نام پژوهشگر: ناصر جمشیدی

افراز و تفکیک در حقوق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  ناصر جمشیدی   سیروس حیدری

در مواقعی که اشخاص قصد استفاده بهینه و یا سهل تر شدن فروش ملک خود را دارند بهترین شیوه، قطعه قطعه نمودن آن از طریق عمل تفکیک بوده که هم نسبت به املاک مشاع و هم نسبت به املاکی که دارای مالک واحد هستند قابل اعمال است، بدین توضیح که با اتفاق همه شرکاء ضمن ارائه درخواست به اداره ثبت صالحه (اداره ثبت محل وقوع ملک)، پس از تأیید امکان پذیر بودن تفکیک ملک توسط مسئولین، عملیات تفکیک شروع شده و نهایتاً با تنظیم صورتجلسه تفکیکی، ملک به قطعات کوچکتر تقسیم می شود و لیکن مادامیکه شرکاء با حضور در دفتر خانه اسناد رسمی اقدام به تنظیم تقسیم نامه ننمایند، ملک با وجود قطعه قطعه شدن، همچنان مشاع باقی مانده و دارای همان معایب اشاعه است. راه دیگری که جهت خاتمه دادن به حالت اشاعه در نظر گرفته شده افراز (جدا سازی ) سهام شرکاء است که صرفاً به موجب تصمیم اداره ثبت یا حکم حاکم (دادگاه عمومی حقوقی) صورت می پذیرد، بدین توضیح که هر یک از شرکاء ملک مشاع به تنهایی حق دارند درخواست جداسازی سهام خود را به اداره ثبت محل وقوع ملک ارائه دهند تا مسئولین پس از بررسی امکان پذیر بودن افراز، نهایتاً با تقسیم ملک به قطعات کوچکتر ، هر قطعه ای را به نسبت سهام هر شریک بر حسب قرعه به او اختصاص دهند. پس از قطعیت افراز است که شرکاء از حق اطلاق مالکیت مندرج در ماده 30 قانون مدنی بهره مند خواهد شد و اگر در مواردی هر یک از مراجع فوق الذکر احراز نماید که ملک مورد درخواست قابلیت افراز ندارد ، نهایتاً با صدور دستور حاکم (دادگاه عمومی حقوقی) مال مشاع به فروش رسیده و مبلغ آن پس از کسر هزینه مزایده به نسبت سهام شرکاء مابین آنها تقسیم خواهد شد.

امکان سنجی طرح هوشمندسازی هنرستان های کشاورزی استان های لرستان وکرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  ناصر جمشیدی   رضا موحدی

هدف مطالعه حاضر امکان سنجی طرح هوشمندسازی هنرستان¬های کشاورزی دو استان لرستان و کرمانشاه است، که امکانات و شرایط حاکم بر این هنرستان¬ها از نظر سخت¬افزاری، نرم¬افزاری و شرایط مالی و محیط یاددهی و یادگیری برای اجرایی شدن این طرح مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق ترکیبی (mixed methodology) است که در آن تلفیقی از روش های کمی و کیفی مورد استفاده قرار گفته است. جامعه آماری این تحقیق را سه گروه 1-مدیران 2- هنرجویان 3- مربیان هنرستان های کشاورزی تشکیل می‏دهند که تعداد کل آن ها به ترتیب 7، 563 و 85 نفر بوده است. تعداد نمونه ها در هفت هنرستان کشاورزی مورد مطالعه 228 نفر هنرجو و 71 نفر مربی و 7 نفر مدیر در دسترس و کلیدی بوده اند. اطلاعات مورد نیاز برای این تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساخت دهی شده و پرسش‏نامه های محقق ساخته و چک¬لیست ارزیابی توسعه زیرساخت¬هاگردآوری شده است. پرسش‏نامه از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی سوالات پرسشنامه با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا محاسبه گردیده و میزان پایایی سوالات پرسشنامه مدیران، مربیان و هنرجویان به ترتیب 8402/0 ،9752/0و 6606/0 درصد به دست آمد. سئوالات مصاحبه هم از نظر روایی و اطمینان پذیری مورد تایید کارشناسان فن قرار گرفته و از این روش هم اطمینان حاصل شد. داده های جمع آوری شده به سه صورت توصیفی، استنباطی و اکتشافی با استفاده از روش‏ها و آزمون‏های آماری و روش کیفی تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که زیرساخت-ها(سخت¬افزارها،نرم¬افزارها و شرایط مالی) و هم¬چنین میزان آگاهی مربیان و هنرجویان نسبت به الزامات طرح هوشمندسازی و شاخص¬های مورد بررسی در حد پایینی قرار دارد. نتایج نشان داد که سازگار نبودن ساختار و تشکیلات هنرستان¬های کشاورزی مورد مطالعه و فراهم نبودن زیرساخت¬های مورد نیاز از موانع عمده این طرح بودند. در نهایت مهم‏ترین راهکارهای به دست آمده در خصوص رفع مشکلات هوشمندسازی هنرستان‏های کشاورزی عبارت بودند از: 1)تجهیز و نوسازی هنرستان به وسایل وامکانات جدید،2) برگزاری مستمر کارگاه¬های آموزشی برای معلمان در ضمن خدمت، 3) تامین منابع مالی طرح 4) تغییر در محتوای کتب آموزشی متناسب با طرح هوشمندسازی مدارس.