نام پژوهشگر: غلامعلی پاشازاده
آرش مصطفی پور رضا دهقانی
از نیمه دوم قرن هیجدهم، کمپانی هند شرقی انگلیس که یک شرکت تجاری بود؛ با پیروزی بر دیگر کمپانی های دول رقیب و در پی پیروزی در نبرد پلاسی در سال 1757 م. در بنگال به یک قدرت حکومتی و سیاسی تبدیل شد. از این به بعد به دلایلی چون فقدان یک قدرت برتر در شبه قاره تا سال 1857 م. کمپانی به تدریج همه شبه قاره هند را با شیوه های گوناگون به زیر سلطه خود برد. اما از زمانی که کمپانی به قدرت حکومتی در هند تبدیل شد؛ دولت انگلستان به دلایلی چون انقلاب صنعتی که اهمیت هند را برای آن دولت دو چندان کرد و تهدید هند از سوی دولتهای اروپایی و سیاستهای بین الملل، درصدد بر آمد با تصویب قوانینی، امور حکومتی کمپانی را تحت کنترل خود در آورد. به تدریج کل امور حکومتی کمپانی، تحت کنترل و نظارت دولت انگلستان قرار گرفت تا جایی که از سال 1833 م. کمپانی، فقط هند را بر طبق قوانینی که پارلمان انگلستان برایش تصویب کرده بود، اداره می کرد. اداره هند به این شکل، یک دوگانگی ایجاد و مشکلات فراوانی را سبب می شد. این مشکلات خود اختلافات را بین دولت انگلستان و کمپانی ایجاد کرد. با شورش بزرگ سپاهی ها که یک شوک بزرگ به سازمان ها و ادارات کمپانی وارد کرد، دولت انگلستان کمپانی را کاملا از اداره امور حکومتی هند برحذر داشت و خود به طور مستقیم اداره و حکومت هند را در دست گرفت. روند انحلال کمپانی هند شرقی انگلیس و عوامل دخیل در آن مساله ای است که در تحقیق حاضر با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی خواهد گرفت.
عادل رزاقی محمد سلماسی زاده
دوران طولانی حکومت ناصرالدین شاه که نزدیک به پنجاه سال ادامه داشت، با رویدادها و تحولات جدیدی روبرو شد که از مهمترین آنها ظهور اندیشه های ترقی خواهی یا نوسازی کشور است . ناصر الدین شاه هم تحت تاثیر این اندیشه ها سه بار به سفر فرنگ رفت و در این سفرها با آثار تمدنی غرب آشنا شد؛ اما علی رغم آن در عمل اقدام مفیدی انجام نداد. در این پژوهش، به بررسی میزان ترقی خواهی ناصرالدین شاه قاجار، دوگانگی رفتار سیاسی و افکار ترقی خواهانه وی و علل ناکارآمدی اقداماتش می پردازیم. مفهوم ترقی خواهی و نوسازی در نظر ناصر الدین شاه یک مفهوم ظاهری و ناقص بود. وی تنها رویه ظاهری تمدن غربی را دیده و شیفته آن شده بود و با الزامات ترقی خواهی مانند تفکیک قوا و اقتدار قانونی آشنایی نداشت و حاضر به قبول آن نبود. به گفته محققان و مورخان این دوره، مهمترین مانع ترقی خواهی و پیشرفت کشور، حکومت استبدادی شاه بود که حاضر به کاهش اقتدار و اختیارات خود نبود. دو دلی شاه نیز از دیگر موانع در برابر اقدامات ترقی خواهانه اش بود. اکثر درباریان و صاحب منصبان بزرگ کشور هم افراد نالایق و بی کفایتی بودند که بجای اینکه حامی حرکتهای ترقی خواهانه باشند، تنها به فکر منافع خویش بودند.
غلامرضا جعفری جلیل نایبیان
با وقوع انقلاب 1357 ایران، محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی به مطالعه در مورد دلایل وقوع این انقلاب پرداخته و درصدد برآمدند تا چارچوب های نظری در این زمینه ارائه دهند. هریک از این چارچوب های نظری، ضمن پذیرش وجود عوامل مختلف در وقوع انقلاب ایران بر یک عامل به عنوان عامل اصلی اشاره می کنند. بر اساس نظری? اقتصاد، یکی از عوامل سرمایه داری وابسته و ضعف اردوگاه امپریالیستی، موقعیت شبه پیرامونی ایران در اقتصاد جهانی و نفوذ مرکز، و نفع طلبی شخصی افراد (گزینش عقلانی) علت وقوع انقلاب ایران می باشد. گروه های چپ ایرانی از جمله مطرح ترین معتقدین به وقوع انقلاب ایران به دلایل اقتصادی هستند. در کنار این ها نظریه های استراتژی ناهمگون توسع? اقتصادی، استبداد نفتی و دولت رانتیر یا تحصیل دار نیز از جمله نظریه های اقتصادی منحصر به انقلاب 57 ایران می باشند. جی گابریل، گرامی، امیر احمدی و پسران از جمله نویسندگان معتقد به عاملیت اقتصاد در وقوع انقلاب ایران هستند. بر طبق نظری? توسع? ناهمگون، انقلاب ایران به این علت رخ داد که شاه ایران در حوزه های اجتماعی- اقتصادی به نوسازی هایی پرداخت و در نتیجه طبقات کارگر و متوسط جدید را گسترش داد اما از نوسازی در حوز? سیاسی ناتوان ماند، در نتیجه شکاف عمیق میان نظام اقتصادی- اجتماعی توسعه یافته و نظام سیاسی توسعه نیافته چنان وسیع شد که منجر به سقوط رژیم گردید. بایندر، آبراهامیان، میلانی و زیبا کلام از جمله نویسندگان معتقد به این نظریه در وقوع انقلاب ایران هستند. بررسی دو نظریه اقتصاد و توسعه ناهمگون در تبییین علت وقوع انقلاب ایران مسأله ای است که در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع و تحقیقات در دسترس، مورد تحقیق قرار گرفته است و ایرادات و کاستی های هر یک از این نظریات مشخص شده است.
فرشته کرم زاده غلامعلی پاشازاده
اروپائیان یا به طور کلی غربیانی که در دوره ی قاجار به ایران آمده اند مطالب فراوانی در مورد مسایل مربوط به ایران و ایرانی در گزارش هایشان نوشته اند. در این میان، تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم دوره ی قاجار، مطالب فراوانی از نوشته های اروپائیان را به خود اختصاص داده است. در دوره ی قاجار این شهر هم از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، معماری و فرهنگی بسیار مورد توجه بود. از لحاظ سیاسی و تاریخی دومین پایتخت کشور بوده است و سرزمین ولیعهد نشین در این دوره به شمار می آمد. از لحاظ اجتماعی و فرهنگی تبریز نسبت به شهرهای دیگر بیشتر جلب توجه می نمود. از لحاظ اقتصادی بازار تبریز در این دوره بیش از گذشته مطرح شد و بسیاری از مواصلات اقتصادی بین سرزمین ایران و بسیاری از سرزمین های خارج از این راه رایج بود. بنابراین چگونگیِ بازتاب مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبریز در سفرنامه های اروپائیان عصر قاجار مساله ای است که در تحقیق حاضر مورد توجه قرار می گیرد. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی و تحلیلی گزارش های سفرنامه نویسان اروپایی در مورد تبریز مورد توجه قرار می گیرند و اطلاعات موجود در آنها برای ارایه ی یک تصویر کلی، آن هم صرفا بر اساس باورها و تصورات اروپائیان این دوره، از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبریز عصر قاجاری به کار گرفته می شوند. کلمات کلیدی: سفرنامه، اروپاییان، تبریز، قاجاریه، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
داود عمرانی غلامعلی پاشازاده
چکیده محمد مصدق در طول 28 ماه حکومت خویش)اردیبهشت1330الی مرداد1332) استقلال سیاسی ایران را مهمترین برنامه و هدف دولت خویش قرار داد و اقدامات بزرگی از قبیل ملی کردن صنعت نفت ایران، در این راستا انجام داد. ملی کردن صنعت نفت در ایران توسط محمد مصدق یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر خاورمیانه در دهه ی 1950م می باشد. این اقدام گامی بزرگ برای کوتاه کردن دست استعمار از کشور ایران و کسب آزادی ملی بود. که علاوه بر بازتاب داخلی، بازتاب های منطقه ای و فرامنطقه ای وسیعی برجای گذاشت. بارزترین جلوه های این رخداد همانا از بین بردن تصور شکست ناپذیری کشورهای استعماری و شکستن تابوی استعمار در منطقه خاورمیانه می باشد. کشورهای عربی هم که در این برهه از زمان همانند ایران، طعم تلخ استعمار را در طول قرون متمادی چشیده بودند؛ با الگو قرار دادن اقدامات ضد استعماری مصدق، تلاش مضاعفی را در راه نجات کشورشان از استعمار و استبداد داخلی به کار بردند. چون اکثر این کشورها دارای منبع عظیم نفتی بودند که توسط کشورهای استعماری به غارت می رفت، با یک نوع اتحاد سیاسی و تشکیل سازمان اوپک، به مقابله با استعمارگران برخاستند. علاوه بر این، از آنجایی که مصدق اساس کار خویش را سیاست بی طرفی و یا موازنه منفی در قبال جهان غرب و شرق قرار داده بود و سعی می کرد تا از اعطای هرگونه امتیاز به دولت-های استعماری خودداری نماید، این اقدام وی در واقع مقدمه ای برای تشکیل جنبش عدم تعهد در بین برخی از کشورها گردید.
فریبرز محمدخانی رضا دهقانی
جنگ¬های متعدد در افغانستان، شورش¬های متوالی علیه حکومت مرکزی و براندازی¬های پیاپی دولتمردان در این سرزمین باعث شده است که در عرصه سیاست و تاریخ، پروسه دولت- ملّت سازی در افغانستان شکل نگیرد. در این میان نقش دولت¬های بزرگ غربی یعنی انگلستان و آمریکا و همسایه شمالی افغانستان، روسیه در ازمنه گذشته ، در این بی¬نظمی بی¬تأثیر نبوده است. در این میان، نقش ایران و جدایی افغانستان از پیکره ایران بزرگ همواره در حاشیه توجه قرار داشته و اساس پیوندهای فرهنگی و گسست تاریخی و فرهنگی افغانستان از ایران بی¬اهمیّت جلوه داده شده است و این در حالی است که جدایی افغانستان از پیکره ایران به عنوان یک سرزمین وابسته به اقتصاد ژئوپولتیک فلات ایران رابطه تنگاتنگی با عدم شکل¬گیری دستگاه دولت و مفهوم دولت – ملّت در افغانستان دارد. بنابر پژوهشی که در زمینه تهاجمات خارجی به افغانستان و عدم پدیده دولت - ملّت درکشور افغانستان، در این رساله انجام گردید، مسائلی دیده شد که این کشور را از مسئله انسجام ملّی درشکل دولت - ملّت بازداشته است. لذا هدف اصلی این رساله، بررسی ریشه¬های توسعه نیافتگی و عدم انسجام دولت – ملّت در افغانستان و تبعات آن است. این خواسته با تکیه بر روش تحقیق نظری(توصیفی) ،تاریخی و براساس منابع کتابخانه¬ای است.یافته های بدست آمده نشان می¬دهد انسجام ملّی (دولت- ملّت) در این کشور در سیاست گذاری نحوه شکل¬گیری آن کشور و شکل قومی و موقعیت استراتژیک منطقه¬ای، و دخالت¬ها و تمایلات برون¬مرزی کشورهای ثالث، رخ داده است.
آرزو علیمردانی غلامعلی پاشازاده
صادق صادق مستشارالدوله از دولتمردان و سیاستمداران دوران قاجار و پهلوی است. او در سال 1284ق/ 1868م در شهر تبریز به دنیا آمد و پس از آموزش مقدماتی در زادگاه خود و تحصیل حقوق در شهر استانبول با همکاری مشیرالدوله که صدراعظم وقت بود و سفارت ایران در استانبول را داشت وارد عرصه ی سیاسی شد. ابتدا بواسطه ی خط و ربط و بیان گویا، دفتر داری سفارت را برعهده گرفت و پس از آن به سمت سرهنگی نائل گشت. پس از بازگشت از استانبول در آذربایجان با اعیان و اشراف تبریز طرح دوستی و مودت ریخت و از آن جائی که سال ها در استانبول تحصیل کرده و در مجاورت افکارآزادیخواهی استانبول بود به اقتضای جوانی مقالاتی علیه استبداد در کشور خود نوشت ولی به گفته ی خود، آن ها را در روزنامه ها انتشار نداد. وی همچنین از افکار و عقاید آزادیخواهان در تبریز حمایت و جانبداری کرد و از همین لحاظ مرجعیت یافته و مورد توجه مردم قرار گرفت. در مجلس اول از نمایندگان موثر درتدوین متمم قانون اساسی بود. او به همراه نمایندگان تبریز، متمم قانون اساسی را در فاصله کمتر از یک سال بعد از تصویب قانون اساسی در 107ماده به منظور تجدید نظر به حضور شاه رساندند و محمدعلی شاه را مجبور به نوشتن فرمانی در تأیید حکومت مشروطه و قانون اساسی نمودند و با امضای محمدعلی شاه، ایران در زمره ی دولت های مشروطه درآمد. شایستگی های وی در مجلس اول باعث گردید به نمایندگی مجلس دوم و در نهایت به ریاست مجلس برسد. او مدت ها از دوران ناصرالدین شاه قاجار تا سال1332ش/1953م که دار فانی را وداع گفت در مصدر سمت هایی مانند سفارت، نمایندگی مجلس، وزارت و سناتوری مجلس سنا قرار گرفت و در عرصه ی سیاسی کشور موثر واقع شد. او همچنین از مخالفان قرارداد مشهور 1919م بود و به خاطر مخالفت خود با وثوق الدوله به کاشان تبعید شد. نقش او در مشروطیت ایران در حوز ه ی اندیشه و عمل مساله ای است که در تحقیق حاضر به شیوه ی توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آثار او و منابع تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد.