نام پژوهشگر: محمود قزاقی
معصومه کریمی راد نظر افضلی
در این آزمایش به منظور بررسی اثر دانه زیره سبز بر عملکرد، کیفیت تخم و برخی فراسنجه های خونی بلدرچین از 288 قطعه بلدرچین تخم گذار سفید انگلیسی در سن 7 هفتگی در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. جیره های غذایی دارای سطوح صفر، 5/0، 1، 5/1، 2 و 5/2 درصد زیره سبز بودند. بلدرچین های تخم گذار بطور تصادفی بین شش تیمار آزمایشی، 4 تکرار به ازای هر تیمار و 12 قطعه بلدرچین در هر تکرار تقسیم شدند و به مدت 56 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. در طول دوره آزمایش صفات عملکردی (درصد تولید تخم، میانگین وزن تخم، گرم تخم بلدرچین تولیدی، ضریب تبدیل خوراک، میانگین مصرف خوراک و وزن بدن) و نیز صفات کیفی تخم بلدرچین (شاخص شکل، واحد هاو، شاخص زرده، شاخص رنگ زرده، درصد وزن زرده و سفیده، کیفیت داخلی تخم، شاخص آلبومین، ضخامت پوسته، درصد وزنی پوسته، سطح پوسته، حجم تخم، قطر میانگین هندسی، درجه حالت کرویت و وزن مخصوص) و فراسنجه های خونی سرم (کلسترول، تری گلیسرید، hdl، vldl، گلوکز، اسید اوریک، کراتینین، آنزیم های alt و ast) مورد بررسی قرار گرفتند. کلسترول زرده تخم بلدرچین نیز طی 4 مرحله اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد تفاوت معنی داری بین تیمارهای مختلف با تیمار شاهد در صفات عملکردی و صفات کیفی تخم به جزء در صفات واحد هاو، شاخص رنگ زرده، کیفیت داخلی تخم، شاخص آلبومین، درصد وزن پوسته و وزن مخصوص مشاهده نشد. از نظر فراسنجه های خونی سرم نیز بین تیمارهای مختلف با تیمار شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین آنالیز داده های مربوط به کلسترول زرده تخم بلدرچین اختلاف معنی داری را بین تیمار شاهد و سایر تیمارها نشان نداد.
محمود وحیدی مهران مهری
این آزمایش به منظور برآورد احتیاجات متیونین قابل هضم بلدرچین ژاپنی از 7 تا 28 روزگی انجام شد. تعداد 540 قطعه جوجه بلدرچین 7 روزه در قالب یک طرح کاملأ تصادفی با 9 تیمار آزمایشی شامل سطوح متیونین قابل هضم (35/0، 40/0، 45/0، 50/0، 55/0، 60/0، 65/0، 70/0 و 75/0 درصد) با 4 تکرار و 15 پرنده در هر تکرار بصورت تصادفی بین 36 قفس آزمایشی تقسیم شدند. جیره پایه ای به منظور تامین تمامی نیازهای غذایی بلدرچین ژاپنی به استثنای متیونین فرموله شد و برای تهیه تیمارهای آزمایشی سطوح افزایشی مکمل –dl متیونین به جای نشاسته به جیره پایه افزوده شد. داده های مربوط به افزایش وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی به صورت هفتگی در طول دوره آزمایشی اندازه گیری و ثبت شدند. نتایج نشان داد که افزایش وزن بدن و مصرف خوراک در سطح 5/0 درصد متیونین قابل هضم در دروه های مختلف رشد (7-14، 7-21 و 7-28 روزگی) افزایش یافتند (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی در سنین 7-14 و 7-28 روزگی در سطح 5/0 درصد کمترین بود (05/0>p). سطوح متیونین قابل هضم تاثیر معنی داری بر نسبت وزنی قطعات لاشه (ران، سینه، کبد و طول روده باریک) در هیچ یک از مراحل رشد نداشت. همچنین، مشاهدات نشان داد که سطوح متیونین قابل هضم بر اندازه اندام های ایمنی (طحال و بورس فابرسیوس) تاثیر معنی داری نداشت (05/0<p)،
محسن محمدی حسن محمدی عمارت
چکیده: این تحقیق جهت ارزیابی اثر سطوح مختلف پروبیوتیک و تنش گرمایی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی پارامترهای خونی در جوجه های گوشتی انجام شد. برای این آزمایش، تعداد 192 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی و به روش فاکتوریل 2×3 شامل 2 سطح گرمایی (معمولی و تنش گرمایی) و 3 سطح پروبیوتیک پروتکسین (صفر، 150 و 250 میلی گرم در کیلوگرم) و هر تیمار شامل چهار تکرار استفاده و مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که سطوح مختلف پروبیوتیک تاثیر معنی داری بر افزایش وزن روزانه جوجه های گوشتی در طی هفته های 2 تا 6 نداشتند (05/0p>). محیط پرورش( دمای معمولی و تحت تنش گرمایی) نیز اثر معنی داری بر افزایش وزن روزانه نداشتند (05/0p>). پرندگان تغذیه شده با سطوح مختلف پروبیوتیک تفاوت معنی داری در مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی در طول دوره پرورش در هفته های 2، 3، 4، 5 و6 نداشتند (05/0p>). هر چند که در طی هفته سوم با افزاش خطی در مصرف خوراک روزانه با افزودن سطوح مختلف پروببیوتیک دیده شد وتفاوت آنها با مصرف خوراک روزانه برای گروه شاهد، تمایل به معنی داری داشت (097/0=p). افزودن سطوح مختلف پروبیوتیک و همچنین، شرایط پرورشی (معمول و گرمایی) اثر معنی داری بر افزایش وزن نسبی اجزای لاشه اندازه گیری شده در سن 42 روزگی نداشتند (05/0p>)، اگرچه وزن نسبی قلب در پرندگانی که در شرایط تنش گرمایی پرورش یافته بودند به طور معنی داری نسبت به گروه پرورش یافته در شرایط نرمال، کاهش یافته بود (05/0p<). مکمل کردن جیره جوجه های گوشتی با 15/0 پروبیوتیک سطح کلسترول سرم را به طور معنی داری نسبت به سطح صفر پروبیوتیک کاهش داده بود، همچنین، سطح متابولیت های لیپیدی به جزء لیپوپروتئین با چگالی زیاد در پرندگان تحت تنش گرمایی نسبت به پرندگان پرورش یافته در دمای معمول، بالاتر بود. با توجه به نتایج حاصله از این پژوهش می توان بیان کرد که استفاده پروبیوتیک ها در شرایط تنش گرمایی نسبت به شرایط معمولی پرورش اثرات مفیدتر و مثبت تری بر عملکرد جوجه های گوشتی و همچنین، کاهش سطح متابولیت های کلسترول در جوجه های گوشتی دارد. واژگان کلیدی: پروبیوتیک، تنش گرمایی، عملکرد، جوجه گوشتی
مظفر تیموری مهران مهری
این تحقیق به منظور مطالعه اثر افزودن سطوح مختلف گیاه جعفری به جیره های غذایی بر عملکرد، بیوشیمی خون و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی انجام شد. در این آزمایش تعداد 160 قطعه جوجه گوشتی یک روزه در قالب طرح کاملاً تصادفی به 4 تیمار و 4 تکرار و 10 پرنده در هر تکرار تقسیم گردید. سطوح جعفری مورد استفاده در این تحقیق شامل صفر، 1، 2 و 3 درصد در جیره پرندگان بود. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری در میان تیمارها از نظر رشد، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی وجود نداشت (0.05<p). در ارتباط با کارایی سیستم ایمنی اختلاف معنی داری بین تیمارها در چالش با srbc وجود نداشت (0.05<p)، اما در چالش با dncb و تیتر آنتی بادی علیه ویروس نیوکاسل اختلاف معنی داری را نشان داد(0.05>p). از نظر میانگین فراسنجه های خون شناسی میان تیمارها (جز کلسترول خون و ldl) اختلاف خیلی معنی دار مشاهده نگردید(0.05<p). کمترین جمعیت میکروبی کلروفرم در سطح 1 درصد جعفری مشاهده شد(0.05>p). اثر افزودن گیاه جعفری بر وزن نسبی قلب و کبد معنی دار بود و کمترین مقدار در تیمار شاهد مشاهده شد(0.05>p). افزایش سطوح گیاه جعفری در جیره روند افزایشی بر وزن بورس فابریسیوس داشت. با توجه به نتایج این آزمایش، افزودن گیاه جعفری تا سطح 3 درصد اثر مثبتی بر ویژگی های تولیدی جوجه های گوشتی ندارد، کاهش کلسترول و ldl خون را نسبت به گروه شاهد نشان می دهد (0.05>p).
مرتضی مقدم فرزاد باقرزاده کاسمانی
این آزمایش جهت بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف عصاره¬ی آبی ژل آلوئه¬ورا بر عملکرد، خصوصیات لاشه و سیستم ایمنی هومورال و وزن اندام¬های لنفوئیدی جوجه¬های گوشتی از سن 7 تا 28 روزگی انجام گرفت. تعداد 160 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس 308 در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به 4 تیمار (شامل تیمارهای 45/0 و 30/0، 15/0،0)، که هر کدام شامل 4 تکرار و هر تکرار آن مشتمل بر 10 پرنده بود، تقسیم شدند. میزان خوراک مصرفی، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک هم به صورت هفتگی و هم در کل دوره محاسبه شد. در پایان برای بررسی خصوصیات لاشه از هر تکرار به تصادف 2 پرنده انتخاب شده و پس از وزن¬کشی کشتار شدند. برای بررسی فاکتورهای ایمنی جوجه¬ها با گلبول قرمزگوسفندی (srbc) و واکسن¬های نیوکاسل و برونشیت چالش داده شدند. نتایج به¬دست آمده تفاوت معنی¬داری برای میزان خوراک مصرفی نشان نداد (05/0p>). اما افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک به صورت هفتگی نشان نداد (05/0p>). اما نتایج به¬دست آمده برای ضریب تبدیل خوراک در کل دوره معنی¬دار بودند (05/0p<). تیمار حاوی عصاره¬ی آبی 45/0 درصد آلوئه¬ورا از نظر عددی بهترین وزن نسبی لاشه را داشت. نتایج آزمایش نشان داد که تیمارهای اعمال شده تأثیر معنی¬داری بر سیستم ایمنی هومورال داشتند (05/0p<)، به طوری که در چالش با srbc تیمار دریافت¬کننده عصاره¬ی آبی45/0 و30/0 درصد بالاترین عیار پادتن را علیه این آنتی¬ژن داشتند. هم-چنین نتایج تست hi برای نیوکاسل و برونشیت نیز نشان داد که همه¬ی تیمارهای اعمال شده باعث بهبود پاسخ ایمنی هومورال علیه این آنتی¬ژن¬ها شدند اما تیمار45/0درصد عصاره¬ی آبی گیاه آلوئه¬ورا بهترین تأثیر مثبت را در مقایسه با تیمارهای دیگر و گروه شاهد از خود نشان داد. وزن بوری فابریسیوس به طور معنی¬داری بالاتر از گروه شاهد بود (05/0p<). به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که عصاره¬ی آبی گیاه آلوئه¬ورا در غلظت 45/0 درصد باعث بهبود ضریب تبدیل، افزایش وزن و بهبود کارایی سیستم ایمنی هومورال می¬شود.
مهدی صناعی راد مهران مهری
آزمایش در پاسخی به منظور برآورد احتیاجات لیزین بلدرچین ژاپنی در حال رشد از 21 تا 35 روزگی با استفاده از رگرسیون خطوط شکسته انجام شد. جیره بر پایه ای حاوی سطوح مورد نیاز همه اسیدهای آمینه به جز لیزین تنظیم گردید. سطوح اقزایشی مکمل لیزین به جای نشاسته، بیکربنات سدیم و نمک بر جیره پایه افزوده شده تا 6 سطح لیزین در دامنه 7/0 تا 45/1 درصد جیره بدست آید. افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی به صورت غیر خطی به سطوح افزایشی لیزین پاسخ دادند (p<0/05). احتیاجات لیزین برآورد شده برای افزایش وزن بدن طی هفته چهارم و پنجم پرورش با استفاده از مدل خطوط شکسته خطی به ترتیب 11/1 و 09/1 درصد جیره بودند. این مقادیر برای ضریب تبدیل غذایی به ترتیب 09/1 و 12/1 درصد جیره برآورد شدند. با برازش رگرسیون خطوط شکسته و غیر خطی مشخص شد که احتیاجات برآورد شده لیزین برای افزایش وزن بدن طی هفته چهارم و پنجم پرورش به ترتیب 19/1 و 20/1 درصد جیره بود این مقادیر برای ضریب تبدیل غذایی به ترتیب 21/1 و 22/1 درصد جیره بودند. این مطالعه نشان داد که احتیاجات لیزین در هفته چهارم و پنجم تغییری نکرده و بطور متوسط حداقل لیزین مورد نیاز برای بهینه کردن عملکرد بلدرچین ژاپنی گوشتی طی مرحله رشد 20/1 درصد جیره می باشد.
جعفر آشوری فرزاد باقرزاده کاسمانی
این مطالعه با هدف بررسی اثر تغذیه¬¬ی داخل تخم¬مرغ و تغذیه¬ی اولیه با پروبیوتیک و عسل بر عملکرد، سیستم ایمنی و جمعیت میکروبی روده¬ی جوجه گوشتی در دو آزمایش انجام شد. آزمایش اول در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل (2×2) با دو سطح پروبیوتیک (صفر و 1/0 درصد در آب مقطر) و دو سطح عسل ( صفر و 16 درصد در آب مقطر) انجام شد. در روز 18 جوجه¬¬کشی در کیسه¬ی آمنیون هر یک از تخم¬مرغ¬های بارور 5/0 میلی لیتر از محلول¬های آزمایشی تزریق شد. پس از هچ، جوجه¬ها 48 ساعت به آب و غذا دسترسی نداشتند. تیمارهای آزمایش دوم شامل: 1- شاهد (تحمل گرسنگی 48 ساعت پس از هچ) 2- تغذیه با آب آشامیدنی حاوی 10 گرم پروبیوتیک در لیتر به مدت 48 ساعت پس از هچ 3- تغذیه با آب آشامیدنی حاوی 5 درصد عسل به مدت 48 ساعت بعد از هچ 4- تغذیه¬ با آب آشامیدنی حاوی 10 گرم در لیتر پروبیوتیک و 5 درصد عسل به مدت 48 ساعت، بودند. هر دو آزمایش دارای 4 تیمار، 3 تکرار و 12 عدد تخم¬مرغ بارور در هر تکرار بودند و پس از تفریخ، جوجه¬ها تا روز 49 پرورش داده شدند. نتایج آزمایش اول نشان داد که اثر تزریق محلو¬ل¬های آزمایشی بر مصرف خوراک بدون تاثیر یا منفی بود (05/0<p). تزریق محلول حاوی 1/0 درصد پروبیوتیک و سطح صفر عسل، افزایش وزن و ضریب تبدیل را در کل دوره¬ی آزمایش (49-1 روزگی) بهبود داد (05/0<p). تزریق پروبیوتیک تیتر آنتی¬بادی برعلیه¬ی گلبول قرمز گوسفند در نوبت اول و دوم را افزایش داد (05/0<p). اثرات اصلی هیچ یک از فاکتورها بر تیتر آنتی¬بادی برعلیه¬ی ویروس نیوکاسل معنی¬دار نبود (05/0p>). در آزمایش دوم، تغذیه با محلول¬های آزمایشی اثری بر مصرف خوراک نداشت (05/0p>). اما پرندگان دریافت کننده¬ی پروبیوتیک، عسل و مخلوط پروبیوتیک+عسل افزایش وزن، تیتر آنتی¬بادی برعلیه¬ی گلبول قرمز گوسفند و جمعیت باکتری¬های اسیدلاکتیک ایلئومی بالاتری داشتند (05/0<p).
وحیده صباغی درمیان مهران مهری
این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پودر نعناع فلفلی بر عملکرد، خصوصیات لاشه، فراسنجه-های بیوشیمیایی خون، پاسخ ایمنی و مورفولوژی روده بلدرچین ژاپنی در حال رشد، انجام شد. تعداد 360 قطعه بلدرچین ژاپنی هفت روزه به شش گروه آزمایش (کنترل مثبت حاوی 8/4 گرم فلافسفولیپول، کنترل منفی، 1 درصد نعناع فلفلی، 2 درصد نعناع فلفلی، 3 درصد نعناع فلفلی و 4 درصد نعناع فلفلی) با 5 تکرار تقسیم بندی شدند. گروه¬های آزمایشی اثر معنی¬داری بر خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، خصوصیات لاشه و اندازه بورس نداشتند (05/0 .(p >بیشترین طول روده در جوجه¬هایی که 4 درصد نعناع فلفلی دریافت کرده بودند مشاهده شد (05/0 (p<. پاسخ ایمنی هومورال و جمعیت باکتری¬های اسیدلاکتیک در جوجه¬هایی که 3 درصد نعناع فلفلی دریافت کرده¬ بودند افزایش پیدا کرد (05/0 (p< در حالی که جمعیت باکتری¬های کلی¬فرم در جوجه¬های تغذیه شده با 1 درصد نعناع فلفلی کاهش پیدا کرد (05/0 (p<. گروه¬های آزمایشی اثر معنی¬داری بر طول پرز، ضخامت پرز، عمق کریپت، مساحت پرز و نسبت طول پرز به عمق کریپت داشتند (05/0 (p<. بیشترین طول پرز و ضخامت پرز به ترتیب در جوجه¬های تغذیه شده با 4 درصد نعناع و کنترل مثبت مشاهده شد (05/0 (p<. جوجه¬¬هایی که با سطوح 4 و 1 درصد نعناع تغذیه شده بودند به ترتیب بیشترین مساحت پرز و نسبت طول پرز به عمق کریپت را نشان دادند (05/0 (p<. فعالیت آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز تحت تاثیر گروه¬های آزمایشی قرار نگرفت (05/0 (p> اما فعالیت آلانین آمینوترانسفراز بین گروه¬های آزمایشی متفاوت بود به طوریکه کمترین فعالیت alt در گروه 4 درصد نعناع مشاهده شد (05/0 (p<. گروه¬های آزمایشی پروفایل لیپیدی خون را تحت تاثیر قرار دادند بطوریکه کمترین غلظت تری-گلیسرید، کلسترول خون به ترتیب در جوجه¬های تغذیه شده با 1 و 3 درصد نعناع مشاهده شد. در مقایسه با گروه¬های کنترل مثبت و منفی، بیشترین و کمترین غلظت hdl و ldl در جوجه¬هایی که 3 درصد نعناع دریافت کرده بودند مشاهده شد (05/0 (p<. این مطالعه نشان می¬دهد استفاده از نعناع فلفلی در جیره، پاسخ ایمنی را افزایش می¬دهد و باعث بهبود پروفایل لیپیدی خون، جمعیت میکروبی و مورفولوژی روده می¬شود.
محمد مومن کهخا مهران مهری
به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف انرژی قابل سوخت و ساز و پروتئین خام در جیره بلدرچین ژاپنی در دوره رشد، 540 قطعه جوجه چهارده روزه، در قالب طرح فاکتوریل دو عامله در 9 گروه تغذیه ای شامل سه سطح انرژی متابولیسمی (2800، 2950 و 3100 کیلوکالری بر کیلوگرم) و سه سطح پروتئین خام (22، 24 و 26 درصد) و 4 تکرار (هر تکرار دارای 15 جوجه) قرار داده شدند و آزمایش 3 هفته بطول انجامید. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی به صورت هفتگی اندازه گیری شد. در انتهای دوره آزمایش دو قطعه جوجه از هر تکرار انتخاب و بلافاصله پس از کشتار، وزن ماهیچه ران و سینه ثبت و توزین شد. نتایج نشان داد که مصرف خوراک و افزایش وزن بدن از 14 تا 21 روزگی تحت تاثیر سطوح انرژی و پروتئین قرار نگرفتند اما ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر انرژی جیره واقع شد و اثر متقابل انرژی و پروتئین نیز معنی دار بود (05/0p <) بطوریکه کمترین ضریب تبدیل غذایی با جیره حاوی 2800 کیلوکالری در کیلوگرم انرژی و 26 درصد پروتئین بدست آمد. سطح انرژی جیره از 14 تا 28 روزگی عملکرد را تحت تاثیر قرار داد و اثر متقابل انرژی و پروتئین بر ضریب تبدیل غذایی معنی دار بود (05/0p <) بطوریکه با افزایش پروتئین ضریب تبدیل بهبود یافت. در دوره 14 تا 35 روزگی اثر پروتئین و نیز اثر متقابل انرژی و پروتئین در مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی معنی دار بود (05/0p <) بطوریکه سطح 26 درصد پروتئین در دو سطح انرژی 2950 و 3100 کیلوکالری در کیلوگرم کمترین ضریب تبدیل غذایی را حاصل نمود. سطوح انرژی و پروتئین جیره بر راندمان استفاده از انرژی و پروتئین تاثیر معنی داری داشتند (05/0p <) بطوریکه پروتئین با حداکثر راندمان در جیره های کم پروتئین مورد استفاده قرار گرفت درحالی که راندمان استفاده از انرژی کاهش یافت. همچنین راندمان استفاده از انرژی با کاهش سطح انرژی افزایش یافت ولی انرژی تاثیری بر راندمان استفاده از پروتئین نداشت. انرژی و پروتئین جیره تاثیر معنی داری بر وزن نسبی ماهیچه های سینه و ران نداشتند در حالی که تیتر آنتی بادی به آنتی ژن سلولهای قرمز گوسفندی (srbc) تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار گرفتند (05/0p <) بطوریکه بیشترین تیتر آنتی بادی علیه srbc با 2950 کیلوکالری انرژی و 26 درصد پروتئین بدست آمد. این تحقیق نشان داد که بهترین سطح انرژی و پروتئین جیره برای عملکرد بهینه و تقویت سیستم ایمنی همورال به ترتیب2950 کیلوکالری انرژی و 26 درصد پروتئین است.
راضیه کاروانمقدم مهران مهری
آزمایشی به منظور بررسی قابلیت توکسینزدایی گیاه خارمریم در بلدرچین ژاپنی در حال رشد انجام شد. در مجموع 540 قطعه جوجه بلدرچین هفت روزه بین تیمارهای آزمایشی توزیع شدند، شامل سه سطح خارمریم (0، 5/0 و 1 درصد) و سه سطح آفلاتوکسین b1((afb1 (0، 250 و 500 ppb)که در 9 تیمار آزمایشی با 4 تکرار در یک طرح فاکتوریل با آرایش 3×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شدند. استفاده از رژیم غذایی حاوی خارمریم مصرف خوراک و افزایش وزن بدن را افزایش داد در حالی که رژیم غذایی حاوی میزان ppb500 آفلاتوکسین b1 مصرف خوراک و افزایش وزن بدن را کاهش داد (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی در پرندگانی که ppb 500 آفلاتوکسین b1را دریافت کرده بودند، افزایش یافت. اگرچه رژیم غذایی حاوی آفلاتوکسین b1، بازده گوشت سینه، ران و اجزای لاشه را کاهش داد ولی در هنگام استفاده از خارمریم این قسمتهای لاشه را افزایش داد (05/0>p). وزن نسبی کبد، قلب، پانکراس، پیشمعده، سنگدان و روده افزایش یافت در حالی که در جوجههای تغذیه شده با آفلاتوکسین b1 بورس، طحال و چربی لاشه کاهش یافت (05/0>p). با این حال، در جوجههای تغذیه شده با خارمریم یک افزایش در اندازه بورس، طحال و چربی لاشه مشاهده شد (05/0>p). رژیم غذایی حاوی خارمریم، سطوح hdl، ggt و altدر خون را کاهش داد، در حالی که سطح پروتئین خام و آلبومین را در جوجههای تغذیه شده با خارمریم افزایش یافت (05/0>p). از سوی دیگر، رژیم غذایی حاوی آفلاتوکسین b1سطوح alt، ast، ggt، گلوکز و تریگلیسرید را در خون افزایش داد و آلبومین و پروتئین خام را کاهش داد (05/0>p). در پرندگانی که رژیم غذایی حاوی خارمریم را دریافت کرده بودند غلظت iga و igg کاهش یافت. در حالی که این سطوح در گروه حاوی ppb 500 آفلاتوکسین b1کاهش یافته بود (05/0>p). این مطالعه نشان داد که استفاده از 1 درصد خارمریم در رژیم غذایی آلوده به آفلاتوکسین b1ممکن است اثرات منفی عملکرد پرنده، پارامترهای خونی و سلامت کبد بلدرچین ژاپنی در حال رشد را کاهش دهد
حسن خمر مهران مهری
به منظور ارزیابی اثر زیره سبز بر عملکرد و ترکیب لاشه بلدرچین ژاپنی در حال رشد، تعداد 300 قطعه جوجه بلدرچین هفت روزه بطور تصادفی در 20 قفس آزمایشی با 5 تیمار (کنترل، 1درصد، 2 درصد، 3 درصد و 4 درصد زیره سبز) و 4 تکرار با 15 جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. مصرف خوراک و افزایش وزن بدن بطور هفتگی اندازه گیری شدند و ضریب تبدیل غذایی محاسبه گردید. در پایان آزمایش 2 پرنده از هر تکرار بطور تصادفی انتخاب شده و اندام های داخلی توزین شدند. وزن نسبی اندام های داخلی نسبت به وزن زنده محاسبه شدند. نتایج نشان داد که سطوح غذایی زیره سبز مصرف خوراک و افزایش وزن بدن را تحت تأثیر قرار ندادند (p>0/05 ) ولی ضریب تبدیل غذایی در هفته دوم آزمایش بطور معنی داری تحت تأثیر تیمار ها قرار گرفت (p<0/05 ) کمترین ضریب تبدیل غذایی در جوجه هایی مشاهده شد که 3 درصد زیره سبز دریافت کرده بودند. علی رغم اینکه اثر تیمار های غذایی بر مصرف خوراک در هفته اول آزمایش معنی دار نبود، استفاده از زیره سبز در جیره سبب روند کاهشی مصرف خوراک در هفته دوم و سوم آزمایش شد (به ترتیب 0/061=p و 0/132=p ) اجزای لاشه تحت تأثیر تیمار های غذایی قرار نگرفتند (0/05 >p) این مطالعه به وضوح نشان داد که زیره سبز بعنوان یک گیاه دارویی اثر معنی داری بر عملکرد و خصوصیات لاشه نداشته و احتمال می-رود که چنین گیاهان دارویی بجای کمیت تولید، کیفیت محصول را تغییر دهند.
زهرا کاشفی حسن محمدی عمارت
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف آویشن و پروبیوتیک بر عملکرد و برخی از فراسنجه های خونی بلدرچین ژاپنی آزمایشی در قالب طرح کاملأ تصادفی با آرایش فاکتوریل در 6 تیمار، 4 تکرار و 12 پرنده در هر تکرار به مدت 28 روز با استفاده از سطوح (صفر، 0.5 و 1) درصد پودر آویشن و سطوح (صفر و 0.015 درصد) پروبیوتیک انجام پذیرفت. آویشن، پروبیوتیک و اثرات متقابل آویشن و پروبیوتیک بر مصرف خوراک تأثیر معنی¬داری نداشتند. سطوح دو (0.5 درصد) و سه (1 درصد) آویشن در 21-7 روزگی و 28-7 روزگی به طور معنی داری افزایش وزن کمتری نسبت به سطح یک آویشن (بدون آویشن) داشتتند، ولی در کل دوره با رشد جبرانی صورت گرفته در سطح یک درصد آویشن افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی بهبود پیدا کرد. پروبیوتیک در بازه زمانی 28-7 روزگی و 35-7 روزگی باعث افزایش معنی دار وزن بدن شد . در 14-7 روزگی سطح 3 آویشن (1درصد) و یک پروبیوتیک (صفر) افزایش وزن بیشتری نسبت به گروه شاهد داشتند. در35-7 روزگی بین تیمارها تفاوت معنی داری ایجاد شد که بیشترین افزایش وزن بدن مربوط به سطح سه آویشن و دو پروبیوتیک بود (p?0.05). سطوح مختلف آویشن نتوانستند تفاوت معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی ایجاد کنند. پروبیوتیک در 35-7 روزگی به طور معنی داری باعث کاهش ضریب تبدیل غذایی شد. اثرات متقابل آویشن و پروبیوتیک در هیچ یک از دوره های پرورش بر ضریب تبدیل غذایی اثر معنی داری نداشت. سطوح مختلف آویشن و پروبیوتیک نتوانست تفاوت معنی داری بر درصد وزن اندام های لاشه ایجاد کند، سطوح مختلف آویشن باعث کاهش معنی دار کلسترول شدند، پروبیوتیک به طور معنی داری کلسترول خون را افزایش داد، سطوح مختلف آویشن و پروبیوتیک بر روی سایر پارامترهای بیوشیمیایی خون (آلبومین، تری¬گلیسیرید و اسید اوریک) اثرمعنی داری نداشتند . نتایج تیتر آنتی بادی تولید شده بر علیه تزریق اولیه و ثانویه گلبول قرمز گوسفندی بین سطوح مختلف آویشن تفاوت معنی داری ایجاد کرد به طوریکه سطح دو آویشن بالاترین تیتر آنتی بادی تولیدی را داشت که با سطح یک آویشن تفاوت معنی داری نداشت ولی با سطح سه آویشن تفاوت معنی داری داشت. پروبیوتیک تأثیر معنی داری بر تیتر آنتی¬بادی تولیدی بر علیه تزریق اولیه و ثانویه گلبول قرمز گوسفندی نداشت اما تیتر آنتی بادی تولید شده بر علیه ویروس نیوکاسل را به طور معنی داری کاهش داد. اثرات متقابل آویشن و پروبیوتیک بر تیتر آنتی بادی تولیدی بر علیه نیوکاسل تأثیر معنی دار داشت به طوریکه سطح یک آویشن و یک پروبیوتیک بیشترین تیتر آنتی بادی تولیدی را داشت. آویشن میزان مالون دی آلدهید را به طور معنی داری کاهش داد، پروبیوتیک به طور معنی داری موجب افزایش میزان mda شد.
رضا خردور حسن محمدی عمارت
جهت بررسی اثر سطوح مختلف دانه جو مکمل شده با آنزیم بتاگلوکاناز بجای دانه ذرت، بر عملکرد و خصوصیات لاشه، 480 قطعه جوجه بلدرچین در قالب طرح فاکتوریل 4*2 در 8 گروه تغذیه ای شامل 2 سطح آنزیم بتاگلوکاناز(0 و 05/0%) و 4 سطح جو (0، 5/7، 15 و 5/22%) و 4 تکرار (هر تکرار دارای 15 جوجه) قرار داده شدند. با افزایش سطح جو اثر آن بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک جوجه ها و ضریب تبدیل غذایی بطور معنی داری (01/0>p) افزایش یافت. مکمل آنزیمی به طور معنی داری میانگین افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی را (01/0>p) بهبود بخشید.
خدادوست سیدی پور حسن محمدی عمارت
آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر افزودن سطوح مختلف دو گیاه گزنه و دارچین بر عملکرد و سیستم ایمنی بلدرچین¬های ژاپنی انجام گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل (3×2) در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از 288 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی در 6 تیمار و 4 تکرار که هر تکرار آن مشتمل بر 12 قطعه پرنده بود، در بازه سنی 7 تا 35 روزگی انجام شد. سطوح مختلف گزنه شامل صفر، 1 و 2 درصد و سطوح دارچین نیز صفر و 5/0 درصد بود. در پایان سطوح مختلف گزنه در سه بازه سنی 21 تا 28، 28 تا 35 روزگی و کل دوره به ترتیب باعث افزایش مصرف خوراک شد (05/0p<). بیشترین میزان مصرف خوراک در همین سن مربوط به تیمار دریافت¬کننده سطح 2 درصد گزنه در جیره بود (05/0p<). سطح 5/0 درصد دارچین باعث بهبود (05/0p<) افزایش وزن در 14 تا 21 روزگی شد. استفاده از گزنه و دارچین اثر معنی¬داری بر ضریب تبدیل خوراک نداشت (05/0p>). سطوح مختلف گزنه باعث افزایش وزن سنگدان و وزن بورس شد (05/0p<). استفاده از دارچین نیز باعث افزایش وزن بورس شد (05/0p<). سطوح مختلف گزنه موجب افزایش پاسخ ایمنی جوجه¬های بلدرچین در واکنش به تزریق اول و دوم گلبول قرمز گوسفندی شد (05/0p<). اثرات متقابل گزنه و دارچین روی هیچ یک از فراسنجه¬های مورد اندازه¬گیری معنی¬دار نشد (05/0p>). افزودن سطح 1 و 2 درصد گزنه به جیره می¬تواند موجب بهبود نسبی عملکرد از طریق افزایش در مصرف خوراک شود. همچنین افزودن همین سطوح به جیره غذایی بلدرچین¬های ژاپنی موجب بهبود وزن نسبی بورس فابرسیوس و پاسخ ایمنی مشاهده شده در برابر آنتی¬ژن گوسفندی گردید. سطح 5/0 درصد دارچین هیچ اثر مثبت معنی¬داری بر عملکرد و سیستم ایمنی بلدرچین¬های ژاپنی دریافت¬کننده آن نداشت. لذا با توجه به نتایج این تحقیق می¬توان اذعان داشت که استفاده از سطوح 1 و 2 درصد گزنه در جیره بلدرچین¬های ژاپنی می¬تواند منجر به بهبود عملکرد و تقویت سیستم ایمنی بلدرچین¬های ژاپنی در دوره پرورش شود.