نام پژوهشگر: سید محمود یوسف ثانی
مرضیه شریعتی فاطمه طباطبایی
برخی صاحب نظران ابن عربی را موسس نظریه وحدت وجود می دانند. با این حال ثابت شده است که این نظریه پیش از او نیز در میان عرفا رواج داشته است. «وحدت وجود» در حقیقت عنوانی است که معرف روح تعالیم وی یعنی وحدت ظاهر و مظهر و خالق و مخلوق است. با اینحال، مطالعه عرفان وی نشان می دهد که وی قائل به دو نوع وحدت است: 1- وحدت ذات که از آن با عنوان احدیت الذات یاد می کند و 2- وحدت الوهیت یا احدیت الکثره. وحدت در ناحیه الوهیت -که مجمع اسماء و صفات حق تعالی است- وحدت در وجود است و وحدت در ناحیه ذات –که سوای اسماء و صفات و ظهورات است- وحدت در ناحیه شهود است. وحدت وجود برای ابن عربی همانا وحدت اسماء و ظهورات الاهی است که او با عنوان احدیت الکثره از آن یاد می کند. هر چند برای تبیین وحدت شهود ابن عربی تنها به شهود ذات نمی بایست اکتفا کرد. چراکه تجربه نفسی وحدت وجود که تقاریر عمدتا فلسفی متوجه آن است برای او امری شهودی است. گرچه او برای بیان آن ناچار می شود از این شهود فاصله گیرد. بنابراین، وحدت ذات، حقیقتی منحصرا شهودی و وحدت الوهیت، حقیقتی علمی-شهودی است. در وحدت شهود سخن تنها از شهود احدیت ذات نمی رود بلکه سخن از شهود مجموعه هستی به میان می آید. امام خمینی نیز همچون ابن عربی میان وحدت ذات و وحدت وجود قائل به تمایزند. وحدت وجود را در مرتبه الوهیت و حاصل جمعیت اسماء و اعتدال آنها بر می شمرند و وحدت ذات را حاصل تنزه و تعالی از شائبه حجب اسمائی و صفاتی تلقی می کنند. هستی شناسی برای هر دو عارف نوعی معرفت شناسی است. وجود در بی کرانگی اش در میدان شهود عارف نمودار می گردد و او در این گستره هیچ محدودیتی ندارد. همانگونه که در تجلیات وجود نیز محدودیتی نیست. وجود از آنِ خداوند و شهود از آنِ عارف است.
مایده السادات حسینی زاده ده آبادی مسعود صادقی
رساله حاضر متشکل از دو جستار ترجمه و تحقیق می باشد. در جستار نخست کتاب «عرفان عملی، کتابی کوچک برای عموم مردم» اثر عرفان پژوه معاصر خانم اِوِلین آندرهیل به فارسی برگردانده شده و در جستار دوم به بررسی و مقایسه دیدگاه های آندرهیل و امام خمینی (س) در باب مراحل سلوک در سه فصل مجزا پرداخته شده است. هر دو عارف مراحل سلوک را به پنج مرحله کلی :بیداری، مراقبه، تصفیه، اشراق و وحدت تقسیم می نمایند، گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی مشاهده می گردد که ریشه در سنت های عرفانی، دین و فرهنگی ای دارد که به آن متعلقند. نکته مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی می کوشیده اند و آن بیان عرفان به زبانی در خور فهم مردم عادی است تا آنها نیز بتوانند در برخورداری از حیات معنوی سهیم گردیده ، از مواهب آن برخوردار شوند؛ زیرا به زعم هر دو عرفان ضرورت حیات انسان معاصر است، لذا باید آن را از دشواری ها و پیچیدگی های خاص علمی، پیراست تا بتواند کل جامعه بشری را فرا گیرد. واژگان کلیدی: عرفان، سلوک، بیداری، تصفیه نفس، مراقبه، اشراق، وحدت، حیات عارفانه
فائزه بالایی سید محمود یوسف ثانی
چکیده: یکی از مباحث مهم در عرفان عملی«مراقبه» است که مراحل سیر و سلوک سالک إلی الله در پرتو این مقوله ی مهم، پی ریزی می شود. از آنجا که یکی از محوری ترین تعالیم امام خمینی(س) مراقبه می باشد و آیت الله بهاری همدانی(ره) از عرفای معاصر نیز در مراسلات خویش بر این مطلب تأکید داشته اند، لذا این پایان نامه با هدف تبیین شباهت ها و تفاوتهای آرای امام خمینی(س)و آیت الله بهاری همدانی(ره) در باب مراقبه تدوین گردیده است. در پی یافتن پاسخ این سوال که چه تعریفی از مراقبه می توان ارائه داد و مراقبه چه ساحاتی از ساحات انسان را دربرمی گیرد، تعریف جامعی از مراقبه ارائه شده است و براساس برخی اشارات غیر صریح امام خمینی(س) و با استناد به برخی احادیث، به معنای موسَّع تری از مراقبه دست یافتیم که علاوه بر مراقبه در عرصه ی رفتار، مراقبه در ساحات صفات و عقاید را نیز شامل می شود. هم چنین مبانی معرفتی مراقبه و نظریه ی تشکیکی بودن مراقبه و مراتب متعدد آن تبیین گردیده است. در پاسخ به این سوال که مراقبه چه آثار و نتایجی دارد، حبّ و أنس، شرم و حیاء و کشف و شهود به عنوان آثار و نتایج قطعی آن، که مورد اتفاق نظر قدماءو عرفای معاصر بوده است، مطرح گردیده است و در تبیین عوامل حدوث و بقاء مراقبه و آفات و موانع آن علاوه بر بررسی آثار قدماء، به مباحثی مانند تضرّع و توسل و غفلت و دنیا طلبی که در ادبیات عرفانی عرفا، مورد غفلت واقع شده است و امام خمینی(س) و آیت الله محمد بهاری همدانی به آن موضوعات توجّه داشته اند، پرداخته شده است. واژگان کلیدی: مراقبه، محاسبه، مشارطه
نادره بهمنش سید محمود یوسف ثانی
برای ظهور تأثیرات عملی اعتقاد به توحید ، شدت در عقیده توحیدی و باور قلبی و بلکـه یقین، لازمست. زیرا مـادام که موحد، سیر درونی خود را به سوی حق، آغاز ننموده است و در مرتبه توحید لسانی قرار دارد، انتظار بروز تأثیرات عملی خاصی را از او نمی توان داشت. حضرت امام خمینی – ره – و خواجه عبد الله انصاری – ره – بر همین اسـاس، در آثارشـان، پس از ذکر معانی توحـید، مراتبی را برای توحید و موحد، ذکر نموده و سپس درجات مختلفی از آثار جوارحی ( مانند: اتیان عبادات ، سعی درانفاق و ...) و آثار جوانحی ( مانند: صبر، توکل، رضا و تسلیم و...) را متناسـب با آن مراتـب توحیدی ، قابل انتظار از موحـدین دانسته اند. از این روی طبق آراء این دو عارف عظـیم الشأن، از هر موحدی به تناسب مرتبه ای از توحید که در آن، قـرار دارد؛ اعمال موحدانه جوارحی و جوانحـی ویژه ای را باید انتظـار داشـت که برخـی از آن ها در رابطه موحد با خودش و برخی دیگر در رابطه موحد با حق و خلـق، پدیدار می گردند و بدین ترتیب،تأثیرات عملی اعتقاد به توحید نیز همانند خود توحید، دارای مراتب و درجات بی نهایتی می باشند. توجه به تأثیرات عملی اعتقاد به توحید، خصوصاً در رابطه میان موحد و جامعه پیرامونش، جایگاه ویژه ای را در آثار امام خمینی– ره – داراست و حـال آن که توجه به تأثیـرات عملی اعتـقاد به توحید (و حتی شهود توحید) در رابطه موحد با خداوند، محور اصلی بیانات خواجه عبدالله انصاری- ره- را تشکیل می دهد. آن چه از فحوای کلام این دو عارف در مجموعه آثارشان، حاصل می گردد، این است که عقیده توحیدی پس از شـدت یافتن، به تدریج، سراسر اعمال و رفتار و افکار موحد و سپس جامعه توحیدی را ، تحت تأثیر، قرار می دهد. واژگان کلیدی: توحید، عقیده، عمل، اثر
رضا حسینی فر فاطمه طباطبایی
ای تحقیق برآن است تا در گام نخست ثابت کند که ابتنای عرفان بر مشاهده و مکاشفه منجر به بی نیازی آن از احادیث نخواهد شد. از آن پس با نقد سنجه و معیار ارزیابی روایات عرفانی، یعنی علم الحدیث متعارف، زمینه را برای بنیان گذاری راهی برای اعتبار سنجی احادیث عرفانی با استفاده از مبانی معرفی فراهم آورد. در گام آخر رسالت این تحقیق آن است که با فراهم آوردن زمینه های اولیه مسیری برای پالایش آثار عرفانی و نیز استفاده از منابغ روایی غنی شیعه در جهت مستند سازی مباحث عرفانی ارائه دهد
فرزانه عیشی بیوک علیزاده
در عالمی که مملو از کثرات می باشد؛ حقیقت مطلقی سایه برافکنده است که اصل و اساس تمامی آنها محسوب می گردد؛ به طوریکه هیچ یک از این کثرات، بدون او از هیچ حیثیت و هویتی برخوردار نمی باشد. فلوطین از مجرای فیض و همچنین از خلال اقانیم سه گانه احد ، عقل و نفس به تبیین این واقعیت و در واقع به تبیین حقیقت آفرینش پرداخته و هویت کثرات را در اتباط مستقیم با مبدئی بیان نموده که با سببیتی خاص، عالم را از خویش به برون داده است. در چنین نظام فکری که آدمی به عنوان نوعی متمایز از دیگر کثرات، وظیفه سنگین معرفت را بر دوش می کشد؛ با ترسیم نموداری از قوس صعود ونزول، به ایضاح غایتمندی عالم با محوریت انسان پرداخته شده است و از این رو در مقابل نحله ها و مشارب فکری برآمده است که بی غایتی را اساس عالم دانسته اند. حضرت امام خمینی (س) نیز از مجرای تجلی به بیان حقیقت آفرینش پرداختند و صاحب آرای قابل تأملی می باشند. لذا نظریات این دو اندیشمند که هر کدام رهیافتی خاص جهت خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی و در نهایت کشف حقیقت هستی و معمای آفرینش می باشد؛ ما را بر آن می دارد که به بررسی آراء این دو پرداخته و در نهایت وارد عرفان تطبیطقی گردیم.
سمانه حسینی ویدوجی سید محمود یوسف ثانی
در طول تاریخ اندیشه اسلامی مسئله «اراده الهی و نسبت آن با اراده انسان» همواره مورد بحث و گفتگو بوده است. از آنجا که مهم ترین شخصیت عرفان نظری ابن عربی است و امام خمینی(س) نیز با نگاهی دقیق به مسئله اراده پرداخته و از طرفی هر دو بزرگوار از نظر عرفانی این مسئله را تحلیل کرده اند، لذا این پایان نامه با هدف تبیین شباهت ها و تفاوت های آرای امام خمینی(س) و ابن عربی در باب نحوه ارتباط اراده الهی و اراده انسان تدوین گردیده است. در پاسخ به این سوال که نحوه ارتباط اراده الهی و اراده انسان چگونه است، آرای گروه های مختلف کلامی و فلسفی و عرفانی مطرح شده و در نهایت به تبیین و مقایسه دیدگاه های ابن عربی و امام خمینی پرداخته شده است، که نتایج به دست آمده نشان می دهد امام خمینی(س) و ابن عربی در رد و ابطال عقاید اشاعره و معتزله هم عقیده هستند. دیدگاه هر دو بزرگوار امر بین الامرین است که در تبیین آن در بعضی موارد شباهت هایی وجود دارد و برخی وجوه افتراق نیز در آرای آن ها به چشم می خورد. در نهایت اینکه ابن عربی معتقد است پذیرش این حقیقت که حق و خلق هر دو در تحقق یک فعل سهیم هستند، انسان را دچار نوعی حیرت می کند و حتی از حیرت خویش نیز دچار حیرت می شود. در حالی که امام خمینی(س) معتقد است درک حقیقت امر بین الامرین برای اولیاء کامل الهی میسر است و واصلان درگاه احدیت و کسانی که به مقام ولایت مطلقه رسیده اند، قادر به درک و شناخت درست از این حقیقت هستند.
خدیجه خسروشاهی بیوک علیزاده
شریعت،طریقت و حقیقت در حرکت انسان به سوی کمال از آغاز مورد توجّه سالکان و پویندگان طریق الی الله بوده است.اهل الله به تفصیل در مباحث نظری عرفان به این مهم پرداخته اند؛ که روایت شریف «الشریعه اقوالی و الطریقه افعالی والحقیقه احوالی» سنگ بنای این ساختمان رفیع است. در این میان سیدحیدر آملی(ره) و امام خمینی(س) در این باره دارای نظرات منحصر به فردی می باشند. شریعت، طریقت و حقیقت را می توان از جمله ارکان اندیشه سیدحیدرآملی(ره) دانست. وی در تبیین رابطه شریعت، طریقت و حقیقت از برهان و استدلال بهره می گیرد و در تأیید یافته های عرفانی خویش در این باره به آیات و روایات استناد می کند. اعتقاد به جمع شریعت، طریقت و حقیقت از شاخصه های اندیشه عرفانی امام خمینی(س) است. ایشان توجه به روح و باطن شریعت را آغاز وادی طریقت می دانند. و با طرح مسأله ولایت، حقیقت را رسیدن به این مقام برمی شمارند. از دیدگاه امام خمینی(س) و سیدحیدرآملی(ره)مراتب شریعت، طریقت و حقیقت در وجود انسان او را به مقام انسان کامل نائل می کند و این مقام که با فناء حاصل می گردد همان مقام ولایت است. واژگان کلیدی: شریعت، طریقت، حقیقت، سالک، انسان کامل، ولایت