قاجار و عفت نسابه دیده می شود. شاعرانی چون ضیاء السلطنه و رشحه نیز به مداحی شاهان و بزرگان دربار قاجار پرداخته اند. در دوره ی مشروطه، تحولات سیاسی و اجتماعی بر ذهن و اندیشه ی شاعران تأثیر گذارتر می شود. در اشعار فخرعظمی ارغون، مهرتاج رخشان، فاطمه فراهانی و به ویژه شمس کسمایی، مضامینی چون آزادی خواهی، شور وطن خواهی، نوجویی، اعتراض به فضای استبدادی جامعه، قانون خواهی، تقاضای حق و حقوق و … دیده می شود. از نظر مسائل ادبی و زبانی هر چند در اکثر اشعار، نوآوری در زبان، ترکیب واژه ها و تصاویر شعری دیده نمی شود، اما در دوره ی مشروطه شاهد ورود ترکیبات و اصطلاحات تازه ای هستیم که مبین رویدادهای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی عصر مشروطه است.
زینب آموزگاری صفیه مرادخانی
درمیان ملل و اقوام مختلف و حتی بین افراد یک جامعه، معیارهای زیبایی با هم تفاوت دارد. ارسطو داشتن نظم واندازه را زیبایی می داند. فلوطین زیبایی هر چیزی را تناسب درونی آن چیز بر می شمرد. افلاطون زیبایی را نظم و قاعده ای خاص می داند و آن را از دیدگاه سودمندی بررسی می کند. سقراط سودمندی را نتیجه و معلول زیبایی می داند نه خود آن و می گوید: زیبایی نمی تواند تناسب باشد گر چه مفهوم تناسب و تقارن و توازن نکته های مهمی در زیبا شناسی هستند. کانت زیبایی را وابسته به ذوق و سلیقه می داند. نوافلاطونیان تناسب واعتدال را زیبایی می دانند و معتقدند زیبایی بر دو نوع مادی ومعنوی است. در دیدگاه سعدی در ارائه معیار زیبایی نیز تناسب، حسن اعتدال وموزون بودن مطرح است. سعدی زیبایی را دو گونه می داند: یکی زیبایی معنوی که درآن عالم جلوه گاه حضرت حق است و جلوه جمال او در همه پدیده ها ساری و جاری است. در این نوع زیبایی، عالم ومنشأ همه زیبایی ها؛ یعنی همان زیبای مطلق مورد بحث قرار می گیرد. نوع دوم، زیبایی ظاهری است که در این نوع زیبایی معشوق زمینی و انسانی بسترتجلی جمال حضرت حق می شود. او در زیبایی ظاهری تناسب و اعتدال را شرط لازم و اصلی معرفی می کند. و به هنگام توصیف معشوق به هر ترفند مادی و محسوسی دست می یازد تا جلوه معشوق را بیشتر نمایان سازد. سعدی در زیبایی ظاهری با توجه به معیارهایی که از معشوق به دست مخاطب می سپارد از جمله قدّ سرو، موی بلند، چشم بادام، لب سرخ، چاه زنخدان، ابروی کمان و... سعی می کند که معیار زیبایی و جمال معشوق رادر زمان خود، به تصویربکشد.
عهدیه روزبیانی صفیه مرادخانی
چکیده از مباحث کهن نقد شعر و سبک شناسی، مبحث تأثیر و تأثر شاعران از یکدیگر و بر یکدیگر است. این اثر پذیری ها را استقبال، اقتفاء، اقتدا و ... خوانده اند که نه تنها معاصران را در بر می گیرد بلکه در متأخران بحث انگیزتر است. در تاریخ شعر فارسی چه در حوزه ی تأثیرپذیری و چه در میدان تأثیرگذاری، کمتر شاعری را با خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی می توان سنجید. تأثیر او بر شاعران دوره های بعد تا آنجاست که می توان گفت از نامبرداران پس از وی، کمتر شاعری توانسته است از میدان جاذبه های لفظ و معنی و مضمون او بر کنار بماند. یکی از عرصه های مطالعه و بررسی تأثیر حافظ، دوره ی رواج سبک معروف به هندی است. در این رساله تأثیر خواجه بر شیخ حزین لاهیجی که یکی از شاعران به نام قرن دوازدهم و منسوب به سبک هندی است، در محورهای اقتفا و استقبال، مورد بررسی قرار گرفته است، و 28 غزل او که با غزل های خواجه شیراز هم از نظر وزن و ردیف و قافیه و هم از نظر محتوی و لفظ یکسان است، مقایسه گردیده است. حاصل این پژوهش نشان داد که سبک حزین لاهیجی در غزل های اقتفا شده، بسیار از سبک هندی که به آن منسوب است، فاصله گرفته و چنان در نفوذ شیوه ی شاعری حافظ قرار گرفته است که مفاهیم عرفانی و شور و شوق سبک عراقی را در جامه ی آرایش های سخنوری، هنرمندانه و با سادگیِ سبک خراسانی تداعی می کند. کلید واژه ها: حافظ، حزین، سبک شناسی، اقتفا، مضمون.
حیدرعلی نظری پور صفیه مرادخانی
در این پژوهش، برای رسیدن به هدف، یعنی جایگاه معشوق در سبک عراقی و مکتب وقوع، دو تن از شاعران شاخص این دو سبک (سعدی و وحشی بافقی) را در نظر گرفتیم و با بررسی تعدادی از غزل های آن دو، توانستیم به نتایجی دست یابیم. در غزل سبک عراقی با توجه به غزلیات سعدی، معشوق دارای مقام والایی است و بر عاشق حکومت دارد، عاشق موجودی عاجز و دست بسته ی معشوق است که تمام جفاها و ناز و عشوه ی معشوق را به جان می خرد، به امید عنایتی از وی هر چند اندک. غزل بیان کننده ی عواطف و احساسات قلبی است. عشق در غزل معمولاً با نوعی هجران و دوری و محرومیت همراه است. در غزل مکتب وقوع با توجه به غزلیات وحشی بافقی، رابطه ی عاشق و معشوق به واقعیت نزدیک می شود. غزل بیان واقع گرایانه ی روابط عاشق و معشوق و حالات آنان است. وقوع گویی همانند یک درام که آمیزه ای از خوبی ها، بدی ها، زشتی ها و زیبایی هاست، واقعیات عشق زمینی را بازگو می کند که به نظر می رسد این موارد در غزلیات سعدی مشهود نیست. در مواردی مثل بی اعتنایی معشوق نسبت به عاشق، جفاکاری و سست عهدی معشوق، عاشق کشی او و همچنین توصیف معشوق مذکر، که از جمله ویژگی های وقوع گویی است، در اشعار سعدی و وحشی بافقی دارای مصادیق فراوانی است. واژگان کلیدی: سعدی، وحشی، سبک عراقی، مکتب وقوع
زینب رحیمی صفیه مرادخانی
رمان و داستان کوتاه به زندگی فرد در اجتماع می پردازند به همین دلیل با جامعه رابطه ی تنگاتنگی دارند؛ از انجا که اصلی ترین مشخصه ی این گونه های داستانی واقع گرایی است، آینه ای هستند که زندگی واقعی را بازتاب می دهند. این پژوهش در مورد بررسی سیمای زن ایرانی در سه رمان سیمین دانشور: سووشون، جزیره ی سرگردانی و ساربان سرگردان و هفت داستان کوتاه از داستان های جلال آل احمد به نام های سمنو پزان،زن زیادی، گناه، بچه ی مردم، لاک صورتی، خانم نزهت الدوله و شوهر آمریکایی که در آن ها به طور اختصاصی به مسایل زنان می پردازد، تدوین شده است. ضمن بررسی آثار به این نتیجه می رسیم که هدف اصلی سیمین دانشور تبیین ذهنیت زن ایرانی و دغدغه های اوست و در این زمینه مسائلی چون مهر و عاطفه ی زن ایرانی، دلبستگی فوق العاده اش به خانواده و فداکاری اش در این راه و ستمدیدگی و ستم کشی او را به خوبی به تصویر می کشد. دو اثر متأخر او ؛ یعنی جزیره ی سرگردانی و ساربان سرگردان که در دهه های هفتاد و هشتاد منتشر شده اند که دوره ی اوج گیری تفکرات فمنیستی است رنگ فمنیستی غلیظ تری دارند و در این دو اثر زنان، تنها و ستم کش تصویر شده اند و عامل این تنهایی و ستم دیدگی زنان را مردان می داند. همچنین او توانسته است دنیای رمان را از دریچه ی نگاه یک زن به خواننده ی اثرش نشان دهد و به او این فرصت را بدهد که از زاویه ی دید زتانه به جهان بنگرد و به دلیل زن بودنش، دنیای ناشناخته ی زنان را بهتر به تصویر بکشد. در آثار آل احمد به این نکته بر می خوریم که او در پی توصیف سیمای زن و ارائه ی نمونه ای ملموس با همه ی شادی و غم هایش نیست، بلکه در جایگاه یک مبلغ سیاسی با اندیشه ی سوسیالیستی در پی رهایی رنج دیدگان و زحمت کشان است که زنان ایرانی نیز به دلیل کاستی ها، نابرابری ها و ستم های تاریخی روا داشته شده بر آنان، در این گروه قرار می گیرند. او با نگاهی طعن آلود و زبانی تمسخر آمیز به دفاع از زنان زجر-کشیده و ستمدیده می پردازد و سعی می کند با نشان دادن کاستی ها و نابسامانی های موجود در زندگی زنان ایرانی ،مخاطبش را متوجه وضغیت اسفبار آنان بنماید و در واقع دردها را می گوید تا به درمان آن ها بیندیشیم. در پایان به این نتیجه می رسیم که خانم دانشور در تصویر سیمای واقعی زن ایرانی موفق تر بوده-است و آثار وی معرف بهتری از سیمای زن ایرانی است.
احمد حجتی صفیه مرادخانی
این پایان نامه پژوهشی در مورد « بررسی و تحلیل موسیقی شعر در غزلیات خواجوی کرمانی» است که برای دستیابی به این هدف موسیقی شعر خواجو وچگونگی استفاده از ظرفیت ها و آفرینش های هنری و امکانات ادبی به کار رفته در غزلیات وی مورد بررسی قرارگرفته است. خواجو دارای934 غزل است که با استفاده از روش سیستماتیک تعداد 100 غزل از دیوان او انتخاب گردیده است. این پایان نامه درچهار فصل تدوین شده است. فصل اول مشتمل برکلیات، فصل دوم درباره ی مقدمه و زندگی نامه ی شاعر است؛ درفصل سوم نیز به بررسی و تحلیل موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی غزل ها پرداخته شده است و سعی گردیده آثار علم بدیع، نقش آن ها و ابعاد زیبا شناسی، شیوه ها و شگردهای خواجو در پدید آوردن موسیقی شعر نمایان گردد. فصل چهارم جداول آماری و نیز به دستاوردها و نتایج پژوهش اختصاص یافته است که با دقت در اشعار خواجو روشن شدکه به طورکلی از نظر آماری، درصد حضور عوامل موسیقی ساز، درغزل خواجو تقریباً زیاد است به طور مثال آرایه ی سجع بسیار به کار رفته و از میان انواع سجع، سجع مطرف بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. از میان انواع جناس، جناس مذیل بسامد بالایی دارد. در قسمت هم صدایی آنچه که پر تکرار است تکرار مصوت بلند«آ» است و همین امر باعث به وجود آمدن موسیقی خاص در غزلیات شده است. تناسبات بیشتر از نوع مراعات النظیر و تضاد است و ایهام به نسبت دیگر آرایه ها کم تر به کار رفته است. این عناصر در شعر خواجو با هنرمندی و ظرافت به کار رفته اند.
محمد محمودی چگنی صفیه مرادخانی
ساختار تعبیری است که از گسترش پیدا کردن مفاهیم و کارکردهای مکتب فرمالیستی پدید آمده است . فرمالیست ها در جستجوی یافتن پاسخی برای علل گوناگونی ادبیات و تغییر ژانرها به آشنایی زدایی رسیدند ، آنها گفتند که کلیت ادبیات ، خود را همراه با تحول ژنراهای جدید نو می کند . پس از آنکه یاکوبسن و همفکرانش در پراگ بسط و تکامل این نظریه را ادامه دادند ، برجسته سازی را جایگزین آشنایی زدایی نمودند . ساختارگرایان با توجه به مفهوم برجسته¬سازی نشان دادند که ادبیات نه تنها با خودش بلکه با جهان خارج نیز در ارتباط است . منظور از ساختار حضور اجزایی یک متن یا اثر واحدیست که در ارتباط یا تقابل با یکدیگر و در جهت هدف و معنایی به هم پیوسته در یک راستا سیر می کنند . رمان روایتی بلند و منثور است که در قرن هجدهم ظهور پیدا کرد و جایگزین گون های ادبی دیگر شد . عرصه ی رمان امکان حضور شخصیت های متعدد ، پیرنگ پیچیده و فضای وسیع برای روایت را فراهم می نماید . «ملکان عذاب» آخرین رمان ابوتراب خسروی تا به امروز است .موضوع این رمان که توسط سه راوی مختلف روایت می گردد ، استحاله ی جسم در قالب کلمات برای جاودانه شدن است .ما در این تحقیق برآنیم که ساختار رمان یادشده را بررسی نماییم و بدین منظور طبق نظریه ی ریخت شناسی روایت از اِی . جی . گرماس به تحلیل ساختار «ملکان عذاب» پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که ساختار این رمان به رغم تعدد و گستردگی روایت زیربنای واحدی دارد و روایات مختلف آن سرانجام الگویی یکسان می یابند . این رمان ساختاری کم وبیش پسامدرن دارد و ویژگی های بارز پسامدرنیته مانند : پارانویا ، ماهیت وجود شناسانه ، عدم قطعیت و ... در آن آشکار است .
صفیه مرادخانی ناصر محسنی نیا
چکیده ندارد.
فتح الله جمال زاده صفیه مرادخانی
مطالعه وبررسی درون مایه ی شعری ناصرخسرو، سعدی و پروین اعتصامی نشان می دهد که شعر آنها در مجموع به لحاظ اندیشه های متعالی و انسان دوستانه بسیار به هم نزدیک است اگرچه آن معانی و مضامین در شعر آنها شدت وضعف دارد. سعدی وپروین برخلاف ناصرخسرو،بازبانی ساده و نزدیک به زبان محاوره به تعلیم اندیشه های درونی خود می پردازند؛درشعرشان نحو کلام به هم نمی خورد و دچارتعقید نمی شود، درحالی که در شعر ناصرخسرو جابجایی ارکان کلام و تعقید فراوان دیده می شود. ازجهت کم توجهی به صنایع بدیع معنوی،پروین باناصرخسرو قابل مقایسه است واز لحاظ استفاده ازاین گونه صنایع هیچ کدام از آن دو به پای سعدی نمی رسندوتنهاعامل امتیازبخش برای پروین دراین زمینه استفاده ازتمثیل است. از لحاظ صورخیال پروین بسیارضعیف تر از سعدی و ناصرخسرو ظاهرشده است امادراین زمینه نیز آنچه به شعر او تشخص سبکی بخشیده است استفاده ازتشخیص است که بازتاب آن راهم درمناظره هایش می بینیم.
صفیه مرادخانی اکبر نحوی
سنایی یکی از بزرگترین شاعران قرن ششم است که درتغییر سبک شعر فارسی و ایجاد تجدد در آن موثر بوده است. رساله حاضر به منظور آشنایی هر چه بیشتر ادب دوستان با قصاید زهدیه سنایی، در هفت فصل تدوین شده است. در فصل اول به ذکر مقدمه، روش تحقیق، پیشینه تحقیقات و معرفی نسخه های خطی پرداخته شده است. فصل دوم به بررسی اجمالی زندگی و تحولات حیات و آثار سنایی اختصاص یافته است. در فصل سوم به تناسب موضوع پایان نامه ، زهد و سرچشمه های آن، مانند: قرآن، احادیث، سیره پیامبر و صحابه و ریشه های خارجی آن ، همچون ادیان و مکاتب مسیحی، هندی، نوافلاطونی، گنوسی، زردشتی و مانوی، مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. در فصل چهارم، ابتدا در باره نخستین مبتکر شعر صوفیانه و امتیازات سنایی بر شاعران دیگر بحث شده، سپس به بیان پاره ای از ویژگیهای سبکی سنایی در قصاید زهدیه پرداخته شده است. در فصل پنجم که اساسی ترین بخش این پایان نامه می باشد، با استفاده از سه نسخه معتبر و مقابله آنها بخشی از قصاید زهدیه حکیم سنایی ، تصحیح شده است.فصل ششم به شرح و توضیح قصاید تصحیح شده اختصاص یافته و در فصل هفتم به بحث و نتیجه گیری پرداخته شده است.