نام پژوهشگر: قربانعلی کریمزاده قراملکی
آرزو درفشی ناصر فروهی
یکی از مسائل جذاب در حیطه نفس آدمی این است که نفس از چه جایگاهی در هستی برخوردار است ؟ خداوند چه مقام و جایگاهی برای آدمی قرار داده است ؟ با دو دید می شود به تبیین این مساله پرداخت : دید عرفانی و فلسفی که هر دو با اینکه حقیقت آدمی را به نفس او می دانند ولی به دلیل مبانی متفاوتی که دارند تصویری که از این جایگاه می دهند نیزتا حدی متفاوت است . ابن عربی نفس آدمی را نسخه الهی ، جامعیت کبری ، و در نهایت عالم صغیر می داند که با گذشتن از عوالم سه گانه وجود یعنی عالم مادیات ، عالم میانی یعنی عالم مقداری و محسوسات که عالم مثال نیز نام دارد و سومین نشئه عالم یعنی عالم صور عقلی و مثل مفارق به مرتبه ای می رسد که عنوان « حضره الخلیفه » و « مرآت الحضره الهیه » را به خود اختصاص می دهد زیرا که مظهر ذات ، به جمیع اسماء حسنی « انسان کامل است » . ولی در حکمت متعالیه گویی این دو در هم آمیخته می شوند و تفاوتها به حداقل می رسد به عبارت دیگر دیدگاه ملاصدرا در مورد نفس و جایگاه آن در نظام هستی تا حدودی بیان فلسفی دیدگاه ابن عربی می باشد ، بنابراین میتوان گفت که دیدگاه صدرالمتالهین در این مورد نوعی زمینه عرفانی داشته است ، با وجود این ، تفاوتهایی نیز بین این دو دیدگاه وجود دارد که در ضمن این پژوهش به آنها اشاره خواهد شد . لذا در ابتدا به تبیین این جایگاه در عرفان می پردازیم و به مراتبی که ابن عربی برای هستی قائل است و جایگاه آدمی در این سلسله مراتب ، و در نهایت به نظر ملاصدرا اشاره می شود که همچون پلی ارتباطی بین فلسفه و عرفان عمل می کند .