نام پژوهشگر: علی اکبر سام خانیانی
سیده طیبه مدنی علی اکبر سام خانیانی
مضامین اصلی شعر شاعران زنان پس از انقلاب اسلامی هدف این پایان نامه آن است که با انتخاب 4 شاعر زن معاصر از دو حوزه فکری متفاوت (یعنی سیمین بهبهانی و ژاله اصفهانی از حوزه شعر نوگرای روشنفکری و طاهره صفارزاده و فاطمه راکعی از حوزه شعر مذهبی روشنفکری) ، اصلی ترین مضامین شعر زنان پس از انقلاب اسلامی را بررسی کند .با طبقه بندی مضامین از طریق علم انواع ادبی ، ابتدا سه فصل پایان نامه به طور کلی چنین نشان داده شده است :1)مضامین غنایی 2)مضامین تعلیمی 3)مضامین حماسی . سپس مهم ترین مضامین در هر حوزه بررسی شده است : 1)مضامین غنایی:الف_طبیعت ب_عشق ج_هستی د_احساسات و تألمات شاعرانه 2)مضامین تعلیمی:الف_دین ب_خرد و آموزه های اخلاقی ج_رسالت شعر د_فمینیسم ه_عرفان 3)مضامین حماسی:الف_دگرگونیهای تاریخی و ملی ب_آزادی طلبی و حق خواهی ج_وطن .
یوسف بینا علی اکبر سام خانیانی
احمد شاملو که شاعری نوآور در حوزه فرم و محتوای شعر به حساب می آید، با نظرات خود مبدأ تحولاتی در شعر معاصر ایران است. این شاعر علاوه بر سرودن شعر، در مصاحبه ها و نوشته هایش به ارائه سخنانی پیرامون کیفیت و ویژگیهای شعر، شاعران و سبک شعری خود می پردازد. در این رساله، پس از بررسی و دسته بندی نظرات شاملو درباره شعر و نشان دادن میزان بهره گیری او از مکتبها و نظریه های ادبی، به تحلیل عناصر و ویژگیهای شعر این شاعر پرداخته می شود. مقایسه نظرات شاملو با شعر او، بخش پایانی رساله را تشکیل داده است. تحقیقات انجام شده در قالب این پژوهش، نشان می دهد که اگر چه شعر شاملو منطبق بر بسیاری از نظرات اوست، اما در این میان برخی نظریه های این شاعر با شعر او ناسازگار و گاه متناقض است.
محمد بخشایی زاده علی اکبر سام خانیانی
چکیده : شمس الدین محمد حافظ شیرازی بحق از بزرگان ادب فارسی است که دربار? او و اثر جاودانش تا به حال اندیشمندان و صاحب نظران ایرانی و خارجی بسیار سخن گفته اند. اینجانب در رسال? حاضر که تحت عنوان « تساهل و مدارا در دیوان حافظ » تهیه شده است به یکی از مسائل و موضوعات ارجمند دیوان حافظ - که اتفاقاً امروز از مباحث مهم علوم انسانی در جهان است - پرداخته ام. حافظ در زمانه اش با توجه به سخت گیری ها، خشونت ها و تعصبات بیجا، تساهل، مدارا و همزیستی مسالمت آمیز را ضرورت اجتناب ناپذیر می داند. وی ضمن اشاره به ریاکاری های زمامداران و دیگر گروه ها، به عنوان مصلح اجتماعی از سلاحِ طنز رندانه و سخنان چندپهلو، به درمان بیماری ریا می پردازد. این انتقاداتش از ایمان راسخ و درد دین داشتن او سرچشمه می گیرد. تساهل و مدارا در اندیش? حافظ، فضیلتی اخلاقی و انسانی است که خاستگاه آن دین اسلام و قرآن است. روحی? تساهل و مدارای او نه از یک بیت، که از روح دیوان حافظ بر می آید. وی آسایش دو جهان را در حسن سلوک با دشمنان و مروت با دوستان می داند و آزار رساندن به دیگران را بالاترین گناه می داند. او انسانی می اندیشد و گناه انسان را مقدم? پیشرفت انسان می داند و پرهیز کردن از آن را آسان می نماید و عفو و رحمت خداوند را وسیع می داند که به انسان ها امیدواری و نشاط را هدیه می دهد تا با خوشبینی و پویایی زمان حاضر را غنیمت بدانند. این رساله در دو بخش تنظیم شده است: در بخش اول به مقدماتی همچون تعریف و انواع تساهل و مدارا، مبانی و تاریخچ? تساهل در غرب و اسلام، تکثرگرایی و ... اشاره شده است. نگارنده در این رساله کوشش نموده ام که نظریه های عالمان علوم انسانی را در باب موضوع گردآوری، تنظیم و ارائه دهم و تصور می کنم با توجه به منابع زیادی که استفاده شده است، موضوع تساهل و تسامح در ایران و غرب بخوبی توضیح و تبیین شده است. در بخش دوم ضمن پرداختن به نیاز زمان? حافظ به تساهل و مدارا و مسائل فکری آن، محبوبیت و دلایل آسان گیری حافظ، نقد ریاکاری همراه با طنز رندان? او مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به نظر نگارنده نمود تساهل و مدارای حافظ در حوزه های ادبی، اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، سیاسی، دینی، امیدوارانه و خوشباشانه قابل بحث است. تلاش کردم ذیل هر عنوان، شواهد مناسبی از شعر خواج? شیراز ذکر کنم و موضوع را در حد توان خودم تشریح نمایم.
علی اکبر رضادوست محمد بهنام فر
مقوله ی فهم و تأویل ، قدمتی به درازنای تاریخ بشری دارد . هرکودکی از اوان تولد ، در پی فهم و شناخت برمی آید ، اما پیشینه ی هرمنوتیک و تأویل ، از جهت تاریخی آن در غرب ، به مباحث افلاطونی و ارسطویی و تفسیر کتاب مقدس و در حوزه اسلامی به تفسیر قرآن بر می گردد . از طرفی مثنوی ، جزء متونی است که قابل تأویل و تفسیراست و متنی باز و نوشتنی محسوب می شود . تفاسیر متعددی که بر مثنوی نوشته شده است ، دلیلی بر این مدعی است . همچنین مثنوی را قرآن مدل و تفسیری از قرآن دانسته اند و از جانب دیگر خود مولانا اندیشمندی است که نظرات زیادی درباره ی فهم ، تأویل ، تفسیر ، نقش زبان در فهم و... دارد و از سویی دست به تأویل های بی شمار از آیات ، احادیث ، قصص و... می زند . این موارد و لزوم پرداختن به هرمنوتیک در ادبیات فارسی به عنوان یکی از رویکردهای نقد ادبی و علاقه ی خاص این جانب به مولانا ، باعث انتخاب این موضوع میان رشته ای شد که از سویی به حیطه ی فلسفه و از جانبی به ادبیات مربوط می شود . البته اهمیّت پرداختن به داشته های غنیّ فرهنگ ایرانی-اسلامی خودمان در حوزه ی علوم انسانی نیز از دلایل موجّهِِ پرداختن به چنین موضوعاتی است . این پایان نامه شامل دو کتاب یا بخش اصلی خواهد بود : 1- معرفی هرمنوتیک شامل : سیر تاریخی هرمنوتیک از دوره ی باستان تا رسیدن به هرمنوتیک نوین شلایر ماخر و سپس هرمنوتیک فلسفی و معرفی اندیشمندان برجسته ی این حوزه ها وپرداختن به مهمترین مباحث و جریان های هر کدام . 2- بررسی مثنوی به مثابه ی یک متن و استخراج نظریات تأویلی و فهم محورانه در خلال شش دفتر آن و دسته بندی و مقایسه ی آن ها با نظریات هرمنوتیک و نتیجه گیری : با توجه به حجم فراوان نظریات تأویلی ، تفسیری ، فهم محورانه و زبان شناسانه در مثنوی می توان مولانا را از اندیشمندان تاریخ هرمنوتیک به حساب آورد . هرمنوتیک او آمیخته ای از نظریات ثکثر گرا و مولف محور است که باید در زمینه ی اصلی آن یعنی تفکر وحدت وجودی فهمیده شود . او همان گونه که در قصه ی"اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل" می گوید به کثرت فهم ها معتقد است لیکن این تکثّر در نهایت می تواند با روشن شدن شمعی که همان بهره بردن از ابزار دل و شهود در کنار ابزارهای حسّی و عقلی است ، به وحدت و وصول به حقیقت یگانه منجر شود. با این حال نباید فراموش کرد که راه وصول به حقیقت در دیدگاه مولانا راهی بس دشوار است که باید با خوف و رجای توئمان طی شود و مکتوم بودن حقیقت و به تبع آن ، در راه بودن و سلوک دائمی ، بخشی از هدف نهایی است که باعث تمایز مجاهدین از قاعدین می گردد . پس تکثّرگرایی حقیقت محور و هدفمند مولانا ، قابل مقایسه با کثرت گرایی هرمنوتیک فلسفی که گاه به انکارحقیقت ، پوچی و بی هدفی منجر می شود نیست . این گونه هرمنوتیک اگر ازسوء استفاده ی جزم اندیشانی که حقیقت نهایی را از آن خود می دانند و از بی قیدی تکثرگرایانی که معتقد به هیچ حقیقتی نیستند مصون بماند ، می تواند باعث فهمی آگاهانه تر و فربه تر شده و نهایتا به پویایی و سعادت بشری منجر شود .
لاله پروانه علی اکبر سام خانیانی
چکیده زبان نهادی اجتماعی و ابزاری برای ایجاد ارتباط کلامی است. زبان فارسی یکی از بنیان های اساسی حوزه ی فرهنگ و تمدّن ایرانی به شمار می آید و هویّت تاریخی مجموعه ی کشور های فارسی زبان بویژه کشور ایران را در چارچوب فرهنگ و تمدّن انسانی شکل می دهد؛ از این جهت حفظ زبان فارسی و تقویت و تثبیت جایگاه و موقعیت های ارتباطی، علمی، و فرهنگی- ملّی و گسترش این زبان که میراث گرانبها و سرمایه ملی و فرهنگی ماست، امری ضروری به نظر می رسد. مطالعه ی هدفمند زبان و تقویت و نظارت بر عملکرد دستگاه هایی که، به طور مستقیم و غیر مستقیم بر زبان فارسی تأثیر می گذارند، می تواند تا حدود زیادی این ضرورت و نیاز را پوشش دهد و در تحقّق آرمان زبانی یاری رساند. از این رو بحث زبان معیار در عین تنوّع گونه ها و نظرات مختلف کارشناسان به صورتی پویا تعبیر می شود. یکی از مهم ترین و موثّر ترین عامل حفظ یا انحراف زبان فارسی، رسانه های گروهی است که، به طور روزمّره بر زبان و الگوهای زبانی تمام اقشار جامعه تأثیر می گذارد. رسانه های گروهی ممکن است موجب تقویت و یا تضعیف زبان فارسی شود؛ بنابراین نقشی بسزا در روند توسعه ی زبان خواهد داشت. زبان رسانه های گروهی بویژه در بخش های رسمی تر مانند اخبار، یکی از مصداق های زبان معیار به حساب می آید و پیراسته بودن زبان آن از اشکالات دستوری، آوایی و واژگانی، کمک شایانی به معیارسازی و بهبود زبان فارسی بخصوص زبان این رسانه ها می کند. نگارنده در این پایان نامه کوشیده است به بررسی اشکالات یکی از این رسانه های گروهی-رادیو- در حوزه ی زبانی، در دو قالب برنامه ی خبر و گزارش ورزشی بپردازد، و اشکالات زبان این رسانه را با تکیه برآراء صاحب نظران، بویژه در قسمت واژگان و دستور زبان، بررسی کند. واژگان کلیدی: زبان معیار، انحراف، اخبار، گزارش ورزشی، رادیو
هادی جوادی امام زاده علی اکبر سام خانیانی
با تطبیق و ادغام دیدگاههای مختلف محققانِ جامعه شناسی ِادبیات، گستره ی پژوهشیِ این رساله، شامل سه مبحثِ «نقد جامعه شناختی اثر ادبی، پدیدآورنده و مخاطب» می باشد. این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری شهریار از دنیای پیرامون خود، سبب شده است که وی با زبان شعر، به بیان مسائل مختلف تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و مردم شناسیِ جامعه ی ایران و جهان، در قالبهای متنوّع ادبی بپردازد. اگرچه شهریار در طی حیات خود، چندان مورد حمایت نهادهای ادبی و اجتماعی قرار نگرفت؛ ولی توجه و تعهّد ادبی وی نسبت به جامعه و مضمون آفرینی از مباحث گوناگون اجتماعی و انسانی را می توان عامل گرایش مخاطبانی از پایگاههای مختلف اجتماعی (از سیاستمداران گرفته تا عامه ی مردم) به آثار وی دانست که نشان از ارزش ادبی اشعار و پایگاه اجتماعی مناسب این شاعر معاصر دارد. همچنین کمبودها و ناهنجاری های اجتماعی، شهریار را به خَلقِ آرمان شهری بر مبنای مفاهیم انسانی و منافع عام بشری سوق می دهد که در این زمینه، هدف وی تلاش در جهت تأثیرگذاری و بهبود بخشیدنِ اوضاع اجتماعیِ جامعه ی خود است.
فاطمه قلی زاده محمد بهنام فر
عنصر رنگ از عناصری است که از طریق آن می توان بسیاری از باورها ، سلیقه ها ، آداب و رسوم و آرزوهای مردم را باز شناخت لذا خاقانی نیز از این امکان بهره جسته و بر تأثیر سخن خود افزوده است. تحلیل و بررسی سروده های خاقانی از جنبه های مختلف جامعه شناختی ، زیبا شناختی، روان شناختی با تأکید بر عنصر رنگ ، ما را به ارتباط و پیوند عمیق این سه جنبه رهنمون می کند ؛ به طوری که شاعر با توجه به رنگ و اطلاعات و معلومات گوناگون و بر اساس ارزش های اجتماعی و فرهنگی به آفرینش تصاویر زیبا می پردازد که به نوعی بیانگر شخصیت و روان اوست . از دیدگاه جامعه شناختی سروده های او لبریز از مایه های هستی ، انسان و آداب و رسوم، باورها و دانش های گوناگون زمانه و هر آنچه که مربوط به انسان و زندگی اجتماعی است. او به تمامی مسائل اجتماعی و محیط طبیعی اطراف خود حتی بی ارزش ترین امور توجه دارد و به آن ها رنگی تازه بخشیده است. در واقع سروده های او گنجینه ی گران بهایی از علوم گوناگون و آداب و رسوم مردم است. تجلی هنر و خلاقیت ذوق و قریحه ی خاقانی از جنبه زیبا شناختی نیز حایز اهمیت است. او به شیوه ی هنرمندانه از تمامی فنون بلاغت بهره جسته و با شگردهای مختلف ادبی امور معنوی و انتزاعی را به تصویر کشیده است. رویکرد او به تصویر های زیبا مخصوصاً استعاره و تشبیه که غالبا با جان بخشی همراه است ، به شعرش تازگی و طروات خاصی بخشیده است. به گونه ای که 62 درصد فضای شعر او در قلمرو صور خیال مربوط به استعاره و جان بخشی است و بعد از آن تشبیه و انواع آن بیشترین کاربرد را دارد . خاقانی در پرده های رنگین استعاری و تشبیهی خود بیشتر به مظاهر طبیعی توجه دارد و این همانندی با طبیعت و رنگ آمیزی موجب می شود که خواننده هر چیز را به همان حالت رنگی که شاعر احساس کرده است در ذهن خویش مجسم سازد. وارد کردن آگاهی علمی و بهره گیری از فرهنگ عامه و مسائل تاریخی و اسطوره ای به ویژه در قسمت کنایه و تملیح و تمثیل ها در قالب تصاویر رنگارنگ ، نمودار خیال تیز پرواز و ذهن خلاق و حساس اوست. بسامد بالای رنگ های تیره در سروده های خاقانی نشان از نگاه تیره ی او به زندگی و روزگار سخن می گوید. او شاعر حساس و بلند طبع ، و زود رنجی است که به اندک نا ملایمتی آزرده خاطر می شود . عوامل گوناگون از جمله : بر نیامدن خواسته ها و آرزوهای شاعر ، دل آزردگی از روزگار ، بی وفایی مردم ، مرگ عمویش کافی الدین و وفات فرزندش رشید الدین در بیست سالگی ، فوت همسر و فرزند خردسالش ، سخن چینی و حسادت مخالفان ، سست پیمانی دوستان ، گرفتار شدن در بند و زندان زندگی شاعر را لبریز از غم و اندوه نموده است. از نگاه روان شناختی ، بسامد بالای رنگ های تیره بیانگر و اعتراض به سرنوشت خویش و نماد افزون خواهی و درون گرایی اوست. با وجود چهره تاریک و افسرده ی زندگی شاعر بلند طبع ، از رنگ های روشن و زنده ی طبیعت نیز الهام می گیرد و پیام آور شادی و امید می گردد و کاربرد رنگ های شاد زرد و سرخ و سفید به ویژه در وصف طلوع صبح خواننده را به شادی و تکاپو وا می دارد. زیرا صبح آغاز تلاش و حرکت است و به خاطر همین توصیفات زیبا و رنگین او از دمیدن صبح، به شاعر صبح معروف گشته است . ایمان و اعتقاد قلبیش را با جلوه های رنگ سبز و مفاهیم آن در سروده هایش مشاهده می کنیم ؛ زیرا این رنگ از نظر روان شناسی نشانگر اصلاحگرانی است که مایل به اصلاح شرایط موجود هستند و نوعی غرور و خود شیفتگی در آن ها مشاهده می شود. پس وجود رنگ های مختلف در سروده های خاقانی حکایت از نگاه همه جانبه و دقیق او به جهان و زیبایی های آن دارد. او روشنی و تاریکی را در کنار هم می بیند؛ اگر چه به دلیل روحیّه ی حساس و طبع بلند او رنگ های تیره جلوه ی بیشتری دارد. او شاعری اهل درد و واقع بینی است که نمی تواند نسبت به زمانه و اطرافیان خود بی تفاوت باشد ؛ بلکه در جستجوی راهی برای اصلاح جامعه و رهایی از اندوه است. او نیز محیط شاد و آرام را دوست دارد ؛ هر چند روزگار بر خلاف میل او رفتار می کند. شخصیت زنده و پویایی است که علی رغم تمام سختی ها و تیرگی های زندگی فردی و اجتماعی می خواهد با تصاویر رنگین سروده های خود به انسان نشاط و امید ببخشد.
عاطفه اقتصادی رودی علی اکبر سام خانیانی
حضرت علی (ع) نزد عموم مسلمانان از جایگاهی ویژه برخوردار است. شاعران ادب پارسی اعم از شیعه و سنّی در ابراز ارادت و محبّت خود به آن بزرگمرد دادگری و جوانمردی اشعار بسیاری سروده و دیوان های خویش را به ستایش او مزیّن نموده اند. ابن حسام خوسفی شاعر شیعی دوازده امامی قرن نهم هجری و ناصرخسرو شاعر توانمند اسماعیلی مذهب قرن پنجم هجری از جمله این شاعران هستند که در ابیات بسیاری از دیوان های خود به بازتاب سیمای علی (ع) پرداخته اند. در بررسی مقایسه ای دیوان این دو شاعر مشخّص می شود آنان در دو دوره زمانی و مکانی متفاوت، مذهب و ویژگی های شخصیّتی و فکری جداگانه، در ترسیم سیمای علی(ع) شیوه ی عمل و نقطه نظرات متفاوتی داشته اند. ابن حسام حدود یک سوم از دیوان خود را به ستایش علی(ع) اختصاص داده است و با توجّه به بسط و کمال ادبیّات عرفانی قرنهای ششم، هفتم، هشتم و نهم در این توصیفات بر طرح جنبه های عاشقانه ی شبه عرفانی، مفاهیم ولایی، خوانش های مدنی و اخلاقی توجّه و تأکید بیشتری کرده است و با گذشت نه قرن از صدر اسلام و تغییر اوضاع ادواری، سیاسی و اجتماعی ، رویکردهای نقلی، اسطوره ای و افسانه ای نیز داشته است امّا ناصرخسرو از نظر نسبت کمّی، کمتر به مدح و توصیف علی (ع) پرداخته است و در توصیفات خود بیشتر نگاه حکیمانه کلامی به فضایل آن حضرت داشته و بر علم تأویل، رازداری، اساس بودن وی در دین ، و نیز بر اهداف انقلابی و ایدئولوژیکی اسماعیلی تأکید کرده است و صفات و شایستگی های علی (ع) برای امامت و خلافت را کمابیش درشت در راه مبارزه با خلافت عبّاسی و حمایت از خلافت فاطمیان طرح نموده است. در دیوان هر دو شاعر وجوه مشابه و متفاوتی از علی (ع) به چشم می خورد که البتّه غلبه با وجوه تشابه است. هر دو شاعر به فضایل و ویژگی های مهمّ آن حضرت چون: والایی منزلت، قرابت با پیامبر(ص)، شایانی ولایت، عصمت، علم، عدل، جهاد و شایستگی های نقلی اشاره کرده اند که البتّه ابن حسام در دیوان خویش به جلوه هایی چون: زیبایی، عطر خوش، بانگ شجاعت، و توصیف اسطوره ای اسب، شمشیر و جایگاه منتسبان حتّی غلام علی (ع) نیز توجّه خاصّی نشان داده است که در دیوان ناصرخسرو موارد مذکور مشاهده نمی شود.
ندا سهرابی علی اکبر سام خانیانی
با تحولات فرهنگی و سیاسی عصر مشروطه ادبیات نیز به عنوان یک پدیده ی اجتماعی در ساختار و محتوا دچار تحول و دگرگونی گردید. شاعران مبارز مشروطه خواه نظرات و دیدگاه های فلسفی، سیاسی و اجتماعی خود را در قالب های متنوع شعری ریخته و با زبانی ساده و همه فهم، مفاهیم متناسب با دیدگاه هایشان را به شعر و ادب وارد کردند. یکی از این شاعران مبارز و متعهد، ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی است که با عقاید حزبی خاص به دگرگونی های اجتماعی و انقلاب فرهنگی می اندیشید. توجه و تعهد لاهوتی نسبت به جامعه و اقشار مختلف اجتماعی سبب شده است تا شعر او قابلیت ویژه ای در بررسی و تحلیل جامعه شناختی داشته باشد. او به وضعیت زنان، کارگران و زارعان به عنوان اقشار ستمدیده ی جامعه توجه کرده، و متناسب با گرایش حزبی خود راهکارهایی در جهت حل مشکلات آنان ارائه داده است. لاهوتی مفاهیمی چون صلح و اتحاد، وطن، آزادی و عدالت، استعمار و تعلیم و تربیت را علاوه بر عرصه ی اجتماعی، در سطوح جهانی نیز مورد توجه قرار داده که این امر مبتنی بر گرایش انترناسیونالیستی وی و هماهنگ با گرایش حزبی اوست. عدالت و آزادی در شعر لاهوتی در مفهومی نوین و در ارتباط با کارگران، زارعان و زنان مطرح می شود. آزادی زنان به معنی رهایی از قید و بند عقاید خرافی، و حضور فعال در عرصه ی اجتماع و در رابطه با رنجبران به معنی رهایی از قید ستم سرمایه داران است. اتحاد و صلح در شعر لاهوتی در سه عرصه ی جهان، اجتماع و حزب مطرح شده که البته گرایش انترناسیونالیستی این شاعر منجر به تأکید او بر اتحاد و دوستی جهانی بیش از هرچیز دیگر شده است. در این پژوهش جنبه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ای که در مجموعه لاهوتی انعکاس یافته، بررسی و تحلیل شده است. گفتنی است که به علت فعالیت گسترده ی لاهوتی در عرصه ی سیاست شعر او بیشتر از لحاظ جامعه شناختی سیاسی بررسی شده است.
علی جلالی سنگانی علی اکبر سام خانیانی
چکیده : آزادی، این آرزوی دلپذیر انسانی ، ازجمله موضوعات و مفاهیمی است که از دیرباز ذهن بشر را مشغول خود ساخته و عطش سیری ناپذیر آن انسان را به دنبال خود کشانده است . این گوهرگرانبها چه به عنوان نیاز فکری و درونی و اخلاقی و چه در مفهوم نوین امروزی به عنوان نیاز اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ، همواره مورد توجه و تأکید بزرگان اندیشه و بودن و سرودن بوده است . در سروده های شعرای بعد از مشروطه تا آغاز انقلاب اسلامی ، اندیشه ی آزادی خواهی با مفهوم نوین آن ، از بسامد بالایی برخوردار است . در این پژوهش تلاش کرده ایم ، به قرائت آزادی در شعر سه شاعر بزرگ معاصر فروغ فرخزاد ، احمد شاملو و محمدرضا شفیعی کدکنی بپردازیم . در شعر این شاعران ابعاد اجتماعی ، سیاسی و انسانی آزادی از بازتاب بیشتری نسبت به جنبه های فردی آن برخوردار است . البته در شعر فروغ فرخزاد به آزادی جنس زن و آزادی های جنسیتی نگاه بیشتری شده است . آزادی مطرح شده در شعر احمد شاملو در بسیاری موارد متأثر از اندیشه های غرب گرایانه و گاه تقابل با مسائل فرهنگی و دینی و سنتهای اجتماعی می باشد در صورتی که مفهوم آزادی در شعر شفیعی ، همسو با اندیشه های دینی و فرهنگی جامعه است . زبان شعری این شاعران با توجه به خفقان و استبداد حاکم اغلب نمادین و رمز گونه است . واژگان کلیدی : آزادی ، شعر معاصر فارسی ، فروغ فرخزاد ، احمد شاملو ، محمدرضا شفیعی کدکنی.
حسن ذوالفقاری جلیل الله فاروقی
چکیده درک هویّت، جایگاه و کارکرد واج به عنوان الگوی انتزاعیِ کوچکترین پاره ـ واحد های ارتعاشی زبان، امکان اشراف بر کیفیت و کارکرد کلّ فراورده های زبانی، اعم از آوا، واژه، عبارت، شعر و… را برای ما فراهم می نماید. در این پژوهش نگارنده با تجمیع چهار نظر و نظریه ی متفاوت از جهت روش تحقیق، با بازخوانی واج ها و بررسی کارکردشان در صدد کشف حوزه های معنایی ـ مفهومی هر یک از واج ها برآمده است؛ هدفی که آرزوی بسیاری از شاعرانِ اندیشمند و پژوهشگران، بخصوص ساختگرایان بوده است. وی در این رساله در صدد تبیین این نکته است که واج ها و آواهای زبان ، نظیر سایر پدیده های موجود ، حاصل مجموعه ای ارتعاشند که وقتی به شکـل قـاعـده مندی در کلمه و کلام جمع شوند، منشأ اثرند؛ از طرف دیگر واج ، کلمه و هر پدیده در عین این که هویّتشان وابسته به ارتعاشات درونی است ، با پدیده های دیگر هم تبادل ارتعاش دارند و به خاطر ویژگی های موسیقایی ِ سمعی و بصری اثر گذار و اثرپذیرند. تفاوت ظاهری واج ها حاکی از تفاوت کارکردی و مفهومی آن هاست. هر واج متناسب با فضای کاربردی و بافت واجی خود، کارکرد متفاوتی بر سیستم عصبی دارد. شکل و شیوه ی بروز واج ها و آواها، همچون ظـرف ارائه ی آن ها تفاوت های قالب بندی شده و قاعده مندی دارد که همین موجد استقلال، تمایز و تأثیرگذاری متفاوت واج ها می شود؛ علاوه بر این، بخش اعظمی از این قواعد، ریشه در سطوح فراهشیار و نظام کیهانی دارد. هر واج همچون کلیدی است که دست یابی به کلّ ساختمان کلام در گرو داشتن دسته کلیدی از واج هاست. حوزه های مفهومی واج ها هم در غالب کلمات و هم در شعر به شکل متعالی تر و مترقّی تری هویداست؛ بافت واجی در کنار سایر عناصر تشکیل دهنده ی شعر، تار و پود این کلام برتر را هویّت می بخشد و از طریق هر کدام از عناصر شعر (اعم از ذاتی و عرَضی از جمله: عاطفه، تخیّل، وزن و موسیقی، معنی و مفهوم و…) می توان به یک مضمون، مفهوم و حقیقت دست پیدا کرد. هر چه شعر متعالی تر و ذاتی تر باشد، سطح و لایه ی واجی آن با مفاهیم شعر و سایر عناصر آن تناسب بیشتری دارد. واژه های کلیدی: واج، آواهای زبان، مفهوم واج، کلام، عناصر شعر.
مهدی رمضانی اول باغسیاه علی اکبر سام خانیانی
بررسی نو آوریهای مضمونی درشعرجوان دهه ی هشتادخراسان این پژوهش پاسخ به ضرورتی تاریخی برای معرفی استعدادهای نوظهوروسرمایه های ارزشمند بعضا مغفول مانده ی شعروادب خراسان است.پژوهش مذکور؛ابتداباگزینش نه تن ازشاخص ترین چهره های شعرجوان دهه ی هشتاد خراسان بستری برای معرفی وشناخت بیشتر شعر این دوره فراهم کرده وسپس به بررسی نوآوریهای مضمونی درآثار شاعران یادشده پرداخته است . دراین پژوهش آثارچاپ شده وبرخی آثارانتشارنیافته ی شاعران نیز،موردبررسی قرارگرفته است.نگارنده بااستنادبه دستاوردهای جدید نظری درتعریف مضمون وره یافت های ادبی تازه درخصوص وجه انسانی واجتماعی متفاوت شعر امروز، فصلهای اصلی پژوهش را ذیل عنوان« مضامین اجتماعی» و«مضامین غنایی»،سامان داده است.مضامین بررسی شده درهرحوزه عبارتنداز: الف. مضامین اجتماعی:1-نفی جهان 2-تنهایی جمعی 3-فقدان، شهادت 4-خفقان 5-جنگ ستیزی 6-زن ستایی 7-زلزله 8-اعتراض ب.مضامین غنایی: 1-عشق 2-سوگ سرایی 3-زیبایی 4-غربت 5-یأس بررسی تحلیلی آثارنمایندگان شعردهه ی هشتادخراسان ضمن آنکه گویای گرایش غالب شاعران به مضامین اجتماعی وسپس غنایی ست،نوآوریهای عمده ای رادرشیوه ی پرداخت وبازآفرینی مضامین تجربه شده نشان می دهد.نوآوریهایی که مبتنی برخلاقیتهای زبانی ،کوشش برای تجربه آزمایی ها وکشف های تصویری بدیع ومایه گرفتن ازفرآورده های مجموعه یافته های علمی وهنری ست. دستاوردهای مضمونی ونمونه آثاردرخشان درشعرجوان دهه ی هشتادخراسان نویدبخش چشم اندازهای روشن برای فردای این قلمرو شاعرزاد وهنرپروراست. کلید واژه ها: شعر جوان، دهه ی هشتاد، مضمون
محمد اسماعیل رفیعی راد عبد الرحیم حقدادی
به طور کلّی، دو زبان فارسی و عربی از گذشته های دور از رابطه ای تنگاتنگ برخوردار بوده اند و فرهنگ و زبان دو ملّت در زمینههای مختلف بر یکدیگر تأثیر و تأثّر متقابل برجای گذاشته و این رابطه هم چنان در درازای سده های طولانی ادامه داشته است و پیوسته ادیبان و سرایندگان فارسی و عربی از ثمرات اندیشه و تراوش افکار یکدیگر بهره بردهاند.جدای از این، اندیشه وران این دو زبان، در سده ی معاصر از مکتب های ادبی غربی تأثیر فراوان گرفته و شاعرانی همچون «تی. اس. الیوت» و «آرتور رمبو» و مکتب های ادبی همچون سمبولیسم، رمانتیسم، رئالیسم و... را سرمشق و شالوده ی کار خود قرار داده اند. در جستار پیش رو برآنیم تا به بررسی رمزهای اسطوره ای طبیعت در آثار دو شاعر و ادیب برجستهی معاصر، یعنی سهراب سپهری و جبران خلیلجبران بپردازیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر این است که سهراب سپهری و جبران خلیل-جبران از اسطوره های طبیعی به گونه ای گسترده در آثارشان بهره جسته اند که گاهی در کاربرد نمادها با یکدیگر هم خوانی و همانندی دارند و گاهی نیز نمادهای به کار گرفته شده از سوی ایشان با یکدیگر متفاوت است؛ هم چنین بهره گیری و کاربرد این نمادها از سوی سهراب بیش از جبران است. جبران در نمادپردازی و کاربرد اسطوره در نوشتههایش بیشتر تحت تأثیر فرهنگ غربی است و از اسطورههای مربروط به یونان و روم بهره گرفته است، در حالی که سهراب سپهری در کابرد نماد و اسطوره در سرودههایش به اسطورهها و نمادهای شرقی و به ویژه آیینهای آریایی هند مانند بودایی توجه دارد.
سمانه سادات باقرزاده اکبر شامیان سارو کلایی
چکیده این رساله با هدف بررسی، تحلیل و تأویل نمادهای پرندگان در شعر پنج شاعر برجسته ی معاصر (نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد) نوشته شده است. نگارنده نخست به ذکر مقدماتی پیرامون مبحث نماد چون تعریف آن در لغت و اصطلاح، انواع نماد، پیوند نماد با دیگر صور خیال و شیوه ی فهم نماد پرداخته است. سپس، انگیزه ها و عواملی که منجر به شکل گیری نماد در شعر شاعران معاصر شده مانند ماهیت شعر، مخاطب، عوامل سیاسی و اجتماعی، ترجمه ها، آشنایی با مکاتب هنری نظیر سمبولیسم و تأثیرپذیری از سنت ادبی فارسی بیان شده است. در بخشی دیگر، بازتاب مضامین و معانی نمادین پرندگان در شعر شاعران مورد نظر بررسی شده است. پرندگان در شعر این شاعران معانی سمبولیک متفاوتی را در برداشته اند: گاه نماد خود شاعر و ابعاد مختلف روحی و شخصیتی او گشته اند و گاه متناسب با اقتضائات زمانی، جو حاکم بر جامعه و حوادث و رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متضمن معانی منفی و مثبت دیگری بوده اند. از میان این معانی می توان به ظلم، خودکامگی، استبداد، خشم، نفرت، یأس، شکست، مرگ، تقدیر شوم، طمع، انزوا، امید، آرزو، ایثار، سعادت، آزادی، صلح و دوستی اشاره کرد. واژگان کلیدی: نماد، پرنده، شعر معاصر فارسی، نیما، اخوان ثالث، شاملو، سپهری، فرخزاد.
مجید شهبازی احمد لامعی گیو
پژوهش حاضر به بررسی نوگرایی در شعر فروغ فرخ زاد و آدونیس می پردازد. نوگرایی (مدرنیته) پدیده ای است که در عالم غرب اتفاق افتاد؛ و سبب دگرگونی عمیق در تمام ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی این جوامع گردید. برخورد دنیای غرب با جوامع شرق (ایران، لبنان و سوریه) عاملی تأثیرگذار در تغییر ساختارهای این جوامع بود که حاصل آن به وجود آمدن تحولات سیاسی- اجتماعی مشروطه و نهضت بود. میان شعر فارسی و عربی به دلیل برخورداری از پیوندهای دور و دراز تاریخی، بسترهای سیاسی و اجتماعی مشابه، زمینه های فرهنگی نزدیک به هم و تأثیرپذیری از فرهنگ و ادب اروپا، شباهت های انکارناپذیری وجود دارد. پس از انقلاب ادبی که تحت تأثیر فرهنگ و ادبیات اروپا اتفاق افتاد، یکی از رویکردهای مشترک شاعران فارسی و عربی توجه به نوگرایی است. شاعر نوپرداز در هر دو قلمرو ادبی فارسی و عربی، متناسب با نیازهای جامعه به بیان مسائل اطراف خویش می پردازد. از جمله موضوعاتی که فروغ فرخ زاد و آدونیس را به عنوان دو شاعر معاصر، به هم نزدیک کرده است و نگارنده به بررسی آن پرداخته، توجه به جلوه های نوگرایی است. این دو شاعر به دلیل موقعیت متفاوت فرهنگی، فکری و میزان آشنایی آن ها با غرب در شیوه و میزان کاربرد جلوه های نوگرایی با هم تفاوت ها و شباهت هایی دارند. نگارنده به این نتیجه رسیده است که فروغ و آدونیس در اثر ارتباط با غرب و تحت تأثیر تحولات فرهنگی – سیاسی جامعه ی خود از جلوه های نوگرایی سکولاریسم، فمینیسم، نیهیلیسم، آزادی، سنت شکنی، شهر و ناسیونالیسم در شعر خود استفاده کرده اند. کلید واژه: آدونیس، فروغ فرخ زاد، مشروطه، نوگرایی، نهضت
سیده زهرا موسوی نیا علی اکبر سام خانیانی
پدیدارشناسی نام فارسی مکتبی فلسفی است که ادموند هوسرل(1859- 1938) مبانی نظری، مولفه ها و الزامات آن را تعریف و تنظیم کرده و فنومنولوژی(phenomenology) نامیده است، امّا به-طور عام رویکردی است که کیفیت و تجلیات پدیده ها و در نتیجه تعریف آن ها را به صورت شهودی و اصیل پیجویی می کند. رویکرد پدیدارشناختی به عنوان شیوه ای شناختی و کاشفانه و ارائه تعریفی متفاوت و خلاقانه از پدیده ها از روزگاران کهن وجود داشته است؛ امّا به عنوان شیوه ای علمی و اصیل تحت تأثیر آموزه های مکتب پدیدارشناسی مورد توجه قرار می گیرد. در این رویکرد فرد با اعمال شک فلسفی و تعلیق تعریفات تلاش می کند با فعال کردن «من» ناب شناساگر(ego) پدیده ها و مفاهیم را آن چنان که بر او تجلی می یابند بازشناسی کند. مولفه های که در این پایان نامه بررسی شده عبارتند از: ادراک حسی برای شناخت پدیده ها، کودک فلسفی و کنجکاوی برای شناخت و کسب تجربه و آگاهی، طرح من پدیدارشناختی، ابطال پیش-فرض (اپوکه) و تاکید بر اهمیّت تجربه، ارائه تعریف نو از پدیده ها، مبارزه با تقلید و عادت،تفکر و دید انتقادی. هوشنگ مرادی کرمانی یکی از نویسندگان صاحب نام ادبیات کودک و نوجوان است که در داستان هایش الزامات، ویژگی ها، نمودها و نمادها و نشانه های متعدد رویکرد پدیدارشناسی قابل توجّه است.
معصومه شعبانی علی اکبر سام خانیانی
چکیده سعدی (متوفی690 ه ق) و فارابی(متوفی 339ه ق) اندیشمندانی هستند که از میراث کهن حکمت، فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی بهره برده و در آثار خویش درباره ی آیین حکومت و فرمانروایی نظریاتی داده اند. همچنین مطالعات فلسفی و آشنایی فارابی با آرای حکیمان غرب چون افلاطون و ارسطو و نیز تجربیات جهان گردی و اقامت سعدی در شهرهای مختلف جهان، در تأملات حکمی این دو حکیم بی تأثیر نبوده است. در این رساله با نگاهی تطبیقی، به بررسی و مقایسه ی نظریات آرمانی سعدی و فارابی در خصوص حکومت و پادشاه مطلوب و واقع-گرایی آن ها در آثاری از جمله «بوستان و گلستان» و «آرای اهل مدینه ی فاضله و سیاست مدنیه» پرداخته می شود. در این پژوهش به این نتیجه می رسیم که فارابی به بیان ماهیت مدینه ی فاضله و حکومت مطلوب با تأکید بر صفات و افعال رئیس آن می پردازد، در حالی که سعدی راه های رسیدن به این مدینه را با عمل گرایی و در قالب پند و اندرز و تشویق و ترغیب دنبال می کند. سعدی به ویژه در دو باب «در عدل و تدبیر و رای» و «در سیرت پادشاهان» به طرح نظریات سیاسی خود پرداخته است. نظریات وی تلفیقی از عمل گرایی و آرمان گرایی است. نگاه آرمانی سعدی و فارابی به تشکیل حکومت مطلوب، در درجه ی اول به پادشاه و رأس هرم قدرت سیاسی برمی گردد، زیرا هر دو متفکر، نیک دریافته بودند که ریشه ی بی عدالتی از کجاست و تا حاکم اصلاح نشود، جامعه اصلاح نخواهد شد. از طرفی مردم نیز بیشتر از پادشاهان خود الگو می گرفتند و به تعبیری بر دین پادشاهان خویش بودند. در طرح جامعه ی آرمانی سعدی و فارابی هدف مشترک، به سعادت رساندن مردم است، اگرچه فارابی به توصیف مدینه ی فاضله ای می پردازد که مردم آن به سعادت رسیده اند. بر این اساس هردو اندیشمند به جامعه ی ایده آل نگاهی ابزاری دارند و هدفشان دست یافتن به سعادت اخروی است. ویژگی بارز جامعه ی ایده-آل هردو حکیم، حکم فرما بودن عدالت کامل بر آن است زیرا در واقعیت خلأ میان جوامع زمان ایشان با آرمان شهر را از بی عدالتی می بینند. جامعه ی آرمانی سعدی در عین واقع گرایی و عمل گرایی به سوی مدینه ی فاضله ی فارابی در حرکت تکاملی است. واژه های کلیدی: ادبیات و فلسفه، سیاست و حکومت، واقع گرایی، آرمان گرایی، آرمان شهر، مدینه ی فاضله، فارابی، سعدی.
فریبا سارانی علی اکبر سام خانیانی
نماد یکی از ابزارهای بیان غیرمستقیم مطالب و مفاهیم است و در تفسیر و تأویل آثار ادبی ـ هنری جایگاه ویژه ای دارد. نمادگرایی در ادبیات از پیشینه ی طولانی برخوردار است و شاعران و نویسندگان حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان در بیان اهداف و انتقال افکار و احساس خود از آن بهره می جویند. شاعر با استفاده از نمادهای آشنا و یا نمادسازی، مفاهیم فکری و انتزاعی و اجتماعی را برای کودک ملموس می کند و با استفاده از واژه ها، عناصر، رنگ ها، اشکال و تصاویر، خیال انگیزترین و مهیج ترین فضاها و صحنه ها را برای کودک و نوجوان ترسیم می نماید. در این پژوهش به بررسی و تحلیل انواع نمادهای کلامی و تصویری در شعر شکوه قاسم نیا و بیوک ملکی که از شاعران شاخص ادبیات کودک و نوجوان می باشند، پرداخته ایم تا جایگاه نماد، نوع نمادها و نیز دسته بندی و هدف و مقصود و نگرش های دو شاعر مشخص شود. بر اساس نتایج پژوهش دو شاعر در نمادپردازی خود به انتقال اهداف، آرمان ها و نقش های جنسیتی متناسب با جنسیت خود و هدایت به سوی افکار خاص خود می پردازند. نمادهای به کاررفته در اشعار بیوک ملکی بیش از شکوه قاسم نیا است، همچنین از تنوع بیشتری برخوردار است و با درایت خاصی به کاررفته است. در اشعار شکوه قاسم نیا نماد جانوری بسامد بالایی دارد و از تنوع نیز برخوردار است. اما در اشعار بیوک ملکی نماد طبیعی از بسامد بالایی برخوردار است. اغلب اشعر قاسم نیا صرفاٌ برای سرگرمی و لذت سروده شده اند بنابراین نماد، نمود کمتری در اشعارش داشت. اشعار بیوک ملکی از نمادهای تصویری پرتأویلی برخوردار است شاعر با بهره جویی از نمادهای طبیعی و زمان مثل صبح، پاییز، زمستان و غیره و رنگ ها تلاش می کند در پی به تشریح و توصیف وضعیت اجتماع برای کودک و نوجوان بپردازد.
علی سجادی منش ابراهیم محمدی
ویژگی های رمان پست مدرن را می توان: شک گرایی، نسبی گرایی، روی آوری به تکثرگرایی، آمیزش فرهنگ ها و سبک های متعلق به ادوار مختلف، حضور راوی غیر قابل اعتماد، در هم شکسته شدن مرزهای زمانی و مکانی، شالوده شکنی و ساختارزدایی، قطعه قطعه شدگی، عدم انسجام، تناقض گویی، جابه جایی، طنز تلخ، چند صدایی، بازی های زبانی، توجه به ایده های هستی شناسی در برابر ایده معرفت شناسی مدرن،فرجام های نامعین و چندگانه در داستان می توان نام برد.
علی دلاور عبد الرحیم حقدادی
چکیده سرزمین های عربی از قرن نوزدهم در زمان امپراطوری عثمانی و مخصوصاً پس از تجزیه-ی آن، همواره محل دخالت و اعمال قدرت بیگانگان، به ویژه استعمار انگلیس بوده است و همزمان با این حرکت، در محدوده ی زمانی مشروطه ، کشور ایران نیز مورد طمع بیگانگان به-ویژه روسیه وانگلیس قرار گرفته بود. با عنایت به وابستگی حاکمان ایران و کشورهای عربی به بیگانگان ، جنبش ملی گرایانه( ناسیو نالیستی) در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شکل گرفت و مولفه های آن از قبیل: وطن دوستی، باستانگرایی، حقوق ملی، بیگانه ستیزی، آزادی، متهم کردن حاکمان به بیگانه پرستی ومسائلی از این دست در ادبیات فارسی و عربی بازتاب قابل توجهی پیدا کرد. عارف قزوینی و حافظ ابراهیم که در این عصر زندگی می کردند دو تن از شاعرانی بوده اند که به این مضامین مشترک پرداخته اند. در پایان نامه ی حاضر برآنیم که نشان دهیم رویکردهای عارف قزوینی و حافظ ابراهیم در خصوص برخی از این مولفه ها چیست. به همین دلیل ابتدا چگونگی شکل گیری دولت و ملت را بیان کرده و سپس اندیشه -های ملی و میهنی عارف فزوینی و حافظ ابراهیم را در مباحث جداگانه همراه بانمونه های شعری مطرح نموده ایم. مهمترین اندیشه های ملی ومیهنی ای که این دوشاعر از آن برای مجد و اعتلای وطنشان استفاده کرده اند، آزادی ، وطن ، باستانگرایی و بیگانه ستیزی می باشد و هر کدام در رویکردشان نسبت به این مولفه ها شباهت ها وتفاوت هایی دارند. واژه های کلیدی: اندیشه های ملی و میهنی، وطن، بیگانه ستیزی، آزادی، عارف قزوینی، حافظ ابراهیم
ام البنین آذربادگان علی اکبر سام خانیانی
حسن هنرمندی یکی از فعالان عرصهِ ی ادبیات تطبیقی ایران و فرانسه می باشد. وی در زمینه های مختلف ادبی فعالیت های قابل توجهی داشته است و آثاری در حوزه های گوناگون ادبی ارائه کرده است. آثاری در زمینه ی بررسی و نقد، نثر، نظم، ترجمه، نمایش نامه، و... . آشنایی او با زبان و ادبیات فرانسه، سبب تأثیرپذیری او از مکاتب ادبی غرب، به ویژه مکتب رمانتیسم گردیده است. و همین تأثیرپذیری سبب به وجودآمدن درون مایه های رمانتیستی قوی در شعر وی شده است.در این پژوهش، ابتدا به معرفی حسن هنرمندی و شرح احوال او پرداخته شده است و سپس آثار او در زمینه های مختلف معرفی گردیده است.در فصل دوم ، مباحث سبک شناسی و زیباشناسی شعر او مطرح گردیده است. مباحثی همچون موسیقی شعر و صورخیال ونمادپردازی. در فصل سوم، ابتدا مکتب رمانتیسم معرفی شده است و سپس رمانتیسم در ایران مورد بررسی قرار گرفته است و پس از آن، درون مایه های شعر هنرمندی مورد تحلیل وبررسی قرار گرفته است. درون مایه هایی که تحت تأثیر مکتب رمانتیسم در شعر او به وجودآمده است.
طیبه السادات حسینی علی اکبر سام خانیانی
شخصیت مسیح (ع) به سبب جاذبه دینی و ابعاد اخلاقی و انسانی در شعر کلاسیک فارسی بسیار مورد توجه شاعران بوده است.در شعر معاصر شخصیت نوین مسیح در شعر معاصر با آشنایی شاعران معاصر فارسی با ادبیات اروپایی و نیز وضعیت نوین جهان شناختی تغییر یافته است از این رو این پژوهش نشان می دهد که در شعر معاصر فارسی ابعاد جدیدی از زندگی مسیح و عناصر و مفاهیم وابسته مطرح شده است. بیشترین و موثرترین حضور مسیح در شعر معاصر فارسی مربوط به دو حوزه شعر رمانتیک و شعر متعهد در دو بُعد شخصیتی متفاوت و بسا متناقض است. مسیح درشعررمانتیک نماد عشق، انعطاف پذیری، مهربانی و اخلاق متعالی و نمود خدا و پدر است و در شعر متعهد، به عنوان انسانی آرمانی، مبارزی آگاه، مسئول و نستوه و رسولی درداندیش و فداکار و مومن به انجام رسالت انسانی، نمادی از «خویشتن» شاعر و تقدیم جان برای اهداف متعالی است که برای تحقق آرمان ملتزم شکست می شود. در ادبیات پایداری نیز نقش نبوی و مبارزاتی دارد و در نماد های مظلومیت، دردمندی، رنج پذیری، صبر و استقامت نمود یافته است. در این پژوهش ابعاد مختلف شخصیت مسیح در آثار سی شاعر شاخص پارسی سرای معاصر که از نظر تنوع دیدگاه وکمیت پرداختن به مسیح و عناصر وابسته به مسیح (ع) جامعیت بیشتری داشته اند مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
علی قبادی کیا علی اکبر سام خانیانی
در تاریخ بیهقی، علاوه بر بیان سرگذشت تاریخی دوران غزنویان و توجهی که نویسنده¬ی آن به فن تاریخ نویسی مبذول داشته است، صبغه¬ی ادبی آن با رویکرد صحنه آرایی سینمایی به خوبی قابل مشاهده است و می¬توان با شناسایی مولفه¬های تصویری و فیلم¬سازی، از آن به¬عنوان سرمشقی در موضوع فیلم¬نامه نویسی و ساخت فیلم بهره برد. لذا این پژوهش نشان داد که داستان¬های شاهد گستره¬ی وسیعی از مولفه¬های فیلم¬نامه نویسی و فیلم¬سازی را از جمله: «نما»؛ «صحنه»؛ «سکانس»؛ «نقطه¬ی عطف»؛ «گفت¬وگو»، «توصیف مکان»؛ «ایجاز در توصیف»؛ «شیوه¬ی روایت»؛ «حس تعلیق»؛ «شخصیت پردازی»؛ «دکوپاژ»؛ «تدوین»؛ «زاویه¬ی دوربین»؛ «اپیزود»؛ «دیزالو»؛ و «فید»، بر اساس نظریه-ی سیدفیلد شامل می¬شود. این پژوهش نشان داد آن¬چه که در این اثر به عنوان ساختار و شاکله¬ی تصویری شناخته می¬شود، مبتنی بر تصویر زبانی است و در آن کمترین میزان تصاویر استعاری به چشم می¬خورد و علاوه بر انطباق به میزان 88.57% با ساختار سه پرده¬ای سید فیلد، از نظرفنی و قابلیت¬های سینمایی نیز منطبق بر ساختار روایی- توصیفی در ادبیات و سینماست وگونه¬ای موتیف برای ساخت آثار سینمایی امروز محسوب می¬شود. بیهقی قرن¬ها پیش از این، توانست با به کار گیری نوعی روایتِ مشابه با تدوین فیلم¬نامه¬ای، به خوبی از عهده¬ی کار برآید. وی برای به هم ریختن ساختار روایت، توانسته است از عنصر زمان در به کارگیری این نوع تدوین به خوبی بهره بگیرد. می¬توان واکاوی ریشه شناسانه تاریخ بیهقی و ریشه یابی غنای تصویری این اثر را در دو قسمت روایت دراماتیک و تکنیک¬های بصری جستجو کرد. بیهقی در فن تاریخ نگاری اوج مهارت واستادی خود را به¬اثبات رسانده است. بهره گیری او از شیوه های دقیق علمی در نگارش¬تاریخ به انضمام بیان هنرمندانه و تصویری و بهره گیری از مولفه¬ی تأثیر گذار توصیف اشخاص، اماکن و وقایع ، امروزه همگان را به اعتراف واداشته که کار او می¬تواند مبنایی برای تاریخ نویسی نوین نیز محسوب گردد. شکی نیست که بیهقی علاوه بر حضور مستمر خود در بطن وقایع دوران غزنوی اسناد مکتوب و شفاهی بسیاری را مطالعه کرده و یا شنیده باشد. این موضوع نشان می¬دهد که وی با شیوه¬های مرسوم تاریخ نویسی آن روزگار تسلط داشته و توانسته است با تغییری خلاقانه، فصل جدیدی در شیوه¬ی تاریخ نویسی بنا نهد که پس از اونیز مورد استفاده¬ی مورخانی از قبیل عطاءالملک جوینی قرار گیرد. لذا می¬توان گفت که تاریخ بیهقی مرکز ثقل تاریخ، ادبیات و سینماست و نه تنها هنرخلاقه¬ی وی، بیان تاریخ در بستر تصویر است، بلکه ساختار نمایشی داستان¬هایش تابعی از مضمون و محتوای وقایع است و این امر در مستند وارگی تصاویری که او نشان می¬دهد بسیار موثر است.
وحید علی بیگی علی اکبر سام خانیانی
ماهیت حماسه و شاهنامه چنین است که باید سرشار از خشونت باشد و اثری از تساهل و مدارا در آن وجود نداشته باشد اما با مطالعه شاهنامه پی می¬بریم که مفهوم تساهل و مدارا در لابه لای داستانهای آن به چشم می¬خورد و روش¬هایی برای رسیدن به آن در شاهنامه نمایان است. فردوسی فلسفه¬ی رفتاری خردمندانه را برای رسیدن به تساهل و مدارا در قالب گفتار و کردار شخصیت¬ها مطرح کرده است. او چشم پوشی از گناه دیگران را برای رسیدن به تساهل و مدارا معرفی می¬کند و نیکی کردن در حق دیگران و عدم آزار رساندن به همنوعان را بسیار مهم ارزیابی می¬کند. در شاهنامه همه اقشار جامعه و حکومت¬ها به پرهیز از جنگ و خونریزی فرا خوانده شده است و آنها را به شکیبایی در برابر ناملایمات دعوت می¬کند. تکثرگرایی برای از بین بردن هرج و مرج و تنش سیاسی و اجتماعی و احترام به حقوق دیگران امری بدیهی در شاهنامه است
معصومه سلامی علی اکبر سام خانیانی
چکیده ندارد.
غلام رضا بهرام پور علی اکبر سام خانیانی
چکیده ندارد.
علی اکبر سام خانیانی محمد علوی مقدم
نگارنده در تصنیف حاضر، ابتدا نظریات صاحب نظران فن ترجمه را مورد قرار داده و فصلی از کتاب را نیز به ترجمه، تاریخچه و نظریات پیرامون آن اختصاص داده است ، تا پاسخگوی مهمترین سوالاتی که در ذهن خواننده پدید می آید باشد. فصل دوم رساله اختصاصص به پیوندهای زبان فارسی و عربی دارد که بیان مجملی در این خصوص ضروری می رسید. فصل سوم نیز سخن کوتاهی در شناخت نهج البلاغه (تالیف ، شبهات پیرامون آن و شرحها و ترجمه ها) می باشد. فصل چهارم نیز نقد پنج ترجمه مذکور می باشد که عنوان اصلی رسساله می باشد.