نام پژوهشگر: سید رضا فلاح چای
داود جمالی دلفان سید رضا فلاح چای
هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای مولفههای صمیمیت و پذیرش زناشویی بین زوجین رضایتمند و دارای تعارض زناشویی بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل زوجین شهرستان بندرعباس از ابتدای بهمن ماه 88 تا پایان اردیبهشت 89 بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش در دسترس، که شامل 50 زوج رضایت مند و 50 زوج دارای تعارض زناشویی بوده است. طرح تحقیق پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بوده است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت از، مقیاس صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر، مقیاس محقق ساخته پذیرش زناشویی و مقیاس رضایت زناشویی هودسن بوده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که میانگین نمرهی صمیمیت و پذیرش زوجین رضایتمند از زوجین دارای تعارض زناشویی بیشتر بود. همچنین در مقایسهای که بین زنان و مردان مورد مطالعه صورت گرفت ، نتایج نشان داد که میانگین نمره ی صمیمیت و پذیرش مردان و زنان رضایتمند از مردان و زنان دارای تعارض؛ و زنان رضایتمند از مردان رضایتمند بیشتر بود، و همه این تفاوتها بین میانگینهای دو گروه در سطح 0001p< معنی دار بود. آخرین یافته این پژوهش این بود که بین صمیمیت و پذیرش زناشویی همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت.
حمید حقیقی اقبال زارعی
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبکهای حل تعارض زناشویی بین سه گروه زوجین رضایتمند، دارایتعارض زناشویی و درشرف طلاق در شهر بندرعباس بود. پنج سبک حل تعارض بینفردی(یکپارچگی، مصالحه کننده، مسلط، اجتنابی و ملزم شده) مورد بررسی قرار گرفت.150 زوج به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. در هر گروه به طور مساوی 50 زوج حضور داشتند. از پرسشنامه 28 مادهایی سبکهای حلتعارض رحیم(1983) و پرسشنامه رضایت زناشویی هودسن برای جمع آوری یافتهها استفاده شد. برای تحلیل یافتههای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یکراهه، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که در سبک حل تعارض یکپارچگی تفاوت معناداری بین زوجین رضایتمند با دو گروه زوجین دارای تعارض زناشویی و درشرف طلاق وجود دارد. در سبک حلتعارض اجتنابی بین زوجین درشرف طلاق با دو گروه رضایتمند و دارای تعارض زناشویی تفاوت معناداری یافت شد. در سبک حل تعارض مسلط، بین زوجین رضایتمند با دو گروه دارای تعارض زناشویی و درشرف طلاق تفاوت معناداری یافت شد. در دو سبک مصالحه کننده و سبک ملزم شده، بین زوجین درشرف طلاق با دو گروه رضایتمند و دارای تعارض زناشویی تفاوت معناداری مشاهده شد. تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان داد که سبکهای حل تعارض 42 درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین مینمایند. به طور کلی مشخص گردید که زوجین رضایتمند در مقایسه با زوجین دارای تعارض زناشویی و درشرف طلاق، از سبکهای سازنده حل تعارض( یکپارچگی و مصالحه) بیشتر استفاده میکنند و همین عامل باعث ارتقای رضایت زناشویی در آنان شده است.
فواد قادری سید رضا فلاح چای
هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای سبک های حل تعارض زناشویی و شیوه های فرزندپروری در میان زوجین رضایت مند و زوج های دارای تعارض زناشویی بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل زوجین شهرستان بندرعباس از ابتدای بهمن ماه 88 تا پایان اردیبهشت 89 بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش در دسترس، که شامل 50 زوج رضایت مند و 50 زوج دارای تعارض زناشویی بوده است. طرح تحقیق پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بوده است. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش عبارت از، 1- پرسشنامه سبک های حل تعارض(roci-ii) نسخه b: 2- پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا باوم ریند 3- پرسشنامه رضایت مندی زناشویی انریچ، برای مشخص نمودن رضایت زناشویی شان بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که سبک های حل تعارض زناشویی( یکپارچه، مصالحه، مسلط، ملزم شده و اجتناب کننده) و شیوه های فرزند پروری (مقتدرانه، سهل گیر یا آزادگذار و مستبدانه) در بین زوجین رضایت مند و زوجین دارای تعارض زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد. و همه این تفاوت ها بین میانگین های دو گروه در سطح 0001p< معنی دار بود. هم چنین نتایج نشان داد، که زوجینی که از سبک حل تعارض یکپارچه، مصالحه و ملزم شده در حل تعارضات شان استفاده کرده بودند، بیشتر شیوه فرزندپروری مقتدرانه را به کار برده بودند. و زوجینی که در حل تعارضات شان، سبک مسلط و اجتناب کننده را به کار برده بودند، از شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل گیر استفاده کرده بودند.
صابر آریامنش سید رضا فلاح چای
هدف پژوهش حاضر مقایسهی میزان تمایزیافتگی بین دوگروه زوجین رضایتمند و دارایتعارضزناشویی در شهر بندرعباس بود. چهار مولفه ی تمایزیافتگی ( واکنشپذیریعاطفی، گسلشعاطفی، آمیختگیعاطفی، موقعیت من) مورد بررسی قرار گرفت.120زوج به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. در هر گروه به طور مساوی 60 زوج حضور داشتند. از پرسشنامه 46سوالی تمایزیافتگی (dsi) و پرسشنامه رضایت زناشویی هودسن برای جمع آوری یافتهها، و برای تحلیل یافتههای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافتههای اصلی پژوهش نشان داد که در میزان تمایزیافتگی تفاوت معناداری بین زوجین رضایتمند با گروه زوجین دارایتعارض زناشویی وجود دارد؛ ولی بین زنان و مردان در مورد تمایزیافتگی تفاوت معنادری وجود نداشت.بین زوجینرضایتمند و دارایتعارضزناشویی در خصوص مولفههای واکنشپذیری عاطفی و آمیختگی عاطفی تفاوت معناداری وجود داشته و زنان بیشتر از مردان دچار واکنشپذیریعاطفی و آمیختگیعاطفی می شوند. در مولفههای گسلشعاطفی و موقعیت من بین زوجین رضایتمند با دو گروه دارایتعارض زناشویی تفاوت معناداری یافت نشد.تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان داد که مولفه های تمایزیافتگی56% از واریانس رضایت زناشویی را تبیین مینمایند. به طور کلی مشخصگردید که زوجین رضایتمند در مقایسه با زوجین دارایتعارضزناشویی از تمایزیافتگی سطح بالاتری برخوردار می باشند و همین عامل باعث افزایش رضایت زناشویی در آنان شده است.
محمود بهمنی سید رضا فلاح چای
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه عدالت زناشویی بین دوگروه زوجین رضایت مند و دارای تعارض زناشویی بود. عدالت و چهار مولفه آن ( یعنی: عدالت در تقسیم مسئولیت های خانواده، عدالت در تقسیم قدرت، عدالت در احترام به اطرافیان یکدیگر، عدالت در توجه به نیازهای یکدیگر) مورد بررسی قرار گرفت.100زوج(50 رضایت مند،50 دارای تعارض) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسشنامه ی محقق ساخته عدالت زناشویی و پرسشنامه رضایت زناشویی هودسن پاسخ دادند. جنبه های روانسنجی این دو پرسشنامه نیز رضایت بخش بوده است. یافته های اصلی پژوهش نشان داد که در متغیر عدالت و مولفه های آن تفاوت معناداری بین زوجین رضایت مند با زوجین دارای تعارض وجود دارد. علاوه بر آن در متغیر عدالت و همه مولفه های آن به جز مولفه ی توجه به نیازهای یکدیگر، تفاوت معناداری بین زن و مرد یافت شده و زنان ناعدالتی بیشتری را در روابط خود احساس می کنند. در مورد رابطه عدالت و برابری به عنوان دو متغیر پیش بینی کننده عدالت در رابطه یافته ها نشان می دهند که بین این دو متغیر با ضریب 767/. رابطه ی مثبتی یافت شده است. همچنین بین عدالت و رضایت زناشویی نیز با ضریب 36/. ارتباط مثبتی یافت شده است.
امید نجیمی گشتاسب سید رضا فلاح چای
هدف این پژوهش بررسی تفاوت نگرش نسبت به ازدواج در بین دانشجویان دختر و پسر دارای نقش های جنسیتی مردانه،زنانه،دوجنسیتی و نامتمایز است.به این منظور از میان دانشجویان دانشگاه هرمزگان تعداد 250 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده است و از پرسشنامه نقش جنسیتی بم و مقیاس نگرش نسبت به ازدواج هیل استفاده شده است.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها برای سوال های پژوهشی از روش توصیفی و روش t-test و تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس دو طرفه و هم چنین آزمون دانکن استفاده شده است.نتایج به دست آمده در پاسخ به سوالات پژوهش نشان می دهد که بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه هرمزگان در طرحواره های جنسیتی مردانه ،دوجنسیتی و نامتمایز در نگرش نسبت به ازدواج در سطح معناداری 05/0 و فاصله اطمینان 95 درصد تفاوت معنادار وجود دارد به این معنا که دانشجویان پسر با طرحواره ی جنسیتی مردانگی ،فراجنسیتی و نامتمایز دارای نگرش منفی به ازدواج و دانشجویان دختر با طرحواره ی جنسیتی زنانگی،فراجنسیتی و نامتمایز دارای نگرش مثبت به ازدواج می باشند و این تفاوت در بین دختران و پسران در طرحواره جنسیتی زنانه معنادار نیست به این معنی که نگرش هر دو گروه نسبت به امر ازدواج مثبت می باشد.هم چنین بین طرحواره جنسیتی زنانگی و مردانگی در دختران در نگرش نسبت به ازدواج تفاوت معنادار وجود ندارد یعنی نگرش هر دو گروه نسبت به مسأله ازدواج مثبت می باشد.ولی بین طرحواره جنسیتی زنانه و مردانه در پسران در نگرش نسبت به ازدواج در سطح معناداری 05/0 و فاصله اطمینان 95 درصد تفاوت معنادار وجود دارد بدین معنا که دانشجویان پسر با طرحواره جنسیتی مردانگی دارای نگرش منفی و پسران دانشجو با طرحواره جنسیتی زنانگی دارای نگرش مثبت به امر ازدواج می باشند.
احسان سلطانیان اقبال زارعی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی با گرایش به روابط خارج از ازدواج در زنان متأهل شهر بندرعباس بوده، ویژگی های شخصیتی شامل 5 خرده مقیاس، برون گرایی ، توافق پذیری ، وجدانی بودن ، روان رنجورخویی و باز بودن می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 401 آزمودنی بوده است که با شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسش نامه ی ویژگی های شخصیتی 60 سوالی (neo) و پرسش نامه ی مسائل رابطه ای (ris) بوده است. هر دو ابزار از روایی و پایایی بالایی برخورداند. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری می باشد. یافته ها نشان می دهد که: بیش ترین میزان همبستگی معنادار بین خرده مقیاس وجدانی بودن و گرایش به روابط خارج از ازدواج در زنان متأهل و پس از آن توافق پذیری، روان رنجورخویی و باز بودن بود که به ترتیب با 327/0-=r در سطح 001/0 p<، 265/0-=r در سطح 001/0p<، 152/0=r در سطح 002/0p<، 103/0=r در سطح 039/0p< رابطه ی معنادار مشاهده شد. بین خرده مقیاس برون گرایی و متغیر وابسته، با 038/0-=r در سطح 447/0p< همبستگی پایینی به دست آمد و رابطه ی معناداری مشاهده نشد. از بین خرده مقیاس های ویژگی های شخصیتی خرده مقیاس وجدانی بودن سهم بیش تری در پیش بینی گرایش به روابط خارج از ازدواج در زنان متأهل داشت. به طور کلی خرده مقیاس های ویژگی های شخصیتی توانستند 15 درصد از واریانس گرایش به روابط خارج از ازدواج در زنان متأهل را تبیین نمایند.
روح الله کرمی بلداجی سید رضا فلاح چای
در این تحقیق ارتباط بین سبک های دلبستگی بزرگسالان تحت عنوان متغیر پیش بین و انواع سبک های حل تعارض زناشویی به عنوان متغیر ملاک مورد مورد بررسی قرار گرفت سپس سبک های دلبستگی و سبک های حل تعارض در بین دبیران متأهل مرد و زن شهر بندرعباس مورد مقایسه قرار گرفت. و در نهایت رابطه بین ابعاد دلبستگی بزرگسالان و سبک های حل تعارض زناشویی به عنوان یافته جانبی تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. به همین منظور 285 نفر از دبیران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین جامعه دبیران متأهل شهر بندرعباس انتخاب شدند. پس از آن به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس روابط نزدیک (ecr-r)، برنن، کلارک و شیور (1998) و پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم(1983) استفاده شد. و برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از رگرسیون خطی به روش همزمان و گام به گام، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tتست گروه های مستقل و آزمون خی دو استفاده شد. و از نرم افزار آماری spss18 برای تجزیه و تحلیل داده استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل فرضیات پژوهش مشخص کرد که بین سبک های دلبستگی و سبک های حل تعارض زناشویی رابطه وجود دارد و سبک های دلبستگی پیش بینی کننده مناسبی برای سبک های حل تعارض زناشویی می باشند. همچنین مقایسه سبک های دلبستگی در بین دو جنسیت نشان داد که تفاوت معنی داری بین سبک دلبستگی دبیران متأهل مرد و زن وجود ندارد. اما مقایسه سبک های حل تعارض در بین دبیران متأهل مرد و زن نشان داد که زنان بیشتر از مردان از سبک های یکپارچه سازی و مصالحه و الزام شده برای حل تعارضات زناشویی استفاده می کنند. در نهایت تجزیه و تحلیل رابطه ابعاد دلبستگی با سبک های حل تعارض حاکی از وجود رابطه بین دو بعد اضطراب و اجتناب دلبستگی با سبک های حل تعارض زناشویی بود و همچنین آشکار شد که ابعاد دلبستگی نیز می توانند پیش بینی کننده مطلوبی برای به کارگیری سبک های حل تعارض زناشویی باشند.
مطهره بارانی اقبال زارعی
در طول زندگی مشترک ، متغییرهای گوناگونی بر نحوه ی ارتباط زوجین با یک دیگر تاثیر می گذارند و این متغییرها رضایت یا عدم رضایت زن و شوهر را از روابط زناشویی به همراه دارند . هدف پژوهش حاضر ، مقایسه ساختار قدرت در خانواده و عزت نفس زنان متقاضی طلاق و رضایت مند بوده است . جامعه مورد مطالعه این پژوهش ، زنان رضایت مند از زندگی زناشویی , زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده و مرکز کاهش طلاق شهر بندرعباس است ، که روش نمونه گیری آن ها به صورت سهل الوصول ، شامل 160نفر که 80 نفر متقاضی طلاق و 80 نفر رضایت مند بوده است . طرح تحقیق پژوهش حاضر علی مقایسه ای است و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش ، پرسشنامه ساختار قدرت و پرسشنامه عزت نفس و هم چنین شاخص رضایت زناشویی بوده است . نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد ، که تفاوت معناداری بین ساختار قدرت زنان متقاضی طلاق و رضایت مند با145/53 = f و سطح معناداری(001/0=?) وجود دارد . هم چنین ، بین عزت نفس زنان متقاضی طلاق و رضایت مند تفاوت معناداری با 780/45 = f و سطح معناداری (001/0=?) وجود دارد .تحلیل ها حاکی از عدم تفاوت معنی دار بین متغییرهای تحصیلات ، اشتغال و مدت ازدواج زنان متقاضی طلاق و رضایت مند بود و هم چنین بین عزت نفس زنان شاغل متقاضی طلاق و رضایت مند تفاوت معناداری مشاهده نشد . در تحلیل رگرسیون به روش ورود نشان داد که متغییرهای ساختار قدرت وعزت نفس عامل پیش بینی کننده ی خوبی برای زنان متقاضی طلاق و رضایت مند می باشد که37/0درصد از واریانس متغیر وابسته میزان تقاضای طلاق و رضایت مندی را تبیین می نماید. مقادیر بتا(?) به دست آمده برای متغیر عزت نفس24/0 و برای متغیر ساختارقدرت درخانواده ها48/0است، لذا از بین دو متغیر ساختار قدرت و عزت نفس ، متغیر ساختار قدرت بیشترین مقدار پیش بینی را برای میزان رضایت مندی زنان دارد و رابطه بین این دو متغیر با مقدار 059/7=t و001/0>p معنی دار می باشد . متغییرساختار قدرت سهم بیشتری نسبت به عزت نفس در پیش بینی زنان رضایت مند و متقاضی طلاق دارد . نتایج نشان دادند که هرچه ساختار قدرت مشارکتی باشد رضایت زناشویی بیشتر است و هرچه ساختار قدرت به سمت مرد سالاری پیش می رود تقاضای طلاق نیز افزایش می یابد .
هانیه حافظی سید رضا فلاح چای
مشکلات و تعارض های خانوادگی و زناشویی افزایش چشمگیری یافته اند و شواهد فراوانی گویای آن هستند که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری و حفظ روابط صمیمی و دوستانه به مشکلات شدید و فراگیری دچار ند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی هر چند در مقیاسی بسیار کمتر متاسفانه جامعه فعلی ما را نیز در برگرفته است و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر ونیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تاثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است. این پایان نامه با هدف مقایسه سلامت روان و رضایت زناشویی کارکنان بخش اداری و درمانی مرکز آموزشی درمانی اعصاب و روان با کارکنان عادی مرکز آموزشی درمانی بیمارستان شهید محمدی بندرعباس انجام شد. روش این تحقیق توصیفی از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان مرکز آموزشی درمانی بیمارستان شهید محمدی بندرعباس به تعداد 1000 نفر و کلیه کارکنان بیمارستان اعصاب و روان ابن سینا به تعداد 80 نفر می باشد. نمونه آماری بیمارستان شهید محمدی278 نفر و نمونه آماری بیمارستان اعصاب و روان ابن سینا 66 نفربا استفاده ازجدول مورگان تعیین شد. روش نمونه گیری با توجه به جنسیت و بخش روانی و عادی تصادفی طبقه ای، و ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های سلامت روان scl90 و رضایت زناشویی انریچ بود. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس پی اس اس نشان داد که:1 بین سلامت روان و رضایت زناشویی کارکنان بخش روانی با کارکنان عادی تفاوت وجود دارد2 : بین سلامت روان و رضایت زناشویی کارکنان زن بخش روانی با کارکنان عادی تفاوت وجود دارد3 : بین سلامت روان و رضایت زناشویی کارکنان مرد بخش روانی با کارکنان عادی تفاوت وجود دارد. واژه کلیدی : سلامت روان ، رضایت زناشویی ، کارکنان عادی و روانی ، بیمارستان شهید محمدی ، بیمارستان اعصاب و روان
مرتضی فینی اقبال زارعی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر سازگاری زناشویی و سلامت عمومی زوجین مراجعه کننده به مرکز کاهش طلاق شهر بندرعباس بوده است. روش انجام تحقیق به صورت نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکزکاهش طلاق بندرعباس بوده است. انتخاب نمونه به روش انجام فراخوان بود که برای نمونه 40 زوج برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند که محقق این تعداد را به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه هر کدام شامل 20 زوج تقسیم کرد. جهت جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (ghq) و پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر استفاده شد. جهت تجزیه ئ تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی باعث افزایش سازگاری زناشویی شرکت کنندگان در پژوهش شده است که در سطح (0/05>p) معنادار بود. اما نتایج حاکی از این بود که آموزش مهارت های ارتباطی باعث بهبود سازگاری زناشویی مردان شده است. همچنین افزایش سازگاری زناشویی زنان در اثر آموزش مهارت های ارتباطی معنادار بود. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی باعث بهبود سلامت عمومی شرکت کنندگان در پژوهش شده است که در سطح(0/05>p)معنادار است. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی باعث بهبود خرده مقیاس های سلامت عمومی (علائم جسمانی، علائم اضطراب، اختلال در کنش اجتماعی و علائم افسردگی شده است. بنابراین می توان گفت که آموزش مهارت های ارتباطی باعث بهبود سازگاری زناشویی و سلامت عمومی می شود