نام پژوهشگر: خلیل عالمی سعید
حامد قنواتی خلیل عالمی سعید
خورنال (cenchrus ciliaris) یکی از گیاهان مرغوب مرتعی است که رشد و بقا آن در شرایط بسیار سخت مناطق خشک امکان?پذیر بوده و از این لحاظ دارای اهمیت می?باشد. ارزیابی تنوع ژنتیکی در مجموعه?های ژرم?پلاسم?های گیاهی گامی مهم در برنامه?های اصلاحی و نیز مدیریت ژرم?پلاسم به?حساب می?آید. در این مطالعه به بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین توده?های موجود گیاه خورنال با نشانگر ریزماهواره پرداخته شد و قابلیت اصلاح این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد به?جز آغازگر icmp3066 (458/0) سایر آغازگرها دارای محتوای چند شکلی بیش از 5/0 بودند. تنوع آللی مشاهده شده باعث شناسایی و تفکیک بهتر جمعیت?ها از یکدیگر شد، همچنین هتروزیگوسیتی بالایی که در تمام جمعیت?ها دیده شد نشان?دهنده عواملی است که این جمعیت?ها را به سمت دگرگشنی یا ناخالصی ژنتیکی هدایت می?کنند، که به دلیل وجود آپومیکسی در جامعه تثبیت می?گردد. جمعیت?های زیدون بهبهان و نهالستان شوشتر دارای بالاترین سطح تنوع ژنتیکی در میان جمعیت?های مورد بررسی بودند.
سید امیر حسینی خلیل عالمی سعید
خارمریم (silybum marianum l.) یکی از گیاهان دارویی مهم است که از زمان های باستان برای درمان بیماری کبد و بیماری های مرتبط با صفرا و همچنین مسمومیت حاد ناشی از مصرف قارچ های سمی مورد استفاده قرار می گرفته است. شناخت تنوع ژنتیکی در گیاه خارمریم کمک بزرگی برای تحقیقات به نژادی در مورد این گیاه می نماید. هدف از این مطاالعه بررسی تنوع ژنتیکی گیاه خار مریم با استفاده از نشانگر ssr بود. به این منظور بررسی با استفاده از ارزیابی 10 آغازگر شروع و بر اساس میزان تشکیل باند، چند شکلی و نیز تکرار پذیری باندها تعداد 8 آغازگر برای مطالعه 20 جمعیت انتخاب گردید. از 8 آغازگر منتخب، تعداد 27 باند قابل تشخیص و تکرار پذیر بدست آمد که بیشترین آن مربوط به جایگاه cslib12 با 7 آلل بود و بیشترین میزان محتوای اطلاعات چند شکلی (pic) مربوط به جایگاه cmal-11 بدست آمد. تجزیه کلاستر با استفاده از الگوریتم upgma، جمعیت های مختلف خارمریم را در 2 گروه اصلی تقسیم نمود که جمعیت های موجود در هر گروه از لحاظ نواحی اقلیمی شبیه نبودند. نتایج این پژوهش مبین وجود تنوع مولکولی در بین جمعیت های خارمریم و همین طور بیانگر کارآمدی نشانگر ssr در تعیین تنوع ژنتیکی جمعیت های خارمریم مورد مطالعه می باشد.
رضا نژاد حبیب خلیل عالمی سعید
نخل خرما (phoenix dactylifera l.)، گیاهی تک لپه، دو پایه و دارای عمر طولانی است که از اهمیت اقتصادی بالایی در کشور ایران برخوردار است. تعیین بهترین گرده دهنده و همچنین تعیین فاصله ژنتیکی بین جنس نر و ماده از مهمترین اهداف این تحقیق می باشد. این تحقیق در سال 1392 در آزمایشگاه مرکزی دانشگاه منابع طبیعی رامین خوزستان برای بررسی تنوع ژنتیکی23 رقم نر و 23 رقم ماده نخل خرما با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره صورت گرفت. استخراج dna از برگ های جوان نخل خرما به روش ctab سمبروک (1998) با اندکی تغییرات انجام شد و dna حاصل با استفاده از 11 جفت آغازگر ssr تکثیر گردید. محصولات تکثیر شده با استفاده از ژل اکریل آمید 8% و تحت شرایط غیر واسرشت ساز تفکیک شده و با رنگ آمیزی نیترات نقره قابل رویت گردید. الگوی باندی براساس حضور یا عدم حضور باند با اعداد صفر و یک نمره دهی شد و محتوای اطلاعات چند شکلی در ارقام ماده برای هر جفت نشانگر محاسبه از که 61% تا83% با میانگین 76% برآورد شد. بیشترین میزان pic مربوط به مکان های ژنی mpdcir044 معادل 83% بود. تعداد آلل در هر جایگاه از 5 تا 9 متغیر و میانگین 09/7 بدست آمد. محتوای اطلاعات چند شکلی همچنین در ارقام نر برای هر جفت نشانگر از 63% تا 83% با میانگین 75% برآورد شد. بیشترین میزان pic مربوط به مکان ژنی mpdcir044 و معادل 83% بود. تعداد آلل در هر جایگاه از 5 تا 9 متغیر و میانگین 82/6 بدست آمد. در مجموع 77 آلل شناسایی شد. فاصله ژنتیکی نمونه بر اساس ضریب تشابه نی محاسبه و از روش تجزیه word برای گروه بندی استفاده شد. براساس دندروگرام،46 رقم مورد مطالعه در 4 گروه قرار گرفتند که بررسی آنها نشان دهنده وجود تنوع زیاد بین ارقام مورد آزمایش بود. به طوری که ارقام بر اساس یک پراکنش جغرافیایی و بازار پسندی در گروه مختلف قرار گرفتند. که تأییدکننده کارایی بالایی این نشانگر در دسته بندی گونه های مختلف می-باشد بیشترین تشابه ژنتیکی بین ارقام سعمران، برحی و کلون های حاصله از کشت بافت آنها، به دست آمد. کمترین میزان تشابه بین ارقام دگل- نور و آلمهتری به دست آمد. نتایج حاصله روشن نمود که نشانگر هایی ریزماهواره قادرند چند شکل بالایی را بین ارقام خرما نشان دهند و از این رو ابزار مفید برای انگشت نگاری ارقام و دسته بندی آنها در گروه مختلف بشمار می روند و می توان برای مدیریت ذخایر توارثی از طریق شناسایی نمونه های تکرار و هم نام مورد استفاده قرار گیرد.
علی قاطعی علیرضا ابدالی مشهدی
به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف هورمون سیتوکنین و نیتروژن بر برخی صفات فیزیولوژیک، عملکرد و اجزاء عملکرد دانه گندم در شرایط تاریخ کاشت توصیه شده (بدون تنش) و تاریخ کاشت دیرهنگام (تنش گرمای پایان دوره)، پژوهشی در دو سال زراعی 1390-1389 و 1391-1390 در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان به اجرا درآمد. این پژوهش در دو آزمایش مستقل هر یک به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. آزمایش اول شامل کاشت گندم رقم چمران در تاریخ کاشت توصیه شده ی منطقه (اول آذرماه) و آزمایش دوم، تاریخ کاشت دیرهنگام (30 دی ماه) بود. در هر آزمایش، ترکیب های مختلف چهار سطح نیتروژن (صفر، 75، 150 و 225 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و سه سطح محلول هورمون سیتوکنین (صفر، 50 و 100 میکرومولار) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج تجزیه مرکب دو سال نشان داد که نیتروژن در هر دو آزمایش تأثیر معنی داری بر عملکرد بیولوژیک، تعداد سنبله در متر مربع، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله، طول سنبله و درصد پروتئین نشان داد و بر ارتفاع بوته فقط در شرایط تاریخ کاشت توصیه شده (بدون تنش) معنی دار بود؛ اما بر وزن هزار دانه اثر معنی دار نشان نداد. اثر متقابل نیتروژن و سیتوکنین عملکرد و درصد پروتئین دانه را در شرایط تاریخ کاشت توصیه شده (به ترتیب 3/6133 کیلوگرم در هکتار و 9/14 درصد) در سطح احتمال خطای پنج درصد افزایش داد. نیتروژن در شرایط تاریخ کاشت دیرهنگام (تنش گرما) در سال های اول و دوم، اثر معنی داری در سطح احتمال خطای یک درصد بر عملکرد دانه (به ترتیب 7/3874 و 1/4089 کیلوگرم در هکتار) نشان داد. اثر سیتوکنین در سال اول در شرایط تاریخ کاشت توصیه شده (بدون تنش) باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه (7/4856 کیلوگرم در هکتار) و وزن هزاردانه (41 گرم) گردید و در شرایط تاریخ کاشت دیرهنگام (تنش گرما) باعث افزایش معنی دار وزن هزار دانه (2/30) شد.