نام پژوهشگر: محمد مهدی حیدری
مریم نادری لردجانی محمد مظلوم اردکانی
زیست حسگر های هیبریداسیون dna دارای پتانسیل بالقوه ای برای تشخیص بیماری ها، آزمایش داروها و دیگر کاربرد های زیستی می باشند. در این میان زیست حسگرهای dna ای که بر پایه روش های الکتروشیمی کار می کنند، به علت سادگی، سریع و ارزان بودن و هم چنین حساسیت بالا مورد توجه ویژه ای قرار گرفته اند. هدف از این تحقیق بررسی و تعیین هیبریداسیون dna با روش های الکتروشیمیایی می-باشد. بدین منظور نانو ذرات طلا ساخته شدند. سپس مخلوطی از نانو ذرات طلا و dna تیموس گوساله توسط روش ولتامتری چرخه ای بر سطح الکترود آزمایش گردید و به منظور اصلاح الکترود کربن شیشه ای مورد استفاده قرار گرفت. کاوشگر مورد استفاده در این تحقیق برای ژن ناحیه تعیین کننده جنسیت بر روی کروموزومy (sry) طراحی شد و انتهای ?5 آن با گروه sh تغییر یافت. این کاوشگر بر سطح الکترود اصلاح شده متصل شد، سپس با اضافه کردن متیلن بلو به عنوان شناساگر سطح به آن الکتروفعال گردید. هیبریداسیون این کاوشگر با dna تک رشته ای شده مکمل و غیر مکمل حاصل از pcr مورد آزمایش قرار گرفت و توسط روش ولتامتری پالس تفاضلی بررسی گردید. نتایج نشان می دهند که الکترود اصلاح شده قادر به انجام هیبریداسیون و تشخیص dna تک رشته ای شده مکمل از غیر مکمل می باشد. ppm 30 به عنوان غلظت بهینه dna تک رشته ای شده مکمل برای انجام هیبریداسیون به دست آمد. برای بررسی نمونه های ژنومی، dna ژنومی افراد مذکر و مونث نیز جهت هیبریداسیون مورد آزمایش قرار گرفتند. در نهایت پایداری اتصال موثر dna تک رشته ای کاوشگر بر سطح الکترود اصلاح شده توسط واسرشتگی با محلول قلیایی و واسرشتگی گرمایی بررسی گردید.
سمییه احمدی محمد مهدی حیدری
چکیده گونه درختی پده (populus euphratica oliv ) یکی از گونه های جنس صنوبر است که در مناطق وسیعی از ایران بطور طبیعی گسترش دارد. این گیاه بومی مناطق خشک و نیمه خشک با آب و خاک شور سازگار است. در این تحقیق مقایسه ای بین گروهبندی حاصل از داده های مورفولوژیکی مربوط به صفات برگ و قطر و ارتفاع درخت و داده های مولکولی حاصل از 10 آغازگر rapd در 17 پروونانس پده انجام شد. گروهبندی بدست آمده از این دو روش در بعضی حالات شباهت هایی نشان داد ولی بیشتر حالات همدیگر را تایید نکردند. که دلیل این موضوع می تواند کافی نبودن داده های مورفولوژیکی باشد. در این مطالعه پلی مورفیسم بالایی بدست آمد، بطوریکه 10 پرایمر بکار رفته در این آزمایش 6/93 % پلی مورفیسم نشان دادند. همچنین دامنه تشابه ژنتیکی از حدود 18/0 تا 73/0 متفاوت بود. با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که تنوع بالایی بین پروونانس های پده وجود دارد و نشانگر مولکولی rapd برای مطالعه تنوع ژنتیکی پده کارایی مطلوبی را نشان داد.
زهرا طالعات محمد مظلوم اردکانی
در سال های اخیر تلاش های قابل توجهی برای توسعه بیوسنسور و ایمونوسنسورهای حساس، دقیق، سریع و انتخابی برای تشخیص بیماری سرطان انجام شده است. هدف از ارائه تحقیق حاضر، طراحی و ساخت ابزار جدید برای شناسایی شناساگرهای زیستی سرطان زا با استفاده از ساختارهای مختلف بیوسنسورهای الکتروشیمیایی میل ترکیبی از جمله ایمونوسنسور و آپتاسنسورها می باشد. در مطالعه اول، دو روش ساده و حساس برای تشخیص شناساگر ca 125 با استفاده از آنتی بادی تثبیت شده بر روی الکترودهای گرافیت صفحه چاپی اصلاح شده با پلیمر پلی آنترانیلیک اسید ارائه شده است. در هر دو مورد، این ساختار اولیه برای توسعه ایمونوسنسور بدون نشانگر و ایمونوسنسور ساندویچی تقویت شده سیگنال با کمک ناوذرات طلا و محلول افزاینده نقره بکار گرفته شده است. در تحقیق دوم، دو ایمونوسنسور الکتروشیمیایی با کاربرد ذرات مغناطیسی و الکترودهای گرافیت صفحه چاپی توسعه یافته است. ذرات مغناطیسی عامل دار شده با پروتئین g و اصلاح شده با بیومولکول ها بر روی سطح الکترودها قرار داده شد. به منظور تشخیص شناساگر سرطان muc1 ذرات مغناطیسی به عنوان بستری جهت تثبیت آنتی بادی اولیه، آنتی ژن و آنتی بادی ثانویه و انجام برهمکنش های آنتی بادی- آنتی ژن به کار گرفته شد. پس از نشاندار کردن با آنتی بادی سوم متصل به آنزیم hrp و آلکالین فسفاتاز، تشخیص الکتروشیمیایی پروتئین muc1 انجام گرفت. در مطالعه سوم، یک بیوسنسور الکتروشیمیایی بر پایه آپتامر با استفاده ار شناساگر الکتروفعال متیلن بلو و الکترودهای اصلاح شده با پلیمر عاملدار برای تشخیص الکتروشیمیایی پروتئین muc1 توسعه داده شده است. در نهایت، در آخرین مطالعه روش جدیدی برای تشخیص برهمکنش آپتامر- پروتئین شناساگر سرطان muc1 با استفاده از تغییرات جریان الکتروشیمیایی شناساگر متیلن بلو ارائه شده است. در این تحقیق سطح الکترودهای اصلاح شده با نانوذرات طلا با رشته های آپتامر پوشانده شد و پس از برهمکنش پروتئین ها با آپتامر، تغییرات حاصل با روش های اسپکتروسکوپی امپدانس الکتروشیمیایی و ولتامتری مورد بررسی قرار گرفت. تمامی سنسورهای طراحی شده برای اندازه گیری پروتئین های شناساگر سرطان با حد تشخیص های پایین و قابل مقایسه با سایر روش های معمول به کار گرفته شدند.
زهرا قانعی یخدان مهری خاتمی
سندرم بروگادا یکی از دلایل ژنتیکی مرگ های ناگهانی قلبی می باشد. علائم این سندرم شامل تأخیر انقباضی بطن راست و ارتفاع قطعه ی st در منحنی الکتروکاردیوگرام است که این علائم در ارتباط با سنکوپ و مرگ ناگهانی می باشد. شیوع مرگ های ناگهانی قلبی در سرتاسر دنیا در حال افزایش است اما مکانیسم هایی که منجر به آریتمی می شود، هنوز کاملاً شناخته شده نیست. در سطح مولکولی یک طیف گسترده ای از مکانیسم هایی که منجر به آریتمی می شود، جهش ها در ژن های کدکننده ی کانال های یونی است. گزارش شده است که فعالیت کانال های یونی در کاردیومیوسیت ها به سطوح atp حساس است. یک فرضیه این است که سندرم بروگادا ممکن است به خاطر اختلال در ژنوم میتوکندری باشد. هدف از گزارش حاضر بررسی ژن trna گلوتامیک اسید و ژن سیتوکروم b است و مطالعه ی رابطه ی بین جهش های نقطه ای در این نواحی کدکننده و این سندرم می باشد. در مطالعه ی حاضر، ژن trna گلوتامیک اسید و قسمتی از ژن سیتوکروم b در 20 بیمار با سندرم بروگادا و 25 فرد به عنوان کنترل انجام شد. کل dna ژنومی از نمونه های خون محیطی به وسیله ی کیت استخراج خون، استخراج گردید. یک قطعه ی 279 جفت بازی به وسیله ی pcr تکثیر شد. از sscp برای غربالگری سریع جهش های dna میتوکندریایی استفاده شد و قطعات دارای الگوی باندی متفاوت برای شناسایی دقیق جهش ها تعیین توالی شدند. در این مطالعه یک جهش هموپلاسمی و حفاظت شده ی t14687c در ژن trna گلوتامیک اسید میتوکندری در یک بیمار با سابقه ی سنکوپ پیدا شد. این جهش لوپ tpsic را تحت تأثیر قرار داده و بیماریزاییش قبلاً در ارتباط با میوپاتی میتوکندریایی به اثبات رسیده است. همچنین یک جهش جدید هتروپلاسمی g14838a در یک بیمار در ژن سیتوکروم b میتوکندری پیدا کردیم. این جهش بی معنی است و در اسید آمینه موقعیت 31 تریپتوفان به کدون پایان تبدیل می شود. این تغییر قبلاً گزارش نشده است و باعث از دست رفتن 350 اسید آمینه، تقریباً 91% پروتئین در انتهای c می شود. با توجه به نقش مهم سیتوکروم b در کمپلکس iii و واکنش های فسفریلاسیون اکسیداتیو برای تولید انرژی، با احتمال بسیار زیاد این جهش بیماریزا می باشد. همچنین یک جابه جایی هموپلاسمی c14766t در 7 بیمار که 5 نفر از آنها دارای سابقه ی سنکوپ بودند، پیدا شد. این جابه جایی در اسیدآمینه ی موقعیت 7 باعث تغییر ترئونین به ایزولوسین می شود. این جهش مشخصات هیدروپاتی را در یک ناحیه ی آبدوست تغییر می دهد. به خاطر اهمیت سنتز atp در قلب، ممکن است که جهش ها در این ژن های میتوکندری ایجاد یک عامل مستعد کننده باشند که به همراه فاکتورهای محیطی سنکوپ را در بیماران مبتلا به سندرم بروگادا راه اندازی می کنند.
فائزه حسامی ذکایی محمد مهدی حیدری
بیماری ارثی کانال های یونی، ناهنجاری های نادر عضلات اسکلتی هستند. میوتونی خصوصیت رایج اما نه همیشگی این بیماری ها است. میوتونی غیر دیستروفیک در اثر ناهنجاری در عملکرد کانال های سدیم، کلراید و کلسیم ایجاد می شود. جهش در ژن کد کننده زیر واحد ? کانال سدیم حساس به ولتاژ (scn4a) و ژن کد کننده کانال کلراید (clcn1) با تغییر در تحریک پذیری سارکولما، با گروهی از بیمار ها که از لحاظ بالینی با هم همپوشان هستند، مرتبط می باشد. در این پژوهش 28 بیمار ایرانی با میوتونی غیر دیستروفیک به منظور بررسی اگزون 22 ژن scn4a و اگزون 8 ژن clcn1، با تکنیکpcr-sscp مورد بررسی قرار گرفتند و الگوهای دارای شیفت باندی تعیین توالی شدند. بررسی ها در اگزون 22 ژن scn4a، منجر به یافتن، یک جهش در موقعیت ژنی 29073g>c در یکی از بیماران شد. این جهش باعث تغییر اسیدآمینه گلایسین به آلانین در کدان 1306 می شود. این جهش در موقعیت لوپ سیتوپلاسمی بین دمین iii و iv زیرواحد ? کانال سدیم حساس به ولتاژ قرار گرفته است. در بررسی اگزون 8 ژن clcn1 بیماران، جهشی شناسایی نشد. با توجه به نتایج حاصل از تحقیقات گذشته و نتایج همردیفی چندگانه می توان نتیجه گرفت که کدان 1306 در طی تکامل در بین موجودات حفاظت شده است و همچنین شواهد نشان می دهد گلایسین 1306 حفاظت شده، در ناحیه ای از پروتئین قرار گرفته که از نظر عملکردی مهم است. در واقع لوپ سیتوپلاسمی بین دمین iii و iv از طریق مسدود کردن دهانه داخلی کانال، برای غیر فعال شدن سریع کانال نقش حیاتی دارد.
مژده آذری جهرمی محمد مهدی حیدری
سندرم کیندلر نوعی اختلال وراثتی است که با ناهنجاری های پوستی شامل تاول و آتروفی پوست و حساسیت به نور آفتاب تظاهر پیدا می کند. این ناهنجاری در نتیجه جهش مغلوب آتوزومی در ژن kind1 ایجاد می شود. اندازه این ژن kb5/48 است و دارای 15 اگزون می باشد. چهارده ناحیه قابل ترجمه این ژن (اگزون های 15-2) پروتئینی با وزن مولکولی kda 74 به نام کیندلین-1 کد می کند، این پروتئین بیان گسترده ای در کراتینوسیت ها دارد و اکتین اسکلت سلولی را به ماتریکس خارج سلولی متصل می کند. ایزوفرم کوتاه تر کیندلین-1 از ترجمه اگزون های 7-2 ایجاد می شود، این ایزوفرم در سلول های اپتلیال سیستم گوارش بیان بیشتری دارد. افراد مبتلا به سندرم کیندلر گاهی ناهنجاری سیستم گوارش شامل دیسفاژی را نیز بروز می دهند، که احتمالا به علت جهش در اگزون های کد کننده ایزوفرم کوتاه تر می باشد. بیماران مورد مطالعه در این تحقیق علاوه بر ناهنجاری های پوستی از اختلالات گوارشی شدید نیز رنج می برند، به همین علت مطالعات آزمایشگاهی برای بررسی جهش در ژن kind1 با استفاده از روش های sscp و تعیین توالی برروی اگزون2 و نواحی اینترونی اطراف آن انجام شد. افراد مورد مطالعه در این تحقیق شامل 8 بیمار و 6 نفر بدون علامت(12 نفر فامیل و 2 نفر غیر فامیل) و همچنین 25 نفر سالم و بدون سابقه فامیلی از این بیماری به عنوان کنترل، بودند. چهار تغییر نوکلوتیدی جدید شامل: 1-29t/g, 1-40t/c, 1-99dela, 151+49g/t مشاهده شد، این تغییرات تا کنون گزارش نشده اند و احتمالا باعث ایجاد اختلال در پیراش صحیح ژن و در نتیجه تولید پروتئین ناقص می شوند، اما نتیجه گیری نهایی منوط به مطالعات بیشتر است.
فریبا جعفری رسول وفازاده
در این پایان نامه سه کمپلکس چهار هسته ای و یک کمپلکس دو هسته ای جدید از مس (ii) با لیگاند باز شیف سه دندانه دی آنیونی (n=1-4 و h2ln)، دارای دهنده های ono سنتز شدند و به وسیله ی تکنیک های ir، uv-vis، آنالیز عنصری chn و کریستالوگرافی اشعه x شناسایی شدند. ساختار کمپلکس های 4(cul1) و 2(cul2) به وسیله پرتو نگاری اشعه x شناسایی شدند. فضای کوئوردیناسیونی اطراف مس برای کمپلکس 2(cul2) به صورت مسطح مربع می باشد. فعالیت های بیولوژیکی کمپلکس های مس(ii) مانند توانایی اتصال به dna و شکست dna برای این کمپلکس ها مطالعه شد که توانایی اتصال به dna و شکست dna قابل توجهی را نشان دادند.
فاطمه صدیقی محمد مهدی حیدری
چکیده مقدمه: آترواسکلروزیس رایج ترین فرایند پاتوفیزیولوژیکی است که منجر به بیماری های قلبی عروقی (cvd) می شود. فاکتورهای ژنتیکی و محیطی زیادی بر فرایند این بیماری اثر می گذارند. زخم های آترواسکلروزیس به طور عمده در سرخرگ های بزرگ و متوسط ایجاد می شوند. گرچه اطلاعات زیادی در مورد پیشرفت و توسعه بیماری های قلبی عروقی به دست آمده است اما عامل اتیولوژی اصلی آن هنوز ناشناخته باقی مانده است. هدف: در این مطالعه، ما به نقش جهش در ژن های trna میتوکندری در بیماران مبتلا به آترواسکلروزیس پرداختیم. همچنین، سعی کردیم تا ارتباط احتمالی جهش در ژن atpase 6 و آترواسکلروزیس را در بیماران ایرانی مشخص کنیم. مواد و روش: 60 نمونه خون بیمار و 60 نمونه خون فرد طبیعی که عدم وجود آترواسکلروزیس عروق آن ها از طریق آنژیوگرافی مشخص شده بود جمع آوری گردید. پس از استخراج dna، ژنوتایپ ژن های میتوکندریایی atpase 6 و trnaهای لیزین، ایزولوسین، گلوتامین و متیونین از طریق pcr-sscp و تعیین توالی مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این، یک قطعه ی 144 جفت بازی که در برگیرنده ی محل جهش در ژن trnaleu(cun) بود توسط mispairing pcr تکثیر شد. سپس، غربالگری جهش a12308g با روشpcr-rflp صورت گرفت. نتایج: هیچ جهشی در ژن های atpase 6 وtrnalys,ile,gln,met در بیماران مورد مطالعه شناسایی نشد. همچنین، پلی مورفیسم 12308a>g در 14 فرد بیمار و 9 فرد کنترل یافت شد. تفاوت بین افراد بیمار و کنترل با استفاده از آزمون آماری دقیق فیشر مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط معناداری بین شیوع پلی مورفسیم 12308a>g و آترواسکلروزیس مشاهده نشد .(p=0.255) نتیجه گیری: این نتایج پیشنهاد می کنند که جهش ژن های atpase 6 و trnalys,ile,gln,met میتوکندری در ارتباط با استعداد ابتلا به cad در بیماران مبتلا به آترواسکلروزیس ایرانی نیستند. این احتمال که شاید اختلال میتوکندری توسط جهش در سایر ژن ها ایجاد شده باشد همچنان باقی می ماند. به منظور ارزیابی معتبر نقش آن ها، مطالعه بر روی گروه های بزرگ تر نسبت به گروه های کنترل ضروری است. واژگان کلیدی: آترواسکلروزیس، trna، ژن atpase 6، dna میتوکندری، جهش، pcr-sscp، rflp
نعیمه حسن زاده گوجی رسول وفازاده
در این پایان نامه کمپلکس های مس جدیدی از واکنش بنزهیدرازید و استیل استون با برخی نمک های مس(ii) تهیه شد. کلاستر مس(ii) چهارهسته ای (کمپلکس 1) با فرمول [cu4cl6o(c5h8n2)4] از واکنش استیل استون و بنزهیدرازید با نسبت مولی یک به یک و مس کلرید(ii) در متانول سنتز شد و کمپلکس 2، [cu(c19h16n4o3)] از واکنش لیگاند bzpyzn با نمک های مس (ii) در متانول با نسبت های برابر بدست آمد و تبدیل –ch= در مرکز استیل استون در bbhac3- به گروه کتونی ثابت گردید. این دو کمپلکس با تکنیک های ir، uv-vis، آنالیز عنصری chn بررسی و ساختار آن ها با کریستالوگرافی اشعه x شناسایی شد. ویژگی های اتصال کمپلکس ها با dna، به وسیله کالف تیموس dna، (ct-dna) و با روش های اسپکتروسکوپی جذبی مطالعه شد. نتایج نشان داد که این دو کمپلکس با روش های مختلفی به dna متصل می شوند. مطالعه الکتروفورز ژل کمپلکس ها نشان داد که کمپلکس 1 می تواند فرم ابرمارپیچ pbr322 dna را به فرم nicked در غیاب کاهنده یا اکسنده بشکند.
فاطمه موسوی مهری خاتمی
مالتیپل اسکلروزیس (ms) شایع ترین بیماری سیستم عصبی مرکزی است که در نتیجه تاثیر متقابل التهاب و فرآیند های تخریب عصبی ایجاد می شود. این بیماری موجب اختلالات عصبی متناوب و به دنبال آن افزایش ناتوانی می شود. مشخص شده است که عدم عملکرد میتوکندری باعث ایجاد اختلالات عصبی می شود. ژن polg، کد کننده زیر واحد کاتالیکی آنزیم dna پلیمراز گاما، مسئول همانندسازی dna میتوکندری می باشد. پروتئین این ژن در ناحیه انتهای آمینی، حاوی دنباله پلی گلوتامین بوده که توسط توالی cag در اگزون 2 کد می شود. در این مطالعه، تکرار های تری نوکلئوتیدی ژن polg در 40 بیمار ایرانی مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (27 مونث و 13 مذکر با محدوده سنی 55-18) و همچنین 47 فرد سالم که از نظر سن و نژاد با گروه مورد مطالعه مشابه بودند، با روش الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید تحت شرایط دناتوره کننده، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج ما نشان می دهد که آلل نرمال در بیماران بصورت تکرارهای 10 تایی (10q) می باشد. همچنین آلل هایی با تکرار های 11 و 12 تایی نیز در بیماران تشخیص داده شد. هیچ اختلاف آماری معناداری بین توزیع طول تکرار cag در بیماران و گروه کنترل یافت نشد. علی رغم اینکه ارتباطی بین توالی تکراری cag در ژن polg با بیماری زایی مالتیپل اسکلروزیس مشاهده نشد، اما به نظر می رسد که تعداد نمونه های بیشتری برای به دست آوردن نتایج بهتر مورد نیاز باشد.
فهیمه معزی محمد مهدی حیدری
بیماری واریکوسل با رشد و نمو ناقص بیضه ای، علائم درد و کاهش باروری همراه است. مکانیسم مولکولی که طی آن باروری تحت تأثیر قرار می گیرد به طور واضح شناخته نشده است. احتمالاً dna اسپرم که برای لقاح و بارورسازی طبیعی ضروری است، در مردان نابارور واریکوسل تخریب شده است. در هسته اسپرم ساختار به شدت فشرده شده کروماتین توسط بیان ژن های tnp وprm تأمین می شود، بنابراین هرگونه تنظیم نادرست در بیان این ژن ها باعث اسپرم زایی غیرطبیعی و درنتیجه ناباروری می شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی ارتباط بین جهش های ژن tnp1 و اگزون 1 از ژن tnp2با بیماری واریکوسل در بیماران نابارور ایرانی است. آنالیز ارتباط بین جهش در ژن tnp1 و اگزون 1 از ژن tnp2، با فنوتیپ واریکوسل توسط تکنیک های pcr-sscp و تعیین توالی dna، در 82 فرد نابارور واریکوسل و 80 فرد کنترل انجام شد. آنالیز این بیماران، یک تغییر پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی g.ivs1+75t>c در ناحیه اینترون ژن tnp1 و دو جانشینی تک نوکلئوتیدی در مکان های g.c342>t و g.c432>t در ژن tnp2 را شناسایی کرد. ما این جانشینی ها را به ترتیب در 15، 22 و 17 فرد بیمار مشاهده کردیم در صورتیکه در افراد کنترل یافت نشدند. هیچ کدام از این جانشینی ها در مطالعات قبلی گزارش نشده و هر سه جدید بودند. تأثیر این جانشینی های تک نوکلئوتیدی در ناحیه اینترونی ژن tnp1 و ناحیه اگزونی ژن tnp2 و همچنین نقش آن ها در بیان این ژن ها هنوز قابل بحث است.
معصومه میرجلیلی محمد مهدی حیدری
آترواسکلروز بیماری شریانی پیچیده¬ای است که در نتیجه تعامل عوامل ژنتیکی و محیطی متعدد ایجاد می¬شود.تومور نکروزیس فاکتور آلفا (tnfα) یک سایتوکاین التهابی می¬باشد که با آترواسکلروز ارتباط دارد و تحت کنترل شدید ژنتیکی قرار دارد. در این مطالعه، ما ارتباط احتمالی بین پلی¬مورفیسم g/a پروموتر ژن tnfα (ناحیه 238-) و خطر ابتلا به آترواسکلروز در جمعیت ایرانی را مورد بررسی قرار دادیم. در این مطالعه، 60 بیمار مبتلا به آترواسکلروز و 60 فرد سالم بدون هیچ گونه تاریخچه فامیلی ابتلا به آترواسکلروز مورد مطالعه قرار گرفت. آنالیزهای پلی¬مورفیسم ژن tnfα بوسیله تکنیک pcr-rflp انجام شد. پلی-مورفیسم ناحیه 238- در 13 بیمار مشاهده شد که همگی آنها هتروزیگوت بودند. با بررسی آماری داده¬ها ارتباطی بین این پلی¬مورفیسم پروموتور ژن تومور نکروزیس فاکتور آلفا و بیماری آترواسکلروتیک در بیماران مورد مطالعه مشاهده نشد. اما برای دست یافتن به نتایج بهتر بررسی نمونه¬های بیشتر مورد نیاز است.
نفیسه کریمیان شهری مهری خاتمی
قلب به عنوان عضو حیاتی بدن انسان بین هفته ی دوم تا دهم بارداری تشکیل می شود. بیماریهای مادرزادی قلب، به علت نقایص ساختاری و عملکردی در حین تکامل جنین (بیشتر سه ماه اول بارداری) ایجاد می شوند. علت اصلی اینگونه مشکلات قلبی، تاکنون ناشناخته باقیمانده است. عوامل محیطی و ژنتیکی هر دو در این بیماریها تاثیرگذار هستند؛ اما عوامل ژنتیکی بیش از عوامل محیطی مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در میان بیماریهای مادرزادی قلب عمومیت دارد، روند رشد غیر طبیعی و نقص قلب است. قلب ارگانی است که شدیدا به انرژی نیاز دارد. با توجه به نقش میتوکندری در تامین انرژی برای قلب، لذا تغییر در mtdna می تواند منجر به کاهش فسفریلاسیون اکسیداتیو و سطح atp شود. جهش در ژن سیتوکروم b میتوکندریایی در ارتباط با بیماریهای متنوعی گزارش شده است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی جهش در ژن سیتوکروم b بیماران ایرانی مبتلا به بیماریهای مادرزادی قلب است. روش: این مطالعه روی 30 فرد بیمار و 28 فرد کنترل انجام شد. dna از لنفوسیت های خون محیطی استخراج شد و قطعه ی مورد نظر با pcr تکثیر گردید. سپس، غربالگری محصولات pcr با تکنیک sscp انجام شد و نمونه های مشکوک به دارا بودن جهش جهت تعیین توالی فرستاده شدند. نتایج: در این تحقیق، سه جهش به ترتیب در موقعیتهای14696a>g (در ژن trna گلوتامیک اسید)، 14766c>t (در ژن سیتوکروم b و از نوع بدمعنی) و جهش 14783t>c (در ژن سیتوکروم b و از نوع هم معنی) یافت شدند. همه این جهش ها بصورت هموپلاسمی هستند. بحث: جهش 14696a>g در ژن trna گلوتامیک اسید و جهش های 14766c>t و 14783t>c در ژن سیتوکروم b، ممکن است باعث تغییر در ساختار و سطح پایداری کمپلکس iii زنجیره ی تنفسی شود. کلمات کلیدی: بیماریهاری مادرزادی قلب، جهش، pcr-sscp، سیتوکروم trna، b گلوتامیک اسید ?
محمد مهدی حیدری سیدمحمدعلی خاتمی فیروزآبادی
امروزه پیامدهای زیست محیطی و جوابگو نبودن منابع کره زمین به دغدغه اصلی بشر تبدیل شده است. خریداران می آموزند که مواد و خدمات را از تأمین کنندگانی بخرند که قادرند آن ها را با هزینه ای پایین وکیفیتی بالا فرآهم آورند و به طور همزمان به مسئولیت های زیست محیطی خود نیز توجه داشته باشند. از این رو توجه به مدیریت زنجیره تأمین سبز افزایش یافته است. با وجود قوانین دولتی و آگاهی فزاینده مردم در مورد محیط زیست، شرکت هایی که می خواهند در بازار جهانی دوام بیاورند نمی توانند مسائل زیست محیطی را نادیده بگیرند. عملکرد زیست محیطی یک شرکت تنها از طریق فعالیت های داخلی بلکه توسط عملکرد تأمین کنندگانش تحت تأثیر قرار می گیرد. غربال تأمین کنندگان بر اساس عملکرد زیست محیطی و همکاری تجاری فقط با تأمین کنندگانی که به استاندارهای زیست محیطی مشخص شده، دست یافته اند در این راستا راهگشاست. این پژوهش برآن است بهترین تأمین کنندگان سبز شرکت داروپخش را شناسایی نماید. با استفاده از مدل پژوهشی بویوکوزکان و سیفسی(b2011) و بومی سازی آن توسط شش تن از خبرگان این شرکت، معیارهای موثر در انتخاب تأمین کنندگان سبز شناسایی و توسط رویکرد anp فازی درجه اهمیت آن ها مشخص گشت و در نهایت تأمین کنندگان این شرکت با توجه به این معیارها، از طریق تکنیک خاکستری رتبه بندی شدند. معیارهای مهم جهت ارزیابی تأمین کنندگان سبز به ترتیب تکنولوژی(0.3)، شایستگی سبز(0.25)، عملکرد مالی(0.21)، سازماندهی(0.14) و سطح خدمت(0.1) بودند و در نتیجه آن، تأمین کننده s1 بعنوان بهترین تأمین کننده شناسایی شده و تأمین کنندگان s2و s3 مشترکاً از اولویت بعدی جهت همکاری برخوردار شدند. در پایان پیشنهاد شد که شرکت ها واحد r&d خود را نسبت به خرید تجهیزات و تکنولوژی های پیشگیری کننده و زیست سازگار تقویت نموده و دولت ضمن ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست، با حمایت های مالی و فنی خود، زیرساخت های مناسب برای شرکت ها جهت تغییر مدل های تجاری خود به سمت مدل های سبز را فرآهم نماید.
هدی عباسی علی لشکری
به طور کلی شمع ها در انواع سازه های بلند، دیوارهای حائل، سازه های دریایی و فرا ساحلی، پل ها، دکل ها و ... برای مقابله با بارهای جانبی ناشی از باد، خاک، زلزله، امواج و ... مورد استفاده قرار می گیرند. در چنین مواردی باید اندرکنش شمع و خاک را با دقت بالایی مدلسازی و رفتار شمع را تحت بارهای جانبی تجزیه و تحلیل نمود. لذا پژوهشگران مختلف پاسخ جانبی شمع را مورد مطالعه قرار داده اند و روش های گوناگونی را برای تحلیل اینگونه شمع ها ارائه نموده اند. از اولین روش های پیشنهادی در این زمینه می توان به روش وینکلر اشاره کرد که به صورت وسیعی به کار گرفته می شود. یکی از نقاط ضعف اساسی این روش استفاده از فنرهای خطی مستقلی است که سختی آنها بدون در نظر گرفتن اثر اندر کنش خاک و شمع تعیین می شود. از دیگر روش های متداول برای تحلیل شمع ها ی تحت بار جانبی روش تجربی p-y است که بر اساس آزمایش های میدانی، خاک را به صورت فنرهای مستقل غیر خطی مدلسازی می نماید. هزینه بر بودن انجام آزمایش های صحرایی و در نظر نگرفتن اثر خصوصیات شمع و پیوستگی خاک بر رفتار شمع از ضعف های این روش محسوب می گردد. به منظور رفع ضعف های ذکر شده، روش دیگری تحت عنوان روش گوه ی کرنش پیشنهاد شده است که یک ارتباط تئوری بین مسأله یک بعدی تیر بر تکیه گاه الاستیک و مسأله سه بعدی اندرکنش خاک و شمع برقرار می کند. یکی از نقاط ضعف روش گوه کرنش استفاده از مدل رفتاری بسیار ساده در فرمولبندی روش می باشد. از اینرو در این پایان نامه سعی شده است که با به کار بردن یک مدل رفتاری پیشرفته تر، توانایی روش گوه کرنش در پیش بینی رفتار شمع تحت بار جانبی افزایش یابد. از مزایای مدل رفتاری استفاده شده آن است که با به کارگیری روابط ساده و تعداد پارامتر کم، توانایی بالایی در شبیه سازی رفتار خاک دارد. از مقایسه نتایج تحلیل های انجام گرفته توسط روش بهبود یافته ی گوه کرنش و داده های آزمایشگاهی مشاهده می شود که روش ارائه شده در این پایان نامه رفتار واقع بینانه تری از شمع تحت بارهای جانبی را در ماسه یکنواخت نسبت به روش های قبلی پیش بینی مینماید.
زهرا مقدس رسول وفازاده
لیگاند باز شیف سه دندانه ای هیدرازون (hl) از واکنش بنزهیدرازید و 2-استیل پیریدین (نسبت 1:1) در حلال متانول سنتز شد. کمپلکس های مس(ii) با آنیون های مختلف این لیگاند سنتز و شناسایی شد. نتایج آنالیز عنصری و کریستالوگرافی x-ray نشان داد که وقتی آنیون های cl- و -no3 استفاده شود، لیگاند به صورت سه دندانه ای خنثی عمل کرده و کمپلکس هایی با فرمول [cu(hl)x2] (x=cl, no3) به دست می آید. در صورتی که در حضور آنیون های -br، n3-، ch3coo- وso4-2 لیگاند باز شیف به صورت سه دندانه ای و تک آنیونی به مس کوئوردینه شده و کمپلکس هایی با فرمول[(culx)2] و[(cul)2 so4] به دست می آید. در مورد آنیون clo4- با توجه به نتایج آنالیز عنصری پیشنهاد می شود که لیگاند هیدرازون به هر دو صورت آنیونی و خنثی عمل کرده و کمپلکس[cu(hl)(clo4)2.culclo4] به دست آمده است. برهم کنش تعدادی از این کمپلکس ها با dna نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
نوشین رجب زاده علی بنویدی
چکیده بطور کلی این پروژه شامل دو بخش کاملا مجزا می باشد. در بخش اول که در فصل های سوم، چهارم و پنجم به تشریح آن پرداخته شده است شامل طراحی زیست حسگرهای متفاوت بر اساس نانوذرات گوناگون بوده است. در بخش دوم که در فصل ششم به تشریح آن پرداخته شده است طراحی حسگر و بررسی رفتار آن جهت اندازه گیری ترکیبات بیولوژیکی و محاسبه برخی از پارامترهای سینتیکی و ترمودینامیکی ترکیبات بیولوژیکی مختلف است. در فصل سوم از بخش اول این پروژه، ابتدا به روش الکتروشیمیایی، نانو ذره طلا را بر روی الکترود خمیر کربن ترسیب کرده پس از تثبیت dna تک رشته ای پروب تیول دار شده بر روی الکترود اصلاح شده با نانوذره طلا خصوصیت و رفتار سطح الکترود اصلاح شده و همچنین تشخیص هیبریداسیون از طریق ولتامتری چرخه ای، روش ولتامتری پالس تفاضلی و روش امپدانس بررسی گردید. نکته ی قابل توجه این که، با هیبرید شدن پروب با تک رشته مکمل علامت تجزیه ای متیلن بلو که به-عنوان شناساگر الکتروفعال به کار رفته است تغییر می کند در صورتی که هنگامی که هیبریداسیون با رشته غیر مکمل انجام می شود تغییری در علامت تجزیه ای دیده نمی شود. نتیجه فوق این امکان را فراهم می آورد تا بتوان تک رشته ای مکمل را از تک رشته ای غیر مکمل تشخیص داد. سپس با استفاده از این الکترود و با کمک آنزیم dna پلیمراز و نوکلئوتیدهای موجود سنتز dna در محلول و بدون کمک pcr انجام گردید. فصل اول این پروژه بیشتر جنبه کیفی داشته و در آن علاوه بر سنتز رشته dna به کمک آنزیم تمام شرایط لازم برای انجام فرایند هیبریداسیون از جمله دما و غلظت و همچنین روش هیبریداسیون و در نهایت زمان و غلظت متیلن بلو به عنوان شناساگر بهینه گردید. در فصل چهارم از بخش اول پس از ساخت نانو صفحه گرافن اکسید و کاهش شیمیایی آن، دو زیست حسگر الکتروشیمیایی با کاربرد گرافن و الکترود کربن شیشه ای توسعه یافته است. به منظور افزایش حساسیت این زیست حسگر ابتدا سطح الکترود با گرافن اصلاح شده و سپس فعال شد. در پایان دو dna کاوشگر (پروب) آمین دار شده با توالی های متفاوت بر روی دو الکترود مجزا قرار گرفت. تمام مراحل از جمله زمان تثبیت رشته کاوشگر، زمان هیبریداسیون با رشته مکمل و دمای لازم برای هیبرید شدن، همچنین زمان لازم برای قرار گرفتن tween برای حذف رشته های dnaای که به طو غیراختصاصی بر روی سطح الکترود قرار گرفته اند، بهینه شد. برای بهینه سازی و بررسی هیبریداسیون دو توالی dna با رشته مکمل خود، از روش ولتامتری چرخه ای و اسپکتروسکپی امپدانس الکتروشیمیایی استفاده شد. سرانجام محدوده خطی، حد تشخیص و تکرارپذیری روش برای اندازه گیری dna در سطح هر دو زیست حسگر طراحی شده گزارش شد. منحنی کالیبراسیون رسم شده برای این زیست حسگر دارای دو محدوده خطی ازm 20-10 × 0/1 تا m 14-10 × 0/1 و محدوده دوم ازm 14-10 × 0/1 تاm 10-10 × 0/1 بدست آمد. بر اساس منحنی کالیبراسیون حد تشخیص آمیلوژنین در سطح الکترود اصلاح شده با گرافن اکسید کاهش یافته و تک رشته پروبm 21-10 × 2/3 محاسبه شد. در فصل پنجم از بخش اول ابتدا نانولوله کربنی چند دیواره mwcnt)) به دو روش الکتروشیمیایی و شیمیایی عامل دار شد. پس از تثبیت آن بر روی الکترود کربن شیشه ای دو زیست حسگر الکتروشیمیایی بر اساس gce اصلاح شده باmwcnt عامل دار شده و دو dna آمین دار شده با توالی متفاوت ارائه شد. از mwcnt عامل دار شده برای افزایش حساسیت و تثبیت dna آمین دار شده بر روی الکترود استفاده شد. پس از بهینه سازی شرایط ساخت این دو زیست حسگر، هیبریداسیون رشته های مکمل با کمک روش های امپدانس الکتروشیمیایی و ولتامتری مورد بررسی قرار گرفت. زیست حسگرهای طراحی شده برای تشخیص هیبریداسیون dna با حد تشخیص های پایین و قابل مقایسه ای با سایر روش های معمول ارائه شده اند. برای روش شیمیایی محدوده خطی در نمودار کالیبراسیون ازm 17-10 × 0/1 تا m 12-10 × 0/1 و برای روش الکتروشیمیایی ازm 18-10 × 0/1 تاm 14-10 × 0/1 بدست آمد. همچنین حدتشخیص برای روش الکتروشیمیایی نیز پایین تر از روش شیمیایی بدست آمد. در بخش دوم یا به عبارتی فصل ششم این تحقیق، ابتدا رفتار الکتروشیمیایی الکترود اصلاح شده با نانولوله های کربنی چند دیواره ای و ترکیب آلی و جدید2و2 -]1و2-اتانیدیل بیس (نیتریلومتیلیدین)_ بیس هیدروکینون برای اندازه گیری اپی نفرین، بررسی شده است. پارامترهایی از اصلاح گر تثبیت شده بر روی سطح الکترود مانند ضریب انتقال و تعداد الکترون و پروتون مبادله شده در اثر اکسایش، از بررسی ولتاموگرام های چرخه ای به دست آمدند. سپس اکسایش الکتروکاتالیزوری اپی نفرین در سطح الکترود اصلاح شده با روش ولتامتری چرخه ای مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که اضافه ولتاژ اکسایش اپی نفرین به میزان mv222 کاهش می یابد و افزایش شدت جریان قابل ملاحظه ای نیز رخ می دهد. پارامترهای مختلفی همچون ph محلول بهینه شدند. همچنین از روی نمودار تافل و رابطه مورد نظر مقدار ? برای اپی نفرین 46/0 تعیین شد که در توافق خوبی با کارهای قبلی است. در با مطالعات کرونوآمپرومتری نیز ضریب نفوذ اپی نفرین d)) برابر cm2 s-16-10 × 67/4 محاسبه شد. اندازه-گیری اپی نفرین به روش ولتامتری پالس تفاضلی نشان می دهد که منحنی کالیبراسیون در گستره ی غلظتی mm 020/0 – 005/0 و mm 00/6 – 02/0 خطی است و حد تشخیص روش برابر µm0/1 می باشد. همچنین مشخص شد که با روش ولتامتری پالس تفاضلی، الکترود توانایی جداسازی دماغه های اکسایشی اپی نفرین و استامینوفن را دارد درحالی که در حالت عادی همپوشانی دارند. به منظور بررسی کارایی روش پیشنهادی، اندازه گیری در نمونه حقیقی دارویی ( آمپول) انجام گرفت و نتایج قابل قبولی را ارائه کرد. در قسمت دوم این بخش، الکترود خمیر کربن جدیدی همراه با نانو ذره کربنی و اصلاحگر 7-( 3و4دی هیدروکسی فنیل) 10و 10 دی متیل 9و 10و 11و 12 تترا هیدرو بنزو (c) اکریدین 9 (h 7) برای اندازه گیری ایزوپروترونول بهینه سازی شد. مقدار ضریب انتقال اصلاحگر (?) تعیین گردید و اکسایش ایزوپروترونول در سطح این الکترود با روش ولتامتری چرخه ای بررسی شد که کم شدن اضافه ولتاژ و افزایش شدت جریان اکسایش که از مشخصه-های الکتروکاتالیز هستند، مشاهده شد. مقدار متوسط ثابت انتقال بار ظاهری بین الکترود و اصلاح گر تثبیت شده بر روی سطح الکترود (ks) s-199/1 و مقدار پوشش سطحی برابر با mol.cm-210-10 × 27/3 برای الکترود محاسبه گردید. مطالعات ولتامتری پالس تفاضلی نیز نشان داد که منحنی کالیبراسیون اندزه گیری ایزوپروترونول در محدوده غلظت های µm25/0 تا µm0/20 و در محدودهµm 0/20 تا mm0/ 2خطی است. با استفاده از روش پالس ولتامتری تفاضلی دماغه های آندی اکسایش چهار گونه ایزوپروترونول، اوریک اسید، فولیک اسید و تریپتوفان در سطح این الکترو اصلاح شده به صورت چهار دماغه ولتامتری مجزا و قابل تشخیص در آمده که نشان می دهد امکان همزمان سنجش این چهار گونه در حضور هم توسط این الکترود اصلاح شده میسر است. نهایتاً کارایی روش پیشنهادی برای اندازه گیری ایزوپروترونول، در دو نمونه حقیقی با روش افزایش استاندارد انجام شد. در قسمت سوم از این بخش یک الکترود خمیر کربن اصلاح شده با گرافن اکسید کاهش یافته و نانو لوله های کربنی و کمپلکس کبالت (ii) (بیس بنزوئیل استون اتیلن دیمینو) تهیه شده و سپس از آن برای اندازه گیری همزمان ایزوپروترونول، کاپتوپیریل و تریپتوفان استفاده شد. الکترود تهیه شده فعالیت الکتروکاتالیستی بسیار موثری برای اکسیداسیون ایزوپروترونول در بافر فسفات m 1/0 با 0/7 ph= نشان داد. مطالعات ولتامتری موج مربعی نیز نشان داد که منحنی کالیبراسیون اندزه گیری ایزوپروترونول در محدوده غلظت های µm125/0 تا µm0/30 و در محدودهµm 0/30 تا µm0/300 خطی است و حد تشخیص روش برابرnm0/50 می باشد. در پایان مشاهده شد که روش پیشنهادی برای اندازه گیری ایزوپروترونول، در دو نمونه حقیقی آمپول و نمونه سرم خون انسان با روش افزایش استاندارد توانایی لازم را دارد.
فاطمه السادات میرفخرالدینی محمد مهدی حیدری
آترو اسکلروز یک تغییر شکل پاتولوژیکی سرخرگ هاست که عامل مرگ بسیاری از افراد در کشورهای پیشرفته می باشد. این بیماری ممکن است باعث سکته و بیماری های فرعی سرخرگی شود. به عبارتی آترواسکلروز یک شکل غیر معمول التهاب مزمن است که در دیواره سرخرگها به وجود می آید.مشاهدات نشان می دهد که ادم اینتیما و تجمع لیپیدها و موکوپلی ساکارید ها باعث شروع روند این بیماری می شود. جهش در ژنوم میتوکندری نیز در بروز آترواسکلروز به اثبات رسیده است. اختلال در ژن ها ی میتوکندری موجب عدم توازن در تولید و حذف اکسیژن واکنش زامی شود. فشار اکسیداتیو به وسیله لیپیدها و پروتئین ها در دیواره عروق به وجود می آید. گونه های اکسیژن فعال یا rosکلیدهای میانجی گر مسیرهایی هستند که طی آن التهابات عروقی شکل گرفته که در بیماری آترواسکلروز قابل مشاهده است.
سمیرا یوسفی محمد حسین ادیب راد
سدهای انحرافی به منظور بالا بردن تراز سطح آب رودخانه و انتقال آب به کانال اصلی شبکه های آبیاری طراحی می شوند. این سدها از نوع سدهای وزنی بوده و پایداری آن ها با استفاده از وزن سازه تأمین می شود. در صورتی که ابعاد قسمت های مختلف آن در طراحی زیاد در نظر گرفته شود، پایداری آن تأمین شده اما به دلیل افزایش حجم مصالح مورد استفاده، هزینه احداث آن زیادتر می شود. بنابراین مهندس طراح باید مقطع سدی را انتخاب کند که کم ترین حجم مصالح به کار رفته را داشته باشد و در ضمن پایدار نیز باشد. مقطع بهینه سد انحرافی را می توان با استفاده از روش های کلاسیک و هوشمند بدست آورد. هدف از انجام این پژوهش بررسی کارایی الگوریتم ژنتیک در یافتن مقطع بهینه سد انحرافی است که علاوه بر رعایت ضوابط و قوانین طراحی، کم ترین حجم مصالح مورد استفاده قرار گیرد.
افشین خرمی محمد مهدی حیدری
سندرم میوتونی غیردیستروفیک، شکلی از گروه بیماری های کمیاب وراثتی می باشد. نشانه اصلی این سندرم، میوتونی بوده که با طولانی شدن زمان آسایش ماهیچه اسکلتی، به دنبال انقباض ناگهانی ارادی یا تحریکات مکانیکی به وجود می آید. در این بیماری نقص در عملکرد کانال های یونی ماهیچه منجر به افزایش تحریک پذیری غشاء خواهد شد. جهش در ژن کد کننده زیرواحد آلفا کانال سدیم وابسته به ولتاژ (scn4a) و ژن کد کننده کانال کلر (clcn1) منجر به این بیماری شده و علائم فنوتیپی مربوط به این بیماران بسیار شبیه به هم می باشد.