نام پژوهشگر: صالح پرگاری
فرهنگ محمدی صالح پرگاری
چکیده اساس شریعت، احکام تعیین شده از سوی شارع اسلام است، که فقها عمل به آن را عامل سعادت دنیوی و اخروی می دانند. اما در برداشتی دیگر با عنوان طریقت و تصوف، غیر از عمل به شریعت، اعمالی ریاضت گونه در جهت رسیدن به باطن امور الزامی است، که این امر مخالفت متشرعین را برانگیخت. از این رو طریقت سعی در نزدیکی با شریعت را داشت ولی موفقیتش چشم گیر نبود. اما وفور علما و مدارس اسلامی، کثرت تألیف و تصنیف، رواج مجادلات مذهبی، گسترش کلام اشعری و حیات امام محمد غزالی، قرن پنجم هجری را برای صوفیه نسبت به دوره های پیشین متمایز کرده است. در حالی که هر یک از گروه های دینی جامعه ی اسلامی سعی در اثبات برتری و کنار زدن رقیبان خود بودند، طریقت صوفیه بیشترین سود را از این آشفته بازار نصیب خویش کرد. اهل طریقت فارغ از درگیری های مذهبی و سیاسی به انسجام تشکیلات سازمانی خود و گسترش خانقاه ها پرداختند، و از جانب دیگر با تألیفات متعدد و نقد خویش، بیش از گذشته اعمال خود را به اهل شریعت نزدیک کردند و حتی در مواردی از آن ها پیشی جستند. در نتیجه ی آن مخالفت ها علیه تصوف کم رنگ شد و حتی بسیاری از عالمان متشرع یا به طریقت پیوستند و یا آن را تأیید می کردند. با پیوستن غزالی به این گروه مشروعیت تصوف تکمیل شد، و به ثبات نسبی در جوار شریعت دست یافت. اوضاع اجتماعی- اقتصادی، حمایت حاکمان از صوفیه، و رکود بازار فلسفه و علوم عقلی، به موفقیت تصوف افزود، به گونه ای که پس از قرن پنجم به صورت مدرسه ای تعلیم داده شد، و با تشکیل طریقت های مختلف، و نفوذ در ادبیات و اخلاقیات جامعه، در میان شیعه و سنی و حتی غیرمسلمانان گسترش یافت. در این تحقیق سعی شده عوامل و ضرورت های پیوند طریقت با شریعت در قرن پنجم هجری، با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی – تحلیلی پاسخ داده شود. کلید واژه ها: اسلام، طریقت، تصوف، شریعت، علما، غزالی، مشروعیت.
صادق علاماتی صالح پرگاری
abstract al- muntazam by ibn al -jawzi is one of the greatest the book ancient book of texts on history of islam in the 6th century.it is very important one;because of including rare reports which are not found any where.in addition to historical reports,his outlook , in which embodies information on mythologies, milal wa nihal (sects and creeds), geography, and political, social and religious changes;in order not to be neglected biography which is formed as historical encyclopedia. hence, it has been considered as a turning-point in historioghraphy. so , his historical approach should be studied through different view- points in order that his epistemological system in the field of historical outlook and historiography represented . although he has only intended to show descriptive history , not analytic history,but in any case,his description of islamic teachings is very considerable in his historical writings. in this research,it has been made an effort to clear up the authors point of view through his historiography method. key words : historical outlook , historiography, schools , sects , al-muntazam and ibn al-jawzi.
حمید بی کینه صالح پرگاری
حمدانیان دولتی شیعه مذهب بودند که از اوایل قرن چهارم هجری تا پایان این قرن در موصل و سپس در حلب حکومت داشتند . آسیای صغیر در این دوران از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار بود و علاوه بر حمدانیان حکومت های متعددی نظیر خلافت عباسی ، اخشیدیان ، آل بویه ، رومیان و فاطمیان بر سر گسترش نفوذ خود ، ناگزیر در چالش با یکدیگر به سر می بردند . حمدانیان خود را در مرکزیت جغرافیای سیاسی منطقه مهمی یافتند که در محاصره قدرت های داخلی و خارجی بود و موجودیت آن بستگی زیادی به نحوه تنظیم مناسبات سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی با آن ها داشت . لذا حمدانیان روابط خارجی خود را تحت تأثیر عوامل جغرافیایی و تاریخی منطقه ، اعتقادات دینی ، موقعیت تجاری ، نزدیکی به حوزه ارتباطی دریای مدیترانه و دسترسی به راه های مختلف ، شکل دادند . هدف از مطالعه در این موضوع ، بررسی مناسبات پیچیده حکومت حمدانیان با قدرت های موجود در آسیای صغیر و خاور میانه است . این مناسبات از یک سو به شرایط سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی حمدانیان و از سوی دیگر به میزان اقتدار هر یک از حکومت های منطقه و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر بستگی داشت . دولت بیزانس عمدتاً روابط خصمانه ای با جهان اسلام به ویژه با حمدانیان داشت ؛ ولی در جهان اسلام برای مقابله با این خصومت اتحادی وجود نداشت و بیشتر ، حمدانیان را سپر بلای خود قرار می دادند . این بررسی به عنوان نمونه ای از ارتباطات حکومت های اسلامی در حضور یک قدرت غیر اسلامی به حساب می آید. در این نوشته تلاش شد ، از روش توصیفی – تحلیلی در بررسی مسائل تاریخی استفاده شود .
داریوش علیخانی صالح پرگاری
دوکشورایران و چین از آغاز تا پایان حکومت مغولها روابط تقریبا دوستانه و گسترده ای با یکدیگر در زمینه سیاسی، تجاری و فرهنگی داشتتند، دوره تیموریان از این جنبه نیز، یکی از مهمترین مراحل تاریخی روابط دوکشور محسوب می شود، در این دوره، حتی تیمور هم درابتدا، ظاهرا خواهان روابط دوستانه با کشور چین و حاکمان مینگ بود، اما چینی ها که اعتمادی به دوستی تیمورنداشتند، با کنترل شدید بازرگانان تیمور و حتی دستگیری آنها و اخراج مسلمانان از کشور چین و همچنین مخاطب قراردادن تیمور به عنوان شخصی تابع و خراجگزار خویش در پی قدرت نمائی در مقابل تیمور برآمدند و بدینوسیله سعی در مهار حمله احتمالی وی به کشورشان داشتند، هرچند که این اقدامات چینی ها محرک حمله تیمور به چین شد، اما در نهایت تیمور از حمله به چین عاجز ماند. بعد از مرگ تیمور و در زمان جانشین وی شاهرخ، روابط دو کشور به اوج خویش رسید، اگرچه در نامه های حاکمان مینگ به شاهرخ تفوق و سروری آنان نهفته بود، اما طبع ملایم شاهرخ مانع از برانگیختن جنگ بین دو کشور شد، به همین خاطر در بعد سیاسی روابط دوستانه و وسیعی بین دو کشور برقرار بود،در بعد تجاری، رونق تجارت و مبادله کالاها از جاده ابریشم و راه ادویه صورت پذیرفت و همچنین در بعد فرهنگی روابط، موضوعاتی چون دین اسلام ،زبان فارسی و هنرها قابل بررسی بودند. وضعیت مسلمانان بهبود پیدا کرد، جایگاه آنان در چین ارتقاء پیدا کرد، زبان فارسی کارکرد خویش را به عنوان زبان دیپلماتیکی و تجاری حفظ کرد و نیز تاثیرات هنرچین بر هنرهای ایرانی همچون نقاشی سفالگری و غیره مشهود گردید، بعد از مرگ شاهرخ و در زمان جانشیان وی اگر چه روابط دوکشور ادامه پیدا کرد، اما آمد و شد سفرا و هیاتهای اعزامی در مقیاس کمتری نسبت به دوره پیش صورت پذیرفت، تضعیف قدرت سیاسی حکومت تیموریان وکاسته شدن از اهمیت آن برای چینی ها ، سیاست منفعلانه حاکمان مینگ و نیز تغییر الگوهای تجاری از جاده ابریشم به مسیردریایی، روابط دوکشور را به حداقل رساند. واژگان کلیدی: ایران، چین، تیموریان، سلسله مینگ، جاده ابریشم، شاهرخ تیموری، روابط خارجی
مظهر نوری حسن رازنهان
منطقه کرمانشاهان در طول تاریخ ایران ، یکی از مناطق حساس و مهم در غرب فلات ایران بوده است . این سرزمین واقع در غرب ایران همراه با کوهپایه های زاگرس از دیرباز سکونت گاه و زیستگاه اولیه و محل اجتماع و زندگی بوده است . از قدیم الایام این مناطق، مانند پلی بوده است بین فلات ایران وجلگه بین النهرین ، به همین دلیل این سرزمین را "دروازه آسیا "نام نهاده اند و چون در کنار دشت های حاصلخیز سواد (بین النهرین) واقع بود ، همیشه سرچشمه ی نگرانی برای ساکنان بین النهرین بود. ساکنان این مناطق غالبأ به دشت های بین النهرین حمله می بردند . در دوره ی حکومت های ایران باستان، به ویژه دوره ی ساسانیان به خاطر موقعیت جغرافیای مناسب و نیز مناظر طبیعی آن ، پادشاهان این سلسله این مناطق را به عنوان پایتخت تابستانی استفاده می کردند و در این مکان کاخ های سلطنتی زیادی ساختند . بعد از فتح این مناطق توسط مسلمانان ، اهمیت این مناطق برای فاتحان جدید نیز مشخص شد، چون از طرفی امنیت منطقه بین النهرین در سایه فتح این مناطق بود و از سوی دیگر گذرگاه ورود مسلمانان به مناطق داخلی ایران از این نواحی می گذشت . به علاوه از نظر اقتصادی هم این مناطق یکی از مناطق مهم برای تأمین آذوقه و غذای مسلمانان به شمار می رفت . در دوره های بعدی هم به دلیل نزدیکی به مرکز خلافت عباسیان(بغداد) و هم چنین قرار گرفتن در مسیر شاهراه بزرگ شرق از اهمیت زیادی برخوردار گردید . واژگان کلیدی :کرمانشاهان ، سواد ( بین النهرین) ،مسلمانان ،کوه های زاگرس.
سعیده السادات میرجلیلی صالح پرگاری
بررسی تغییراتی که در وضعیت مذهبی یک شهر روی می دهد می تواند بخشی از سیر تحولات مذهبی گسترده تر که در ایران رخ داده است، باشد. بنابراین بررسی تحولات مذهبی یزد به خصوص بررسی تاریخی ورود اسلام به یزد، گسترش تشیع و علل و عوامل آن در این شهر، از اهمیت بسیاری برخوردار است. یزد، سال ها پیش از ظهور اسلام نزد زرتشتیان باستان، شهر مقدسی بوده است و زیارتگاه زرتشتیان سایر نقاط بوده است. باورود اسلام به یزد، این شهر به عنوان یکی از شهرهای مذهبی کشور شناخته شد و در طول سالیان دراز همزیستی مسالمت آمیزی میان اقلیت های زرتشتی و مسلمانان در این شهر به وجود آمد. پذیرش مذاهب در این شهر فراز و نشیب های زیادی گذرانیده است. خاندان های معروف حاکم بر یزد هرکدام مذهب خاص خود را داشتند. گرچه به طور صریح نمی توان درباره ی مذهب آن ها نظر داد اما شواهد و دلایلی دالّ بر گرایش مذهبی آن ها وجود دارد. بیش از همه تشیع در یزد به آرامی رشد کرد. همزمان با حکومت آل بویه، یکی از سادات عریضی به نام ابوجعفر محمد، از اعقاب امام جعفر صادق (ع)، به دلایلی وارد یزد شد و مورد لطف حاکم بویهی یزد قرار گرفت و در یزد ساکن گردید و بعد از فوت در همین شهر به خاک سپرده شد و خانواده هایی از سادات از نسل او به وجود آمدند. مهاجرت او زمینه ساز گرایش به تشیع و علاقه به سادات را فراهم کرد. از قرن هفتم هجری در کنار گرایش های دیگر در یزد تصوف آمیخته به تشیع نیز به چشم می خورد. تصوف، گرچه در ابتدا، تشیع را از فعالیت های چشمگیر بازداشت اما زمانی که میان تشیع و تصوف همبستگی ایجاد شد، زمینه ساز رشد تشیع فراهم شد. آثار به جای مانده از تشیع مانند: کتیبه های شیعی مسجد جامع یزد، کتیبه امیرچقماق، قدمگاههای منسوب به عبور امام رضا(ع) از یزد و ... وجوه تشیع و علاقه به این مذهب و به دنبال آن احترام به شیعیان و سادات را تا قبل زا قرن دهم هجری نشان می دهد. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، تحولات دین و مذهب در یزد، به ویژه شعبه ی مهم آن یعنی تشیع مورد بررسی قرار گرفته است. کلید واژه ها: یزد، تحولات مذهبی، زرتشتیان، تشیع و سادات.
صغری رضایی محمد حسن رازنهان
چکیده: کشور عربستان صرف نظر از یک مقطع حساس تاریخی که در آن ظهور اسلام واقع شد، در طول دوران و ادوار گذشته در حاشیه قرار داشت و آن زمان چندان توجهی به این سرزمین خشک و لم یزرع نبود . به خاطر بافت سنتی که داشت بین قبایل رقابتهایی برای تصاحب زمین و یا کسب قدرت و تحکم بر یکدیگر وجود داشت. تا اینکه در قرن دوازدهم ه.ق در طی برخوردهایی که در این سرزمین به وقوع پیوست آل سعود توانستند به یک وحدت و همبستگی دست یابند و کل سرزمین عربستان را در اختیار خود درآورند. مهمترین دغدغه های این رساله پاسخ به این سوال ها می باشد که محمد بن عبدالوهاب در شکل گیری حکومت آل سعود چه نقش و جایگاهی داشت؟ همچنین مسائل دیگر چون سیاست امپراتوری عثمانی در برخورد با اقدامات امرای نجد، اوضاع سایر سرزمین ها و قدرت های محلی و منطقه ای چون ایران در این عصر چگونه به پیش بردن قدرت آل سعود کمک کرد؟ و دیگر اینکه سیاست های دول استعمارگر و حضورشان در منطقه چه تأثیری در پیدایش و رشد این سلسله داشت. پس از ایجاد پیمان میان محمد بن سعود و محمدبن عبدالوهاب، آشفتگی سیاسی در عربستان که برخاسته از درگیری عناصر تاثیر گذار شرفای مکّه، ریاض و بنی خالد بود شرایط را برای توسعه قلمرو حکام جدید فراهم ساخت. از طرفی سیاست منفعلانه عثمانی در برابر حوادث نجد و عدم توجه کافی به امور سرزمین های تحت سلطه اش بخصوص پس از کاسته شدن تحرکات ایران در منطقه عتبات و حرمین شریفین به دلیل بحران های سیاسی که بعد از مرگ نادرشاه در ایران به وجود آمده بود، موجب شد تا سعودیان راحت تر بتوانند دامنه حملات خود را گسترش دهند و به سرزمین های خارج از عربستان نیز دست درازی کنند. در این پژوهش به عنوان یک پژوهش علمی- تاریخی، از دو روش توصیفی و تحلیلی استفاده گردید، که در آن از مطالعات کتابخانه ای و مکتوبات مرتبط با موضوع استفاده شده است. واژه های کلیدی: عربستان سعودی، محمد بن عبدالوهاب، آل سعود، محمد بن سعود، عبدالعزیز بن سعود، دولت عثمانی، دولت ایران
سیدحسین عمادی صالح پرگاری
پژوهش در وضعیت شهرها در ادوار مختلف تاریخ ایران ، از جمله مهم ترین روش های معنی کردن ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی جامعه ایران در دوره پیشا مدرن است . این ضرورت به ویژه برای دوره غزنویان که علیرغم اهمیتی که در تاریخ ایران دارا است. همیشه با اقبال کمتری رو به رو بوده است . در پژوهش حاضر بررسی و تحلیل وضعیت شهر وشهرنشینی در دوره غزنویان مدنظر قرار گرفته است. این پژوهش بر اساس روش تحقیق توصیفی تحلیلی و مبتنی بر منابع تاریخی و جغرافیایی انجام گرفته است و مسائلی که ما قصد داریم در این پژوهش بررسی کنیم به قرار ذیل است : شهر و شهرنشینی در دوره غزنویان چگونه بوده است ؟ شهرنشینی در این دوره بر چه اساس و پیشینه ی استوار بوده است؟ و غزنویان چگونه توانستند پس از سقوط سامانیان به توسعه فضاهای شهری و اعتلای شهرنشینی بپردازد ؟ پس از سقوط سامانیان وتسلط عنصر ترک بر بخش هایی از این سرزمین ، در نتیجه وضعیت شهرها و شهرنشینی به تبعیت از مسائل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی دستخوش تغییراتی شده است . شهر و شهرنشینی در دوره سامانیان روند رو به رشدی را طی می کرد اما در دوره غزنویان به دلیل ماهیت نظامی این حکومت و بی توجهی به وضع عامه مردم و دل خوش داشتن به فتوحات جدید در هندوستان ، متناسب با موقعیت شهرها، وضع دگرگون شد. شهری چون غزنه که خاستگاه قدرت گیری آنها بود کانون ثروت های به غارت رفته از هندوستان گردید و جمعیت بسیاری را در خود پذیرفت و گسترش زیادی پیدا کرد. اما شهرهایی چون هرات، مرو، بلخ، نیشابور که در مسیر جاده ابریشم قرار داشته واز موقعیت سوق الجیشی برخوردار بودند واز طرفی چون غزنویان از دستگاه سامانی برخاسته بودند و زمانی در خراسان به سر می بردند با توجه به راهبرد حکومت خود و اهمیتی که منطقه خراسان برای حکومت آنان داشت و اگرچه غارت هایی در این منطقه انجام می دادند موقعیت این شهرها تا حدی حفظ شده بود و به دوره سلجوقیان منتقل شد. واژگان کلیدی : غزنویان ، شهر وشهرنشینی ، غزنه ، هرات ، مرو ، بلخ ، نیشابور
مسعود محمودزاده حسین مفتخری
چکیده در ایران شهرنشینی و شهرسازی از دوره ی حکومت ایلام آغاز شده و سپس با تشکیل دولت ماد شهر از ساختاری منسجم تر برخوردار می شود. در دوره ی ماد شهرها بیشتر متأثر از ضابطه ی دفاعی بودند اما با روی کار آمدن امپراطوری هخامنشی، شهرها از حالت دفاعی درآمده و بیشتر به صورت شهرهای بازرگانی ظاهر می شوند، گستردگی و وسعت شاهنشاهی هخامنشی راه ها و شهرهای ارتباطی بسیاری را طلب می کرد به همین دلیل بیشتر شهرهای این دوره، شهرهایی بازرگانی و ارتباطی بودند، شهرسازی این دوره از تاریخ ایران، به سبک شهرسازی پارسی معروف است که با حمله ی اسکندر به پایان می رسد. پس از آن شاهد پیدایش شهرهای پارسی- هلنی هستیم که در ایران، شهرهایی به شیوه ی دولت- شهرهای یونانی به وجود آوردند اما با روی کار آمدن اشکانیان شهرهای ایرانی به تدریج دچار تغییر گردیدند و شهرها سبک پارسی- هلنی خود را از دست دادند. با به قدرت رسیدن ساسانیان شهرها در ابتدا دنباله رو سبک شهری دوره ی اشکانی بودند اما با گذشت زمان شهرها متحول شدند. در این دوره شهرها شامل سه قسمت اصلی بودند، کهندژ، شار میانی و شار بیرونی و با توجه به ساختار طبقاتی جامعه ی ساسانی که به صورت کاستی بود هر طبقه در محل مخصوصی از شهر جای می گرفت. با ورود اسلام به ایران، و با توجه به این که اسلام جهان بینی مبتنی بر برابری و برادری داشت، این ساختار دچار تحول شد و شهر از حالت کاستی دوره ی ساسانی خارج شد. در همین زمان بسیاری از مساجد جایگزین آتشکده ها شدند این مساجد یا از تغییر شکل آتشکده ها به وجود آمدند یا بر روی آتشکده های ویران شده ساخته شدند. شهر این دوره شامل کهندژ، شارستان و ربض یا حومه ی شهر می شد. ربض که در نتیجه ی رشد اقتصاد و بازرگانی و پیشرفت صنایع به وجود آمده بود، در دوره ی اسلامی به یکی از مهمترین قسمت های شهر ایرانی- اسلامی تبدیل شد. واژگان کلیدی: ساختار شهری، آتشکده، مسجد، ربض، کهندژ، شارستان، بازار.
مرتضی حسینی صالح پرگاری
دیوان سالاری توسعه اقطاع ایجاد نهادهای آموزشی گسترده و وسعت قلمرو-از ماورالنهر تا حوزه مدیترانه –دوره ی سلجوقیان را نسبت به دوره های قبلی متمایز کرده است. با شروع حکومت سلجوقیان زمینه های افول خردورزی در این دوره فراهم شد. این دوره نسبت به دوره های پیشین نظیر دوره ی سامانیان و دوره ی آل بویه دیگر از ظهور نخبگان متعدد در زمینه های مختلف علمی که برآیندی از شعور اجتماعی بالا بودند خبری نبود ساختار حاکمیت و فرهنگ دوره ی سلجوقیان زمینه ساز افول خردورزی شدند تقاوت ساختار حاکمیت ترکمانان سلجوقی با ساخت حکومت ایرانی زمینه را برای فعالیت نیروهای گریز از مرکز و بی ثباتی جامعه معیا کرد. طبقه ی حاکمه به محدود کردن گروه های عقل گرا مانند فلاسفه و معتزلیان پرداخت در این راستا از مدارس بهره گرفت. نگرش طبقه ی حاکمه نسبت به علوم عقلی و نخبه پروری در این زمینه بعد از عصر خواجه نظام الملک نیز تعدیل نشد بلکه با قدرت گیری امرا و اتابکان به سمت نظامی گری پیش رفت ساخت فرهنگی جامعه نیز توامان با منازعات فرقه ای بود که به انزواگزینی، فرار، تبعید و قتل نخبگان انجامید. در این دوره تصوف گسترش یافت صوفیان همگام با فقهای اشعری مذهب در مقابل نیروی عقل گرا ایستادگی کردند که به طرد خردورزی و جمودفکری منجر گشت. در این تحقیق سعی شده به عوامل زمینه ساز افول خردورزی در دوره ی ساجوقیان پاسخ داده شود لازم به ذکر است اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده و به روش تحلیل و توصیفی و ارایه گردیده است.
اسماعیل سپهوند صالح پرگاری
چکیده جنبش اسماعیلیان نزاری، یک جنبش سیاسی _ اجتماعی بود که در یکی از مهم ترین اعصار تاریخ ایران، عصر سلجوقیان، شکل گرفت. این جنبش با ادعای جانشینی نزار بعد از مستنصر، خلیفه فاطمی مصر، در زمان سلاجقه در ایران، توسط عبدالملک عطاش و حسن صباح با ادغام شیعه گری و ایرانی گری به مبارزه با سلجوقیان برخاستند. حسن صباح خلافت را حق نزار می دانست و با حمایت از او، خط مشی خود را از مصر جدا کرد. حسن صباح از نظر عقیدتی با دعوت جدید و تعلیم و وعده ظهور امام موعود، اندیشه ای نو به کار گرفت و با فتح و ساخت قلاع در مناطق دیلم و قهستان دعوت خود را استمرار داد. جانشینان حسن صباح؛ کیابزرگ و محمد اول به راه او ادامه دادند. مبارزه گروهی کوچک از یک فرقه شیعه ساکن در مناطق کوهستانی در برابر بزرگترین امپراتوری ایران اسلامی که مورد حمایت اکثریت جامعه سنی مذهب بود، از شگفت انگیز ترین مقاطع تاریخ ایران می باشد. به کارگیری سیاست ترور توسط نزاریان برای حذف سران حکومتی و مذهبی (سنی) نیز بر اهمیت این جنبش می افزاید. جامعه نزاری منتظر وعده های حسن صباح مبنی بر ظهور امام موعود برای برقراری عدالت بر روی زمین بودند. حسن دوم با اعلان قیامت، و برداشتن عبادت ظاهری، خود را امام موعود معرفی کرد و محمد دوم، با حمایت از ادعای پدر، قیامت را استمرار داد. بعد از گذشت نیم قرن، حسن سوم برای ادامه جنبش و حفظ جامعه نزاری، اندیشه ای دیگر در برابر قیامت، یعنی بازگشت به سنت اسلام رسمی، را اعلام و تا حدود زیادی از طرف خلافت عباسی و سلاطین مسلمان مشروعیت کسب کرد. اندیشه قیامت و سنت محصول شرایط زمانی خاص خود بود که فرمانروایان نزاری برای حفظ این جنبش به کار گرفتند. در زمان محمد سوم، سرگردانی بین قیامت و سنت باعث شد که زمینه های انحطاط و سقوط فراهم شود. با اینکه نزاریان به بالاترین حد قدرت رسیدند ولی کوتاه مدت و آن هم به خاطر آشفتگی جهان اسلام بعد از سقوط خوارزمشاهیان و حمله مغول بود. آخرین فرمانروای نزاری که اندیشه ای از خود نداشت برای حفظ جامعه نزاری به مغولان متوسل و باعث سقوط این جنبش شد. جامعه نزاری جامعه ای روستایی و کوهنشین دارای حامیان و طرفدارانی از مناطق شهرنشین و حتی در بین درباریان سلجوقی، حاکمان و مالکان بزرگ بود و به طور کلی همه قشرها را در بر می گرفت، ولی اکثریت آن را قشرهای متوسط رو به تشکیل می داد و حتی فرمانروایان نزاری نیز زندگی ساده ای داشتند و به دنبال برقراری عدالت اجتماعی بودند. واژه های کلیدی: جنبش نزاری ، امامت ، حسن صباح ، الموت ، قیامت ، سنت
علی اکبر داورزنی صالح پرگاری
چکیده تحولات سیاسی و اجتماعی در آغاز قرن پنجم هجری منجر به ظهور ترکمنان غز در ایران گشت. تضعیف غزنویان در شرق، موجب قدرت یابی سلجوقیان به سرکردگی طغرل گشت. آنها به صورت نیروهای پر توان حامی خلافت عباسی ظاهر شدند. و خلافت رو به زوال عباسی را از زیر فشار آل بویه بیرون آوردند. مناسبات بین سلجوقیان و خلافت عباسی، منازعه ای طولانی و فرسایشی بود که از همان عصر طغرل شروع شد در زمان الب ارسلان و ملکشاه با کفایت خواجه نظام الملک روند عادی خود را می پیمود در زمان جانشینان ملکشاه درگیری خانوادگی بین جانشینان ملکشاه تا حدودی باعث بی توجهی آنها به دستگاه خلافت شد و در زمان سلجوقیان عراق به نهایت روابط خصمانه تبدیل شد. سلجوقیان نیز مانند غزنویان برای مشروعیت حکومت خود، فرمانبرداری از خلیفه عباسی را پیشه کردند. اما این اطاعت نسبی بود، زیرا تقسیم قدرت دینی و دنیوی از اهداف سلاطین سلجوقی گشت، آنها سلطنت همه جانبه خود را می خواستند و بهای چندانی به خلفا نمی دادند و تنها به دنبال این بودند که با کسب مشروعیت سلطنت خود را حفظ کنند. مناسبات خلیفه و سلطان همیشه روال عادی خود را نداشت. چون تا زمانی که سلاطین قدرتمند و با نفوذ سلجوقی بر سر کار بودند، خلفا به قدرت معنوی خود اکتفا می کردند اما با بروز ضعف سلطان سلجوقی، خلفا در صدد کسب قدرت دنیوی بر می آمدند. این سیاست باعث تنش روابط بین خلیفه و سلاطین سلجوقی می شد. سلجوقیان با آنکه به تأیید خلفا نیاز داشتند اما تلاش می کردند با این ادعا، حق حکومت کردن و مسئولیت حمایت از افراد تحت سلطه، مستقیماً از سوی خدا به آنها واگذار شده برای خود وجهه مذهبی و الهی کسب کنند. واژه های کلیدی: سلطان ، خلیفه ، مناسبات ، مشروعیت ، سلجوقیان
رحیم عطایی صالح پرگاری
اعراب مسلمان در راستای رسالتی که بر عهده داشتند، متوجه قلمرو ساسانیان شدند و نهایتاً طومار این سلسله در نبرد نهاوند (21 هجری) پیچیده شد ، طی این جنگ ، ساسانیان چنان شکستی خوردند که دیگر نتوانستند در زادگاه خویش با اعراب برابری کنند. سال بعد همدان، با انعقاد پیمان صلح و پرداخت جزیه به دست مسلمانان گشوده شد و کانونی شد برای لشکرکشی های بعدی به داخل ایران، با پیروزی اعراب مسلمان فصلی تازه در تاریخ ایران آغاز گشت؛ دوره بعد از اسلام که این دوره با غلبه اعراب و انتشار اسلام شروع می شود. وجود بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و دینی جامعه ساسانی، از یک سو، باعث شده بود روح ایرانی در جستجوی آزادی فکر و اندیشه، و جسم او در طلب عدالت اجتماعی و مساوات باشد و از سوی دیگر، روحیه شهادت طلبی، شجاعت و جنگجویی اعراب، سازگاری و بردباری و ... آنها، هدف عالی کشورگشایی را محقق ساخت و بدین ترتیب عواملی دور و نزدیک، فروپاشی ساسانیان و پیشرفت کار اعراب مسلمان را سبب شد. در ارتباط با این تحول عظیم فرهنگی که وقوع آن، در پی تحول تاریخی امر اجتناب ناپذیری بود، و بی گمان ژرف ترین انقلاب اجتماعی و دینی در سراسر تاریخ این سرزمین محسوب می شود؛ می توان گفت که گسترش دیانت اسلام در همدان، با روندی آرام و تدریجی، مبتنی بر موارد ذیل صورت یافت؛ در دوران خلفای راشدین اعزام والیانی که عموماً دیندار و صادق و بی طمع بودند درگرایش مردم به دین فاتحان موثر بودند، نظیر عمرو بن سلمه کارگزار امام علی(ع) در همدان؛ زحمات طاقت فرسای مبلغین در راه نشر شریعت اسلام، سادگی عقاید و اصول اسلامی، جاذبه آموزه های اسلام، عدم اجبار در تغییر دین، رفتار عادلانه و حسن تدبیر مسلمانان، احترام به باور دینی مغلوبین، اخذ جزیه اندک، سکونت طوایف عرب در همدان، حضور سادات و علویان و خاندان بنی هاشم در این منطقه، و شکل گیری نهضت های مقاومت در جذب طبقات فرودست جامعه و روستائیان به اسلام، نقش ویژه ای داشتند. در ادامه، دلبستگی اهل همدان به ائمه اطهار (ع)، فعالیت وکلای ائمه (ع)، وجود خاندان ها و امارت های منتسب به تشیع و... می تواند گویای وجود تشیع در همدان و احتیاط در پذیرفتن شهرت همدان به تسنن در دوره مورد بحث باشد. واژه های کلیدی: ساسانیان، اعراب ، همدان، اسلام، فتح ، دین ، مسلمان.
علی احمد فرهنگیان حسین مفتخری
پس از تشکیل حکومت پیامبر (ص) در مدینه، مسلمانان تجربه جدیدی به نام حکومت را تجربه کردند اما رحلت پیامبر (ص) تحولاتی ساختاری در میان مسلمانان به وجود آورد، مسایلی همچون خلافت، ایمان و جبر و اختیار انسان که در میان مسلمانان و متفکران دو سده نخستین اسلامی انعکاس یافت. یکی از آن جریانهای مهم و بسیار تاثیر گذار در میان مسلمانان، جریان ارجاء و مرجیه و شاخه ای بسیار مهم از مرجیه ، به نام جبریه است. مرجیه جبریه در بحث جبر و اختیار با امویان که برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود به آن استناد می کردند در ظاهر اشتراک عقیده داشتند اما در عمل بدین گونه نبود و جبریه در برابر امویان ایستادند و علیه آنان شمشیر برگرفته و نابودی آنان را خواستار شدند. در این نوشتار تلاش شده است که علاوه بر بررسی زمینه های قرآنی-دینی و سیاسی و اجتماعی خاستگاه فکری جبریه به معرفی بنیان گذاران و نظریه پردازان فرقه جبریه پرداخته شودو همچنین از نوع تعامل و برخورد این جریان و مکتب فکری با حاکمیت اموی دلیل چرایی برخورد آنان با خلفای اموی سخن گفته شود. مرجیه و جریان جبریه آن پس از فروپاشی امویان به دست عباسیان عملا راه انحطاط پیمود و در معرض انتقاد و اعتراض مذاهب مختلف اسلامی قرار گرفتند و از آنجا که جبریه موفق به تکامل و آموزش آراء خود نشدند و همچنین اقدامات آنان بیشتر از دیدگاه نظریه ارجاء مورد مطالعه قرار گرفته که دایره ای بسیار گسترده از جبریه را مانند مرجیه خالصه و مرجیه قدریه را در بر می گیرد، بسیاری از مواریث فکری و واقعیتهای تاریخی راجه به آنان از میان رفته و یا عمدتا توسط مخالفانشان گزارش شده است به این دلیل دست یابی به واقعیتهای مربوط به آنان دشوار است. بنابراین سعی شده است با استفاده از گزارشهای متفاوت و گاه متناقض و مغرضانه در منابع گوناگون تاریخی، حدیث و طبقات، خاستگاه و نوع تعامل جبریه با دستگاه خلافت اموی مورد بررسی قرار گیرد. در این پایان نامه افزون بر استفاده از منابع کهن تاریخی، فرقه شناختی، رجال و تراجم و عقاید و کلام منابع مطالعاتی پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی نیز مورد استفاده قرار گرفته است و از آراء گوناگون پژوهشگران معاصر نیز در این زمینه بهره گیری شده است. برخی از محققان جریان ارجاء را به صورت کلی بدون توجه به فرقه های آنان همساز و همراه امویان معرفی کرده اند و برخی دیگر نیز آنان را مخالف و ناسازگار با امویان دانسته اند، نگارنده به این نتیجه رسیده است که مرجیه جبریه که علاوه بر اعتقاد به جدایی ایمان از عمل و مجبور بودن انسان در اعمالش، به اعتقاداتی همچون امر به معروف و نهی از منکر و پایبندی خلفا به قرآن و سنت پیامبر (ص) نیز باور داشتند، از این رو اعمال خلاف قرآن و سنت پیامبر (ص) امویان را که یک نمونه از آن گرفتن جزیه از نو مسلمانان بود را تاب نیاورده از این رو از در ستیز با آنان در آمدند و درصدد سرنگونی آنان برآمدند.
منصور اکبرنژاد صالح پرگاری
چکیده: حکومت عباسیان بنا به دلایلی در سال های خلافت هارون الرشید (170-193ه.ق) به اوج رونق اقتصادی خود رسید و این دوره به عصر طلایی عباسیان شهرت یافت، بغداد مرکز خلافت عباسیان به کانون بزرگ تجارت و اقتصاد جهان اسلام مبدل شد؛ اما خلیفه هارون الرشید به اقدامات اقتصادی دست زد که می توانست پیامد های گسترده ای داشته باشد. این اقدامات علاوه بر افزایش هزینه های خلافت عباسیان، موجبات نارضایتی مردمان برخی مناطق تحت نفوذ را نیز به دنبال آورد، چنان که با وجود رونق اقتصادی دولت عباسیان، قلمرو این خلافت به رغم یک پارچگی، از خراسان بزرگ تا شمال آفریقا و از ارمنستان تا یمن دچار آشوب شد. در پژوهش حاضر سعی بر این است که جنبه های مختلف شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه ی اسلامی اعم از تجارت، کشاورزی، صنایع و معادن و مالیات را در سال های خلافت هارون الرشید (170-193ه.ق) مورد بررسی قرار داده تا بتوان با تکیه بر نتایج این مطالعه و تحلیل نقش اقتصاد در تحولات سیاسی، درکی درست از علل این تحولات داشته باشیم. از مهم ترین اهداف این پژوهش از یک سو شناخت و توصیف وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه ی اسلامی در سال های خلافت هارون الرشید، هم چنین مطالعه و بیان سیاست های اقتصادی این خلیفه ی مقتدر عباسی در زمینه های تجارت، مالیات و کشاورزی که ارتباط دقیقی با وقایع تاریخی و تحولات سیاسی این دوره دارد، می باشد. از مهم ترین دست آوردها و نتایج این پژوهش برای دانش پژوهان و محققان ارائه ی توصیفی از شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه ی اسلامی در زمینه های کشاورزی، تجارت، مالیات، صنایع و معادن در سال های خلافت هارون، هم چنین ارائه ی اطلاعاتی جامع پیرامون سیاست های اقتصادی هارون الرشید در باب کشاورزی، تجارت و مالیات و بیان اقدامات او برای شکوفایی این دسته از ارکان اقتصاد بوده است. هم چنین بیان این مطلب که در زمان خلافت هارون تمرکز سیاسی و اقتصادی شدیدی در خلافت عباسیان به خصوص در سال های وزارت برمکیان به وجود آمد که این تمرکز اقتصادی، ثروتمندی دولت عباسیان را به دنبال آورده و منجر به تحکیم قدرت سیاسی این حکومت شد. هارون الرشید که هدفش تحکیم پایه های قدرت عباسیان بود تلاش نمود با جمع آوری هر چه بیشتر مالیات خزانه ای آباد برای خود و جانشینانش ایجاد نماید تا بتواند با خطراتی که دولت عباسیان را تهدید می کرد برخورد مقتضی داشته باشد. قابل اشاره آن که با توجه به ماهیت موضوع مورد پژوهش، اطلاعات آن با استفاده از ابزارهای کتاب خانه ای، هم چون فیش و نرم افزارهای موجود و بررسی اطلاعات منابع و مقایسه ی داده های آنها در محدوده ی زمانی عصر هارون الرشید(170-193ه.ق) و قلمرو خلافت عباسیان در عصر وی گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی ارائه می گردد. واژه های کلیدی: اقتصاد، تحولات سیاسی، سیاست اقتصادی، هارون الرشید، برمکیان، عباسیان.
فیروز رضایی نژاد کاظم میقانی
چکیده با شکل گیری خلافت عباسی در زمان خلفای نخست؛ سفاح، منصور، مهدی و هادی، قیام هایی که علیه خلافت نو پای آنها در نقاط مختلف قلمرو اسلامی شکل گرفت، سرکوب شد و بنیان خلافت مستحکم شد. در زمان هارون و مأمون عصر طلایی خلافت رویداد؛ حکومتهای نیمه مستقل مانند ادریسیان و اغالبه و طاهریان محصول این عصر بودند. در زمان معتصم و واثق تا حدودی عصر طلایی ادامه یافت. در عصر متوکل ضعف خلفا و تسلط ترکان آغاز شد و حکومتهای نیمه مستقل دیگری مانند صفاریان و سامانیان و طولونیان و اخشیدیان نیز از پیکره خلافت جدا شدند و از آن میان مدعیانی مانند یعقوب لیث و مرداویج و ابن طولون به پیکار با خلافت پرداختند. خلافت عباسی در زمان مقتدر وارد عصر امیرالامرایی شد. در زمان امیرالامراها خلفا بسیار ضعیف و قلمرو آنها به بغداد و حومه آن محدود شد. با حمله احمد بن بویه به سمت بغداد و فتح این شهر، دوره امارت ترکان به پایان رسید و خلافت وارد عصر جدیدی شد که با تسلط بویهیان شیعی مذهب به وقوع پیوست. آل بویه با اینکه می توانستند خلافت را بر اندازند، به دلیل سیاستی که در پیش گرفتند بقای خود و مشروعیت در جهان اسلام را در حفظ خلفای عباسی دیدند. خلفا که تازه از دست ترکان و شورشها و اذیت و آزارهای آنان نجات پیدا کرده بودند، حفظ خود و زندگی معنوی و سیادت ظاهری خود را در سایه تسلط آل بویه می دیدند. آل بویه نیز هر جا سیاست و منافعشان اقتضا می کرد خلفا را برکنار می کردند؛ سه خلیفه؛ مستکفی، مطیع و طائع قربانی این سیاست شدند. هرچه آل بویه ضعیف تر می شدند خلافت عباسی استقلال و قدرت سیاسی خود را بیشتر می یافت. چنانچه قادر و قائم در چنین شرایطی توانستند تا حدودی خود را از زیر سیطره امرای بویهی بیرون بکشند. سرانجام با قدرت یابی غزنویان و درگیری با آل بویه و ظهور سلجوقیان و حرکت آنها به سمت بغداد، آل بویه سر انجام منقرض شد. از نظر مذهبی آل بویه ابتدا زیدی مذهب بودند سپس به امامی مذهب متمایل شدند و این باعث حفظ خلافت عباسی نیز شد. برای آل بویه مشروعیت در جهان اسلام از طرف خلفای عباسی مهم تر از اعتقادات مذهبی آنها بودند تا با خیال راحت به امارت خود ادامه دهند. شیعیان در دوره آل بویه توانستند مراسم مذهبی خود را انجام دهند و آزادی مذهبی داشته باشند، اما اهل سنت حاضر نبودند سیادت و آزادی شیعیان را در مرکز جهان اسلام، بغداد ببینند. آل بویه در زمان معزالدوله، عضدالدوله و بهاءالدوله از شیعیان دفاع می کردند. در دوره ضعف آنها، خلفا قدرت گرفتند و سرانجام با دعوت سلجوقیان، آل بویه بر افتاد. واژه های کلیدی ؛ خلافت عباسی ، امیرالامرا ، آل بویه ، بغداد
مرضیه عباسی منش حسین مفتخری
شهر باستانی قم و ناحیت آن از نواحی قدیمی ایالت ماد یا جبال بوده است ،قم از پر سابقه ترین مراکز شیعه نشین در ایران است، این منطقه در نیمه دوم قرن اول هجری، پذیرای مسلمانان عرب با گرایش شیعی شد و به یکی از قطب های علمی تشیع در عالم اسلامی تبدیل گردید. با ظهور اسلام و هجرت اعراب اشعری به قم، این شهر رنگ و بوی یک شهر شیعی را به خود گرفت،ورود اشعریان به منطقه قم حائز اهمیت بسیاری بود، اشعریان در ترویج مذهب شیعه در ناحیه قم کوشش فراوان می ورزیدند. مهاجرت دسته های خاص از اعراب ، یعنی طالبیان به قم ، آنجا را کانون مخالفت با دولت عباسی ساخت و قم را به عنوان بزرگترین پایگاه تشیع در ناحیت جبال درآورد . دور بودن قم و در امان بودن این منطقه از مأمورین خلافت و تناسب آب و هوای قم با زندگی عربها از علل عمده مهاجرت مخالفین حکومت به این دیار بود. در زمان خلافت امویان و عباسیان، چون نسبت به خانواده رسول اکرم (ص) ظلم و ستم می شد و اختناقی که حکومت زمان پدید آورده بود، عرصه را بر آن بزرگواران تنگ می کرد؛ به ناچار به جانب ایران که مردمش با اولاد پیامبر اسلام و دوستی وروشی احترام آمیز داشتند و به آنها ارادتی کامل نشان می دادند رو آوردند و جمعی از آنان شهر قم را برای اقامت برگزیدند و هرچند که قم از نظر طبیعی و آب و هوا و وجود آب کافی به مناسبت نزدیکی به کویر، محروم مانده است اما به خاطر اینکه جایگاه و مأوای مقدسان شد، از معنویت و شکوه ایمان بهره تام و تمام یافت و مطمح نظر اهل ایمان گردید.. حضور حضرت فاطمه معصومه (س) را باید فصل تازه ای در تاریخ شهر قم به شمار آورد. هدف از نگارش این نوشتار، آشنایی با پیشینه تاریخی این شهر، نقش آن در تاریخ تشیع و همچنین بررسی اوضاع سیاسی آن در دو قرن اول اسلامی است.
اصغر بابایی فواد پورآرین
چکیده رخداد سقیفه و ریشه یابی چگونگی بروز آن در قبل و بعد از این حادثه باعث تراکم مطالب مبهم و بی شماری در ذهن می گردد. طبق روایات و احادیث بی شماری پیامبر (ص) در عصر زندگانی خود بارها و بارها چه پوشیده و چه آشکارا علی بن ابیطالب را به جانشینی و خلافت بعد از خود معرفی نموده بود. پیامبر احادیث و استدلالات بسیاری برای اینکه نشان دهد جانشینی بعد از او به چه کسی از صحابه می رسد به کار برد. طبق روایت محدثان شیعه این احادیث دیگر بحثی را برای روی آوری مسلمانان؛ مهاجر و انصار باقی نمی گذارد. ولی همان طور که در حوادث بعد از رحلت پیامبر (ص) مشاهده و غور می شود بسیاری از صحابه به ویژه سران انصار و مهاجر خلافت را برای خود زمینه چینی می کنند. در مناظره بین آنها که در سقیف بنی ساعده شکل گرفت، سر انجام مهاجرین موفق می شوند با ذکر دلایلی مبنی بر قرشی بودن جانشین پیامبر (ص) نماینده خود یعنی ابوبکر را بر کرسی خلافت بنشانند و این در حالی بود که در این روز هنوز جسد پیامبر (ص) دفن نشده بود و بنی هاشم که مهم ترین رکن قریش بودند در حال کفن و دفن رسول الله بودند. از عوامل مهم تثبیت ابوبکر به خلافت زیرکی و استفاده از قوه قهریه اطرافیان او به ویژه عمر بن خطاب بود. ترس از فتنه و اختلاف بین مسلمانان و هجوم دشمنان باعث سکوت علی بن ابیطالب (ع) شد. سقیفه باعث تحولات سیاسی و فقهی بسیاری در جهان اسلام شد که تا امروزه به قوت خود باقی است.
اکرم رجبلو صالح پرگاری
برمکیان و آل سهل هر دو از برجسته ترین خاندان های وزارت و دیوان سالاری عصر خلافت عباسی بودند که در صحنه تاریخ سیاسی اسلام ظاهر شدند و جلال خاصی به این خلافت بخشیدند .یکی از موضوعاتی که پژوهشگران تاریخی با آن رو به رو هستند عملکردهای این دو خاندان ایرانی و نقششان در خلافت عباسی و زوال و نابودیشان است در این رساله که به روش پژوهش تاریخی و توصیفی است و با توجه به منابع کتابخانه ای انجام می پذیرد به این مسئله پرداخته شده است. برمکیان از خاندان های با نفوذ ایرانی بودند، بنیان گذار قدرت این خاندان در دستگاه عباسیان خالدبن برمک و فرزند و نوادگانشان یحیی برمکی و فضل و جعفر از معروفترین افراد این خاندان بودند که در دوره هارون الرشید قدرت زیادی کسب کردند به طوری که در سال 178ه یحیی صاحب قدرت مطلق و تام و تمام شد و خلیفه تمام اختیارات را به او واگذار کرد. تمام مشاغل مهم در دست خویشاوندان و دستپروردگان یحیی قرارداشت به طوریکه همیشه پنج نفربرمکی معتبرترین مشاغل لشکری و کشوری دربار را برعهده داشتند و هرکس از آنان نبود ازکار دور می داشتند هدایایی که شاهان برای آنان می فرستادند و احتراماتی بیشتر از خلیفه برای آنان قائل بودند باعث تحقیر هارون و ثروتشان باعث حسادت خلیفه می شد همه این عوامل و سوءظن هارون نسبت به آنان و توطئهچینی اطرافیان منجر به دستگیری و قتلعام این خاندان شد . خاندان سهل نیز ایرانیالاصل و سودای احیای استقلال ایران و تجدید نعمت این سامان را در سرداشتند . خاندان سهل را برامکه پروراندند و رونق کار و آیین مملکتداری ایشان به طریق برامکه نزدیک بود فضل طرف اعتماد مأمون بود و بدون هیچ قید و شرطی زمام تمام امورکشور در اختیارش بود ولی سرانجام آنان نیز به سرنوشت اندوهبار برامکه دچار شدند چون فضل کشته شد وزارت به برادرش رسید تا بدین وسیله تهمت قتل فضل را از خود دور سازد. از طریق مطالعه این پژوهش می توان به نقاط اشتراک و افتراق این دو خاندان حکومتگر ایرانی در درون دستگاه خلافت عباسی پی برد..
ابوالحسن اسدی فواد پور آرین
در عصر امامت امام سجاد(ع) چهار قیام مهم در دو منطقه حجاز و عراق رخ داد. این قیامها به طور مستقیم وغیرمستقیم تحت تاثیر قیام امام حسین(ع) قرار داشتند.قیام حره در سال 63 هجری اولین واکنش جهان اسلام نسبت به شهادت حسین بن علی(ع) بود.در این قیام مردم مدینه از بیعت با یزید سرباز زدند و امویان را از شهر اخراج کردند. یزید، مسلم بن عقبه مری را در رأس سپاهی به مدینه فرستاد و مسلم در واقعه معروف به واقعه ی حره بر مردم مدینه پیروز شدواز باقی مردم به عنوان بردگان یزید بیعت گرفت. دومین قیام توسط توابین کوفه شکل گرفت.این گروه از بی وفایی و پیمان شکنی خویش توبه کردند و در اندیشه قصاص قاتلان امام حسین (ع) بر آمدند.آنان در ربیع الآخر سال 65 هجری با مرگ یزید و سستی امور حکومت اموی به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، قیام خود را آشکارکردند و با گروه کثیری از سپاهیان اموی در منطقه عین الورده درگیر شدند و در این جنگ تعداد زیادی از آنان به همراه سلیمان بن صرد به شهادت رسیدند. پس از شکست توابین، مختار بن ابی عبید ثقفی با کسب حمایت محمد بن حنیفه و دیگر شیعیان، جنبشی دیگر را برای قصاص قاتلین حسین(ع) بر ضد امویان سامان داد. وی پس از تصرف کوفه و تثبیت نسبی قدرتش، به قصاص قاتلان امام حسین(ع) پرداخت. به همین علت اشراف قبایل کوفی، امویان و مصعب بن زبیر درصدد جنگ با او بر آمدند و در دو نبرد «مذار» و «حروراء» بر مختار و همراهانش غلبه یافتند و با قتل مختار بر کوفه مسلط شدند. آخرین قیام مورد بررسی قیام عبدالله بن زبیر می باشد. عبدالله بن زبیر با بهره گیری از شرایط زمانی به وجود آمده پس از فاجعه کربلا و حمله و هتک حرمت به مکه و مدینه، دعوی خلافت کرد و در فاصله سال های 63تا73هجری به عنوان خلیفه بر بخش-های وسیعی از جهان اسلام حکم راند. به طوری که دراین زمان دو خلیفه زبیری و اموی یکی در حجاز و دیگری در شام حکومت می کردند. سرانجام این قیام با اقدامات گروههای مخالف این خاندان و اشتباهات تاکتیکی و سیاسی ایشان و شرایط زمانی خاص این دوره به شکست عبدالله بن زبیر از حجاج بن یوسف ثقفی انجامید وحجاز تحت حاکمیت بنی امیه در آمد. کلمات کلیدی: امام سجاد(ع)، قیام حره، قیام توابین، قیام مختار، قیام عبدالله بن زبیر
سعیده شاهرخی صالح پرگاری
در سراسر تاریخ ایران ، این سرزمین بارها مورد تاخت و تاز اقوام گوناگون قرارگرفت ، اقوامی که خواهان این نیز بودند که فرهنگ و روح ایرانی را تحت الشعاع خود قرار دهند . اما این سرزمین در پس تمامی این دست از رویدادهای خویش همواره به نگهداشت آنچه که او را زنده می نمود تلاش نمود . یکی از این اقوام که توانست با ورود ونفوذ و سپس تصرف ایران، به حاکمیت ایران از اواخر قرن چهارم دست یابد قوم ترک بود، که به مانند دیگر فاتحان سعی بر ، غلبه به وارثان این سرزمین داشت ،آغاز ورود این عنصر از قدرت یابی البتکین و جانشین او سبکتکین و سلطان محمود و سلطان مسعود است . سلاطینی که با آن نگاه ویژه خود به دستگاه خلافت عباسی و پیروی از مذهب سنت در رویاروی با قرامطه و تشیع به فرمانروای در بستر ایران زمین با سخت گیریهایی خودکامه خود پرداختند ، و گرچه از سنت های ایرانی در شیوه های حکومت داری خوداستفاده کردند ، ایران تجلی یافته در نوزایی فرهنگی سامانیان را تحت الشعاع خود قرار دادند و شرایط سختی رابرایش پدید آوردند ، که منجربه واکنش های گو نا گون در هر کدام از عناصر ویژه خود شد . این پژوهش در شناخت این زمان به بررسی هویت ایرانی این عناصر که، شامل زبان و ادبیات فارسی ، جشن هاو آیین ها ، دانشمندان و نخبگان ، فره ایزدی ، آگاهی های تاریخی و اساطیر ، دیوانسالاری ، و مذهب است ،می پردازد. و این گونه به هدف خود در شناخت این عناصر و نقش آنان در چگونگی هویت ایرانی زمان غزنویان می رسد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش برای پژوهندگان این زمان، آشنا شدن با سهم بالای زبان و ادبیات فارسیدر نگهداشت هویت ایرانی این دوره ، و نقش وزیران ایرانی در گسترش مطالعات ملی و باسازی هویت ایرانیمی باشد. و نیز در این پژوهش با شناخت کنش متقابل دو عنصر ایرانی و ترک چگونگی جهان ایرانی این دوران را در برخورد این دو عنصر با یکدیگر بهتر به ادرک در آمده است. این پژوهش کاری است با ماهیت توصیفی و تحلیلی ، که با گرد آوری مطالب مربوطه به وسیله فیش از کتب مربوط، به انجام رسیده است.
مینا کرمانیان صالح پرگاری
سامانیان برسرزمینی پهناور از حدود غربی خراسان تا آن سوی ماوراءالنهر فرمان می راندند. قلب دولت سامانی ماوراءالنهر بود. ماوراءالنهر منطقه ایست که در جغرافیای تاریخی ایران جایگاه بسیار مهمی دارد.موقعیت استراتژیکی ماوراءالنهر باعث شده، درطی سده های تاریخی مورد تاخت و تاز مهاجمان باشد و نظرآنان را به خود جلب کند.تاسیس و تشکیل حکومتهای محلی مستقل، ویژگی برجسته سیاسی و اجتماعی بعد از دوره سامانیان به خصوص در دوران سلجوقیان و بالاخص دوره مغولان محسوب می شود،که هرکدام از قسمتهای ایران در دست دودمانی از حکام محلی افتاد و ایشان فرمانروایان سرزمین خویش شدند.در واقع پیش زمینه آن در دوران سامانیان ایجاد شده و نخستین سنگ بنای این نوع حکومت، بعد از اسلام را سامانیان چیدند، سامانیان ولایات تحت تابعه خود را در اختیار خاندان هایی که از پیشینه تاریخی برخوردار بودند، قرارمی دادند برخلاف ایشان، سلجوقیان ولایات خود را به افراد خاندان خود یا شاهزادگانی که عنوان اتابک داشتند، می سپردند. حکومتهای ایالتی به میزان زیادی،کوچک شده حکومت مرکزی بودند.حکام ایالات در قلمرو خود حکم پادشاه کوچکی داشتند، بنابراین در زمینه های مالی و نظامی و دینی دارای اختیارات گسترده بودند. امیران سامانی در مواردی، تصدی فرماندهی قوای خراسان را که بالاترین سمت فرماندهی نظامی بود، را به اشخاص بانفوذ این ایالات چون ابوعلی محتاج از خاندان آل محتاج واگذار می کردند، این واگذاری باعث فزونی قدرت آنان و دخالت در امور حکومتی امیران سامانی می شد.در مقابل امیران سامانی از نفوذ ایشان علیه دشمنان خویش سود می جستند.این به دلیل روحیه تساهل و تسامحی بود که بطورکلی بر امیران سامانی حاکم بود. به عنوان مثال ، خوارزم که در زمان اسماعیل بن احمد سامانی به تصرف دولت سامانی درآمد،خاندان شاهیه خوارزم ،آل عراق، و سپس مأمونیان حاکمیت داشتند، اینان هر دو خراجگذار سامانیان بودند. آل محتاج هم که درناحیه چَغانیان دارای قدرت بودند، احتمالا از همان روزگار امارت اسماعیل بن احمد سامانی برتری سامانیان را پذیرفتند و به صورت یکی از خاندانهای با نفوذ قلمرو سامانی درآمدند که برای مدتی سپهسالاری خراسان را برعهده داشتند. بدین ترتیب خُتَّلان در دره وَخش امروزی،ناحیه جوزجان در جنوب رود جیحون در میمنه کنونی افغانستان و غَرچستان که ناحیه ای کوهستانی در قسمت علیای مرغاب در افغانستان امروزی قرار داشتند، سیادت سامانیان را قبول کرده بودند. این مناطق زیر نظر امرای نیمه مستقل محلی قرار داشتند و سامانیان تنها به گرفتن بیعت و هدایایی از جانب آنان قناعت می نمودند ودر عین حال بسیاری از متصرفات و امارتها به دولت سامانی خراج نمی پرداختند و تقریبا در امور داخلی خود مستقل بودند. بدین ترتیب دولت سامانی پیکره ای شد از خاندانهای مختلف که در یک قلمرو واحد و درون یک نظام سیاسی مرکزی قرار داشتند. در این پژوهش به معرفی ولایات مهم و شهرهای امیرنشین،که فرمانبردار سامانیان بودند، پرداخته شده است.
ام البنین برخورداری صالح پرگاری
اقتصاد کرمان به لحاظ قرار گرفتن در حاشیه شمالی دریای عمان و خلیج فارس و تنگه هرموز در مسیرهای ارتباطی شرق و غرب و شمال جنوب از قدیم الایام مورد توجه بوده است .پس از اسلام و استقرار دولت های ایرانی در جنوب شرق فلات ایران ، به تدریج رونق خود را بازیافت . با روی کار آمدن آل بویه و سپس سلجوقیان کرمان شکوفایی اقتصادی بیشتری یافت . منبع اصلی درآمد مردم ایالت کرمان با توجه به شرایط اقلیمی و موقعیت طبیعی نخست بر پایه کشاورزی سپس تجارت ، صنعت و معدن استوار بود.کرمان در قرون میانه به خصوص حاکمیت سلجوقیان و قراختاییان به لحاظ اقتصادی و به ویژه تجارت و صناعت موقعیت ویژه ای یافت. شهرهای این ایالت چون بردسیر و جیرفت از فعالیت های وسیع تجاری برخوردار شدند.تجارت به عنوان یکی از شیوه های معیشتی حاکمان مورد توجه قرار گرفت. اقدامات و اهتمام ویژه ی سلجوقیان به ویژه امنیت به وجود آمده از سوی آن ها در مسیر های تجاری و همچنین اقدامات آن ها برای تسهیل این امر باعث رونق و شکوفایی تجارت منطقه شد.در سایه این امنیت نسبی بازرگانی توسعه یافت و کاروان های تجاری از مناطق مختلف به سوی کرمان سرازیر شدند. بی توجهی سران سلجوقی و قراختایی به همراه شرایط آب و هوایی،کمبود آب و قحطی ها باعث کسادی اقتصاد کشاورزی در این منطقه گردید. شیوه های حکومتی ، خاصه سیاست مالیات گیری باعث مهاجرت روستاییان ،تقلیل و کاهش جمعیت و در نتیجه بایر ماندن زمین های کشاورزی شد. در این پژوهش سعی شده است که وضعیت اقتصادی منطقه و سیاست های اقتصادی حاکمان در محدود زمانی 357 ـ 703 هـ . ق مورد بررسی قرار گیرد و به مولفه های اقتصادی آن از جمله کشاورزی ، مالیات ها ، تجارت ، صنایع و معادن پرداخته شود. بررسی تحولات اقتصادی کرمان با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی ذکر شده هدف اصلی این پژوهش است. روش انجام تحقیق در این پژوهش ، تحقیق کتابخانه ای است . در این روش پس از شناسایی منابع و فیش برداری، اطلاعات نقد و بررسی و به روش توصیفی- تحلیلی ارائه گردیده است.
فریبا تقوی پروین دخت اوحدی
اندلس در عصر حکومت های اسلامی به اوج رونق و شکوفایی رسید. از آنجا که مسلمانان با سایر ادیانی که در اندلس بودند، تسامح دینی داشتند و حاکمان مسلمان زمینه ی رشد و پیشرفت را فراهم می کردند در عصر امویان اندلس توجه به علوم و دانشمندان، مدارس، هنر و معماری بیشتر حاصل شد حتی اندلس با بغداد برابری می کردی حکم کتاب الاغانی را قبل از این که به بغداد ببرند خریداری کرد. در پژوهش حاضر سعی بر این است که علل شکوفایی تمدن اسلامی اندلس در زمینه های مختلف: از جمله علوم، مدارس و کتابخانه ها و عوامل سقوط این تمدن مورد بررسی قرار گیرد. از مهم ترین دستاوردها و نتایج این پژوهش برای دانش پژوهان و محققان ارائه ی توصیفی از شرایط پیشرفت جامعه اسلامی هم چنین ارائه ی اطلاعاتی جامع پیرامون توجه حاکمان اسلامی و بیان اقدامات آن ها برای شکوفایی جامعه ی اسلامی است. هم چنین بیان این مطلب که در زمان برخی از حکومت های اسلامی به خصوص حکومت های ملوک-الطوایفی که سه دوره روی کار آمدند حکومت اسلامی قطعه قطعه شد و از درون اختلاف هایی که بین این حکومت ها وجود داشت حکومت اسلامی را تضعیف کرد هم چنین فساد اخلاق مسلمانان موجبات ضعف روحیه ی آن ها را فراهم آورد. مسیحیان که در پی فرصت بودند که به حکومت مسلمانان خاتمه دهند شروع جنگ های صلیبی و انگیزه ی جهاد مقدس باعث شد که مسیحیان مسلمانان را شکست دهند
صغری رضایی صالح
چکیده: کشور عربستان صرف نظر از یک مقطع حساس تاریخی که در آن ظهور اسلام واقع شد، در طول دوران و ادوار گذشته در حاشیه قرار داشت و آن زمان چندان توجهی به این سرزمین خشک و لم یزرع نبود . به خاطر بافت سنتی که داشت بین قبایل رقابتهایی برای تصاحب زمین و یا کسب قدرت و تحکم بر یکدیگر وجود داشت. تا اینکه در قرن دوازدهم ه.ق در طی برخوردهایی که در این سرزمین به وقوع پیوست آل سعود توانستند به یک وحدت و همبستگی دست یابند و کل سرزمین عربستان را در اختیار خود درآورند. مهمترین دغدغه های این رساله پاسخ به این سوال ها می باشد که محمد بن عبدالوهاب در شکل گیری حکومت آل سعود چه نقش و جایگاهی داشت؟ همچنین مسائل دیگر چون سیاست امپراتوری عثمانی در برخورد با اقدامات امرای نجد، اوضاع سایر سرزمین ها و قدرت های محلی و منطقه ای چون ایران در این عصر چگونه به پیش بردن قدرت آل سعود کمک کرد؟ و دیگر اینکه سیاست های دول استعمارگر و حضورشان در منطقه چه تأثیری در پیدایش و رشد این سلسله داشت. پس از ایجاد پیمان میان محمد بن سعود و محمدبن عبدالوهاب، آشفتگی سیاسی در عربستان که برخاسته از درگیری عناصر تاثیر گذار شرفای مکّه، ریاض و بنی خالد بود شرایط را برای توسعه قلمرو حکام جدید فراهم ساخت. از طرفی سیاست منفعلانه عثمانی در برابر حوادث نجد و عدم توجه کافی به امور سرزمین های تحت سلطه اش بخصوص پس از کاسته شدن تحرکات ایران در منطقه عتبات و حرمین شریفین به دلیل بحران های سیاسی که بعد از مرگ نادرشاه در ایران به وجود آمده بود، موجب شد تا سعودیان راحت تر بتوانند دامنه حملات خود را گسترش دهند و به سرزمین های خارج از عربستان نیز دست درازی کنند. در این پژوهش به عنوان یک پژوهش علمی- تاریخی، از دو روش توصیفی و تحلیلی استفاده گردید، که در آن از مطالعات کتابخانه ای و مکتوبات مرتبط با موضوع استفاده شده است. واژه های کلیدی: عربستان سعودی، محمدبن عبدالوهاب، آل سعود، محمدبن سعود، عبدالعزیزبن سعود، دولت عثمانی، دولت ایران
سجاد بهنام مفرد کاظم میقانی
درزمانمعاویهمنجربهفتوحسرزمینهایشامات،آسیایصغیرونواحیشرقیدریایمدیترانهوبرخینواحیبریوبحریشد.ازآنجاییکهبنیامیهازدورانعمرخلیفهدومحاکمشاماتبامرکزیتدمشقشدهبودندواینحاکمیتدردورانعثماننیزادامهیافتودردورانامامعلی(ع) نیزباجنگوتزویرهمچنانبرسرقدرتباقیماندند،بهتوسعهروابطنظامی،سیاسیوفرهنگیباقلمروتازهمفتوحهرومیپرداختند.معاویهپسازتثبیتقدرتدرشاماتازسال 40هبهبعد،اینمناسباترااستمراربخشیدبهنحویکهبهرغممخالفتهاوقیامهایمتعدددرداخلسرزمیناسلامی،منازعاتوتعاملاتخودرابارومیانشرقیصورتدیگریدادمعاویهباتغییرشیوهیخلافتبهسلطنتوکسبمشروعیتظاهریسیاستخارجیتازهایرابرایدولتامویترسیمکردکهبخشیازآنتاحدودزیادیتابعمتغیرهایسیاستداخلیبود،بدینمعناکهاگراوضاعداخلیحکومتروبهآرامیمیرفت،دیپلماسیخارجیدولتامویفعالمیشدوسیاستخارجیتهاجمبهنواحیشمالی،غربیوشرقیقلمرودولتامویشدتمیگرفت; اماهرگاهدولتمعاویهباقیامهایداخلیمواجهمیشدسیاستخارجیودیپلماسیآنازتحرکلازمبازمیماندوبعضادولتامویسیاستصلحراتعقیبمیکرد .معاویهکهمیدانستامنیتسرزمینهایتازهفتحشدهبیشترازسویامپراتوریرومشرقیتهدیدخواهدشد،زیراامپراتوریرومکهچندینقرنقبلبراینمناطقتسلطداشتنداکنونکهبخشهایعمدهایازآنمناطقاستراتزیکراازدستدادهبودندانگیزههایبیشتریبرایرویاروییوتصرفمجددبروزمیدادنداماآنسرزمینهانیزبهدلایلسیاسیمذهبیاجتماعیفرهنگیآمادگیگسستنازرومشرقیوپیوستنبهقلمرواسلامیراداشتند.اززمانمعاویهروابططرفینبیشتردرحالتجنگوصلحگذرمیکردودوطرفمترصدفرصتمناسببرایکسبامتیازاتازیکدیگروتضعیفطرفمقابلبودند
مصطفی خوش خلق صالح پرگاری
در سال 219 هجری قمری با سقوط حکومت اویغور، قبایل قرلق با متحد کردن دیگر قبایل ترک، حکومت قراخانی را تشکیل دادند. قراخانیان که در مسیر قدرت گیری به سمت غرب حرکت می کردند، اکنون نیز که خود را در رأس قبایلی جنگ جو می دیدند، متوجه ایران شدند و در ماوراءالنهر و خراسان طمع کردند. آنان با منقرض نمودن سامانیان بر ماوراءالنهر دست یافتند؛ اما در برخورد با غزنویان ، سلجوقیان و خوارزمشاهیان موفقیتی نداشتند. با حملات ناکام قراخانیان به ایران، حکومت های مستقر در ایران، بهانه لازم برای دخالت در امور ماوراءالنهر و ترکستان را پیدا کردند و علاوه بر لشکر کشی مستقیم ، با شوراندن بخش های فرعی و پراکنده حکومت قراخانی علیه یکدیگر به اهداف توسعه طلبانه خود دست یافتند؛ اما باید گفت حضور قراخانیان در مرزهای شمالی، همواره عامل نگرانی ایران بود. قراخانیان با همزمان کردن حملات خود با اوضاع ناآرام داخلی ایران، برای تداوم قدرت حکومت های مستقر در ایران خطرناک می نمودند؛ به ویژه که قراخانیان با تحریک قبایل ترک و هدایت آنان به سمت ایران و در مواردی با حمایت از عاصیان و ناراضیان داخلی ایران، سبب ایجاد شورش و نا امنی و در نهایت توجه حکومت های ایرانی به سمت ماوراءالنهر و ترکستان گردیدند و آن ها را از توجه به شرق و غرب قلمرو خویش بازداشتند. به این ترتیب قراخانیان توانستند بقای خود را برای 400 سال تضمین کنند. فقط اختلاف های داخلی بود که قراخانیان را از پای انداخت، نه تهاجمات خارجی. قدرت قراخانیان از دو منبع قبیله و نسب و نژاد با تکیه بر نظریه الهی سلطنت شکل می گرفت. قراخانیان علیرغم بهره گیری از دیوان سالاران ایرانی، هرگز الگوی حکومت متمرکز ایرانی را نپذیرفتند و سنت های ترکی و قبیله ای خود را حفظ کردند. به ویژه که آن ها با پایگاه قدرتمند علما و نظامیان (ایلات متحد) روبرو بودند و قدرت آنان را تأیید می کردند و حکومت را به اقطاع آنان و شاهزادگان سلطنتی می سپردند که همین امر زمینه درگیری -های داخلی را فراهم می آورد. با وجود همه مقاومت ها، قراخانیان در مجاورت مرزهای اسلامی ، علاوه بر قبول دین اسلام، از فرهنگ اسلامی و ایرانی نیز تأثیر پذیرفتند. قراخانیان با قبول اسلام و گذر به زندگی شهری، نیاز های جدیدی را در خود احساس کردند و در صدد پاسخ به این نیاز ها برآمدند. آنان برای پاسخ گفتن به نیازهای خود ، اسلام را به عنوان ایدئولوژی پویایی در خدمت گرفتند و به گسترش آن در قالب دین حکومتی و پی گیری سیاست های غزا و جهاد و حمایت از جریان های تصوف اهتمام ورزیدند تا بیابان گردان ترک را با اسلام آشنا سازند؛ زیرا با گرویدن بیابان گردان به اسلام، خطر آنان دفع می شد و با استخدام آنان در قالب نیروهایی جدید، علیه قدرت های مخالف به کار گرفته می شدند. به این ترتیب با زوال سامانیان، سد دفاعی در برابر ترکان از بین رفت و با گسترش اسلام، آنان در قالب عقد اخوت اسلامی وارد سرزمین های اسلامی شدند. قراخانیان در پی همین سیاست های خود در راه گسترش اسلام و تحت تأثیر فرهنگ ایران و اسلام با حفظ سنت ها و مفاهیم اصیل ترکان، به حمایت از کتابت روی آوردند و ادبیات ترکی میانه را با هدف تبلیغ در بین بیابانگردان پایه ریزی کردند و ترکان را به زبان ساده خودشان مورد خطاب قرار دادند ؛ از این رو اولین آثار ترکی با رسم الخط عربی در زمان حکومت این سلاله شکل گرفت. در زمینه دیوان سالاری نیز آنان با تلفیق سنت های دشت و سنت های ایرانی – اسلامی سبکی میانه را ارائه دادند.
مجید استاد صالح پرگاری
دوره سامانیان یکی از ادوار تاثیرگذار و مهم در تاریخ و فرهنگ ایران محسوب می شود که این تاثیر همواره تا به امروز در فرهنگ و زبان و اندیشه ایرانی بر دوام بوده است. بنابراین بررسی وجوه مختلف زندگی مردم در آن سامان و دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اقتصاد و وجه اقتصادی زندگی مردم آن دوره یکی از وجوهی است که بررسی شاخصه های اصلی و بخش های مختلف آن از جمله تجارت، کشاورزی و صنعت و معدن و میان تاثیر و تاثر آن ها بر یکدیگر باید مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش بر آن است که از عوامل اصلی شکوفایی و اعتلای ایران در دوره سامانیان، توجه و رسیدگی به امور اقتصادی و از آن میان و مهم تر از همه توجه به امر بازرگانی است، که خود زمینه ساز رشد و شکوفایی سایر بخش ها را فراهم آورده است، که آن نیز به نوبه خود در سایه امن و آسایش و ثبات، و برقراری عدالت و آرامش در سایر حوزه هاست. در این دوران ما شاهد گسترش گسترش فعالیت بازرگانی تجار ایرانی از شرقی ترین نقاط دنیای شناخته شده آن روز تا غربی ترین آن، یعنی از چین و هند گرفته تا کشورهای حوزه بالتیک و حتی منطقه اسکاندیناوی هستیم. تعداد بسیار زیاد سکه های کشف شده سامانی در این مناطق شاهد مدعای ماست. رواج سکه های سامانی در اکثر نقاط مورد اشاره نشان از رشد بالای محصولات و تولیدات سامانیان چه در اکثر نقاط مورد اشاره نشان از رشد بالای محصولات و تولیدات سامانیان چه در زمینه کشاورزی و چه صنعت و معدن و یا سایر بخشهاست که برای تسهیل در امر مبادلات گسترده تجاری مورد استفاده بوده است. در این پژوهش سعی ما بر این بوده است تا با روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به کلیه متون و اسناد بجای مانده از مورخین منقدم و هم عصر سلسله مزبور و همچنین نتایج بررسیها و کاوشهای دانشمندان علوم مختلف در عصر جدید به اطلاعات مورد نیاز خود دست یابیم.
اکبر صبوری حسین مفتخری
دیوانسالاری در ادوار مختلف تاریخ ایران جایگاه و کارکرد خاصی داشته است. در یک دوره تاریخی قدرتمند بود و در دوره¬ای دیگر از قدرت آن کاسته می¬شد. از این¬¬رو، یکی از مسائل مطروحه جایگاه این نهاد در ساختار حکومتی تیموریان است. تیمور بنیانگذار این حکومت علی رغم اشتهار در جنگها برای ایجاد یک دیوانسالاری مرکزی منسجم تلاش نکرد و حکومت خود را با اتکا به قدرت فردی و نیروهای وفادار تابع خویش اداره کرد. هر چند این نظام در زمان او کارآیی لازم را داشت و تیمور از آن طریق به اهدافش رسید، اما جانشینان او با چالش¬های جدّی برای تحکیم حکومت خویش و تداوم این سلسله مواجه بودند. بدین سبب بود که جانشینان او با درک این واقعیت که با درآمد ناشی از غارتگری و مالیات¬های نامنظم توان اداره مملکت را نخواهند داشت؛ تصمیم به احیاء نظام دیوانسالاری گرفتند. از زمان شاهرخ به بعد تا پایان سلطنت حسین بایقرا تلاش¬هایی برای ایجاد یک دیوانسالاری متمرکز با اتکاء به دیوانسالاران ایرانی آغاز شد. هدف این پژوهش با تکیه بر روش تاریخی و رویکرد توصیفی- تحلیلی در صدد شناخت ساختارها و کارکردهای دیوانسالاری عصر تیموری و بررسی روند تغییر و تحولات نهاد دیوانسالاری در این دوره تاریخی است. تدقیق در منابع اصلی اعم از متون تاریخی و مجمع الانشاء¬ها و تذکره های ادبی نشان می دهد که 1- دیوانسالاری این دوره از نظام دوگانه دیوان اعلی و دیوان تواچی تشکیل می شد که دیوانسالاران ایرانی به همراه امرای چغتایی و شاهزادگان تیموری ارکان اصلی این ساختار بودند و همواره قدرت بین آنان دست به دست می شد. میزان قدرت و نفوذ آنان در دیوان از سلطانی به سلطان دیگر متفاوت بود. مهم ترین کارکرد دیوانسالاری و کارگزاران آن رسیدگی به امور مالیاتی، بازرسی دیوان های محلی ولایات،آبادی بلاد، افزایش درآمدها، رسیدگی به شکایات مالیاتی بود. وزارت دیوان اعلی، امارت دیوان اعلی مهم ترین مناصب این دیوان به شمار می آمدند. 2- از شاهرخ به بعد با واگذاری اختیارات و قدرت نسبتا بیشتر به دیوانسالاران ایرانی دوره گذار از نظام حکومت فردی و مرکز گریز به دستگاه دیوانسالاری متمرکز آغاز شد. دیوانسالاری متمرکز در زمان شاهرخ تکوین و در زمان ابوسعید و بایقرا تا حدودی تثبیت گردید، اما سرانجام به سبب مقاومت عناصر مرکز گریز در اواخر حکومت بایقرا جریان انتقال به طور کامل صورت نپذیرفت.
حمیده شجاعی صالح پرگاری
خوزستان بعد از عهد داریوش هخامنشی، جز ولایات حاصلخیز ایران بود. حاصلخیزی این سرزمین باعث شده که عرب¬ها به این منطقه چشم طمع، و انگیزه تصرف آن را داشتند. این سرزمین در سال های 16-19 هجری زیر ضربات مداوم قوم عرب بود که آن¬ها از نقاط مختلف عربستان به سوی عراق و خوزستان گسیل شدند. وسعت سرزمین خوزستان به همراه تنوع جغرافیایی و تنوع آب و هوایی باعث گردیده تا مردمان ملت¬های مختلف از جمله عرب¬ها با ویژگی¬های آداب و رسوم خاص در آنجا سکنی گزینند. قبایل عرب بنا به شرایط داخلی شبه جزیره¬العرب یعنی، قحطی، خشکسالی، جنگ¬های قبیله¬ای، سرزمین ایران را مورد توجه قرار دادند. حکومت ساسانی دولت آل¬لخم حیره را برای تقویت مرزهای غربی ایران، زیر حمایت خود قرار داد و این¬ها باعث جلوگیری تهاجم عرب¬ها به ایران می¬شدند. قبایل عرب جهت کسب موقعیت¬های اقتصادی بهتر و کسب غنایم بیشتر به سمت ایران روانه شدند. عمر خلیفه دوم با توجه به حضور گسترده عرب¬ها در عراق دو شهر کوفه و بصره را برای سکونت آن¬ها و پشتیبانی از ادامه فتوحات در ایران ایجاد نمود. بنابراین موقعیت جغرافیایی، تشویق خلیفه، غنایم فراوان، تجارت ایران با چین و هند و راه¬های تجاری و محصولات تجاری مانند ابریشم و نیشکر و خرما و سایر محصولات دیگر باعث شد که قبایل فراوانی از تمیم، بکربن وائل، عبدالقیس و غیره به بهانه ادامه فتوحات به سرزمین خوزستان وارد شوند. اسکان بسیاری از قبایل در شهرهای خوزستان مانند، اهواز، شوشتر، شوش، دشت میشان، و غیره پیامدهای اجتماعی و فرهنگی گوناگونی را به وجود آورد و این باعث ظهور رشد شهرنشینی، پدیده موالی، دگرگونی ساختار اجتماعی، نشر و گسترش اسلام و اختلاف قبایل شمالی و جنوبی شده بود. عرب¬ها با میل خود وارد مناطق خوزستان شدند و با خود دین اسلام که تساوی و برابری را به همراه داشت، برای مردم به ارمغان آوردند. با ورود عرب¬ها به ایران زبان فارسی رشد و گسترش یافت و آن¬ها زبان عربی را وارد مناطق خوزستان کردند. این منطقه در دوره¬های بعد با امواج مهاجرت قبایل عرب، مواجه شد و بسیاری از قبایل به این منطقه سرازیر شدند. هدف از نگارش این پایان¬نامه، آشنایی با زندگی عرب¬ها، پیشینه تاریخی، موقعیت جغرافیایی، فرهنگ، زبان، مذهب و همچنین سیاست¬های قوم عرب و تاثیراتی که بر منطقه خوزستان داشتند، را تبیین نمائیم.
فریبرز سجادی حسین مفتخری
پژوهش در تاریخ تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران در دوره ی میانه (322 – 590 ه. .ق) این واقعیت را نمایان می سازد که «مسجد» و کارکردهای آن تأثیر بسیار مهمی در روند این تحولات در جغرافیای ایران و اسلام داشته است. پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی ابعاد مختلف رابطه مسجد و سیاست، ضمن شناخت و توصیف انواع مسجد و احکام آنها و نیز تحلیل دلایل حکومت های دوره میانه در ایجاد جریان مسجدسازی و تنوع بخشی به کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مسجد، چگونگی مرجعیت این مکان مهم را در جهت کسب مشروعیت و تولید و تثبیت قدرت سیاسی حکومت ها تبیین و تحلیل نماید. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که حکومت های دوره میانه (آل بویه، غزنویان و سلجوقیان) به منظور کسب مشروعیت های سیاسی و مذهبی، ایجاد تعادل بین فرق مذهبی و کنترل منازعات فیمابین آنان، تعلقات و باورهای مذهبی اصحاب قدرت، بالابردن کیفیت و ارزش های زیبایی شناختی مسجد به عنوان سمبل معماری اسلامی جریان مسجدسازی در سده های چهارم تا ششم هجری قمری را تسهیل بخشیدند. برخی کارکردهای فرهنگی و اجتماعی مسجد نظیر نماز جماعت، ذکردعا، آموزش و مباحثه، قضاوت، تجمع و تعاون اقتصادی علاوه بر رویکرد فرهنگی و اجتماعی ابعاد سیاسی نیز داشتند و زمینه ساز مشارکت سیاسی و مذهبی جامعه، بازتولید مشروعیت برای حکومت ها، کنترل افکار و اندیشه های سیاسی فرق مذهبی، کسب مقبولیت سیاسی حکومت، ایجاد زمینه وفاق سیاسی و اجتماعی جامعه، افزایش رضایت سیاسی و اجتماعی مردم از حکومت می شدند و البته برخی کارکردها نظیر مناظرات کلامی، اندیشه ای و سیاسی باعث ایجاد چالش های عقیدتی و سیاسی در جامعه می شد. حکومت های موصوف به دنبال آن بودند تا با بهره گیری از کارکردهای سیاسی مسجد به عنوان ابزار کسب مشروعیت از طریق مسجدسازی، جلب نظر خلافت، حمایت از علماء و فرق مذهبی خاص و نیز خطبه خوانی، کنترل منازعات سیاسی فرق مذهبی، اعلان مواضع سیاسی و ابلاغ فرامین حکومتی از طریق تریبون نافذ مساجد، از این مکان عبادی و سیاسی به عنوان بستر کسب مشروعیت و تولید و تثبیت قدرت سیاسی بهره برداری نمایند. در واقع حکومت ها با اعمال سیاست نظارتی بر مساجد تلاش داشتند تا تحولات این کانون مهم را با اهداف و سیاست های خود همسو سازند که اغلب موفق بودند، اما گاهی نیز توفیق با آنان همراه نبود. به همین جهت مسجد دارای کارکردی دوگانه بود، به این مفهوم که اغلب در جهت همگرایی با سیاست های قدرت حاکم پیش می رفت و گاهی به کانون ضد حکومت تبدیل می شد و تحولاتی چون اعتراضات سیاسی و اجتماعی، قتل های سیاسی، نزاع، تفرقه و مناقشات سیاسی و مذهبی در آن در می گرفت.
مرتضی مبارکی زاده جاز صالح پرگاری
درعصر امام صادق(ع) چهار قیام مهم علوی در چهار منطقه کوفه، خراسان، مدینه و بصره رخ داد. اولین قیام علوی قیام زید بن علی(ع در سال 122 هجری در واکنش به ظلم و تعدی دستگاه خلافت اموی و خونخواهی جدش امام حسین(ع) در کوفه رخ داد، و شمار زیادی از مردم آن شهر با زید بیعت کردند. اما در نتیجه ایجاد ارعاب و تهدید حاکم اموی آن شهر بیعت خود را شکستند و زید را تنها گذاشتند که این امر به کشته شدن وی انجامید. دومین قیام توسط یحیی بن زید در منطقه خراسان شکل گرفت. یحیی که از قیام پدرش جان سالم به در برده بود از کوفه به سمت خراسان فرار کرد. و در آنجا تعداد زیادی از مردم آن شهر با وی بیعت کردند. وی برای گرفتن انتقام خون پدر و مقابله با ظلم و جور دستگاه خلافت به سال 125 در خراسان قیام کرد، و توانست در چندین جنگ بر نیروهای اموی غلبه کند، اما سرانجام در نبرد ارغونه از نیروهای اموی شکست خورد و به شهادت رسید. سومین قیام علوی توسط محمد بن عبدالله(نفس زکیه) از شاخه حسنی در مدینه به سال 145شکل گرفت. محمد نفس زکیه پیش از دست یابی عباسیان به حکومت، به خلافت چشم دوخته بود، و به همین دلیل زمانی که عباسان به قدرت رسیدند وی از بیعت امتناع و علیه آنان دست به قیام زد و پیروانش در حجاز، عراق و خراسان برای وی دعوت می کردند. قیام وی مشکلات فراوانی را برای منصور خلیفه عباسی به وجود آورد، اما در نهایت در نبرد با سپاه عباسی به فرماندهی عیسی بن موسی به قتل رسید. آخرین قیام علوی عصر امام صادق(ع) قیام ابراهیم بن عبدالله(قتیل باخمری) به سال 145در بصره رخ داد. ابراهیم که از طرف برادرش نفس زکیه برای دعوت و قیام به بصره فرستاده شده بود پس از کشته شدن نفس زکیه قیام کرد. در این قیام گروههای مختلفی از جمله شیعیان، زیدیه و معتزله شرکت داشتند و این قیام نیز پس از وارد نمودن خسارات و تلفات سنگین به دستگاه خلافت سرانجام درهم کوبیده شد. امام صادق(ع) به طورغیر مستقیم قیام های زید بن علی(ع) و یحیی بن زید، را تأیید کردند، و در مورد قیام های محمد بن عبدالله(نفس زکیه) و ابراهیم بن عبدالله، باید این چنین بیان داشت که: اگرچه امام آنها را تأیید نکرد ولی هیچ تکذیبی هم از سوی ایشان مشاهده نشده است.
فرزانه بلخاری قهی حسین مفتخری
یکی از مهم ترین شهرهای دوران اسلامی در جهان اسلام و ایران، شهر ری بوده است. از این رو این شهر همواره مورد توجه حاکمان و فرمانروایان بوده است و بااین وجود در دوره حکومت آل بویه در حدود یک سده از آرامش نسبی و امنیت برخوردار شد. این امر موجبات شکوه و رونق ری را در برداشت که در نتیجه رونق تجارت و کشاورزی و شکوه وعظمت را برای این شهر و مردمانش به ارمغان آورد. شهرری،از شهرها و مراکز مهم ایران بود که در نخستین سال های فتوحات اسلامی به تصرف اعراب در آمد و بتدریج مسلمانان در آن قوم غالب شدند. این شهر به علت موقعیت مناسب جغرافیایی (پل ارتباطی شرق و غرب)، شرایط اقلیمی و کشاورزی از دوران باستان تا قرون اسلامی همواره مورد توجه حکومت ها بوده است . ری در دوران بوییان بعنوان یکی از پایتخت های این حکومت محسوب می شد. در این سرزمین در زمان آل بویه، رکن الدوله، موید الدوله، فخر الدوله، سیده ملک خاتون و مجدالدوله دیلمی فرمانروایی کردند. آل بویه دارای وزیرانی کاردان و دانشمند بودند. وجود بازارها ،دروازه ها، محلات، رودها، کشاورزی وتجارت، کاروانسراها ودکان های مملّو از کالا در این دوره نشان از آبادانی ری دارد. در این شهر گروه های مذهبی مانند: شیعیان، شافعیان و حنفیان در محلات ری فعالیت داشتند و مناسبات مذهبی عامل مهمی در اوضاع اجتماعی آن دوران محسوب می شد .با این وجود فرقه ها ی مذهبی با یکدیگر تعامل داشتند وآل بویه ی شیعه مذهب، سیاست تسامح وتساهل را در مورد مذهب اعمال می نمودند تا قدرت دولت تهدید نشود . طی یورش غزنویان در پی ضعف داخلی و در گیری های مذهبی این شکوه و عظمت رو به افول رفت وشاید بتوان ادعا نمود که دیگر ری از سکه افتاد، تا دوره مغولان که تخریب اساسی صورت گرفت.
حمیده عرب پروین دخت اوحدی
ابوالعباس احمد ملقب به الناصرلدین الله سی و چهارمین این خلفا است و کسی است که در این خاندان از تمام خلفای دیگر بیشتر خلافت کرده و ایام امامت و دوره امیرالمومنینی او به چهل و شش سال و یازده ماه قریب به نیم قرن رسیده است.دوره خلافت الناصر لدین مقارن شده است با زمانی که ممالک اسلامی از چهارطرف مورد حمله سخت کفار قرار گرفته و سلاطین اسلام در نتیجه غیرت اسلامی و به قصد حفظ مسلمین از تعرض کفار و در چهار گوشه بلاد مسلمان نشین به جهاد سخت و جلوگیری از تعرض دشمنان اسلام اشتغال داشتند .اما ناصر خلیفه پیشوای مسلمین نه تنها اندیشه ایی از این رهگذر به خاطر راه نمیداده بلکه در بغداد سرگرم جمع مال و کبوتر بازی و ترتیب امر جاسوسان و گلوله پرانی و تهیه زمینه جهت بر زمین زدن سلاطین مقتدر اسلام بوده و در این مرحله صعب حتی از مواضعه با کفار یعنی دشمنان حقیقی مسلمین و مخالفین خاندان خود نیز مضایقه نکرده است.
سکینه خدابخشی کاسگری محمد تقی مختاری
تجارت از ارکان مهم اقتصاد است. پژوهش درباره ی فعالیت های اقتصادی مسلمانان، به خصوص تجارت در قرون اولیه ی اسلام دارای اهمیت بالایی می باشد. تجارت مکه مقارن ظهور اسلام از رشد و رونق بالایی برخوردار بود. در صدر اسلام و بعد از فتح مکه، انحصار تجارت که در اختیار قریشیان بود، به مسلمانان تعلق گرفت. در دوره ی خلفای راشدین و امویان به علت این که مسلمانان مشغول گسترش قلمرو اسلامی و کسب غنایم بودند، به بازرگان و بازرگانی توجهی نگردید. اما از اوایل قرن دوم هجری، تجارت در توسعه اقتصادی جامعه ی اسلامی نقش مهمی پیدا کرد و به تدریج در سرزمین های اسلامی رونق یافت. به طوری که از اواسط قرن دوم هجری تجارت جنبه ی جهانی یافت. عواملی چون گسترش قلمرو اسلامی، موقعیت جغرافیایی، راه های بازرگانی، روابط با سایر سرزمین ها، استفاده از پول و گسترش زبان عربی در رونق و شکوفایی بازرگانی موثر بودند. واژه های کلیدی : راه، تجارت، بازرگان، بازار، اصناف، پول.
مرضیه دلیخون صالح پرگاری
در قرن چهارم هجری که دوران رشد و گسترش تمدن اسلامی محسوب می شود، شرایط سیاسی اجتماعی و فرهنگی خاصی بر جعان اسلام حاکم شد؛ که نقطه عطفی در حوزۀ دانش سیاسی مسلمانان به طور عام و بالاخص شیعیان به شمار می آید. در این زمان با ضعف خلفای عباسی و قدرت یابی آل بویه، بستری برای شیعیان امامیه فراهم شد؛ تا عالمان شیعی فعالیت خود را برای اولین بار به طور علنی آغاز کرده و بتوانند پاسخگوی نیازهای قکری عقیدتی شیعیان باشند.از جملۀ این عالمان شیخ مفید و شیخ طوسی می باشند، که در این برهۀ حساس از تاریخ سیاسی شیعه نقش مهمی را ایفا می کنند. آنان با جمع آوری احادیث، به تحلیل تاریخ سیاسی و باز بینب اندیشه های فقهی کلامی پرداخته، و دانش سیاسی تشیع را گسترش دادند، هم چنین با استفاده از امکانات و فرصتهای بدست آمده در این عهد توانستند یکی از شکوفاترین دوره های تاریخ تشیع را خصوصاَ به لحاظ دفاع از آن مذهب در مقابل مخالفان و ندوین کتب ایجاد کنند؛ به طوریکه بسیاری از کتب مرجع شیعه بویژه منابع اصلی فقه شیعی در این دوره حریر شده است.با توجه به اهمیتی که این دوره در تاریخ اسلام دارد؛ در پی دستیابی به این مسئله هستیم که تحت تأثیر چه عواملی علمای امامیه توانستند با فرق و مذاهب دیگر مقابله کنند، و در فقه و کلام شیعه شیوه های نوینی را پایه گذاری کنند. شیخ مفید بزرگترین عالم شیعی این دوره توانست فقه شیعی را از مرحلۀ نص گرائی به عقل گرائی وارد کند؛ حضور او نقطه عطفی در تاریخ کلام امامیه است که اندیشه هایش تأثیرات سرنوشت سازی بر متکلمان بعدی داشته است. شیخ طوسی نیز، دانشمندی پر آوازه در علم فقه و کلام شیعی است، و جایگاهی بلند و عظیم دارد.
حامد بیرانوند صالح پرگاری
از آن جهت که سلاطین آل بویه خود ویژگی های نظامی گری داشتند، و به دلیل حفظ متصرفات و جنگ با مدعیان و دشمنان حکومت ، سپاهیان در نزد ایشان دارای اهمیت بودند؛ بنابراین شناخت جایگاه ، نقش و کارکرد نظامیان امری در جهت بازشناسایی ساختار حکومت و به تبع آن جامعه ی عصر آل بویه محسوب می گردد. گرایش دیلمیان به مذهب تشیع از عواملی است که میان آنان و حکام خلفای عباسی تمایز ایجاد کرد و تسلط آنان بر بغداد ، موجد تحولی بزرگ در جامعه ایران و سرزمین های اسلامی گردید . آل بویه در صدد تلفیق ملیت ایرانی با دیانت اسلامی ، از نوع شیعی ، بودند. تسلط آل بویه بر خلفای عباسی ، قدرت دنیوی خلفا را رسما محدود کرد .از این رو، شناسایی پایگاه سیاسی و اجتماعی امرای نظامی، به عنوان عناصر درگیر در جامعه ی آن عصر، و چگونگی سامان یابی آن ها در درون این جامعه، در شناسایی جهت گیری ها و گرایش های این عناصر قدرت ضرورت داشت. در جهت بازشناسایی گرایش های امرای عهد آل بویه و تاثیر آن در جامعه ی آن عصر، در حوزه ی نظامی گری به دنبال تبیین الگوی رفتاری امرای نظامی عهد آل بویه هستیم ، تا بدین طریق، این عناصر در این الگوی فراگیر مورد بررسی قرار گیرند. به دنبال جای یابی آن امرا در درون بافت حکومت آل بویه و توان یابی آن ها در حوزه های سیاسی و اجتماعی، گرایش نیروهای نظامی به جهت تسلط بر تمام شئون حکومتی سوق می یافت که از آن طریق در جهت تضعیف حکومت آل بویه و به دنبال شکل گیری حکومت های مستقل عمل می نمود
سپیده محمدبیگی دهقی صالح پرگاری
سفیانیان، یکی از تیره های امویان بودند که پس از خلفای راشدین خلافت را به دست آورده و دمشق را به پایتختی خود انتخاب کرده بودند. دمشق، در زمان سفیانیان در شرایطی پایتخت بود که مهم ترین هدف آن ها مشروعیت بخشی به خلافت و اخذ تأیید عمومی از جانب گروه های مردمی بود. در آن شرایط استقبال اعراب مهاجر ساکن دمشق از هم نژادان خود باعث تقویت حس هم وطنی دو طرفه بود. آنجا مقر سران هم رأی و هم نظر سردمداران بود. سفیانیان با یک چشم به تثبیت قدرت خود در قلمرو کنونی و با یک چشم دیگر به توسعه قلمرو و سرازیر نمودن ثروت به سوی دمشق می نگریستند. دمشقیان نسبت به سایر شهرهای مسلمان علی الخصوص مکه و مدینه از تسامح و تساهل بیشتری نسبت به اعمال حکومت برخوردار بودند و از سره و ناسره آن ها بی دغدغه و آرام تر می گذشتند. کم توجهی دمشقیان که عملا به بی تفاوتی شبیه بود، مجال بیشتری برای دخالت حکومت در تمامی جنبه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی معیشتی مردم فراهم می آورد. بی توجهی مردم سبب شد که فکر موروثی کردن خلافت از جنبه سیاسی به ذهن حکومت خطور کند و زمینه را برای ابراز آن فراهم بیند. با اندکی اغماض، تشکیل جامعه دمشق از دو دسته بومیان مسیحی و مسلمانان حامی خلافت، اندیشه تزریق افکار مدافع اعمال صواب و ناصواب خلیفه را به سر حکومت انداخت؛ برای آن برنامه ریخت و در قالب دسته جات فکری، عقل و منطق جامعه را به سمت رکود بیشتر پیش بردند. اندیشه کسب ثروت و اندوخته بیشتر که در ذهن اشراف و سردمداران سفیانی می پرورید با خمودی جامعه دمشق دست یافتنی می نمود. مسیحیان دمشق به سبب احترام حکومت به حقوقشان به کلی از اوضاع روزمره سیاسی، اجتماعی فاصله گرفته بودند. نزدیکی فاصله دمشق از دریا رویای تجارت با سرزمین های همجوار و کسب ثروت را برای دمشقیان تحقق پذیر می کرد. رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی جدیدی را برای ایشان رقم زد. مسئله این نوشتار روند تغییرات سبک زندگی فردی و جمعی مردم دمشق با حضور سفیانیان است؛ و بر این فرض استوار است که حکومت سفیانی و اموی در این تغییرات نقش اصلی را ایفا کرده است. سعی برای بررسی ریشه ها و زمینه های تغییرات اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دمشق، با در نظر گرفتن تمامی متغیرهای مربوط به این عصر امکان پذیر خواهد بود. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه تحلیلی از خلافت سفیانیان در دمشق است. از اهداف اصلی این نوشتار توصیف و تجزیه و تحلیل رویدادهای آن دوره و بررسی تأثیر و تأثر و نتایج آن ها بر حوادث هم زمان، با استفاده از تفسیر منابع تاریخی است. نزدیکی فاصله دمشق از دریا رویای تجارت با سرزمین های همجوار و کسب ثروت را برای دمشقیان تحقق پذیر می کرد. رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی جدیدی را برای ایشان رقم زد. مسئله این نوشتار روند تغییرات سبک زندگی فردی و جمعی مردم دمشق با حضور سفیانیان است؛ و بر این فرض استوار است که حکومت سفیانی و اموی در این تغییرات نقش اصلی را ایفا کرده است. سعی برای بررسی ریشه ها و زمینه های تغییرات اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دمشق، با در نظر گرفتن تمامی متغیرهای مربوط به این عصر امکان پذیر خواهد بود. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه تحلیلی از خلافت سفیانیان در دمشق است. از اهداف اصلی این نوشتار توصیف و تجزیه و تحلیل رویدادهای آن دوره و بررسی تأثیر و تأثر و نتایج آن ها بر حوادث هم زمان، با استفاده از تفسیر منابع تاریخی است. نزدیکی فاصله دمشق از دریا رویای تجارت با سرزمین های همجوار و کسب ثروت را برای دمشقیان تحقق پذیر می کرد. رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی جدیدی را برای ایشان رقم زد. مسئله این نوشتار روند تغییرات سبک زندگی فردی و جمعی مردم دمشق با حضور سفیانیان است؛ و بر این فرض استوار است که حکومت سفیانی و اموی در این تغییرات نقش اصلی را ایفا کرده است. سعی برای بررسی ریشه ها و زمینه های تغییرات اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دمشق، با در نظر گرفتن تمامی متغیرهای مربوط به این عصر امکان پذیر خواهد بود. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه تحلیلی از خلافت سفیانیان در دمشق است. از اهداف اصلی این نوشتار توصیف و تجزیه و تحلیل رویدادهای آن دوره و بررسی تأثیر و تأثر و نتایج آن ها بر حوادث هم زمان، با استفاده از تفسیر منابع تاریخی است. نزدیکی فاصله دمشق از دریا رویای تجارت با سرزمین های همجوار و کسب ثروت را برای دمشقیان تحقق پذیر می کرد. رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی جدیدی را برای ایشان رقم زد. مسئله این نوشتار روند تغییرات سبک زندگی فردی و جمعی مردم دمشق با حضور سفیانیان است؛ و بر این فرض استوار است که حکومت سفیانی و اموی در این تغییرات نقش اصلی را ایفا کرده است. سعی برای بررسی ریشه ها و زمینه های تغییرات اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دمشق، با در نظر گرفتن تمامی متغیرهای مربوط به این عصر امکان پذیر خواهد بود. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه تحلیلی از خلافت سفیانیان در دمشق است. از اهداف اصلی این نوشتار توصیف و تجزیه و تحلیل رویدادهای آن دوره و بررسی تأثیر و تأثر و نتایج آن ها بر حوادث هم زمان، با استفاده از تفسیر منابع تاریخی است. نزدیکی فاصله دمشق از دریا رویای تجارت با سرزمین های همجوار و کسب ثروت را برای دمشقیان تحقق پذیر می کرد. رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی جدیدی را برای ایشان رقم زد. مسئله این نوشتار روند تغییرات سبک زندگی فردی و جمعی مردم دمشق با حضور سفیانیان است؛ و بر این فرض استوار است که حکومت سفیانی و اموی در این تغییرات نقش اصلی را ایفا کرده است. سعی برای بررسی ریشه ها و زمینه های تغییرات اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دمشق، با در نظر گرفتن تمامی متغیرهای مربوط به این عصر امکان پذیر خواهد بود. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه تحلیلی از خلافت سفیانیان در دمشق است. از اهداف اصلی این نوشتار توصیف و تجزیه و تحلیل رویدادهای آن دوره و بررسی تأثیر و تأثر و نتایج آن ها بر حوادث هم زمان، با استفاده از تفسیر منابع تاریخی است.
فرید صادقی صالح پرگاری
با ورود اسلام به ایران تحولات شگرفی در شوونات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران پدید آمد.
رضا رییسی حسین مفتخری
بیشاپور و کازرون به همراه هم توانستند یکس از مهمترین کوره های ولایت فارس را به و جود بیاورند که در اواخر حکومت ساسانی و همزمان با ورود اعراب در بطن جریانات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفتند.در اواخر حکومت ساسانی طرفدار حکومت مرکزی بودند و به همین خاطر اعراب در این شهر با مقاومت سرسختانه مردم روبرو شدند.از نظر اقتصادی و فرهنگی نیز این دو شهر در جایگاه ویژه ای قرار داشتند که در پایان نامه مذکور به آن پرداخته شده است.
بهاره ساجدی فر صالح پرگاری
مروانیان در سال 64 ه ، به رهبری مروان بن حکم در دمشق به خلافت رسیدند . وی بر مخالفان پیروز شد و توانست خلافت مروانیان را پایه گذاری کند . مردم دمشق در این زمان به دلیل عدم تثبیت قدرت مروانیان و با وجود دوگانگی در منصب خلافت که ناشی از حضور خاندان ابن زبیر در جهان اسلام بود ، آشوبهایی ایجاد کردند ولی این نابسامانی ها با کاردانی و لیاقت شخص عبدالملک بن مروان و کارگزاران وی ، حل شد . وی دمشق را به پایتختی مطیع تبدیل کرد. در این زمان با تثبیت قدرت و وحدت در جامعه اسلامی و همچنین ایجاد نظم در اوضاع پایتخت ، مروانیان به فکر توسعه قلمرو اسلامی و همچنین سرازیر نمودن ثروت به سوی دمشق افتادند . مردم این شهر نسبت به سایر شهرهای مسلمان علی الخصوص مکه و مدینه،از تسامح و تساهل بیشتری نسبت به اعمال حکومت برخوردار بودند.به خصوص وقتی که مورد توجه خلفای مروانی قرار گرفته و از توجهات ایشان بهره مند می شدند ، همچنین رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی جدیدی را برای ایشان رقم زد. در این دوره در دمشق دستگاه اداری محکمی پدید آمد و زندگی شهرنشینی را که پیش از این کمتر بدان توجه شده بود ، توسعه داده شد .معماری اسلامی نیز از همین دوره آغاز گردید . زبان عربی در زمان مروانیان رواج گرفت و مردم ممالک اسلامی به خصوص مردم دمشق زبان عربی را فرا گرفتند. همچنین نخستین سکه های اسلامی ضرب شد.خلاصه آنکه تمدن اسلامی که در دوره عباسیان به اوج ترقی رسید ، در این دوره پایه گذاری شد. بنابر مطالب یاد شده ، پژوهش حاضر در پی ارائه تحلیلی از خلافت مروانیان در دمشق است . این نوشتار توصیف و تجزیه و تحلیل رویدادهای آن دوره با استفاده از تفسیر منابع تاریخی است . واژگان کلیدی : امویان ، مروانیان ، دمشق ، اوضاع سیاسی ، اوضاع اجتماعی ، اوضاع اقتصادی .
زرین دخت صالحی لشکاجانی صالح پرگاری
چکیده ندارد.
امیر سمیعیان صالح پرگاری
چکیده ندارد.
هادی یوسفی صالح پرگاری
چکیده ندارد.
حیاتعلی محمدی صالح پرگاری
چکیده ندارد.
کاظم حاجی رجبعلی پروین دخت اوحدی
چکیده ندارد.
روح الله سلطانی عبدا العلی زاده حسین مفتخری
چکیده ندارد.
فاطمه اسلامی صادق آیینه وند
حیات سیاسی - ننظامی صفاریان پس از شکست و اسارت عمرولیث ، در منابع تاریخی قرون چهارم ، پنجم و ششم هجری قمری با ابهامات و تیرگی هایی همراه شده است. بیشتر این منابع در هنگام نقل اخبار سلسله های قدرتمند معاصر با امیر خلف و جانشینان او، به گونه ای سخن گفته اند که گویی امارت آنها در سیستان پس از عمرولیث پایان یافته است . اما واقعیت امر چنین نبوده است. امارت خاندان صفاری نه تنها پس از عمرولیث به حیات خویش ادامه داد، بلکه دوره امارت امیرخلف بن احمد ، یکی از درخشانترین دوره های حکومت این سلسله پس از یعقوب وعمرولیث به حساب آمده است .دوره امارت این فرد بیشتر به جنگ و جدال با مدعیان و بخصوص امرای سامانی و غزنوی معاصرش گذشته است. همچنین در این تحقیق کوشش می شود تا به بررسی اوضاع صفاریان پس از مرگ امیرخلف و جریانات سیاسی_ نظامی و اجتماعی سیستان تا پایان دوره سلجوقیان و روی کار آمدن خوارزمشاهیان ( نیم دوم قرن ششم هجری) پرداخته شود.
علی اکبر سیاسی صالح پرگاری
مالک اشتر از شاخه نخع از قبیله مذحج بود. مالک قبل از بعثت رسول اکرم متولد شده بود، ولی از زندگی وی قبل از ورود نمایندگان پیامبر به یمن اطلاعی در دست نیست. وی در سالهای پایانی حیات پیامبر (ص) اسلام آورد و در عهد خلافت راشدین به شام مهاجرت نمود.وی در فتوحات اسلامی عهد شیخین، مخصوصا در از پای در آوردن هماوردان نقش مهمی داشت. او ظاهرا پس از نبرد قادسیه در کوفه اقامت گزید. مالک که از بزرگان یمانی کوفه محسوب می گردید، در دوره خلافت عثمان به مقابله با زیاده خواهی های حکام اموی برخاست و از حقوق جهادگران دفاع می نمود. او در این راه دو بار تبعید گردید. حضور در مراسم دفن ابوذر و آوردن نیروهایی از کوفه به مدینه و شرکت در محاصره خانه عثمان از اقدامات و گرایشات ضدعثمانی وی به حساب می آید. در دوره خلافت علی مالک سخت مورد اعتماد آن حضرت و مشاورش بود ولی هیچگاه نظرش را بر آن حضرت تحمیل نمی نمود. مالک در پیروزی های علی (ع) در جنگهایش تاثیر زیادی داشت، این تاثیر نه فقط به دلیل توانائیهای نظامی مالک، بلکه به دلیل ارائه تدابیر جنگی مناسب، نفوذ قبیله ای و خصلت های شخصی وی مثل شجاعت، صدای رسا و ذوق شاعری و ... بود. وی با درایتهایش در موقعیت های متعدد شکست را به پیروزی تبدیل نمود.