نام پژوهشگر: قربانعلی کریم زاده

خلود نفس از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده الهیات 1392
  سیده فاطمه حسینی   قربانعلی کریم زاده

مسأله ی خلود نفس یکی از مباحث بنیادی در الهیات و به ویژه در فلسفه ی اسلامی می باشد. به لحاظ قدمت، اعتقاد به بقای آدمی، در بسیاری از اقوام وتمدن های نخستین دیده شده اگر چه این عقیده در اقوام مختلف صورت های متفاوتی یافته است. از آن جایی که حیات مهمترین مقوله ای است که هر کس در مواجهه با مرگ با آن برخورد می کند، پرداختن به این مسئله همیشه درمیان بشر ضروری بوده است. اعتقاد به جاودانگی درتمامی ادیان آسمانی وجود دارد. اما شکل تکامل یافته ی این اعتقاد در دین مبین اسلام وجود داشته وقرآن کریم بارها به این موضوع پرداخته است. سوال اصلی این تحقیق اثبات نامیرایی وجود آدمی از دیدگاه علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر معاصر پیرو حکمت متعالیه، بر طبق آیات قرآن است و فرضیه ای که مطرح می شود وجود ذومراتب آدمی در تمامی مراتب هستی است. هویت اصلی انسان نفس مجرد اوست که آن را به علم حضوری در می یابد. اما به نظر ایشان همین نفس، در سه مرتبه ی عالم وجود که عوالم ماده، مثال ومجرد می باشند، دارای مرتبه ای مخصوص به آن مرتبه است. نفس انسان در هنگام مرگ از جسم مادی به طور موقت قطع تعلق کرده و در روز رستاخیز، بدن دوباره به نفس ملحق می شود. نتیجه اینکه انسان تنها نفس مجرد و یا تنها جسم مادی نیست و انسان با هر دوی اینها جاودانه خواهد بود. اعمال هر کس تعیین کننده ی جاودانگی فرد در دوزخ و یا بهشت است. خلود کفاری که نفس آنها بر اثر تکرار اعمال قبیح به صورتی شقاوت بار درآمده که دائم صورت های قبیح وهول انگیز ایجاد می کند، در عذاب دوزخ وخلود توبه کنندگان و مومنین نیز در بهشت حتمی است.

تجرد نفس از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  منوچهر شامی نژاد   قربانعلی کریم زاده

چکیده: مساال تجرد نفس یکی از مساا یل مهم در نظام های الهیات ب ویژه در فلسف اسلامی ب شمار میآید. این مسال از ابعاد گوناگون مورد توج فیلسوفان و متکلمان ومفسران مسلمان واقع شاده است. ملاصدرا و لالام بااباا یی در آثار فلسفی ،کلامی و تفسیری خود از ابعاد مختلف ب تامل و بررساای این مسااال درداخت اند. ملاصاادرا نفس را مجرد م یداند ک در ابتدای حدوث، وجودی جساما نی داشت است و در اثر حرکت جوهری ب کمال میرسد؛ بنابرین با توج ب ماانی خودشاان و از جمل اصاالت وجود ب بررسای این مساال می دردازند. لالام بااباایی نیزب تاع ملاصادر ا نفس را مجرد میداند با این تفاوت ک ایشان لالاوه بر دلایل برهانی و لاقلی، ب دلایل نقلی نیز درداخت و از آیات و روایات در اثاات مسال استفاده کرده است. ملاصدرا در مورد تعلق نفس ب بدن معتقد ب وجود روح بخاری اسات ک و اسط نفس و بدن می شود. اما لالام ب این واسط اشکال می گیرد و میگوید لطافت و غلظت موجب شرافت و دستی یک چیز نمی شود. از آنجا ک تجرد نفس، بسیاری از شاهات مادیین؛ من جمل معاد و نیز دغدغ جاودانگی و... را حل می کند، از اهمیت بساازایی برخوردار اساات و انسااان را در رساایدن ب معارف حقیقی یاری می رسااند. این دژوهش با جهت گیری توصیفی وتطایقی ب تحلیل وبررسی این مسال از دیدگاه این دو فیلسوف می دردازد و برایند آن تایین تشاب ها وتفاوتها و در نتیج ، فهم لامیق مسال خواهد