نام پژوهشگر: فرزاد فتاحی

معرفت شناسی دینی از دیدگاه قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  فرزاد فتاحی   محمد سعیدی مهر

در عصر حاضر، رویکرد معرفت شناختی به معارف دینی، معرفت شناسی دینی را رقم می زند. متکلمان مسلمان سده های میانه، پیش از ورود در معارف اصلی علم کلام مانند خداشناسی و نبوت و معاد، با پرسش هایی معرفت شناختی در باب چیستی علم، امکان معرفت، شکاکیت و... مواجه شدند، درحالی که در آن زمان، دانشی مستقل به نام معرفت شناسی (به منزله محمل آن مباحث) مطرح نبود. در نتیجه آن ها مجموعه ای از مباحث را ذیل عنوان عام « نظر» در ابتدای کتاب های خویش آوردند که از حیث انسجام و دقت های تحسین برانگیز، جالب توجه است؛ به ویژه این که علاوه بر مباحث عام معرفت شناسی، بحث های خاص معرفت شناسی دینی را سامان داده و پشتوانه های معرفت شناختی معارف دینی را – به قدر وسع خویش- تامین کردند. بر مبنای فوق، ما به کنکاش در کتاب های کلامی پرداختیم و از باب نمونه، سراغ قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی رفتیم تا مجموعه مباحث معرفت شناسی آن ها را توصیف و تحلیل کنیم و نشان دهیم که این متکلم اشعری و شیعی و متکلمانی که آراء آن ها در آثار این دو بیان و نقد شده، دقیقا توجه خود را معطوف به چه موضوعاتی در معرفت شناسی کرده اند و محتوای سیر منسجم آن ها در معرفت شناسی دینی چیست؟ بی شک، این توصیف و تحلیل، آغاز راه در سامان دادن به تحقیقاتی از این دست خواهد بود که در پیمودن آن گزیری نبود؛ چراکه پیش از ورود به مقایسه معرفت شناسی (دینی) متکلمان مسلمان و متفکران معاصر مغرب زمین، استخراج و تبیین مطالب غنی اما مغفول مسلمانان و نشان دادن استحکام و انسجام آن ها به صورت تفصیلی و موردی ضرورت دارد. در واقع محصول این پایان نامه، می تواند شاهد گرفتن مباحث این دو متکلم برای اثبات قوت و امکان دیالوگ با معرفت شناسی معاصر با تکیه بر غنای علمی پیشینیان ما تلقی شود. قاضی ایجی و علامه حلی، هر کدام با رویکرد کلامی خویش و طبق ساختاری کم و بیش مشابه، ابتدا به مباحث معرفت شناسی عام نظیر چیستی علم و معرفت، اقسام علم، علوم ضروری، راه حصول علم (نظر)، شکاکیت، امکان معرفت و... پرداخته و سپس وارد مباحث خاص معرفت شناسی دینی از جمله امکان معرفت خداوند و ضرورت و وجوب معرفت خداوند، اولین واجب و... شده اند. آن چه نظام و انسجام سیر مباحث ایشان را حفظ کرده، همان رویکرد معرفت شناختی به معارف دینی است که شامل چهار محور اصلی زیر است و هر محور به منزله گام هایی است که ترتیبی منطقی دارند: 1. حصول علم و معرفت برای انسان امکان دارد. 2. علم و معرفت نسبت به متعلقات ایمان دینی (مبدأ و معاد) امکان دارد. 3. راه عام کسب علم و معرفت خداوند، «نظر» (تفکر و استدلال) است و نظر، علم را افاده می کند. 4. نظر کردن در معرفت خداوند متعال واجب و ضروری است (عقلا یا شرعا). سعی ما بر نشان دادن این محورها بوده اما تنظیم فصل ها و مباحث را تقریبا طبق همان ساختار متکلمان مورد نظر قرار دادیم تا گزارش توصیفی و تحلیلی خود را با واقعیت بکر و دقیق موجود در کتاب های کلامی وفق دهیم. در قسمت نتیجه، جمع بندی مباحث را در قالب محورهای مزبور نشان دادیم.

بررسی تحولات نهاد تعقیب در حقوق کیفری ایران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه - دانشکده حقوق 1393
  فرزاد فتاحی   قباد کاظمی

درتاریخ تحول نهاد قضا، ایجاد نهاد تعقیب برای نخستین بار در کشور فرانسه شکل گرفت، سپس از این کشور به نهاد سایر ممالک راه یافت، این نهاد فرانسوی بعد از انقلاب مشروطه وارد مجموعه قضایی کشور ما شد. نهاد تعقیب، نهاد مستقل از دادگاه می باشد ودر معیت دادگاه ها تحت ریاست دادستان به وظایف مهم خود که تعقیب مجرمین و پاره ای امور دیگر بود ادامه داد، ولی با تصویب قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در سال 1373 از صحنه تشکیلات قضایی ایران رخت بربست و فقط در تشکیلات« سازمان قضایی نیروهای مسلح» و« دادگاه ویژه ی روحانیت » جهت کشف و تعقیب جرایم خاص نظامی و روحانیون باقی ماند. با حذف نهاد تعقیب، روند جدیدی در نظام قضایی ایران آغاز شد و بدین ترتیب وظیفه این نهاد بر عهده روسای دادگستری و دادگاه های عمومی و انقلاب قرا گرفت. خوشبختانه تذکرات عدیده قاطبه حقوق دانان و وکلاء و علاقه مندان باعث گردید تا با اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 1381 نهاد سودمند تعقیب، به منظومه قضایی ایران با یک تفاوت جزئی، یعنی وجود یک نهاد تعقیب واحد در معیت دو دادگاه عمومی وانقلاب باز گردد و مجددا در نهاد قضایی ایران احیا گردید.