نام پژوهشگر: احمد یعقوبی فرانی
لیلا زلیخایی کریم نادری مهدیی
تولید محصولات کشاورزی در شرایط طبیعی یکی از پرمخاطره ترین فعالیت های اقتصادی محسوب می شود و بهره-برداران این بخش همواره با خسارت های ناشی از بروز حوادث قهری و طبیعی روبه رو هستند. در این راستا بیمه محصولات کشاورزی به عنوان کارآمدترین ابزار حمایتی دولت بیشترین قابلیت ها را برای مقابله با مخاطرات دارد و یکی از مناسب ترین سازوکارها برای ایجاد امنیت سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به شمار می آید. این در حالی است که بیمه کشاورزی هنوز نتوانسته به طور جدی در بافت روستا و فرهنگ زارع نفوذ کرده و گسترش پیدا کند. از این رو در این پژوهش عوامل موثر برتوسعه بیمه گندم در شهرستان همدان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی-همبستگی بوده و ویژگی های فردی، اقتصادی، ارتباطی و همچنین تأثیر عوامل طبیعی، زراعی و نهادی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته تا بدین طریق عوامل موثر بر توسعه بیمه گندم مشخص شود. اطلاعات مورد نیاز تحقیق از گندم کاران پذیرنده بیمه و گندم کاران بیمه نشده به کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری گردید. برای تعیین روایی ابزار سنجش تحقیق از نظرات اساتید و متخصصان مربوطه استفاده شد. ارزیابی پایایی پرسشنامه نیز در مرحله پیش آزمون با تکمیل 30 پرسشنامه از جامعه آماری مورد مطالعه صورت گرفت. بدین ترتیب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ82/0 به دست آمد. در این تحقیق گندم کاران شهرستان همدان در سال زراعی 89-1388 به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده است. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 350 نفر از گندم کاران شهرستان همدان در دو گروه بیمه شده و بیمه نشده به صورت نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه ی مثبت و معنی داری بین متغیرهای نگرش، رضایت از بیمه، میزان خسارت عوامل خطر، سهولت امور اداری، عملکرد گندم دیم، درصد جبران خسارت، دفعات اخذ غرامت از بیمه، تعداد سال های عقد قرارداد بیمه، سرعت پرداخت غرامت، تعداد دفعات شرکت کشاورزان در کلاس های آموزشی و ترویجی، کل سطح زیرکشت کشاورزان و آگاهی کشاورزان از مزایا، شرایط و قوانین بیمه با توسعه بیمه گندم وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص نمود که متغیرهای رضایت بیمه گزاران از نحوه ی ارائه خدمات توسط صندوق بیمه محصولات کشاورزی، امور اداری بیمه، کل سطح زیرکشت، سرعت پرداخت غرامت، بدهی کشاورزان به بانک ها و دفعات تمدید قرارداد بیمه تأثیر معنی داری را در توسعه بیمه گندم داشته اند.6 متغیر مذکور در مجموع، 6/88 درصد تغییرات توسعه بیمه گندم را پیش بینی نمودند.
عفت موسوی موسی اعظمی
موضوع پیچیده اشتغال و بیکاری در جهان امروز توجه بسیاری از سیاست گذاران، دولت مردان و کارشناسان را به خود جلب نموده است. بدیهی است ترکیب جمعیت جوان و سیل متقاضیان کار به ویژه در میان تحصیل کردگان ضرورت پرداختن بیشتر به این مسئله را از ابعاد مختلف درکشور ما ایجاب می نماید. برای کاهش معضل بیکاری راه-های مختلفی وجود دارد. یکی از موثر ترین راهکار ها در جهت رفع معضل بیکاری در جامعه ایجاد فرصت های شغلی جدید و کارآفرینی است. به همین منظور شناسایی ساختارها و راهکار های مناسبی که بتواند شرایط لازم برای ایجاد اشتغال و تحقق کارآفرینی را در سطح جامعه فراهم کند ضروری به نظر می رسد. یکی از ساختار های مناسب جهت جذب کارآفرینان در کشور ما، بخش تعاون است. لذا تحقیق حاضر به شناخت عواملی پرداخته که می تواند در توسعه کارآفرینی در تعاونی ها موثر واقع شوند تا برنامه ریزان بخش تعاون و نیز مدیران تعاونی ها با به کارگیری این عوامل زمینه های توسعه کارآفرینی را در تعاونی ها فراهم نمایند.پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی-همبستگی بوده و اطلاعات مورد نیاز تحقیق به کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری گردید. برای تعیین روایی ابزار سنجش تحقیق از نظرات اساتید و متخصصان مربوطه استفاده شد. ارزیابی پایایی پرسشنامه نیز در مرحله پیش آزمون با تکمیل 30 پرسشنامه از جامعه آماری مورد مطالعه صورت گرفت. بدین ترتیب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ94/0 به دست آمد. جامعه آماری این پژوهش مدیران عامل تعاونی های کشاورزی استان همدان می باشد که تحت نظارت وزارت تعاون مشغول فعالیت هستند. با توجه به محدود بودن تعداد تعاونی های کشاورزی استان نمونه گیری انجام نشده و از روش سرشماری استفاده شده است. در این پژوهش به بررسی عوامل فردی، سازمانی، جتماعی و اقتصادی موثر بر کارآفرینی پرداخته شده که یافته های تحقیق نشان داد که رابطه ی مثبت و معنی داری بین متغیرهای ویژگی های شخصیتی، سیستم تشویق و پاداش، فرهنگ سازمانی، روحیه جمع گرایی و مشارکت پذیری اعضا، سرمایه انسانی، امکانات و تجهیزات و سطح درآمد شرکت با سطح کارآفرینی در تعاونی های کشاورزی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص نمود که متغیرهای وضعیت سیستم تشویق و پاداش، مدیریت سازمانی، وجود روحیه خلاقیت و نوآوری، بالا بودن سطح دانش و مهارت اعضا و وجود روحیه جمع گرایی بین اعضا تأثیر معنی داری را در افزایش سطح کارآفرینی در تعاونی های کشاورزی داشته اند.
عطیه سلیمانی احمد یعقوبی فرانی
امروزه نقش تعیین کننده ی نیروی انسانی در توسعه یافتگی کشورها بر کسی پوشیده نیست. در این راستا، زنان نیز در تغییر وضعیت روستا نقش مهمی برعهده داشته و به عنوان منبعی ناشناخته تلقی می شوند که بهره برداری از آن می-تواند اقتصاد روستا را شکوفا کند. به کارگیری توانایی ها و استعدادهای زنان، مستلزم شناخت دقیق و علمی فعالیت های آن ها و گسترش امکانات و شرایط مورد نیازشان می باشد. براین اساس، پژوهش حاضر در پی بررسی عوامل موثر بر کارآفرینی زنان روستایی استان همدان می باشد. این تحقیق از حیث هدف، نوعی تحقیق کاربردی و از نظر نوع داده ها و شیوه گردآوری آن-ها، نوعی تحقیق توصیفی- همبستگی است که به روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را زنان روستایی کارآفرین در استان همدان تشکیل می دهند که در مجموع 117 نفر به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفت. میزان ضریب آلفای کرونباخ در قسمت اصلی پرسشنامه (سطح کارآفرینی زنان روستایی) 80/0 محاسبه شده است. یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار بین خصوصیات کارآفرینانه، میزان بهره مندی از فرصت های آموزشی، شرایط اجتماعی- فرهنگی و میزان دسترسی زنان روستایی مورد مطالعه به عوامل نهادی- سازمانی با سطح کارآفرینی آن ها و نیز عدم وجود رابطه معنی دار بین وضعیت خانوادگی و سطح کارآفرینی زنان روستایی می باشد. از بین 5 متغیر وارد شده در رگرسیون چند متغیره، 3 متغیر خصوصیات کارآفرینانه، وضعیت اقتصادی و میزان دسترسی زنان روستایی به عوامل نهادی- سازمانی وارد معادله رگرسیون گردید که این سه متغیر، 3/44 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند. براساس نتایج تحلیل مسیر، متغیرهای دسترسی به عوامل نهادی- سازمانی، بهره مندی از فرصت های آموزشی، خصوصیات کارآفرینانه، وضعیت اقتصادی و شرایط اجتماعی- فرهنگی زنان روستایی به ترتیب، بیشترین تأثیرات را بر سطح کارآفرینی آنان داشتند و 8/44 درصد از تغییرات سطح کارآفرینی زنان روستایی را تبیین کردند.
فرشته رحمانی احمد یعقوبی فرانی
پژوهش حاضر، از نوع مطالعات توصیفی- پیمایشی است و با هدف بررسی صلاحیتهای مورد نیاز دانش آموختگان کشاورزی برای اشتغال در بخش تعاون انجام گرفته است که جامعه آماری این مطالعه را 380 نفر دانش آموخته کشاورزی فارغ التحصیل در طی سال های 1388 و 1389 در استان ایلام می باشند. حجم نمونه در این گروه با استفاده از جدول مورگان 180 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن به روش صوری و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ سنجیده شد ( 955/0=?) که گویای پایایی ابزار تحقیق بود. اطلاعات حاصل از بررسی نظرات دانش آموختگان که از طریق نرم افزار spss توصیف و تحلیل شده، نشان داد که دانش آموختگان از توانمندیهای نظیر مسئولیت پذیری، وجود روحیه کار جمعی وگروهی، توانمندیهای توان برقراری ارتباط با سازمانها و مدیران، توان بهره گیری از تجربه و توان مدیران و اعضاء تعاونی های موفق، توانمندیهای مدیریت انگیزش در تعاونی، مدیریت و رهبری در تعاونی به میزان بیشتری در مقایسه با سایر توانمندیها برخوردار بوده اند. در این تحقیق مهارتهای مورد نیاز اشتغال در بخش تعاونی به سه دسته مهارتهای قبل از تاسیس، مهارتهای تاسیس و راه اندازی و مهارتهای مدیریت شرکت تعاونی تقسیم گردید. نتایج نشان داد که دانش آموختگان از توانمندی های نظیر مسئولیت پذیری، روحیه خلاقیت و نوآوری، توان بهره گیری از تجربه و توان مدیران و اعضاء تعاونی های موفق، برقراری ارتباط با سازمان ها و مدیران، صلاحیت های بازرایابی و مدیریت بازار تعاونی و توان یافتن شیوه های جدید تولید و فروش به میزان بیشتری در مقایسه با سایر صلاحیت ها برخوردار بوده اند. همچنین نتایج حاصل از آزمون t یک گروهی نشان داد که دانش آموختگان در مرحله قبل از راه اندازی شرکت تعاونی به آموزش مکمل و در مراحل تاسیس و راه اندازی و مدیریت شرکت تعاونی به آموزش شدید نیاز دارند تا میزان بهره مندی آنها از این صلاحیت ها به حد مورد انتظار و عالی برسد. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها نشان داد که بین توانمندیهای دانش آموختگان برای اشتغال در بخش تعاون بر حسب جنسیت، نوع دانشگاه در مراحل قبل از راه اندازی ، تاسیس و راه اندازی و مدیریت شرکت تعاونی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها نشان داد که بین توانمندیهای دانش آموختگان برای اشتغال در بخش تعاون بر حسب معدل در مرحله قبل از راه اندازی ، تفاوت معنی دار وجود دارد ولی بر حسب معدل در مراحل راه اندازی و تاسیس و مدیریت شرکت تعاونی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بین میزان صلاحیتهای دانش آموختگان بخش کشاورزی در زمینه صلاحیتهای قبل از تاسیس شرکت تعاونی که دوره های کارآفرینی را در دانشگاه گذرانیده اند با دانش آموختگانی که این دوره ها را در خارج از دانشگاه گذرانیده اند، تفاوت معنی دار وجود دارد و در مراحل تاسیس و راه اندازی و مدیریت شرکت تعاونی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
محمود زارع رضا موحدی
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر بخشی دوره های آموزشی برگزارشده برای شرکت های تعاونی مرغداران استان سمنان و با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه همراه با مصاحبه بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه اعضای تعاونی های مرغداری عضو اتحادیه مرغداران استان سمنان است که تعداد آن حدود 234 نفر بوده و به شیوه تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تعیین روایی پرسشنامه ها، از نقطه نظرات و پیشنهادهای کارشناسان و محققان و متخصصان امر استفاده گردید. برای آزمون پایایی پرسشنامه پس از انجام مراحلروایی، پرسشنامه پس از انجام پیش آزمون با استفاده از آزمونضریبآلفایکرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت که مقدار آن 85/. بود. تجزیه و تحلیل داده ها در دو قسمت توصیفی و تحلیلی انجام گرفت. از جمله آزمونهای آماری مورد استفاده دراین تحقیق ضریب همبستگی اسپیرمن، پیرسون همچنین رگرسیون چندگانه با روش گام به گام و کروسکال والیس بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که متغیرهای تسلط مدرس، مکان اجرای آموزش، نوع روش های آموزشی، میزان امکانات و تجهیزات آموزشی ، نوع محتوا و مطالب آموزشی ، سن، جنسیت، رشته تحصیلی شرکت کنندگان، تعداد شرکت در دوره های آموزشی، با متغیر وابسته (اثربخشی دوره های آموزشی در تعاونیهای مرغداری استان سمنان) دارای رابطه معناداری می باشند. نتایج همچنین نشان داد که متغیر های تواناییها و دانش مدرس، تطابق سرفصلها با نیازهای شرکت کنندگان ، تطابق سرفصلها با رسانهها و تجهیزات آموزشی ، زمان برگزاری دوره ، تعداد کادر آموزشی دوره، مدیریت آموزش و امکانات آموزشی و روش های تدریس و طول مدت دوره و فضای فیزیکی محل برگزاری تاثیر معناداری بر متغیر وابسته دارند.
مریم حسنوندیان احمد یعقوبی فرانی
علی رغم اهمیت فراوان بخش کشاورزی در اشتغال زایی، تولید، درآمد و برآورد نیازهای جامعه، خدمات ترویج کشاورزی که تاکنون به وسیله بخش دولتی انجام می شدند، به خاطر ناتوانی در انجام کارکردهای محوله و فقدان اثربخشی هزینه ها و کارآیی، مورد انتقاد گسترده قرار گرفت بر این اساس برای ایجاد تغییرات چشمگیر در بخش کشاورزی، تدوین برنامه های کاربردی برای شناسایی صلاحیت های حرفه ای و فراهم کردن زمینه ی لازم برای رشد صلاحیت های کارشناسان این بخش امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. مطالعه حاضر، در سال 1392 در استان لرستان و با هدف تعیین صلاحیت های حرفه-ای کارشناسان شرکت های خدمات مشاوره ای فنی و مهندسی کشاورزی انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان شرکت های خدمات مشاوره فنی و مهندسی کشاورزی در استان لرستان است که تعداد آن ها 1172 است که در 142 شرکت در کل استان مشغول به فعالیت می باشند. پرسشنامه ای محقق ساخته، با مرور پیش نگاشته ها طراحی گردید که روایی آن بر پایه نظر جمعی از کارشناسان جهاد کشاورزی استان لرستان و اعضای هیأت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا و لرستان تأیید شد و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ( 84%=?) تأیید گردید. به منظور بررسی نتایج از نرم افزارspss نسخه 18 استفاده شده و روش های آماری بکاررفته شامل آزمون f,t برای مقایسه میانگین ها، همبستگی و تحلیل عاملی است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بین مولفه هایی نظیر سن، میزان تحصیلات، نوع دانشگاه، سابقه ی عضویت در شرکت و تعداد دوره های آموزشی که کارشناسان در آنها شرکت داشته اند و میزان نیاز به صلاحیت های حرفه ای تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین میان صلاحیت های ترویجی و عمومی تفاوت معنی دار وجود دارد.
فریبا حیدری کریم نادری مهدیی
تحقیق حاضر با هدف "تدوین شاخص هایی برای شناسایی تعاونی های موفق کشاورزی" سعی دارد در راستای شناسایی تعاونی های موفق کشاورزی قدم مثبتی بردارد. اگر چه سنجش اثر بخشی و موفقیت سازمان ها امری پیچیده است و هیچ متغیری را نمی توان به عنوان شاخص صد در صد در تعیین اثر بخشی و موفقیت سازمان ها معرفی نمود، با این وجود این تحقیق بر مبنای روش پژوهشی، کاربردی و از نوع توصیفی و کمی - کیفی طراحی گردیده است. تحقیق حاضر در چند مرحله کتابخانه ای، روش دلفی برای تدوین شاخص های شناسایی تعاونی های موفق کشاورزی و تکنیک تاپسیس برای رتبه-بندی تعاونی های کشاورزی استان همدان بر اساس شاخص های بدست آمده انجام شده است. روش دلفی با استفاده از نظرات 26 نفر از کارشناسان وزارت تعاون، سازمان جهادکشاورزی استان همدان و بانک های عاملی که به تعاونی های کشاورزی در استان همدان تسهیلات می دهند، طی 3 مرحله محاسبه شاخص اجماع، شاخص اهمیت و ضریب اهمیت انجام گرفت. کارشناسان روش دلفی، شاخص های شناسایی تعاونی های موفق کشاورزی را در 6 بعد اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، حقوقی، آموزشی و فردی تقسیم بندی نمودند. از مهم ترین سازه های شاخص اقتصادی با ضریب اهمیتی که کارشناسان به این سازه ها داده اند می توان به میزان سود شرکت با ضریب اهمیت 30/89، و میزان اشتغال زایی شرکت تعاونی با ضریب اهمیت 08/83. از سازه های اجتماعی می توان به ارتباط شرکت تعاونی با تعاونی های دیگر با ضریب اهمیت 83/70، و ارتباط شرکت با سازمان-های اجرایی با ضریب اهمیت 60/68 اشاره داشت. از سازه های شاخص مدیریتی تعداد متخصصان کشاورزی در شرکت تعاونی با ضریب اهمیت 77/79 و تعداد شکایت های اعضا از شرکت تعاونی 27/78، از سازه های شاخص حقوقی متوسط تعداد اعضای شرکت کننده در مجمع عمومی سالیانه با ضریب اهمیت35/76 و تعداد جلسات مشترک برگزارشده با اداره تعاون شهرستان یا استان با ضریب اهمیت 20/68 می باشند. از سازه های شاخص آموزشی میزان دوره آموزشی گذرانیده شده توسط مدیران با ضریب اهمیت 05/75 و نوع دوره ای که مدیران شرکت تعاونی گذرانیده اند با ضریب اهمیت 11/71، و در نهایت از مهم ترین سازه های شاخص فردی می توان به تحصیلات مدیران با ضریب اهمیت 20/86 و تحصیلات اعضا با 60/81 اشاره کرد. سپس با استفاده از شاخص های تدوین شده، تعاونی کشاورزی در استان همدان مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه آماری این بخش از پژوهش، 110 تعاونی کشاورزی فعال استان همدان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 86 تعاونی برآورد شد. در نهایت نیز با استفاده از تکنیک تاپسیس و نتایجی که از ارزیابی عملکرد جامعه آماری بدست آمد، تعاونی های کشاورزی استان همدان بر اساس شاخص های مورد نظر رتبه بندی شدند. نتایج این بخش از پژوهش نشان داد که تعاونی های شهرستان همدان از نظر شاخص های بدست آمده موقعیت بهتری داشته و در رتبه اول استان همدان قرار می گیرند. تعاونی های کشاورزی شهرستان بهار در جایگاه دوم و تعاونی های شهرستان تویسرکان در جایگاه سوم قرار گرفتند.
سیما اکبری احمد یعقوبی فرانی
فرآیند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است، در فرآیند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب در آغاز هزاره سوم میلادی نقش بسیار بنیادین و تعیین کننده ای ایفا می کند. در این میان کارآفرینی شرکتی دارای اهمیت بسیاری بوده و به فراهم-سازی بستر لازم برای بروز خلاقیت های کارکنان می پردازد تا هر یک از کارکنان بتوانند به عنوان نوآور ایفای نقش نمایند. اما همواره عوامل گوناگونی بر فرآیند کارآفرینی تأثیرگذار بوده و سطح فعالیت های کارآفرینانه را تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله این عوامل می توان به ویژگی های کارآفرینانه، محیط و ساختار سازمانی، موقعیت اقتصادی و عوامل محیطی اشاره کرد که هدف پژوهش حاضر نیز بررسی این عوامل می باشد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را مدیران و کارآفرینان واحدهای صنایع تبدیلی کشاورزی استان آذربایجان غربی تشکیل می دهند که در مجموع 104 واحد به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان ضریب آلفای کرونباخ در قسمت اصلی پرسشنامه (سطح کارآفرینی واحدها) با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 16، حدود 4/83 محاسبه شده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان دهنده وجود رابطه مثبت و معنی دار بین سطح کارآفرینی واحدهای مورد مطالعه و چهار متغیر نام برده و نیز عدم وجود رابطه معنی دار بین سطح کارآفرینی واحدها و سن واحدها، تعداد کارکنان و شرکت داشتنن مدیران و کارآفرینان در برنامه های آموزشی کارآفرینی پیش از راه اندازی و فعالیت در واحد تولیدی می باشد. همچنین از بین متغیرهای وارد شده در رگرسیون چند متغیره، سه متغیر ویژگی های کارآفرینانه، سهم وام دریافتی نسبت به سرمایه کلی مورد نیاز برای راه اندازی واحد تولیدی و موقعیت اقتصادی واحدهای تولیدی وارد معادله رگرسیون شدند که این سه متغیر، حدود 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند. بر اساس نتایج تحلیل مسیر نیز، متغیرهای سهم وام دریافتی، سهم سرمایه شخصی اولیه، موقعیت اقتصادی و ویژگی های کارآفرینانه به ترتیب، دارای بیشترین تأثیر بر سطح کارآفرینی واحدهای صنایع تبدیلی مورد مطالعه بوده-اند و حدود 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند.
مرجان ابراهیمی احمد یعقوبی فرانی
هدف اصلی این تحقیق، بررسی خصوصیات کارافرینانه مدیران و تاثیر ان بر موفقیت بنگاه های کوچک و متوسط روستاهای استان همدان است. محدوده این مطالعه، روستاهای استان همدان می¬باشد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با استفاده از روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه تهیه شده است. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان دامنه آن برای گویه های پرسشنامه از 72 درصد تا 89 درصد متغیر بوده است. جامعه اماری نمونه تحقیق، شامل 738نفر از مدیران بنگاه های کوچک و متوسط روستاهای استان همدان است که از طریق فرمول کوکران، 250نفر از انان انتخاب شده¬اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار های spss,lisrel ورژن 16 بود. در این تحقیق برای آزمون فرضیات از ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که خصوصیات کارآفرینانه مدیران تاثیر مثبت و معناداری بر موفقیت بنگاهایشان دارد
ناصر جمشیدی رضا موحدی
هدف مطالعه حاضر امکان سنجی طرح هوشمندسازی هنرستان¬های کشاورزی دو استان لرستان و کرمانشاه است، که امکانات و شرایط حاکم بر این هنرستان¬ها از نظر سخت¬افزاری، نرم¬افزاری و شرایط مالی و محیط یاددهی و یادگیری برای اجرایی شدن این طرح مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق ترکیبی (mixed methodology) است که در آن تلفیقی از روش های کمی و کیفی مورد استفاده قرار گفته است. جامعه آماری این تحقیق را سه گروه 1-مدیران 2- هنرجویان 3- مربیان هنرستان های کشاورزی تشکیل میدهند که تعداد کل آن ها به ترتیب 7، 563 و 85 نفر بوده است. تعداد نمونه ها در هفت هنرستان کشاورزی مورد مطالعه 228 نفر هنرجو و 71 نفر مربی و 7 نفر مدیر در دسترس و کلیدی بوده اند. اطلاعات مورد نیاز برای این تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساخت دهی شده و پرسشنامه های محقق ساخته و چک¬لیست ارزیابی توسعه زیرساخت¬هاگردآوری شده است. پرسشنامه از نظر روایی و پایایی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی سوالات پرسشنامه با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا محاسبه گردیده و میزان پایایی سوالات پرسشنامه مدیران، مربیان و هنرجویان به ترتیب 8402/0 ،9752/0و 6606/0 درصد به دست آمد. سئوالات مصاحبه هم از نظر روایی و اطمینان پذیری مورد تایید کارشناسان فن قرار گرفته و از این روش هم اطمینان حاصل شد. داده های جمع آوری شده به سه صورت توصیفی، استنباطی و اکتشافی با استفاده از روشها و آزمونهای آماری و روش کیفی تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که زیرساخت-ها(سخت¬افزارها،نرم¬افزارها و شرایط مالی) و هم¬چنین میزان آگاهی مربیان و هنرجویان نسبت به الزامات طرح هوشمندسازی و شاخص¬های مورد بررسی در حد پایینی قرار دارد. نتایج نشان داد که سازگار نبودن ساختار و تشکیلات هنرستان¬های کشاورزی مورد مطالعه و فراهم نبودن زیرساخت¬های مورد نیاز از موانع عمده این طرح بودند. در نهایت مهمترین راهکارهای به دست آمده در خصوص رفع مشکلات هوشمندسازی هنرستانهای کشاورزی عبارت بودند از: 1)تجهیز و نوسازی هنرستان به وسایل وامکانات جدید،2) برگزاری مستمر کارگاه¬های آموزشی برای معلمان در ضمن خدمت، 3) تامین منابع مالی طرح 4) تغییر در محتوای کتب آموزشی متناسب با طرح هوشمندسازی مدارس.
زهرا تیموری کریم نادری مهدیی
نقش اشتغال در پویایی زندگی انسان انکار ناپذیر است و می توان آن را کانون ارتباط انسان واجتماع تلقی کرد. درجهت این پویایی بی تردید زنان به عنوان نیمی از جمعیت، تأثیری مستقیم در توسعه جامعه دارند.زنان روستایی نیز به عنوان نیروی کار، تقریبا در تمامی بخش های اقتصادی روستا فعال هستند. این فعالیت ها تنها در بعضی از موارد منجر به کسب درآمد مستقل برای آنها می گردد .کسب وکارهای خانگی یکی از مهمترین بخشهای کسب وکارهستند که در سال های اخیر مورد توجه و حمایت مراجع سیاستگذاری در کشور مان قرار گرفته است .باوجود تلاشهای دولت درخصوص ساماندهی و حمایت از اینگونه مشاغل و اختصاص بودجه بیشمار به این بخش ،توسعه این مشاغل نیازمند برنامه ریزی و مطالعه ی منسجم در خصوص زمینه ها و ظرفیت های خاص هر منطقه و غلبه بر موانع پیش روست. از این رو تحقیق حاضر باهدف شناسایی راهکارهای توسعه مشاغل خانگی زنان روستایی در شهرستان اراک به اجرا درآمده است. این پژوهش از نوع تحقیقات کمی – کیفی است که به منظور تحقق اهدف تحقیق به شناسایی موانع و راهکارهای توسعه مشاغل خانگی نخست از دیدگاه کارشناسان وسپس زنان روستایی فعال در عرصه کسب وکارخانگی خواهد پرداخت . ابزار تحقیق پرسشنامه می باشد که در فاز کیفی از یک پرسشنامه باز- پاسخ و 4 پرسشنامه بسته پاسخ استفاده شد و نتایج حاصل به عنوان مولفه ها ی تحقیق در بخش کمی مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظرات اساتید و متخصصان مرتبط استفاده شد . برای پایایی ابزار تحقیق در بخش کمی از پیش آزمون استفاده گردید . با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا (α=0.73مربوط به موانع و 0/72=αمربوط به راهکارها) محاسبه شده و به اصلاح و حذف متغیرها پرداخته شد . جامعه آماری مورد مطالعه 36نفر کارشناس مشاغل خانگی (به روش نمونه گیری هدفمند)و 81نفر زن روستایی هستند که به روش تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. روش ها و تکنیک های آماری مورد استفاده در این تحقیق شامل انجام تکنیک دلفی با محوریت فرایند شاخص سازی روش دلفی در بخش کیفی و انجام روش های توصیفی و استفاده از تحلیل عاملی در بخش کمی بوده است که توسط نرم افزار spss 19انجام گرفت. در این مطالعه ضمن انجام فرایند شاخص سازی دلفی مهمترین موانع و راهکارهای توسعه از دیدگاه کارشناسان با محاسبه شاخص اجماع ،اهمیت و اولویت به دست آمد. در نهایت به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش دربخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی ، اولین عامل با توجه به متغیرهای تشکیل دهنده ،مانع مالی نام گرفت که با تبیین 12/232از واریانس به عنوان مهمترین مانع توسعه مشاغل خانگی و راهکارهای حمایتی نیز با تبیین 12/545 از واریانس به عنوان مهمترین راهکارهای توسعه مشاغل خانگی معرفی شدند.در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهایی به منظور توسعه مشاغل خانگی ارائه شده است.
سمیه آرمند حشمت اله سعدی
مدیریت دفتر امور زنان روستایی و عشایری وزارت جهادکشاورزی با بهره گیری از تجربه گرامین بانک بنگلادش پروژه تشکیل صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی را از سال 1379 به اجرا درآورده است. با وجود تلاش بسیار دست اندرکاران، آنچنان که باید این طرح در برخی از روستاهای کشور موفق نبوده و انحلال آنها را در پی داشته است. مطالعه حاضر، در سال 1393 در استان همدان با هدف بررسی عوامل موثر بر عدم موفقیت صندوق¬های اعتبارات خرد زنان روستایی انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق به صورت علی – مقایسه¬ای است. جامعه آماری آن 170 نفر از اعضای صندوق¬های منحل شده و فعال می¬باشد که از صندوق¬های منحل شده به صورت تمام شماری 85 نفر و 85 نفر هم به صورت تصادفی از صندوق¬های فعال انتخاب شد. پرسش نامه¬ای محقق ساخته، با مرور پیش نگاشته¬ها طراحی گردید که روایی آن بر پایه نظر جمعی از کارشناسان دفتر امور زنان روستایی و عشایری جهادکشاورزی و اعضای هیأت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه بوعلی تأیید شد و پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ در صندوق-های منحل شده و فعال بین647/0 تا 920/0 برآورده شده است. به منظور بررسی نتایج از نرم افزار spss نسخه 18 استفاده شد و روش¬های آماری به کار رفته شامل آزمون t مستقل، من ویتنی و ویلکاکسون برای مقایسه میانگین¬ها و رگرسیون لوجستیک می¬باشد. . برابر یافته¬های تحقیق وضعیت و شرایط مدیریتی، شرایط اقتصادی اعضا و میزان مشارکت و تعامل اجتماعی اعضا بیشترین تاثیر را بر انحلال صندوق¬های اعتبارات خرد زنان روستایی داشته است.
سارا جلیلیان حشمت اله سعدی
توانمندسازی زنان به طور گسترده¬ای به عنوان یک هدف مهم در توسعه بین¬المللی شناخته شده¬است. مهم¬ترین هدفی که در این پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است؛ بررسی نقش کسب و کارخانگی در توانمندی اقتصادی- اجتماعی زنان روستایی شهرستان اسلام آبادغرب می¬باشد. روش تحقیق پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل 265 نفر از زنان روستایی دارای کسب و کارخانگی می¬باشد که 161 نفر بر¬اساس فرمول کوکران و به شیوه¬ی انتساب متناسب طبقه ای برای نمونه انتخاب و بررسی شد. ابزار مورد استفاده برای جمع¬آوری داده¬ها پرسشنامه همگام با مصاحبه بوده است که روایی صوری آن به وسیله اساتید ترویج و آموزش کشاورزی و متخصصین تایید گردید. جهت تعیین پایایی پرسشنامه تعداد 30 مورد از آن توسط زنان روستایی تکمیل شد و ضریب آلفای کرونباخ برای بخش¬ توانمندی اقتصادی مقدار 87/0 = ? و برای بخش توانمندی اجتماعی 92/0 = ? محاسبه شد؛ نشان داد که وسیله تحقیق از قابلیت بالایی برای جمع¬آوری اطلاعات برخوردار است. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزارspss و برای آزمون مدل ساختاری تحقیق از نرم¬افزار لیزرل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 9/73 درصد از زنان بررسی شده از توانمندی اقتصادی بالایی برخوردارند. میانگین توانمندی اجتماعی 3/63 درصد از زنان روستایی مورد مطالعه نیز در حد بالایی است. همچنین نتایج نشان داد، توانمندی اقتصادی و اجتماعی با نوع کسب و کار خانگی ارتباط معنا¬داری دارد و توانمندی اقتصادی با میزان تحصیلات رابطه معنی¬دار و منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سازه¬های ترویجی بر توانمندی اجتماعی زنان تاثیر¬گذارند و تا 5 گام پیش رفت که در مجموع 97 درصد از تغییرات متغیر توانمندی اجتماعی را تبیین می¬کنند. همچنین سازه¬های ترویجی موثر بر توانمندی اقتصادی نیز تا 3 گام پیش رفت که در مجموع 75 درصد از تغییرات متغیر توانمندی اقتصادی را تبیین می¬کنند. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که عوامل آموزشی، فردی- شخصیتی، اقتصادی، حمایت دولت، روانشناختی- خانوادگی و اجتماعی- فرهنگی در گرایش زنان به راه¬اندازی کسب و کار خانگی موثر است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که بین کسب و کارخانگی با توانمندی اقتصادی- اجتماعی زنان روابط مستقیم و مثبتی وجود داشته است. همچنین نتایج تحقیق نشان داده است که مدل طراحی شده معادلات ساختاری برای توانمندسازی زنان روستایی، منعکس¬کننده یک برازش مطلوب و درحد انتظار می¬باشد و می¬توان گفت این مدل مفهومی، در جامعه ذکر شده به صورت صحیح به¬کار گرفته شده است. با توجه به نتایج این پژوهش، در پایان پیشنهادات و راهکارهایی در جهت بهبود توانمندی زنان روستایی مورد مطالعه ارائه شد.
مهسا معتقد موسی اعظمی
موضوع مشارکت مردمی در دهه¬های اخیر از مقولات مهم ادبیات توسعه به¬ویژه توسعه و عمران روستایی به شمار می¬آید. استفاده از مشارکت و توانمندی¬های مردم به خصوص روستاییان برای عمران و توسعه مناطق روستایی به عنوان یک راهبرد موثر در مدیریت و برنامه¬ریزی به شمار می¬آید. این پژوهش با هدف بررسی مشارکت روستاییان در طرح¬های هادی روستایی روستای سنگستان شهرستان همدان به مرحله اجرا در آمده است. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی- همبستگی و نوع مطالعات کمی است، اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش¬های اسنادی و کتابخانه¬ای و مشاهدات میدانی، همچنین پرسشنامه جمع آوری گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظرات اساتید و صاحب¬نظران مربوطه استفاده شد. ارزیابی پایایی پرسشنامه نیز در مرحله پیش¬آزمون با تکمیل30 پرسشنامه از جامعه¬آماری مورد مطالعه صورت گرفت که با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ ضریب ? عدد 91/0 درصد به دست آمد. در این تحقیق روستای سنگستان در شهرستان همدان به¬عنوان منطقه مورد بررسی انتخاب گردید و جامعه¬آماری شامل مردان روستایی به تعداد 483 نفر در نظر گرفته شد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 150 نفر از آن¬ها به¬عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. یافته¬های تحقیق نشان می¬دهد که رابطه معنی¬داری بین متغیرهای منبع درآمد خانوار، تمایل به¬ماندگاری در روستا، انگیزه به مشارکت در طرح هادی روستایی با میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی وجود دارد، علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص نمود که متغیرهای انگیزه به مشارکت در طرح هادی، منبع درآمد خانوار و تمایل به ماندگاری در روستا تاثیر معنی¬داری را در میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی روستایی داشته¬اند. 3 متغیر مذکور در مجموع، 9/86 درصد از تغییرات سطح و میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی روستایی را پیش بینی نمودند. در ارتباط با سطح و میزان مشارکت روستاییان در طرح هادی یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که در روستای مورد¬مطالعه 86/29 درصد از افراد مورد بررسی مشارکت خاصی در هیچ کدام از مراحل اجرای طرح هادی نداشته¬اند. 33/75 درصد از افراد مورد نظر مشارکت در حد ضعیف داشته¬اند، 3/86 درصد از مردان روستایی پاسخگو مشارکتی در حد متوسط داشته¬اند، 19/8 درصد مشارکت در حد خوب برای خویش اظهار نموده¬¬اند. بنابراین سطح و تیپ مشارکت مردم روستایی به صورت عمده از نوع مشورتی و اطلاع دهی و انگیزه و مشوق¬های مادی است که سطح مشارکت روستاییان در مجموع در حد متوسط ارزیابی شده است.
صمداله قنبری احمد یعقوبی فرانی
مسئله ی مهمی که در سال های اخیر کشور را دچار مشکل کرده است افزایش بیکاری و کمبود فرصت-های شغلی است که باید راهکاری برای آن اندیشیده شود. یکی از راهکارهای مناسب برای این معضل تعاونی های تولید کشاورزی است. هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر توسعه ی فرصت های اشتغال در تعاونی های تولید کشاورزی بود. جامعه ی آماری پژوهش را مدیران عامل تعاونی های کشاورزی استان زنجان تشکیل داده اند که تعداد آنها 620 نفر بود که 234 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود. روایی محتوایی ابزار با استفاده از نظرات اساتید دانشگاه و نظرات چند تن از مدیران تعاونی های کشاورزی تایید شد. پایایی ابزار نیز بعد از انجام پیش آزمون با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 82/0 تا 95/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که شش عامل تامین زیرساخت ها و تسهیلات کشاورزی، سیاست گذاری و حمایت های قانونی، مدیریتی و سازمانی، اجتماعی و ارتباطی، اقتصادی و سرمایه گذاری و عامل آموزشی، مهارتی و اطلاعاتی، بازاریابی، توسعه ی تجهیزات و بهره گیری از متخصین به عنوان عوامل موثر بر توسعه ی فرصت های شغلی شناسایی شدند که مجموع 55/70 درصد واریانس را تبیین می-کنند.
هاجر وحدت مودب کریم نادری مهدیی
مشاغل خانگی به عنوان راهکاری مهم برای ایجاد اشتغال و درآمد در سراسر جهان به¬ویژه برای زنان روستایی به¬شمار می¬رود، توجه به عملکرد این مشاغل، لازمه دستیابی به آثار مطلوب مورد انتظار از این کسب و کارهاست لذا این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر بر عملکرد مشاغل خانگی زنان روستایی شهرستان رزن انجام شده است که به لحاظ هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده¬ها پیمایشی- توصیفی است. مجموعه زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن 460 نفر می¬باشد و از این تعداد 283 نفر به عنوان نمونه از طریق نمونه گیری انتساب متناسب انتخاب، و مورد بررسی قرار گرفتند. مهم¬ترین ابزار گردآوری داده¬های تحقیق پرسشنامه بوده است که روایی صوری آن توسط متخصصان تأیید و جهت بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، پایایی پرسشنامه در تمامی قسمت¬ها حدود 0/90 برآورد شد که نشانه قابلیت اعتماد آن است. در تجزیه تحلیل داده¬ها از روش¬های مختلف به ویژه مدل دینامیک، تحلیل عاملی، رگرسیون، تحلیل خوشه¬ای و تحلیل تشخیصی استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که متغیرهای تأمین منابع مالی، عوامل بازاریابی، توانمندی اقتصادی و توانمندی اجتماعی توانایی تبیین54/7درصد از تغییرات عملکرد مشاغل خانگی زنان روستایی را دارا می¬باشند. همچنین نتایج تحلیل خوشه¬ای نشانگر این است که 63/25 از افراد مورد مطالعه از نظر عملکرد ناموفق و 21 درصد نسبتا موفق بودند در حالی که فقط 14/84درصد از افراد کاملا موفق ارزیابی شدند، بر¬اساس نتایج تحلیل تشخیصی نیز می¬توان گفت مهم¬ترین عواملی که این گروه¬ها را از هم متمایز می¬کنند به ترتیب عبارت¬اند از: تأمین منابع مالی، توانمندی اقتصادی و عوامل بازاریابی.
مهرانگیز رادمهر احمد یعقوبی فرانی
باتوجه به اهمیت بخش کشاورزی در استان همدان و تاثیر آن در ایجاد اشتغال و توسعه ی اقتصادی منطقه، تحقیق حاضر در پی شناسایی و اولویت بندی انواع نظام های حمایتی مورد نیاز برای توسعه کارآفرینی در بخش کشاورزی است. پژوهش از نوع هدف کاربردی و جامعه آماری آن تمامی کارآفرینان در بخش کشاورزی بوده است(117=n).. براساس یافته های تحقیق، نظام های حمایتی را می توان در چهار دسته تقسیم بندی نمود شامل: حمایت های مالی (تخصیص یارانه و سوبسید، مشوق های اقتصادی، مشوق های انگیزشی، افزایش میزان تسهیلات مالی و امتیازات مالی ویژه به ایده نو)، آموزشی (آموزش فنی تخصصی، تعامل با مراکز دانشگاهی و شبکه های مجازی، خدمات مشاوره ای، تامین فرصت یادگیری و اطلاع رسانی و آموزش راه اندازی کسب و کار)، قانونی (تنظیم و پایش قوانین ، اصلاح سیاست های قیمت گذاری ، تسریع روند قانونی توسعه کسب و کار، قوانین گمرکی و حمایت از مالکیت معنوی و هماهنگی نظام های قانونی) و نهادی-زیرساختی (گسترش شبکه تولید و بازار، تأمین امکانات زیر ساختی، ایجاد مراکز رشد و شبکه های ارتباطی تجاری) بوده است. همچنین حمایت های مالی در اولویت نخست قرار گرفت.
فرشاد پرموزه احمد یعقوبی فرانی
استفاده از مشارکت مردمی در احیا منابع طبیعی و جنگل ها به عنوان یک نیاز و ضرورت مطرح است به طوری که تاکید بر مشارکت مردم در تصمیم های پیرامون منابع طبیعی و جنگل ها به عنوان آسان ترین راهکار حفاظت از این منابع است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل موثر بر مشارکت روستاییان در حفاظت از جنگل های شهرستان گیلان غرب به مرحله اجرا درآمده است. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی- همبستگی و از نوع مطالعات کمی است.