نام پژوهشگر: بیتا گرامی زاده
ارانوس باشتی شیراز مجید یاوریان
در این پژوهش تجزیه و تحلیل الگوی متیلاسیون پروموتور ژن p16 با استفاده از تکنیک های methylation specific pcr و bisulfite sequencing pcrانجام گرفت. نتایج نشان داد که درصد پایینی از بیماران(13/1%) هیپر متیلاسیون منطقه ی پروموتور را نشان دادند. نکته ی جالبی که آنالیز نتایج نشان داده، این است که در 58/1%ازبیماران، متیلاسیون سیتوزین درجعبه ی ivغنی ازgc مشاهده شد که می تواند موجب کاهش دربیان p16 شود. بنابراین به نظر می رسد که متیلاسیون ژن p16 (نه لزوما هیپر متیلاسیون) در بروز و یا پیشرفت hcc دارای نقش به سزایی می باشد و به منظور کاندیدایی برای درمان های اختصاصی ترمتیلاسیون غیر نرمال مطرح می باشد. همچنین مطالعات نشان داده که اکثریت بیماران، زمانی بیماری تشخیص داده شده اند که تومور هنوز در مرحله یwell differentiated می باشد و درمان بیماری را امیدوارتر می سازد. شیوع این بیماری در مردان بیشتر بود بطوریکه از 64 بیمار، 42 نفر مرد و 22 نفر زن بودند که نسبت3 به1 بر قرار است. از عوامل اتیولوژیکی، سیروز کبدی، هپاتیتb و هپاتیتc بیشترین نقش را در این بیماران داشتند، بطوریکه39% (25 بیمار از 64 بیمار) مبتلا به سیروز کبدی، همچنین 12/5%(8 بیمار از 64 بیمار) به هپاتیت b آلوده بودندو 4/6% (3 بیمار از64بیمار) از بیماران به هپاتیتc آلوده بودند. با مقایسه ی دو روش sequencing pcr bisulfiteوmsp به این نتیجه می رسیم که روش اول، روش بسیار مطمئن تری است و می تواند اطلاعات کمی و جزیی تری در منطقه ی مورد نظر ارایه کند. بطور مثال می تواند نسبت سیتوزین های متیله وغیر متیله، درصد متیلاسیون و پراکندگی الگوی متیلاسیون در ناحیه ی مورد نظر را در دست قرار دهد. در حقیقت تجزیه و تحلیل نمونه ها با روش msp فقط اطلاعات متیلاسیون مربوط به ناحیه ی پرایمری را در اختیار قرار می دهد و هیچ اطلاعات دیگری در رابطه با سایر مکان های تکثیر شده به دست نمی دهد و حتی در این مطالعات مشخص شد که اطلاعاتی را که در منطقه ی پرایمری هم ارایه می دهد در تعدادی از بیماران دارای خطا بوده است.
سعیده احمدی جوکانی مهناز طاهریانفرد
بیس فنول آ، عمدتاً در ساخت پلاستیک های پلی کربناتی، اپوکسی رزین و به عنوان ماده ی غیر پلیمری اضافه شونده به پلاستیک ها استفاده می شود، از طرفی اثرات مضری را بر سیستم عصبی مرکزی پستانداران اعمال می کند. بنابراین حدف از مطالعه ی حاضر 1-بررسی اثر بیس فنول آ بر حافظه و یادگیری در مدل احترازی غیر فعال؛ 2- بررسی اثر بیس فنول آ بر توزیع زیر واحد d1 گیرنده¬ی دوپامین در هیپوکامپ، آمیگدال و مخچه 3- بررسی اثر بیس فنول آ و یادگیری احترازی غیر فعال بر توزیع زیر واحد d1 گیرنده¬ی دوپامین در هیپوکامپ، آمیگدال و مخچه و پری فرونتال مخ موش صحرایی نر است. در این مطالعه از 35 موش صحرایی نر با وزن 220-300 گرم در 7 گروه استفاده شد: 1- گروه کنترل (بدون دریافت محلول) 2- گروه شاهد (روغن کنجد با حجمی مشابه گروه آزمایش بدون یادگیری و با یادگیری) 3- آزمایش 1 (دریافت کننده ی بیس فنول آ در دو دوز 5 و 50 mg/kg/day بدون یادگیری) 4- آزمایشی 2 (دریافت کننده ی بیس فنول آ در دو دوز 5 و 50 mg/kg/day با یادگیری). بیس فنول آ به مدت 15 روز به صورت خوراکی گاواژ شد. یادگیری و حافظه توسط شاتل باکس انجام شد. بررسی توزیع زیر واحد d1 گیرنده¬ی دوپامین توسط تکنیک ایمنوهیستوشیمی انجام شد. جهت مقایسه ی رنگ در نمونه ها از نرم افزار image analyzer استفاده شد. یافته ها از طریق آنالیز واریانس یک طرفه و تست تشخیصی توکی آنالیز شد. سطح معنی داری 05/0>p در نظر گرفته شده است . داده های این پژوهش نشان داد که بیس فنول آ در دوز 50 mg/kg/dayبه طور معنی داری باعث کاهش در مدت زمان ماندن در روشنایی در آزمون بقای حافظه می شود تصاویر حاصله از تست ایمنوهیستوشیمی توسط برنامه نرم افزاری image analyzer بررسی گردید. داده ها نشان داد که بیس فنول آ در دو دوز باعث افزایش معنی داری در توزیع زیر واحد d1 گیرنده¬ی دوپامین در هیپوکامپ، آمیگدال ومخچه شد. بر اساس نتایج این تحقیق بیس فنول آ موجب اختلال در یادگیری، تثبیت و بقای حافظه در روش یادگیری احترازی غیر فعال و باعث اختلال در توزیع زیر واحد d1 گیرنده¬ی دوپامین در هیپوکامپ، آمیگدال ومخچه شد.
سوده روحانی راد مهناز طاهریان فرد
چکیده بررسی اثر بیس فنول آ بر یادگیری احترازی غیر فعال و توزیع گیرنده ی 5-ht2? سروتونین در هیپوکامپ، مخچه و آمیگدال موش صحرایی نر با روش ایمونوهیستوشیمی به کوشش سوده روحانی راد بیس فنول آ، عمدتاً در ساخت پلاستیک های پلی کربناتی، اپوکسی رزین و به عنوان ماده ی غیر پلیمری اضافه شونده به پلاستیک ها استفاده می شود، از طرفی اثرات مضری را بر سیستم عصبی مرکزی پستانداران اعمال می کند. بنابراین هدف از مطالعه ی حاضر: 1- بررسی اثر بیس فنول آ بر حافظه و یادگیری در مدل احترازی غیر فعال و 2 - بررسی اثر بیس فنول آ بر توزیع زیر واحد 5-ht2? گیرنده سروتونین در هیپوکامپ، آمیگدال و مخچه و 3- بررسی اثر بیس فنول آ و یادگیری احترازی غیر فعال بر توزیع زیر واحد 5-ht2? گیرنده سروتونین در هیپوکامپ، آمیگدال و مخچه موش صحرایی نر است. در این مطالعه از 30 موش صحرایی نر با وزن 200-300 گرم در 6 گروه استفاده شد: 1- دو گروه شاهد (روغن کنجد با حجمی مشابه گروه آزمایش با یادگیری و بدون یادگیری)، 2- دو گروه آزمایشی 1 (دریافت کننده ی بیس فنول آ در دو دوز 5 و 50 mg/kg/day بدون یادگیری)، 3- دو گروه آزمایشی 2 (دریافت کننده ی بیس فنول آ در دو دوز 5 و 50 mg/kg/day با یادگیری). بیس فنول آ به مدت 15 روز به صورت دهانی و به شیوه گاواژ، خورانده شد. یادگیری و حافظه توسط شاتل باکس انجام شد. بررسی توزیع گیرنده 5-ht2? سروتونین توسط تکنیک ایمیونوهیستوشیمی انجام شد. یافته ها از طریق آنالیز واریانس یک طرفه و تستهای تشخیصی توکی، آنالیز شد. سطح معنی داری 05/0>p در نظر گرفته شده است . تصاویر حاصله از تست ایمیونوهیستوشیمی توسط برنامه نرم افزاری image analyzer بررسی گردید. داده های این پژوهش نشان داد که بیس فنول آ در دوز 50mg/kg/day به طور معنی داری باعث کاهش در مدت زمان ماندن در روشنایی در آزمون بقای حافظه میشود. تصاویر حاصله از تست ایمنوهیستوشیمی توسط برنامه نرم افزاری image analyzer بررسی گردید. داده ها نشان داد که بیس فنول آ در هر دو دوز باعث کاهش معنی داری در توزیع زیر واحد 5-ht2? گیرنده سروتونین در هیپوکامپ، آمیگدال ومخچه موش صحرایی نر شد. بر اساس نتایج این تحقیق بیس فنول آ موجب اختلال در بقای حافظه در روش یادگیری احترازی غیر فعال شد بعلاوه منجر به اختلال و کاهش در میزان توزیع گیرنده 5-ht2? سروتونین در هیپوکامپ، آمیگدال و مخ چه موش صحرایی نر شد. واژه های کلیدی: بیس فنول آ؛ یادگیری احترازی غیر فعال؛ هیپوکامپ؛ آمیگدال؛ مخچه؛ ایمیونوهیستوشیمی؛ گیرنده سروتونین ؛ شاتل باکس.
آیدا کراچی مهدی فاضلی
سلول های بنیادی مزانشیمی سلول هایی هستند که می توانند فعال سازی سلول های دندریتیک را تنظیم و ویژگی های تولرژنیک را در سلول های دندریتیک القا کنند. تمام مکانیسم های دخیل در القا خواص تولرژنیک در سلول های دندریتیک هنوز به طور کامل شناخته نشده اند. microrna ها (mir) نقش مهمی در بلوغ و عملکرد سلول های دندریتیک بازی میکنند. در این مطالعه ما اثرات سوپ رویی سلول های بنیادی مزانشیمی را بر بیان mir-155 و mir-23b بررسی کردیم. طحال موش هایbalb/c برای استخراج سلول های دندریتیک استفاده شد. سلول های بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان این موش ها استخراج شده و در محیط dmem کشت داده شدند. پس از رسیدن به پاساژ 6 سوپ رویی سلول های بنیادی مزانشیمی پس از 12، 24 و 48 ساعت جمع آوری شد. میزان بیان mir-155 و mir-23b پس از 6 و 12 ساعت تیمار سلول های دندریتیک با سوپ رویی سلول های بنیادی مزانشیمی با qpcr بررسی شد. همچنین پس از 24 ساعت از تیمار سلول های دندریتیک با سوپ مذکور میزان ترشح tgf-?و il-23 با روش الایزا اندازه گیری گردید. بیان mir-23b در سلول های دندریتیک تیمار شده با سوپ 12 ساعته به مدت 12 ساعت نسبت به گروه های کنترل منفی به طور معنی داری افزایش یافته بود. بیان mir-155 در سلول های دندریتیک تیمار شده با سوپ ها در زمان های متفاوت با گروه های کنترل منفی تفاوت معنی داری نداشت. بیان mir-23 b در سلول های دندریتیک تیمار شده با سوپ 12 ساعته به مدت 12 ساعت افزایش معنی داری را نسبت به گروه تیمار مشابه به مدت 6 ساعت نشان داد. همچنین میزان بیان این mir در سلول های دندریتیک تیمار شده با سوپ 24 ساعته به مدت 12 ساعت بیشتر از گروه تیمار مشابه در مدت 6 ساعت بود. ترشح tgf-? و il-23 در نتیجه اثر سوپ سلول های بنیادی مزانشیمی تغییری نشان ندادند. درنتیجه به نظر می رسد که mir-23 می تواندا خواص تولرژنیک را در سلول های دندریتیک القا کند و سوپ سلول های بنیادی مزانشیمی در یک روند وابسته به زمان قادر به تولید سلول های دندریتیک تولرژنیک می باشد.