نام پژوهشگر: سیدکمال صادقی

بررسی تاثیر مخارج دولت بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب حوزه mena
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  زهره روستا   سیدکمال صادقی

بعد از معرفی مدلهای رشد درونزا در ادبیات اقتصادی، عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی همواره مورد توجه متخصصان اقتصاد و سیاستگذاران بوده و هست. از جمله این عوامل می توان به فعالیتها و سیاستهای اقتصادی دولت اشاره کرد. سیاست های پولی و مالی ابزارهایی هستند که دولت ها می توانند به واسطه آنها بر متغیرهای کلان اقتصادی همانند تولید، سرمایه گذاری، اشتغال، صادرات و واردات و در نتیجه رشد اقتصادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم اثر بگذارند. مطالعه حاضر به بررسی ارتباط بین مخارج دولت و رشد اقتصادی در کشورهای منتخب حوزه mena طی دوره زمانی 1960- 2007، با استفاده از تکنیک گشتاور عمومی تعمیم یافته می پردازد. نتایج تخمین حاکی از تاثیر منفی و معنی دار مخارج دولت بر رشد اقتصادی بوده و همچنین تاثیر متغیرهای رشد جمعیت و باز بودن اقتصاد مثبت و معنی دار برآورد شده است. لذا، توصیه می شود در نحوه سیاستگذاری و همچنین حوزه فعالیت دولت ها در کشورهای مورد بررسی به ارتقاء کارآیی هزینه های دولتی توجه بیشتری شود.

مطالعه رابطه بین استراتژی رقابتی کسب و کار و مدیریت پروژه در بخش خدمات بانکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1391
  فرهاد شریفی بقا   سیدکمال صادقی

علم مدیریت پروژه آن طوری که می بایستی در حوزه تجارت و کسب و کار مورد توجه قرار گیرد ، مورد توجه نیست . اکثر مدیران پروژه و تیم های پروژه ای که در اجرای روزمره پروژه های شرکت و سازمان ها شرکت دارند توجهی به نتایج تجاری پروژه و تاثیر استراتژی رقابتی کسب و کار در مدیریت پروژه ندارند . اغلب این مدیران و گروه ها بر روی مراحل اجرای پروژه و واژه " بهتر انجام دادن " متمرکزاند برای مثال : جلوگیری از اتلاف زمان یا سرمایه در پروژه که این کار منجر به شکست نتایج تجاری پروژه ها می شود. حتی زمانی که یک پروژه سر وقت ، به اتمام می رسد باز هم نیازهای مورد انتظار در بازار تجاری به صورت کارا برآورده نمی شود. مدیریت استراتژیکی پروژه در نتیجه مطالعات رابطه بین استراتژی کسب و کار و علم مدیریت پروژه حاصل می شود ( که در این تحقیق استراتژی کسب وکار از نوع رقابتی مورد بحث قرارمی گیرد). این همان تفاوتی است که بین مدیریت اجرایی پروژه و مدیریت استراتژیکی پروژه نامیده می شود. در مدیریت استراتژیکی پروژه مدیران بر روی نتایج تجاری تمرکز دارند در حالی که در مدیریت اجرایی پروژه بر روی نحوه انجام کار تمرکز دارند. در مدیریت استراتژیکی پروژه اکثرا مدیران بر روی فعالیتها و تصمیماتی که با نیازهای مشتریان، سود قابل کسب در رقابت، موفقیت در بازار ارتباط داشته باشند تمرکز بیشتری می کنند در حالی که در مدیریت اجرایی پروژه ها مدیران اغلب بر روی تعریف محصول، برنامه ریزی، تکنیکهای اجرایی پروژه تمرکز بیشتری دارند. مفهوم مدیریت استراتژی پروژه به آن حدی که بایستی در علم مدیریت استراتژی رایج باشد، مورد توجه قرار نگرفته است. توصیف و تشریح کردن مدیریت استراتژیکی پروژه در یک متد رسمی بعد جدیدی به اجرای پروژه ها اضافه خواهد کرد و مدیریت پروژه را برای یک رقابت تنگاتنگ به منظور سازمان یافتن هر چه بهتر در سالهای آینده، مهیا خواهد کرد. انتخاب یک استراتژی صحیح در شروع پروژه ها و ارتباط آن با استراتژی کسب و کار اجزای مهمی ازمدیریت استراتژی پروژه شناخته می شوند که به طور حتم به موفقیت پروژه و نتایج هر چه بهتر آن کمک خواهد کرد. مدیران پروژه و رهبران کسب و کار بایستی یاد بگیرند که چگونه می توان استراتژی مدیریت پروژه را توصیف کنند و اینکه چگونه محصول نهایی و مزایای رقابتی آن را به صورت صریح تشریح کنند و چگونه نتایج مورد انتظار و احتمالات کسب و کار پیش بینی شود و چگونه حوزه پروژه و نوع طبقه بندی پروژه توصیف شود و برای کار استراتژیکی چگونه کانون استراتژیکی تعریف و تشریح شود.

بررسی رابطه استراتژی مدیریت دانش ، نوآوری سازمانی و رضایت شغلی کارکنان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  فضه استادی   سیدکمال صادقی

نام خانوادگی دانشجو: استادی نام: فضه عنوان پایان نامه: بررسی رابطه استراتژی مدیریت دانش ، نوآوری سازمانی و رضایت شغلی کارکنان استاد راهنما: آقای دکتر اژدر کرمی آقای دکتر سیدکمال صادقی استاد مشاور: آقای دکتر محمد فاریابی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: mba گرایش: بازایابی دانشگاه: تبریز دانشکده: پردیس ارس تاریخ فارغ التحصیلی: 11/4/1391 تعداد صفحه: کلید واژه ها: استراتژی مدیریت دانش، استراتژی رمزگذاری ، استراتژی شخصی سازی ، نوآوری سازمانی، رضایت شغلی چکیده: سازمان ها برای چیرگی بر چالش های اصلی کسب و کار و نیز برای بقا و موفقیت در محیط های رقابتی، نیازمند ابزارهایی هستند که مدیریت دانش، یکی از مهمترین آنهاست. از آنجایی که دانشگاه ها قطب علمی کشور محسوب می شوند و خدمات آنها بر پایه دانش کارکنانشان ارائه می گردد، لذا به این مسئله مهم پرداخته و در پی آن است که به بررسی رابطه استراتژی مدیرت دانش ، نوآوری سازمانی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه های سطح استان آذربایجانشرقی بپردازد. برای این منظور پس از بررسی های مطالعات پیشین و مبانی نظری موضوع، مدل مفهومی تحقیق با در نظر گرفتن استراتژی های رمزگذاری و شخصی سازی مدیریت دانش انتخاب گردید. از نظر روش تحقیق، این مطالعه از تحقیقات توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده خواهد شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار لیزل تجزیه و تحلیل خواهد شد. تا بررسی گردد آیا بین متغیر مستقل( مدیریت دانش) و متغیر وابسته و مولفه های آن ( نوآوری، رضایت شعلی ، استراتژهای رمزگذاری و شخصی سازی ) رابطه ای وجود دارد یا خیر؟ و چگونگی اثرگذاری آنها به یکدیگر نیز مطالعه خواهد شد. جامعه آماری تحقیق حاضر مدیران دانشگاههای استان آذربایجان شرقی (دانشگاه تبریز ، آزاد ، پیام نور ) می باشد. در این پژوهش از آمار ناپارامتریک و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده خواهد شد. در نهایت نیز با استفاده از تخمین رگرسیون چندگانه آزمون فرضیه های اصلی انجام می گیرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری spss استفاده می شود.

بررسی اثرات متقابل بین خرید الکترونیکی و خرید متعارف- رویکرد مدل معادلات ساختاری (مطالعه موردی: دانشگاه تبریز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده اقتصاد 1392
  محمد خالید خضری   سیدکمال صادقی

خرید و فروش الکترونیکی یکی از مهمترین کاربردهای تجارت الکترونیکی است. این خرید و فروش الکترونیکی می تواند به مرور زمان و گسترش وب جانشین خرید فیزیکی شود؛ در صورتی که خرید و فروش الکترونیکی جایگزین خرید و فروش متعارف شود به مقدار بسیار زیادی، هزینه های فروش، نیاز به نیروی انسانی و زمان عرضه ی محصولات وخدمات را کاهش می دهد. نقطه ی شروع خرید الکترونیکی نیز جستجوی اطلاعات خرید از اینترنت می باشد. این جستجو گاهی اوقات به انجام خرید آنلاین ختم می شود که این حالت تأثیر مثبت جستجوی آنلاین بر خرید آنلاین را نشان می دهد. گاهی اوقات نیز جستجوی آنلاین به انجام خرید فیزیکی منجر می شود که باز هم نشان دهنده ی اثر مثبت جستجوی آنلاین بر خرید می باشد. در این تحقیق وجود رابطه جانشینی، مکملی یا خنثی بین خرید الکترونیکی و خرید متعارف بررسی شد. از یک طرف خرید الکترونیکی می تواند جایگزینی باشد برای خریدهای فیزیکی از فروشگاه (رابطه ی جانشینی). در حالی که از طرف دیگر می تواند باعث ایجاد سفرهای خریدی شود که در حالتی دیگر ایجاد نمی شد (رابطه ی مکملی). در حالتی که خرید الکترونیکی هیچ تأثیری بر روی سفرهای خرید فیزیکی نداشته باشد گفته می شود که رابطه ی خنثی دارند. در این تحقیق از پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و نظر پاسخگویان استفاده شد. پرسشنامه از بین اساتید، کارکنان و دانشجویان دانشگاه تبریز جمع آوری شد. پس از جمع آوری داده ها و به کارگیری روشهای تحلیل مدلهای مفهومی، برای پی بردن به نحوه ارتباط این دو کانال خرید و تآثیر جستجوی آنلاین بر آنها از مدل معادلات ساختاری استفاده کردیم. مدل یابی معادله ساختاری یک رویکرد جامع برای آزمون فرضیه هایی درباره روابط متغیرهای مشاهده شده و پنهان است که گاه تحلیل ساختاری کوواریانس، مدل یابی علّی و گاه نیز لیزرل نامیده شده است؛ متغیرهای پنهان در این تحقیق: خرید الکترونیکی، خرید متعارف و جستجوی آنلاین هستند. متغیرهای آشکار نیز نگرش به خرید متعارف (شامل خرید آنی، اهمیت هزینه و لذت خرید)، دسترسی به فروشگاه، تجربه کار با اینترنت، ویژگی های جمعیت شناختی، مسئولیت خرید، جستجوی اطلاعات، میزان استفاده از اینترنت، سرعت وصل شدن اینترنت و ریسک پذیری هستند. در این پژوهش پردازش داده ها در سه سطح انجام گرفت که عبارتند از: تحلیل تک متغیره ، تجزیه و تحلیل دو متغیره و تجزیه و تحلیل چند متغیره. پس از پردازش داده ها نتیجه گرفته شد که رابطه بین خرید الکترونیکی و خرید متعارف خنثی است. به عبارتی این دو کانال خرید از هم مستقل می باشند. در ضمن جستجوی آنلاین تآثیر مثبتی بر خرید الکترونیکی داشت. ولی اثر اثر جستجوی آنلاین بر روی خرید متعارف معنادار نبود.

تأثیر توانمندسازی برتعهد سازمانی کارکنان (مورد مطالعه شرکت مخابرات استان آذربایجان شرقی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1394
  سید حسین موسوی نژاد   ناصر صنوبر

چکیده تعهد سازمانی منعکس کننده نگرشهای کارکنان نسبت به ارزشها و اهداف سازمانی است و بیانگر نیرویی است که کارکنان را ملزم می کند در سازمان بمانند و با تعلق و آرامش خاطر، جهت تحقق اهداف سازمان تلاش نمایند. لذا هدف تحقیق حاضر تأثیر توانمندسازی بر تعهد سازمانی کارکنان(مورد مطالعه شرکت مخابرات استان آذربایجان شرقی) می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی - همبستگی و از نظر هدف کاربردی می باشد. در این تحقیق جامعه آماری را تعداد 1400 نفر از کارکنان شرکت مخابرات استان آذربایجان شرقی که حسب آمار شرکت مخابرات استان آذربایجان شرقی پایان سال 1394 به عنوان کارمند فعال (رسمی، پیمانی و قراردادی) این شرکت شناخته شده اند تشکیل می دهد. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد که به تفکیک زن و مرد از جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران300 نفر بدست آمده است. ابزار اندازه گیری داده ها دارای دو پرسشنامه است که اولی پرسشنامه استاندارد تعهد سازمانی آلن و مایر که شامل 24 گویه بوده و برای اندازه گیری ابعاد سه گانه تعهد سازمانی (تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری) مورد استفاده قرار گرفته و دومی پرسشنامه استاندارد توانمند سازی بر اساس مدل توماس و ولتهاوس بوده که شامل 4 مولفه احساس شایستگی، احساس موثر بودن، معنی داری و حق انتخاب می باشد. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که بین احساس شایستگی، احساس موثر بودن، احساس معنی دار بودن و اختیار با تهد سازمانی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. همچنین با توجه به رگرسیون چند متغیره انجام شده متغیر احساس معنی دار بودن(44/0)، احساس موثر بودن(42/0)، احساس شایستگی(19%) و داشتن اختیار(11 %) به ترتیب می توانند 44 درصد، 42 درصد، 19 درصد و 11 درصد از تعهد سازمانی کارکنان شرکت مخابرات استان آذربایجان شرقی را تبیین کنند. لذا با توجه به یافته ها پیشنهاد می گردد که مدیران و مسئولان شرکت نظرات کارکنان را در تصمیم گیری های مورد توجه قرار داده و به مهارت ها و توانمندی های کارکنان ارج نهند و با استراتژی هایی مانند پاداش، ترفیع مقام این ارزش را برجسته کنند. مفهوم مدیریتی پژوهش این است که به منظور افزایش تعهدسازمانی کارکنان، مدیران باید تلاش بیشتری در سرمایه گذاری بر روی توانمندسازی کارکنانشان بنمایند.