نام پژوهشگر: حسین اللهیاری
علی رجب پور علی اصغر سراج
تریپس پیاز thrips tabaci یکی از آفات مهم خیار گلخانه ای در ایران می باشد. سن های زیرخانواده anthocorinae از جمله شکارگران مهم تریپس ها و بسیاری از آفات محصول های کشاورزی می باشند. اطلاع جامعی از فون این شکارگران می تواند به عنوان پایه ای برای استفاده از گونه های مناسب دشمنان طبیعی در برنامه های مدیریت تلفیقی آفات ipm باشد. در میان این زیرخانواده گونه های جنس orius به عنوان شکارگران آفات گلخانه ای شهرت دارند. قبل از کاربرد هر عامل کنترل بیولوژیک در قالب ipm آزمایش ها لازم برای بررسی کارآیی آنها در کنترل آفت ضروری می باشد. تعیین سطوح تصمیم گیری اقتصادی از اصول پایه ای ipm می باشد. فون سن های زیر خانواده anthocorinae در نقاط مختلف استان خوزستان مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور گیاهان متنوعی از جمله برخی گیاهان صیفی و جالیز، علوفه ای، غلات و زینتی مورد نمونه برداری قرار گرفتند. شناسایی گونه ها بر اساس خصوصیت های ژنیتالیای نر نشان دهنده وجود 4 گونه از جنس orius (o. albidipennis، o. niger، o. laevigatus و o. pallidicornis ) و یک گونه از جنس anthocoris به نام a. pisolus بود که به غیر از o. albidipennis سایر گونه ها برای فون حشرات خوزستان جدید می باشند. طبق مشاهده های انجام شده گونه غالب در خوزستان گونه o. albidipennis بود. کارایی سن شکارگر o. laevigatus در کنترل تریپس پیاز روی خیار در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. نسبت های مختلفی از بالغین این سن در تیمار های مختلف رها سازی و تغییرات جمعیت تریپس و سن شکارگر به صورت هفتگی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنها رها سازی دوره ای سه سن شکارگر به ازای هر بوته به صورت هر 14 روز یکبار یک بار می تواند به صورت موثری آفت مذکور را به صورت پایدار کنترل نماید. نتایج این پژوهش نشان دهنده عدم استقرار این شکارگر روی خیار گلخانه ای در شرایط خوزستان بود. این امر می تواند به دلیل عواملی مانند فقدان گرده در ارقام بی تخم خیار گلخانه ای، بروز دیاپوز تولید مثلی و تغذیه ای یا وجود کرک های زیاد روی برگ خیار گلخانه ای باشد. سطح زیان اقتصادی (eil) تریپس پیاز روی خیار گلخانه ای برای دو فصل رویشی تعیین گردید. برای این هدف چهار تیمار بر اساس سطح آلودگی خیار های گلخانه ای (بدون آلودگی، آلودگی کم، متوسط و زیاد) به وجود آمد. برای ایجاد سطوح مختلف آلودگی به تریپس پیاز در خیار های گلخانه ای، از رها سازی تعداد مختلفی از تریپس روی بوته های هر تیمار و به کار گیری نسبت های مختلف رها سازی o. laevigatus و یا عملیات آب پاشی استفاده گردید. از روش های مختلف نمونه برداری شمارش مستقیم و تله زرد چسبنده برای پیمایش جمعیت این آفت در هر هفته استفاده شد. تراکم های تریپس در هر تیمار براساس پارامتر تعداد تجمعی تریپس-روز (ctd) محاسبه گردید. برداشت محصول در هر تیمار به صورت جداگانه انجام گردید. محصولهای برداشت شده براساس خصوصیت های کیفی به دو دسته باقابلیت فروش مناسب و نامناسب تقسیم و به صورت جداگانه توزین گردیدند. رابطه رگرسیونی بین درصد محصول های باقابلیت مناسب (pum) و ctd برقرار گردید. براساس این نتایج معادله های به دست آمده برای محاسبه eil این آفت براساس کنترل شیمیایی روی خیار گلخانه ای و بر حسب ctd شامل براساس روش نمونه برداری مستقیم و براساس نمونه برداری با تله زرد چسبنده می باشد. معاله های بدست آمده برای محاسبه eil این آفت براساس کنترل بیولوژیک با سن o. laevigatus و به ترتیب براساس روش نمونه برداری شمارش مستقیم و تله زرد چسبنده می باشد. آستانه اقتصادی(et) ثابت و ترسیمی این آفت نیز براساس پارامتر های اقتصادی خوزستان در سال 90 محاسبه گردید. مقادیر et ثابت معادل 75 درصد eil در نظر گرفته شد. مقادیر et ترسیمی براساس کنترل شیمیایی از 440-392 یا 165-151 ctd به ترتیب برای روش های نمونه برداری شمارش مستقیم یا تله زرد چسبنده، متغییر بود. مقادیر et ترسیمی براساس کنترل بیولوژیک با استفاده از روش نمونه برداری شمارش مستقیم و تله زرد چسبنده به ترتیب 3678 و 1115 ctd بود. استفاده از تله زرد چسبنده می تواند به عنوان روشی موثر در پیمایش جمعیت این تریپس در خیارگلخانه ای باشد. بررسی های صورت گرفته نشان داد که برگ های میانی و پایینی بوته خیار برای نمونه برداری از این تریپس روی مناسب می باشند. سن شکارگر o. laevigatus با توجه به عدم استقرار مناسب روی گلخانه های خیار در شرایط خوزستان؛ تنها در صورت رها سازی دوره ای با نسبت بالا می تواند این آفت را کنترل کند که هزینه بالایی دارد. از طرفی میزان سطوح تصمیم گیری اقتصادی این تریپس روی خیار گلخانه ای با توجه به زیاد بودن هزینه کنترل و عدم تفاوت قیمت محصول های ارگانیک و غیر ارگانیک در بازار فعلی استان به مراتب بیشتر از تراکمی است که خسارت اقتصادی را وارد می نماید. تولید داخلی این عوامل با قیمت تمام شده بسیار پایین تر است و تغییر شرایط بازار می تواند به عنوان راه حلی برای این مشکل پیشنهاد گردد.
رضا جریانی علی اصغر طالبی
کفشدوزک hippodamia variegata goeze (coleoptera: coccinellidae) گونه ای با پراکنش وسیع در ایران است. فعالیت این گونه در اکثر نقاط ایران روی شته های مختلف از جمله شته های غلات گزارش شده است. در این تحقیق، اثر تغذیه از سه گونه شته از جمله شته سبز گندمsitobion avenae (fabricius) ، شته روسی گندم (mordvilko) diuraphis noxia و شته معمولی (سمی) گندمschizaphis graminum (rondani) روی پارامترهای دموگرافیک کفشدوزک h. variegata در شرایط آزمایشگاهی با دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل از دموگرافی کفشدوزک h. variegata، با استفاده از جدول زندگی سن، تک جنسی و هم چنین سن-مرحله، دو جنسی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از جدول زندگی تک جنسی نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کفشدوزک روی شته هایs. avenae ، d. noxia وs. graminum به ترتیب 119/0، 241/0 و 201/0 بر روز و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) به ترتیب 127/1، 273/1 و 223/1 بر روز تعیین شد. مقادیر نرخ خالص تولید مثل (ro) کفشدوزک h. variegata روی این سه گونه شته به ترتیب 29/12، 99/145 و 28/31 (تخم ماده/ ماده/ نسل) بدست آمد. علاوه بر این، مدت زمان طول یک نسل (t) کفشدوزک روی این سه گونه شته از 13/17 روز روی شته s. graminum تا 77/20 روز روی شته s. avenae متفاوت بود. هم چنین نرخ بقا در زمان ظهور حشرات کامل با تغذیه از شته هایs. avenae ، d. noxia و s. graminum به ترتیب 56/0، 65/0 و 49/0 بدست آمد. بیشترین و کمترین امید به زندگی در تخم های گذاشته شده به ترتیب با تغذیه از شتهs. avenae ( 79/25 روز) و شتهs. graminum (73/20 روز) تعیین شد. بیشترین و کمترین امید به زندگی در حشرات کامل تازه ظاهر شده کفشدوزک نیز به ترتیب با تغذیه شتهs. avenae (93/26 روز) و شتهs. graminum (04/14 روز) بدست آمد. با در نظر گرفتن کل پارامترهای دموگرافیک می توان گفت کفشدوزک h. variegata با تغذیه از هر سه گونه شته قادر به تکمیل سیکل زندگی و تولیدمثل است ولی شته روسی گندم d. noxia میزبان مناسب تری جهت رشد و نمو این کفشدوزک می باشد.
محمد عامری آرش راسخ
پارازیتوئیدها گروه موفقی از دشمنان طبیعی هستند که همواره مورد توجه متخصصین به منظور کنترل آفات بوده اند. بهره گیری از این دشمنان طبیعی در کنترل آفات نیازمند دانستن برهمکنش آنها با میزبان است. در این مطالعه برخی از ویژگی های زیستی در جمعیت ماده زای زنبور پارازیتوئیدlysiphlebus fabarum (marshall) (hymenoptera: aphidiidae) در مراحل مختلف پورگی شته سیاه باقلا،aphis fabae scopoli ، ارزیابی شد. همچنین بهترین شاخص برای کنترل کیفی زنبور پارازیتوئید و تاثیر اندازه بدن پارازیتوئید بر رفتار کاوشگری مورد بررسی قرار گرفت (دمای 1 ± 21 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 70-60% و دوره روشنایی به تاریکی (8:16)). براساس نتایج به دست آمده، رشدونمو زنبور در پوره سن دوم میزبان باعث تولید نتاج با ویژگی های زیستی مطلوب تری نسبت به سایر مراحل رشدی شته شد، به طوری که زنبورها در این مرحله پورگی دارای بیشترین اندازه بدن، بیشترین اندازه تخمدان و بار تخم در زمان ظهور و همچنین دارای دوره رشدی نسبتاَ کوتاهی بودند. اندازه گیری ویژگی های مرفومتریک مختلف در زنبور نشان داد که طول ساق پای عقب و عرض کپسول سر شاخص های مطلوبی برای اندازه گیری طول بدن بودند. علاوه براین نتایج نشان داد که عرض کپسول سر پارامتر بهتری برای پیش بینی بارتخم در زنبور بود. بررسی رفتار کاوشگری در زنبورهای با اندازه های مختلف نشان داد که اندازه بدن تاثیری در تخصیص زمان به رفتارهای مختلف زنبور نداشت، با این حال زنبورهای بزرگ تر کمتر باعث بروز رفتارهای دفاعی میزبان و همچنین کمتر تحت تاثیر این رفتارهای دفاعی قرار گرفتند. علاوه براین زنبور بزرگ نسبت به زنبور کوچک عملکرد بهتری در دریافت مستقیم عسلک از شته داشت. بررسی رفتارهای دفاعی میزبان نشان داد که پوره سن دوم شته نسبت به پوره سن چهارم رفتارهای دفاعی بیشتری از خود نشان می دهد. براساس نتایج این مطالعه پوره سن دوم شته برای پرورش انبوه زنبور ارحجیت دارد، چراکه بهترین ویژگی های زیستی در این دوره رشدی دیده شدند. علاوه براین از عرض کپسول سر می توان به عنوان شاخصی برای کنترل کیفی جمعیت ماده زای زنبور l. fabarum بهره جست.
لیلا زنگنه مجید کزازی
دو روش اولیه برای کنترل آفات بدون استفاده از سموم، شامل استفاده از ارقام مقاوم و رها سازی و ازدیاد دشمنان طبیعی است. استفاده همزمان از دشمنان طبیعی و کنترل بیولوژیک می تواند در مدیریت آفات نتایج متفاوتی داشته باشد. استفاده از گیاهان مقاوم ممکن است توانایی دشمنان طبیعی در کنترل حشرات آفت را افزایش یا کاهش دهد. به منظور بررسی وجود یا عدم وجود مقاومت در ارقام امید و سرداری نسبت به شته روسی گندم جدول زندگی ویژه باروری شته روسی گندم روی هر یک از ارقام مذکور، به صورت جداگانه تشکیل شد. پارامترهای اصلی جدول زندگی باروری شامل نرخ خالص تولید مثل ( )، نرخ ذاتی افزایش جمعیت ( )، میانگین مدت زمان نسل (t)، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) تعیین و با استفاده از روش چی و لیو (سن- مرحله، دو جنسی) تجزیه شد. خطای استاندارد پارامترهای رشد جمعیت با استفاده از روش bootstrap محاسبه گردید. تعداد مشخصی بذر از هر یک از ارقام درون ظروف پلاستیکی کاشته شد. پس از 5 روزگی گیاهچه ها، 5 عدد شته روسی گندم بالغ پرورش یافته روی رقم امید، روی هر گیاه کاشته شده از هر دو رقم امید و سرداری و درون قفس گیره ای قرار داده شد و پس از 12 ساعت، تنها یک عدد پوره سن یک روی هر گیاه گذاشته و سایر پوره ها و شته های بالغ حذف گردید. تا زمان ظهور شته های بالغ، هر روز مراحل رشدی پوره ها ثبت شد و پس از بلوغ نیز پوره زایی به صورت روزانه ثبت گردید. پارامترهای زیستی شته روسی گندم در رقم امید شامل rm، r0، t، ? و grr در رقم امید، به ترتیب 0131/0±0051/0-، 238/0±9/، 791/1±16/21، 0130/0±995/0 و 908/2±34/13 و در رقم سرداری به ترتیب 0069/0±159/0، 538/0±9/6، 263/0±14/12، 0081/0±173/1 و 22/1±73/12 به دست آمد. مقایسه rm شته روسی در دو رقم امید و سرداری نشان دهنده مقاوم بودن رقم امید نسبت به رقم سرداری در برابر شته روسی گندم بود. همچنین بررسی پارامترهای زیستی کفشدوزک hippodamia variegata با تغذیه از شته روسی گندم پرورش یافته روی ارقام امید و سرداری، روی نسل سوم کفشدوزک، به منظور تشکیل جدول زندگی کفشدوزک انجام پذیرفت. تعداد 120 تخم از هر گروه از کفشدوزک های پرورش یافته با شته روسی گندم، از ارقام امید و سرداری در مدت 4 ساعت گرفته شد. هر یک از تخم ها به صورت جداگانه داخل یک پتری 3 سانتی متری با استفاده از قلم موی نرم، ظریف و مرطوب قرار گرفت. پس از تفریخ تخم ها، هر روز تعدادی شته روسی گندم و به میزان مازاد بر مصرف در اختیار لاروها قرار گرفت. زمان پوست اندازی و مرگ و میر لارو ها، طول دوره شفیرگی و زمان خارج شدن حشره بالغ از پوسته شفیرگی در هر دو گروه و برای هر تکرار به صورت مجزا بررسی و ثبت گردید. به صورت تصادفی یک کفشدوزک ماده در کنار یک کفشدوزک نر درون پتری هایی با قطر 9 سانتی متر گذاشته شده و دوره پیش از تخم ریزی برای هر جفت مشخص و ثبت شد. با شروع دوره تخم ریزی، تعداد تخم های گذاشته شده در هر روز توسط کفشدوزک های ماده تا مرگ آخرین کفشدوزک ثبت شد. کلیه مراحل آزمایشات درون انکوباتور در دمای 1 ± 25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5 ± 60 و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. پارامتر های زیستی کفشدوزک h. variegataشامل rm، r0، t، ? و grr در رقم امید به ترتیب 0056/0±2419/0، 246/51±282/396، 287/0±687/24، 0071/0±274/1 و 568/75±547/323 و در رقم سرداری 0059/0±203/0، 915/34±552/220، 412/0±478/26، 0072/0±226/1 و 446/67±51/400 محاسبه شد. نرخ افزایش جمعیت بالاتر کفشدوزک h. variegata در رقم مقاوم امید، بیانگر مناسب تر بودن کیفیت شته های تغذیه کرده روی این رقم برای تولید مثل و بقای کفشدوزک است. نتایج نشان می دهند که رقم مقاوم امید نه تنها اثر سویی روی دوره زیستی کفشدوزک شکارگر نمی گذارد، بلکه برای کفشدوزک مناسب تر بوده و تلفیق کنترل بیولوژیک و مقاومت رقم مقاوم، دو روش با هم سازگار است.
سارا ضرغامی محمد سعید مصدق
کفشدوزک شپشک خوارnephus arcuatus kapur یکی از مهمترین شکارگرهای شپشک آردآلود جنوب nipaecoccus viridis (newstead) در باغ های مرکبات استان خوزستان است. در این تحقیق برخی از خصوصیات زیستی این کفشدوزک به عنوان یک شکارگر منتخب برای کنترل شپشک آردآلود جنوب مورد ارزیابی قرار گرفت. تعیین تعداد سنین لاروی کفشدوزک بر اساس ثابت دایار نشان داد که با افزایش سن لاروی، عرض کپسول سر لارو سن یک تا لارو سن چهار از 15/0 تا 33/0 میلیمتر افزایش می یابد و از ثابت دایار پیروی می کند اما توصیف آن با معادله درجه دوم (316/2- x 456/0+x2040/0- =y ln) دقیق تر بود. بررسی نمو، تولید مثل و جدول زندگی این شکارگر در 5 دمای ثابت 15، 20، 25، 30 و 1±35 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5± 65 درصد و دوره نوری14:10 ساعت (تاریکی: روشنایی) نشان داد، افزایش دما سبب کاهش طول دوره رشدی پیش از بلوغ از 02/60 روز در 20 درجه سلسیوس به 28/15روز در 35 درجه سلسیوس شد. طول دوره تخم ریزی حشره ماده بالغ در دماهای 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس به ترتیب 52/58، 66/44، 2/53 و 55/24 روز بطول انجامید و ماده ها به طور میانگین 84/164، 22/415، 47/660 و 58/136 تخم در دماهای ذکر شده گذاشتند. بر اساس نتایج جدول زندگی سنی-مرحله رشدی دوجنسی، بیشترین rm (1540/0 روز-1)، ? (1666/1 روز-1) و r0 (9/197 نتاج) در دمای 30 درجه سلسیوس و کوتاهترین t در دمای 35 درجه سلسیوس (6/30روز) محاسبه شد. نسبت جنسی نتاج در دو دمای 20 (دمای سرد) و 35 درجه سلسیوس (دمای خیلی گرم) به سمت تولید بیشتر ماده تمایل یافت. بر این اساس، دمای 30 درجه سلسیوس مناسب ترین دما برای پرورش انبوه n. arcuatus تعیین گردید. بررسی میزان مصرف طعمه و ترجیح شکارگری بالغین این کفشدوزک با تغذیه از تخم، پوره سن یک و ماده بالغ دو گونه شپشک های آردآلود n. viridis وplanococcus citri risso نشان داد که بیشترین مصرف کفشدوزک نر و ماده بالغ از پوره سن یک هر دو گونه شپشک می باشد. ترجیح شکارگری ماده بالغ n. arcuatus تحت تاثیر مرحله رشدی طعمه، تغییر نمی کرد. اما برخلاف ماده ها، نر ها به طور معنا داری پوره سن یک p. citri را به پوره سن یک n. viridis ترجیح دادند. بررسی ترجیح مرحله طعمه مراحل مختلف رشدی کفشدوزک نسبت به مراحل مختلف رشدی شپشک آردآلود جنوب نشان داد، تخم و ماده بالغ شپشک طعمه ترجیحی اغلب مراحل رشدی این شکارگر بوده و آنها کمترین ترجیح را به پوره سن یک شپشک نشان دادند. واکنش تابعی لاروهای سن یک، سن دو و نر بالغ کفشدوزک نسبت به افزایش تراکم تخم، پوره های سنین یک، دو، سه و ماده بالغ شپشک آردآلود جنوب از نوع دوم، واکنش تابعی لارو سن سه به مراحل ذکر شده به ترتیب نوع سوم، سوم، سوم، دوم و دوم، واکنش لارو سن چهار به ترتیب نوع سوم، سوم، سوم، سوم و دوم و واکنش ماده بالغ کفشدوزک n. arcuatus به ترتیب نوع سوم، دوم، دوم، دوم و سوم براورد گردید. زمان دستیابی (th) با افزایش سن لاروی کفشدوزک کاهش و با افزایش مرحله رشدی شپشک از تخم تا ماده بالغ شپشک آردآلود جنوب به طور معناداری افزایش یافت. زمان دستیابی ماده ها به طور معناداری بیشتر از نر های کفشدوزک بود. در بررسی واکنش تابعی ویژه سن ماده بالغ کفشدوزک سه روزه با تغذیه از تخم شپشک آردآلود جنوب به مدت 33 روز، واکنش تابعی ماده بالغ کفشدوزک فقط در روزهای 16، 24 و 28 روزگی از نوع سوم ارزیابی شد. کمترین زمان دستیابی به طور معناداری در 17، 18 و 20 روزگی و بیشترین زمان دستیابی در 7، 26، 32، 34 و 36 روزگی ماده مشاهده گردید. بیشترین توان شکارگری ماده ها در 25 روز اول زندگی مشاهده شد. بررسی واکنش عددی ماده بالغ کفشدوزک با تغذیه از تخم شپشک آردآلود جنوب نیز نشان داد که با افزایش تراکم طعمه تعداد تخم گذاشته شده توسط ماده ها افزایش و کارایی بهره برداری شکارگر ماده از طعمه کاهش یافت. بر اساس این نتایج n. arcuatusاز توانایی زیادی در کنترل شپشک آردآلود جنوب برخوردار بوده و استفاده از آن در برنامه کنترل بیولوژیک شپشک های آردآلود در مناطقی با آب و هوای گرم پیشنهاد می-شود.