نام پژوهشگر: زهرا ربیعی
زهرا ربیعی حسن صدیقی
هدف این تحقیق توصیفی- پیمایشی شناسایی نقاط قوت، ضعف فرصتها و تهدیدهای پذیرش خشکه¬کاری برنج در استان خوزستان و ارائه راهبردهای لازم برای توسعه این نوع کشت بود. جامعه آماری تمام شالیکارانی بودندکه در شهرستان های اهواز و ماهشهر به خشکه¬کاری برنج مشغول بودند. از میان این افراد 180 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای متناسب به عنوان نمونه هدف انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه¬ای بود که روایی آن به تأیید پانلی از اساتید ترویج و آموزش کشاورزی و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان رسید و پایایی آن با استفاده از آزمون مقدماتی مقدار 75/0 به¬دست آمد. داده¬ها با استفاده از نرم¬افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. برای ارائه راهبردهای لازم توسعه خشکه¬کاری برنج از ماتریس تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها ( (swot استفاده شد. با توجه به نتایج، کاهش زمان برای کشت به صورت خشکه¬کاری، کاهش نیاز به نیروی کار و مصرف کم آب در کشت خشکه¬کاری به ترتیب اولویت های اول تا سوم نقاط قوت؛ افزایش علفهای هرز مهمترین نقطه ضعف؛ کاهش مهاجرت روستاییان به دلیل افزایش سودخالص کشاورزان مهمترین فرصت و وجود ناهمواری در زمین و ناآگاهی در خصوص مدیریت منابع آب، از مهمترین تهدیدهای کاشت برنج به صورت خشکه¬کاری می¬باشد. با تجزیه و تحلیل عوامل استراتژیک، راهبردهای پیشنهادی برای توسعه کشت خشکه¬کاری برنج راهبردهای تهاجمی (so) و محافظه¬کارانه(wo) بود.
زهرا ربیعی ابراهیم عباسی
دیرزمانی نیست که بازار سرمایه کارا خوانده می شود و تصمیمات افراد عقلایی انگاشته می شود لیکن پدیده هایی در بازار مشاهده می شوند که این نظریات و زیربناهایشان را به سمت و سویی دیگر می برند. در پی این مشاهدات است که دیدگاه مالی رفتاری سر برمی آورد و مدل هایی متفاوت برای درک بهتر بازدهی سهام مطرح می شوند. حال سوال این است: چه عواملی بر بازده سرمایه گذاری تأثیر دارند؟ آیا در بازار بورس ایران استثنائات در بازده سهام نقشی دارند؟ استثنائاتی چون اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار (b/m)، مومنتوم کدام یک تأثیر بیشتری بر بازده سهام دارند؟ کدام یک تبیین بهتری از بازده سهام به دست می دهند؛ مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (capm)، مدل سه عاملی فاما و فرنچ و یا مدل چهارعاملی؟
زهرا ربیعی منصورعلی حمیدی
آموزش پیش دبستانی پایه و زیر بنای آموزش در دوره های بعدی است.لازمه ی آموزش همه جانبه و شکوفایی ابعاد شناختی، عاطفی، و رفتاری کودکان وجود برنامه ای است، که در بردارنده ی فعالیت های آموزشی همخوان با ویژه گی های رشدی کودکان این دوره باشد. به رغم این اهمیت دو بانی داشتن این مرکزها باعث دوگانگی در اجرای برنامه می شود. اما مساله ی اصلی همخوانی یا نا همخوانی این برنامه با فرایند رشد است. پدیدآیی توان بازنمایی، یکی از بارزترین ویژه گی های کودکان این دوره است ونقاشی فعالیتی است همخوان با این ویژه گی. یافته های پژوهش های پیشین اثر بخش بودن نقاشی را در پرورش خلاقیت، رابطه ی کودک با والدین و بهبود زمینه های شناختی آشکار کرده اند. این پژوهش با هدف کمک به بهبود کیفیت و گسترش آموزش پیش دبستانی گمانه های زیر را بررسی کرده است: برنامه های دو دسته پیش دبستانی از نظر همآهنگی با فرایند رشد و کاربرد نقاشی یکسان هستند، مربیان آموزش و پرورش و بهزیستی به نقاشی و کاربرد آن بازخورد همانندی دارند، مربیان آموزش و پرورش و بهزیستی در کاربرد برنامه و نقاشی همانندند. برای گردآوری داده ها، داده بخشان از میان مربیان پیش دبستانی های آموزش و پرورش و بهزیستی به روش یک بختانه(تصادفی) گزینش شدند.دو دسته مربی به وسیله ی پرسش نامه ی بازخوردسنج، نگرش نامه ی رفتارسنج و محتوی سنج، و آزمون آگاهی سنج سنجش شدند، نگرش نامه ی دستاوردسنج نیز برای سنجش دستاورد کودکان از آموزش نقاشی به کار گرفته شد. در ساختن همه ی این ابزارها با بهره گیری از اصول ابزارسازی و نظر کارشناسان روایی و پایایی آنها بیشینه شد. علاوه بر جدول ها و نمودارها، برای پردازش داده ها با توجه به نوع و سطح دقت آنها، آزمون آماره ای تی برای گروه های ناوابسته و آزمون ناآماره ای خی دو به کار رفت. برایند پردازش این داده ها نشان داد با وجود داشتن برنامه ی آموزشی مشترک برای پیش دبستانی ها و داشتن دو مجری تفاوتی در اجرای برنامه و کاربرد نقاشی دیده نشد.