نام پژوهشگر: محمد علی پرغو

رویکردی انتقادی به افکار و اندیشه های اروپا محور کاتوزیان و علمداری در مطالعات تاریخی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  محمد بهرامی چشمه علی   ناصر صدقی

سنت شرق شناسی یکی از تاثیر گذار ترین و مهم ترین پدیده هایی است که جهان شرق تا کنون با آن مواجه بوده است. این سنت نظام مند که خود از دستاوردهای عصر مدرنیته اروپا به شمار می رود حاصل گفتمان دوپاره انگارانه ایست که از عصر روشنگری اروپا به این سو توسط متفکرانی همچون منتسکیو، هگل و مارکس به منظور تعریف تمدن جدید غرب و بر پایه اروپا محوری بنا شده است. اروپا محوری که در گفتمان و نظریات ظاهرا علمی مارکس بصورت اروپا محوری سلبی در قالب نظریه شیوه تولید آسیایی و استبداد شرقی برخاسته از آن خودنمایی کرده است مورد توجه بسیاری از محققان ایرانی همچون کاتوزیان و علمداری قرار گرفته و موجب شده تا این دو همه تاریخ و جامعه ایران را نه بر اساس موجودیت و هستی واقعی آن بلکه به تاسی از مارکس، با محور و ملاک قرار دادن تاریخ اروپا و هر آنچه در تاریخ غرب رخ داده است به بررسی و تحلیل تاریخ ایران اقدام کنند. کاتوزیان و علمداری از جمله محققانی هستند که در روش و بینش نسبت به مطالعه تاریخ ایران، از وجوه اشتراک فراوانی برخوردار هستند و همین مشترکات نگرشی و روش شناختی بین آنها زمینه هایی را فراهم می آورد تا به طور منسجم و به هم پیوسته مبانی فکری و اندیشه ای آنها را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم. اولاً هر دو با نگاه جامعه شناختی ساختاری و کلان نگر، کل تاریخ ایران را بدون توجه به جزئیات و تنوعات و گوناگونی تجربیات تاریخی آن، در کلیت واحد و منسجم و به هم پیوسته آن مورد مطالعه و پژوهش قرار داده اند. ثانیاً مبانی فکری هر دو در تحلیل تاریخ ایران به انحاء مختلف مبتنی بر اصول و مضامین فکری و اندیشه ای سلبی و ایجابی نشأت گرفته از نظریه های شیوه تولید آسیایی و استبداد شرقی و فئودالیسم است. ثالثاً مرتبط با مورد دوم نگاه هر دو نسبت به ساختار و جریان تاریخ ایران مبتنی بر آموزه های اروپا محوری سلبی حاکم در سنت مطالعاتی موسوم به شرق شناسی است. به طوری که در ارتباط با مشترکات سه گانه مذکور در مبانی فکری و نگرشی کاتوزیان و علمداری، مصادیق مهمترین آموزه های اروپامحوری سلبی حاکم در افکار و آثار آنها را که ساختار و جریان تاریخ ایران را بر مبنای آن مورد تحلیل و تببین قرار داده اند، می توانیم در محورهای ذیل مطرح کنیم: تأکید بر سلطه دولت متمرکز و خودکامه در طول تاریخ ایران در مقابل ایده حاکم بودن نظام های دموکراتیک در اروپا، فقدان طبقات اجتماعی در مقابل تفکر طبقاتی بودن جامعه اروپایی در عرصه تاریخی، فقدان سرمایه داری و عدم تحقق پیش شرط های آن در مقابل تجربه نظام سرمایه داری غرب، و تأکید بر عناصر دیگری چون فقدان جامعه مدنی، فقدان مالکیت خصوصی، پیوند دین و دولت، فقدان شیوه تولید مسلط، فقدان شهرهای خود گردان، فقدان نظام حقوقی مستقل در جامعه و فقدان هر چیزی که منجر به تحول درونی جامعه ایرانی به مانند پویایی وتحول تاریخی جامعه اروپایی باشد. از این رو آنها در آثار خود با پیش فرض قرار دادن استبداد و عقب ماندگی تاریخی جامعه ایران در برابر تاریخ عقلانی و پویای غرب در جستجوی علل عدم تحقق سرمایه داری و تمدنی همچون تمدن جدید غرب در ایران هستند. کاتوزیان و علمداری بوسیله نظریه شیوه تولید آسیایی و با قبول تام و تمام آن به عنوان تنها نظریه علمی و درست در بررسی تاریخی جامعه ایران، وجود استبداد در ایران را اثبات و با بررسی فقدان پیش شرط های سرمایه داری در ایران عدم وقع سرمایه داری را بر اساس این نظریه شرق شناسانه توضیح می کنند. لذا با نگاهی به خاستگاه و مبانی فکری هر کدام از ایده ها و نظریه های مذکور ملاحظه می کنیم که تمام آن ها در واقع صفات سلبی تجربیات تاریخی جامعه اروپای مدرنیته هستند که برای ارزیابی خصوصیات تاریخی و وضعیت موجود جامعه ایرانی اعمال شده اند نه خصوصیاتی که واقعاً نشأت گرفته از مطالعه واقع گرایانه جامعه ایرانی در عرصه تاریخی باشند.

نقد و بررسی ارتباط متقابل میان فردگرایی و انقلاب فرانسه(1789م-1799م)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  فردین ادهمی   محمد سلماسی زاده

چکیده: نظریه ی فردگرایی، نقش مهمی در فرهنگ و تمدّن جدید غرب ایفا نموده است، چراکه بر اساس آن، فرد انسانی دارای اراده ی آزادانه ای می باشد و بطور طبیعی حق دارد در سیاست ، اقتصاد و زمینه های دیگر ، نقش تعیین کننده ای داشته باشد.به بیانی دقیقتر، پیوند نظریه ی مذکور با عمل ، نقش اساسی در تحولات سیاسی ـ اجتماعی غرب ایفا کرده است و رویکرد انقلاب فرانسه در سال 1789م، به عنوان یکی از برآیندهای این پیوند به شمار می آید. عاملین اصلی فردگرایی در انقلاب مذکور، طبقه سوم بودند که به رهبری بورژوازی علیه طبقه روحانیون و نجبا عمل نمودند.پیامدهای عمده ی فردگرایی در این انقلاب، اعلامیه ی حقوق بشر و شهروند،قانون اساسی و حاکمیت ملّی بود که دلالت بر برابری افراد در زمینه ی حقوق مدنی و سیاسی می نمود،با این وجود از همان آغاز انقلاب، طبقه سوم تدریجاً،به دو طبقه ی عمده ی بورژوازی و توده های مردم تبدیل شد و میان ایشان تقابل بوجود آمد. بورژوازی در دوره سلطنت مشروطه، حقوق فردی توده های مردم را نادیده گرفت؛ژاکبنها نیز در دوره جمهوری اول به نیابت از توده های مردم، حقوق فردی بورژوازی را نادیده گرفتند. این نادیده گرفتن حقوق فردی از سوی هر یک از طرفین،از یکسو مانع از تحقق فردگرایی به شکل کامل آن در فرانسه انقلابی شد و از سوی دیگر موجب ایجاد نابرابری حقوقی جدیدی در فرانسه شد. عکس العمل به این وضعیت را می توان از یکسو در بی اعتنایی عمومی نسبت به قانون اساسی و حاکمیت آن و از سوی دیگر در اقبال عمومی به زندگی خصوصی در دوره هیأت مدیره دید.هرچند که در این دوره، بورژوازی قدرت را در اختیار قرار داشت،اما از آنجاییکه فرانسه دچار بحران سیاسی و بورژوازی نیازمند امنیت اقتصادی بود،بنابراین در سال 1799م،ضرورت حکومت متمرکز ناپلئون پیش آمد.

نگرشی بر نقش تبریز در تحولات اقتصادی ایران در عصر ناصری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  قادر جودی   جلیل نایبیان

دارالسلطنه تبریز، به دلیل موقعیت ولیعهد نشینی، قرار گرفتن در مسیر شاهراه های تجارتی طرابوزان- تفلیس و داشتن بازار بزرگ نقش اساسی در تحولات اقتصادی ایران در عصر قاجار ایفا می نمود. از دوره ناصرالدین شاه به بعد، به دلیل نفوذ بیش از حد اقتصادی کشورهای اروپایی به ایران، اقتصاد ایران وابسته به اقتصاد اروپا گردید. در این دوره در تبریز، وجود پنج تجارت خانه روس و چندین تجارت خانه انگلیس در تحولات ایران نقش ایفا نمودند و شهر تبریز به دلیل داشتن بازارهای گسترده در تحولات اقتصادی ایران نقش اساسی داشت. شرکت هایی چون رالی، زیگلر، کالوست و... بیش ترین مصنوعات را از اروپا وارد بازار تبریز می کردند و از طریق بازار بزرگ تبریز در کل ایران پخش می نمودند با پخش این کالاها، تحولات اساسی در اقتصاد ایران به وجود آمد، از جمله اینکه، برخی صنایع از میان رفتند، اولین هسته های کارگری در ایران شکل گرفت و مهاجرت های گسترده برای کاریابی در این دوره به وجود آمد، از طرف دیگر واکنش های چندی در تبریز نسبت به نفوذ اقتصادی سرمایه داران خارجی در بازارهای ایران به وجود آمد، از جمله این واکنش ها، تلاش تجار تبریزی برای ایجاد شرکت های تجاری بود تا با این اقدام به مقابله بانفوذ اقتصادی شرکت های اروپایی بروند، مثلاً حاج مهدی اتحادیه، با کمک عده ای چند از تجار ایران موفق به ایجاد شرکت اتحادیه نمود که به کار صرافی می پرداخت و او از این طریق در پی مبارزه با بانک شاهنشاهی در تبریز بود. از طرف دیگر وجود برخی از شرکت ها، هم چون شرکت زیگلر در تحول فرش تبریز در این دوره نقش اساسی داشت با وجود این، تلاش بیشتر شرکت این بود که سرمایه را از ایران خارج نماید بر این مبنا ما می گوییم که: دارالسلطنه تبریز در این دوره به عنوان یکی از شهرهای بزرگ ایران واسطه تحولات اقتصادی ایران بوده است

بررسی بازتاب عملکرد دکتر محمد مصدق در جهان عرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  داود عمرانی   غلامعلی پاشازاده

چکیده محمد مصدق در طول 28 ماه حکومت خویش)اردیبهشت1330الی مرداد1332) استقلال سیاسی ایران را مهمترین برنامه و هدف دولت خویش قرار داد و اقدامات بزرگی از قبیل ملی کردن صنعت نفت ایران، در این راستا انجام داد. ملی کردن صنعت نفت در ایران توسط محمد مصدق یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر خاورمیانه در دهه ی 1950م می باشد. این اقدام گامی بزرگ برای کوتاه کردن دست استعمار از کشور ایران و کسب آزادی ملی بود. که علاوه بر بازتاب داخلی، بازتاب های منطقه ای و فرامنطقه ای وسیعی برجای گذاشت. بارزترین جلوه های این رخداد همانا از بین بردن تصور شکست ناپذیری کشورهای استعماری و شکستن تابوی استعمار در منطقه خاورمیانه می باشد. کشورهای عربی هم که در این برهه از زمان همانند ایران، طعم تلخ استعمار را در طول قرون متمادی چشیده بودند؛ با الگو قرار دادن اقدامات ضد استعماری مصدق، تلاش مضاعفی را در راه نجات کشورشان از استعمار و استبداد داخلی به کار بردند. چون اکثر این کشورها دارای منبع عظیم نفتی بودند که توسط کشورهای استعماری به غارت می رفت، با یک نوع اتحاد سیاسی و تشکیل سازمان اوپک، به مقابله با استعمارگران برخاستند. علاوه بر این، از آنجایی که مصدق اساس کار خویش را سیاست بی طرفی و یا موازنه منفی در قبال جهان غرب و شرق قرار داده بود و سعی می کرد تا از اعطای هرگونه امتیاز به دولت-های استعماری خودداری نماید، این اقدام وی در واقع مقدمه ای برای تشکیل جنبش عدم تعهد در بین برخی از کشورها گردید.

تحولات ایالات مسلمان و مسیحی نشین قفقاز در قرون 9 و 10 هجری (15 و 16 م) با تاکید بر شیروان، اران و گرجستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  آذر عباسی   ولی دین پرست

ایالت های اران، شیروان و گرجستان در شمال رود ارس واقع اند و پس از اردوکشی های تیمور در اواخر قرن هشتم به گرجستان و استقرار ترک ها در آنجا، اسلام در این نقاط غلبه یافت. وجود مسیحیانی که در زمینه تجارت سرآمد بودند در کنار مسلمانان زمینه تناقض و کشمکش را بین دولت ها به وجود آورد. در واقع نزدیکی قفقاز جنوبی به مناطق مسیحی نشین بهانه لازم برای لشکرکشی های دولت های مسلمان تیموری، ترکمانان و صفویه را به این بخش فراهم نمود و زمینه جنگ ها و کشمکش ها بین دولت های مرکزی ایران با شروانشاهان را سبب شد. از سوی دیگر قفقاز به دلیل موقعیت سوق الجیشی و همچنین قرار گرفتن در مسیر تجاری شرق و غرب و قرار گرفتن در کنار بنادر دریایی مورد توجه تیمور و دولت های ترکمان و صفویه قرار گرفت. در واقع بیشترین علت توجه این دولت ها به این مناطق علاوه بر موقعیت سوق الجیشی، کشت کالای گران قیمتی چون ابریشم و تولید محصولات کشاورزی بود که صدور آنها به اروپا سود سرشاری را نصیب خزانه دولت ها می کرد. این روند تجاری در دوره تیموری ادامه داشت و در دوره ترکمانان به اوج خود رسید؛ طوری که از زمان اوزون حسن تجار اروپایی و در دوره صفوی تجار ارمنی که بیشتر مسیحی بودند تجارت ابریشم را به دست گرفتند. رونق اقتصادی منطقه، زمینه رشد فرهنگی آن را نیز فراهم نمود و به ظهور علما و شعرای قفقازی کمک کرد چنانچه در دربارهای ایرانی و عثمانی حضور علمای شیروانی و گرجی مایه رونق محافل علمی و فرهنگی این کشورها شد. در این پژوهش برآنیم اولا اهمیت اقتصادی منطقه قفقاز جنوبی را روشن ساخته و عوامل زمینه سازی که توجه دولت های وقت را به خود جلب کرد و نتایج حاصل از آن را مورد بررسی قرار داده از طرف دیگر مناسبات سیاسی و اجتماعی مسیحیان و مسلمانان و تأثیر قفقاز به خصوص مناطق اران و شیروان و گرجستان را در اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایران این دوره بسنجیم.