نام پژوهشگر: سید محمد باقر نبوی
صدیقه بابادی سید محمد باقر نبوی
خور موسی یکی از با ارزش ترین اکوسیستم های دریایی در جنوب غربی کشور است که محل صید بسیاری از ماهیان و سایر آبزیان خوراکی می باشد. مطالعات پیشین انجام شده بر آب، رسوب و آبزیان در منطقه نشانگر آلودگی این خور به فلز جیوه بوده و میزان آن را بالاتر از استانداردهای جهانی اعلام نموده اند. ماهی شانک زرد باله ( acanthopagrus latus) یکی از ماهیان بومی منطقه است که علاوه بر صید مستقیم از دریا و مصرف توسط مردم محلی، تکثیر و پرورش آن نیز در منطقه صورت می پذیرد. از آنجا که این ماهی در منطقه مورد مطالعه در معرض آلودگی جیوه قرار دارد و این آلودگی در صورت مصرف ماهیان قابل انتقال به انسان می باشد، این مطالعه به منظور آگاهی از غلظت جیوه در آب، رسوب و بافت های مختلف ماهی شانک در منطقه خور موسی و مقایسه قابلیت بافت های مختلف در تجمع جیوه و شناسایی اندام هدف برای این فلز صورت گرفت. در مطالعه ی محیطی، نمونه برداری از آب، رسوب و ماهی خوریات زنگی، جعفری، پتروشیمی، غزاله و مجیدیه در آبان ماه 1388 صورت گرفت. از هر خور مجموعاً 6 نمونه ی آب، 9 نمونه ی رسوب و 10 قطعه ماهی شانک برداشت گردید. پس از هضم نمونه ها در آزمایشگاه، محتوی جیوه آن ها با استفاده از دستگاه جذب اتمی و روش بخار سرد اندازه گیری شد. علاوه بر این به منظور پی بردن به دینامیک تجمع جیوه در بافت های مختلف، 45 قطعه ماهیان شانک از خور زنگی به صورت زنده صید گردید که پس از انتقال به آزمایشگاه و سازگاری، به مدت 21 روز در معرض غلظت های اسمی 0، 10، 20، 40 و 80 میکروگرم بر لیتر جیوه قرار داده شدند. پس از اتمام دوره آزمایشی، ماهیان مورد مطالعه تشریح شده و بافت های مختلف آن شامل فلس، باله، استخوان، پوست، عضله و کبد جداسازی گردید. سپس به روش فوق الذکر مقدار جیوه ی آن ها سنجیده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین غلظت جیوه در آب در محدوده ی 00/12-66/3 میکروگرم بر لیتر بوده که از حد مخاطره آمیز جیوه در آب نیز بیشتر است. میانگین غلظت جیوه در رسوبات نیز در محدوده 69/0-31/0 میکروگرم بر گرم قرار داشت که آلودگی منطقه را به جیوه نشان می دهد. جیوه ی بدست آمده در بافت عضله نیز در محدوده 19/1-49/0 میکروگرم بر گرم وزن تر قرار داشت که بالاتر از حد مجاز جیوه در عضله بود. جذب هفتگی جیوه برای مصرف کنندگان ماهی شانک در منطقه در حدود 50/2-01/1 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن در هفته محاسبه شد که کمتر از مقدار قابل تحمل توصیه شده توسط سازمان های جهانی می باشد. حد مجاز مصرف ماهانه ماهی شانک زرد باله نیز در مردان، زنان، کودکان 12-6 سال و کودکان کمتر از 6 سال به ترتیب 17، 19، 12 و 8 بار در سال بدست آمد. بطور کلی غلظت جیوه در بافت های مختلف ماهیان شانک صید شده از خور موسی بصورت : کبد> عضله> پوست- استخوان? باله- فلس بود و نشان می داد که تجمع بالای جیوه در بافت های کبد و عضله رخ می دهد که دلیل آن احتمالاً گستردگی بالای رگ های خونی، درصد بالای آب، و خصوصیات بیوشیمیایی و عملکردی این بافت ها می باشد. همچنین مشاهده شد که با افزایش بار آلودگی در خوریات، تفاضل میان میزان جیوه ی تجمع یافته در بافت های کبد و عضله بیشتر گردید. بنابر این احتمالاً بتوان از نسبت غلظت جیوه در کبد به غلظت آن در عضله برای تعیین شدت آلودگی استفاده نمود. در ماهیان قرار گرفته در معرض جیوه محلول نیز الگوی تجمع جیوه در بافت های مختلف به صورت: کبد> عضله? پوست? استخوان? باله- فلس بود و بیشترین سرعت جذب و تجمع جیوه در بافت کبد مشاهده گردید. در کل الگوی تجمع جیوه در ماهیان صید شده از محیط طبیعی و ماهیان قرار گرفته در معرض جیوه محلول تشابه زیادی را نشان داد که احتمالاً ناشی از تجمع بالای جیوه ی معدنی در این گونه می باشد. مطالعه همبستگی بین غلظت جیوه در آب و تجمع آن در ماهیان شانک زرد باله هم در ماهیان صید شده از خوریات و هم ماهیان قرار گرفته در معرض جیوه محلول مستقیم و معنی دار بود(05/0>p).
محدثه میری بابک دوست شناس
در این مطالعه اثرات ناشی از تخلیه آب نمک، بر روی ساختار جمعیت پرتاران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری طی دو نوبت پیش از مانسون (اردیبهشت) و پس از مانسون (آبان) در سال 1390 انجام شد. نمونه برداری از 7 ایستگاه بین جزر و مدی و بوسیله گرب van veen با سطح مقطع 025/0 متر مربع صورت گرفت. 5 ایستگاه در اطراف کارخانه و 2 ایستگاه (ایستگاه 6 و 7) بعنوان شاهد بودند. فاکتورهای محیطی در هر ایستگاه در محل نمونه برداری اندازه گیری شد. غلظت فلزات cd، cu، fe، zn، pb و ni در رسوبات هر ایستگاه اندازه گیری شد. آنالیزهای آماری نشان دادند که غلظت این فلزات در ایستگاه های مختلف، اختلاف معنی دار دارند (05/0>p). این نشان دهنده این است که کارخانه های آب شیرین کن منشا ورود فلزات به محیط دریا هستند. در مجموع 31 گونه کرم پرتار شناسایی شد. بیشترین و کمترین فراوانی پرتاران به ترتیب در ایستگاه 6 به میزان 3666 (فرد در مترمربع) در دوره پیش مانسون و ایستگاه 1 به میزان صفر در دوره پس مانسون مشاهده شد. تراکم پرتاران در ایستگاه-های 1 و 2 که در نزدیکی کارخانه آب شیرین کن وجود داشتند با ایستگاه های شاهد (6 و 7) اختلاف معنی دار داشتند (05/0>p). تغییر در فاکتورهای محیطی مشاهده شد و بیشترین تغییرات برای شوری و دما بود. میزان شوری و دما در ایستگاه 1 به ترتیب حدود (psu)46 و °c32 اندازه گیری شد در حالی که در ایستگاه های 6 و 7 میزان شوری و دما به ترتیب حدود (psu)8/37 و °c3/29 بود. همبستگی پیرسون نیز رابطه منفی و معنی دار بین تراکم با شوری، دما و فلز روی نشان داد که به نظر می رسد این سه عامل بیشترین تاثیر را بر روی کاهش تراکم پرتاران در ایستگاه های نزدیک به کارخانه داشته است. شاخص های تنوع، غالبیت و یکنواختی در ایستگاه 1 کمترین میزان را نسبت به ایستگاه-های شاهد داشتند. در این مطالعه خانواده spionidae غالب بود که این خانواده بعنوان خانواده فرصت طلب در بسیاری از مطالعات معرفی شده است. با توجه به نتایج در مطالعه حاضر مشخص شد که شوری و دمای آب نمک تخلیه شده از کارخانه بیشترین تاثیر را بر روی ساختار جمعیت پرتاران داشته است. بنابراین ضروری است که چنین پایش هایی در مکان ها و زمان های مختلف ادامه یابد.
کمال جواهریان سید محمد باقر نبوی
هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای یک گروه پیچیده از ترکیبات آلی است که به طور گسترده ای در محیط های ساحلی پراکنده گردیده و اغلب نزدیک مناطق شهری گزارش شده اند. هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای پتانسیل ایجاد استرس اکسیداتیو در ارگانیسم های آبی داشته و به همین دلیل استرس اکسیداتیو اغلب به عنوان بیومارکر تاثیرات در معرض قرارگیری آلودگی محیطی در محیط های آبی مورد استفاده قرار می گیرد. در این پژوهش فعالیت آنزیم gst و محتوای gsh کبد به عنوان بیومارکر استرس اکسیداتیو و آنزیم های alp وacp و کورتیزول به عنوان شاخص های پلاسمایی در ماهی شانک زردباله (acanthopagrus latus) در مواجهه کوتاه و بلندمدت با بنزوآلفاپایرن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که محتوایgsh در مواجهه با بنزوآلفاپایرن افزایش یافته در صورتی که از فعالیت آنزیم gst ممانعت به عمل آمد. فعالیت آنزیم های alp و acp نیز افزایش معنی داری را نشان داد. سطوح کورتیزول پلاسما نیز در ابتدای دوره افزایش و در روز 7 به حالت عادی برگشت (05/0>p). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی می تواند به عنوان شاخص های پاسخ اختصاصی استرس وجود آلاینده های آلی در ماهی شانک زردباله مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی مواجهه کوتاه مدت با استرسورهای شیمیایی باعث القاء پاسخ های کورتیزول و بالا رفتن کورتیزول خون می شود در حالیکه در ادامه و در مواجهه مزمن می تواند توانایی پاسخ و سازش با شرایط استرس را کاهش دهد.
ابراهیم مجیدی نیا سید محمد باقر نبوی
pah ها هیدروکربن های آروماتیکی هستند که از دو یا چند حلقه بنزنی تشکیل شده اند. این ترکیبات دارای منشا انسانی و طبیعی می باشند و بدلیل گستردگی حضور، پایداری، قابلیت تجمع زیستی و فعالیت سرطانزایی به یک نگرانی مهم زیست محیطی تبدیل شده اند. گرچه pahها دستخوش فرآیند های جذب سطحی، تبخیر، تجزیه نوری و تجزیه شیمیایی می شوند اما تجزیه میکروبی اصلی ترین فرآیند حذف این ترکیبات از محیط است. در کشورهای رو به توسعه ای نظیر ایران مناطق صنعتی زیادی وجود دارد که در فاضلاب های خروجی خود دارای مقایر زیادی ترکیبات pah می باشند. هدف این تحقیق جداسازی و شناسایی باکتری های بومی تجزیه کننده ترکیبات pah از رسوبات منطقه عسلویه و بررسی پتانسیل تجزیه زیستی آنها می باشد. بر اساس آنالیز توالی 16s rrna باکتری های pseudomonas pachastrellae strain ptg4-14 و pseudomonas pachastrellae strain kmm 330 از ایستگاه پتروشیمی عسلویه و باکتری های micrococcus terreus strain f75124 و bacillus stratosphericud strain 37-pw از ایستگاه اسکله صیادی عسلویه و باکتری های nitratireductor aquibiodomus strain pr57-9 و mesorhizobium sp. jg 4 از ایستگاه جنگل های مانگرو پارک ملی نایبند جداسازی شدند. کلیه جدایه ها قادر به رشد در غلظت ppm60 از مخلوط ترکیبات نفتالن، فنانترن و پایرن در محیط کشت msm بودند. میزان تجزیه زیستی نفتالن بسیار سریعتر از فنانترن و پایرن بود به گونه ای که کلیه باکتری ها حداکثر در سه روز قادر به حذف کامل نفتالن شدند. در طول 6 روز آزمایش میزان تجزیه پایرن توسط جدایه ها از 39 درصد تا 74 درصد متغییر بود. باکتری p. pachastrellae strain kmm 330 با 74 درصد و باکتری b. stratosphericus strain 37-pw 11-oh8 با 39 درصد تجزیه پایرن به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تجزیه پایرن را داشتند. همچنین باکتری p. pachastrellae strain kmm 330 با 84 درصد و باکتری mesorhizobium sp. jg 4 با 76 درصد تجزیه فنانترن به ترتیب بیشترین و کمترین درصد تجزیه فنانترن را به خود اختصاص دادند. کلیه نتایج نشان دادند که باکتری های جداسازی شده کاربرد رضایت بخشی در تجزیه زیستی ناپاکی های pah دارند و می توانند به عنوان اهرمی قدرتمند و کارآمد در اهداف تجزیه زیستی مفید باشند.
ناصر پورولی حمید رضایی مارنانی
چکیده خارپوستان یکی از قدیمیترین و مهمترین گونه های جانوری هستند که نقش مهمی در اکولوژی آبها مخصوصا آبسنگهای مرجانی ایفا می کنند. با توجه به اینکه بعضی از گونه های خارپوستان دارای ارزش تجاری و صنعتی هستند و اطلاعات کمی از این گونه ها در تنگه هرمز وجود دارد،شناسایی و بررسی سیستماتیک به همراه مطالعه و پراکنش گونه های آنها در منطقه بین جزر و مدی جزیره هرمز از بهمن 1387 تا مرداد 1388 صورت پذیرفت. با توجه به نوع بستر 5 ایستگاه انتخاب شد که در هر ایستگاه مساحت 100 متر مربع در 5 تکرار بررسی شد. نمونه برداری در 3 فصل و به صورت دستی انجام شد. در مجموع 23 گونه خارپوست متعلق به 4 رده ( asteroidea, holothuroidea, ophiuroidea, echinoidea )، 6 راسته (aspidochirota, paxillosida, valvatida, ophiurida, echinoida, clypeastrida )، 9 خانواده (holothuriidae, astropectinidae, luidiidae, astrinidae, ophiotrichidae, ophiocomidae, amphiurida, echinometridae, scutellidae, ) و 11 جنس ( holothuria, astropecten, luidia, asterina, aquilonastra, ophiocoma, amphioplus, amphiopholis, echinometra, echinodiscus ) شناسایی گردید که گونه های شناسایی شده عبارتند از : holothuria atra, holothuria leucospilota, holothuria arenicola, holothuria scabra, holothuria cornusalba, holothuria bacilla, holothuria parva, holothuria pardalis, astropecten monoacanthus, astropecten polyacanthus poly acanthus, astropecten polyacanthus feragmorus, luidia hardwicki, asterina sp., aquilonastra iranica, aquilonastra batheri, aquilonastra marshaei, macrophiotrix elongate, ophiocoma scalopendarina, amphioplus seminudus, amphiopholis sp., echinometra mathaei, echinodiscus auritus, echinodiscus bisperforatus در این تحقیق دو گونه aquilonastra marshaei, aquilonastra batheri از ستاره های دریایی برای اولین بار از آبهای خلیج فارس و دریای عمان گزارش می شوند. بیشترین تراکم خیارهای دریایی در فصل بهار مشاهده شد. برای ستاره سانان، مارسانان و خارسانان بیشترین تراکم را در فصل تابستان مشاهده کردیم. بیشترین تعداد گونه ها نیز در فصل تابستان مشاهده شد. بررسی و آنالیز نتایج بدست آمده از تراکم و عوامل فیزیک و شیمیایی, هیچ گونه ارتباط معنادار آماری بین تراکم خارپوستان با دما و شوری را نشان نداد. وجود کشند قرمز در منطقه بر تراکم و حتی بر تعداد گونه ها تاثیر بسزایی دارد، به حدی که تاثیر عوامل مختلف محیطی دیگر از قبیل دما و شوری را بر روی خارپوستان کاهش میدهد. پراکنش خارپوستان ارتباط مستقیمی با بستر دارد و هر گونه خارپوست را در بستر خاصی می توان یافت. بررسی های حاصل ازشاخص ژاکارد و آنالیز خوشه ای نشان داد که ایستگاه شماره 3 و 5 که از لحاظ بستر مشابه می باشند نیز دارای تشابه زیادی در نوع گونه ها و تراکم گونه ها می باشند.
علیرضا شا مرادی قهه سید محمد باقر نبوی
نام: علیرضا مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد اساتید راهنما: دکتر سید محمد باقر نبوی دکتر محمد علی سالاری علی آبادی نام خانوادگی: شامرادی قهه رشته و گرایش: بیولوژی دریا - بوم شناسی دریا اساتید مشاور: دکتر احمد سواری دکتر عبد العلی موحدی نیا کلید واژه ها : جزیره خارک، منطقه بین جزرومدی، ماکروبنتوز، نرم تنان، تنوع زیستی چکیده هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی اکولوژیکی نرم تنان ماکروبنتیک منطقه بین جزرومدی جزیره خارک بود. این پروژه طی 4 فصل سال 1389 و در 5 ترانسکت در طول جزیره انجام گرفت. در هر ترانسکت 3 منطقه فراساحلی، میان ساحلی و فروساحلی بررسی گردید. در هر منطقه فاکتورهای دما، شوری، اسیدیته، اکسیژن محلول، مواد آلی و دانه بندی رسوبات مورد سنجش قرار گرفتند. بیشترین و کم ترین میزان دما به ترتیب در فصول تابستان (28/0 ± 94/35) درجه سانتی گراد و زمستان (391/0 ± 34/18) درجه سانتی گراد و بیشترین و کم ترین میزان شوری به ترتیب در فصول زمستان (14/0 ± 6/44) قسمت در هزار (psu) و بهار (18/0 ± 37) قسمت در هزار (psu) و همچنین بیشترین میزان اکسیژن محلول در فصل پاییز (082/0 ± 26/7) میلی گرم بر لیتر و کم ترین میزان آن در فصل تابستان (051/0 ± 24/5) میلی گرم بر لیتر اندازه گیری شد و تغییرات میزان اسیدیته در کل فصول بین 8 تا 6/8 قرار داشت. از لحاظ دانه بندی رسوبات سواحل جزیره خارک دو منطقه متفاوت وجود داشت یکی صخره ای که شامل مناطق پایین و میان جزرومدی بود و دیگری منطقه رسوبی که قسمت بالای جزرومدی بوده و دامنه ذرات رسوبی آن بین 125/0 تا 2 میلی متر (شن ریز تا ریگ) قرار داشتند. بیشترین درصد مواد آلی کل در فصل تابستان (71/0 ± 63/9) درصد و کم ترین میزان آن در فصل پاییز (15/0 ± 39/3) درصد بدست آمد. به طور کلی 46 گونه نرم تن شناسایی شد که بیشترین تراکم و تنوع در فصل بهار و کم ترین تراکم در فصل زمستان و کم ترین تنوع در فصل تابستان مشاهده گردید. فراوان ترین گونه های نرم تن شناسایی شده در این مطالعه مربوط به گونه های planaxis sulcatus، thais savignyi، cerithium sp.1، nerita adenensis، turbo radiatus، cerithium sp.3، sp.4 cerithium، acmaea profunda و barbatia lacerate بود. از لحاظ فاکتورهای بررسی شده محیطی توسط برنامه cca در منطقه میان جزرومدی اکسیژن محلول و در منطقه بالای جزرومدی دما و اسیدیته بیشترین تأثیر را داشتند همچنین در منطقه پایین جزرومدی دما مهم ترین عامل تأثیرگذار بر توزیع نرم تنان بدست آمد. بین میزان دما با اکسیژن و شوری، مواد آلی با شاخص سیمپسون و اکسیژن محلول و همچنین بین شاخص تنوع شانون با شاخص غنای گونه ای مارگالف همبستگی معنی داری مشاهده گردید.
نریمان اسدی مهران میراولیایی
هدف از انجام این تحقیق پایش غلظت هیدروکربن های آروماتیک حلقوی در رسوبات و بافت دوکفه ای saccostrea cucullata در سواحل استان بوشهر و مطالعه همبستگی شاخص های استرس اکسیداتیو با ترکیبات pahs در صدف مذکور در دو فصل تابستان و زمستان بود. آنزیم های کاتالاز، گلوتاتیون – s- ترانسفراز و شاخص پراکسیداسیون لیپیدی به منظور مطالعه اثرات آسیب های اکسیداتیو انتخاب شدند. مجموع غلظت 13 ترکیب pahs در رسوبات ایستگاه های مورد مطالعه در دامنه 4432-1187 نانوگرم بر گرم وزن خشک و در بافت دوکفه ای s.cucullata در دامنه 11123-7653 نانوگرم بر گرم وزن خشک اندازه گیری شد. براساس استاندارد های جهانی، آلودگی رسوبات این ایستگاه ها در استان بوشهر در دامنه زیاد و در بافت صدف در دامنه زیاد تا بسیار زیاد قرار داشت. بررسی فعالیت آنزیم کاتالاز نشان داد که این آنزیم همبستگی بالایی با محتوای pahs در بافت صدف دارد و احتمالاٌ می توان از ان به عنوان بیومارکر pahs در فرایندهای ارزیابی زیست محیطی استفاده کرد. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که شاخص پراکسیداسیون لیپیدی و سطح فعالیت آنزیم گلوتاتیون – s – ترانفسراز تحت تاثیر عوامل فصلی قرار داشته و به ترتیب همبستگی غیرمعنی دار و پایینی با pahs در بافت صدف دارند. از همین رو به نظر می رسد این دو فاکتور بیوشیمیایی، بیومارکرهای مناسبی برای ترکیبات pah در ارزیابی های زیست محیطی محسوب نمی شوند.
الهه محمدیان اصفهانی سید محمد باقر نبوی
مطالعه حاضر به منظور ارزیابی ریسک اکولوژیکی منطقه سجافی و آلودگی رسوبات این منطقه با استفاده از شاخص های اکولوژیک و بیولوژیک بر اساس جوامع بنتیک و آلودگی فلزات سنگین انجام شده است. نمونه برداری به صورت فصلی از رسوبات منطقه ساحلی بندر سجافی در 10 ایستگاه با فواصل حداقل یک کیلومتر از یکدیگر بوسیله گرب ون وین در بهمن ماه 1391 و فروردین 1392 انجام شد. تعیین غلظت فلزات به روش هضم اسیدی و با استفاده از دستگاه جذب اتمی انجام گرفت. میانگین غلظت فلزات بر حسب (µg/g) در فصل زمستان برای عنصر مس 84/14، سرب46/30، روی90/56، کادمیوم31/1 ، کروم60/13، تعیین شده است. در فصل بهار نیز غلظت فلز مس 65/13، سرب84/32، روی 15/65، کروم73/10، کادمیوم53/1 می باشد. به منظور تعیین سطح آلودگی فلزات سنگین ، مقادیر طبیعی (background value) فلزات مختلف در منطقه مورد مطالعه با استفاده از میانگین داده های پیشین به اضافه یک واحد انحراف معیار تعیین شده و فاکتور آلودگی هر فلز (c_f) و در مجموع درجه آلودگی هر ایستگاه (c_d) بر اساس فلزات سنگین تعیین گردید. ایستگاه های مختلف براساس درجه آلودگی (cd) به ترتیب شماره چنین ردیف می شوند: زمستان ( 9<4<10<6<8<3<7<1<5<2 )، بهار ( 6<7<10<2<3<1<9<4<8<5 ). فلزات مختلف براساس فاکتور آلودگی (cf) در هر دو فصل بهار و زمستان به ترتیب زیر قرار می گیرند: . (zn> pb> cu> cr> cd) غلظت های اندازه گیری شده با استاندارد های جهانی کیفیت رسوب noaa آمریکا و isqg کانادا و محیط زیست نیویورک مقایسه شد به طور کلی در هر دو فصل میانگین فصلی غلظت فلز کادمیوم از استاندارد های erl, erm و isqg و نیز فلز سرب از حد مجاز استاندارد isqg بالاتر بوده و سایر فلزات از استاندارد های معرفی شده مقادیر کمتری را نشان می دهند که نشان از آلودگی پایین منطقه مورد مطالعه دارد. همچنین با تعیین درجه سمیت فلزات مختلف و شاخص تولید زیستی (bioproduction index) در رسوبات شاخص خطر برای ایستگاه های مختلف تعیین ومحاسبه گردید.نتایج این شاخص نشان میدهد که منطقه در وضعیت اکولوژیکی خوبی به سر می برد به استثناء ایستگاه شماره سه که در هر دو فصل وضعیت رو به آلودگی را نشان داد. موجودات بنتیک مناسب ترین شاخص در ارزیابی سطح کیفی رسوبات محیط های دریایی اند که در این مطالعه از شاخص زیستی ambi (aztis marine biotic index) بر اساس جوامع بنتیک به منظور تعیین اثرات و سطح کیفی رسوبات بستر های نرم و گلی استفاده گردید. بر اساس میانگین شاخصambi نیز منطقه در وضعیت اکولوژیکی متوسط قرار دارد. جنس بستر منطقه مورد مطالعه سیلتی-رسی می باشد. ماکروبنتوز های شناسایی شده بر اساس حساسیتشان به افزایش استرس ها و آلاینده های محیطی در پنج گروه اکولوژیکی دسته بندی شدند. نتایج آزمون t داده های زوج فراوانی ماکروبنتوزها تفاوت معنی داری را در دو فصل بهار و زمستان نشان نمی دهد. کلمات کلیدی: رسوبات بستر، فلزات سنگین، فاکتور آلودگی، شاخص ارزیابی ریسک اکولوژیکی، بندر سجافی.