نام پژوهشگر: سید علیرضا حسینی شیرازی
صمد رجبی عبدالهادی مسعودی
موضوع این تحقیق، تفسیر تطبیقی روایی سوره های جاثیه و احقاف از دیدگاه مهمترین تفاسیر شیعه و اهل سنت می باشد و روش آن کتابخانه ای است. در این پژوهش روایات دو تفسیر گرانقدر نورالثقلین و الدرالمنثور به عنوان محور بحث قرار گرفته و مطالب در پنج فصل سامان پذیرفته است. در این پژوهش پس از بیان مفاد ظاهری آیات سوره های جاثیه و احقاف از دیدگاه مفسران امامیه و بیان مفاد روایی آیات از تفسیر نورالثقلین و الدر المنثور، به مقایسه مفاد ظاهری با مفاد روایی و همچنین بیان افتراقات روایات تفسیری فریقین پرداخته شده است. گونه شناسی روایات تفسیری و برسی آسیبهای اسنادی روایات معصومان در این دو تفسیر، همچنین بیان آموزه های هدایتی این دو سوره بر اساس آیات و روایات ذیل آن، بخشهای دیگر این پژهش می باشد. در بررسی روایات این دو تفسیر مشخص گردید که از مجموع 71 روایت نقل شده ذیل این دو سوره در تفسیر نورالثقلین، تنها تعداد 12 روایت قول یا رأی تفسیری مفسران می باشد و سایر روایات از معصومان صادر گردیده است که از بین آنها روایات صادر شده از امام صادق(علیه السلام) نسبت به سایر معصومان، از فراوانی بیشتری برخوردار می باشد. در صورتی که از مجموع 179 روایت نقل شده در الدرالمنثور تنها 18 روایت از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نقل گردیده است وسایر روایات، اقوال صحابه و تابعان می-باشد که از بین آنها بیشترین روایت از قول ابن عباس نقل گردیده است. همچنین در این پژوهش پس از شناسایی گونه های روایات تفسیری، مشخص گردید که گونه تفسیری نسبت به سایر گونه ها از فراوانی بیشتری برخوردار است. در بررسی آسیبهای اسناد روایات معصومان، بیشترین آسیب، در تفسیر نورالثقلین آسیب ارسال و در تفسیر الدرالمنثور، ضعف راوی می باشد که دامنگیر اسناد روایات گردیده است. وپس از اکتشاف آموزه های هدایتی این دو سوره معلوم گردید که آموزه های اجتماعی این دو سوره دارای بیشترین فراوانی، وآموزه های فقهی دارای کمترین فراوانی هستند.
مجید مصباح محمد تقی سبحانی
متکلّمان امامیّه ی در دو مدرسه کوفه و بغداد پیرامون مسائل مختلف، دارای دیدگاه های متفاوتی بوده اند و از جمله مهمترین اختلاف آنها در تعریف امامت و شوون آن یعنی علم و عصمت امام بوده است. امامت در دیدگاه متکلّمان اسلامی یعنی خلافت رسول خدا9 در امور دین و دنیا. طبق این تعریف گستره ی زعامت امام بر مسائل مربوط به حوزه دین و همچنین مسائل سیاسی و حکومت داری و تمامی امور مربوط به دنیا تسری و تعمیم می یابد. این تعریف مورد اتفاق بزرگان متکلّمین شیعه و سنّی است. متکلّمین امامیّه، مقام مفترض الطّاعه را برای امام قائل بوده اند. متکلّمان امامیّه در مدرسه ی کوفه پیرامون مسأله ی امامت و علم و عصمت امام دارای دیدگاه ویژه ای بوده و در این باب به نظریه پرداز ی های دقیقی پرداخته اند. آنان بر گستره حکومت امامت به امور دین و دنیا و زعامت امور سیاسی اعتقاد داشته و امام را اعلم زمان خویش می دانسته اند. از دیگر اندیشه های دفاعی متکلّمین کوفه، عصمت امام است که در روایات رسیده از آنان و همچنین مناظرات بزرگانی چون هشام بن حکم ، به خوبی تبلور یافته است. امام را معصوم علی الاطلاق و برخوردار از عصمت الهی در هر زمان و از هر گناهی، می دانسته اند. امامت، در مدرسه بغداد بر جانشینی رسول اکرم در امور مربوط به شرع و سیاستِ دنیا تعبیر می شود. متکلّمین مدرسه بغداد، مرجعیّت دینی و سیاسی را برای امام قائل هستند. افضلیت و اعلمیت را شرط لازم تصدی مقام امامت می دانند. ایشان شرط عصمت را برای امام لازم و منشأ آن را لطف خداوند دانسته، عصمت از ترک واجب و مستحب و عصمت از ارتکاب هر قسم گناهی و عصمت در تمام عمر را بر امام لازم دانسته اند. برخی از متکلّمان بغداد دلیل عصمت امام را امامت امام می دانند. مسأله سهوالنّبی و به دنبال آن سهوالامام در دو مدرسه کوفه و بغداد جایگاهی نزدیک به یکدیگر دارند؛ عده ای معتقد به سهوالامام و بعضی منکر آن و برخی قائل به اسهاء بوده اند. در بررسی و تطبیق دو مکتب کوفه و بغداد، اختلاف چندانی در نظرات و دیدگاههای ایشان به چشم نمی خورد و تنها اختلاف موجود در روش آنها می باشد. چرا که متکلّمان کوفه بر روایات تکیه بیشتری داشته اند و در مقابل متکلّمان مدرسه بغداد، به عقل و استدلالات عقلی در مسائل کلامی توجه ویژه ای داشته اند.