نام پژوهشگر: محمدعلی توانا

شهروندی جهانی در عصر جهانی شدن: رهیافت بینافرهنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  محمدعلی توانا   علیرضا حسینی بهشتی

هدف رساله حاضر ، ارائه نظریه ای هنجاری در باره شهروندی جهانی است که در آن برابری و تفاوت با هم سازگار باشند. بدین معنا که رساله حاضر تلاش می کند ، نظریه ای درباره شهروندی ارائه دهد که 1- فارغ از مرزهای قلمرویی همه شمول باشد 2- به همه انسان ها – فارغ از تفاوت های آنها - موقعیت سیاسی برابر اعطاء کند 3- تفاوت های گروه های فرهنگی را به رسمیت بشناسد. روش رساله برای دست یابی به این هدف روش تحلیل منطقی است. بدین معنا که با روش استدلالی نشان داده می شود که گزاره های جدید ( فرضیه ها ) با دانش متعارف سازگاری دارد. بر اساس چنین مقدماتی ، رساله حاضر تلاش نمود 1- بحران شهروندی در دنیای معاصر را نشان دهد 2- ناکارآمدی پاسخ های ارائه شده به این بحران را نشان دهد 3- راه حلی جدید برای این بحران ارائه نماید. این راه حل دارای دو بخش است.بدین معنا که نخست امکان شهروندی جهانی ( شهروندی همه شمول فراسوی مرزهای قلمرویی ) و سپس امکان رفع تعارض میان برابری و تفاوت را نشان می دهد. بر این اساس ، برای تحقق شهروندی جهانی 1- می بایست شهروندی از دولت و ملت جدا شود 2- به جای دولت و ملت ، می بایست عرصه عمومی چندلایه جهانی ( فراقلمرویی ) بستر اصلی شهروندی شود 3- عضویت فراقلمرویی ، حقوق بشر جهانی ، وظایف جهانی و مشارکت ارتباطی فراقلمرویی نهادینه شود. برای رفع تعارض برابری و تفاوت نیز می بایست شهروندان در پس زمینه مشترک زبانی ، در گفتگوی اخلاقی-عقلانی ، ضمن شناسایی تفاوت های یکدیگر ، فرصت مشارکت برابر می یابند. بدین معنا در عرصه عمومی چندلایه فراقلمرویی انسان ها – به مثابه شهروند – می توانند هم تفاوت های خود را حفظ نمایند و هم با هم برابر شوند.

سیر تحول گفتمان جمهوری خواهی در ایران پس از انقلاب اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  زینب عظیما   محمدعلی توانا

جمهوری مفهومی است که از روم قدیم نشأت گرفته و به ویژه با نام سیسرون قرین شده است. این سنت در رنسانس احیا شد و در تفکر قانون گرای ماکیاولی با قدرت بسیار نمایان گردید و در رستاخیز جمهوری های ایتالیای شمالی ـ اولین نظام های سیاسی جدید اروپا ـ نقش مهمی ایفا کرد؛ این سنت، زبانی فراهم آورد که بر سیاست غرب مدرن مسلط شد و در جمهوری هلند و در خلال جنگ داخلی انگلستان و در دوره ی منتهی به انقلاب های آمریکا و فرانسه برجستگی ویژه ای داشت (پتی، 1387: 37). هرینگتن ، مونتسکیو و حتی دوتوکویل نام آوران سنت جمهوری خواهی مدرن تر هستند؛ البته روسو را نیز از این جمله می دانند. گرچه، تنها زمانی می توان چنین ادعایی کرد که آثار او به شیوه ای غیر عامه گرایانه تفسیر شوند. جمهوری نوعی سامان سیاسی است برای قید زدن به قدرت از یک سو و اعتلای مقام اخلاقی افراد جامعه از سوی دیگر. از نظر تاریخی، مفهوم جمهوری ابتدا در مقابل دو مفهوم حکمران و عامه ی مردم مطرح شد و اکنون در مقابل توتالیتاریسم و لیبرالیسم سلبی مطرح است. در واقع جمهوری نوعی حکومت است که در آن ریاست کشور با رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم برگزیده می شود و دوران تصدی او محدود است. این نظام دارای درجاتی از مردم سالاری است و شکلی از حکومت کردن است که اختیار اداره ی یک جامعه را به شهروندان و فکر عمومی جامعه واگذار می کند. به عبارتی جمهوری نه فقط یک شیوه ی حکومتی بلکه به صورت آرمان و هدفی متعالی در نظر گرفته می شود. در تعریفی دیگر از جمهوری آمده است که جمهوری ریشه در اندیشه ای دارد که بر پایه محوریت بخشیدن به «مردم» استوار است. بر این اساس نظام جمهوری اسلامی ناظر به دو حق طبیعی است؛ حق خدا و حق مردم. در نظام جمهوری، مردم، رکن اساسی بحساب می آیند و حق آنان نباید پایمال یا مورد بی توجهی قرار گیرد. جمهوری خواهی را با تسامح می توان یک گفتمان به حساب آورد. این گفتمان دارای اصول و قواعد خاص خود است. اصول این گفتمان عبارتند از: مشارکت، رقابت، تقدم رأی اکثریت بر اقلیّت، نظارت و کنترل قدرت، مسئولیت، حاکمیت مردم و تحقق خیر عمومی. ایران از زمان قاجار این نوع حکومت را کم و بیش در خود تجربه کرده است. ولی به صورت مشخص و اصولی اولین بار طرح جمهوری در ادبیات برخی از اندیشه پردازان چپ گرا و مشروطه طلب سال های آخر سلطنت مظفرالدین شاه و در بحبوحه ی نهضت مشروطه مطرح شده بود. این روند در دوران جدید در قیام شیخ محمد خیابانی (آوریل 1920) و جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان، که عمدتاً متأثر از انقلاب بلشویکی روسیه در سال 1917 م بود، به صورت محلی برپا شد ولی چنین رویکردی در نهضت جنگل فقط توانست مدت زمانی بسیار کوتاه دوام آورد. در زمان رضاشاه دوباره گفتمان جمهوری خواهی در ایران پررنگ شد. رضاخان هنگامی که پس از دو سال وزارت و مقام سردار سپه، به نخست وزیری رسید ، موجی از امید به آرامش و امنیت در جامعه پدید آمد. جامعه ای که به خاطر انقلاب مشروطه، جنگ جهانی اول، ضعف قدرت حکومت مرکزی، نابسامانی اقتصادی و مالی طی بیست سال، امنیت و ثبات و آرامش به خود ندیده بود. بدین خاطر جامعه نیازمند شخصیتی قدرت مند و با صلاحیت در انجام اصلاحات و برپایی نظم و امنیت بود. در واقع می توان به مناسب بودن شرایط سیاسی و اجتماعی کشور در برپایی جمهوری و جدی بودن رضاخان در این امر توجه داشت. این امر ناشی از شرایط و مولفه های ذیل می باشد: 1)نیاز جامعه به ثبات سیاسی و بازسازی دستگاه حکومتی ایران در تأمین امنیت. 2)ظهور شخصیت قدرت مند و متکی به نفس و برخوردار از حمایت های طبقه ی متوسط جدید با قابلیت تصمیم گیری های سیاسی موثر در تأمین ثبات و امنیت ملی. 3)تمایل همه جانبه اقشار و طبقات مختلف، مطبوعات و احزاب و اقدامات گسترده ی جمهوری طلبانه ی نخبگان سیاسی فعال در دو قوه ی مقننه و مجریه (مصلی نژاد، 1383: ص ذ). در ایران پس از انقلاب اسلامی نیز یک بار دیگر گفتمان جمهوری خواهی تبدیل به گفتمان حاکم شد. در واقع عصر مابعد انقلاب اسلامی را باید، عصر جمهوریت نامید. عصری که علائم بلوغ و رشد توده ها را برای به کف گیری سرنوشت خود رقم زده و جمهور مسلمین را حامل مشیت الهی دانسته است. به هر تقدیر، تأسیس نظام جمهوری اسلامی که مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی محسوب می شود، نقطه ی عطفی در تاریخ کشور ماست نه فقط به جهت عظمت انقلاب و رهبری و تجلی اراده ی عمومی و... ( که همه ی این ها به جای خود محفوظ است) بلکه به خاطر تحول در ساختار اقتدار سیاسی و بنای مشروعیتی که با ملزومات رشد و بلوغ توده ها تناسب دارد (حجاریان، 1379: 50). همچنین پدیده انقلاب اسلامی نشان داد که گره بحران مشروعیت در ایران، با مقید و مشروط نمودن قدرت مطلقه باز نمی شود. بلکه مقدم بر آن باید مشروعیت از حق حاکمیت ملی ـ که به تأسیس رابطه ملت ـ دولت منتهی می شود ـ ناشی شود. پذیرش اصل جمهوریت که مضمون انقلاب اسلامی را می سازد، این اجازه را به ما خواهد داد که در پرتو آن درکی صحیح از اسلام، فقه، ولایت فقیه، فلسفه غیبت، بیعت، مصلحت عامه، قانون اساسی و بسیاری از مقولات دیگر پیدا کنیم. البته تداوم پاره ای مناسبات ساختارهای ماقبل انقلاب اسلامی که خود را در عرصه ی سیاست به زبان دینی بازتولید کرده اند، مهم ترین خطری است که جمهوری نوپای ما را تهدید می کند (همان: 50). با توجه به مطالب پیش گفته، آن چه که ذهن پژوهش گر را به خود مشغول داشته این مسئله است که گفتمان جمهوری خواهی پس از انقلاب اسلامی در ایران دارای چه مولفه ها و شاخص هایی می باشد، مسأله ی دومی که به ذهن پژوهش گر خطور می کند این است که آیا گفتمان جمهوری خواهی در ایران پس از انقلاب تغییر و تحولاتی را از سر گذرانده است، زیرا گفتمان اسلامیت، همواره در طول گفتمان جمهوری خواهی در ایران پس از انقلاب حرکت کرده است و بالتبع می توانسته شاخص های جمهوری را تحت تأثیر قرار دهد. اگر پاسخ مثبت است این تغییر و تحولات به چه صورت بوده است. به طور کلّی می توان گفت تحقیق حال حاضر دو پرسش اساسی را وجه همت خود قرار می دهد که شامل: 1-گفتمان جمهوری خواهی در ایران پس از انقلاب دارای چه مولفه هایی است؟ 2-گفتمان جمهوری خواهی در ایران پس از انقلاب چه تغییر و تحولی یافته است؟ نکته ی قابل توجه در این قسمت این است که با وجود آن که برهه ی تاریخی مورد نظر این پژوهش سال های پس از انقلاب اسلامی تا به امروز را شامل می شود، بنا به دلایلی صرفاً تا سال 1384 را پوشش خواهد داد. در واقع عواملی چون سختی دسترسی به منابع موثق از سال 84 به بعد به دلیل آن که هنوز عمر دولت حاضر به سر نیامده است، بالا رفتن حجم پایان نامه، چرا که پوشش دادن سی و سه سالی که از عمر نظام جمهوری اسلامی می گذرد، حجمی بیش از یک پایان نامه را می طلبد و همچنین ضرب العجل دانشگاه (کسری نمره) که وقتی محدود را برای انجام پژوهش در اختیار دانشجو قرار داده است و ... باعث این ضرورت شده است. بنابراین، پژوهش حاضر به طور مشخص سال های 1384-1357 را تحت بررسی قرار خواهد داد.

سیر تحول قدرت عرفی و قدرت قدسی در نظام جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  علی دوستی ابوخیلی   محمدعلی توانا

از مقوله های بنیادین در علوم سیاسی و اندیشه سیاسی مفهوم "قدرت " است. مفهوم ‏سازی درباب قدرت برای‏ نخستین‏ بار در غرب و پس از تشکیل جامعه انجام پذیرفت و پرداختی فلسفی، سیاسی و جامعه‏شناختی در این باره صورت گرفت که تطور گسترده‏ای را تاکنون در گفتمان های مختلف کلاسیک، میانه، مدرن و پست ‏مدرن طی نموده است. از زمان افلاطون به بعد قدرت همیشه در کانون توجه اندیشمندان سیاسی قرار داشته است و به ویژه در عصر حاضر، به یکی از مفاهیم عمده تبدیل شده و نقش محوری یافته است. قدرت را چه در معنای عام آن و چه به معنی خاص‏ سیاسی در نظر بگیریم، از دیدگاه‏های مختلفی بدان نگریسته شده، به‏گونه‏ای که تاکنون هیچ مقوله‏ای چون‏ این مفهوم، مورد توجه جدی نبوده است. قدرت در اساس، خود مفهومی جدال‏برانگیز بوده و در همه‏ ی مباحث سیاسی می‏توان جای پای آن را مشاهده نمود. علت چنین امری را می‏بایست در حضور دائمی آن از آغاز پیدایش انسان و تاریخ دانست. به‏عبارت دیگر، قدرت ملموس‏ترین امر عینی و ذهنی است که‏ هیچ گاه از هستی جدا نبوده و حتی سازنده ی آن می‏باشد. همچنین رابطه ‏ای ذاتی و ماهوی میان دال و مدلول قدرت وجود ندارد، بلکه هرنوع‏ رابطه ی متصوری بین این دو قراردادی است و مفهوم قدرت، مصداق و یا مصداق‏های خود را درون گفتمان های گوناگون‏ می‏جوید. گفتمان ها مجموعه احکامی‏اند که در هرعصری جدی گرفته می‏شوند و گفتمان هر عصری تعیین کننده واقعیات جامعه‏ در آن عصر می‏باشد. از این رو، قدرت نیز مجموعه احکام و تعاریفی است که گفتمان هرعصری پیش روی آن می‏گذارد و واقعیات آن را تعیین می‏کند. اگرچه این مفهوم به علت قرار داشتن در بستر گفتمان های گوناگون، جامه‏های متفاوتی بر تن کرده و بر سیما و هیبتی دیگر درآمده است، لیکن همواره در نزد همه ملل و دولت‏ها منزلتی محوری و رفیع داشته و به بیان لاکان ‏ نقش "دال‏ متعالی"، و در دیدگاه لاکلاو نقش "نقطه ثقل و گرهی" را در نظام های معنی‏دار حیات انسانی بازی کرده است. این پژوهش نیز سعی نموده با تکیه بر مفهوم قدرت، سیر تحول آن در سال های پس از انقلاب اسلامی در ایران را مورد بررسی قرار دهد. همان گونه که در مبانی و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است، ریشه قدرت این نظام، قدسی می باشد. بدین معنا که شریعت اساس و بنیان شکل گیری قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و هدف نهایی آن نیز رسیدن به سعادت است. بنیان گذاران این نظام نیز معتقدند که استفاده از قدرت عرفی، در کنار قدرت قدسی صرفاً ابزاری برای دستیابی به سعادت است. از این رو، به نظر می رسد بهره از قدرت عرفی در نظام جمهوری اسلامی ایران مجاز می باشد. نظام جمهوری اسلامی بر مبنای دیدگاه امام خمینی (ره) نگاه جدیدی به مقوله قدرت، حکومت، حاکم و برنامه های سیاستی حکومتی انداخته است که در دنیای معاصر با همه آن چه که تاکنون وجود داشته است متفاوت می باشد. این نظام، طرحی نو در نظامات اجتماعی ـ سیاسی به نمایش گذاشته است که در عین بدیع و جدید بودن آن، از ظرافت و حساسیت بالایی برخوردار است. به رغم مطرح شدن مسئله قدرت پس از انقلاب اسلامی و استمرار تحول آن تا به الآن، این تحقیق بنا به دلایلی این موضوع را از ابتدای انقلاب تا سال 1384 پوشش خواهد داد. برخی از دلایل ضرورت این انتخاب از این قرار است: 1- سختی دسترسی به منابع موثق در این دوره، به دلیل آنکه هنوز عمر دولت حاضر به سر نرسیده است؛ 2- افزایش حجم پایان نامه، چرا که پوشش دادن همه ی عمر انقلاب اسلامی، کاری بیش از یک پایان نامه را می طلبد؛ 3- ضرب العجل دانشگاه (کسری نمره)، به خاطر در نظر گرفتن زمانی محدود برای ارائه ی پایان نامه و... . این عوامل و دلایلی مشابه آن باعث گردیده است که پژوهشگر لازم بداند حوزه زمانی تحقیق خود را از سال 1357 تا 1384 در نظر گیرد.

بررسی علل سقوط رژیم پهلوی بر اساس خاطرات و یادداشت های رجال سیاسی (با تأکید بر یادداشت های امیر اسدالله علم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم انسانی 1391
  آزیتا رضایی صدرآبادی   امیر روشن

انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. اما این پایان نامه از زاویه دید رجال سیاسی به این موضوع می نگرد. پژوهش حاضر در پی بررسی این مسأله است که آیا در یادداشت های روزانه و خاطرات رجال سیاسی عصر پهلوی، می توان شواهدی دالّ بر ناکارآمدی، استبداد و بی توجهی به مذهب یافت که زمینه های سقوط رژیم پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی را فراهم آورده باشد. در همین راستا، تلاش شد تا با رجوع به خاطرات رجال سیاسی، عوامل وقوع انقلاب جستجو شود. در این زمینه، سوالاتی نظیر «در رژیم پهلوی چگونه عنصر نظری (سلطنت) با شخص شاه پیوند خورد. به عبارت ساده تر چرا زمانی که مردم خواهان رفتن شاه می شوند، منظورشان نابودی سلطنت هم هست؟» و نیز «علت تغییرات روحیه ای شاه در طول زمان چیست؟ آیا این تغییر به دلیل افزایش قیمت نفت است یا به دلیل اطرافیان ثناگوی اوست یا دلیل دیگری دارد؟» مورد بررسی قرار گرفته اند. برای پاسخگویی به پرسش های مذکور، ابتدا تئوری هایی که حول محور «تفکیک قوا»، «عوامل اقتصادی» و نیز «مذهب» به تحلیل انقلابها پرداخته اند را مورد بررسی قرار داده ایم. سپس با استناد به خاطرات امیر اسدالله علم و نیز سایر رجال سیاسی، محورهای مذکور مورد مطالعه قرار گرفته اند تا جایگاه آنها و نوع نگاه رژیم پهلوی به تفکیک قوا و مذهب مشخص گردد. با روشن شدن تأثیر محورهای مورد بحث بر ناکارآمدی و عدم مشروعیت رژیم شاهنشاهی، مجموع داده های حاصل از این فصول را به کار گرفتیم تا به تحلیل تئوریک آنها بپردازیم. بدین منظور از نظریه فرصت یابی سیاسی، رهیافتی ترکیبی از منحنی جی و نظریه دولت- توانایی و نیز نظری? تحلیل گفتمان لاکلا و موف استفاده شده تا نتایج بدست آمده از این پژوهش، ملموس و عینی گردند. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در خاطرات رجال سیاسی، شواهد کافی دالّ بر عدم تفکیک قوا و استبداد، عدم مدیریت درآمدهای نفتی و تأثیر آن بر تورّم و افزایش انتظارات مردم، بی توجهی به عنصر مذهب و نیز دشمن و غیرخودی دانستن مکتب اسلام وجود دارد. بر مبنای همین شواهد و داده ها نیز دلایل کافی بر ناکارآمدی رژیم پهلوی و نهایتاً سقوط آن و وقوع انقلاب اسلامی به دست آمد.

سیاست در آثار ماریو بارگاس یوسا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  نسرین حقیقت   امیر روشن

جهت تحلیل و بررسی آثار یوسا از روش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر استفاده گردید. اسکینر معتقد بود هر متن تجسم یک عمل ارتباطی قصد شده در فضای سیاسی و اجتماعی خاص است. از این منظر جهت درک بهتر آثار یوسا به بررسی شرایط سیاسی و اجتماعی زمان وی پرداخته شد. منطقه آمریکای لاتین شامل بیست کشور است که از جنوب ایالات متحده تا دماغه هورن ادامه یافته است. کشورهای این منطقه به استثنای برزیل از استعمار اسپانیا زاییده شده اند و بنابراین در تاریخ و مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی دارای نقاط اشتراک فراوانی می باشند. دخالت ارتش در سیاست، نقش سیاسی و اجتماعی کلیسا، نابسامانی های مختلف اقتصادی، دخالت ایالات متحده و غیره از عمده مشکلات منطقه می باشند. یوسا که به عنوان نویسنده برای خویش تعهد اخلاقی قائل است و نمی تواند نسبت به مسائل مختلف جامعه خویش بی تفاوت باشد و همچنین مانند بسیاری از هم وطنان خویش در آرزوی توسعه و پیشرفت سیاسی و اقتصادی کشورش است، دشواری های موجود جامعه خویش را در رمان هایش تصویر می نماید. انتقاد از حکومت های دیکتاتوری منطقه به خصوص شکل نظامی آن، تضاد و کشمکش بین سنت و مدرنیته در سراسر کشورهای آمریکای لاتین، خشونت نهفته در بین اقشار مختلف جامعه، نقش مطبوعات در توسعه سیاسی و اجتماعی و یا دامن زدن به بحران های موجود، فساد سیاسی و اجتماعی کارمندان دولتی و طبقه حاکم، نزاع های قومی و طبقاتی، نقش مسلط سیاسی و اقتصادی ایالات متحده و پیوند بین مذهب و سیاست موضوعات عمده مورد نظر یوسا هستند. وی درصدد است با زبان رمان، علاوه بر انتقاد از وضع موجود، نسبت به آگاهی بخشی اقشار و طبقات مختلف جامعه نیز اقدام نماید زیرا جهت اصلاح وضع موجود، اساسی ترین گام، شناخت و درک صحیح مشکلات و سپس ارائه راه حل برای آنها می باشد

بررسی رابطه ی بازار و روحانیت و تاثیر آن بر تحولات سیاسی ایران از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان قاجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم انسانی 1393
  زینب جمالی زواره   محمدعلی توانا

چکیده عصر قاجار یکی از شگفت انگیزترین دوره های تاریخ ایران است. مواجهه با مدرنیته و دگرگونی ها و تحولات سیاسی و اجتماعی مختلف ناشی از آن، عصر قاجار را به دوره ای خاصی بدل نموده است. به نظر می رسد در این دوره طبقات و قشرهای مختلف اجتماعی بر دگرگونی ها و تحولات سیاسی اجتماعی تا حدودی زیادی تاثیرگذار بوده اند. از جمله دو قشر مهم این عصر بازار و روحانیت می باشد. از این رو پایان نامه حاضر، رابطه ی بازار و روحانیت و تاثیر آن بر تحولات سیاسی ایران از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان دوره ی قاجار را مورد بررسی قرار داده است. در این زمینه، دو پرسش اساسی مطرح است: 1- رابطه ی روحانیت و بازار در عصر ناصرالدین شاه تا پایان قاجار چگونه بوده است؟ 2- این رابطه چه تاثیری بر تحولات سیاسی این عصر داشته است؟ روش تحقیق پایان نامه توصیفی–تحلیلی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است. برای پاسخگویی به پرسش های فوق از چهارچوب نظری کارکردگرایی بهره برده شد. یافته ها تحقیق عبارتند از؛ 1- ریشه های مذهبی و اعتقادی، منافع اقتصادی، پایگاه اجتماعی و وجود دشمن مشترک باعث همگرایی روحانیت و بازار در تحولات سیاسی عصر قاجار شده است؛ 2- همگرایی روحانیون و بازار در تحولات سیاسی اجتماعی عصر ناصرالدین شاه تا پایان قاجار سبب تقویت جامعه مدنی و محدود شدن قدرت مطلقه پادشاهان شده است.

تأثیر برنامه های اقتصادی دولت های سازندگی و اصلاحات بر مسأله محیط زیست در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم انسانی 1393
  رضا فلاح مبارکه   امیر روشن

هدف این پایان نامه به بررسی سیاست ها و عملکرد دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی پیرامون محیط زیست می پردازیم.سوال اصلی پایان نامه را می توان این گونه مطرح کرد که از بین دولت های اصلاحات و سازندگی کدامیک توجه بیشتری نسبت به مقوله محیط زیست داشته اند؟فرضیه نوشتار مطرح می سازد دولت سازندگی به دلیل اولویت بازسازی اقتصادی بعد از جنگ و نیز به علت پیگیری این موضوع در قالب برنامه های نئولیبرال توجه کمتر به محیط زیست داشته است و دولت اصلاحات با توجه به توسعه پایدار تاکید بیشتری بر محیط زیست و حفاظت از آن داشته است. به عنوان مثال،در دوران هاشمی قوانین منسجم محیط زیست شکل نگرفت و به بخش کشاورزی توجه کمی شد به طوری که محصولات کشاورزی در استان های کشور به ویژه فارس،اصفهان و کرمانشاه به شدت کاهش یافت. اما در دوران خاتمی به بخش کشاورزی و توسعه ی همه جانبه بها داده شد .طول شبکه های فاضلاب از 9978 کیلومتر (سال 76 ) به 17886 کیلومتر (1381) افزایش یافت.مصرف سوخت فسیلی کاهش یافت و وزارت نفت با همکاری محیط زیست ،آلودگی های ناشی از گاز سولفید هیدروژن را کاهش داد و سیستم پساب های نفتی و صنعتی را مجهز کرد.

بررسی اندیشه سیاسی سیدمحمدخاتمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده علوم انسانی 1393
  نوش آفرین عزیزی عزیزی   امیر روشن

در این پژوهش که به منظور بررسی اندیشه ی سیاسی سید محمد خاتمی به صورت کیفی نگاشته شده است، با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و با مورد مطالعه قرار دادن مکتوبات دردسترس، اظهارنظرها و سخنرانی های وی، عناصر اساسی اندیشه ی ایشان مورد تحلیل قرار گرفته و سعی شده است به سوالات اساسی این پژوهش، از جمله این موارد پاسخ داده شود؛1. در اندیشه ی سیاسی خاتمی مفاهیمی چون آزادی ، عدالت و دموکراسی یا مردم سالاری چه جایگاهی دارند؟ 2. چگونه تعاملی با دنیای غرب و مدرنیته درخور جامعه ی ایرانی است؟ خاتمی، مردم سالاری دینی را مدلی مناسب از حکومت، برای جامعه ی دینی ایران معرفی می کند که هم محاسن دموکراسی غربی را دربر دارد و هم می تواند از معایب آن به دور باشد. تعریف خاتمی، از آزادی، ریشه در جهان بینی و انسان شناسی وی داشته و او، آزادی را زمانی شایسته می داند که علاوه بر تأمین نیازهای مادی انسان، بعد معنوی انسان را نیز در نظر گرفته و در تکامل معنوی آدمی نیز موثر باشد که چنین آزادی ای به باور وی، در لوای عقل گرایی ، عبودیت خدا و رهایی از هوا و هوس، میسر می باشد. خاتمی در عرصه ی گذار از عقب ماندگی، بر توسعه ی سیاسی و جامعه ی مدنی تأکید فراوان کرده و در این راستا التزام به قانون را مهم ترین اصل دانسته، معتقد است مشارکت سیاسی و حق تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان، از مهم ترین اصول پیشرفت و ترقی می باشد و در این باب هرکسی فارغ از نژاد، زبان، جنسیت و مذهب، با پذیرش قانون اساسی، از حقوق و تکالیف شهروندی بهره مند می شود. وی، در عرصه ی بین المللی، به طرح گفت و گوی تمدن ها پرداخته،این نوع گفت و گو را یکی از راه های اصلاح جهان خشونت زده و رنجورمعاصر بیان می کند. بنابراین مفاهیم اساسی اندیشه ی خاتمی با توجه به سعی وی در تلفیق سنت و مدرنیته، گه گاه دچار ابهام می گردد اما می توان گفت، فهم عناصر سازنده ی اندیشه ی سیاسی وی، تنها با ترسیم فضای اندیشگی او که سنتزی از سنت و مدرنیته، جسم و روح و غرب و شرق، می باشد، میسر است. در ساختار نظام اندیشگی خاتمی می توان از دو دسته مفاهیم و راهکارها سخن گفت؛1.تاکتیک ها. 2. استراتژی. بنابراین اگر نقاط گنگ و مبهم اندیشه ی وی روشن شود و طرح مناسب و منسجمی از اندیشه ی او در حوزه ی عملی ارائه گردد، می تواند حامل پیشنهادات سازنده ای در جهت اعتلای ایران و نکات قابل تأملی در وادی اندیشگی داشته باشد.