نام پژوهشگر: مصطفی عاصی
نگار مومنی فردوس آقا گل زاده
زبان شناسی حقوقی زیرشاخه ای از زبان شناسی کاربردی است که نزدیک به دو دهه است که در دنیا مطرح شده است. زبان شناسی حقوقی علم نوپایی است که در آن ارتباط بین زبان شناسی و حقوق مطرح می شود، درواقع به گفته تولان (2009) حقوق میزبان زبان شناسی می شود و از آن سودمی برد. کاربرد این علم را می توان در امور مختلف مشاهده کرد: زبان وکیل مدافع، شاهدان عینی، بازجویی پلیس، قضات، آموزش ایشان، ویژگی های زبانی شاخص در پیام های تلفنی فرد مزاحم یا قربانیان آن، بررسی نامه های تهدیدآمیز، شناسایی مولف واقعی در سرقت های ادبی، شناسایی مجرم در جرایم اینترنتی... همه این موارد نیازمند تحلیل جدی و زبان شناختی از سوی زبان شناس است. یکی از جرائمی که در همه کشورها رخ می دهد، جرم زبانی است. گیبُنز (2003: 261) جرم زبانی را چنین تعریف می کند:" تعدادی کنش گفتاری وجوددارند که معمولاً غیرقانونی هستند، به عبارت دیگر برخی از جرایم با کنش منظوری صورت می پذیرند. به طور مثال می توان به رشوه دادن، رشوه گرفتن، ایجاد ارعاب، اخاذی، توهین، واداشتن فرد به جرم زبانی (با رشوه)، درخواست یک عمل غیرقانونی(اجیرکردن یک آدمکش حرفه ای)، فحاشی اشاره کرد. هدف نگارنده از انجام این رساله آن است که بدانیم چگونه جرم زبانی را می توان با استفاده از ابزارهای زبان شناختی اثبات کرد؛ چه بسا جمله ای که در نگاه نخست تهدید به نظرمی رسد و بتوان آن را جرم زبانی قلمدادکرد اصلاً جمله تهدیدی نباشد. در این راه نگارنده درصدد است به چهار پرسش پاسخ دهد: 1- جرم های زبانی از لحاظ زبان شناختی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2- مراحل شکل گیری جرم های زبانی چگونه اند؟ 3- کارکنان نظام عدالت کیفری در تغییر شواهد و مدارک به عنوان یکی از جرائم زبانی از کدام عوامل زبان شناختی بیشتر استفاده کنند؟ 4- از میان اصول و راهبردهای زبان شناسی کدام یک در شکل گیری، شناسایی و تبیین جرم های زبانی موثرترند؟ این تحقیق از نوع کاربردی است و جمع آوری داده ها به صورت میدانی صورت گرفت، بدین ترتیب که نگارنده با مطالعه و مشاهده بیش از 100 پرونده در دادسرا و پلیس آگاهی تهران بزرگ به نتایج زیر دست یافت: 1- بررسی داده ها نشان می دهد که جرائم زبانی عمدتاً دارای ویژگی های معنایی و کاربردشناختی مانند طرحواره ، قالب و طرح نوشته ذهنی، انواع کنش ها، واژگان خاصِ آن حوزه و ساختارهای خاص نحوی است. به علاوه جرائم زبانی به لحاظ قانونی نیز دارای عناصر متعدد هستند مانند عنصر قانونی (مفاد قانونی ذکرشده در قوانین و مجازات ها)، عنصر مادی (رفتارِ فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال، نتیجه) عنصر روانی/معنوی (سوءنیت عام و سوءنیت خاص). 2- بررسی داده ها نشان می دهد که جرائم زبانی به علت تخطی از راهبردهای معنایی و کاربردشناختی مانند طرحواره ، قالب و طرح نوشته ذهنیِ متعارف، نقض اصول گرایس، تغییر موضوع… و به علت برخورداری از واژگان و ساختارهای نحوی خاص قابلیت آن را دارند که به صورت ساختار مفهومی و زبانی دربیایند. 3- بررسی داده ها نشان داد که اظهارات متهمان را می توان با بهره گیری از سبک و سیاق حقوقی، اعمال روابط قدرت و بویژه ویژگی های معنایی مانند هدفمندی فعل، مدتمندی فعل، زمان فعل، طرحواره ذهنی و...تغییرداد. 4- راهبردهای معنایی و کاربردشناختی مانند روابط قدرت، اصول گرایس، تلویح، کارگفت... بیشترین نقش را در تبیین جرم های زبانی دارند. با این نتایج نگارنده امیدوار است زبان شناسی حقوقی به عنوان یکی از علومی که بر فعالیت پلیس و قوه قضاییه موثر است، بتواند دست کم به صورت کارگاه های آموزشی برای افسران پلیس و قضات عرضه شود.
محمدرضا رضوی مصطفی عاصی
موضوع این رساله بررسی، آزمون و به کارگیریِ مبانی معناشناسی در حوزه فرهنگ نویسی برای تنظیم و تدوین محتوای یک گنج واژه در زبان فارسی است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی نظام معنایی بخشی از واژگان زبان فارسی، از طریق بررسی و تجزیه و تحلیل یک حوزه معنایی، با توجه به نظریه های معناشناختی و با استفاده از داده های گردآوری شده، و سرانجام نمایش اطلاعات معنایی حاصل، به شکل یک گنج واژه مدل است. رساله، پژوهشی نام نگر را طرح می کند، به این معنا که از مطالعه مفاهیم و معانی آغاز می کند و به ارائه صورت ها و الفاظ می-انجامد. بنابراین، موضوع و هدف این پایان نامه از این جهات می تواند قابل تأمل باشد: از جنبه نظری، ارائه یک مدل نظری، براساس یافته های زبان شناسی جدید، در فرهنگ نویسی فارسی، به طور عام، و ایجا.....
اکبر حسابی مصطفی عاصی
در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات, پردازش زبان به عنوان مهمترین ابزار انتقال اطلاعات جایگاه ویژه ای دارد. یکی از مفیدترین ابزارهایی که کارایی آن در زمینه های مختلف پردازش زبان طبیعی مورد آزمایش قرار گرفته است شبکه ی واژگانی است. در این پژوهش که در حوزه ی زبانشناسی رایانه ای انجام پذیرفته است به دنبال طراحی و ایجاد شبکه ی واژگانی اسامی زبان فارسی به عنوان ابزاری مورد نیاز و ضروری برای پردازش زبان فارسی بوده ایم. جهت تحقق این هدف سه پرسش مطرح گردید:1. چگونه می توان برای مقوله ی اسم در زبان فارسی شبکه ی واژگانی طراحی نمود؟ 2. رابطه معنایی میان اسامی فارسی بر اساس چه ملاک(هایی)تعیین می گردد؟ 3. آیا بین شبکه ی واژگانی اسامی و سایر شبکه های واژگانی( فعل و صفت) در زبان فارسی و شبکه های واژگانی سایر زبانها می توان ارتباط برقرار کرد؟ و براساس سه پرسش، سه فرضیه ی زیر شکل گرفت: 1. برای مقوله ی اسم در زبان فارسی می توان بر اساس یافته ها و اصول نظری معنی شناسی واژگانی و شیوه های به کار گرفته شده در طراحی شبکه های واژگانی دیگر ، شبکه ی واژگانی طراحی نمود. 2. شمول معنایی بیشترین کارآیی را در تبیین رابطه های معنایی میان اسامی در درون شبکه دارد. 3. بین شبکه ی واژگانی اسامی زبان فارسی حاصل از این پژوهش و سایر شبکه های واژگانی شباهت ساختاری وجود دارد و می توان بین آنها تعامل کاربردی ایجاد نمود. برای بررسی فرضیه های فوق ابتدا به بررسی شبکه های واژگانی ایجاد شده برای زبانهای مختلف پرداخته شد و روشها و رویه های ساخت آنها سنجیده و مناسبترین روش برای ساخت شبکه ی واژگانی اسامی زبان فارسی روش ساخت بالا به پایین شناخته شد. علاوه براین با بررسی بر روی اسامی در زبان فارسی 22 رابطه بین اسامی شناخته شد که برای تعیین هر رابطه آزمونی طراحی گردید. در همین حین دادگانی جهت درج اطلاعات طراحی گردید که برای اجرای آن نیاز به سیستم عامل ویندوز 2000 یا بالاتر است و مدیر دادگان مورد نیاز برای اجرای آن، زبان پرس و جوی ساخت یافته ی مایکروسافت نسخه ی ansi 92 یا بالاتر می باشد و به صورت نسخه ی رومیزی قابل اجراست. در طراحی، تحلیل و پیاده سازی از روش نمونه سازی استفاده شده و زبان برنامه نویسی مورد استفاده نیز ویژوال بیسیک است و معماری پیاده سازی به روش سه لایه صورت گرفته است. با توجه به روش انتخابی و با کمک منابع زبانی موجود (شامل هفت فرهنگ لغت و دو گنجواژه) و یک دادگان الکترونیکی که حاوی بیش از 50 میلیون واژه ی زبان فارسی به شکل متن بود، اسامی پربسامد زبان فارسی انتخاب شد. سپس با کمک مفاهیم پایه ی مشترک زبانها و اسامی مستخرج از دادگان، 5000 دسته ی هم معنای اسم ساخته شد و با ورود آنها به دادگان و درج روابط معنایی شبکه ی واژگانی اسامی زبان فارسی شکل گرفت. در انتها با توجه به یافته های زیر هر سه فرضیه ی پژوهش تایید گردید: 1. با توجه به اینکه با استفاده از یافته ها و اصول نظری معناشناسی واژگانی ، امکان ارائه ی آزمونها و یافتن روابط میان اسامی زبان فارسی امکان پذیر گردید و نرم افزار طراحی شده برای این پژوهش، جستجوها و بازیابی اطلاعات را با سرعت و دقت مناسب به انجام می رساند، فرضیه ی اول پژوهش تایید می گردد. 2. بر اساس آمار به دست آمده از پژوهش شمول معنایی بیشترین بسامد را در بین روابط معنایی به خود اختصاص داده است که حاکی از اثبات فرضیه ی دوم است. 3. با توجه به بهره گیری از ویرایشگر و مروگر تطبیق یافته ی visdic برای زبان فارسی و قابلیت صدور اطلاعات ذخیره شده در این ابزار در قالبxml تعامل کاربردی بین این شبکه و دیگر شبکه های واژگانی تضمین گردید و فرضیه ی سوم نیز اثبات شد. از جمله کارهای تکمیلی که بر روی شبکه ی واژگانی اسامی زبان فارسی می توان انجام داد، افزودن دسته های هم معنا، غنای هرچه بیشتر روابط، افزودن اصطلاحات و باهم آیی ها به شبکه و افزودن مشخصات نحوی می باشد. علاوه بر این به کارگیری عملی شبکه در فرایندهای پردازش زبان فارسی باعث شناخت نقاط قوت و ضعف آن می گردد. همچنین می توان پژوهشهای پیکره ای و رده شناختی بامقایسه ی شبکه ی اسامی با شبکه های سایر زبانها از طریق رابط میان زبانی به انجام رساند.
مهدی دستجردی کاظمی محمد دبیرمقدم
رساله حاضر کوششی است برای توصیف گفتار کودکان 6 ساله فارسی زبان تهرانی(پایه اول دبستان) در قالب نظریه نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2004). در این رساله که در پنج فصل تدوین یافته از دو فرانقش متنی و تجربی این نظریه برای توصیف گفتار کودکان استفاده شده است.ضرورت و اهمیت چنین پژوهشی از موارد ذیل ناشی میشود.نخست اینکه مطالعات توصیفی درباره زبان فارسی و به ویژه درباره گونه گفتاری زبان فارسی و آن هم گفتار کودکان بسیار کم انجام شده است. دوم اینکه دستیابی به یک نظریه زبانشناختی منسجم و یکپارچه در توصیف زبان فارسی و گونه های آن برای جامعه علمی ایران لازم و ضروری است. و آخر اینکه سایر رشتههای علمی و مطالعات غیرزبانشناختی اما مرتبط و مربوط به زبان فارسی مانند روانشناسی زبان، جامعهشناسی زبان، آسیبشناسی زبان، هوش مصنوعی، کاملاً و جداً به توصیفی دقیق و جامع از زبان فارسی نیازمند و محتاج هستند.داده های مطالعه شده در این رساله بیش از چهار هزار و دویست بند (ساده و مرکب) میباشند. این داده های گفتاری کودکان از پژوهشی انجام شده در سالهای 1380 تا 1384 با نام "طرح ملی واژگان پایه در کودکان ایرانی" استخراج و تهیه شدهاند. این داده ها از بیان 14 داستان مصور (آزمون تولیدی) توسط 20 کودک فارسی زبان جدیدالورود پایه اول دبستان در شهر تهران حاصل آمدهاند (10 دختر و 10 پسر که بطور تصادفی انتخاب شدند). هر داستان با 3 تا 4 تصویر رنگی و گویا نمایش داده شده است.نتایج کلی این پژوهش نشان میدهند که: 1- دختران نسبت به پسران، در توصیف داستانهای مصور، از بندهای بسیار فراوانتری (دو برابر پسران) استفاده میکنند. 2- 90 درصد از بندها در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، بند سادهاند و 10 درصد مابقی، بند مرکب میباشند. 3- دختران غالباً نشانه های پیرونما را بکار میبرند (67 درصد) ولی پسران غالباً این نشانهها را به کار نمیبرند (68 درصد). 4- میزان بروز آغازگرهای تجربی نشاندار در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، 18 درصد است. 5- میزان حذف ضمیر فاعلی در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، 55 تا 60 درصد است و به عبارت دیگر، حذف ضمیر فاعلی، تمایلی غالب و فراوان و بینشان است. 6- در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، میزان کاربرد آغازگرهای مرکب/ چندگانه 30 درصد بوده است. 7- سلسله مراتب زیر برای انواع توالیهای احتمالی در آغازگرهای مرکب/ چندگانه در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان مشاهده شده است: متنی- تجربی (98%)< بینافردی- تجربی (5/1%) < متنی – بنیافردی- تجربی (1%). 8- آغازگر متنی در 98 درصد از آغازگرهای مرکب/ چندگانه بکار رفته است. 9- فراوانترین آغازگر متنی، کلمه (بعد) و گونههای آن بوده و پس از آن، کلمه (دیگر) و گونههای آن بوده است. 10- آغازگر متنی در بندهای پیرو غالباً (که) است و پس از آن و با کاربرد بسیار کمتر، (تا) میباشد. 11- در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، میزان کاربرد آغازگر بینافردی در آغازگرهای مرکب/ چندگانه تنها 2 درصد است. 12- فرایندهای ششگانه فرانقش تجربی با بسامد زیر در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان مشاهده شدند: مادی(5/61 %)< رابطهای(13 %)< ذهنی(10 %)< وجودی(7 %)< رفتاری(5/6 %)< بیانی (2%) 13- پسران بیشتر از دختران از فرایندهای مادی استفاده میکنند (68 درصد به 58 درصد) و دختران بیشتر از پسران از فرایندهای ذهنی استفاده میبرند (12 درصد به 6 درصد). 14- فرایندهای مادی بیش از 60 درصد از کل فرایندها را در گونه گفتار زبان فارسی در کودکان به خود اختصاص میدهند. 15- پسران و دختران در کاربرد فرایندهای رابطهای، وجودی، رفتاری و بیانی، تفاوت و اختلاف معناداری را نشان نمیدهند. 16- این رویکرد نظری به خوبی میتواند از عهده توصیف دادههای زبان فارسی برآمده و در مطالعات گوناگون زبان مانند گویششناسی، سبکشناسی، گونهشناسی، آسیبشناسی زبان بکار گرفته شود.
آرزو نجفیان مصطفی عاصی
یکی از مباحث اصلی مطرح در چگونگی فرایند پردازش زبان، مبحث دسترسی واژگانی و چگونگی بازشناسی واژه ها در واژگان ذهنی است. در این میان نقش ساختار ساختواژی واژه ها در هر زبان، حوزه ای چالش برانگیز است که موجب شکل گیری مدل های دسترسی واژگانی متفاوتی شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر چارچوب مدل های دوگانه به بررسی چگونگی دسترسی به واژه های مشتق زبان فارسی و تأثیر عوامل بسامد و شفافیت معنایی میان پایه و وند بر این فرایند پرداخته است. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار dmdx، چهار آزمون آما-ده سازی نهفته و چهار آزمون تصمیم گیری واژگانی طراحی و بر روی 180 نفر از گویشوران تحصیل کرده فارسی زبان اجرا شده است. نتایج نشان داد که دسترسی به واژه های مشتق پسوندی و پیشوندی زبان فارسی اساساً مبتنی بر واژه است هر چند که واژه های مشتق کم-بسامد می توانند از طریق تکواژ ریشه خود در دسترس قرار گیرند و میان دسترسی واژگانی به واژه های مشتق پیشوندی و پسوندی تفاوت معناداری وجود ندارد. علاوه بر این نتایج نشان داد که تفاوتی میان شیوه دسترسی به واژه های مشتق پسوندی شفاف و غیر شفاف وجود ندارد. پژوهش حاضر با استناد به نتایج به دست آمده برای بازشناسی واژه های مشتق در ذهن گویشوران زبان فارسی مدلی ارائه نموده است که به نظر می رسد می تواند در حوزه های مختلف نظری، آموزشی، بالینی و رایانه ای زبان فارسی کاربرد داشته باشد.
فرهاد معزی پور محمد دبیر مقدم
این پژوهش زبان شناختی در صدد آن است تا ساخت اسنادی ساز فارسی را بر پای? دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار دهد. دستور نقش و ارجاع به عنوان نظریه ای ساختگرا- نقشگرا، تعاملات نحوی، معناشناختی و کاربردشناختی در ساخت های دستوری را به کمک ساخت سازه ای، ساخت منطقی و ساخت اطلاع که حوزه های مستقل و در عین حال مرتبط در انگار? دستور نقش و ارجاع می باشند، آشکار می سازد. در این رساله، تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از برخی مثال های پیکره بنیاد که در متون ادبی به کار رفته اند و نیز با استفاده از مثال هایی که بر پای? شم زبانی سخنوران فارسی بنا شده اند، تلاش می شود تا نقش تخصیص که از ویژگی های منحصر به فرد این جملات می باشد، چه در ساخت نحوی و معنایی و چه در ساخت اطلاع نشان داده شود. در جملات اسنادی ساز فارسی، ساز? اسنادی شده علاوه بر این که موضوع معنایی ِ محمول ِ بند اسنادی شده می باشد، اما به سبب حضور ضمیر اسنادی ساز اختیاری ( البته در صورتی که سازه اسنادی شده گروه اسمی باشد) و فعل ربطی ساز، از نقش گزار? کاربردشناختی برخوردار می شود که این امر خود ناشی از عدم تقارن در این ساخت دستوری دوبندی است که حاوی یک گزار? ساده معنایی می باشد. عدم مطابق? فعل ربطی ساز با ضمیر اسنادی ساز که در ابتدای جمله می آید و مطابق? آن با ساز? اسنادی شده و همچنین تلقی سازه های بند پایه به عنوان نقش نماهای کانونی ساز، ضمیر اسنادی ساز را در موقعیت ضمیر تأکیدی قرار می دهد که در حاشی? گروه اسمی نشان داده می شود. در این رساله، تمایز میان این نحوی در ساخت حرکت بند و این کلامی در ساخت اسنادی ساز ضروری پنداشته می شود.
وحید صادقی جو مهرنوش شمس فرد
جهان بر اساس تکثر وجود آدمی، فرهنگ ها، و زبان ها قوام یافته است. بشریت تنها در شکل جمع آن وجود دارد. این بدین معناست که برای جهان شمولی، همیشه باید مسئله تکثر و چندگانگی را نیز مدنظر داشت. تنش و کنش موجود میان جهان شمولی و چندگانگی تضمین می کند که عمل ترجمه، عملی بی پایان است. ترجمه همواره به مثابه یک عمل پایان ناپذیر، نه نشانه ای بر شکست و ناکامی که نشانه ای بر امید و تداوم است. لذا هیچ گاه از ترجمه گریزی نیست. با توجه به گسترش روابط بشری و پیشرفت فناوری و متعاقب آن علوم رایانه ای و اینترنتی، نیاز بشر برای ترجمه بیش از پیش شده است. حجم تبادل اطلاعات در اینترنت آن هم به زبان بین المللی، یعنی انگلیسی، به قدری بالاست که دیگر مترجمان انسانی برای پاسخگویی به این نیاز کافی نیستند. لذا در دهه های اخیر سعی بر آن شده است تا این امرِ زمان بر و هزینه برِ ترجمه به وسیله نرم افزارهای ترجمه صورت گیرد. طی چند دهه گذشته، بشر توانسته است دست به طراحی سیستم های ترجمه ماشینی مختلفی بزند تا این امر سخت را به آنها بسپارد، و تاکنون نیز به نتایج نسبتا قابل قبولی، به ویژه به لحاظ کمی، دست یافته است. در اینجا سوالی که مطرح می شود این است که آیا برونداد نرم افزارهای ترجمه از نظر کیفی در حد قابل قبولی است یا خیر. برای این کار باید نرم افزارهای ترجمه مورد ارزیابی قرار گیرند. طبیعتاً ارزیابی این نرم افزارها به وسیله ارزیاب های انسانی کاریست بسیار وقت گیر و هزینه بر. لذا برای سهولت و تسریع در امر ارزیابی، نرم افزارهای ارزیابی نیز توسعه یافته اند. اما اینکه آیا خود این نرم افزارهای ارزیابی می توانند به خوبی از عهده امر ارزیابی برآیند یا خیر، خود مسئله دیگریست. بدین منظور در این پژوهش سعی شده است تا نرم افزارهای موجود ارزیابیِ ترجمه ماشینی مورد بررسی و آزمایش قرار گیرند و نقاط ضعف و قوت آنها، به ویژه در مورد زبان فارسی، مشخص گردد. ضرورت انجام پژوهش این است که تاکنون برای بررسی و ارزیابی کیفی نرم افزارهای ارزیابی ترجمه ماشینی ــ به ویژه از دیدگاه زبانشناسی و برای زبان فارسی ــ کار مشخص و منسجمی صورت نگرفته است. فرضیه پژوهش این است که نرم افزارهای ارزیابی ترجمه ماشینی به لحاظ سلاست و کفایت با معیارهای ارزیابی انسانی همبستگی بالایی ندارند. این پژوهش در سه بخش صورتپذیرفت: 1. بخش تئوری: در این بخش روش ها و معیارهای ارزیابی کیفی ترجمه ماشینی و نیز مهم ترین نرم افزارهای ارزیابی ترجمه ماشینیشناسایی و تشریح شد. 2. بخش عملی: نرم افزارهای ارزیابی ترجمه ماشینی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت و میزان عملکرد کیفی آنها و ایرادهای شان تعیین شد. 3. بخش آماری: نتایج آزمایش های به دست آمده درجدول هایی ارائه گردید و تجزیه و تحلیل شد. امید است که از نتایج به دست آمده بتوان در بهبود کیفی نرم افزارهای ارزیابی ترجمه و متعاقب آن نرم افزارهای ترجمه کمک گرفت. فصل اول این پایان نامه حاوی برخی مفاهیم اساسی و تعاریف است. در این بخش به تعریف ترجمه و ترجمه خوب از دیدگاه برخی محققان و مترجمان پرداخته می شود. همچنین در ادامه، تعریف ترجمه ماشینی ارائه می گردد. فصل دوم دربرگیرنده پیشینه پژوهش و کارهای صورت گرفته در این زمینه می باشد. علاوه بر این، در این فصل به تشریح و توضیح انواع نرم افزارهای ارزیابی ترجمه ماشینی و عملکرد آنها در ارتباط با زبان انگلیسی پرداخته می شود که مهم ترین آنها عبارتند ازmeteor, nist, bleu و rouge. فصل سوم در ارتباط با مبانی نظری است. محتوای این فصل شامل اطلاعات جزئی تر در خصوص زبان، ترجمه و ارزشیابی ترجمه می باشد. گذشته از این، تفاوت های ساختاری زبان انگلیسی و فارسی و رابطه معیارهای انسانی با معیارهای ارزیابی ترجمه ماشینی بررسی می گردد. فصل چهارم در خصوص روش ها و مراحل عملی پژوهش می باشد. در این فصل طریقه تهیه پرسش نامه توضیح داده شده و نتایج بدست آمده نیز در جدول هایی به نمایش گذاشته می شود. فصل پنجم درباره نتیجه پژوهش و ارزیابی عملکرد نرم افزار های ارزیابی ترجمه ماشینی می باشد. در انتهای این فصل، پیشنهادهایی نیز در مورد تحقیقات آتی ارائه می گردد.
ابراهیم بدخشان مصطفی عاصی
امروزه زایایی صرفی مورد توجه بسیاری از زبان شناسان قرار گرفته است. از جمله می توان به افراد زیر اشاره کرد: اسپنسرو زویئکی (2001)، هسپلمث (2002)، پلاگ (1999)، ولف گنگ و درسلر(2000)، هی و باین(2003)، هی (2001،2003)، آرونوف و گائتا (2003)، کاوی (2003)، آرونوف (2005)، بوی (2003,2005)، پلاگ (3200،2006)، لودلینگ و همکاران (2000)، بائر 1983)،2001،2003،2007)، استه کائر(2002،2003،2005)، آرونوف و فیودمن (2005)، باین (1989،2006)، بارذال (2003، 2008)، استه کائر (2009)، بائر (2001)، هسپلمث (2002)، پلاگ (2003)، بوی (2005)، آرونوف و فیودمن (2005)، پلاگ (2006)، بایِن(2006)، براذل (2008)، کهنمیویی پور (2000)؛ پافر(2000)؛ درِسلِر و لدانی (2000)؛ بادکِر (2001)؛ هی (2001)؛ هی-پلاگ، (2002)؛ راوه (2002)؛ استه کائر (2002)؛ هی وپلاگ (2002)؛ دالتون ماروین (2003)؛ هی و پلاگ (2003)؛ بائر (2004)؛ استیونسون-فضلی-نورث(2004)؛ نیشتیموبو (2004)؛ بَین و لولت (2005)؛ یانگ(2005)، بین-لولت-باین (2005)، براتیکو و دیگران (2007)؛ کالیس-بائر(2007)؛ فرناندز دومینگز (2007)؛ ماربرگ (2007)؛ کراوس (2007). چارچوب نظری این پژوهش پلاگ(2003) است. و در این راستا همچنین از یافته های اخیر زبان شناسی پیکره ای نیز استفاده شده است. پرسش هایی که رسال? حاضر در پی یافتن پاسخ آنها است عبارتند از: الف) روش های اندازه گیری زایایی صرفی کدامند؟ ب) مشخصات فرایند های صرفی کدامند؟ ج) محدودیت های موجود بر عملکرد فرایند های صرفی در زبان فارسی کدامند؟ د) چه رابطه ای میان زایایی صرفی و شفافیت معنایی وجود دارد؟ فرضیه های پژوهش الف) روش های مختلفی برای اندازه گیری زایایی ساختواژی وجود دارد. ب) از مشخصات فرایند های زایای صرفی می توان موارد زیر را نام برد: 1. بین زایایی فرایند های ساختواژی در زمان حال و تعداد صورت های ساخته شده توسط آن فرایند رابط? مستقیم وجود دارد. 2. بین فرایند های ساخت واژی و محدویت های موجود بر آن فرایند ها رابط? معکوس وجود دارد. 3. زایایی ساختواژی مدرج است یعنی از ساخت های سترون به سمت ساخت های کاملاً زایا. ج) در زبان فارسی محدودیت های از قبیل محدودیت های معنایی، آوایی، صرفی و نحوی بر انجام فرایند های زایا اعمال می شوند. د) برون داد فرایند های ساختواژی زایا نسبت به فرایند های ساختواژی سترون از شفافیت معنایی بیشتری برخوردار هستند با استفاده از 5586 ترکیب در بررسی کلمات مرکب غیرفعلی زبان فارسی جداول و نمودار های موجود در رساله ترتیب فراوانی انواع ترکیب در زبان فارسی را ارائه میکنند. دلیل بسنده نمودن به این تعداد کلمات مرکب عدم وجود نرم افزاری در این زمینه برای استخراج کلمات مرکب از پیکر? زبانی موجود در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود.
حمید طالب مصطفی عاصی
بازیابی ارجاع در تمامی صورت های آن سنگ بنای درکی موفق از متن و محور ترسیم مدل ذهنی مناسب از آنچه در گفتار بیان شده می باشد. اگر دریابیم ارجاع چگونه تحلیل می شود، فهم دیگر بخش های روند درک عمومی بطور خودکار در پی خواهد آمد. در پژوهش حاضر مدل گزاره ای و مدل ذهنی در تحلیل گفتار از یکدیگر متمایز می شوند و درباب ماهیت بازنمایی ها این مسئله مورد توجه قرار خواهد گرفت که مدلهای گزاره ای بجای اخذ معنی از دانش خواننده از موقعیت، هر گزاره را بطور منفرد تفسیر می نمایند و بنابراین دارای نقص بوده و مورد انتقاد قرارگرفته اند اما از سویی دیگر مدلهای ذهنی که نقشه ای تصویرگونه در حافظه ایجاد می نمایند داده هایی درباره ی موقعیت در اختیار قرار می دهند. در این بررسی نمونه هایی از نثر روایی طبق مدل فضاهای ذهنی فوکونیه مورد تحلیل شناختی قرار می گیرند. بنا بر مدل فضاهای ذهنی یک جمله که در مرحله ای از ایجاد گفتار ظاهر می شود حاوی چندین عنصر اطلاعاتی است که با چندین ابزار دستوری مشخص می شوند این ابزارها نحوه ی شکل گیری فضاهای ذهنی جملات در شکل دهی به شبکه ای از فضاهای ذهنی را مشخص می کنند. شبکه ی فضاهای ذهنی با توصیفی که در مورد ساز و کار شکل گیری و دسترسی به فضاهای مختلف ذهنی ذکر خواهد شد ساختار شناختی را شکل می دهد. با بررسی شکل گیری فضاهای ذهنی، نحوه ی دسترسی و عبارت های اسمی که در مراحل مختلف وارد فضاهای ذهنی می شوند به تبیین نحوه ی پردازش عناصر ارجاعی خواهیم پرداخت. با توجه به الگوی مطرح شده به این نتیجه می رسیم که خواننده در یک متن به هنگام مواجهه با عبارتی ارجاعی، به هیچ وجه جهت تفسیر به دنبال مرجع آن در متن به جستجو نمی پردازد بلکه در هنگامِ خوانش عنصر ارتباط ارجاعی، تمامی اطلاعات لازم بصورت طرحواره ای در ذهن خواننده مجسم می شود که در نتیجه و بخصوص در دنیای ایجاد شده توسط متن، این فضای ذهنی است که خوانش عناصر ارجاعی را ممکن می سازد. این نتیجه به کل فرایند پردازش زبان قابل تعمیم بوده تأییدی است بر این اصل در زبان شناسی شناختی که «زبان حاوی معنا نیست بلکه آنرا هدایت می کند».
کیومرث جهانگردی مصطفی عاصی
همه زبان ها در همه سطوح زبانی، به ویژه در سطح واژگان دستخوش دگرگونی اند. بازتاب این دگرگونی ها در فرهنگ ها برای کارآمد شدن هر چه بیشتر آنها ضروری است. ثبت و ضبط دقیق و سریع واژگان، صورت های زبانی و دگرگونی های آنها به صورت جامع و تقریباً کامل میسر نمی شود، مگر آنکه پایگاه عظیمی از داده های زبانی وجود داشته باشد که درگاه درون داد آن به روی منابع زبانی روز باز باشد تا فرهنگ نگاران بتوانند با تشکیل پیکره های زبانی مورد نیاز خود به راحتی ردَ تمام تغییرات و دگرگونی ها را گرفته و در فرهنگ های خود منعکس نمایند. بر همین اساس در پژوهش حاضر بر آن شدیم تا از یک سو با اثبات ضرورت طراحی و ایجاد پیکره های زبانی برای بهره گیری از آنها در تدوین فرهنگ، فرهنگ نگاران و دست اندرکاران فرهنگ نگاری را به طراحی و استفاده از پیکره های زبانی در این حرفه ترغیب نماییم و از سوی دیگر، الگو و شیوه ای برای طراحی و ایجاد پیکره های زبانی و آماده سازی و پردازش این پیکره ها برای تدوین فرهنگ هایی متناسب با هدف و نیازی که از قبل با توجه به یک نیازسنجی دقیق قصد تدوین آنها را داشته ایم، ارائه نماییم. بنابراین، پیشینه فرهنگ نگاری به طور مفصل برای زبان انگلیسی و فرهنگ نگاری در ایران مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، پیشینه فرهنگ نگاری پیکره بنیاد برای زبان انگلیسی و سپس همین پیشینه برای زبان فارسی ارائه شد. نظریه های زبان شناسی مربوط به مطالعه زبان و واژگان بررسی شدند و نظریه یا نظریه هایی که چارچوب نظری لازم برای پژوهش را فراهم می آورد، شناسایی و برگزیده شد. همچنین سه رویکرد متفاوت در تدوین فرهنگ نیز معرفی شد و رویکرد دوم که فرهنگ نگاری پیکره بنیاد است به طور کامل توضیح داده شد. سپس چند نمونه از فرهنگ های انگلیسی و فارسی تازه انتشار یافته از نظر محتوایی تحلیل و با هم مقایسه شدند تا بر مبنای تفاوت ها و امتیازهای هر کدام و رویکردها و روش های به کار بسته شده در تدوین آنها، این رویکردها و روش ها مشخص شوند. تحلیل این فرهنگ ها و مقایسه روش های تدوین آنها مشخص کرد دو عنوان از فرهنگ های معتبر زبان انگلیسی که با استقبال فراوانی از سوی کاربران نیز مواجه شده اند، هر دو پیکره بنیاد هستند، مثلاً فرهنگ انگلیسی امروز لانگمن با بسامد گیری از پیکره زبانی خود از پُربسامدترین واژه ها برای ارائه تعاریفِ واژه ها استفاده کرده است. در مرحله بعد الگوها و روش هایی برای طراحی و ایجاد یک پیکره زبانی متوازن و چگونگی آماده سازی آن به منظور قابل استفاده شدن در فرهنگ نگاری معرفی و ارائه شد. در این مرحله چگونگی طراحی، استانداردسازی، رمزگذاری و نشانه گذاری یک پیکره زبانی به طور دقیق شرح داده شد. در پایان، یافته های پژوهش که اساساً یافته هایی نظریه بنیاد می باشند، فهرست و یک نتیجه کلی از پژوهش ارائه شده است. گردآوری پیشینه ای اجمالی و یک جا از فرهنگ نگاری به زبان انگلیسی، فرهنگ نگاری در ایران و فرهنگ نگاری پیکره بنیاد از دست آورد های قابل ذکر پژوهش است. معرفی اصطلاح شناسی فرهنگ نگاریِ پیکره بنیاد، نظریه های زبان شناسی مرتبط با این زمینه، رویکرده های عمده فرهنگ نگاری و ویژگی های برجسته و شاخص فرهنگ های معتبر و موفق انگلیسی از دیگر دستاوردهای آن است. همچنین ارائه الگو و شیوه ای برای طراحی، ایجاد و آماده سازی پیکره های زبانی مناسب فرهنگ نگاری دستاورد مهم دیگری است که به تفصیل به آن پرداخته شده است.
مصطفی خشوعی پاریزی زهره زرشناس
اهمیت ثبت و بررسی گویش ها از آنجاست که، زبان و گویش هر جامعه تشکیل دهنده بخشی از فرهنگ و هویت آن جامعه است. در مورد دو گونه زبانی سیرجان و پاریز آنچه پیش از این صورت گرفته، منحصر به تهیه و گردآوری تعدادی واژه نامه است. این پژوهش نخستین تلاش در بررسی زبان شناختی این دو گونه زبانی است، بدین منظور پس از ضبط و گردآوری صحبت های گویشوران بومی سیرجان و پاریز و بررسی آنها، اطلاعات به دست آمده در سه بخش دسته بندی و تدوین شد. فصل اول با عنوان بررسی آواشناختی و واج شناختی به بررسی واکه ها و همخوان های این دو گونه زبانی و تعیین آنها از طریق جفت های کمینه می پردازد. بررسی واج گونه ها، واکه های مرکب، تکیه، فرآیندهای آوایی و... از دیگر مباحث این فصل می باشد. همچنین در این فصل در مبحثی با نام «گونه جدید و گونه اصیل» (در مورد آن در مبحث 1ـ5 توضیح داده شده است) تفاوت های همخوانی و واکه ای موجود در این دو گونه زبانی ارائه شده است. در فصل دوم با عنوان صرف (ساخت واژه) به مطالب و مسائل مربوط به واژه، شناسایی ساختمان و ساختار واژه ها و بررسی و استخراج برخی قواعد واژه سازی پرداخته می شود. بررسی فعل و انواع آن در این دو گونه زبانی، آخرین مبحث فصل دوم است. فصل سوم نحو (ساخت جمله) نام دارد و به بررسی جمله و ویژگی های آن در این دو گونه زبانی می پردازد. در پایان بخشی با عنوان پیوست ها افزوده شده که در آن تعدادی ضرب المثل ـ که یقیناً همه آنها مختص به این دو گونه زبانی نیستند ـ و واژه نامه تهیه و ارائه شده است.
پونه مصطفوی محمد دبیرمقدم
در ساخت مالکیت همواره حضور دو مشارک ‘مالک’ و ‘مملوک’ الزامی است و رابطه بین دو مشارک توسط ساخت مالکیت بیان می شود. این رابطه یک رابطه نامتقارن است که در آن همواره مملوک متعلق به مالک بوده و عکس آن وجود ندارد. رابطه مذکور به دو طریق قابل بیان است، یکی از طریق ساخت مالکیت اسمی یا توصیفی و دیگری بیان رابطه مالکیت توسط جمله است. در پژوهش حاضر بیان رابطه مالکیت از طریق جمله در زبان فارسی معاصر بررسی می شود. این نوع ساخت، ساخت مالکیت محمولی نام گذاری می شود. بررسی ساخت مالکیت محمولی در پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد نقشی- رده شناختی صورت گرفته است. در این رویکرد بین معنا و نقش ارتباط نزدیک وجود دارد و از طرفی بررسی های بینازبانی یکی از راهبردهای پژوهش در این رویکرد است. پژوهش های رده شناختی پیکره بنیادند، بنابراین این پژوهش نیز بر اساس داده های طبیعی زبان صورت گرفته است. ساخت مالکیت محمولی بر اساس نقش مشارک ها در جمله به چهار رده مکانی، بایی(همراهی)، مبتدایی و با محمول ‘داشتن’ تقسیم می شود. علاوه بر حضور الزامی دو مشارک در ساخت مالکیت، دو پارامتر مجاورت و نظارت نیز وجود دارند، مجاورت به معنی قرار گرفتن دو مشارک در فضای مشترک است و نظارت را می توان با مفهوم قدرت توصیف کرد به این معنی که یک مشارک بر دیگری کنترل دارد. در ساخت مالکیت همواره ‘مالک’ بر ‘مملوک’ نظارت دارد. از تلاقی دو پارامتر مجاورت و نظارت چهار زیرشاخه تعلقی، غیرتعلقی، موقتی و انتزاعی حاصل می آید. در این پژوهش ابتدا با استفاده از داده های طبیعی زبان که از پایگاه داده های زبان فارسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گردآوری شده اند، به بررسی چهار نوع ساخت مالکیت محمولی و چگونگی رمزگذاری چهار زیرشاخه مالکیت پرداخته شده است. سپس همگانی های مربوط به ارتباط این ساخت با راهکار تنزل یافتگی/ هم ترازی و گسسته یا مشترک بودن افعال اسنادی و مکانی/ وجودی بررسی شده است. در نهایت ساخت هایی در زبان فارسی ارائه می شوند که دارای محمول ‘بودن’ هستند ولی در هیچ یک از رده های چهارگانه مذکور قرار نمی گیرند.
مهرنوش درودی مصطفی عاصی
انسجام مفهومی بنیادی در زبان شناسی متن است و انسجام واژگانی از طریق روابط واژگانی مختلف محقق می شود. در این پژوهش ابتدا مطالعات مربوط به انسجام و روابط واژگانی از گذشته تاکنون معرفی شده است. در این تحقیق سه فرضیه مورد بررسی قرار می گیرد. (1) در متون آموزش زبان فارسی از روابط واژگانی استفاده شده است. (2) میزان کاربرد هر یک از انواع روابط واژگانی در متون آموزش زبان فارسی متغیر است.(3) بین مقطع آموزش زبان فارسی و میزان استفاده از روابط واژگانی همبستگی وجود دارد. برای بررسی فرضیه های فوق پیکره ای شامل دو کتاب و یک نرم افزارِ آموزش زبان فارسی انتخاب شد و روابط واژگانی به کار رفته در آنها استخراج، شمارش و تحلیل شد. دو کتاب مورد نظر به نام های «آموزش زبان فارسی» (دوره مقدماتی،کتاب دوم) تألیف یداله ثمره و «درس فارسی برای فارسی آموزان خارجی» (دوره مقدماتی)تألیف تقی پورنامداریان می باشند. نرم افزار مورد نظر نیز «نرم افزار آموزش زبان فارسی» تألیف احمد صفارمقدم است. اطلاعات آماری مختلف در خصوص روابط واژگانی موجود در پیکره تحقیق در قالب ده جدول ارائه شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در متون آموزش زبان فارسی از روابط واژگانی مختلف استفاده شده است و به این ترتیب فرضیه اول تحقیق تأئید شد. همچنین در میزان کاربرد روابط واژگانی مورد نظر این تحقیق تفاوت وجود دارد، به این ترتیب که چهار رابطه واژگانیِ تکرار، حذف، ضمیرِ پیش مرجع و فرایند و کنشگر به ترتیب پربسامدترین روابط واژگانی پیکره هستند ولذا فرضیه دوم نیز تائید شد. از سوی دیگر مقایسه بسامد روابط واژگانی با توجه به سطح بندی پیکره مورد مطالعه نشان می دهد که بین مقطع آموزش فارسی شامل مقدماتی، متوسط و پیشرفته و نوع و بسامد روابط واژگانی همبستگی وجود دارد، به این ترتیب که بسامد روابط از سطح مقطع مقدماتی به متوسط و پیشرفته سیر صعودی دارد و این قاعده فقط در مورد رابطه حوزه واژگانی نقض شده است زیرا بسامد این رابطه در هر دو سطح متوسط و پیشرفته معادل 40 است. از این رو فرضیه سوم تحقیق نیز تأئید شد. یافته های این پژوهش کمیّت و کیفیّت روابط واژگانی به کار رفته در متون آموزش زبان فارسی را نشان می دهد و می تواند برای طراحان متون آموزش زبان در آینده راهگشا باشد.
ساغر شریفی مصطفی عاصی
امروزه عقیده بر آن است که فرهنگ خوب باید نیاز کاربر خود را برآورده سازد. برای تحقق چنین هدفی ابتدا این نیازها باید شناخته شوند. هدف این رساله بررسی پنج فرهنگ عمومی یکزبانه ی فارسی، یعنی لغتنامه ی دهخدا، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ فارسی امروز و فرهنگ سخن، از منظر برآورده ساختن نیاز کاربران و میزان رضایت آنان از این فرهنگ هاست. برای دستیابی به این مقصود، شش گروه کاربر اصلی که از میان گروه های پیشنهادی عاصی (1373) تعیین شده بودند به سوالات پرسشنامه ای پاسخ دادند و با برخی از آنان مصاحبه ای نیز انجام شد. اصول کلی این تحقیق شامل شناسایی نیازهای ارجاعی کاربران و رابطه ی این نیازها با متغیرهای اجتماعی، همچون حوزه ی فعالیت، سن، رشته ی تحصیلی و میزان تحصیلات آنان، بوده است. در این بررسی مشخص شد که در اغلب موارد، بین نیازهای ارجاعی کاربران فرهنگ های عمومی یکزبانه ی فارسی، میزان رضایت آنان از فرهنگ ها و نیز مهارت های آنان با برخی از متغیرهای اجتماعی، از جمله رشته ی تحصیلی کاربران، رابطه ای وجود دارد. همچنین برای بررسی ویژگی های ساختاری و محتوایی فرهنگ ها و سنجش میزان کارایی آنها در برآوردن نیازهای کاربران، انواع اطلاعات معنایی، دستوری و کاربردشناختی از این فرهنگ ها استخراج شد و براساس الگوی پیشنهادی بوگاردز (1996) مورد بررسی قرار گرفت. سپس این شواهد با اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه و مصاحبه به صورت کمی و کیفی بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید و مشخص شد که فرهنگ های موردنظر دارای ویژگی هایی در ساختار و محتوا هستند که، به ویژه در فعالیت های تولیدی، کمک چندانی به کاربر نمی کنند. در پایان نیز پیشنهادهایی برای بهبود فرهنگ ها ارائه شده است.
سعید صفری مصطفی عاصی
با استفاده از نتایج حاصل از بررسی های صورت گرفته بر روی پیکره ی تولیدی زبان آموز می توان به تهیه ی برنامه ی درسی و تدوین محتوای آموزشی مناسب و هدفمند اقدام نمود. به همین منظور در این پژوهش تلاش شد، ضمن بررسی پیشینه و اهمیت به کار گیری پیکره های تولیدی زبان آموز در امر آموزش، نخستین پیکره ی تولیدی زبان آموز فارسی طراحی و ایجاد شود.
مریم مسگرخویی آزیتا افراشی
حرکت تجربه ای بنیادین برای انسان است، تجربه ای که در زندگی او همواره تکرار می شود و با بسیاری از نیازهای ارتباطی اش در پیوند است. از این رو، حرکت در همه زبان ها بازنمود می یابد و هر زبان با به کارگیری عناصر و ویژگی های معینی می تواند این پدیده را بازتاب دهد. درواقع زبان ها در بازنمود زبانی حرکت متفاوت عمل می کنند. تالمی (1985، 2000) با توجه به اینکه اجزای مختلف رویداد حرکت در کدام یک از عناصر زبانی واژگانی می شود، زبان ها را به دو رده تابع بنیاد و فعل بنیاد تقسیم کرد. زبان های تابع بنیاد، عنصر هسته ای رویداد حرکت، یعنی مسیر، را در تابع ها یا در عبارت های حرف اضافه بیان می کنند و فعل را برای بازنمایی شیوه حرکت به کار می گیرد. در مقابل، زبان های فعل بنیاد، عموماً مسیر را در فعل اصلی بیان می کنند، و بیان شیوه را به عبارت های اختیاری، مانند قیدها، واگذار می کنند. تالمی (2000، 1985) همچنین از بررسی اینکه در زبان های مختلف، کدام عنصر معنایی رویداد حرکت در ریشه فعل بازنمود می شود سه رده زبانی معرفی می کند. بر این اساس وی سه الگوی واژگانی شدگی اصلی را معرفی می کند. هدف رساله حاضر این است که تحلیلی معناشناختی از فعل های حرکتی زبان فارسی به دست دهد و به این پرسش پاسخ دهد که اجزای مختلف رویداد حرکت از طریق چه الگوهایی در فارسی بازنمایی می شوند و فعل های حرکتی فارسی کدام اطلاعات معنایی را درباره اجزای رویداد حرکت (ازجمله مسیر و شیوه) در بر دارند. به این منظور، کلیه فعل های حرکتی فارسی از فرهنگ سخن انتخاب شدند، بر این اساس که در تعریف های ارائه شده برای هر فعل اگر اشاره ای به حرکت یا اجزای رویداد حرکت شده بود، آن فعل به عنوان فعل حرکتی انتخاب شد. پس از گردآوری فعل ها، برای هرکدام از آنها از پایگاه داده های زبان فارسی یا فرهنگ سخن شاهدی به دست آمد. با توجه به تعریف های ارائه شده و شاهدهای گردآوری شده، ابتدا الگوهای عمومی ترکیب اجزای رویداد حرکت در فعل های فارسی بررسی و طبقه بندی شدند. سپس انواع اطلاعات مسیر و شیوه که در فعل های فارسی بازنمود می یابند تحلیل و طبقه بندی شدند. نتایج نشان می دهد که ترکیب جزء حرکت با یک واحد معنایی (مسیر یا شیوه) مهمترین الگوی واژگانی شدگی در فارسی است. همچنین این پژوهش نشان می دهد که 14 نوع اطلاعات مسیر و 20 نوع اطلاعات شیوه می تواند در فعل های حرکتی فارسی بازنمود یابد. ازجمله دیگر نتایج این رساله این است که زبان فارسی رده شناسی دوگانه پیشنهادی تالمی (2000) را به چالش می کشد و نظریات اصلاحی پژوهشگرانی مانند برمن و اسلوبین (1994) و ایبارتس-آنتونانو (2004) را تایید می کند.
مهدی غروی قوچانی مصطفی عاصی
در این پایان نامه پس از بیان پیشگفتار، در فصل اول-چارچوب تحقیق-ابتدا به ذکر هدف و قلمرو تحقیق، محدودیت ها و مفاهیم آن پرداخته شده و سپس در بخش مفاهیم، درباره مفاهیم واژه، واژگان پایه و قانون زیف صحبت به عمل آمده است. سیوالات این تحقیق در مورد رابطه رتبه بین واژه با بسامد آن و آزمایش قانون زیف در مورد واژگان فارسی بود. در فصل دوم ، به مبانی نظری کار پرداخته می شود و مفهوم واژه ، واژگان پایه و قانون زیف مورد بررسی مفصل قرار می گیرد. در فصل سوم به پیشینه ی این کار در ایران و خارج از کشور اشاره می شود و به نمونه هایی از مقالات و تحقیقات ایرانی و خارجی مرتبط با آن اشاره شده است. در فصل چهارم، به مراحل عملی کار از جمله نمونه گیری ، ضبط و پیاده سازی مکالمات، بسامد شماری و نحوه تجزیه و تحلیل داده ها به تفضیل پرداخته شده است. فصل پنجم ، مختص نتایج به دست آمده از توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها می باشد. در فصل ششم، خلاصه ای از کل تحقیق و نتایج آن ارایه می شود و رابطه لگاریتمی میان رتبه بن واژه با بسامد آن اثبات شده و صحت قانون زیف در مورد زبان فارسی تایید می گردد. و در قسمت پیوست نیز ، جداول واژه های پربسامد، واژگان پایه و واژه های پربسامد سی نمونه تحت آزمون آورده شده است.
کامیار جولایی آزیتا افراشی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی در پیکره ای نمونه از زبان فارسی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از پایگاه داده های زبان فارسی، پیکره ای از متون نوشتاری زبان فارسی معاصر که شباهت بیشتری به زبان روزمره سخنوران دارد، نمونه گیری و سپس استعاره های مفهومی نهفته در آن استخراج گردد. این پیکره نمونه شامل 10 متن از نویسندگان معاصر نظیر «هدایت»، «جمالزاده»، «دانشور»، «آل احمد» و... می باشد. پس از بررسی پیکره، نگارنده موفق به استخراج نزدیک به 2000 عبارت استعاری در قالب 600 استعاره مفهومی شد. سپس این استعاره ها براساس طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980)، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهتی» و نیز طبقه ای از استعاره های مفهومی که لیکاف و ترنر (1989)، تحت عنوان «استعاره های تصویری» معرفی کردند، دسته بندی شدند. در گام بعدی نسبت بسامد هریک از این استعاره ها در مقایسه با یکدیگر تعیین شد و مشخص گردید که فارسی زبانان از استعاره های هستی شناختی بیش از سایر استعاره ها در زبان روزمره خود بهره می برند. سپس تلاش شد تا پر بسامدترین نگاشت های استعاری و پربسامدترین حوزه های مبدأ در هریک از این طبقات تعیین گردد و در مجموع با توجه به یافته های پیکره ای مشخص گردد که فارسی زبانان بیشتر از چه حوزه های مبدأیی برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره می برند. در خلال این پژوهش، نگارنده به دلیل بهره گیری از پیکره در تحلیل استعاره های مفهومی به نتایج درخور توجهی دست یافت. از آن جمله تعیین حوزه های مبدأیی است که مفاهیم انتزاعی بواسطه آنها درک می شوند. برای مثال مشخص گردید که مفاهیمی انتزاعی نظیر زندگی، حالات روحی/عواطف یا زمان از طریق حوزه هایی نظیر؛ شیی، ظرف، انسان و... درک می شوند. همچنین پیشنهادهایی برای پیشبرد یک رویکرد پیکره مدار در تحلیل استعاره های مفهومی و نحوه استفاده از یافته های پیکره نمونه مورد بررسی برای تعمیم به پیکره های بزرگتر ارایه شد.
احمد نیکدل شهین نعمت زاده
هدف این پژوهش، شناسایی جنبه های مشکل آفرین در نوشتار دانش آموزان دوره ی ابتدایی مدرسه ی راه زینب واقع در شهرستان انزلی با تأکید بر خلأهای انسجامی است. در این پژوهش، انسجام در قالب مدل هلیدی و حسن (1976) مورد مطالعه قرار می گیرد. همچنین ترتیب به کارگیری ابزارهای انسجامی طبق این مدل ارزیابی می شود. بررسی بر روی انسجام نشانگر آن است که دانش آموزان تمایل به استفاده از ابزارهای انسجامی به شیوه ی معناداری دارند. در حقیقت، ارجاع پربسامدترین ابزار انسجامی است که در نوشتار دانش آموزان دیده می شود. به علاوه، جایگزینی کم بسامدترین ابزاری است که توسط دانش آموزان دوره ابتدایی به کار گرفته می شود. افزون بر این، نتایج حاکی از آن است که بیشترین خطاهایی که دانش آموزان در نوشتار مرتکب می شوند مربوط به خطاهای ربطی است. در طرف مقابل، جایگزینی و حذف از کم¬بسامدترین خطاهای انسجامی در نوشتار دانش آموزان دوره ی ابتدایی است و در نهایت سایر جنبه های مشکل¬زا در نوشتار دانش آموزان نظیر خطاهای واژگانی، نحوی و املایی در نمودارهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. نتایج این تحقیق می تواند به معلمان کمک کند تا به شناخت مشکلات انسجامی و سایر خطاهایی که دانش آموزان در نوشتار خود با آن مواجه¬اند بپردازد و مهارت های نوشتاری دانش آموزان را از نظر سطح کیفی بالا ببرند. کلید واژه ها: متن، انسجام، ابزارهای انسجامی، خطاهای انسجامی، خطاهای املایی، خطاهای واژگانی، خطاهای نحوی، مهارتهای نوشتاری(نگارش خلاق)،رویکرد نقش گرا
95359 لقمان مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
نگار موهبت مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
شفیع نعیمایی عالی مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
اعظم براتی مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
فاطمه محمدی مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
امید نیچی ایران کلباسی
چکیده ندارد.
زهرا جلال زاده آذر مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
محمدجعفر بنی اردلان مصطفی عاصی
چکیده ندارد.
نوید برادران همتی مرتضی یمینی
چکیده ندارد.
رویا صدیق ضیابری مصطفی عاصی
چکیده بشر در ابتدای مسیر خود در جهت کشف جهان، در اولین شکن، جهان و آنچه که در آن وجود دارد، را به دو قطب مثبت و منفی تقسیم می کند و سپس در میان این دو قطب به امکانات دیگری دست می یابد. لذا نفی بخشی از زبان و ارتباط روزمره ی انسان ها می باشد و در ابراز عقیده ای مخالف آنچه که مخاطب می پندارد، بیان می شود. از این رهگذر منفی سازی یکی از الزامات هر دستور زبان طبیعی خواهد بود. در دیدگاه صورت گرا به طور عام و حاکمیت و مرجع گزینی به طور خاص، جایگاه عنصر نفی همواره مورد توجه قرار داشته است. هدف از انجام این پژوهش، در گام نخست ارائه ی تصویری از پدیده ی نفی در زبان فارسی و سپس آزمودن نظریه های زبان شناسی در رابطه با فرضیه های تحقیق، بر اساس پیکره ی زبان فارسی می باشد. روش انجام این پژوهش، با توجه به موضوع رساله، روشی توصیفی ـ تحلیلی است. پیکره ی اصلی رساله ی حاضر حاصل جمع آوری بیش از 10000 جمله ی زبان فارسی، برگرفته از 135 صفحه ی اولِ سه رُمانِ سووشون اثر سیمین دانشور، شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی و سه کتاب اثر زویا پیرزاد است که در مجموع 1601 جمله ی دارای نشانه ی آشکار نفی به دست داده است. از سوی دیگر به منظور بررسی و دسته بندی پیشوندهای نفی در اتصال با ستاک های متفاوت، پیکره ی دیگری نیز مورد استفاده قرارگرفته است، که شامل 1620 واژه ی منفی اشتقاقی در فرهنگ بزرگ سخن، تألیف انوری می باشد. هگمن (1995) در چارچوب حاکمیت و مرجع گزینی با پذیرفتن بحث حوزه ای بودن زبان، با نگاهی کاملاً صوری و بالطبع با ابزاری صوری به بررسی پدیده ی نفی می پردازد. از سوی دیگر در رویکرد نقش گرا تحلیل منفی سازی بر اساس ساختار کاربردی و معنایی صورت می پذیرد. از آنجا که در این دیدگاه نظری، زبان نظامی از معنا لحاظ می شود، بررسی سازه های زبان، مانند عناصر منفی، فارغ از وقوع صوری و با توجه به عملکرد آن ها مورد بررسی قرار می گیرند. گیون (2001) از جنبه های مختلف و با لحاظ نمودن مفاهیم بنیادیِ مطرح در نقش گرایی، نظیر پیش انگاره و کانون به تحلیل پدیده ی نفی می پردازد. پین(1985) نیز، با سمت و سویی رده شناختی به منفی سازی توجه می کند و تقسیم بندی متفاوتی از منفی سازی ارائه می نماید. سه رویکرد نامبرده شالوده ی نظری این رساله را تشکیل می دهند. نگارنده ی این رساله، پس از توصیف این رویکردها، به بررسی پدیده ی نفی در زبان فارسی پرداخته است. نکته ی شایان ذکر، این است که، اصطلاحات به کار رفته در رویکرد گیون و پین در باب منفی سازی، یکدست نیستند. لذا برای اجتناب از تأویل نادرست این دو رویکرد، یکدست سازی اصطلاحات، امری ضروری است. به هر حال، آنچه که یافته های این رساله نشان می دهد این است که، منفی سازی در زبان فارسی، با نفی نحوی، و یا به عبارت دیگر، با نفی گروه فعلی، صورت می پذیرد و این فرایند از طریق ابزار ساختواژی، تحقق می یابد. خلاصه ی کلام آنکه تحلیل گیون 2001 در زبان فارسی کارآمد است. اما وی نیز به مکانیسم های صوری متوسل شده است و هریک از رویکرهای نقش گرا، با در نظر گرفتن مکانیسم های دیگری، همچون ویژگی های صوری و نحوی، در زبان فارسی کارآمد خواهند بود. به علاوه، داده های زبان فارسی با انقیاد صِرف به رویکرد هگمن 1995، در مواردی چون وارونگی فاعل ـ فعل کمکی و ویژگی سورهای منفی قابل توجیه نمی باشند. لذا این نظریه برای رسیدن به کفایت تبیینی، نیاز به تعدیلاتی دارد. با مواجه شدن با کاستی های نظریات نقش گرا و صورت گرا، به یک رویکرد تعاملی صوری ـ نقشی نیاز خواهیم داشت که با به کارگیری دستاوردهای هر دیدگاه، بتواند به تبیین داده های زبان های مختلف بپردازد.
مریم مسگرخویی مصطفی عاصی
هدف اصلی این رساله در آغاز بررسی تحول معنایی صورت های خطابی زبان فارسی است و ثانیا بررسی رابطه این گونه تحولات با رویدادها و ساختار اجتماعی ایران در دوره قاجار است. بدین منظور ابتدا داده هایی از متون مربوط به دوره قاجار بررسی شده و صورت های خطابی که در این متون مورد استفاده بوده است استخراج شده است. با بررسی این گونه صورت ها در واژه نامه های مختلف معنای ضمنی هر یک از صورت های خطابی مورد بررسی قرار گرفته و نحوه تغییرات معنایی آن ها تحلیل شده است. همچنین ساختار اجتماعی دوره قاجار مورد بررسی قرار گرفته است و سعی بر آن بوده است که رابطه بین کاربرد صورت های خطاب و ساختاراجتماعی این دوره بیان گردد.
علی مظفری عوری مصطفی عاصی
این تحقیق ، تحقیقی نظری - عملی است که در زمینه تاثیر عوامل فرازبانی بر آموزش زبان دوم کودکان ترک زبان انجام گرفته است . فصول اول تا پنج در مورد کارهای انجام گرفته قبلی مربوط با موضوع تحقیق و مبانی نظری دو زبانگی ، آموزش زبان و عوامل موثر در آن و همچنین فرهنگ و زبان مردم آذربایجان می باشد . در فصل ششم با توجه به اینکه عوامل فرازبانی در تولید زبانی تاثیر منفی یا مثبت دارند ، مقایسه ای اجمالی بین نظامهای آوایی و دستوری دو زبان ترکی و فارسی صورت گرفته است . در فصل هفت تا نه به چگونگی انجام تحقیق و مراحل آن و تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آموزگاران ، والدین و آموزنده ها، بر اساس مبانی نظری مذکور در فصول قبل و نیز فرضیه های ارائه شده در مقدمه ، نهایتا نتیجه بدست آمده با رسم جدول و نمودار اشاره شده است .
مصطفی عاصی علی اشرف صادقی
رساله حاضر ترجمه دو بخش از کتاب "زبانشناسی چیست " اثر دیوید کریستال می باشد. بخش اول به برخی از یادداشتهای نادرست متداول در مورد زبانشناسی پرداخته و سعی نموده مطالعه نوین زبان را با پاره ای از روشهای قدیمی تر مربوط گرداند. بخش دوم مفهوم اصطلاح "علم زبان" را بررسی نموده و مواردی چند از پیچیدگیهای صورت و نقش زبان را مورد مطالعه قرار داده است .