نام پژوهشگر: وحید حسینی نوه
سمیه نوری مجید کزازی
گندم یک محصول استراتژیک برای بسیاری از کشورها است و سن معمولی گندم نیز به عنوان مهم ترین آفت غلات بخصوص گندم و جو مطرح می باشد. آنزیم آلفا آمیلاز در موجودات زنده وظیفه هیدرولیز ترکیبات کربوهیدراتی از جمله نشاسته و گلیکوژن و سایر ترکیبات وابسته را به عهده دارد. پروتئین های گیاهی مهارکننده آلفاآمیلاز پتانسیل کاربرد بالایی در زمینه مهندسی ژنتیک و در مبحث مقاومت گیاهان در مقابل آفات دارا می باشد. در این تحقیق اثرات مهارکنندگی پروتئین های بازدارنده جدا شده از سه رقم گندم (رقم الوند از گندم معمولی) و (لاین های d6 و d18 از گندم دوروم) بر آلفاآمیلاز گوارشی سن گندم مورد بررسی قرار گرفت. پروتئین های بازدارنده از دانه های گندم بوسیله ستون کروماتوگرافی تعویض یونی خالص سازی شدند. درصد مهارکنندگی و میزان فعالیت مهارکنندگی برای لاین های d18 ، d6 و رقم الوند به ترتیب (% 3/23) u/ml 46/0 ،(% 1/19) u/ml 38/0 ،(% 7/19) u/ml 39/0 بدست آمد. آزمایشات الکتروفورزی (زیموگرام) پروتئین های بازدارنده خالص سازی شده نشان داد که، باند های فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز در حضور پروتئین بازدارنده نسبت به شاهد (عدم حضور پروتئین بازدارنده) در لاین d18 نسبت به لاین d6 و رقم الوند فعالیت کمتری دارد که موید فعالیت مهارکنندگی بالا در لاین d18 نسبت به لاین d6 و رقم الوند می باشد.
مرضیه محبوبی مجید کزازی
aelia acuminata یکی از آفات مهم مزارع گندم است که خسارت شدیدی را به مراحل رویشی گندم در اوایل فصل وارد میکند. این حشره قطعات دهانی خود را درون دانه های نارس گندم فرو می کند و عصاره شیری آنها را می مکد که به دنبال آن بخش زیادی از دانه ها خالی می ماند و در نتیجه کیفیت آرد برای پخت نان کاهش می یابد. هدف از تحقیق حاضر تشخیص و توصیف فعالیت آلفا و بتاگلوکوزیدازهای روده میانی و غده بزاقی a. acuminata برای رسیدن به درک بهتر فیزیولوژی گوارشی آنها می باشد. آلفا و بتاگلوکوزیدازها، نوعی از آنزیمهای گوارشی هستند که نقش محوری در هضم نهایی کربوهیدراتها دارند. فعالیت آلفا و بتاگلوکوزیداز، به ترتیب با استفاده از سوبستراهای پارا-نیتروفنل آلفا-دی گلوکوپیرانوزید و پارا-نیتروفنل بتا-دی گلوکوپیرانوزید اندازه گیری شد. فعالیت ویژه آلفاگلوکوزیداز در غده بزاقی و روده میانی به ترتیب u/mg 054/0 و u/mg 158/0 بدست آمد. فعالیت بتاگلوکوزیداز در غده بزاقی و روده میانی به ترتیب u/mg 052/0 و u/mg 122/0 محاسبه گردید. بیشترین فعالیت آلفا و بتاگلوکوزیداز در دمای 35 درجه سانتیگراد و ph 4 بدست آمد و پایداری هر دو آنزیم در دماهای 4، 24، 34 و 44 درجه سانتیگراد اندازه گیری شد. بعد از قرار دادن آلفا و بتا گلوکوزیداز در دمای 44 درجه سانتیگراد برای ده روز، فعالیت آنها به ترتیب حدود 40 و %26 حفظ شد. فعالیت این دو آنزیم از ph 4 تا بالاتر از 5/5 پایدار بود. در این تحقیق همچنین اثر فعال کننده ها و بازدارنده ها روی فعالیت آنزیمها مطالعه شدند. نتایج ما نشان داد که nacl، kcl، cacl2و mgcl2 فعالیت آلفا و بتاگلوکوزیداز را افزایش دادند. تریس و sds خاصیت بازدارندگی شدیدی و اوره و مس خاصیت بازدارندگی متوسطی را روی فعالیت هر دو آنزیم در معده نشان دادند. فعالیت ویژه آنزیم آلفاگلوکوزیداز در قسمتهای مختلف روده میانی به ترتیب برای بخشهای نخست(v1)، دوم(v2)، سوم(v3) و چهارم(v4) 049/0، 079/0، 081/0 و 025/0 واحد آنزیمی در میلی گرم پروتئین بدست آمد. این نتایج برای بتاگلوکوزیداز در روده میانی اول(v1)، دوم(v2)، سوم(v3) و چهارم(v4)به ترتیب 035/0، 047/0، 048/0 و 017/0 واحد آنزیمی در میلی گرم پروتئین محاسبه گردید. یک سری از شناساگرهای رنگی برای تعیین ph روده میانی استفاده شد. نتایج نشان داد ph روده میانی در چهار قسمت کمی اسیدی بود. مقدار ph روده میانی سن a. acuminata در چهار قسمت روده میانی اول (v1)، دوم(v2)، سوم(v3) و چهارم(v4) به ترتیب برابر 3/0 ± 17/6، 2/0 ± 00/6، 2/0 ± 00/6 و 2/0 ± 07/6 بدست آمد.
زهرا معلم زادگان مجید کزازی
سنaelia acuminata یکی از آفاتی است که همه ساله خسارات زیادی را به مزارع گندم وارد می آورد. گندم به عنوان یکی از مهمترین محصولات در کشور ما، جایگاه ویژه ای در کشاورزی دارد. از این رو مطالعه جنبه های مختلف زیستی این آفت به منظور برنامه ریزی جهت کاهش سطح خسارت امری بسیار ضروری است. در این پروژه آنزیم آلفاآمیلاز در دستگاه گوارش(معده میانی و غده بزاقی) سن a. acuminata بررسی شد. آلفاآمیلازها، هیدرولیز پیوند d(1,4 )glucan-? را درترکیبات نشاسته، گلیکوژن و سایر کربوهیدرات های وابسته انجام می دهند. این آنزیم در موجودات زنده ای که روی مواد غذایی غنی از پلی ساکارید زندگی می کنند، به فراوانی یافت می شود و نقش کلیدی در متابولیسم کربوهیدرات ها در موجودات زنده دارد. در این پروژه، حشرات بالغی که جمع آوری شده بودند در آزمایشگاه فیزیولوژی روی گندم پرورش یافتند. سپس این حشرات به طور تصادفی انتخاب و پس از تشریح شدن، غده بزاقی و معده آنها از بدن جدا شد و درون میکروتیوب های جداگانه قرار گرفت. فعالیت این آنزیم برای حشرات در حال تغذیه، در معده میانی و غده بزاقی اندازه گیری شد. به این صورت که فعالیت ویژه معده میانی u/mg protein 21/1 و غده بزاقی u/mg protein 56/1 به دست آمد. اندازه گیری فعالیت در 4 قسمت معده میانی نیز انجام شد .نتایج نشان داد که فعالیت قسمت اول: protein u/mg 56/0، قسمت دوم: u/mg protein 73/0، قسمت سوم: u/mg protein 74/0 و قسمت چهارم: u/mg protein 11/0 بود. ph و دمای بهینه به ترتیب : 5/4 و 40 درجه سلسیوس برای معده و 6 و 45 درجه سلسیوس برای غده بزاقی به دست آمد. پایداری دمایی و پایداری ph نیز اندازه گیری شد. تاثیر بازدارنده ها و فعال کننده ها نیز در این پروژه بررسی شد و داده ها نشان داد: کلرید سدیم و کلریدپتاسیم هم روی معده و هم روی غده بزاقی تاثیر فعال کنندگی دارند. سدیم دودسیل سولفات به شدت بازدارنده است. کلریدکلسیم وکلریدمنیزیوم نیز تاثیر بازدارندگی نشان دادند. ترکیبات اوره، تریس و تریتون، در همه غلظت های خود تاثیر بازدارندگی را به وضوح نشان دادند. تعیین ph در 4 قسمت مختلف معده میانی با استفاده از نشانگرهای رنگی نیز انجام شد و ph به ترتیب برای قسمت اول: 3/0±17/6 قسمت دوم: 2/0 ± 6، قسمت سوم: 2/0 ± 6 و قسمت چهارم: 02/0 ± 07/6 به دست آمد. الکتروفورز به دو روش denaturing و non-denaturing در این پروژه انجام شد. در روش اول آنزیم حرارت دیده بود و با کوماسی بلورنگ آمیزی شد و باندها به صورت نوارهای آبی رنگ نمایان شد. در حالت دوم که آنزیم فعال بود، فعالیت آلفاآمیلاز در به صورت لکه های روشن در بین زمینه تیره ای که با لگول رنگ آمیزی شده بود، مشخص شد.
فریبا مهرخو علی اصغر طالبی
کرم برگخوار چغندر، spodoptera exigua hübner (lep.: noctuidae) آفت مهم با دامنه میزبانی وسیع در ایران است. تأثیر نه رقم سویا (032، 033، hill، m4، m7، m9، m11، tms و zane) بر پارامترهای زیست شناسی، دموگرافیک، شاخص های تغذیه ای و فعالیتهای پروتئولیتیک آنزیم های گوارشی کرم برگخوار چغندر در آزمایشگاه تحت شرایط دمایی °c1 ± 25، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام گرفت. بیشترین و کمترین طول دوره مراحل نابالغ آفت به ترتیب روی ارقام hill (21/0 ± 56/24 روز) و 33 (14/0 ± 01/22 روز) بود. میانگین تخم های گذاشته شده توسط هر فرد ماده در طول عمر روی رقم 33 بیشترین میزان (20/1156 تخم در روز) را نسبت به سایر ارقام سویا داشت. بیشترین میزان نرخ خالص تولید مثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت به ترتیب 35/30 ± 75/636 (ماده/ماده/نسل) و 079/0 ± 374/0 (ماده/ماده/روز) روی رقم 33 به دست آمد. طول مدت زمان یک نسل و دو برابر شدن جمعیت نیز مربوط به رقم 33 بود. رقم 33 از نظر ترکیبات غذایی مطلوب تر و غنی تر از سایر ارقام بوده، به طوری که حتی تغذیه کمتر آن توانسته بود نرخ رشد نسبی (94/61 ± 50/7832 میلی گرم/میلی گرم/روز) لاروها را سبب شود، همچنان که بالاترین میزان بازدهی تبدیل غذای خورده شده و تبدیل غذای هضم شده مربوط به رقم 33 (88/3 ± 80/75 درصد) و (70/64 ± 20/94 درصد) بود. بهینه فعالیت پروتئولیتیک عصاره روده میانی لارو، با استفاده از آزوکازئین در ناحیه قلیایی (برابر 10-11) اتفاق افتاد. بررسی زایموگرام کازئین، وجود حداقل 6 باند پروتئینازی را در عصاره روده میانی لارو نشان داد و به ویژه وجود تریپسین پروتئینازها را مشخص ساخت. اگر چه بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل در لاروهای تغذیه شده با ارقام zane و bp بود، کمترین میزان فعالیت آنزیم تریپسین نیز روی این ارقام به دست آمد که به دلیل وجود مهارکننده سرین پروتئینازی تریپسینی (tlck) بود که منجر به ترشح بیشتر کیموتریپسین شده است. به طور کلی بررسی های انجام شده نشان دهنده وجود سرین پروتئینازهای تریپسین و کیموتریپسین در عصاره آنزیمی معده میانی لاروهای s. exigua است و در این میان تریپسین ها نقش بیشتری در فعالیت پروتئولیتیک کل برعهده دارند.
فهیمه دهقانی خواه حسین مددی
سوسک کلرادو مهمترین آفتی است که تولید سیب زمینی در ایران و جهان را به طور جدی تهدید می کند. جمعیت کنترل نشده این حشره می تواند به طور کامل گیاه سیب زمینی را بی برگ نموده و موجب کاهش شدید راندمان محصول شود. بنابراین با توجه به زیان آفت، مطالعه آنزیم های گوارشی آن امری ضروری است. هدف از تحقیق حاضر بررسی برخی از ویژگی های بیوشیمیایی آنزیم های آلفا و بتاگلوکوزیداز موجود در معده میانی سوسک برگ خوار سیب زمینی به منظور درک بهتر فیزیولوژی گوارش آنهاست. گلوکوزیدازها آنزیم-هایی هستند که نقش مهمی در گوارش نهایی کربوهیدرات های موجود در رژیم غذایی حشرات را برعهده دارند. با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق میزان فعالیت ویژه ی آنزیم آلفاگلوکوزیداز با استفاده از سوبسترای اختصاصی پارانیتروفنل آلفا دی گلوکوپیرانوزید در معده میانی سنین سوم و چهارم لاروی و حشرات کامل آفت به ترتیب u/mg 29/3، u/mg 14/5 و u/mg48/6 بود. میزان این فعالیت برای آنزیم بتاگلوکوزیداز با استفاده از سوبسترای اختصاصی پارانیتروفنل بتا دی گلوکوپیرانوزید درمعده میانی سنین سوم و چهارم لاروی و حشرات کامل سوسک برگ خوار سیب زمینی به ترتیب u/mg59/4، u/mg 48/5 و u/mg 68/6 بود. در دامنهph بین 8-2 مناسبترین ph برای فعالیت آنزیم آلفاگلوکوزیداز در سنین سوم و چهارم لاروی 4 و در حشرات کامل 5/4 بدست آمد. این در حالی است که مناسبترین ph برای فعالیت آنزیم بتاگلوکوزیداز معده میانی در محدوده ph بین 5/5-4 بود. هر دوی این آنزیم ها بین 8-3 ph به مدت 2 و 8 ساعت پایداری مناسبی داشتند. در دمای 70-5 درجه ی سلسیوس مناسبترین دما برای فعالیت آنزیم آلفا و بتاگلوکوزیداز به ترتیب 45 و 50 درجه ی سلسیوس اندازه گیری شد. در این تحقیق همچنین میزان پایداری آنزیم ها در 3 دمای 5 ، 26 و 50 درجه ی سلسیوس به مدت 8 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که در دمای 50 درجه ی سلسیوس پایداری هر دوی این آنزیم ها درطول هشت روز کاهش یافته است. درآزمایش دیگری اثر برخی ترکیبات بر فعالیت این آنزیم ها مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های حاصل نشان داد که ترکیبات منیزیم کلراید، تریس و اوره اثر بازدارندگی متوسط و ترکیب سدیم دودسیل سولفات اثر بازدرندگی شدیدی بر فعالیت این آنزیم ها داشتند. افزایش غلظت های مختلف کلسیم کلراید فعالیت آلفاگلوکوزیداز معده میانی را افزایش داد در حالیکه همین غلظت ها سبب کاهش فعالیت بتاگلوکوزیداز شد. مطالعات بیوشیمیایی بر روی این آنزیم ها نشان داد که در معده میانی سوسک برگ خوار سیب زمینی آنزیم های آلفا و بتاگلوکوزیداز به ترتیب دارای یک و سه ایزوفرم می باشند.
راضیه کریمی مجید کزازی
سوسک برگخوارسیب زمینی leptinotarsa decemlineata (coleoptera:chrysomelidae) یک آفت قابل توجه و مهم سیب زمینی در آمریکای شمالی و اروپا و آسیا است که می تواند باعث حذف شدید برگ و کاهش عملکرد آن می گردد; مطالعه ی آنزیم های گوارشی در این حشره، یک شیوه موثر در توسعه ی روش های کنترل مفید آن به حساب می آید. گوارش کربوهیدرات ها در معده میانی سوسک برگخوارسیب زمینی بسیار مهم است، هرگونه اختلال در گوارش آنزیمی کربوهیدرات ها حشره را از بدست آوردن منابع انرژی بصورت کارآمدی محروم می کند، بنابراین آگاهی از خصوصیات بیوشیمیایی آنزیم های گوارشی اهمیت بالایی دارد. در این پروژه آنزیم های آلفا و بتاگالاکتوزیداز و پکتیناز در معده میانی سوسک برگخوارسیب زمینی بررسی شدند. این آنزیم ها از معده میانی لارو و بالغین سوسک کلرادوی سیب زمینی جداسازی شدند، پس از هموژنایز و سانتریفوژ کردن معده میانی حشره، ویژگی های مهم آنها با استفاده از سوبسترای اختصاصی آنزیم ها،p -نیتروفنیل-?-d-گالاکتوپیرانوزید(np?gal) برای آلفاگالاکتوزیداز، p-نیتروفنیل-?-d-گالاکتوپیرانوزید (np?gal) برای بتاگالاکتوزیداز و پکتین 1% برای پکتیناز مورد آزمایش قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده مشخص شد که هر سه آنزیم در سوسک برگخوارسیب زمینی فعالیت می کنند. فعالیت ویژه برای آلفاگالاکتوزیداز در معده میانی لاروهای سنین 3 ، 4 و حشره بالغ به ترتیب،u/mg 69 /0، u/mg 69/1 وu/mg 41/1; برای بتاگالاکتوزیداز به ترتیب، u/mg 58/2، u/mg 84/2 و u/mg 04/3 و برای پکتیناز در معده میانی لارو سن4 و حشره بالغ به ترتیب، u/mg 05/0 و u/mg 06/0 اندازه گیری شد. بیش ترین فعالیت آنزیم برای آلفاگالاکتوزیداز در ph 5، 5 و 5/5 به ترتیب برای لاروهای سنین3 ، 4 و حشره بالغ; برای بتاگالاکتوزیداز به ترتیب در ph 5، 5/4 و 5 و برای آنزیم پکتیناز لارو سن4 و حشره بالغ در طیف ph 6-5 اتفاق افتاد. اثر دماهای مختلف بر فعالیت آنزیم ها مورد آزمایش قرار گرفت، نتایج حاکی از آن است که آنزیم آلفاگالاکتوزیداز بیش-ترین فعالیت را در معده میانی لارو سن3 و 4 و حشره بالغ به ترتیب در دماهای°c50،°c50 و °c55; آنزیم بتاگالاکتوزیداز به ترتیب در دماهای °c50، °c50 و طیف دمای °c55-40 و آنزیم پکتیناز برای لارو سن4 و حشره بالغ بیش ترین فعالیت را به ترتیب در دماهای°c40 و °c35 نشان می دهد. بررسی اثر ترکیبات شیمیایی مختلف بر فعالیت سه آنزیم نشان می دهد که sds، اوره و تریس فعالیت هرسه آنزیم را کاهش می دهد. یون های سدیم و کلسیم باعث افزایش فعالیت آنزیم پکتیناز گردید و یون سدیم در غلظت پایین فعالیت آنزیم بتاگالاکتوزیداز را افزایش داد. به منظور مشاهده فعالیت آنزیم های پکتیناز و بتاگالاکتوزیداز در معده میانی سوسک برگخوارسیب زمینی، به ترتیب از روش هایsodium dodecyl sulfate-polyacrylamide gel electrophoresis (sds-page) برای پکتیناز در ژل 9% و روش none denaturing page برای بتاگالاکتوزیداز در ژل 5/7% استفاده شد، نتایج نشان می دهد که آنزیم بتاگالاکتوزیداز دارای چهار ایزوزایم و پکتیناز دارای دو ایزوزایم است.
نصیر صابری ریسه وحید حسینی نوه
خرما از محصولات کشاورزی بسیار مهم کشور ایران است و محصولی کشاورزی، تجاری و صنعتی است. از این رو تولید، فرآوری و صادرات خرما از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مبارزه با آفات و بیماری های این محصول استراتژیک ضروری به نظر می رسد. سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما از مهم ترین آفات خرما می باشند. استفاده از حشره کش ها در مبارزه با آفات بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. این روش موجب آلودگی محیط زیست و در نتیجه پیامدهای منفی در زندگی بشر می شود. یکی از بهترین روش های مبارزه با آفات، استفاده از بازدارنده های گیاهی و انتقال ژن بازدارنده به گیاهان می باشد. بهینه فعالیت آنزیم های پروتئولیتیک گوارشی در سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما، به ترتیب در ph 11و 9 مشاهده شد و بهینه فعالیت آنزیم تریپسین گوارشی در سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما، در ترتیب در ph 9 و 11 به دست آمد. اثر بازدارنده های استخراج شده از بذر گیاهانی مانند ارزن، خلر، خارشتر، جغجغه و باقلا بر فعالیت پروتئولیتیک گوارشی سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما نشان داد که بیشترین بازدارندگی مربوط به باقلا و خلر با درصد بازدارندگی 72/44 و 66/40 در سرخرطومی حنایی خرما و 3/22 و 23/11درصد در سوسک شاخ دار می باشد. هم چنین تاثیر بازدارندگی باقلا و خلر بر تریپسین گوارشی سرخرطومی حنایی خرما 97 و 86 درصد و بر تریپسین گوارشی سوسک شاخ دار خرما 5/91 و 3/82 مشاهده شد. در زایموگرام پروتئولیتیک با استفاده از سوبسترای هموگلوبین، در سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما به ترتیب 5 و 1 ایزوفرم پروتئازی دیده شد. در زایموگرام های اثر بازدارنده ی باقلا بر فعالیت پروتئولیتیک و تریپسین گوارشی لاروهای سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما، به خوبی اثر مهارکنندگی بازدارنده باقلا مشاهده گردید. ph بهینه فعالیت بازدارنده باقلا برای مهار تریپسین لاروهای سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما برابر با 9 و 11 بدست آمد. هم چنین بازدارنده در ph 11 و در دما ° 30 بیشترین پایداری برای مهار تریپسین گوارشی لاروهای سرخرطومی حنایی خرما و سوسک شاخ دار خرما را دارا می باشد. با استفاده از روش رسوب دهی پروتئین توسط سولفات آمونیوم و ستون کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون خالص سازی بازدارنده گیاهی انجام شد و الکتروفورز بازدارنده خالص شده بررسی شد. وزن مولکولی ایزوفرم به دست آمده با استفاده از مارکر پروتئینی 35 کیلو دالتون تعیین شد. اثر بازدارنده های پروتئازی pmsf، tlck، tpck، edta، iodoacetat و iodoacetamide روی فعالیت پروتئازی سوسک شاخ دار خرما مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بازدارندگی مربوط به iodoacetat مشاهده شد.
نگار آقاعلی سعدی وحید حسینی نوه
بازدارنده های پروتئاز گیاهی نقش دفاعی مهمی علیه حشرات آفت ایفا می کنند. بازدارندگی معمولا به حضور پروتئین ها در بذور و بافت های خاصی از گیاه مربوط می شود که با گیاه خواری و تولید زخم تولید آن ها تحریک می شود. امروزه با توجه به اثرات زیان-آور آفت کش ها، اختلال در اعمال حیاتی آفات به منظور کاهش جمعیت آن ها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین در این بررسی به مطالعه پروتئازهای گوارشی در لارو پروانه های ساقه خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار و هم چنین تاثیر بازدارنده-های گیاهی استخراج شده از بذور برخی گیاهان روی فعالیت پروتئازی پرداخته شد. بازدارنده خلر (lathyrus sativus) بر فعالیت پروتئولیتیک کل لارو پروانه های ساقه خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار به ترتیب 59/19، 88/43 و 72/34 درصد بازدارندگی ایجاد کرد. هم چنین بازدارندگی 81/11، 49/32 و 22 درصدی از اثر بازدارنده باقلا (vicia faba) به ترتیب روی فعالیت پروتئولیتیک کل گوارشی لارو پروانه های ساقه خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار مشاهده گردید. با استفاده از سوبسترای اختصاصی تریپسین (bapna) به بررسی اثر بازدارنده های گیاهی روی فعالیت تریپتیک گوارشی پروانه های مورد نظر پرداخته شد. نتایج نشان دادند که بازدارنده خلر 100 درصد قادر به مهار فعالیت تریپسین گوارشی لارو پروانه های ساقه خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار می باشد. هم چنین از اعمال بازدارنده باقلا روی فعالیت تریپسین گوارشی لارو پروانه های ساقه-خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار به ترتیب بازدارندگی 100، 87 و 100 درصدی به دست آمد. ولی بذور ارزن (panecum miliaceum) و جغجغه (prosopis farcta) تاثیر بازدارندگی قابل ملاحظه ای روی فعالیت پروتئولیتیک کل و تریپسین پروانه های مورد نظر نشان ندادند. ph بهینه فعالیت پروتئولیتیک کل با استفاده از سوبسترای هموگلوبین در روده گوارشی لارو هر سه پروانه مورد نظر برابر با 11 و ph بهینه فعالیت تریپسین پروانه های ساقه خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار با استفاده از سوبسترای (bapna)، به ترتیب 11، 9 و 11 مشاهده گردید. بررسی های زایموگرام اثر بازدارنده گیاهی خلر روی فعالیت پروتئولیتیک کل لاروهای مورد نظر با استفاده از سوبسترای کازئین نشان داد که این بازدارنده 4 باند از 6 باند پروتئازی پروانه سفید اشجار، 3 باند از 4 باند پروتئازی ساقه خوار برنج و هم چنین هر 3 باند برگ خوار توت را مهار کرده است. زایموگرام اثر بازدارنده گیاهی خلر روی فعالیت تریپسین لاروهای نامبرده با استفاده از سوبسترای ویژه تریپسین و صفحات نیتروسلولزی مشخص کرد که تک ایزوفرم تریپسین ساقه خوار برنج، 4 ایزوفرم از 5 ایزوفرم تریپسین برگ خوار توت و 2 ایزوفرم تریپسین سفید اشجار توسط بازدارنده خلر مهار شده است. ph بهینه فعالیت بازدارنده برای مهار تریپسین لارو پروانه های ساقه-خوار برنج، برگ خوار توت و سفید اشجار برابر با 11، 3 و 10 به دست آمد. هم چنین پایداری بازدارنده در phهای مختلف و دماهای متفاوت انجام شد و نتایج نشان دادند که خلر در ph 11 برای مهار تریپسین گوارشی لارو پروانه های ساقه خوار برنج و سفید اشجار، و در ph 5 برای مهار تریپسین گوارشی لارو پروانه برگ خوار توت دارای بیش ترین پایداری می باشد. پایداری بازدارنده خلر برای مهار تریپسین گوارشی لاروهای مورد نظر در دماهایc ° 70 وc ° 80 بسیار کاهش می یابد. خالص سازی بازدارنده گیاهی با استفاده از روش رسوب دهی پروتئین توسط سولفات آمونیوم و ستون کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون انجام شد و الکتروفورز بازدارنده خالص شده بررسی شد. هم چنین با استفاده از مارکر پروتئینی، وزن مولکولی تک ایزوفرم به دست آمده 45 کیلودالتون مشخص شد.
نرگس فرهودی مجید کزازی
تحقیق حاضر بررسی اثر مهارکننده های پروتئینی سه رقم گندم (دنا، هامون و کرخه) بر فعالیت آنزیم های آلفاآمیلاز، α-گلوکوزیداز ، α-گلوکوزیداز و پروتئاز سن گندم،شب پره هندی و بیدآرد است. پس از جداسازی دستگاه گوارش، عصاره پروتئینی بذور ارقام گندم نیز با استفاده از کلرید سدیم 1/0مولار استخراج شد. نتایج حاکی از روند مهارکنندگی وابسته به غلظت مهارکننده ها بود و با افزایش غلظت پروتئین مهارکننده، درصد مهارکنندگی آنزیم های آلفاآمیلاز و آلفاگلوکوزیداز و بتاگلوکوزیداز و پروتئاز هم افزایش یافت. درصد اثر پروتئین ها بر آنزیم های سن گندم در رقم هامون به ترتیب (54%-37%-25%و79%)، رقم کرخه (16%-28%-18%و11%) و رقم دنا (15%-16%-15%و22%) به دست آمد، برای آنزیم های شب پره هندی در رقم هامون به ترتیب (59%-19%-16%و 54%)، رقم کرخه (24%-17%-14%و 8%) و رقم دنا (19%-12%-10%و 16%) و برای آنزیم های بیدآرد به صورت زیر حاصل شدند، برای رقم هامون به ترتیب (61%-25%-20%و 74%)، رقم کرخه (31%-18%-12%و 10%) و رقم دنا (30%-11%-9%و 26%). اثر مهارکننده ها بر فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز سن گندم، توسط ژل زایموگرام نیز بررسی شد و نتایج آن با نتایج سنجش فعالیت آنزیمی مطابقت داشت. و رقم هامون تا حدودی توانست از فعالیت باندهای فعال آنزیمی کم کند. رقم کرخه به میزان کمتری باندهای فعال را محو کرد اما رقم دنا نسبتا نتوانست اثری بر فعالیت باندها داشته باشد.
بهرام ناصری وحید حسینی نوه
کرم غوزه پنبه helicoverpa armigera (hübner) آفتی با طیف میزبانی وسیع است که منجر به ایجاد خسارت اقتصادی شدید روی محصولات مهمی نظیر سویا در ایران می شود. تاثیر ارقام مختلف سویا (m7، m9، m4، clark، 356، l17، williams، zane، sahar، jk، gorgan3، bp و dpx) روی فیزیولوژی آنزیم های گوارشی پروتئاز و آمیلاز، پارامترهای دموگرافیک و شاخص های تغذیه ای h. armigera در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی تعیین شد. اگرچه بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل روی لاروهای تغذیه شده با ارقام l17، m4 و sahar بود، کمترین میزان فعالیت آنزیم تریپسین روی ارقام l17 و sahar دیده شد که احتمالاً به دلیل وجود مهارکننده های سرین پروتئاز در این ارقام بود که منجر به ترشح بیشتر کیموتریپسین و الاستاز در واکنش به مهار سرین پروتئازها شد. بین ارقام مختلف سویا بیشترین فعالیت آمیلازی روی رقم m4 و کمترین فعالیت روی williams و dpx مشاهده شد. طولانی ترین دوره لاروی و دوره رشدی قبل از بلوغ روی l17 (به ترتیب 20/26 و 71/42 روز) و کوتاه ترین آن روی m7 (30/17 و 21/34 روز) به دست آمد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) از 1324/0 تا 1848/0 در نوسان بود که کمترین مقدار را روی رقم 356 و بیشترین مقدار را روی رقم m9 داشت. بیشترین مقدار نرخ خالص تولید مثل (r0) روی m7 (92/354 ماده به ازاء هر فرد ماده در هر نسل) و کمترین مقدار روی 356 (35/89) ثبت شد. شاخص بازدهی تبدیل غذای خورده شده و بازدهی تبدیل غذای هضم شده مربوط به مجموع سنین لاروی دوم تا پنجم روی m7 بیشترین (به ترتیب 524/0 و 820/0) و روی sahar کمترین (به ترتیب 279/0 و 353/0) در مقایسه با سایر ارقام بود. نتایج حاصل از بررسی فعالیت آنزیم های گوارشی، پارامترهای دموگرافیک و شاخص های تغذیه ای h. armigera روی ارقام مختلف سویا نشان داد که ارقام l17 و sahar جزء ارقام نسبتاً مقاوم به آفت بوده و علت این مقاومت احتمالاً به وجود برخی ترکیبات شیمیایی ثانوی دارای اثر نامطلوب بر فعالیت آنزیم های گوارشی یا پروتئین های مهارکننده آنزیم های پروتئاز آفت مربوط می شود.