نام پژوهشگر: یوسف رمضانی
شیوا امامی جواد حصاری
در سال های اخیر مصرف کنندگان بیشتر تمایل به مصرف فراورده هایی با چربی کمتر و از نوع سالم تر دارند. کره دارای پروفیل کاملا طبیعی و عطر و طعمی بسیار مطلوب است، ولی قابلیت مالش پذیری ضعیف آن بعد از خروج از یخچال، وجود اسیدهای چرب اشباع و کلسترول بالا از معایب عمده آن به شمار می رود. لذا با توجه به ویژگی های تغذیه ای و بافتی کره اصلاح معایب آن امری ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش اثر افزودن مغزهای گردو و فندق به عنوان منابع غنی از اسیدهای چرب غیراشباع و ترکیبات آنتی اکسیدانی روی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، حسی و بافتی کره مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور مغزهای گردو و فندق بعد از آسیاب شدن به طور جداگانه در مقادیر 10، 20 و 30% به کره اضافه شد و نمونه های آماده شده بعد از بسته بندی به 2 شکل تحت خلا و معمولی به مدت 90 روز در یخچال نگهداری شد. ویژگی های ضریب شکست، محتوای رطوبت، عدد اسیدی و عدد پروکسید هر 30 روز 1 بار اندازه گیری شد. سفتی نمونه ها و مقدار توکوفرول در روز اول و روز 90 پس از تولید به ترتیب توسط دستگاه آنالیزگر بافتی و hplc اندازه گیری شد. پروفیل اسید چربی توسط دستگاه gc، پایداری اکسیداسیونی توسط رنسیمت و ویژگی های حسی نمونه ها شامل ویژگی های عطر و طعمی، بافتی و ظاهری نیز در روز اول مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمونه های حاوی مغزهای گردو و فندق در مقایسه با نمونه فاقد مغز ضریب شکست و عدد اسیدی بیشتر و محتوای رطوبتی، عدد پروکسید، سفتی و پایداری اکسیداسیونی کمتری داشتند. در طول نگهداری نیز ضریب شکست، عدد اسیدی و عدد پروکسید تمامی نمونه ها افزایش یافت که کره های حاوی مغز افزایش بیشتری را در این ارتباط نشان دادند. همچنین محتوای رطوبتی و سفتی نمونه ها با گذشت زمان کاهش یافت. شدت کاهش سفتی نمونه های حاوی گردو و فندق بیشتر از نمونه کنترل بود. علاوه براین نمونه های بسته بندی شده تحت خلا در مجموع در مقایسه با بسته بندی معمولی عدد اسیدی، عدد پروکسید و ضریب شکست کمتر و محتوای رطوبتی بیشتری را نشان دادند. همچنین مقدار اسیدهای چرب ضروری و تک غیراشباعی و نیز توکوفرول در نمونه های حاوی مغز بیشتر از نمونه کنترل بود. مقدار توکوفرول نمونه ها با گذشت زمان کاهش یافت و میزان این کاهش در بسته بندی تحت خلا نسبت به بسته بندی معمولی کمتر بود. بررسی ویژگی های حسی نیز نشان داد که تمامی نمونه های حاوی مغز از نظر طعم مغز اختلاف معنی داری با نمونه شاهد داشتند. همچنین با افزایش درصد مغزهای گردو و فندق مالش پذیری نمونه ها نیز به طور معنی داری بهبود یافت. این مطالعه برای اولین بار محصول جدید لبنی فراسودمند را معرفی می کند که می تواند گامی در جهت اصلاح معایب کره و افزایش اسیدهای چرب ضروری و آنتی اکسیدان ها در رژیم غذایی بوده و ممکن است در سلامتی و کاهش بیماری های قلبی و عروقی نیز مفید واقع شود.
یوسف رمضانی سید حبیب موسوی جهرمی
شکست پل ناشی از آبشستگی کلی در شالوده(شامل پایه و تکیه گاه)، ضرورت مطالعه در مورد پیش بینی ابعاد حفره آبشستگی را کاملاً روشن می سازد. اکثر تکیه گاه پل ها در دشت سیلابی قرار گرفته اند. یکی از موارد متداول در دشت سیلابی وجود پوشش گیاهی می باشد. در این تحقیق، تأثیر پوشش گیاهی دشت سیلابی بر آبشستگی تکیه گاه پل با دیواره عمودی در مقطع مرکب در 4 تراکم، 3 طول تکیه گاه و شرایط هیدرولیکی آب زلال در زمان تعادل مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایش های این تحقیق در فلومی به طول 9 متر، عرض 1 متر و شیب صفر انجام و از ماسه با دانه بندی یکنواخت 4/0 میلی متر در آزمایش ها استفاده شد. در این تحقیق به منظور شبیه سازی پوشش گیاهی در دشت سیلابی از موانع استوانه ای به صورت آرایش زیگزاگی و قطر ثابت 1 سانتی متر و در حالت غیرمستغرق استفاده شد. نتایج نشان می دهد، در دامنه اعداد مورد مطالعه در این تحقیق، پوشش گیاهی می تواند تا 40 درصد باعث کاهش در ماکزیمم عمق آبشستگی شود. به طور کلی نتایج نشان داد در یک طول تکیه گاه و عمق آب ثابت، با افزایش تراکم پوشش گیاهی، میزان عمق آبشستگی، با یک روند افزایشی، کاهش می یابد. در تراکم و طول تکیه گاه ثابت، با افزایش عمق آب در دشت سیلابی، به تدریج از میزان اثر پوشش گیاهی در کاهش عمق آبشستگی کاسته شد. برای مثال، در طول تکیه گاه 26 سانتی متر و تراکم 8s=، در کمترین عمق 40 درصد کاهش در عمق آبشستگی مشاهده شد که با افزایش عمق آب این میزان به 22 درصد کاهش یافت. همچنین، در یک عمق آب ثابت و با افزایش طول تکیه گاه، تاثیر پوشش گیاهی در کاهش عمق آبشستگی بیشتر شد. برای مثال، در کمترین عمق آب و تراکم 8s=، در طول تکیه گاه 12 سانتی متر 31 درصد کاهش عمق آبشستگی مشاهده شد که با افزایش طول تکیه گاه به 26 سانتی متر این میزان به 40 درصد افزایش پیدا کرد. با افزایش طول تکیه گاه در 24/0yf/ym=، عمق آبشستگی با یک نرخ افزایشی، افزایش می یابد. با افزایش yf/ym، این نرخ افزایشی تبدیل به یک نرخ کاهشی شده و با افزایش طول تکیه گاه، عمق آبشستگی با یک نرخ کاهشی، افزایش می یابد. با افزایش تراکم پوشش گیاهی، علاوه بر کاهش عمق ماکزیمم آبشستگی، میزان توسعه حفره آبشستگی پیرامون تکیه گاه و تغییرات توپوگرافی پایین دست نیز به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرد. در این تحقیق، بر اساس داده های آزمایشگاهی، آنالیز ابعادی و رگرسیون غیر خطی چندمتغیره، یک رابطه بدون بعد برای پیش بینی عمق آبشستگی تکیه گاه پل با دیواره عمودی واقع در دشت سیلابی دارای پوشش گیاهی با مقطع مرکب ارائه گردیده است. همچنین تنش برشی بستر جریان نزدیک شونده و پیرامون تکیه گاه محاسبه و الگوی جریان نیز ترسیم گردیده است.
حدیقه محمدی علی باقری
افزایش جمعیت، رشد اقتصادی و حرکت در جهت توسعه ی بیشتر و هم چنین تغییر شرایط اقلیمی در مجموع باعث کمبود فزاینده آب در دنیای امروز به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک شده است. بنابراین به یک چارچوب منطقی و نظام مند برای تصمیم گیری اصولی تخصیص منابع آب محدود به نحوی که به طور موثر و مطلوبی نیازهای جامعه تأمین و رشد اقتصادی را منجر شود، احتیاج است. هدف از این تحقیق آن است که به این سوال پاسخ دهد که ادامه روند اقتصادی موجود و روندهایی که برای توسعه منطقه بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی درنظر گرفته شده است چه آسیبی به منابع آب زیرزمینی خواهد رساند؟ هم چنین تأثیر محدودیت منابع آبی منطقه روی سیستم اقتصادی متناظر چگونه خواهد بود؟ در این راستا یک مدل سیستمیک از محدوده مطالعاتی ساخته شد که نشان دهنده وابستگی فعالیت های اقتصادی و منابع آب زیرزمینی موجود در منطقه بود. برای به دست آوردن مدل کمی ابتدا بعد از آشنایی با محدوده مطالعاتی مورد نظر، جلساتی با کارشناسان، اساتید و هم چنین مصاحبه حضوری با برخی از صنایع در شهرک های صنعتی موجود در منطقه انجام شد. با استفاده از رویکرد سیستمیک به ارائه مدل مفهومی، که بیان کننده ارتباط بین فعالیت های اقتصادی و منابع آب دشت می باشد، پرداخته شد. سپس با استفاده از نرم افزار vensim که توانایی شبیه سازی اجزا متفاوت مانند بعد اقتصاد، منابع آب، جمعیت و ... را دارا می باشد، مدل کمی ساخته-شد. سپس برای داده هایی که در آن ها عدم قطعیت وجود داشت تحلیل حساسیت انجام گرفت و در آخر صحت سنجی به روش های مختلف انجام شد. در این مدل گام ارزیابی و سپس سیاست گذاری و برنامه ریزی محدوده مطالعاتی انجام و از نتایج آن در تحلیل سیاست ها و سناریوهای مختلف کمک گرفته شد. نتایج نشان داد که در تمامی سیاست های مربوط به سناریوهای مختلف به جز سیاستی که مربوط به رشد فعالیت های اقتصادی غیرآب بر به همراه انتقال آب از دشت مختاران می باشد، کاهش حجم منابع آب زیرزمینی وجود دارد و هم چنین مهم ترین عامل توسعه در منطقه، پتانسیل های معدنی و سپس احداث صنایع می باشد. در حالت کلی نتایج نشان می دهند که فعالیت های کشاورزی به علت اقلیم خشک منطقه ومیزان مصرف آب زیاد بخش کشاورزی به صرفه نمی باشد.
ژیلا اصلانی سرای صدیف آزاد مرد دمیرچی
روز به روز نیاز به تولید مواد غذایی با چربی کم رو به افزایش است. بنابراین فشارها جهت محدود کردن و انتخاب منابع غذایی با چربی پایین افزایش یافته. پوشش خوراکی میتواند جایگزین مناسبی برای حل این مشکل باشد. بامیه یکی از شیرینی هایی می باشد که استفاده از آن متداول بوده و به روش سرخ کردن تولید می گردد و طی این فرایند روغن زیادی را جذب می کند. در این پژوهش اثر پوشش خوراکی کتیرا به همراه پلاستی سایزر سوربیتول (5/0%) از مقدار صفر (نمونه کنترل) ، 25/0% ، 5/0 % 75/0 % و 1% اضافه شده و ویژگی های کیفی شامل رطوبت، پراکسید، اسیدیته ، جذب روغن و خواص حسی نمونه های تولید شده بررسی گردید. نمونه ها به مدت یک ماه نگهداری و روز یک و هر 10 روز یکبار آزمایشات انجام شد. نتایج حاکی از این است که با پوشش دهی توسط پوشش های خوراکی، کاهش میزان جذب روغن را حدود 18 درصد برای مقدار 25/0% پوشش، 38 درصد برای 5/0% پوشش و حدود 68 درصد برای 75/0% پوشش نشان داده است. همچنین نتایج مربوط به ویژگی شکل و فرم ظاهری نشان داده است که نمونه های پوشش داده شده با کتیرا ظاهر بهتری به محصول بخشیده است که در این میان امتیاز مربوط به نمونه تولید شده با 50/0% پوشش خوراکی بیشتر از بقیه بوده است و به کارگیری پوشش قبل از سرخ کردن باعث افزایش کیفیت نمونه های تولیدی از نظر بافت، مزه و رنگ شده است. از لحاظ اسیدیته نمونه ها در دامنه استاندارد می باشند و در مورد پراکسید مقدار آن بسیار پایین تر از مقدار استاندارد می باشند.