نام پژوهشگر: رحیم بدری
اکرم صادق زاده یوسف ادیب
یکی از ویژگیهای ممتاز تفکرآدمی آفرینندگی یا خلاقیت است. در سالهای اخیر هم در مراکز پژوهشی و هم در محافل تربیتی مفهوم خلاقیت و ویژگی های فرد خلاق فراوان مورد بحث قرار گرفته است. بی تردید خلاقیت یکی از مهم ترین هدف های آموزش و پرورش به شمار می آید. بر این اساس در این تحقیق هدف اصلی بررسی میزان توجه به پرورش خلاقیت در برنامه درسی تعلیمات اجتماعی دوره ابتدایی براساس نظرات معلمان و نیز تحلیل محتوای کتب درسی براساس مدل هوشی گیلفورد بوده است. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل محتوای کتب درسی و روش پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل1) کلیه پرسشها و تکالیف درسی تعلیمات اجتماعی پایه های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی است بنابراین نمونه گیری انجام نشده و کل جامعه سرشماری شده است. 2) کلیه معلمان سوم، چهارم و پنجم ابتدایی که تعدادشان 207 نفر بوده است. که مطابق فرمول کوکران134نفر آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم طراحی شده براساس مدل هوشی گیلفورد جهت بررسی میزان توجه به پرورش خلاقیت در کتب تعلیمات اجتماعی دوره ابتدایی و پرسشنامه محقق ساخته براساس عناصر برنامه درسی جهت بررسی نظرات معلمان در خصوص میزان توجه به پرورش خلاقیت در برنامه درسی تعلیمات اجتماعی دوره ابتدایی است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بیشترین درصد پرسشها و تکالیف درسی تعلیمات اجتماعی دوره ابتدایی در سطح حافظه شناختی( پایین ترین سطح یادگیری و فعالیت ذهنی مدل هوشی گیلفورد) است. و به تفکر واگرا(خلاقیت ذهنی) در حد کمی توجه شده است. و به طور کلی از نظر معلمان در برنامه درسی تعلیمات اجتماعی به پرورش خلاقیت در حد متوسط توجه شده است.
یوسف عبدالملکی یوسف ادیب
پژوهش حاضر به منظور بررسی تناسب برنامه های درسی مراکز تربیت معلم استان آذربایجان شرقی با صلاحیتهای مورد نیاز معلمان از دیدگاه مدرسان و دانشجویان مراکز تربیت معلم اجرا شده است. در این پژوهش 260 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و73 نفر از مدرسان مراکز تربیت معلم به روش تصادفی ساده از 4 مرکز تربیت معلم استان آذربایجان شرقی انتخاب شد. نمونه تحلیل محتوای سرفصل دروس تربیت معلم به روش هدفمندانه انتخاب شد. برای تحلیل نتایج پژوهش از آمار توصیفی (شاخص میانگین، فراوانی، درصد فراوانی، انحراف استاندارد، جدول)، آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه، t مستقل و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر) و تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که : 1- از نظر مدرسان برنامه های درسی مراکز تربیت معلم با صلاحیتهای دانشی تناسب بیشتری دارد ولی با صلاحیتهای مهارتی، نگرشی و کل صلاحیتها تناسب کمتری دارد. 2- از نظر دانشجویان برنامه های درسی مراکز تربیت معلم با صلاحیتهای نگرشی تناسب بیشتری دارند ولی با صلاحیتهای دانشی، مهارتی و کل صلاحیتها تناسب کمتری دارند. 3- با توجه به تحلیل محتوا سر فصل دروس روانشناسی عمومی، روانشناسی تربیتی، آموزش ریاضی دوره ابتدایی، روش تدریس تعلیمات دینی دوره ابتدایی، روشهای نوین یادگیری و کاربرد آن در دوره ابتدایی، طراحی آموزشی در دوره ابتدایی، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی 2 و آموزش علوم تجربی دوره راهنمایی او2 با صلاحیت دانشی تناسب بیشتری دارند ولی با صلاحیت مهارتی و نگرشی تناسب کمتری دارند. سرفصل دروس کلیات روشها و فنون تدریس 1، اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی، سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش، آموزش هنر در دوره ابتدایی و آموزش مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی با صلاحیتهای دانشی و مهارتی تناسب بیشتری دارند ولی با صلاحیتهای نگرشی تناسب کمتری دارند. سرفصل دروس طراحی، تولید و کاربرد مواد آموزشی، روشها و فنون تدریس 2، مبانی برنامه ریزی درسی، آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی، و کاربرد نرم افزارهای رایانه-ای در آموزش ریاضی با صلاحیت دانشی و نگرشی تناسب کمتری دارند ولی با صلاحیت مهارتی تناسب بیشتری دارند.4- با توجه به نتایج آزمون t مستقل سطح معنی داری بدست آمده (035/0p=) می باشد که کمتر از (05/0p=) است. بنابراین بین نظرات دانشجویان و اساتید در مورد مقوله تناسب برنامه های درسی مراکز تربیت معلم با صلاحیت های(دانش، نگرش و مهارت) مورد نیاز معلمان، تفاوت معنی داری وجود دارد. 5- با توجه به نتایج آزمون آماری( تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر) سطح معنی داری به دست آمده (056/0p=) می باشد که از (05/0p=) بیشتر است. پس در نتیجه بین نظرات مدرسان در مورد تناسب برنامه های درسی عمومی، تخصصی و تربیتی تفاوت معنی داری وجود ندارد. 6- با توجه به نتایج آزمون آماری( تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر) سطح معنی داری به دست آمده (0/0p=) می باشد که از (05/0p=) کمتر است. پس در نتیجه بین نظرات دانشجویان در مورد تناسب برنامه های درسی عمومی، تخصصی و تربیتی تفاوت معنی داری وجود دارد.
عسکر مرادی کوچی یوسف ادیب
نام خانوادگی: مرادی کوچی نام: عسکر عنوان پایان نامه: مقایسه ی سبک های یادگیری(همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده) و گرایش به تفکرانتقادی دانش آموزان پسر یک زبانه و دوزبانه پایه ی سوم دبیرستان در شهرهای شیراز و تبریز در سال تحصیلی 89-88. استاد راهنما: دکتر یوسف ادیب استاد مشاور: دکتر رحیم بدری مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته : علوم تربیتی گرایش: برنامه ریزی درسی دانشگاه: تبریز دانشکده: علوم تربیتی تاریخ فارغ التحصیلی: 1389 تعدادصحفه:136 واژه های کلیدی: یک زبانه، دوزبانه، سبک های یادگیری، گرایش به تفکر انتقادی چکیده: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی سبک های یادگیری(همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده) و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پسر یک زبانه و دوزبانه پایه سوم دبیرستان در شهرهای شیراز و تبریز در سال تحصیلی 89-88 انجام گردید. در این پژوهش،367 نفر از دانش آموزان در دو گروه ریاضی- فیزیک و علوم انسانی، از چهار ناحیه آموزش و پرورش به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در چند مرحله انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سبک یادگیری کلب(lsi) و پرسشنامه ی گرایش تفکرانتقادی کالیفرنیا (cctdi)، استفاده شد. روش تحقیق در این پژوهش روش علّی- مقایسه ای است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(آزمون t-test و تحلیل واریانس چند متغیره manova)استفاده شد. در تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آماری spss، نتایج زیر بدست آمد: 1- سبک یادگیری دانش آموزان یک زبانه در رشته ی علوم انسانی، جذب کننده و ریاضی- فیزیک، همگرا و واگرا بودند. سبک یادگیری دانش آموزان دوزبانه در رشته ی علوم انسانی جذب کننده و در ریاضی-فیزیک، همگرا بودند. 2- در گرایش به تفکرانتقادی دانش آموزان دوزبانه ها در طیف متوسط(93/67%) و بالا(21/15%)، گرایش به تفکر انتقادی بیشتری دارند و در طیف پایین(76/20%)، یک زبانه ها گرایش بیشتری دارند. در کل گرایش به تفکرانتقادی دوزبانه ها نسبت به یک زبانه ها بیشتر است. 4- بین سبک یادگیری دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه در سبک واگرا تفاوت معنی دار وجود دارد و در سبک های جذب کننده، همگرا و انطباق یابنده در بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه معنی دار نمی باشد. 5- در هیچ یک از مولفه های گرایش به تفکر انتقادی و کل گرایش به تفکر انتقادی بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه تفاوت معنی دار وجود ندارد. 6- در سبک یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی در رشته ی تحصیلی بین دو گروه یک زبانه و دوزبانه تفاوت معنادار وجود ندارد. و در سبک یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی در زبان بین دوگروه یک زبانه و دوزبانه تفاوت معناداری وجود ندارد.
فریده مصطفوی تورج هاشمی
این پژوهش با هدف بررسی نقش جهت گیری های هدف پیشرفت (تسلط-طلبی، اجتناب از تکلیف، عملکرد گزینی، عملکرد-گریزی )، ادراکات خود کارآمدی در خودتنظیمی و ویژگیهای شخصیتی (نوروتیسم و مسئولیت پذیری) در تعلل ورزی تحصیلی انجام شد. برای این منظور 372 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای( سهمی) بعنوان نمونه از میان کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز(13000 نفر)، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های مقیاس گرایش تعلل- ورزی تحصیلی تاکمن، پرسشنامه هدف پیشرفت الیوت و مک گرگور، خود کارآمدی در خود تنظیمی با مقیاس مورد استفاده در مطالعه انگیزه تحصیلی زیمرمن و همکاران ، پرسشنامه 5 عاملی ffi کاستا و مک کری استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش رگرسیون چند گانه ، تحلیل واریانس یک راهه و معنی داری ضریب همبستگی پیرسون، در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که متغیرهای پیش بین جهت گیری هدف پیشرفت (تسلط-گزینی، تسلط-گریزی، عملکرد گزینی، عملکرد-گریزی )، ادراکات خود کارآمدی در خودتنظیمی و ویژگیهای شخصیتی (نوروتیسم و مسئولیت پذیری) بطور ترکیبی وتفکیکی قادرند تغییرات تعلل ورزی را پیش بینی کنند. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بین جهت گیریهای هدف (تسلط گزینی ، تسلط گریزی ، عملکرد گزینی ، عملکرد گریزی)، عامل های شخصیتی ( نوروتیسم و مسئولیت پذیری) و خودکارآمدی در خودتنظیمی با تعلل ورزی رابطه معنادار وجود دارد. بالاخره نتایج نشان داد که بین دختران و پسران از نظر تعلل ورزی تفاوت معناداری وجود ندارد.
اعظم مهینی رسولی میرمحمود میرنسب
چکیده: پژوهش حاضر، با هدف بررسی روابط ابعاد پنجگانه شخصیتی و مولفه های اسنادی با اضطراب امتحان انجام یافت. برای جمع آوری داده ها از نمونه341 نفری پژوهش، که از بین جامعه آماری دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستانهای عادی شهر تبریز گزینش شده بودند، خواسته شد "پرسشنامه ابعاد پنجگانه شخصیتی نئو"، "پرسشنامه راهیابی در حوادث و رخدادهای زندگی" و "مقیاس اضطراب امتحان اهواز" را پاسخ بدهند. برای تحلیل داده های حاصل از این ابزارها هم، از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد. براساس یافته های توصیفی پژوهش، نمرات اضطراب امتحان فراگیران اکثراً حول میانگین پراکنده بود، فراگیران باوجدانی را نسبت به دیگر ابعاد پنجگانه شخصیتی بیشتر گزارش دادند و اِسنادهای مذهبی نسبت به اِسنادهای غیرمذهبی در تبیین رخدادها بیشتر بکار برده شدند. نتایج تحلیل های استنباطی نیز حاکی از آن بود که هیچکدام از مولفه های اسنادی با اضطراب امتحان رابطه معنادار نداشتند، بُعد شخصیتی روانرنجوری رابطه مثبت معنادار و ابعاد برونگرایی و باوجدانی رابطه منفی معنادار با اضطراب امتحان داشتند. یافته های جانبی پژوهش هم نشان داد بین میانگینهای نمرات اضطراب امتحان فراگیران در چهار رشته تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین میانگینهای نمرات فراگیران چهار رشته تحصیلی در مولفه های اسنادی نیز، فقط در مولفه عوامل طبیعی و از میان ابعاد شخصیتی، دو بُعد باوجدانی و روانرنجوری تفاوت معنادار دیده می شود.
ارکان امینی جواد حاتمی
آموزش دینی که در نظام آموزشی ما به عنوان «تعلیمات دین و زندگی» مطرح است، نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، آموزش مفاهیم دینی در حال تبدیل شدن به یکی از مواد درسی پوچ است و آینده نگران کننده ای را پیش روی دارد. بر همین اساس پژوهش کنونی با در نظر گرفتن اهمیت تفکر انتقادی در هویت دینی دانش آموزان و همچنین فقدان کارایی لازم ماده درسی دین و زندگی، به بررسی تأثیر روش تدریس مبتنی بر پرسش و پاسخ در ماده درسی دین و زندگی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان مقطع سوم متوسطه پرداخته است. این پژوهش یک پژوهش نیمه تجربی است و نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استفاده از روش تدریس مبتنی بر پرسش و پاسخ در ماده درسی دین و زندگی بر رشد مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر معنی داری دارد. هم چنین مشخص می سازد که این تأثیر در خرده مهارت های استدلال استقرایی، استنباط، استنتاج و تحلیل نیز معنی دار بوده اما بر خرده مهارت ارزشیابی تأثیر معنی داری نداشته است. هم چنین مشخص شده است که این تأثیر در پسران و دختران ماهیت یکسانی داشته و از لحاظ جنسیت، تفاوت معنی داری بین دختران و پسرانی که از این روش بهره جسته اند، وجود ندارد
مریم حسینی اصل اسکندر فتحی آذر
تفکر خلاق و انتقادی به طور سنتی به عنوان مهارت ها و گرایش های مستقل از هم بررسی شده اند. مطالعات تجربی به ندرت بر روابط بین تفکر خلاق و انتقادی متمرکز شده اند. این مطالعه مربوط به توانایی تشخیص غیر منطقی است، توانایی که منتقدانه ارزیابی می کند که آیا اطلاعات ویژه ادعاهای متفاوت را حمایت می کند. این توانایی مربوط به تفکر انتقادی است. فرض شده که توانایی تشخیص غیر منطقی رابط بین تفکر انتقادی و تفکر خلاق است. به همین خاطر هدف این پژوهش بررسی رشد تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی تشخیص غیر منطقی و همچنین همبستگی آنها در نوجوانان دختر پایه ی تحصیلی دوم راهنمایی، اول دبیرستان و سوم دبیرستان شهر تبریز می باشد. تعداد 300 نفر از دانش آموزان دختر از مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسش نامه ی گرایش تفکر انتقادی کالیفرنیا، پرسشنامه تفکر تورنس و پرسش نامه ی تشخیص غیر منطقی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری manova، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همگام تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که توانایی تشخیص غیر منطقی با افزایش سن رشد نمی یابد، همچنین بین تفکر خلاق و توانایی تشخیص غیر منطقی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد.
ثریا شمسی محمد اسکندر فتحی آذر
نام خانوادگی: شمسی محمد نام: ثریا استاد راهنما: دکتر اسکندر فتحی آذر استاد مشاور: دکتر رحیم بدری مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: علوم تربیتی گرایش: روان شناسی تربیتی دانشگاه: تبریز دانشکده: علوم تربیتی و روان شناسی تاریخ فارغ التحصیلی: 19/11/1390 صفحه:166 عنوان: بررسی رابطه مولفه های جهت گیری هدف با عملکرد های آموزشی و خودکارآمدی تدریس دبیران شهرستان میاندوآب واژه های کلیدی: جهت گیری اهداف، عملکرد های آموزشی تسلطی، شیوه های عملکردی، خودکارآمدی تدریس معلمان چکیده: هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه میان مولفه های جهت گیری هدف با عملکردهای آموزشی و خودکارآمدی تدریس دبیران شهرستان میاندوآب می باشد. بدین منظور، بوسیله نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 466 نفر از دبیران دوره متوسطه (109 نفر مرد و 102 نفر زن) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری شامل سه مقیاس می باشد که عبارتند از: الف) مقیاس جهت گیری هدف نیچ و همکاران (2011) که مولفه های آن شامل ( تسلط گرایی، عملکرد گرایی، عملکرد گریزی و اجتناب از کار ). ب) مقیاس عملکردهای آموزشی، شامل دو مولفه شیوه های تسلط گرایانه و شیوه های عملکردی. ج) مقیاس خودکارآمدی تدریس معلمان اوهایو (otses) که توسط تاشانن – موران و هوی (2001) ساخته شده است. برای تعیین پایایی مقیاس ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، manova و آزمون t مستقل ) تحلیل شد. نتایج بیانگر این است که جهت گیری هدف تسلطی و عملکرد گرایی با عملکردهای آموزشی تسلطی و خودکارآمدی تدریس معلمان رابطه مثبت و معنی دار دارند. همچنین، جهت گیری هدف عملکرد گریزی و اجتناب از کار با شیوه های عملکردی دارای رابطه مثبت و معنی دار هستند (p? 0/01). یافته های دیگر این پژوهش نشان داد جهت گیری هدف تسلطی و عملکرد گرایی پیش بینی کننده های مهم عملکردهای آموزشی تسلطی و خودکارآمدی تدریس معلمان هستند و نیز، جهت گیری هدف عملکرد گریزی و اجتناب از کار پیش بینی کننده های مهم مولفه شیوه های عملکردی از مقیاس عملکردهای آموزشی می باشند (p? 0/01). در پایان، نتایج نشان داد بین دبیران زن و مرد از لحاظ خودکارآمدی تدریس تفاوت معنی داری وجود ندارد (p? 0/05). در ضمن در بین دبیران زن و مرد از لحاظ مولفه های جهت گیری هدف و استفاده از عملکرد های آموزشی (شیوه های تسلطی و عملکردی) تفاوت معنی داری وجود دارد (p? 0/01).
نادر محمدی رحیم بدری
چکیده: این پژوهش با هدف تعیین رابطه خود بخششی و عواطف مثبت و منفی با تعلل ورزی تحصیلی انجام شد. برای این منظور 354 دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر اردبیل (4029 نفر)، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های مقیاس ارزیابی تعلل ورزی تحصیلی (tps)، مقیاس ارزیابی عاطفه مثبت و منفی (panas) و مقیاس ارزیابی گرایش به بخشش (hfs) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون همزمان در نرم افزار spss و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که متغیرهای پیش بین خود بخششی و عواطف مثبت و منفی قادرند تغییرات تعلل ورزی را پیش بینی کنند. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بین خود بخششی و عواطف مثبت و منفی با تعلل ورزی تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد. تحلیل با نرم افزار amos نشان داد که عاطفه منفی به عنوان متغیر میانجی رابطه میان خود بخششی و تعلل ورزی تحصیلی را تعدیل می کند.
ناهید کلوانی رحیم بدری
نام خانوادگی دانشجو: کلوانی نام: ناهید عنوان پایان نامه: تاثیر روش ایده جویی اسکمپر بر تفکر خلاق دانشجویان دختر رشته های فنی ومهندسی دانشگاه تبریز استاد راهنما: دکتر رحیم بدری گرگری مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: علوم تربیتی گرایش: روانشناسی تربیتی دانشگاه: دانشگاه تبریز دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی تاریخ فارغ التحصیلی:18/6/1391 تعداد صفحه: 123 کلید واژه: تکنیک ایده جویی اسکمپر، تفکر خلاق چکیده یکی از ویژگی های ممتاز تفکر آدمی آفرینندگی یا خلاقیت است. در سالهایی اخیر هم در مراکز پژوهشی و هم در محافل تربیتی مفهوم خلاقیت و ویژگی های فرد خلاق فراوان مورد بحث قرار گرفته است. بی تردید خلاقیت یکی از مهم ترین هدف های آموزش و پرورش به شمار می آید. بر این اساس در این تحقیق هدف اصلی تعیین تاثیر تکنیک ایده جویی اسکمپر بر تفکر خلاق دانشجویان دختر رشته های فنی-مهندسی می باشد. روش تحقیق در این مطالعه روش آزمایشی بود. جامعه آماری در تحقیق مورد نظر شامل کلیه دانشجویان دختر رشته های فنی-مهندسی که تعدادشان 1070 نفر بود که از این تعداد 60 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شد)30نفر گروه آزمایش، 30 نفر گروه کنترل). ابزار پژوهش در تحقیق مورد نظر آزمون خلاقیت تورنس بوده است. نتایج پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با استفاده از آموزش تکنیک ایده جویی اسکمپر میزان مولفه های خلاقیت (سیالی، انعطاف-پذیری، ابتکار و بسط) دانشجویان دختر به صورت قابل توجهی افزایش یافت بنابراین تکنیک خلاقیت اسکمپر موثر بود.
مریم ورامینی رحیم بدری
هدف از این پژوهش مقایسه انگیزش درونی ـ بیرونی و گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان سال اول و آخر رشته ی پرستاری و مامائی هدف اصلی پژوهشی حاضر می باشد. مطالعه حاضر از نوع مطالعه توصیفی بوده و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی جهت انتخاب نمونه ها استفاده شده است که در کل 155 نفر ازمودنی وارد مطالعه شد اند . از این تعداد 70 نفر را گروه مامائی و 85 نفر را گروه پرستاری تشکیل داده اند و به دلیل تک جنسی بودن دانشجویان مامایی فقط افراد مونث در این گروه شرکت نموده در حالی که نمونه های گروه پرستاری را هر دو جنس تشکیل داده اند. داده ها به وسیله مقیاس انگیزش تحصیلی (ams) و آزمون گرایش تفکر انتقادی کالیفرنیا (ctdi) تهیه شده و با استفاده از نرم افزار spss 19 (آمار توصیفی، آزمون تی گروههای مستقل) بررسی شده اند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که بین انگیزش درونی- بیرونی دانشجویان سال اول و آخر رشته های پرستاری و مامایی تفاوت معنی داری وجود نداشته و همچنین بین تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و آخر رشته های پرستاری تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما در بررسی تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و آخر رشته مامایی دانشجویان در زیر مقیاس تعهد با یکدیگر تفاوت معنی داری داشته و در دو زیر مقیاس خلاقیت و کمال تفاوت معنی داری ندارند. یافته های فعلی با اکثر یافته های قبلی محققین همسو بوده، بنابراین پیشنهاد می شود روش های موثر در ایجاد تفکر انتقادی مانند یادگیری مبتنی بر حل مساله و یادگیری مشارکتی، به نحو مقتضی در آموزش دانشجویان در نظر گرفته شود و به افزایش و بهبود تفکر انتقادی دانشجویان توجه شود و فرایند آموزش بر این اساس ارائه گردد.
سارا فتحی میرمحمود میرنسب
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خود مدیریتی در کاهش اهمال کاری یا تعلل ورزی دانشجویان دانشگاه تبریز انجام شد. برای این منظور دانشجویان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. داده های بدست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش راهبردهای خود مدیریتی در کاهش اهمال کاری و تعلل ورزی موثر می باشد.
سارا آهن ساز سلماسی یوسف ادیب
این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین راهبردهای فراشناختی در تعامل با ادراک از فعالیت¬های پس از مدرسه با پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان دختر پایه های دوم و سوم دبیرستان در رشته های ریاضی- فیزیک و علوم تجربی شهرستان سلماس در سال تحصیلی 93-92 در درس فیزیک بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش¬آموزان دختر مقطع دبیرستان که (818) نفر می¬باشد، است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که در نهایت حجم نمونه(261) نفر برآورد گردید، برای جمع آوری داده ها از دو ابزار اندازه گیری(پرسشنامه فراشناختmslq پنترچ، پرسشنامه محقق ساخته فعالیت-های پس از مدرسه که شامل سوالاتی درباره ادراک دانش¬آموزان از تکلیف شب و فعالیت¬های فوق برنامه است) و نمره پایان ترم درس فیزیک دانش¬آموزان به عنوان مقیاس پیشرفت تحصیلی آن¬ها استفاده شده است. طرح پژوهش حاضر توصیفی همبستگی بود. جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندعاملی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های راهبردهای فراشناختی ( خودکارآمدی، خودتنظیمی، اضطراب، ارزش¬گذاری درونی، شناختی سطح بالا، شناختی سطح پایین)، با پیشرفت تحصیلی در درس فیزیک تفاوت معنی-داری وجود دارد. بین ادراک دانش آموزان از مولفه های تکلیف شب(احساسی، دانشی، رفتاری) با پیشرفت تحصیلی آن¬ها در درس فیزیک تفاوت معنی دار وجود ندارد. بین ادراک دانش آموزان از مولفه های فعالیت¬های فوق برنامه(احساسی، دانشی، رفتاری) با پیشرفت تحصیلی آن¬ها در درس فیزیک تفاوت معنی دار وجود ندارد. بین راهبردهای فراشناخت در تعامل با ادراک دانش آموزان از تکلیف شب با پیشرفت تحصیلی آن¬ها در درس فیزیک تفاوت معنی دار وجود ندارد و بین راهبردهای فراشناخت در تعامل با ادراک دانش آموزان از فعالیت¬های فوق برنامه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس فیزیک تفاوت معنی دار وجود ندارد.
نرمین امیری شهرام واحدی
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله برنامه پیش دبستانی بر اساس مدل اوفلیا در کاهش پرخاشگری رابطه¬ای دختران 5 تا 6 سال بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دختر سنین 6 - 5 ساله بود که در مهد کودک¬های شهر تبریز تحت مراقبت بودند که از این میان 30 نفر دختر پرخاشگر رابطه¬ای (¬15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای انتخاب شدند که گروه آزمایش برنامه پیش دبستانی مدل اوفلیا را به مدت 10 جلسه دریافت کردند. برای جمع آوری داده-ها از پرسش نامه پرخاشگری رابطه¬ای _ فرم آموزگار و فرم همسالان استفاده شد. داده¬ها با استفاده از آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه پیش دبستانی مدل اوفلیا بر کاهش پرخاشگری رابطه¬ای و افزایش محبوبیت دختران پرخاشگر تأثیر داشته و تفاوت معنی داری در کاهش پرخاشگری رابطه¬ای بین گروه آزمایش و گروه کنترل مشاهده شد (¬05/0 >p).
صدیقه ابراهیم پور میر محمود میرنسب
چکیده: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی های فردی)رگه های شخصیتی(، ویژگی های خانوادگی)شیوه های فرزندپروری( و ویژگی های بافتاری در دانش آموزان قلدر، همسالان قربانی و عادی انجام شد. نمونه پژوهش 1540 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان صحنه)یکی از شهرستان های استان کرمانشاه( بودند که بوسیله روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله از طریق سرند کردن انتخاب گردیدند. پرسشنامه های قلدری الویوس، سبک های فرزندپروری شیفر، فرم تجدید نظر شده پرسشنامه نئو، پرسشنامه محقق ساخته و چک لیست گزارش معلم به منظور جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون مجذور کای استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان دادند که: 1( بین ویژگی های فردی دانش آموزان قلدر، همسالان قربانی و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. 2( بین سبک های فرزندپروری دانش آموزان قلدر، همسالان قربانی و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. 3( اما بین برخی از عوامل بافتاری از جمله وضعیت اجتماعی - اقتصادی محل سکونت، شغل پدر و تحصیلات پدر تفاوت معنی داری وجود داشت و در بقیه عوامل تفاوت معنی داری وجود نداشت. یافته های پژوهش حاضر را می توان در قلمرو نظری از لحاظ گسترش دادن تحقیق در زمینه قلدری و عوامل مرتبط با آن و نقش عوامل فردی، خانوادگی و بافتاری در بروز رفتار قلدری حائز اهمیت دانست.
زهرا محمدی خلیل سلطان القرایی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی معلمان با جو روانی کلاس آنها در تعمل با جنسیت می باشد. با توجه به این که هدف عمده فرایند آموزش و پرورش، اعتلای همه جانبه شخصیت فراگیران به ویژه در ابعاد اخلاقی، اجتماعی و روانی است برای بهبود این فرایند باید که جو کلاس ها شایسته و بایسته باشد. به نظر می رسد توانایی هدایت و اداره کلاس باعث تسهیل امر آموزش و کاهش رفتارهای نامطلوب در دانش آموزان می شود. تأثیرگذاری مطلوب از معلم به شاگرد و شکل گیری یادگیری مستلزم توانایی برقراری رابطه عاطفی میان آن هاست. تنها معلمانی در این زمینه موفقند که از لحاظ هوش هیجانی آموزش دیده باشند. هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است و شامل توانایی شناخت و کنترل حالت های هیجانی، کاربرد احساسات در روابط و توانایی هدایت و رهبری سایر افراد است. حرفه معلمی از مشاغلی است که توانایی هوش هیجانی بیشتری را می طلبد. در این میان توانایی مدیریت کلاس و توانایی برقراری ارتباط موثر با دانش آموزان که زیر مجموعه های هوش هیجانی معلمان است؛ می تواند برخورد مناسب با دانش آموزان را در کلاس موجب شود. هر ساله تعداد زیادی از معلمان از دانشگاهها و مراکز تربیت معلم فارغ التحصیل می شوند و در حرفه معلمی مشغول به کار می گردند. اما آموزش در زمینه روش کنترل خود و هیجانات، مدیریت عواطف و روش تاثیرگذاری بر دیگران به ویژه برای مشاغلی مانند معلمی که شغلی استرس زا و پرکار است دارای اهمیت است یا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته یا این که به این مسئله کمتر پرداخته شده است و تمام این توانایی ها و ارتباطهای متقابل بین دانش آموز و معلم در حوزه برنامه های درسی اجرایی می باشد و معلمان به عنوان مجریان برنامه درسی در این زمینه دارای مسئولیت هستند. به نظر می رسد عامل جنسیت نیز در ارتباط بین هوش هیجانی و جو روانی کلاس نقش میانجی را دارد.
میثم مهدی زاده حمدالله حبیبی
این تحقیق بر آن است تا میزان شناخت و انکیزش اساتید دانشگاه تبریز نسبت به آموزش الکترونیکی و رابطه آنها با همدیگر را مورد بررسی قرار دهد.
فاطمه عقلمند منصور بیرامی
چکیدهبراساس مطالعه، بین خودکارآمدی و جراتمندی افراد با انواع مهارتهای زندگی رابطه وجود دارد مبتنی بر این تفکر هدف پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی و میزان جراتمندی بر اساس آشنایی با مهارت های زندگی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بودکه در این راستا 150دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته مهارت های زندگی و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی mjses و پرسشنامه جرات ورزی جرابک روی آنها اجرا گردید. نتایج نشان داد که بین آگاهی از مهارت های زندگی و خودکارآمدی تحصیلی وجراتمندی رابطه وجود دار
داود جعفری یوسف رضاپور
چکیده: هدف این تحقیق تعیین رابطه هوش معنوی دبیران دین و زندگی دوره متوسطه شهرستان مشگین شهر با میزان استفاده از روش تدریس فعال آنان در سال تحصیلی 94-93 می باشد. این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است، همچنین از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دبیران دین وزندگی که به تعداد 94 نفر زن و 81 نفر مرد و دانش آموزان دوره متوسطه 13000 نفر می باشد. نمونه گیری معلمان دین و زندگی طبق جدول مورگان 123 نفر و دانش آموزان به تعداد 297 نفر می باشد.روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی می-باشد. در این تحقیق برای گردآوری داده ها از پرسشنامه:1- روش تدریس فعال محقق ساخته 2- پرسشنامه استاندارد 24 گویه ای هوش معنوی کینگ استفاده شده. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss، در دو بعد توصیفی و استنباطی استفاده شده، در بعد استنباطی برای سوال های 1-4 از ضریب همبستگی پیرسون سوال 5 از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و برای سوال6 t مستقل استفاده شده. یافته های این تحقیق نشان داد که بین مولفه های تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و توسعه سطوح هوشیاری هوش معنوی معلمان دین و زندگی با میزان استفاده از روش تدریس فعال آنان رابطه وجود دارد و این رابطه به صورت مثبت می باشد،ولی بین متغیر جنسیت و مدرک تحصیلی معلمان با میزان استفاده از روش تدریس فعال آنان تفاوت معنی داری وجود نداشت.
جواد عینی پور رحیم بدری
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های نظم جوئی هیجان بر اساس رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبکهای تنظیم هیجان و کاهش تعلل ورزی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر متوسطه شهر رشت تشکیل دادندکه در ابتدا به صورت خوشه ای و سپس به صورت تصادفی ساده از بین آنها 60 نفر انتخاب شدند.نتایج نشان داد که آموزش مهارت های نظم جوئی هیجانی بر تعلل ورزی ناشی از خستگی جسمانی- روانی و تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و سازگاری و تحمل تأثیر دارد.
مژگان زینال پور اصغر نقدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میزان تحصیلات معلمان ابتدایی شهر تبریز با پیشرفت شغلی و شیوه تدریس آنها می باشد. پیشرفت شغلی معلمان با ابعاد رضایت شغلی، بهبود خدمت، استقلال کاری، تعیین هویت، صلاحیت مدیریتی، احساس امنیت و خلاقیت معلمان مورد سنجش قرار گرفت. شیوه تدریس معلمان نیز در دو بعد سنتی و نوین ارزیابی شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل : معلمان ابتدائی شهر تبریز می باشد که تعداد آنها 1111 نفر می باشد. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده گردید که بر اساس آن تعداد223 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و از نمونه گیری به روش طبقه ای تصادفی متناسب با حجم طبقه برای نمونه گیری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون تحلیل واریانس(anova) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری بین انواع میزان تحصیلات و شیوه های تدریس در ارتباط با پیشرفت شغلی و ابعاد آن وجود دارد.