نام پژوهشگر: حسین حاجی آقا علیزاده
توحید عیسی زاده حسین حاجی آقا علیزاده
چکیده: سفتی میوه یکی از مهم ترین پارامترهای کیفی میوه ها می باشد که از آن می توان در مواردی همچون آگاهی از میزان رسیدگی میوه، تخمین مدت زمان مناسب برای انبار داری و ایجاد شرایط بهینه حمل و نقل استفاده کرد که امروزه آزمون های غیر مخرب برای اندازه گیری آن متداول شده است که با استفاده از این آزمون ها امکان پیش بینی دقیق پارامتر های کیفی پس از برداشت محصولات کشاورزی محقق شده است. از جمله آزمون های غیر مخرب که برای اندازه گیری سفتی میوه ها جنبه عملی پیدا کرده است روش پاسخ آکوستیک می باشد. در تحقیق حاضر روش پاسخ آکوستیک برای اندازه گیری سفتی چهار رقم سیب (گلدن دلیشز، رد دلیشز، جاناگلد و پاپیروکا (کاغذی)) در طول دوره انبار داری بکار گرفته شد. سیب ها در سه تاریخ برداشت مختلف و با تفکیک به سه گرو وزنی کوچک، متوسط و بزرگ و بعد از آزمون سفتی سنجی اولیه به سردخانه با دمای 1 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 80 درصد منتقل شدند. آزمون سفتی سنجی هر 20 روز یک بار در مدت 3 ماه دوره انبار داری برای میوه ها صورت گرفت. نتایج این آزمون ها نشان داد که روند تغییرات سفتی سیب های هر سه گروه های وزنی با هم متفاوت می باشد و بیشترین تغییرات سفتی برای گروه وزنی بزرگ و کمترین تغییرات نیز مربوط به گروه وزنی کوچک است. همچنین روند تغییرات سفتی رقم های مختلف متفاوت بوده و اثر تاریخ برداشت های مختلف نیز بر روی روند تغییرات سفتی بعضی از رقم ها متفاوت می باشد. به طوری که برداشت زود هنگام باعث افزایش سرعت کاهش سفتی آکوستیک در طول دوره انبار داری برای رقم های جاناگلد و پاپیروکا (کاغذی) شده و برای دو رقم رد و گلدن دلیشز اثر معنا داری ندارد. از شبکه های عصبی مصنوعی برای پیش بینی سفتی آکوستیک سیب ها در طول دوره انبار داری استفاده گردید. ورودی ها شامل تاریخ برداشت، جرم سیب ها، زمان انبار داری، رقم و فرکانس تشدید اول سیب ها و خروجی شبکه نیز سفتی آکوستیک می باشد. برای طراحی شبکه بهینه از شبکه های پیش خور با دو الگوریتم یادگیری لونبرگ- مارکوارت و تنظیم بیزی با ساختار ها و توابع فعال سازی مختلف استفاده شده است. از بین شبکه های تست شده شبکه عصبی با ساختار 1-10-5 و الگوریتم یادگیری لونبرگ- مارکورات و توابع فعال سازی تانژانت هایپر بولیک و خطی بین لایه ها، با ضریب تبیین (9979/0 r2=) به عنوان شبکه بهینه انتخاب شد.
بهنام سلیمانی ابراهیم احمدی
اکثر محصولات کشاورزی در کشور، از محل تولید تا بازار فروش به وسیله کامیون حمل و نقل می شوند. ارتعاشات ناشی از حمل و نقل اثر قابل توجهی بر روی میزان صدمات وارد بر محصولات کشاورزی مانند میوه و سبزیجات دارد. سطوح ارتعاشی که در طی حمل و نقل رخ خواهد داد علاوه بر مشخصه های وسیله نقلیه (سرعت پیشروی و سیستم تعلیق) و مشخصه های جاده، به موقعیت سبد بسته بندی میوه درون کامیون نیز بستگی دارد. هدف از این پژوهش اندازه گیری و آنالیز سطوح ارتعاشی است که در طی حمل و نقل به عنوان تابعی از نوع سیستم تعلیق کامیون، سرعت پیشروی، شرایط جاده و موقعیت جعبه بسته بندی درون اتاق بار کامیون رخ می دهد. برای اندازه گیری سطوح ارتعاش وارد به میوه (سیب) درون کامیون، از دو کامیون مرسوم مورد استفاده در ایران، بنز خاور 808 مجهز به سیستم تعلیق فنر-تخت و کامیون بنز آتگو 2528 مجهز به سیستم تعلیق بادی استفاده شد. پارامترهای تحت آزمون شامل: دو نوع سیستم تعلیق، سه جاده مختلف (اتوبان، آسفات درجه دو و خاکی و سنگلاخی)، چهار سرعت پیشروی کامیون، سه سطح ارتفاع سبد روی کامیون (پایین، وسط و بالا)، دو سطح موقعیت جعبه نسبت به محور کامیون(محور جلو و محور عقب) و دو سطح عمق میوه درون سبد بسته بندی(بالا، پایین) بود. داده های ارتعاش در قالب نمودار های تابع چگالی طیفی توان (psd) آنالیز شد. همچنین مقادیر ریشه میانگین مربعات شتاب (rms) برای موقعیت های مختلف بدست آمد. نتایج نشان داد که شدت ارتعاش در محور عمودی نسبت به دو محور افقی و جانبی بیشتر است. نتایج آماری حاصل از تجزیه واریانس نشان می دهد که فاکتورهای درنظر گرفته شده مانند سیستم تعلیق، جاده، سرعت، ارتفاع بسته روی کامیون، موقعیت بسته نسبت به محور کامیون و عمق میوه درون سبد در سطح احتمال پنج درصد به طور معنی داری بر روی سطوح نقطه ی اوج psd، میانگین psd و rms شتاب تأثیر دارند (05/0 > p). نتایج نشان داد که مقادیر psd به موقعیت سبد در طول کامیون بستگی دارد. سطوح ارتعاش بالاتر در میوه های واقع در ستون بالا ثبت شد. با توجه به این نتایج در ایران کامیون های مجهز به سیستم تعلیق فنر-تخت ارتعاش بیشتری نسبت به کامیون های مجهز به سیستم تعلیق بادی تولید می کنند و اندازه گیری ها در جهت عمودی برای هر دو کامیون نسبت به کامیون های استاندارد astm شدیدتر بود.
مرتضی همتی حسین حاجی آقا علیزاده
آفتابگردان یکی از دانه های روغنی مهم جهان می باشد، که سطح زیر کشت آن در ایران 100 هزار هکتار با عملکرد یک تن در هکتار می باشد و ارقام روغنی آن محتوی بیش از 29 درصد روغن بوده و ماده ی خام مناسبی برای صنایع فرآوری به شمار می آید. برای جلوگیری از تلفات به دلیل شکسته شدن ساقه، آسیب توسط پرندگان و شرایط آب و هوایی نامساعد، آفتابگردان اغلب در رطوبت بالاتر از سطح ذخیره سازی ایمن، برداشت می شود. از این رو برای جلوگیری از رشد میکروب ها و حفاظت محصول برای عملیات روغن کشی، خشک کردن دانه های آفتابگردان امری ضروری است. در این پژوهش ابتدا فرآیند خشک شدن دانه های آفتابگردان نوع روغنی به صورت لایه نازک، با به کار گیری یک دستگاه خشک کن بستر سیال مادون قرمز آزمایشگاهی، انجام شد. سپس با استفاده از آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، تأثیر تغییرات شرایط بستر (ثابت m/s94/0، نیمه سیال m/s83/1 و سیال m/s71/2)، دمای هوای ورودی (30، 45، 60 و c° 75 ) و توان مادون قرمز (500، 1000 و w 1500) بر روی پارامترهای زمان خشک کردن، ضریب نفوذ موثر رطوبت، انرژی فعال سازی، انرژی مصرفی، نیروی شکست و انرژی شکست مورد ارزیابی قرار گرفت. ده مدل نیمه تجربی استاندارد بر داده های آزمایشگاهی برازش داده شد. کیفیت برازش مدل ها بر حسب سه پارامتر ضریب تعیین (r2)، مربع کای (?2) و ریشه متوسط مربع خطای داده ها (rmse) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در نهایت از شبکه های عصبی مصنوعی برای پیش بینی برخی از پارامترهای فوق استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تأثیر عوامل دما و توان تابش مادون قرمز بر فرآیند خشک شدن معنی دار می باشد و با افزایش دمای هوا و توان مادون قرمز، زمان خشک شدن کاهش یافت. در فرآیند مدل سازی، مدل های میدیلی و همکاران، پیج و همکاران و دوجمله ای نسبت به سایر مدل ها دارای برازش بهتری بودند. حداکثرضریب نفوذ موثر رطوبت دانه آفتابگردان در بستر ثابت، دمای هوای ورودی c°75 و توان مادون قرمز w 1500 (10-10× 756/10( متر مربع بر ثانیه و مقدار حداقل آن (10-10× 71/0( متر مربع بر ثانیه در بستر ثابت، دمای هوای ورودی c°30 و توان مادون قرمز w 500 به دست آمد. حداقل و حداکثر انرژی فعال سازی نیز در حدود 77/37 تا 25/48 کیلوژول بر مول تغییر کرد. حداقل میزان انرژی مصرفی ( kj/kg 106×28/1) در بستر ثابت و دمای هوای ورودی c°30 و توان مادون قرمز w 500 محاسبه شد و حداکثر مقدار آن ( kj/kg 106×21/17) در بستر سیال و دمای هوای ورودی c°75 و توان مادون قرمز w 1500 به دست آمد. نتایج حاصل از انجام آزمایشات خواص مکانیکی با دستگاه آزمون مواد بر روی دانه های خشک شده در شرایط مختلف سرعت، دما و توان مادون قرمز، نشان داد که بیشترین نیرو و انرژی شکست (به ترتیب n 72/35 و n.mm73/348) در شرایط بستر سیال، دمای هوای ورودی c°75 و توان مادون قرمز w 1500 به دست آمد و کمترین مقدار آن ها (به ترتیب n 50/16 و n.m94/187) در شرایط بستر ثابت، دمای هوای ورودی c°30 و توان مادون قرمز w 500 به دست آمد. برای بررسی عملکرد شبکه mlp برای پیش بینی ضریب نفوذ موثر رطوبت با یک و دو لایه پنهان از توپولوژی های مختلف با تعداد نرون های مختلف مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله اول بعد از آموزش شبکه بهترین توپولوژی بر اساس بیشترین ضریب همبستگی (r2) و کمترین میانگین خطای مطلق (mae) و کمترین میانگین مربعات خطا (mse)، که در قالب ساختار پس انتشار پیش خور (ffbp) و پس انتشار پیش رو (cfbp) و قاعده های آموزش لونبرگ- مارکوات (lm) وتنظیم بیزی(br) از میان توپولوژی های مختلف تعیین شد. نتایج حاصل از به کارگیری شبکه عصبی برای پیش بینی ضریب نفوذ موثر رطوبت با توپولوژی های مختلف نشان داد که ساختار cfbp با تابع آموزش لونبرگ - مارکوات (lm) و آرایش 1-3-5-3 و تابع محرک tansig-purelin-purelin با 989/0r2=، 00051/0mse=، 10-10×807/0mae= و 10-10×567/0=stdmae با 28 چرخه آموزش، به عنوان بهترین شبکه مطلوب بود. بهترین شبکه برای برآورد انرژی مصرفی دانه های آفتابگردان، دارای ساختار ffbp، با تابع تنظیم بیزی (br)، باآرایش شبکه 1-3-5-3 و تابع محرک tansig -purelin- purelin با 987/0r2=، 00140/0 =mse، 106×627/0mae=، 106×446/0=stdmae و چرخه آموزش 11 انتخاب شد. برای پیش بینی نیروی شکست دانه های آفتابگردان، بهترین شبکه با ساختار ffbp، تابع آموزش لونبرگ -مارکوات (lm) و با آرایش 1-3-3 و تابع محرک tansig-purelin با 988/0r2=، 00023/0mse=، 03/1mae= و 726/0=stdmae با 18 چرخه آموزش به دست آمد. برای پیش بینی انرژی شکست دانه های آفتابگردان، بهترین شبکه باساختار ffbp، تابع آموزش لونبرگ - مارکوات (lm) و با آرایش 1-5-4-3 و تابع محرک tansig-purelin-tansig با 986/0r2=، 00108/0mse=، 86/5mae= و 72/3=stdmae با 17 چرخه آموزش انتخاب شد.
سید مجید طباطبایی بحرآباد حسین حاجی آقا علیزاده
خاک ورزی به عنوان یک عملیات مکانیکی بر روی خاک جهت آماده سازی آن به کار می رود. در واقع عملیات خاک ورزی مناسب موجب بهبود ساختمان خاک، افزایش خلل و فرج ، توزیع بهتر خاک دانه ها و نهایتاٌ اصلاح خصوصیات فیزیکی خاک می شود. روش های مختلف خاک ورزی تاثیر متفاوتی روی خصوصیات فیزیکی خاک از جمله وزن مخصوص ظاهری، سرعت نفوذ آب و شاخص نفوذپذیری دارد.کشاورزی مرسوم از بدو تلاش انسان برای تامین نیازهای غذایی خویش و با استفاده از ابزارهای ابتدایی و ساده شروع و به تدریج با طی دوره های استفاده از نیروی انسانی، نیروی حیوانی و نیروی ماشین توسعه و گسترش یافته است. در چند سال اخیر میزان عملیات خاک ورزی مرسوم افزایش چشم گیری یافته است. تعدد عملیات خاک ورزی، کشاورزی مکانیزه مرسوم را به عملیاتی پرهزینه و زمان بر، مبدل نموده و از بین بردن پوشش گیاهی، خاک را مستعد فرسایش آبی و بادی می سازد. بنابراین نظریات گذشته مبنی بر بهبود شرایط خاک و تهویه و نفوذ پذیری در نتیجه عملیات خاک-ورزی زیر سوال رفته و گرایش به سیستم های زراعی که به عملیات ماشینی کمتری نیاز دارند فزونی یافته است. برای قرن ها خاک ورزی برای آماده کردن بستر مناسب بذر استفاده می شد. کارهای تحقیقاتی نشان می دهد که سیستم خاک ورزی مرسوم عوامل ارگانیک خاک را کاهش می دهد، باعث کاهش کیفیت خاک می شود و نهایتاً فرسایش خاک را سرعت می بخشد. تحقیقات نشان داده است که: حفظ بقایای سطحی فرسایش آبی را در کوتاه مدت کاهش می دهد و همچنین از تشکیل سله جلوگیری می کند، که نتیجه این عمل بهبود شرایط نفوذ می باشد. افزایش عوامل ارگانیک خاک در لایه فوقانی پروفیل خاک برای استقامت بیشتر ساختمان خاک و نفوذ عمیق تر و بیشتر آب از مزایای حفظ بقایا در دراز مدت به حساب می آید. خاک ورزی حفاظتی می تواند به دو بخش برگردان نکردن خاک و حفظ پوشش گیاهی تفکیک شود. در گذشته تصور می شد علت خاک ورزی حفاظتی، تنها حفظ خاک در برابر فرسایش است، هرچند علت اصلی این نام گذاری همین امر است اما پژوهش ها ثابت کرده که خاک ورزی حفاظتی، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک را بهبود می بخشد. در سراسر دنیا مزایای فراوانی برای خاک ورزی حفاظتی بیان شده است که از جمله می-توان به بهبود نفوذ آب، کاهش فرسایش خاک، افزایش کربن ارگانیک خاک، بهبود شرایط فیزیکی خاک و معمولا افزایش عملکرد محصول اشاره نمود. همچنین با توجه به اینکه در خاک ورزی حفاظتی، عملیات آماده سازی زمین با تردد کمتر صورت خواهد گرفت، می-توان انتظار داشت هزینه های متغیر کاهش یابد. هر چند اثبات شده که با خاک ورزی حفاظتی فرسایش خاک کاهش می یابد و نفوذ آب افزایش پیدا می کند ولی در هر حال آزمایشات کمی بر روی تغییرات خواص فیزیکی خاک بر اثر تغییر روش خاک ورزی انجام شده است. نظر به گسترش رو به افزایش خاک ورزی حفاظتی در سطح کشور و لزوم بهینه سازی انرژی تولیدی محصولات کشاورزی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر خاک ورزی حفاظتی بر روی برخی خواص خاک، ماشین و تراکتور در مقابل خاک ورزی مرسوم صورت پذیرفت.
فیض اله رحیمی حسین حاجی آقا علیزاده
در جوامع کنونی، وجود انرژی مستمر، پایدار و اقتصادی لازمه هر گونه توسعه و رشد اقتصادی می باشد. پس از انقلاب صنعتی، انرژی به تدریج به یکی از عوامل اصلی در تولید ملی و حرکت چرخ های اقتصادی کشورهای صنعتی و سایر کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است (ثقفی، 1382). اقتصاد و تمدن کنونی تا حدی به انرژی وابسته است که حتی تصور لحظه-ای ادامه زندگی در عصر حاضر، بدون انرژی امکان پذیر نیست. به طوری که با اختلال و یا توقف در عرضه ی آن، ماشین اقتصاد از کار خواهد افتاد. بنابراین تمامی کشورها در صدد هستند به هر نحو ممکن از انرژی مستمر و پایداری برخوردار باشند. از طرفی رشد اقتصادی و افزایش تقاضای انرژی در جهان سبب شده که قیمت نفت و گاز افزایش پیدا کرده و اتکا به این منابع برای تأمین انرژی کاهش یابد (علیزاده، 1365). مهم ترین مسئله ای که بشر در قرن حاضر با آن مواجه است، مسئله انرژی و سوخت می باشد. زیرا تعداد صنایع مصرف کننده انرژی رو به افزایش و سوخت های فسیلی (مهم ترین انرژی مصرفی این صنایع) رو به اتمام است. این در حالی است که هم اکنون آلودگی هایی که این سوخت ها ایجاد می کنند، موجب مشکلاتی در جهان گردیده است. اتحادیه های جهانی در حال تصویب قانون هایی مبنی بر حذف یا به حداقل رساندن مصرف این سوخت ها در دهه های آینده می باشند. بنابراین تمام کشورهای صنعتی، نیمه صنعتی و حتی اکثر کشورهای جهان سوم، در تلاش اند تا برای جایگزین کردن این سوخت ها چاره ای اندیشیده و اتمام این منابع را به تأخیر بیندازند (الماسی، 1362). منابع فسیلی مرسوم و تجدید ناپذیر تأثیر شگرفی بر امنیت انرژی دارند. این مسئله بسیاری از کشورهای جهان را واداشته است که به مسئله امنیت عرضه انرژی تمایل پیدا کرده و به تغییرات گسترده ای در اقتصاد انرژی خود اهتمام ورزند. در این زمینه پیشرفت های فناوری، نوید بخش راه حل هایی نو درباره تولید انرژی مورد نیاز بشر است. با شناسایی این روش های جدید، گامی بلند در زمینه تغییر زیرساخت های تولید انرژی برداشته شده است (قارداشی و عدل، 1379). استفاده از ذخایر نامحدود انرژی تجدید پذیر در این خصوص، بسیار موثر می باشد. گستردگی و توزیع این عوامل در طبیعت، باعث شده تا سیستم های تولید انرژی به سمت سیستم های محلی پیش روند. برای این منظور، انرژی های نوین به خوبی می توانند به کار گرفته شوند. هم اکنون مسائلی مانند انرژی، محیط زیست، ازدیاد مواد زائد خطرناک، اتمام پذیری منابع فسیلی و رشد فزاینده مصرف انرژی، از جمله مفاهیمی هستند که تحقیقات مختلفی را در جهان به خود اختصاص داده اند. به واقع، این مسائل روشن می کنند که دیگر نمی توان به منابع موجود انرژی متکی بود (عدل، 1378). انجام تحقیقات گسترده در جهت دست یابی به منابع جدید و سالم که در چند دهه ی اخیر توسعه پیدا کرده اند را می توان بیانگر میزان اهمیت این نوع مفاهیم و علوم مرتبط به آنها دانست. هم اکنون بیشتر کشورهای جهان برنامه های خود را طوری تنظیم کرده اند تا با بهینه کردن مصرف این منابع، بر عمر منابع فسیلی خود بیفزایند و این در حالی است که با به کارگیری فناوری انرژی های تجدید پذیر، سعی دارند که میزانی از سهم مصرف منابع فسیلی را بر عهده این منابع بگذارند تا هم عمر منابع فسیلی را به تأخیر بیندازند و هم جایگزینی برای آنها یافته باشند. مدارک بسیاری وجود دارد که سیاست های انرژی جهانی که استفاده کار آمد از سوخت های فسیلی و انرژی را ارتقاء می دهند، به لحاظ محیطی غیر مسئولانه هستند؛ زیرا این سیاست ها باعث فساد جدی محیطی در سطوح محلی، منطقه ای و جهانی می گردند. مطالعات نشان می دهد که با ادغام منابع انرژی تجدید پذیر، تأثیرات محیطی منفی را می توان کاهش داد یا مانع آن شد (حیدری، 1365). باید اذعان داشت که در قرن حاضر، سوخت های فسیلی کم کم جای خود را به انرژی های تجدید-پذیر (انرژی خورشیدی، بادی، برق آبی، بیومس، زمین گرمایی و غیره) خواهند داد. در این میان ، بیوگاز حاصل از بیومس، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین، بیوگاز به علت سالم سازی محیط زیست، تولید انرژی پاک و قابلیت ایجاد آن در اجتماعات بشری، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است (الماسی، 1361). گرچه شناسایی بیوگاز در جهان سابقه ای طولانی دارد، اما استفاده عمومی و رایج آن در طول قرن اخیر و بویژه در سه دهه گذشته بوده است. بیوگاز که منبع آن توده های زیستی است، در انتخاب منابع جایگزین انرژی برای روستاها، بسیار مناسب می-باشد. بدین مفهوم که ارزان بوده و به لحاظ تولید و منشأ، محلی می باشد. همچنین منبعی از انرژی است که برای چندین کاربری از جمله: گرم کردن منازل، ایجاد روشنایی، تولید انرژی الکتریکی و غیره سودمند می باشد. از طرفی بیوگاز علاوه بر تولید انرژی، باعث تولید کود کشاورزی، افزایش سطح بهداشت عمومی جامعه و کنترل بیماری ها می شود. همچنین راه حلی مناسب برای دفع ضایعات می باشد (علیزاده، 1365). فاضلاب و مواد زائدی که توسط جوامع تولید می گردد، باعث آلودگی شدید محیط می شوند. این آلودگی ها را می توان با فناوری بیوگاز به شدت کاهش داد و از انرژی و کود تولیدی آن نیز استفاده نمود (رضویان، 1373). استحصال بیوگاز را می توان از فرآیند های بی هوازی تصفیه فاضلاب و همچنین از محل های دفن زباله انجام داد تا بخشی از هزینه-های مصرفی این سایت ها جبران شود (سالک، 1378). منافع زیست محیطی سیستم های بیوگاز شامل کنترل بو، بهبود کیفیت آب و هوا، بهبــود ارزش غذایی کــود تولیدی و کاهش میزان انتشار گازهای گلخــانه ای می باشد (پرورش، 1379). اهداف این پژوهش: - طراحی و ساخت یک رآکتور بیوگاز مخصوص مناطق سردسیر. - بررسی کارایی مخزن پلی اتیلنی به عنوان مخزن هضم رآکتور. - مقایسه مخزن پلی اتیلنی با مخازن متداول بتنی. - تولید بیوگاز از فضولات حیوانی. در این پژوهش، ابتدا مدلی از رآکتور بیوگاز برای تولید بیوگاز در مزرعه طراحی و ساخته شد. سپس برای اطمینان از صحت کار آن و مقایسه گاز تولیدی حاصل از کود مرغی و کود بلدرچین، رآکتور ساخته شده مورد ارزیابی قرار گرفت.
حامد پاکبر حسین حاجی آقا علیزاده
تنوع و فراوانی پارامترها و ویژگی های کیفی محصولات کشاورزی، مهم ترین دلیل توسعه انواع روش های غیر مخرب بوده است. در سال های اخیر دید ماشین، روش های اسپکتروسکوپی ، انتشار صوت، امواج فراصوت و غیره، در حال گسترش و توسعه می باشد که هرکدام برای اندازه گیری پارامتر کیفی خاصی کاربرد دارند.برای درجه بندی میوه ها روش های مختلفی به کار برده می شود که اغلب آن ها مخرب و یا کند می باشند ولی اندازه گیری سریع، غیر مخرب و دقیق عامل های کیفی میوه ها ازجمله میوه زردآلو نظیر میزان مواد جامد محلول و رنگ از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.مصرف کنندگان مواد غذایی مورد نیاز خود را در فروشگاه ها در مرحله اول بر اساس ادراک دیداری مورد ارزیابی قرار داده و انتخاب می کنند.چون ظاهر و رنگ محصول در لحظه خرید تنها فاکتورهای کیفی در دسترس هستند که اطلاعات مستقیم از خود ماده غذایی در اختیار قرارمی دهند. مدلی که در حال حاضر جهت اندازه گیری رنگ مواد قضایی بیشتر مرسوم می باشد استفاده از labیا l*a*b*است. فضای رنگیl* a* b* یک استاندارد جهانی برای اندازه گیری رنگ است که در سال 1967 توسط کمیسیون بین المللی روشنایی پذیرفته شده است.l* مولفه روشنایی یا شفافیت می باشد که محدوده آن از0 تا100می باشد و پارامتر a* (از سبزی تا قرمزی) b*( از آبی تا زردی) دومولفه رنگی هستند که محدوده آن نامحدود است ولی در اغلب مقالات محدوده آن ها از 120 الی)120- (ذکرشده است . از نظر اقلیدسی فاصله بین دو نقطه رنگی در مدل l*a*b* با فاصله ای که چشم انسان آن را تشخیص می دهد،تقریباً برابر است. مقدار مواد جامد محلول کل که از طریق دستگاه رفراکتومتر یا فام نگار اندازه گیری می شود ، منعکس کننده مقدار قند میوه می باشد. رسیدن یا بلوغ مرحله ای است که میوه یا سبزی مراحل مختلف رشد و نمو خود را به اتمام رسانده و متقابل با رسیدن کامل ، قابل خوردن می باشد. آن گروه از میوه هاکه به مدت معین در انبار نگهداری خواهند شد کمی قبل از رسیدن کامل برداشت می شوند تا عمر انبارداری آن ها طولانی شود .مرحله ی فوق را که محصول کمی سفت رس برداشت می شود،بلوغ فیزیولوژی محصول می نامند. از آنجا که میوه زردآلو کلایمتریک است و فساد پذیری بالایی دارد و اگر به موقع برداشت نشود ممکن است باعث خسارت به میوه شود، در نتیجه دانستن زمان برداشت به موقع زردآلو می تواند باعث کاهش خسارت به زردآلو شد. در این تحقیق دریافت شد که زردآلوی پیوندی همدان در هفته اول (15اردیبهشت )کاملاً نارس می باشد. در انتهای هفته هفتم(2تیر) افزایش تنفس و آزاد شدن گاز اتیلن باعث می شود که زردآلو به بلوغ فیزیولوژیکی برسد. و در انتهای هفته دهم (23تیر) به رسیدگی کامل می رسد.
پرویز سلطانی حسین حاجی آقا علیزاده
چکیده: استفاده بیش از حد از سوخت های فسیلی، جهان امروز را با مشکل جدی آلودگی هوا رو به رو کرده است. به علت محدود بودن این منابع و افزایش سریع مصرف، روزبه روز روند کاهش سوخت های فسیلی افزایش می یابد؛ بنابراین پیدا کردن یک سوخت جایگزین پاک که بوسیله منابع تجدید پذیر تولید شود به یک امر ضروری تبدیل گردیده است. بیودیزل یک سوخت جایگزین بوده که می تواند به صورت خالص و یا مخلوط با سوخت دیزل در موتور دیزل بکار برده شود. از طرفی سخت تر شدن استانداردهای آلایندگی گازهای اگزوز وسایل نقلیه در سرتاسر جهان باعث شده است که چندین روش پس پالایش و پیش پالایش در موتورها بکار برده شود. بازخورانی گازهای اگزوز (egr) یک روش پیش پالایش بوده که به طور گسترده ای برای کاهش و کنترل اکسیدهای نیتروژن انتشار یافته از موتور به کاربرده می شود. بازخورانی گازهای اگزوز با کاهش غلظت اکسیژن و درجه حرارت شعله سیال داخل اطاقک احتراق، انتشار اکسیدهای نیتروژن را کنترل می نماید. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر نرخ های مختلف egr و بیودیزل روی گشتاور، توان، مصرف سوخت ویژه، دمای گازهای اگزوز، نسبت هوا به سوخت نسبی، منواکسید نیتروژن، هیدرو کربن و منواکسید کربن موتور دیزل تراکتور انجام شده است. موتور مورد استفاده در این تحقیق، چهار سیلندر، تزریق مستقیم و دارای حجم جابه جایی 99/2 لیتر بوده است. آزمایشات اصلی در سه بخش انجام شد. بخش اول اثر بکارگیری بیودیزل تولید شده از روغن پسماند رستوران و مخلوط های مختلف آن با سوخت دیزل در حالت بدون egr، بر روی شاخص های موتور مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای سوختی این سری از آزمایشات شامل؛ سوخت دیزل، b10، b20 و b50 بودند. در بخش دوم، آزمایشات egr در حالت سوخت دیزل که برای بررسی و تعیین برخی از اثرات مقادیر مختلف egr (0 تا 20 درصد حجمی) بر روی شاخص های موتور، انجام شدند. در بخش سوم، تأثیر مقدار egr بر روی شاخص های عملکرد و آلایندگی چهار سوخت دیزل خالص، b10، b20 و b50 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. با استفاده از egr، کاهش در توان، گشتاور، نسبت هوا به سوخت نسبی، دمای گازهای اگزوز و منواکسید نیتروژن مشاهده شد، ولی مشخص گردید که آلاینده های هیدروکربن و منواکسید کربن افزایش داشته اند. سوخت بیودیزل باعث افزایش درجه حرارت داخل سیلندر و در نتیجه افزایش انتشار منواکسید نیتروژن می شود، این در حالی است که مقدار منواکسید کربن و هیدروکربن با این سوخت کاهش یافته است. هم چنین افزایش در مقدار بیودیزل مخلوط های سوختی باعث کاهش در توان و گشتاور شده و به دلیل ارزش حرارتی پایین آن مقدار مصرف سوخت ویژه افزایش می یابد. به طور کلی هنگامی بکارگیری بیودیزل به همراه egr، باعث کاهش همزمان هر سه آلاینده no، hcو co گردید. همچنین می توان گفت که به هنگام بکارگیری بیودیزل، egr اثر منفی کمتری بر روی شاخص های عملکردی موتور، نسبت به حالت احتراق سوخت دیزل داشت.
حسن پوروثوقی گرگری حسین حاجی آقا علیزاده
چکیده: امروزه با توجه به آلودگی شدید محیط زیست و اثرات مخرب آن، توجه به استفاده از تکنیک های جدید سمپاشی و اصلاح تکنیک های قدیمی اهمیت زیادی پیدا کرده است. باردارسازی الکتریکی ذرات سم در ترکیب با تکنیک های جریان شدید هوا و صفحات چرخان، سیستم سمپاشی را ایجاد کرده است که در آن با تولید ذرات ریزسم با اندازه های نسبتا یکنواخت و هدایت این ذرات به سمت اهداف گیاهی در اثر نیروهای رانش الکترواستاتیکی و آیرودینامیکی می توان علاوه بر افزایش جذب و نشست ذرات سم در سطوح مختلف گیاه از بادبردگی ذرات سم نیز به شدت کاست. در این پژوهش به منظور بررسی عملکرد رایجترین نوع سیستم سمپاشی الکترواستاتیک در ایران، آزمایشات فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد و سه فاکتور فاصله هد تا هدف (d)، دور موتور سمپاش (n) و دبی محلول سمی (q) هر کدام در سه سطح تیمارهایی را حاصل کرد. از قطعات کاغذ حساس به آب به عنوان سطوح جمع آوری و ثبت ذرات جذب شده در پشت و روی برگ استفاده شد و تصاویر دیجیتال ازطریق اسکن این نمونه ها تهیه شد. برای آنالیزتصاویر دیجیتال الگوریتم پردازش تصویر در محیط نرم افزار matlab توسط نویسنده توسعه داده شد که صفاتی مانند درصد پوشش سطحی، قطر میانه حجمی، قطر میانه عددی ، یکنواختی نشست ذرات و دانسیته سطحی نشست ذرات و غیره را تعیین می کند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که درسطح رویی برگ هر سه فاکتور و برهمکنش آنها روی اکثر صفات مورد بررسی از نظرآماری اثر معنی داری داشته است. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که تیمارهای d1n1q3 و d2n1q3بیشترین مقادیر پوشش سطحی را به ترتیب با 39/ 52 و05/49 درصد داشته اند. بیشترین دانسیته سطحی نشست نیز مربوط به تیمارهای 1 d2n1qوd3n1q1 به ترتیب با 812 و 808 ذره در هر سانتیمتر مربع می باشد.کمترین مقادیر قطر میانه حجمی و قطر میانه عددی در تیمارهای مربوط به فاصله 3 متر حاصل می شود. قطر میانه عددی ذرات نشسته روی برگ در اکثر تیمارها مقداری در حدود 50 میکرون دارد که در عملیات مبارزه با آفات بسیار مطلوب می باشد. در مورد وضعیت نشست روی سطح پشتی برگ اثر هر سه فاکتور به همراه اثرات متقابل آنها روی صفات درصد پوشش سطحی و دانسیته سطحی در سطح 1 درصد معنی دار بوده است. اثر متقابل dn با احتمال 95 درصد رویvmd معنی دار است. اثر اصلی دور موتور و اثرات متقابل dn و dq و dnq قطر میانه عددی در سطح 1 درصد معنی دار است . نتایج مقایسه میانگین ها نشان می دهد که بیشترین مقادیر درصد پوشش سطحی مربوط به تیمارهای d3n1q1 و d2n1q1 به ترتیب با 88/15 و 5/12درصد می باشد و بیشترین مقادیر دانسیته سطحی نشست نیز مربوط به همین دو تیمار به ترتیب با 1102 و1023 ذره در هر سانتیمتر مربع می باشد. با توجه به کم بودن دامنه تغییر قطر میانه حجمی و قطر میانه عددی ذرات نشسته روی سطح پشتی برگ، تیمارهای با بیشترین پوشش و دانسیته سطحی الویت دارند. به منظور بررسی بادبردگی در سمپاشی الکترواستاتیک و مقایسه آن با سمپاشی معمول نیز آزمایشی انجام شد. اثر سرعت باد(v) و فاصله (l) در دوحالت قطع و وصل شارژالکتریکی روی صفات درصد پوشش سطحی و دانسیته سطحی ذرات بادبرده که نشانگر میزان بادبردگی هستند، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که باردارسازی ، سرعت باد و فاصله و اثرات متقابل دوگانه آنها روی صفت درصد پوشش سطحی معنی دار است. مقایسه میانگین ها نشان می دهد که بیشترین مقدار بادبردگی در حالت بدون باردارسازی و سرعت باد 5 متر بر ثانیه و فاصله زیاد حاصل می شود . اثر سطوح مختلف سرعت باد در بادبردگی ذرات باردار تفاوت چندانی با هم ندارند ولی در بادبردگی ذرات بدون بار در سرعت باد 5 متر بر ثانیه حدود 5/2 برابر بادبردگی در سرعت 3 متر بر ثانیه می باشد یعنی اینکه ذرات باردار به خوبی توسط نیروهای الکترواستاتیکی کنترل می شوند.
فرزانه شکاری شیشوان حسین حاجی آقا علیزاده
سالیانه حدود 29 هزار تن آلو درکشور تولید می شود که به دو شکل مصرف تازه خوری و خشک شده استفاده می شود. این میوه به دلیل دارا بودن بافت نرم در برابر صدمات مکانیکی وارده بسیارحساس می باشد. جهت کاهش صدمات مکانیکی مراحل برداشت، حمل و نقل و فرآوری محصول، شناخت خواص مکانیکی و شیمیایی این محصول ضروری است. در این تحقیق تغییرات ویژگی های مکانیکی و شیمیایی و رنگ دو رقم آلوی قطره طلا و سانتاروزا در نه دوره برداشت، مورد بررسی قرار گرفت. برداشت میوه ها از نیمه تیر ماه (انتهای مرحله سخت شدن هسته) تا زمان رسیدن کامل میوه و با فاصله زمانی سه روزه انجام شد. پارامترهای سفتی بافت، نیروی ماکزیمم شکست، مدول الاستیسیته، انرژی شکست، مواد جامد محلول کل، اسیدیته قابل تیتراسیون، ph، فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی و تغییرات رنگ l*a*b* برای هر دو رقم و پارامتر آنتوسیانین برای رقم سانتاروزا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که رقم و دوره برداشت تأثیر معنی داری در سطح یک درصد روی تمام پارامترهای سفتی بافت، نیروی ماکزیمم، انرژی شکست، مواد جامد محلول کل، ph، فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی داشت. پارامترهای مواد جامد محلول کل، ph، فنل کل، فعالیت آنتی اکسیدانی روندی افزایشی و پارامترهای سفتی بافت، نیروی ماکزیمم، مدول الاستیسیته، انرژی شکست و اسیدیته قابل تیتراسیون روندی کاهشی داشتند. مقدار آنتوسیانین کل آلوی سانتاروزا در طول دوره رشد افزایش یافته و دوره برداشت اثر معنی داری در سطح یک درصد بر مقدار آن داشت. درطول دوره برداشت رنگ رقم قطره طلا از سبز تیره به زرد روشن درآمده و تغییرات مقادیرl* اختلاف معنی داری نداشت ولی تغییرات مقادیر a* و b* اختلاف معنی داری را در سطح یک درصد نشان دادند. رنگ رقم سانتاروزا نیز از سبز تیره به ارغوانی تیره در آمده و تغییرات مقادیر l*، a* و b* در سطح یک درصد معنی دار بود.
هادی عالمی موسوی حسین حاجی آقا علیزاده
با رو به پایان بودن منابع سوخت¬های فسیلی در جهان، نیاز به منابع جدید تأمین انرژی در زمینه¬های گوناگون از جمله کشاورزی دیده می¬شود. استفاده از بیو¬دیزل به عنوان سوختی غیر سمی، زیست¬دوست و تجزیه پذیر به عنوان راهکاری در این زمینه مطرح می¬باشد. بنابراین اهمیت بررسی شاخصه¬های عملکردی سوخت بیودیزل بر کسی پوشیده نیست. به همین منظور در این تحقیق بیودیزل در نسبت¬های 0 ، 10 ، 20 و 30 در¬صد حجمی در یک مخزن فرعی مدرج با سوخت دیزل مخلوط گردید. آزمایش¬ها در سه عمق خاکورزی 20، 25، 30 سانتی¬متر و در سه سرعت 1/8، 3/6، 5/4 کیلومتر بر ساعت انجام شد. برای اندازه-گیری نیروی کششی و سرعت واقعی از یک دینامومتر هشت وجهی کششی و یک رادار استفاده شد و با استفاده از آزمون فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی، تأثیر فاکتور¬های مستقل از قبیل نوع سوخت، سرعت و عمق بر پارامتر¬های اندازه¬گیری شده ( سرعت واقعی، لغزش نیروی کششی ، توان مالبندی ) در یک سویل بین مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه تجزیه واریانس مربوط به داده¬های نوع سوخت، عمق کار، سرعت حرکت در مورد اثرهای اصلی و متقابل در سطوح احتمال 0/05 و0/01 درصد معنی¬دار شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس بین پارامترهای مستقل و وابسته اثر معنی¬دار بدست آمد. در هنگام استفاده از سوخت بیو¬دیزل، نیروی کششی و توان کششی و ضریب کشش عملکرد بهتری نسبت به سوخت دیزل داشت.
کامران طارمی حسین حاجی آقا علیزاده
این پژوهش با هدف تعیین شاخص های انرژی، اقتصادی و زیست محیطی در 4 محصول انگور، گردو، جو و یونجه در شهرستان ابهر انجام شد. در میان این 4 محصول انگور بیشترین بازدهی مصرف انرژی را داشت. از میان نهاده های انرژی حاصلخیزکننده ها شامل نیتروژن، پتاسیم و فسفات بیشترین سهم را انرژی مصرفی به خود اختصاص دادند. سموم شامل علف کش، قارچ کش و آفت کش بیشترین سهم را در تولید گاز co2 در این شهر داشت.