نام پژوهشگر: عبدالرضا اخگر
فاطمه حجت عبدالرضا اخگر
به دلیل عدم وجود اطلاعات کافی از تأثیر ترشحات ریشه نهال-های پسته (رقم بادامی زرندی) بر جمعیت و تنوع عملکردی باکتری ها در اندوریزوسفر و ریزوسفر، این تحقیق طراحی شد. در این تحقیق ابتدا 20 نمونه ی خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت از باغ های پسته شهرهای رفسنجان، زرند، کرمان و کبوترخان جمع آوری گردید. با گذشت دو ماه از کشت، جمعیت باکتری های ریزوسفری (r)، غیرریزوسفری (s) و نسبت آن ها (r/s) تعیین گردید. سپس ارتباط خصوصیات خاک (بافت خاک، درصد کربن آلی، درصد آهک، ph و ec) اندازه گیری شده با نسبت r/s تعیین گردید. نتایج نشان داد که جمعیت باکتری های ریزوسفری نسبت به غیرریزوسفری، به دلیل وجود ترشحات ریشه ای در ناحیه ی اطراف ریشه (ریزوسفر)، بیشتر بود و مقدار r/s با مقدار رس تا 22 درصد همبستگی مثبت و معنی داری داشت اما با دیگر خصوصیات خاک رابطه معنی داری مشاهده نشد. به منظور مقایسه برخی خصوصیات مهم محرک رشد در باکتری های اندوریزوسفری، ریزوسفری و غیرریزوسفری، از یک خاک غیرشور با بافت متوسط استفاده شد. نتایج نشان داد که فراوانی جدایه های ریزوسفری، در تولید iaa و تثبیت نیتروژن نسبت به جدایه های اندوریزوسفری و غیرریزوسفری بیشتر بود. همچنین ارزیابی جدایه های ریزوسفری و غیرریزوسفری از نظر توانایی در حل فسفر نامحلول نشان داد که کلیه جدایه ها دارای چنین خصوصیتی بودند. در آزمونی دیگر به منظور مقایسه برخی خصوصیات مهم محرک رشد در باکتری های اندوریزوسفری از سه خاک با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت استفاده گردید. پس از تعیین جمعیت باکتری های اندوریزوسفری و خصوصیات خاک ها، نتایج نشان داد خاکی که دارای بیشترین درصد کربن آلی بود، از جمعیت باکتری اندوریزوسفری بیشتری برخوردار بود. همچنین جدایه-های اندوریزوسفری خاک موردنظر در تولید iaa، تثبیت نیتروژن و مصرف acc به عنوان تنها منبع نیتروژن توانایی بیشتری نشان دادند. با توجه به بیشتر بودن درصد کربن آلی و جمعیت باکتری-های اندوریزوسفری و توانایی بیشتر آن ها در تولید مواد محرک رشد گیاه نسبت به دو خاک دیگر، به نظر می رسد رابطه ای بین درصد کربن آلی و جمعیت باکتری های اندوریزوسفر و درصد فراوانی جدایه ها از نظر خواص محرک رشد وجود داشته باشد.
فریدا اعتمادی حسین دشتی
به منظور بررسی اثر ریزو باکتری های محرک رشد گیاه (pgpr) بر مقاومت به شوری در مراحل رشد رویشی و زایشی گلرنگ(carthamus tinctorius) ، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و ترکیبی از تلقیح باکتریایی و شوری در چهار تکرار در گلخانه تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان انجام شد. تیمار تلقیح باکتریایی در سه سطح شامل شاهد (بدون تلقیح) و تلقیح با سودوموناس فلورسنس سویه های 12 و 52 و تیمار شوری در سه سطح شامل هدایت الکتریکی 1 (شاهد)، 6 و 12 دسی زیمنس بر متر در خاک اعمال شد. نتایج نشان داد که تعداد برگ، سطح و وزن خشک برگ با افزایش شوری کاهش یافتند، اما سویه p12 به طور معنی داری سطح برگ و وزن خشک برگ را افزایش داد. سویه های p12 و p52 ارتفاع ساقه را در سطح شوری شاهد افزایش دادند. با افزایش شوری، وزن خشک ساقه در هر سه سطح باکتری کاهش یافت. سویه p52 در سطح شوری شاهد، وزن خشک ساقه را افزایش داد. کاربرد سویه p12 در سطح شوری 6 دسی زیمنس بر متر وزن خشک ساقه را نسبت به شاهد بدون تلقیح افزایش داد. شوری حجم ریشه، وزن خشک ریشه و نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی را کاهش داد، اما سویه p52 حجم ریشه را در هر سه سطح شوری افزایش داد. با افزایش شوری محتوای پرولین برگ و جذب سدیم و منیزیم اندام هوایی به طور معنی داری افزایش یافت، اما جذب پتاسیم، فسفر و روی با کاهش همراه بود. در نهایت، وزن خشک طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد روغن، عملکرد دانه در گلدان و عملکرد بیولوژیک با افزایش سطح شوری کاهش یافتند اما تعداد طبق در بوته و شاخص برداشت تغییر نکردند. کمترین محتوای روغن دانه در سطح شوری شاهد و بدون تلقیح باکتری مشاهده شد. دو سویه باکتری به کار برده شده در این آزمایش، محتوای روغن را در سطح شوری شاهد افزایش دادند و به نظر می رسد که در بهبود برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گلرنگ خصوصاً در شرایط بدون شوری بتوانند موثر باشند.
زهره اسداللهی وحید مظفری
به منظور بررسی تأثیر منگنز و شوری بر رشد، ترکیب شیمیایی و خصوصیات فیزیولوژیک و اکوفیزیولوژیک پسته (رقم بادامی زرند)، آزمایش گلخانه ای در قالب طرح کامل تصادفی به صورت فاکتوریل با 4 تکرار در محیط پرلیت صورت گرفت. تیمارها شامل چهار سطح منگنز (0، 12، 24 و 36 میکرومولار) از منبع سولفات منگنز و پنج سطح شوری (0، 75، 150، 225 و 300 میلی مولار کلریدسدیم) بودند. تأثیر تیمارها بر بعضی از خصوصیات رشد، اکوفیزیولوژیک، فیزیولوژیک و شیمیایی مانند وزن خشک اندام هوایی و ریشه، سطح و تعداد برگ، ارتفاع ساقه، کلروفیل، کلروفیل فلورسنس متغیر به حداکثر، فعالیت آنزیم سوپراکسیددسموتاز و برخی عناصر غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد، در شوری 150 میلی مولار کلریدسدیم، وزن خشک اندام هوایی و ریشه و همچنین سطح برگ به ترتیب بیش از 80 ،30 و 85 درصد نسبت به شاهد کاهش معنیداری نشان داد. کاربرد 12 میکرومولار منگنز، وزن خشک اندام هوایی را بیش از 29 درصد افزایش داد. هم چنین شوری باعث کاهش کلروفیل a و b، کلروفیل کل، کارتنوئیدها و نسبت کلروفیل فلورسنس متغیر به حداکثر شد، لیکن کاربرد 36 میکرومولار منگنز، کلروفیل a و b و کلروفیل کل را به ترتیب 10، 14 و 12 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. با افزایش شوری به 300 میلیمولار، فعالیت آنزیم سوپراکسیددسموتاز در زمان اول اندازه گیری (یک هفته بعد از اعمال شوری)، 21 درصد نسبت به شاهد کاهش معنی داری پیدا کرد. اما با کاربرد 36 میکرومولار منگنز، فعالیت این آنزیم بیش از 40 درصد افزایش یافت. در زمان دوم اندازه گیری (هشت هفته بعد از اعمال شوری)، در همین سطح شوری (300 میلیمولار کلریدسدیم) فعالیت این آنزیم بیش از 80 درصد نسبت به شاهد افزایش حاصل نمود و سطوح مختلف منگنز تأثیر معنی-داری بر فعالیت این آنزیم نداشتند. با افزایش شوری جذب کل منگنز، روی، آهن، مس، کلسیم، منیزیم، فسفر و پتاسیم در اندام هوایی و ریشه کاهش حاصل کرد. و با کاربرد منگنز، جذب کل منگنز در اندام هوایی و ریشه و همچنین جذب کل روی، فسفر و پتاسیم در اندام هوایی افزایش یافت. بهطور کلی شوری حاصل از کلریدسدیم، رشد و خصوصیات شیمیایی و فیزیولوژیک پسته را کاهش و منگنز باعث افزایش مقاومت گیاه به تنش شوری گردید.
عاطفه صفری سید جواد حسینی فرد
پسته گیاه مهمی است که قسمت عمدهای از صادرات کشاورزی ایران را تشکیل میدهد. بنابراین بررسی وضعیت تغذیهای این گیاه برای این کشور بسیار مهم است. تحقیق حاضر، برای تعیین عصارهگیر شیمیایی مناسب بهمنظور ارزیابی قابلیت دسترسی برخی عناصر کممصرف شامل آهن، روی، مس و منگنز برای درختان پسته انجام شد. برای این منظور، 40 باغ پسته از خاکهای آهکی شهرستان رفسنجان با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف انتخاب شدند. نمونههای برگی از این باغها گرفته شدند و همچنین نمونههای خاک از دو عمق 40 سانتیمتر بالایی و 80-40 سانتیمتری خاک جمعآوری شدند. چند عصارهگیر شامل dtpa، edta-nh4oac،edta-(nh4)2co3 ، ab-dtpa، edta، mehlich1، mehlich3 وdtpa-naoac بررسی شدند. همچنین تأثیر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکها بر روی مقدار عنصر عصارهگیریشده با عصارهگیرهای ذکر شده، بررسی شد. ضریب همبستگی (r) بین عناصر عصارهگیریشده از خاکهای مورد بررسی توسط عصارهگیرهای ذکر شده و غلظت عناصر در برگها تعیین شد. نتایج ما یک ضریب همبستگی منفی معنیدار در سطح یک درصد بین غلظت کل آهن در برگهای پسته و مقدار آهن عصارهگیریشده با dtpa در عمق 40 تا 80 سانتیمتری نشان داد. یک همبستگی مثبت معنیدار در سطح پنج درصد بین غلظت مس در برگهای پسته و مس عصارهگیریشده با عصارهگیرهای dtpa-naoac و ab-dtpa یافت شد. هیچکدام از عصارهگیرهای مورد بررسی با غلظت روی و منگنز در برگهای پسته همبستگی نداشت. در بین خصوصیات خاک محتوای مادهی آلی و رس در 40 سانتیمتر بالایی خاک بهترتیب یک همبستگی منفی و مثبت معنیدار با غلظت کل آهن در برگهای پسته داشتند. ph خاک در عمق 40 تا 80 سانتیمتری یک همبستگی منفی معنیدار با غلظت مس کل در برگها داشت. مادهی آلی و ec در عمق 40 سانتیمتری خاک بهترتیب همبستگی منفی و مثبت معنیداری با غلظت منگنز در برگها داشت. برطبق این نتایج عصارهگیرهای بیشتری باید برای تعیین عصارهگیر مناسب برای عناصر روی و منگنز در باغهای پسته شهرستان رفسنجان مورد بررسی قرار گیرند
مهدیه ابراهیمی عبدالرضا اخگر
نیتروژن یکی از مهمترین عناصر غذایی در گیاهان است که کمبود آن در خاک از عوامل اصلی محدود کننده رشد گیاهان میباشد. این در حالیست که در حدود 78 درصد از گاز موجود در اتمسفر، گاز مولکولی نیتروژن بوده که به صورت مستقیم برای گیاهان قابل جذب نمیباشد. یکی از مهمترین راههای تثبیت نیتروژن موجود در اتمسفر، برقراری همزیستی بین گیاهان لگوم و باکتریهای ریزوبیوم میباشد. کودپاشی مراتع بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک که همواره با عامل محدود کننده رطوبت مواجه است، موجب میگردد تا مقدار کمی از این کودها مورد استفاده قرار گیرد و از طرفی ضمن تحمیل هزینههای سنگین موجب آلودگی محیط زیست شوند. در تحقیق حاضر، به منظور بررسی کارایی جدایههای سینوریزوبیوم در همزیستی با گیاه یونجه در یک آزمون گلخانهای تأثیر 32 جدایه سینوریزوبیوم همراه با دو تیمار شاهد یکی مثبت (بدون تلقیح با کود نیتراتی) و دیگری منفی (بدون تلقیح و بدون کود نیتراتی) بر وزن تر و خشک اندام هوایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد جدایههای sr8، sr14، sr15، sr26، sr42،sr51 ، sr52 و sr75 همزیستی خیلی موثری با گیاه یونجه ایجاد کردند. بر اساس نتایج مربوط به ارزیابی فاکتور موثر بودن همزیستی، 2 جدایه sr15)و (sr42 از بین 32 جدایه سینوریزوبیوم انتخاب و در یک آزمون گلخانهای تأثیر کاربرد تلفیقی این جدایهها با باکتریهای pgpr p52)و (p9بر شاخصهای رشد و جذب عناصر غذایی تحت تأثیر سطوح مختلف خشکی (70،50 و 30 درصد رطوبت ظرفیت زراعی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که جدایههای سینوریزوبیوم بر وزن خشک اندام هوایی، باکتریهای pgpr بر وزن خشک اندام هوایی و تعداد گره و همچنین اثر متقابل باکتریهای pgpr و تنش خشکی بر وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و تعداد گره اثر معنیداری نشان دادند. در مورد جذب عناصر غذایی، جدایههای سینوریزوبیوم تنها بر جذب منیزیم اندام هوایی اثر معنیداری داشتند لیکن تأثیر باکتریهای pgpr بر جذب عناصر نیتروژن، کلسیم، منیزیم و پتاسیم و اثر متقابل جدایههای سینوریزوبیوم و باکتریهای pgpr بر جذب آهن اندام هوایی معنیدار شد. همچنین اثر متقابل جدایههای سینوریزوبیوم و تنش خشکی بر جذب آهن و فسفر اندام هوایی و باکتریهای pgpr و تنش خشکی بر جذب آهن، مس، نیتروژن و منیزیم اندام هوایی معنیدار گردید. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش تنش خشکی مقادیر شاخصهای رشد و جذب عناصر غذایی بهطور معنیداری کاهش یافت.
طیبه پوربافرانی احمد تاج آبادی پور
بخش وسیعی از خاک های دنیا از جمله ایران، جزء خاک های آهکی می باشند که در آن ها به دلیل ph و تثبیت بسیاری از عناصر غذایی کم مصرف از جمله منگنز، کمبود این عناصر مشاهده می شود. مقدار منگنز کل خاک اطلاعات زیادی درباره ی مقدار قابل استفاده ی آن توسط گیاهان نمی دهد، بنابراین، قابلیت استفاده منگنز در 12 خاک آهکی با دامنه وسیعی از خصوصیات شیمیایی با عصاره گیرهای mehlich1،mehlich3 ، edta-nh4oac،edta ، dtpa-naoac،dtpa ، dtpa-nh4hco3 و edta-(nh4)2co3 و با استفاده از پسته به عنوان گیاه آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. اهداف این مطالعه بررسی اثر کاربرد منگنز بر رشد و ترکیب شیمیایی نهال های پسته در تعدادی از خاک های آهکی با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت، ارزیابی مقدار منگنز موجود در خاک به وسیله ی چندین عصاره گیر شیمیایی و تعیین رابطه ی بین منگنز عصاره گیری شده از خاک و منگنز جذب شده توسط نهال های پسته می باشند. برای این منظور یک آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه سطح منگنز (0، 10 و 20 میلی گرم منگنز در کیلوگرم خاک به صورت سولفات منگنز) و 12 نوع خاک متفاوت از منطقه ی رفسنجان در جنوب ایران بود. نتایج نشان داد که کاربرد 10 میلی گرم منگنز در کیلوگرم خاک باعث افزایش معنیدار برخی پارامترهای رشدی گردید. ترکیب شیمیایی (غلظت و جذب) اندام هوایی و ریشه ی نهال های پسته هم تحت تأثیر کاربرد منگنز قرار گرفت. هم چنین نتایج نشان داد که استخراج منگنز توسط عصاره گیرها به صورت زیر کاهش یافت: mehlich3> edta-nh4oac> edta> dtpa-naoac> dtpa> dtpa-nh4hco3> edta-(nh4)2co3> mehlich1. بین وزن خشک شاخسار و جذب منگنز و منگنز عصاره گیری شده توسط عصاره گیرهای مورد استفاده همبستگی معنی داری وجود داشت. استفاده از معادلات رگرسیونی چند متغیره نشان داد که مقدار منگنز استخراج شده از خاک توسط عصاره گیرهای مختلف به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل درصد رس، میزان ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل و ph بستگی داشت. همچنین حد بحرانی منگنز بر اساس روش کیت-نلسون توسط عصاره گیرهای مختلف بین 2/0 تا 45 میلی گرم در کیلوگرم خاک به دست آمد.
مرضیه سادات جزایری عبدالرضا اخگر
پسته از درختان بومی ایران و از عمده ترین محصولات صادراتی غیر نفتی است. بسیاری از خاک های ایران از جمله مناطق پسته کاری آهکی می باشند که به رغم فراوانی عناصر غذایی، وجود ترکیبات کربناتی سبب افزایش ph و تثبیت عناصر غذایی از جمله فسفر می شود. بنابراین اصلاح ph خاک می تواند راه کاری مناسب برای بهبود حاصلخیزی و افزایش کارائی کودهای فسفره باشد. در این پژوهش، به منظور جداسازی باکتری های تیوباسیلوس، تعداد 20 نمونه از منابع مختلف جمع آوری شد که تنها 8 جدایه با توانایی اکسیداسیون گوگرد از سه نمونه جداسازی شدند. سپس به منظور انتخاب موثرترین جدایه تیوباسیلوس و مناسبترین سطوح گوگرد و خاک فسفات در افزایش فسفر قابل دسترس خاک، آزمونی در قالب طرح کاملاً تصادفی و با در نظر گرفتن سه فاکتور در سه تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل سه سطح خاک فسفات (صفر (pr0)، 1000 (pr1) و 2000 میلیگرم در کیلوگرم خاک (pr2))، چهار سطح گوگرد (صفر (s0)، 1000 (s1)، 2000 (s2) و 5000 (s3) میلیگرم در کیلوگرم خاک) و پنج سطح مایه تلقیح تیوباسیلوس (چهار سطح باکتری (t1, t2, t3, t4) و یک سطح بدون باکتری (t0)) بود. بر اساس نتایج به دست آمده جدایه ی t1، سطح 2000 میلی گرم گوگرد در کیلوگرم خاک و سطح 2000 میلی گرم خاک فسفات در کیلوگرم خاک به عنوان ترکیب نهایی کود زیستی در کشت گلخانه ایی نهال پسته انتخاب شد. آزمون گلخانه ایی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه سطح فسفر شامل بدون استفاده از کود فسفاته (p0)، 2000 میلی گرم خاک فسفات در کیلوگرم خاک (pr) و 6/66 میلی گرم سوپر فسفات تریپل در کیلوگرم خاک (tsp)، دو سطح گوگرد عنصری شامل صفر (s0) و 2000 میلی گرم گوگرد در کیلوگرم خاک (s1) و دو سطح تیوباسیلوس شامل بدون تلقیح (t0) و تلقیح با تیوباسیلوس (t1) با سه تکرار به اجرا درآمد. بر اساس نتایج حاصل از این بررسی اثر اصلی گوگرد، تیوباسیلوس و اثر متقابل این دو باعث کاهش ph خاک پس از برداشت گردید . استفاده از خاک فسفات سبب افزایش معنی دار پارامترهای رویشی شامل وزن خشک اندام هوایی و ریشه، ارتفاع ساقه، قطر ساقه و سطح برگ و ترکیب شیمیایی هم چون جذب فسفر، روی و مس اندام هوایی شد. کاربرد سوپر فسفات تریپل نیز بر قطر ساقه، وزن خشک ریشه، سطح برگ، غلظت و جذب فسفر اندام هوایی افزایشی قابل توجه داشت گرچه باعث کاهش معنی دار غلظت و جذب روی و مس اندام هوایی شد. هر دو منبع کود فسفره غلظت پتاسیم اندام هوایی را کاهش ولی جذب پتاسیم ریشه را افزایش چشمگیری دادند. کاربرد گوگرد باعث کاهش معنی دار وزن خشک اندام هوایی، قطر ساقه، ارتفاع و غلظت آهن ریشه شد ولی غلظت روی، منگنز و پتاسیم اندام هوایی را افزایش داد. مایه تلقیح تیوباسیلوس نیز وزن خشک، غلظت و جذب مس اندام هوایی را کاهش و غلظت فسفر و روی اندام هوایی را به طور معنی داری افزایش داد. ph خاک با وزن خشک اندام هوایی و ارتفاع ساقه همبستگی مثبت و با غلظت فسفر، پتاسیم، روی و منگنز اندام هوایی همبستگی منفی نشان داد.
سبحه نیک مهر عبدالرضا اخگر
باکتری های حل کننده ی فسفات از جمله باکتری های افزایش دهنده ی رشد گیاه هستند که با مکانیسم های مستقیم، شکل های نامحلول معدنی و آلی فسفر را به شکل های قابل جذب برای گیاه تبدیل نموده و به افزایش رشد و عملکرد گیاه کمک می کنند. در این پژوهش اثر کاربرد سودوموناس های فلورسنت حل کننده ی فسفر و کود فسفات، بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه روغنی کنجد در دو مرحله رشد گیاهچه ای و رسیدگی، مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج سطح فسفر (p0: بدون مصرف کود فسفره، p1: 100 کیلوگرم، p2: 200 کیلوگرم، p3: 400 کیلوگرم بر هکتار سوپرفسفات تریپل و p4: 1200 کیلوگرم بر هکتار خاک فسفات) و سه سطح باکتری (b1 و :b2 باکتری های سودوموناس فلورسنت با توانایی بالا در حل فسفات های معدنی نامحلول و b0: بدون تلقیح باکتری) و سه تکرار اجرا شد. نتایج آزمایش گلخانه ای اول نشان داد که تلقیح گیاه کنجد با هر دو جدایه باکتری باعث افزایش معنی دار وزن خشک، شاخص کلروفیل و جذب عناصر فسفر، آهن، روی، منگنز و مس نسبت به تیمار شاهد شد. سطوح کودی نیز به طور معنی داری وزن خشک، شاخص کلروفیل، جذب فسفر و برخی از عناصر غذایی را افزایش دادند. در بررسی اثرات متقابل کاربرد سطوح کودی و باکتری مشخص شد که مصرف 100 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل به همراه تلقیح باکتری b2، شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی در گیاه کنجد را نسبت به تیمار شاهد به مقدار قابل توجهی افزایش داد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که کاربرد دو باکتری b1 و b2 وزن خشک اندام هوایی را نسبت به شاهد به طور معنی دار افزایش داد اما تنها باکتری b1 وزن خشک دانه را توانست بهبود بخشد. هم چنین کاربرد کود فسفر، وزن خشک اندام هوایی و ارتفاع ساقه را افزایش داد. تلقیح باکتری b2 غلظت فسفر، آهن و منگنز دانه و تلقیح باکتری b1 غلظت و جذب آهن و منگنز دانه و اندام هوایی را به طور معنی داری بهبود بخشید. کاربرد کود فسفر، غلظت فسفر، آهن، روی و مس دانه و جذب فسفر، آهن، روی، منگنز و مس اندام هوایی را به میزان قابل توجهی افزایش داد. نتایج نشان داد که کاربرد خاک فسفات، درصد روغن دانه را افزایش داد. کاربرد سنگ فسفات در تلقیح باکتری های حل کننده ی فسفات، اکثر پارامترهای اندازه گیری شده را هم سطح کاربرد سطوح بالای سوپرفسفات تریپل افزایش داد.
سارا لرکی عبدالرضا اخگر
هم زیستی بین گیاهان لگوم و باکتری های ریزوبیوم اساس تثبیت نیتروژن و بهبود حاصلخیزی خاک بوده و تلقیح با ریزوبیوم در این گیاهان فرآیندی مهم در افزایش ظرفیت تثبیت بیولوژیکی نیتروژن به شمار می رود. فسفر نیز یکی از عناصر ضروری برای باکتری های ریزوبیومی در تبدیل نیتروژن اتمسفری به فرم آمونیوم قابل استفاده برای لگوم ها می باشد. در این مطالعه ابتدا تعداد 20 باکتری سینوریزوبیوم از گره های ریشه گیاهان شنبلیله رشد یافته در مناطق مختلف استان های کرمان و خوزستان جداسازی شد. به منظور بررسی کارایی هم زیستی جدایه های سینوریزوبیوم، یک آزمون گلخانه ای در قالب طرح کاملاً تصادفی و در 4 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که 25 درصد از جدایه ها موثر، 30 درصد نسبتاً موثر و 45 درصد غیرموثر بودند. رابطه رگرسیونی بین غلظت نیتروژن و وزن خشک اندام هوایی نشان داد که بین این دو پارامتر همبستگی معنی داری (**84/0= r) وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از تعیین فاکتور کارایی موثر بودن هم زیستی، تعداد چهار جدایه سینوریزوبیومsr4) ، sr5، sr12 و (sr16 انتخاب شد و در یک آزمون گلخانه ای تأثیر کاربرد تلفیقی باکتری های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر (صفر، 20، 40 و 60 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک) بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد جدایه های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر باعث افزایش معنی دار وزن خشک اندام هوایی، تعداد گره و وزن خشک ریشه گردید. اثر متقابل کاربرد جدایه های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر، تعداد گره و وزن خشک اندام هوایی شنبلیله را به طور معنی داری افزایش داد. هم چنین نتایج نشان داد جدایه های سینوریزوبیوم و سطوح فسفر جذب عناصر نیتروژن، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس و منگنز را به طور معنی داری افزایش دادند. اثر برهم کنش باکتری های سینوریزوبیوم و فسفر نیز جذب نیتروژن، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن و منگنز را به طور معنی داری بهبود بخشید.
علی برادر روح اله صابری ریسه
قارچ رایزوکتونیا سولانی با دامنه ی میزبانی وسیع، هر ساله خسارت بالایی به محصولات کشاورزی از جمله سیب زمینی که از مهم ترین اقلام غذایی به شمار می رود، وارد می نماید. میزان خسارت ایجاد شده به وسیله ی این قارچ در دنیا، حدود 20 درصد کل محصول برآورد شده است. در همین راستا کنترل بیولوژیکی این بیمارگر با هدف استفاده از میکرواورگانیسم های مفید زیستی به جای سموم و قارچ کش های شیمیایی، با توجه به اثرات مضر آن ها در درازمدت، در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای بررسی گردید. تأثیر سه استرین باکتریایی pseudomonas fluorescens که از بین حدود 1000 جدایه ی باکتریایی جداشده از خاک های ایران انتخاب شده بودند به همراه دو گونه ی میکوریزی glomus mosseae و glomus intraradices و همچنین دو نوع کلات کننده ی شیمیایی آهن (edta و eddha)، به صورت مجزا و همچنین در ترکیب با یکدیگر روی رقم مارفونا که حساس ترین رقم نسبت به بیماری مذکور است، استفاده گردید. نتایج حاصل نشان داد که علیرغم تأثیر مثبت هر کدام از عوامل ذکر شده به صورت مجزا، وقتی این عوامل به صورت ترکیبی استفاده شوند، باعث افزایش کنترل عامل بیماری و فاکتورهای رشدی می گردند که نشان دهنده ی وجود اثرات تشدیدکنندگی منفی علیه قارچ عامل بیماری می باشد. در این پژوهش استرین های p. fluorescens vupf5 و p. fluorescens t17-4 از جهت قابلیت بیوکنترلی و تعامل با عوامل بیوکنترل دیگر، به عنوان بهترین استرین شناسایی شدند. با توجه به مجموع نتایج به دست آمده، گونه ی میکوریزی g. intraradices، بهترین عملکرد را در تعامل با استرین های باکتریایی و کلات کننده ها نشان داد. کلات کننده ی شیمیایی edta نسبت به کلات کننده ی eddha سازگاری بهتر و بیشتری با عوامل بیوکنترل استفاده شده در این تحقیق داشت. به دلیل نقش موثر و غیرقابل انکار عوامل بیوکنترل باکتریایی و قارچی در تعامل با یکدیگر، لذا پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در زمینه ی شناسایی این برهمکنش ها انجام گردد.
راحله افشارمنش اصغر رحیمی
طبق نتایج به دست آمده محلول پاشی چای کمپوست باعث افزایش آهن اندام هوایی و ماده آلی خاک شد. و بیشترین میزان آهن اندام هوایی و ماده آلی خاک به ترتیب در تیمار 30 و 20 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. بیشترین قطر ساقه، نیتروژن اندام هوایی، فسفر و نیتروژن خاک در تیمار 30 درصد وزنی ورمی کمپوست و بیشترین تعداد برگ، عدد اسپد و محتوای روی اندام هوایی به ترتیب در تیمار 20، 25 و 15 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که در شرایط محلول پاشی با آب بیشترین طول ساقه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، حجم ریشه، کلروفیل a+b، منگنز و مس اندام هوایی، پتاسیم، آهن، روی و منگنز بستر کشت در تیمار 30 درصد وزنی ورمی کمپوست و بیشترین میزان کاروتنوئید، فسفر اندام هوایی و مس بستر کشت در تیمار 25 درصد وزنی ورمی کمپوست و بیشترین میزان کلروفیل a در تیمار 20 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. در شرایط محلول پاشی چای کمپوست بیشترین طول ساقه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، آهن، روی و منگنز بستر کشت در تیمار 30 درصد وزنی ورمی کمپوست بود و بیشترین حجم ریشه، وزن خشک ریشه، کلروفیل a+b، کاروتنوئید، محتوای منگنز و مس اندام هوایی و مس بستر کشت در تیمار 15 درصد وزنی ورمی کمپوست بود. بیشترین کلروفیل a، فسفر اندام هوایی و پتاسیم بستر کشت به ترتیب در شاهد، 5 و 20 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. به طور کلی می توان گفت در شرایط محلول پاشی چای کمپوست به دلیل فراهمی بیشتر عناصر غذایی میزان کود کمتری می توان مصرف کرد. بنابراین با توجه به نتایج این آزمایش مصرف 25 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه محلول پاشی چای کمپوست توصیه می شود.
فریبا خالقی وحید مظفری
از آن جا که طبق تحقیقات انجام شده تولید و فعالیت هورمون های گیاهی تحت تأثیر عوامل طبیعی و عناصر غذایی مورد نیاز گیاه قرار گرفته و نیتروژن مهم ترین تأثیر را بر تولید و انتقال جیبرلین به اندام های هوایی گیاه دارد، لذا در این پژوهش تأثیر نیتروژن و جیبرلین بر برخی از ویژگی های رشدی، پارامترهای فتوسنتزی و عناصر غذایی دانهال های پسته (رقم قزوینی) در شرایط شور مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی در شرایط گلخانه ای و به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار بر روی پسته رقم قزوینی انجام شد. فاکتورها شامل نیتروژن در سه سطح (0، 75 و150 میلی گرم نیتروژن در کیلو گرم خاک از منبع نیترات آمونیوم)، شوری در سه سطح (0، 1000 و 2000 میلی گرم کلرید سدیم در کیلوگرم خاک) و جیبرلین به صورت محلول پاشی در سه سطح (0، 250 و 500 میلی گرم در لیتر) بود. پارامترهای رویشی اندازه گیری شده در این آزمایش شامل: قطر و ارتفاع ساقه، تعداد و سطح برگ و وزن خشک برگ، ساقه و ریشه بود. پارامترهای فتوسنتزی و تنظیم کننده های اسمزی اندازه گیری شده نیز شامل میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل، کارتنوئید، فلورسانس کلروفیل و پرولین بود. هم چنین عناصر غذایی اندازه گیری شده در این آزمایش شامل: نیتروژن، سدیم، پتاسیم، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس، منگنز و کلر بود که در ریشه و اندام هوایی (مخلوط برگ و ساقه) اندازه گیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق، مشخص گردید که با افزایش شوری، پارامترهای رویشی گیاه و هم چنین خصوصیات فیزیولوژیک اندازه گیری شده کاهش معنی داری یافتند، لیکن با افزایش کاربرد جیبرلین و نیتروژن پارامترهای ذکر شده افزایش چشمگیری نسبت به شاهد داشتند، درحالی که افزایش غلظت جیبرلین منجر به کاهش رشد ریشه شد. با توجه به این که شوری سبب افزایش میزان پرولین برگ گردید، کاربرد 150 میلی گرم نیتروژن و محلول پاشی 500 میلی گرم در لیتر جیبرلین این پارامتر را به ترتیب 55 و 26 درصد افزایش داد، اما کاربرد توأمان این دو تیمار در بالاترین سطوح خود باعث افزایش 79 درصدی پرولین نسبت به شاهد شد. نتایج این آزمایش هم چنین نشان داد، با افزایش شوری تا 2000 میلی گرم کلرید سدیم در کیلوگرم خاک، غلظت عناصر سدیم و کلر اندام هوایی و ریشه افزایش و نیتروژن و مس اندام هوایی و ریشه کاهش یافت، لیکن با کاربرد 150 میلی گرم نیتروژن و با مصرف جیبرلین غلظت این عناصر افزایش یافت. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد در شرایط شور، کاربرد جیبرلین و نیتروژن به تنهایی و یا توأمان از طریق بهبود پارامترهای رویشی و فتوسنتزی و هم چنین افزایش غلظت عناصر غذایی عملکرد گیاه پسته در شرایط تنش شوری را بهبود بخشید.
ملیحه کارآموز راوری محسن حمیدپور
امروزه، آلودگی خاک ها به عناصر سنگین در سطح وسیع به یک مسئله ی مهم زیست محیطی تبدیل شده است. یکی از مهم ترین فاکتورهای مؤثر بر زیست-فراهمی، سمیت و تحرک فلزات سنگین در خاک ها توانایی تشکیل کمپلکس با لیگاند های آلی موجود درخاک به ویژه در محیط ریشه گیاه (ریزوسفر) می باشد. از مهم ترین لیگاندهای آلی خاک های مناطق خشک و نیمه خشک، سیدروفورها هستند. با وجود این که تحقیقات متعددی در مورد جذب فلزات سنگین روی کانیهای مختلف انجام پذیرفته، اطلاعات چندانی درباره اثر سیدروفور بر جذب روی و کادمیم بر روی کانی های میکایی (مسکویت و فلوگوپیت) وجود ندارد. بنابراین، هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر سیدروفور دسفرال بر جذب سطحی کادمیم و روی توسط کانی های مسکویت و فلوگوپیت می باشد. بدین منظور جذب سطحی روی و کادمیم توسط جذب کننده ها در محدوده پی اچ 9-4، در غلظت ثابت 5 میلی گرم در لیتر روی و کادمیم و به عنوان تابعی از غلظت فلزات (غلظت کادمیم و روی به ترتیب در دامنه ی غلظت 5/1 تا 10 میلی گرم در لیتر و 1 تا 6 میلی گرم در لیتر) در حضور و عدم حضور سیدروفور (غلظت سیدروفور 250 میکرومولار) با استفاده از آزمایش های تعادلی 24 ساعته رسم شدند. رابطه بین مقدار روی و کادمیم جذب شده و غلظت تعادلی روی و کادمیم در محلول با هم دماهای جذب فروندلیچ، لانگمویر و سیپس مورد مطالعه قرار گرفت. به علاوه، به منظور بررسی بهتر مکانیزم های جذب کادمیم و روی و تفسیر نتایج، از گونه بندی یونی کادمیم و روی در محلول با استفاده از برنامه ی cqeerhp و طیف سنجی مادون قرمز (ftir) نمونه های کانی قبل و بعد از جذب کادمیم و روی استفاده شد. نتایج نشان داد با افزایش پی اچ، میزان جذب روی و کادمیم در هر دو کانی در حضور سیدروفور و عدم حضور سیدروفور افزایش یافت، اما افزایش جذب در حالت با سیدروفور کمتر از حالت بدون سیدروفور به دست آمد. نتایج گونه بندی نشان داد که تشکیل کمپلکس های بدون بار hcdl° و hznl° در پی اچ های بالاتر از 7 باعث کاهش جذب سطحی کادمیم و روی می شود. جذب سطحی کادمیم در حضور روی و در سیستم بدون سیدروفور کاهش یافت ولی در حضور سیدروفور، روی باعث افزایش جذب سطحی کادمیم گردید. نتایج مشابه ای در مورد اثر کادمیم بر جذب سطحی روی مشاهده گردید. در شرایط شیمیایی مشابه، کانی های مورد استفاده در این تحقیق، تمایل بیشتری برای جذب روی نسبت به کادمیم در سیستم بدون سیدروفور نشان دادند، ولی در حضور سیدروفور کادمیم را نسبت به روی بیشتر جذب سطحی نمودند. مدل های فروندلیچ و لانگمویر با بیشترین مقدار همبستگی (r2) و کمترین خطای استاندارد برآورد (see)، در مقایسه با مدل سیپس بهترین برازش را بر داده های جذبی هر دو کانی داشتند.
مژده خلیل پور وحید مظفری
به منظور بررسی تأثیر نیتروژن، شوری و بنزیل آدنین بر رشد و ترکیب شیمیایی دانهال های پسته، آزمایش گلخانه ای در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل با سه تکرار بر روی رقم بادامی ریز زرند صورت گرفت. تیمار ها شامل دو سطح نیتروژن (0 و 100 میلی گرم در کیلوگرم خاک از منبع نیترات آمونیوم)، دو سطح شوری (0 و 2000 میلی گرم کلریدسدیم در کیلوگرم خاک) و سه سطح هورمون بنزیل آدنین (0، 250 و 500 میلی گرم بر لیتر) بودند. نتایج نشان داد، تنش شوری وزن خشک اندام هوایی و ریشه، طول سیستم ریشه ای، ارتفاع ساقه، سطح برگ، قطر ساقه، کلروفیل کل، کاروتنوئید ها و فلورسانس کلروفیل را به طور معنی داری کاهش داد. مصرف 500 میلی گرم بر لیتر بنزیل آدنین، مقدار این پارامتر ها را با افزایش مواجه ساخت، به گونه ای که وزن خشک اندام هوایی و ریشه و طول سیستم ریشه ای را به ترتیب 83، 55 و 86 درصد افزایش داد. نتایج این آزمایش هم چنین نشان داد، شوری غلظت نیتروژن، پتاسیم، فسفر، مس، منگنز و آهن را کاهش داد ولی با محلول پاشی بنزیل آدنین غلظت این عناصر افزایش یافت، به طوری که غلظت نیتروژن و پتاسیم اندام هوایی نزدیک به 2 برابر افزایش یافت. نتایج تنظیم کننده های اسمزی نیز نشان داد، هنگامی که محیط شور شد گیاهان در پاسخ به این تنش غلظت پرولین، قند های محلول و فنل برگ را بیش از 50 درصد افزایش دادند، لیکن مصرف توأمان نیتروژن و بنزیل آدنین غلظت این متابولیت ها را به ترتیب 59، 78 و 70 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند و به این ترتیب دانهال های پسته را در مقابله با فشار اسمزی و رادیکال های آزاد محافظت می نمایند. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد در شرایط شور، کاربرد بنزیل آدنین و نیتروژن به تنهایی و یا توأمان از طریق بهبود پارامترهای رویشی و فتوسنتزی و هم چنین افزایش غلظت عناصر غذایی عملکرد گیاه پسته در شرایط تنش شوری را بهبود بخشید.
احسان میرجلیلی سیدجواد حسینی فرد
بخش وسیعی از خاک های دنیا از جمله ایران، جزء خاک های آهکی می باشند که به دلیل ph بالا و تثبیت بسیاری از عناصر غذایی کم مصرف از جمله مس، کمبود این عناصر مشاهده می شود. از آنجا که مقدار مس کل خاک اطلاعات زیادی درباره ی مقدار قابل استفاده ی آن توسط گیاهان نمی دهد، قابلیت استفاده مس در 12 خاک آهکی با دامنه وسیعی از خصوصیات شیمیایی با عصاره گیرهای mehlich1،mehlich3 ، edta-nh4oac،edta ، dtpa-naoac،dtpa ، dtpa-nh4hco3 و edta-(nh4)2co3 و با استفاده از دانهال های پسته به عنوان گیاه آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. اهداف این مطالعه بررسی اثر کاربرد مس بر رشد و ترکیب شیمیایی نهال های پسته در تعدادی از خاک های آهکی با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت، ارزیابی مقدار مس موجود در خاک به وسیله ی چندین عصاره گیر شیمیایی و تعیین رابطه ی بین مس عصاره گیری شده از خاک و مس جذب شده توسط نهال های پسته می باشند. برای این منظور یک آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه سطح مس (0، 5 و 10 میلی گرم مس در کیلوگرم خاک از منبع سولفات مس) و 12 نوع خاک متفاوت از منطقه ی رفسنجان و انار در جنوب شرقی ایران بود. نتایج نشان داد که کاربرد 5 میلی گرم مس در کیلوگرم خاک باعث افزایش معنیدار برخی پارامترهای رشدی گردید. ترکیب شیمیایی (غلظت و جذب) برگ، ساقه و ریشه ی نهال های پسته هم تحت تأثیر کاربرد مس قرار گرفت. هم چنین نتایج نشان داد که استخراج مس توسط عصاره گیرها به صورت زیر کاهش یافت: mehlich3> edta-nh4oac> edta-(nh4)2co3> dtpa-nh4hco3> edta > dtpa-naoac > dtpa > mehlich1. بین وزن خشک شاخسار و جذب مس و مس عصاره گیری شده توسط عصاره گیرهای مورد استفاده همبستگی معنی داری وجود داشت. استفاده از معادلات رگرسیونی چند متغیره نشان داد که مقدار مس استخراج شده از خاک توسط عصاره گیرهای مختلف به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل درصد رس، میزان ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و کربنات کلسیم معادل بستگی داشت. هم چنین حد بحرانی مس بر اساس روش کیت-نلسون توسط عصاره گیرهای مختلف بین 35/0 تا 50/7 میلی گرم در کیلوگرم خاک به دست آمد. واژگان کلیدی: پسته، خاک های آهکی، عصاره گیرهای شیمیایی، مس.
پریسا ستوده عبدالرضا اخگر
مدیریت حاصل خیزی خاک از طریق استفاده از کودهای آلی و زیستی یکی از اجزای حیاتی کشاورزی پایدار می باشد. به منظور بررسی تأثیر کاربرد تلفیقی ورمی کمپوست و باکتری های محرک رشد بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی گیاهجه های کنجد آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با چهار تکرار به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل ورمی کمپوست در چهار سطح (صفر (v0)، یک (v1)، دو (v2) و چهار (v3) درصد) و باکتری های محرک رشد در پنج سطح (بدون باکتری (b0)، تلقیح با باکتری سودوموناس فلورسنت دارای توان حل فسفاتهای معدنی (b1)، تلقیح با باکتری های آزوسپیریلوم (b2) و ازتوباکتر (b2) با توان تثبیت نیتروژن، و تلقیح مخلوط سه باکتری (b4)) بودند. در این آزمون نتایج در دو مرحله گیاهچه ای و رسیدگی ثبت گردید. در مرحله گیاهچه ای، نتایج نشان داد کاربرد ورمی کمپوست و باکتری های محرک رشد، هر یک به تنهایی باعث افزایش معنی داری سطح برگ، قطر ساقه و شاخص کلروفیل نسبت به شاهد شد. همچنین کاربرد تلفیقی ورمی کمپوست و باکتری های محرک رشد توانست به طور معنی داری وزن خشک اندام هوایی، ارتفاع ساقه، تعداد برگ و جذب عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس را در گیاهچه های کنجد افزایش دهد. بیشترین وزن خشک اندام هوایی، تعداد برگ، مقدار نیتروژن، آهن، منگنز، مس و روی از تیمار کاربرد 4 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه باکتری آزوسپیریلیوم به دست آمد و بیشترین ارتفاع ساقه و جذب فسفر در تیمار کاربرد 4 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه باکتری سودوموناس فلورسنت مشاهده گردید. در مرحله رسیدگی نتایج نشان داد کاربرد ورمی کمپوست و باکتری های محرک رشد، هر یک به تنهایی باعث افزایش ارتفاع ساقه، سطح برگ، قطر ساقه، شاخص کلروفیل، وزن ریشه و غلظت عناصر پتاسیم، آهن و منگنز دانه کنجد شدند. همچنین کاربرد تلفیقی ورمی کمپوست و باکتری های محرک رشد توانست به طور معنی داری وزن خشک اندام هوایی، تعداد و وزن دانه، تعداد و وزن کپسول، جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی، مس اندام هوایی و نیز غلظت نیتروژن، فسفر و مس دانه را افزایش دهد. بیشترین وزن خشک اندام هوایی، تعداد و وزن دانه، تعداد و وزن کپسول، جذب نیتروژن، آهن و منگنز اندام هوایی در تیمار کاربرد 4 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه باکتری ازتوباکتر مشاهده گردید و بیشترین جذب فسفر و پتاسیم اندام هوایی و نیز غلظت فسفر دانه در تیمار کاربرد 4 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه باکتری سودوموناس مشاهده گردید. بیشترین جذب روی اندام هوایی، غلظت نیتروژن و پروتئین دانه در تیمار کاربرد 4 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه باکتری آزوسپیریلیوم مشاهده شد.