نام پژوهشگر: محمد مهدی لطفی
الهام محتشمی مرتضی خاکزار بفرویی
هدف هر پروژه در قالب برآوردن نیازها و انتظارات ذینفعان، با حداکثر کیفیت و حداقل زمان و هزینه تعریف می شود. یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث در زمینه مدیریت پروژه زمانبندی پروژه هایی با عدم قطعیت در زمان و شرایط اجرای فعالیت هاست. پروژه های دارای پیکره بندی متغیر ویژگی های خاصی دارند که آن ها را از سایر پروژه ها متمایز می کند از جمله می توان به نامشخص بودن نتایج پروژه، عدم قطعیت در تعریف فعالیت های پروژه و زمان آن ها، وجود حلقه ها و برگشت های متعدد و تکرار ناپذیری پروژه اشاره نمود. برای انجام این پروژه ها به نیروهای متخصص و تکنولوژی های پیچیده نیاز است. بنابراین با توجه به ویژگی های این پروژه ها نمی توان آن ها را با روش های متداول زمانبندی نمود. در این پایان نامه با هدف حداقل کردن زمان تکمیل پروژه های دارای پیکره بندی متغیر با محدودیت منابع و ریسک بالا از تلفیق رویکردهای گرت و زنجیره بحرانی برای زمانبندی استفاده شده است. در مدل ارائه شده برای حذف حلقه ها و شاخه های احتمالی از رویکرد گرت استفاده شده است. سپس جهت تأکید بر زمان تکمیل پروژه بجای زمان تکمیل فعالیت ها از رویکرد زنجیره بحرانی استفاده شده و تخصیص منابع از انتهای پروژه و با استفاده از الگوریتم ژنتیک صورت گرفته است. برای ایمن کردن پروژه در مقابل اختلالات احتمالی، الگوریتمی برای تعیین اندازه بافر در محیط پروژه ارائه شده که برآمده از مشخصات پروژه و محیط آن می باشد. در این پایان نامه، کارایی الگوریتم ارائه شده برای زمانبندی پروژه با الگوریتم golenko-ginzburg مقایسه شده است و سپس برای نشان دادن کارایی الگوریتم ارائه شده برای تعیین اندازه بافر، الگوریتم پیشنهادی با روش های بریدن و چسباندن و خطای ریشه دوم در سه محیط با ریسک بالا، متوسط و پایین مقایسه شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد که الگوریتم ارائه شده برای زمانبندی پروژه در مقایسه با الگوریتم golenko-ginzburg بهبود یافته و زمان تکمیل پروژه در این الگوریتم کمتر از زمان تکمیل پروژه در الگوریتم golenko-ginzburg است. نتایج مقایسه الگوریتم پیشنهادی برای تعیین بافر با دو روش c&pm و rsem ، عملکرد بهتر الگوریتم ارائه شده را نسبت به دو روش دیگر در محیطهایی با ریسک بالا نشان می دهد.
اسماعیل علی نژاد محمد باقر فخرزاد
امروزه با توجه به رقابتی شدن شرایط بازارها، سازمان ها برای حفظ و بقا می بایست به دنبال افزایش کارایی و بهینه سازی عملیات تولیدی خود باشند. به همین دلیل باید عوامل متفاوتی را در راستای بهینه سازی برنامه زمان بندی خود برای پاسخگویی بهنگام به تقاضاهای مشتریان مد نظر قرار دهند. برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته، یک نوع فرآیند مدیریت تولید است که در آن منابع و ظرفیت های تولیدی به طور بهینه برای تحقق تقاضاهای مشتریان تخصیص داده می شود. این رویکرد به طور خاص در محیط هایی که روش های برنامه ریزی ساده نمی توانند جوابگوی شرایط پیچیده باشند کاربرد دارد. تاکنون یک فرض رایج در مسأله برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته این بود که زمان پردازش یک محصول ثابت و مستقل از جایگاهش در توالی تولید است؛ اما در بسیاری از موارد عملی، عملکرد اپراتور به طور پیوسته با گذشت زمان بهبود می یابد. در نتیجه هرچه یک محصول دیرتر زمان بندی شود زمان فرآیند آن کمتر خواهد بود که این پدیده به عنوان اثر یادگیری شناخته می شود. توجه به اثر یادگیری در یک محیط تولیدی می تواند نتایج مثبت بی شماری را هم برای برنامه ریزی تولید و هم در محاسبه هزینه متغیر تولید به دنبال داشته باشد. به همین دلیل در این پایان نامه، رویکردی توسعه یافته برای مسأله برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته با در نظر گرفتن اثر یادگیری ارائه شده است تا توانایی بیشتری در بیان شرایط واقعی محیط های تولیدی فراهم و عوامل انسانی را نیز در زمان بندی دخیل می کند. چون بیشتر مسائل برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته پیچیدگی محاسباتی زیادی دارند و روش های حل دقیق جوابگو نیستند یک الگوریتم ژنتیک چندمرحله ای برای حل مدل پیشنهاد شده است. نتایج عددی نشان می دهد که هم مدل ریاضی و هم الگوریتم پیشنهادی عملکرد خوبی به خصوص در مسائلی با ابعاد بزرگ و پیچیده دارند. با توجه به ساختار واقعی مدل و کارایی و سرعت روش حل آن، می توان از رویکرد پیشنهادی این پایان نامه در حل مسائل بزرگ و پیچیده در دنیای واقعی استفاده کرد.
مرتضی حاجی دوست گیو حسن خادمی زارع
امروزه با توجه به رقابتی شدن شرایط بازارها، سازمان ها برای حفظ و بقا می بایست به دنبال افزایش کارایی و بهینه سازی عملیات تولیدی خود باشند. به همین دلیل باید عوامل متفاوتی را در راستای بهینه سازی برنامه ریزی تولید خود برای پاسخگویی بهنگام به تقاضاهای مشتریان مد نظر قرار دهند. معمول ترین سیستم ها در دنیای ساخت و تولید، برنامه ریزی سیستم های تولید چند محصولی، چند مرحله ای و چند دوره ای می باشد. یکی از پرکاربردترین زمینه ها در برنامه ریزی تولید مربوط به تعیین مقدار و دوره تولید محصولات است که به عنوان تعیین اندازه دسته تولید شناخته می شود. دراین حالت وقتی پارامترها دارای عدم قطعیت باشند، مسأله بسیار پیچیده شده و در این زمینه کارهای اندکی صورت گرفته است. مدل های برنامه ریزی تولیدی که عدم قطعیت را لحاظ نمی کنند انتظار می رود که تصمیمات تولیدی ناکارآمدی را بوجود آورند. توجه به عدم قطعیت در یک محیط تولیدی می تواند نتایج مثبت بی شماری را هم برای برنامه ریزی تولید و هم در محاسبه هزینه های تولید به دنبال داشته باشد. به همین دلیل در این پایان نامه، ابتدا به توسعه یک مدل برنامه ریزی تولید چند محصولی، چند مرحله ای و چند دوره ای می پردازیم و سپس با معرفی پارامترهای دارای عدم قطعیت، از روشی مناسب به نام بهینه سازی استوار برای لحاظ کردن این عدم قطعیت ها در مدل استفاده می کنیم. نتایج عددی برای مسایل نمونه نشان می دهد که مدل برنامه ریزی تولید استوار ضمن اینکه جواب هایی با هزینه کمتر تولید می کند، دارای استواری بیشتری بوده و تغییرات هزینه ای آن نسبت به مدل قطعی بسیار کمتر می باشد. می توان از روش مدلسازی و همچنین روش مواجهه با عدم قطعیت که در این پایان نامه مطرح گردید در سایر موارد دنیای واقعی نیز استفاده کرد.
امیر ابراهیمی زاده احمد صادقیه
در شبکه هایی که تعداد زیادی از نقاط مبدأ و مقصد وجود دارند، مرتبط کردن تمامی این نقاط با استفاده از اتصال های مستقیم هزینه های زیادی به دنبال دارد. در چنین شرایطی استفاده از هاب تاثیر بسزایی در کاهش تعداد اتصال های شبکه و نتیجتاً هزینه های سیستم خواهد داشت. مکان یابی هاب با حداکثر پوشش، یکی از شاخه های مسأله مکان یابی هاب است که با حل آن، مکان تعداد مشخصی هاب و گره های عادی تخصیص یافته به هر کدام، به نحوی تعیین می شوند که بیشترین پوشش اتفاق بیافتد. مدل های موجود مکان یابی هاب به مقصد رسیدن محموله ارسالی در هر مسیر را قطعی فرض می کنند در حالی که عملاً در بسیاری موارد نظیر شبکه های لجستیکی نظامی، حمل و نقل هوایی، سیستم های مخابرات پیام و ... محموله ارسالی میان دو گره با خطر از بین رفتن مواجه است. در این تحقیق پس از ارائه دو مدل برای مسأله هاب حداکثر پوشش قطعی، با فرض وجود ناامنی در مسیرها، مدل چندهدفه ای پیشنهاد شده که شبکه را به نحوی طراحی می کند تا علاوه بر بیشینه کردن نقاط تقاضای پوشش داده شده، امنیت ضعیف-ترین مسیرهای آن را نیز افزایش دهد. برای حل مدل چندهدفه تحقیق، الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب (نسخه دوم) و نسخه اصلاح شده ای از آن به همراه برنامه ریزی خطی چندهدفه فازی مورد استفاده قرار گرفته اند. مدل پیشنهادی بر روی اطلاعات سیستم های تحویل بار در کشور ترکیه اجرا گردید. همچنین به منظور ارزیابی نتایج اصلاحات پیشنهادی بر عملکرد الگوریتم ژنتیک بامرتب سازی نامغلوب، آزمایش هایی انجام شد که نتایج آن ها نشان دهنده مفید بودن اصلاحات پیشنهادی در بهبود عملکرد الگوریتم است. در انتها نیز مطالعه ای بر روی خطوط هوایی داخلی هواپیمایی ملی ایران (هما) انجام گرفته و شبکه پروازهای این شرکت به صورت هاب طراحی شده است.
محمد مهدی لطفی محمد شبیری
آموزش محیط زیست دربرنامه های آموزش قبل از خدمت و ضمن خدمت آن دسته از مشاغلی که فعالیت ها و تصمیمات آنها بر محیط زیست موثر است امری حیاتی تلقی می گردد لذا آموزش افراد به عنوان مهم ترین نیاز آموزش محیط زیست در سطح جهانی ذکر شده است. افراد و گروه های اجتماعی باید بتوانند از طریق آموزش، مجموعه ای از ارزشها و علائق به محیط زیست را کسب نموده و انگیزه های لازم را جهت مشارکت فعال در حفاظت و بهبود محیط زیست بدست آورند. گروه های شغلی و همه طبقات اجتماعی – اقتصادی که به نحوی از محیط زیست سـود می برند، می توانند از طریق آموزش دانش ها، مهارت ها و بینش های ویژه خود را که ممکن است برای حل مسائل محیط زیست موثر باشند و آموزش دیده اند را در این امر شرکـت دهند. در این خصـوص می توان آموزش برای پیش گیری از آسیب های زمین لرزه های فاجعه بار و تبعات زیست محیطی آن را متذکر شد. باتوجه به زلزله خیز بودن ایـران تمـامی افراد می بایست نسبت به تبعـات آن آگاهی های لازم را برای مواجهه با این سانحه در زمان قبل و بعد از آن داشته باشند. تلفات جانی و خسارت اقتصادی و تبعات زیست محیطی از نتایج این سوانح می تواند باشد. اما مهم این نکته است که نحوه آموزش چگونه باید باشد تا تمام اقشار جامعه به راحتی به آن دسترسی داشته باشند و از آن بهره ببرند. بسیاری از روانشناسان تربیتی معتقدند که شرایط یادگیری باید چنان سازماندهی شود که هر فراگیر بر اساس توانایی خود به فعالیت و یادگیری بپردازد. آموزش از راه دور و از طریق اینترنت به ویژه به کمک رایانه پاسخی مناسب به این نیاز محسوب می شود که این خود یکی از مزایای غیر قابل انکار این شیوه آموزش به شمار می رود. بدیهی است که اینگونه آموزش هنوز هم دارای نقص ها و کمبودهایی است و باید گام به گام با مطالعه و بررسی ارزشیابی و اثربخشی آن در جهت رفع آنها کوشید.با در نظر گرفتن اینکه پژوهش حاضر بر توسعه ارتقاء سطح دانش کاربردی در زمینه شناخت زلزله و ایمنی در مقابل آن و همچنین شناخت اثرات زیست محیطی یک زلزله ویران گر و کاهش اثرات زیست محیطی آن است، نوع آنرا می توان از نوع علمی کاربردی دانست.روش تحقیق در این پژوهش، روش نیمه تجربی است که از طریق پیش آزمون و پس آزمون و شبه آزمایشی می باشد . جامعه آماری این پژوهش کارمندان دانشگاه تهران هستند. نمونه گیری بصورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انجام گرفته است. طبق جامعه آماری این تحقیق که4000 نفر بدون احتساب اعضای محترم هیات علمی دانشگاه می باشد بر اساس جدول مورگان تعداد 351 نفر برای این حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش آموزش از طریق طراحی یک سایت آموزشی، بر روی اینترنت صورت گرفت. در این سایت موارد آموزشی به چهار قسمت مفاهیم زلزله، ایمنی زلزله، مفاهیم محیط زیست، و اثرات زیست محیطی زلزله تقسیم شدند و به مخاطبان آموزش داده شد. ابزار گردآوری اطلاعات بر اساس هدف پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته است که روایی آن از روایی محتوایی و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ که مقدار آن 73/0 a=بدست آمده استفاده شد. روش آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری spss است و از دو روش آماری توصیفی و استنباطی بوسیله آزمون کولموگراف-اسمیرونوف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که طبق آزمون های گرفته شده که به صورت شبه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون است آموزش چگونگی مواجهه با زلزله و اثرات زیست محیطی آن از طریق اینترنت موجب ارتقاء سطح دانش مخاطبان در این زمینه خواهد شد و نیاز به اینگونه آموزش های اینترنتی جهت افزایش و ارتقاء سطح دانش افراد امری ضروری می باشد.
محسن یوسفی دهشیری محمد مهدی لطفی
با افزایش روز افزون مصرف نفت در جهان، این منبع به یک کالای استراتژیک تبدیل شده است. به دلیل این موضوع، کشورهای تولید کننده نفت همواره سعی دارند از طریق شناخت ساختار بازار و اتخاذ تصمیمات به موقع و صحیح، منافع خود را بیشینه کنند. این موضوع در بین کشورهای عضو اوپک اهمیت دو چندانی دارد زیرا این گروه سعی دارد با سیاست گذاری های متمرکز کنترل بازار را در دست گرفته و از این طریق منافع قابل توجهی را برای کشورهای عضو به ارمغان آورد. این پژوهش به دنبال تعیین استراتژی بهینه تولید کشورهای عضو اوپک در چارچوب یک سری مفروضات مشخص از طریق به کارگیری مفاهیم نظریه بازی ها است. ساختار بازار یک انحصار چندجانبه بوده که از طریق مدل کورنو پویا مدل سازی شده است. به منظور بدست آوردن نقطه تعادل مسأله، مدل به وسیله داده های دنیای واقعی کالیبره و با استفاده از نرم افزار gams حل شده است. نتایج عددی مسیر استاتژیک تولید کشورهای عضو اوپک را ارائه می دهد. همچنین نشان می دهد که بیشینه تولید اوپک در سال 2054 رخ خواهد داد.
الهه قضاوی محمد مهدی لطفی
در این پژوهش یک رویکرد شبیه سازی- بهینه سازی برای برنامه ریزی سفارش و تخصیص فضای قفسه ها در صنعت خرده فروشی ارائه می¬شود. تقاضای مشتریان به دو گروه ثابت (مشتریان وفادار) و متغیر تقسیم می¬شود. تقاضای متغیر خود شامل تقاضای جایگزینی و تقاضای مشتریان بالقوه (ناشی از تاثیر شرایط فروشگاهی) است. مشتری در هنگام خرید مسیری را در فروشگاه طی می کند. با تقسیم فضای فروشگاه به چند ناحیه و محاسبه مطلوبیت ذاتیِ ثابت و متغیر برای نواحی، رابطه تحلیلی برای احتمال بازدید مشتری از هر ناحیه با استفاده از مدل مطلوبیت تصادفی تعیین می شود. به دلیل پیچیدگی رابطه تحلیلی، از شبیه سازی برای ارزیابی حرکت مشتریان در فروشگاه استفاده و تقاضای متغیر برندها تخمین زده می شود. یک مدل برنامه ریزی عددصحیح غیرخطی مبتنی بر سود برای مسأله ارائه می شود که نیاز به تخمین تقاضای خروجی شبیهسازی دارد. چون تخمین تقاضای شبیه سازی بستگی به برخی متغیرهای بهینه مدل ریاضی دارد پس از خطی سازی مدل، با استفاده از یک مقدار تقاضای متغیر اولیه، یک الگوریتم تکرارشونده شبیه سازی-بهینه سازی تا رسیدن به شرط توقف ادامه می یابد. به دلیل عدم امکان حل دقیق مسائل بزرگ در زمان مناسب، از ذوالگوریتم ترکیبی رقابت استعماری–ژنتیک و ژنتیک استفاده می شود. برای هر یک از مسائل با ابعاد کوچک، متوسط و بزرگ؛ 10 مسأله نمونه تولید و نتایجِ حلِ این مسائل توسط الگوریتم های حل دقیق، ژنتیک و ترکیبی با یکدیگر مقایسه می شود. مقایسه عملکرد این سه الگوریتم نشان می دهد الگوریتم حل دقیق بهترین جواب را داشته اما برخلاف الگوریتمهای فراابتکاری امکان حل مسائل بزرگ در زمان معقول را ندارد. همچنین عملکرد الگور ژنتیک در تمامی مسائل در هر دو محور بهینگی و زمان، تحت الشعاع الگوریتم ترکیبی است.
مینو مومنی محمد مهدی لطفی
فضای کنونی حاکم بر صنعت، تولیدکنندگان را بیش از هر زمان دیگری به کاهش هزینههای تولیدی سوق میدهد. به غیر از مزایای رقابتی کاهش هزینهها، گرم شدن کره زمین و کاهش ذخایر انرژی از دیگر مسائلی هستند که اهمیت این موضوع را بیشتر میکنند. از طرفی در صنایع تولید پیوسته که در اغلب کشورها بخش عظیمی از تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص میدهند، هزینههای انرژی بخش قابل توجهی از کل هزینههای تولید را تشکیل میدهند. در همین صنایع به دلیل صرفهجویی¬های ناشی از مقیاس، معمولا فضای انحصار چندجانبه بر بازار حاکم است. هدف از این پژوهش، وارد نمودن اثر هرکدام از موضوعات مطرح شده در مدل¬سازی برنامه¬ریزی تولید صنایع پیوسته است. در این راستا، پس از مطالعه در مورد هر کدام از موضوعات مطرح شده، شکاف علمی و سهم گسترش تعیین شده است. در ادامه با یک رویکرد برنامه¬ریزی ریاضی، به پرکردن این شکاف پرداخته¬ایم. در مدلسازی، با هدف بیشینه¬¬کردن سود تولیدکنندگان در فضای رقابت انحصار چندجانبه، از مفاهیم تئوری بازیها استفاده شده است. این مدلسازی با استفاده از برنامهریزی مکمل مختلط انجام شد. در ادامه، برای لحاظ نمودن کارایی مصرف انرژی در برنامهریزی تولید، یک مدل برنامهریزی تولید ادغامی ارائه شده است. این مدلسازی در قالب مسأله تعیین اندازه انباشته با ظرفیت محدود و با استفاده از برنامهریزی اعداد صحیح مختلط انجام شد. در پایان، اعتبار مدلها از راه تحلیل حساسیت و بررسی نتایج یک مطالعه موردی، مورد سنجش قرار گرفته است.
کیهان بنی هاشمی احمد صادقیه
امروزه با توجه به شرایط رقابتی موجود، شرکتهای تولیدی به منظور افزایش رقابت پذیری و کسب حداکثر سود نیازمند مدیریت دقیق و بهینه سازی فرآیند تصمیم گیری خود می باشند. از رو به منظور اتخاذ بهترین تصمیمات ممکن می بایست بین بخش های مختلف برنامه ریزی شرکت هماهنگی لازم وجود داشته باشد. به همین منظور در این پایان نامه هدف ما ایجاد یک مدل برنامه ریزی سلسله مراتبی دو سطحی با استفاده از برنامه ریزی احتمالی است تا بتوان علاوه بر تهیه ی برنامه هایی باثبات و هماهنگ نمودن تصمیمات در سطوح مختلف با در نظر گرفتن سطح خدمت دهی، سودآوری شرکت را حداکثر نمود. با توجه به ماهیت متغیر پارامترهای تقاضا و ظرفیت، در این پایان نامه تقاضا و ظرفیت احتمالی در نظر گرفته می شود. با توجه به اینکه واحد برنامه ریزی تولید علیرغم برنامه ریزی برای تولید محصولات می بایست برنامه هایی ارائه نماید تا از نظر واحد مالی و حسابداری نیز امکان عملیاتی نمودن این برنامه ها وجود داشته باشد. به همین دلیل درنظر گرفتن گردش جریان نقدی، سیاست های شرکت در خرید مواد اولیه و فروش محصولات، اعتبار شرکت در تأمین منابع مالی و بودجه شرکت در برنامه های تولید ضروری است. به این منظور استفاده از یک مدل یکپارچه برنامه ریزی تولید ادغامی با برنامه ریزی مالی می تواند میزان سود شرکت را نسبت به مدلهای رایج که تنها محدودیت سرمایه را در نظر میگیرند، افزایش دهد. از طرف دیگر به منظور عملیاتی نمودن برنامه های ارائه شده در سطح اول برنامه ریزی، مدل سربرنامه تولید در سطح دوم ارائه گردید که با استفاده از محدودیت های تحمیلی احتمالی ارتباط میان دو سطح برنامه ریزی برقرار میشود. در نظر گرفتن محدودیت های تحمیلی باعث افزایش انعطافپذیری مدل و کاهش 4% هزینه ها نسبت به حالتی که محدودیتهای تحمیلی قطعی باشند، میشود.
مهناز وفادار مسعود عابسی
یکی از سوالات مهمی که برای حصول اطمینان از تولید بهینه محصولات در فضای کسب و کار می بایست به آن پاسخ داد این است که با توجه به هزینه ها و محدودیت های موجود و در نظر گرفتن صرفه اقتصادی، آیا همواره بهترین راهکار در پاسخگویی به تقاضای پیش رو، پیاده-سازی داخلی تمامی فرآیندهای تولید است یا این که اخذ تصمیمات بهینه در برخی موارد تولیدکننده را به سمت برو ن سپاری برخی از فرآیندهای تولید یا بعضا تمامی آن ها سوق می-دهد؟ قطعا برون سپاری، راهکاریست که در بسیاری موارد، به منظور رفع مشکلات یا کاهش هزینه های تولید، در اولویت انتخاب های تولید کنندگان قرار می گیرد. حتی در برخی مواقع تولیدکنندگان خود تنها در نقش هماهنگ کننده فرآیندهای تامین، تولید و فروش ظاهر شده و پیاده سازی فرآیندهای مذکور را تماما برون سپاری می کنند؛ این روش تولید اصطلاحا "تولید مجازی" نامیده می شود. با توجه به گستردگی فرآیندهای تولید مجازی، همواره نمی توان پیش-بینی دقیقی از شرایط محیطی و اتفاقات درون فرآیندی داشت. این مساله نشان دهنده ی لزوم تصمیم گیری تحت شرایط عدم قطعیت می باشد. از اینرو در این پژوهش، سیستم شبیه سازی- بهینه سازی فرآیند تولید مجازی برای یک شرکت تولید کننده رب گوجه فرنگی، با در نظر گرفتن سیاست ها و سناریوهای گوناگون طراحی شده است. در حقیقت می توان با برازش نحوه عکس العمل سیستم در اخذ سیاست های گوناگون در حضور شرایط محیطی مختلف، درک مناسبی از نحوه رفتار هوشمند فرد برنامه ریز در فرآیند تولید مجازی مذکور ایجاد کرد. برای تعیین سیاست های بهینه از الگوریتم تلفیقی رقابت استعماری و ژنتیک استفاده شده است. در نهایت، برای ارزیابی سیستم پیشنهاد شده، تحلیل حساسیت مدل نسبت به پارامترهای تقاضا، ظرفیت تامین، ظرفیت تولید و جریمه تخطی از تقاضا انجام شده و نتایج حاصل نشان می دهد سیستم طراحی شده می تواند بعنوان یک ابزار مناسب برای برنامه ریزان تولید مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا دوزنده محبوبه هنرور
یکی از مسائل مهمی که سازمان¬ها و صنایع با آن روبرو می¬باشند کنترل و نگهداری موجودی اقلام فاسدشدنی است. در بعضی صنایع اقلامی نظیر مواد فرار، رادیواکتیو، شیمیایی و غیره نگهداری می¬شوند که نرخ فسادپذیری و کم شدن در مورد آن ها قابل توجه می¬باشد به طوری که نمی¬توان آن را نادیده گرفت. فاسد شدن کالا علاوه بر این¬که از نظر اقتصادی باعث ضرر و زیان بنگاه¬ها می¬شود، از لحاظ زیست¬محیطی نیز موجب افزایش ضایعات و در نتیجه آلودگی بیشتر محیط خواهد شد. در این شرایط تولیدکننده می¬تواند با ایجاد یک رابطه همکاری مناسب با خرده¬فروشان و به اشتراک¬گذاری اطلاعات مربوط به تقاضا و موجودی اقدام به بازگرداندن اقلام فاسد شده و استفاده مجدد از آن ها در خط تولید نمایند تا به این ترتیب زمینه¬ را برای صرفه¬جویی در هزینه¬ها، کاهش آلودگی¬های زیست¬محیطی و استفاده کمتر از منابع طبیعی فراهم سازد. بنابراین به کارگیری مفاهیم و اصول لجستیک معکوس و زنجیره تأمین حلقه بسته برای سازمان¬های مختلف به خصوص صنایع مرتبط با اقلام فسادپذیر امری ضروری به نظر می¬رسد که امروزه مورد توجه محققان زیادی قرار گرفته است. از این¬رو در این تحقیق به توسعه یک مدل توأم قیمت¬گذاری و کنترل موجودی برای اقلام فاسدشدنی با استفاده از رویکرد سیکل مشترک تجدید موجودی خرده¬فروشان در یک زنجیره تأمین حلقه بسته پرداخته خواهد شد. زنجیره تأمین مدنظر، دوسطحی و شامل یک تولیدکننده و چندین خرده¬فروش می¬باشد و به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار گرفته است. در مدل ارائه شده، تقاضای مشتریان احتمالی و وابسته به قیمت بوده و کمبود مجاز می¬باشد. ضمن این¬که فاسد شدن کالا در همه مراحل زنجیره و با نرخی ثابت در طول زمان انجام می¬شود. هدف از مسأله پیشنهادی تعیین سیاست¬های بهینه سفارش¬دهی و قیمت¬گذاری به منظور حداکثر کردن سود کلی زنجیره می¬باشد. مدلسازی مسأله در دو فاز متفاوت انجام می¬شود. در فاز اول تقاضا قطعی و وابسته به قیمت بوده، در حالی که در فاز دوم تقاضا احتمالی و وابسته به قیمت در نظر گرفته شده است. به منظور حل مدل¬های ایجاد شده و با توجه به این موضوع که مسأله از نوع برنامه¬ریزی غیرخطی مختلط می¬باشد از دو رویکرد متفاوت برای حل مدل استفاده شده است. رویکرد اول استفاده از یک الگوریتم ترکیبی مبتنی بر روش¬های حل مسائل غیرخطی بوده که اگرچه جواب¬های مناسبی از آن بدست می¬آید اما زمان اجرای آن بسیار زیاد است به منظور حل این مشکل استفاده از الگوریتم ژنتیک به عنوان رویکرد دوم حل مسأله مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت، با ارائه مثال عددی و انجام تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مختلف به ارزیابی مدل و مقایسه عملکرد دو روش حل پیشنهادی پرداخته شده است. نتایج نشان می¬دهد که بازگشت اقلام فاسد شده و استفاده مجدد از آن ها در فرایند تولید می¬تواند نقش مهمی در افزایش سود کلی زنجیره داشته باشد. ضمن این¬که با توجه به حساسیت بالای تابع سود نسبت به پارامترهای نرخ تولید، نرخ فسادپذیری و قیمت مواد اولیه می-بایست در تخمین آن ها دقت بیشتری لحاظ شود.
محمد عزیز احمدی حسن خادمی زارع
زمانبندی، یکی از موضوعات مهم در مرحله برنامه ریزی پروژه است. زمانبندی پروژه عبارت است از تعیین یک توالی زمانی یا برنامه زمانبندی جهت انجام یک سری فعالیت های وابسته به هم که تشکیل دهنده پروژه هستند. این برنامه زمانبندی با در نظر گرفتن هدف یا اهداف خاصی صورت می پذیرد. روابط تقدمی بین فعالیت ها تقریباً در تمامی پروژه ها وجود دارد، اما ممکن است نوع دیگری از محدودیت ها تحت عنوان محدودیت منابع نیز در یک پروژه وجود داشته باشد. آن دسته از مسائل زمانبندی پروژه که محدودیت های منابع در آن لحاظ می شود به مسائل زمانبندی پروژه با محدودیت منابع معروفند. در اکثر پروژه ها، تعیین مدت زمان دقیق فعالیت ها مشکل است. بنابراین در این وضعیت، که داده ها غیردقیق هستند، برای در نظر گرفتن این ابهامات و فراهم کردن مدلی واقعی، اعداد فازی می تواند برای زمان های فعالیت ها استفاده شود. محققان زیادی مسأله زمانبندی پروژه را با فعالیت های دارای مدت زمان های فازی اما بدون در نظر گرفتن مولفه وابسته به زمان، مطالعه کرده اند. فعالیت های فازی وابسته به زمان شروع در پروژه زمانی اتفاق می افتد که فعالیت ها طبق یک برنامه زمانی مشخص انجام می شوند و برخی تأخیرهای فازی را به بار می آورند. در این پایان نامه، مسأله زمانبندی پروژه با منابع محدود برای پروژه هایی که فعالیت های آنها دارای مدت زمان های فازی و وابسته به زمان است، مورد بررسی قرار می گیرد و یک مدل ریاضی ارائه می شود تا شرایط واقعی پروژه ها را بهتر بیان کند. با توجه به پیچیدگی مسأله پژوهش و ناکارآمدی روش های حل دقیق، یک الگوریتم شبیه سازی تبرید برای حل مسائل با اندازه های بزرگ پیشنهاد شده است. نتایج عددی نشان می دهد که هم مدل ریاضی و هم الگوریتم پیشنهادی عملکرد خوبی داشتند. با توجه به ساختار واقعی مدل و کارایی و سرعت روش حل آن، می توان از رویکرد پیشنهادی در حل مسائل دنیای واقعی استفاده کرد.
انسیه سرپناهی محمد صالح اولیاء
در سالهای اخیر توزیع اعتبارات در موسسات اقتصادی و اجتماعی بیشتر به صورت سنتی و یا در بعضی موارد با استفاده از شاخص ها بوده است. گرچه روش های سنتی در شرایطی که اطلاعات و آمار محدود باشد و روش چانه زنی راه حل باشد، سهل و آسان هستند اما در جامعه پیچیده و متحول امروزی کارایی لازم را ندارند. یکی از این موسسات اجتماعی دانشگاه ها هستند، آنها برای توزیع منابع مالی خود در بخش های مختلف نیازمند برنامه ریزی و مدلی مناسب جهت بودجه ریزی در سطح دانشگاه هستند تا بتوانند به اهداف خود برسند. لذا در این تحقیق سعی شده است، مدلی در سطح دانشگاه ارائه شود تا گامی در راستای حل این معضل برداشته شود. مدل ارائه شده از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول ضریب کارایی به روش تحلیل پوششی داده ها به دست می آید. در بخش دوم ضریب اثر بخشی، با استفاده از یک مدل برنامه ریزی خطی چند هدفه عدد صحیح مختلط برای رسیدن به آرمان های چند گانه و متعارض دانشگاه محاسبه خواهد شد و سپس در بخش سوم با استفاده از ضریب نیاز فعلی بودجه دانشکده ها، کارایی و اثر بخشی، ضریب بودجه هر دانشکده حاصل می شود. در پایان، کارایی مدل پیشنهادی با استفاده از داده¬های دانشگاه یزد بررسی و نتایج عددی تحلیل و گزارش می¬شود. نتایج حاصل از مدل و تحلیل حساسیت آن نشان می دهد که مدل ارائه شده، نتایج متناسبی با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد، دارد.