نام پژوهشگر: علی ضیغمی
سریه ولی زاده مجندهی صادق عسگری
داستان یکی از شاخه¬های ادبیات است که از دیرباز در میان ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. از آن¬جا که داستان نکات تربیتی و اخلاقی را به نحو غیر مستقیم بیان می¬دارد، از لحاظ روانشناسی یکی از مهم¬ترین و موثرترین انواع آموزش به حساب می¬آید. داستان در خود دارای اجزا و عناصری است که این عناصر با خصوصیات خود برای هر داستانی امری ضروری است. تحلیل عناصر داستانی، یکی از روش¬هایی است که ارزش واقعی آثار داستانی را نشان می¬دهد. احمد شوقی یکی از شاعران معاصر است که آثار منظوم قابل توجهی را از خود برجای گذاشته است. او در داستان نویسی به زبان جانوران سرآمد ادیبان معاصر عرب است. نظر به اهمیت موضوع در این رساله سعی شد کاربرد عناصر داستانی در منظومه¬های داستانی احمد شوقی مورد بررسی قرار گیرد. به این ترتیب که پژوهشگر پس از تبیین معانی مورد نظر از داستان، عناصر آن و سایر تعاریف ، 58 داستان را از نظر عناصر هفتگانه¬ی داستان¬نویسی که شامل شخصیت، حوادث، زمان، مکان، گفتگو، پیرنگ و درون¬مایه و همچنین از منظر اسلوب مورد تحلیل و بررسی قرار داده است و نقاط ضعف و قوت آن را ارزیابی کرده است. نتایج به دست آمده از این حکایت می¬کند که وی اغلب از شخصیت¬های حیوانات در منظومه¬های داستانی خویش بهره می¬گیرد. این شخصیت¬ها بر دو نوع ایستا و پویا هستند. شوقی به دو روش مستقیم و غیرمستقیم به توصیف شخصیت¬ها می¬پردازد. حوادث در داستان¬ها منطقی هستند. احمد شوقی داستان¬هایش را به روش سوم شخص روایت می¬کند و فقط یک مورد از داستانش را به روش اول شخص روایت می¬کند. زمان و مکان در بیشتر داستان¬های او کلی و نامحدود هستند. عنصر گفتگو با ذهنیت شخصیت¬های داستان منطبق است و بیشتر از گفتگوی بیرونی استفاده می¬کند. درونمایه¬ی داستان¬هایش نیز بیشتر مسائل اخلاقی و اجتماعی است. خلاصه اینکه احمد شوقی در به کارگیری عناصر داستان از اسلوب و سبک شعری ¬در منظومه¬های داستانی خود غافل نبوده است. اما به نظر می رسد مانند داستان¬های امروزی، کاملاً به صورت فنی به کار گرفته نشده است و پیرنگ ضعیفی دارند و عواملی مانند گفتگو موجب عدم انسجام پیرنگ در آنها می¬شود و اغلب آنها فاقد پیرنگ هستند در برخی از داستان¬ها نیز عناصر پیرنگ به حداقل می¬رسند. وی سعی کرده است بیشتر به پیام داستان¬ها بسنده کند تا ساختار داستان. واژگان کلیدی: ادبیات داستانی، داستان¬نویسی، عناصر داستان، احمد شوقی
محبوبه سلاجقه تذرجی صادق عسگری
در این پایان نامه سعی بر آن شده است که به بررسی مضامین و اسلوب عقلی و عاطفی در اشعار محمود سامی بارودی پرداخته شود. آنچه می توان به عنوان نتیجه این تحقیقات ذکر کرد این است که بارودی اگر چه از پیشگامان نئو کلاسیسم در ادبیات عرب شناخته شده است و گرایشات عقلی چون وصف طبیعت،تقلید از قدما، مضامین سیاسی،مضامین اجتماعی را در شعر خود به کار برده است اما در کنار آن به گرایشات عاطفی چون عشق، غربت، اشتیاق و فرد گرایی پرداخته است. در مبحث اسالیب به نسبت مضامین بیشتر گرایشات عقلی مورد توجه شاعر بوده است اگر چه تجدیدهایی در زمینه وزن و قافیه انجام داده است که بسیار محدود می باشد مثلاً 19 بیت از ابیات بارودی بر وزن مجزوء متدارک است که قبلاً کاربرد نداشته است و بارودی آگاهانه آن را انجام نداده است . با این وجود، گرایشات عقلی بارودی با گرایشات عاطفی او در آمیخته است و تنها به گرایشات عقلی اکتفا نکرده است.گرایشات عاطفی بارودی به صورت ناخودآگاه صورت گرفته است و کاملآآگاهانه واز روی قصد و اراده نمی باشدخصوصا دردورهای که مربوط به تبعید او به خارج از کشور می باشد. بنابراین می توان گفت که بارودی شاعری با گرایشات عقلی و عاطفی می باشد اگر چه به عنوان شاعری عقلگرا شناخته شده است. کلمات کلیدی: محمود سامی بارودی، عقل، عاطفه،مکتبهای ادبی،مکتب کلاسیک،مکتب رومانتیک
یوسف گرگیچ صادق عسکری
شعر و ادب عربی یکی از غنی ترین گنجینه های ادبیات جهان به شمار می آید،که در زمینه های مختلف آثار گران قدری را به جامعه ادبی عرضه کرده است، تالیفات و آثار گوناگون در زمینه یاد شده خود گویای این واقعیت است. ابوالفتح بستی، (330/941) وزیر و نویسنده دربار غزنوی که وظیفه اول وی نویسندگی بود، گاهی شعر را به صورت فی البداهه می سرود. از این رو قالب اشعار او قطعه های کوتاه می باشند که به ندرت به ده بیت می رسند. در همین قطعه های کوتاه، معانی و مفاهیم حکمی بسیاری دیده می شود. به نظر می رسد شاعر بیشتر این آموزه های اخلاقی و حکمی که راه سعادت را برای آدمی می گشاید، در قالب شعر با زبانی ساده به همنوعان خود تعلیم می¬دهد. در این پایان نامه سعی بر آن شد، اشعار حکمی ابوالفتح بستی را در دیوان او بررسی نماییم. از این رو، پژوهش حکمت در دیوان ابوالفتح بستی را به پنج فصل، مقدمه و خاتمه اصلی تقسیم کردیم. درابتدا مدخلی را به مفهوم حکمت و بررسی آن نزد ایرانیان و عرب ها اختصاص دادیم، و در فصل اول به عوامل موثر بر حکمت، فصل دوم به مضامین حکمت، فصل سوم به وظیفه حکمت و فصل چهارم به منابع حکمت در نهایت فصل پنجم به بررسی اسلوب حکمت پرداختیم. از مهمترین نتایجی که در این پژوهش به آن دست یافتیم این است، حکمتی که در اشعار بستی مشاهده می شود بر حسب تصادف نبوده، بلکه متأثر از اوضاع اجتماعی و معیشتی در آن زمان می باشد، که شاعر را قادر ساخته به مضامین اخلاقی بزرگی چون بخشش و نیکی بپردازد، و از رذائلی چون حرص و طمع برحذر دارد. در اشعار بستی برخی مضامین حکمت آمیز یافت می¬شود که به پند و نصیحت می¬پردازد. هدف شاعر در اینگونه ابیات پند و نصیحت بوده است. همچنین اشعار وی، قابل تطبیق با مفاهیم حکمی موجود در قرآن و احادیث است که شاعر در برخی از ابیات؛ ترکیبات قرآنی و یا آیه ای از قرآن و کلمه ای از احادیث را استعمال کرده و در بسیاری از موارد مضمون آیات و احادیث را گرفته است. در نهایت شاعر برای نیکو کردن ابیات حکمت آمیز خود از آرایه های ادبی استفاده می کند،که در این بین از دو صنعت طباق و جناس بیشترین بهره را می برد .
زبیده باقری علی ضیغمی
سپاس خداوند راست و درود و صلوات بر پیامبر خدا و خاندان و پیروان آن حضرت و هرکس که از ایشان پیروی می کند». هدف اصلی آموزش زبان عربی کسب توانایی ارتباط زبانی واضح و درست توسط زبان آموز است، این ارتباط شفاهی باشد یا نوشتاری یکسان است. هر تلاشی برای تدریس زبان عربی باید موجب تحقق این هدف شود. ارتباط زبانی ازاینکه بین گوینده با شنونده باشد یا بین نویسنده با خواننده فراتر نمی رود. بر این اساس زبان چهارمهارت دارد که عبارتند از:«گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن». این مهارت های چهارگانه در واقع ارکان ارتباط زبانی هستند، برخی از آنها به برخی دیگر به طور کامل مرتبط است و هر کدام از آنها در مهارت های دیگر تأثیر می گذارد و از آن تاثیر می پذیرد. در نتیجه شنوند? خوب، ضرورتا گویند? خوب، خوانند? خوب و نویسند? خوبی است و خوانند? خوب ضرورتا گویند? خوب و نویسند? خوبی است و نویسند? خوب ناگزیر می بایست شنوند? خوب و خوانند? خوبی باشد و....