نام پژوهشگر: محمد سخنور
محمد سخنور محمد مقدم واحد
خشکی از جمله تنش¬های غیرزیستی است که رشد و عملکرد گیاهان را کاهش می¬دهد. به منظور مکان¬یابی ژن (های) کنترل کننده صفات مرتبط با تحمل به خشکی در گندم، جمعیت لاین¬های اینبرد نوترکیب حاصل از تلاقی رقم متحمل به خشکی آذر2 و حساس 87zhong291 تحت شرایط دیم و آبیاری تکمیلی مورد ارزیابی قرار گرفت. صفات مورد مطالعه شامل مقاومت روزنه¬ای، دمای برگ، رطوبت نسبی برگ، عملکرد دانه، وزن هزار دانه و تعداد سنبلچه در سنبله بود. چند شکلی والدین با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره و issr بررسی و 24 نشانگر ریزماهواره و 16 نشانگر issr چند شکل برای غربال افراد جمعیت استفاده گردید. تجزیه پیوستگی برای انتساب این نشانگرها به نقشه قبلی جمعیت مشتمل بر 45 نشانگر ssr و aflp توسط نرم افزار افزار qtx 20 map manager انجام شد. با توجه به اندازه¬گیری صفات زراعی در 142 فرد و صفات فیزیولوژیک در 121 فرد جمعیت، دو نقشه پیوستگی با 142 و 121 فرد تهیه شد. نقشه اول دارای طول کلی 1310 سانتی¬مورگان و متوسط فاصله بین دو نشانگر 55/19 سانتی¬مورگان و نقشه دوم 1/1157 سانتی-مورگان از ژنوم گندم را پوشش داد و متوسط فاصله بین دو نشانگر 57/17 سانتی¬مورگان بود. ارتباط بین داده¬های ژنوتیپی (نشانگر¬ها) و خصوصیات زراعی و فیزیولوژیک براساس مکان¬یابی فاصله¬ای مرکب ارزیابی شد. برای صفات زراعی و فیزیولوژیک به ترتیب 84 و 14 qtl مکان¬یابی گردید. برای عملکرد دانه در شرایط دیم 10 qtl و در شرایط آبیاری تکمیلی 20 qtl مکان¬یابی گردید. برای رطوبت نسبی برگ یک qtl، برای مقاومت روزنه¬ای برگ دو و برای دمای برگ، 11 qtl مکان¬یابی گردید. برای دو صفت مقاومت روزنه¬ای برگ و دمای برگ، تفکیک متجاوز در جمعیت مشاهده شد. برای تعداد سنبلچه در سنبله در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی به ترتیب 5 qtl و 9 qtl مکان¬یابی گردید. برای وزن هزار دانه در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی به ترتیب دو qtl و 9 qtl مکان¬یابی شد. در این بررسی برای وزن هزار دانه و عملکرد دانه به ترتیب یک و 3 qtl¬ پایدار در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی شناسایی گردید. برای دمای برگ، تعداد سنبلچه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد دانه qtlهای مشترک مشاهده شد که می¬تواند ناشی از پیوستگی ژنی یا اثر پلیوتروپی باشد. نشانگرهای پیوسته با qtl¬های شناسایی شده در این بررسی می¬توانند برای مکان-یابی دقیق qtl¬ها مورد استفاده قرار گیرند تا در صورت شناسایی نشانگرهایی با فاصله مناسب در آزمایش¬های تکمیلی در برنامه¬های گزینش به کمک نشانگر مورد استفاده قرار گیرند.
محمد سخنور عباس عصاری
اصلاح ساختار اقتصادی صنایع تحت مقررات و موانع اصلاح ساختار آنها از جمله صنعت برق موضوع مهمی است. موضوع این رساله به طور خاص، اصلاح ساختار بخش توزیع برق به عنوان یکی از بخشهای مهم تشکیل دهنده صنعت برق با هدف ارتقای کارایی آن در ایران می باشد. در همه کشورها از جمله ایران به دلیل حساسیت زیاد صنعت برق و لزوم پیوستگی عرضه برق، اصلاح مناسب ساختار بخشهای مختلف صنعت برق از جمله بخش توزیع اهمیت زیادی دارد. پرسش اساسی این است که آیا اصلاحات ساختاری شرکت های توزیع برق در ایران، نظیر جداسازی وخصوصی سازی به ارتقای کارایی آنها می انجامد؟ موانع اصلاح ساختاری که در صنعت برق وجود دارد، نبود تکنولوژی ذخیره نمودن برق، ایجاد ظرفیت تولید بسیار هزینه بر و تقاضا و عرضه بی کشش می باشد. هدف این رساله بررسی عوامل ساختاری موثر برکارایی شرکتهای توزیع برق است که با استفاده از رویکردهای ناپارامتریک و پارامتریک دنبال شده وسپس راهکارهای سیاستی ارائه گردیده است. در صنایع تحت مقررات، تخمین تابع فاصله نهاده، به دلایلی بر تخمین تابع هزینه مرجح است. تخمین توابع مرزی به دلیل در نظر گرفتن جزء ناکارایی با نظریات اقتصادخرد، سنخیت بیشتری دارد. برای تخمین توابع فاصله نهاده مرزی، از رویکرد پانل اثرات تصادفی صحیح استفاده می شود که جزء خطای مرکب شامل دو جزء ناکارایی و اخلال را درمدل وارد می کند. شرکتهای توزیع برق چون در شرایط محیطی متفاوتی فعالیت می کنند به دو گروه اول و دوم به ترتیب با چگالی مدار پایین و بالا تقسیم می شوند اما فرض بر این است که این شرکتها به مرز مشترک تحت عنوان فرامرز دسترسی بالقوه دارند. مقدار گامای بالا نشان دهنده ارجحیت مدلهای مرزی است. طبق تخمین تحلیل پوششی داده های سنتی، به طور متوسط، شرکت های گروه دوم نسبت به شرکت های گروه اول، میزان کارایی فنی و مقیاس بالاتری با توجه به فرامرز و مرز گروه داشته اند. براساس تحلیل پنجره ای، میانگین کارایی گروه اول، تحت هر دو فرض بازدهی متغیر و ثابت نسبت به مقیاس باتوجه به فرامرز روند صعودی داشته است که این برخلاف گروه دوم است. در رویکرد پارامتریک، طبق آزمون نسبت راستنمایی، تصریح تابع فاصله نهاده مرزی ترانسلوگ بر تصریح تابع فاصله نهاده مرزی کاب- داگلاس برتری دارد. طبق نتایج تخمین، در کوتاه مدت و بلند مدت صرفه های ناشی از تنوع تولید وجود ندارد. درافق بلند مدت نیز، شرکتها دارای بازدهی نسبت به مقیاس صعودی می باشند و جداسازی افقی شرکتها به کاهش کارایی می انجامد. افزایش تراکم مشتریان برخلاف انتظار، باعث کاهش کارایی در بلند مدت شده و تغییر شکل مالکیت در کل، تاثیر چندانی بر کارایی نداشته است. افزایش ضریب بار شبکه، باعث کاهش کارایی می شود. در بلندمدت با افزایش تعداد مشتریان صنعتی با تقاضای بیشتر برق، کارایی شرکتها افزایش بیشتری می یابد. در کل، ضرایب همبستگی پیرسون و ضرایب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان دهنده همبستگی پایین کارایی ها و رتبه بندی شرکتها از روشهای مختلف پارامتریک و ناپارامتریک هستند.
محمد سخنور ابوالقاسم محمدی
چکیده ندارد.