نام پژوهشگر: مرضیه سیحون
رقیه عباسی مرضیه سیحون
در حال حاضر یکی از روش های کاهش ضایعات محصولات کشاورزی استفاده از اشعه گاما می باشد. برای بررسی نقش مصرف بهینه کود و کشاورزی ارگانیک در افزایش اثربخشی اشعه گاما، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو گیاه سیب زمینی (solanum tuberosum l.) و پیاز (allium cepa l.) در سال 92-1391 انجام شد. در هر دو آزمایش سه فاکتور شامل نوع کوددهی (در سیب زمینی مصرف کود بر اساس عرف زارعین و مصرف بهینه کود بر اساس آزمون خاک و در پیاز مصرف کود بر اساس عرف زارعین و کوددهی ارگانیک)، پرتودهی با اشعه گاما (شاهد و پرتودیده) و زمان اندازه گیری فاکتورهای مورد نظر ( قبل از انبارداری و 6 ماه پس از انبارداری) مورد استفاده قرار گرفت. در ابتدا درصد ماده خشک، غلظت نیترات و کادمیم در تمام نمونه ها با استفاده از روش های استاندارد موسسه تحقیقات خاک و آب اندازه گیری و سپس نمونه ها با دز 15/0 کیلو-گری پرتودهی شده و نمونه های شاهد و پرتودیده به مدت 6 ماه تحت دمای 15 الی 20 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 40 الی 60 درصد انبار شدند و پس از 6 ماه ذخیره سازی، درصد ماده خشک و غلظت نیترات و کادمیم در آنها مجدداً اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مصرف بهینه کود و استفاده از کودهای آلی باعث کاهش معنی دار غلظت آلاینده های نیترات و کادمیم و افزایش درصد ماده خشک در سیب زمینی و پیاز و به تبع آن افزایش ماندگاری آن ها شد. در آزمایش سیب زمینی درحالی که در تیمار عرف زارع پرتودهی نشده میانگین درصد ماده خشک، غلظت نیترات و کادمیم به ترتیب برابر 13/19 درصد، 33/246 و 21/2 میلی گرم بر کیلوگرم بر مبنای وزن خشک بود، این ارقام در تیمار مصرف بهینه پرتودهی نشده برابر 83/22 درصد، 33/125 و 74/0 میلی گرم بر کیلوگرم بر مبنای وزن خشک بود. در آزمایش پیاز نیز در حالی که این ارقام در تیمار عرف زارع پرتودهی نشده برابر 90/6 درصد، 50/246 و 34/2 بود، در تیمار ارگانیک پرتودهی نشده به ترتیب برابر 56/8 درصد، 76 و 56/0 گردید. اشعه گاما نیز با ممانعت از جوانه زنی و کاهش انقباض و هدررفت آب در غده های سیب زمینی و پیاز بر افزایش ماندگاری آن ها تأثیر معنی داری گذاشت. در سیب زمینی بهترین ترکیب تیماری متعلق به تیمار مصرف بهینه پرتودیده بود، به طوری که میانگین اختلاف درصد ماده خشک قبل و بعد از انبارداری در این تیمار برابر 83/0 درصد گردید که درمقایسه با تیمار عرف زارع پرتودهی نشده (14/4) و عرف زارع پرتودیده (30/1) به ترتیب 31/3 و 47/0 درصد کاهش داشت. در آزمایش پیاز نیز بهترین ترکیب تیماری متعلق به تیمار ارگانیک پرتودیده بود، به طوری که میانگین اختلاف درصد ماده خشک قبل و بعد از انبارداری در این تیمار برابر 37/0درصد بود که درمقایسه با تیمار عرف زارع پرتودهی نشده (38/2) و عرف زارع پرتودیده (93/0) به ترتیب 01/2 و 56/0 درصد کاهش نشان داد. با عنایت به نتایج به دست آمده نظر به این که میزان کاهش وزن سیب زمینی های حاصل از تیمار مصرف بهینه کود و پیازهای حاصل از کوددهی ارگانیک در دوره انبارداری حداقل بود، لذا ارجحیت پرتودهی اشعه گاما در شرایط مصرف بهینه کودی و کوددهی ارگانیک بر افزایش ماندگاری سیب زمینی و پیاز به اثبات رسید. بنابراین توصیه می گردد که این آزمایش در مورد سایر محصولات کشاورزی نیز مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
آیت محمدرزداری رحیم ابراهیمی
با بکار گیری فن¬آوری¬های نوین و در رأس آنها فن¬آوری هسته¬ای می¬توان با استفاده بهینه از منابع موجود، مسیر تأمین امنیت غذایی را برای جامعه امروز و نسل¬های آینده هموار کرد و کشور را در زمینه تولید محصولات کشاورزی به ویژه محصولات استراتژیک به خودکفایی رساند. در این تحقیق، سه رقم سیب درختی سه رقم سیب درختی رد دلیشز، گلدن دلیشز و گرانی اسمیت دزهای شاهد، 250، 500، 750 و 1000 گری به وسیله اشعه گاما (کبالت 60) پرتودهی گردید. سپس برای مدت زمان های صفر، 60،120 و 180 روز در دو شرایط متفاوت انبارمانی که عبارت بود از شرایط انبار با دمای 2±15 درجه سانتی گراد با رطوبت نسبی %80 و شرایط یخچالی با دمای 1±3 درجه سانتی گراد با رطوبت نسبی %90 نگهداری شدند. در هر دو ماه نمونه ها از نظر کل میکروب¬ها و قارچ¬ها، درصد کاهش وزن و سفتی بررسی و با نمونه های شاهد (پرتو ندیده) مقایسه شدند. همچنین منحنی¬های مربوط به آهنگ دز و پروفایل¬های مقطعی آن در گاماسل 220، برای سه محیط هوا، سیب و آب با استفاده از کد mcnp شبیه¬سازی و محاسبه شد. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می¬دهند که شرایط مناسب از نظر کنترل میکروبی در مدت انبارمانی شش ماه جهت تثبیت کیفیت ارقام سیب میزان دز 750 گری دز بهینه و مناسب در دمای یخچالی، می باشد. برای هر سه رقم با افزایش دز و زمان نگهداری، درصد کاهش وزن و سفتی در در دو محیط نگهداری کاهش یافت. نتایج حاصل از شبیه¬سازی نشان داد که ناپایداری آهنگ دز مصرفی برای میوه سیب همانند آب و کمتر از هواست. آهنگ دز مرکزی سیب و هوا در حدود 85/2 و 35/3 گری بر ثانیه بدست آمد که بیش از مقدار ارائه شده توسط دستگاه گاما سل است، 05/3 گری بر ثانیه. سپس، برای یک واحد واقعی، ترتیب مختلفی از سیب در حضور هوا در نظر گرفته شده است. وابسته به موقعیت نمونه در گاماسل، مقدار دز در موقعیت مرکزی گاماسل در حدود 4 گری بر ثانیه مشاهده شد. همچنین مقدار دز جذب شده توسط سیب نسبت به هوا به مقدار 20 % کمتر است و تفاوت دز دریافت شده توسط یک سیب که در نزدیک جداره گاما سل قرار داده شده است نسبت به حالتی که سیب در مرکز آن قرار داده شود تقریباً 16 درصد بیشتر است. با توجه به نتایج بدست آمده، پرتودهی در ترکیب با ذخیره¬سازی در محیط یخچالی روشی مناسب برای سیب در طی شش ماه نگهداری پیشنهاد می¬شود.
مرضیه سیحون محسن برزگر
زعفران (طلای قرمز)، گران ترین ادویه جهان، کلاله های خشک شدهکرکوس ساتیووس است.افزودنی خوراکی رنگ و طعم دهنده به غذا، رنگ کردن منسو جات و کاربرد دارویی در طب سنتی از جمله مصارف زعفران می باشد. با توجه به معایب روش های حرارتی مواد غذایی مانند افت خواص حسی و تغذیه ای و هزینه ی بالا، در چند دهه اخیر تمایل به استفاده از روش های غیر حرارتی مانندپرتودهی افزایش یافته است.پرتو دهی به تنهایی یا همراه با سایر فرایندها می تواند با حفظ طعم، رنگ و بافت، سلامت محصول و مصرف کنندگان را تضمین کرده و انبارمانی محصولرا افزایش می دهد.در این پژوهش اثر پرتو دهی گاما بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی زعفران ایرانی(crocus sativus l.) مانندرنگ شامل نمایه هایa*،b*، l*و?eh با هانترلب، مقدار کروسین، کامفرول و سافرانال با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا و میزان بار میکروبی زعفران سه منطقه استان خراسان (قائنات، تربت حیدریه و کلات) بررسی شد.نمونه های زعفران باگاماسل 220در دزهای صفر، 1، 2، 3، 4، 5، و 6 کیلوگری پرتودهی شدند. نتایج بررسی رنگ نشان داد که نمایه های l*، a* و b*در نمونه تیمار شده با دز بهینه نسبت به نمونه شاهد (تیمار پرتوندیده) افزایشداشته است. با توجه به در نظر گرفتن اثرات هر سه زمان صفر، نگهداری بعد از یک و دو ماه بر شاخص های رنگ l*، a* و b*می توان گفت که برای زعفران منطقه قائنات کمینه و بیشینه دز پرتودهی 4 و 6کیلوگری، منطقه تربت حیدریه 1 و 5کیلوگری و کلات 2 و 5 کیلوگری می باشند.با توجه به نتایج مقدارکروسین، کامفرول و سافرانال در سه زمان و سه منطقه مطالعه شده می توان گفت، مقدارکروسین (عامل موثر در رنگ زعفران) در اغلب تیمارهای پرتودیده نسبت به نمونه شاهد افزایش و در برخی بدون تغییر باقی ماند. مقدار کامفرول (از ترکیبات زیست فعال پلی فنولی) در برخی تیمارهای پرتودیده نسبت به شاهد افزایش یا کاهش داشته و در برخی تغییری نداشت. ترکیب سافرانال (جزء اصلی مواد فرار معطر زعفران) در اغلب تیمارهای پرتودیده نسبت به نمونه شاهد افزایش داشت. باتوجه به نتایج آزمون های میکروبی در سه زمان و سه منطقه می توان گفت که دز پرتودهی 3 کیلوگری، دز بهینه ضدعفونی کردن و گندزدایی زعفران بوده و بار میکروبی (شمارش کلی، کپک، مخمر، کلی فرم) تمام نمونه های پرتودیده نسبت به شاهد کاهش داشت.