نام پژوهشگر: غلامعلی احمدی
جزا شهبازی غلامعلی احمدی
تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد موجود از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه به منظور ارائه یک راهنمای پیشنهادی انجام شده است. در این پژوهش مولفه ها ی اصلی اثر بخشی ارزشیابی که شامل ارتقاء سطح عملکرد ، نظام پرداخت ، شناسایی کارکنان مستعد ، شناسایی کارکنان کم توان ، شناسایی نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی موثر و تعیین کارکنان مشمول اخراج است از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته و از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر کارکنان زن و مرد سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه است که در مدیریت های مختلف سازمان و پست های مختلف اداری با سطح تحصیلات متفاوت اشتغال دارند. این پژوهش در تقسیم بندی روشهای تحقیق بر مبنای هدف، از نوع تحقیق کاربردی و از حیث روش ، توصیفی – پیمایشی است. اهم نتایج پس از تجزیه و تحلیل یافته ها به شرح ذیل می باشد 1- نظام ارزشیابی موجود در ارتقای سطح عملکرد کارکنان کارآمدی مناسب ندارد. 2- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با نظام پرداخت کارکنان کارآمدی مناسبی ندارد. 3- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنان مستعد کارآمدی مناسبی ندارد. 4- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنانی که مقام آنان باید تنزل یابد کارآمدی مناسبی ندارد. 5- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با برقراری نظام ارتباطی موثر کارآمدی مناسبی ندارد. 6- بین سطح تحصیلات کارکنان و نظرات آنان نسبت به کارآمدی نظام موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. 7- بین سابقه کار کارکنان و نگرش آنان نسبت کارآمدی نظام ارزشیابی موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. با توجه به بررسی های توصیفی و استنباطی مشخص گردید نظام ارزشیابی موجود ، در مجموع از دیدگاه شرکت کنندگان از کارآمدی مناسبی برخوردار نیست و نیاز به تغییر دارد.برای ایجاد تغییر یک راهنمای پیشنهادی در انتها ارائه شده است که شامل اهداف ، محتوا و روش اجراست . هدف از ارائه راهنمای پیشنهادی اثربخش نمودن نظام موجود ارزشیابی عملکرد است . کلید واژه های پژوهش : اثربخشی ، نظام ارزشیابی ، عملکرد ، نظام پرداخت ، نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی .
مرتضی فتوحی محمدرضا امام جمعه
هدف اصلی این پژوهش بررسی موانع ارتباطی سازمانی میان مدیران و معلمان ار دیدگاه مدیران و معلمان دوره های ابتدایی ،راهنمایی و متوسطه شهر نیشابوردر سال تحصیلی«88-87 »می باشد. اهمیت ارتباطات در مدارس و بخصوص رابطه مدیران و معلمان به عنوان اعضای اصلی سازمان مدرسه و تاثیرات شگرفی که ارتباطات موثر میان این دو گروه در تحقق اهداف سازمانی دارد، محقق را بر آن داشت تا با این پژوهش به آگاهی از موانع ارتباطی سازمانی میان مدیران و معلمان و بررسی وضعیت موجود این موانع در مدارس سه دوره تحصیلی بپردازد.این پژوهش توصیفی-پیمایشی است.حجم نمونه شامل 338 نفر از مدیران و معلمان شهر نیشابور می شود که به طور تصادفی انتخاب و به دو پرسشنامه ،یکی آگاهی از موانع ارتباطی سازمانی شانزده گانه(1- تفاوت موقعیت و مقام،2- عدم تمایل به برقراری ارتباط،3- شرایط نامناسب محیط ارتباطی ، 4- حجم زیاد وظایف و مسئولیت های مدیر ، 5-کم سابقه بودن مدیر،6- حجم زیاد گروه معلمان،7- آشنا نبودن مدیر با اصول تخصصی مدیریت،8- ارزشیابی معلمان توسط مدیر ، 9- ابهام در وظایف،10- برنامه ریزی نکردن مدیر برای ارتباطات،11- عدم تاکید بر حل مشکلات ،12- شیوه نامناسب ارتباطی مدیر،13- نبودن اعتماد، 14-تحریف اطلاعات،15- حفظ مقام و موقعیت مدیر و 16-گوش ندادن مدیر) و دیگری بررسی وضعیت موجود این موانع در مدارس پاسخ داده اند.پایایی پرسشنامه مدیران 85/0 و پایایی پرسشنامه معلمان83/0 با استفاده از روش آلفای کرونباخ بدست آمده است.روش آماری ، آمار توصیفی وآمار استنباطی( آزمون تک نمونه ای و دو نمونه ای کالموگراف – اسمیرینف ) می باشد.نتایج نشان می دهد، از شانزده عامل مورد بررسی، مدیران ده عامل(2،4،7،10،11،12،13،14،15،16) ومعلمان چهارده عامل(2،3 ،4 ،5 ،7،8 ،9،10 ،11، 12،13 ،14،15 ،16 )را درحد متوسط به بالا مانع ارتباطی سازمانی می دانند.مدیران و معلمان معتقدند که هیچ کدام از موانع ارتباطی سازمانی در حد زیاد و خیلی زیاد در مدارس وجود ندارد.معلمان از شانزده عامل مورد بررسی، چهار عامل(3، 6، 8،14) را بیشتر از مدیران و مدیران پنج عامل(2،4،7،15،16) را بیشتر از معلمان به عنوان مانع ارتباطی سازمانی می دانند . هر دو گروه هفت عامل(1،5،9،10،11،12،13)را در یک حد مانع ارتباطی سازمانی می دانند. در مورد وضعیت موجود موانع در مدارس ،معلمان وجود نه مانع(1،2،3،6،11،12،13،15،16) را بیشتر ازمدیران و مدیران وجود دو مانع(10،14) را بیشتر از معلمان می دانند .هردو گروه وجود پنج مانع(4،7،8،9،5) را در یک حد می دانند.
جزا شهبازی غلامعلی احمدی
تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد موجود از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه به منظور ارائه یک راهنمای پیشنهادی انجام شده است. در این پژوهش مولفه ها ی اصلی اثر بخشی ارزشیابی که شامل ارتقاء سطح عملکرد ، نظام پرداخت ، شناسایی کارکنان مستعد ، شناسایی کارکنان کم توان ، شناسایی نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی موثر و تعیین کارکنان مشمول اخراج است از دیدگاه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته و از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر کارکنان زن و مرد سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه است که در مدیریت های مختلف سازمان و پست های مختلف اداری با سطح تحصیلات متفاوت اشتغال دارند. این پژوهش در تقسیم بندی روشهای تحقیق بر مبنای هدف، از نوع تحقیق کاربردی و از حیث روش ، توصیفی – پیمایشی است. اهم نتایج پس از تجزیه و تحلیل یافته ها به شرح ذیل می باشد 1- نظام ارزشیابی موجود در ارتقای سطح عملکرد کارکنان کارآمدی مناسب ندارد. 2- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با نظام پرداخت کارکنان کارآمدی مناسبی ندارد. 3- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنان مستعد کارآمدی مناسبی ندارد. 4- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با شناسایی کارکنانی که مقام آنان باید تنزل یابد کارآمدی مناسبی ندارد. 5- نظام ارزشیابی موجود در ارتباط با برقراری نظام ارتباطی موثر کارآمدی مناسبی ندارد. 6- بین سطح تحصیلات کارکنان و نظرات آنان نسبت به کارآمدی نظام موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. 7- بین سابقه کار کارکنان و نگرش آنان نسبت کارآمدی نظام ارزشیابی موجود رابطه معنی داری وجود ندارد. با توجه به بررسی های توصیفی و استنباطی مشخص گردید نظام ارزشیابی موجود ، در مجموع از دیدگاه شرکت کنندگان از کارآمدی مناسبی برخوردار نیست و نیاز به تغییر دارد.برای ایجاد تغییر یک راهنمای پیشنهادی در انتها ارائه شده است که شامل اهداف ، محتوا و روش اجراست . هدف از ارائه راهنمای پیشنهادی اثربخش نمودن نظام موجود ارزشیابی عملکرد است . کلید واژه های پژوهش : اثربخشی ، نظام ارزشیابی ، عملکرد ، نظام پرداخت ، نیازهای آموزشی ، نظام ارتباطی
علی اکبر کلبادی نژاد باهره عربشاهی
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تأثیر روش کاوشگری هدایت شده و حل مسئله بر یادگیری سه متغیر دانش، نگرش و مهارت دانش آموزان در آزمایشگاه شیمی سال سوم دبیرستان است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان در بخش مرکزی منطقه هشت تهران در سال تحصیلی 88-1387 به تعداد 137 نفر می باشد. در این پژوهش از نمونه در دسترس استفاده شده و دو کلاس سوم رشته ریاضی بطور تصادفی برای روش کاوشگری هدایت شده و حل مسئله انتخاب گردید. تعداد دانش آموزان این دو گروه به ترتیب برابر 29 و 28 نفر بوده و این پژوهش به روش شبه تجربی اجرا گردیده است. برای گرد آوری داده ها از آزمونهای یادگیری، نگرش سنج و مهارت سنج استفاده گردید که توسط محقق ساخته شد و بصورت پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. روایی آن توسط پنج نفر از اساتید علوم تربیتی و ده نفر اساتید و معلمان شیمی مورد تایید گرفت. برای پایایی آزمون از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای دانش، نگرش و مهارت به ترتیب برابر 72/0، 77/0 و 84/0 بدست آمده است. برای تحلیل داده های آزمون از آمار توصیفی و همچنین برای مقایسه میانگین گروهها از آزمون t استفاده گردید. پس آزمون نشان می دهد تفاوت نگرش در دو گروه معنی دار است اما دانش و مهارت آنها دارای تفاوت معنی داری نیست.
زهرا کرمی زرندی ابراهیم ریحانی
امروزه حل مسئله یکی از موضوعات اساسی در آموزش ریاضیات محسوب می شود، تا جایی که برخی آن را قلب ریاضیات می دانند. اما شواهد موجود حاکی از آن است که حل مسئله در آموزش ریاضی کشور ایران آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. هدف از این تحقیق مقایسه ی تطبیقی تحقیقات انجام شده، برنامه ی درسی وفعالیت های کلاسی دوره ی متوسطه در کشورهای آمریکا، استرالیا، ژاپن، سنگاپور و ایران در ارتباط با حل مسئله است، تا بتوان با نگرشی جامع به رویکرد این کشورها به موضوع حل مسئله و استفاده از چگونگی پرداختن به فعالیت های حل مسئله ای در برنامه های آموزشی آنها، کمکی به ایجاد زمینه ی لازم برای طراحی الگوی آموزشی حل مسئله ای در ایران کرد. دلیل انتخاب کشورهای فوق بالا بودن سطح آموزش ریاضی آنها در رده بندی آزمون های بین المللی است. این مطالعه از نوع پژوهش های توصیفی کتابخانه ای بوده و با روش تطبیقی صورت گرفته است. بررسی های انجام شده از منظر فعالیت های تحقیقی، برنامه درسی، فعالیت های آموزشی و ارزشیابی نشان داد که علی رغم اختلافات در رویکرد و چگونگی پرداختن به حل مسئله در برنامه درسی چهار کشور مذکور، حل مسئله به عنوان جزئی جدایی ناپذیر در آموزش ریاضی دوره ی متوسطه ی این کشورها می باشد و نیز حل مسئله صرفا یک واحد درسی در کنار واحدهای درسی دیگر نیست بلکه خود به مثابه ی یک روش آموزشی برای تدریس محتوی ریاضی نیز مورد استفاده قرار می گیرد ولی در کشور ایران حل مسئله در انزوا قرار گرفته است و توجه چندانی به آن نشده است. پیشنهاد مطرح شده در این تحقیق این است که یکی از مسائل مهم پیش روی در بهبود آموزش ریاضی دوره متوسطه ی کشورمان، درک اهمیت حل مسئله و چگونگی گنجاندن آن در برنامه های درسی آموزش ریاضی این دوره از طریق برنامه ریزان درسی می باشد. در نهایت به بررسی راهکارها و موانع اتخاذ آموزش حل مسئله محور در ایران پرداخته شده است.
نجمه سادات ساداتی غلامعلی احمدی
چکیده ی تحقیق: هدف پژوهش حاضر این است که وجود رابطه بین فرهنگ سازمانی و سبک های مدیریت تعارض مدیران دبیرستان های دخترانه شهر مشهد را بررسی نماید. به عبارت دیگر بیان نماید که چگونه فرهنگ سازمان به عنوان یک عامل مهم مدیر را به کاربرد سبک خاصی از مدیریت تعارض سوق می دهد. برای انجام تحقیق از روش توصیفی - همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری شامل 4045 نفر دبیران دبیرستان های دخترانه شهر مشهد می باشد که پس از تعیین حجم نمونه، 354 نفر معلم با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. فرهنگ سازمانی با استفاده از مدل رابینز و پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 92/0، و سبک های پنجگانه مدیریت تعارض با استفاده از پرسشنامه پوتنام و ویلسون با ضریب پایایی 70/0 اندازه گیری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در بخش آمار توصیفی از جداول و نمودارهای توزیع فراوانی، شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی و در بخش آمار استنباطی از تحلیل رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمونهای تعقیبی استفاده شد. نتایج تحقیق به صورت خلاصه نشان داد که: - سبک مدیریت تعارض مدیر، از طریق مولفه های فرهنگ سازمانی قابل پیش بینی است. - میزان کاربرد سبک حل مسئله از طرف مدیر، از طریق مولفه های میزان تحمل تعارض، گستردگی ارتباطات، آزادی و استقلال و میزان جهت دهی سازمان، قابل پیش بینی است. - میزان کاربرد سبک مصالحه از طرف مدیر، در حل تعارض از طریق مولفه های آزادی و استقلال، کسب هویت، میزان تحمل تعارض، میزان کنترل دبیران و سیستم پاداش قابل پیش بینی است. - میزان کاربرد سبک اجتناب از طرف مدیر، از طریق مولفه های خطرپذیری، کنترل، میزان کسب هویت و وحدت و یکپارچگی واحدهای درونی سازمان قابل پیش بینی است. - میزان کاربرد سبک نرمش از طرف مدیر، از طریق مولفه های آزادی و استقلال، جهت دهی سازمان، سیستم پاداش، گستردگی ارتباطات، کنترل، تحمل تعارض، حمایت مدیریت و میزان کسب هویت قابل پیش بینی است. - میزان کاربرد سبک اجبار از طرف مدیر، از طریق مولفه های خطرپذیری، وحدت و یکپارچگی، میزان جهت دهی سازمان، میزان کسب هویت و سیستم پاداش قابل پیش بینی است. - تفاوت بین متغیرهای عوامل فرهنگ سازمانی از لحاظ آماری معنادار است و می توان آنها را اولویت بندی کرد. - تفاوت بین متغیرهای سبک های مدیریت تعارض، از لحاظ آماری معنادار نیست و مدیران دبیرستانهای دخترانه شهر مشهد، بدون رعایت اولویت و به صورت یکسان از تمام سبک ها در حل تعارض استفاده می کنند.
سلیمان عبدالله روحی زاد باهره عربشاهی
عنوان: بررسی مشکلات دانش آموزان در رسم ساختار مولکولی لوویس و ارائه ی روش پیشنهادی جهت کاهش آن در شیمی دبیرستان بررسی ها نشان می دهد که کاهش گرایش دانش آموزان به رشته های علوم پایه در سال های اخیر به یکی از مشکلات اساسی فراروی فرایند آموزشی علوم تبدیل شده است. و این از مشکلاتی است که با نگرشی نو به فرایند آموزشی باید در جهت رفع آن اقدام نمود. "وست" معتقد است تغییر در محتوی درسی مستلزم تغییر در روش تدریس می باشد.(وست، 2004) در همین راستا هدف از اجرای این پژوهش، بررسی مشکلات دانش آموزان در رسم ساختار مولکولی لوویس و ارائه ی روش پیشنهادی جهت کاهش آن می باشد. پژوهش حاضر در صدد بررسی سوالات زیر است: 1- آیا روش پیشنهادی مشکلات یادگیری دانش آموزان را کاهش می دهد؟ 2- آیا روش پیشنهادی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد؟ 3- آیا عجین ساختن روش پیشنهادی با ict، درگیری توام با نشاط را در فراگیران ایجاد می کند؟ جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان پایه دوم ریاضی دبیرستان پسرانه ی شهرستان مهاباد می باشد که درسال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل می باشند.20 نفر به عنوان اعضای گروه گواه و همین اندازه به عنوان اعضای گروه آزمایش در نظر گرفته شده است. روش تحقیق از نوع شبه تجربی بوده و از روش مطالعه ی کتابخانه ای جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. جهت ارزشیابی و سنجش تاثیر روش پیشنهادی بر پیشرفت یادگیری و فعال بودن دانش آموزان از آزمون محقق ساخته و پرسشنامه نظرسنجی از دانش آموزان استفاده شده -است. انجام این تحقیق نتایج زیر را به دنبال داشت: مشکلات یادگیری دانش آموزان در رسم ساختار مولکول ها و مفاهیم مربوط به آن کاهش یافت. با اجرای روش های تدریس نوآورانه و بکارگیری تکنولوژی آموزشی دانش آموزان از روش های نوین آموزشی بهره بردند و ضمن ارزشیابی مستمر و لذت بخش، زمینه بازخوردهای مناسبی مهیا گشت. واژگان کلیدی : مشکلات دانش آموزان، پیشرفت تحصیلی، ساختار مولکولی لوویس، روش پیشنهادی، ict
حیدرعلی عباس پور علیرضا عصاره
چکیده پژوهش: پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش وپرورش پیش از دبستان بر پیشرفت تحصیلی وسازگاری اجتماعی دانش آموزان دوزبانه (ترک زبان) می پردازد. برای اندازه گیری سازگاری اجتماعی از پرسشنامه سازگاری اجتماعی اسحق نیا"وبرای سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات آزمون های پیشرفت تحصیلی محقق ساخته استفاده گردید.روش انجام پژوهش علی-مقایسه ای و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوزبانه پایه اول شهرستان خدابنده درسال تحصیلی 89-1388بوده که از بین آنان 120 نفر شامل60 دختر و60 پسرکه از هرکدام 30 نفر پیش دبستان رفته و30 نفر پیش دبستان نرفته به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بعنوان افرادنمونه تحقیق انتخاب شدند.داده های حاصله بااستفاده از شیوه های آمار توصیفی وآمار استنباطی مورد تجزبه وتحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از پژوهش نشان داد 1- بین دانش آموزان دوزبانه پایه اول شرکت کننده درآموزش های پیش از دبستان با دانش آموزان فاقد این تجربه درمتغیرهای سازگاری اجتماعی وپیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد.2- دانش آموزان پسر دوزبانه پایه اول پیش دبستان رفته نسبت به دختران از سازگاری اجتماعی بیشتر وپیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردارند.3-تفاوت میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی درس فارسی نسبت به سایر دروس معنادارتراست.
حسنعلی رجبی گوندره فریده حمیدی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تناسب محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی با معیارهای گزینش وسازماندهی محتوا از دیدگاه معلمان اول ابتدایی استان زنجان است.با توجه به ماهیت موضوع واهداف تحقیق از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی استفاده شده است.جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان پایه اول ابتدایی استان زنجان بوده که جمعاً 602 نفرمی باشند. برای انتخاب حجم نمونه از بین معلمان تعداد128نفر با استفاده از شیوه تصادفی ساده و طبقه ای از جمعیت یاد شده انتخاب شدند .برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه 40 سوالی محقق ساخته با مقیاس لیکرت استفاده شد وپس از اطمینان از روائی وپایائی آن اطلاعات لازم گردآوری شد. .برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی ( فراوانی ، درصد ، میانگین و ...) و آمار استنباطی (آزمون مجذورکای وتی تک نمونه ای ) استفاده شد.نتایج تحقیق نشان دادکه از نظرمعلمان پایه اول ابتدایی: 1- محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی با هدفهای آموزشی تعیین شده تناسب دارد. 2- محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی متناسب با نیازهای فراگیران تهیه وتنظیم شده است. 3- محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی متناسب با نیازهای جامعه تهیه وتنظیم شده است. 4- محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی متناسب با اصول حاکم بر یادگیری تهیه وتنظیم شده است. 5- سازماندهی محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی متناسب با اصل سازماندهی توالی است. 6- سازماندهی محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی متناسب با اصل سازماندهی استمرار است. 7- سازماندهی محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی متناسب با اصل سازماندهی وحدت است. بنابراین یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که از نظر معلمان اول ابتدایی در انتخاب و سازماندهی محتوای کتاب ریاضی اول ابتدایی، از نظرات متخصصان برنامه درسی در حوزه عام و خاص کمک گرفته شده و معیارهای انتخاب وسازماندهی محتوا به خوبی در آن مورد توجه واقع شده است.
فریده آرزومندی محمدحسن پرداختچی
موضوع کیفیت زندگی کاری و رابطه آن با فرسودگی شغلی از مقوله های مهم و حیاتی در سازمانهای امروزی است. هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی در بین معلمان و مدیران مدارس شهرستان تاکستان بود. متغیر پیش بین در این تحقیق کیفیت زندگی کاری و مولفه های آن از جمله: پرداخت منصفانه و کافی، محیط کاری ایمن و بهداشتی، توسعه قابلیتهای انسانی، تأمین رشد مداوم، قانون گرایی در سازمان،فضای کلی زندگی، انسجام اجتماعی، تناسب اجتماعی و متغیر ملاک، فرسودگی شغلی بودند. همچنین در این تحقیق معناداری تفاوت میان جنسیت، پست سازمانی و دوره های تحصیلی سه گانه با متغیر کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان و مدیران مدارس شهرستان تاکستان در سال تحصیلی 87-1388 بودند که تعداد آنها 916 نفر محاسبه گردید. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای و حجم نمونه 270 نفر بدست آمد. ابزار گرد آوری داده ها و اطلاعات، دو پرسشنامه کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی بوده که ضریب اعتبار آنها به کمک آلفای کرنباخ به ترتیب(896/0=?) و(82 /0=?) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آمار توصیفی برای ضریب همبستگی، میانگین و جداول مربوطه و آمار استنباطی برای رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون شفه و آزمون t مستقل صورت پذیرفت. یافته های پژوهش این تحقیق عبارتند از : 1- میان کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی معلمان و مدیران مدارس شهرستان تاکستان رابطه معکوس و معناداری با شدت همبستگی 352/0- =r وجود دارد. 2- از میان مولفه های کیفیت زندگی کاری بر اساس تحلیل رگرسیون، به ترتیب متغیرهای پرداخت منصفانه،تناسب اجتماعی، فضای کلی زندگی و توسعه قابلیتهای فردی بیشترین تأثیر را دارند. 3- بین کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی معلمان و مدیران مدارس شهرستان تاکستان بر حسب جنسیت آنان تفاوت معناداری وجود دارد. 4- بین کیفیت زندگی کاری و فرسودگی شغلی معلمان و مدیران مدارس شهرستان تاکستان بر حسب پست سازمانی آنان تفاوت معناداری وجود ندارد. 5- بین کیفیت زندگی کاری معلمان و مدیران مدارس شهرستان تاکستان بر حسب دوره تحصیلی آنان تفاوت معناداری وجود دارد. ولی بین فرسودگی شغلی آنان بر حسب دوره تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. کلید واژ ه ها:کیفیت زندگی کاری، فرسودگی شغلی، دوره تحصیلی، معلمان مدارس، مدیران مدارس.
محمد عزیزیان صادق نصری
هدف از این پژوهش بررسی میزان تناسب برنامه آموزشی دوره های کوتاه مدت ضمن خدمت علوم با نیاز های آموزشی معلمان از دیدگاه دبیران تجربی اسلامشهر بوده است. در راستای پاسخگوی به هدف مذکور، پنج سوال که به بررسی دانش محتوایی ، توانایی مدرسان ، افزایش توانایی حرفه ای معلمان، رضایت معلمان از دوره و تفاوت جنسیت می پردازد، مطرح گردید. جامعه آماری شامل کلیه معلمان علوم تجربی که در دوره های ضمن علوم خدمت شرکت کرده بودند. شیوه نمونه گیری بر اساس سرشماری بوده است و تعداد 147 نفر از معلمان در ضمن خدمت علوم تجربی شرکت کرده اند.روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دانش محتوایی و پرسشنامه نگرش سنج با روایی قابل قبول و ضریب همسانی درونی به ترتیب 94/. و 97/. استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که : 1) دوره های ضمن خدمت علوم با نیازهای آموزشی معلمان متناسب نبوده است 2) دوره های ضمن خدمت علوم دانش محتوایی را در حد متوسط در معلمان ایجاد کرده است3) مدرسان دوره ها از تواناییهای لازم برخوردار نبوده اند 4) این دوره ها توانایی حرفه ای معلمان علوم را افزایش نداده است 5) این دوره ها در رضایت معلمان از دوره موثر نبوده است 6) بین دیدگاه های معلمان زن و مرد در خصوص دوره های ضمن خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد
نورالله مهربانی غلامعلی احمدی
ارتباطات منجر به مبادله اطلاعات شامل حقایق، مفروضه ها، رفتارها، نگرشها و احساسات بین دو یا چند نفر می شود. مدیران از ارتباطات برای هماهنگی وظایف و اعمال در درون سازمان و بین سازمان ها استفاده می کنند. ارتباطات صحیح در سازمان می تواند در اثر بخشی کارکنان موثر باشد . در این پژوهش رابطه مهارتهای ارتباطی مدیران با اثربخشی عملکرد ارتباطی کارکنان حوزه ستادی وزارت و پرورش مورد بررسی قرارگرفته است. نوع پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و کارکنان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش می باشند، که در زمان تحقیق تعداد مدیران110و کارکنان 1100نفربوده است. آزمودنیهای این پژوهش 80 نفر از مدیران و280 نفر از کارکنان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش هستند که به شیوه تصادفی(نمونه در دسترس) انتخاب شده اند. در این تحقیق برای گردآوری اطلاعات ازدوپرسشنامه:مهارتهای ارتباطی مدیران وکارکنان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین مهارتهای ارتباطی مدیر درحوزه ستادی وزارت آموزش وپرورش با اثربخشی عملکرد ارتباطی کارکنان ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که بین ایجاد شبکه های ارتباطی پویا درحوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش با اثربخشی عملکردارتباطی کارکنان ارتباط وجوددارد. با توجه به نتایج تحقیق می توان ادعا کرد که نحوه مناسب مبادله پیام (روشن بودن ، شفاف بودن ،کلامی بودن ، و ...) با اثر بخشی عملکرد ارتباطی کارکنان تأثیر مثبت دارد. مدیران از طریق ایجاد روابط درست با کارکنان و مبادله مناسب پیام و ایجاد شبکه های ارتباطی نیرومند با استفاده از مهارت های ارتباطی می توانند روحیه گروهی افراد و اثربخشی آنها را بهبود بخشندو سازمان های اثربخش و پویا ایجاد نمایند .
محمد عزیزیان صادق نصری نصری
هدف از این پژوهش بررسی تناسب دوره های کوتاه مدت ضمن خدمت علوم تجربی دوره راهنمایی با نیاز های آموزشی معلمان در اسلامشهر بوده است. در راستای پاسخگوی به هدف مذکور، پنج سوال که به بررسی دانش محتوایی ، توانایی مدرسان ، افزایش توانایی حرفه ای معلمان، رضایت معلمان از دوره و تفاوت جنسیت می پردازد، مطرح گردید. جامعه آماری شامل کلیه معلمان علوم تجربی که در دوره های ضمن علوم خدمت شرکت کرده بودند. شیوه نمونه گیری بر اساس سرشماری بوده است و تعداد 147 نفر از معلمان در ضمن خدمت علوم تجربی شرکت کرده اند.روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دانش محتوایی و پرسشنامه نگرش سنج با روایی قابل قبول و ضریب همسانی درونی به ترتیب 94/. و 97/. استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که : 1) دوره های ضمن خدمت علوم با نیازهای آموزشی معلمان متناسب نبوده است 2) دوره های ضمن خدمت علوم دانش محتوایی را در حد متوسط در معلمان ایجاد کرده است3) مدرسان دوره ها از تواناییهای لازم برخوردار نبوده اند 4) این دوره ها توانایی حرفه ای معلمان را آموزش علوم افزایش نداده است 5) این دوره ها در رضایت معلمان از دوره موثر نبوده است 6) بین دیدگاه های معلمان زن و مرد در خصوص دوره های ضمن خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد
فائزه حیدری غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر«شناسایی مشکلات فرایند ارزش یابی برنامه های درسی از نظرکارشناسان و مدیران برنامه ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش» بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارشناسان دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی در دو شاخه نظری و فنی حرفه ای (90 نفر) و مدیران گروه های مختلف دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی (27نفر) بود. به دلیل محدود بودن جامعه ی آماری نمونه گیری انجام نشد وکل جامعه ی آماری به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه ساختاریافته بود. پرسشنامه شامل دو بخش: میزان آشنایی کارشناسان با فرایند ارزش یابی برنامه های درسی و بررسی نظرات آنها در مورد مشکلات فرایند ارزش یابی برنامه های درسی بود. مصاحبه ی ساختار یافته جهت سنجش نظر مدیران به کارگرفته شد.
جلال ترشیزیان محمد جوادی پور
تحقیق حاضر، به بررسی میزان تحقق اهداف آموزشی در سه حیطه شناختی، نگرشی و مهارتی درس تربیت بدنی مدارس ابتدایی استان سمنان پرداخته است. این تحقیق ،توصیفی (از نوع زمینه یابی) بوده و به شکل میدانی اجرا شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان چهارم و پنجم ابتدایی استان سمنان تشکیل داده بودند. انتخاب دانش آموزان طبقه ای – تصادفی بوده است که براساس جدول مورگان تعداد آنها 400دانش آموز دختر وپسر می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای؛ پرسشنامه، چک لیست مهارتی استفاده شده است. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که برابر با 96% a= برآورد شده است. ضریب آلفای چک لیست نیز 95%a= پایایی برآورد شده است. تجزیه تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی شامل جداول، درصد فراوانی و نمودار ستونی و از طریق آمار استنباطی که شامل آزمون تجزیه تحلیل واریانس یک طرفه، آزمونt یک نمونه ای ، آزمون tمستقل به منظور تعیین معنی دار بودن اختلاف بین گروهها و آزمون لون بوده است. براین اساس نتایج حاصل از تحقیق نشان داده است که: 1- اهداف آموزشی درس تربیت بدنی دوره ابتدایی در سطح دانش؛ تحقق پیداکرده است(بیشتراز حد متوسط است). 2- اهداف آموزشی درس تربیت بدنی دوره ابتدایی در سطح مهارتی تحقق یافته است(بیشتر از حد متوسط بوده است). 3- اهداف آموزشی درس تربیت بدنی دوره ابتدایی در سطح نگرشی تحقق یافته است (بالاتر از حد متوسط بوده است). 4- بین میانگین های دانش و مهارت دانش آموزان تفاوتی معنادار وجود دارد؛ میانگین مهارت دانش آموزان بیشتر از میانگین دانش آنها بوده است. بین میانگین های دانش و نگرش دانش آموزان نیز تفاوتی معنادار وجود دارد؛ میانگین نگرش دانش آموزان بیشتر از میانگین دانش آنها بوده است. همچنین بین مهارت و نگرش دانش آموزان تفاوت معناداری مشاهده نگردید. واژگان کلیدی: تربیت بدنی- آموزش ابتدایی- اهداف آموزشی- سطح دانش- سطح مهارت- سطح نگرش.
مهدی جعفری غلامعلی احمدی
پژوهش حاضر به بررسی میزان توجه به تربیت شهروندی در برنامه درسی پنهان دوره ابتدایی از نظر معلمان شهر بیرجند پرداخت و هدف اصلی آن شناسایی میزان توجه به تربیت شهروندی در جو اجتماعی حاکم بر مدارس ابتدایی، ساختار سازمانی و کنش متقابل معلم و دانش آموز بوده است.جامعه آماری پژوهش 800 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 260 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب تصادفی استفاده شده است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که شامل مولفه های جو اجتماعی ، ساختار سازمانی و تعامل معلم و دانش آموز بوده است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ877/0 به دست آمد و روایی محتوایی و صوری آن به تأیید متخصصان رسید. از طرفی، در این پژوهش میزان توجه به تربیت شهروندی برای هر یک از مولفه های برنامه درسی پنهان بر اساس طیف سه درجه ای (ضعیف، متوسط، قوی ) ارزیابی گردید. در بخش تجزیه و تحلیل آماری از روش های آمار توصیفی (توزیع فراوانی ، درصد ، میانگین ، و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی (t تک نمونه ای و t مستقل) استفاده گردید. نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان، مولفه های جو اجتماعی و ساختار سازمانی به ترتیب با میانگین های 09/3 و 10/3 در سطح قوی و مولفه کنش متقابل معلم و دانش آموز با میانگین 86/2 در سطح متوسط از نظر میزان توجه به تربیت شهروندی قرار دارند.
مهین تیمورنیا سید محمد رضا امام جمعه
هدف از این پژوهش مطالعه ی تطبیقی فعالیت های فوق برنامه دوره ی ابتدایی در ایران با کشورهای آمریکا، انگلستان و مالزی، جهت ارائه ی راهکارهایی برای بهبود نظام آموزشی ایران به ویژه در حوزه فعالیت های فوق برنامه، بر اساس روش بردی بوده است. دو کشور آمریکا و انگلستان هر یک به نوعی مهد فعالیت های فوق برنامه در جهان بوده اند، هم اکنون نیز در فعالیت های فوق برنامه از کشورهای موفق محسوب می شوند. کشور مالزی هم دارای فعالیت های فوق برنامه ی ساختارمند است که مورد توجه مسئولان نظام آموزشی این کشور در طرح توسعه ملی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد کشورهای مورد مطالعه در فعالیت های فوق برنامه اهداف مشترک و متنوعی دنبال می کنند، در ایران بسیاری از اهداف کلی و بر حیطه های نگرشی تاکید دارند و از شفافیت و وضوح کافی برخوردار نیستند. کشورها بر آشنایی با مذاهب و فرهنگ های گوناگون محلی، منطقه ای وجهانی، درک ارزش های سنت های فرهنگی، مذهبی، نژادی خود و دیگران و افزایش تحمل و سعه صدر در مقابل فرهنگ های دیگر، یادگیری چگونگی جلوگیری از رفتارهای مخاطره آمیز، کسب مهارت های برخورد با مسائل زیست محیطی و پرورش شهروند جهانی، تاکید دارند اما این اهداف در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. محتوای فعالیت های فوق برنامه در ایران از تنوع کمتری برخوردار است. به فعالیت های مذهبی بیشتر از سایر فعالیت ها اهمیت داده شده است. ضمناً به فعالیت های ورزشی، و تشکیل باشگاه ها کمتر از سایر کشورها توجه شده است. در اجرای فعالیت های فوق برنامه تفاوت عمده کشور ایران با سایر کشورها این است که زمان و ساعتی مشخص برای این گونه فعالیت ها در مدارس پیش بینی نشده است و میزان مشارکت معلمان در فعالیت-های فوق برنامه درکشورهای مورد مطالعه از ایران بیشتر است. ارزشیابی از فعالیت های فوق برنامه در کشورهای منتخب به صورت عملکرد دانش آموزان و گزارش کار می باشد. براساس یافته ها در پایان پژوهش راهکارهایی برای بهبود نظام آموزشی ایران در حوزه ی فعالیت فوق برنامه ارائه شده است.
رجبعلی اولاد غلامعلی احمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مهارت های فرایندی با عنوان«تحلیل محتوای کتاب های علوم دوره ابتدایی از نظرتوجه به مهارت های فرایندی» انجام شد. شاکله اصلی این تحقیق شامل توصیف وضعیت موجود و تشخیص میزان برخورداری کتاب های مذکوراز مهارت های فرایندی و مولفه های آن و بررسی چگونگی ارائه روند فرایند محوربودن مطالب آن؛درحوزه مهارت های فرایندی دارد.جامعه آماری این تحقیق، شامل تمام کتاب های علوم دوره پنج ساله ابتدایی است که درسال89-1388درمدارس ابتدایی تدریس گردیده اند؛ و ازآنجایی که حجم جامعه و نمونه دراین تحقیق برابر می باشد، محتوای تمام کتاب ها نیز به عنوان نمونه انتخاب، وتحلیل شده اند.روش مورد استفاده دراین پژوهش، تکنیک تحلیل محتواست که از روش ویلیام رومی الهام گرفته شده است ؛ و همچنین ابزار جمع آوری اطلاعات دراین تحقیق شامل استفاده از فرم محقق ساخته است که روایی و پایایی آن توسط صاحب نظران و معلمان مجرب آموزش علوم مــورد تایید قــــرارگرفته شده است؛و ازآمار توصیفی و استنباطی (مجذورکای) درتجزیه و تحلیل اطلاعات نیز استفاده شده است. یافته های حاصله ازاین تحقیق نشان ازآن دارد که توجه به مفاهیم مرتبط با مهارت های فرایندی درکتاب های علوم دوره پنج ساله ابتدایی به صورت متعادل و متوازنی دنبال نشده است.گرچه به مهارت های (مشاهده کردن، برقراری ارتباط وکاربرد ابزار) بیش ازسایرمهارت ها توجه شده است،اما به مهارت های(فرضیه سازی،تفسیرنتایج وطراحی تحقیق)توجه زیادی مبذول نشده و نقش مهارت «پیش بینی کردن» نیز بکلی نادیده گرفته شده است. همچنین،یافته های حاصــل ازمحاسبه ضریب نسبت مهارت های فراینـــدی به غیرفرایندی درکل محتوای کتاب های علوم تجربی دوره ابتدایی،حاکی از آن است که کتاب های علوم تجربی پایه های مختلف دوره ابتدایی همگی فرایند محورند؛ اما، میزان این فرایند محوری درپایه های مختلف متفاوت می باشد.زیرا یافته های حاصله نشانگرآن است که محتوای کتاب های علوم تجربی پایه های اول وسوم ابتدایی با کسب ضرایب ما بین1الی5/1،درحد قابل قبولی فرایند محور بوده؛ وتوانسته اند اطلاعات مناسبی را درمورد مهارت های فرایندی دراختیار دانش آموزان قرار دهند.اما محتوای کتاب های علوم دوم، چهارم و پنجم ابتدایی،با کسب ضرایب بالاتراز5/1،درحد بسیارخوبی فرایند محورمی باشند؛ وتوانسته اند اطلاعات شایسته ودرخورنیازی را درمورد مهارت های فرایندی دراختیار دانش آموزان قرار دهند. تحلیل آماری داده ها نیز نشان داد که رابطه معناداری بین توزیع فراوانی مقوله های مهارت های فرایندی وکتاب های علوم تجربی پایه های مختلف دوره ابتدایی نیز وجود دارد. واژگان کلیدی:تحلیل محتوا، علوم تجربی ، مهارت های فرایندی، مشاهده کردن ، مقایسه کردن، طبقه بندی کردن ، جمع آوری اطلاعات ، برقراری ارتباط، فرضیه سازی ، اندازه گیری کردن ،کاربرد ابزار، پیش بینی کردن، تفسیر نتایج ، طراحی تحقیق ، دوره ابتدایی
علی گودرزی طاقانکی رضا ساکی
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه بین دانش مشارکت و سبک مدیریت مدیران با میزان مشارکت اولیاء در مدارس متوسطه نظری شهرکرد در سال 90-1389می باشد.دانش مشارکت و سبک مدیریت به عنوان متغیر مستقل ومشارکت اولیاء در امور آموزشی ،پرورشی ،پشتیبانی ،تقویت ارتباط مدرسه با جامعه وتقویت رابطه خانه و مدرسه به عنوان متغیر وابسته مد نظر بوده است. نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش 356 نفر از اولیاءدانش آموزان و 242 نفر از دبیران آموزشگاه ها بوده اند که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. همچنین 27 نفر از مدیران مدارس مورد مطالعه به عنوان نمونه انتخاب شدند . در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته برای سنجش میزان مشارکت اولیاء دانش آموزان در امور مدارس ،پرسشنامه سبک مدیریت مدیران و برای سنجش دانش مشارکت مدیران مدارس از یک مصاحبه سازمان یافته استفاده شده است.برای ارزیابی روایی پرسشنامه ها از نظرات اولیا ء دانش آموزان ودبیران وهمچنین صاحب نظران که در تنظیم پرسشنامه تخصص لازم را دارند استفاده شده است .پایائی پرسشنامه ها از طریق فرمول کرونباخ محاسبه شده است. که این ضریب برای پرسشنامه اولیاء 947/0 و برای پرسشنامه سبک مدیریت مدیران 926/0 بوده است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش مشارکت مدیران وسبک مدیریت آنها با میزان مشارکت اولیا در امور مدارس رابطه معنی داری وجود دارد.
سامیه شهمیر علیرضا عصاره
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های علوم تجربی دوره ی راهنمایی از دیدگاه الگوی آموزشی خلاقیت پلسک است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 3 جلد کتاب های علوم تجربی دوره ی راهنمایی در سال تحصیلی 90-1389 می باشد. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید. در این تحقیق به منظور اعتبار یابی و روایی صوری از دیدگاه های صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت استفاده شده است و جهت پایایی با توجه به پایایی هولستی ، ضریب توافق بین کد گذاران 94% به دست آمده است .ابزارهای این تحقیق فرم تحلیل محتوا ی با توجه به الگوی آموزش خلاقیت پلسک می باشد. برای تحلیل محتوای کتاب های علوم تجربی از یک فرم کد گذاری شده استفاده گردید، این کار در سه مرحله انجام شد: در مرحله ی اول واحدهای فعال و غیر فعال کتاب ها مشخص گردید و در مرحله ی دوم واحد های غیر فعال حذف گردید و در مرحله ی سوم واحد های فعال بر مبنای شاخص های چرخه ی خلاقیت هدایت شده ی پلسک، کد گذاری شدند و داده های حاصل از یافته های تحقیق با استفاده از شیوه های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل حاکی از آن بود که میزان درگیری با شاخص های الگوی خلاقیت پلسک در کتاب های علوم تجربی پایه های اول تا سوم دوره ی راهنمایی بسیار کم بوده و بر اصول خلاقیت پلسک منطبق نیستند و کمتر می توانند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یاد گیرندگان موثر باشند. کلید واژه ها: تحلیل محتوا، خلاقیت، الگوی آموزش خلاقیت پلسک، محتوای کتاب های درسی، کتاب علوم تجربی، دوره ی راهنمایی
حسن آزمون باهره عربشاهی
چکیده هدف از اجرای این پژوهش، بررسی رابطه ی اثر بخشی آموزش رسم آرایش الکترونی عناصربا دو روش سنتی(انتقالی) وروش پیشنهادی (الگوی اوربیتالی- نمادی) در شیمی دوره ی متوسطه و بررسی اثر بخشی این روش بر نگرش دانش آموزان است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل دانش آموزان پسر رشته های تجربی و ریاضی شهر مهاباد در مقطع سال دوم در سال تحصیلی90- 1389 با تعداد 1107نفر می باشد در این پژوهش که با روش شبه آزمایشی صورت گرفت، از نمونه ی در دسترس استفاده شد این نمونه شامل 40دانش آموز بود که پس از همتاسازی،به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و روش پیشنهادی و انتقالی ( سنتی) بر آنها اعمال گردید. طرح این تحقیق، از نوع شبه تجربی بود، برای گرد آوری داده ها، از آزمون یادگیری و پرسش نامه ی نگرش سنج استفاده شد که پس از تأ یید روایی و پایایی در دو نوبت، قبل و بعد از اجرای عمل آزمایشی به مرحله ی اجرا در آمد و داده ها جمع آوری گردید به منظور تحلیل داده های آزمون، از آمار توصیفی و هم چنین برای مقایسه ی میانگین گروه ها از آزمون های t استفاده گردید. انجام این تحقیق نتایج زیر را به دنبال داشته است : بین روش پیشنهادی و انتقالی(مستقیم) در افزایش یادگیری دانش آموزان در سطوح شناختی و فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین تفاوت بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون نگرش در گروه آزمایشی معنادار می باشد به بیان دیگر، روش پیشنهادی در افزایش یادگیری و نگرش دانش آموزان سال دوم در مبحث رسم آرایش الکترونی در درس شیمی موثر بوده است.
مریم رضایی غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه برنامه های درسی اجرا شده و کسب شده رشته مهندسی صنایع در دانشگاه علم و صنعت ایران می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان آموزش حضوری و الکترونیکی رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران که مشتمل بر 630 دانشجوی آموزش حضوری و 600 دانشجوی آموزش الکترونیکی در رشته مهندسی صنایع است، که در مجموع جامعه آماری 1230 نفر می باشد،کلیه دروس ارائه شده در رشته مهندسی صنایع، و نمرات پایان ترم دانشجویان آموزش حضوری و الکترونیکی رشته مهندسی صنایع می باشد. در این پژوهش ملاک انتخاب، دروس ارائه شده در رشته مهندسی صنایع بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 46 درس ارائه شده در رشته مهندسی صنایع 12 درس انتخاب گردید و 480 دانشجوی رشته مهندسی صنایع در آموزش حضوری و الکترونیکی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که شامل مولفه های اهداف، محتوا، فرایند تدریس و روش های یادگیری، نحوه تعامل با اساتید و دانشجویان، روش های ارزشیابی، امکانات و منابع یادگیری بوده است. پایایی این پرسش نامه 882/0بود و روایی صوری و محتوایی این پرسش نامه توسط متخصصان تأیید گردید. روش انجام این پژوهش روش توصیفی- تحلیلی است. بررسی ویژگی های برنامه های درسی اجرا شده توسط طیف پنج درجه ای لیکرت ( خیلی کم، کم، متوسط، زیاد، خیلی زیاد) مشخص گردید. در بخش آماری از روش آمار توصیفی ( توزیع فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی (one-way anova، univariate، mancova) استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه درسی اجرا شده رشته مهندسی صنایع در مولفه های اهداف، محتوا، فرایند تدریس و روش های یادگیری، نحوه تعامل با اساتید و دانشجویان، روش های ارزشیابی، امکانات و منابع یادگیری، در آموزش حضوری و الکترونیکی با هم تفاوت دارند. و در برنامه درسی کسب شده میزان یادگیری دانشجویان آموزش حضوری رشته مهندسی صنایع بهتر از دانشجویان آموزش الکترونیکی است. کلید واژه ها: آموزش حضوری، آموزش الکترونیکی، برنامه های درسی اجرا شده، برنامه های درسی کسب شده.
مهدی اسماعیل زاده غلامعلی احمدی
ملاصدرا دیدگاه ویژه ای نسبت به انسان و تعلیم و تربیت دارد. به همین منظور مطالعه آثار وی می تواند پاسخگوی بسیاری از مسایل تعلیم و تربیت در جهان امروز و بویژه در کشورمان باشد. در این پژوهش، کوشش شده است تا به پنج پرسش ویژه مبتنی بر شناسایی مبانی، اصول، اهداف، محتوا و روش های تعلیم و تربیت از دیدگاه ملاصدرا پرداخته شود. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از روش مطالعه اسنادی توصیفی ـ تحلیلی بر اساس مراجعه به آثار و تألیفات ملاصدرا و همچنین کتاب ها و مقالات مرتبط با نظریات این حکیم فرزانه استفاده گردیده است. با توجه به یافته های پژوهش، مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه ملا صدرا عبارتند از: زمینه سازی برای رشد انسان یعنی اینکه موقعیت هایی را در نظام تعلیم و تربیت باید تدارک دید تا دانش آموز از طریق مشارکت فعال در فرایند یاددهی ـ یادگیری، موضوعات درسی را عمیقاً بفهمد. نظر به اهمیت و جایگاه ویژه تعلیم و تربیت در دیدگاه ملاصدرا؛ هدفدار بودن، جامعیت و فراگیری، انعطاف پذیری، تدریجی بودن، مرحله ای بودن، تناسب آموزش با ظرفیت یادگیرنده و نو کردن مداوم شناخت به عنوان مهمترین اصول تعلیم و تربیت از نظر وی استنباط گردید. در نظام تعلیم و تربیت صدرایی مهمترین هدف تعلیم و تربیت آموختن چگونه آموختن است. در چنین نظامی حفظ معلومات و انتقال آن به دیگران ضایع کردن وقت آنان بوده و ارزش تربیتی ندارد. از جمله مهمترین روش های تعلیم و تربیت از نظر ملاصدرا، به منظور شکوفا شدن استعدادهای بالقوه متربیان، پذیرا بودن تجربه، توجه به تفاوت های فردی در تعلیم و تربیت و همچنین توجه به عواطف روحی متربیان می باشد. محتوای تعلیم و تربیت از دیدگاه ملاصدرا تمام مظاهر هستی را در بر می گیرد. تأکید بر پیوستگی و هماهنگی بین همه عرصه های دانش می باشد
سمیه سادات میرمعینی غلامعلی احمدی
هدف این پژوهش بررسی تطبیقی تأثیر فرایند مدیریت در مدرسه بر میزان موفقیت دانش آموزان پایه سوم راهنمایی ایران درمقایسه با کشورهای موفق ( آمریکا، تایوان، روسیه، ژاپن، کره جنوبی و هنگ کنگ ) درطرح تیمز 2007 است. بررسی حاضر مطالعه ای تطبیقی- تحلیلی و از نوع همبستگی است. نمونه آماری استفاده شده در این پژوهش، کشورهای موفق در تیمز 2007 ( آمریکا، تایوان، روسیه، ژاپن، کره جنوبی و هنگ کنگ) می باشند. برای تحلیل متغییرهای فرایند مدیریت مدرسه (فعالیت های اجرایی، نظارت آموزشی، کنترل و ارزشیابی کارکنان، تدریس و روابط عمومی ) که بر مبنای داده های به دست آمده از پرسش نامه زمینه ای مدیر مدرسه تیمز 2007 بود، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در کشورهای مطالعه شده بین فعالیت های اجرایی، کنترل و نظارت آموزشی و تدریس مدیران در مدارس با موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد، اما بین ارزشیابی کارکنان در مدرسه توسط مدیر با موفقیت دانش آموزان رابطه معنادار از نوع منفی وجود دارد و هم چنین بین روابط عمومی ( ارتباط با اولیا و جامعه و جلب حمایت های مالی ) مدیران در مدرسه با موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. مدیران مدارس در تمام کشورهای مورد مطالعه بیش تر وقت خود را به کارهای اجرایی و نظارت آموزشی و کنترل و ارزشیابی کارکنان اختصاص داده اند و پس از آن روابط عمومی و کم ترین زمان را صرف فعالیت تدریس کرده اند. مدیران ایرانی در ارتباط با فعالیت های اجرایی زمان کم تری را نسبت به مدیران کشورهای هنگ کنگ، آمریکا، تایوان، ژاپن، کره جنوبی و زمان بیش تری را نسبت به کشور تایوان صرف این فعالیت کرده اند، در ارتباط با فعالیت نظارت آموزشی زمانی مساوی با کشور کره جنوبی و زمان بیش تری را ازدیگر کشورها، در ارتباط با فعالیت کنترل و ارزشیابی آموزشی زمان کم تری از کشورهای روسیه، آمریکا، ژاپن و بیش تر از کره جنوبی، تایوان و هنگ کنگ، در ارتباط با فعالیت تدریس زمانی بیش تر از کشورهای هنگ کنگ و آمریکا و کم تر از کره جنوبی، روسیه و ژاپن و در ارتباط با روابط عمومی زمان بیش تری از سایر کشورهای مورد مطالعه را صرف فعالیت های فوق کرده اند.
جبار ساعدپناه غلامعلی احمدی
چکیده تحقیق: تحقیق حاضر به مقایسه ی رشد مهارت های زبان فارسی در دانش آموزان پایه ی اول با وبدون تجربه ی پیش دبستانی درشهرستان سنندج (کردزبان)می پردازد .جامعه آماری دراین پژوهش شامل2152نفرازدانش آموزدختروپسر پایه ی اول ابتدایی که در مدارس دولتی این شهر درسالتحصیلی 89/88مشغول به تحصیل بودند. دراین تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایی تعداد50نفر(25نفردختر و25نفرپسر)به صورت تصادفی ازبین دانش آموزان پایه ی اول این شهرستان که تجربه ی پیش دبستانی داشته اند و همچنین 50 نفر شامل (25نفردختر و25نفرپسر)ازبین دانش آموزان این منطقه که تجربه ی پیش دبستانی نداشته اند انتخاب گردید. روش این پژوهش توصیفی ازنوع پس رویدادی یا علی-مقایسه ای می باشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون های محقق ساخته بوده است. داده های حاصله بااستفاده از شیوه های آمار توصیفی وآمار استنباطی مورد تجزبه وتحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از پژوهش نشان داد :دانش آموزان پیش دبستانی رفته در هر چهارمهارت زبان فارسی (خواندن ،نوشتن ،گوش دادن وصحبت کردن)نسبت به پیش دبستانی نرفته ها برتری دارند. در این تحقیق رابطه ی بین جنسیت کودکان دو زبانه ی شرکت کننده در دوره ی پیش دبستانی رفته و مهارت زبان آموزی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج آماری تحقیق گذراندن دوره ی پیش دبستانی تاثیریکسانی برارتقای مهارت های زبان آموزی درهردوجنس داشته است.
محمدرضا براتی غلامعلی احمدی
چکیده هدف این پژوهش بررسی رابطه ابعاد تعهد سازمانی و عملکرد شغلی معلمان پسرانه مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان می باشد. بدین منظور نمونه ای به حجم 98 نفر به روش طبقه ای نسبتی از مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان انتخاب شدند. در این تحقیق برای تعیین میزان تعهد سازمانی از پرسشنامه ی استاندارد « آلن و می یر» ( 1990) که شامل 24 گویه می باشد استفاده شد. همچنین برای تعیین عملکرد شغلی از پرسشنامه ی عملکرد شغلی معلمان که شامل 30 گویه می باشد استفاده گردید. ضریب اعتبار پرسشنامه تعهد سازمانی 86/0 و عملکرد شغلی 97/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها بااستفاده ازروش همبستگی پیرسون و z فیشر و آزمون t مستقل نشان دادکه: 1- بین تعهد سازمانی و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 2- بین تعهد عاطفی و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 3- بین تعهد مستمر و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی شهر شیروان رابطه معناداری وجود ندارد. 4- بین تعهد مستمر و عملکرد شغلی معلمان مدارس متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 5- بین تعهد هنجاری و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 6- بین تعهد هنجاری و عملکرد شغلی معلمان مدارس متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود ندارد. 7- بین میانگین تعهد سازمانی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود ندارد. 8- بین میانگین عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. واژگان کلیدی: تعهدسازمانی ، تعهدعاطفی، تعهد هنجاری، تعهد مستمر، عملکرد شغلی
محمدرضا براتی غلامعلی احمدی
چکیده هدف این پژوهش بررسی رابطه ابعاد تعهد سازمانی و عملکرد شغلی معلمان پسرانه مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان می باشد. بدین منظور نمونه ای به حجم 98 نفر به روش طبقه ای نسبتی از مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان انتخاب شدند. در این تحقیق برای تعیین میزان تعهد سازمانی از پرسشنامه ی استاندارد « آلن و می یر» ( 1990) که شامل 24 گویه می باشد استفاده شد. همچنین برای تعیین عملکرد شغلی از پرسشنامه ی عملکرد شغلی معلمان که شامل 30 گویه می باشد استفاده گردید. ضریب اعتبار پرسشنامه تعهد سازمانی 86/0 و عملکرد شغلی 97/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها بااستفاده ازروش همبستگی پیرسون و z فیشر و آزمون t مستقل نشان دادکه: 1- بین تعهد سازمانی و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 2- بین تعهد عاطفی و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 3- بین تعهد مستمر و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی شهر شیروان رابطه معناداری وجود ندارد. 4- بین تعهد مستمر و عملکرد شغلی معلمان مدارس متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 5- بین تعهد هنجاری و عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد. 6- بین تعهد هنجاری و عملکرد شغلی معلمان مدارس متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود ندارد. 7- بین میانگین تعهد سازمانی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود ندارد. 8- بین میانگین عملکرد شغلی معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر شیروان رابطه معناداری وجود دارد.
هادی قمری علی اکبر مطیع بیرجندی
چکیده: نتایج پژوهش ها نشان می دهد دانش آموزان سال سوم هنرستان در رشته ی تحصیلی الکتروتکنیک در دروسی مانند مدارهای الکتریکی و ماشین های الکتریکی جریان مستقیم دچار افت تحصیلی هستند. برای این امر دلایل گوناگونی وجود دارند که از جمله ی آنها می توان به عدم وجود انگیزه در دانش آموزان و خستگی از شیوه های آموزش سنتی اشاره نمود. از آنجایی که اغلب مفاهیم این دروس ساختاری انتزاعی دارند، استفاده از قیاس می تواند در بهبود درک آنها مفید باشد. ضمن این که محیط کلاس را از یکنواختی خارج نماید. در پایان نامه حاضر تحت عنوان بررسی تاثیر استفاده از الگوی بدیعه پردازی(قیاس مستقیم)در بهبود یادگیری دانش آموزان سال سوم هنرستان در درس ماشین های الکتریکی dc ، ضمن بررسی الگوهای رایج در تدریس مفاهیم در رشته ی برق، به منظور بررسی امکان استفاده از الگوی قیاسی در تدریس درس ماشینهای الکتریکی، ابتدا برای مفاهیمی از درس ماشینهای الکتریکی قیاسهایی طرح گردیده و به صورت مقالاتی در کنفرانسهای آموزشی ارایه و مورد تایید قرار گرفته اند، سپس جهت بیان اثر گذاری آنها در بهبود فرآیند آموزش، پژوهشی میدانی در یک جامعه آماری شامل تمامی هنرستان های استان خراسان رضوی انجام گرفته است. نمونه مورد بررسی شامل 4 کلاس با 100 نفر دانش آموز است. فرضیات مورد بررسی به شکل زیر می باشند: فرضیه اول: استفاده از الگوی بدیعه پردازی (قیاس مستقیم) در درک مفاهیم مشکل و پیچیده ماشین الکتریکی تاثیر بیشتری نسبت به روش رایج کنونی دارد. فرضیه دوم: استفاده از الگوی بدیعه پردازی (قیاس مستقیم) در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مقایسه با روش تدریس رایج موثرتر است. فرضیه سوم: استفاده از الگوی بدیعه پردازی (قیاس مستقیم) در ایجاد یاد گیری معنا دار در مقایسه با روش تدریس رایج تاثیر بیشتری دارد. طرح پژوهشی بر اساس الگوی چهار گروهی سولومون اجرا گردید. برای تحلیل نتایج از نرم افزار آماری spss استفاده گردیده و برای سنجش فرضیه ها آزمون t به کار گرفته شده است تا فرضیه های بررسی شده تایید و یا رد شوند . همچنین مقایسه ای بین نتایج این پایان نامه با دو پژوهش صورت گرفته در درسهای شیمی و مدارهای الکتریکی صورت گرفته است. نتایج حاکی از بهبود آموزش با بهره گیری از قیاسها در کلاس درس است. کلید واژه ها: الگوی بدیعه پردازی، قیاس مستقیم، آموزش ماشینهای الکتریکی جریان مستقیم
اکرم ابراهیمی غلامعلی احمدی
چکیده هدف از پژوهش حاضر " شناسایی رابطه میان سبک رهبری روسای آموزشکده های فنی استان تهران و رضایت شغلی کارکنان بر اساس الگوی رهبری تراز پنج کالینز."می باشد که در آن 10 آموزشکده فنی و حرفه ای استان تهران(تعداد10نفر مدیر و 290 نفر اعضای هیأت علمی) مورد بررسی قرار گرفتند.با توجه به روش تحقیق توصیفی – پیمایشی وهمبستگی به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است که پرسشنامه اول ویژگیهای رهبری تراز پنج و پرسشنامه دوم میزان رضایت شغلی کارکنان روسای تراز پنج آموزشکده ها در مقایسه با روسای غیر تراز پنج را مورد بررسی قرار می داد .میزان پایایی پرسشنامه اول با در نظر گرفتن روش آلفای کرونباخ، 0.95 و پرسشنامه دوم0.891 بدست آمد. اطلاعات بدست آمده با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی- از آزمونt استودنت تک نمونه ای،t استودنت برای گروههای مستقل و ضریب همبستگی پیرسون – و نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از این بررسی عبارتست از: 1- روسای آموزشکده های فنی وحرفه ای دارای ویژگیهای شخصیتی رهبران تراز پنج هستند و بین میانگین نمره ویژگیهای شخصیتی و میانگین فرضی تفاوت معناداری وجود ندارد. 2- روسای آموزشکده های فنی وحرفه ای دارای ویژگیهای حرفه ای رهبران تراز پنج نیستند و بین میانگین نمره ویژگیهای شخصیتی و میانگین فرضی تفاوت معناداری وجود دارد. 3- بین ویژگیهای شخصیتی و حرفه ای روسای آموزشکده های فنی وحرفه ای رابطه معناداری وجود ندارد. 4- رضایت شغلی کارکنان روسای تراز پنج آموزشکده ها در مقایسه با روسای غیر تراز پنج بیشتر است. بطور کلی می توان نتیجه گرفت که اگرچه روسای آموزشکده های فنی وحرفه ای از ویژگیهای شخصیتی رهبران تراز پنج برخوردار هستند ولی میزان برخورداری آنها از ویژگیهای حرفه ای بسیار پایین است و با توجه به بالا بودن رضایت شغلی کارکنان روسای تراز پنج آموزشکده ها در مقایسه با روسای غیر تراز پنج ، این الگو می تواند الگوی مناسبی جهت پیشبرد اهداف آموزشکده های فنی وحرفه ای باشد.
مریم خوشبخت غلامعلی احمدی
هدف از این پژوهش، بررسی برنامه درسی اجراشده خواندن در دوره ابتدایی بر اساس معیارهای طرح پرلز است. این پژوهش با روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. جهت بررسی ویژگی های برنامه درسی اجراشده (فرایند یاددهی- یادگیری، ارزشیابی، فعالیتهای گروهی و مواد و رسانه های آموزشی)، از نظر معلمان، دانش آموزان و مشاهده گران استفاده شد. بدین ترتیب جامعه آماری این پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی و دانش آموزان پایه چهارم استان قزوین در سال تحصیلی 90-89 می باشد. تعداد 24 مدرسه با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از میان سه منطقه برخوردار، نیمه برخوردار و غیربرخوردار استان، انتخاب شد. همه معلمان پایه های سوم، چهارم و پنجم و همه کلاسهای پایه چهارم و همچنین 286 نفر از دانش آموزان این مدارس با انتخاب تصادفی در گروه نمونه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل: پرسشنامه نظرسنجی و فرم نگرش سنج معلم، پرسش نامه نظر سنجی و فرم نگرش سنج دانش آموز و چک لیست مشاهده کلاس خواندن و آزمون سواد خواندن می باشد. روایی ابزار ساخته شده بر اساس روایی محتوایی و با شیوه های رایج مورد تأیید قرار گرفت. پایایی همه ابزارها بالاتر از ضریب 79/0 کرانباخ بود. در بخش آماری از روشهای آمار توصیفی، (توزیع فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (t تست تک گروهی، t تست وابسته، t تست مستقل و واریانس یک راهه) استفاده گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که برنامه اجراشده خواندن در دبستانهای استان قزوین در مولفه های فرایند یاددهی–یادگیری و ارزشیابی، درتوجه به فرایندها و راهبردهای درک مطلب با معیارهای طرح پرلز فاصله عمیقی دارد. همچنین میزان استفاده از فعالیتهای گروهی، مواد و رسانه های مناسب خواندن در مدارس ابتدایی استان در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نتایج نشان می دهد اجرای این برنامه در استان موجب دستیابی دانش آموزان به حداقل اهداف ادبی و اطلاعاتی خواندن نگردیده است و وضعیت دانش آموزان استان در سواد خواندن بسیار پایین تر از انتظار است.
مصطفی صالح پور سید محمد رضا امام جمعه
هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسه میزان تاثیر دو روش آموزش به شیوه بازی و سنتی برانگیزه و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پسر سال سوم ابتدایی ناحیه 4کرج بوده است، روش تحقیق نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه استفاده گردید، حجم نمونه متشکل از60 نفر دانش آموز پسر سال سوم ابتدایی است که30نفرآن هاگروه آزمایش و30 نفر گروه گواه بوده است و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابتدا محقق از میان مدارس ابتدایی ناحیه4کرج یک مدرسه را انتخاب کرد سپس ازمیان چهار تا کلاس سوم این مدرسه دو کلاس را به صورت تصادفی انتخاب کرد،بعد از آن یک کلاس را به گروه آزمایش و کلاس دیگر را به گروه گواه بطور تصادفی واگذار کرد. ابزارهای سنجش در این پژوهش شامل 1-پرسشنامه انگیزه ریاضی2- آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته و آزمون هوش ریون بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) ودر بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج به دست آمده ازتجزیه و تحلیل داده ها نشان دادکه:1-روش تدریس مبتنی بر بازی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی موثر است.2- روش تدریس مبتنی بر بازی در افزایش انگیزه نسبت به ریاضی موثر است. کلید واژه ها: روش تدریس مبتنی بربازی، روش تدریس سنتی، انگیزه ریاضی، پیشرفت تحصیلی
فیض اله رضایی شهرکی علی زعیم باشی
این پژوهش با عنوان " راهکارهای افزایش انگیزش تحصیلی در دانش آموزان دوره متوسطه در ریاضی از دیدگاه دبیران ریاضی اصفهان" انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دبیران مدارس متوسطه اصفهان در سال تحصیلی1390-1391 تشکیل می دهد. نمونه آماری این تحقیق بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران محاسبه گردیده است. به همین منظور تعداد 200پرسشنامه برای افراد(که به طور تصادفی انتخاب شده بودند) ارسال و در نهایت تعداد 173پرسشنامه قابل بهره برداری واصل گردید. در این پژوهش از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است و جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین عوامل بهداشتی ، انگیزشی، سابقه خدمت دبیران، سن دبیران، مدرک تحصیلی دبیران، وضعیت تاهل دبیران و افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی رابطه وجود دارد.
سحر روشن بین غلامعلی احمدی
هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی مدیران با فرسودگی شغلی معلمان شهرستان ساری بوده است. در این تحقیق باورهای غیرمنطقی مدیران بعنوان متغیر پیش بین در نظر گرفته شده است که شامل ده باور غیرمنطقی می باشد. همچنین پدیده فرسودگی شغلی معلمان به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است که شامل سه مولفه خستگی عاطفی، عدم موفقیت فردی و مسخ شخصیت می باشد. روش تحقیق حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری این تحقیق کلیه معلمان و مدیران مقطع متوسطه شهرستان ساری در سال تحصیلی 91-90 بوده است . در این تحقیق از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و همچنین پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز استفاده گردید، و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون ، رگرسیون چند متغیری و آزمون فیشر استفاده گردید، نتایج نشان دادکه : 1- بین باورهای غیرمنطقی مدیران و میزان فرسودگی شغلی کلی و مولفه خستگی عاطفی و مولفه عدم موفقیت فردی معلمان رابطه وجود دارد. اما بین باورهای غیرمنطقی مدیران و مولفه مسخ شخصیت معلمان رابطه معناداری بدست نیامد.2- نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که باور اجتناب از مشکل مدیران بیشترین نقش، در پیش بینی فرسودگی شغلی کلی و مولفه های خستگی عاطفی و مسخ شخصیت در معلمان را دارد . همچنین باور بی مسولیتی عاطفی مدیران بیشترین نقش را در پیش بینی مولفه موفقیت فردی در معلمان ایفا می کند.3- همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که در ایجاد رابطه بین باورهای غیرمنطقی مدیران ومیزان فرسودگی شغلی معلمان عوامل جنسیت ، سنوات ، تحصیلات و سن معلمان نقش تعیین کننده ای ندارند . کلمات کلیدی :فرسودگی شغلی، باورهای غیرمنطقی، معلمان، مدیران آموزشی.
افسانه نوذری غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی میزان توجه به مبانی، اصول و روش های تعلیم و تربیت در آثار داستانی کودک نوجوان نویسندگان معاصر ایران می باشد و برای انجام آن از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل آثار کلیه نویسندگان شاخص ادبیات کودک و نوجوان معاصر ایران می باشد که آثارشان در فاصله سال های بین (1385 ـ 1360) به چاپ رسیده است. از میان جامعه ی مورد نظر تعداد پنج کتاب از چهار داستان نویس به روش تصادفی ساده انتخاب گردید و به روش باردن مورد تحلیل محتوا و بررسی قرار گرفت. سوالهای اساسی پژوهش عبارتند از: «مبانی فلسفی، مبانی جامعه شناسی و روان شناختی در آثار داستانی نویسندگان معاصر کدام است؟» و «از چه اصول تربیتی و روش های آموزشی در این آثار استفاده شده است؟» به این منظور مبانی تعلیم و تربیتی از اطلاعات و اندیشه هایی که نظریه پردازان علوم تربیتی در حوزه جامعه شناختی، روانشناختی و فلسفی در مورد ماهیت رشد و رفتارهای اجتماعی کودکان و نوجوانان درباره ی نحوه ارتباط آنها با اجتماع، طبیعت و خویشتن خویش ارائه کرده اند استخراج و پس از خواندن هر داستان مشخص شد که آیا مولفه یاد شده در آن داستان وجود داشته است یا خیر، سپس در قالب جدول هایی با ذکر فراوانی تنظیم شدند. نتایج حاکی از آن است که در تحلیل کتابهای داستانی بیشترین میزان فراوانی با 96/27 درصد در اصول تعلیم و تربیتی و سپس در حوزه های فلسفی 11/27 درصد، جامعه شناختی 49/19 درصد، روان شناختی 13/13 درصد و روش های آموزشی با 28/12 درصد از کمترین میزان فراوانی برخوردار است. در مجموع مولفین این آثار برای انتقال مفاهیم به مخاطبان شان از مهمترین اصول و روش های تعلیم و تربیت در نگارش کتاب های خود کمک گرفته اند
جهانگیر پایا غلامعلی احمدی
چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صلاحیت های شناختی پداگوژیکی معلمان علوم تجربی دوره راهنمایی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. روش تحقیق مورد استفاده دراین پژوهش،روش مطالعه اسنادی ، توصیفی- پیمایشی وهمبستگی بوده است.جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان علوم تجربی و دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی شهرستان بویراحمد شامل 72 معلم و11286 دانش آموزمی باشد.حجم نمونه وجامعه معلمان یکسان بوده است.نمونه آماری دانش آموزان نیز به صورت تصادفی طبقه ای ازبین دانش آموزان پایه های اول،دوم وسوم راهنمایی جمعاًبه تعداد 350 نفرانتخاب شده اند.برای ارزیابی صلاحیت های شناختی پداگوژیکی معلمان از یک پرسشنامه محقق ساخته با110گویه استفاده شده است.پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز ازطریق آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته مورد ارزیابی قرارگرفت.پایایی پرسشنامه سنجش صلاحیت های پداگوژیکی معلمان ازطریق محاسبه ضریب آلفای کرانباخ 83/0 محاسبه گردید.پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی علوم تجربی دوره راهنمایی نیز ازطریق محاسبه ضریب آلفای کرانباخ درپایه اول87/0 ،پایه دوم84/0 وپایه سوم93/0 محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل داده های این تحقیق ازروش های آمارتوصیفی و استنباطی(t تک گروهی، t مستقل وتحلیل واریانس یکراهه)استفاده شده است.یافته های حاصل ازاین پژوهش منجربه شناسایی 127 مورد ازعناصرصلاحیت های شناختی پداگوژیکی معلمان علوم تجربی دوره راهنمایی شد.یافته های این پژوهش نشان می دهد به ترتیب دانش پداگوژی، دانش پداگوژی محتوا ودانش محتوا بیشترین سهم ودانش فناوری محتواکمترین سهم رادرصلاحیت های معلمان موردمطالعه دارد.همچنین نتایج این پژوهش نشان دادکه میزان دانش فناوری معلمان مردبیشترازمعلمان زن می باشدودرنهایت بین مجموعه صلاحیت های پداگوژیکی معلمان علوم تجربی وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان دردرس علوم تجربی رابطه معنی دارو مثبت وجوددارد. به عبارت دیگرباافزایش صلاحیت های شناختی پداگوژیکی معلمان علوم تجربی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد. کلمات کلیدی: ،علوم تجربی، ،پیشرفت تحصیلی وصلاحیت های شناختی پداگوژیکی معلمان.
زینب فضایلی فر غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های آموزش حرفه وفن دوره ی راهنمایی بر اساس مولفه های کارآفرینی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد و جامعه آماری پژوهش شامل 3 جلد از کتاب های آموزش حرفه وفن دوره ی راهنمایی در سال تحصیلی 91-1390 است. در این پژوهش حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید و به منظور اعتباریابی و روایی صوری و محتوایی، از دیدگاه های صاحب نظران و متخصصان کارآفرینی استفاده شده است . پایایی پژوهش نیز با توجه به فرمول پایایی هولستی محاسبه گردید که بر طبق این محاسبه، ضریب توافق بین کد گذاران 94% به دست آمده است. ابزارهای این پژوهش فرم تحلیل محتوا می باشد.این فرم شامل 8 مولفه اصلی کارآفرینی شامل توفیق طلبی، ریسک پذیری، مسئولیت پذیری، سخت کوشی، کنترل درونی، خلاقیت و نوآوری، سیالی و تحمل ابهام و 26 شاخص موردنظر است. داده های حاصل از تحلیل محتوا نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، فراوانی و درصد فراوانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل حاکی از آن بود که در هر سه کتاب آموزش حرفه وفن بیشترین فراوانی مربوط به مولفه های خلاقیت و نوآوری می باشد و کمترین میزان فراوانی مربوط به مولفه های تحمل ابهام در کتاب های آموزش حرفه و فن سال اول و دوم و مولفه سیالی در کتاب آموزش حرفه و فن سال سوم است.
دین محمد عطایی غلامعلی احمدی
هدف این پژوهش ارزشیابی کیفیت برنامه درسی رشته مشاوره و راهنمایی در دوره کارشناسی ارشد بر اساس مولفه های نه گانه الگوی کلاین می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی می باشد و برای جمع آوری اطلاعات در آن از روش توصیفی– پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد در رشته مشاوره و اعضای هیأت علمی رشته مشاوره و راهنمایی در دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 91-90تشکیل می دهند. در این تحقیق نمونه گیری انجام نشده است. بنابراین حجم جامعه ونمونه برابر می باشند. از کل جامعه آماری پژوهشگر نهایتاً موفق شد 174 نفر دانشجو و 20 نفر اساتید را به عنوان جامعه شرکت کننده در پژوهش مد نظر قرار دهد که برای جامعه فوق، طراحی و به صورت مراجعه مستقیم به هر یک از افراد اجرا شده است. روش های آماری مورد استفاده در این تحقیق، آمار توصیفی شامل جدول، توزیع فراوانی، میانگین، نمودار، انحراف معیار و غیره بوده است. همچنین جهت بررسی فرضیه های مطرح شده در تحقیق از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شده است. روایی پرسش نامه توسط 5 نفر از اساتید مجرب و صاحبنظر در زمینه موضوع مورد مطالعه انجام شد. جهت تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرانباخ استفاده شد که پایایی کل برابر با 949/0 بدست آمد. نتایج ارزشیابی نشان داد که مولفه های هدف، محتوا،راهبردها، زمان، مواد و منابع، گروه بندی، فضای پیش بینی شده در برنامه های درسی دوره کارشناسی ارشد رشته مشاوره و راهنمایی، دارای کیفیت نسبتاً مطلوب و مولفه های فعالیت ها و ارزشیابی دارای کیفیت پایین می باشند و کیفیت کلی برنامه درسی این رشته با توجه به سه سطح ارزشیابی ( مطلوب، نسبتاً مطلوب و نا مطلوب) در سطح نسبتاً مطلوب قرار گرفت. در مورد فرضیه ها نیز، در فرضیه اول، بین دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت علمی در کل تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین دیدگاههای دانشجویان دختر و پسر نیز تفاوت معنادار نیست. کلید واژه ها: ارزشیابی، کیفیت، برنامه درسی، رشته مشاوره، الگوی کلاین،
شیرین دوایی سید محمدرضا امام جمعه
هدف از این پژوهش ، بررسی وتدوین مهارت ها وصلاحیت های مورد نیاز معلمان در زمینه کاربست ict در آموزش ویادگیری می باشد. از آنجایی که تاکنون در ایران مجموعه ای مدون از صلاحیت ها ومهارت هایی که یک معلم در زمینه کاربست ict در آموزش نیاز دارد تدوین و اولویت سنجی نشده است. این پژوهش می تواند بر طرف کننده نیاز های آموزشی معلمان باشد.این مطالعه یک پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد که جمع آوری داده ها ی آن به روش دلفی انجام شده است. بدین منظور از 10 نفر از کارشناسانومتخصصانبرنامهدرسی درحوزهفناوری های نوینازجملهictومدرسانit دربنیادicdl ودست اندرکاران هوشمند سازی مدارس، همچنین 25 معلم منتخب شاغل در مدارس هوشمندباویژگی های،تجربهتولیدمحتوای الکترونیکی وسابقهکاربستictدرکلاسهای درس خودداشتند، دعوت به همکاری ومشارکت در طرح شد. نظرات این متخصصان در یک مرحله مقدماتی جهت تدوین گویه ها، جمع آوری گردید. در مرحله اول متخصصان گویه ها را اولویت بندی کردند وعدد هر گویه را با توجه به مهم بودن وبه ترتیب نیاز واولویت کاربست معلم در کلاس درس مشخص نمودند. در این مرحله با توجه به پاسخ های متخصصان با انجام 2 آزمون (ضریب همبستگی اسپیرمن وآزمون فریدمن) میزان توافق 10 استاد شرکت کننده واعتبار اولویت های تعیین شده کل افراد شرکت کننده در طرح مشخص گردید.در مرحله دوم پس از اعمال اولویت های تعیین شده، جهت کسب حصول حداکثری توافق،گویه ها مجدداً در اختیار مخاطبان طرح قرار گرفت وبا توافق 48/95 درصدی به تأیید رسید.یافته های پژوهش نشان می دهد میانگین نمرات افزایش ومتوسط انحراف معیاردر مرحله دوم نسبت به مرحله اول کاهش یافت که نشان دهنده همگرا شدن نظرات مخاطبان شرکت کننده در طرح بود. میزان توافق اساتید با ضریب همبستگی اسپیرمن سنجیده شد .نتایج نشان داد کلیه ی ضرایب همبستگی در سطح آلفای 1 درصد معنا دار است که نشان از توافق بالاوروایی گویه های هر مولفه بود .نتیجه اینکه در این پژوهش مهارت های کاربست ict به دومولفه مهارت های عمومی وتخصصی وصلاحیت های کاربست ict به سه مولفه شناختی، عملکردی وعاطفی با نظر متخصصان تعیین واولویت بندی گردید.
طاهره احمدی غلامعلی احمدی
هدف از این پژوهش مقایسه ی برنامه ی درسی آموزش تاریخ در دوره ی متوسطه ی تکمیلی ایران با برنامه ی درسی آموزش تاریخ دوره ی متوسطه تکمیلی در کشورهای انگلستان،استرالیا،پاکستان و هندوستان با روش تطبیقی و به کمک الگوی بردی از یک طرف همچنین روش توصیفی –تحلیلی از طرف دیگر،در جهت ارائه ی راهکارهایی برای بهبود برنامه ی درسی آموزش تاریخ در ایران بوده است. بدین منظور اسناد و مدارک مرتبط با موضوع از کشورهای مورد نظر گردآوری،توصیف،تفسیر،تحلیل و مقایسه ی آنها انجام شد تا نتایج پژوهش آماده شود.پژوهش حاضر تلاش می کند عناصر اساسی برنامه ی درسی از جمله هدف ها،محتوا،روش های تدریس و شیوه ها ی ارزشیابی آموزش تاریخ را در کشورها ی مختلف مطالعه و بررسی کند.نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند به برنامه ریزان،مولفان کتابهای درسی ،معلمان و سایر علاقه مندان کمک کند تا جهت تحول بنیادین در آموزش و پرورش با دید وسیع تری نسبت به تدوین برنامه ی درسی و انتخاب مناسب تر اهداف ،محتوا،روش های تدریس و ارزشیابی اقدام کنند. از اهداف متفاوت آموزش تاریخ در کشورهای مورد مطالعه می توان به آموزش تفکر نقاد و دانش سواد تاریخی اشاره کرد.رویکرد حاکم بر محتوا در کشورهای ایران،استرالیا،پاکستان ،هندوستان نتیجه -مداری است .اما کشور انگلستان در محتوا یک بخش را به پژوهش تاریخی اختصاص داده است. روش تدریس در کشورهای انگلستان و استرالیا پژوهش محور است و با راهبرد ictبه پیش می رود.کشورهای ایران،هندوستان و پاکستان از روش های سخنرانی،پرسش و پاسخ،ایفای نقش ، بازدیدعلمی وروش مباحثه ای در آموزش خود استفاده می کنند. روش مراجعه به منابع تاریخی و پروژه از روشهای متفاوت آموزش تاریخ در کشور هندوستان است.در زمینه ی ارزشیابی همه ی کشورها از آزمونها ی پیشرفت تحصیلی استفاده می کنند. این نوع آزمونها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است وشامل آزمون تشریحی،تستی،کوته پاسخ ،عینی می باشد. در کشور استرالیا ارزشیابی دقیق و ابزار های آن پژوهش و تجزیه و تحلیل منابع تاریخی می باشد.
بتول اسکندری غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر ارزشیابی میزان کاربردی بودن کتابهای راهنمای معلم علوم ابتدایی از دیدگاه معلمان ابتدایی شهرستان ساری می باشد. بدین منظور ابتدا با توجه به عناصر برنامه درسی پنج جلد از کتابهای راهنمای معلم علوم دوره ابتدایی با استفاده از فرم های تحلیل محتوا بررسی شد و سپس با استفاده از نظر سنجی از معلمان مورد سنجش قرار گرفت. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی، توصیفی- پیمایشی است و جامعه ی آماری این پژوهش شامل دو بخش می باشد. الف) کلیه ی کتابهای راهنمای معلم علوم دوره ی ابتدایی که در این مورد حجم جامعه با نمونه برابر است. ب) کلیه معلمان ابتدایی شهرستان ساری که 1330 نفر می باشد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 300 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها، الف) استفاده از فرمهای تحلیل محتوا که روایی فرمها از طریق بررسی روایی محتوایی مورد ارزیابی قرار گرفته است. و پایایی نیز از طریق فرمول اسکات 93/0 به دست آمد. ب) استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته برای نظرسنجی معلمان که دارای 8 مولفه ی اصلی و 53 مولفه ی فرعی می باشد. روایی آن از طریق بررسی روایی محتوایی مورد ارزیابی قرار گرفته است و پایایی نیز از طریق محاسبه ی ضریب آلفا در اجرای نهایی90/0 به دست آمد. الف) برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تحلیل محتوا از شاخص های آمار توصیفی، فراوانی و درصد فراوانی استفاده گردید. ب) برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از نظرسنجی از شاخص های آمار توصیفی، فراوانی، درصد، میانگین، میانه، انحراف معیار و واریانس و آمار استنباطی، آزمون کالموگراف اسمیرنوف در سطح خطای 05/ انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که محتوای این کتابها از نظر توجه به مبانی فلسفی برنامه درسی علوم، ارائه ی روشهای تدریس، ارائه روشهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به معلمان در حد مطلوبی قرار دارد. اما میزان توجه به اهداف و رویکردهای برنامه درسی علوم، پیش نیازهای آموزش علوم، ارائه ی فرصتهای یاددهی- یادگیری، استفاده از فناوری در آموزش و ارائه ی منابع برای دانش افزایی معلمان و دانش آموزان در حد مطلوبی قرار ندارد و نیاز به اصلاح دارد.
مظفر مهدی حسینی علیرضا عصاره
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی پایه ی ششم ابتدایی از دیدگاه الگوی آموزش خلاقیت پلسک است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 1 جلد کتاب علوم تجربی پایه ی ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 می باشد. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید. در این تحقیق به منظور اعتبار یابی ابزار تحقیق و روایی صوری از دیدگاه های صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت استفاده شده است و جهت پایایی با توجه به روش همبستگی پیرسون، ضریب توافق بین کدگذاران 87/0 به دست آمده است. ابزارهای این تحقیق فرم تحلیل محتوا با توجه به الگوی آموزش خلاقیت پلسک و روش تجزیه وتحلیل آنتروپی شانون می باشد. برای تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی پایه ششم ابتدایی از یک فرم کدگذاری شده استفاده گردید، این کار در چهار مرحله انجام شد: در مرحله ی اول واحدهای فعال و غیر فعال کتاب مشخص گردید و در مرحله ی دوم واحد های غیر فعال حذف گردید و در مرحله ی سوم واحد های فعال بر مبنای شاخص های چرخه ی خلاقیت هدایت شده ی پلسک،کدگذاری شدند و در مرحله چهارم داده های حاصل از یافته های تحقیق با استفاده از شیوه های آمار توصیفی و روش تجزیه وتحلیل آنتروپی شانون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل حاکی از آن بود که میزان توجه و درگیری با شاخص های الگوی خلاقیت پلسک و مقدار ضریب اهمیت هر یک از این شاخص ها در کتاب علوم تجربی پایه ی ششم ابتدایی بسیار کم بوده و محتوای درسی کتاب مذکور بر اصول خلاقیت پلسک منطبق نیست و مطابق این دیدگاه این کتاب کمتر می تواند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یاد گیرندگان موثر باشد.
رویا عباسی سید محمدرضا امام جمعه
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع به کارگیری روش تدریس حل مسئله از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهر تهران انجام شد. جامعه اماری این تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی مناطق 19 گانه شهر تهران که در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تدریس درس علوم تجربی در مدارس ابتدایی می باشند است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی می باشد و همچنین ابزار جمع اوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته می باشد که روایی و پایایی ان توسط تعدادی از معلمان علوم تجربی و اساتید محترم راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفته است و پایایی ان 83% تک نمونه ای )استفاده شده t) می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از امار توصیفی و استنباطی است. یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد که موانع مدیریتی در حد کم مانع از به کارگیری روش حل مسئله در کلاس درس می شوند ولی موانع مربوط به معلم در حد زیاد مانع از به کارگیری روش حل مسئله در کلاس درس می شوند ویافته های تحقیق نشان می دهد که 44% از معلمان در حد زیاد با روش حل مسئله اشنایی دارند و از ان تا حدودی در کلاس درس استفاده می کنند و این میزان نشان دهنده این است که هنوز56% معلمان در حد مطلوب با این روش اشنایی ندارند و از ان در کلاس درس به میزان کم استفاده می کنند .موانع مربوط به محتوا و امکانات و نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی نیز در حد زیاد مانع از به کارگیری روش حل مسئله در کلاس درس می شوند.با شناسایی این موانع باید مسئولان و دست اندرکاران اموزش و پرورش و تربیت معلم و اموزش ضمن خدمت و برنامه ریزان و مدیران و معلمان با کمک همدیگر در برطرف کردن این موانع و گسترش استفاده از روشهای فعال تدریس به ویژه روش حل مسئله که روش اموزش علوم تجربی در دوره ابتدایی می باشد ،بکوشند.
ربابه سعادت دوست غلامعلی احمدی
این پژوهش با هدف بررسی نیازهای آموزشی معاونین مدارس متوسطه شهر کرج در زمینه مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی -پیمایشی و از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل 320 از نفر معاونین آموزشی مدارس متوسطه شهر کرج می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 176 نفر آنان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت(پنج درجه ای)، بوده، سوالات تحقیق براساس شرح وظایف سازمانی معاونین و مهارت های مورد نیاز شغل معاونت آموزشی، گرد آوری شده است. برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه پژوهش از نظر کارشناسان و متخصصان حوزه مدیریت آموزشی و روایی سازه پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی تاییدی انجام شد که نتایج تحلیل عوامل به روش مولفه های اصلی، موید وجود سه عامل در پرسشنامه بود و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ(94/0)، محاسبه گردید. روش های تجزیه وتحلیل داده ها، شامل آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، درصد و فراوانی ) و آمار استنباطی شامل آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس فریدمن و آزمون مانوا بوده است. در همه زمینه ها، نیازهای آموزشی در سطح معنا داری(01/0> p)، مورد تایید قرار گرفت و در نهایت در بخش مهارتهای فنی، مهمترین نیازها: مهارت در انجام امور اداری، مهارتهای گزارش نویسی و تنظیم مکاتبات اداری، و نحوه استفاده از تجهیزات مدرسه در بخش مهارتهای انسانی: اولویت های آموزشی، مهارت برقرای ارتباطات اثربخش، آشنایی با شیوه های جلب همکاری معلمان، و مهارت گوش دادن موثر، و در بخش مهارتهای ادراکی، مهمترین نیازها، آشنایی با شیوه های تجزیه و تحلیل مسائل، آگاهی از مهارتهای مدیریت زمان برای اداره امور مدرسه، و آشنایی با مهارت های تصمیم گیری شناخته شدند. همچنین بیشترین نیاز معاونین آموزشی از دیدگاه آنان، در زمینه مهارتها، مهارت انسانی در اولویت اول، مهارت فنی در اولویت دوم، و مهارت ادراکی به عنوان آخرین اولویت تعیین گردید. از دیگر یافته های تحقیق، این است که : بین نیازهای آموزشی معاونین مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهر کرج، در زمینه مهارتهای فنی، انسانی، و ادراکی، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
فضل اله بیرانوند غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر ، تحلیل محتوای کتاب های دین و زندگی دوره متوسطه از نظر توجه به رویکردهای تربیت اخلاقی است.روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا است . جامعه آماری پژوهش شامل سه جلد کتاب آموزش دین و زندگی دوره متوسطه در سال تحصیلی 92- 1391 است.در این پژوهش حجم نمونه برابر باحجم جامعه انتخاب گردید.اعتباریابی و روایی صوری ومحتوایی پژوهش انجام شد. پایایی پژوهش محاسبه گردید و ضریب توافق بین کدگذاران 92 % به دست آمد . ابزار گردآوری داده های این پژوهش ، فرم تحلیل محتوا می باشد.این فرم شامل چهار رویکرد تربیت اخلاقی و بیست شاخص مربوط به آنها است .داده های حاصل از فرم تحلیل محتو ابا استفاده از شاخص های آمار توصیفی به صورت فراوانی و درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان می دهد که در محتوای هر سه کتاب آموزش دین و زندگی متوسطه بیشترین فراوانی مربوط به رویکرد دینی با توجه به دین اسلام و کمترین فراوانی مربوط به رویکرد غیرمستقیم درکتاب های آموزش دین و زندگی سال دوم و سوم و رویکرد اجتماعی در کتاب آموزش دین وزندگی سال اول دوره متوسطه می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد، آموزش مفاهیم اخلاقی در محتوای کتاب های دین وزندگی دوره متوسطه بیشتر به روش های مستقیم آموزش اخلاق مانند موعظه وپند واندرز می باشد.
لیلا علیزاده کتنلوئی غلامعلی احمدی
پژوهش حاضربا هدف بررسی مولفه های سواد مالی و سواد اقتصادی درمحتوای کتاب های درسی ریاضی و تعلیمات اجتماعی دوره ابتدایی انجام شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشدوجامعه ی آماری پژوهش محتوای کتاب های درسی ریاضی ، تعلیمات اجتماعی و مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی درسالتحصیلی92-1391بوده است.در این پژوهش حجم نمونه شامل تمامی محتوای کتاب های درسی ریاضی( پایه های اول تا ششم)،تعلیمات اجتماعی (پایه ی سوم) ،مطالعات اجتماعی(پایه ی ششم ابتدایی)همچنین بخش مدنی محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم ابتدایی می باشد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از فرم های تحلیل محتوای کد گذاری شده با تاکید بر چهار مولفه اصلی سواد مالی و چهار مولفه اصلی سواد اقتصادی استفاده است. روایی صوری و محتوایی آنها ، بر اساس نظرات چهار تن از استادان علم اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه آزاد رودهن واستادان راهنما و مشاور مورد تائید قرار گرفته است.پایایی ابزار پژوهش بر اساس روش هولستی با ضریب پایایی 95% برای سواد اقتصادی و 93% برای سواد مالی محاسبه شده است. داده های حاصل ازفرآیند تحلیل محتوا نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی،فراوانی ودرصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.نتایج بدست آمده نشان می دهند که میزان توجه به هر یک از مولفه های سواد مالی و اقتصادی درمحتوای کتابهای درسی متفاوت است؛ ضمنا" به مولفه های سواد اقتصادی بیشتر از سواد مالی پرداخته شده است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش و نقش سواد مالی و اقتصادی در دنیای امروز ،تاکید بیشتر بر سواد مالی و اقتصادی در محتوای برنامه های درسی دوره ابتدایی ضروری به نظر می رسد.
علیرضا آزاد بخت محمدرضا امام جمعه
پژوهش حاضر، با هدف بررسی موانع اجرایی مدارس هوشمند ابتدایی در استان لرستان، از دیدگاه مدیران و معلمان اجرا شده است. که با توجه به زیر ساخت های فنی، سازمانی و اجتماعی در این استان مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، ازنوع روش توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران و معلمان مدارس هوشمند تشکیل داده که تعداد آنها در حدود 260 نفر برآورد شده است و از این جامعه آماری، بر اساس جدول مورگان،تعداد 156 نفراز آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. به وسیله پرسشنامه محقق ساخته، اطلاعات مرتبط با اهداف تحقیق جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. در بخش آمار توصیفی، از جدول توزیع فراوانی و درصدی، نمودار محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیر های پژوهش، و در بخش آمار استنباطی، برای آزمون سوالهای پژوهشی از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که: از بین موانع مختلف هوشمند سازی مدارس ابتدایی استان لرستان، موانع مربوط به زیر ساخت های فنی با رتبه میانگین 72/54، و موانع مربوط به زیر ساخت های اجتماعی با رتبه میانگین 78/21، به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت در مدارس هوشمند را دارا بودند.
محدثه کمالی برگرد محمدرضا امام جمعه
هدف این پژوهش مقایسه برنامه درسی سوادآموزی ایران با برنامه های درسی مشابه در کشورهای پاکستان، هند و اندونزی بر اساس روش تطبیقی بردی، در جهت ارائه راهکارهایی برای بهبود برنامه درسی سوادآموزی بزرگسالان بوده است. کشور پاکستان و اندونزی از جمله کشورهای آسیایی هستند که ویژگی های مشترکی با کشور ایران دارد. و کشور هند از جمله کشور های آسیایی است که در زمینه سوادآموزی بزرگسالان در طی چند سال اخیر، موفق بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در کشورهای مطالعه شده، برنامه درسی سوادآموزی بزرگسالان اهداف مشترک و متنوعی را دنبال می کنند، در ایران بیشتر تأکید بر سوادآموزی محض است دیگر کشورها علاوه بر سوادآموزی پایه بر مهارت های کارآفرینی و مولد درآمد نیز توجه دارند که این هدف در ایران به نسبت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. محتوای برنامه های سوادآموزی در کشورهای منتخب به طور کلی شامل: سواد پایه (خواندن، نوشتن و حساب کردن)، مسائل اجتماعی (مسائل زنان، برابری جنسیتی، حقوق شهروندی، ارزش ها و نگرش ها و...)، مسائل اقتصادی و توسعه ی حرفه ای، مسائل بهداشتی (بهداشت فرد و کودک و حفاظت از محیط زیست)، مسائل مذهبی و فناوری ارتباطات و اطلاعات است که در کشور ایران محتوای مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات کمتر دیده می شود. در روش های یاددهی- یادگیری بین کشورهای منتخب، روش سخنرانی، بحث گروهی و روش مبتنی بر فعالیت و پروژه مشترک است و در کشورهای ایران و پاکستان به نسبت هند و اندونزی از روش های تدریس متنوع تری استفاده می شود. ارزشیابی از آموخته های سوادآموزان در کشورهای منتخب تفاوتی با یکدیگر ندارد با این تفاوت که در ایران و هند بر خودارزیابی سوادآموزان تأکید شده است. براساس یافته ها در پایان این مطالعه پیشنهادهایی برای اصلاح برنامه درسی سوادآموزی بزرگسالان در ایران ارائه شده است.
صدیقه نقدی وند غلامعلی احمدی
هدف این پژوهش مقایسه برنامه درسی استعدادهای درخشان ایران با برنامه های درسی مشابه در دو کشور آمریکا و نیوزیلند است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و بر اساس روش تطبیقی بردی، به منظور ارائه راهکارهایی جهت بهبود برنامه درسی استعدادهای درخشان ایران انجام گرفته است. علت انتخاب کشورها، تنوع برنامه های درسی و پیشرفت آن ها در این حوزه، بوده است. نتایج مقایسه نشان داد که، در زمینه¬ی منطقآموزش استعدادهای درخشان،کشورهای مورد مطالعه، از دو رویکرد آموزش در مدارس معمولی با برنامه های جدا (آمریکا و نیوزیلند)، و آموزش جدا(ایران و در بعضی از ایالت¬های آمریکا) استفاده می¬کنند. آمریکا و نیوزیلند دارای اهداف مشخص هستند، اما در ایران اهداف مدارس استعداد درخشان، همان اهداف مدارس معمولی است. برای شناسایی، در ایران از آزمون سراسری و نمره معدل، استفاده می¬شود. در کشورهای آمریکا و نیوزیلند، نحوه ی شناسایی غیرمتمرکز و فرآیند شناسایی از اوایل دوران کودکی در همه ی مقاطع تحصیلی، آغاز می¬گردد. محتوا برنامه های آموزشی استعداد درخشان ایران غنی شده ی محتوای مدارس معمولی است، ولی در آمریکا و نیوزیلند، محتوا به صورت جدا و با توجه به همه¬ی حوزه های استعداد(هنری، ورزشی، موسیقی، علمی و ...) تهیه می¬گردد. در همه¬ی کشورهای مورد مطالعه از روش های غنی سازی، تسریع و تفکیک برای این آموزش استفاده می¬شود، در آمریکا و نیوزیلند علاوه بر این روش ها، از روش های دیگر نیز برای آموزش استعدادهای درخشان بهره گرفته می¬شود. در آمریکا و نیوزیلند، دوره های تخصصی برای آموزش معلمان، تدریس روانشناسی، دوره های ضمن خدمت، ویژه ی آموزش استعدادهای درخشان برگزار می¬گردد، در صورتی که معلمان مدارس استعداد درخشان ایران این دوره¬ها را طی نمی¬کنند. برای ارزشیابی فعالیت های تکمیلی دانش آموزان استعداد درخشان در همه¬ی کشورهای مورد مطالعه از انواع ارزشیابی استفاده می¬شود، علاوه بر این روش¬ها در آمریکا و نیوزیلند از پوشه گزارش کار جهت گزارش وضعیت کامل دانش آموز استفاده، و بر خود ارزیابی دانش آموزان، در انجام فعالیت ها تاکید می¬گردد. در پایان این مطالعه بر اساس یافته¬ها، پیشنهادهایی برای اصلاح آموزش استعدادهای درخشان ایران، ارائه می¬گردد.
علی محمد گتوندویسی محمدرضا امام جمعه
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش به شیوه همیاری بر رشد مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی منطقه چهاردانگه بوده است، روش تحقیق در این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه می باشد، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی منطقه چهاردانگه در سال تحصیلی 93-1392 می باشد، حجم نمونه متشکل از 60 نفر دانش آموز پسر سال سوم راهنمایی است که 30 نفر آن ها گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه بوده است و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، ابزارهای اندازه گیری به کار رفته در این پژوهش شامل 1- آزمون هوش ریون 2- پرسشنامه رشد مهارت های اجتماعی 3- آزمون پیشرفت تحصیلی(دانشی و مهارتی) 4- چک لیست ارزشیابی از عملکرد دانش آموزان در کار گروهی 5- پرسشنامه نگرش سنج بوده است. در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و گواه، پیش آزمون مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی به عمل آمد، سپس متغیر آزمایشی (آموزش علوم تجربی به روش همیاری) در 24 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد و در پایان، پس آزمون بر روی هر دو گروه انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی ( میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان رشد مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی گروه آزمایش که با شیوه ی همیاری آموزش دیده بودند نسبت به گروه گواه که به روش سنتی آموزش داده شدند بیشتر و تفاوت بین میانگین های آن ها معنادار است. همچنین در بررسی تأثیر آموزش به شیوه همیاری بر میزان دانش ها، مهارت ها و نگرش های کسب شده دانش آموزان نیز، نتایج نشان داد که آموزش علوم تجربی به شیوه همیاری بر دانش ها، مهارت ها و نگرش های دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
ندا نخستین روحی غلامعلی احمدی
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر گفتمان ریاضی (با شیوه بحث های کلاسی) بر توانایی استدلال دانش آموزان دختر پایه اول دوره دوم دبیرستان (پایه نهم) است. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دوره دوم دبیرستان شهر ری در سال تحصیلی 93-1392 می باشد. حجم نمونه متشکل از 57 نفر دانش آموز دختر سال اول دوره دوم دبیرستان است که 30 نفر آن ها گروه آزمایش و 27 نفر گروه گواه بوده است و با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری به کار رفته در این پژوهش آزمون سنجش توانایی استدلال ریاضی است که از سوالات حیطه استدلال تیمز ریاضی و میازاکی (2000) انتخاب شده بودند و پایایی آن 79/0 بدست آمد. در ابتدا از هر دو گروه آزمایشی و گواه پیش آزمون سنجش توانایی استدلال ریاضی به عمل آمد، سپس متغیر آزمایشی(آموزش مبتنی بر گفتمان ریاضی با شیوه بحث های کلاسی) در سه گام "اقدام"،"کاوش" و"بحث و خلاصه سازی" و با راهبردهای دهگانه تسهیل بحث های کلاسی سیریلو (2013) در 16جلسه برای گروه آزمایشی اجرا شد. در گروه گواه نیز همان مباحث به شیوه سنتی آموزش داده شد. سپس، پس آزمون بر روی هردو گروه اجرا شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آزمون های استنباطی نظیر تحلیل کواریانس(ancova)، آزمون tمستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحلیل کواریانس نشان دادکه توانایی استدلال ریاضی دانش آموزان گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بیشتر است. همچنین نتایج به دست آمده از t مستقل نشان داد توانایی استدلال استنتاجی ریاضی دانش آموزان گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بیشتر است. مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد بین توانایی استدلال استنتاجی و استقرایی دانش آموزان در هر دو گروه آزمایش و گواه رابطه معناداری وجود دارد . به طوری که با تقویت توانایی استدلال استنتاجی و آشنایی با محدودیت استدلال های استقرایی، دانش آموزان در دلیل آوری از استدلال استقرایی کمتر استفاده می نمایند.
الهام ضیائیان غلامعلی احمدی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی ایران با عملکرد علوم آن ها در مطالعه تیمز و پرلز2011 انجام شده است. مطالعه مذکور که در سال 2011 مطابق با سال تحصیلی 90-89 در جهان صورت گرفته است در ایران نمونه آماری دربرگیرنده 5758 نفر بوده است که داده های مربوط به عملکرد آن ها از طریق سایت تیمز و پرلز و مسئولین این دو پروژه در ایران در اختیار محقق قرار گرفته است. پژوهشگر داده های مربوط به عملکرد علوم تمامی دانش آموزان ایرانی را در مطالعه تیمز و همچنین عملکرد آنان را در مطالعه پرلز با استفاده از روش های آمار توصیفی ( نما ،میانه، میانگین ، واریانس و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و z فیشر) مورد بررسی قرار داده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی ایران با عملکرد تحصیلی آنان در درس علوم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارتی بین سواد خواندن دانش آموزان با هریک ازحیطه های محتوایی علوم (فیزیکی ، زمین شناسی و زیست شناسی) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
زهرا عرب سالاری غلامعلی احمدی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی با عملکرد ریاضی آن ها در مطالعه تیمز و پرلز 2011 انجام شده است. مطالعه مذکور که در سال 2011 مطابق با سال تحصیلی1390-1389در جهان صورت گرفته است، در برگیرنده نمونه آماری 5758 نفر بوده است که داده های مربوط به عملکرد آن ها از طریق سایت تیمز و پرلز و مسولین این دو پروژه در ایران در اختیار محقق قرار گرفته است. پژوهشگر داده های مربوط به عملکرد ریاضی تمامی دانش آموزان ایرانی را در مطالعه تیمز و همچنین عملکرد آنان را در مطالعه پرلز با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین، میانه، نما، واریانس و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) مورد بررسی قرار داده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی ایران و عملکرد تحصیلی آنان در ریاضی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر بین سواد خواندن دانش آموزان با هر یک از حیطه های محتوایی ریاضیات (اعداد، نمایش داده ها، اشکال هندسی و اندازه گیری) رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
زهرا عرب سالاری غلامعلی احمدی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی با عملکرد ریاضی آن ها در مطالعه تیمز و پرلز 2011 انجام شده است. مطالعه مذکور که در سال 2011 مطابق با سال تحصیلی1390-1389در جهان صورت گرفته است، در برگیرنده نمونه آماری 5758 نفر بوده است که داده های مربوط به عملکرد آن ها از طریق سایت تیمز و پرلز و مسولین این دو پروژه در ایران در اختیار محقق قرار گرفته است. پژوهشگر داده های مربوط به عملکرد ریاضی تمامی دانش آموزان ایرانی را در مطالعه تیمز و همچنین عملکرد آنان را در مطالعه پرلز با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین، میانه، نما، واریانس و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) مورد بررسی قرار داده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی ایران و عملکرد تحصیلی آنان در ریاضی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر بین سواد خواندن دانش آموزان با هر یک از حیطه های محتوایی ریاضیات (اعداد، نمایش داده ها، اشکال هندسی و اندازه گیری) رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
محمود پیک سرشکه نادر سلیمانی
هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط ویژگی کمال گرایی با رهبری وظیفه مدارو رابطه مدار در مدیران مدارس شهرستان ملارد در سال تحصیلی 92-93 بوده است. جامعه آماری در این پژوهش عبارتند از کلیه مدیران و معلمان شاغل در شهرستان ملارد،که شامل 175مدیر(94 مدیر مرد و 81 مدیر زن) و3534 معلم (2120 معلم زن و 1414 معلم مرد) می باشند.برای تعیین حجم نمونه تحقیق از جدول مورگان استفاده شد، بدین ترتیب 118 مدیر و 354 معلم به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند و برای انتخاب نمونه آماری از نمونه گیری تصادفی خوشه ای یک مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی هویت و فلت(mps) و پرسشنامه توصیف رفتار رهبری اوهایو(lbdq) بودکه به ترتیب در اختیار مدیران و معلمان قرارگرفت.نخست، داده های پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی از قبیل، توزیع فراوانی ، درصد فراوانی، میانگین وانحراف معیار مورد بررسی قرار گرفتند.سپس برای بررسی فرضیه های پژوهش، از روشهای آمار استنباطی از قبیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره ، تحلیل واریانس و آزمون t دو نمونه مستقل استفاده شد. نتایج نشان دادکه بین کمال گرایی و ابعاد آن(خودمدار، دیگرمدار و جامعه مدار) با رهبری وظیفه مدار همبستگی مثبت و معنادار در سطح 05/0 وجود دارد. ولی بین کمال گرایی و ابعاد آن با رهبری رابطه مدار، همبستگی معنادار وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که رهبری وظیفه مدار بیشترین تأثیر را از کمال گرایی جامعه مدار پذیرفته است و نتایج آزمون t دو نموه مستقل در یافته های جنبی نشان داد که بین میانگین نمره رهبری رابطه مدار در مدیران زن و مرد و مدیران مقطع ابتدایی و متوسطه تفاوت معنادار در سطح 01/0 وجود دارد ولی در دیگر متغیرها، تفاوت معنادار مشاهده نشد. ا
رقیه یاری محمدرضا امام جمعه
هدف از پژوهش حاضر مطالعه ی تطبیقی برنامه ی درسی آموزش جغرا فیای دوره ی ابتدایی در ایران با کشورهای استرالیا، انگلستان وکانادا جهت ارا ئه ی راهکارهایی برای بهبود نظام آموزشی ایران بوده است. پزوهش حاضر تطبیقی – توصیفی براساس روش بردی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای تهیه شده است .نتایج پژوهش نشان داد، در هر چهار کشور در زمینه ی اهداف بر ضرورت درک مفاهیم جغرا فیایی و ایجاد علاقه نسبت به محیط پیرامون، ویژگی های ا نسانی و طبیعی و کسب مهارت های جغرا فیایی پرداخته می شود . در ایران علاوه بر موارد فوق، تقویت حس علاقه به سرزمین ایران از طریق آشنایی با محیط جغرافیایی آن، قدردانی از مواهب الهی و هویت اسلامی نیز مورد توجه است. همچنین در کشورهای استرالیا، کانادا و انگلستان برگسترش دامنه ی لغات و تقویت مهارت های ریاضی و عددی پرداخته می شود که در کشور ایران مورد توجه نیست. در کشور استرا لیا علاوه بر موارد گفته شده تبدیل دانش آموزان به شهروندان محلی، ملی و جهانی فعّال و درک و حل مسائل جهانی نیز مورد تأکید است . در کشور انگلستان اهداف وسیع تری در سطح بین المللی مورد تأکید است. در تمامی کشورهای مورد مطالعه در زمینه ی محتوا به مطالعه ویژگی های ا نسانی و طبیعی، حفاظت از محیط زیست، استفاده بهینه از منابع و استفاده از وسایل مطالعه در جغرا فیا مانند عکس، نقشه، کامپیوتر پرداخته می شود. در کشور انگلستان علاوه بر موارد عنوان شده، استفاده از عکس های هوایی و ماهواره ای در بررسی مکان های مختلف، علل توسعه یافتگی کشورهای صنعتی و عدم توسعه یافتگی کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین نیز مورد تأکید است. در زمینه ی راهبردهای یاددهی– یادگیری در تما می کشورهای مورد مطالعه استفاده از روش های فعّال تدریس نظیر: ایفای نقش، روش اکتشا فی، بازی های کامپیوتری، استفاده از اینترنت و سایر روش های فعّال تدریس مورد تأکید است. در کشور ایران به منظور اثربخشی آموزش و درونی سازی ارزش ها از روش های تربیت اسلامی در تدریس نظیر تبشیر، ا نذار، محبت، تکریم، موعظه، تکلیف به اندازه توان، تغافل و عفو نیز مورد تأکید است . در مورد ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می توان گفت در تما می کشورها از روش های ارزشیابی توصیفی استفاده می شود. در کشور انگلستان در تمامی مقاطع تحصیلی نظام سنجش متمرکز و ملی دارد .
مصطفی رفیعیان محمدرضا امام جمعه
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم تجربی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به سواد تغذیه انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری مشتمل بر کلیه کتاب¬های درسی علوم تجربی دوره ابتدایی (6 جلد) در سال تحصیلی 93-1392 بوده است. با توجه به ماهیت موضوع پژوهش و به دلیل محدود بودن جامعه آماری از نمونه گیری صرف نظر شده و کل جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. در این تحقیق از روش تحلیل محتوای آنتروپی شانون استفاده شده و واحد تحلیل متن، تصویر، پرسش و فعالیت بوده است. روایی پژوهش صوری و محتوایی و بر اساس نظرات متخصصان تغذیه و معلمان مجرب پایه ابتدایی بوده است و پایایی ابزار بر اساس روش هولستی برابر با ضریب پایایی 87/0 محاسبه شده است. عمده ترین یافته های پژوهش بیانگر آن است که از مجموع 471 واحد ضبط برای مولفه گروه های غذایی، بیشترین واحد یعنی 116 واحد به شاخص نان و غلات و آب آشامیدنی اختصاص یافته و کمترین واحد ضبط برای شاخص شیر و لبنیات با 32 واحد است و بیشترین ضریب اهمیت در دروس علوم تجربی دوره ابتدایی در مولفه گروه های غذایی مربوط به شاخص میوه ها (19/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به شاخص شیر و لبنیات (15/0) بوده است.
سلیمان ایزدی پور علیرضا عصاره
این پژوهش با هدف ارزشیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان در استان کهگیلویه و بویراحمد، بر اساس سطح اول و دوم مدل کرک پاتریک در سال تحصیلی 93-1392انجام شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ چگونگی جمع آوری اطلاعات از جمله پژوهش های توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی اداره آموزش و پرورش منطقه چاروسا (162=n) در سال تحصیلی 93-1392 بود که به صورت سرشماری، نمونه تحقیق انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر طیف پنج ارزشی لیکرت بوده که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t تک نمونه ای و آزمون اولویت بندی فریدمن استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که بر اساس سطح اول و دوم الگوی کرک پاتریک، طرز واکنش و یادگیری، هرچه انگیزه و اشتیاق شرکت کنندگان نسبت به شرکت در دوره ها بیشتر باشد به همان اندازه یادگیری افزایش می یابد. پنج مولفه اثربخشی بر اساس مدل کرک پاتریک شامل : سبک تدریس، ارزشیابی، هدف گذاری، امکانات و زمان بندی دوره های آموزشی و محتوای مطرح شده در دوره ها، در افزایش اثربخشی دوره های آموزشی به لحاظ آماری در سطح 05/0 معنادار بوده است.
مهدی جعفری افشار غلامعلی احمدی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر نظارت والدین بر تکالیف درسی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس املاء و ریاضی پایه چهارم مدارس ابتدایی پسرانه شهرستان سیرجان انجام شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ چگونگی جمع آوری اطلاعات از جمله پژوهش های شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم مدارس ابتدایی پسرانه شهرستان سیرجان (4321 n=) در سال تحصیلی 93-1392 می باشد. حجم نمونه متشکل از 60 نفر دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی است که 30 نفر آنها گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه بوده است و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری به کار رفته در این تحقیق آزمون معلم ساخته درس املا و ریاضی می باشد که روایی و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفته است. در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و گواه پیش آزمونی از دو درس املا و ریاضی به عمل آمد سپس متغیر آزمایشی تحقیق (نظارت والدین بر تکالیف درسی) در 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد سپس پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شده است. عمدترین یافته ها حکایت از آن داشت که میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که والدینشان بر تکالیف درسی آنها نظارت دارند نسبت به دانش آموزانی که والدینشان بر تکالیف درسی آنها نظارت ندارند در درس املا و زیاضی پایه چهارم ابتدایی بالاتر است.
اکرم غیاث ابادی فراهانی غلامعلی احمدی
پژوهش حاضر باهدفمقایسه عملکرد تحصیلی دانش¬آموزان کلاس¬های چندپایه دوره ابتدایی در دروس تلفیقی و مجزا از هم در شهرستان تفرش انجام گرفت. پژوهش به شیوه نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش¬آموزان کلاس¬های چندپایه شهرستان تفرش در سال تحصیلی 93- 92 بودندکهبرای انجام این تحقیق، دو گروه از دانش¬آموزان کلاس¬های چندپایه این شهرستان (دوم، چهارم، پنجم و ششم ابتدایی) که شامل 30 نفر بودند، با روش نمونه گیریدر دسترس انتخاب شدند.برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانش¬آموزاناز آزمون معلم ساخته علوم و ریاضیبه صورتپیش آزمون- پس آزموناستفاده شد.برای تعیین روایی ازنظر متخصصان و برای پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که میانگین ضرایب به دست آمده در درس علوم84/0 و درس ریاضی 85/0 بود که این ضرایب نشانگر هماهنگی درونی بین سوالات آزمون ریاضی و علوم می باشد. همچنین برای سوالات دو آزمون ضریب دشواری و قوه¬ی تمیز محاسبه گردیده است.ده سناریوی آموزشی (تلفیق علوم وریاضی به¬صورت عمودی)در مدت 10 جلسه (هرهفته یک طرح درس) بر روی گروه آزمایش به اجرا درآمد و در این مدت گروه گواه، دروس علوم وریاضیرا به-صورت مجزا ازهم دریافت کردند.تجزیه وتحلیلیافته¬های این تحقیق، با روش t نمونه¬های مستقل انجام گرفت. یافته¬های پژوهش نشان داد که آموزش تلفیقی نقش موثری بر دانش¬آموزان گروه آزمایش داشته است. بدین معنی که دانش¬آموزان گروه آزمایش ازنظر تحصیلیپیشرفت بهتری نسبت به گروه گواه داشته¬اند؛بنابراین می¬توان گفت بین عملکرد تحصیلی دانش¬آموزان کلاس¬های چندپایه و به کارگیری رویکرد تلفیقی در دروس علوم وریاضی رابطه معناداری وجود دارد.
فاطمه روشناس غلامعلی احمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش برنامه¬ی درسی قصد شده¬ی ریاضی به معلمان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه¬ی ششم ابتدایی مدارس دولتی شهرستان بابلسر انجام گرفت. پژوهش از نوع نیمه تجربی با گروه تجربی و گواه بود. جامعه¬ی آماری این پژوهش کلیه¬ی معلمان پایه ششم در سال تحصیلی 93- 1392 به تعداد 20 نفر بودند که از این تعداد دو گروه 10 نفره¬ی تجربی و گواه به طور تصادفی انتخاب شد¬ند که 10 معلم گروه تجربی مورد آموزش قرار گرفتند. نتیجه¬ی تأثیر از طریق مقایسه¬ی پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان دو گروه با آزمون¬های دانشی، مهارتی و نگرشی محقق ساخته مشخص شد.هم¬چنین جهت تعیین تأثیرگذاری آموزش برنامه¬ی درسی قصد شده بر سهولت اجرا، از یک پرسشنامه نظرسنجی از معلمان به صورت محقق ساخته استفاده شد. جهت تعیین روایی ابزارها از نظر کارشناسان و متخصصان در حوزه ریاضی و اساتید و جهت تعیین پایایی، آلفای کرونباخ محاسبه شد. تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق با استفاده ازروش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره(مانوا)وt تک نمونه¬ای صورت گرفت. یافته¬های تحقیق نشان داد که آموزش برنامه¬ی درسی قصد شده به معلمان بر افزایش دانش، مهارت ونگرش دانش¬آموزان در درس ریاضی تأثیر داشته که در نتیجه دانش¬آموزان در درس ریاضی پیشرفت داشته¬اند. هم¬چنین نتیجه ارزیابی پرسشنامه نظرسنجی از معلمان، نشان¬دهندهبود که معلمان، این آموزش را بر سهولت اجرای برنامه¬ی درسی ریاضی موثر دانسته¬اند.
داود معدنی پور محمدرضا امام جمعه
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نحوه اجرای رویکردزمینه-محور(تماتیک) در برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی شهر کرج دراستان البرزازدیدگاه معلمان درسال تحصیلی 93- 1392 می باشد. جامعه آماری این تحقیق 722 نفراز معلمان پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی شهر کرج دراستان البرز می باشندکه در سال تحصیلی 93- 1392 در مدارس ابتدایی مشغول به تدریس بودند .حجم نمونه براساس جدول کرجسی مورگان 250 نفر برآورد شد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات ، پرسشنامه محقق ساخته می باشد که روایی آن توسط یکی ازمؤلفین کتاب علوم تجربی پایه ششم ،سرگروه های درسی ابتدایی ،6 نفر از معلمان پایه ششم ابتدایی ، اساتید راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آلفا برابر 868/ 0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارتوصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(t تک نمونه ای) استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده نشان دادند که دراجرای برنامه درسی علوم تجربی با رویکرد زمینه- محور، از دیدگاه معلمان پایۀ ششم ابتدایی ، می توان به اهدافی چون یادگیری معنادار، کسب شایستگی علمی، برقراری ارتباط بین چهار عرصه خالق، خود، خلق وخلقت و پرورش استدلال های علمی دست یافت. اما به علت کمبود وقت وفراهم نشدن تمهیدات لازم جهت اجرا، درگیرساختن دانش آموزان در کار های گروهی وامکان ارزشیابی اصیل از دانش آموزان در اجرای برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی ، تحقق نیافته است. کلید واژه ها: پایۀ ششم ابتدایی - رویکرد زمینه - محور- برنامه درسی علوم تجربی – اجرای برنامه درسی
ابوبکر پوررسول محمدرضا امام جمعه
چکیده هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های پایه ششم دوره ی ابتدایی بر اساس مولفه های هویت ایرانی اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد و جامعه آماری - پژوهش شامل تمام ) 8 جلد( کتاب های پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 93 - 1392 است. در این پژوهش حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید و به منظور اعتباریابی و روایی صوری و محتوایی، از دیدگاه های صاحب نظران و متخصصان جامعه شناسی استفاده شده است . ابزار این پژوهش فرم تحلیل محتو ای محقق ساخته می باشد. داده های حاصل از تحلیل محتوا نیز با استفاده از نتایج حاصل حاکی از آن است که در محتوای کتاب های پایه ششم به مولفه های دین و سرزمین ایران در حد بسیار بالایی توجه شده و به مولفه های تاریخ اسطوره ای، هنر، پرچم و پول ایرانی، کمتر پرداخته شده است. واژگان
احمد افراسیابی نژاد رضا ساکی
کیفیت خدمات آموزشی مدارس راهنمایی دولتی وغیرانتفاعی از دید مشتریان اصلی مدارس یعنی اولیا ودانش آموزان مورد بررسی قرار میگیرد واز مدل سنجش کیفیت خدمات سروکوال بهره گرفته می شود.
مهدی حسن رضایی نادر سلیمانی
تحقیق حاضر به منظور بررسی وضعیت جو سازمانی ویادگیری سازمانی ورابطه ی بین این دومتغیردربین معلمان مدارس استان قزوین درسال تحصیلی 92-93به شیوه توصیفی (پیمایشی)انجام شد.جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان شاغل به تدریس درمدارس استان قزوین به تعداد13894نفربودند.حجم نمونه 375نفربرآوردگردید.شیوه نمونه گیری خوشه ای وتصادفی طبقه ای، ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای شامل سه بخش: اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه تجدیدنظرشده جوسازمانیocdqهوی وهمکاران، پرسش نامه یادگیری سازمانی نیفه می باشد.روائی پرسش نامه ها توسط اساتید محترم مورد تأیید قرار گرفت و پایائی آن ها نیز با اجرای اولیه در نمونه ای به تعداد 40 نفر تأیید شد، مقدارآلفای کرونباخ برای پرسشنامه جوسازمانی 91% وبرای پرسشنامه یادگیری سازمانی 87%به دست آمد.داده های گردآوری شده در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی ( آزمون t،آزمون کروسکال والیس ،آزمون uمان- ویتنی ،ضریب همبستگی پیرسون، ورگرسیون چندمتغیره) مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که: یادگیری سازمانی مدارس از نظر معلمان در حد متوسط است . جو سازمانی مدارس از نظر معلمان در حد نزدیک به میانگین ارزیابی شده است ،بین یادگیری سازمانی با مولفه های (رفتارحمایتی مدیر،رفتارهمکارانه معلمان ورفتارصمیمانه معلمان ) ارتباط قوی و مثبت وجود دارد. بین یادگیری سازمانی با مولفه های (رفتارهدایتگرمدیر، رفتارمحدودکننده مدیر ورفتاربی تفاوت معلمان ) همبستگی معنادار وجود ندارد. رفتارصمیمی معلمان زن بیشتراز مردان است ودررفتارهمکارانه ورفتاربی تفاوت مردان نسبت به زنان برتری نشان داده اند. نتایج حاصل از انجام رگرسیون چند متغیره نشان دادکه ازمیان شش مولفه جو سازمانی،مولفه های "رفتارهمکارانه معلمان ورفتارحمایتی مدیر"پیش بینی کننده های مناسبی برای یادگیری سازمانی مدارس به شمارمی روند.
محبوبه عابدی غلامعلی احمدی
هدف از پژوهش حاضر " بررسی رابطه میان سبک مدیریت مدیران مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران و میزان رضایت شغلی معلمان براساس سبک مدیریت z "می باشد.جامعه آماری آن تمام معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران(1206 مدیر و 16832 معلم) در نظر گرفته شد. بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 453 نفر(35 مدیر و 418 معلم) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد رضایت شغلی(امیری،1391) و پرسشنامه سبک مدیریت z آیدین(2012) بوده است و هر دو از پایایی بسیار بالایی برخوردار بودند.میزان پایایی پرسشنامه اول با در نظر گرفتن روش آلفای کرونباخ93/0 و پرسشنامه دوم85/0 بدست آمد. اطلاعات بدست آمده با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی - از آزمون t استودنت برای گروه های مستقل ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج زیر به دست آمد ه نشان داد که نمره ی رضایت شغلی در گروه سبک مدیریت z بالا بیشتر از سبک مدیریت z پایین است.بین هر کدام از شش مؤلفه اصلی سبک مدیریت z یعنی ارزشیابی ناپیوسته و کنترل غیر رسمی، تصمیم گیری با توافق جمعی، گرایش به ارتقا شغلی کند و مسیر شغلی نیمه تخصصی، توجه به کارمند، استخدام بلند مدت مدیران و مسئولیت فردی) با رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد ونتایج حاصل ازجدول ضرایب شیب نشان می دهد به ترتیب سهم متغیر گرایش به ارتقا شغلی کند و مسیر شغلی نیمه تخصصی با ضریب283/0 و متغیرتصمیم گیری با توافق جمعی با ضریب 263/0 ومتغیرمسئولیت فردی با ضریب 157/0 در پیش بینی متغیر رضایت شغلی بیشتر است.
ربابه علی بیگی غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی مهارت های آگاهی واج شناختی بین دانش آموزان کم توان ذهنی و عادی با توجه به جنسیت، هوش و املای آن ها درشهرشاهرود درسال تحصیلی 94-1393 می باشد. نتایج نشان دادکه دانش آموزان کم توان ذهنی درهمه مولفه های آگاهی واج شناختی، از دانش آموزان عادی ضعیف ترعمل می کنند واین ضعف راتاپایان دوره ی تحصیلی به همراه دارند.بین جنسیت و مهارت آگاهی واج-شناختی دردوگروه رابطه معناداری وجود ندارد.بین بهره هوشی ومهارت آگاهی واج شناختی در دانش آموزان کم توان ذهنی رابطه معناداری وجود دارد ولی در دانش آموزان عادی رابطه معناداری وجود نداردوهمچنین بین مهارت آگاهی واج شناختی ونمره املای دانش آموزان دردوگروه همبستگی بسیار بالایی وجود دارد.
علی سعیدی حمید مسگرانی
چکیده ندارد.
طیبه وردی علایی غلامعلی احمدی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خلاقیت سازمانی و توانمندسازی در مدیران ادارات آموزش و پرورش استان تهران در سال 87-1386 بوده است .روش پژوهش ، روش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل تمامی مدیران و معاونان ادارات آموزش و پرورش استان تهران(178 نفر) بوده اند ، تمامی آنان در پژوهش شرکت داده شده اند و روش نمونه گیری از نوع سر شماری بوده است . برای جمع آوری داده ها از ابزارهای زیر استفاده گردید: 1- پرسشنامه خلاقیت سازمانی آمابیلی (1996) که هفت عامل « تشویق از سوی سازمان ، تشویق از سوی سرپرستان ، حمایت از سوی گروه کار ، منابع کافی ، کارپرچالش ، آزادی و خلاقیت» به وسیله آن ارزیابی شده است. 2- پرسشنامه ارزیابی توانمندی شخصی وتن و کمرون(1988) که پنج ویژگی « خود اثربخشی، خودسازمانی، احساس اثرگذاری، احساس ارزشمندی و اعتماد» به وسیله آن ارزیابی شده است. پرسشنامه های مورد استفاده دارای روایی و پایایی مناسب بوده اند. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه های فوق با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی ، رگرسیون چند متغیره ) مورد تحلیل قرار گرفت .نتایج بدست آمده عبارت بودند از: 1. 69 درصد مدیران در این پژوهش ، خلاقیت سازمانی را در ادارات آ موزش وپرورش ، درحد بالاتراز متوسط ارزیابی نموده اند . 2. 69 درصد مدیران در این پژوهش ، توانمند ی شخصی(توانمندسازی) خود را بالاتر از متوسط ارزیابی نموده اند. 3. از میان هفت عامل خلاقیت سازمانی، سه عامل: « خلاقیت ، کارپرچالش و حمایت تیمی » با توانمندسازی در حدود 45/0 همبستگی دارند. 4. از میان پنج بعد توانمندسازی دو بعد « کنترل شخصی و احساس ارزشمندی » با خلاقیت سازمانی در حدود 78/0 همبستگی دارند.
مرتضی نریمانی زمان آبادی غلامعلی احمدی
لازمه سرعت بخشی به تغییرات از دید آرگریس ( 1999) وجود مدیرانی است که دارای دو نوع توانایی فنی ( آگاهی از برنامه ریزی ، هدایت وکنترل وبسیج امکانات منابع انسانی ومالی ) وتوانایی انسانی( میزان اگاهی از فنون ومهارتهای تحلیل روابط بین گروهی ونفوذ در آنها ) باشند. وهمچنین اندرسون معتقد است برای تبدیل مدیران به رهبران تغییر هشیار یا رهبری تغییر آگاهانه و هشیارانه باید عرصه های توسعه از جمله عرصه ی دانش ( اطلاعات ، الگوها ، روش های تفکر) ، عرصه ی عمل ( مهارت ها ، توانایی ها ؛ و فعالیت ها ) و عرصه ی زیستن ، بودن ( سبک ها ، چارچوب ذهنی ، و ویژگی های شخصیتی ) را در طراحی برنامه آموزی مدیران درنظر گرفت . هدف این پژوهش بررسی میزان دانش ، نوع نگرش (مثبت یا منفی ) ، میزان مهارت و عملکرد مدیران ( روسا و معاونان ) اداره های آموزش وپرورش استان اصفهان درزمینه تغییر و مدیریت می باشد . در راستای پاسخگویی به هدف مذکور ، سه سوال که به بررسی میزان دانش ، نگرش و نوع نگرش ، مهارت و عملکرد مدیران نسبت به هریک از مقوله های مراحل مدیریت تغییر و یک سئوال هم به بررسی وجود یا عدم وجود رابطه بین سه متغیر ( دانش ، نگرش و مهارت ) با متغیر عملکرد می پردازدمطرح گردیده شد . که جهت پاسخگویی به سئوالات از مجموع800نفر جامعه آماری 390 نفر نمونه آماری ،شامل 84 نفر مدیر و 306 نفر کارشناس مسئول به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیدند . روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بوده و بر ای جمع آوری داده های مورد نیاز از آزمون دانش ، پرسشنامه نگرش ، پرسشنامه مهارت و پرسشنامه عملکرد با روایی قابل قبول و ضریب پایایی به ترتیب 0/88 ، 0/96 ، 0/86 و 0/98 استفاده شده است . نتایج این پژوهش نشان داد که 52 درصد مدیران دانش شان نسبت به تغییر و مراحل چهارگانه ( درک تغییر ، برنامه ریزی، اجرای برنامه تغییر و تثبیت تغییر ) مدیریت تغییر ، ( میانگینی برابر با 10/62 ) ؛ و 78/57 درصد مدیران نسبت به تغییر و مدیریت تغییر دارای نگرش مثبت و 21/43 درصد آنها نیاز به درک بیشتر ( نگرشی نه مثبت و نه منفی بلکه در حالت خنثی ) داشته اند . همچنین ، 72 درصد مدیران مهارت شان در مدیریت تغییر و مراحل آن ( میانگینی برابر با 72/95 ) و 71 درصد مدیران عملکردشان در مدیریت تغییر( میانگینی برابر با 42/90 ) . بین متغیر های دانش ، نگرش و مهارت و عملکرد مدیریتی رابطه ای یافت نگردید ، بلکه بین نگرش و مهارت ضریب همبستگی یافت شد که در مجموع نگرش 29درصد واریانس مهارت را تبیین نمود . ونتیجه جانبی حاکی از این بود که 5/47درصد مدیران رشته تحصیلی شان مرتبط با پست سازمانی فعلی شان بوده و 52/5 درصد آنها غیر مرتبط با پست فعلی شان بوده است .