نام پژوهشگر: مختار خواجوی
اکرم نظرزاده مختار خواجوی
این پژوهش برای بررسی پیامدهای کاهش نسبت انرژی جیره و/یا افزودن خوراکی جینسنگ قرمز بر چربی درون شکمی و چربی خونی و عملکرد جوجه های گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 3×3 بر پایه ی طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار و هر تکرار 15 جوجه انجام شد. تیمارهای کاهش نسبت انرژی جیره در سه سطح 0 و 6 و 12 درصد و افزودن جینسنگ قرمز، در سه سطح 0 و 2/0 و 4/0 به جیره در 8 روز پایانی پرورش جوجه های گوشتی به کار رفتند. همه ی جوجه ها از 1 تا 34 روزگی با جیره های یکسان تغذیه شدند و از شروع 35 روزگی تحت تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. یافته های این آزمایش نشان داد که پرندگانی که در دوره ی پایانی پرورش 12 درصد انرژی کمتر دریافت نموده بودند در مقایسه با گروهی که صفر درصد کاهش انرژی داشتند. جین سنگ در دوزهای 2/0 و 4/0 درصد به ترتیب 1/3 و 7/5 درصد کاهش در مصرف خوراک را در پی داشت اما پیامد معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی و وزن پایانی نداشت. با انجام آزمون srbc، افزون 4/0 درصد جینسنگ به جیره، بیشترین ساخت پادتن تام را به-دنبال داشت. بررسی آماری داده های آزمایشی نشان داد که 4/0 جینسنگ میزان ساخت ایمنوگلوبین m را افزایش میدهد اما پیامد معنی داری بر اندازه ی ایمنوگلوبین y ندارد. در همین راستا، کاهش انرژی جیره تفاوت معنی داری در ساخت پادتن تام و ایمنوگلوبین y و m ایجاد نکرد. اندازه گیری گلوکز خون در روزهای 35، 38، 41 و 43 آزمایش در تیمار جین سنگ، روند کاهشی معنی داری را نشان داد، اما کاهش انرژی جیره بر سطح گلوکز خون معنی دار نبود. در تیمارهای جینسنگ، درصد چربی درون شکمی، مقدار کلسترول خون و لیپوپروتئین های با چگالی پایین کاهش یافت. و نسبت لیپوپروتئین های با چگالی بالا به لیپوپروتئین های با چگالی پایین، با کاهش انرژی و افزودن جینسنگ به جیره افزایش پیدا کرد. مقدار تری گلیسیریدهای خون تنها در تیمارهای جینسنگ کاهش معنی دار داشت. پیامد برهم کنش کاهش انرژی جیره و افزودن جینسنگ بر درصد چربی درون شکمی معنی دار بود. یافته های این پژوهش نشان میدهند که افزودن جینسنگ به جیره جوجه های گوشتی به همراه کاهش انرژی جیره، در دوره ی پایانی پرورش، پیامد مطلوبی بر انباشته ی چربی درون شکمی و برخی از فراسنجه های خون آنها دارد.
مهری شمسی مختار خواجوی
این پژوهش با بررسی پیامد به کارگیری افزودنی های پروبیوتیک، پری بیوتیک ، سینبیوتیک و کرانمندی غذایی بر عملکرد و فراسنجه های چربی خون و ریخت شناسی بافت روده روی 252 قطعه جوجه گوشتی سویه ی کاب در یک آزمایش با طرح کاملا تصادفی با هفت تیمار و سه تکرار و هر تکرار 12 جوجه انجام شد. تیمارهای آزمایشی در بر گیرنده ی پروبیوتیک ( 13/0درصد)، پری بیوتیک ( 5/2 درصد) و سین بیوتیک به جیره ی با یا بدون کرانمندی غذایی بود. کرانمندی غذایی 24 ساعته در روزهای 8، 10، 12 دوره ی آزمایش انجام شد. یافته های این آزمایش نشان داد به کارگیری سین بیوتیک بهبودی در وزن پایان دوره در تیمارهای کرانمندی نداشت و سه افزودنی به یک میزان بر افزایش وزن اثرگذار بودند. اما به کارگیری کرانمندی با کاهش معنادار وزن همراه بود. بیشترین افزایش وزن در دوره ی بازپروری در تیمار دریافت کننده ی سین بیوتیک در زمان کرانمندی مشاهده شد. بررسی رشد وزنی هفته ی دوم و سوم بیانگر رشد شتاب یافته در تیمارهای کرانمندی است. ضریب تبدیل غذایی در پایان آزمایش تفاوت معناداری بین تیمارها نداشت (p>0.05). اندازه ی یاخته های چربی با به کارگیری سین بیوتیک افزایش داشت (p<0.05). سطح سرمی کلسترول و تری گلیسیرید و آنزیم آلانین آمینو ترانسفراز(alt) تفاوت معناداری بین تیمارها نداشت اما سطح سرمی آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز(ast) در تیمار دریافت کننده پری بیوتیک در سنجش با تیمار دریافت کننده سین بیوتیک پس از کرانمندی افزایش معناداری داشت (p<0.05). سطح سرمی hdl با به کارگیری سین بیوتیک افزایش معناداری یافت (p<0.05). به کارگیری سین بیوتیک پس از کرانمندی با کاهش معنادار سطح گلوکز در سنجش با تیمار کرانمندی همراه بود (p<0.05). درازای سه بخش روده ی کوچک با به کارگیری سین بیوتیک در دوره ی کرانمندی افزایش معناداری داشت (p<0.05). درازای پرزهای روده بخش ایلئوم با تغذیه سین بیوتیک در دوره ی کرانمندی افزایش معناداری داشت (p<0.05). به کارگیری سین بیوتیک در سنجش با پروبیوتیک و پری بیوتیک افزایش درازای پرزها را در سه بخش روده در پی داشت که در سطح 5 درصد آماری معنادار شد. ژرفای کریپت ها با به کارگیری سین بیوتیک در تیمارهای با تغذیه ی آزاد و با به کارگیری سین بیوتیک پیش از کرانمندی کاهش معناداری داشت (p<0.05). بیشترین توده ی گابلت سل ها با به کارگیری سین بیوتیک پیش از کرانمندی و در تیمار دریافت کننده پروبیوتیک همراه بود. افزودن سین بیوتیک به جیره با کاهش معنادار توده ی سلول های کوپفر در کبد همراه بود (p<0.05).
شیرزاد قادرزاده سیامک پارسایی
این پژوهش با هدف بررسی امکان جایگزینی دانه ی ذرت با گندم مکمل شده با آنزیم و تاثیر این جایگزینی بر عملکرد، خصوصیات مورفولوژیکی روده و وزن اجزاء دستگاه گوارش انجام گردید. تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه (cobb) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی بین 5 گروه (تیمار) توزیع گردیدند. هر تیمار دارای 4 تکرار و در هر تکرار 15 قطعه جوجه قرار گرفت. از روز اول تا پایان دوره پرورش، جوجه ها با جیره های آزمایشی تغذیه گردیدند. این جیره ها به شرح زیر بودند: جیره شاهد (بر پایه ی ذرت و بدون گندم)، جیره حاوی 20، 40 و 60 درصد دانه ی گندم که به آنها آنزیم اضافه گردید و جیره حاوی 60 درصد گندم بدون آنزیم. آنزیم مورد استفاده در این آزمایش ،مولتی آنزیم zy در سطح 1/0 درصد جیره بود. جوجه ها از سن 14-1، 21-15 و 42-22 روزگی به ترتیب با جیره های آغازین، رشد و پایانی تغذیه گردیدند. نتایج آزمایش نشان داد که در پایان دوره (42روزگی)، تیمارهای 60 درصد گندم (با و بدون آنزیم) در مقایسه با سایر تیمارها وزن کمتری داشتند (01/0?p). همچنین جوجه های این دو تیمار در کل دوره نسبت به تیمار شاهد خوراک کمتری مصرف نمودند (01/0?p). از نظر ضریب تبدیل غذایی دوره (22-1) تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نگردید. طول روده ی کوچک تیمار 60 درصد گندم بدون آنزیم در مقایسه با سایر تیمارها افزایش معنی داری را نشان داد (01/0?p). از نظر وزن سینه و ران تیمارها 20 و 40 درصد گندم بیشترین و تیمار شاهد کمترین میزان را داشتند (05/0?p). در مورد وزن دیگر اندام های گوارشی همچون کبد، سنگدان و پانکراس تغییرات معنی داری مشاهده نگردید. استفاده از سطوح گندم باعث کاهش معنی دار چربی احشایی در مقایسه با گروه شاهد گردید (01/0?p). ارتفاع پاپیل در بخش های دودنوم، ژوژنوم و ایلئوم تیمار 60 درصد گندم بدون آنزیم در مقایسه با تیمار شاهد بطور معنی داری بیشتر بود (05/0?p). عرض پاپیل دودنوم تیمار 60 درصد گندم بدون آنزیم کمتر از تیمار شاهد بود (05/0?p) در حالی که عرض پاپیل ژوژنوم تیمارهای 60 درصد گندم (با و بدون آنزیم) در مقایسه با گروه شاهد کمتر بود (05/0?p). در مورد عرض پاپیل ایلئوم، تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج این آزمایش نشان می دهد، استفاده از 20 تا 40 درصد گندم مکمل شده با آنزیم در جیره جوجه های گوشتی بر عملکرد جوجه ها اثر مثبت داشته و قیمت دان مصرفی را کاهش می دهد.
سعید امیری مختار خواجوی
این پژوهش برای بررسی پیامدهای افزودن خوراکی جین سنگ سرخ کره ای با یا بدون ال-کارنیتین بر اندازه ی چربی درون شکمی و عملکرد جوجه های گوشتی با چیدمان فاکتوریل 3×3×4 با 12 تیمار و سه تکرار (هر تکرار 15 جوجه روی هم 540 جوجه) با طرح پایه ی کاملا تصادفی اجرا گردید. فاکتور های آزمایشی این پژوهش شامل فاکتور افزودنی با 4 سطح که دربرگیرنده ی افزودن 50/0 درصد پودر ریشه ی جین سنگ سرخ کره ای، 50 میلی گرم ال کارنیتین، 50/0 درصد پودر ریشه ی جین سنگ سرخ کره ای + 50 میلی گرم ال-کارنیتین و صفر درصد افزودنی به هر کیلوگرم جیره بودند و فاکتور دوره ی آزمایش (سن) با سه سطح دوره ی آغازین، دوره ی رشد و دوره ی پایانی. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی اختلاف معنی دار در سطوح مختلف افزودنی، دوره و برهمکنش افزودنی و دوره در درصد چربی درون شکمی نسبت به وزن لاشه ی خوردنی و وزن زنده می باشد. آنالیز آماری اثرات اصلی نشان داد که بیشترین اندازه ی اندوخته ی چربی درون شکمی در گروه بدون افزودنی و کمترین اندازه ی اندوخته ی چربی درون شکمی در جوجه هایی بود که جین سنگ را دریافت کرده بودند. همچنین چربی درون شکمی دوره ی پایانی بیشتر از دیگر دوره ها است. در میان برهمکنش افزودنی و دوره، جوجه هایی که جین سنگ را در دوره ی رشد دریافت کردند کمترین اندازه ی اندوخته ی چربی درون شکمی (نسبت به وزن لاشه ی خوردنی و وزن زنده) و جوجه هایی که جیره ی بدون افزودنی در همه ی دوره های سنی دریافت کردند، بیشترین اندوخته ی چربی درون شکمی را داشتند. سنجش آماری میانگین تیمارهای آزمایشی نشان داد که خوراندن جین سنگ، ال-کارنیتین یا هر دو به جوجه های گوشتی در دوره ی آغازین، رشد یا پایانی، اندازه ی کلسترول، ldl و vldl سرم خون جوجه ها را در پایان دوره ی آزمایش کاهش داده است (05/0p<). همچنین، اندازه ی hdl سرم خون جوجه هایی که در همه ی دوره ی آزمایش هیچ افزودنی دریافت نکردند، با جوجه هایی که ال-کارنیتین را در دوره ی آغازین و رشد دریافت کردند تفاوت معناداری نداشته است، ولی از دیگر تیمارهای آزمایشی کمتر شده است (05/0p<). ویژگی های عملکردی مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی برای فاکتور افزودنی و برهمکنش افزودنی و دوره در این پژوهش معنادار شده است ولی در وزن پایانی با یکدیگر اختلاف معنی داری وجود نداشت. در میان تیمارهای آزمایشی (برهمکنش افزودنی و دوره)، کمترین مصرف خوراک در تیمار ال-کارنیتین در دوره ی رشد و بیشترین مصرف خوراک در گروه بدون افزودنی بوده است. همچنین، جوجه هایی که جین سنگ را در دوره ی پایانی، ال-کارنیتین را در دوره ی آغازین و ال-کارنیتین را در دوره ی رشد دریافت کردند، کمترین ضریب تبدیل غذایی را داشتند. همچنین، جوجه هایی که ال-کارنیتین را در دوره ی رشد دریافت کردند، کمترین وزن را پیدا کردند. تجزیه واریانس هورمون های رشد، انسولین، t4 و نیز گلوگز خون جوجه های در اثرات اصلی افزودنی، دوره و برهمکنش افزودنی و دوره معنادار شد. یافته های این آزمایش نشان می دهد که در پایان دوره ی آزمایش (47 روزگی)، اندازه ی هورمون رشد جوجه هایی که تیمارهای جین سنگ در دوره ی رشد، جین سنگ در دوره ی پایانی، ال-کارنیتین در دوره ی رشد، ال-کارنیتین در دوره ی پایانی، آمیخته ی جین سنگ با ال-کارنیتین در دوره ی رشد و پایانی دریافت کردند بیشتر از گروه بدون افزودنی شده است. همچنین، اندازه ی هورمون انسولین جوجه هایی که تیمارهای جین سنگ در دوره ی آغازین و دوره ی رشد، ال-کارنیتین در دوره ی آغازین و دوره ی رشد، آمیخته ی جین سنگ با ال-کارنیتین در دوره ی آغازین و در دوره ی رشد دریافت کردند کمتر از گروه بدون افزودنی گردیده است. اندازه ی هورمون t4 جوجه های دریافت کننده ی تیمارهای جین سنگ در دوره ی پایانی، ال-کارنیتین در دوره ی پایانی و آمیخته ی جین سنگ با ال-کارنیتین در دوره ی پایانی بیشتر از گروهی شده است که جیره های بدون افزودنی دریافت کردند. همچنین، جوجه هایی که در دوره ی پایانی جین سنگ دریافت کردند، کمترین اندازه ی گلوگز خون را نشان دادند. بر پایه ی یافته های این پژوهش، افزودن جین سنگ، ال-کارنیتین و آمیخته ی جین سنگ با ال-کارنیتین به جیره جوجه های گوشتی، در دوره های آغازین، رشد و پایانی، با کاهش چربی درون شکمی و برخی از فراسنجه های خونی و مصرف خوراک، همچنین افزایش برخی هورمون ها، راندمان غذایی بهبود بخشیده است بدون آنکه وزن پایانی را کاهش دهد.
مهشید ایزدی مختار خواجوی
این پژوهش برای بررسی پیامدهای به کارگیری پروبیوتیک باسیلوس سوبتیلیس (2/0گرم درکیلوگرم) پودر دانه ی شنبلیله (5 گرم در کیلوگرم) و یا هر دو (آمیخته ای از دو افزودنی) در سه دوره ی زمانی آغازین، رشد یا پایانی بر عملکرد تولیدی جوجه های گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 4×3 بر پایه ی طرح کامل تصادفی با دو فاکتور افزودنی و سن با سه تکرار (هر یک با 15 جوجه) انجام شد. برای سنجش پیامد افزودنی ها بر عملکرد جوجه ها، ویژگی های رشد وزنی، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی برای هر دوره ی سنی و همه ی دوره اندازه گیری شدند. همچنین، توده ی چربی درون شکمی، بازده لاشه، وزن اندام های درونی، هورمون های انسولین و تیروئیدی، فراسنجه های چربی سرم خون و ویژگی های ریخت شناسی بخش های سه گانه ی روده ی کوچک اندازه گیری و ارزیابی آماری شدند. بر پایه ی یافته های این پژوهش، تیمارها پیامد معناداری بر مصرف خوراک، وزن جوجه ها و ضریب تبدیل غذایی در پایان دوره ی آزمایش نداشتند. جوجه هایی که به جیره ی رشد آن ها پروبیوتیک+شنبلیله افزوده شد دارای رشد وزنی بیشتر در دوره ی 36 تا 42 روزگی بودند. میان تیمارهای آزمایشی، برای بازدهی لاشه، درصد وزنی اندام های درونی، درصد وزنی چربی درون شکمی، درازای نسبی سه بخش روده ی کوچک، فراسنجه های چربی سرم خون، میزان هورمون انسولین و هورمون های تیروئیدی تفاوت معناداری بروز نکرده است. بلندای پرز میان تیمارهای آزمایشی تنها برای بخش ژژنوم روده معنادار شده است. در جوجه هایی که در جیره ی آغازین یا رشد یا پایانی پروبیوتیک+شنبلیله دریافت کردند، و آن هایی که در جیره ی آغازین یا رشد یا پایانی پروبیوتیک دریافت کردند دارای پرزهای ژژنومی بلندتری نسبت به گروه بدون افزودنی شدند. همچنین جوجه های دریافت کننده ی شنبلیله در جیره ی رشد یا پایانی نیز دارای بلندای پرز ژژنومی بیشتری نسبت به گروه بدون افزودنی شدند. این پژوهش نشان می دهد که شنبلیله افزون به ویژگی های دارویی، دارای کارکرد پری بیوتیکی نیز می باشد. همچنین پیامد شنبلیله+پروبیوتیک بر ساختار ریخت شناسی روده ی کوچک می تواند بیان گر کارکرد سین بیوتیکی آن باشد.
حسین ابراهیمی محمد هوشمند
هدف از انجام این آزمایش، بررسی اثر پروبیوتیک، پربیوتیک و مخلوط حاوی نسبت های مختلف از این دو افزودنی برعملکرد، توان ایمنی و فلور روده کور جوجه های گوشتی بود. در یک طرح کاملاً تصادفی، 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه تجاری کاب 500 بین تیمارهای شش گانه (با 4 تکرار و 15 قطعه جوجه در هر تکرار) توزیع گردید. تیمارهای (جیره های) آزمایشی عبارت بودند از: 1- جیره پایه بدون افزودنی (ctrl)، 2- جیره پایه به علاوه پربیوتیک (pre)، 3- جیره پایه به علاوه پروبیوتیک (pro)، 4- جیره پایه به علاوه مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک به نسبت 1 به 1 (m1)، 5- جیره پایه به علاوه مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک به نسبت 2 به 1 (m2)، 6- جیره پایه به علاوه مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک به نسبت 1 به 2 (m3). جوجه ها از سن 1 تا 3 هفتگی با جیره آغازین و از 4 تا 6 هفتگی با جیره پایانی تغذیه گردیدند. در پایان دوره (42 روزگی)، تیتر آنتی بادی در مقابل گلبول قرمز گوسفند (srbc) و وزن اندام های لنفوئیدی اندازه گیری گردید. پروبیوتیک و پربیوتیک استفاده شده در تحقیق حاضر بر اساس میزان توصیه شده شرکت سازنده به جیره افزوده شد. در دوره 21-1 روزگی، جوجه های تیمارهای m1 و m3 افزایش وزن بیشتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0p<). افزودن مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک با نسبت 1 به 1 باعث بهبود معنی دار ضریب تبدیل خوراک در دوره ی 21-1 روزگی گردید. در دوره 42-22 و 42-1 روزگی از نظر افزایش وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بین گروه شاهد و سایر گروه ها اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. نتایج آزمایش نشان داد افزودن پروبیوتیک، پربیوتیک و یا مخلوط حاوی نسبت های مختلف آن ها به جیره باعث افزایش معنی دار تیتر آنتی بادی کل در مقایسه با گروه شاهد گردید (05/0p<). همچنین، تیتر igm در تمامی تیمارها به استثنای تیمار پربیوتیک، در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<). افزودنی های غذایی بر تیتر igy و همچنین وزن نسبی بورس فابریسیوس و طحال اثر معنی داری نداشتند. تعداد کلونی باکتری اشرشیاکلی در 21 روزگی بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی داری را نشان نداد اما در 42 روزگی، جمعیت این باکتری در تیمارهای pre و m3 نسبت به گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافت. در 21 روزگی، تعداد کلونی باکتری لاکتوباسیلوس در تیمارهای pre، m1 و m3 نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. در پایان دوره پرورش (42 روزگی) نیز در تمام تیمارهای آزمایشی (به جز تیمارpre) افزایش معنی دار جمعیت باکتری لاکتوباسیلوس مشاهده گردید. به طور کلی، یافته های تحقیق حاضر نشان دهنده اثرات مطلوب پروبیوتیک، پربیوتیک و مخلوط آن ها بر پاسخ ایمنی و فلور دستگاه گوارش جوجه های گوشتی می باشد. استفاده از مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک با نسبت 1 به 1 بر عملکرد جوجه ها اثرات مثبت بیشتری نشان داد.
زهرا امیدی مختار خواجوی
این پژوهش برای بررسی پیامدهای به کارگیری 5/0 گرم در کیلوگرم آنزیم، 2/0 گرم در کیلوگرم پروبیوتیک باسیلوس سابتیلیس و 5 گرم در کیلوگرم پودر دانه ی شنبلیله و یا آمیخته ای از هر دو افزودنی در دوره ی آغازین (1 تا 21 روزگی) بر عملکرد جوجه های گوشتی در یک آزمایش کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار (هر تکرار با 15 جوجه) انجام شد. برای سنجش پیامد افزودنی ها بر عملکرد جوجه ها، ویژگی های مصرف خوراک، رشد وزنی و ضریب تبدیل خوراک برای هر دوره ی سنی و همه ی دوره اندازه گیری و محاسبه شد. همچنین، برای بررسی و واکاوی بهتر عملکرد، توده ی چربی درون شکمی، بازدهی لاشه، وزن اندام های درونی، فراسنجه های چربی خون، هورمون های انسولین و تیروئیدی و ویژگی های ریخت شناسی بخش های سه گانه ی روده ی کوچک در پایان 21 و 42 روزگی اندازه گیری و ارزیابی آماری شدند. نتایج نشان داد که پیامد تیمارها بر مصرف خوراک در همه ی دوره ها، رشد وزنی در دوره های آغازین و رشد و ضریب تبدیل خوراک در همه ی دوره ها به جزء دوره ی آغازین معنی دار شد. بازدهی لاشه در پایان 21 و 42 روزگی معنی دار شد. درصد وزن نسبی ران در پایان 21 روزگی و درصد وزن سینه در پایان 42 روزگی معنی دار شد. در پایان 21 روزگی وزن نسبی کبد و لوزالمعده معنی دار شد ولی دیگر اندام ها و همچنین در پایان 42 روزگی معنی دار نشد. پیامد تیمارها بر چربی درون شکمی در پایان 42 روزگی به جزء تیمار شنبلیله+پروبیوتیک معنی دار شد. همچنین در پایان 21 روزگی میزان تری گلیسیرید و ldl و در پایان 42 روزگی میزان کلسترول، تری گلیسیرید و ldl خون معنی دار شد. در پایان 42 روزگی مقدار انسولین خون معنی دار شد چنان که تیمار آنزیم بیشترین مقدار را نشان داد. همچنین در پایان 42 روزگی هورمون های تیروئیدی معنی دار شده و تیمار شنبلیله و شنبلیله+پروبیوتیک بیشترین مقدار 3t را نشان داد. در پایان 21 روزگی در بلندای نسبی سه بخش روده ی کوچک بین تیمارها اختلاف معنی دار بود چنان که تیمار شنبلیله بیشترین بلندا را داشت. در پایان 42 روزگی نیز بلندای نسبی سه بخش روده ی کوچک معنی دار شد و تیمار آنزیم+شنبلیله کمترین بلندا را داشت. وزن نسبی روده نیز معنی دار شد و در پایان 21 روزگی تیمارهای شنبلیله و پروبیوتیک بیشترین وزن و در پایان 42 روزگی این دو افزودنی کمترین وزن را داشتند. همه ی تیمارها پیامد معنی داری بر بلندای پرزها در دوازدهه و ایلئوم در پایان 21 روزگی داشتند. در پایان 42 روزگی بلندای پرزهای ژژنوم نیز معنی دار شد و تیمار آنزیم بلندترین پرزها را داشت. در پایان 21 روزگی گودی کریپت های ژژنوم نیز معنی دار شد و تیمار آنزیم و آنزیم+شنبلیله گودترین کریپت را داشتند. گودی کریپت های ایلئوم در پایان 42 روزگی نیز معنی دار شده و تیمار آنزیم کم ترین و تیمار پروبیوتیک گودترین کریپت را داشتند. برابر با یافته های این پژوهش، به کارگیری آنزیم، آنزیم+پروبیوتیک و آنزیم+شنبلیله در جیره ی آغازین عملکرد رشد (کاهش مصرف خوراک در پایان دوره ی آغازین، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی) نسبت به دیگر تیمارها در جوجههای گوشتی بهبود داد.
غلامرضا باولی علی نقی کشتکاران
تأثیر جایگزینی سطوح مختلف علوفه چهار رقم جوی ایرانی با علوفه یونجه بر کیفیت تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ مخلوط آن چکیده به منظور بررسی تأثیر جایگزینی سطوح مختلف علوفه چهار رقم جوی ایرانی با علوفه یونجه بر کیفیت تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ مخلوط آن، آزمایشی با 4 تیمار و 4 تکرار در سه سطح بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سال 1389 انجام گرفت. در این آزمایش علوفه کامل چهار رقم جوی ایرانی به نام های بی نام، ماکوئی، فصیح و رودشت برداشت و بوسیله دستگاه خردکن به قطعات کوچکتر خرد شد. همچنین گیاه کامل یونجه پس از پژمرده شده نیز به قطعات کوچکتر خرد شد و سپس گیاه کامل جو در 3 سطح و به نسبت صفر و 25 50 درصد با علوفه یونجه مخلوط و در 48 مینی سیلوی آزمایشگاهی از جنس پی وی سی با فشار 40 اتمسفر ذخیره شد. پس از 80 روز سیلو ها بازگشایی و پارامترهای موردنظر اندازه گیری گردید. در مورد نمونه های گیاه، درصد ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، چربی خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز و در نمونه های سیلاژ درصد ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، خاکستر، کربوهیدرات محلول در آب، اسیدهای چرب فرار، اتانول و ph اندازه گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد نوع رقم جو تنها بر درصد ماده خشک و محتوی نشاسته سیلاژهای مخلوط حاصله اثر معنی داری داشت و بر سایر معیارهای اندازه گیری شده مربوط به ترکیب شیمیائی سیلاژها اثر معنی داری دیده نشد. همچنین داده ها مشخص کرد که درصد ماده خشک، دیواره سلولی، درصد چربی، پروتئین و نشاسته بطور معنی داری تحت تأثیر سطح جایگزینی علوفه ارقام جو قرار گرفت بطوری که با افزایش سطح جایگزینی درصد ماده خشک، خاکستر و درصد پروتئین کاهش و درصد دیواره سلولی، چربی و نشاسته افزایش یافت. نوع رقم بر محتوی کربوهیدرات و نسبت لاکتات به استات سیلاژها اثر معنی داری داشت. ولی بر سایر معیارهای ارزیابی شده کیفیت تخمیر اثر معنی داری نداشت. در بین ارقام مورد مطالعه بیشترین کربوهیدرات محلول باقی مانده در علوفه سیلو شده مربوط به رقم رودشت و کمترین آن مربوط به بی نام بود. همچنین بیشترین نسبت لاکتات به استات مربوط به رقم رودشت و کمترین مقدار آن مربوط به ارقام بی نام و ماکوئی بود. سطح جایگزینی علوفه کامل جو بر محتوی کربوهیدرات محلول، اسید پروپیونیک (01/0(p< همچنین اسید بوتیریک، اتانول و نسبت لاکتات به استات (05/0p<) معنی دار بود. ولی تأثیری بر ph و اسید استیک نداشت. داده ها نشان داد با افزایش سطح جایگزینی درصد کربوهیدرات محلول، اسید لاکتیک، اتانول و نسبت لاکتات به استات افزایش و درصد اسید پروپیونیک و بوتیریک سیلاژ مخلوط حاصله کاهش یافت. یافته های این پژوهش نشان داد اگرچه جایگزینی علوفه کامل جو باعث کاهش سطح پروتئین سیلاژ حاصله گردید، ولیدرکل باعث بهبود ارزش غذائی و کیفیت تخمیر شد و از میان ارقام بکار رفته سطوح جایگزینی 50درصد ارقام رودشت و ماکوئی بیشترین تأثیر را بر کیفیت سیلاژ مخلوط آن ها با یونجه داشت.
حسن مصلح علی نقی کشتکاران
مساحت زیادی از رشته کوه های زاگرس سرزمین ایران را جنگل های بلوط پوشانده اند که میوه ی آن از دیرباز کاربرد های خوراکی برای مردم و دام های زاگرس نشین داشته است. از ویژگی محدودکننده ی خوراکی میوه بلوط بالا بودن مقدار تانن آن می باشد که افزون بر داشتن مزه تلخ و کاهش خوش خوراکی می تواند پیامد های زیانباری بر جانوران داشته باشد. با تانن زدایی به روش های فرآوری فیزیکی، شیمیایی و زیستی می توان مقدار زیادی از تانن را کاست. در دستگاه گوارش جانوران باکتری های هیدرولیزکننده تانن یافت می شود که می توانند مقدار زیادی از تانن را بکاهند. هم چنین شمار زیادی از باکتری ها، قارچ ها و مخمر ها با داشتن آنزیم تانناز توانایی از میان بردن تانن را دارند و در فرآوری زیستی از آن ها استفاده می شود. در این پژوهش باکتری های هیدرولیز کننده تانن از مدفوع گوسفند و بز بومی استان کهگیلویه و بویراحمد که به صورت آزاد از میوه ی بلوط استفاده کرده بودند، جداسازی و شناسایی گردید و با استفاده از آزمون های تفریقی، تخمیر قند ها و کیت api تعیین گونه گردیدند. سپس در یک آزمایش فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی 6×2 با سه تکرار کارایی فرآوری زیستی آرد میوه بلوط با گونه های جدا شده به منظور بررسی توانایی کاهش تانن انجام شد. فاکتورهای آزمایشی در برگیرنده ی فرآوری زیستی در شش سطح (بدون باکتری و 5 جدایه که قدرت تانن زدایی بیشتری داشتند) و بازه ی زمانی با دو سطح 5 و 10 روز بوده است. در این پژوهش 7 جدایه با داشتن آنزیم تانناز و رشد روی محیط کشت تانن دار و ایجاد هاله روشن اطراف خود شناسایی و جداسازی شدند که 5 جدایه از گونه ی استرپتوکوکوس پنومونیه و 2 جدایه ی دیگر گونه ی استرپتوکوکوس بوویس می باشند. در فرآوری زیستی میوه بلوط با جدایه ها در سطح 5 درصد، تفاوت معنی داری در مقدار فنل کل، تانن کل، تانن فشرده و تانن هیدرولیز شونده داشت و این گونه های باکتریایی جداسازی شده با داشتن آنزیم تانناز توانایی کاستن آمیخته های فنلی (تانن) را دارند. جدایه های b و d در 10 روز فرآوری 9/36 و9/35 درصد تانن فشرده را کاهش داده اند و همچنین جدایه d در 5 و10 روز فرآوری توانست 2/90 و9/69 درصد تانن هیدرولیز شونده را کاهش دهد.
محمد امین محمودی مختار خواجوی
سالانه هزاران تن خون و درونه ی شکمبه ی باز مانده از کشتار دام در کشتارگاه های صنعتی در کشور بر جای می ماند که ارزش خوراکی بسیار بالایی داشته و دور ریختن آن می تواند افزون بر هدر روی این منابع خوراکی و بن مایه های مغذی، آسیب های چشم گیری به محیط زیست وارد کند. روش های گوناگونی مانند خشک کردن برای فرآوری این پس مانده ها و به کارگیری دوباره ی آن ها در جیره ی جانوران پرورشی پیشنهاد شده است و به کار می روند. در همین راستا، فرآوری زیستی روشی پسندیده و کارآمد برای بهبود ارزش خوراکی ها و افزایش کارآیی و توان نگهداری آن ها است، به ویژه برای خوراکی های پرآب و مغذی که در گزند آلودگی های گسترده ی میکروبی می باشند. در این پژوهش برای نخستین بار خون و درونه ی شکمبه ی بازمانده از کشتار گوسفند به نسبت برابر با هم آمیخته گردید و ماده ی خشک آن به 40 درصد رسانده شد و به همراه ملاس تخمیر گردیدند. این پژوهش با آزمایش فاکتوریل با سه فاکتور دوره ی فرآوری (0، 7 و14 روز) دو فاکتور افزودن ملاس (5 و 10 درصد) و دو فاکتور افزاینده ی ماده ی خشک (آرد میوه ی بلوط و سبوس برنج) بر پایه ی طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. برای بررسی فرآیند تخمیر ویژگی های: ph، ماده ی خشک، خاکستر، ماده ی آلی، پروتئین خام، نیتروژن آمونیاکی، چربی خام، فیبر شوینده ی خنثی، کربوهیدرات های نافیبری، و اسیدهای چرب فرار اندازه گیری شد. یافته ها نشان می دهند که ph از 6 در روز صفر فرآوری به نزدیک 4 در روز 7 فرآوری تغییر کرد که نشان دهنده ی موفقیت تخمیر در دوره ی 7 روزه می باشد. هم چنین آمیخته ی خون و درونه ی شکمبه، بسته به ماده ی خشک کننده (آرد میوه ی بلوط یا سبوس) دارای 16 تا 20 درصد پروتئین می باشد که از دیدگاه تغذیه ای یک بن مایه ی پروتئینی بسیار با ارزش است. درصد ناچیز نیتروژن آمونیاکی در فرآورده ی تخمیری نشان دهنده و برآوردی از تخریب کم پروتئین و بالا بودن میزان پروتئین حقیقی می باشد. افزون بر این ها درصد چربی خام نیز در فرآورده ی تخمیری نزدیک به 6 تا 8 درصد است که این ویژگی نیز ارزش خوراکی این آمیخته ی تخمیری را بالا می برد. درصد خاکستر و ماده ی خشک اندازه گیری شده در این پژوهش نشان می دهد که هدر روی ماده ی آلی در این نوع فرآوری ناچیز بوده است، هرچند در برخی از تیمارها معنی دار شده است. هم چنین ارزیابی ظاهری نشان می دهد که فرآورده ی تخمیری خون و درونه ی شکمبه بوی زننده ی نخستین خود را از دست داده و خوش بو شده است. در پایان این پژوهش نشان داد که می توان خون و درونه ی شکمبه را به همراه مواد افزاینده ی ماده ی خشک مانند آرد میوه ی بلوط یا سبوس فرآوری زیستی کرد و فرآورده ای با ارزش خوراکی بالا به دست آورد.
حمیرا حسینی رضا نقی ها
این پژوهش برای بررسی پیامد شیرابه¬ی گیاه چویل بر رشد و زنده¬مانی باکتری¬های پروبیوتیکی در دو آزمایش کاملا تصادفی با سه سطح شیرابه¬ی گیاه چویل و چهار باکتری با سه تکرار انجام گردید. در آزمایش یکم، در شرایط آزمایشگاهی توانایی شیرابه ی گیاه چویل با محیط کشت شیر پس¬چرخ برای بررسی ویژگی هایی مانند زنده¬مانی، افزاینده سازی و مرگ باکتری های سودمند و زیان بار دستگاه گوارش بررسی شد. در آزمایش دوم با همانندسازی شیره¬ی معده و شیره ی روده، پیامد شیرابه¬ی گیاه چویل بر زنده مانی، افزاینده¬سازی و مرگ باکتری¬های سودمند و زیان¬بار بررسی گردید. تیمارهای هر دو آزمایش (سوای محیط کشت) دربرگیرنده¬ی سه سطح )0، 1 و 3 درصد( شیرابه¬ی چویل برای سه گونه باکتری پروبیوتیکی (لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس پلانتاروم) و یک گونه باکتری زیان¬بار (سالمونلا تیفی¬موریوم) بودند. چهار گونه باکتری به شمار 107 واحد تشکیل دهنده¬ی پرگنه برای هر میلی لیتر به محیط کشت افزوده شد و در آزمایش نخست برای 24 ساعت و در آزمایش دوم برای 2 ساعت در شیره¬ی معده و 4 ساعت در شیره¬ی روده، در 37 درجه سانتی¬گراد گرم خانه گذاری گردید. داده¬ها با نرم¬افراز sas 9.1آنالیز و میانگین¬ها با آزمون چند دامنه¬ای دانکن در سطح معناداری 5 درصد مقایسه شدند. یافته¬های آزمایش نخست نشان می دهند با افزایش غلظت شیرابه¬¬ی چویل تا سطح 1 درصد، شمار باکتری¬های پروبیوتیکی نسبت به تیمار شاهد افزایش معناداری یافت و شمار باکتری سالمونلا تیفی موریوم در سنجش با تیمار شاهد کاهش معناداری داشت. به کارگیری شیرابه¬ی چویل در سطح 3 درصد در سنجش با گروه 1 درصد چویل، شمار باکتری¬های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم را افزایش داده و سبب کاهش شمار باکتری لاکتوباسیلوس کازئی شده، از رشد باکتری سالمونلا تیفی موریوم جلوگیری کرده و هیچ باکتری در این تیمار رشد نکرد. یافته های آزمایش دوم روی شیره¬ی معده¬ی ساختگی نشان دادند که شمار باکتری¬های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم افزایش و شمار باکتری های لاکتوباسیلوس کازئی و سالمونلا تیفی¬موریوم کاهش یافته است اما تفاوت میانگین¬ها معنادار نبود. هم¬چنین یافته های زنده¬مانی باکتری¬ها روی شیره¬ی روده¬ی ساختگی نشان می¬دهند که تفاوت معناداری در زنده¬مانی باکتری¬های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم و سالمونلا تیفی موریوم وجود ندارد و با افزایش غلظت شیرابه¬ی چویل زنده¬مانی باکتری¬های لاکتوباسیلوس کازئی کاهش معناداری یافته¬است.
رقیه بهاءالدینی مختار خواجوی
مغز میوه ی بلوط دارای درصد بالایی نشاسته است که می تواند به سان یک بن مایه ی انرژی در خوراک جانوران پرورشی به کاررود، ولی دارای درصد بالای تانن است که می تواند پیامد زیانباری برای جانوران پرورشی داشته باشد. باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم آنزیم تانناز دارد که می تواند تانن را از میان بردارد. پژوهش کنونی برای بررسی کارایی باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم برای کاهش تانن مغز میوه ی بلوط در یک طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار انجام گرفت. رطوبت نمونه های آزمایشی به 50 درصد رسانده شد و به هر گرم از آن ها 107 cfu باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم افزوده شد و در دمای 37 درجه ی سانتیگراد در انکوباتور گذاشته شدند. گروه های آزمایشی در پژوهش کنونی دربرگیرنده ی تیمار-های با باکتری و بدون باکتری در شرایط هوازی یا بی هوازی و سه زمان صفر، 5 و 10 روز فرآوری بودند. در این آزمایش آمیخته های فنلی و تاننی، ph، ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، قند محلول، چربی خام و اسیدهای چرب فرار (اسید استیک، پروپیونیک و بوتیریک) اندازه گیری و محاسبه شدند. یافته های پژوهش کنونی نشان می دهند که بیشترین کاهش در میزان فنل کل، فنل ناتاننی، تانن کل، تانن فشرده و هیدرولیزشونده در روز پنجم فرآوری به ترتیب به میزان نزدیک به 39، 24، 49، 49/5 و 59 درصد بوده است و میان روز پنج و ده فرآوری تفاوت معناداری دیده نشده است. پس از فرآوری، درصد اسیدهای چرب استات، پروپیونات و بوتیرات به میزان بسیار معناداری افزایش ولی درصد چربی خام و قند محلول نسبت به روز صفر کاهش یافت. فرآوری میکروبی پیامدی بر ماده ی خشک و پروتئین خام نداشته است. همچنین شرایط هوازی با بی هوازی تفاوت معنادار نداشتند.
نغمه مرادی رضا نقی ها
مغز میوه ی بلوط درصد بالایی نشاسته دارد که می تواند به سان یک بنمایه ی انرژی در خوراک انسان و جانوران پرورشی به کار رود، ولی دارای درصد بالایی تانن است که کاربرد آن را در خوراک دام و طیور و انسان کاهش می دهد. باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و قارچ آسپرژیلوس اوریزه دارای آنزیم تانناز با کوشندگی بالایی هستند. پژوهش کنونی برای بررسی کارایی فرآوری زیستی آرد بلوط با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و یا قارچ آسپرژیلوس اوریزه برای کاهش تانن در یک طرح کاملاً تصادفی با 17 تیمار و 4 تکرار انجام گرفت. گروه های آزمایشی در بر گیرنده ی تیمارهای روز صفر، بدون فرآوری، فرآوری با باکتری، فرآوری با قارچ و یا فرآوری با باکتری و قارچ در دو دمای 27 و 37 درجه و دو زمان 5 و 10 روز بودند. رطوبت نمونه های آزمایشی به 50 درصد رسانده شد. به هر گرم از تیمارهای فرآوری با باکتری cfu107 باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و به هر گرم از تیمارهای فرآوری با قارچ 106 هاگ آسپرژیلوس اوریزه و به هر گرم از تیمارهای فرآوری با باکتری و قارچ 107 باکتری و 106 هاگ قارچ افزوده شد و در دمای 27 و 37 درجه ی سانتی گراد گرم خانه گذاری شدند. در این آزمایش آمیخته های فنلی و تاننی، پی.اچ، ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، چربی خام و اسید لاکتیک اندازه گیری و سپس در سطح آماری 1 درصد آنالیز آماری گردیدند. بیشترین کاهش فنل کل و فنل ناتاننی در تیمار فرآوری 10 روزه با قارچ در دمای 27 درجه و بیشترین کاهش تانن فشرده و تانن هیدرولیز شونده در تیمارهای فرآوری 10 روزه با قارچ در دمای 27 و 37 درجه و تیمار فرآوری 10 روزه با باکتری و قارچ در دمای 37 درجه رخ داده است. پس از فرآوری درصد اسید لاکتیک به میزان بسیار معناداری افزایش ولی درصد چربی خام در سنجش با روز صفر کاهش یافت. فرآوری زیستی پیامدی بر دگرگونی درصد ماده ی خشک، پروتئین خام و خاکستر نداشته است. پژوهش کنونی نشان داد که فرآوری زیستی آرد میوه ی بلوط با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و قارچ آسپرژیلوس اوریزه میزان تانن فشرده را نزدیک به 49 درصد و تانن هیدرولیز شونده را نزدیک به 72 درصد کاهش داده است.
پریسا جلوه گر فام مختار خواجوی
چکیده: کرم خاکی با داشتن 60 تا 70 درصد پروتئین با کیفیت خوب، می تواند به سان یک بن مایه پروتئینی بسیار ارزشمند در جیره جانوران پرورشی و انسان به کار رود. درصد بالای رطوبت کرم خاکی و داشتن زمینه ی بسیار آماده برای آلودگی های میکروبی و قارچی از ویژگی های ناپسند این بن مایه ی باارزش پروتئینی است. این پژوهش برای بررسی انجام پذیر بودن فرآوری زیستی کرم خاکی با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم انجام شده است. در پژوهش کنونی کرم خاکی با آرد بلوط آمیخته گردید و ماده ی خشک آن به 50 درصد رسانده شد و با یا بدون ملاس تخمیر گردید. این پژوهش برپایه ی طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 3 تکرار در شرایط بی هوازی، در دمای 37 درجه ی سانتیگراد و دو دوره ی زمانی صفر و 14 روز انجام گردید. همچنین به نیمی از نمونه های آزمایشی 10 درصد ملاس و به هر گرم از تیمارهای فرآوری 107 یکای ساخت پرگنه باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم افزوده شد. برای بررسی فرآیند تخمیر ویژگی های پی.اچ، ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، آمونیاک، چربی خام و اسیدهای چرب فرار و تانن کل اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد که پی.اچ از 98/5 در روز صفر فرآوری به 06/4 در روز 14 فرآوری کاهش یافت. میزان نیتروژن محلول در سیلاژ تخمیری کرم خاکی نزدیک به 7 تا 8 درصد نیتروژن کل بوده که بسیار پسندیده و بیان گر تخریب کم پروتئین است. فرآورده ی تخمیری به دست آمده دارای 17 تا 18 درصد پروتئین خام و 7 تا 9 درصد چربی خام شده است، که بیان گر ارزش خوراکی پسندیده و بالای آن است. بیشترین کاهش تانن فشرده در تیمار 14 روز فرآوری و بی ملاس دیده شد که نسبت به تیمار روز صفر 40 درصد کاهش داشته است و بیشترین کاهش تانن هیدرولیز شونده در تیمار 14 روز فرآوری و با ملاس دیده شد که نسبت به تیمار روز صفر 43 درصد کاهش داشته است. در پایان، این پژوهش نشان داد که فرآوری زیستی کرم خاکی با باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم به همراه آرد میوه ی بلوط و ملاس شدنی است و فرآورده ی به دست امده ارزش خوراکی بالایی دارد.
ستاره خالقی مختار خواجوی
کرم خاکی با داشتن 60 تا 70 درصد پروتئین خام و آمیخته ی پسندیده ای از آمینو اسیدهای ضروری ارزش خوراکی بالایی دارد، ولی همزمان دارای درصد بالایی رطوبت است که زمینه ی آلودگی های ناپسند میکروبی و تباهی آن را پدید می آورد. این پژوهش برای بررسی چگونگی فرآوری زیستی کرم خاکی با قارچ آسپرژیلوس اوریزه و باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم انجام شده است. آزمایش برپایه ی طرح کاملاً تصادفی با 8 تیمار و 3 تکرار در شرایط هوازی و دمای 32 درجه ی سانتیگراد برای سه دوره ی زمانی صفر، 7 و 14 روزه انجام گرفت. ماده ی خشک همه ی نمونه های آزمایشی با آرد بلوط به 50 درصد رسانده شد و با یا بدون ملاس فرآوری شدند. پی.اچ، ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، آمونیاک، چربی خام و اسیدهای چرب فرار اندازه گیری شدند. کمترین میزان پی.اچ در تیمار بدون ملاس قارچ و باکتری برابر با 92/3 دیده شده است. درصد نیتروژن آمونیاکی در فرآورده ی فرآوری کرم خاکی تفاوت معنی داری با روز صفر نداشته است. فرآورده تخمیری به دست آمده دارای 17 تا 18 درصد پروتئین خام و 7 تا 9 درصد چربی خام شده است که بیان گر ارزش خوراکی پسندیده ی آن است. این پژوهش نشان داد که فرآوری زیستی کرم خاکی با افزودن آرد بلوط و کاهش رطوبت آن به 50 درصد و به یاری قارچ آسپرژیلوس اوریزه و باکتری لاکتوباسیلوس پلانتروم و بدون نیاز به افزودن ملاس شدنی است و فرآورده ای تخمیری با ارزش خوراکی پسندیده پدید می آورد.