نام پژوهشگر: محمدامین قانعی راد
هادی آقاجانزاده محمد رضایی
اغلب گفته ها و نوشته ها پیرامون مطالعات فرهنگی در ایران، به توصیف و بازگویی نمودهای آشکار و عموماً نهادی آن پرداخته اند. این مجموعه گفتارها، یا حالتی تجویزی داشته و سنجه ای را در مطالعات خود پیشاپیش مفروض گرفته اند، یا آن که شأنی استعلایی برای روایت خویش قائل بوده اند. در جملگی آنها، آنچه مغفول مانده است، مطالعه ی امکان های ظهور مطالعات فرهنگی به عنوان پیکره ای از دانش، در بستر هم آیندی های تاریخی، جدال های معرفت شناختی، مناسبات قدرت، امور پیشامدی و تفاسیر ناشی از مواضع سوژگی کارگزاران و بازیگران عمده ی این عرصه بوده است. پژوهش حاضر با معرفی امکان ها و ملاحظات موجود در مطالعات فرهنگی به منظور اتخاذ موضعی تاریخی، به ویژه شیوه ی تحلیل هم آیندی می کوشد نمودهای حاضرِ مطالعات فرهنگی در ایران را، در پرتو امکان های پدیداری شان مطالعه نماید. استدلال پژوهش حاضر بر اساس مجموعه ی گفت و گوهای روایی جامع با اصحاب مطالعات فرهنگی در ایران چنین است که مطالعات فرهنگی در ایران، به هنگام ورود به مناسبات نهادی و رشته ای، ارتباط معنادارش را با علل معرفت شناختی ممکن شدن اش از دست داد و بیشتر در سطح اسمی و گزاره محوری که صرفا با نمودهای رشته ای مطالعات فرهنگی در ارتباط است، باقی ماند. این رخداد، پیامدهای جدی برای سیاست مطالعات فرهنگی، به ویژه امکان های مداخله ای آن به همراه داشته است. این پژوهش همچنین می کوشد نشان دهد، چگونه بی توجهی به هم آیندی های تاریخی و امکان های پدیداری دانش، بر سیاست های آن، تأثیراتی عمیق و بنیادین برجای می گذارد.
حسن حسینی قلعه سوی محمدجواد زاهدی مازندرانی
چکیده ندارد.
داود رحیمی سجاسی حمید پارسانیا
چکیده ندارد.
فریده قاضی پور محمدامین قانعی راد
یکی از شاخص های توسعه علمی هر کشوری ، تولید علمی است . از آنجا که کشور ما براساس داده های موجود از لحاظ تولید علمی فاصله بسیار زیادی چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی با استانداردهای جهانی دارد، به منظور افزایش سطح کمی و کیفی تولیدات علمی کشور نیاز به اتخاذ تدابیر مناسب و سیاستگذاریهای لازم است که این امر در سایه آشنایی با فرآیند تولید علمی و عوامل موثر برآن عملی تر خواهد بود. تحقیق حاضر به بررسی این فرآیند که در حوزه جامعه شناسی علم قرار می گیرد پرداخته است . دراین بررسی از یکی از رویکرد های موجود در این حوزه به نام رویکرد درون گرا استفاده شده که به نقش عوامل درونی نهاد علم توجه دارد. جامعه شناسانی چون مرتون ، استورر و ... با تعیین مجموعه ای از ارزش ها و هنجارها آنها را ضرورت ها و دستورالعملهایی برای هدایت فعالیت های علمی به حساب می آورند که قابل دسترس ترین ابزار برای دستیابی به اهداف عالی علم و پیشرفت دانش است و تعهد به این ارزش ها و هنجارها نیز در بستر اجتماعی و سازمانی خود شکل می گیرد. براین اساس در این تحقیق برای بررسی فرآیند تولید علمی ، به بررسی عوامل هنجاری و سازمانی و تاثیر آن بر میزان تولید علمی اعضای هیات علمی که نقش به سزایی در تولید علمی دارند، پرداخته شده است . در این پژوهش ، میزان تعهد هنجاری اعضا، هنجارمندی سازمانی از دید اعضا و میزان ارتباطات به عنوان عوامل هنجاری و سازمانی موثر بر میزان تولید علمی مورد بررسی قرار گرفته است .