نام پژوهشگر: عالیه کردزعفرانلوکامبوزیا
مهدیه سیدزاده اقدم عالیه کردزعفرانلوکامبوزیا
مجله چکیده پایان نامه های ایران مرکزاطلاعات و مدارک علمی ایران نام خانوادگی دانشجو: سیدزاده اقدم نام:مهدیه عنوان پایان نامه:بررسی آواهای زبان فارسی درافراددارای شکاف کام پس از عمل جراحی استاد راهنما:دکترعالیه کردزعفرانلوکامبوزیا درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: زبانشناسی گرایش:همگانی محل تحصیل (دانشگاه): تربیت مدرس دانشکده:علوم انسانی تاریخ فارغ التحصیلی: 13/3/88 تعداد صفحه:93 کلید واژه ها(فارسی):شکاف کام-خیشومی شدگی-حرکت جبرانی-تولیددومین-جابجاشدگی-جانشین شدگی-جراحی شکاف کام- کلید واژه ها(انگلیسی:cleft palate-nasalized-compensatory movement-secondary articulation-replacementlized-substitutalized-surgery of cleft palate- چکیده : دستگاه بازخوان یکی از دستگاهای مهم گفتار است که بدون سلامت آن برخورد اری از گفتار طبیعی غیر ممکن است.این دستگاه در اثر عارضه شکاف کام که در ارتباط طبیعی حفرات بازخوان حلق ،دهان،بینی اختلال ایجاد می کند دچارآسیب می شود که با عمل جراحی به ترمیم آن اهتمام می ورزند.نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش سی نفر هستند که در فاصله زمانی تحقیق حداقل شش ماه از زمان جراحی شکاف کام آنها گذشته بود.پانزده تن از این بیماران پسر و پانزده تن دختر هستند،حداقل سنی پنج سال و حداکثر سنی پانزده سال می باشد.این افراد از نظر میزان خیشومی شدگی صدا و ویژگیهای آوایی گفتار در قالب هجا و واژه حداقل شش ماه پس از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند نتایج پژوهش یافته ها را به صورت زیر خلاصه می شود: همه واکه ها وهمخوانهای در افراد فارسی زبان پس از عمل جراحی شکاف کام دچار خیشوم شدگی بودند.واکه های گسترده و پیشین بیش از واکه های گردو پسین دچار خیشوم شدگی بودند.همخوانهای روان بالاترین خیشوم شدگی را نشان می دادند وهمخوانهای لرزشی کمترین میزان خیشوم شدگی را مطرح می کند.خطا های تولیدی این افراد در سطح واژه بیشتر شامل حرکت های جبرانی از نوع تولید دومین بود وبیشترین اختلال تولید شامل پر خیشومی شدگی و کمترین اختلال تولید شامل جابجا شدگی و جانشین شدگی در تو لید بود کلمات کلیدی :شکاف کام – خیشومی شدگی – حرکت جبرانی – تولید دومین – جا بجا شدگی – جانشین شدگی – جراحی شکاف کام
سحر بهرامی خورشید ارسلان گلفام
چکیـــــده این رساله به بررسی ساخت مجهول زبان فارسی در چارچوب انگاره ی دستور شناختی می پردازد. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که در آن پس از معرفی اصول بنیادین رویکرد مورد نظر، به بررسی و تحلیل داده-های زبان فارسی می پردازیم. لانگاکر (1982) در مقاله ی ارزشمند خود ادعا می کند که جهت (دستوری) مجهول ساختی مستقل است و نه صورتی اشتقاقی از یک جهت زیرساختی و انتزاعی. براساس اصول اولیه ی دستور شناختی، در این پژوهش نشان داده می شود که کلیه ی عناصر تشکیل دهنده ی ساخت مجهول معنامندند. همچنین، ساخت مجهول زیربخشی از نظام فعلی بسیار زایا در زبان فارسی، فعل مرکب، در نظر گرفته می شود که حاصل ترکیب یک عنصر غیرفعلی (اسم رویدادی، صفت، صفت مفعولی، و حرف اضافه2) با عنصر فعلی ‘شدن’ است. سازه-ی غیرفعلی ساخت مجهول در زبان فارسی یک مقوله ی غیرزمان مند است که می تواند ایستا و یا فرایندی باشد. با ارائه ی فضای معنایی فعل ‘شدن’ که در برگیرنده ی همه ی ساخت هایی است که مشتمل بر این فعل است، نشان داده می شود که این فعل معنامند است. بنابراین، مجهول در فارسی را ساختی تحلیل پذیر قلمداد می کنیم که در آن فعل ‘شدن’ به طور اتفاقی در ساختار فعل مجهول رخ نداده است بلکه بسط معنایی سایر کاربردهای آن در نظام زبان است. همچنین، با بررسی حروف اضافه ی متفاوتی که به رمزگذاری کنش گر در ساخت مجهول می پردازند، مشخص می شود که گروه حرف اضافه ای عضو لاینفک ساخت مجهول است که معنامند بوده ولی لزوماً تبلور آوایی ندارد؛ انواع حروف اضافه ی به کار رفته در ساخت مجهول همیشه قابل جایگزینی با یکدیگر نیستند؛ به بیانی دیگر هر حرف اضافه با یک کنش گر نمونه ی نوع نخست به کار می رود. در سطحی دیگر این رساله به بررسی مفهوم ‘گذرایی’ به عنوان مقوله ای شناختی می پردازد. از منظر رایس (1987) گذرایی نه یک پدیده ی صرف نحوی است، نه واژگانی، و نه ویژگی گروه خاصی از افعال. بلکه این مفهوم هر بار که گویشور شاهد رویداد خاصی است و قصد دارد آن را در قالب صورت های زبانی بیان دارد، خلق می شود؛ بدین معنا که گویشور زبان یک رویداد را به گونه ای رمزگذاری می-کند که گذرا باشد. با در نظر گرفتن گذرایی به عنوان مشخصه ی وحدت بخش مجهول پذیری ابتدا یک نمونه ی نوع نخست مجهول ارائه می شود و سپس سایر انواع مجهول در رابطه ی شعاعی با این نمونه ی نخست قرار می گیرند. از این رو، علاوه بر ساخت مجهولی که دارای فاعل اسمی است (مجهول شخصی) فارسی زبانان از دو نوع مجهول دیگر نیز استفاده می کنند: 1) مجهول حرف اضافه ای که حاصل برجستگی کل گروه حرف اضافه ای است، و 2) مجهول غیرشخصی که در واقع یک ساخت ‘موقعیت- فاعل’ است. هم سو با بویّ (2010) و پس از ارائه ی یک طبقه بندی نو از نظام فعلی زبان فارسی، نشان داده می شود که فعل مجهول به عنوان یک فعل مرکب در زبان فارسی یا حاصل ‘شبه انضمام’ است و یا ‘حاصل ‘فعل مرکب جدا شدنی’؛ دو فرایندی که در حقیقت دو شیوه ی متفاوت در بازنمایی یک فرایند واحد قلمداد می شوند.
الهام ثباتی عالیه کردزعفرانلوکامبوزیا
پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای تضعیف و تقویت موجود در «پنج» گونه ی زبانی استان ایلام از جمله ارکوازی، خزلی ، شیروانی و ملکشاهی با مرکزیت استان ایلام (کردی فیلی) براساس چارچوب نظریه ی واج شناسی زایشی می پردازد. داده های مورد نیاز این پژوهش از چند طریق جمع آوری شده اند: 1- مصاحبه با گویش وران این گونه های زبانی2- نگارنده به عنوان گویش ور بومی گونه ی کردی ایلامی و آشنا با سایر گونه های کردی ایلامی3 - اسناد مکتوب از قبیل کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله هایی که تاکنون درباره ی این گونه های زبانی به نگارش درآمده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف فرایندهای واجیِ تضعیف و تقویت در گونه های کردی ایلامی است. برخی از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: الف- واکه های /?/, /e?/ و /y/ در گونه های کردی ایلامی وجود دارد. ب- همخوان های انسدادی چاکنایی و سایش چاکنایی /?/ و /h/ وام واژه های زبان عربی در گونه های کردی ایلامی هستند، یعنی در زیرساخت گونه های اصیل کردی ایلامی وجود ندارند. پ- توزیع همخوان هایِ /h/ , /?/, /b/ در گونه های کردی ایلامی ناقص است. ت- واکه ی پسین و گرد / o / در واژه های اصیل کردی وجود ندارد و یک واکه ی وارداتی است که تنها در محیط پسین و رسا می آید. ث- در گونه های کردی ایلامی معمولا خوشه های همخوانی، با حذف یک همخوان ساده می شوند.
آزیتا جعفری محمد دبیرمقدم
از آنجا که زبان مثل هر پدیده ی دیگری همواره در حال تغییر و تحول می باشد، لاجرم مقوله های دستوری آن نیز باید همسو با تغییرات موردنظر بازنگری شوند. یکی از مقوله های مهم دستوری که جای تحقیق جدی و همه جانبه دارد مقوله ی ’افزوده‘ است. افزوده یکی ازعناصر ساختمانی بند محسوب می شود که می تواند به صورت عبارت حرف اضافه ای، گروه اسمی، قید و همچنین بندهای ساده ظاهر شود. موضوع افزوده بحثی است که هم نظریه های صورت گرا و مشخصاً برنامه ی کمینه گرا (چامسکی 1995، ردفورد2004 و هگمن 2006) و هم نظریه های نقش گرا (همچون دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسون2004) به آن پرداخته اند. اما تحلیل صورت گرایان از افزوده یکسان نیست (مشخصاً گروهی از زبان شناسان افزوده ها را درجایگاه خواهر′ x(فرافکن میانه) و ذیلx′ و متمم را خواهر x (هسته) و ذیل ′x قرار می دهند و گروهی دیگر آن ها را به منزله ی خواهر و افزوده شده به فرافکن بیشینه صورت بندی می نمایند) و هم مصادیق افزوده در رویکرد نقش گرا در برابر صورت گرا همانند نیست(مشخصاً نقش گرایان تقسیم بندی بسیار مفصلی از افزوده ها پیشنهاد کرده اند). در کنار نظریه های صورت گرای یادشده، نظریه ی صورت گرای تعاملی ارنست (2002) نیز وجود دارد که به تعامل میان اصول نحوی از یک سو و ویژگی های معنایی از سوی دیگر قائل است. در این دیدگاه هم محدوده ی توزیعی وسیعی برای طبقات بزرگ افزوده و هم جزئیات درونی آنها از طریق ترکیب ویژگی¬های معنایی واژگانی و قواعد ترکیبی شکل می¬گیرد. اصول نحوی مسئول بنا کردن محدوده¬های اولیه¬ای از جایگاه¬های ممکن برای افزوده¬ها در زبان ها می¬باشد بدین ترتیب شالوده ی نظری رساله ی حاضر بر دو قسمت رویکرد نقش گرای ( هلیدی و متیسون 2004) و دیگر رویکرد صورت گرای که خود متشکل از دو رویکرد صورت گرای محض (برنامه ی کمینه گرای ردفورد 2004 و هگمن6 200 ) و رویکرد صورت گرای تعاملی ( ارنست 2002 ) است، می باشد .این پژوهش ابتدا قصد دسته بندی، توصیف و تحلیل افزوده های زبان فارسی را در چارچوب های مطرح دارد، سپس قصد دارد تحلیل های موجود از آن ها را با توجه به داده های زبان فارسی مورد ارزیابی و نقد قرار دهد. نهایتاً انتظار می رود این رساله هم دستاورد نظری داشته باشد و هم دستاورد توصیفی- تحلیلی وکاربردی. روش انجام این پژوهش توصیفی– تحلیلی می باشد. پیکره ی مورد بررسی این پژوهش بر گرفته از سه رمان سووشون اثر سیمین دانشور، شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی و عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد است. پیکره ی مورد نظر شامل بیش از هزار جمله می باشد، که بطور مساوی از هر منبع گرفته شده است. تحلیل نمونه هایی از این داده ها در هر یک از چارچوب ها بطور جداگانه در فصل چهارم و کل پیکره ی زبانی مورد بررسی در بخش پیوست رساله ی حاضر ارائه گردیده است. بطورکلی تحلیل ارائه شده در این رساله داده بنیاد است تا نظریه بنیاد. در واقع نگارنده بر این باور است که نه نگرشی صرفاً صورت گرایانه و نه نگرشی مطلقاً نقش گرایانه به زبان هیچ یک نمی توانند تمامی واقعیت موجود را درباره ی زبان و ساز و کار آن روشن نماید. اگرچه هر کدام از رویکردهای صورت گرا و نقش گرا به صورت جداگانه مبانی نظری، مفاهیم و راهکارهای مؤثری را در راستای تدوین دستور جامع یک زبان ارائه می نمایند که در تحلیل و توصیف آن دستور از جمله دستور زبان فارسی نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد، باوجود این هیچ یک از نظریه های مطرح شده در بحث افزوده ها به تنهایی برای تبیین داده های زبان فارسی کارآمد نمی باشند، یعنی در کنار ساختار و صورت زبان بایستی معنا، نقش کارکردی و ویژگی های رده شناختی آن در نظر گرفته شود. به باور این نگارنده، نظریه ی صورت گرایی تعاملی ارنست پذیرفتنی تر از نظریه های نقش گرایی هلیدی و متیسون و صورت گرایی محضِ ردفورد و هگمن درباره ی جایگاه و نحوه ی توزیع افزوده ها می باشد. در نظریه ی حاضر خوانش معنایی افزوده ها در رابطه با چینش نحوی آن ها قابل توجیه است. بدین معنی که نظریه ی سیطره بنیاد در کنار نظریه ی پارامتری شده می توانند جایگاه توزیع افزوده ها را معین نمایند. این رویکرد با استفاده از دستاورد های نظری دو رویکرد دیگر و با توجه به ویژگی های رده شناختی زبان ها قادر به پاسخگویی کاستی های موجود در رویکردهای صرفاً صوری یا معنایی در رابطه با مقوله ی افزوده می باشد. پس به زعم نگارنده، دیدگاهی که بتواند تعاملی میان معنا و نحو برقرار سازد و دستاورد های آن قادر به توجیه تنوعات بینازبانی باشد از کارآیی بیشتری برخوردار است و می تواند از کفایت تبیینی برخوردار باشد