نام پژوهشگر: سید عباس رافت
لیلا هوشیار صدیف آزادمرد دمیرچی
پراکسید هیدروژن متداول ترین ماده استریل کننده و تائید شده توسط fda ( اداره غذا دارو ) درتولید محصولات بسته بندی شده آسپتیک می باشد. اگر چه پراکسید هیدروژن اضافی از سطوح در تماس با غذا توسط غلتک ها و دمای هوای داغ محفظه استریل حذف می شود ولی ته مانده هائی که در مواد بسته بندی یا بخار باقی مانده اند در طول خشک کردن ممکن است داخل بسته بندی محبوس شوند.میزان پراکسید هیدروزن باقیمانده ممکن است برخی اوقات از حدود مجاز fda (5/0 پی پی ام)تجاوز کند و باعث تخریب آنتوسیانین ها درآبمیوه شود . آب انگور قرمز به علت دارا بودن طعم و خواص درمانی بعنوان یک آبمیوه خالص در بسته بندی های چند لایه استریل داد و ستد می شود و از مقبولیت و بازارپسندی بالائی برخوردار است. کاهش رنگ طبیعی و تخریب آنتوسیانین های آب انگور قرمز که بصورت استریل شده بسته بندی می شود در اثر بقایای پراکسید هیدروژن تاکنون در ایران مورد توجه قرار نگرفته است. لذا هدف اصلی تحقیق جاری ، بررسی اثرات پراکسید هیدروژن روی تخریب آنتوسیانین ها در آب انگور قرمز می باشد تا با علم وتوجه بیشتر بتوان محصولاتی با حداکثر کیفیت ماندگاری در رنگ محصول را تولید نمود.در این تحقیق فرض براین است که رنگ آبمیوه درحضور پراکسید هیدروژن کاهش یافته و میزان تخریب در مدت زمان طولانی و دماهای گرم انبارداری افزایش می یابد که اسیدسیتریک افزوده شده باعث پایداری و اسید اسکوربیک افزوده اثر کاهنده بر آنتوسیانین های آب انگور قرمز خواهد داشت.
عباس عاطفی عموقین سید عباس رافت
صفات رشد و لاشه چندین ترکیب ژنتیکی گوسفند (10 ترکیب ژنتیکی برای صفات رشد و 11 ترکیب ژنتیکی برای صفات لاشه)، مورد بررسی قرار گرفت. صفات رشد تعداد 274 بره خالص و دورگ نسل اول در طی دو سال متوالی 1379 و 1380 رکورد گیری شد. صفات رشد شامل وزن تولد، وزن نهایی دوره، میانگین افزایش وزن روزانه در کل دوره و میانگین افزایش وزن روزانه در شش بازه زمانی ( شروع دوره تا 20 روزگی ، 20 تا 47 روز، 47 تا 74 روز، 74 تا 109 روز، 109 تا 227 روز، 227 تا 321 روز ) بود. پس از پایان دوره 6 بره نر از هرگروه ژنتیکی ( به جز ترکیب ژنتیکی قزل خالص) کشتار گردیده و خصوصیات لاشه شان مورد بررسی قرار گرفت. صفات لاشه شامل وزن زنده قبل از کشتار، پوست و اوزان قطعات لاشه شامل: لاشه گرم، لاشه سرد، دنبه گرم، دنبه سرد، چربی داخلی ، گردن، ماهیچه دست، سر دست و بازو، دنده و پیش سینه، راسته، قلوه گاه، کعب و گرد ران ،ماهیچه ران و همچنین سطح مقطع راسته بود. میانگین بدست آمده برای صفات رشد به ترتیب 48/4، 66/46، 120/0، 143/0، 107/0، 132/0، 167/0، 049/0 و177/0 کیلوگرم و برای صفات لاشه به ترتیب 43/56، 59/6، 69/27، 25/27، 41/3، 33/3، 08/1، 95/0، 47/0، 66/1، 78/1، 89/1، 99/0، 86/2 و 54/0 کیلوگرم و 22/19 سانتیمتر مربع بدست آمد. صفات میانگین افزایش وزن روزانه در شش بازه زمانی و برخی صفات لاشه در سال دوم رکورد گیری نشده بودند و تنها داده های سال اول آنها موجود بود. اثر عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی بر صفات رشد و لاشه مورد بررسی قرار گرفت که مشخص گردید عواملی نظیر ترکیب ژنتیکی، تیپ تولد، جنسیت، سال تولد و وزن تولد به عنوان متغیر کمکی بر برخی از صفات رشد و عواملی نظیر ترکیب ژنتیکی، تیپ تولد، سال تولد و وزن زنده قبل از کشتار یا وزن لاشه سرد به عنوان متغیر کمکی بر برخی از صفات لاشه تاثیر داشتند. تفاوتهایی بین دو جنس از نظر برخی صفات رشد و لاشه مشاهده شد. اثر تیپ تولد بر برخی صفات معنی دار بود و دوقلو ها دارای مقادیر کمتری نسبت به تک قلو ها بودند. عامل محیطی سال تولد نیز بر برخی صفات رشد و لاشه اثر معنی داری داشت
رسول بابازاده اقدم غلامعلی مقدم
جهت ارزیابی عملکرد هورمون gnrh بر باروری میش ماکوئی در فصل تولید مثل، تعداد 226 رأس گوسفند ماکوئی با استفاده از سیدر( یک دوره 14 روزه) و تزریق هورمون pmsg همزمان سازی فحلی شدند. 48 ساعت بعد از تزریق pmsg همه میش ها با اسپرم تازه تلقیح مصنوعی شدند. 60 رأس از میش ها به سه دسته 20 رأسی تقسیم و به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. زیر گروه های شاهد با حروف a و b و c مشخص شدند و هورمون gnrh دریافت نکردند. گروه دوم به سه زیر گروه d و e و f تقسیم شدند که میش های این زیر گروه ها به ترتیب در روزهای 10 و 11 و 12 بعد از تلقیح مقدار 5/2 میلی لیتر gnrh به روش عضلانی دریافت کردند و گروه سوم( g) نیز در روز 12 بعد از تلقیح مقدار 5 میلی لیتر gnrh به روش عضلانی دریافت کردند. از تمامی میش های گروه شاهد و تیمارها دو روز بعد از تزریق gnrh، 5 میلی لیتر خون بوسیله لوله ونوجکت (بدون ماده ضد انعقاد) گرفته شد و سپس با استفاده از سانتریفیوژ سرم خون جدا شده و تا زمان آزمایش در دمای 20- درجه فریز و نگهداری شد. متابولیت های گلوکز، فسفر، اوره، توتال پروتئین و پروژسترون خون اندازه گیری گردید. داده های مربوط به زایش ثبت شد و نرخ باروری، دوقلوزایی و تزاید گله محاسبه شدند. داده ها با استفاده از رویه glm نرم افزار sas برای تجزیه متغیرهای وابسته نظیر متابولیت های خون و هورمون پروژسترون استفاده شد و برای آنالیز متغیرهای گسسته نظیر باروری از رویه freq نرم افزار sas و آزمون chi- square استفاده شد. استفاده از gnrh اثر کاملا معنی داری( p<0/01) بر میزان پروژسترون نشان داد. میزان باروری در گروه شاهد 66/36 درصد، زیر گروه اول گروه دوم( d) 27 درصد، زیر گروه دوم گروه دوم( e) 45 درصد، زیر گروه سوم گروه دوم(f) 2/46 درصد و در گروه سوم 35/74 درصد بود که تفاوت معنی داری(p<0/01) در میزان باروری بین گروه سوم با گروه شاهد و گروه دوم نشان داد. اختلاف بسیار معنی داری( p<0/001) در بازگشت به فحلی بین گروه شاهد و گروه سوم مشاهده شد ولی بین گروه شاهد و زیر گروه های گروه دوم اخلاف معنی داری در بازگشت به فحلی مشاهده نشد(p>0/05). اختلاف معنی داری(p<0/01) در تعداد زایش بین گروه سوم با بقیه گروه ها مشاهده شد. بیشترین درصد باروری، نرخ بره زایی و تزاید گله به گروه سوم تعلق داشت.
سعادت صادقی سید عباس رافت
این تحقیق به منظور بررسی برخی از عوامل موثر بر تولید و ترکیبات شیر و همچنین صفات مورفولوژی موثر بر تولید شیر در دورگ های نسل سوم قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس (15 رأس از هر ) و نژاد قزل (11 رأس) انجام شد. رکورد برداری شیر از هفته ی اول زایش شروع و هر دو هفته یک بار تا پایان دوره ی شیردهی با کمک دستگاه شیردوشی انجام گرفت. همچنین در سه مرحلهِ یعنی اوایل، اواسط و اواخر شیردهی نمونه گیری شیر (به منظور تعیین ترکیبات شیر) و عکس برداری از پستان به منظور تعیین ویژگی های مورفولوژی پستان انجام گرفت. میانگین کل تولید شیر روزانه در نژادهای قزل، قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس به ترتیب، 679، 419 و 472 گرم بود. در نژادهای قزل، قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس، درصد چربی به ترتیب 07/6، 10/6 و88/5، پروتئین 73/5، 94/5 و 92/5 ماده ی خشک 18/17، 34/19و 15/18 و ماده ی خشک بدون چربی 11/11، 24/13و 27/12 بود. میانگین مدت زمان دوشش در نژادهای قزل، قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس به ترتیب 69/131، 77/134 و 91/123 ثانیه بود. نژاد، نوبت زایش، مرحله ی شیردهی و مرحله ی شیردهی درون نژاد، اثر معنی داری (05/0>p) روی میزان تولید شیر روزانه داشتند. تفاوت معنی داری (001/0>p) بین تولید شیر نژاد قزل با دورگ های قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس و همچنین تفاوت معنی دار (05/0>p) بین دورگ های قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس وجود داشت. اثر نژاد، نوبت زایش، مرحله ی شیردهی، بر روی سرعت شیردهی معنی دار (05/0>p) بود. نژاد و مرحله ی دوشش اثر معنی داری (05/0>p) روی رفتار حیوان در زمان دوشش دارند. در نژاد قزل، طول سر پستانک راست، طول پستان و ارتفاع پستان مهمترین عوامل مورفولوژی موثر بر تولید شیر روزانه بودند. در دورگ های قزل-آرخارمرینوس و مغانی-آرخارمرینوس به ترتیب طول سرپستانک راست و زاویه سرپستانک راست مهمترین عوامل مورفولوژی موثر بر تولید شیر روزانه بودند.
ناصر شیرو سید عباس رافت
در این مطالعه پارامترهای تولیدی، تولید مثلی، مدیریتی و اقتصادی حاصل از رکوردگیری پنج گله به تعداد 500 راس میش داشتی گوسفند نژاد هرکی در طول یک چرخه تولیدی در سال 1390تحت سیستم روستایی مورد ارزیابی قرارگرفت. صفات مورد بررسی شامل نرخ زادآوری، درصد باروری، وزن تولد بره ها، وزن بره ها در پایان دوره پرورش، نرخ زنده مانی بره ها، وزن پشم تولیدی، میانگین افزایش وزن روزانه و تولید شیر مطالعه گردید. معادله سود بر اساس سیستم پرورشی و اطلاعات گله نوشته شد و با استفاده از گرایش سود حداکثر، ضرایب اقتصادی صفات با مشتق گیری جزئی از تابع سود برای سیستم یک بار زایش در سال توسط نرم افزار ecoweight محاسبه گردید. برای محاسبه ضرایب اقتصادی صفات، سطح هر صفت موجود در معالعه سود تغییر داده شد در حالی که سایر صفات در حد میانگین نگه داشته شدند و تغییر در سود حاصله بعنوان ضریب اقتصادی در نظر گرفت. ابتدا تمامی هزینه ها، درآمدها، سود دامدار و ساختار گله معین گردید و در فایل های ورودی برنامه گذاشته و نرم افزار اجرا شد. ضرایب اقتصادی نسبی برای صفات وزن تولد، میانگین افزایش وزن روزانه از تولد تا ازشیرگیری، میانگین افزایش وزن روزانه ازشیرگیری تا پایان دوره پرورشی، میانگین نرخ آبستنی میش ها، میانگین تعداد بره دهی، میانگین نرخ زنده مانی، طول عمر مفید میش، تولید شیر استاندارد شده برای دوره شیردهی، چربی موجود درشیر، پروتئین موجود درشیر و تولید پشم بترتیب؛ 2/6، 68/0، 515/0، 36/2، 12/2، 54/2، 72/16، 54/3، 047/0، 024/0 و 1 بدست آمد که مشاهده می شود که ضرایب برای طول عمر مفید و وزن تولد و تولید شیر از بقیه صفات بالاتر است و چربی و پروتئین شیر دارای کمترین ارزش بودند. افزایش این ضرایب نشان دهنده تاثیر زیاد آنها در سود گله است. بطور کلی اهداف اصلاحی برای گوسفند نژاد هرکی را بترتیب شامل طول عمرمفید، وزن تولد، تولید شیر، میانگین نرخ زنده مانی، میانگین نرخ آبستنی میش ها، میانگین تعداد بره دهی، تولید پشم و افزایش وزن روزانه است.
یونس صبحی سرابی جواد حصاری
پنیر لیقوان پنیر نیمه سختی است که در منطقه لیقوان از شیر گوسفند تولید می شود. پنیر لیقوان محبوبت بالایی در بازار به خاطر خصوصیات حسی عالی خود دارد. از آنجائی که این پنیر از شیر خام گوسفندی تهیه می شود، همیشه دغدغه های در مورد سلامت این پنیرها از نظر میکروبهای بیماری زا همچون بروسلا، لیستریا مونوسیتوژنز و سایر بیماری زا ها وجود داشته است. بنابراین موضوع این تحقیق بررسی تولید پنیر از شیر گوسفندی پاستوریزه و افزودن سویه های میکروبی شامل لاکتوباسیلوس کازئی و پلانتاروم جدا شده از پنیر لیقوان بعنوان استارتر برای تولید طعم و آرومای پنیر لیقوان انجام بود. در این تحقیق خصوصیات فیزیکوشیمیایی، میکروبیولوژیکی و حسی پنیر گوسفندی که از شیر پاستوریزه و افزودن سویه های لاکتوباسیلوس کازئی و پلانتاروم تهیه شد، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بررسی تیمارهای تولید با هم، در طول زمان رسیدن و اثرات متقابل آنها دارای اثرات معنی داری (p < 0.05) روی خصوصیات فیزیکوشیمیایی همچون خاکستر، ماده خشک، ph، اسیدیته، چربی، پروتئین، نمک، و میزان لیپولیز داشت. در کل، در همه تیمارهای پنیر، شمارش لاکتوباسیها و کپک مخمرها در طول 60 روز رسیدن در تیمارها افزایش یافت. سطح شمارش باکتری کلیفرم در تیمارهای پاستوریزه(کمتر از cfu/g 10 ) و در تیمار کنترل (بیشتر از cfu/g 10 ) بود، اشریشیاکلی (cfu/g صفر ) بود. ارزیابی کلی حسی تیمارهای پنیر نشان داد که بیشترین امتیاز حسی مربوط به تیمار پنیر تهیه شده با شیر پاستوریزه حاوی سویه لاکتوباسیلوس پلانتاروم در پایان 60 روز رسیدن بود.
محمد سربازی صدیف آزادمرد دمیرچی
محصولات لبنی نقش مهمی را در تغذیه و سلامتی مردم ایفا می کنند و محصولاتی مانند پنیر منبع عالی از پروتئین، چربی و مواد معدنی نظیر کلسیم، آهن و فسفر، ویتامین ها و اسیدهای آمینه، ریبوفلاوین می باشد و بنابرین غذای پراهمیتی در رژیم غذایی مردم می باشد. کوپه، بطور تحت اللفظی به معنی کوزه سفالی، پنیر نیمه سفت پرطرفدار هست که معمولاً در استانهای شمال غربی ایران تولید می شود. بطور سنتی، این نوع پنیر معمولاً هم از شیر خالص گاوی خام و یا مخلوط شیر گاو و شیر گوسفند در مزارع و منازل شخصی تولید می شود. اخیرا ًتولید پنیر کوز ه ای به دلیل استقبال گسترده مصرف کنندگان افزایش یافته است. باید توجه داشت که روش فرآیند استانداردی جهت تولید پنیر کوزه ای وجود ندارد. در این پژوهش، به جهت تعیین تاثیر پاستوریزاسون، دمای رسیدن و ظرف بسته بندی برروی ترکیب شیمیایی و ویژگی های حسی پنیر کوپه در طی 120 روز رسیدن، پنیر کوزه ای از شیر خام و پاستوریزه گاوی تولید شد و داخل ظرف کوزه ای (کوپه) یا پلاستیک بسته بندی شد و در دمای یخچال و دمای خاک رسیده شد. آنالیز نتایج در مدل اسپیلت پلات بر اساس طرح کاملاً تصادفی در زمان مشخص کرد که تیمار، نگهداری و اثر متقابل آنها اثرات معنی داری(p < 0.05) برروی ویژگی های فیزیکوشیمیایی مانند ph، اسیدیته، ماده خشک، چربی، پروتئین، نمک، خاکستر و لیپولیز و همچنین الگوی پروتئولیز داشت. از طرفی دیگر، پانلیست ها به این نتیجه رسیدند که پاستوریزاسیون، مواد بسته بندی و دمای رسیدن تاثیر معنی داری (p < 0.05) برروی میزان قبلیت پذیرش پنیر داشتند. نتایج بدست آمده پیشنهاد کردند که به دلیل ویژگی های فیزیکوشیمیایی مناسب و قابلیت پذیرش بالاتر پنیر کوپه، کوزه می تواند بطورگسترده ای جهت تولید پنیرهای سنتی استفاده شود.
علی البرزی حسین جان محمدی
به منظور بررسی نقش پروبیوتیکها (پروتکسین، باکتوسل) و فایتوبیوتیک (سانگروویت) در جیره غذایی و تاثیر آنها بر عملکرد تولیدی و پارامترهای کیفی تخم مرغ، از 120 مرغ تخمگذار بونز سویه لگهورن آزمایش به عمل آمد. طول دوره آزمایش 45 روز بود که تعداد تخم مرغ به صورت روزانه رکورد برداری و در پایان هر روز تخم مرغ های تولیدی توزین گردید. برای تعیین صفات کمی تخم مرغ، وزن زرده، کلسترول زرده، کلسترول در گرم زرده، ضخامت پوسته و واحد هاو طی سه مرحله رکورد برداری انجام گرفت. جیره غذایی بر وزن کل تخم مرغ های روزانه و درصد تخم گذاری، کلسترول زرده و کلسترول در گرم زرده اثر معنی دار داشت (01/0>p). میانگین وزن تخم مرغ در گروه شاهد نسبت به گروه باکتوسل و پروتکسین به طور معنی داری در سطح احتمال (05/0>p) بیشتر بود. درصد تخم گذاری در گروه باکتوسل، شاهد، پروتکسین و سانگروویت به ترتیب 44/84، 66/78، 66/86 و 44/84 بود و تفاوت معنی داری بین گروه شاهد و با سایر گروه ها مشاهده شد (001/0>p). همبستگی منفی و معنی دار بین وزن تخم مرغ روزانه و درصد تخم گذاری مشاهده شد (25/0 - rp=). کمترین ضخامت پوسته و درصد تخم مرغ های شکسته و بیشترین ضریب هاو در گروه مصرف کننده ی پروتکسین مشاهده شد. این آزمایش نشان داد که مکمل های پروبیوتیک (پروتکسین، باکتوسل) و فایتوبیوتیک (سانگروویت) می توانند به صورت قابل توجهی درصد تخم گذاری، کلسترول زرده و کلسترول در گرم زرده، واحد هاو ضریب تبدیل غذایی و بازده غذایی را بهبود بخشند.
رویا خوبدل حسین جانمحمدی
تخم مرغ یک ترکیب بسیار مقوی و سرشار از انواع ترکیبات مختلف می باشد، به نحوی که تمام نیازهای یک موجود زنده از قبیل مواد پروتئینی و ویتامینی در این ماده ارزشمند تأمین شده است. با توجه به اهمیت تخم-مرغ در تغذیه، یکی از پژوهشهای انجام شده روی تخم مرغ ایجاد تخم مرغهائی با کیفیت بالا است. در این پژوهش هدف کلی مطالعه عملکرد مرغان بومی آذربایجان غربی، تخمین پارامترها و روند ژنتیکی صفات کمی وکیفی، محاسبه مولفه های واریانس وضرایب وراثت پذیری بود. برای این منظور 2000 تخم مرغ ایستگاه اصلاح نژاد و تکثیر مرغ بومی آذربایجان و صفات عملکرد 43180 قطعه مرغان بومی آذربایجان (14 نسل) مورد ارزیابی قرارگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها و برآورد مولفه های واریانس- کوواریانس برای محاسبه پارامترهای ژنتیکی با استفاده از روش بیزی ((bayesian و مدل حیوانی تک صفتی و چند صفتی صورت گرفت. برای آنالیز با روش بیزی از تکنیک نمونه گیری گیبس بوسیله نرم افزار gibbs3f- 90صورت گرفت که تعداد دورهای نمونه گیری گیبس 200000 دور انتخاب شدو در هر آنالیز 10000 دور اول بعنوان دور های قلق گیری در نظر گرفته شد و داده های مربوط به آن کنار گذاشته شد، همچنین فواصل نمونه گیری 100 انتخاب گردید. محدوده وراثت پذیری در حالت تک صفتی صفات عملکردی شامل سن بلوغ جنسی ، وزن بدن دربلوغ جنسی، تعداد تخم مرغ، وزن بدن در12 هفتگی، میانگین وزن تخم-مرغ (28، 30، 32 هفتگی) از 047/0 تا 565/0 و برای صفات کیفیت تخم مرغ از جمله وزن تخم مرغ، طول تخم مرغ، عرض تخم مرغ، استحکام پوسته تخم مرغ، ارتفاع آلبومین، وزن آلبومین ، واحد هاو، وزن پوسته، وزن زرده، ضخامت پوسته تخم مرغ از 037/0 تا 397/0 بدست آمد. بالاترین همبستگی ژنتیکی برای صفات مربوط به کیفیت تخم مرغ در وزن تخم مرغ با وزن سفیده (925/0) برآورد گردید.
محمود صحرایی اکبر تقی زاده
این آزمایش با هدف ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی منابع مختلف عنصر روی و بررسی اثرات نوعی سین بیوتیک بر میزان جذب آنها در جوجه های گوشتی در قالب پنج آزمایش مختلف انجام شد. منابع عنصر روی مورد مطالعه در این آزمایش شامل بیوپلکس روی، سولفات روی، اکسید روی aوb بود. در آزمایش اول ارزیابی خصوصیات شیمیایی و حلالیت منابع مختلف عنصر روی نشان داد که میزان عنصر روی در منابع آلی و معدنی تفاوت قابل توجه ای با همدیگر دارند بطوریکه میزان عنصر روی از 15 درصد در بیوپلکس روی تا 75 درصد در اکسید روی نوع a متغیر بود. آزمون حلالیت نشان داد که سولفات روی در آب مقطردوبار تقطیر، اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد کاملا قابل حل می باشد. اکسید روی نوع a وb به میزان ناچیزی در آب مقطر دوبار تقطیر حل می شود ولی در اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد، بترتیب 96، 9/93 درصد، 36/94، 1/91 درصد قابل حل هستند. لیکن کمترین حلالیت بیوپلکس روی در آب مقطردوبار تقطیر بمیزان 47 درصد و بیشترین آن در اسید کلریدریک 4/0 درصد به میزان 87 درصد حاصل شد. در آزمایش دوم برای مطالعه میزان زیست فراهمی منابع مختلف روی، ازسطوح150-50 میلی گرم در کیلوگرم جیره نیمه خالص در تغذیه260قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سیستم قفس از 4 تکرار 5 قطعه ای از سن 21-8 روزگی استفاده گردید. برای تخمین ارزش زیست فراهمی سولفات روی به عنوان منبع استاندارد از روش رگرسیون نسبت شیب استفاده گردید. بیشترین ارزش زیست فراهمی محاسبه شده براساس میزان افزایش وزن در اکسید روی a وb به هنگام مکمل سازی با 100میلی گرم در کیلوگرم جیره، بترتیب برابر با 9/126 و 71/110 ، ولی در بیوپلکس روی بالاترین ارزش زیست فراهمی نسبی در جیره پایه مکمل شده با 50 میلی گرم در کیلوگرم حاصل گردید. بالاترین ارزش زیست فراهمی نسبی براساس غلظت روی استخوان درشت نی به هنگام مکمل سازی جیره با سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم اکسید روی aمشاهده شد. آزمایش سوم با 312 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه راس، در قالب 13 جیره آزمایشی شامل جیره پایه بدون مکمل روی و جیرهای مکمل شده با با سطوح 200-100میلی گرم منابع روی در کیلوگرم جیره در سیستم قفس با 4 تکرار 6 قطعه ای به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دوره رشد (28-8 روزگی) انجام گردید. ارزش زیست فراهمی نسبی محاسبه شده با استفاده ازمعیار افزایش وزن بترتیب 59،99 و45 برای سه سطح اکسید روی a، 64، 78 و31. برای سه سطح اکسید رویb و151، 200 و 147 برای سه سطح بیوپلکس روی تخمین زده شد، که بالاترین زیست فراهمی به هنگام افزودن 150 میلی گرم در کیلوگرم از هر سه نوع مکمل به جیره پایه ملاحظه شد. علاوه براین بیوپلکس روی بیشترین زیست فراهمی را در مقایسه با اشکال معدنی نشان داد در حالی که در مورد ذخائر روی درشت نی بیشترین ارزش زیست فراهمی در سطح100 میلی گرم در کیلوگرم جیره حاصل گردید و بیوپلکس روی بالاتر از سایر منابع بود. در آزمایش چهارم از 780 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب 13 جیره آزمایشی مختلف با 4 تکرار 15 قطعه ای شامل جیره پایه بدون مکمل و جیره پایه مکمل شده با سطوح5/1-1 گرم سین بیوتیک بایومین ایمبو در کیلوگرم جیره و 150-50 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در بستر استفاده بعمل آمد. افزایش وزن کل دوره تحت تاثیر اثرات متقابل افزودن سین بیوتیک و منابع عنصر روی قرار نگرفت. لیکن جیره پایه بدون مکمل کمتر از بقیه بوده(05/0> p). خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش فقط در جیره پایه بدون مکمل بیشتر از بقیه بود(05/0>p). لیکن در کل دوره آزمایش ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح مکمل روی افزوده شده به جیره قرار داشته و جیره پایه بدون مکمل، ضریب تبدیل غذایی بیشتری نسبت به سایرین نشان داد(05/0>p). بیشترین شاخص کارایی تولید در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک به اضافه 100 میلی گرم اکسید روی در کیلوگرم جیره حاصل گردید. درصد لاشه متاثر از اثرات متقابل سین بیوتیک و ادامه چکیده: سطح روی بوده بطوریکه جیره پایه بدون مکمل 6-5 درصد کاهش نسبت به برخی جیره های آزمایشی نشان داد(05/0>p). درصد چربی حفره بطنی در جیره های آزمایشی دارای سطح 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه 100 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی بیشترین کاهش را نشان داد(05/0>p). در این آزمایش فقط در جیره های آزمایشی حاوی سطح 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه سطح 150 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی تیترآنتی بادی بیشتری تولید کردند(05/0>p). طول ویلی به عمق کرییت در دوازدهه و ژژنوم تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی قرار داشته و از لحاظ آماری بیشترین مقدار آن در جیره های آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه 150-100 میلی گرم اکسید روی و 150-50 میلی گرم بیوپلکس روی مشاهده شد(05/0>p). ضریب قابلیت هضم ظاهری روی در مرحله آغازین تحت اثرات متقابل سین بیوتیک و عنصر روی قرار نگرفت. در دوره رشد ضریب قابلیت هضم ظاهری روی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک، منبع روی و سطح روی قرار داشت. کمترین ضریب قابلیت هضم ظاهری عنصر روی در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی مشاهده گردید در مرحله پایانی مکمل سازی جیره با سین بیوتیک و روی اثرات متقابلی بر ضریب قابلیت هضم ظاهری نداشت لیکن بیشترین ضریب قابلیت هضم ظاهری روی در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک به اضافه 150میلی گرم اکسید روی حاصل گردید (05/0> p). در آزمایش پنجم برای مطالعه جذب روی در قسمت های مختلف روده کوچک از روش قطعات وارونه شده روده استفاده گردید. درصد جذب روی در بخش دوازده از لحاظ آماری تحت تاثیر گروه های آزمایشی مختلف قرار نگرفت. در ژژنوم اختلاف آماری معنی داری بین گروه های مختلف وجود داشت بطوریکه در گروه دارای 1 گرم سین بیوتیک به اضافه بیوپلکس روی و 5/1 گرم سین بیوتیک بعلاوه بیوپلکس روی بترتیب بیشترین جذب و کمترین جذب ملاحظه گردید(05/0> p). در بخش ایلئوم گروه آزمایشی دارای 1 گرم سین بیوتیک به اضافه بیوپلکس روی با درصد جذب 16/3 و گروه آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک بعلاوه سولفات روی با درصد جذب 89/2 تحت تاثیر اثرات متقابل قرار داشته و در مقایسه با گروه های آزمایشی دیگر از نظر آماری معنی دار بودند و از لحاظ درصد جذب کل روی بیشترین درصد جذب روی در ایلئوم مشاهده شد.
محمود صحرایی اکبر تقی زاده
این آزمایش با هدف ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی منابع مختلف عنصر روی و بررسی اثرات سین بیوتیک نوع بایومین ایمبو بر میزان جذب آنها در جوجه های گوشتی در قالب پنج آزمایش مختلف انجام شد. منابع عنصر روی مورد مطالعه در این تحقیق، شامل سولفات روی، اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی بود. در آزمایش اول، ارزیابی خصوصیات شیمیایی و حلالیت منابع مختلف عنصر روی نشان داد که میزان عنصر روی در منابع آلی و معدنی تفاوت قابل توجه ای با همدیگر دارند. بطوریکه میزان عنصر روی از 15 درصد در بیوپلکس روی تا 75 درصد در اکسید روی نوع a متغیر بود. آزمون حلالیت نشان داد که بیشترین حلالیت سولفات روی بمیزان 100 درصد در آب مقطردوبار تقطیرشده، اسید هیدروکلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد حاصل شد. کمترین حلالیت اکسید روی a وb درآب مقطر دوبار تقطیر شده و بیشترین حلالیت آنها در اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد، بترتیب 96، 9/93 و 36/94، 1/91 درصد قابل بدست آمد. لیکن کمترین حلالیت بیوپلکس روی در آب مقطردوبار تقطیر بمیزان 47 درصد و بیشترین آن در اسید کلریدریک 4/0 درصد به میزان 87 درصد حاصل شد. در آزمایش دوم برای مطالعه زیست فراهمی سولفات روی، اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی، از یک جیره نیمه خالص مکمل شده با سطوح150-50 میلی گرم منابع مذکور در کیلوگرم جیره، در تغذیه260 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سیستم قفس با 4 تکرار 5 قطعه ای از سن 21-8 روزگی استفاده گردید. برای تخمین مقدار زیست فراهمی، با در نظر گرفتن سولفات روی به عنوان منبع استاندارد، از روش رگرسیون نسبت شیب استفاده گردید. بیشترین مقدار زیست فراهمی براساس معیار افزایش وزن در اکسید روی a وb به هنگام مکمل سازی با 100میلی گرم در کیلوگرم جیره، بترتیب برابر با 9/126 و 71/110 ولی در بیوپلکس روی بیشترین مقدار زیست فراهمی در جیره پایه مکمل شده با 50 میلی گرم در کیلوگرم حاصل شد. بالاترین مقدار زیست فراهمی براساس غلظت روی استخوان درشت نی به هنگام مکمل سازی جیره با سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم اکسید روی aمشاهده شد. آزمایش سوم با 312 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه راس، در قالب 13 جیره آزمایشی شامل جیره پایه بدون مکمل روی و جیرهای مکمل شده با سطوح 200-100میلی گرم سولفات روی ،اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در سیستم قفس با 4 تکرار 6 قطعه ای به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دوره رشد (28-8 روزگی) انجام شد. مقدار زیست فراهمی با استفاده ازمعیار افزایش وزن بترتیب 59،99 و45 برای سه سطح اکسید روی a، 64، 78 و31. برای سه سطح اکسید رویb و151، 200 و 147 برای سه سطح بیوپلکس روی حاصل شد. بالاترین مقدار زیست فراهمی به هنگام افزودن 150 میلی گرم در کیلوگرم از هر سه نوع مکمل به جیره پایه بدست آمد. همچنین بیوپلکس روی بیشترین مقدار زیست فراهمی را در مقایسه با اشکال معدنی نشان داد در حالی که در مورد ذخائر روی درشت نی بیشترین مقدار زیست فراهمی در سطح100 میلی گرم در کیلوگرم جیره حاصل گردید و بیوپلکس روی بالاتر از سایر منابع روی بود. در آزمایش چهارم از 780 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب 13 جیره آزمایشی مختلف با 4 تکرار 15 قطعه ای شامل جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک و جیره پایه مکمل شده با سطوح5/1-1 گرم سین بیوتیک نوع بایومین ایمبو در کیلوگرم جیره و 150-50 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در بستر استفاده شد. افزایش وزن جوجه ها در کل دوره تحت تاثیر اثرات متقابل افزودن سین بیوتیک و منبع عنصر روی قرار نگرفت. لیکن در جیره پایه فاقد مکمل روی و سین بیوتیک کمترین افزایش وزن مشاهده شد(05/0> p). خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش فقط در جیره پایه فاقد مکمل روی و ادامه چکیده: سین بیوتیک بیشتر از سایر جیره های آزمایشی بود(05/0>p ). لیکن در کل دوره آزمایش ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح مکمل روی قرار نگرفت و جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک ضریب تبدیل غذایی بیشتری نسبت به سایر جیره های آزمایشی نشان داد(05/0> p). بیشترین شاخص کارایی تولید در جیره های با 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی در کیلوگرم جیره حاصل شد. درصد لاشه متاثر از اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح روی بوده بطوریکه جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک بازده لاشه 6-5 درصد کمتر بود(05/0> p). درصد چربی حفره بطنی در جیره های آزمایشی حاوی 5/1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی و100 میلی گرم بیوپلکس روی بیشترین کاهش را نشان داد(05/0> p). در این آزمایش، فقط در جیره های آزمایشی حاوی سطوح 5/1 گرم سین بیوتیک و سطح 150 میلی گرم اکسید روی و 150 میلی گرم بیوپلکس روی بیشترین تیترآنتی بادی تولید شد(05/0>p ). نسبت طول ویلی به عمق کرییت در دوازدهه و ژژنوم تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی قرار گرفت و از لحاظ آماری بیشترین مقدار آن در جیره های آزمایشی حاوی 5/1 گرم سین بیوتیک و 150-100 میلی گرم اکسید روی و 150-50 میلی گرم بیوپلکس روی مشاهده شد(05/0> p). در آزمایش پنجم برای مطالعه جذب روی در قسمت های مختلف روده کوچک به روش قطعات وارونه شده روده، از جیره پایه مکمل شده با دو سطح 5/1 و 1 گرم سین بیوتیک در کیلوگرم جیره و دو نوع منبع روی شامل سولفات روی و بیوپلکس روی در سطح 100 میلی گرم در کیلوگرم جیره غذایی استفاده شد. بدین منظور از 80 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل در قالب 4 جیره آزمایشی مختلف با 5 تکرار 4 قطعه ای استفاده گردید. درصد جذب روی در بخش دوازده از لحاظ آماری تحت تاثیر جیره های آزمایشی مختلف قرار نگرفت لیکن اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی در ناحیه ایلئوم بر قابلیت جذب روی معنی دار بود(05/0> p). بطوریکه درصد جذب روی، در جیره های آزمایشی حاوی 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم بیوپلکس روی برابر با 16/3 و در جیره آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم سولفات روی برابر با 89/2 درصد بود و از لحاظ درصد جذب کل روی، بیشترین میزان جذب روی در ایلئوم مشاهده شد(05/0> p).
حسین احمدیان غلامعلی مقدم
انجماد منی پستانداران، تحولی اساسی در نگهداری منی و حفظ انجمادی سلول اسپرم، راهی برای حفظ ژرمپلاسم (پروتوپلاسم سلول جنسی) بوده که می تواند با حفظ dna گونه ها، در دامپروری، آبزیپروری و حفظ تنوع زیستی کاربرد داشته و بانک های ذخیره اسپرم، می توانند همراه با دیگر تکنولوژی های تولید مثلی، در بهبود نژادها و حفاظت گونه های وحشی و بومی در حال انقراض، نقش داشته باشند همچنین با انجماد اسپرم، امکان قرنطینه کردن آن، انتقال آن به فاصله های خیلی دور،کنترل بیماری ها و حفظ بانک های ژنتیکی وجود دارد . فرآیند انجماد و ذوب اسپرم شامل در معرض قرار گرفتن ابتدایی اسپرم با مواد محافظ انجمادی، کاهش دما به زیر صفر درجه سانتی گراد، ذخیره، ذوب و بازگشت به حالت طبیعی است. این تغییرات باعث آسیب های ساختاری و بیوشیمیایی اسپرم می شود که می تواند زنده مانی و باروری اسپرم را تحت تاثیر قرار دهد. روش های گوناگونی برای بهبود کیفیت اسپرم های منجمد به کار رفته که از میان آنها افزودن مواد محافظت کننده به رقیق کننده نتایج بهتری داشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر افزودن غلظت های مختلف اسیدآمینه ال-گلوتامین (2/5، 5 و 7/5 میلی مولار) و ال-سیستئین (1، 2 و 4 میلی مولار) به رقیق کننده بر پایه تریس- زرده تخم مرغ- فروکتوز همراه با 7 درصد گلیسرول بر نگهداری طولانی مدت اسپرم منجمد قوچ بود. برای انجام این تحقیق، 7 راس قوچ بالغ انتخاب شده و اسپرم گیری با واژن مصنوعی انجام گرفت. پس از ارزیابی اولیه منی و رقیق کردن با تیمارهای مورد مطالعه، بلافاصله در پایوت های 0/5میلیلیتری کشیده شد. از هر تیمار 15 پایوت پر شد، پس از ثبت اطلاعات تیمارهای مربوطه بهصورت بسته بندی 1/5ساعت در یخچال نگهداری شد. در مرحله بعد، پایوتهای بسته بندی شده حاوی منی به فاصله 4 سانتیمتری بالای سطح ازت قرار گرفت. پس از گذشت 10 دقیقه بلافاصله در داخل ازت مایع غوطه ور شد. ارزیابی نمونه ها به صورت روزانه از روز ذخیره سازی تا روز 15 بعد از انجماد انجام گرفت. پس از یخ گشایی، تعیین ویژگی های حرکتی اسپرم، درصد اسپرم های زنده و درصد اسپرم های غیرطبیعی با کمک میکروسکوپ نوری انجام شد. داده های بدست آمده توسط مدل خطی مختلط با استفاده از proc mixed نرم افزار sas 9.1 آنالیز شدند و برای مقایسه میانگین ها از روش حداقل مربعات (ls means) استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که رقیق کننده با غلظت 2 میلی مولار سیستئین در مقایسه با سایر گروهها موجب بهبود معنی داری در درصد تحرک و حرکت پیش رونده اسپرم قوچ شد، همچنین سطوح مختلف سیستئین اثر معنی داری در حفظ مورفولوژی اسپرم داشتند (0/01> p). غلظت 5/2 و 5 میلی مولار گلوتامین به ترتیب با میانگین70/11 و 69/70 درصد در مقایسه با سایر گروهها بیشترین درصد زنده مانی را دارا بودند(0/01> p). مطابق با نتایج این پژوهش به نظر می رسد که افزودن سطح 2 میلی مولار سیستئین و 5/2 میلی مولار گلوتامین به رقیق کننده انجماد اسپرم قوچ باعث بهبود پارامترهای کیفیتی اسپرم از جمله تحرک، زنده مانی و مورفولوژی طبیعی اسپرم پس از یخ گشایی می شود.
سینا معتمدی جواد حصاری
ماست یکی از پر مصرف ترین فرآورده های تخمیری شیر است که از اهمیت ویژه ای در رژیم غذایی برخوردار است. محبوبیت و مصرف بالای ماست، به دلیل ارزش تغذیه ای آن و اثرات سودمند باکتری های آغازگراست. باکتری های اسید لاکتیک تولید کننده اگزوپلی ساکارید (eps+) در تولید برخی محصولات لبنی (عمدتا ماست) به کار می رود. پاره ای از ویژگیهای این باکتریها مثل افزایش ویسکوزیته و کاهش آب اندازی می تواند در تولید ماست مفید واقع شود. در این مطالعه، سویه های تولید کننده اگزوپلی ساکارید به عنوان استارتر الحاقی و آغازگرهای فاقد تولید کننده اگزوپلی ساکارید (نمونه شاهد) در تولید ماست استفاده شد و برای تولید پودر ماست از روش خشک کردن پاششی استفاده گردید.
هانیه رنگرز توکلی غلامعلی مقدم
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تزریق هورمون hcg روی مدت زمان ذخیره منی منجمد قوچ بود. نمونه گیری اسپرم هفت روز بعد از تزریق hcg از اوایل مرداد ماه شروع و به صورت هر هفت روز یک بار و به مدت 9 هفته در فصل تولید مثلی تکرار شد. پس از انتقال نمونه های اسپرم به آزمایشگاه یک ارزیابی انجام گرفت. برای انجماد اسپرم در 1 و 9 هفته بعد از تزریق hcg 500 واحد بین المللی اسپرم جمع آوری گردید و بعد از ارزیابی اولیه و انتخاب اسپرم هایی که بالای 70 درصد تحرک داشتند عمل رقیق سازی و انجماد صورت گرفت. نمونه ها به مدت 150 روز برای پارامترهایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقدار تستوسترون سرم خون و سمینال پلاسما بعد از تزریق عضلانی hcg 500 واحد بین المللی انجام شد. نتایج حاضر نشان دادند ترزیق hcg سبب افزایش سطح تستوسترون سمینال پلاسما و سرم خون گردید و سپس افزایش سطح تستوسترون خون سبب افزایش معنی دار صفات اسپرم تازه قوچ گردید.و توانست اثر معنی داری بر روی قدرت باروری (تحرک و درصد اسپرم های زنده) و سلامت غشای اسپرم ها بر روی اسپرم های منجمد -ذوب شده در طول 5 ماه نگهداری اسپرم بگذارد.