نام پژوهشگر: عبدارسول سلمان ماهینی

ارزیابی توان ترجی و قابلیت توسعه آن در منطقه جنگلی نهارخوران گرگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان 1389
  مرتضی پاسندی یساقی   شعبان شتایی

این تحقیق به منظور ارزیابی توان تفرجی و امکان توسعه پارک جنگلی در اطراف جاده نهارخوران گرگان در مساحت 1046 هکتار صورت گرفت. ابتدا پتانسیل تفرجی منطقه با استفاده از روش های اصول کلی انتخاب محل پارک ها و تفرجگاه های جنگلی و استفاده از نظرات و خواسته های گردشگران مورد ارزیابی قرار گرفت. به همین منظور نقشه عوامل مورد ارزیابی شامل شیب، جهت، ارتفاع، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده(اصلی و فرعی)، فاصله از منابع آب قابل شرب، خاک و تراکم تاج پوشش و عوامل محدود کننده شامل مناطق لغزشی، تاسیسات و مستثنیات، رودخانه، جاده، محدودیت لایه منابع آب قابل شرب در محیط gis تهیه و در ارزیابی ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که منطقه مورد مطالعه پتانسیل تبدیل شدن به تفرجگاه جنگلی را دارا می باشد. به منظور تعیین توان تفرجی و اختصاص مکان های مورد بررسی به انواع تفرج، ارزیابی توان تفرجی با استفاده از دو مدل خطی مخدوم و مدل ارزیابی چندمعیاره فازی صورت گرفت. در مدل مخدوم نقشه شیب و جهت تلفیق و نقشه واحدهای اولیه شکل زمین بدست آمد، سپس نقشه شکل زمین با نقشه خاک تلفیق و نقشه پایه دو زیست محیطی بدست آمد و در نهایت با تلفیق نقشه تراکم تاج پوشش با نقشه پایه دو، نقشه پایه یک زیست محیطی بدست آمد. ارزیابی توان هریک از واحدهای بدست آمده با مدل اکوتوریسم مخدوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی با مدل مخدوم نشان داد که 2/0% از منطقه دارای توان متمرکز درجه 1، 5/12% درجه دو، 5/36% توان گسترده درجه یک و 4/44% گسترده درجه 2 و 4/6% نیز نامناسب برای تفرج(به استثناء کوهنوردی) می باشند. در ارزیابی چند معیاره از روش خطی وزن داده شده فازی استفاده گردید. ابتدا با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی اقدام به تعیین وزن لایه های مختلف گردید. بعد از تعیین وزن، مقادیر عوامل در وزن بدست آمده ضرب گردید و با در نظر گرفتن عوامل محدودیت و اعمال آنها نقشه نهایی بدست آمد. نتایج این روش نشان داد که منطقه فاقد توان تفرجی متمرکز درجه یک بوده ولی 2/9% منطقه دارای توان تفرجی متمرکز درجه دو، 2/60% گسترده درجه یک و 9% منطقه دارای توان تفرج گسترده درجه دو می باشد. همچنین 6/5% منطقه نامناسب برای تفرج(به غیر از کوهنوردی) بوده و 16 درصد نیز دارای محدودیت مطلق برای تفرج می باشد.

شبیه سازی سناریوی مدیریت جنگل و ارزیابی اثرات آن بر مطلوبیت زیستگاه پرندگان (مطالعه موردی: جنگل آموزشی-پژوهشی شصت کلاته)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده محیط زیست 1392
  فاطمه نیکوی   عبدارسول سلمان ماهینی

در این پژوهش، با استفاده از مدل simfor به بررسی اثرات سناریوی مدیریتی سری 1 جنگل شصت کلاته بر تناسب زیستگاه دارکوب سیاه (dryocopus martius) به عنوان یک گونه کلیدی در این منطقه پرداخته شد. هدف کلی از انجام این پژوهش مطالعه کارایی مدل simfor در شبیه-سازی زیستگاه دارکوب سیاه متاثر از مدیریت جاری در این منطقه در یک دوره 200 ساله بود. داده-های ورودی مدل شامل داده های نقشه ای و داده های زیستگاهی به همراه یک فایل برنامه ریزی برداشت بودند که پس از آماده سازی وارد نرم افزار simfor شدند. داده های نقشه ای شامل 5 نقشه پایه از قبیل نقشه سن توده، نوع توده، نوع برداشت، بلوک های برداشت و نقشه بولین منطقه به همراه نقشه های متغیرهای زیستگاهی ثابت نظیر نقشه ارتفاع و شیب منطقه می شوند. رابطه زیستگاهی دارکوب سیاه به عنوان داده زیستگاهی به مدل معرفی شد. به منظور شبیه سازی متغیرهای زیستگاهی دارکوب سیاه در یک دوره 200 ساله از منحنی های موجودی متغیر و پاسخ گونه به تغییر متغیرهای زیستگاهی استفاده شد. فایل برنامه ریزی برداشت که انواع مختلف روش های برداشت را بر اساس سناریوی مدیریتی جاری در منطقه به پلیگون های قابل برداشت اختصاص می دهد در نرم افزار textpad تولید شد. نتایج حاصل از اجرای الگوریتم نرم افزار نشان داد که تحت سناریوی جاری در منطقه که به شیوه جنگل داری به طبیعت نزدیک است زیستگاه دارکوب سیاه از تناسب خوبی برخوردار است. نقشه های تناسب زیستگاه دارکوب سیاه نشان دادند که لکه های زیستگاهی با کیفیت بالا در سال های نخست شبیه سازی افزایش پیدا کرده، سپس پیرامون یک مقدار خاص نوسان می-کنند. نتیجه کلی این که با استفاده از مدل simfor می توان به ارزیابی اثرات سناریوهای مدیریتی جنگل بر تناسب زیستگاه گونه های حیات وحش و پیش بینی تغییرات زیستگاه در درازمدت پرداخت.

مدل سازی توسعه فیزیکی شهر گرگان با استفاده از داده های سنجش از دور و رگرسیون لجستیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1387
  حمیدرضا کامیاب   محسن حسینی

گسترش شهرها و رشد جمعیت، باعث افزایش روند تغییرات غیر اصولی کاربری زمین در مناطق جنگلی، شهری و کشاورزی شده است. یکی از روش های مورد استفاده برنامه ریزان در جهت کنترل روند تغییرات کاربری، مدل سازی است. اصل مهم در مدل سازی کاربری زمین توجه به پویایی زمانی، پویایی مکانی، تاثیر فعالیت های انسانی در تغییرات کاربری زمین و پویایی مقیاس می باشد. دو نوع اصلی از مدل های تغییر کاربری زمین وجود دارد که شامل مدل های نوع رگرسیونی (مدل های برآورد تجربی) و مدل های شبیه سازی بر پایه قوانین انتقال می باشد. در این مطالعه دو نوع مدل رگرسیونی شامل رگرسیون لجستیک و تبدیل کاربری/پوشش زمین (از مدل های شبکه عصبی مصنوعی) برای شهر گرگان با داده های اجتماعی- اقتصادی، بیوفیزیکی و کاربری زمین به اجرا درآمد. استفاده از متغیرهای متعدد و بهره گیری از رویکرد اطلاعات- محور در انجام مدل سازی از قابلیت های این دو نوع مدل نسبت به مدل های شبکه خودکار است. برای مدل سازی، دو مرحله اصلاح جهت انجام بهینه مدل ها صورت گرفت. مرحله اول، مدل سازی چند- بزرگ نمایی بر روی بخشی از داده های مورد استفاده (داده های مدل sleuth) است که منجر به انتخاب بزرگ نمایی 30 متری برای استفاده در مراحل بعد گردید. جهت انتخاب مناسب ترین بزرگ نمایی و حساسیت سنجی مدل ها به حذف متغیرهای مستقل از منحنی (roc)relative operating characteristic استفاده شد. مرحله دوم شامل حذف داده های با همبستگی بالا بود که منجر به حذف 3 متغیر مستقل از جمع 13 متغیر مستقل مورد استفاده گردید. استفاده از داده های مدل sleuth شبکه خودکار برای انتخاب بزرگ-نمایی بهینه، امکان مقایسه نتایج استفاده از این داده ها در مدل رگرسیون لجستیک را با نتایج مدل شبکه خودکار فراهم آورده است. این مقایسه نشان داد که مدل sleuth در مقایسه با مدل رگرسیون لجستیک، رشد ثابت شهری را در دوره زمانی کمتری برآورد می کند. ضمن آن که هر دو مدل در نشان دادن کم اثرترین متغیر موثر بر توسعه شهری مشابه بودند و شیب را دارای این ویژگی بیان داشتند. استفاده از داده های اصلاح شده در دو مرحله قبل برای انجام مدل سازی با رگرسیون لجستیک و تبدیل کاربری/پوشش زمین منجر به استخراج نقشه های شهری مختلف گردید که مقایسه نتایج آن ها از لحاظ معیارهای سیمای سرزمین نشان داد که مدل رگرسیونی به واقعیت نزدیکی بیشتری دارد. ضمن آن که نتایج حساسیت سنجی مدل به حذف متغیرهای مستقل نیز نشان داد که در هر دو مدل، کاربری های زمین های تحت کاشت و مرتعی دارای بیشترین قابلیت در توسعه شهر گرگان در دوره زمانی 2001-1987 بوده اند. ضمن آن که هر دو مدل مناطق جنگلی، زمین های بایر و شیب را دارای کم ترین اثر بر توسعه نشان دادند. در نهایت مقایسه دو مدل مورد استفاده در مطالعه نشان داد که مدل رگرسیون لجستیک لکه های شهری آینده را متمرکز تر، فشرده تر و بزرگ تر از مدل تبدیل کاربری/پوشش نشان می دهد.