نام پژوهشگر: هادی تقی زاده

بررسی رابطه سبک های شناختی اهداف پیشرفت خودکارآمدی ریاضی با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان سال اول متوسطه منطقه تبادکان مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1390
  هادی تقی زاده   محمد سعید عبد خدایی

تحقیق حاضر به بررسی رابطه ی سبک های شناختی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدی ریاضی در پیشرفت ریاضی پسران سال اول دبیرستان ناحیه تبادکان مشهد صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه ی اول دبیرستان های دولتی منطقه تبادکان تشکیل می دهد از این جامعه تعداد 263 نفر آزمودنی با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند سپس پرسشنامه سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی ریاضی به آنان ارائه و داده ها جمع آورری گردید. داده ها با روش آماری همبستگی، آزمون تی برای دو گروه مستقل و رگرسیون چندگانه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که میان سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی ریاضی با پیشرفت ریاضی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و خودکارآمدی ریاضی پیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت ریاضی دارد. بین میزان خود کارآمدی ریاضی دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد بدین صورت که صورت دانش آموزانی که سبک شناختی ناوابسته به زمینه دارند، میزان خود کارآمدی ریاضی بیشتری را گزارش کرده اند. همچنین بین نمره ی اهداف تبحری دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که دانش آموزان با سبک شناختی ناوابسته به زمینه نمره ی اهداف تبحری بیشتری دارند. همچنین بین نمره ی اهداف اجتنابی دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه نمره ی اهداف اجتنابی بیشتری دارند. اهداف تبحری با خودکارآمدی ریاضی رابطه معنادار دارد. - بین میزان خودکارآمدی و نمره ی هدف رویکردی ارتباط معناداری در جهت مستقیم وجود دارد- بین میزان خودکارآمدی و نمره ی هدف اجتنابی ارتباط معناداری در جهت معکوس وجود دارد.

مقایسه تئوری و عملی روش تداخل و انبساط سرد در افزایش عمر خستگی صفحات سوراخ دار در اتصالات دو لبه برشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1389
  هادی تقی زاده   تاج بخش نوید چاخرلو

اتصالات مکانیکی که ترکیبی ازپیچ ها، پین ها یا پرچ ها می باشند، بطور گسترده ای در سازه های هوایی بخصوص در هواپیما مورد استفاده قرار می گیرند. از مزیت های این اتصالات می توان به مقاومت بسیار بالا در برابر خستگی همچنین قابل تعویض بودن این اتصالات اشاره نمود. امّا این اتصالات با وجود مزیت های فراوان دارای معایبی نیز می باشند. ناپیوستگی های هندسی در پی عملیات سوراخ کاری در این نوع اتصالات سبب ایجاد تمرکز تنش می شود. بنابراین در هنگام اعمال بارگذاری سیکلی احتمال ایجاد و گسترش ترک خستگی افزایش می یابد. بنابراین ضروری است که با استفاده از روش هایی از تأثیر تمرکز تنش کاسته شود. در سال های اخیر روشهای گوناگون برای بهبود عمر اتصالات به کار رفته است از جمله می توان به روش انبساط سرد و تداخل اشاره کرد. تاکنون تحقیقات گسترده ای در رابطه با روش های انبساط سرد و تداخل انجام گرفته ولی هنوز اطلاعات کافی در دسترس نیست که کدام یک از این دو روش بهبود عمر، در افزایش عمر خستگی صفحات سوراخ دار اثر بیشتری دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه رفتار خستگی دو روش انبساط سرد و تداخل در اتصالات دو لبه برشی می باشد. رفتار خستگی که مورد بررسی قرار گرفته شامل عمر خستگی، نحوه ی ایجاد و گسترش ترک خستگی و نوع واماندگی می باشد. تست های خستگی بر روی نمونه های دو لبه ای ساخته شده از جنس آلیاژ al2024-t3 انجام گرفته است. تست های خستگی بر روی نمونه هایی با پین دارای دو درصد مختلف تداخل و انبساط سرد به همراه نمونه های بدون عملیات با نه دامنه ی بار و نسبت بارگذاری صفر انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در بارهای پایین تر نمونه های تداخل عمر بیشتری نسبت به نمونه های انبساط سرد دارند. در بارهای بالا تقریباً عمر همه نمونه ها یکسان بوده و عملیات انجام شده بر روی نمونه ها تأثیر چندانی در افزایش عمر نمونه ها ندارد.برای توجیه مشاهدات تجربی از شبیه سازی عددی کامل عملیات تداخل، انبساط سرد و بارگذاری سیکلی استفاده شده است. شبیه سازی عددی در محیط نرم افزار المان محدود ansys انجام شده است.همچنین در این پژوهش از یک روش تخمین عمر با بکارگیری معیارهای چند محوری و نرم افزار afgrow برای پیش بینی عمر خستگی نمونه های تداخل اتصالات دو لبه برشی، استفاده شده است و نتایج بدست آمده با نتایج تست های عملی مقایسه شده است. علاوه بر این برای پیش بینی عمر خستگی نمونه های انبساط سرد در اتصالات دو لبه ی برشی از آنالیز رشد ترک استفاده شده و نتایج بدست آمده از این روش با نتایج تست های تجربی موجود مقایسه شده است. به منظور بدست آوردن توزیع تنش پسماند به علت فرآیند انبساط سرد، یک مدل سه بعدی المان محدود شبیه سازی شده است. برای بدست آوردن عمر نمونه ها از نرم افزار afgrow استفاده شده است. سه مدل رشد ترک برای پیش بینی عمر خستگی نمونه ها به کار گرفته شده است. همچنین برای تعیین طول ترک اولیه از روش طول ترک اولیه معادل (eifs) استفاده شده است. مقایسه نتایج بدست آمده تطابق قابل قبولی بین نتایج پیش بینی شده و نتایج تجربی وجود دارد.

بررسی وضعیت حقوقی شخص در حال بیهوشی مستمر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر دولتی و غیرانتفاعی علامه محدث - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1391
  هادی تقی زاده   محمود امامی نمینی

بیهوشی مستمر از موضوعاتی است که در مباحث پزشکی بدان پرداخته شده است اما در نگارشهای حقوقی بندرت می توان راجع به مسائل حقوقی که بدنبال بروز این حالت پدیدار می شود، پاسخی یافت. برای بررسی وضعیت حقوقی این افراد نخست لازمست تا وضعیت حیاتی این افراد مورد بررسی قرار گیرد و به این مسئله نیز پرداخته شود که تفاوت این حالت با مرگ مغزی در چیست؟ با توجه به اینکه افراد در این حالت قادر نیستند به امور حقوقی خود رسیدگی نمایند چه نهاد حمایتی برای این قبیل شهروندان در حقوق ما در نظر گرفته شده است؟ در این مورد با سکوت قانونی مواجه می شویم و رویه محاکم نیز با صدور حکم حجر برای این افراد قیم نصب می نماید که این رویه با اشکالات مبنایی مواجه است. اما بروزاین حالت ممکن است در خصوص برخی اعمال حقوقی سابق فرد شبهاتی را به ذهن آورد از جمله آثاری که بیهوشی مستمر بر عقود اذنی، عقد وصیت، حقوق همسر فرد مبتلا به بیهوشی مستمر و ولایت بجای می گذارد. لذا در این پایان نامه سعی شده است به صورت جامع به این مسائل پرداخته شود.

تشخیص دستنوشته برخط فارسی به کمک ویژگی های مبتنی بر شکل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده مهندسی برق 1391
  هادی تقی زاده   علیرضا احمدی فرد

در این تحقیق روشی برای تشخیص دستنوشته برخط فارسی مبتنی بر قطعه بندی زیر-کلمه به حروف و شناسایی حروف قطعه بندی شده با استفاده از مدل مخفی مارکوف گسسته ارائه شده است. تصویر متن تایپی یا دستنوشته به دلیل این که به صورت یکجا و بعد از نوشتن کامل آن در دسترس است برون خط نامیده می شود در حالی که دستنوشته دریافت شده توسط وسایل دیجیتال نظیر تبلت و تلفن همراه با صفحه لمسی به دلیل در دسترس بودن اطلاعات نوشته همزمان با عمل نوشتن، برخط نامیده می شود. برای تشخیص دستنوشته برون خط لازم است برای استخراج ویژگی از روش های پردازش تصویر استفاده شود ولی ویژگی های دستنوشته برخط مستقیماً از اطلاعات آن که شامل مختصات افقی و عمودی نقاط نوشته است استخراج می شود. استخراج حروف در زیر-کلمه با قطعه بندی اضافی بر اساس زاویه نوشته با محور افقی انجام شده است و سپس با حذف موارد اشتباه طی چند مرحله، نقاط قطعه بندی نهایی مشخص می شوند. به دلیل وجود نقاط قطعه بندی اضافی، ترکیب های مختلف قطعات امتیازبندی می شوند که این امتیازبندی بر حسب میانگین احتمال نرمالیزه شده رخداد توالی مشاهده قطعات آن ها در مدل مخفی مارکوف است. سپس ترکیب های دارای بالاترین امتیاز به عنوان کاندیدهای نهایی تشخیص گروه حروف معرفی می شوند، با استفاده از فرهنگ لغت متنی، گزینه های با گروه حروف مشابه پیدا می شود و گزینه هایی که در فرهنگ لغت موجود نیستند حذف می شوند. در مرحله بعد گزینه هایی که از نظر وجود علامت در بالا و پایین زیر-کلمه با زیر-کلمه ورودی منطبق نیستند حذف می شوند و در مرحله نهایی گزینه هایی که تعداد حرکت های زیر-کلمه در بالا و پایین آن ها با زیر-کلمه ورودی مساوی نیست حذف می شوند. صحت قطعه بندی با روش این تحقیق با استفاده از ground truth ساخته شده آزمایش شده است که 85/47 درصد نقاط قطعه بندی به درستی شناسایی شده اند و 60/1 درصد نقاط اشتباه پیدا شده است. تشخیص زیر-کلمه با دقت 37/85 درصد انجام شده است که برای 10 گزینه اول بازشناسی به 73/34 درصد می رسد. این مقدار نسبت به کارهایی که با روش کلی نگر که کل زیر-کلمه را به عنوان الگوی شناسایی در نظر می گیرند و روی پایگاه داده تحقیق انجام شده اند خیلی کمتر است که به دلیل ماهیت روش مبتنی بر قطعه بندی است که نیاز به قطعه بندی دقیق دارد اما کار مشابهی با همین پایگاه داده مبتنی بر تشخیص حروف وجود ندارد تا مقایسه انجام شود. مزیت روش مبتنی بر قطعه بندی که در این تحقیق از آن استفاده شده، نسبت به روش کلی نگر در این است که برای شناختن زیر-کلمات جدید کافی است که متن آن ها به سیستم اضافه شود در حالی که روش کلی نگر نیاز به نمونه های جدید دستنوشته دارد. مهم ترین محدودیت این روش، عدم کارایی الگوریتم های قطعه بندی است که خطای آن به مرحله تشخیص منتقل می شود و منجر به کاهش چشمگیر در نرخ شناسایی می شود.